سرامیک :
مواد خام مورد استفاده در صنعت سراميک (2)
صنعت کاشی سازی و کاشی کاری
. صنعت کاشی سازی و کاشی کاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طوراخص بناهای مذهبی به کار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگی های خاصی است. این هنر و صنعت از گذشته ی بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه کاشی ساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب که هنرمند کاشیکار یا موزاییک ساز با کاربرد و ترکیب رنگ های گوناگون و یا در کنار هم قرار دادن قطعات ریزی از سنگ های رنگین و بر طبق نقشه ای از قبل طرح گردیده، به اشکالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است. طرح های ساده هندسی، خط منحنی، نیم دایره، مثلث، و خطوط متوازی که خط عمودی دیگری بر روی آنها رسم شده از تصاویری هستند که بر یافته های دوره های قدیمی تر جای دارند، که به مرور نقش های متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات که با الهام و تأثیر پذیری از طبیعت شکل گرفته اند پدیدار می گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت کار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه است. این نکته را باید یادآور شد که مراد کاشی گر و کاشی ساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلکه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی، مایه اصلی کارش بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم که هنرهای کاربردی بیشتر جنبه ی کاربرد مادی دارد، حال آن که خلق آثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان می باشد، همچنان که «پوپ» پس از دیدن کاشی کاری مسجد شیخ لطف الله در «بررسی هنر ایران» می نویسد،«خلق چنین آثار هنری جز از راه ایمان به خدا و مذهب نمی تواند به وجود آید». هنر موزاییک سازی و کاشی کاری معرق، ترکیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیاء و رنگ هاست، که بیننده را به تحسین ذوق و سلیقه و اعتبار کار هنرمند در تلفیق و ترکیب پدیده های مختلف وادار می سازد. تزیینات کاشی بر روی ستون های معبدالعبید در بین النهرین باقی مانده از سال های نیمه ی دوم هزاره ی دوم ق.م. نشانگر اولین کار برد هنرکاشی کاری در معماری است. این شیوه تزیینی که با ترکیب سنگ هایی الوان و قرار دادن آنها در کنار یکدیگر و با نظم و تزیینی خاص هم چنین با استفاده از اشیاء رنگین مانند صدف، استخوان و ... ترتیب یافته، بیشتر شبیه به شیوه ی موزاییک سازی است تا کاشی کاری، که به هر حال اولین تلفیق اشیاء الوان تزیینی است که با نقوش مختلف هندسی زینت بخش نمای بنا شده، و پایه ای جهت تداوم هنر کاشی کاری به خصوص نوع معرق آن در آینده گردیده است. هم چنین اولین تزیینات آجرهای لعابدار و منقوش نیز بر دیواره های کاخ های آشور و بابل به کار گرفته شده است. در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته از ممالک همجوار، با ممالک دور دست نیزسابقه تاریخی داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر کاشی کاری و کاشی سازی و موزاییک به همراه داشته، که اولین آثار و مظاهر این هنر در اواخر هزاره ی دوم ق.م. جلوه گر می شود. در کاوش های باستان شناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشت های لعابدار نیز یافته شده است. فن و صنعت موزاییک سازی یعنی ترکیب سنگ های رنگی کوچک و طبق طرح های هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده که ساغر بدست آمده از حفریات مارلیک را می توان نمونه عالی و کامل آن دانست. این جام موزاییکی که از ترکیب سنگ های رنگین به شیوه ی دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فنی به «هزار گل» معروف است و از لحاظ کیفیت کار در ردیف منبت قرار دارد. تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش وترکیب آنها دارد، بدنه ی ساختمان های شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شده اند، دو نمونه جالب توجه از این نوع کاشی کاری در شوش به دست آمده که به «شیران وتیراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب که در ترکیب اجزاء طرح ها به کار رفته، نقش اصلی همچنان حکایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد. چنان که چهره ها از سفید تا تیره و بالاخره سیاه رنگ است، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند و یا کفش هایی از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزیینات کاشی هم چنین برای آرایش کتیبه ها نیز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلی کاشی های دوره ی هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوه ای می باشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاک پخته تشکیل شده است. نمونه های دیگری از این نوع کاشی های لعابدار مصور به نقش حیوانات خیالی مانند «سیمرغ» و یا «گریفن» دارای شاخ گاو، سر و پای شیر و چنگال پرندگان نیز طی حفریات چندی به دست آمده است. قطعاتی از قسمت های مختلف کاشی کاری متنوع زمان هخامنشیان در حال حاضر در مجموعه ی موزه لوور و سایر موزه های معروف جهان قرار دارد. در دوره ی اشکانیان صنعت لعاب دهی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد، و به خصوص استفاده از لعاب یکرنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح خارجی ظروف سفالین معمول گردید، وهم چنین غالباً قشر ضخیمی از لعاب بر روی تابوت های دفن اجساد کشیده می شده است. در این دوره به تدریج استفاده از لعاب هایی به رنگ های سبز روشن و آبی فیروزه ای رونق پیدا کرد. بنا به اعتقاد عده ای از محققان، صنعت لعاب سازی در زمان اشکانیان در نتیجه ارتباط تجاری و سیاسی بین ایران و خاور دور به چین راه یافته، و سفالگران چین در زمانسلسله هان(206ق م –220 میلادی) از فنون لعاب دهی رایج در ایران برای پوشش ظروف سفالین استفاده می کرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهی به علت ناشناخته ماندن معماری دوره اشکانی در ایران، گمان می رود در این دوره هنرمندان استفاده چندانی از لعاب برای پوشش خشت و آجر نکرده و نقاشی دیواری را برای تزیین بناها ترجیح داده اند. دیوار نگاره های کاخ آشور و کوه خواجه سیستان یادآور اهمیت و رونق نقاشی دیواری در این دوره است. طرح های تزیینی این دوره از نقش های گل و گیاه، نخل های کوچک، برگ های شبیه گل «لوتوس» و تزیینات انسانی و حیوانی است، که در آرایش دوبنای یاد شده نیز به کار رفته است. امید است در کاوش های آینده در نقاط مختلف کاشی های بیشتری از دوره اشکانیان یافت شود که امکان مطالعه و بررسی دقیق در این زمینه را فراهم آورد. در عصر ساسانیان هنر و صنعت دوره ی هخامنشیان مانند سایر رشته های هنری ادامه پیدا کرد، و ساخت کاشی های زمان هخامنشیان با همان شیوه و با لعاب ضخیم تر رایج گردید. نمونه های متعددی از این نوع کاشی ها که ضخامت لعاب آن ها به قطر یک سانتیمترمی رسد در کاوش های فیروز آباد و بیشابور به دست آمده است. در دوره ساسانیان علاوه بر هنر کاشی سازی هنر موازییک سازی نیز متداول گردید. مخصوصاً پوشش دو ایوان شرقی و غربی بیشابور ازموزاییک به رنگ های گوناگون وتزیینات گل و گیاه و نقوشی از اشکال پرندگان و انسان را در بر می گیرد. کیفیت نقوش موزاییک های مکشوفه در بیشابور گویای ادامه سبک و روش هنری است که در دوره ی اسلامی به شیوه معرق در کاشی سازی و کاشی کاری تجلی نموده است. رنگ آمیزی های متناسب، ایجاد هماهنگی و رعایت تناسب از ویژگی های کاشی کاری های این دوره می باشد. پس از گسترش اسلام، به مرور هنر کاشی کاری یکی از مهمترین عوامل تزیین و پوشش برای استحکام بناهای گوناگون به ویژه بناهای مذهبی گردید. یکی از زیباترین انواع کاشی کاری را در مقدس ترین بنای مذهبی یعنی قبةالصخره به تاریخ قرن اول هجری می توان مشاهده کرد. از اوایل دوره ی اسلامی کاشی کاران و کاشی سازان ایرانی مانند دیگر هنرمندان ایرانی پیشقدم بوده و طبق گفته ی مورخین اسلامی شیوه های گوناگون هنر کاشی کاری رابا خود تا دورترین نقاط ممالک تسخیر شده- یعنی اسپانیا- نیز برده اند هنرمندان ایرانی از ترکیب کاشی های با رنگ های مختلف به شیوه موزاییک، نوع کاشی های «معرق» را به وجود آوردند وخشت های کاشی های ساده و یکرنگ دوره ی قبل از اسلام را به رنگ های متنوع آمیخته و نوع کاشی «هفت رنگ» را ساختند. همچنین ازترکیب کاشی های ساده با تلفیق آجر و گچ، نوع کاشی های «معقلی» را پدید آوردند. و به این ترتیب از قرن پنجم هجری به بعد کمتر بنایی را می توان مشاهده کرد که با یکی از روش های سه گانه فوق و یا کاشی های گوناگون رنگین تزیین نشده باشد .
سمینار هم اندیشی بهینه سازی مصرف انرژی در صنعت کاشی و سرامیک توسط سابا برگزار می گردد.

به گزارش دفتر روابط عمومی سازمان بهرهوری انرژی ایران(سابا):
به منظور هم اندیشی و برنامه ریزی جهت بهینه سازی مصرف انرژی در صنعت کاشی و سرامیک سابا در تاریخ 9 آذرماه سالجاری با حضور مسئولین و کارشناسان این صنعت جلسه هم اندیشی بهینه سازی مصرف انرژی در صنعت کاشی و سرامیک را در سالن شهید مطهری ساختمان معاونت امور انرژی وزارت نیرو برگزار می کند.
به نقل از این گزارش، تشریح پروژه تدوین نقشه راه بهینه سازی مصرف انرژی در صنعت کاشی و سرامیک، ارائه راهکارها و روش های بهینه سازی مصرف انرژی و تشریح برنامه های حمایتی دولت با موضوع بهینه سازی مصرف انرژی در صنعت کاشی و سرامیک از مهمترین برنامه های این جلسه می باشد.
این گزارش می افزاید: صنعت کاشی و سرامیک یکی از صنایع مهم و پرمصرف کشور بوده و دارای فرایند تولید و تکنولوژی متنوعی است. پتانسیل قابل توجه صرفه جویی انرژی در این صنعت، سابا را بر آن داشته که با توجه به چشم اندازهای کلان پیش رو، پروژه های فراگیر به منظور تدوین استراتژی، انتقال دانش فنی و اجرای پروژه های بهینه سازی مصرف انرژی در این صنعت را آغاز نماید و شرکت مهندسی آسیا وات را بعنوان مشاور برای انجام این امر انتخاب نموده است
بیان راهبردهای سند چشم انداز در حوزه کاشی و سرامیک،
باستانی
صنایع دستی ایران (سفالگری و سرامیک سازی)
ارزیابی مواجهه شغلی لعاب کاران یک صنعت سرامیک سازی با فلزسرب درهوای منطقه تنفسی
زمينه وهدف: سرب از جمله فلزات سمی است که در صنايع مختلف مورد استفاده قرار میگيرد و لذا امکان مواجهههای شغلی و محيطی با اين عنصربه انحاء مختلف وجود دارد. با توجه به سميت بسيار بالايی که اين فلز از خود نشان داده است، بروز آسيبهای جدی در شاغلين شايع است. از آنجايی که سراميک سازی يکی از صنايع بومی در کشور تلقی میشود، در اين مطالعه ارزيابي مواجهه شغلي لعابکاران با فلزسرب در يک صنعت سراميک سازي مورد نظر قرار گرفت.
روشکار: براي انجام اين مطالعه، پس از انجام هماهنگيهاي لازم با يک کارخانه سراميک سازي، 55 نفرلعاب کار(39 لعاب کارکاشي و16لعاب کارسفال) بعنوان گروه مواجهه انتخاب شدند. پرسشنامهاي شامل مشخصات فردي لعاب کاران ومحيط کار آنها درحين نمونهبرداري تکميل گرديد تا ميانگين غلظت فلز سرب با متغيرهاي نوبت کاری، نوع شغل، نوع سامانه تهويه و ساعات اضافهکاري مقايسه شود. براي نمونه برداري ذرات از پمپ نمونه برداري ساخت شرکتSKC وصافیهاي استرسلولزي باپورسايز 8/0 ميکرون و قطر 37 ميلي متر استفاده شدند. دبي پمپ طبق روش NIOSH 7300 l/min,2 تنظيم شد. بعدازنمونه برداري، هرصافی شامل ذرات فلزات به آزمايشگاه منتقل و درمخلوط 4به 1 اسيدنيتريک و پرکلريک هضم شدند (روشNIOSH 7300). سپس آناليز با استفاده از دستگاه ICP-AESانجام گرفت. براي حذف ميزان خطا و آلودگيهاي احتمالي در هنگام نمونه برداري يا انتقال، تعدادي نمونه به عنوان شاهد از کارمندان بخش اداري نيز برگزيده و بطورمشابه آماده سازي شدند. همچنين تست اسپيرومتري ازلعابکاران وگروه شاهد بعمل آمد.
نتايج: نتايج اين مطالعه نشان داد که ميانگين غلظت فلز سرب بالاترازحد مجاز ميباشد( mg/m 17/0). آزمون t مستقل نشان داد که بين ميزان سرب هواي منطقه تنفسي و متغيرهاي کيفی نوبت کاري (صبح و بعد ازظهر) و سامانه تهويه (دارد-ندارد) دربين لعابکاران ارتباط معنيداري وجود دارد همچنين نتايج آزمون آناليز واريانس يکطرفه نشان داد که ميزان سرب هواي منطقه تنفسي با متغير تعداد ساعات اضافهکاري ارتباط معنيدار دارد.
نتيجه گيري: غلظت سرب در صنعت سراميک سازی در هوای منطقه تنفسی بيش از حد مجاز است و با توجه به بيماريزايی بالای اين فلز، لازم است تدابير حافظتی فردی، شغلی و محيطی توسط متوليان اين صنعت مد نظر قرار گيرد. همچنين پايشهاي بالینی در بدو استخدام، معاينات دورهاي و انجام تست اسپيرومتري دربرنامه سلامت کارگران از اهم تدابيری است که بايد مورد توجه قرار گيرد .
سراميك سازي حلقه گمشده صنايع دستي ايران
هنر سرامیک
سفالگري مبتدي
انواع لعاب ها
سرامیک ، صنعت سخت
سرامیک انعطاف پذیر
تکنولوژی سرامیک
سرامیک ، صنعت سخت
هنر سرامیک
سفالگري و سراميک سازي
روش ساخت لعاب در سفالگري و سراميك سازي
سفالگري مبتدي
هنر سرامیک
مبانی سرامیکها
|
سرامیکهای مورد استفاده در الکترونیک
سرامیکهای مورد استفاده در الکترونیک
منبع: راسخون
رساناها و عایقها
در مواد کریستالی، الکترونها و یونها حاملهای بار هستند. به هر حال رسانایی الکتریکی ایجاد تمرکز باری و قابلیت تحرک بار است. الکترونها به دلیل جرم اندکشان، تحرک بیشتری دارند و مواد رسانا غالباً هادی الکترون هستند. بخش اعظم این مقاله به بررسی خواص الکتریکی جامدات میپردازد در حالی که رسانایی یونی نیز به طور مختصر مورد بررسی قرار میگیرد.وجه تمایز میان مواد عایق و رسانا را میتوان به وسیلهی چهارچوب تئوری نواری که توسط بلاخ و ویلسون (Bloch and Wilson) در سال 1929 ارائه شده است، توضیح داد.
یک جامد مجموعه ای از ذرات باردار (الکترونها و هستهها) است. به دلیل تفاوت میان جرم، حرکت هستهی اتم نسبت به الکترونها بسیار کمتر است و موقعیتشان صرفا به عنوان پارامترهایی در نظر گرفته میشود و تابع معینی از زمان نیست (حل معادلهی شرودینگر). علاوه بر این دافعهی کلمبی یک الکترون با سایر الکترونها در سراسر جمعیت الکترونها، میانگین گرفته میشود. دو فرض اساسی در نظریهی نواری وجود دارد. فرضهایی که اغلبا برای مواد سرامیکی به طور کامل ارضا نمیشوند (این مسئله بعدا به طور مفصل بحث میشود). بنابراین این کافی است که حرکت یک الکترونی را در نظر بگیریم که در داخل یک پتانسیل مؤثر قرار داده شده است و سطوح و حالتهای انرژی آن را با اعمال معادلات مکانیک کوانتوم برای آن، تعیین کنیم. با اینکه تخمینهایی را در نظر میگیریم، این مسئله همچنان یک مسئلهی پیچیده است. در مورد جامد های پیچیده مانند اکسیدها، سیلیکاتها و غیره، تابع موج



از یک سو جمع بندی مربوط به موقعیتهای هسته های





این حلات بعدا بوسیلهی الکترونهای موجود پر میشوند. پر شدن الکترونها بر اساس قانون پائولی انجام میشود. این قانونی میگوید: تنها دو الکترون، با اسپین های مخالف


عایقها
برخی از سرامیکها اکسید هستند. نوار والانس این مواد ضرورتا از اربیتال های اتمی 2p اکسیژن ساخته شده است و





تمام اکسیدها مواد ساده ای نیستند. برای مثال کوارتز






در این دو مثال، یک نوار ممنوعهی با پهنای زیاد (به ترتیب حدود 7.6 و 8.4 الکترون ولت) بوجود میآید و بدین صورت نوار والانس از نوار انرژی که قرار گرفته در سطح بالاتر، جدا میشود (این نوار که بلافاصله در بالاتر از نوار انرژی قرار دارد، نوار رسانش نامیده میشود). رسانایی در برخی از سرامیکها مانند اکسیدها (مانند اکسید منیزیم، اکسید به رلیم، اکسید آلومینیوم و...) ، سیلیکاتها (مانند اکسید سیلیسیم، سیلیکات منیزیم و...) و نیتریدها (مانند نیترید آلومینیوم، نیترید سیلیسیم و...) وجود دارد (هم رسانایی یونی و هم الکترونی). اغلبا نوع رسانایی را ناخالصیها تعیین میکنند. این رسانایی به طور نمونه وار کمتر از

نیمه رساناها
در بیان بالا که در مورد تئوری نواری بود، دما برای ساده سازی صفر در نظر گرفته شد. در مورد مواد عایق، اثر دما، انتقال الکترونها از نوار والانس به نوار رسانش است. در این حالت نوار رسانش به طور کامل خالی نیست و همچنین نوار والانس نیز به طور کامل پر نیست و از این رو هر دو نوار در رسانش شرکت میکنند. اگر رسانایی به طور قابل توجه بالا رود (حدود

الکترونهای نوار والانس یعنی الکترونهای قرار گرفته در یک سطح انرژی KT نزدیک به سطح فرمی، سبب میشوند تا چندین ویژگی فیزیکی مانند رسانایی الکتریکی، گرمای ویژه، قابلیت مغناطیسی شدن (پارامغناطیس پائولی) و غیره در ماده ایجاد شود. این مشارکتهای الکترونی را میتوان به طور تجربی محاسبه کرد.
تخمینهای مختلف بدست آمده در مورد دانسیتهی حالت در سطح فرمی


قانون ترد پائولی یک ارتباط میان متغیرهای اسپینی و مختصات فضایی معرفی میکند. در حقیقت، دو الکترون با اسپین غیر موازی میتواند حالت یکسانی را به خود اختصاص دهد (تابع موج یکسان، دانسیتهی الکترونی یکسان، دافعهی ماکزیمم) ؛ که این مسئله در موقعی که اسپین های آنها موازی باشد، رخ نمیدهد. تفاوت در انرژیهای دافعه برای این آرایش فضایی (K) ، انرژی تبادلی (exchange energy) نامیده میشود. این باعث میشود تا جفتهای الکترونی با اسپین یکسان پایدار باشند. مغناطش پذیری افزایش مییابد و با توجه به کار انجام شده توسط Stoner:

اثری است که در برخی از اجزای رسانا مانند



بنابراین، این میانکنش های به منظور بررسی تئوری نواری مورد استفاده قرار میگیرد. به هر حال این منطبق کردن، ممکن است که با در نظر گرفتن مجزای جمعیتهای الکترونی با اسپین

مشارکت یونها در رسانایی
در مباحث قبلی سهم یونها در رسانایی در نظر گرفته نمیشد. به هر حال رسانایی یونی را باید در دو حالت در نظر گرفت، یکی در موقعی که ماده عایق (در موقعی که سهم الکترون در رسانایی بسیار کم است) و موقعی که ما با الکترولیت جامد سروکار داریم.انتقال یونها از طریق عیوب نقطه ای انجام میشود. عیوب نقطه ای همواره در جامدهای کریستالی وجود دارند. این عیوب عمدتا جاهای خالی کاتدی یا آندی یا فضاهای بین نشینی هستند (شکل 3).

مکانیزم انتقال یک فرایند نفوذ است که به طور خلاصه توصیف میشود. در حالت جامد، یونها بر روی سایتهای با انرژی آزاد مینیمم، تمرکز پیدا میکنند. حضور این تمرکز با استفاده از موانع پتانسیل که یک سایت را از سایتهای همسایه جدا میکند، قابل تشخیص است (شکل 4).

به طور دقیقتر باید گفت که یونی در حول این وضعیتهای تعادلی نوسان میکنند (به صورت نوسانگر هارمونیک با فرکانس که به طور نمونه وار در جابجاییهای با دامنهی پایین برابر است).
احتمال وقوع جابجاییهای با دامنهی بالا نیز وجود دارد اما این نوع از جابجایی نادر است زیرا احتمال وقوع آن متناسب است با:

S و U به ترتیب آنتروپی و آنتالپی بوجود آورندهی انرژی آزاد هستند. عبور از سد پتانسیل و بنابراین جابجایی یونی از یک مکان به مکان کناری آن، وقتی رخ میدهد که انرژی آزاد کمینهی


بنابراین موبیلیته یک تابع بسیار حساس از سد پتانسیل

در اغلب موارد،






1. ویژگیهای محیطی: هندسهی یون باید کوچک باشد (تتراهدرال به جای اکتاهدرال) ؛ آرایش چندوجهی ها (ترکیب تتراهدرال ها از طریق وجهها به جای رئوس) ؛ تراکم شبکه های داخل کریستالی (مهاجرت اکسیژن در یک اکسید با ساختار متراکم سخت است. در واقع باز بودن ساختارهایی مانند پروسکایت و فلورین، موجب سهولت این مهاجرت میشود). در یک ترکیب با فرمول


غلظت عیوب با یک گروه از معادلات مزدوج، قوانین جمع بندی و قوانین مربوط به مقاء کنترل میشود و


توجه کنید که برخی اوقات دانستن این مسئله مشکل است که آیا یک تغییر شیب یا تغییر مستمر در انرژی اکتیواسیون (نسبت به دما) وجود دارد یا نه! در مورد آخر،




معادلهی دیفرانسیلی است که به ما کمک میکند تا

این ممکن است که غلظت عیوب را با استفاده از فرایند دوپ کردن ثابت کرد. بنابراین زیرکونیا استعداد تشکیل یک محلول جامد با آهک را دارد به نحوی که این محلول کاملا تعمیم یافته باشد و در این حالت کلسیم با زیرکونیوم جایگزین میشود:

بنابراین غلظت جای خالی اکسیژن بوجود آمده زیاد است (حدود


رسانایی همین طور که از اندازه گیری مقاومت بدست میآید، شامل توزیع تمام حاملهای بار است. این ضروری است که از تکنیکهای تجربی اضافی استفاده کنیم تا بدین وسیله توزیع نسبی یونها (




جمع این مقدار با



در داخل این قلمرو، ماده به عنوان یک الکترولیت جامد در نظر گرفته میشود. در گسترهی

جدول2 نشان میدهد که برای برخی از مواد،


1. نقره یدید (AgI) با ساختار هگزاگونال در دمای معمولی دارای خاصیت ابر رسانایی یونی است. این ماده دارای یک ساختار مکعبی در دمای بالاتر از 147 درجهی سانتیگراد است که این ساختار فاز α نامیده میشود. تغییر آنتروپی در طی استحاله به آنتروپی ذوب یک رسانای یونی معمولی، نزدیک است. این مسئله مشابه ایجاد یک بی نظمی بزرگ در مقیاس کوچکتر از شبکه است که در طی استحاله رخ میدهد. فضاهای بین نشینی، فضاهای عادی است که دارای انرژی آزاد نزدیک به انرژی آزاد فضاهای عادی است و غلظت فضاهای موجود برای اینکه رسانایی رخ دهد، باید زیاد باشد. این ممکن است که دمای استحاله با استفاده از جایگزینی آنیونی یا کاتیونی (مانند




2. وجود بی نظمیهای فراوان در زیرساختار شبکهی کاتیونی یونهای سدیم نیز باعث ایجاد ویژگیهای خاص در آلومینیوم







3. ساختار بازتر باعث افزایش رسانایی یونی میشود. جایگزینی یونی در کانالهای داخلی رخ میدهد. این جایگزینی در خانوادهی Nasicon (و مثال شاخص آن یعنی

برای اینکه قادر باشیم در مورد ابر رسانایی یونی صحبت کنیم و بتوانیم ابهامات موجود در این زمینه را برطرف کنیم، نیاز داریم که در زمان یکسانی، غلظت بالایی از بارهای متحرک

دی الکتریکها
دی الکتریک چیست؟ این مواد در ابتدا همگی عایق هستند؛ اما این معنای کاملی برای این مواد محسوب نمیشود: قطبی شدن این مواد در حضور یک میدان الکتریکی باید از جمله ویژگی الکتریکی اصلی این مواد باشد. از این رو کووردیریت (cordierite) اگر برای ساخت زیرلایه مورد استفاده قرار گیرد، به عنوان عایق در نظر گرفته میشود و اگر برای ساخت خازن مورد استفاده قرار گیرد، به عنوان دی الکتریک در نظر گرفته میشود.مواد فروالکتریک
استحالهی پارا-فروالکتریکبرای برخی از مواد پارا الکتریک، کاهش دما باعث پدید آمدن یک قطبش خود به خود در یک دمای معین
انرژی آزاد حالت پارا الکتریک است. برای تغییر شکلهای کوچک
که در این حالت دوقطبی شدن با تغییر شکل قابل قیاس است. بنابراین هر دو عبارت نسبت به p درجه دو هستند. با فرض کردن یک وابستگی دمایی خطی از سفتی (k) ، انرژی آزاد (G) به صورت زیر بازنویسی میشود:
بنابراین حالت فروالکتریک برای دماهای کمتر از
این مقدار در دمای استحاله حذف میشود. یک تغییر شکل دائمی، مشابه چیزی که در حالت فروالکتریک رخ میدهد، میتواند به عنوان یک حالت لرزش تکی از فرکانس صفر در نظر گرفته شود.
قطبی شدن خود به خودی، قطبی شدنی است که در آن انرژی آزاد مینیمم است. برای
با مینیمم کردن G، ما داریم:
که در فاز پارا الکتریک، در حضور میدان خارجی زیر:
قابلیت مغناطش با دما و با توجه به قانون کوری- ویس (Curie-Weiss law) تغییر میکند:
این مسئله همچنین اثبات شده است که استحاله از درجهی دو است. برای توصیف استحالهی دوجهی اول (مطابق با مشاهدات انجام شده بر روی تیتانات باریوم و چندین اکسید دیگر) ، انرژی آزاد به عبارتی با درجهی بالا (تا درجهی 6) بسط داده میشود. روابط قبلی هنوز هم به خوبی برقرارند و تنها کافی است
مواد آنتی فروالکتریک
در موارد خاصی، جابجاییهای یونی انرژی آزاد را در دمای زیرمواد مغناطیسی
تمام موادی که در داخل یک میدان مغناطیسیانرژی دافعهی کلمبی دو الکترون بسته به اینکه اسپین آنها مشابه یا غیر مشابه باشد، متفاوت است. تفاوت در این انرژی، انرژی تبادلی (exchange energy) نامیده میشود. در مورد مواد عایق، تمام الکترونها را میتوان به صورت متمرکز شده بر روی هسته در نظر گرفت. انرژی تبادلی ابر الکترونی دو یون با اسپین
که در اینجا
انرژی آزاد F (کمینهی حالت تعادلی) ، تفاوت در توزیع انرژی U و توزیع آنتروپی TS است. بنابراین یک رقابت میان فرایند منظم شدن اسپینی (که تمایل دارد U را کاهش دهد) و تمایل به بی نظمی (افزایش آنتروپی) وجود دارد. در دمای بالا، توزیع آنتروپی برتری دارد و ماده پارامغناطیس است. در طی سرمایش، ظاهر شدن یک نظم مغناطیسی برای دمای بحرانی
پارامغناطیس
در حالت پارامغناطیس، استفاده از میدان مغناطیسی
بنابراین با تعریف قابلیت مغناطیسی شدن
پارامتر میتوان مثبت یا منفی باشد. این مقدار وقتی منفی است که ماده در دمای پایین، فرو یا فری مغناطیس شود و وقتی مثبت است که ماده آنتی فری مغناطیس شود یا نظم مغناطیسی در دمای پایین وجود ندارد.
آنتی فری مغناطیس
در اکسیدها، هر کاتیون بوسیلهی یونهای اکسیژنی احاطه شدهاند که اسپین صفر دارند و میان کنش تبادلی میان کاتیونها غیر مستقیم است. اگر این میان کنش منفی باشد، هم ترازی غیر موازی اسپین ها را در زمانی که تنها یک نوع از کاتیونها مکانهای یکسان را اشغال کردهاند، بیشتر میشود. این مواد در زیر یک دمای بحرانی، آنتی فری مغناطیس است. این دمای بحرانی دمای نیل (Neel temperature) نامیده میشود و بافری مغناطیس
اشغال مکانهای مختلف با کاتیونهای مختلف باعث ایجاد رفتار پیچیده ای میشود. یک مثال خوب در فریت ها،وقتی جانشینی کامل شود، یونهای
ویژگیهای مغناطیسی گارنت های آهنی میتواند به همیم منوال تفسیر شود. آنها اکسیدهایی با فرمول عمومی
در تمام ترکیبات، کنترل توزیع کاتیونها در مکانهای مختلف مشکل است. این مسئله به دما و فشار جزئی اکسیژن بستگی دارد که میزان اکسیداسیون را کنترل میکند و اگر حالت تعادل قابل دستیابی نباشد، حتی شرایط سرد کردن را نیز کنترل میکند. ما وقتی که تصحیحهای جزئی در زیر ساختارهای مختلف وجود داشته باشد، از واژهی فری مغناطیس استفاده میکنیم.
جهت متداول اسپین قراردادی نیست اما آن را میتوان بوسیلهی یک میان کنش اسپین- شبکه (از طریق حرکت اربیتالی الکترونها) تعیین نمود. در مورد تقارن مکعبی، انرژی میان کنش به عنوان تقریب اول به صورت زیر محاسبه میشود:
این میانکنش هنوز در منبع الاستیسیتهی مغناطیسی قرار دارد یعنی یک تغییر شکل ماده تحت اثر میدان مغناطیسی. در مقابل، یک تنش باعث القای مغناطش میشود. در مورد یک سرامیک، تنشهای داخلی که در طی زینترینگ بوجود میآیند، به احتمال زیاد تراوایی مؤثر ماده را کاهش میدهد.
در سرد کردن، ماده به دمین های مغناطیسی یکنواخت تقسیم میشود، که دمین های ویس (weiss domains) نامیده میشوند. جهت گیری مجدد دمین ها تحت اثر میدان مغناطیسی منشأ حلقهی پسماند
منبع: Philippe Boch and Jean-Claude Niepce/ ceramic materials (processing, properties and applications).
/ج
سرامیک های هسته ای1
سرامیک های هسته ای(1)
منبع اختصاصی: راسخون
سوخت ها، جاذب ها و ماتریس های(زمینه های) خنثی
مقدمه
سوخت عموما جزء اصلی یک نیروگاه برق هسته ای است. در حقیقت این کار با استفاده از شکافت اورانیوم یا پلوتونیوم انجام می شود که در آن امکان آزاد سازی انرژی قابل بازیافت وجود دارد. این کار با استفاده از یکی از روش های استاندارد زیر انجام می شود:
1) سوخت در طی این فرایند متحمل یک تغییر می شود زیرا اتم های با قابلیت شرکت در شکافت هسته ای ساختار مجددی به خود می گیرند و محصولات حاصل از شکافت(



برعکس سایر عناصر یک رآکتور هسته ای، سوخت تحت تابش مصرف می شود: بنابراین به نحوی ساخته می شود که بتوان آن را به طور منظم جایگزین نمود. این کار به روشی جزئی انجام می شود( یک سوم یا یک چهارم هسته) که بارگذاری سالانه ی سوخت تازه دارای بازخوردهای مهمی است. این کار همچنین به نحوی انجام می شود که اختلال کلی در کار نیروگاه هسته ای ایجاد نشود. سوخت جدید به نحوی تخصیص داده می شود که کارایی را بهبود دهد و یا ما را قادر سازد تا نیازهای جدید را برطرف کنیم.
المان سوخت
المان سوخت ساده ترین بخش سوخت است. این بخش شامل توده ی از اکسید اورانیوم(

ساخت سوخت( یا MOX)
تهیه ی
استخراج و غنی سازی ایزوتوپ اورانیوم
پس از استخراج سنگ ها و کانی های اورانیوم دار از معدن، این مواد به صورت شیمیایی تحت واکنش قرار داده می شوند و بدین وسیله ماده ای حاصل می شود که دارای غلظتی متوسط است. این ماده ی فقیر از اورانیوم، کیک زرد نامیده می شود. کیک زرد سپس به اکسید








این مفید است که بدانیم تحقیقات دیگری در زمینه ی تکنیک های مختلف مورد استفاده در این بخش انجام شده است زیرا هزینه ی غنی سازی با این روش نسبت به قیمت سوخت زیاد است. بنابراین غنی سازی ایزوتوپ با کمک لیزر انجام می شود. در این روش یونیزاسیون اتم های ماده ی دارای قابلیت شکافت هسته ای، در بخار اورانیوم انجام می شود. این فرایند به فرایند جداسازی ایزوتوپ اورانیوم با استفاده از لیزر بخار( AVLIS) معروف است. اگر چه تلاش های بسیاری در زمینه ی غنی سازی با این روش انجام شده است، اما مشکلات تکنیکی در زمینه ی توسعه ی صنعتی این روش هنوز هم وجود دارد. این مشکلات عمدتا از مواد بوجود می آیند. در واقع رفتار گرمایی و میانکنش بین اورانیوم مایع و فلزات دیرگداز از جمله مشکلات کار است.
تهیه ی قرص های



مشکلات خاص در زمینه ی سوخت MOX
پلوتونیوم تابنده ی پرتوی است. از این رو فرایند ساخت سوخت بر پایه ی پلوتونیوم باید به طور کامل در داخل بخش های محافظتی( glove boxes) انجام شود. برای کاهش عملیات های مخلوط کردن و آسیاب کاری پودر اکسیدهای




سرامیک های هسته ای2
سرامیک های هسته ای(2)
منبع اختصاصی: راسخون
رفتار سوخت هسته ای تحت تابش
اثر شکافت
با توجه به دانسیته های شکافت سوخت های رآکتور که اعدادی در اندازه ی


علاوه بر واکنش های تجزیه ی الاستیک( elastic recombination)، وقتی فعالیت با ایجاد هر عیبی در این زمینه ی دارای پیوند یونی، افزایش می یابد، دمای سوخت اجازه می دهد تا نفوذ اکسیژن سریع تر شود. این را می دانیم که افزایش موبیلیتی فرایند غالبی است که بوسیله ی آن شبکه ی اکسید

خسارت های بوجود آمده بوسیله ی تابش در کریستال های یونی پیچیده تر از فلزات است. در حقیقت پیوستگی کریستال بوسیله ی جاذبه ی کولمبی میان آنیون ها و کاتیون ها ایجاد می شود. به دلیل اینکه هر دو نوع این اتم ها باردارند، تمام عیوب نقطه ای( جای خالی، اتم های بین نشین و جانشین) می توانند به عیوب باردار الکتریکی مربوط باشند که وجود این عیوب باعث افزایش انرژی می شود. بنابراین اخیرا انرژهای تشکیل جای خالی های اکسیژن و اورانیوم بوسیله ی شیمی کوانتمی محاسبه شده است و این فهمیده شده است که این انرژی ها به ترتیب برابر با 10 و 19 الکترون ولت است( وقتی با یک مقدار چند الکترون ولتی برای فلزات مقایسه شود). برای کاهش دادن انرژی داخلی حاصل از جای خالی، یک ترکیبی از عیوب جای خالی را می توان به آسانی به صورت یک عیب خنثی و بزرگ در نظر گرفت(دو جای خالی اکسیژن و یک جای خالی اورانیوم ترکیب می شوند و یک عیب شاتکی را بوجود می آورند).
اتم های داخل شبکه( بین نشین و جانشین) دارای رفتار پیچیده تری هستند. از نقطه نظر حجمی، ساختار کریستالی فلئوریت

به هر حال در طی تابش، یک اثر نمی تواند حفظ گردد. این اثر دوپ شدن عناصر شیمیایی جدید است که در اصل اتم های تغییر شکل یافته

نقطه ی محیطی قرص
یک محل خاص وجود دارد که در آن جذب نوترون های اپی ترمال باعث بوجود آمدن یک تحدب غنی از ایزوتوپ شکافت پذیر Pu می شود( شکل 1). این بخش را نقطه ی نقطه ی محیطی قرصمی گویند( و آن را RIM می نامند). وقتی سرعت متوسط احتراق واقعا بالا رود، ما سرعت بسیار بالایی از احتراق محلی را به دلیل شکافت پلوتونیوم بدست می آوریم( تقریبا




رفتار گرمایی المان سوخت

تعداد زیادی از آزمایشات با هدف تعریف استحاله های ترموشیمیایی بوجود آمده در این اکسید( بوسیله ی شکافت و محصولات آن) انجام شده است. این استحاله ها عمدتا به دلیل این حقیقت بوجود می آیند که برای هر شکافت اورانیوم یا پلوتونیوم، دو اتم اکسیژن آزاد می شود. برخی از محصولات شکافت با این اکسیدهای آزاد شده، واکنش می دهند( برای مثال اتم های زیرکونیوم) و اکسید بوجود می آورند. برخی دیگر از محصولات شکافت اتم های خنثی هستند مثلا زنون و برخی دیگر نیز به حالت فلزی و یا در فاز اکسیدی، رسوب می کنند.
مرحله ی اول تعیین تعادل ماده است. این مسئله بدین معناست که تعیین کنیم چه تعدادی از اتم ها ناپدید یا ظاهر شده اند. اطلاعات در زمینه ی بازده شکافت و استفاده از کدهای استحاله ای می تواند این مسئله را حل کند.
تابش با انرژی کینتیکی بالا، ممکن است باعث شود تا محصولات شکافت چند میکرون پایین تر از مکان شبکه ای اکسید

در طی تابش، اکسید به صورت جزئی بوسیله ی عناصر خارجی دوپ می شود. غلظت این اتم های خارجی به سرعت از حد اشباع شدن خود در اکسید، عبور می کنند و به سرعت از تعادل ترمودینامیکی دور می شوند. بنابراین یک نیروی محرک ترمودینامیکی برای توسعه ی یک استحاله در ریزساختار وجود دارد تا بوسیله ی آن تعادل دوباره و بوسیله ی رسوب دهی گازهای خنثی( مانند کریپتون و زنون)، حاصل گردد. از لحاظ ترمودینامیکی، ما می توانیم انتظار داشته باشیم که رسوب دهی گازهای خنثی به صورت حباب های گازی باعث حل شدن گروه های خاصی از محصولات شکافت مانند زیرکونیوم، نیوبیوم، استرانسیوم و گروه لانتانیدها می شود و یا نهایتا باعث رسوب دهی فلزاتی همچون مولیبدن، تکنتیوم( Tc)، رودنیوم( Ru)، رودیوم(Rh)، پالادیوم و غیره و اکسیدهایی مانند اکسید استرانسیوم، اکسید باریوم و غیره می شود. در طی کار طبیعی، دمای نسبت پایین سوخت های PWR به سختی اجازه ی یک چنین استحاله ای را در بخش مرکزی می دهد. اطلاعات جزئی( در مقیاس اتمی) در مورد ساختار این اکسید دوپ شده بوسیله ی محصولات واکنش، امروزه نیز ناقص است.
به طور عکس، در طی استحاله، در جایی که دمای متوسط به طور قابل توجهی، افزایش می یابد، و یا در مواقعی که سرعت احتراق بسیار بالاست، فرایند های ترمودینامیکی خاصی می تواند فعال شود. بنابراین ما متوجه آزادی شدن مواد زیادی بوسیله ی فرایندهای ترمودینامیکی می شویم. همچنین مکانیزم های دیگری برای محصولات جانبی شکافت هسته وجود دارد. این مکانیزم، مکانیزم غیر قابل نفوذی است که به طور ضروری بوسیله ی فرایندهای الاستیک فعال می شود.
آزاد شدن محصولات شکافت هسته ای در خارج از سوخت
تا زمانی که سوخت کاملا سرد باشد( در شرایط کاری نرمال)، محصولات شکافت در چند میکرونی محلی که انتشار یافته اند، باقی می مانند( بدون جابجایی قابل توجه). بنابراین آنالیز طیف سنجی گاما از المان سوخت بعد از تابش، نشان داد که یکنواختی قابل توجهی در توزیع ایزوتوپ
گروهی از محصولات شکافت که بوسیله ی گازهای کریپتون و زنون بوجود می آیند، تقریبا 15% کل محصولات شکافت را تشکیل می دهند( شکل 1 از بخش قبلی مقاله( بخش 1) را ببینید). این گازهای خنثی به طور جزئی در اکسید محلولند و تمایل دارند که از داخل قرص به سمت بیرون قرص حرکت کنند و یا به صورت حباب هایی ایجاد شوند( نحوه ی عملکرد این مواد به مکانیزم های مختلفی بستگی دارد که این مکانیزم ها به دما، ساختار و ویژگی های اکسید، وابسته اند. اثر این آزاد شدن گازی بر روی ترکیب شیمیایی، فشار و فعل و انفعالات گرمایی گازها منجر می شود تامطالعات جزئی در مورد کینتیک و فرایند های مربوطه، انجام شود.
در شرایط استاتیک و نرمال کارکرد PWR، سرعت خروج محصولات شکافت نسبتا پایین است. بررسی ها بر روی المان ها پس از تابش، نشاندهنده ی این سرعت کم است. این میزان خروج به چیزی که قبلا از فرایند های غیر قابل نفوذ انتظار داشتیم، مربوط می شود( یون های محصولات حاصل از شکافت با استفاده از انرژی کینتیکی خودشان از سوخت خارج می شوند).
برای توان های تابش بزرگتر، دمای بالاتری حاصل می شود و بنابراین رسوب دهی و به هم پیوستن حباب های گازهای حاصل از شکافت می تواند اتفاق افتد. از آنجایی که یک واکنش جوانه زنی هتروژن همواره آسان تر اتفاق می افتد، حباب های گازی به طور ترجیهی در مرزدانه ها رسوب می کنند( شکل 3 را ببینید). به هر حال تنها این گاز نیست که رسوب می کند، بلکه فلزات نامحلولی مانند پلاتینوییدها نیز در مرزدانه ها و دانه ها رسوب می کنند. سرعت های نسبی جوانه زنی این فازهای مختلف آنقدر بزرگ هستند که قابل سنجش نیستند( اگرچه قوانین فیزیکی مربوط به این پدیده ها کاملا شناخته شده اند).

سرامیک های هسته ای(3)
سرامیک های هسته ای(3)
منبع اختصاصی: راسخون
سرامیک های جاذب
شروع و پایان کار رآکتورها و همچنین تغییر توان رآکتور با خاصیت جذب نوترون مواد انجام می شود( بر خلاف سوخت که با انجام فرایند شکافت باعث تولید نوترون می شوند). علاوه بر جاذب هایی که در آب PWR حل می شوند( اسید بوریک)، مواد جاذب در میله های سرد کننده رآکتورهای هسته ای استفاده می شود تا بوسیله ی آنها بتوان جریان نوترون را تنظیم نمود.مواد جاذب دارای عناصر شیمیایی است که یک یا تعداد بیشتری از ایزوتوپ های آنها نوترون را با توجه به واکنش های هسته ای مختلف، جذب می کنند. برای مثال:


رآکتورهای آب فشرده( PWR) که تقریبا برای تمام تأسیسات برق هسته ای فرانسه مورد استفاده قرار می گیرد، بوسیله ی دو ماده ی جاذب اصلی کنترل می شوند:
1) مواد سرامیکی( کاربید بور، )
این مواد به صورت ستون های قرص مانند

ساختن مواد جاذب سرامیکی
قرص های کاربید بور با استفاده از زینترینگ پودر این کاربید ساخته می شوند. پودر

قرص ها برای PWR ها اندکی فشرده می شوند( تقریبا 70%) تا بدین وسیله تخلخل های باز باقی مانده خارج شوند و قادر باشد هلیوم تولید شده بوسیله ی واکنش جذب هسته ای آزاد گردد. بور طبیعی تنها دارای 19.8% ایزوتوپ


رفتار در رآکتور





زمینه ی سرامیکی خنثی در سوخت و سایر سرامیک های هسته ای
در طی تابش یک سوخت استاندارد مانند اکسید




این زمینه ی خنثی می تواند یک سرامیک استاندارد در نظر گرفته شود که در آن اکسیدهای اکتینید به صورت مجتمع توزیع شده اند. این سرامیک ها باید استحکام مکانیکی مناسب داشته باشند و بتوانند حرارت را عبور دهند. به عبارت دیگر، این سرامیک ها به میزان قابل توجهی تحت تابش حاصل از محصولات شکافت قرار می گیرند. بنابراین آنها باید توانایی تحمل چند ده هزار dpa خسارت را داشته باشند( بدون آنکه تخریب شوند).
کارهای تحقیقاتی بر روی چنین موادی هنوز در مراحل اولیه است. زمینه های خنثی در این کاربردها مواد خنثای مورد استفاده در سایر کاربردها مانند زیرکونیا، اسپینل و ... هستند. به هر حال ما باید تأکید کنیم که این مواد در شرایط تحت تابش، کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند و از این رو مشکلات بوجود آمده در آنها، معمولا جدید است.
در این روش همانند مکانیزم های آزاد سازی گازهای حاصل از شکافت هسته ای، اطلاعات در زمینه ی مکانیزم های فیزیکی مسئول این رفتارها( در زمینه ی سرامیکی خنثی در طی تابش در رآکتور) می تواند بطور مفید برای سرامیک های در نظر گرفته شده، به عنوان زمینه های میزبان، مورد استفاده قرار گیرد. در حقیقت این مواد جدید نیز تحت تابش، دچار همان خسارت هایی می شوند که بوسیله ی یون های هلیوم( تحت متلاشی شدن

مرجع:
Philippe Boch and Jean-Claude Niepce/ ceramic materials( processing, properties and applications).
ررسی سرامیک های مورد استفاده در صنایع دندانسازی (1)

بررسی سرامیک های مورد استفاده در صنایع دندانسازی (1)
منبع:راسخون
مفاهیم زمینه ای در علم سرامیک و شکست
برای آشنایی با مواد سرامیکی ، بهتر است به دو مفهوم توجه کنیم که در این مقاله سعی داریم که این مفاهیم را توضیح دهیم . اولین مفهوم این است که تنها سه بخش عمده از مواد سرامیکی داریم که در صنعت دندانسازی مورد استفاده قرار می گیرند . این سه گروه به شرح زیر هستند :1 ـ مواد شیشه ای ( glass materials )
2 ـ شیشه های پر شده با ذرات ( particle-filled glasses )
3 ـ سرامیک های پلی کریستال ( polycrystalline ceramics )
که خواص و ویژگی های هر یک از این گروه ها را مورد بحث قرار می دهیم .
دومین مفهوم این است که هر یک از این مواد سرامیکی به طور بالقوه می توانند به صورت ترکیبی ( کامپوزیتی ) عمل کنند که این بدین معناست که این مواد می توانند به صورت ترکیبی از دو یا چند گروه بالا مورد استفاده قرار گیرند . از این لحاظ بسیاری از موادی که به ظاهر متفاوت هستند ، هنگامی که از دیدگاه ما مورد بررسی قرار گیرند ، روابط و شباهت های یکسانی را در ترکیبات ( کامپوزیت ها ) ایفا می کنند .
بررسی های تاریخی از استفاده ی مواد سرامیکی در صنعت دندانسازی دو رویه را درطی زمان بیان می کند . این دو رویه به شرح زیر هستند :
1 ـ سرامیک های دندانسازی که حالت آمورف ( شیشه ای ) دارند ، از لحاظ زیبایی نسبت به انواع دیگر سرامد هستند . و این در حالی است که سرامیک هایی که مقاومت کششی بالاتری دارند ، عمدتاً ساختاری کریستالی دارند . و البته در ساخت مواد دندانسازی هر دو فاکتور زیبایی و استحکام برای ما مهم است .
2 ـ درطی گذر زمان ، حرکت به سمت استفاده از مواد با ساختار پلی کریستال کامل ، انجام شده است . در جداول 1 و 2 جزئیاتی از ترکیبات پایه و مثال های تجاری از مواد سرامیکی مورد استفاده در دندانسازی آمده است . این موارد را بر اساس سه گروه اصلی مواد مورد استفاده در صنعت دندانسازی طبقه بندی کردیم .
سرامیک های شیشه ای ( glassy ceramics ) :
مواد سرامیکی شیشه ای ، بهترین تطابق را با خواص اپتیکی دندانها و عاج آنها دارند .شیشه یک شبکه ی سه بعدی از اتم هاست که الگوی منظم فضایی ندارد . در این مواد ، بین نزدیک ترین همسایه و همسایه ی بعدی ، الگوی منظم فضایی ( از لحاظ فاصله یا زاویه ) وجود ندارد ؛ بنابراین ساختار شیشه آمورف است . ( یا ساختاری بی شکل دارد )
به طور کلی شیشه های مورد استفاده در سرامیک های دندانی از یک گروه مینرالی معدنی با نام فلدسپارها ، مشتق می شوند و برپایه ی سیلیکا ( اکسید سیلیسیم ) و آلومینا ( اکسید آلومینیوم ) ساخته شده اند . از این رو پرسلان های فلدسپاتی به خانواده ای تعلق دارند که به آنها شیشه های آلومینوسیلیکاتی می گویند . شیشه هایی که برپایه ی فلدسپار هستند ، نسبت به تبدیل شدن به حالت بلوری درطی پخت مقاومت نشان داده و دارای گسترده پخت وسیعی هستند ( پایداری آنها اگر دما به بالاتر از حد بهینه برسد ، یکباره افت می کند) این مواد زیست سازگار هستند . در شیشه های فلدسپاتی ، شبکه ای متشکل از اتصالات پل مانندی وجود دارد که این پل ها از اتصال بین سیلیسیم با اکسیژن تشکیل شده اند . این اتصالات گاه و بی گاه به وسیله ی کاتیون هایی مانند سدیم ( ) یک بار مثبت و یا پتاسیم یک بار مثبت ( ) شکسته می شوند . حضور این بارهای مثبت موجب اصلاح شیشه و بالانس بارهای اتم های اکسیژن غیر پل می شوند . کاتیون های اصلاح کننده ، خواص مهمی از شیشه را تغییر می دهند ؛ برای مثال : دمای پخت یا ذوب را کاهش می دهند و یا موجب افزایش انبساط و انقباض حرارتی می شود .
شیشه های پر شده با ذرات ( Partic - filled glasses ) :
در این نوع از مواد ، ذرات پر کننده به ترکیب اولیه ی شیشه اضافه می شوند . این اضافه شدن ذرات موجب بهبود خواص مکانیکی و کنترل اثرات اپتیکی مانند ماتی ( opalescence ) ، رنگ ( color ) و شفافیت ( opacity ) می شود . این پر کننده ها معمولاً از مواد کریستالی انتخاب می شوند ولی این امکان وجود دارد که این مواد از ذرات شیشه ای با نقطه ذوب بالاتر نسبت به شیشه ی پایه نیز انتخاب شوند . یک چنین ترکیباتی که بر پایه ی دو یا چند ماده ی مجزا ( فاز مجرا) تشکیل شده اند ، با عنوان کامپوزیت ( composites ) معروف اند . البته نام کامپوزیت در نوشته های مربوط به دندانپزشکی بیشتر به معنای کامپوزیت های با پایه ی رزین ( resin based composites ) است . این تصویر که اکثر سرامیک های دندانی ، مواد کامپوزیتی هستند ، برای درک بهتر در مورد آنها ، مفید می باشد . برای اینکه در مطالعه ی شیشه های پر شده با ذرات گیج نشویم ، این مواد را بر اساس نوع ذرات پر کننده و مقدار آنها ، علت اضافه کردن ذرات و چگونگی اضافه شدن ذرات به شیشه پایه ، طبقه بندی می کنیم .اولین پر کننده ای که برای سرامیک های دندانی استفاده شد ، ذرات کریستالی ، مینرالی است که لوسیت نامیده می شود . این پر کننده برای تولید پرسلان هایی ( چینی هایی ) استفاده می شود که بتوانند به خوبی و بر اساس فلزات مورد استفاده در ساختارش آتش بگیرد . ضریب انبساط گرمایی لوسیت بالا است . در زیر ضریب انبساط گرمایی برای عده ای از مواد آمده است :
ضریب انبساط گرمایی | نوع ماده |
لوسیت | |
شیشه های فلدسپاتی | |
آلیاژهای دندانی |
افزایش در استحکام میانگین در قطعات پروتزها نیز به وسیله ی پر کننده ی مناسب و یکنواختی در پراکندگی پر کننده در فاز شیشه ای ، به دست می آید . بر اساس چیزی که گفتیم یک تکنیک با نام استحکام بخشی دیسپرشن ( dispersion strengthening ) به وجود آمده است . اولین سرامیک استحکام داده شده به وسیله ی این روش ، از شیشه های فلدسپاتی با پر کننده ی ذرات آلومینیوم اکسید ( با درصد وزنی 55 % ) ساخته شد . البته از لوسیت با درصد 45 ـ 55 درصد وزنی نیز برای تولید قطعات استحکام داده شده به وسیله ی این روش ، استفاده شده است که این درصد استفاده شده از لوسیت از مقدار مورد نیاز برای سرامیک ـ فلز بیشتر است . سرامیک های تجاری با پر کننده ی به هم چسبیده از لوسیت نیز وجود دارند که این نوع سرامیک را با پرس کردن پودر و مواد اولیه ی لازم ، در داخل یک قالب تولید می کنند . به غیر از رفتار انقباضی در سرامیک های دندانسازی ، گفته شده است که این دو مزیت را در زیر می بینیم :
1 ـ لوسیت به خاطر ضریب شکستش که به ضریب شکست شیشه های فلدسپاتی نزدیک است ؛ مورد توجه قرار دارد . این نزدیکی ضریب شکستها ، موجب باقی ماندن حالت نیمه شفافی در این نوع شیشه هاست .
2 ـ لوسیت با سرعت بیشتری نسبت به شیشه ی بدون لوسیت اچ می شود . و موجب پدید آمدن خاصیت اچ شدن انتخابی ( selective etching ) می شود که درطی عمل اچ شدن شیشه ی حاوی لوسیت ، تعداد زیادی برجستگی ایجاد می شود که این برجستگی ها موجب افزایش قدرت پیوند میکرومکانیکی بین لوسیت و شیشه می شود .
شیشه ـ سرامیک ها ( زیر مجموعه ی ویژه ای از شیشه های پر شده با ذرات ) :
ذرات پر کننده ی کریستالی می توانند به صورت مکانیکی به شیشه اضافه شوند ، برای مثال این کار را می توان با مخلوط کردن ذرات کریستالی پر کننده باپودر شیشه ، قبل از پخت انجام داد . در تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر، ذرات پر کننده در داخل جسم شیشه ای ، رشد داده می شوند . در واقع این کار پس از شکل دهی نمونه ( مانند یک پروتز ) انجام می شود .پس از انجام عمل شکل دهی ، جسم شیشه ای تحت عملیات حرارتی خاصی قرار می گیرد که این عملیات حرارتی موجب رسوب و رشد فاز کریستالی در داخل شیشه می شود .
به دلیل اینکه پر کننده ها از لحاظ شیمیایی از خود اتم های شیشه مشتق شده اند ، ترکیب شیشه ی باقی مانده درطی این پروسه که Ceraming نام دارد ، عوض می شود . این ماده ی به وجود آمده که در اصل یک کامپوزیت پر شده با ذرات است ، شیشه سرامیک نامیده می شود . ( Dentsply ) material dicor اولین شیشه ـ سرامیک تجاری است که برای تولید پروتزهای ثابت کننده ، استفاده شد . این شیشه ـ سرامیک شامل ذرات پر کننده ای از یک نوع میکای کریستالی ( با درصد حجمی تقریباً 55 درصد ) است .
به علاوه ، اخیراً یک شیشه ـ سرامیک حاوی 70 درصد حجمی پر کننده ی دی سیلیکات لیتیم برای استفاده های دندانپزشکی به صورت تجاری ، تولید شده است .
سرامیک های پلی کریستال ( polycrystalline ceramics ) :
سرامیک های پلی کریستال هیچ قسمت شیشه ای ( آمورف ) ندارد . و همه ی اتم هایش به صورت متراکم و در یک آزمایش منظم قرار گرفته اند که این امر باعث می شود که یک ترک با سختی و مشکل بیشتری نسبت به شیشه های با دانسیته ی کمتر و شبکه ی نامنظم ، گسترش پیدا کند . از این رو ، سرامیک های پلی کریستال به طور عمومی از سرامیک های شیشه ای محکمتر هستند و تافنس ( چقرمگی ) آنها نیز بیشتر است .تولید اشکال پیچیده ( به عنوان مثال یک پروتز ) از سرامیک های پلی کریستال ، مشکل تر از تولید این قطعات از سرامیک های شیشه ای است . از این رو ، پروتزهایی با کارایی خوب که از سرامیک های پلی کریستال ساخته شده باشد تا قبل از استفاده از وسایل کامپیوتری ( computer – aid manufacturing ) به صورت عملی مورد استفاده قرار نگرفت .
سرامیک های پلی کریستال تمایل به مات بودن بیشتری نسبت به سرامیک های شیشه ای دارد ، بنابراین این مواد در کلیه ی مکان های مورد نیاز در دیواره ی پروتزها استفاده نمی شود . این سرامیک ها که از لحاظ مکانیکی خواص بهتری نسبت به مواد شیشه ای دارند ، معمولاً با روکشی از مواد شیشه ای مورد استفاده قرار می گیرند تا حالت زیبایی پروتز تولیدی بیشتر شود .
سرامیک ها در حالت کلی نور را از خود عبور می دهند در حالی که فلزات حتی در ضخامت های بسیار کم نیز نور را از خود عبور نمی دهند . در واقع نحوه ی قرارگیری باندهای الکترونی در فلزات به نحوی است که طول موج مرئی را کاملاً جذب می کند . اما سرامیک ها دارای باندهای الکترونی هستند که طول موج مرئی را از خود عبور می دهد . حال این سوال پیش می آید که اگر سرامیک ها نور را از خود عبور می دهند ! پس چرا سرامیک ها حالت کدر مانند دارند ؟
در جواب باید گفت که اکثر سرامیک ها ، پلی کریستال اند و این پلی کریستال بودن آنهاست که موجب کدر بودن آنها می شود و در صورتی که بتوان یک سرامیک را به صورت تک کریستال تهیه کرد ، می توان آن را به صورت شفاف دید . البته در مورد سرامیک ها ، علاوه بر پلی کریستال بودن ، ضخامت نیز بر انتقال نور در آنها تاثیر دارد . در واقع در استفاده از سرامیک های پلی کریستال در دندانسازی به ضخامت بدنه ی سرامیکی نیز توجه می شود که این مساله باعث این می شود که یک بدنه راپوشش دهند ولی بدنه ی دیگری ( با ضخامت کمتری ) را پوشش ندهند .