نحوه ساخت لعاب در لالجین

نحوه ساخت لعاب در لالجین
نحوه ساخت لعاب در لالجین

 

سالها پیش سفالگران لالجین سه من قلیا را (که از سوزاندن گیاه اشنان به دست می‌آوردند) با دو من سنگ چخماق مخلوط کرده، تا حدود هزار درجه حرارت می‌دادند تا نوعی شیشه (سیلیکات) به وجود آید. سپس این ماده را خرد و آسیاب می‌کردند و یک من و نیم از آن را با یک من سنگ چخماق و نیم من بلور مخلوط کرده، آسیاب می‌کردند. به این مخلوط اصطلاحاً یک پسسا (پستاهی سه منی) می‌گفتند که برای تهیهٔ انواع لعابها به کار می‌رفت؛ به عنوان مثال برای ساخت لعاب فیروزه‌ای سه من از این مخلوط را با دو من اکسید قلع و نیم کیلو توفال (اکسید) مس و پنج مثقال کبالت مخلوط کرده، آسیاب می‌کردند.سفالگران لالجین رنگهای زیر را می‌شناسند و برای لعاب دادن سفالهای خود به کار می‌برند:

رنگ سبز - برای درست کردن رنگ سبز ماده‌های زیر را به کار می‌برند:

۱- قلیا - و آن گیاهی است که در شوره زار می‌روید. قلیای سفالگران باید شیرین باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به کار می‌برند. قلیا رادر کوره‌ای چنان می‌سوزانند که شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال می‌خرند و آن را می‌کوبند و نرم می‌کنند.

۲-سنگ سفید – سنگهای سفید را از بستر رودخانه‌های اطراف لالجین فراهم می‌کنند و سفالگران آن را می‌کوبند و خرد می‌کنند.

۳- شیشه - ده من قلیا و ده من سنگ سفید را کوبیده را درهم می‌کند و برخاکستر نرمی که در پیرامون آتش کوره‌است می‌ریزند تا آب شود. ماده‌ای که از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست می‌آید « شیشه » می‌نامند.

۴- سرب پخته - سه من را در تابه‌ای (توا) می‌ریزند و آن تابه را در کوره می‌گذارند. سرب کم کم آب می‌شود و پس از آن که تمام آن گداخته شد کمی کمتراز یک من قلع در آن می‌اندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد. بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاکستر پدیدار می‌شود که آن را با سیخی به کنار تابه می‌کشند و آن رفته رفته خود را می‌گیرد و به رنگ زرد زرنیخی در می‌آید و این کار چندان ادامه می‌یابد که تمام همبسته به همان صورت در آید. ماده‌ای که به این روش در کنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و کمی قلع در آن می‌اندازند تا به بینند جرقه‌ای از آن می‌جهد یا نه. اگر جست می‌گویند سرب پخته‌است و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» که دو دسته چوبی می‌گذارند تا خنک شود.

۵- مس سوخته - مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاکستر پیرامون آتش کوره می‌ریزند تا بسوزد. از سوختن آن، ماده‌ای مانند خاکستر به دست می‌آید که « مس سوخته» نامیده می‌شود. ۶- لاجورد- مقداری لاجورد طبیعی را ( که آن را لاجورد خارجی می‌نامند) بر سنگی می‌ریزند و سپس سنگ دیگری می‌سایند و کم کم آب به آن می‌افزایند تا به صورت آبگون در آید.

۷- پستاهی - دو من شیشه ( نگاه کنید به بالا)، دو من سرب پخته و یک من سنگ سفید را درهم می‌کنند و آن را در دستگاهی به نام اسیاب بیرون می‌آید سفید چرکین است و آن را یک « معیار» یا یک « پستاهی» می‌نامند.

ساختن رنگ سبز ۱۸۰ مثقال لاجورد در هم و در آسیاب آمیخته و نرم می‌کنند. ماده آبگونی که به دست می‌آید رنگ سبزی است که می‌خواهند ولی در این هنگام سفید و چرکین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در کوره پدیدار می‌شود. این آبگون را از کنان می‌گذارنند تا برای رنگ‌آمیزی آماده شود.

رنگ زرد - دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم می‌آمی‌زند و در « توا» می‌ریزند وآن را در کوره می‌گذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» بیرون می‌آورند و در ظرف پر از آبی می‌ریزند. چون این آب سرد وآن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت ماده‌ای خشک و پوک در می‌آید که آن را می‌کوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون می‌کنند و از کتان می‌گذارنند.

رنگ قهوه‌ای - یک پستاهی و نیم من ملغ کویبده در آسیاب می‌ریزند و با افزودن آب، آبگونی درست می‌کنند و سپس آن را از کتان می‌گذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه و اگر کمتر باشد رنگ سرکه‌ای از آن به دست می‌آید.

رنگ لاجوردی - هشت من سرب پخته و یک من قلع را در کوره آب می‌کنند و می‌گذارند سرد شود و سپس آن را می‌کوبند و دو من از این کوبیده را با یک من سنگ سفید و دومن شیشه و ۳۶ مثقال لاجورد می‌آمی‌زند و با آب در آسیاب نرم می‌کنند و آن را از کتان می‌گذرانند. کوزه‌های ترشی و مربا با رنگهای گوناگون.

لعاب‌کاری برای لعاب کاری ( رنگ لعابی دادن به سفالینه‌های کوچک، انها را در رنگی که می‌خواهند فرو می‌برند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ کَعْبْ آنها را پاک می‌کنند تا هنگام پختن که سفالینه‌ها را روی هم می‌چینند، به یکدیگر نچسبند. برای لعاب کاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با کاسه کوچکی روی می‌ریزند.

برای این که بدانند غلظت رنگ به اندازه‌است یا نه نخست یک سفالینه را در آن فرو می‌برند و بیرون می‌آورند و سپس با خراشیدن رنگی که بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در می‌یابند. اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب می‌افزایند و اگر کم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیکی کوره می‌گذارند تا اندکی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابکاری در ظرفهائی به کار می‌رود که سراسر آنها باید یک رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد. در لعاب کاری لانجین و کوزه که هم بزرگ و هم کلفت هستند، لعابی از پستاهی و ۱۸۰ مثقال سرب پخته به کار می‌برند و ماده دیگری به آن نمی‌افزایند.

 

 

                 عکس لعاب کردن

 

 

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)
رده بندی : 
صنایع دستی ایران
محل مرتبط: 
صنایع دستی خراسان رضوی
رشته مرتبط: 
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)

سفالگری یکی از دیرینه ترین هنرهای ایرانی بوده است که تحت حمایت حکومتهای مستقل ایرانی چون سامانیان بیش از پیش شکوفا شد. سامانیان خاندانی علاقه‌مند به هنر و فرهنگ بودند و در احیای سنن هنری پیش از اسلام کوشیدند.

در طی اولین سده های اسلامی فرهنگ و تمدن ایرانی تحت تأثیر ارزشهای اسلامی قرار گرفت و از آن رو که ارتباط هنر و فرهنگ ارتباطی دوسویه است، فرض بر آن قرار دارد که بسیاری از نقشمایه‌های ایران کهن وارد ایران نوین و اسلامی شده است و با آن در آمیخته و با ارزشها و اصول اسلامی انطباق یافته‌اند. این نقوش گویای تلفیق عناصر کهن ایرانی و عناصر اسلامی هستند. سفالینه‌های نیشابور در قرون سوم تا پنجم بخوبی گواه این ادعا می‌باشند. توجه فراوان به سفالینه‌های کتیبه‌دار و تحقیق در موردشان سبب کم توجهی به آثار سفالین با تزئینات غیر نوشتاری شده است. از اینرو به نظر می رسد معرفی این نوع سفالینه‌ها به عنوان یکی از تولیدات متنوع در نیشابور نقش مهمی در شناخت دستاورد‌های هنری سفالگران نیشابور که کمتر مورد پژوهش واقع شده اند، دارد (حسینی یزدی نژاد، چکیده).

قرن سوم هجری شروع تلاشهای فرهنگی و اقتصادی در حیات جامعه است، پس از دو قرن ساده زیستی و حذف تجمگرایی و همگانی شدن امكانات جامعه، زمینه های رشد و توسعه اندیشه های انسانی فراهم شده است، آثار سفالی بیش از هر اثری منعكس كننده این تحولات است؛ زیرا سیر تطور و تكامل اندیشه‌ها را از روی نوع تزیینات، نوشته‌های كوفی روی سفال ‌ها و تجربیات انجام شده در زمینه تهیه لعابهای مختلف و كشف لعابهای جدید و رنگهای مختلف می‌توان دید. در پایان قرن چهارم موفقیتهای ارزنده‌ای در زمینه شناخت اكسید فلزات و فرمول تركیبات آنها برای رنگ لعاب مورد نظر حاصل شده بود و سفال‌گران با تكیه بر این دانش و تجربه و ممارست در پخت سفال و كنترل حرارت و تغییر در شكل كوره ها توانستند تحولی عظیم و چشمگیر در خلق ظروف سفالی با تزییناتی بسیار چشم نواز و ارزشمند به وجود آورند.

در طبقه بندی سفالهای دوره اسلامی سفال قرن سوم و چهارم را به نام سفال سامانی شناسایی كرده و ویژگیهای فنی و تزیین موسوم به لعاب گلی را به این دوره نسبت داده اند. این گروه از سفالها بیشتر در شمال شرق ایران در مراكزی مانند نیشابور، سمرقند و جرجان معمول بوده است.

آقای چارلز. ک. ویلکسون، موزه‌دار موزه متروپولیتن نیویورک، در طی حفاری‌هایی که در منطقۀ نیشابور داشته ‌است، در کتاب خود ظروف به دست آمده از تپه‌های باستانی نیشابور را این‌گونه تقسیم کرده است؛

  • ظروف نخودی رنگ
  • ظروف رنگ پاشیده
  • ظروف سیاه رنگ بر زمینه سفید
  • ظروف رنگارنگ بر زمینه سفید
  • ظروف با پوشش دوغ‌آبی‌های زمینه رنگی
  • ظروف سفید مات
  • ظروف زرد رنگ مات
  • ظروف سیاه رنگ با لکه‌های زرد
  • ظروف تک‌رنگ
  • ظروف منسوب به کشور چین
  • ظروف با لعاب قلیایی و قالب‌های آن‌ها
  • ظروف بدون لعاب

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)

در تعداد بسیار زیادی از ظروف بررسی شده به نقوش هندسی و مجرد اکتفا شده که اگر بیان‌کنندۀ منظور خاص (نشانه و یا هنر) نباشند در مجموعۀ نقوش هندسی و انتزاعی طبقه‌بندی می‌شوند. از مهم‌ترین تکنیک‌های تزیین ظروف در نیشابور عبارتند از :‌

  • سفال با پوشش گلی یا لعاب گلی
  • سفالینه با تزیین زرین فام
  • سفالینه با لعاب پاشیده
  • سفالینه با نقش کنده
  • سفالینه با لعاب یکرنگ
  • سفالینه با نقوش رنگارنگ

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)

در اینجا به بررسی لعاب گلی و انواع آن خواهیم پرداخت.

لعاب گلی: در این نوع تزیین، ظرف ساخته شده از گل را كه معمولا دارای خمیر نخودی یا قرمز بوده است پس از خشك شدن در دوغابی از گل نخودی رنگ فرو می بردند، طوری كه داخل و خارج آن به طور یكنواخت با این دوغاب پوشانده می‌شد و پس از خشك شدن، ظرف را به نقوش مورد نظر می آراستند. این نقوش معمولا ساده بود و شامل یك جمله یا كلمه كوفی می‌شد كه در كف داخلی یا بر حاشیه لبه داخلی ظرف نوشته می‌شد، سپس ظرف را با لعاب شیشه می‌پوشاندند و به كوره می‌بردند. معمولا برای ظروف ساده یك رنگ، از تركیب لعاب گلی كه سیلیس هم به آن اضافه می‌شد، استفاده می‌كردند كه این كار در یك مرحله انجام می‌شد و در نهایت ظرف به رنگ شیری براق در می‌آمد. ظرف مزین به لعاب گلی معمولا در چهار گروه مطالعه می شود:

۱- سفالینه با پوشش گلی و نقش سیاه روی زمینه سفید

این دسته از ظروف كه مهمترین مركز ساخت آن را می توان نیشابور دانست با پوشش گلی پوشانده شده و سپس با نقوش سیاه رنگ یا قهوه‌ای تیره و لعاب شفاف سربی تزیین شده است. زمینه این ظروف كلا شیری رنگ یا سفید است كه در گوشه ای از لبه داخلی یا كف آن با كلمه یا جمله ای كوتاه تزیین شده است. در اوایل قرن چهارم تزیینات دیگری شامل نقطه چینهای مرتب نقش پرندگان، گلهای مسبك به نوشته كوفی تزیینی اضافه می شود. از ویژگی‌های كلی تزیینات این نوع ظروف عدم تراكم نقش و ایجاد فضای خالی در زمینه است در ظروف بزرگتر كه لازم بود نوشته كوفی طولانی باشد، جملاتی نظیر دعای خیر، روایات، ضرب المثل، احادیث منسوب به حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع) و كلام بزرگان اهل ادب برای تزیین به كار می رفته است. در داخل بعضی از كاسه‌ها یا لگنهای بزرگ نقش آفتابه دیده می شود كه به طرز بسیار زیبایی با نقش و نگار كه تقلیدی از قلمزنیهای آثار فلزی است همراه شده است. در كاوشهای علمی مشترك موزه متروپولتین و مركز باستان شناسی ایران كه گزارش آن در سال ۱۳۴۷ منتشر شده است، در شهر قدیم نیشابور نمونه‌هایی منحصر به فرد با نوشته های كوفی به دست آمده كه به نام ظروف كتیبه‌ای معروف است. ظروف كتیبه دار مكشوفه از نیشابور را پژوهشگر ارجمند، عبدالله قوچانی در سال ۱۳۶۴ دركتابی به نام كتیبه‌های سفال نیشابور معرفی كرده است كه در شناخت اوضاع سیاسی – اقتصادی و مذهبی و اجتماعی این دوره اهمیت قابل توجهی دارد.

۲- سفالینه با لعاب گلی و نقوش رنگارنگ روی زمینه سفید

سفال‌های رنگارنگ و نقوش رنگی روی لعاب گلی، ویژه قرن چهارم هجری است و متعلق به دورانی است كه كیمیاگران و تهیه كنندگان لعاب با رنگهای مختلف و اكسیدهای متنوع آشنا شده اند و به تبع علاقه به ترسیم نقوش از انسان، گلها، گیاهان و حیوانات از رنگهای ارغوانی تیره، سیاه، قهوه ای، زرد و اخرایی به صورت پوشش نازك روی زمینه مات و پوشش گلی استفاده كرده اند. از نقوش متداول این دوره می توان نقش اسب سوار، به تقلید از ظروف فلزی ساسانی با تلفیقی از نقوش پرندگان مثل مرغ شاخدار و پرنده مسبك (نقطه نشان) و نقشمایه‌های اسلیمی و تكرار حروف خط كوفی نام برد كه در داخل كاسه ها، بشقابها و پیاله های كوچك آبخوری رسم شده است.

در میان مراكز ساخت این نوع ظروف، نیشابور از اهمیت بسیار برخوردار است و به طور كلی در شرق ایران و نیز در مازندران این سفال متداول بوده و حتی به نام ظروف ساری نیز نامیده شده است. تعداد زیادی كوره های پخت این نوع سفال در جرجان كشف شده و محققان آنجا را مراكز ساخت و اشاعه این سفال می دانند. در مجموع این نوع ظروف در جهان اسلام از ابداعات و ابتكارات سفالگران ایرانی محسوب می شود و پرفسور میكامی، استاد دانشگاه توكیو، این امور را تایید كرده است.

۳- سفالینه لعاب گلی با لعابهای درخشان معروف به زرین فام اولیه

این نوع سفال پس از آنكه با پوشش گلی پوشانیده می شد، با مجموعه ای از لعابهای تركیبی رنگین زینت می یافت و پس از پخت درخشندگی حتصی به حالت زرین فام یا طلایی داشت. شكل این ظروف معمولا كاسه و نقوش آنها گلهای تزیینی همراه با نوشته های كوفی بود. وجه تمایز این ظروف زرین فام با ظروف زرین فام قرن ششم و هفتم درتكامل نقوش و نوع خط و تفكیك رنگ است كه در قرون ششم و هفتم هجری به جای خط كوفی از خط نسخ و فارسی دری و پرتره‌های انسانی و رنگ طلایی یك دست استفاده می شود. سفالینه‌های زرین فام اولیه قرون سوم و چهارم بیشتر درنیشابور، جرجان، اصطخر و شوش به دست آمده است.

۴- سفالینه های لعاب گلی با نقوش سیاه و روی زمینه زرد

این نوع سفالینه ها كه در نگاه اول زرد رنگ می نماید به صورت لكه هایی قسمتهای مختلف ظرف را پوشانده است و در واقع می‌توان آن را زمینه ساخت ظروف سفالی لعابدار معروف به تكنیك لعاب پاشیده دانست كه در جای خود از آن بحث خواهد شد. تنوع رنگ لعاب در پایان قرن سوم و استفاده گسترده از این روش برای تزیین ظروف و اشیای سفالی و بعدها تولید كاشی برای تزیینات معماری همپا با پیشرفت سایر فنون و علوم ادامه دارد. به طور كلی سفال لعاب گلی از سفالهای مشخصه قرون اسلامی تا اواخر قرن چهارم هجری است كه به ترتیب از نوع لعاب گلی شیری رنگ و ساده با تزیین كم شروع شده و بتدریج كتیبه كوفی تمام سطح ظرف را پر می كند و بعدها لعاب گلی رنگارنگ سفال متداول قرن چهارم می‌گردد و پایان این سده با سفال لعاب پاشیده ساده خاتمه می یابد و قرن پنجم با سفال نقش كنده و لعاب پاشیده آغاز می گردد.

منابع

  • پوپ، آرتور. ۱۳۸۴ .شاهکارهای هنرایران.ترجمة پرویزناتل خانلری.تهران:علمی وفرهنگی.
  • توحیدی،فائق. ۱۳۷۹ .فن وهنرسفالگری.تهران:سمت.
  • حسینی یزدی نژاد، محبوبه، بهمن ۱۳۹۱،بررسی سفالینه های غیر نوشتاری نیشابور سده ۳ تا ۵ هجری، پایان نامه کارشناسی ارشد.
  • http://www.metmuseum.org
  • http://fa.wikipedia.org/wiki/سفالگری-در-نیشابور

انواع خاک، گل سفال و سرامیک

انواع خاک، گل سفال و سرامیک
رده بندی : 
صنایع دستی ایران
رشته مرتبط: 
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی

انواع خاک، گل سفال و سرامیک

پیدایش خاک در سطح زمین

در حدود دو بلیون سال پیش قسمت سطحی توده گداخته زمین سرد شد و بصورت سنگ درآمد و بخار آب اطراف آن نیز به باران تبدیل شد. این باران میلیون‌ها سال ادامه یافت و اقیانوسهای عظیمی را بوجود آورد.

در این مدت طولانی آب طی جریان خود باعث فرسایش سنگها شده و آنها را بصورت ذرات ریزی به این طرف و آن طرف حمل می‌کرد. گیاهان و درختان نیز در این تغییرات شرکت جستند و باد ذراتی را که آب بوجود آورده بود با خود حمل می‌کرد و به ریز کرد آنها کمک می‌نمود. این ذرات ریزدر زمین هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد و بروی هم انباشته می‌گردید و تحت فشار و حرارت بار دیگر بصورت سنگ در می‌آمد.

همیشه قسمتی از این مواد ریز که خاک نام دارد در دلتای رودخانه‌ها انباشته شده و مورد استفاده سفال‌سازان قرار می‌گیرد.

درصد ترکیبات شیمیایی خاکهای مختلف

گلهای سرامیکی خالص آلومین بیشتر و آهن کمتری دارند. در  واقع گل سرامیک همان موادی را دارد که قشر جامد زمین دارد ولی با این تفاوت که ذرات آن بسیار ریز شده است. خود گلهای سرامیکی نیز از نظر ترکیبات شیمیایی با هم فرق دارند. چون گل از آلومین، سیلیس و آب ترکیب شده می‌توان گفت که وجود مواد دیگر دلیل بر ناخالصی آن است.

گلهای سرامیکی برحسب محلی که بدست می‌آید متفاوت است. در بعضی جاها به همراه گل آهن وجود دارد. رودخانه‌ها این گلها را با خود حمل می‌کنند و دانه‌های آن را ریزتر می‌نمایند و مواد مختلف دیگری نیز به آن می‌افزایند و ترکیبات شیمیایی آن را پیچیده‌تر می‌کنند.

فرمول شیمیایی گل سرامیک خالص

فرمول گل سرامیک خالص می‌باشد و نسبت مولکولی در آن مثل یک است به دو. باید خاطر نشان ساخت که در این فرمول از وجود مواد دیگر که جزئی هستند صرف نظر شده است.

شباهت گلهای سرامیکی با فلدسپات

از مقایسه فرمول فلدسپات که شصت درصد قشر زمین را تشکیل می‌دهد با کائولن که خالص‌ترین نوع گل سرامیک است می‌توان نتیجه گرفت که فرمول هر دو یکی است و فقط وجود چند اکسید در فلدسپات آنها را متمایز می‌سازد.

  • فلدسپات پتاسیک (ارتوکلز)
  • فلدسپات سودیک (آلیت)
  • فلدسپات کلسیک (آنورتیت)

فرمول کائولن

فلدسپات‌ها برحسب اکسیدهائی که در آنها وجود دارد نامگذاری می‌شوند. وقتی فلدسپات تحت تأثیر عواملی نظیر هوا قرار می‌گیرد تخریب شده و سود، پتاس و آهک خود را بصورت محلول در آب رها می‌کند و آلومین و سیلیس آن باقی می‌ماند. بخشی از این سیلیس نیز تحت تأثیر عوامل شیمیایی تجزیه می‌شود و بقیه آلومین و سیلیس در اثر مجاورت طولانی با رطوبت ئیدرولیز شده و دارای ترکیبات شیمیایی آب می‌شود. عمل آب‌گیری طی میلیونها سال انجام می‌شود و امکان تجدید آن در آزمایشگاه کاری غیرممکن است. این ماده همان کائولن است که خاک چینی نام دارد.

خصلت فیزیکی گل سرامیک

خصلت فیزیکی گل سرامیک بخوبی خصلت شیمیایی آن مشخص نیست زیرا تعیین عوامل چسبندگی و شکل و اندازه ذرات آن فقط با مطالعات میکروسکوپی معلوم می‌شود.

قبلاً تصور می‌کردند که چسبندگی گل سرامیکی یک خاصیت فیزیکی تصادفی است ولی در اثر مطالعه معلوم شد که وجود ذرات فوق‌العاده ریز در گل سرامیک خاصیت فیزیکی آن را تشکیل می‌دهد. بسیاری از گل‌ها دارای ذرات ریزی هستند که قطر آنها کمتر از یک میکرن است. این ذرات مسطح بوده و شکل آنها بیضی است. در هر میلیمتر مکعب کائولن سه میلیون و نیم ذره مسطح وجود دارد ولی بال کلی که نرم‌تر از کائولن است مقدار خیلی بیشتری ذره دارد.

کوچکی ذرات گل سرامیک را بایستی نتیجه ئیدرولیز شدن و همچنین تغییرات شیمیایی و حمل و نقل آن توسط آب دانست. در هر گل علاوه بر ذرات بسیار ریز ذرات درشت‌تر نیز یافت می‌شود و این ممکن است بعلل وجود بقایای تغییر نکرده فلدسپات یا کوارتز و یا سایر مواد معدنی باشد. معمولاً برای جدا کردن آنها از گل از شستشو استفاده می‌کنند. در گل علاوه بر ذرات درشت ممکن است مواد آلی نیز یافت شود. گرچه این مواد می‌سوزند ولی وجود آنها در خاصیت فیزیکی گل بی‌تأثیر نیست.

چسبندگی گل

وقتی خاک سرامیک با مقداری آب مخلوط شود خاصیت چسبندگی پیدا می‌کند. این خاصیت باعث می‌گردد از آن برای ساختن شکلهای مختلف استفاده شود. این چسبندگی بقدری است که هیچ ماده دیگری نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

دانشمندان در مورد چسبندگی گل مطالعات زیادی کرده‌اند ولی کاملاً به مکانیزم صحیح آن پی نبرده‌اند. چسبندگی گل تا اندازه زیادی به کوچکی ذرات گل بستگی دارد.

جذب شیمیایی بین ذرات گل نیز می‌تواند عامل چسبندگی بحساب آید زیرا وقتی الکترولیت به گل اضافه می‌کنیم این خاصیت را از دست می‌دهد.

وجود کربناتها نیز این حالت را تشدید می‌کند. مواد آلی نظیر صمغ عربی نیز باعث ازدیاد چسبندگی گل می‌شود. وجود مقدار کم مواد آلی مفید ولی زیاد آن ترک خوردگی بوجود می‌آورد.

گل‌های سرامیک از نظر میزان چسبندگی با هم فرق دارند. بعضی از آنها که چسبندگی کمتری دارند، در ساختن آجر بکار می‌روند. گلهائی که چسبندگی زیاد دارند برای کار مشکل‌اند و سفال‌سازان برای اصلاح آن گلی را که چسبندگی کمتری دارد با آن مخلوط می‌کنند.

انواع گل

بطور کلی خاکهای سرامیکی به دو گروه تقسیم می‌شوند.

خاکهای نوع اول خاکهایی هستند که در کنار صخره‌های مادر که فلدسپات باشند بوجود بیایند و هنوز به وسیله باد یا آب به سایر نقاط برده نشده باشند.

سنگهای فلدسپاتی تحت تأثیر آب‌های زمین که به داخل آن نفوذ می‌کند مواد محلول خود را از دست می‌دهند و متلاشی می‌شوند. و گاهی نیز بخار یا گازهای موجود در زمین این کار را انجام می‌دهند و در نتیجه خاکی بوجود می‌آورند که کائولن نام دارد.

خاکهای نوع اول سرامیک خالص‌اند و چیزی با آنها مخلوط نشده است. رنگ این نوع خاکها نیز سفید است.

خاکهای نوع دوم خاکهایی هستند که از زادگاه اصلی خود توسط باد و باران به سایر نقاط برده شده باشند. مقدار خاکهای نوع دوم در طبیعت خیلی بیشتر از خاکهای نوع اول است.

انتقال خاک توسط آب تاثیر زیادی بر روی آن دارد. زیرا در حین جریان داشتن در داخل رودخانه‌ها ذرات آن ریزتر می‌شوند. وقتی که از سرعت آب رودخانه کاسته می‌شود مواد سنگین آن رسوب می‌کنند و در جائی که کاملاً ساکن می‌گردد ذرات بسیار ریز ته‌نشین می‌شود. این نوع خاکها در حین عبور از مکانهای مختلف نسبت به کائولن ناخالص می‌شوند و ترکیبات پیچیده‌تری بخود می‌گیرند. در این نوع گلها موادی نظیر کوارتز، میکا، آهن و مواد دیگری نظیر کربن یافت می‌شود.

خاکهای نوع دوم از نظر ترکیب با هم تفاوت دارند. در بعضی از انواع آنها که کائولن دست دوم است آهن وجود ندارد ولی این کائولن بسیار کمیاب است. بال کلی که یکی از انواع این گلهاست و بعنوان چسب مصرف می‌شود و دارای مقداری آهن است.

پس بطور کلی می‌توان گفت گل سرامیک گلی است که از سیلیس و آلومین و آب ترکیب شده باشد و وقتی حرارت ببیند سخت و محکم گردد.

خشک شدن گل

گل سرامیک به هنگام خشک شدن تقریباً پنج درصد جمع می‌شود و این مقدار در گلهای چسبناک به هشت درصد می‌رسد. جمع شدن گل در اثر خشک شدن بتدریج صورت می گیرد. خشک شدن گل بستگی زیاد به مقدار رطوبت هوا دارد.

اگر مقدار رطوبت هوای مجاور صد در صد باشد گل خشک نمی‌شود. ولی اگر مقدار آن کاهش یابد گل شروع به خشک شدن می‌کند، وقتی قسمت سطحی گل خشک شد آب‌های قسمت زیرین توسط لوله‌های موئین به سطح می‌آید و در هوا پخش می‌شود. عمل خشک شدن گل بایستی بتدریج صورت گیرد و گرنه ترک خوردگی در گل بوجود می‌آید. وقتی گل آب خود را از دست می‌دهد فاصله ذرات آن نسبت به هم کم شده و نتیجه عمل نقصان حجم گل است.

هر قدر میزان چسبندگی گل بیشتر باشد میزان انقباض آن نیز بیشتر می‌شود. گل هر قدر هم خشک شده باشد باز مقداری آب دارد که این مقدار فقط در کوره تحت تاثیر حرارت صد درجه خارج میشود.

گلها وقتی خشک می‌شوند مقاومت‌های مختلفی دارند مثلاً بالکلی هفت برابر محکم‌تر از کائولن گرجی است، یعنی هر قدر چسبندگی گل بیشتر باشد میزان مقاومت خشک آن بیشتر است.

تغییرات گل در مراحل مختلف حرارت

گلهای خام و پخته از نظر شیمیایی و فیزیکی تفاوت زیادی با هم دارند.

گل پخته سخت و محکم است و اگر هزار سال هم در زیر خاک بماند تغییری در آن بوجود نمی‌آید. پختن گل و پی بردن بخواص آن از کشفیات شگفت‌انگیز تمدن بشر بشمار می‌رود، زیرا در انبار کردن دانه‌های نباتی مورد استفاده قرار گرفت و اهمیت آن بقدری است که مورخین پیشرفت هر تمدنی را با پیشرفت سفالهای آن زمان می‌سنجند.

وقتی ظرفها را در کوره قرار می‌دهیم بایستی حرارت آن را بتدریج بالا ببریم و در غیر این صورت بیشتر آنها می‌شکنند. در کوره‌های بزرگ برای خارج شدن بخار آب در بالای آن سوراخی بوجود می‌آورند.

در مرحله اول حرارت که صد درجه است آب‌های غیر ترکیبی گل خارج می‌شود، یعنی خشک شدن کامل انجام می‌گیرد و در مرحله دوم حرارت که سیصد و پنجاه درجه است آبهای ترکیبی خارج می‌شود. مقدار آبی که در این مرحله خارج می‌شود چهارده درصد است و برای جلوگیری از شکستن بایستی مدتی کوره را در حرارت ۳۵۰ درجه ثابت نگاه داریم. در حرارت ۵۰۰ درجه این آب‌ها بکلی خارج می‌شوند و چیزی از آنها باقی نمی‌ماند. در این مرحله خاصیت چسبندگی گل از بین می‌رود به عبارت دیگر نمی‌توان آنها را خرد کرده و باز هم به گل تبدیل نمود زیرا تغییر ماهیت داده است.

در این مرحله عمل انقباض صورت نگرفته و ظرفها فقط نسبت به اول ترد و شکننده‌تر شده‌اند.

در مرحله سوم حرارت که در حدود ۵۷۳ درجه می‌باشد بلورهای کوارتز نظم اولیه خود را از دست می‌دهند و تغییر حجم پیدا می‌کنند. این تغییرات حجم کوارتز را تغییرات آلفا به تای کوارتز می‌نامند و مقدار آن ۲٪+ است در این مرحله بایستی محتاطانه رفتار کرد و حرارت کوره را بتدریج بالا برده بیشتر ظرفهائی که بصورت ترک خورده از کوره بیرون می‌آیند ناشی از تغییرات سریع درجه حرارت در این مرحله است. در موقع سرد شدن نیز اگر حرارت بسرعت پایین بیاید در ظرفها ترک خوردگی بوجود می‌آید.

در مرحله چهارم که حرارت به ۹۰۰ درجه می‌رسد مواد آلی نظیر کربن می‌سوزد و به اکسید تبدیل می‌شود و به همین علت این مرحله را مرحله اکسیداسیون می‌نامند. در این مرحله بایستی اکسیژن بصورت هوا در داخل کوزه زیاد باشد در غیر این صورت مقداری از کربن در داخل ظرف باقی مانده و به اکسید تبدیل نمی‌شود و بدین  جهت ظرف سیاه می‌گردد و سفال‌سازان آن را اصطلاحاً دودزده می‌گویند. در این مرحله نبایستی حرارت را یک باره بالا برد.
گلهائی که درصد کربن و سولفور آنها کم است نقص در عمل اکسیداسیون اشکالی بوجود نمی‌آورد.

در مرحله پنجم مواد زودگداز ذوب شده و ذرات گل را مانند چسب به هم می‌چسباند. هر قدر حرارت کوره بیشتر بالا رود بر مقدار این مواد مذاب افزوده می‌شود. اگر باز هم حرارت را بالا ببریم تمام گل به ماده مذاب تبدیل می‌گردد.

درجه حرارت پختن گل به نوع آن بستگی دارد مثلاً گل معمولی سرامیک در حرارت ۱۰۰۰ درجه پخته و در ۱۲۵۰ درجه ذوب می‌شود. کائولن در ۱۲۵۰ درجه کاملاً متخلخل است و در ۱۸۰۰ درجه ذوب می‌شود. در مرحله ذوب شدن مقداری از مواد گل، انقباض بوقوع می‌پیوندد و در موقع ذوب شدن تمام مواد گل، ازدیاد حجم به وجود می‌آید.

انواع گل

کائولن

شرایط مختلف زمین‌شناسی باعث ایجاد گلهائی با خواص فیزیکی و شیمیایی مختلفی شده است. سفال سازمان فقط آنهائی را مورد استفاده قرار می‌دهند که برای کار آنها مناسب باشد.

یکی از انواع مهم گل سرامیک که مورد استفاده زیادی دارد کائولن است. این گل تا اوایل قرن ۱۸ در اروپا مورد توجه نبود و بعداً در سرامیک‌سازی طرف توجه قرار گرفت.

ولی در چین ظروف چینی سفید در اوایل ۲۰۰ پیش از میلاد و یا جلوتر از آن ساخته می‌شد. ایجاد کوره‌هائی که درجه حرارت آنها ۱۲۰۰ درجه باشد به همراه ساختن ظروف چینی ظریف و شفاف در چین در حدود ۶۰۰ سال بعد از میلاد اتفاق افتاد. از این نظر چینی‌ها هزار سال جلوتر از اروپائیها بوده‌اند. کائولن در چین بیشتر از هر جای دیگری یافت می‌شود. چسبندگی کائولن چینی نیز نسبتاً زیاد است و برای کار بسیار مناسب می‌باشد. سرامیک سازمان چینی در ابتدا ظروف سفید ولی کم دوامی از کائولن می‌ساختند ولی پس از چندین صد سال تجربه توانستند کوره‌هائی با درجه حرارت بالا بوجود بیاورند و یا چیزهائی به کائولن اضافه کنند تا بتوانند چینی واقعی را که سخت و نسبتاً شفاف است بسازند.

کائولن از گلهای نوع اول است و خود از تجزیه فلدسپات در مجاورت رطوبت هوا و آب بوجود می‌آید، ذرات آن نسبتاً درشت و در مقایسه با گلهای نوع دوم چسبندگی آن بسیار کم است. کائولن گلی نسبتاً خالص است و موادی نظیر آهن در آن یافت نمی‌شود.

کائولن در ۱۸۰۰ درجه ذوب می‌شود و چسبندگی آن نیز کم است. برای اصلاح آن مواد دیگری به آن اضافه می‌کنند.

بال کلی

بال کلی برخلاف کائولن دارای دانه‌های بسیار ریز و آهن زیاد بوده خاصیت چسبندگی آن نیز خیلی بیشتر است. نقطه ذوب بال کلی پایین‌تر از نقطه ذوب کائولن است. بال کلی و کائولن هر دو مکمل هم هستند و به همین جهت آنها را با هم مخلوط می‌کنند. بال کلی از گلهای نوع دوم است و در ۱۳۰۰ درجه متراکم و محکم می‌شود. درصد انقباض بال کلی ۲۰٪ است و آن را برای اصلاح گلهائی که چسبندگی کمتری دارند مصرف می‌کنند ولی مقدار آن نبایستی بیشتر از ۱۵٪ باشد.

رنگ بال کلی خاکستری است زیرا کربن آن زیاد است ولی این کربن در موقع پختن می‌سوزد و تأثیری روی رنگ پخته آن ندارد. بعضی از انواع بال کلی فاقد کربن است و به همین جهت رنگ آنها سفید می‌باشد.

گل نسوز

این گل در مقابل حرارت دوام زیادی دارد و بعضی از انواع آن چسبناک و بعضی دیگر فاقد چسبندگی است. رنگ این گل پس از پختن قهوه‌ای تیره می‌شود. از این گل برای ساختن آجرنسوز و کوره‌های ذوب فولاد استفاده می‌کنند، این گل اگر با گلهای دیگر مخلوط شود تکسچر خاصی به آنها می‌دهد.

گل استون‌ور

استون‌ور بین ۱۲۰۰ تا ۱۳۰۰ درجه پخته شده و از گلهای نوع دوم محسوب می‌شود و رنگ پخته آن از خاکستری روشن تا قهوه‌ای تیره تغییر می‌کند.

گل معمولی سرامیک (ارتن‌ور)

این نوع گل دارای مقدار زیادی آهن بوده و در حرارت ۹۵۰ تا ۱۱۰۰ درجه پخته می‌شود. ظرفهای معمولی سرامیک و کاشیها را با این گل می‌سازند.

علل مخلوط کردن گلها

بدلایل زیر گلها را با هم مخلوط می‌کنیم.

  1. تغییر رنگ یا بافت
  2. تغییر میزان چسبندگی
  3. تغییر میزان انقباض
  4. تغییر درجه پخت
  5. تغییر بخاطر پذیرش لعاب

ساختن گل چینی

برای ساختن گل چینی مواد زیر را با هم مخلوط می‌کنند:

  • کائولن : ۵ قسمت
  • فلدسپات : ۳ قسمت
  • کوارتز : ۲ قسمت

کائولن در ۱۵۰۰ درجه می‌پزد ولی با اضافه کردن مقداری فلدسپات این حرارت را به ۱۳۰۰ درجه تقلیل می‌دهیم و برای جلوگیری از پیچش آن مقداری نیز کوارتز اضافه می‌کنیم. ولی چون کار کردن با این نوع گل مشکل است بنابراین بایستی مقداری بال کلی به آن اضافه کنیم تا چسبندگی بیشتری پیدا کند.
پس فرمول کامل آن چنین می‌شود:

  • کائولن : ۴ قسمت
  • بال کلی : ۱ قسمت
  • فلدسپات : ۳ قسمت
  • کوارتز : ۲ قسمت

روش تهیه گل چینی و پختن آن در سال ۱۷۱۰ توسط یک فرد آلمانی کشف و متداول گردید.

طرز تهیه گلهای مختلف برای کارهای مختلف

برای هر کاری یک نوع گل بخصوص لازم است مثلاً برای چرخ کاری بایستی به اندازه کافی چسبندگی داشته باشد. ولی در کارهای قالبی به چسبندگی احتیاجی نیست بلکه برعکس بایستی چسبندگی را از آن گرفت تا از ترک خوردگی آن جلوگیری شود. برای چسبناک کردن گلهای سرامیکی می‌توان با اضافه کردن مقداری بال کلی آن را مناسب نمود. اگر چسبندگی گل خیلی زیاد باشد می‌توان به آن خاکه سفال اضافه کرد ولی مقدار آن اگر از ده درصد تجاوز کند چسبندگی آن کم و کار با آن مشکل خواهد بود.

گل قالب زنی

کارهائی نظیر قالب‌زنی، مجسمه‌سازی و نقش برجسته که نسبتاً ضخیم هستند به گلی احتیاج دارد که هم به سرعت خشک شود و هم ترک نخورد و در موقع پختن نیز سالم بماند، برای بدست آوردن چنین گلی ۲۰ تا ۳۰ درصد خاکه سفال به آن اضافه می‌کنیم. دانه‌های خاکه سفال می‌تواند هم درشت و هم کوچک باشد. مخلوط  کردن بال گلی و خاکه سفال برای ساختن مجسمه‌های پیچیده‌ای که احتیاج به گلی چسبنده ولی کم انقباض دارد بسیار مفید است. اضافه کردن موادی نظیر خاکه اره، خاکستر و مواد سوختنی دیگر چسبندگی گل را از بین می‌برد و عمل خشک شدن را سریع می‌سازد. اضافه کردن مواد سوختنی به گل جهت ساختن کارهای حجیم بسیار مناسب است.

گل برای ریخته‌گری (دوغاب)

اگر دوغاب گل را در قالب گچی بریزیم پس از مدتی در جداره قالب دیواره‌ای به ضخامت قابل توجهی که اندازه آن به مدت زمان بستگی دارد بوجود می‌آید.

در این حال اگر دوغاب اضافی را خالی کنیم پس از مدتی کافی، می‌توانیم مجسمه را از قالب بیرون بیاوریم. برای درست کردن دوغاب گل بایستی هم وزن خاک آب بریزیم ولی این مقدار آب باعث ترک خوردگی در ظرف می‌شود و بایستی با اضافه کردن ماده‌ای مانند سیلیکات سدیم یا کربنات سدیم از مقدار آن بکاهیم.
فرمول جهت درست کردن دوغاب:

  • خاک  : ۱۰۰ قسمت
  • آب : ۳۵ تا ۵۰ قسمت
  • کربنات سدیم : یک سوم قسمت

اول کربنات سدیم را اندازه گرفته و آن را با مقدار آب لازم مخلوط نموده و سپس خاک را کم کم اضافه می‌کنیم و یا 500 گرم خاک و 300 گرم آب حاضر می‌کنیم سپس خاک را 50 گرم  50 گرم در آب می‌ریزیم تا مقدار خاک در آب به 250 گرم برسد. چون این دوغاب سفت است با بورت چند قطره سیلیکات سدیم می‌ریزیم تا شل شود. این عمل را تا تمام شدن خاک ادامه می‌دهیم.

بایستی این دوغاب را یک ساعت نگه داشت اگر دوغاب ته‌نشین نشد برای قالب‌ریزی آماده است ولی اگر ته‌نشین شد بایستی کمی دیگر سیلیکات سدیم به آن اضافه کنیم.

قالبهای گچی پس از مدتی کار چون سیلیکات سدیم و کربنات سدیم به داخل آنها نفوذ می‌کند بلااستفاده می‌شوند و بایستی آنها را عوض کرد.

باید دانست گلی را که برای دوغاب انتخاب می‌کنیم نبایستی زیاد چسبنده باشد.

سفالگری در لالجین قدیم چگونه بوده است

سفالگری در لالجین
رده بندی : 
صنایع دستی ایران
محل مرتبط: 
صنایع دستی همدان
رشته مرتبط: 
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی

سفالگری در لالجین قدیم چگونه بوده است (همدان)

گفتار زیر بخشی از یادداشتهای نگارندگان است كه در ماموریت به كردستان و لرستان و كرمانشاهان فراهم شده است.

لالجین ده بزرگی است از بخش بهار همدان و در ۱۸ كیلومتری شمال آن و پیرامون ۶۲۰۰ تن جمعیت دارد و پیشه بیشتر مردمان آن سفالگری است. لالجین ۵۶ دكان، ۶ مسجد، ۲ گرمابه زنانه، یك گرمابه مردانه، یك دبستان پسرانه و یك دبستان دخترانه دارد. آگاهی‌های زیر از گفته استاد صادق عظیمی بزرگترین استاد سفالگری لالجین است.

چگونگی سفالگری

خاك سفالینه ها را از زمینهای پیرامون ده بر می‌دارند و آن را «خاك كوزه» یا «خاك قصبه» می نامند. این خاك ارزشی ندارد و تنها برای آوردن آن به كارگاه، باری یك تا دو ریال به مالداران می‌پردازند. این خاك را به صورت كلوخهای بزرگ كنده شده با تخماق چوبی می‌كوبند و پس از آن كه نرم شد غربال می‌كنند و در اطاق كوچكی بنام «تُرپاخْدانْ» (خاكدان) می‌ریزند و انبار می كنند.

ساختن گل

از خاك نرمی كه یاد كردیم هر بار به اندازه ای که لازم دارند بر میدارند و در یک لانجین میریزند و به آن چندان آب می افزایند تا به صورت دو غاب در آید. این دوغاب گل را «لُوا» می نامند. لانجینی كه گفتیم نزدیك یك حوض كوچك آجری گذاشته شده است و در كنار گوشه‌ای از آن حوض، پسر بچه ای نشسته والكی در دست دارد و پسر بچه دیگری با یك كاسه سفالی از لالجین دوغاب بر می‌دارد و كاسه كاسه در الك می ریزد. آنچه از الك می گذرد در حوضی گرد می آید و پنج تا شش روز در آن می ماند تا بصورت گل نیمه خشك در آید. ولی سه روز پس از آنكه «لُوا»در حوض ماند برای آنكه بتوان به آسانی در هنگام خود آن را از حوض بیرون آورد با كاردی به صورت چهارخانه های شطرنجی می برندش و سپس می گذارند همچنان بماند تا روز پنجم یا ششم كه آن را می كنند و بیرون می آورند و به كارگاه می برند. برای اینكه این گل خشك نشود در اطاق سرد و نمناك و سرپوشیده ای كه دیوارهای كلفت و چند سوراخ هواكش در سقف دارد و برای همین كار ساخته شده می گذارند.

حال آوردن گل «ورز دادن»

چند پسر خردسال در اطاقی كه گل نیم خشك را در آن گذاشته اند و به ورز دادن تكه‌های آن می‌پردازند. و برای حال آوردن آن هشت بار تكه را لگد مال می‌كنند هر بار آن را نخست پهن و هموار سپس گرد و گلوله می‌نمایند. نشانه حال آمدن گل چسبناك شدن آن است.

سفالگری در لالجین

افزار های سفالگری

  1. سنگ «گل فشاری»
    تخته سنگ همواری است به درازای یك متر و پهنای نیم و آن را به گویش خود «پالچیخْ باسانْ» می‌نامند. این تخته سنگ در دست راست سفالگر گذاشته شده است و پسر بچه ای پشت سر آن ایستاده و از گل ورز داده برمی‌دارد و روی آن گوله‌های كله قندی می‌سازد و به سفالگر كه نزدیك او پشت دستگاه نشسته است می‌دهد. روی سنگ «گل فشاری» را همیشه نمناك نگه می دارند و چون رفته رفته گل به آن می چسپد هر چند گاه یك بار با كار تراش (شرح آن در زیر داده شده است) گل های آن را می تراشند و پاك می كنند.
  2. كار تراش
    كار تراش افزاری است برای تراشیدن و پاك كردن گل از سنگ گل فشاری (در بالا یاد شد). این افزار دو تكه دارد: كاسه لعابی
    • الف ـ تیغه ای پهن و آهنی و راست گوشه و تخت به درازای پانزده سانتی متر و پهنای ده سانتی متر كه از یك درازا در دسته چوبی كار تراش فرو برده شده است.
    • ب ـ دسته چوبی، چوبی است استوانه ای به بلندای بیست سانتی متر و از یك سو درازا در میان شكافی به درازی پانزده سانتیمتر دارد كه تیغه كار تراش در آن جای گرفته است.

  3. در دست چپ سفالگر در گودال كوچكی در نزدیكی دستگاه یك كاسه لعابی را جای داده‌اند و در آن آب ریخته اند. سفالگر هنگام كار، با آب این كاسه دستهای خود را تر می‌كند تا گل به آن نچسبد.
  4. سوزن « اینَ » 
    سوزنی است به درازای شش سانتی متر با دسته ای كوتاه و چوبی به درازای چهار سانتی متر كه برای كم كردن و برش دادن و خط انداختن گلی كه بر روی دستگاه است و می‌خواهند از آن چیزی بسازند بكار می رود.
  5. تیماج
    پاره چرمی است راست گوشه به درازای ده سانتی متر و پهنای دو سانتی متر. سفالگر برای هموار كردن لبه سفالین آن را تا می‌كند و انگشت های شست و نشانی خود بر لبه سفالینه چنان نگاه می دارد كه یك بخش آن در درون سفالینه و بخش دیگر در بیرون جای بگیرد. با چرخیدن دستها «تیماج» لبه سفالینه را یكسان هموار می‌كند.
  6. مُشْتَ
    افزاری است مسی، نازك، تخت، درازای آن هشت سانتی متر و پهنای آن (در پهن ترین بخش) ۵ سانتی متر  است و آن را هنگام كار و چرخیدن دستگاه برای هموار شدن بیرون سفالیه در جایی كه خمیدگی دارد نگاه می دارند.
  7. تراش
    افزاری است آهنی و تخت به درازای ۱۵ سانتی متر و پهنای آن (در پهن ترین بخش) ۳ سانتی متر و مانند میخ سر كج (میخ طویله) است. این افزار را در تراش دادن سفالینه به كار می برند.
  8. چرخ 
    دستگاهی است از چند جزء زیر كه در یك محفظه گلی آجری (تقریباً به شكل میزی كه سه سوی آن بسته باشد) جای دارد و تنها بخشی از صفحه بالایی آن از سوراخی كه درون این محفظه است دیده می شود، سفالگر بر یك سه پایة چوبی یا بر یك نشیمن گلی در پشت این محفظه می‌نشیند و گلی را كه می خواهد از آن فالینه بسازد در جایی از این محفطه كه سوراخ است بر روی صفحه چرخ می‌گذارد.قالب
    • الف ـ یك صفحه گرد از  چوب گردو به كلفتی 5 سانتی متر و پیرامون ۹۴ سانتی متر كه گل را برای ساختن سفالینه روی آن می گذارند بخشی از این صفحه از سوراخ محفظه گلی كه در بالا گفتیم پیداست. این صفحه را (سر چرخ) «چرخ باشی»می نامند.
    • ب ـ یك صفحه گرد دیگر از چوب گردو به كلفتی ۷ سانتی متر و پیرامون ۲۲۰ سانتی متر كه از میان آن یك چوب كلفت استوانه ای (نگاه كنید به ج)گذشته است این صفحه به فاصله ۷۵ سانتی متر در زیر سر چرخ جای دارد و سفالگر هنگام كار با یك پا به روی آن می زند و از این زدن، چرخ را به گردش در می آورد.
    • ج ـ یك چوب استوانه ای به كلفتی ۴ سانتی متر و به درازای ۴۰ سانتی متر كه از میان صفحه زیرین می‌گذرد و بخش بزرگی از آن در بالای این صفحه و بخش كوچكی از آن در زیر این صفحه جای دارد. از میان این چوب یك میله آهنی می‌گذرد.
    • د ـ یك میله آهنی استوانه ای به درازای یك متر كه از میان چوب استوانه ای كه در بالا یاد شد و سر بالای آن در «سرچرخ» فرو رفته و سر دیگر آن در یك بلبرینگ در درون زمین جای دارد.
    • ه ـ یك بلبرینگ كه در زمین جای دارد و سر میله آهنی در آن می‌گردد. پیش از این به جای بلبرینگ یك تكه چوب سخت بكار می بردند. درون این چوب را خالی می‌كردند و در آن روغن چراغ می‌ریختند تا میله آهنی به نرمی و آسانی بچرخد.
    • و ـ یك پاره چوب چهار بر و بلند كه دو سر آن به دو دیواره محفطه گلی فرو رفته و از زیر سر چرخ می‌گذرد و میله آهنی در یك فرو رفتگی هلالی كه در میان آن است می گردد. میان این چوب و سر چرخ و چوب استوانه ای (ج) اندكی فاصله است.
    • زـ پاره چوب چهار بر پهن و و كوتاهی كه به میان چوب (و) در جایی كه آن چوب فرو رفتگی دارد و میله آهنی از آن می گذرد كوبیده شده است. میل آهنی از میان چوبهای (و) و (ز) می گذرد. پیوند دو صفحه گرد و میله های چوبی و آهنی چنان است كه هرگاه یكی از آنها را به جنبش در آورند تمام به چرخش در می آید.

  9. سفالی است گرد به اندازه «سر چرخ» ولی كمی نازكتر هنگام كار قالب را روی «سر چرخ» و گل سفالینه ساخته شد آن را با قالب از روی سر چرخ بر می‌دارند و كنار می‌گذارند. هر سفالگر قالب های فراوان دارد زیرا برای ساختن هر سفالینه یك قالب لازم است.
  10. زیر قالب (قالِبْ آلتی)
    برای اینكه قالب روی «سر چرخ» نلغزد یک حلقه گلی بقطر قالب و « سر چرخ » درست می كنند و میان آن دو می گذارند.

سفالگری در لالجین

چگونگی كار سفالگری

نخست سفالگر پشت دستگاه روی یك صندلی یا چهار پایه چوبی یا یك سكوی كوچك می نشیند و پای راست خود را بر صفحه زیرین چرخ می گذارد و با جنبشی چرخ را به گردش در می آورد. سپس یكی از چانه های كله قندی گل را بر قالبی كه «روی سر چرخ» گذاشته شده است می گذرد و دیواره آن را با انگشتان دو دست آهسته آهسته به سوی پایین می‌كشد و به روی قالب كه با آب تر كرده است می چسباند. برای اینكه گل به قالب نچسبد پس از گذشتن آن كمی خاك نرم در میان رویه قالب می‌پاشد ولی بقیه رویه آن را با آب تر می‌كند. این خاك نرم نمی‌گذارد كه گل به قالب بچسبد و اگر بچسبد پس از خشك شدن شدن ترك بر می‌دارد.

پس از آنچه در بالا یاد شد، سفالگر با بالا بردن دو دست خود دركنار دیواره گل، آن را هموار و كم كم گلهای زیادی را از آن جدا می كند و رفته رفته به شكلی كه می‌خواهد در می‌آورد. برای خالی كردن درون گل و نازك كردن دیواره آن، شست دست چپ را در میان آن می‌گذارد و اندك اندك تا آنجا كه می‌تواند فرو می برد. دست راست او همواره به دیواره گل است تا نریزد. پس از اینكه گل به شكل ظرفی كه می‌خواهد در آمد آن را با «مُشْتَ» هموار می‌كند و گلهای زیادی را در لبه ظرف گرد آمده است با سوزن می‌گیرد و لبه ظرف را با «تیماج» به شرحی كه پیش از این یاد شد هموار می‌كند. دراین هنگام كار ساختمان ظرف، در یك مرحله به پایان رسیده است. آن را با قالب از روی چرخ بر می دارد  و در جایگاه سر پوشیده‌ای كه چند هواكش درسقف دارد می‌چیند. سفالینه دوازده ساعت در آنجا می ماند تا اندكی خشك شود و پس از آن و با افزارهایی كه در بالا یاد شد می‌تراشد و نقشهایی در آن پدید می‌آورد.

پس از تراش، ظرف را یك شبانه روز در جایی از كارگاه كه آفتاب نمی‌تابد می‌گذارند تا نتركد و سپس آن را برای خشك شدن، یك هفته در آفتاب می‌گذارند و پس از آنكه خشك شد به كوره می برند و برای پختن در كوره می‌چینند، پس پختن، سفالینه را لعابكاری می‌كنند و دوباره به كوره می برند تا لعاب آن بپزد.

كوره:

 كوره سفالگری گلی و دو آشكوبه است. آشكوبه پایین آن برای افروختن آتش و پختن رنگ است و آشكوب بالا سوراخهای فراوان دارد كه از آنها شعله و گرما به ظرفها می‌رسد.
دورادور آشكوب بالا سه ردیف طاقچه است. این طاقچه ها شیارهایی در دیوار كوره است كه تیغه های سفالی در آن فرو برده شده است. بر روی این تیغه ها ظرفهایی را كه می خواهند بپزند می‌چینند.

رنگهای سفالگری:

سفالگران لالجین رنگهای زیر را می شناسد و برای لعاب دادن سفالهای خود به كار می برند:

رنگ سبز ـ برای درست كردن رنگ سبز ماده‌های زیر را به كار می برند:

  1. قلیا ـ و آن گیاهی است كه در شوره زار می روید. قلیای سفالگران باید شیرین باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به كار می برند. قلیا رادر كوره ای چنان می سوزانند كه شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال می خرند و آن را می كوبند و نرم می كنند.
  2. سنگ سفید - سنگهای سفید را از بستر رودخانه پیرامون لا لجین فراهم میكنند و سفالگران هر باری از آن را بیست و پنج ریال می خرند و آن را می كوبند و خرد می كنند.
  3. شیشه- ده من قلیا و ده من سنگ سفید را كوبیده را درهم میكند و برخاكستر نرمی كه در پیرامون آتش كوره است می ریزند تا آب شود. ماده ای كه از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست می آید « شیشه » می نامند.
  4. سرب پخته- سه من سرب را در تابه ای ( « تابه» را به گویش خود « توا1 » می نامند) می ریزند و آن تابه را در كوره می گذارند. سرب كم كم آب می شود و پس از آن كه تمام آن گداخته شد كمی كمتراز یك من قلع در آن می اندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد.
    بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاكستر پدیدار می شود كه آن را با سیخی به كنار تابه می كشند و آن رفته رفته خود را می گیرد و به رنگ زرد زرنیخی در می آید و این كار چندان ادامه می یابد كه تمام همبسته به همان صورت در آید. ماده ای كه به این روش در كنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و كمی قلع در آن می اندازند تا به بینند جرقه ای از آن می جهد یا نه. اگر جست می گویند سرب پخته است و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» كه دو دسته چوبی دارد می گذارند تا خنك شود.
  5. مس سوخته - مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاكستر پیرامون آتش كوره می ریزند تا بسوزد. از سوختن آن، ماده ای مانند خاكستر به دست می آید كه « مس سوخته» نامیده می شود.
  6. لاجورد- مقداری لاجورد طبیعی را ( كه آن را لاجورد خارجی می نامند) بر سنگی می ریزند و سپس سنگ دیگری می سایند و كم كم آب به آن می افزایند تا به صورت آبگون در آید.
  7. پستاهی - دو من شیشه ( نگاه كنید به بالا)، دو من سرب پخته و یك من سنگ سفید را درهم می كنند و آن را در دستگاهی به نام آسیا می ریزند و با آب می آمیزند . ماده آبگونی که از آسیاب بیرون می آید سفید چركین است و آن را یك « معیار» یا یك « پستاهی» می نامند.

ساختن رنگ سبز: ۱۸۰ مثقال مس سوخته را با یک پستاهی و دو مثقال ونیم لاجورد در هم و در آسیاب آمیخته و نرم میكنند. ماده آبگونی كه به دست می آید رنگ سبزی است كه می خواهند ولی در این هنگام سفید و چركین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در كوره پدیدار می شود. این آبگون را از كتان می گذارنند تا برای رنگ آمیزی آماده شود.

رنگ زرد: دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم می آمیزند و در « توا» می ریزند وآن را در كوره می گذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» بیرون می آورند و در ظرف پر از آبی می ریزند. چون این آب سرد وآن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت ماده ای خشك و پوك در می آید كه آن را می كوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون می كنند و از كتان می گذارنند.

رنگ قهوه ای: یك پستاهی و نیم من « ملغ»2 كویبده در آسیاب می ریزند و با افزودن آب، آبگونی درست می كنند و سپس آن را از كتان می گذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه، و اگر كمتر باشد رنگ سركه ای از آن به دست می آید.

رنگ لاجوردی: هشت من سرب پخته و یك من قلع را در كوره آب می كنند و می گذارند سرد شود و سپس آن را می كوبند و دو من از این كوبیده را با یك من سنگ سفید و دومن شیشه و ۳۶ مثقال لاجورد می آمیزند و با آب در آسیاب نرم می كنند و آن را از كتان می گذرانند.

سفالگری لالجین

لعاب كاری

برای لعاب كاری (رنگ لعابی دادن به سفالینه های كوچك)، انها را در رنگی كه می خواهند فرو می برند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ كَعْبْ آنها را پاك می كنند تا هنگام پختن كه سفالیینه ها را روی هم می چینند به یكدیگر نچسبد. برای لعاب كاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با كاسه كوچكی روی می ریزند.

برای این كه بدانند غلظت رنگ به اندازه است یا نه نخست یك سفالینه را در آن فرو می برند و بیرون می آورند و سپس با خراشیدن رنگی كه بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در می یابند. اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب می افزایند و اگر كم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیكی كوره می گذارند تا اندكی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابكاری در ظرفهائی به كار می رود كه سراسر آنها باید یك رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد.

در لعاب كاری لانجین و كوزه كه هم بزرگ و هم كلفت هستند، لعابی از پستاهی و ۱۸۰ مثقال سرب پخته به كار می برند و ماده دیگری به آن نمی افزایند.

پختن سفالینه ـ پیش از آن كه كوره را روشن كنند استاد در كوره می رود و شاگردان سفالینه های لعاب زده را یكی یكی به او می دهند و او آنها را روی طاقچه ها می چیند. استاد سفالینه ها را چنان می چیند كه آنهائی را رنگ مشگی دارند به آتش نزدیك تر و آنهائی كه رنگ زرد خورده اند از آتش دور تر باشد و نیز دقت می كنند كه سفالینه ها از هم فاصله ای داشته باشند تا به هم نچسبند زیرا اگر هنگام پختن به هم بچسبند پس از آن از هم جدا نمی شوند.

برای این كه ظرف های بر هم چیده به هم نچسبد، سه شاخه ای سفالین به نام « سه پایه»( نگاه كنید به شكل) به كار می برند. شكل سه پایه ها گاهی كمی با هم فرق و بستگی به نوع سفالینه ها دارد. چون جای سه پایه پس از پختن در ظرفها باقی می ماند، برای پختن سینی وظرف های مرغوب سه پایه به کار نمی برند و آنها را در ظرف سفالینی به نام « قابلمه» می گذارند و قابلمه ها را رویه هم می چینند و تنها برقابلمه بالائی در می گذارند.

این كار دشوار است و جا و گرمای بیشتری می خواهد ورنگ ظرفها را هم به هنگام پختن نمی توان دید از این رو این گونه ظرفها را گران تر می فروشند. كَعْبْ این گونه ظرفها لعاب ندارد زیرا اگر لعاب داشته باشد به قابلمه می چسبد و از آن جدا نمی شود.

پس از چیدن همه ظرفها، كوره را روشن می كنند و گرمای آن را كم كم بالا می برند. پس از آن كه ۱۰ ساعت از روشن كردن كوره گذشت، استاد چوبی را از سوراخ در كوره به درون آن فرو می برند، گرمای كوره این چوب را شعله ور می كند و او در روشنائی آن چوب، ظرفها را می بیند. اگر لعاب آنها هموارو یكسان و درخشان باشد، رنگ را خوب و رسیده می داند و اگر تار باشد گرمای كوره را بیشتر می كند تا رنگ برسد. اگر در دادن گرما دقت نشود رنگ خراب می شود و سفالینه بی ارزش خواهد شد. پس این بخش از كوزه گری بسیار مهم است و به گفته استا د صادق، تمام هنر كوزه گری در همین جاست.

پختن ظرفها دوازده تا چهارده ساعت به درازا می كشد، پس از آن كوره را خاموش می‌كنند و برای سردشدنش سوراخ بالای آن را یك شبانه روز باز می‌گذارند.

سفالگران لالجین بشقاب، سینی، نمكدان، زیر سیگاری، استكان، فنجان، كوزه آب، خمره های كوناگون و دیزی و …… می‌سازند. برای این كه لانجین كه ظرف بزرگ است سبك‌تر در آید و زودتر بپزد به گل آن كاه الك كرده می‌افزایند. لانجین را خام لعاب می‌دهند وپس از لعاب دادن در كوره می پزند.

دیزی را از خاك سرخ می سازند و لعاب به آن نمی‌زنند. كوزه‌های آب همیشه بی‌عاب ساخته می‌شود.
درون خمره‌های سركه و ترشی و مربا را لعاب می زنند.

مدت كار و دست مزد روزانه كارگران

سفالگران همیشه به جز زمستان روزی دوازده ساعت از شش بامداد تا شش شب كار می كنند.

كارگران سفالگری به سه دسته زیر بخش می شوند:

  1. چرخكارـ چرخكار پشت چرخ سفالگری می نشیند و چنانكه در بالا شرح داده شد از گل خام، سفالینه می سازد. مزد روزانه او ۵۵ تا ۶۰ ریال است.
  2. گل مال ـ گل مال در « توپاخ دان» كار می كنند و كار او ورز دادن گل خام است و مزد روزانه اش 33 ریال است.
  3. پادوـ پادو كارگر خردسالی است كه ماهیانه ۱۵۰ ریال مزد می گیرد و كارهای كوچك گوناگون را در كارگاه انجام می دهد. و در هر كارگاه معمولاً دو چرخكار، چهار گل مال و چندین پادو كار می كنند.

 پی نوشت:

  1. « توا» ظرفی است به شكل بیضی با دیواره ای به بلندی پیرامون چهار سانتیمتر كه یكی از دو سر آن به اندازه ۱۰ سانتیمتر دیوار ندارد
  2. ملغ – ماده ای است مانند زغال سنگ كه در كانهای پیرامون هم به دست می آید.

 

صنایع دستی چین

صنایع دستی چین
رده بندی : 
هنرهای دستی جهان
رشته مرتبط: 
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی
شیشه و آبگینه

صنایع دستی چین

(نگرشی بر تحولات صنایع دستی جهان)

جمهوری خلق چین وسعتی افزون بر ۹/۶۰۰/۰۰۰ کیلومتر مربع و جمعیتی بیش از ۱/۳۰۰/۰۰۰/۰۰۰ نفر دارد. این کشور که در شرق آسیا قرار دارد، دارای ۵۶ ملیت مختلف است و پیروان ادیان گوناگون اسلام، مسیحیت، تائوییسم، بوداییسم و کنفوسیوس را در خود جای داده است. آمار مسلمانان چین را بیش از ۳۰/۰۰۰/۰۰۰ نفر برآورد می‌کنند که بیشتر آن‌ها در ایالت سینگ کیانگ (ترکستان شرقی) و شهرهایی نظیر ختن، کاشغر و یارکند زندگی می‌کنند. گفتنی است که بیش از ۸۰ درصد جمعیت چین در مناطق روستایی آن کشور ساکن‌اند.

از ۱۹۷۹ که چین درهای خود را بر روی جهان خارج باز کرد، به سرعت در مسیر توسعه گام نهاد؛ به طوری که تصویب قانون سرمایه‌گذاری خارجی با تضمین برگشت سود تا میزان ۱۰۰٪ در ۱۹۸۶، موجب امضاء ۸۴۰۰۰ قرارداد سرمایه‌گذاری مشترک با طرف‌های خارجی طی سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳ شد و طی سال ۱۹۹۲ حدود ۳۰ میلیارد دلار سرمایه‌های آمریکایی را جذب کرد. این گونه اقدامات موجب تشویق سرمایه‌گذاری ۵۵ میلیون نفر چینی مقیم خارج از آن کشور که بیش از ۲۰۰۰ میلیارد دلار دارایی دارند، شده و باعث گشته تا تولید ناخالص داخلی چین از ۱۷۵ میلیارد دلاردر ۱۹۷۹ به حدود ۴۳۰ میلیارد دلاردر ۱۹۹۲ و به ۸۳۶ میلیارد دلار در ۱۹۹۶ برسد و صادرات آن کشور هم به رقم ۱۳۰ میلیارد دلار فزونی یابد.

با توجه به غلبه جامعه روستایی در چین، استقرار صنایع مناسب روستا در قالب صنایع کوچک از اولویت‌های سیاست توسعه اقتصادی چین بوده است.

چین دارای سابقه طولانی و بسیار درخشانی در تکامل علوم و فنون و پیشرفت تمدن بشری است و صنعتگران و هنرمندان چینی طی قرون و اعصار متمادی همواره سهم مهمی در تولید و عرضه صنایع دستی با ارزش و ممتاز داشته‌اند. صنایع دستی چین با داشتن ریشه‌های بسیار قوی در تاریخ کهن آن کشور، از حدود ۳۰ سال پیش با نگرشی جدید و هماهنگ با توسعه جهانگردی از رشد بالایی برخوردار بوده است.

ساختار تولید صنایع دستی در چین

  1. عمده تولید محصولات صنایع دستی در شهرهای بزرگ نظیر پکن، جانگ‌سو و گوانگژو معمول است و در روستاها عمومیتی ندارد.
  2. واحدهای تولیدی به صورت کارگاه‌های بزرگ و متمرکز دولتی فعالیت می‌کنند که همراه با تقسیم کار و اعمال مدیریت صنعتی است و همین خصوصیت موجب کنترل کیفیت تولیدات در کلیه مراحل ساخت به بهترین شکل ممکن شده است.
  3. نیروی انسانی شاغل در صنایع دستی چین کاملاً جوان (میانگین سنی کم‌تر از ۲۵ سال) است.
  4. غالب محصولات تولیدی جنبه تزیینی داشته، با هدف صدور به خارج تولید می‌شود.
  5. تأثیرپذیری فوق‌العاده صنایع دستی از هنرهای تجسمی نظیر نقاشی و مجسمه‌سازی
  6. تنوع فوق‌العاده‌ی طرح‌ها و تولیدات در رشته‌های مشخصی از صنایع دستی بیشتر فعالیت‌های مربوط به تولید، فروش داخلی و صدور صنایع دستی به خارج توسط یک شرکت سراسری به نام شرکت ملی واردات و صادرات صنایع دستی و هنری چین صورت می‌گیرد. این شرکت در شهرهای مختلف نظیر پکن، گوانگژو و جانگسو دارای شعباتی است. البته در همین راستا شرکت‌های دولتی دیگری نیز با در اختیار داشتن کارگاه‌های بزرگ تولیدی فعالیت دارند نظیر شرکت واردات و صادرات صنایع دستی و هنری پکن است.

مهمترین صنایع دستی چین

1- میناکاری به صورت خانه‌بندی: این رشته را می‌توان از نظر وسعت دامنه تولید، تنوع و زیبایی محصولات آن مهم‌ترین رشته صنایع دستی چین محسوب کرد که در شهر پکن تولید می‌شود. فرآورده‌های تولید شده شامل انواع ظروف تزیینی نظیر گلدان، بشقاب، مجسمه و زیورآلات است.

مینای خانه‌بندی در کشور چین دارای سابقه تولید به نسبت طولانی است و این نوع محصولات از زمان سلسله مینگ (حدود چهار صد سال پیش) شهرت و معروفیت پیدا کرده است.

برای تولید محصولات مذکور، ابتدا زیرساخت از فلز مس ساخته و پرداخته می‌شود. در مرحله بعد، طرح مورد نظر را با مواد رنگی روی بدنه مسی اشیا منتقل کرده، سپس مفتول‌های مسی بسیار ظریفی (عرض حدود یک و قطر حدود یک دهم میلی‌متر) را با استفاده از پنس و قالب‌های کوچک به شکل مورد نظر درمی‌آورند و روی خطوط اولیه طرح (بدنه اشیا) با چسب می‌چسبانند. پس از خشک شدن، آن را درون کوره حرارت می‌دهند؛ به نحوی که نقوش مزبور روی اشیا کاملاً تثبیت شده، حالت برجسته به خود می‌گیرد. آنگاه لعاب‌کاری مینا و نقاشی آن انجام می‌شود. در پایان، مشاهده می‌شود که فضاهای خالی میان نقوش و بدنه اشیاء به قطر یک میلی‌متر با لعاب و رنگ پر شده و نقوش (مفتول‌های مسی) حالت برجسته خود را از دست داده است. در مرحله آخر، برای پخته شدن لعاب مینا دوباره اشیاء را درون کوره حرارت می‌دهند.

در حال حاضر، بزرگ‌ترین واحد تولیدی مینای خانه‌بندی به نام Beijing Falang در شهر پکن قرار دارد. این کارخانه در ۱۹۵۶ تأسیس و دارای ۱۸۰۰ نفر شاغل است و محصولات آن به بسیاری از کشورهای جهان صادر می‌شود.

2- تولید محصولات لاکی: این هنر- صنعت نیز دارای سابقه طولانی و قدمت هزار ساله است ضمن آن که باید گفت اوج رونق و شکوفایی آن در قرن پانزدهم و در دوره مینگ بوده است.

تولید در این رشته دارای پیچیدگی خاصی است و شامل مراحل قالب‌گیری، لعاب‌کاری قسمت‌های درونی و بیرونی اشیا، پوشش زمینه نقوش و طرح‌ها، لاک کاری، کشیدن نقوش روی اشیا، کنده‌کاری و سپس حرارت دادن آن است. معمولاً با ده‌ها لایه لاک به تدریج سطح بیرونی اشیا را می‌پوشانند.

محصولات مزبور که گاهی نیز به صورت کنده‌کاری و مشبک تولید و عرضه می‌شود، شامل انواع گلدان، بشقاب، جعبه، تنگ، زیورآلات، مبلمان و پاراوان‌های تزیینی است.

مرکز عمده تولید این فرآورده‌ها شهر پکن است و کارگاه بسیار بزرگ آن توسط شرکت دولتی واردات و صادرات صنایع دستی و هنری پکن اداره می‌شود که قدمت آن به حدود ۸۰ سال پیش می‌رسد.

3- قالی‌بافی: یکی از صنایع دستی پررونق و ممتاز کشور چین که در سطح جهانی نیز صاحب اعتبار قابل ملاحظه‌ای است، قالی‌بافی است. در حال حاضر، حدود ۴۰۰۰ دستگاه قالی‌بافی به صورت متمرکز توسط شرکت واردات و صادرات صنایع دستی و هنری پکن اداره می‌شود.

قالی‌های تولیدی با استفاده از پشم، کرک و ابریشم تولید می‌شوند و بعضاً رج‌شماری حدود ۴۰ و بالاتر از آن را دارند و فارسی باف‌اند.

در میان طرح‌ها و نقوش قالی‌های چینی، بعضاً نقوش و طرح‌های ایرانی (به ویژه قالی‌های اصفهان و قم) نیز مشاهده می‌شود؛ ولی طرح‌های اصیل و سنتی چین نیز با ظرافت و زیبایی تمام بر حاشیه و متن قالی‌ها نقش می‌بندد. قالی چین به علت پایین بودن قیمت تمام شده (ناشی از پایین بودن سطح دستمزدها) در مقام ممتازی قرار دارد و به صورت رقیب جدی فرش ایران در بازارهای بین‌المللی مطرح است.

4- ابریشم‌بافی و ابریشم‌دوزی: کشور چین را باید مهد ابریشم دانست. به طوری که شهرت دارد، برای نخستین بار تخم کرم ابریشم را حدود ۵۰۰ سال پیش یکی از مبلغین مسیحی در داخل عصای خود جاسازی کرد و از آنجا به اروپا برد و همین امر موجب پرورش کرم ابریشم در مقیاسی وسیع در فرانسه و ایتالیا شد.

با توسعه صنایع نساجی در سال‌های اخیر، بافت پارچه ابریشم محدود شده ولی در مقابل آن رودوزی با ابریشم بر روی پارچه‌های بسیار نازک ابریشمی ساده و سفید با الهام از گل‌ها و گیاهان و پرندگان و حتی انواع ماهی‌ها و آبزیان به سرعت توسعه یافته است و محصولات مختلفی به صورت تابلو، کلاهک آباژور و جداکننده فضا تولید و به اروپا و آمریکا صادر می‌شود.

5- بامبوبافی: نظر به دسترسی به مواد اولیه بامبو به ویژه در سواحل جنوبی و جنوب شرقی چین، بامبوبافی یکی از صنایع دستی پررونق و در ضمن صادراتی آن کشور را تشکیل می‌دهد، به طوری که همه ساله مقادیر قابل توجهی از انواع محصولات بامبوی تولیدی چین به کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی صادر می‌شود.

صنایع دستی چین - بامبو بافی

با برش ساقه بامبو (نی) و بافت رشته‌های نازک و ضخیم و سپس پوشاندن آن با لاک مخصوص (به منظور جلوگیری از جذب رطوبت و تغییر شکل محصول)، متجاوز از ۱۲۰ نوع فرآورده گوناگون نظیر انواع سبد، گلدان، آویز، لوازم چای‌خوری، پارچ، لیوان، کیف، چمدان، سینی، بادبزن، کفپوش و غیره با پوشش بامبو تولید و عرضه می‌شود.

6- حصیربافی: بافت حصیر به صورت زیرانداز و تولید انواع سبد که بیشتر جنبه مصرفی داخلی دارد، یکی از انواع صنایع دستی چین است.

7- صنایع دستی دریایی: کشور چین به علت داشتن مرزهای آبی طولانی و دسترسی به آب‌های گرم اقیانوس آرام از طریق دریای زرد و دریای شرقی و جنوبی چین، امکانات زیادی برای استفاده از انواع صدف‌ها، مرجان‌ها و سایر بقایای آبزیان دریا دارد.

وجود مواد اولیه فراوان و متنوع و نیروی کار ارزان موجب شده تا با الهام از طبیعت زیبای این سرزمین اقدام به برش، نقاشی و چسباندن قطعات مختلف صدف، مرجان و سایر بقایای آبزیان دریا به یکدیگر جهت تهیه و ساخت تابلوهای تزیینی کنند. تابلوهای مذکور در ابعاد مختلف ساخته و به قیمت مناسب عرضه می‌شود.

8- روکاری (رودوزی): تهیه انواع محصولات نظیر رومیزی، روتختی، دستمال، کوسن و همچنین تابلوهای تزیینی به طریق رودوزی یکی دیگر از انواع صنایع دستی اصیل و سنتی چین است.

روکاری بر روی پارچه‌های پنبه‌ای و پولیستر با استفاده از انواع نخ‌های تزیینی و رنگین صورت می‌گیرد. به علاوه، سوزن‌دوزی بر روی ابریشم را باید نفیس‌ترین و ارزنده‌ترین نوع رودوزی‌های چین محسوب کرد که البته آن را بیشتر می‌توان به صورت تابلوهای زیبایی که مناظر طبیعی و حتی محیط قعر دریا را همراه با ماهی‌ها و آبزیان رنگارنگ تصویر می‌کنند، مشاهده کرد.

9- معرق‌کاری چوب: تولید انواع تابلو، جعبه و پاراوان به شیوه معرق‌کاری نیز در چین متداول است. برای تزیین سطح چوب اغلب از صدف استفاده می‌شود ولی در مواردی، افزون بر صدف، عاج و سنگ یشم را نیز به کار می‌برند. عمده این محصولات در شهر گوانگژو تولید و برای فروش، بیشتر در پکن عرضه می‌شود.

صنایع دستی چین - معرق کاری

10- کنده‌کاری و منبت‌کاری چوب: از جمله دیگر صنایع دستی چین، کنده‌کاری روی چوب فوفل است که اشیاء، مجسمه‌ها و مبلمان از آن ساخته می‌شود. همچنین منبت‌کاری چوب نیز از جمله هنر- صنعت‌هایی است که در جمهوری خلق چین رواج دارد.

11- ساخت اشیا و مجسمه‌های تزیینی از سنگ یشم و مرمر: این رشته یکی دیگر از صنایع دستی پررونق و صادراتی چین است. در شهر پکن که عمده‌ترین مرکز تولید این گونه محصولات است، یک واحد تولیدی به نام Factory Beijing Jadeware فعالیت گسترده‌ای در این زمینه دارد. این کارخانه در ۱۹۵۸ تاسیس شده و شاغلین آن حدود ۱۸۰۰ نفر است. به هر حال، استفاده از سنگ‌های گرانبهای دیگر نظیر اْنیکس و لاجورد نیز همانند سنگ یشم و سنگ مرمر برای ساخت انواع مجسمه‌ها و اشیاء تزیینی از دیرباز در چین مرسوم بوده است و امروزه نیز خریداران ثابتی در اروپا و امریکا دارد.

صنایع دستی چین - مجسمه سنگی تزیینی چین

12- گلیم‌بافی

13- شیشه‌گری و نقاشی پشت شیشه

14- سرامیک‌سازی: چین را باید مهد سرامیک‌سازی در دنیا دانست، زیرا عبارت China Ware یا چینی‌آلات از این سرزمین گرفته شده که علت عمده آن کشف خاک سفید کائولن از نام یک تپه معروف اقتباس شده است. این خاک برای نخستین بار در این تپه شناسایی شد و در صنعت سرامیک مورد استفاده قرار گرفت.

صنایع دستی چین - سرامیک

البته علاوه بر خاک کائولن، از خاک رس مرغوب حاصل از رسوبات رودخانه‌های بزرگ این کشور نظیر رودخانه‌ی یانگ‌تسه و رودخانه‌ی زرد به بهترین شکل ممکن برای ساخت محصولات سفال و سرامیک استفاده می‌شود.

با توجه به حجم تولید و صادرات و همچنین اصالت و تنوع صنایع دستی در چین، این کشور را می‌توان یکی از سه کانون عمده صنایع دستی جهان (به همراه هند و ایران) محسوب کرد. بایستی یادآور شد که طبق آمار موجود، میزان صادرات سالانه صنایع دستی چین پیش از 5 میلیارد دلار و میزان فروش آن به گردشگرانی که از این کشور دیدن می‌کنند، به بیش از ۵۰۰ میلیون دلار می‌رسد.

گفتنی است که در شهر پکن چند فروشگاه بزرگ صنایع دستی دایر است که متعلق به مرکز خدمات هنرها و صنایع دستی پکن است. از سایر فروشگاه‌های بزرگ صنایع دستی می‌توان به فروشگاه‌های دوستی، پارکسون، و مارکوپولو اشاره کرد.

نگرشی بر تحولات صنایع دستی جهان

صنایع دستی مصر
رده بندی : 
هنرهای دستی جهان
رشته مرتبط: 
بافته های داری و غیر داری
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی
صنایع دستی فلزی
صنایع دستی چرمی

صنایع دستی مصر

(نگرشی بر تحولات صنایع دستی جهان)

علیرغم آن که صنایع دستی در مصر پیشینه‌ای به قدمت تاریخ این کشور که بسیار طولانی است دارد و در رشته‌هایی نظیر ذوب و تصفیه نقره و ساخت اشیاء مختلف از آن و همچنین ذوب سنگ سیلیس و شیشه‌گری و حتی ابداع روش معرق شیشه و معرق سنگ این کشور از سایر ملل جلوتر بوده ولی متأسفانه طی دو قرن گذشته به حدی نسبت به این رشته از فعالیت‌ها بی‌اعتنا مانده است که امروزه از سایر کشورهای شمال آفریقا نظیر تونس و مغرب درخواست کمک و انتقال تجربیات را در زمینه توسعه صنایع دستی دارد.

به طور کلی، ویژگی‌های عمده صنایع دستی مصر را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد:

  1. عدم گستردگی صنایع دستی در سطح کشور، به ویژه در میان خانوارهای روستایی مانند ایران و هند و تمرکز تولید در بازارهای قدیمی شهرهای قاهره، حلوان، الجیزا و سیوا.
  2. تأثیر و نفوذ فوق‌العاده صنعتگران کشورهای خاورمیانه، به ویژه سوریه (دمشق و حلب) و عراق (موصل) از نظر شیوه کار و نیز سبک‌ها و طرح‌های به کار رفته روی برخی تولیدات نظیر قلم‌زنی روی اشیاء مسی و برنجی و نقره‌سازی و نظایر آن.
  3. سابقه استفاده از عناصر گوناگون تزیینی که لازمه تکامل هنری صنایع دستی است نظیر نقوش هندسی، طرح‌های گل و گیاه، تصاویر پرندگان و جانوران و بالاخره استفاده از خطاطی نظیر خط کوفی برای تزیین محصولات، همگی در آثار گذشته صنایع دستی مصر دیده می‌شود. به عنوان نمونه‌ای از این تکامل، می‌توان تغییر طرح‌های هندسی درشت و کلاسیک قالی مصر که منشأ آن به دوران فراعنه می‌رسد، به نقوش اسلیمی و گل و گیاه تحت تأثیر طرح‌های رایج در قالی ایران و ترکیه را یادآور شد.
  4. وابستگی صنایع دستی امروزه مصر به جهانگردان خارجی. ورود بیش از 3 میلیون جهانگرد در سال به این کشور امکانات بالقوه‌ای را برای رونق تولید صنایع دستی با استفاده از شهرت و اعتبار گذشته آن پدید آورده که تا حدی می‌تواند عدم حضور تولیدات صنایع دستی مصر را در سطح جهانی جبران کند.

در پی تلاش‌های دولت ‌و مراکز فرهنگی و آموزشی، امروزه رشته‌هایی از صنایع دستی در مصر در حال تجدید حیات است:

1- سفال و سرامیک‌سازی: با توجه به وقفه نسبتاً طولانی که در این رشته پدید آمد، امر آموزش و تربیت نیروی انسانی جدید به عنوان اساس هر نوع حرکتی در آینده تشخیص داده شد. بنابراین، از 1958 بار دیگر در فوستات یا قاهره قدیم با استفاده از تعدادی استادکار قدیمی، برنامه‌های آموزش عملی به مورد اجرا درآمد. محصولاتی که هم اکنون در فوستات تولید می‌شود، سنت‌های گذشته را با کاربرد جدید آن در هم آمیخته است. البته از زمان ایجاد این مرکز یک بار نیز به علت عدم تضمین بازار برای عرضه محصولات تعطیل شد، ولی دوباره با کمک دولت‌ و با سازماندهی جدید فعالیت خود را آغاز کرد.

2- ساخت آویزهای دیواری: با استفاده از شیوه بافت گلیم و قالی (گاهی به صورت توأم) اقدام به تولید قالیچه‌های دیواری زیبایی می‌شود که بیشتر نشان‌دهنده نمادهای تمدن باستانی مصر است و مورد علاقه جهانگردان خارجی است. مرکز عمده تولید این قالیچه‌ها، شهر حلوان است که ضمن تولید محصولات، یک واحد آموزشی نیز در کنار آن دایر است.

صنایع دستی مصر

3- ساخت، قلم‌زنی و مشبک‌کاری محصولات فلزی: تولید فرآورده‌های مسی و برنجی و تزیین آن‌ها با استفاده از طرح‌ها و نقش‌های گوناگون هندسی و اسلیمی، از صنایع دستی رایج کشورهای اسلامی است. در مصر نیز این صنعت دستی بیشتر با روش مشبک‌کاری تا قلم‌زنی در شهرهای قاهره و لجیزا متداول است که محصولات تولید شده علاوه بر اشیاء تزیینی نظیر انواع گلدان شامل شمعدان، چراغ‌های آویز که داخل آن لامپ برقی قرار می‌دهند و ظروف مختلف است.

4- خراطی: کشور مصر به علت آب و هوای خشک و کویری، برخلاف هند و کشورهای جنوب شرقی آسیا دارای منابع جنگلی نیست، و به انواع چوب دسترسی ندارد و تنها اطراف رودخانه‌ی نیل که حاشیه شرقی کشور را از سمت جنوب به شمال مشروب می‌سازد، ادامه حیات را در حد فاصل صحرای عربی (ساحل دریای سرخ) و صحرای لیبی (که نیمه غربی کشور را پوشانده)، میسر ساخته است. به همین دلیل از چوب عموماً در ساخت قطعات بسیار کوچک به صورت خراطی شده برای دیواره‌های مشبک که گاهی درون آن را با شیشه‌های رنگی تزیین می‌کنند، استفاده می‌شود. این دیواره‌های تزیینی عموماً در طبقه دوم بناها و در قسمت بالکن یا پنجره استفاده می‌شود و معروف به مشربیه است. این سبک کار در ایران به گره‌چینی چوب معروف و در شهرهای کویری کاشان و یزد متداول است.

5- تولید محصولات چرمی: با استفاده از پوست گاو، گاومیش و شتر (چرم‌های سخت)، تولید و عرضه انواع کیف، چمدان، تابلوهای تزیینی و رویه صندلی و مبل که نقوش تزیینی با کاربرد مهرهای مخصوص فلزی به صورت برگردان روی آن منتقل می‌شود، در قاهره تولید می‌گردد.

6- ساخت زیورآلات نقره: این رشته از صنایع دستی به صورت کاملاً سنتی در شهر سیوا در ناحیه‌ای صحرایی نزدیک مرز لیبی متداول است و اشیاء ساخته شده شامل انواع گردن‌بند، دستبند، گوشواره و خلخال بوده که به صورت قطعات بزرگ و فاقد ظرافت مورد انتظار است. اشیاء تولید شده به طور عمده مصرف محلی و روستایی داشته، به روایتی از سر تا مچ دست را می‌پوشاند.

7- قالی‌بافی: بافت انواع قالی نیز از رشته‌هایی است که در مصر پیشینه‌ای طولانی داشت ولی بر اثر عدم حمایت کافی به تدریج رو به فراموشی رفت تا این که از 33 سال پیش با نگرشی جدید و به عنوان یکی از رشته‌هایی که می‌تواند زمینه‌ساز اشتغال گروه‌های وسیعی از مردم را در سطح کشور فراهم آورد، مطرح شد. از اقدامات اساسی که در این راستا صورت گرفت تغییر طرح نقشه و رنگ‌بندی قالی‌های تولیدی مصر متناسب با سلیقه و خواست بازارهای خارجی بود که به همین منظور نقشه‌های هندسی قدیمی به تدریج به نقشه‌های لچک و ترنج، افشان و اسلیمی تغییر یافت و در این مسیر تا حد زیادی از تجربیات کشورهایی نظیر ترکیه و ایران استفاده شد. ولی قالی مصر به علت بالا بودن قیمت تمام شده و عدم مرغوبیت مواد اولیه هنوز نتوانسته حتی با قالی‌های تولیدی کشور مغرب رقابت کند و به طور عمده پاسخگوی نیازهای داخلی است. سایر رشته‌های صنایع دستی مصر که از اهمیت کمتری برخوردار است، شامل شیشه‌گری دستی، حصیربافی، میناکاری و ساخت اشیاء از سنگ مرمر است. البته در گذشته نقاشی مینیاتور نیز با سبک و طرح خاص خود و بدون رابطه با آنچه که در ایران  صورت می‌گرفت، متداول بود که اکنون منسوخ شده است. کنده کاری روی عاج فیل را نیز باید جزء صنایع دستی فراموش شده مصر دانست.

صنایع دستی مصر

سازمان‌های مسئول توسعه صنایع دستی مصر

سازمان تخصصی مسئول توسعه صنایع دستی مصر المرکز القومی للفنون التشکیلیه است که نه تنها با مسئولان محلی در سراسر کشور بلکه با سازمان‌های بین‌المللی ذی‌ربط و سازمان‌های مسئول صنایع دستی در سایر کشورهای عربی به منظور جلب کمک‌های کارشناسی در ارتباط است. از وظایف عمده آن، متمرکز کردن صنعتگران پراکنده در چارچوب تعاونی‌ها و ایجاد ارتباط نزدیک با بخش خصوصی به منظور استفاده از امکانات بازارهای جهانی در جهت افزایش صادرات کالاهای تولید شده و در حقیقت تضمین موفقیت آموزش نیروی انسانی جوان است. در حال حاضر سه مرکز آموزشی صنایع دستی به شرح زیر در قاهره فعالیت دارد:

  1. مرکز صنایع دستی سنتی در محل وکاله الغوری در نزدیکی مسجد الازهر
  2. مرکز پژوهش هنرهای سنتی در خانه الصناری از بناهای قدیمی که در ناحیه سیده زینب قاهره واقع شده و مسئولیت عمده آن تحقیق و احیای طرح‌های سنتی و انطباق آن با نیازهای روز است.
  3. مرکز آموزش صنایع هنری در محل بنای قدیمی اْم عباس سبیل در ناحیه الخلیفی قاهره که در آنجا نحوه استفاده از سنت‌های هنری گذشته در صنایع دستی مختلف از جمله کنده‌کاری روی چوب و چاپ باتیک به صورت نقاشی روی پارچه آموزش داده می‌شود.

با توجه به عقب‌ماندگی مصر در زمینه احیاء و توسعه صنایع دستی، در سال‌های اخیر وزارتخانه‌های متعددی هر یک با نقش و وظیفه‌ی خاص خود نسبت به این موضوع توجه کافی کرده‌اند که عبارتند از:

  1. وزارت فرهنگ مصر که در خانه‌های فرهنگ قاهره و سایر شهرها صنایع دستی را آموزش می‌دهد.
  2. وزارت آموزش و پرورش که آموزش صنایع دستی در مدارس را نظارت می‌کند.
  3. وزارت امور اجتماعی که از تولیدکنندگان کوچک و خانگی از طریق اعطای وام، تأمین ابزار کار و مواد اولیه و بالاخره ایجاد زمینه مساعد برای کمک به فروش محصولات آن‌ها در نقاط مختلف کشور حمایت می‌کند.
  4. وزارت امور منطقه‌ای و محلی که در چارچوب فعالیت‌های روستایی نسبت به تأمین مواد اولیه و ابزار کار و همچنین بازاریابی برای تولیدات اقدام می‌کند

آموزش رنگ آمیزی لیوان سرامیکی

آموزش رنگ آمیزی لیوان سرامیکی
رده بندی : 
آموزش هنرهای دستی
رشته مرتبط: 
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی

آموزش رنگ آمیزی لیوان سرامیکی

آموزش رنگ آمیزی لیوان سرامیکی

 

لیوان شخصی یکی از وسایل پر کاربرد در محل کار و منزل است. اکثر افراد یک لیوان مخصوص به خود دارند. و به آن وابسته هستند، پس بهتر است این لیوان طرح و نقش زیبایی داشته باشد و در هر بار دست گرفتن و نگاه کردن آن روحیه شما تازه شود. در این آموزش به شما یاد می‌دهیم که لیوان مخصوص به خود را رنگ‌آمیزی کنید. این کاردستی بسیار زیبا و پر کاربرد است و بی‌نهایت طرح را می‌توان با این روش ایجاد کرد.

آموزش رنگ آمیزی لیوان سرامیکی

ابزار مورد نیاز

  • لیوان سفید سرامیکی
  • ظرف یکبار مصرف و آب داغ
  • لاک ناخن

آموزش رنگ آمیزی لیوان سرامیکی

روش رنگ آمیزی بسیار ساده است. ابتدا آب را داخل ظرف بریزید. سپس لاک ناخن را به آن اظافه کنید. با یک چوب کوچک لاک را در آب حرکت داده تا حالت ابروبادی به خود بگیرید، سپس لیوانی را قبلا به خوبی تمیز کرده‌اید را در داخل آن فرو برده و در بیاورید.

شما می‌توانید این کار را با رنگ‌های دیگر نیز تکرار کنید که بستگی به خلاقیت شما دارد.

هنگامی که طرح مورد نظر به دست آمد بگزارید لیوان 2 ساعت خشک شود. کاردستی زیبای شما آمادست.

آموزش رنگ آمیزی لیوان سرامیکی

آموزش رنگ آمیزی لیوان سرامیکی

 

زیگورات چغازنبیل شاهکار معماری آجری :

در معمارى ایرانی، آجر تنها پرکنندهٔ جرزها و پوشانندهٔ احجام وجداکنندهٔ آنها از یکدیگر نیست. بلکه بعنوان یک عنصر کامل در معمارى ایران بکار رفته است.

اولین شیوهٔ تهیه خشت مربوط به سال‌هاى پیش از هزارهٔ ششم ق.م است. از آثار مشهور تپه حسنلو را مى‌توان نام برد که از خشت خام بطور وسیع استفاده شده است. بکارگیرى آجر در شوش و تپه سیلک کاشان نیز نشان‌دهنده استفاده از این عنصر در زمان خود است. در معبد چغازنبیل نیز به آجرهایى برمى‌خوریم که بعنوان کتیبه به دیوار نصب شده‌اند. ساکنان سرزمین ایران نقش تعیین‌کننده‌اى در پیشبرد بکار گرفتن فن آجر داشته‌اند.

آجر به تنهایى یک قالب شکل‌دهنده است. و در حدّ یک وسیلهٔ مجرد، هر دانه‌اش به کار گرفته مى‌شود.

آجر بعنوان یک عنصر تزئینی، کارآیى آن را دارد که با تمامى عناصر تشکیل‌دهنده یک معمارى بیامیزد و یا به‌‌شکل یک عنصر مجرد تزئینى جلوه‌گرى کند.

از آجر در پوشش گنبد، مثل گنبد نظام‌الملک و تاج‌الملک؛ در گوشواره یا طاق روى گوشه مثل تالار مربع مسجد جامع اردستان، مقرنس مثل برج طغرل و گنبدعلى استفاده مى‌شود.

از دیگر موارد تزئینات آجرى در دوران شکوفایى آن، نماسازى و بکارگیرى انواع ترکیبات این عنصر در چارچوب و قالب یک هندسه بسیار ساده اما غنى مى‌باشد. از نمونه‌هاى برجسته آن برج‌هاى خرقان در نزدیکى قزوین و برج شبلى در دماوند است.

از دیگر موارد تزئینات آجرى در دوران شکوفایى آن، نماسازى و بکارگیرى انواع ترکیبات این عنصر در چارچوب و قالب یک هندسه بسیار ساده اما غنى مى‌باشد. از نمونه‌هاى برجسته آن برج‌هاى خرقان در نزدیکى قزوین و برج شبلى در دماوند است.

کاربرد آجر در معمارى دوران بعد از اسلام فرصت خلق زیبایى‌ها را در بناهاى کم حجم و متوسط فراهم ساخت. چنان‌که تعدادى از شاهکارهاى معمارى به جاى مانده از دوران بعد از اسلام ایران این امکان را فراهم ساخت تا در محل‌هاى دورافتاده و مسیر بیابان‌ەا که دسترسى به سنگ ممکن نبود و چوب نیز در دسترس نبود، تنها با برپا ساختن یک کوره آجرپزی، بناهایى با حجم‌هاى بسیار بزرگ بنا گردد، سدها و پل‌هاى مختلف در دورافتاده‌ترین محل‌ها ساخته شود و شهرهایى بزرگ چون نیشابور، جرجان و … پا بگیرند.

از نظر فنی، ضریب انقباض و انبساط آجر در برابر گرما و سرما بگونه‌اى است که از ایجاد ترک در بنا جلوگیرى مى‌کند در مقایسه با دیگر مصالح از قدرت ذخیره انرژى حرارتى برخوردار است. آجر خوب آجرى است توپر و مقاوم در برابر فشار، نشت و یخبندان.

شکل عمومى آجرهایى که در طى دوران‌هاى مختلف بعد از اسلام در بناها بکار گرفته شده، عبارت است از چهارگوش یا مربع در اندازه‌هى متنوع در دورهٔ ایلخانى آجرها از جهت رنگ متوع بودند. و رنگ‌هاى زرد کمرنگ، زرد گل اخرایی، زرد مایل به قرمز، قرمز تیره و خاکى در آنها دیده مى‌شود. آجر مستطیل در پیش از اسلام رواج کامل داشت اما بعد از اسلام بیشتر آجرها مربع بودند.

هنر چیدن آجرها را در بناها به‌منظور عرضه نماهاى تزئینى متناسب با شکل و هیئت کلى بنا آجرکارى مى‌نامند. آثار گونه‌گون معمارى به جاى ماده از دوران‌هاى مختلف بعد از اسلام ایران شاهد نمونه‌هاى پرارزش از هنر استادکاران ایرانى در آفرینش سطحه‌هاى آجرى در زیباترین طرح‌ها و تناسب‌هاى زیبا و موزون است. معماران و بنایان هنرآ‌فرین ایرانى به گواهى آثار برجاى مانده از سده چهارم هجرى به بعد، در زمینه آجرکارى شیوه‌هاى گوناگونى را آزموده‌اند که در چند گروه تقسیم مى‌شود: رگ‌چینى – گل‌اندازى – گره‌سازى – آجرکارى رنگى – آجرکارى خفته و رفته – خوون چینى – آجرکارى با آجرهاى ترئینى نقش‌‌‌دار.

آجرکارى با ترکیب آجرهاى یک رنگ و ایجاد و ایجاد طرح‌ها و نقش‌هاى مختلف در سطحى صاف را با نام ”رگ‌چین“ نام برده‌اند.

در گل‌اندازی، در موقع رگ‌چین‌ کردن آن‌را چنان مى‌چینند که از ترکیب آنها گل‌هاى مختلف بدست آید.

گره‌سازى از شیوه‌هاى بسیار ظریف و پرکار آجرکارى تزئینى است که به کمک قطعه‌هاى مختلف آجرهاى بریده و تیشه‌دارى شده در اندازه‌‌هاى گوناگون انجام مى‌پذیرد. طرح‌هاى گره در مایه نقش‌هاى ساده مثل مثلث، مستطیل، مربع، لوزی، ذورنقه و ترکیب آنها با یکدیگر و ایجاد چند ضلعى‌ها، ستاره شکل‌ها و غیره مى‌باشد. نمونه‌هاى خوبى از این شیوه از دورهٔ سامانیان و آل‌بویه به بعد در آثار معمارى ایران دیده مى‌شود مانند:، تزئینات گره مسجد جامع ورامین از دوران ایلخانی، کارهاى جالب مجسد گوهرشاد و مدرسه خرگرد از دورهٔ تیمورى و … .

در آجرکارى رنگی، با آجرهایى با رنگ‌هاى مختلف و به شیوه مسطح، طرح‌هاى گوناگون ایجاد مى‌کنند. از این شیوه نمونه‌هایى در شاهچراغ (شیراز)، مسجد وکیل شیراز، سید علاءالدین حسین (شیراز) دیده مى‌شود. در این شیوه تنوع نقش بسیار است و امکان نام بردن آنها نیز وجود ندارد.

آجرکارى خفته و رفته روشى است که آجرچینى از مایه صاف و مسطح خارج گردیده و با قرار دادن آجرها در سطح‌هاى مختلف به صورت برجسته و فرورفته طرح‌هایى ایجاد مى‌کنند که با ایجاد سایه روشن جلوه خاصى به بنا بخشیده مى‌شود. از این شیوه با عنوان ”هشت و گیر“ نیز یاد مى‌شود. در خوون‌چینی، گونه خاصى از آجرکارى در مایه خفته و رفته و گره‌چینى بکار برده مى‌شود که در شوشتر و دزفول رواج فراوان داشته است.

کار تزئین نماى بنا با آجرهاى نقش‌دار برجسته ”مهری“ از دوران ایلخانى سابقه دارد. در این شیوه آجرهاى مربع و مستطیل، لوزی، چلیپا و دیگر گونه‌ها با نقش‌هاى مختلف برجسته همراه با قطعه‌هایى چون: لچکى قوس‌ها، حاشیه‌ها، رخ بام‌ها و زیرخورشیدى‌ها، روى جرزها، میان دو طبقه بنا و … داراى آجرهاى مهرى هستند از جلوه‌اى زیبا برخوردارند. این شیوه در دوران قاجار در شهرهاى یزد، کاشان، شیراز، تهران رواج فراوان یافت.

گذشته از کاربرد آجر در بناى ساختمان‌ها و نماسازى‌ها، از آجر در پوشش کف‌ها نیز استفاده مى‌شده است. از پیش از اسلام شاهد کاربرد آجر براى پوشش کف بناها در داخل و خارج بطور وسیع هستیم. بعد از اسلام نیز در محل‌هایى چون جرجان حتى در پوشش بسیار زیاد کف خیابان‌هاى شهر آجر بکار رفته است. آجرفرش بناها در بیشتر دوره‌ها با آجرهاى چهارگوش بزرگ ”نظامی“ و ”تخت“ صورت گرفته است. در پلکان‌ها و حتى کف ایوان‌هاى مقابل حجره کاروانسرا و مسیرهاى داخل صحن برخى از مسجدها، آجرها را بصورت ”نره“ و به شیوه خفته و راسته در طرح‌هاى مختلف بکار مى‌برند تا مقاومت بیشترى داشته باشند. شیوه کار آجر در پله‌ها را ”هره‌چینی“ گویند.

در دوران‌هاى اولیه تزئینات آجرکارى نماى بنا با شکل کلى آن به‌گونه‌اى در ارتباط است که نوعى وحدت واقعى میان مصالح و طرح بنا بچشم مى‌آید. مانند مقبره امیراسماعیل سامانى در بخارا، برج‌هاى گنبد قابوس، پیر علمدار و نمونه‌هاى دیگر. با کسب آگاهى بیشتر در دوران‌هاى بعد این هنر قوت بیشترى یافت. مسجد جامع نایین و آجرکارى ستون‌هاى کاکویه شبستان مسجد جامع اصفهان از نمونه کارهاى ارزنده دوران آل‌بویه است.

در دوران بعد و آغاز عهد سلجوقیان هنر آجرکارى بدون وقفه در خلق آثار شکوهمند معمارى نقش اساسى برعهده دارد. این دوران که تا حملهٔ مغول ادامه دارد. آجرکارى پرکار و عرضه نقش‌ها و طرح‌‌هاى گوناگون را مى‌توان از ویژگى‌هاى عمدهٔ معمارى دوران سلجوقى است. برج‌هاى خرقان بعنوان نخستین گنبدهاى دوپوش از نظر آجرکارى آغاز دوران سلجوقى نمونه‌هاى معتبرى بشمار مى‌روند. شبستان‌ها گنبددار زواره و اردستان، شاهکار مسجد جامع اصفهان، بناى شکوهمند رباط شرف و رباط ملک، نمونه‌هاى گرانقدر هنر آجرکارى این دوران را تشکیل مى‌دهد.

در دوران کوتاه خوارزمشاهیان و پیش از یورش مغولان، آثار ارزشمندى در زمینه هنر آجرکارى در خراسان بوجود آمد مانند: مسجد زوزن و سنگان.

در عهد ایلخانیان، تیموریان و آل‌مظفر، هنر آجرکارى وسعت و حاکمیت مطلق دوران پیش را بتدریج از دست داد. و با بکار گرفتن عنصر ترکیبى کاشى و در برخى موارد سنگ، کاربر آجر کمتر شد. آجرکارى در نماى آثار این عهد به دو گونه صورت گرفته است: یکى آن‌که مثل گذشته نماى تزئینى آجرى همراه با چیده شدن دیوارهاى اصلی، بنا شده است و دیگر آن‌که پس از پایان سفت‌کارى و ساخته شدن اسکلت بنا با آجرگرى یک پوشش تزئینى از آجر بصورت پوسته خارجى بر روى بنا ساخته و افزوده مى‌شود. این شیوه از ویژگى‌هاى معمارى دوره ایلخانى است. در این عهد آجرکارى به شیوهٔ گره‌کارى رنگى یا کاربرد آجرهاى رنگى براى نقش‌اندازى در روى نما مورد توجه قرار مى‌گیرد. در این عهد کاربرد آجر سفال در کار تزئین جرزهاى سردر و استفاده از آجرهاى نقش‌دار رواج فراوان مى‌یابد. در دوره تیمورى نیز هنر آجرکارى اعتبار فراوانى دارد. آثارى چون مسجد میر چخماق و مقبره شیخ زین‌الدین ابابکر در تایباد و بویژه دیوارهاى گنبدخانه مسجد جامع یزد از آثار دوران آل‌مظفر، از کارهاى باارزش این عهد بشمار مى‌روند.

از این دوره به بعد، کار تراش دادن آجر و ساختن نماى دروغین آجرى با یک پوسته گچ کوهى بصورت آجرنما مورد توجه قرار مى‌گیرد، که در دوره صفویه بکار گرفته مى‌شود و بگونه‌اى وسیع به کار مى‌رود. در این دوران اهمیت دوره‌هاى قبل دیده نمى‌شود و تنوع و نقش‌انداز‌ى‌هاى زیبایى آثار دو دوره پیش دیده نمى‌شود.

شیوه آجرکارى عهد صفویه در دوره زندیه و قاجاریه همچنان ادامه مى‌یابد. شیوۀ رنگ چین در این دوران ساده مى‌گردد ولى آجرکارى به شیوه ”گره رنگی“ ، ”گل‌انداز“ ، ”گره“ و آجرهاى تزئینى ”مهری“ در بناهاى بسیارى بکار برده مى‌شود. در عهد قاجار در نماهاى آجرى بندهاى عمودى حذف مى‌شود و آجرها در عرض بهم مى‌چسبند.

زیگورات چغازنبیل شاهکار معماری آجری

بنایی با قدمتی ۳۳۰۰ساله.بنا مربوط به تمدنی است که در تاریخ ایران زمین مظلوم واقع شده وکمتر به آن اشاره شده است.

بنای زیگورات چغازنبیل مربوط به تمدن عیلامی می باشد اشاره خواهیم کرد تا بیشتر با تمدن کهن این مرز و بوم آشنا شوید.

این شهر در اوایل قرن ۱۳ قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی اونتاش نپیریشا (Untash Napirisha) ساخته شده و دوراونتاش (Dur Untash) نامیده می‌شده است. دوراونتاش به معنای قلعه اونتاش می باشد. در بعضی از متون میخی این شهر ال اونتاش (Al Untash) ذکر شده که به معنی شهر اونتاش است. در مرکز شهر ذیقورات عظیمی که بصورت معبدی مطبق می‌باشد, بنا شده که امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد مطبق به دو تن از خدایان بزرگ ایلامیان یعنی اینشوشیناک و نپیریشا اهدا شده است. دورتا دور ذیقورات را دیواری احاطه میکرده که در مجاورت آن در جبهه شمال غربی معابدی برای خدایان کریریشا, ایشنی‌کرب و هومبان بنا شده است. همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشته اند. مجموعه این معابد توسط حصار دیگری احاطه می‌شده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از خانه های شهر در سطح زمین دیده میشوند. دورتادور شهر سومین دیوار قرار داشته که کل شهر را محصور میکرده است. طول این حصار خارجی حدود چهار کیلومتر میباشد. در زاویه شرقی شهر و در نزدیکی حصار خارجی، کاخهای شاهی قرار داشته اند. در زیر یکی از این کاخ‌ها پنج مقبره زیرزمینی کشف شده است که احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشته اند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.



دو دوره مشخص ساختمانی در برپایی ذیگورات ردیابی شده است در مرحله اول، طبقه نخست به صورت اتاق‌هایی پیرامون یک حیاط مرکزی ساخته شده است و در مرحله بعد حجم‌های مربوط به طبقات در میان حیاط مرکزی ساخته شده‌اند.

بناهای شهر از خشت و آجر ساخته شده اند و با وجود قدمت بسیار هنوز قسمت بزرگی از آنها برجای مانده اند. بر روی بسیاری از آجرها ذکر اقدامات و سازندگیهای اونتاش نپیریشا به خط میخی ایلامی و اکدی نگاشته شده‌اند

عمده مصالح مجموعه چغازنبیل خشت می‌باشد به همین خاطر از پوشش آجری با هدف حفاظت از حجم‌های زودفرسای خشتی، به ویژه در مورد ذیقورات استفاده زیادی شده است در واقع از هزاران آجر پخته شده و کتیبه‌دار ذیقورات را تزیین می‌کرده‌اند علاوه بر این از آجرهای لعابدار، ملات قیر طبیعی، اندودهای گچی، تزیینات شیشه‌یی، گل میخ‌های سفالین استفاده زیادی شده است. همچنین طی حفاری‌های به عمل آمده مجسمه‌های سفالین و لعابدار گاوهای نر که از دروازه‌های ورودی به بنای ذیقورات محافظت می‌نمودند، به دست آمده است در نزدیکی معابد هیشمیتیک و روهوراتیر کوره‌ای یافت شده است که به منظور پخت سفالینه‌ها بکار می‌رفته است .

زیگورات چغازنبیل؛ تبلور معماری مقدس


بناهای مقدس بر مبنای فلسفه‌ای که از اعتقاد آدمیان برمی‌خیزد، ساخته می‌شوند. زیگورات چغازنبیل از همین دست بناهای مقدس است که عناصر تفکر آمیخته با تقدس در آن دیده می‌شوند.

زیگورات چغازنبیل بنایی است چندطبقه و به صورت مربع که طبقه اول آن از طبقات بالایی بزرگتر و وسیعتر است. اطراف این بنای مربع شکل، حصارهای دایره‌‌ای وجود دارند که تداعی کننده ترکیب مربع و دایره در وجود این بنای مقدسند. از این لحاظ، زیگورات چغازنبیل شبیه به خانه کعبه است. خانه کعبه بنایی سیاه و مربع (مکعب) شکل است که مسلمانان با لباس سفید احرام به دور آن دایره‌وار می‌چرخند.

بنای زیگورات‌ها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهای «ماندالا» شکل که همگی از بناهای مقدس به شمار می‌روند، از یک فلسفه همانند پیروی می‌کنند. در همه این‌ بناها، ساختمان‌هایی بلند از زمین به سوی آسمان و از فرش به سوی عرش می‌روند که به نوعی تداعی‌گر کوه هستند و همه آن‌ها فضای مقدسی هستند که تصور می‌شده در مرکز عالم قرار گرفته‌اند.

بنا به اعتقادات اسلامی، در «مجمع التواریخ و القصص» و مأخذهای دیگر آمده است که سنگ‌های خانه کعبه را فرشتگان از پنج کوه مقدس و حجرالاسود را از بهشت آورده‌اند. از آن پنج کوه نام طور سینا، طور زیتا (زیتون)، کوه جودی و کوه حرا مشخصا آمده است. این کوه‌ها از آن جهت مقدس‌ شمرده شده‌اند که نظرکرده خداوند بودند و پای پیغمبران به آنها رسیده بود: موسی و طور سینا، نوح و کوه جودی، عیسی و کوه زیتا، محمد و کوه حرا. در قاره آسیا و در نزدیکی اولان‌باتور، پایتخت مغولستان کوهی هست که مغول‌ها آن را «بوگدوال» نام گذارده‌اند: به معنای «کوه خدا».

در واقع زیگورات‌ها، اهرام، مقابر و بناهای برجی شکل، گنبدها و معابد چندین طبقه بلند، پاگوداها و استوپاها، در همه جا نمادی از کوه و آسمان بودند. این موضوع در سرزمین‌هایی که به طور طبیعی فاقد کوه بودند، بیشتر مشهود است، همانند: بین‌النهرین، مصرسفلی، جنگل‌های مکزیک و پرو.



بنای زیگورات چغازنبیل، مربعی شکل است که حصارهای دایره‌ای به دور آن دیده می‌شوند. عدد چهار به عنوان عددی مقدس در معماری: چهار نشان‌دهنده چهار جهت اصلی، چهار فصل سال، اضلاع مربع، بازوان صلیب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار بهشت و… است.



چهار در عهد قدیم، عددی نمادین است. مثل چهار رودخانه بهشت که صلیبی شکل هستند، چهار بخش زمین و غیره. از دورترین اعصار، حتی اعصار نزدیک به پیش از تاریخ، از چهار برای نشان دادن آنچه مستحکم، ملموس و محسوس است، استفاده می‌شد. چهار به گونه‌ای، رقمی الهی است. در بسیاری از موارد، ‌هاله دور سر حضرت عیسی، چهار پرتو دارد یا به چهار بخش شده است.


وجود عدد چهار در معماری مذهبی بسیار مشاهده می‌شود. طرح‌هایی که از بهشت کشیده شده، مربع (مستطیل) شکل و دارای چهار درب هستند. مساجد ایرانی ـ اسلامی گاه چهار ایوانی (در چهار ضلع) هستند. زیگورات معبد چغازنبیل هم دارای چهار درب ورودی است.


زیگورات: تشبیه معابد به کوه‌های کیهانی در فرهنگ بابلیان جایگاه خاصی دارد و این ویژگی را در قالب فرم زیگورات‌های آنان می‌توان دید که صعود از آن را رسیدن به قله عالم می‌دانستند. کلمه زیگورات یا زیقورات از فعل آکدی «زقارو» (Zegharoo) به معنای بلند و برافراشته ساختن، گرفته شده است. زیگورات بنایی چند طبقه است که مساحت هر طبقه از طبقه پایینی کوچکتر است؛ بنابراین، نمای هر طرف آن به شکل یک پلکان است. این زیگورات‌ها محل نگهداری مجسمه خدایان و انجام مراسم مذهبی بوده‌اند.


زیگورات چغازنبیل: اکنون با توضیحاتی که داده شد و مطالبی که در زیر ارایه می‌شود، درخواهیم یافت که معماری و بنای زیگورات چغازنبیل بر پایه تفکری مقدس شکل گرفته است. مهمترین معبد شهر باستانی دوراونتاش، زیگوراتی است که در مرکز شهر قرار دارد. این زیگورات وقف خدایان «اینشوشیناک» و «ناپیراشا» (گال) شده است. «گیرشمن» بر پایه تجربیات خود و شواهد موجود معتقد بود که این زیگورات در زمان آبادانی پنج طبقه داشته و ارتفاع آن حدود ۵۲ متر بوده که تنها ۵/۲ طبقه از آن با ارتفاع ۲۳ تا ۲۴ متر پابرجاست.


برخلاف زیگورات‌های بین‌النهرین که هر طبقه را روی طبقه قبلی می‌ساختند، در این زیگورات ساخت هر طبقه از سطح زمین آغاز شده است. طبقه اول این زیگورات مربعی شکل و طول هر ضلع آن برابر با ۲/۱۰۲ متر یعنی تقریباً برابر طول یک زمین فوتبال است. جهات گوشه‌‌های زیگورات منطبق با چهار جهت اصلی یعنی شمال، جنوب، شرق و غرب است.


معبد اعلی که در بالاترین طبقه زیگورات یعنی طبقه پنجم بوده اکنون از بین رفته است، اما به نظر می‌رسد مجسمه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک در این معبد نگهداری می‌شده. در هنگام خاکبرداری از زیگورات هفتاد آجر نبشته‌دار پیدا شد که روی آنها به زبان ایلامی و اکدی مطالبی بوده که نشان می‌دهد این معبد جایگاه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک بوده است. در وسط هر یک از چهار ضلع زیگورات پلکانی وجود دارد و هر یک از آنها با دروازه‌ای مسدود می‌شده است. این پله‌ها راه صعود به طبقات بالاتر بوده‌اند.


یکی از راه‌های محاسبه تعداد طبقات زیگورات در نظر گرفتن شیب همین پله‌ها است. بدین معنی که اگر پله‌ها با همین شیب به سمت بالا ادامه پیدا کنند، در طبقه پنجم به نزدیکی مرکز زیگورات، یا ورودی معبد اعلی می‌رسد. در بدنه زیگورات چغازنبیل، پس از هر ده ردیف آجر ساده یک ردیف آجر نبشته‌دار به کار برده شده است. تا سال ۱۹۶۵ در شهر دورانتاش ۵۲۷۵ آجر نبشته و خشت نبشته به زبان‌های ایلامی و آکدی کشف شده است. ۶۵۹ عدد از این آجرها بر بدنه زیگورات باقی مانده‌اند. این نوشته‌ها از وجود ادبیاتی بسیار قوی در ۳۲۵۰ سال پیش در سرزمین ایلام حکایت می‌کند.


زیگورات چغازنبیل درون حصارهای دایره‌ای شکل قرار گرفته است. حصار، دیوار و حلقه سنگ‌چین که مکان‌های مقدس را در بر می‌گیرند، جزو کهن‌ترین ساختارهای معماری حرم‌ها به شمار می‌روند.



در سه سوی زیگورات چغازنبیل سه بنای کوچک آجری دایره‌ای شکل ساخته شده است که تنها یکی از آنها که در سوی شمال غربی قرار دارد تا حدودی سالم باقی مانده بود و دیگری که در سوی جنوب غربی قرار دارد به دست مرمتگران عضو هیئت کاوش فرانسوی شبیه به نمونه سالمِ شمال غربی بازسازی شد. در این بازسازی تنها نیمی از بنا ساخته شد و از بازسازی نیمه دیگر صرفنظر شد. بنای شمال شرقی کاملاً از بین رفته و تنها شالوده آن باقی مانده است.

در باره کاربرد این سه بنا نظریه‌های متفاوتی عرضه شده بود. رومان گیرشمن سرپرست هیئت کـاوش چغـازنبیـل و نیز آندره پـارو از آن به عنوان «پـوستامنـت» ‌به معنای پایه مجسمه نام برده‌اند. عده‌ای دیگر آنرا سکو، نیمکت، مذبح، محراب و قربانگاه دانسته‌اند؛ و بعضی دیگر به دلیل شکل نیم‌دایره‌ای بنای بازسازی شده از آن به عنوان تریبون سخنرانی یاد کرده‌اند. غافل از آنکه شکل نیم‌دایره‌ای آن تنها به این سبب بوده که تنها یک نیمه آن به دست مرمتگران بازسازی شده است. البته و بی‌گمان احتمال «پایه مجسمه» بودن این بنا منافاتی با کاربرد تقویمی آن ندارد.


در چهار سوی این سه بنا، چهار آفتاب‌سنج آجری به شکل تاق‌نما یا پنجره‌نما ساخته شده است که با آفتاب‌سنج‌های رصدخانه نقش‌رستم شباهت ظاهری دارند.

به گمان این نگارنده، این سه بنا که بر روی هم مجموعه واحدی را تشکیل می‌دهند، یک رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول و میانی هر فصل سال یا اعتدالین بهاری و پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی بوده است.



چگونگی ایجاد سایه‌ها در تقویم آفتابی زیگورات چغازنبیل

طرح از غیاث آبادی

تغییرات زاویه بین گوشه‌های آفتاب‌سنج‌ها (که تعدا آنها در مجموع به ۱۲ عدد می‌رسیده است) با تغییرات زاویه طلوع خورشید در آغاز هر یک از فصل‌های سال برابر است. یا عبارت دیگر این آفتاب‌سنج‌ها به گونه‌ای طراحی و ساخته شده‌اند که بتوان هنگام طلوع یا غروب خورشید با مشاهده سایه‌های متشکله در آن، آغاز یا میانه هر یک از فصل‌ها که منطبق با اعتدال‌های بهاری یا پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی می‌باشد را تشخیص داد. اینگونه گاهشماری که نه مبتنی بر ماه‌های دوازده‌گانه، که بر مبنای تقسیم برابر فصول به بازه‌های زمانی برابر است، در نظام گاهشماری گاهنباری ایران بکار می‌رفته است.

در واقع شکل خاص این تاق‌نماها که با چند قوس یا ردیفٍ پشت سر هم به ترتیب کوچک می‌شوند؛ در آیین معماری باستان جایگاه ویژه‌ای داشته‌اند که هر چند در آغاز برای کاربرد ویژه آفتاب‌سنجی آن ساخته می‌شدند، اما بزودی به عنوان یک طرح تزئینی در بسیاری از بناها و بخصوص در دروازه ورودی آن بکار گرفته شد.

نمونه این تاق‌نماها در بناهای باستانی عیلامی و هخامنشی در شوش، بناهای اورارتویی در پیرامون دریاچه وان، بناهای بین‌النهرینی در اوروک و در نیایشگاه سفید، بناهای هخامنشی در تخت‌جمشید، بناهای اشکانی در نسا و هَترا (الحضره)، بناهای ساسانی در فیروزآباد و بیشاپور و تخت‌سلیمان، و نیز در بسیاری جاهای دیگر دیده می‌شوند.


در چغازنبیل آجرهای سازنده این آفتاب‌سنج‌ها اختصاصاً برای همین کاربرد طراحی و قالب‌ریزی شده‌اند و دارای شکل خاص هشت ضلعی می‌باشند. بر روی شش ضلع بیرونی یک رج از این آجرها، کتیبه‌ای به خط و زبان عیلامی نگاشته شده است:

“من اونتـاش گـال، پسر هـومبـانومنـا، شاه انزان وشوش، من در اینجا بنای محترمی ساختم، یک «سیـان کـوک». در «سـال‌ها» و «روزهـا»ی پر شمار پادشاهی طولانی به دست آوردم. من بنا کردم یک «شونشو ایرپی». من برای خدای گال و اینشوشیناک «سیان کوک» ساختم.”

معنای دو واژه مهــم و کلیدی «سیـان کوک» siyan kuk و «شونشو ایرپی» shunshu irpi مشخص نشده است. م. ج. استٍو از سیان‌کوک به معنای احتمالی «دیدگاه، چشم‌انداز، دیدارگاه» نام می‌برد (م. ج. استو، چغازنبیل- دور اونتاش، جلد سوم، متون ایلامی و اکدی، ترجمه اصغر کریمی، ۱۳۷۵) و به گمان ما تا حد زیادی به معنای حقیقی آن که مفهوم «رصدگاه» و «رصدخانه» را می‌رساند، نزدیک شده است. کاربرد این بنا صحت این نام‌گذاری را تایید می‌کند.

همچنین علاوه بر آفتا‌ب‌سنج‌های فوق، بنای زیگورات چغازنبیل بگونه‌ای ساخته شده است که زاویه خط افق با خطی‌ فرضی که گوشه طبقه اول هر ضلع از بنا را به بالاترین طبقه وصل می‌کند، کاملاً برابر با زاویه و مسیر حرکت خورشید بامدادی در هنگام اعتدالین است. از آنجا که هر یک از طبقات زیگورات، کوچکتر از طبقات پایینی خود است، از نگاه ناظری که در محل رصدخانه ضلع شمالی ایستاده است؛ خورشید در مدتی کوتاه، چندین بار از پشت زیگورات طلوع و غروب ظاهری می‌کند. آشنایی کامل و بیشتر با این پدیده می‌بایست با تماشای فیلم تهیه‌شده، انجام پذیرد.


بهزاد اژدری

متولد 1348 اهواز- ایران تحصیلات: فارغ التحصیل بیولوژی سلولی و مولکولی از دانشکده علوم دانشگاه تهران 1372 - دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در رشته هنر سرامیک 1391 - تجارب هنری: طراحی وساخت آثار سرامیکی هنری،هنری کاربردی،دکوراتیو،سرامیک دیزاین - طراحی و ساخت دکوراسیون داخلی با رویکرد سرامیک - مرمت آثار سرامیکی - باز تولید آثار سرامیکی آنتیک - جوایز: برنده مقام اول بینال چهارم سفالگران معاصر ایران - برنده مقام اول بینال پنجم سفالگران معاصر ایران - برنده مقام اول بینال هفتم سفالگران معاصر ایران - لوح افتخار برای تحقیق در باب لعاب زرین فام بینال هشتم سفالگران معاصر ایران - لوح افتخار از طرف فرهنگستان هنر برای ارایه بهترین آثار بینال هشتم سفالگران معاصر ایران - لوح افتخار از طرف سازمان میراث فرهنگی بابت ارایه بهترین آثار بینال هشتم سفالگران معاصر ایران - استاد نمونه سال از طرف سازمان صنایع دستی برای چند سال پیاپی - برنده جایزه اول ceramic design از میلان ایتالیا - نمایشگاههای گروهی: نمایشگاه گروهی 1391 برج میلاد تهران - به مناسبت افتتاح خانه سفال 1391 فرهنگسرای رازی تهران - دهمین دوسالانه سفالگران معاصر ایران 1390 موزه امام علی تهران - اولین نمایشگاه آثار سرامیک محیطی 1389 گالری برگ تهران - مروری بر آثار سفالگران معاصر ایران 1389 موزه امام علی تهران - نهمین بینال سفالگران معاصر ایران 1388 فرهنگسرای کومش سمنان - توانمندیهای تشکل های غیر دولتی 1387 نمایشگاه تخصصی شهرداری تهران - هشتمین بینال سفالگران معاصر ایران 1385 فرهنگستان هنر - امارات متحده عربی 1384 مرکز تجارت ایرانیان - نمایشگاه گروهی 1383 گالری سیحون-تهران - نمایشگاه سرامیک macef 1380 میلان-ایتالیا - هفتمین بینال سفالگران معاصر ایران 1380 فرهنگسرای امام رضا مشهد - نمایشگاه گروهی 1377 فرهنگسرای شفق- تهران - ششمین بینال سفالگران معاصر ایران 1377 موزه هنرهای معاصر تهران - نمایشگاه چینی شیشه سرامیک 1376 نمایشگاه بین المللی تهران - پنجمین بینال سفالگران معاصر ایران 1375 موزه هنرهای معاصر تهران - اولین بینال مجسمه 1374 موزه هنرهای معاصر تهران - جلوه های هنر معاصر ایران 1373 موزه هنرهای معاصر تهران - چهارمین بینال سفالگران معاصر ایران 1373 موزه هنرهای معاصر تهران - نمایشگاههای انفرادی: سازمان صنایع دستی 1378 گیلان - سازمان صنایع دستی 1377 گیلان - سازمان صنایع دستی 1376 گیلان - گالری سیحون 1374 تهران - گالری سبز 1373 تهران - مسئولیتها: داور بینال نهم سفالگران معاصر ایران 1388 - دبیر ورکشاپهای بینال نهم سفالگران معاصر ایران 1388 - دبیر دهمین بینال سفال ایران 1390 - رییس انجمن هنرمندان سفالگر ایران - رییس خانه سفال - عضو شورای عالی خانه هنرمندان ایران - عضو شورای حمایت از توسعه صادرات صنایع دستی ایران - مقالات علمی وسابقه آموزشی: مقالات و سخرانیهای متعدد در باب لعاب زرین فام - آموزش تئوری علمی و عملی لعاب زرین فام - مقالات و مصاحبه های علمی متعدد در موضوعات مختلف سفال و سرامیک - در دست انتشار: شیوه های عملی لعاب زرین فام - آموزش در سازمان صنایع دستی ودانشگاه هنروانجمن سفال وخانه سفال - استاد مدعو برای دفاع از پایان نامه ها - آثار موجود در موزه ها: موزه هنرهای معاصرتهران - موزه امام علی تهران - موزه سازمان صنایع دستی تهران - خانه سفال ایران

سکینه آقانسب

متولد 1355 دارای مدرک فوق دیپلم هنرهای تجسمی و لیسانس گرافیک از دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران - آغاز فعالیت هنری سال 1375 - آغاز فعالیت در زمینه سفال و سرامیک سال 1376 - دبیر رسمی آموزش و پرورش تهران - دارای 15 سال سابقه تدریس در رشته های سفال و سرامیک ، هندسه نقوش، نقوش سنتی و واحدهای مربوط به رشته گرافیک از جمله طراحی حروف، صفحه آرایی، مبانی 1 و 2 هنرهای تجسمی، تاریخ هنر ایران ،تاریخ هنر جهان، درآموزش و پرورش - تدریس در فرهنگسراها و مراکز فرهنگی هنری تهران و جزیره کیش و کارگاه شخصی در زمینه های سفال و سرامیک، گرافیک، طراحی، موزائیک شکسته - مسئول برگزاری نمایشگاه سفال و سرامیک مناطق 17 و 18 آموزش و پرورش تهران در سال 1378 - مسئول برگزاری نمایشگاه هنرهای تجسمی آموزش و پرورش اسلامشهر در سال 80 13- داور مسابقات تجسمی دانش آموزان هنرستانهای منطقه 17تهران در سال 1384- سخنرانی در زمینه سفال هنری معاصر و تکنیک های رایج سفالگری در همایش گرامیداشت فرهنگ و هنر استان همدان در انجمن مفاخر معماری ایران در سال 1390- سخنرانی در زمینه دسته بندی نشانه های اسلامی در هنرهای معاصر در همایش نشانه شناسی هنر دینی در انجمن مفاخر معماری ایران در سال 1391- برگزاری نمایشگاه انفرادی در سال 1379- شرکت در اولین نمایشگاه آثار هنری زنان پیرو اهل بیت کشورهای مسلمان 1380- شرکت در اولین و دومین نمایشگاه صنایع دستی زنان ایران زمین در جزیره کیش- شرکت در 4 دوره دوسالانه های سفال و سرامیک معاصر ایران، دوره های هفتم و هشتم و نهم و دهم - شرکت در نمایشگاه زنان سفالگر ایران درفرهنگسرای نیاوران سال 1386- شرکت در نمایشگاه سفال هنری معاصرایران در موزه امام علی علیه السلام سال 1389- شرکت در نمایشگاه سفال در فضای شهری انجمن سفالگران در گالری برگ سال 1389- شرکت در نمایشگاه بانوی ایرانی و هنر قرآنی در گالری برگ سال 1389- شرکت در نخستین جشنواره هنرهای معاصر اسلامی طواف تا ولایت آبان 1390- شرکت در چهارمین جشنواره بین المللی تجسمی فجر سال 1390- شرکت در اکسپوی سفال و سرامیک کاربردی در برج میلاد فروردین 1391- شرکت در نمایشگاه سفال و سرامیک هنری برج میلاد که هم اکنون در حال برگزاری می باشد- و شرکت در بیش از 30 نمایشگاه گروهی در زمینه سفال و سرامیک و گرافیک- دارای رتبه اول کشوری در زمینه طراحی آرم یادواره ثامن الحجج (علیه السلام)- دارای رتبه اول در اولین نمایشگاه آثار هنری زنان پیرو اهل بیت کشورهای مسلمان در رشته سفال و سرامیک- دارای رتبه سوم در نخستین جشنواره هنرهای معاصر اسلامی طواف تا ولایت در رشته سفال و سرامیک- کسب دیپلم افتخار و نفر برگزیده بخش بیداری اسلامی در رشته سفال و سرامیک - چهارمین جشنواره بین المللی تجسمی فجر

صادق باقری

متولد 1359 تهران فارغ التحصیل رشته کارشناسی صنایع دستی از دانشگاه هنر تهران 1383- عضو پیوسته انجمن هنرمندان سفالگر ايران - عضو موسسه توسعه هنرهای تجسمی - داراي پروانه توليد در رشته نقش برجسته سفال از سازمان ميراث فرهنگي ،صنايع دستي و گردشگري - داراي گواهي استاد كار درجه يك از سازمان فني و حرفه اي كشور در رشته نقش برجسته سفال - فعالیتهای نمایشگاهی : شرکت در اولین جشنواره صنایع دستی دانشجویان کشور (تهران-مهر 1380)- برگزاری نمایشگاه انفرادی حجم های سفالی در نگارخانه سعد آباد(تهران - مرداد 1383)- شرکت دردومین جشنواره صنایع دستی دانشجویان کشورو کسب مقام نخست در بخش حجم سفال (شیراز- مهر1383)- شرکت در نمایشگاه صنایع دستی و همایش کانونهای فرهنگی و هنری دانشجویی کشور (تهران-1383)- شرکت در بخش نمایشگاه جشن فرهنگ و هنر دانشجویان کشور (تهران- اردیبهشت 1384)- شرکت در نمایشگاه آثار برگزیده صنایع دستی کرج (کرج – اداره میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری –بهمن 1385)- شرکت در هشتمین دوسالانه ملی سفال و سرامیک معاصر ایران (تهران - دی 1385)- شرکت در نمایشگاه آثار اساتید جهاد دانشگاهی هنر ( کرج-گالری ایوان سپید-مرداد 86) - شرکت در نهمین دوسالانه ملی سفال و سرامیک معاصر ایران ( سمنان – خرداد 1388 ) - شرکت در دومین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر در بخش سفال و سرامیک – ( تهران –بهمن1388)- شرکت در دهمین دوسالانه ملی سفال و سرامیک معاصر ایران ( تهران – مهر 1390)- شرکت در نمایشگاه افتتاحیه خانه سفال ایران ( اردیبهشت 91- خانه سفال ایران) - فعالیتهای آموزشی : مدیر گروه هنرهاي سنتي در جهاد دانشگاهی واحد هنر کرج - آموزش سفال و سرامیک در جهاد دانشگاهی کرج (واحد هنر )از سال 1386 تاکنون - مدرس واحد آشنایی با هنرهای سنتی و صنایع دستی در جهاد دانشگاهی کرج در سال 1388- آموزش کارگاه مدل و قالب دردانشگاه جامع علمی و کاربردی تهران ( پونک )از سال 1387 تا کنون - اموزش کارگاه حجم – دوره کارشنناسی در دانشگاه جامع علمی و کاربردی تهران ( پونک )از سال 1388 تا کنون- آموزش سفالگری و حجم در مرکز آموزش ادارۀ میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری شهرستان کرج- آموزش کارگاه نقش برجسته در انجمن هنر مندان سفالگر ایران- آزمونگر دو دوره آزمون جامع صدور کارت صنعتگری هنر مندان صنایع دستی استان تهران 1388ـ1386 - آزمونگر مهارت سفال و سرامیک سازمان فنی و حرفه ای استان البرز از سال 1390 تا کنون

رضا تائبی

متولد 1355 کرمان - فارغ التحصیل از هنرستان هنرهای تجسمی کرمان 1373- فارغ التحصیل از دانشگاه هنر تهران رشته صنایع دستی 1379- عضو هیئت مدیره و مدرس انجمن سفال و سرامیک ایران- عضو شورای سیاست گذاری هیأت انتخاب و داور در بخش حجم دهمین بینال سفال و سرامیک ایران 1390- مدعو دهمین بینال سفال و سرامیک ایران 1390- مدعو بخش سفال و سرامیک جشنواره فجر 1390- نمایشگاهها شرکت در نمایشگاه گروه چارخشت ( ساخت ایران) 1391- شرکت در نمایشگاه صد اثر صد هنرمند گالری گلستان 1391- شرکت در نمایشگاه گروهی در خانه سفال ایران 1391- شرکت در نمایشگاه گروهی سفال شهری در گالری برگ 1389- نمایشگاه در گالری هفت ثمر به اتفاق همسر 1389- شرکت در نمایشگاه گروهی انجمن سفال و سرامیک در موزه امام علی 1389- شرکت در نهمین بینال سفال و سرامیک ایران 1388- شرکت و برنده لوح تقدیر از هیأت داوران بینال و برنده لوح تقدیر از فرهنگستان هنر در هشتمین بینال سفال و سرامیک ایران 1385- شرکت در نمایشگاه صد اثر صد هنرمند گالری گلستان 1385- نمایشگاه انفرادی در گالری سعدآباد 1383- نمایشگاه انفرادی در گالری جهان نما 1380- شرکت در نمایشگاه گروهی دانشجویان در گالری دانشگاه هنر 1378- شرکت در نمایشگاه های گروهی در ایتالیا و کروواسی و ترکیه و ارمنستان

رسول جليلي

متولد 1356 ‏‏پيرانشهر تحصيلات: كارشناس ارشد هنرهاي اسلامي- كارشناسي صنايع دستي دانشگاه هنر تهران 1383- سمت: كارشناس مسول كارگاه سراميك دانشگاه هنر تهران- آدرس الكترونيكي: rasouljalili88@gmail.com سابقه¬ی تدریس: تدریس از سال 1389 تا کنون- واحدهای تدریس شده: واحدهاي عمومي و تخصصي سفال و لعاب- مسئولیت¬های اجرایی: عضو انجمن هنرمندان سفالگر ايران - كارشناس مسوول كارگاه سراميك دانشگاه هنر تهران از 1384 تا كنون - دبير انجمن علمي صنايع دستي دانشجويي از 1380 تا 1382- فعاليت هاي پژوهشي، سخنراني و ورك شاپ ها: سخنراني و ورك شاپ تكنيك پخت سريع سراميك (راكو). موزه هنرهاي معاصر ايران. دوسالانه نهم سفال و سراميك ايران1388- سخنراني و ورك شاپ دو روزه تكنيك پخت سريع سراميك (راكو). موزه هنرهاي هنرهاي ديني امام علي(ع)1389 - سخنراني و ورك شاپ تكنيك پخت سريع سراميك (راكو). دانشگاه هنر تهران .1389 هفته پژوهش.- سخنراني و ورك شاپ تكنيك لعاب هاي كريستالي. موزه هنرهاي ديني امام علي(ع). دوسالانه دهم سفال و سراميك ايران1390- داوري مسابقات سفال، روز دانشجو. دانشگاه هنر تهران1389- ويراستار فني كتاب آموزش هنر و فن سفالگري. تاليف و ترجمه سعيد گرجستاني. چاپ 1391- همكار طرح پژوهشي بررسي اجمالي خاكهاي رسي در ايران. سعيد گرجستاني.1390- راهنمايي 10 عنوان پايان نامه دانشجويي مقطع كارشناسي دانشگاه هنر- نمايشگاه ها: نمايشگاه گروهي دانشجويان صنايع دستي. دانشگاه هنر تهران 1383- نمايشگاه گروهي جوانان و صنايع دستي. مجموعه فرهنگي هنر صبا 1384- هشتمين دوسالانه سفال و سراميك هنري معاصر ايران. مجموعه فرهنگي هنر صبا1386- نهمين دوسالانه سفال و سراميك هنري معاصر ايران. سمنان.1388- نمايشگاه مروري بر نهمين دوسالانه سفال و سراميك هنري معاصر ايران. موزه هنرهاي ديني امام علي(ع)1389 - دهمين دوسالانه سفال و سراميك هنري معاصر ايران. سمنان1390- جوايز: برگزيده نهمين دوسالانه سفال و سراميك هنري معاصر ايران بخش تكنيك هاي ويژه1388- برگزيده دهمين دوسالانه سفال و سراميك هنري معاصر ايران بخش تكنيك هاي ويژه1390

رجحانه حسینی

متولد 1351 تهران- فارغ التحصیل کارشناسی رشته صنایع دستی از دانشگاه الزهرا سال -1378 فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته نقاشی از دانشگاه سوره- فعالیت در رشته سفال و سرامیک از سال 1373 - نمایشگاه گروهی سفال درنگارخانه های : سبز 1380 _ گلستان 1381 _ سعدآباد 1383- نمایشگاه افرادی نگارخانه شبدا 1382- شرکت در بینالهای سفال ششم _هفتم _هشتم _نهم و دهم- کسب عنوان نفر برگذیده رشته نقش برجسته در بینال دهم سفال- شرکت در اولین نمایشگاه سفال زنان و کسب عنوان نفر اول نقش برجسته- شرکت در نماشگاه سفال شهری گالری برگ- نصب اثر شهری دروازه بهشت در پارک اندیشه- عضو هیات مدیره انجمن سفال ایران

فرزاد فرجی

متولد 1355 - لیسانس صنایع دستی دانشگاه سیستان و بلوچستان- سوابق فعالیتهای فرهنگی: عضو هیئت مدیره و مسئول کمیته رفاهی انجمن سفال از سال 1386 تاکنون- نائب رئیس انجمن سفال از سال 1388 - عضو شورای سیاست گذاری دهمین دوسالانه ملی سفال معاصر ایران- داور نقش برجسته دهمین دوسالانه ملی سفال معاصر ایران- دبیر کارگاههای آموزشی دهمین دوسالانه ملی سفال معاصر ایران- سوابق آموزشی: کارگاه سفال کلاس های آزاد جهاد دانشگاهی دانشگاه هنر از سال 1380 الی 1384- دروس تخصصی هنرستانی رشته گرافیک از سال 1380 الی 1385 (مجتمع آموزشی درخشش سوره)- دانشگاه علمی کاربردی واحد 49 تهران از سال 1384 الی 1385- دانشگاه پیام نور یزد سال 1386- دانشگاه هنر گروه مجسمه سازی سال 1389- کارگاه آموزشی نقش برجسته نهمین دوسالانه سفال معاصر ایران- سوابق نمایشگاهی: هشتمین دوسالانه سفال معاصر ایران 1385 فرهنگستان هنر- نهمین دوسالانه سفال معاصر ایران 1388 سمنان- دهمین دوسالانه سفال معاصر ایران 1390 موزه امام علی- نمایشگاه گروهی سفال در فضای شهری انجمن هنرمندان سفالگر در گالری برگ سال 1389- نمایشگاه گروهی مروری بر نهمین دوسالانه ملی سفال معاصر ایران در موزه امام علی 1389- نمایشگاه گروهی انجمن هنرمندان سفالگر با موضوع پرنده سال 1391- جوایز: هنرمند برگزیده هشتمین دوسالانه سفال و سرامیک ملی ایران- هنرمند برگزیده میراث فرهنگی در دوسالانه هشتم سفال و سرامیک- برگزیده دوم نهمین دوسالانه سفال و سرامیک در بخش نقش برجسته- برگزیده هیئت داوران هفتمین دوسالانه سفال و سرامیک

شعبانعلی قربانی

متولد 1355/ کرج - دانشجوی دکترای پژوهش هنر (دانشگاه هنر اصفهان)- کارشناسی ارشد صنایع دستی گرایش سفال و سرامیک (دانشگاه هنر تهران، 1389) - لیسانس طراحی صنعتی (دانشگاه علم و صنعت ایران، 1382)- مدرس سفال و سرامیک (دانشکده هنر دانشگاه شهرکرد)- بیش از ده سال سابقه هنری و فعالیت حرفه¬ای در زمینه سفال و سرامیک- انتشار پنج عنوان کتاب در زمینه¬های گل سلولزی، فرم و فضا و سایر منابع هنری (انتشارات دانشگاه هنر تهران، فرهنگستان هنر و یزدا) - انتشار چندین مقاله علمی پژوهشی و تخصصی در نشریات معتبر هنری (نشریه هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی دانشگاه تهران، دستاورد دانشگاه هنر)- ارائه¬ سخنرانی با عنوان «مجسمه کوره¬ها» و برگزاری کارگاه آموزشی با عنوان «معرفی ماده¬¬ گل سلولزی» در خلال برنامه¬ همایش¬های علمی دوسالانه¬ دهم- برگزیده¬ بخش تکنیک¬های ¬ویژه بدنه در «دهمین دوسالانه¬ ملی سفال معاصر ایران» آبان¬ماه 1390- کسب لوح تقدیر از «چهارمین دوره¬ جشنواره¬ تجسمی فجر» بخش سفال و سرامیک، 1390- کسب عنوان برگزیده در «اولین جشنواره¬ هنری فرهنگ شهروندی اصفهان» 1389- کسب عنوان برگزیده در «دومین جشنواره¬ عکس شهرداری تهران» 1390- برگزاری نمایشگاه¬های متعدد هنری فردی و گروهی در زمینه سفال و سرامیک- شرکت در نهمین و دهمین دوسالانه¬¬های ملی سفال و سرامیک معاصر ایران- شرکت در دومین، سومین و چهارمین دوره جشنواره تجسمی فجر در بخش سفال و سرامیک- شرکت در چهارمین دوره¬ جشنواره¬ تجسمی در انتظار صبح 1390- شرکت در دومین جشنواره جهانی هنر مقاومت 1390 - عضویت در انجمن هنرمندان سفالگر معاصر ایران، انجمن مجسمه¬سازان معاصر ایران، انجمن خوشنویسان ایران و موسسه توسعه هنرهای تجسمی ایران- دارای مدرک تافل بین¬المللی زبان انگلیسی

ژیلا کامیاب

فوق لیسانس نقاشی، تهران- دوره آزاد سرامیک، راکو- عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، تهران جنوب- عضویت در انجمن نقاشان و انجمن سفالگران ایران- شرکت در نمایشگاههای متعدد گروهی در ایران و خارج از کشور- لوح تقدیر دومین دوسالانه نقاشی ایران- لوح سپاس پژوهش در سرامیک- لوح افتخار شعردر آثار نقاشان- دیپلم افتخار گل و طبیعت در آثار نقاشان- jilla_kamyab@yahoo.com

پریسا لعل خوشاب

متولد 1349 تهران- فارغ التحصیل رشته گرافیک دانشگاه آزاد اسلامی 1373- برنده جایزه سوم پوستر در چهارمین نمایشگاه و مسابقه هنر ، ورزش ، المپیک 1387- دارای بیست سال سابقه کار در زمینه طراحی ، گرافیک و چاپ - شروع به کار سفال از سال 1376 - دارای گواهینامه مهارت آموزش فنی و حرفه ای سفال از سازمان فنی حرفه ای 1387- آموزش سفال در فرهنگسرای مشق و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان- شرکت در چهار دوره نمایشگاه سفال در موزه آبگینه 1381 ، 1382 ، 1383، 1385- شرکت در هشتمین نمایشگاه دوسالانه هنر سفال ، سرامیک و آبگینه معاصرایران 1385- شرکت در اولین نمایشگاه زنان سفالگر ایران 1386- شرکت در سومین نمایشگاه و مسابقه هنر ، ورزش ، المپیک 1386- شرکت در چهارمین نمایشگاه و مسابقه هنر ، ورزش ، المپیک 1387- برگزاری نمایشگاه انفرادی سفال ، فرهنگستان هنر 1388- شرکت در دومین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر 1388- شرکت در نمایشگاه گروهی سفال هنری معاصر ایران 1389- دارای مدرک ساخت زیورآلات «آرت کلی» از ژاپن 1390- شرکت در نمایشگاه جمعی زیورآلات آرت کلی گالری مس نگار 1390- شرکت در نمایشگاه جمعی زیورآلات آرت کلی گالری مس نگار 1391

لیلا نادی زاده

متولد22 مهر 1358- کارشناسی ارشد پژوهش هنر 1388- کارشناسی صنایع دستی دانشگاه هنر 1383- شرکت در نمایشگاه ها: نگارخانه برگ سازمان زیباسازی شهرداری تهران (نمایشگاه سفال و سرامیک شهری معاصر ایران) تابستان 1389- موزه هنر های دینی امام علی ( نمایشگاه سفال هنری معاصر ایران _ مهرماه 1389)- موزه هنرهای معاصر ایران (نهمین دوسالانه ملی سفال و سرامیک معاصر ایران _ تیرماه 1388)- نگارخانه فرهنگسرای نیاوران (اولین نمایشگاه آثار زنان سفالگر ایران _ شهریورماه 1386)- نگارخانه صبا فرهنگستان هنر (هشتمین دوسالانه شیشه و آبگینه معاصر ایران _ دیماه 1385)- نگارخانه صبا فرهنگستان هنر (هشتمین دوسالانه سفال و سرامیک معاصر ایران _ دیماه 1385)- آکادمی ملی المپیک (دومین دوسالانه هنر،ورزش،المپیک _ اسفندماه 1385)- نگارخانه دانشگاه هنر (جشن فرهنگ و هنر دانشجویان ایران _ تابستان 1384)- عناوین و سمت های اجرایی عضو هیأت مدیره انجمن هنرمندان سفالگر ایران _ 1388 تا کنون- دبیر کمیته آموزش انجمن هنرمندان سفالگر ایران _ 1388 تا کنون- عضو هیأت مدیره خانه طراحی کارستان (فعالیت در زمینه طراحی و اجرای پروژه های معماری داخلی و دکوراسیون)- عضو هیأت تحریریه ماهنامه هنر و معماری "منزل" 1388 الی 1390- دبیر کارگاه های تخصصی در نمایشگاه سفال هنری معاصر ایران _ مهر 1389- دبیر کارگاه های تخصصی اولین نمایشگاه زنان سفالگر ایران _ شهریور 1386- دبیر کارگاه های تخصصی جشن فرهنگ و هنردانشجویان ایران _ تابستان 1384- سوابق آموزشی: مدرس کارگاه حجم در دانشگاه علمی، کاربردی انجمن مبل ایران، هم اکنون- مدرس رسمی انجمن هنرمندان سفالگرایران، هم اکنون- مدرس کارگاه حجم در دانشگاه علمی-کاربردی مدیریت و فناوری امیرکبیر_از 1389 تا کنون- مدرس کارگاه حجم و نقش در موسسه آموزش عالی مهرپویان 1389- مدرس کارگاه حجم و نقش در موسسه آموزش عالی خرد پژوهان معاصر (آرمان فعلی) 1390-1387 - مدرس کارگاه های هنری بنیاد مستضعفان 1385-1382- مدرس سفال کودکان در کانون پرورش فکری 1387-1380

بیمه عمر پارسیان - تمدید مهلت ثبت نام بیمه عمر پارسیان در خانه هنرمندان

باطلاع می رساند ثبت نام بیمه عمر پارسیان در خانه هنرمندان تا تاریخ 05/10/91 تمدید شد. جهت تشکیل پرونده یا تکمیل پرونده با دفتر انجمن هنرمندان سفالگر تماس حاصل فرمایید.

تعاونی مسکن خانه هنرمندان

به دنبال تشکیل تعاونی مسکن به همت خانه هنرمندان، انجمن هنرمندان سفالگر به عنوان یکی از اعضای شورای عالی خانه هنرمندان حق استفاده از تسهیلات تعاونی مسکن فوق را خواهد داشت لذا با دقت در شرایط شرکت در این تعاونی که در ذیل این فراخوان درج می شود تا تاریخ 30 آذرماه 1391 تمایل خود را به انجمن هنرمندان سفالگر با شماره تماس 55420583 اعلام فرمایید. بدیهی است پس از این تاریخ به هیچ تقاضایی پاسخ مثبت داده نمی شود.

• افرادی که در سایر تعاونیهای مسکن عضو شده باشند نمی توانند متقاضی عضویت در این تعاونی مسکن شوند.

• کسانی که از مجاری بخش دولتی واحد مسکونی گرفته باشند نمی توانند متقاضی عضویت در این تعاونی مسکن شوند.

اسامی پذیرفته شدگان نهایی نمایشگاه پرنده-آذرماه 1391

طی نشست هیئت کارشناسی انجمن هنرمندان سفالگر در روز پنج شنبه 16/09/91 داوری آثار با محوریت موارد 1. نوگرایی در فرم یا محتوا 2. بیان فردی یا تشخص هنری 3. استفاده مناسب از تکنیک صورت گرفت. اسامی پذیرفته شدگان به شرح زیر می باشد:

1. کوروش آریش

2. مریم آرامش

3. بهزاد اژدری

4. بهروز اژدری

5. زهرا اخوت

6. نیکو اسماعیلی ملک آبادی

7. منصوره باغگرایی

8. صادق باقری

9. مرضیه تقی خانی

10. محسن توحیدی

11. نادرجلال

12. نغمه داوری

13. معصومه رضازاده چینی بلاغ

14. علی زمانی

15. مجید ضیائی یوسف آباد

16. فرزاد فرجی

17. زهرا قربانی

18. هادی محب علی

19. سعیده مشتاق

20. سمیه محمودی

21. آزاده نوزاد

شرایط وظایف کاندیتاتوری هیئت مدیره انجمن هنرمندان سفالگر

شرایط کاندیتاتوری:

1. حداقل سن 30 سال

2. حداقل مدرک تحصیلی لیسانس

3. سابقه فعالیت هنری 10 سال

4. ساکن تهران و حومه تهران

5. عضو پیوسته

وظایف اعضاء هیئت مدیره:

1. شرکت در جلسات هیئت مدیره به طور منظم (غیبت غیر موجه 3 جلسه پیاپی منجر به حذف می شود)

2. التزام به رعایت مفاد اساسنامه و قوانین داخلی انجمن

3. همکاری و تعامل با سایر اعضاء هیئت مدیره

4. تعهد به انجام وظایف محوله

5. پذیرش مسئولیت یکی از هفت کمیته تخصصی انجمن (آموزش، پژوهش، نمایشگاهی، کارشناسی اعضا، انتشارات، رفاهی، روابط عمومی)

6. التزام به قبول رأی اکثریت اعضاء هیئت مدیره در جلسات

به همت انجمن هنرمندان سفالگر

همایش نقد و بررسی وآسیب شناسی دهمین دوسالانه ملی سفال معاصر ایران با رویکرد نظر سنجی برای دوسالانه یازدهم برگزار می شود

همایش نقد و بررسی وآسیب شناسی دوسالانه دهم با حضور اساتید و کارشناسان انجمن هنرمندان سفالگرودبیران دوسالانه روز پنج شنبه 6 مهرماه ساعت 15 الی 18 در سالن شهناز خانه هنرمندان برگزار می شود.

لازم به ذکر است دهمین دوسالانه ملی سفال معاصر ایران با همکاری مرکز هنرهای تجسمی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و میزبانی موزه هنر امام علی (ع) و اداره کل فرهنگ ارشاد اسلامی استان سمنان و به دبیری آقای بهزاد اژدری در 22 مهرماه تا 30 آبانماه 1390 برگزار شد حضور دو میهمان گرانقدر استاد رولند سامر از کشور اتریش و استاد دکتر اسماعیل یاردیمچی از کشور ترکیه از نقاط مثبت این دوسالانه بوده است. در این دوسالانه 196 نفر شرکت کردند و در مجموع 338 اثر از آنها به نمایش گذاشته شد که مورد استقبال گرم هنر دوستان قرار گرفت.

انجمن هنرمندان سفال برگزار می کند:

کارگاه آموزشی لعاب میکروکریستالی (آونچرین) استاد زیارتی

پنجشنبه شانزدهم شهریورماه، ساعت 10:00 صبح، فرهنگسرای زاری - خانه سفال - ساختمان آموزش

این کارگاه آموزشی بصورت رایگان برگزار می شود.

لعاب آونچرین از لعابهای کریستالین بسیار زیباست .کریستالهای نسبتا ریز و قرمز و طلایی رنگ این لعاب در اثر تابش نور، بخصوص نور خورشید، درخشش بی نظیری دارند .ماهیت و ظاهر لعاب آونچرین شباهت زیادی به کوارتز دلربا دارد که به عنوان سنگ نیمه قیمتی در جواهر سازی مورد استفاده قرار میگیرد؛ به این سبب آنرا لعاب دلربا نیز می نامند.

فتح اله زیارتی

انجمن هنرمندان سفالگر با همکاری خانه هنرمندان نمایشگاهی از آثار سرامیک با موضوع پرنده را برگذار می کند:

شرایط:

- فقط اعضای انجمن می توانند در این نمایشگاه شرکت کنند

- آثار در قالب حجم، مجسمه، نقش بر روی سفال و نقش برجسته می باشد

- تعداد آثار 3 اثر از هر هنرمند

- به علت محدودیت فضا از پذیرش آثار بزرگ معذوریم

- آثار می بایست از نوآوری و خلاقیت برخوردار باشند

- هنرمندان می توانند عکس آثار خود را حداقل از 3 جهت به نشانی اینترنتی انجمن info@iranianceramists.com ارسال کنند.

گاهشمار نمایشگاه:

مهلت ارسال عکس آثار تا یکم آذرماه 1391

نتیجه داوری آثار: 91/09/10

پذیرش آثار: 91/09/18

افتتاحیه: 91/09/19

اختتامیه: 91/09/27

برگشت آثار: 91/09/28

مراسم افتتاح خانه سفال ایران در تاریخ 14 اردیبهشت ماه 1391 ساعت 17 در فرهنگسرای رازی برگزار می شود.

در این مراسم معاونت هنری وزارت ارشاد جناب آقای دکتر شاه آبادی و معاونت تجسمی جناب آقای دکتر شالویی، معاونت فرهنگی هنری شهرداری، معاونت زیباسازی، ریاست سازمان میراث فرهنگی و معاونت صنایع دستی و جمعی از مسئولان و نمایندگان مجلس و فرهیختگان فرهنگ و هنر حضور خواهند داشت.

این مراسم به همراه افتتاح نمایشگاه آثاری ازهنرمندان سفالگر در نگارخانه فرهنگسرا برگزار می شود.

آدرس: میدان قزوین- خیابان قزوین- خیابان شهید مرادی، فرهنگسرای رازی

- دبیر دو سالانه دهم آقای بهزاد اژدری گفتند که در بخش داوری دو سالانه دهم از هنرمندان برجسته مجسمه سازی و نقاشی نیز بهره مند خواهیم شد و در بخش جنبی بینال امسال از پخش فیلم های آموزشی و مستند در مورد سفال و سرامیک سراسر دنیا خبر دادند.

- آقای فرجی مسئول ورک شاپ های دهمین دوسالانه سفال و سرامیک خبر از برگزاری ورک شاپ و نشست آقای مجید ضیایی با موضوع اهمیت و قابلیت های بدنه های سرامیکی و

  • آقای رسول جلیلی با موضوع تکنیک لعاب کریستالی را دادند.
  • دهمین دوسالانه سفال و سرامیک اكسپو 10 روزه برگزار مي‌كند
  • فراخوان دهمین دوسالانه ملی سفال معاصر ایران توسط دبیرخانه دو سالانه ها منتشر شد. هنرمندان این عرصه فرصت دارند در شهریورماه امسال تصویر آثار خود را از طریق سایت www.2salane.ir ارسال کنند.

دهمین بینال سفال و سرامیک کشور امسال میزبان دو استاد برجسته خارجی آقای

از اتریش و Roland Summer

از کشور ترکیه می باشد Ismail Yardimci

 

رولاند سامر ( Roland Summer )
متولد 1955 فلدریخ/ورورلبرگ/اتریش
1980 - 1974 تحصیل در رشته معماری در دانشگاه فنی گراتس
1998 شروع به کارکارگاه جدید در شهر ولدن
2000 - 1998 پروژه نمایشی با همکاری شرکت تولیدی چینی Meissen
2007عضو اکادمی سرامیک 
سوابق:
جوایز (منتخب):
جایزه نخست سویس 1995 Prix de la Ville de Carouge / SUI ,First Prize

اتریش 1995 Theodor-Körner-Preis / Austria

سه سالانه کروواسی1997 Zagreb / Croatia LIKUM Prize ,Triennial

ایالات متحده آمریکا 1998 Orton Cone Box Show Baldwin City / US

جایزه دوم - اسپانیا 2000 L'Alcora / Spain Concurso de Ceramica ,Second Prize

کره2001 Icheon / Korea World Ceramic Expo Honorable Mention

ایالات متحده آمریکا 2002 Orton Cone Box Show Baldwin City / US

جایزه نخست آلمان  2004 Diessener Keramikpreis / GER First Prize
اسپانیا 2005 Premio de Ceramica Aragon Zaragoza ,Spain

آلمان 2008 Bavarian State Award

آثار موجود در گالری ها و موزه ها :

36 اثرایشان در موزه ها و گالری های کشورهای مختلف جهان ارایه شده و نمایش داده می شوند.

نمایشگاه های گروهی و انفرادی :
از سال 1995 تا به حال در بیش از 110 نمایشگاه انفرادی و گروهی شرکت کرده است که برخی از آخرین آن ها بشرح زیر است:
SHANGHAI / CN Arts & Crafts Museum Cont. Teapot Biennale 2008
XI'AN / CN Qujiang Exhibition Center IAC Members Exhibition 2008
FUPING / CN IAC Museum Hall IAC Members Exhibition2008
MURNAU / D Galerie Seidlstrasse 2009
L'ALCORA / E Museo de Ceramica 2009
HOEHR - GRENZHAUSEN / D Keramikmuseum Westerwald Prize 2009
WEIDEN / D Internationales Keramikmuseum 2010
PARIS / F Cité de la Céramique AIC Members Exhibition 2010
TRAUN / A Galerie der Stadt Traun 2010
LE FEL / F Galerie Don du Fel ,Raku & terres Sigillées 2011
GMUNDEN / A Kammerhofmuseum Solo Show 2011
TODI / I Ab Ovo Gallery 2011
BOSTON US Vessels Gallery Smooth & Smoky 2011

 

اسماعیل یاردمجی ( Ismail Yardimci )
متولد 1969 در اسکیشهیر
فارغ التحصیل دانشگاه آنادولو در رشته هنرهای زیبا گرایش سرامیک در سال 1990
استادیار در دانشگاه آنادولو  از سال 1999
رییس دپارتمان سرامیک در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه "یوشاک"

سوابق:
 این هنرمند از تکنیک خاص پخت که به "ساگار" معروف است درخلق آثار خود استفاده کرده و موضوع اکثر اثار او طبیعت بوده که در آنها از فرم ها و کنتراست های مختلف استفاده می نماید.
او مقالات زیادی در داخل و خارج از ترکیه به چاپ رسانده و در بیش از 60 نمایشگاه داخلی و بین المللی شرکت کرده و 9 نمایشگاه انفرادی داشته است.
اسماعیل یاردمجی عموما" از مضامین عشق و طبیعت در آثار خود استفاده می کند. او معتقد است طبیعت سرشتی منحصر به فرد دارد که هرگز از بین نرفته و تغییر نمی کند، این شیوه طبیعی نوعی تکرار و رجعت است. تمامی اجزای به ظاهر مجرد در طبیعت رابطه بسیار تنگاتنگی با یکدیگر دارند و انسان بعنوان جزیی از طبیعت از این قاعده مستثنی نیست. انسان در طبیعت زندگی کرده،جزئی از ان است و رابطه بسیار نزدیکی با آن دارد.
هنرمند در آثارش طبیعت را در ارتباط دایم با بشر توصیف کرده و با هنر سرامیک سازی خود و استفاده از مواد سرامیکی شفاف یا مات، با لعاب یا بدون لعاب، با استفاده از الگوی خاص و یا بدون الگو و با استفاده ازکنتراست رنگ ها اثار زیبای خود را خلق و تکمیل می کند.
اسماعیل یاردمجی برای خلق آثار خود از روش پخت ساگار استفاده و شیوه خاص خود را با اعمال لعاب ساگار و انجام سه مرحله پخت ابداع کرده است.
 ابتدا سفال خام پخته شده، سطوح لعابدار و بدون لعاب شکل می گیرند و پخت لعاب انجام می شود و در انتها پخت ساگار پس از پیچاندن سیمهای مسی  نازک به دورکار انجام می شود. بر اساس درجه حرارت اعمال شده رنگ سبز فیروزه ای یا قرمز مسی روی سطح سفال بوجود می آید و این روند بدون استفاده  از اکسیدهای رنگی شکل گرفته و رنگ های بسیار زیبایی در کنار سفال سفید مات بوجود می آورد.

 

اسلامي به درستي روشن نيست . بررسي ها و كاوش هاي محوطه ها و شهرهاي اسلامي حكايت از آن دارد كه ار اواخر قرن چهارم هجري هنرمندان با ساخت كاشي و نحوه لعاب دهي آن آشنا بوده اند .همچنين در بعضي منابع تاريخي و ادبي مي خوانيم كه استفاده از كاشي ها در آرايش بناها در اوايل اسلام مرسوم و متداول بوده است . معماران ايراني از اوايل دوره ي اسلامي در پوشش آجر با لعاب يك رنگ پيشقدم و مبتكر بودند و در رنگ آميزي كاشي رنگ آبي فيروزه اي را بر ساير رنگ ها برتر دانسته و مورد توجه قرار داده و همراه با تلفيق آجر از كاشي فيروزه رنگ استفاده كرده و به نحوي مانند نشانيدن نگين انگشتري تكه هاي رنگين كاشي را به اشكال هندسي در اندازه هاي مختلف ميان آجرهاي قالب زده  و يا در بين آجرهاي تزييني به صورت كتيبه هاي كوفي قرار داده اند . مانند مساجد جامع و حيدريه ي قزوين ، گنبد كبود مراغه ، برج هاي خرقان ، در 460-486 ه ق . ، و بالاخره در قرن بعدي مسجد ملك زوزن و برج رادكان خراسان ، مسجد جامع گناباد و منار مسجد جامع دامغان كه با كاشي فيروزه اي تزيين يافتند .  از نمونه هاي كاشي لعابدار يكرنگ اوليه مي توان از دو قطعه كاشي  باقي مانده از يك كتيبه متعلق به موزه ملي ايران ياد كرد كه از يكي از شهرهاي معروف دوره ي اسلامي به نام جرجان به دست آمده و به تاريخ اواخر قرن چهارم هجري است .همچنين در سفرنامه ي ابن بطوطه به هنگام مسافرتش به مشهد مي خوانيم : " مشهد امام رضا قبه ي بزرگي دارد . قبر امام در داخل زاويه است كه مدرسه و مسجدي در كنار آن وجود دارد و اين عمارت ها با سبكي زيبا و مليح ساخته شده و ديوارهاي ان از كاشي ست . " به اين ترتيب به نظر مي رسد كه استادكاران ايراني در عهد اسلام ، در پوشش بناها از كاشي هاي يكرنگ اوليه استفاده مي كردند .  

مسجد جامع و مسجد حيدريه ي قزوين ( حدود 500 هجري قمري ) ، مناره ي مسجد سين در گز اصفهان   ( 516 هجري قمري ) ، گنبد سرخ مراغه (542 هجري قمري ) و كنبد كبود مراغه ( 563 هجري قمري ) ، مسجد ملك زوزن خراسان (حدود 600 هجري قمري ) و آجركاري زيباي دو برج خرقان ( 486 و 460 هجري قمري ) كه داراي 20 طرح مختلف و توام آجر و كاشي فيروزه زنگ هستند را مي توان به نمونه هايي از استفاده از كاشي يكرنگ در دوره ي اسلامي ياد كرد .

2)كاشي با تلفيق آجر ( كاشي معقلي ) :

شيوه ي اين نوع تزيين معماري اسلامي همانند شيوه ي آجر و كاشي يكرنگ بوده با اين تفاوت كه به جاي كاشي يكرنگ از كاشي هاي رنگارنگ استفاده مي شود .تلفيق آجر و كاشي كه عموما با حركت زيباي شطرنجي شكل مي گيرد ، ارزش ويژه اي به معماري دوره ي اسلامي ايران بخشيده است .

استفاده از كاشي و آجر در آرايش بناهاي مذهبي و غيرمذهبي از قرن هفتم هجري به بعد و از زماني توسعه يافت كه هنرمندان كاشي كار در صنعت كاشي سازي با لعاب الوان به مرحله ي پيشرفته اي رسيدند ، و به رنگ هاي موردنظر مانند لاجوردي ، سفيد ، آبي و سبز با لعاب هاي گوناگون دست يافتند .تزيينات خط بنايي كه به علت شيوه ي خاص نگارش آن به خط معقلي نيز شهرت يافته زيباترين شكل تركيب آجر و كاشي را به روي بناها نمايش مي دهد ، اين شيوه به خصوص نقش آفرين سطوح بناهاي مذهبي متعدد گرديده است .بناهايي چون مسجد جامع اصفهان ( متعلق به قرن هشتم ه ق . ) مسجد علي اصفهان ( بنا شده به تاريخ 929 ه ق . ) مسجد حكيم اصفهان ( 1067 ه ق . ) و مسجد گوهرشاد مشهد ( 821 ه ق . ) نمونه هاي از كاربرد توام اين دو عنصر را نشان مي دهند .

مسجد جامع اشترجان (715 ه ق . )  ، مسجد جامع ورامين ( 722 ه ق . ) ، گنبد سلطانيه ( 704-713 ه ق . ) ، مدرسه خان شيراز ( 1024 ه ق . ) ، مسجد وكيل ( 1187 ه ق . ) و مسجد نصيرالملك ( قرن دوازدهم هجري ) از جمله بناهايي هستند كه تزييناتي با تلفيق آجر و كاشي بر سطوح آن ها ديده مي شود .

3)كاشي معرق ( تراش ) :

هنر كاشي سازي معرق يا كاشي گل و بته اي كه نزد اروپاييان به موزاييك شهرت دارد ، براي نخستين بار در آناتولي آغاز سده هفتم اقتباس و يك سده بعد در ايران و آسياي مركز پديدار گرديده است .

اهميت كاشي معرق نسبت به انواع ديگر كاشي ، زيبايي فوق العاده و درجه ي استحكام آن است ، كه از سده  هفتم به تدريج زينت بخش معماري ايرن به ويژه بناهاي مذهبي شد و به همين دليل پس از گذشت ساليان بر روي بناها به جا مانده است .

براي ساختن كاشي معرق ابتدا كاشي را پخته و سپس به قطعات كوچك يا بزرگ بريده و طبق نقشه اي كه قبلا تهيه شده پهلوي هم مي چينند و سپس با دوغاب منافذ و درز ها را پر مي كنند . به طوري كه تمامي آن به صورت يكپارچه در آيد و زماني كه محكم شد ، آن را بر روي بنا نصب مي كنند . چرا كه اگر كاشي از پيش بريده مي شده ، قطعه ها كوچكتر مي گرديدند . در حقيقت كاشي سازان بايد عامل كوچك و جمع شدن همه ي كاشي ها و ارزيابي اندازه و تعداد مورد نياز كاشي براي پوشانيدن هر سطح را حساب مي كردند .

هنرمندان دوره تيموري كاشيكاري معرق را به شرق ايران توسعه داده و بسياري از بناهاي مذهبي اين ناحيه به ويژه در هرات ، سمرقند و بخارا پايتخت تيمور و جانشينان او ، با كاشي معرق تزيين شده است . به موازان رونق اين نوع كاشي در خراسان بزرگ ، استفاده از آن در هرهاي ديگر ايران رواج يافت .

كاخ تيموري آق سرا ( اواخر قرن هفتم )  ، مسجد مولانا ( 848 هجري قمري ) ، مدرسه ي غياثيه ي خرگرد ( 848 هجري قمري ) ، مسجد گوهرشاد مشهد ( 821 هجري قمري ) ، مدرسه ي دو در مشهد ( 843 هجري قمري ) ، مقبره ي شيخ صفي الدين اردبيلي و مسجد كبود تبريز از نمونه هاي اين نوع كاشي كاري در ايران هستند .

كاشي كاري معرق بناي سبز مقبره قراختائيان كرمان در قرن هفتم هجري ، به عنوان قديميترين معرق ايران مورد بررسي قرار مي گيرد. فرضيه اي كه اين كاشي كاري را قديميترين معرق كاري ايران معرفي مي كند نظريه مرحوم دكتر پيرنيا مي باشد كه فرموده اند : در قبه سبز كاشي كاري به حد اعلاي خود رسيده كه حتي زيباترين كاشي هاي دنيا مثل مسجد كبود تبريز به پاي آن نمي رسد و قديمي ترين كاشي كاري ايران است .

4)كاشي هفت رنگ :

تكنيكي كه همگام با كاشي معرق در اواخر سده ي  چهاردهم / هشتم در آسياي مركزي گسترش يافت ، كاشي هفت رنگ بود كه در اسپانيا از نظر ادبي به معناي ريسمان خشك است . نقاشي اين كاشي ها با رمگدانه هايي كه از هم جدا مي شده ، صورت مي پذيرفت و به وسيله ي مخلوط يك ماده ي روغني با منگنز از فرو لغزيدن رنگ جلوگيري مي شد و حاشيه ي تيره اي پس از پخته شدن بر جاي مي گذاشت . همچنين بر روي برخي كاشي ها مانند لاجوردي ورقه ي طلا و رنگ قرمز به كار مي رفت . براي ساخت كاشي هفت رنگ ابتدا طرح هاي مورد نظر را روي كاشي ساده آماده ساخته سپس نقش و نگاره ها را به رنگ هاي مختلف در آورده ، لعاب داده و به كوره مي برند كه هر يك از كاشي هاي مربع ، خود قسمتي از طرح تزييني را تشكيل مي دهند .

  اين تكنيك به طور گسترده در دوران تيموري و صفوي براي توليد كاشي و پوشانيدن سطح هاي بزرگ به كار مي رفت . ازجمله ي طرح هاي متنوع كاشي هفت رنگ ، طرح اسليمي است كه هنرمندان دوره ي صفويه (مسجد شيخ لطف ا... و مسجد امام اصفهان )  به آن توجه فراواني داشته اند . از ديگر طرح های کاشی های هفت رنگ،گل و برگ های معمولی،گل های افشان،بته جقه ايي و شاه عباسی در رنگ های متنوع ونيز انواع خط به خصوص خط ثلث،برای کتيبه ها بکار می رود. رنگ آميزی اين نوع در دوره های مختلف متفاوت بوده؛در دوره تيموری بيشتر رنگ هايي مثل سفيد ، لاجوردی ، فيروزه ای در زمينه آجری بود ولی در دوره صفويه ؛ سفيد ، زرد تغاری يا حنايی ، فيروزه ای ، لاجوردی ، چمنی ، مشکی (هفت رنگ اصلی) به کار می رفت.  سفالگران تبريزي در سده ي پانزدهم / نهم عامل انتقال تكنيك هفت رنگ به تركيه بودند .  مسجد سپه سالار و مسجد امام سمنان و مسجد شاه قزوين و مسجد گنبد کبود

5)كاشي زرين فام :

در زمينه ي سراميك ها زرين فام بيانگر درخشش فلزي است كه بازتابي رنگارنگ دارد .  بسیاری از محقیقین ساخت این ظروف در جهان اسلام آن روز را به دلیل جلوگیری دین اسلام از استعمال ظروف سیمسن و زرین می دانند ، در حقیقت این گروه این ظروف را جانشینی برای ظروف نقره ای و طلایی دوران ساسانی دانسته اند . اين تكنيك ابتدا در سده ي دوم در مصر براي تزيين شيشه استفاده مي شد كه احتمالا بعدها در آنجا و نيز بصره ي عراق ، بر روي سفال انتقال يافت . كاشي هاي زرين فام براي نخستين بار حدود سده ي سوم ساخته شد و در سامراي عراق و مسجد قيروان تونس پيدا شده است . درخشان ترين دوران توليد كاشي زرين فام بين سده هاي ششم و  هشتم متعلق به سفال هاي كاشان مي باشد . توليد انواع كاشي تزييني زرين فام يا طلايي و به كار گيري آن در معماري به ويژه بناهاي مذهبي در اواخر دوره ي سلجوقيان با توسعه تدريجي همراه بود و در دوره ي خوارزمشاهيان به خصوص ايلخانيان به اوج ترقي رسيد و در آن تحولي چشم گير به وجود آمد . تصاوير نقش گرفته بر اين نوع كاشي بيشتر اشكال انساني ، حيواني ، گياهي و هندسي را در بر مي گيرد . همچنين نگارش شيوه هاي متفاوت و موزوني از اشعار فارسي ، ضرب المثل ها ، احاديثي از پيغمبر اكرم و ائمه ي اطهار از ديگر تزييناتي هستند كه عموما بر دور و لبه ي كاشي شكل گرفته اند بدنه ی اين ظروف رنگی بوده ولی سطح آن ها را يک لايه لعاب کدر سفيد پوشانده است . لعاب اين نوع ظروف دارای جلای خاصی تقريبا مشابه جلای فلزی که ناشی از احيای اکسيدهای فلزی در کوره بوده و به همين دليل نيز به سفال های زرين فام مشهور شده اند . توليد لعاب زرين فام فرآيندي پيچيده و ابهام آميز دارد ، اين نوع لعاب از بكارگيري تركيبي از اكسيد نقره و مس بر روي سطح سرد يك ظرف لعابدار يا كاشي و از طريق پختن دوباره در يك كوره خاموش به دست مي آيد . در اين كوره از طريق محدود شدن مقدار هواي وارد شده ، دي اكسيد كربن توليد مي شود كه در نتيجه ، اكسيژن اكسيدها خارج گرديده و به يك فلز خالص تبديل و سرانجام ، بر سطح كار ثابت مي شود . هنگامي كه اشيا از كوره خارج مي شوند ، براي رفع هرگونه نشت خاكي ، به آرامي ساييده شده و به قول ابوالقاسم كه مي فرمايد :" ظرفي كه به اين صورت حرارت ديده است مانند طلاي سرخ بازتاب دارد و چون خورشيد مي درخشد ." هرکاشی لختی زرين فام نيست ولی هر زرين فامی نوعی از کاشی لخت است . بسياری از کاشی های زرين فام به دست دو استاد کار به نام علی ابن ابوزيد و محمد ابن ابی طاهر و عمدتا برای اماکن متبرکه ساخته شده اند يك طرح عجيب و قابل توجه بر پشت تعدادي از كاشي هاي زرين فام سده هاي هفتم ديده شده كه نشان مي دهد اين كاشي هنگام پخت دوباره بسيار نزديك به هم قرار داشته اند .

ساخت و طراحي كوره يك عامل حساس بود ، همچنين محل اشيا در داخل كوره ، نوع و مقدار سوخت از اهميت ويژه اي برخوردار بود . قطعات لعاب زرين فام تكنيكي نبود كه با ديدن اشيا به آساني آموخته شود و استادكاران مي بايستي آن را آموزش دهند . همچنين پيوستگي طرح ها بر روي ظرف هاي زرين فام بين سده هاي سوم تا  هشتم نشان داده است كه سفالگران زرين فام بين مراكز دوستدار هنر در تردد بوده و اين تكنيك را با خود انتقال دادند .

برجسته كاري روي كاشي در دوره ي مغول رواج و عموميت يافته است . در كارگاه هاي كاشي سازي تخت سليمان تعداد زيادي كاشي هاي ستاره اي شكل با كتيبه در حاشيه و نقوش انسان ، حيوان يا گل و گياه در وسط ساخته مي شده ، مخصوصا نقش اژدها روي كاشي هاي مستطيل شكل بيشتر به شيوه برجسته به چشم مي خورد .

 

 

بايد دانست كه از جرجان ، سلطانيه و ساوه به عنوان ديگر مراكز مهم ساخت كاشي زرين فام نام برده  مي شود .

 

لعاب زرين فام:
زرين فام ماده ايست که با آن بر روی ظروف لعابی نقاشی می کنند.اين مايع پس از پخت به قشر نازک فلزی تبديل می شود.به دو صورت انجام می شود:
1-در شرايط اکسيداسيون
2-در شرايط احيا
در زرين فام نوع اول ،با نمک های فلزی بر لعاب قليايي نقاشی مي کنند .در نوع دوم که به وسيله ايرانيان به کمال رسيد،از سولفات مس(کات کبود)و نيترات نقره(سنگ جهنم) و کلريد طلا و نيترات بيسموت و گاه هم از کربنات مس و کربنات نقره بکار مي بردند.ترکيبات مس رنگ قرمز مسی،طلائی روشن يا عنابی روشن به وجود می آورند وترکيبات نقره؛بيشتر رنگ زرد يا عاجی و با ترکيبات بيسموت،رنگ های قوس و قزحی.
يک قسمت از مواد بالا را به همراه سه قسمت گل اخرا و کمی صمغ عربی مخلوط می کنند و می سايند .
بسياری از زرين فام های ايران قديم ايران را بر روی لعاب قليليي شفافی که در زير آن دوغاب سفيد رنگ کشيده می شد اجرا می کردند.می توان رنگ های زرين فام را با لعاب مخلوط نمود و در شرايط دودزدگی پخت.

 

6) كاشي هاي فلز رنگ :

شاردن مي نويسد كه در ميان ظروف كاشي آنهايي كه داراري انعكاس فلزي باشند در اروپا بيشتر طالب دارند . اين ظروف در غالب ايلات و ولايات ايران يافت مي شود . ولي بيشتر در شهر كاشان و نواحي آن مخصوصا نطنز ساخته مي شوند .

نوع ديگر اين ظروف زمينه ي آبي لاجوردي دارند و نقش هاي آن با آب طلا ترسيم شده اند . رنگ آن ها گاهي مانند برنج و گاهي متنند مس قرمز است و پاره اي هم داراي رنگي مايل به سبز هستند . از اين نوع كاشي فلزي رنگ ظروف گوناگون بزرگ و كوچك بسيار ساخته اند .       

7) كاشي زيررنگي :

كاشي زير رنگي يكي ازقديمترين انواع كاشي است كه دربنا مخصوص در محرابها به عنوان تزئين بكار رفته، و نوع سلطان سنجري آن را از دوران سلجوقي بسيار مشهور است، كه نمونه آن را در حرم مطهر حضرت رضا( ع) ميتوان ديد.

كاشي زير رنگي همانطور كه گفته شدن بيشتر در محرابها بكار ميرفته و بعد از آن كه كاشي به عنوان تزئين در بنا بكار رفت انواع مختلف آن را بكار بردند در دوران صفوي نيز اين دو نوع كاشي جهت تزئين ازاره بناها استفاهد نمودند. در مقبره خواجه ربيع در مشهد و امامزاده محمد محروق كه بناهائي از دوران صفوي هستند، نمونه‌هاي زيبايي از اين نوع كاشي بكار رفته،‌كه قابل توجه و اهميت است. اين كاشي، هم از كاشي گلي و هم از كاشي جسمي ساخته مي شود.

   طرز تهيه آن درصورتي كه از كاشي گلي ساخته شود به اينصورت است كه ،كاشي گلي را خوم پز مي كنند و مانند تهيه كاشي هفت رنگي عمل مينمايند.

ابتدا طرحي تهيه مي شود و پس از سوراخ سوراخ كردن طرح به وسيله سوزن و گرده نمودن ، ‌با رنگ مقن قلم   مي زنند و سپس بوم مي كنند و در انتها لعاب شيشه بر روي آن داده مي شود و يك باره به كوره مي رود .  و اما درمورد تهيه كاشي زير رنگي جسمي ، بايد گفت كه احتياج به خوم پز كردن ندارد، از اين رو ابتدا طرح مورد نظر را تهيه نموده و مانند كاشي هفت رنگي عمل مي كنند و پس از تمام شدن رنگ آميزي ، ‌يك لعاب شيشه بر روي آن داده مي شود و سپس به كوره مي رود .

فرق كاشي زير رنگي با هفت رنگي در اين است كه اولا كاشي زير رنگي قدمت بيشتري دارد و دوم اينكه وقتي كاشي هفت رنگي را به كوره ‌مي برند در حقيقت رنگ روي آن را ثابت كرده و در صورت كشيدن دست بر روي آن ، ‌رنگ ها محو نمي شود و در حقيقت جزء جدا نشدني كاشي است . در حالي كه كاشي زير رنگي اين چنين نيست و با كشيدن دست بر روي آن رنگ ها در صورتي كه لعاب شيشه بر روي آنها داده نشده باشد پاك و محو مي گردد و لعاب شيشه فقط محافظي براي جلوگيري از خرابي يا محو شدن رنگ كاشي است و بيشتر ‌در دوران سلجوقي  و بعد از آن ديده شده كه از كاشي زير رنگي ، در تزئين محراب ها استفاده شود و اغلب آنها داراي كتيبه و آيات قرآن مي باشد كه بصورت گود يا برجسته بكار رفته است .

تهيه خشت هاي كاشي زير رنگي برجسته به اين صورت است كه طرح را روي خشت آنها پياده نموده و مانند كاشي هفت رنگي ، مراحل گرده كردن و كشيدن طرح با مقن و قلم زدن انجام مي شود سپس قسمت هايي را كه مي بايست به صورت برجسته باشد ، باقي گذاشته و قسمت هاي ديگر را با وسائل مخصوص گود و نقش‌هاي متنوع و مورد نظر را بر روي آن كشيده ،‌ لعاب شيشه بر روي آن داده و به كوره مي برند ، و اگر گود باشد بالعكس عمل مي كنند . كاشي زير رنگي نيز در دوران بعد از دوره سلجوقي به خصوص دوران صفوي مورد استفاده قرار گرفت و بسياري از بناها با اين نوع كاشي تزيين يافت .

گل را به اشکال مختلف هندسی مانند شش ضلعی،مربع،مثلث.. می بريدند (به اشکال غير منحنی) ورويش را لعاب داده به کوره می بردند سپس کاشی ها را با هم ترکيب می کردند و روی آن نقش مورد نظر را طراحی می کردند و دوباره به کوره می برند.معمولا از نوع جسمی است.نمونه های آن در حرم حضرت رضا(ع) و خواجه ربيع مشهد است.

 

8)كاشي نره :

اين كاشي در گذشته ازكاشي‌گلي ساخته مي شده و لي اكنون از كاشي جسمي استفاده مي شود . اين نوع كاشي بيشتر اختصاص به پوشش گنبدها دارد ( اگر نقش روي گنبد معرق گل و بته اي باشد ، هنگام تراش دادن ، از روي لعاب دار به صورت مايل مي تراشند تا ملات همه ي فواصل را پر كند و سطح يك پارچه شود .)  و ضمناً در مورد پوشاندن سطوحي كه به صورت كار بنايي يا معقلي و گلچيني مورد نظر مي باشد به كار مي رود . قطر كاشي نره 5 و عرض آن 5 تا 6 سانتي متر و طول‌آن سه برابر عرض آنست، ½ كاشي نره را كلوك و 3/2 آن را دو قدي و تمام آن را در صورت بكار بردن در كار گلچيني سه قدي گويند .

 رنگ كاشي نره بيشتر فيروزه اي ، زرد ، مشكي ، لاجوردي ، سفيد و تغاري ست ، از كاشي نره ي فيروزه اي فقط براي پوشاندن همه ي گنبد البته در صورت پوشش ساده بدون تزيينات و گلچيني استفاده مي شود كه نشانه اي از رنگ آسمان است و از رنگ هاي ديگر براي تزيينات گلچيني با كلمات الله ، محمد ، علي و به صورت معقلي به كار مي رود . فالب خشت هاي كاشي نره به اين صورت است كه قسمت پشت كاشي ها باريك تر است ، به دليل اين كه هنگام كار و چيدن آن در روي گنبد با ملات پشتش گيرايي بيشتر يا به اصطلاح تراش كوره اي داشته باشد . كاشي نره را زماني كه دو نم است به وسيله ي قطعه ي فلزي طرفين آن را گود نموده و به اصطلاح مغزي بري نموده اند تا در هنگام چيدن ملات در آن ها فرو رفته و پيش آمدگي يا سرسفتي به وجود نياورد . ابعاد كاشي نره استاندارد نيست و با بزرگي و كوچكي گنبد فرق مي كند .   

9) كاشي غازتغاري :

مواد اين كاشي از كاشي جسمي است و در دوران تيموري بيشتر ساخته مي شده و به صورت 6 گوش نيز بكار رفته و بيشتر به رنگ چمني ديده شده است، كه نمونه آن را مي توان در ازارة گنبدخانه مسجد شاه مشهد ديد . بر روي ‎آنها تزئيناتي با آب طلا و كلماتي به صورت خط بنائي كه اكنون فقط اثراتي از آن باقي مانده كار مي شده است.

اين كاشي‌را اگر در مقابل آفتاب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نگاه دارند هفت رنگ در آن مشاهده مي شود ، براي روشن شدن موضوع نقش روي اين كاشي مانند ريخته شدن نفت در آب است ، ولي وجه تسميه آن شايد بخاطر رنگ پر غاز باشدكه در مقابل نورآفتاب رنگارنگ ديده مي شود . بيشتر از اين نوع كاشي در قسمت ازاره‌ها و اسپرها بخاطر زيبائي بيشتر به كار مي رفته است .

10) كاشي ابر و بادي :

نوعی از کاشی است که در زمان قاجار رواج يافت . نقش آن طرح از پيش تعيين شده اي ندارد و به صورت يله است . برای ساختن آن از لعاب آبی را بر روی کاشی که لعاب آن سفيد است می ريزند . بيشتر در کف محوطه های داخلی  و يا لبه بندی ازاره هاي داخلی بکار می رود .

11) كاشي مهري :

قالب را بر اساس نقوش کنده کاری می کنند وپس از آماده شدن قالب خمير گل رس را درآن جا می دهند و قالب را در محلی مناسب بر می گردانند.برجستگی هارا به لعاب آغشته می کردند و گودی ها را به شکل گل باقی می گذاشتند ؛پس از پخته شدن در محل گودی ها آجر ودر محل برجستگی ها کاشی الوان نمايان می شود ،گاه برعکس قسمت های فرورفته را لعاب می زنند .گاه آجر پيش بر را بدون لعاب در بناها بکار می گرفتند مانند مسجد جامع گناباد .

12) كاشي طلايي :

نوع ديگري كاشي هاي كم نظيري است كه آنها را طلايي بايد خواند زيرا تمام سطح آن را با طلاي خالص پوشانده اند . كاشي هاي طلايي را نيز بايد به دو دسته تقسيم كرد : دسته ي اول داراي نقش برجسته زير لعاب لاجوردي و يا آبي فيروزه اي است كه روي لعاب را با خطوط نازك سفيد و قهوه اي و سياه طراحي كرده اند و سپس تمامي قسمت هاي برجسته را با طلا پوشانده اند . نقوش روي اين كاشي ها اغلب حيوانات مانند شير ، غزال ، اژدها ، و سيمرغ ( به تقليد از موتيف هاي چين ) در ميان شاخ و برگ بوده اند .  از حفاري هاي مختلف دو قطعه سالم از اين گروه بدست آمده  است ؛ اين كاشي ها به شكل شش گوشه به قطر 20 سانتي متر ستاره اي شكل ( به قطر 18 سانتي متر ) و صليبي ( به قطر 20 سانتي متر ) مي باشد . چند قطعه كاشي از همين سبك به دست آمده كه قسمت هاي برجسته ي آن داراي لعاب سفيد است و رگه هاي لعاب آنها با رنگ هاي لاجوردي ( اگرچه متن فيروزه است) ، فيروزه اي ( چنانچه متن لاجوردي است ) و قرمز گرديده است و سپس تمام آنها با طلا پوشانيده شده است . به طوري كه رنگ قرمز ، لاجوردي و فيروزه اي از زير پوشش طلا ديده مي شود . بر روي آن كاشي ها نقوش حيوانات ديده نمي شود .

13) كاشي نقاشي شده :

دسته ي ديگري از كاشي ها داراي لعاب سفيد شيري رنگ مي باشند كه نقوش آنها منحصرا از طرح هاي شاخ و برگ برجسته تشكيل شده است و سپس روي لعاب را با رنگ قهوه اي و مشكي با خطوط نازك نقاشي كرده و ان گاه قسمت هاي برجسته را با طلا پوشانده اند . از اين نوع تنها يك كاشي مربع شكل بزرگ كه هر پهلوي آن 20 سانتي متر است نيز چند قطعه از ستاره هاي به شكل كوچك ( به قطر 16 سانتي متر ) به دست آمده است .

14) کاشی پيش بر:

پس از برگردان کردن گل قالب گرفته شده ،شکل مورد نظر را با قالب هايی از چوب و فلز می ساختند و قالب را بر روی خشت دونم می گذاشتند و اطراف آنرا با تيغه فلزی بريده ولعاب می دادند و در کوره می پختند.اين کاشی دارای خطوط منظم هندسی است.در اين نوع کاشی نقشی نمی بينيم ، بلکه تنها رنگ ها پس از کنار هم چيده شدن نقش را پديد می آورند.

15) لعاب پران:

از وسط نقش يک تکه لعاب را به اندازه يک عدسی می پراندند  تا رنگ سفال زيرين نمايان شود.

 

 

 

خط بنايی:

از خط کوفی الهام می گيرد ودر متون اوليه اسلامی به آن اشاره شده  . خط کوفی بنايي همواره در شکل خاصی محصور است و دارای فاصله ای يکنواخت بين حروف است. از کاشی های تراشيده معرق و هفت رنگ و يا پيش بر ساخته می شود.حرکات حروف در امتداد مربع،پشت سر هم ادامه می يابند و کلماتی بدون نقطه را شکل می دهند.بزرگترين کتيبه خط کوفی بنايی که تا کنون ديده شده در مقبره شيخ حيدر در مشکين شهر است و فضايی به اندازه 7/5 متر در 23 متر را در بر می گيرد.

گره کشی:
کاشی هايی که با طرح و نقش های مختلف با اشکال چند ضلعی های هندسی پهلوی يکديگر قرار می گيرند و تشکيل نقش کلی را می دهند.علم گره کشی از حرکت شکل های مربع و مستطيل و لوزی وغيره به وجود می آيد.گاه با اختلاط کاشی و آجر انواع گره را به وجود می آورند.در اين سبک معمولا زمينه آجری بر جسته و نقش های کاشی تو گود هستند.اختلاط آجر و کاشی در گره کشی از قرن 7 متداول شد که گاه از کاشی معرق نيز استفاده می شد.

معرق كاري :

معرق كاري عبارت است از قطعه هاي بريده شده ي كاشي كه از نقوش مختلف و رنگ هاي متفاوت تراشيده و كنار يكديگر به شكل قطعه اي بزرگ درآمده و روي ديوار نصب مي شود تا زينت بخش بنا گردد . اين نقوش گاهش از نقش هاي گره كشي و گاهي از نقش هاي مختلف مانند گل و بوته سازي اسليمي و ختايي هستند .

زَغَره:
حاشيه يا نواری است که دور در گاه می گردد. حرکات پيچ يا خطوط مورب کاشی پيچ نسبت به خط قائم زاويه 30 درجه دارد.حرکات پيچ گرد نيست و تنها 3/4 کل ستون را در بر می گيردو1/4 باقی مانده برای اتصال به
اسکلت آجرکاری صاف باقی می ماند.

حميل:
خطوط پهنی که در اطراف کاشی کشيده مي شود و به عرض 3 ميلی متر تا 2 سانتی متر است حميل می گويند.چفت ها يا دوال ها در حقيقت قابسازی اطراف کاشی کاری هستند که می توان آنها را حميل های برجسته يا فرورفته دانست.برای تراشيدن حميل يا چفت از انواع کشواستفاده می کنند .

 

رنگ در كاشي :

مواد اوليه لعاب هايِی که در کاشی کاری بکار می برند معمولا مخلوطی است از سرب و قلع همراه با اکسيد های فلز:مانند رنگ فيروزه ايی که مخلوطی است از سرب،قلع،سنگ چخماق،بلور،براده مس .رنگ های خانواده زرد(زرد خيلی کمرنگ،ليموئی،گل بهی،قهوه ای ،شکلاتی) از روی سوخته يا آنتيموان استفاده می شد.
برای رنگ های خانواده سرخ(صورتی،قرمز،ارغوانی،آب اناری و...) مخلوط گوگرد و جيوه(شنگرف)
استفاده می شد.
رنگ های خانواده سبز: بر حسب نوع رنگ ،آبی و زرد را می آميختند. گاه از کات کبود و زنگار هم استفاده می شد.
رنگ های قهوه ای سوخته سياه را از آب سرب و سفيدآب سرب و روی و قلع می گرفتند. رنگ سفيد:از گل سفيد يا ”لاو“ استفاده می شد از اين روی به آنها رنگ های لاوی می گفتند. آن رااز سفيداب سرب و سفيداب روی و مخلوط آنها(سفيد آب پنبه رو) درست می کردند.رنگ سفيد در ترکيب بسياری از رنگ ها به منظور کم رنگ کردن بکار برده می شد.

ضمنا از شنگرف براي آستر زير طلا كاري هم استفاده مي كردند . چون مشتقات جيوه ( شنگرف = اكسيد جيوه ) طلا را به خود جذب مي كنند ، بستر مناسبي براي طلا كاري هستند .

 

 

¬لعاب  (Glaze) :

لعاب قشرنازك شيشه اي يا شيشه مانندي است كه (درفرايندلعابكاري) برسطوح بعضي اجسام سراميكي پوشش داده مي شود.لعاب وجه تمايز سفال تزييني از نوع روزمره ( مصرفي ) آن است . اين سطح شيشه اي دو عملكرد دارد ؛ تزييني و كاربردي . مايع ردون ظرف بدون لعاب به بيرون تراوش مي كند ، در حالي كه ظرف لعابدار نشت ناپذير است . كاشي هاي لعابدار نه تنها باعث غناي سطح معماري مزين به كاشي شده ، بلكه براي عناصر ديوارهاي ساختماني حفاظي فراهم مي كند .

ماده تشكيل دهنده لعاب را كه پودر بسيار نرمي است به وسيله اي روي جسم مورد نظر لعاب كاري مي كنند وسپس مي پزند . لعاب ، تمام سطح جسم سراميكي را كاملا به صورت يك پوشش نازك مي پوشاند . لعاب هميشه دردماي كمتري نسبت به بدنه هاي سراميكي ، به حالت خميري و مذاب درمي آيد ، يعني نقطه خميري پايين تري دارد.

لعاب كاري جسم سراميكي موجب تراكم ، سختي ، صيقلي ورنگي بودن آن مي شود و آن رادرمقابل بعضي ازعوامل شيميايي مستحكم وپايدارمي سازد .

لعاب ، اجسام سراميكي متخلخل راكاملا متراكم و از نفوذ مايعات وگازها به داخل بافت آنها جلوگيري مي كند و در نتيجه  ازتاثير خوردگي و عوامل نامساعد ديگر برآنها مي كاهد.

 

لعاب نيزهمان كوارتزاست كه ماده اي به آن اضافه مي كنند تانقطه ذوب آن خيلي پايين بيايد و مثلا به 1000درجه برسد  . موادي كه نقطه ذوب كوارتز را پايين مي آورند اصطلاحا فلاكس ناميده مي شوند   . اكسيدسرب ، كربنات دوسود ، كربنات دوپتاس ،كربنات ليتيم و بوراكس مي توانند چنين خاصيتي راداشته باشند . البته مخلوطي ازكوارتز و فلاكس پس از ذوب شدن بسيار سيال است و غلظت ندارد و از جداره ي ظرف سرازير و جاري مي شود .براي رفع  اين نقص ماده اي به آن دو اضافه مي كنند كه بتواند درموقع ذوب شدن به لعاب غلظت بدهد ، چنين ماده اي مي تواند اكسيدآلومينيوم باشد . اكسيدآلومينيوم راآلومينا مي نامند  .

لعابي كه بدين طريق تهيه مي شود بيرنگ است و براي رنگين نمودن آن بايد از يك اكسيد رنگ كننده كمك بگيريم .

روش های اعمال لعاب:
1-روش تر:سوسپانسيونی از مواد جامد در آب يا سيال خاصی می باشد که روی بدنه اعمال می شود.
2-روش پودر: در اين روش ذرات پودر لعاب خشک را بر بدنه ای که کمی مرطوب است اعمال می کنند و يا بدنه را در پودر می غلتانند.
3- روش گاز: جسم را در معرض اتمسفری حاوی بخارات لعاب مورد نظر و مواد فرار قرار می دهند.مانند لعاب های نمک که لعاب به صورت بخارات نمک طعام می باشد.
روش متداول و مقرون به صرفه که در مقياس وسيع به کار مي برند روش اول است که به چهار صورت اعمال می شود:
غوطه وری- اسپری کردن- ريختن- روش نقاشی.*اگر هنگام تهيه لعاب رنگی ،زمانی که به لعاب عامل رنگی اضافه می شود وبا هم در آسياب مخلوط می کنند زمان آسياب کردن کم باشد و عامل رنگ کننده کاملا آسياب نشود پس از اينکه لعاب را بر قطعه زديم و پخت، رنگ يکنواختی نخواهيم داشت علاوه بر آن اگر قسمتی بيشتر لعاب زده شود و قسمتی کمتر پس از پخت مناطقی که لعاب بيشتر دارند پر رنگ تر خواهند شد.

 

تعريف لعاب :

لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها وشيشه ها ، درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست . يونهاي مواد بلوري ،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد ، درصورتي كه درشيشه (لعاب) اين يون ها نظم كافي حاصل نمي كند و در نتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد .

اكسيدها:

موادي كه درساختن لعاب بكار مي روند پس از ديدن حرارت تبديل به اكسيد مي شوند  . اكسيد يعني تركيب  يك فلز با اكسيژن . مثلا وقتي آهن زنگ مي زند در واقع آهن با اكسيژن تركيب شده است . درلعاب سازي آشنايي با اكسيدها بسيار لازم است بدين جهت ما به شرح آنهايي كه درلعاب سازي دخالت دارند مي پردازيم :

·  سيليسSIO2:

سيليس يا كوارتز يكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است . مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيدا مي كند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود .60% قشر جامد زمين را سيليس تشكيل مي دهد . سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد و همين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است . لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترند ، وجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي ندارد و فقط نقطه ذوب لعاب را بالا مي برد .

·  آلوميناAL2O 3 :

اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيار ناچيز است ولي وجود آن اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت    مي بخشد و هم ازمتبلورشدن آن جلوگيري مي كند .

آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گراد ذوب مي شود به همين جهت مقدار زياد آن درلعاب از ذوب شدن آن جلوگيري مي كند . هرلعابي كه آلومينا نداشته باشد در موقع سردشدن كدر مي شود . آلومينا همچنين دوام و سختي لعاب را زياد مي كند .

·  اكسيدسديمNA2 O:

اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمار مي رود و درلعاب هاي ديرگداز و زودگداز سهم مهمي دارد . لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانند تحت تاثير اكسيدهاي  رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند . مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم دار بوجود مي آيد . ضريب انبساط سديم زياد است و باعث مي شودكه لعاب ترك بخورد . عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم و قابل خراشيدن بوده و در اسيدحل شده ودرمجاورت هوا نيز تجزيه مي شود . بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخير از بين رفته اند . منابع سديم اغلب درآن محلولند و تنها  فلدسپات هايي كه سود دارند در آب غيرمحلول مي باشند .

·  اكسيد پتاسيمK2 O:

وجود اكسيد پتاسيم درلعاب همانند اكسيد سديم بوده  ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است .

 اكسيد منگنز درلعاب پتاسيم دار بنفش متمايل به آبي ودر لعاب سديم دار بنفش متمايل به قرمز به وجود          مي آورد .

·   

·   اكسيدسرب PbO:

اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي به شمار مي رود و در بيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود . نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد . اكسيدهاي رنگ كننده درلعاب هايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجود مي آورند . ضريب انبساط سرب كم است و با بيشترسفال ها سازگار     مي باشد .

ولي اكسيدسرب صرف نظر از مزاياي فوق عيوبي نيزدارد . مثلا بايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند (كوره اي كه درداخل آن جريان هوا وجودداردمانند كوره هاي سنتي) و اگر با دود يا شعله تماس حاصل كند سياه  مي شود (محيط ريداكسيون يا احياء) .  لعاب هاي سربي همچنين در درجه حرارت هاي بالاتر از1200درجه فرار ميشوند و به همين جهت در درجات بالا آن را بكار نمي برند و به جاي آن ازمواد ديگري استفاده مي كنند .

يكي ديگر ازعيوب آن سمي بودن آن است زيرا سرب به معده و روده ها وارد شده و جذب خون  مي شود . اگردست بريدگي داشته باشد از آنجا وارد بدن مي شود . معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است . درقرن گذشته درانگلستان راجع به اين موضوع قوانيني وضع شد و مسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعاب سازي مورد توجه قرارگرفت .  مسموميت با سرب يك مسئله جدي است  و آن را نبايد دست كم گرفت . از ريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايد جلوگيري كرد . ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد . سرب به تدريج دربدن جمع مي شود و عوارض خطرناكي را بوجود مي آورد . ولي لعاب سربي اگر فريت شود ، خطر كمتري را به همراه خواهد داشت .

ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اند تحت تاثير اسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي ، سركه و آب ميوه جات وجودارد مقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيد البته مقدار آن ناچيز است ولي اگر روزانه  و به طورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابد و مسموميت ايجاد مي كند و براي اينكه سميت لعاب را به حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم و همچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجود داشته و آلومينا نيزتا حد ممكن درآن زياد باشد و حرارت را نيز بايد به بالاتر از1050رساند . لعاب هاي سربي اگر در كوره هاي برقي پخته شده باشند بيشتر از لعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده اند دراسيدها  محلولند . هرقدر ضخامت لعاب بيشتر باشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود . وجوداكسيد مس درلعاب اين خاصيت را  افزايش مي دهد و از آنها نبايد براي ظروف غذاخوري استفاده كرد

·  اكسيد كلسيم CaO:

بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند . نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572 درجه مي باشد و درلعاب هاي با درجه حرارت بالا خاصيت فلاكسي دارد . وجود كلسيم در لعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود . اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد . كلسيم اگر در لعاب سربي به كار رود استحكام آن را زياد مي كند ولي  ازياد مقدار درصد آن درلعاب باعث ماتي و زبري مي شود .

·  اكسيد باريم BaO:

عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم است . باريم در درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد ولي چندان فعال نيست . اگراكسيد باريم درلعاب مصرف شود باعث ماتي وصافي سطح آن مي شود . درلعاب هايي كه مقدار برن  زياد باشدوجود اكسيد باريم ايجاد ماتي نمي كند . وجود اكسيد باريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط  ريداكسيدن (دودزدگي)  ايجاد رنگ فولادي  ي ابرگ بيدي  مي كند.

·  اكسيد منيزيمMgO  :

اين اكسيد به عنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذار مورد استفاده قرار مي گيرد .

·  اكسيد آهن :

رنگ خرمائی ايجاد می کند وهر قدر ميزانش بيشتر شود رنگ تيره تر خواهد شد ، البته رنگ آن در لعاب های قليايی و سربی کمی متفاوت است . اگر در لعاب اکسيد روی وجود داشته باشد با اکسيد آهن رنگ خفه ای به وجود می آورد . در لعاب های زرد،آبی ، سبز که از اکسيد وناديم و کبالت و مس به وجود می آيند ، اگر مقدار ی از اين اکسيد اضافه باشد ، رنگ همه را تغيير می دهد و به خاکستری متمايل می شوند.گاهی 2-3 درصد از اکسيد آهن را برای سيال کردن لعاب به کار می برند.چون يک فلاکسی قوی بشمار می آيد.

·  اکسيد مس:

اکسيد مس در لعابهای سربی رنگ سبز به وجود ميآورد و در لعاب های قليايي رنگ فيروزه ای.گاه از کربنات مس برای ايجاد اکسيد مس استفاده می کنند.با افزايش اکسيد مس رنگ لعاب سبز تر خواهد شد.اين اکسيد برای
لعاب ظروف غذا خوری زيان آور است ،چون سرب درآن حل می شود.

·  ا کسيد کرم:

از اکسيد ها يي است که رنگ های متنوعی می دهد و بستگی به ديگر ترکيبات موجود در لعاب دارد.در لعاب هايي که اکسيد روی ندارند وسرب آنها کم است يک نوع سبز به وجود می آورند.در لعابهای سربی که مقدار آلومينای آن کم است در حرارت 950 درجه رنگ قرمز يا نارنجی و در لعابهای سربی که مقدار کمی سود دارند؛مقدار کمی از آن زرد روشنی به وجود می آورددر لعاب هايی که اکسيد روی دارند رنگ قهوه ايي به وجودخواهد آمد.رنگ قهوه ای برای زير رنگی از مخلوط کرم و اکسيد روی به دست می آيد. اگر اکسيد کرم به لعابی که مقداری اکسيد قلع دارد اضافه شود قهوه ای متمايل به قرمز ايجاد می کند و اگر با کبالت مصرف شود درحرارت 1250 درجه سبز آبی خوشرنگی به وجود ي آورد.

·  ا کسيد منگنز:

اين اکسيد نسبت به کبالت و مس ، رنگ کننده ضعيفی است و در لعابهای سربی و قليايي رنگ قهوه ای متمايل به بنفش به وجود می آورد . ترکيب آن با اکسيد آهن رنگ زيبايي به وجود می آورد .ترکيب آن با اکسيد کبالت، بنفش متمايل به قهوه ای خواهد شد .

·  اکسيد نيکل :

اگر مقدار آن کم باشد (کمتر از 1 درصد) در تمام لعاب ها رنگ خاکستری به وجود می آورد ولی اگر مقدار آن
به 2 درصد برسد به قهوه ای متمايل می شود . ماده دير گدازی است و بيشتر باعث مات شدن رنگ می شود .

·  اکسيد وا ناد يم :

رنگ زرد را به وجود می آورد . مقدار آن بايد 8-10 درصد باشد.

·  روتايل :

سنگ معدنی است که مقدار زيادی اکسيد تيتانيوم دارد . در لعاب رنگ قهوه ای به وجود می آورد و بيشتر برای تکسچر دادن به لعاب استفاده می شود .

علاوه بر اين لعاب را مات می کند ولی در لعاب های سربی عمل آن زياد موثر نيست.در لعاب هايي که اکسيد کبالت ،آهن ، مس و کرم دارند رنگ خاکستری و خال خال به وجود می آورند.

·  ا يل مينات:

سنگ معدنی است که آهن و تيتانيم دارد . رنگ آن مانند اکسيد های سياه آهن است و باعث ايجاد تکسچر در سطح لعاب می شود .

·  کرُمات آهن :

برای ايجاد رنگ های خاکستری به کار می رود و از رنگ ها يي است که باعث تغيير ساير رنگ ها می شود .

·  اکسيد اورانيوم :

مقدار 10 درصد آن رنگ زرد ايجاد می کند ولی در لعاب هايي که سرب زياد دارند رنگ قرمز به وجود می آورد.

·  کادميم و سلينيم :

در لعاب رنگ قرمز به وجود مي آورند و بيشتر به صورت سولفيد مصرف می شوند.

·  آنتی موان :

در لعاب های سربی اکسيد آن رنگ زرد به وجود می آورد .

 

v          كاشي از لحاظ مواد تشكيل دهنده آن دو نوع است:

الف – كاشي گلي

ب – كاشي جسمي

الف : كاشي گلي :

 ازكاشي گلي جهت تهيه كاشي هاي رنگي و زير رنگي استفاده مي شود مواد تشكيل دهنده كاشي گلي ، از خاك لاي است كه از رسوبات رودخانه بدست آوررده ، جمع آوري و به محل خشت زدن حمل مي كنند و سپس با مخلوط مقداري گل سرشوري ( بخاطر چسبندگي بيشتر ) ورز داده و آماده مي سازند . علت استفاده از خاك لاي به خاطر تيشه خوري بيشتر است ، ‌به اين معني كه اين گل پس از پخت در كوره بر عكس گل رس به صورت خشك و شكننده درنمي آيد و هنگام تيشه كاري آن به جهت استفاده در نما يا در سطوح ديگر نمي شكند و لبه آن نمي پرد .

از كاشي گلي همان طوركه گفته شد براي تهيه كاشي هفت رنگ هم استفاده مي شود و آن به اين خاطر است كه اگر به جاي كاشي گلي از كاشي جسمي استفاده كنند ، ‌چون براي پخت كاشي هاي رنگي مجبورند چند مرتبه ، ‌به جهت مراحل مختلف پخت ، آن را به كوره ببرند كاشي جسمي به صورت جوش درآمده و از حالت طبيعي خود خارج شده و به كار نمي آيد ولي در مورد كاشي گلي اين چنين نيست و هر قدر كاشي به كوره برود محكم تر و مقاوم تر مي شود پس از گرفتن مواد اضافي گل و لاي سرشوري با اضافه نمودن آب ،‌گل آماده مي شود و در قالب هايي به ابعاد مورد نظر پر مي نمايند و در محل مورد نظر وارونه مي كنند تا خشك شود و پس از گذشت يكي دو روز زماني كه خشت ها هنوز كاملا خشك نشده و به اصطلاح كاشي پزها دو نم ( نه خشك و نه تر است ) با استفاده از وسيله‌اي چوبي بنام قالب و اكوب مي كنند اين قالب عبارتست از چوبي مربع شكل با طول و عرض كاشي‌هاي مورد نظر و با قطر 4 سانتي متر و داراي دستكي كه آن را بر روي خشتهاي دو نم قرار داده و با زدن پتكي بر روي دستك آن در حقيقت سطح خشك را صاف نموده و اگر احتمالا اطراف خشت ناصافي و يا اضافي داشته باشد به وسيله كاردك مخصوصي ، از خشت جدا مي سازند ، بر روي دستك قالب و اكوب لاستيكي قرار ميدهند تاهنگام استفاده از آن و موقع ضربه زدن باعث شكستن دستك و قالب و اكوب نشود . پس از واكوب نمودن و خشك شدن خشت ها ، وقت عمل لعاب دادن بر روي كاشي ‌ها فرا مي رسد ، ابتدا مي بايست كاشي گلي را به اصطلاح خوم پز ( خام پز) نمايند يعني قرمز رنگ ( نه كاملا پخته و نه خام ) به اين دليل كه اگر بخواهند كاشي را كه خوم پز نشده است لعاب دهند به علت خشك بودن سطح كاشي گلي ، لعاب داده شود فوراً خشك شده و جذب كاشي مي شود .

 دليل ديگر خوم پز كردن اين است كه چون حرارتي را كه براي پخت آجر در كوره مي دهند بيشتر از حرارت مورد احتياج پخت لعاب روي آن است ، لذا در صورت عدم خوم پز كردن لعاب روي آن به صورت جوش درآمده و از حيز انتفاع مي شود .

ب- كاشي جسمي :

از كاشي جسمي براي ساختن كاشي نره و كاشي معرق استفاده مي شود.

    مواد تشكيل دهنده كاشي جسمي عبارتست از :

1  –  آبگينه ( شيشه)

2  –  سنگ سيليس يا سنگ چخماق كه از معدن آورده شده است ( بخاطر استحكام بيشتر )

 3 – گل سرشوري يا گل جوراب ، جهت چسبندگي بيشتر . كه حتماً مي بايست مقدار و درصد آنها متناسب باشد، و بديهي است كه با كم زياد نمودن يكي از مواد تشكيل دهنده آن ،‌كاشي مناسب بدست نخواهد آمد .  براي مثال اگر مواد شيشه‌اي آن را زياد نمايند ، جنس كاشي محكم شده  ولي در عوض در تهيه كاشي معرق مورد استفاده نخواهد بود ، ‌زيرا به آساني قابل سايش نمي باشد و يا اگر سنگ سيليس آن را زياد نمايد، كاشي پخته شده به صورت بسيار ترد و شكننده درآمده و استحكام نخواهد داشت پس كاشي پز سعي مي كند ، ‌درصد مواد آن را طوري تعيين نمايد كه كاشي مناسبي بعد از پخت بدست آيد و در عين محكمي قابل سايش باشد .

   نمونه اي از نردهاي جسمي كه« قالب كش » آنها را در جاي مخصوصي وارونه مي كند تا خشك شوند .  گل جسمي كه الك شده و  با گل سر شوري يا گل جوراب مخلوط شده ،  لگد مالي مي شود تا آماده گردد .

 ابتدا سنگ سيليس يا سنگ چخماق و شيشه را به تناسب مخلوط نموده ، و آسيا مي كنند مواد آسيا شده را در داخل بشكه‌ اي جمع آوري مي نمايند و پس از اتمام كار ، ‌مواد بدست آمده را در محلي مي ريزند تا خشك شود ، و پس از خشك شدن مي كوبند و به صورت پودر درآورده و سپس الك مي كنند ، ‌از طرفي گل سرشوري را قبلاً درداخل ظرف پر از آب ريخته تا در آن حل شود و پس از گذراندن از صافي با مواد كاشي جسمي مخلوط مي نمايند .

عمل ريختن آب را در داخل خاك كاشي جسمي و مخلوط نمودن آن را در اصطلاح آبخوره مي گويند . پس از لگد مالي و ورز دادن گل ، يك نفر آن را در قالبهاي چوبي كه براي تهيه هر كاشي قبلا تهيه شده مي ريزد و گل اضافي روي قالب را به وسيله سيمي با كشيدن آن بر روي قالب جدا مي سازد و نفر ديگر آن را در محل خشت ها حمل مي نمايد . لازم به يادآوري است كه بخاطر نچسبيدن گل به كف قالب از خاكي بسيار نرم كه از مواد معدني است استفاده مي شود ك پس از آسيا نمودن و الك كردن آن در هر نوبت خالي نمودن ، خشت ها در داخل قالب ‌مي رزيند تا بدين وسيله مانع چسبيدن به بدنه قالب شود و هنگان خالي كردن خشت ها دچار اشكال نشوند و براحتي از قالب جدا شوند .

پس از خشك شدن خشت ها ، بوسيله كشو كه بر روي خشت ها قرار مي دهند قسمت هاي اضافي آن را با سنگ ساب( ي) ميسايند و از هر طرف گونيا مي كنند اگر بعضي قسمتهاي خشت خلل و فرج داشته باشد ، ‌به وسيله همان گل، پر مي نمايند و پس از آماده شدن خشت ها لعاب هاي مختلف و آماده كه قبلاً تهيه شده است ، توسط كاشي پز بر روي كاشي ها داده مي شود و پس از خشك شدن به كوره مي برند .

كاشي جسمي بر عكس كاشي گلي احتياج به خوم پز شدن ندارد و كاشي و لعاب يكبار بيشتر به كوره نمي رود .

لازم به يادآوري است، لعاب شيشه در كاشي جسمي نفوذ مي كند و بر عكس بر روي كاشي گلي نفوذي ندارد، به همين جهت بعد از مدتي لعاب شيشه بر روي كاشي‌هاي گلي ترك ترك شده و بعدها در اثر نفوذ آب باران و گرد و خاك در داخل درزها  از بين رفته و خورده مي شود . يكي از نشانه ها‌ي شناخت كاشي زير رنگي گلي در روي كار ترك ترك شدن لعاب شيشه اي آن است .

 

v          مرمت كاشي :

آسيب شناسی:

عوامل آسيب رسان را به طور کلی می توان به دو بخش تقسيم کرد:

- عوامل داخلی ؛ شامل کمبودهايی است که در ترکيب جسم کاشی و لعاب ها و ميزان پخت و ... وجود دارد . ممکن است اين آسيب ها سال ها بعد ايجاد شوند .

- عوامل خارجی ؛ گذر زمان ، حوادث پيرامون يک اثر و وجود نمک ها و رطوبت ، دما و نور می توانند بر اشيا تاريخی اثر بگذارند . آسيب ديدگی کاشی های بکار رفته در بنا در حد زيادی از جلوه های بصری آنها خواهد کاست . از طرفی جبران اين خسارات به شيوه های معمول در زمينه های ديگر مرمت قابل تعريف نيست .

عوامل آسيب رسان به کاشی :

1- عواملی که به خاطر فرسودگی و در اثر تماس با پديده ها به وجود می آيند . مانند : باد( به خصوص باد های شنی) ، باران ، يخبندان ، تغيرات دمايي و رطوبت ، عوامل شيميايی ، عوامل بيولوژيکی و دخالت انسان ، پاخوردگی ، بسته نبودن خلل و فرج لايه های رويی،گياهان و بوته های سطحی...

2- آسيب هايی که در اثر تنش و لرزش ، بار زياد بر سازه و تغير شکل مداوم يا لحظه ای در استخوان بندی وتحرک شالوده بنا ايجاد می شوند .

o آسيب های ساختاری(عوامل داخلی):

لعاب پريدگی :

 دانه های آهکی در بدنه کاشی پس از جذب رطوبت شکفته می شوند ولعاب کاشی را می پرانند؛در اصطلاح آلوئک می زنند.گاه وجود گرد و خاک در سطح سفال نيز باعث می شود لعاب به خوبی بر روی بدنه نچسبد و به مرور زمان  طبله کرده و بپرد.

تخلخل کاشی:

مواد اضافی چسبناکی که به منظور شکل پذيری به جسم کاشی می افزايند در اثر حرارت منقبض می شوند و خلل و فرج زيادی را به وجود می آورند؛در اثر جذب رطوبت و بخارآب ،نمک های محلول در آب موجود در شی حل می شوند ومتبلور شدن آنها در داخل بدنه و يا در سطح شی موجب ريختن لعاب خواهد شد.

ساختار مولکولی:

 گل در اثر حرارت آب شيميايی و فيزيکی خود را از دست می دهد.درجه حرارتی که در آن سطوح خارجی مولکول ها با هم ممزوج می شوند و يک سطح مشترک پيدا می کنند درجه کلوخه شده(زنيترشدن)می نامند.اگر فرايند شيميايی کلوخه شده به دليلی (مانند مدت زمان کوتاه پخت و يا حرارت کم)به خوبی  انجام نشود کاشی پوک(سست)خواهد شد و خيلی زود در اثر عوامل جوی و محيطی خرد و متلاشی می شود.

حلاليت لعاب هاي سربي:

 وجود اسيدهايی چون( HCL,SH2,H2So )  در محيط باعث می شود اکسيدهای بور و سديم و پتاسيم و منيزيم که در ترکيب لعاب وجود دارند ؛حل شوند و لعاب به مرور زمان نازک تر گردد و از بين برود.

 

 

 

ترک خوردگی جسم کاشی:

اگر خاک رس زياد باشد و قالب گيری به درستی انجام نشود بدنه ترک می خورد.
    سفيدک زدن لعاب:

گاهی سطح لعاب تحت تاثير عوامل نامطلوب سازنده لعاب و يا تحت تاثير نمک های موجود در بدنه که به سطح می آيند حالت شوره و سفيدک پيدا می کند.واکنش ميان گازهای گوگردی درون کوره و مواد سازنده نيز می توانند عامل باشند.

وجود مغز های سياه:

در اثر پخت ناقص باقی مانده مواد آلی و ترکيب نادرست مواد اوليه در کاشی مغز  سياهی به وجود می آيد در فرايند پختن ،مواد آلی کربنی و غير کربنی و سولفات ها اکسيد می شوند.عمل اکسيد شدن وقتی کامل می شود که اکسيژن کافی در کوره موجود باشد.اگر اکسيژن کافی وجود نداشته باشد بخشی از مواد کربنی در گل می مانند و به رنگ سياه يا قهوه ايی مبدل می گردند.

جوش زدگی و سوراخ شدن لعاب:

اين آسيب چند عامل می تواند داشته باشد؛اگر گاز های موجود به طور کامل  نتوانند از بدنه خارج شوند به شکل حباب در سطح باقی مي مانند .در لعاب های مات گاه مواد فرار لعاب (مانند اکسيد منگنز)در اثر گرما بخار شده و به صورت گاز خارج می شوند و فضاهای خالی ايجاد می کنند

گسيختگی در لعاب:

گاه لعاب هنگام ذوب شدن جاخالی می کند و ترک هايی در سطح پديد می آيد.

خزيدگی لعاب:
    گاه لعاب در بعضی نقاط خود را جمع کرده و فضاهای بی لعابی را به وجود می آورد که اين عمل را خزيدن لعاب می گويند.ممکن است در اثر لعاب زدن بر سطحی که تميز نيست و يا روغنی و چرب بودن ظرف لعاب بر رویظرف کاملا نچسبد و خزيدن انجام گيرد.

پوست پرتغالی شدن:

عدم پخت کامل باعث می شود لعاب به صورت شيشه ای و روان در نيايد وسطح ناصافی به وجود آورد.

 

 

پوسته شدن:

در نتيجه اختلاف انبساط حرارتی بين لعاب و بدنه و توسعه تنش در لايه لعاب هنگام سرد شدن ،لعاب روی بدنه ترک می خورد.بزرگی اثر تنش مشخص می کند که آيا لعاب می تواند بر روی بدنه باقی بماند و يا اينکه پوسته شود.اگر ضريب انبساط لعاب بيشتر از بدنه باشد ،هنگام سرد شدن بيشتر منقبض خواهد شد و از آنجايي که لعاب انقباض کمتری دارد ،لعاب تحت تنش کششی قرار می گيرد.در اين حالت به احتمال زياد ترک ها يی در سطح به وجود خواهد آمد.اگر بدنه نازک باشد ،احتمال دارد سطح لعاب مقعر شود.اگر ضريب انبساط خطی لعاب و بدنه مساوی باشد از آنجايي که تغييرات درجه محيط به طور يکسان اثر نخواهند گذاشت،ممکن است ترک به وجود آيد.چون لعاب قبل از بدنه تحت تاثير قرار می گيرد.در حالت آخر اگر ضريب انبساط خطی بدنه بيشتر از لعاب باشد،بدنه تمايل دارد هنگام سرد شدن بيشتر از لعاب منقبض گردد وبه همراه خود لعاب را تحت فشار قرار می دهد.اگر اين فشار بيش از حد نباشد لعاب قادر است آنرا تحمل کندو نهايتا اتصال محکمی بين لعاب و بدنه ايجاد می شود.ولی اگر فشار بيش از حد باشد،لعاب پوسته می کند و در موارد حاد باعث شکستن و خرد شدن بدنه نيز می شود.با کم کردن مقدار سيليس گاه بر طرف می شوند.در نوعی ديگر؛گرد وخاک و چربی بين لايه لعاب و بدنه عامل آسيب است. پوسته شدن عکس عمل ترک خوردن است .

شره کردن لعاب:

اگر ويسکوزيته لعاب کم باشد و در واقع بيش از حد روان باشد در بالاترين درجه پخت تحت تاثير وزن خود حرکت می کند و اصطلاحا شّره می کند. اگر ويسکوزيته لعاب کم باشد،بر روی بدنه های با تخلخل زياد،نمی تواند به خوبی ذوب گردد و سطح مناسبی به وجود آورد ،چوب در ترکيب بدنه تغييراتی به وجود خواهد آورد.
اگر ويسکوزيته زياد باشد باز هم لعاب قادر نخواهد بود سطح صاف و بدون موج ايجاد کند.

ترک برداشتن لعاب:

تغيرات زياد حرارتی در کوتاه مدت باعث ترک خوردن لعاب خواهند شد.از طرف ديگر اگر ضخامت لعاب زياد باشد هنگام سرد شدن در حالی که بدنه در حال انبساط است ؛در سطح ترک ايجاد می کند.ترک ها دو نوعند؛رو لعابی و زير لعابی.علت ترک خوردگی عمدتا ضريب انبساط کم لعاب در مقايسه با ضريب انبساط بدنه است.هنگامی که حرارت کوره به حد نهايي می رسد و بيش و کم بدنه سفال نفوذ پذير است لعاب نيز ذوب شده و به صورت سيليکای مايع تمام سطح لعاب را می پوشاند.پس از آن لعاب و بدنه هر دو شروع به انقباض می نمايند،تاجايي که انقباض بدنه و لعاب به يک اندازه باشد گسيختگی به وجود نمی آيد ولی اگر انقباض لعاب بيش از بدنه باشد،شکستگی و ترک به وجود خواهد آمد.می توان در ترکيبات بدنه تغييراتی ايجاد کرد و به جز آن از اکسيد هايي که انقباض و انبساط آنها در برابر حرارت کم است می توان استفاده کرد.تغييرات اساسی که ممکن است عملا برای اين منظور انجام شود:افزودن سيليکا-کم نمودن فلدسپار-کم نمودن موادی که شامل سودا يا پتاس هستند-افزودن آلومينا-استفاده از سرب به جای پتاس .

درنوعی ديگر از ترک که به آن ترک رطوبتی يا متاخر می گويند،روزها و ژا حتی سالها بعد ممکن است ايجاد شود.بخار آب در قسمت های ضعيف و معيوب لعاب نفوذ می کند و جذب خلل و فرج بدنه می شودو به محض اينکه بدنه کوره را ترک کند آغاز می شود.گاه نمک های اطراف کاشی که بر روی ديوار نصب شده باعث انبساط در بدنه سراميکی می شود و سطح لعاب تمايل به تعقر دارد .از طرفی سيمان با نيروی کششی که ايجاد می کند جلوی انحنا را می گيرد.سرانجام نيروی کششی بر مقاومت لعاب غالب می شود و ترک هايي وسيع بر سطح شکل می گيرد.انبساط و انقباض ماده اتصال کاشی به ديواره نيز نقش مهمی در ايجاد ترک ها دارد.

ضايعات لعاب زنی:

زمانی که لعاب خيلی نازک زده شود ممکن است سطح ناصافی ايجاد شود و در قسمت هايی لعاب به رنگ مورد نظر در نيايد.

صدفی شدن و تغيير رنگ در لعاب:

تخلخل در سطح لعاب و حضور نمک های ثانويه و رطوبت محيط باعث تبادل يونی در بافت می شوند و ساختار را سست می کنند ؛علت اصلی آن ضعف در روند توليد لعاب است و در دراز مدت با تغير رنگ و صدفی شدن رنگ همراه است.در واقع هنگامی که لعاب در تماس با يک محلول آبکی قرار گيرد ،يونهای قليايي در محلول رها می شوند و لايه های سطحی با کمبود قليا مواجه می گردند.اين فرايند معادله يونی نام دارد.

لعاب نگرفتگی :

اگر بدنه کاملا پخته شده ولی لعاب به مرحله ذوب نرسيده باشد ،لعاب به خوبی در سطح جذب نمی شود و جمع می شود . اکسيد های رنگی نيزگاه باعث می شوند سطح جلای يکرنگ  را نداشته باشد .

o آسيب های خارجی( طبيعی و محيطی ) رطوبت :

 از مهم ترين عوامل تخريب است ، بر اثر عواملی مانند بخار آب موجود در هوا ، باران ، تگرگ و ... به وجود می آيد . باعث به وجود آمدن واکنش های متفاوتی در ساختمان اجسام مي شود . از جمله : واکنش های فيزيکی ، شيميايی و بيولوژيکی .

به راحتی در مجاری و ترک های سطح کاشی نفوذ می کند و با کاهش دما يخ می بندد و افزايش حجم آن باعث پريدن لعاب از سطح کاشی خواهد شد.اگر يخ و برف روی بدنه باقی بماند باعث تخريب فراوان و يخ بر شدن می شود.تگرگ نيز باعث يخ زدگی و رطوبت می شود و بر سطح نيز ضربه می زند.وقتی لايه ای از رطوبت بر روی لعاب تشکيل می شود،يون های متحرک سديم و پتاسيم موجود در لعاب خارج می شوند ويون های هيدروژن جايگزين آنها خواهند شد و لايه ای از اکسيد سديم و پتاسيم بر سطح تشکيل می شود که با دی اکسيد کربن  هوا ترکيب می شود و کربنات سديم به وجود می آيد.کربنات ها جاذب رطوبت هستند و با تجمع رطوبت چرخه فوق دوباره تکرار خواهد شد.از طرف ديگر باعث کدر شدن رنگ ها می شوند.اين لايه نسبت با گذشت زمان لعاب را محکم در بر می گيرد و چون ضريب انبساط آن بيشتر از لعاب است در اثر انقباض و انبساط های شديدی که دارد لعاب زيرين را خراب می کند.،به مرور زمان لعاب پوسته می شود و مانند پودر می ريزد.

1- رطوبت :

رطوبت در اشکال :

    یخ زدگی

    انحلال

    شوره

    شسته شدن ملات

    باران اسیدی

بر تزیینات کاشی تاثیر تخریبی از خود به جای می گذارد .

الف – یخ بر شدن :

رطوبت ، ساختار کاشی های در معرض بارندگی را خیس و با طولانی شدن مدت بارندگی ، آن را اشباع از آب می نماید . همچنین با توجه به فاکتورهایی مانند جهت بارش باران و فرم معماری بنا ، میزان تاثیر بارن بر کاشی ها نیز متفاوت می باشد . پدیده ی یخ برشدن ، بیشتر در جبهه هایی که باران توانسته است تماس مستقیم و طولانی مدت با کاشی ها داشته باشد ، اتفاق می افتد . با توجه به آمارهای ارایه شده که در آن به طور متعادل در سال های گذشته 61 روز سرد و مهیا را برای یخ زدگی نشان می دهد ، در چنین روزهایی رطوبت توانسته است اثرات تخریبی قابل ملاحظه ای را بر روی کاشی ها بگذارد .

ب- انحلال :

رطوبت حاصل از بارش باران می تواند بخش های انحلال پذیر مصالح ساختمانی را در خود حل کرده و از ساختار آنها خارج نماید . هرچند که فرآیند این انحلال پذیری کم و در سال های اولیه نصب و یا کاربرد مصالح ساختمانی است ، اما از رطوبت به عنوان یک فاکتور تخریبی ، نمی توان چشم پوشی کرد . انحلال کانی های مصالح ساختمانی در رطوبت با حضور عوامل دیگر تاثیر تخریبی بیشتری را از خود به جای می گذارد .

پ – شوره :

انحلال نمک ها در رطوبت ( خصوصا رطوبت با ماهیت شیمیایی ) و نفوذ آن در ساختار مصالح ساختمانی به ویژه کاشی ها در مرحله خشک شدن ، مشکلاتی را با عنوان تبلور یا کریستالیزه شدن نمک ها و پدیده فشار ناشی از تبلور را به دنبال دارد . رطوبت حاوی نمک های محلول پس از آنکه در سطح مواد متخلخل شروع به تبخیر می نماید ، موجب می گردد که غلظت محلول در ماده متخلخل افزایش یابد . با توجه به سطحی بودن تبخیر ، افزایش غلظت نیز در لایه های نزدیک به سطح انجام می یابد و در نتیجه ، پدیده ی تبلور را فراهم می سازد .این پدیده موجب ایجاد فشار در لایه های سطحی و گسستن ساختار سطح مواد و مصالح ساختمانی متخلخل می گردد که موجب ، لعاب پر شدن یا پوسته شدن سطحی می گردد . این پدیده در بخش هایی که رطوبت در پشت کاشی ها نفوذ کرده و قادر به انحلال ملات پیوستگی کاشی به بدنه گشته است ، نیز قابل رویت می باشد .

ت – شسته شدن ملات :

اتصال کاشی به بدنه و سازه بنا در شیوه سنتی به وسیله ی ملات های زودگیر ( گچ یا گچ و خاک ) انجام می پذیرفته است . ملات گچی به سادگی می تواند در بخش های متخلخل بدنه کاشی ها نفوذ و با خشک شدن ، اتصال فیزیکی و شیمیایی نسبتا محکمی را برقرار نماید . اما این ملات در برابر حضور رطوبت ، توان مقاومت چسبندگی خود را از دست می دهد .در صورتی که رطوبت به صورت ها حبس شده در ملات باقی بماند آن را پوسانده و مقاومت فیزیکی چسبندگی خود را از دست می دهد و در نتیجه کاشی یا آجر از زمینه جدا خواهد شد . به طور مثال بسیاری از کاشی ها به ویژه در مواضع نزدیک به ناودان ها که رطوبت در آنها بیشتر ذخیره شده ، کاشی از بدنه جدا گردیده است . هر جا که راه گاه خروج آب کف مهتابی ها با مشکل مواجه شده و موجب جمع شدن آب گردیده ، ملات پشت کاشی ها را تحت تاثیر قرار داده است .

ث – باران اسیدی :

یکی از مهم ترین عوامل آسیب رسان به مصالح ساختمانی ، به ویژه در بناهای تاریخی ، پدیده باران های اسیدی است که محصول صنعتی شدن جهان و گسترش استفاده از سوخت های فسیلی در مراکز شهرهای صنعتی است . آلودگی های ناشی از سوختن ناقص سوخت های فسیلی در اتومبیل ها و کارخانجات صنعتی به شکل گاز ، ذرات با ماهیت شیمیایی و دود در فضای شهرهای پرجمعیت ظاهر می گردد . ریزش این باران بر روی مصالح ساختمانی موجب انحلال کانی ها موجد در ساختار آنها گشته و در فازهای تبخیر آنها را از جسمیت ماده خارج می سازد . این پدیده موجب می گردد که ساختار مواد معدنی در پی عملکرد ممتد باران های اسیدی متخلخل و به میزان زیادی مقاومت فیزیکی خود را از دست دهند .

رطوبت باعث فساد و نابودی ملات گچ در پشت کاشی ها  نيزمی شود در طی يک واکنش جانشينی گچ باد می کند و باعث ريختن کاشی ها می گردد.اين واکنش جانشينی باعث ريزش کاشی خواهد شد.علاوه برآنچه گفتيم از ديگر آسيب های رطوبت تبلور مجدد  نمک های محلول و افزايش حجم آنها ، اشباع نمودن لايه های تزئينی و خلل فرج آنها و فعال کردن ميکرو ارگانيسم ها است .

2-نور و انرژی گرمایی حاصل از آن :

آفتاب در روزهای گرم تابستان از شدت زیادی برخوردار است . این شدت تابش ، دمای زیادی را در سطح کاشی ها ایجاد می نماید که در برخی از روزهای تابستان تا حدود 45 درجه سانتیگراد افزایش می یابد . افزایش دما در بعد از ظهرها کاهش یافته و در حد متعادل تری قرار می گیرد . نوسانات پی در پی حرارت در کاشی ها همراه با نوسانات ناشی از افت دما در فصول سرما که گاه دمای سطح کاشی را تا چند درجه زیر صفر کاهش می دهد ، موجب گردیده است که به مرور اتصال بین بدنه و لعاب کاشی ها سست و گسسته گردد . این آسیب به ویژه در مواضعی که لعاب از ضعف بیشتری برخوردار می باشد ، نمایان تر است . این آسیب در مواضعی که بر روی لعاب سفید زمینه کاشی ها ، لعاب دیگری آورده نشده و ضخامت لعاب کم می باشد ، تخریب زیادی را از خود باقی گذاشته است .طیف ماورابنفش نور خورشید هر چند تاثیر تخریبی چشم گیری را بر کاشی و لعاب آنها نمیگذارد ، اما تغییر رنگ لعاب در طول دوران ها تحت تاثیر همین بخش از نور صورت می پذیرد .

3- اثرات ناشی از انتقال تنش های سازه ی بنا بر تزیینات :

گروهی عمده ای از تزیینات ، تحت تاثیر تنش های سازه که به صورت نشست ، خارج شدن از حالت شاقولی و یا تورم مصالح سازه در اثر رطوبت صورت گرفته ، تزیینات ، به ویژه کاشی ها را دچار فشار های فیزیکی کرده  و تخریب به شکل ترک و یا شکستگی نمایان می شود .

از ديگر آسيب های محيطی می توان به موارد زير اشاره کرد :

نور و اشعه های نورانی ، آلودگی هوا (وجود اسيد های خورنده ) ، حيوانات (لانه گذاری و...) ، زمين لرزه ( ايجاد تنش های کششی) ، باد ، آسيب های انسانی ( اصطکاک ، ايجاد فشار های مکانيکی و آسيب های ناشی از جا به جايی) ، آتش سوزی ( تغير شکل سيليس در اثر حرارت ) و عوامل بيولوژيک مانند باکتری ها .

 

اثرات تخریبی ناشی از نحوه ی نصب :

گروه عمده ای از کاشی ها که  با استفاده از ملات به بدنه وصل می شدند و معمار آن آگاهی داشته است که چنانچه پشت کاشی ها تماما از ملات پر شود ، نفوذ رطوبت جرزها در پشت کاشی حبس و شرایط تخریب آن را فراهم می سازد . از این رو ملات بصورت کپه ای در پشت کاشی زده شده و با اندکی فشار به بدنه وصل شده است . اما در عین حال معمار به خوبی می دانسته است که این اتصال ضعیف پاسخگوی ایستادگی کاشی بر بدنه نیست ، از این رو برای افزایش اطمینان ، از روش میخ کوبی نیز استفاده کرده است . به طور معمول هر کاشی به وسیله ی چهار میخ بر بدنه اتصال می یافتند . جنس میخ ها از آهن می باشد و به همین دلیل به مرور زمان در شرایط جوی مرطوب اکسید شده و افزایش حجم یافته است . این افزایش حجم فشار جانبی بر کاشی ها وارد نموده و در بسیاری موارد منجر به شکستگی گوشه ی کاشی ها می گردیده است .

تاثیرات تخریبی ناشی از تعمیر غیر اصولی :

بناهای تاریخی ایران معمولا در طی دوره های مختلف مورد تعمیر قرار گرفته است . تعمیرات صورت گرفته هر چند بقای بنا را موجب گردیده ، اما در بخش هایی به ویژه در تزیینات آن ، آسیب هایی را وارد نموده است . استفاده ی نا مناسب از مصالح ساختمانی نا همگون در برابر مصالح سنتی بنا ، از جمله ی این مشکلات است . برای مثال در برخی از قسمت ها که کاشی های کتیبه ها ، اتصال خود را با بدنه از دست داده اند ، مرمت کاران گذشته اقدام به چسباندن آنها با استفاده از ملات سیمان نموده اند و ملات سیمان موجب گردیده است که آسیب های زیادی در کاشی ها وارد شود .

 

مرمت کاشی:

اولين قدم در مرمت ، از بين بردن عوامل به وجود آورنده آسيب است .

به طور کلی مرمت کاشی را به دو شکل انجام می دهند:

1- مرمت جزئي:

 اگر تنها چند قطعه آسيب ديده باشد،جای خالی کاشی را حدود 5-10 ميليمتر عقب تر گچ و خاک می کنند.در سطح گچ و خاک اريبی ايجاد می کنند تا رطوبت و عوامل فرساينده به کاشی صدمه نرسانند.گاه خطوط موربی در سطح گچ و خاک ايجاد می کنند تا نشان دهنده  تغيرات بعد ازمرمت باشد.در روش ديگر گچ و خاک را هم سطح کاشی ديواره می کنند وخطوط اصلی کاشی را روی گچ و خاک می کشند.

2-مرمت کلی:
اگر نياز به استفاده از کاشی جديد باشد ؛کاشی را در عمق کمتر و با رنگی کمرنگ تر نصب می کنند. به گونه ایکه از کاشی های اصلی متمايز باشد.برای پاک کردن کاشی از آب و صابون و اسيد های رقيق استفاده می کنند.
برای استحکام بخشي به کاشی رزين های پلاستيکی را تزريق می کنند تا کاشی اشباع شود و آب درون کاشی نرود.سيان اکريلات؛چسب خوبی است که برای چسباندن کاشی ها بکار می برند

لالجینˈ پایتخت سفال ایران

ˈلالجینˈ پایتخت سفال ایران, در 25 کیلومتری شهر همدان قرار گرفته است. پیشینه سفال سازی در لالجین نزدیک به 700 سال برآورد شده است.شغل بیش از 80 درصد مردم لالجین سفال گری است.
 

نخستین "موزه زنده سفال و سرامیک" کشور در منطقه آزاد "ارس "

نخستین "موزه زنده سفال و سرامیک" کشور در منطقه آزاد "ارس "

نخستین
این موزه به‌ صورت خصوصی اداره خواهد شد و کارگاه‌های تولید، عرضه و نمایش سفال و سرامیک توسط هنرمندان بومی منطقه در آن راه‌اندازی خواهد شد.

 معاون فرهنگی، اجتماعی و گردشگری سازمان منطقه‌ی آزاد ارس از راه‌اندازی نخستین موزه‌ی زنده‌ی سفال و سرامیک تا دهه‌ی فجر در این منطقه خبر داد.
او گفت : این موزه به‌صورت خصوصی اداره خواهد شد و قرار است کارگاه‌های تولید، عرضه و نمایش سفال و سرامیک توسط هنرمندان بومی منطقه در آن راه‌اندازی شوند.

به گفته‌ی او، موزه‌ی سفال و سرامیک، نخستین موزه‌ی صنایع دستی منطقه‌ی آزاد ارس به‌شمار می‌آید.

نجف‌زاده همچنین از راه‌اندازی سه کارگاه صنایع دستی در این منطقه خبر داد و افزود: ما در این منطقه دو آموزشگاه با 150 هنرجو داریم که با استفاده از این هنرمندان، سه کارگاه را در رشته‌های سفال و سرامیک، حکاکی روی نقره و فلز به‌زودی راه‌اندازی می‌کنیم.


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:isna.ir

داوران بخش سفال و سرامیک جشنواره تجسمی معرفی شدند

داوران بخش سفال و سرامیک جشنواره تجسمی معرفی شدند

تجسمی - با پایان مهلت ارسال آثار پنجمین جشنواره بین‌المللی تجسمی فجر، هیات داوران بخش سفال و سرامیک این دوره از جشنواره معرفی شدند.

به گزارش روابط عمومی پنجمین جشنواره بین‌المللی تجسمی فجر، رضا تائبی، رجحانه حسینی، عباس افتخاری، یعقوب امدادیان و حمید شانس آثار بخش سفال و سرامیک این دوره از جشنواره را داوری و انتخاب می‌کنند.
مهران هوشیار با اعلام این خبر گفت: «از آنجا که سفال رشته کاربردی صنایع دستی است و ترکیب و حضورش در هنرهای تجسمی دچار ابهاماتی است و بعضا شاهد هستیم که سفال‌گری که با متریال گِل کار می‌کند، بخشی مجسمه‌ساز یا نقاش هستند، در روند گزینش آثار و داوری این دوره از جشنواره به این موضوع توجه داشته‌ایم.»
وی افزود: «امسال در داوری این بخش ما برای اینکه گرایش‌های مختلف را نیز در نظر داشته باشیم از یک نفر که در زمینه مجسمه‌سازی با سفال تبحر دارد و یک نقاش که با این متریال کار کرده و یک نفر که در زمینه طراحی صنعتی با گرایش صنایع دستی در دانشگاه صاحب کرسی است، در کنار دو هنرمند عرصه سفال دعوت به همکاری کردیم تا داوری و انتخاب قابل قبولی داشته باشیم.»
دبیر بخش سفال و سرامیک پنجمین جشنواره تجسمی فجر همچنین تصریح کرد: «گزینش و داوری در دو مرحله انجام خواهد شد که در مرحله نخست طرح‌ها دیده می‌شود و سپس از هنرمند خواسته می‌شود، اصل اثر را ارائه کند تا کیفیت و پخت و ... ملاحظه شود.»
هوشیار ادامه داد: «در هیچ داوری دبیر یا داوران نمی‌توانند ضمانت کنند بهترین آثار به جشنواره راه یافته یا آثاری که حذف شده، فاقد هرگونه ارزشی است به هر حال بخشی از داوری تجربه شخصی و سلیقه تجربه شده داور است.»
 لازم به یادآوری است، پنجمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر در رشته‌های نقاشی، خوشنویسی، نگارگری، سفال و سرامیک، تصویرسازی، مجسمه‌سازی، پوستر، عکاسی و کاریکاتور و بخش مقالات علمی از 14 بهمن تا 12 اسفندماه سال جاری؛ به دبیرکلی سیدعباس میرهاشمی از سوی مرکز هنرهای تجسمی با همکاری موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر در تهران و استان‌ها برگزار خواهد شد.

معرفی سفال زرین‌فام ایران در هند

معرفی سفال زرین‌فام ایران در هند

هنر > نمایشگاه- همشهری آنلاین:
رئیس انجمن هنرمندان سفال و سرامیک از برپایی نمایشگاهی از آثار سرامیکی خود و معرفی سفال زرین‌فام ایران در کشور هندوستان خبر داد.

به گزارش فارس، بهزاد اژدری رئیس انجمن سفال و سرامیک ایران درباره نمایشگاه آثارش در کشور هندوستان توضیح داد: این نمایشگاه با همکاری سازمان میراث فرهنگی ایران در کشور هندوستان برگزار شد که بازتاب‌هایی را در روزنامه‌ها و تلویزیون هند به دنبال داشت.

این نمایشگاه 5 روزه بود که علاوه بر نمایش آثار سفال و سرامیک مدرن ایران به معرفی سفال زرین فام ایران نیز پرداختم.

وی افزود:‌ در این نمایشگاه 20 اثر سرامیکی از کارهای تازه‌ام ارائه کردم که بیشتر با موضوعات اسب و گونه‌های مختلف پرنده‌ها بود و با فرم‌ها و تکنیک‌های مختلفی کار شده بود.

اژدری درباره فروش آثارش هم گفت: محل برگزاری نمایشگاه در یکی از هتل‌های مجلل هندوستان بود که محل رفت و آمد متمولین هندو بود و به همین دلیل فروش آثار بسیار خوب بود.

بهزاد اژدری متولد 1348 اهواز، دیپلم تجربی و فارغ‌التحصیل رشته بیولوژی سلولی و مولکول از دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران است و از سال 1372 سفالگری را آغاز کرده است.

این هنرمند سفالگر که رئیس انجمن سفالگران ایران است، تاکنون نمایشگاه های متعددی را در زمینه سفال و سرامیک برگزار کرده و دبیری دهمین دوسالانه ملی سفال و سرامیک ایران را نیز بر عهده داشت.

او در دوسالانه‌های چهارم، پنجم و ششم سفال و سرامیک، موفق به کسب جوایز برتر شده است و از چندین نمایشگاه خارجی نیز موفق به دریافت جایزه شده است که از آن میان می‌توان به جشنواره سرامیک میلان ایتالیا اشاره کرد.

به نشاندن لایه‌های نازک از فلز بر روی لعاب از پیش پخته شده، زرین فام می‌گویند؛ یعنی سفالینه‌های با جلای فلزی و طیف رنگی مایل به طلایی.

سفال زرین فام تکنیک خاص ایرانیان بوده است. درخشندگی زیبایی که در این لعاب وجود دارد به دلیل وجود نانو ذرات نقره و مسی است که در طی عملیات ساخت بر روی سطح سفال بر جای می‌ماند.

سفال ايراني محصول جديدي براي صادرات به اروپا

سفال ايراني علاوه بر ارزش هنري سبب حفظ محيط زيست نيز مي شود و به همين دليل امروزه مورد توجه کشورهاي اروپايي است.
 رضا حسيني کارشناس محيط زيست در گفتگو باخبرنگار اقتصادي باشگاه خبرنگاران گفت: منابع زميني که در ايران وجود دارد توليد سفال را به عنوان هنر در کشور توسعه داده است.

وي ادامه داد: امروز ديگر نبايد به سفال به عنوان يک هنر نگريست بلکه با کمي دقت مي توان دريافت که استفاده از اين محصول مي تواند سبب کاهش ورود مواد بازيافتي به زمين شود.
                                                
حسيني به درخواست کشورها براي سفال ايراني اشاره کرد و گفت: در حال حاضر اکثر کشورهاي اروپايي به ورود مواد تجديدناپذير به محيط زيست کشور خود خيلي توجه دارند و خواهان سفال ايراني هستند.

وي به مشکلات دسته بندي اين محصولات اشاره کرد و گفت: سفال ايراني براي صادرات نيازمند رعايت استانداردهاي دسته بندي است تا راحت به دست مشتري در آنسوي مرزها برسد.

حسيني در پايان گفت: توجه به سليقه مصرف کننده و در نظر گرفتن نياز جامعه وارد کننده اين محصول از اصولي است که صادرکننده را در صادرات اين محصول موفق مي کند./س

بسم الله

 

شرکت ایران سفال با در نظر گرفتن هنر ایرانی متمرکز بر فروش سفالینه های با کیفیت ایرانی است.

 مزایای ‌‌استفاده ‌‌از ‌‌محصولات ‌‌سفالی ‌‌:

-        مقرون ‌‌به ‌‌صرفه ‌‌بودن

-        دست ‌‌ساز ‌‌بودن ‌‌تمامی اونها

-        برآورده ‌‌کردن ‌‌سلایق ‌‌مختلف ‌‌به ‌‌واسطه ‌‌تنوع ‌‌رنگی ‌‌و ‌‌طراحی ‌‌بسیار ‌‌بالا

-        امکان ‌‌استفاده ‌‌یکپارچه ‌‌در ‌‌فضای ‌‌تزیینی ‌‌و ‌‌کاربردی به صورت مجموعه های ست شده

از ‌‌جمله ‌‌طرح ‌‌های ‌‌موجود ‌‌در ‌‌میان ‌‌سفالینه ‌‌های ‌‌مجموعه ‌‌ایران سفال ‌‌می ‌‌توان ‌‌به ‌‌سفالینه ‌‌ها ‌‌با ‌‌لعاب ‌‌یکرنگ، ‌نقوش ‌‌رنگارنگ، ‌‌ رنگ ‌‌جذبی، رنگ پوششی، ‌‌نقش ‌‌کنده، ‌‌لعاب ‌‌برجسته ‌‌و ‌‌زرین ‌‌فام ‌‌اشاره ‌‌کرد.

این مجموعه سفالینه هایی با کاربردهای متنوع به فروش می رساند. ایران سفال هنوز هیچ فروشگاهی نداره ولی می تونید محصولات اون رو تو سایت های زیر ببینید و همونجا بخرید که براتون میفرسته:

www.iransofal.ir

 ایران سفال خود را اینگونه معرفی می کند :

‌‌ایران‌سفال ‌‌به ‌‌منظور ‌‌برداشتن ‌‌قدمی ‌‌در ‌‌اصلاح ‌‌سبک ‌‌زندگی ‌‌و ‌‌افزایش ‌‌آرامش ‌‌به ‌‌محیط ‌‌زندگی ‌‌امروزی‌‌ تولید، ‌‌ترویج ‌‌و ‌‌توزیع ‌‌محصولی ‌‌از ‌‌دل ‌‌طبیعت ‌‌و ‌‌برگرفته ‌‌از ‌‌تاریخ ‌‌و‌‌تمدن ‌‌غنی ‌‌ایران ‌‌را ‌‌به ‌‌عنوان ‌‌مأموریت‌‌ خود ‌‌انتخاب ‌‌نموده ‌‌است. ‌‌ایران ‌‌سفال ‌‌گمان ‌‌می‌کند ‌‌سفالینه‌های ‌‌ایرانی ‌‌با ‌‌تناسبی ‌‌که ‌‌با ‌‌فطرت ‌‌انسان ‌‌ دارند ‌‌می‌توانند ‌‌بخش ‌‌هایی ‌‌از ‌‌خلأ ‌‌طبیعت ‌‌در ‌‌زندگی‌های ‌‌امروز ‌‌را ‌‌پر ‌‌کنند ‌‌و ‌‌به ‌‌زندگی ‌‌بی‌روح ‌‌شهری ‌‌روح ‌‌بخشند.

بازه قیمتی محصولات ایران سفال بین ۵۰۰۰ تومان تا ۱۳۰۰۰۰ تومان می باشد. محصولات ایران سفال شامل دو دسته کاربردی و تزئینی می باشند.

گزارش شخصی :

ما از این تنگهای گلوباریکشون خریدیم، و با لیوانهای سفال. میشه توش شربت ریخت و جلوی مهمون همونجا از تنگ براش ریخت. صدای قل قل بسیار جالبی موقع ریختن میده که تو این گرمای تابستون آدم رو سر حال میاره :

آجر سفال گرگین

آجر سفال گرگین


کارخانه آجرسفال گرگین
کارخانه آجر سفال گرگین

 

کارخانه آجرسفال گرگین شرکت آجر سفال گرگین در سال ۱۳۸۳ با توجه به نیاز فعالیتهای عمرانی به مصالح ساختمانی مدرن اقدام به سرمایه گزاری بروی خط تولید آجر سفال با تکیه بر تکنولوژی فرانسه نمود.و این نمایندگی دراسفند ماه سال ۱۳۸۵ در شرایطی با کار خانه آجرسفال گرگین شروع به همکاری کرد که در استان کردستان و شهرستان های حومه این استان اکثر مردم(چیزی حدود ۹۸ درصد) با این کارخانه و محصولات آن آشنا نبودند وفروش این محصول در استان چیزی در حدود ۵ درصد بودکه با سیاست های اقتصادی اتخاذ شده توسط این نمایندگی هم اکنون استان کردستان در رتبه دوم فروش در سطح ایران را،از کارخانه آجر سفال گرگین، را در اختیار دارد . لازم به ذکر است در بدو شروع به کار این نمایندگی مشکلاتی از قبیل عدم آشنایی مردم از محصولات و سطح کیفی آن ، تبلیغات منفی سایر فروشندگان انواع آجرسفال های دیگر،مقاومت استاد کاران در استفاده از محصولات گرگین و … وجود داشت.

کم کم با معرفی محصولات و استفاده مردم و شناخت آنها با توجه به مزایای آن نسبت به سایر محصولات در حال حاضربه عنوان مثال در ۷۵درصد از ساخت و ساز های شهرستان سقز در طول سال ۱۳۸۷ از محصولات گرگین استفاده شده است وهم اکنون پس از دو سال و اندی کیفیت عالی این محصول که موفق به اخذ استاندارد درجه یک هم شده است مورد تایید اکثر پیمانکاران ،مهندسان،انبوه سازان ،شرکت های ساختمانی و استاد کارن می باشدو مردم با کمال میل و رغبت کافی از این محصول استفاده می کنند و هیچگونه دغد غه ای فکری نسبت به استفاده از این محصول را ندارند هرچند مزایای این محصول نسبت به سایر محصولات مشابه یکی از برگ های برنده این محصول در عرصه رقابت اقتصادی محسوب می شود و خود یکی از مهمترین عوامل تبلیغاتی بشمار می آید( مشروح این مزایا به تفصیل در بخش نظرات امده است).

اما خارج از این مزایا این نمایندگی با ارائه خدمات ویژه از قبیل تحویل محصول در اسرع وقت ،ایجاد شعبه های مختلف در سطح استان و سایر شهرستان های حومه،داشتن انبار متنوع ،استخدام کارگران ماهر جهت تخلیه سفال ها در طول شبانه روز ،متعهد بودن به قرارداد های فی مابین نمایندگی و مشتریان در راستای شعار مشتری مداری که همواره این اصل را سرلوحه کار خود قرار داده است ، داشتن ماشین آلات مختلف جهت پخش محصولات در سطح شهرستان و سایر شهرستان های تحت پوشش ، تخفیف ویژه جهت ساخت مدارس ، بیمارستان ها ، مساجد و پروژه های مسکن مهر یکی دیگر از افتخارات این نمایندگی محسوب می شود که در کنار کیفیت برتر محصول ، خود یکی دیگراز عوامل موفقیت در عرصه رقابت اقتصادی با سایر محصولات مشابه شده است.

سُفالگری

سُفالگری ساختن ظروف با گل است و به ظرف ساخته شده از این طریق سفال می‌گویند. از مشهورترین سفالینه‌ها می‌توان به کوزه و پیاله سفالین اشاره کرد. قبل از رواج شیشه سفالینه‌ها رایج‌ترین مظروفات بشر بودند. مرغوب‌ترین خاک در صنعت سفالگری خاک رس می‌باشد که بدلیل وجود مقادیر بالای آهن در آن، به رنگ سرخ است. سفالگری از نخستین صنایع بشر می‌باشد.خاستگاه آن را گر چه به درستی آشکار نیست ولی از روی یافته‌های کهن سرزمین باستانی سومر می‌دانندوالبته به تازگی کشف تمدن جیرفت تردیدهایی در مورد این نظریه ایجاد کرده است/تمدن معروف به کنار صندل که طبق اخرین کاوشها قدمت ان به شش هزار سال پیش می‌دانندولوحی که در جیرفت کشف شد برای مطالعه به آمریکا وفرانسه فرستاده شد که توسط استادان شیکاگو و پاریس رمزگشایی شد که نتایج نشان داد این منطقه ۳۰۰ سال از خط نوشتاری تمدن شوش قدیمی تر است.

ظرفهای سفالی، شاید یکی از قدیمی‌ترین ساخته‌های آدمی است.

انسان‌های اولیه از آن زمان که به فکر ذخیرهٔ آب و غذا افتادند و به خاصیت چسبندگی و شکل گیری گل رس پی بردند ظرفهای سفالی را به شکلهای گوناگون ساختند.

با گذشت زمان و گسترش زندگی، سفالگری هم تکامل یافت. انسان‌های آفریننده با دستهایشان بر ظرفهای گلی نقش و نگارهایی کشیدند و آنها را با رنگهای گوناگون آراستند. هم اینک در اکثر نقاط ایران از جمله در : مند گناباد، لالجین همدان، میبد یزد، شهرضای اصفهان، زنوز آذربایجان، کلپورگان سیستان و بلوچستان، جویبار مازندران و سیاهکل گیلان ظروف سفالین تهیه می‌شود[نیازمند منبع].

تولید وسایل و محصولات سفال و سرامیک در هر یک از نقاط نامبرده با اختلافی اندک در نوع مواد اولیه، رنگ و طرح تهیه می‌شود و به همین دلیل محصولات هر ناحیه به خوبی قابل تشخیص از فرآورده‌های سایر نقاط است.

مجسمهٔ سفالی دو شير (اثر محمود صفری‌روشن - لالجين)

محتویات

پیشینه سفالگری

تندیس ونوس؛ نخستین اشیاء سفالی شناخته شده متعلق به سال‌های ۲۹٬۰۰۰ تا ۲۵٬۰۰۰ ق.م هستند.

ساختن ظروف سفال متعلق به زمانی است که انسان در دشت زندگی می‌کرد و روستای اولیه شکل گرفته‌است و یکجا نشینی بوده‌است. این ظروف معمولاً برای نگهداری مواد غذایی ساخته شده‌است. ظروف سفالی خاصیت فاسد نشدنی دارد اما از سویی به دست آوردن این ظروف امکان تعبیر و تفسیر بخشهای مهمی از زندگی انسانهای اولیه را فراهم آورده‌است. مراحل ساخت و تحول ظروف سفالی عبارتند از:

  • دست ساز
  • چرخ ساز که به صورت کند وتند
  • ساختن ظروف سفالی به شکل مجسمه یا حجم‌های ترکیبی، یعنی علاوه بر حفظ کاربری ظروف سفالی آنها را به شکل مجسمه‌هایی از حیوانات یا حجم‌های ترکیبی، که نشانه‌گر نوع نگرش آنها به جهان هستی است می‌ساختند. مطالعه در مورد زمان آغاز و پیدایش خط بدون بررسی نقوش حک شده روی ظروف سفالی امکان پذیر نبوده‌است. به ویژه ظروف مربوط به هزاره‌های ۵ و ۶ پیش از میلاد در این میان نقش غیر قابل انکاری دارد.

واقع گرایی انسان اولیه در هنر از آغاز نقاشیهای غار تا به تصویر کشیدن گیاهان، حیوانات و انسان، بر روی ظروف سفالی تا آغاز خط و کتابت یک پروسهٔ طولانی است. تا زمانی که سفالگری دست ساز بوده‌است. دید واقع گرایانه به نقوش حکمفرما است. یعنی خط تصویر نگار علی رغم آغاز شدن از بین النهرین که از مصر با هیروگلیف به اوج رسیده‌است. روند تحول نقوش روی سفال که نهایتا به اختراع خط اندیشه‌نگار یا اندیشه‌نگاشت می‌انجامد. روندی چند هزار ساله‌است که تا پیش از هزاره پیش از میلاد، یعنی زمان سفالهای دست ساز بوده‌است. از اوایل هزارهٔ دوم قبل از میلاد نقوش روی سفالها علاوه بر این که مشاهدات را نشان دهد. با اشارات هم همراه بوده‌اند. از هزاره دوم پیش از میلاد خط اندیشه نگار شکل گرفته‌است. خطی که رمز آلود است، خلاصه‌تر است و سریعتر نوشته می‌شود.

پیشینهٔ سفالگری در ایران

در ایران قدمت سفالینه‌ها به بیش از ۱۰٬۰۰۰ سال می‌رسد.

قدیمی‌ترین چرخ سفالگری و کوره پخت سفال در جهان در تپه سیلک کاشان یافت شده‌است. همچنین قدیمی‌ترین ظروف سفالی منقوش مربوط به ایران است.[۱]

کهنترین ظرفی که در ایران یافت شده‌است، ظرف سیاه دود آلودیست که هـمانند قدیمی‌ترین ظروف سفالی است کهن در جاهـای دیگر پیدا شده‌است. نخستین ظرفهای سفالی که با روش [] تاریخ آن بدست آمده و متعلق به هـزارهً چهارم پیش از زایش مسیح است در میانرودان یافت شده‌است. کهنترین سفالی که در ایران یافت شده متعلق به هـمان دوره‌است. این ظرف دست ساز نسبتاً ابتدایی به دنبال خود ظرفی سرخ با لکه‌های سیاه ناشی از پخت ناقص داشـت. پیشرفت فنی در حرفه کوزه گری سبب بوجود آمدن سبک جـدیدی شد، این سبک با تغییرات و وقفه‌هایی که داشت بیش از ۲۰۰۰ سال در بعضی از مناطق فلات ایران دوام کرد.

از اوایل هزاره پیش از میلاد ما شاهد ظرفهای سفالی ساخته شده در فلات مرکزی ایران در مناطق کوهستانی زاگرس هستیم. مانند تپه گیان و گودین تپه یا ظروف منقوش فارس و خوزستان در مناطق کوهستانی زاگرس دیده شده‌است. تنها دلیل این امر این بوده‌است: از آنجایی که زنان عمده‌ترین تولید کنندگان سفال بوده‌اند با ازدواج به قبایل متعلق به همسران خود مهاجرت کرده و به این ترتیب تکنیک ساخت ظروف سفالی و تزیین آن را به مناطق دیگر منتقل می‌کردند.

سفالگری در شوش

سفالگری با چرخ سفالگری در لالجین

در شش هزار سال پیش از میلاد اولین نشانه پیدایش کوره پخت درصنعت سفال دیده می‌شود و در سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد چرخ سفالگری ساده‌ای که با دست حرکت می‌کرد ساخته شد. پیدایش چرخ سفالگری تحوّل بزرگی را درین صنعت بوجود آورد.

از آغاز نیمه سده گذشته باستان شناسان تعداد زیادی ظروف سفالی و اشیاء دیگر در منطقه‌ای از مشرق ایران تا عراق و از قفقاز با دره سند را از زیر خاک بیرون آوردند. سفالهـای پیش از تاریخ که در این منطقه وسیع یافت شده در شیوه و سبک ساختن تقریبا با مختصر تغییر یکنواخت و در سطح فنی بطرز اعجاب انگیزی پیشرفته‌است. نخستین نمونه‌های آن از شوش در ایلام که نخستین سکونت گاه ایرانیان در پای فلات ایران بود بدست آمد. سفالهـای شوش نه تنهـا مربوط به خود شوش است بلکه سفالینه‌هـایی که از تپه موسیان در ۱۶۰ کیلومتری شوش و از سومر و تل حلف در عراق و از شمال غربی هندوستان و بلوچستان، یا از فلات ایران در تپه گیان و تپه حصار و تورنگ تپه و تپه سیلک، یا در بخش شرق تا آنائو که امروز در ترکستان روسیه‌است جزو طبقه سفالهای شوش نامیده می‌شود. سفالهـایی که بنام شوش نخست معروف است متعلق به زمانی است که از ۳۵۰۰ تا در حدود ۲۵۰۰ پیش از میلاد مسیح می‌باشد. در اینجا باید متذکر شد که مردمانی با تمدن نوسنگی نیز در ایالت کانسوی چین پیدا شدند و ظروف سفالی آنهـا ویژگی‌هایی همانند ظروف سفالی شوش از لحاظ روش و فن تولید دارد.