
هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي، استوانهاي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم، اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق ميافتد.)
ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:
در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج ميشوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت ميگيرد.
در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي ميرسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (sintering point) ميگويند مواجه ميشويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه) است.
در اين بازه دمايي اکثر لعابها نرم ميشوند. از اين رو به نقطهاي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده ميشود، نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point) گفته ميشود. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.
در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم ميدانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن، حجم محفظه کوره، جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث ميشوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازهگيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.