مقدمه

تشخیص سنگهای سازنده پوسته زمین نیاز به شناسایی اجزا تشکیل دهنده آنها یعنی کانیها دارد. خوشبختانه تعداد کانیهای سنگ ساز محدود است. علاوه برآن ، رابطه نزدیکی بین خواص فیزیکی ظاهری کانی با ترکیب شیمیایی و مشخصات بلورشناسی آن وجود دارد. از این رو پس از کمی تمرین می‌توان با استفاده از اینگونه خواص که تعیین آنها معمولا نیاز به ابزارهای پیچیده ندارد، نام کانی را به سهولت در روی زمین تعیین کرد. وسایل مورد نیاز برای نمونه گیری و شناسایی فوری کانیها شامل چکش زمین شناسی ، کیسه نمونه گیری ، یک تکه شیشه ، یک تکه چینی بدون لعاب ، ماژیک ، ذره بین و یک شیشه اسید هیدرو کلریک رقیق است.

مهمترین روشهای شناسایی کانیها

جلا

جلای هر کانی در واقع توانایی آن در منعکس ساختن ، متفرق کردن یا جذب نور است. شاید یک مثال بتواند مفهوم جلا را بهتر نشان دهد. دو کانی پیریت و گوگرد هر دو زرد رنگ هستند. ولی به دلیل بازتاب متفاوت نور از آنها ، جلاهای مشخص و متفاوتی را از خود نشان می‌دهند. بطور کلی هر چه انعکاس و انکسار نور از سطح کانی و سطوح رخ و شکستگی داخل آن شدیدتر باشد، جلای آن نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود. از طرفی چون جلا در نمونه‌های مختلف یک کانی کم و بیش پایدار است، از این رو وسیله مناسبی برای تشخیص کانیها است. جلای کانیها را می‌توان به دو گروه فلزی و غیر فلزی تقسیم کرد. تفاوت بین جلای فلزی و غیر فلزی کم و بیش مشابه تفاوت بین رنگ متالیک و رنگ عادی اتومبیلها است.

رنگ و رنگ خاکی

رنگ بخشهای سالم و هوانزده کانی نشانه دیگری برای تشخیص آن است. باید توجه داشت که پاره‌ای از کانیها حالتی گمراه کننده داشته و نمونه‌های مختلف آن رنگهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال ، کانی کوارتز ممکن است به رنگهای سفید شیری ، گلی ، بنفش ، بی رنگ و غیره دیده شود. از طرف دیگر ، چند کانی مختلف ممکن است به یک رنگ باشند. از این رو معمولا به همراه تعیین رنگ کانی ، رنگ خاکی آن را نیز مشخص می‌کنند. به این منظور گوشه‌ای از کانی مورد نظر را به روی یک صفحه چینی بدون لعاب می‌کشیم و اثر حاصل را مشاهده می‌کنیم.

باید توجه داشت که برای تعیین رنگ خاکی یک کانی ، سختی آن باید کمتر از سختی صفحه چینی بدون لعاب (حدود 7 ) باشد. رنگ و رنگ خاکی یک کانی الزاما مشابه نیست. به عنوان مثال رنگ خاکی کانیهای فلزی ممکن است همانند رنگ ظاهری آنها یا غیر از آن باشد. درصورتی که رنگ خاکی بیشتر کانیهای غیر فلزی ، صرفنظر از رنگ ظاهریشان ، سفید یا بی رنگ است.

سختی

سختی ، مقاومتی است که کانی در برابر خراشاندن ، ساییدن یا خراشیده شدن از خود نشان می‌دهد. برای تعیین سختی کانیها کافی است که هر کانی را توسط کانی دیگر خراش دهیم تا سختی نسبی آن دو معلوم گردد. برای اینکه تعیین سختی کانیها حالتی یکنواخت پیدا کند، فریدریک موس کانی شناس آلمانی ، 10 کانی را که بطور متوالی هر یک سخت تر از نمونه قبلی بود، انتخاب نمود. این 10 کانی که به مقیاس سختی موس معروف‌اند، امروزه به صورت گسترده جهت تعیین سختی کانیها مورد استفاده قرار می‌گیرند. باید توجه داشت که درجات سختی موس فقط نسبت سختی را نشان می‌دهد و نشانگر مقدار واقعی سختی کانی نیست. به این معنی که الماس (باسختی 10) ممکن است بیش از چندین برابر آپاتیت (باسختی 5) سخت باشد.

رخ

در برخی از کانیها نحوه قرار گرفتن اتمها در شبکه بلوری به نحوی است که در جهاتی خاص پیوندهای سست تری بین آنها ایجاد می‌شود. به نحوی که بر اثر ضربه یا فشار در امتداد آن سطوح با سهولت بیشتری می‌شکنند. به عنوان مثالی در این مورد می‌توان کانیهای گرومیکا را نام برد که در امتداد و به موازات یک سطح خاص ورقه ورقه شده و به اصطلاح رخ بر می‌دارند. نمونه دیگر بلور نمک طعام است که دارای سه دسته رخ عمود برهم است. بطور کلی هر دسته رخ در یک کانی به صورت گروهی از سطوح صاف و هموار ، که به موازات هم قرار گرفته‌اند، تظاهر می‌کند.

شکستگی

اگر با چکش ، ضربه‌ای به یک کانی بدون رخ وارد کنیم به شکلی خاص می‌شکند (در مورد کانیهای دارای رخ ، شکستگی باید در جهتی غیر از سطوح رخ آن ایجاد شود). شکستگی کانیهای مختلف ممکن است صاف و هموار ، خشن ، صدفی و یا تحته‌ای باشد. نوع شکستگی مشخصه خوبی برای تشخیص برخی از کانیها است. ضربه پذیری که نشان دهنده عکس العمل کانیها در برابر ضربه و همچنین مقاومت ذرات تشکیل دهنده کانی در مقابل خرد شدن و جدا شدن از یکدیگر است، نیز می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از شناسایی بکار آید. نحوه تغییر شکل کانیها نیز با یکدیگر فرق می‌کند. مس و طلا چکش خوارند، درصورتی که گوگرد ترد و شکننده است. میکاها نیز رفتاری کشسان دارند.

چگالی نسبی

چگالی نسبی هر کانی عبارت از وزن آن نسبت به وزن آب هم حجمش است. چگالی نسبی بیشتر کانیها بین 2 تا 3.5 است. اگر چگالی نسبی یک کانی کمتر از 2 باشد، در دست سبک به نظر می‌رسد. در مقابل اگر چگالی نسبی یک کانی بیش از 3.5 باشد، سنگین به نظر خواهد رسید.

خواص مغناطیسی

برخی از کانیها خاصیت مغناطیسی داشته یا توسط آهنربا جذب می‌شوند و این نشانه بسیار خوبی برای تشخیص آنهاست.

طعم ، بو و لمس

گروهی از کانیها طعم خاصی دارند، مانند هالیت (نمک طعام) که شور است و سیلویت (سولفات منیزیم آبدار) که تلخ است. بو نیز در مورد برخی از کانیها نشانه مناسبی برای تشخیص آنهاست. به عنوان مثال بر اثر مالش پیریت و حرارت دادن کانیهای سولفیدی بوی گوگرد به مشام می‌رسد. بر اثر مالش یا شکستن ترکیبات آرسنیک بوی سیر ایجاد می‌شود. لمس کانی توسط دست نیز ممکن است بتواند در شناسایی آن تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال کانی تالک در لمس با دست حالت یک جسم چوبی را تداعی می‌کند.

واکنش با اسید

تنها ویژگی شیمیایی که در شناسایی فوری کانیها بکار گرفته می‌شود، نحوه ترکیب آنها با اسید هیدرو کلریک ضعیف (5 تا 10 درصد) است. به عنوان مثال کلسیت در اسید رقیق می‌جوشد.

شکل کانیها

شرایط تشکیل کانیها همواره به صورتی نیست که بتواند بلورهای بزرگ و کاملا مشخص بسازند. البته در برخی حالات ، کانیها چه بطور آزاد و چه در داخل سنگ ، بلورهای بسیار بزرگ و زیبایی می‌سازند. با این حال در بسیاری موارد بلورها آن اندازه ریز هستند که با چشم غیر مسلح قابل تفکیک و تشخیص نیستند. بلورهای ریز کانیها را با ذره بین دستی یا در بررسیهای دقیق ، با میکروسکوپهای پلاریزان و اشعه ایکس مورد بررسی قرار می‌دهند.

مباحث مرتبط با عنوان

مقدمه

تشخیص سنگهای سازنده پوسته زمین نیاز به شناسایی اجزا تشکیل دهنده آنها یعنی کانیها دارد. خوشبختانه تعداد کانیهای سنگ ساز محدود است. علاوه برآن ، رابطه نزدیکی بین خواص فیزیکی ظاهری کانی با ترکیب شیمیایی و مشخصات بلورشناسی آن وجود دارد. از این رو پس از کمی تمرین می‌توان با استفاده از اینگونه خواص که تعیین آنها معمولا نیاز به ابزارهای پیچیده ندارد، نام کانی را به سهولت در روی زمین تعیین کرد. وسایل مورد نیاز برای نمونه گیری و شناسایی فوری کانیها شامل چکش زمین شناسی ، کیسه نمونه گیری ، یک تکه شیشه ، یک تکه چینی بدون لعاب ، ماژیک ، ذره بین و یک شیشه اسید هیدرو کلریک رقیق است.

مهمترین روشهای شناسایی کانیها

جلا

جلای هر کانی در واقع توانایی آن در منعکس ساختن ، متفرق کردن یا جذب نور است. شاید یک مثال بتواند مفهوم جلا را بهتر نشان دهد. دو کانی پیریت و گوگرد هر دو زرد رنگ هستند. ولی به دلیل بازتاب متفاوت نور از آنها ، جلاهای مشخص و متفاوتی را از خود نشان می‌دهند. بطور کلی هر چه انعکاس و انکسار نور از سطح کانی و سطوح رخ و شکستگی داخل آن شدیدتر باشد، جلای آن نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود. از طرفی چون جلا در نمونه‌های مختلف یک کانی کم و بیش پایدار است، از این رو وسیله مناسبی برای تشخیص کانیها است. جلای کانیها را می‌توان به دو گروه فلزی و غیر فلزی تقسیم کرد. تفاوت بین جلای فلزی و غیر فلزی کم و بیش مشابه تفاوت بین رنگ متالیک و رنگ عادی اتومبیلها است.

رنگ و رنگ خاکی

رنگ بخشهای سالم و هوانزده کانی نشانه دیگری برای تشخیص آن است. باید توجه داشت که پاره‌ای از کانیها حالتی گمراه کننده داشته و نمونه‌های مختلف آن رنگهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال ، کانی کوارتز ممکن است به رنگهای سفید شیری ، گلی ، بنفش ، بی رنگ و غیره دیده شود. از طرف دیگر ، چند کانی مختلف ممکن است به یک رنگ باشند. از این رو معمولا به همراه تعیین رنگ کانی ، رنگ خاکی آن را نیز مشخص می‌کنند. به این منظور گوشه‌ای از کانی مورد نظر را به روی یک صفحه چینی بدون لعاب می‌کشیم و اثر حاصل را مشاهده می‌کنیم.

باید توجه داشت که برای تعیین رنگ خاکی یک کانی ، سختی آن باید کمتر از سختی صفحه چینی بدون لعاب (حدود 7 ) باشد. رنگ و رنگ خاکی یک کانی الزاما مشابه نیست. به عنوان مثال رنگ خاکی کانیهای فلزی ممکن است همانند رنگ ظاهری آنها یا غیر از آن باشد. درصورتی که رنگ خاکی بیشتر کانیهای غیر فلزی ، صرفنظر از رنگ ظاهریشان ، سفید یا بی رنگ است.

سختی

سختی ، مقاومتی است که کانی در برابر خراشاندن ، ساییدن یا خراشیده شدن از خود نشان می‌دهد. برای تعیین سختی کانیها کافی است که هر کانی را توسط کانی دیگر خراش دهیم تا سختی نسبی آن دو معلوم گردد. برای اینکه تعیین سختی کانیها حالتی یکنواخت پیدا کند، فریدریک موس کانی شناس آلمانی ، 10 کانی را که بطور متوالی هر یک سخت تر از نمونه قبلی بود، انتخاب نمود. این 10 کانی که به مقیاس سختی موس معروف‌اند، امروزه به صورت گسترده جهت تعیین سختی کانیها مورد استفاده قرار می‌گیرند. باید توجه داشت که درجات سختی موس فقط نسبت سختی را نشان می‌دهد و نشانگر مقدار واقعی سختی کانی نیست. به این معنی که الماس (باسختی 10) ممکن است بیش از چندین برابر آپاتیت (باسختی 5) سخت باشد.

رخ

در برخی از کانیها نحوه قرار گرفتن اتمها در شبکه بلوری به نحوی است که در جهاتی خاص پیوندهای سست تری بین آنها ایجاد می‌شود. به نحوی که بر اثر ضربه یا فشار در امتداد آن سطوح با سهولت بیشتری می‌شکنند. به عنوان مثالی در این مورد می‌توان کانیهای گرومیکا را نام برد که در امتداد و به موازات یک سطح خاص ورقه ورقه شده و به اصطلاح رخ بر می‌دارند. نمونه دیگر بلور نمک طعام است که دارای سه دسته رخ عمود برهم است. بطور کلی هر دسته رخ در یک کانی به صورت گروهی از سطوح صاف و هموار ، که به موازات هم قرار گرفته‌اند، تظاهر می‌کند.

شکستگی

اگر با چکش ، ضربه‌ای به یک کانی بدون رخ وارد کنیم به شکلی خاص می‌شکند (در مورد کانیهای دارای رخ ، شکستگی باید در جهتی غیر از سطوح رخ آن ایجاد شود). شکستگی کانیهای مختلف ممکن است صاف و هموار ، خشن ، صدفی و یا تحته‌ای باشد. نوع شکستگی مشخصه خوبی برای تشخیص برخی از کانیها است. ضربه پذیری که نشان دهنده عکس العمل کانیها در برابر ضربه و همچنین مقاومت ذرات تشکیل دهنده کانی در مقابل خرد شدن و جدا شدن از یکدیگر است، نیز می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از شناسایی بکار آید. نحوه تغییر شکل کانیها نیز با یکدیگر فرق می‌کند. مس و طلا چکش خوارند، درصورتی که گوگرد ترد و شکننده است. میکاها نیز رفتاری کشسان دارند.

چگالی نسبی

چگالی نسبی هر کانی عبارت از وزن آن نسبت به وزن آب هم حجمش است. چگالی نسبی بیشتر کانیها بین 2 تا 3.5 است. اگر چگالی نسبی یک کانی کمتر از 2 باشد، در دست سبک به نظر می‌رسد. در مقابل اگر چگالی نسبی یک کانی بیش از 3.5 باشد، سنگین به نظر خواهد رسید.

خواص مغناطیسی

برخی از کانیها خاصیت مغناطیسی داشته یا توسط آهنربا جذب می‌شوند و این نشانه بسیار خوبی برای تشخیص آنهاست.

طعم ، بو و لمس

گروهی از کانیها طعم خاصی دارند، مانند هالیت (نمک طعام) که شور است و سیلویت (سولفات منیزیم آبدار) که تلخ است. بو نیز در مورد برخی از کانیها نشانه مناسبی برای تشخیص آنهاست. به عنوان مثال بر اثر مالش پیریت و حرارت دادن کانیهای سولفیدی بوی گوگرد به مشام می‌رسد. بر اثر مالش یا شکستن ترکیبات آرسنیک بوی سیر ایجاد می‌شود. لمس کانی توسط دست نیز ممکن است بتواند در شناسایی آن تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال کانی تالک در لمس با دست حالت یک جسم چوبی را تداعی می‌کند.

واکنش با اسید

تنها ویژگی شیمیایی که در شناسایی فوری کانیها بکار گرفته می‌شود، نحوه ترکیب آنها با اسید هیدرو کلریک ضعیف (5 تا 10 درصد) است. به عنوان مثال کلسیت در اسید رقیق می‌جوشد.

شکل کانیها

شرایط تشکیل کانیها همواره به صورتی نیست که بتواند بلورهای بزرگ و کاملا مشخص بسازند. البته در برخی حالات ، کانیها چه بطور آزاد و چه در داخل سنگ ، بلورهای بسیار بزرگ و زیبایی می‌سازند. با این حال در بسیاری موارد بلورها آن اندازه ریز هستند که با چشم غیر مسلح قابل تفکیک و تشخیص نیستند. بلورهای ریز کانیها را با ذره بین دستی یا در بررسیهای دقیق ، با میکروسکوپهای پلاریزان و اشعه ایکس مورد بررسی قرار می‌دهند.

مباحث مرتبط با عنوان

مقدمه

تشخیص سنگهای سازنده پوسته زمین نیاز به شناسایی اجزا تشکیل دهنده آنها یعنی کانیها دارد. خوشبختانه تعداد کانیهای سنگ ساز محدود است. علاوه برآن ، رابطه نزدیکی بین خواص فیزیکی ظاهری کانی با ترکیب شیمیایی و مشخصات بلورشناسی آن وجود دارد. از این رو پس از کمی تمرین می‌توان با استفاده از اینگونه خواص که تعیین آنها معمولا نیاز به ابزارهای پیچیده ندارد، نام کانی را به سهولت در روی زمین تعیین کرد. وسایل مورد نیاز برای نمونه گیری و شناسایی فوری کانیها شامل چکش زمین شناسی ، کیسه نمونه گیری ، یک تکه شیشه ، یک تکه چینی بدون لعاب ، ماژیک ، ذره بین و یک شیشه اسید هیدرو کلریک رقیق است.

مهمترین روشهای شناسایی کانیها

جلا

جلای هر کانی در واقع توانایی آن در منعکس ساختن ، متفرق کردن یا جذب نور است. شاید یک مثال بتواند مفهوم جلا را بهتر نشان دهد. دو کانی پیریت و گوگرد هر دو زرد رنگ هستند. ولی به دلیل بازتاب متفاوت نور از آنها ، جلاهای مشخص و متفاوتی را از خود نشان می‌دهند. بطور کلی هر چه انعکاس و انکسار نور از سطح کانی و سطوح رخ و شکستگی داخل آن شدیدتر باشد، جلای آن نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود. از طرفی چون جلا در نمونه‌های مختلف یک کانی کم و بیش پایدار است، از این رو وسیله مناسبی برای تشخیص کانیها است. جلای کانیها را می‌توان به دو گروه فلزی و غیر فلزی تقسیم کرد. تفاوت بین جلای فلزی و غیر فلزی کم و بیش مشابه تفاوت بین رنگ متالیک و رنگ عادی اتومبیلها است.

رنگ و رنگ خاکی

رنگ بخشهای سالم و هوانزده کانی نشانه دیگری برای تشخیص آن است. باید توجه داشت که پاره‌ای از کانیها حالتی گمراه کننده داشته و نمونه‌های مختلف آن رنگهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال ، کانی کوارتز ممکن است به رنگهای سفید شیری ، گلی ، بنفش ، بی رنگ و غیره دیده شود. از طرف دیگر ، چند کانی مختلف ممکن است به یک رنگ باشند. از این رو معمولا به همراه تعیین رنگ کانی ، رنگ خاکی آن را نیز مشخص می‌کنند. به این منظور گوشه‌ای از کانی مورد نظر را به روی یک صفحه چینی بدون لعاب می‌کشیم و اثر حاصل را مشاهده می‌کنیم.

باید توجه داشت که برای تعیین رنگ خاکی یک کانی ، سختی آن باید کمتر از سختی صفحه چینی بدون لعاب (حدود 7 ) باشد. رنگ و رنگ خاکی یک کانی الزاما مشابه نیست. به عنوان مثال رنگ خاکی کانیهای فلزی ممکن است همانند رنگ ظاهری آنها یا غیر از آن باشد. درصورتی که رنگ خاکی بیشتر کانیهای غیر فلزی ، صرفنظر از رنگ ظاهریشان ، سفید یا بی رنگ است.

سختی

سختی ، مقاومتی است که کانی در برابر خراشاندن ، ساییدن یا خراشیده شدن از خود نشان می‌دهد. برای تعیین سختی کانیها کافی است که هر کانی را توسط کانی دیگر خراش دهیم تا سختی نسبی آن دو معلوم گردد. برای اینکه تعیین سختی کانیها حالتی یکنواخت پیدا کند، فریدریک موس کانی شناس آلمانی ، 10 کانی را که بطور متوالی هر یک سخت تر از نمونه قبلی بود، انتخاب نمود. این 10 کانی که به مقیاس سختی موس معروف‌اند، امروزه به صورت گسترده جهت تعیین سختی کانیها مورد استفاده قرار می‌گیرند. باید توجه داشت که درجات سختی موس فقط نسبت سختی را نشان می‌دهد و نشانگر مقدار واقعی سختی کانی نیست. به این معنی که الماس (باسختی 10) ممکن است بیش از چندین برابر آپاتیت (باسختی 5) سخت باشد.

رخ

در برخی از کانیها نحوه قرار گرفتن اتمها در شبکه بلوری به نحوی است که در جهاتی خاص پیوندهای سست تری بین آنها ایجاد می‌شود. به نحوی که بر اثر ضربه یا فشار در امتداد آن سطوح با سهولت بیشتری می‌شکنند. به عنوان مثالی در این مورد می‌توان کانیهای گرومیکا را نام برد که در امتداد و به موازات یک سطح خاص ورقه ورقه شده و به اصطلاح رخ بر می‌دارند. نمونه دیگر بلور نمک طعام است که دارای سه دسته رخ عمود برهم است. بطور کلی هر دسته رخ در یک کانی به صورت گروهی از سطوح صاف و هموار ، که به موازات هم قرار گرفته‌اند، تظاهر می‌کند.

شکستگی

اگر با چکش ، ضربه‌ای به یک کانی بدون رخ وارد کنیم به شکلی خاص می‌شکند (در مورد کانیهای دارای رخ ، شکستگی باید در جهتی غیر از سطوح رخ آن ایجاد شود). شکستگی کانیهای مختلف ممکن است صاف و هموار ، خشن ، صدفی و یا تحته‌ای باشد. نوع شکستگی مشخصه خوبی برای تشخیص برخی از کانیها است. ضربه پذیری که نشان دهنده عکس العمل کانیها در برابر ضربه و همچنین مقاومت ذرات تشکیل دهنده کانی در مقابل خرد شدن و جدا شدن از یکدیگر است، نیز می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از شناسایی بکار آید. نحوه تغییر شکل کانیها نیز با یکدیگر فرق می‌کند. مس و طلا چکش خوارند، درصورتی که گوگرد ترد و شکننده است. میکاها نیز رفتاری کشسان دارند.

چگالی نسبی

چگالی نسبی هر کانی عبارت از وزن آن نسبت به وزن آب هم حجمش است. چگالی نسبی بیشتر کانیها بین 2 تا 3.5 است. اگر چگالی نسبی یک کانی کمتر از 2 باشد، در دست سبک به نظر می‌رسد. در مقابل اگر چگالی نسبی یک کانی بیش از 3.5 باشد، سنگین به نظر خواهد رسید.

خواص مغناطیسی

برخی از کانیها خاصیت مغناطیسی داشته یا توسط آهنربا جذب می‌شوند و این نشانه بسیار خوبی برای تشخیص آنهاست.

طعم ، بو و لمس

گروهی از کانیها طعم خاصی دارند، مانند هالیت (نمک طعام) که شور است و سیلویت (سولفات منیزیم آبدار) که تلخ است. بو نیز در مورد برخی از کانیها نشانه مناسبی برای تشخیص آنهاست. به عنوان مثال بر اثر مالش پیریت و حرارت دادن کانیهای سولفیدی بوی گوگرد به مشام می‌رسد. بر اثر مالش یا شکستن ترکیبات آرسنیک بوی سیر ایجاد می‌شود. لمس کانی توسط دست نیز ممکن است بتواند در شناسایی آن تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال کانی تالک در لمس با دست حالت یک جسم چوبی را تداعی می‌کند.

واکنش با اسید

تنها ویژگی شیمیایی که در شناسایی فوری کانیها بکار گرفته می‌شود، نحوه ترکیب آنها با اسید هیدرو کلریک ضعیف (5 تا 10 درصد) است. به عنوان مثال کلسیت در اسید رقیق می‌جوشد.

شکل کانیها

شرایط تشکیل کانیها همواره به صورتی نیست که بتواند بلورهای بزرگ و کاملا مشخص بسازند. البته در برخی حالات ، کانیها چه بطور آزاد و چه در داخل سنگ ، بلورهای بسیار بزرگ و زیبایی می‌سازند. با این حال در بسیاری موارد بلورها آن اندازه ریز هستند که با چشم غیر مسلح قابل تفکیک و تشخیص نیستند. بلورهای ریز کانیها را با ذره بین دستی یا در بررسیهای دقیق ، با میکروسکوپهای پلاریزان و اشعه ایکس مورد بررسی قرار می‌دهند.

مباحث مرتبط با عنوان

مقدمه

تشخیص سنگهای سازنده پوسته زمین نیاز به شناسایی اجزا تشکیل دهنده آنها یعنی کانیها دارد. خوشبختانه تعداد کانیهای سنگ ساز محدود است. علاوه برآن ، رابطه نزدیکی بین خواص فیزیکی ظاهری کانی با ترکیب شیمیایی و مشخصات بلورشناسی آن وجود دارد. از این رو پس از کمی تمرین می‌توان با استفاده از اینگونه خواص که تعیین آنها معمولا نیاز به ابزارهای پیچیده ندارد، نام کانی را به سهولت در روی زمین تعیین کرد. وسایل مورد نیاز برای نمونه گیری و شناسایی فوری کانیها شامل چکش زمین شناسی ، کیسه نمونه گیری ، یک تکه شیشه ، یک تکه چینی بدون لعاب ، ماژیک ، ذره بین و یک شیشه اسید هیدرو کلریک رقیق است.

مهمترین روشهای شناسایی کانیها

جلا

جلای هر کانی در واقع توانایی آن در منعکس ساختن ، متفرق کردن یا جذب نور است. شاید یک مثال بتواند مفهوم جلا را بهتر نشان دهد. دو کانی پیریت و گوگرد هر دو زرد رنگ هستند. ولی به دلیل بازتاب متفاوت نور از آنها ، جلاهای مشخص و متفاوتی را از خود نشان می‌دهند. بطور کلی هر چه انعکاس و انکسار نور از سطح کانی و سطوح رخ و شکستگی داخل آن شدیدتر باشد، جلای آن نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود. از طرفی چون جلا در نمونه‌های مختلف یک کانی کم و بیش پایدار است، از این رو وسیله مناسبی برای تشخیص کانیها است. جلای کانیها را می‌توان به دو گروه فلزی و غیر فلزی تقسیم کرد. تفاوت بین جلای فلزی و غیر فلزی کم و بیش مشابه تفاوت بین رنگ متالیک و رنگ عادی اتومبیلها است.

رنگ و رنگ خاکی

رنگ بخشهای سالم و هوانزده کانی نشانه دیگری برای تشخیص آن است. باید توجه داشت که پاره‌ای از کانیها حالتی گمراه کننده داشته و نمونه‌های مختلف آن رنگهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال ، کانی کوارتز ممکن است به رنگهای سفید شیری ، گلی ، بنفش ، بی رنگ و غیره دیده شود. از طرف دیگر ، چند کانی مختلف ممکن است به یک رنگ باشند. از این رو معمولا به همراه تعیین رنگ کانی ، رنگ خاکی آن را نیز مشخص می‌کنند. به این منظور گوشه‌ای از کانی مورد نظر را به روی یک صفحه چینی بدون لعاب می‌کشیم و اثر حاصل را مشاهده می‌کنیم.

باید توجه داشت که برای تعیین رنگ خاکی یک کانی ، سختی آن باید کمتر از سختی صفحه چینی بدون لعاب (حدود 7 ) باشد. رنگ و رنگ خاکی یک کانی الزاما مشابه نیست. به عنوان مثال رنگ خاکی کانیهای فلزی ممکن است همانند رنگ ظاهری آنها یا غیر از آن باشد. درصورتی که رنگ خاکی بیشتر کانیهای غیر فلزی ، صرفنظر از رنگ ظاهریشان ، سفید یا بی رنگ است.

سختی

سختی ، مقاومتی است که کانی در برابر خراشاندن ، ساییدن یا خراشیده شدن از خود نشان می‌دهد. برای تعیین سختی کانیها کافی است که هر کانی را توسط کانی دیگر خراش دهیم تا سختی نسبی آن دو معلوم گردد. برای اینکه تعیین سختی کانیها حالتی یکنواخت پیدا کند، فریدریک موس کانی شناس آلمانی ، 10 کانی را که بطور متوالی هر یک سخت تر از نمونه قبلی بود، انتخاب نمود. این 10 کانی که به مقیاس سختی موس معروف‌اند، امروزه به صورت گسترده جهت تعیین سختی کانیها مورد استفاده قرار می‌گیرند. باید توجه داشت که درجات سختی موس فقط نسبت سختی را نشان می‌دهد و نشانگر مقدار واقعی سختی کانی نیست. به این معنی که الماس (باسختی 10) ممکن است بیش از چندین برابر آپاتیت (باسختی 5) سخت باشد.

رخ

در برخی از کانیها نحوه قرار گرفتن اتمها در شبکه بلوری به نحوی است که در جهاتی خاص پیوندهای سست تری بین آنها ایجاد می‌شود. به نحوی که بر اثر ضربه یا فشار در امتداد آن سطوح با سهولت بیشتری می‌شکنند. به عنوان مثالی در این مورد می‌توان کانیهای گرومیکا را نام برد که در امتداد و به موازات یک سطح خاص ورقه ورقه شده و به اصطلاح رخ بر می‌دارند. نمونه دیگر بلور نمک طعام است که دارای سه دسته رخ عمود برهم است. بطور کلی هر دسته رخ در یک کانی به صورت گروهی از سطوح صاف و هموار ، که به موازات هم قرار گرفته‌اند، تظاهر می‌کند.

شکستگی

اگر با چکش ، ضربه‌ای به یک کانی بدون رخ وارد کنیم به شکلی خاص می‌شکند (در مورد کانیهای دارای رخ ، شکستگی باید در جهتی غیر از سطوح رخ آن ایجاد شود). شکستگی کانیهای مختلف ممکن است صاف و هموار ، خشن ، صدفی و یا تحته‌ای باشد. نوع شکستگی مشخصه خوبی برای تشخیص برخی از کانیها است. ضربه پذیری که نشان دهنده عکس العمل کانیها در برابر ضربه و همچنین مقاومت ذرات تشکیل دهنده کانی در مقابل خرد شدن و جدا شدن از یکدیگر است، نیز می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از شناسایی بکار آید. نحوه تغییر شکل کانیها نیز با یکدیگر فرق می‌کند. مس و طلا چکش خوارند، درصورتی که گوگرد ترد و شکننده است. میکاها نیز رفتاری کشسان دارند.

چگالی نسبی

چگالی نسبی هر کانی عبارت از وزن آن نسبت به وزن آب هم حجمش است. چگالی نسبی بیشتر کانیها بین 2 تا 3.5 است. اگر چگالی نسبی یک کانی کمتر از 2 باشد، در دست سبک به نظر می‌رسد. در مقابل اگر چگالی نسبی یک کانی بیش از 3.5 باشد، سنگین به نظر خواهد رسید.

خواص مغناطیسی

برخی از کانیها خاصیت مغناطیسی داشته یا توسط آهنربا جذب می‌شوند و این نشانه بسیار خوبی برای تشخیص آنهاست.

طعم ، بو و لمس

گروهی از کانیها طعم خاصی دارند، مانند هالیت (نمک طعام) که شور است و سیلویت (سولفات منیزیم آبدار) که تلخ است. بو نیز در مورد برخی از کانیها نشانه مناسبی برای تشخیص آنهاست. به عنوان مثال بر اثر مالش پیریت و حرارت دادن کانیهای سولفیدی بوی گوگرد به مشام می‌رسد. بر اثر مالش یا شکستن ترکیبات آرسنیک بوی سیر ایجاد می‌شود. لمس کانی توسط دست نیز ممکن است بتواند در شناسایی آن تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال کانی تالک در لمس با دست حالت یک جسم چوبی را تداعی می‌کند.

واکنش با اسید

تنها ویژگی شیمیایی که در شناسایی فوری کانیها بکار گرفته می‌شود، نحوه ترکیب آنها با اسید هیدرو کلریک ضعیف (5 تا 10 درصد) است. به عنوان مثال کلسیت در اسید رقیق می‌جوشد.

شکل کانیها

شرایط تشکیل کانیها همواره به صورتی نیست که بتواند بلورهای بزرگ و کاملا مشخص بسازند. البته در برخی حالات ، کانیها چه بطور آزاد و چه در داخل سنگ ، بلورهای بسیار بزرگ و زیبایی می‌سازند. با این حال در بسیاری موارد بلورها آن اندازه ریز هستند که با چشم غیر مسلح قابل تفکیک و تشخیص نیستند. بلورهای ریز کانیها را با ذره بین دستی یا در بررسیهای دقیق ، با میکروسکوپهای پلاریزان و اشعه ایکس مورد بررسی قرار می‌دهند.

مباحث مرتبط با عنوان

مقدمه

تشخیص سنگهای سازنده پوسته زمین نیاز به شناسایی اجزا تشکیل دهنده آنها یعنی کانیها دارد. خوشبختانه تعداد کانیهای سنگ ساز محدود است. علاوه برآن ، رابطه نزدیکی بین خواص فیزیکی ظاهری کانی با ترکیب شیمیایی و مشخصات بلورشناسی آن وجود دارد. از این رو پس از کمی تمرین می‌توان با استفاده از اینگونه خواص که تعیین آنها معمولا نیاز به ابزارهای پیچیده ندارد، نام کانی را به سهولت در روی زمین تعیین کرد. وسایل مورد نیاز برای نمونه گیری و شناسایی فوری کانیها شامل چکش زمین شناسی ، کیسه نمونه گیری ، یک تکه شیشه ، یک تکه چینی بدون لعاب ، ماژیک ، ذره بین و یک شیشه اسید هیدرو کلریک رقیق است.

مهمترین روشهای شناسایی کانیها

جلا

جلای هر کانی در واقع توانایی آن در منعکس ساختن ، متفرق کردن یا جذب نور است. شاید یک مثال بتواند مفهوم جلا را بهتر نشان دهد. دو کانی پیریت و گوگرد هر دو زرد رنگ هستند. ولی به دلیل بازتاب متفاوت نور از آنها ، جلاهای مشخص و متفاوتی را از خود نشان می‌دهند. بطور کلی هر چه انعکاس و انکسار نور از سطح کانی و سطوح رخ و شکستگی داخل آن شدیدتر باشد، جلای آن نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود. از طرفی چون جلا در نمونه‌های مختلف یک کانی کم و بیش پایدار است، از این رو وسیله مناسبی برای تشخیص کانیها است. جلای کانیها را می‌توان به دو گروه فلزی و غیر فلزی تقسیم کرد. تفاوت بین جلای فلزی و غیر فلزی کم و بیش مشابه تفاوت بین رنگ متالیک و رنگ عادی اتومبیلها است.

رنگ و رنگ خاکی

رنگ بخشهای سالم و هوانزده کانی نشانه دیگری برای تشخیص آن است. باید توجه داشت که پاره‌ای از کانیها حالتی گمراه کننده داشته و نمونه‌های مختلف آن رنگهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال ، کانی کوارتز ممکن است به رنگهای سفید شیری ، گلی ، بنفش ، بی رنگ و غیره دیده شود. از طرف دیگر ، چند کانی مختلف ممکن است به یک رنگ باشند. از این رو معمولا به همراه تعیین رنگ کانی ، رنگ خاکی آن را نیز مشخص می‌کنند. به این منظور گوشه‌ای از کانی مورد نظر را به روی یک صفحه چینی بدون لعاب می‌کشیم و اثر حاصل را مشاهده می‌کنیم.

باید توجه داشت که برای تعیین رنگ خاکی یک کانی ، سختی آن باید کمتر از سختی صفحه چینی بدون لعاب (حدود 7 ) باشد. رنگ و رنگ خاکی یک کانی الزاما مشابه نیست. به عنوان مثال رنگ خاکی کانیهای فلزی ممکن است همانند رنگ ظاهری آنها یا غیر از آن باشد. درصورتی که رنگ خاکی بیشتر کانیهای غیر فلزی ، صرفنظر از رنگ ظاهریشان ، سفید یا بی رنگ است.

سختی

سختی ، مقاومتی است که کانی در برابر خراشاندن ، ساییدن یا خراشیده شدن از خود نشان می‌دهد. برای تعیین سختی کانیها کافی است که هر کانی را توسط کانی دیگر خراش دهیم تا سختی نسبی آن دو معلوم گردد. برای اینکه تعیین سختی کانیها حالتی یکنواخت پیدا کند، فریدریک موس کانی شناس آلمانی ، 10 کانی را که بطور متوالی هر یک سخت تر از نمونه قبلی بود، انتخاب نمود. این 10 کانی که به مقیاس سختی موس معروف‌اند، امروزه به صورت گسترده جهت تعیین سختی کانیها مورد استفاده قرار می‌گیرند. باید توجه داشت که درجات سختی موس فقط نسبت سختی را نشان می‌دهد و نشانگر مقدار واقعی سختی کانی نیست. به این معنی که الماس (باسختی 10) ممکن است بیش از چندین برابر آپاتیت (باسختی 5) سخت باشد.

رخ

در برخی از کانیها نحوه قرار گرفتن اتمها در شبکه بلوری به نحوی است که در جهاتی خاص پیوندهای سست تری بین آنها ایجاد می‌شود. به نحوی که بر اثر ضربه یا فشار در امتداد آن سطوح با سهولت بیشتری می‌شکنند. به عنوان مثالی در این مورد می‌توان کانیهای گرومیکا را نام برد که در امتداد و به موازات یک سطح خاص ورقه ورقه شده و به اصطلاح رخ بر می‌دارند. نمونه دیگر بلور نمک طعام است که دارای سه دسته رخ عمود برهم است. بطور کلی هر دسته رخ در یک کانی به صورت گروهی از سطوح صاف و هموار ، که به موازات هم قرار گرفته‌اند، تظاهر می‌کند.

شکستگی

اگر با چکش ، ضربه‌ای به یک کانی بدون رخ وارد کنیم به شکلی خاص می‌شکند (در مورد کانیهای دارای رخ ، شکستگی باید در جهتی غیر از سطوح رخ آن ایجاد شود). شکستگی کانیهای مختلف ممکن است صاف و هموار ، خشن ، صدفی و یا تحته‌ای باشد. نوع شکستگی مشخصه خوبی برای تشخیص برخی از کانیها است. ضربه پذیری که نشان دهنده عکس العمل کانیها در برابر ضربه و همچنین مقاومت ذرات تشکیل دهنده کانی در مقابل خرد شدن و جدا شدن از یکدیگر است، نیز می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از شناسایی بکار آید. نحوه تغییر شکل کانیها نیز با یکدیگر فرق می‌کند. مس و طلا چکش خوارند، درصورتی که گوگرد ترد و شکننده است. میکاها نیز رفتاری کشسان دارند.

چگالی نسبی

چگالی نسبی هر کانی عبارت از وزن آن نسبت به وزن آب هم حجمش است. چگالی نسبی بیشتر کانیها بین 2 تا 3.5 است. اگر چگالی نسبی یک کانی کمتر از 2 باشد، در دست سبک به نظر می‌رسد. در مقابل اگر چگالی نسبی یک کانی بیش از 3.5 باشد، سنگین به نظر خواهد رسید.

خواص مغناطیسی

برخی از کانیها خاصیت مغناطیسی داشته یا توسط آهنربا جذب می‌شوند و این نشانه بسیار خوبی برای تشخیص آنهاست.

طعم ، بو و لمس

گروهی از کانیها طعم خاصی دارند، مانند هالیت (نمک طعام) که شور است و سیلویت (سولفات منیزیم آبدار) که تلخ است. بو نیز در مورد برخی از کانیها نشانه مناسبی برای تشخیص آنهاست. به عنوان مثال بر اثر مالش پیریت و حرارت دادن کانیهای سولفیدی بوی گوگرد به مشام می‌رسد. بر اثر مالش یا شکستن ترکیبات آرسنیک بوی سیر ایجاد می‌شود. لمس کانی توسط دست نیز ممکن است بتواند در شناسایی آن تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال کانی تالک در لمس با دست حالت یک جسم چوبی را تداعی می‌کند.

واکنش با اسید

تنها ویژگی شیمیایی که در شناسایی فوری کانیها بکار گرفته می‌شود، نحوه ترکیب آنها با اسید هیدرو کلریک ضعیف (5 تا 10 درصد) است. به عنوان مثال کلسیت در اسید رقیق می‌جوشد.

شکل کانیها

شرایط تشکیل کانیها همواره به صورتی نیست که بتواند بلورهای بزرگ و کاملا مشخص بسازند. البته در برخی حالات ، کانیها چه بطور آزاد و چه در داخل سنگ ، بلورهای بسیار بزرگ و زیبایی می‌سازند. با این حال در بسیاری موارد بلورها آن اندازه ریز هستند که با چشم غیر مسلح قابل تفکیک و تشخیص نیستند. بلورهای ریز کانیها را با ذره بین دستی یا در بررسیهای دقیق ، با میکروسکوپهای پلاریزان و اشعه ایکس مورد بررسی قرار می‌دهند.

مباحث مرتبط با عنوان

مقدمه

تشخیص سنگهای سازنده پوسته زمین نیاز به شناسایی اجزا تشکیل دهنده آنها یعنی کانیها دارد. خوشبختانه تعداد کانیهای سنگ ساز محدود است. علاوه برآن ، رابطه نزدیکی بین خواص فیزیکی ظاهری کانی با ترکیب شیمیایی و مشخصات بلورشناسی آن وجود دارد. از این رو پس از کمی تمرین می‌توان با استفاده از اینگونه خواص که تعیین آنها معمولا نیاز به ابزارهای پیچیده ندارد، نام کانی را به سهولت در روی زمین تعیین کرد. وسایل مورد نیاز برای نمونه گیری و شناسایی فوری کانیها شامل چکش زمین شناسی ، کیسه نمونه گیری ، یک تکه شیشه ، یک تکه چینی بدون لعاب ، ماژیک ، ذره بین و یک شیشه اسید هیدرو کلریک رقیق است.

مهمترین روشهای شناسایی کانیها

جلا

جلای هر کانی در واقع توانایی آن در منعکس ساختن ، متفرق کردن یا جذب نور است. شاید یک مثال بتواند مفهوم جلا را بهتر نشان دهد. دو کانی پیریت و گوگرد هر دو زرد رنگ هستند. ولی به دلیل بازتاب متفاوت نور از آنها ، جلاهای مشخص و متفاوتی را از خود نشان می‌دهند. بطور کلی هر چه انعکاس و انکسار نور از سطح کانی و سطوح رخ و شکستگی داخل آن شدیدتر باشد، جلای آن نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود. از طرفی چون جلا در نمونه‌های مختلف یک کانی کم و بیش پایدار است، از این رو وسیله مناسبی برای تشخیص کانیها است. جلای کانیها را می‌توان به دو گروه فلزی و غیر فلزی تقسیم کرد. تفاوت بین جلای فلزی و غیر فلزی کم و بیش مشابه تفاوت بین رنگ متالیک و رنگ عادی اتومبیلها است.

رنگ و رنگ خاکی

رنگ بخشهای سالم و هوانزده کانی نشانه دیگری برای تشخیص آن است. باید توجه داشت که پاره‌ای از کانیها حالتی گمراه کننده داشته و نمونه‌های مختلف آن رنگهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال ، کانی کوارتز ممکن است به رنگهای سفید شیری ، گلی ، بنفش ، بی رنگ و غیره دیده شود. از طرف دیگر ، چند کانی مختلف ممکن است به یک رنگ باشند. از این رو معمولا به همراه تعیین رنگ کانی ، رنگ خاکی آن را نیز مشخص می‌کنند. به این منظور گوشه‌ای از کانی مورد نظر را به روی یک صفحه چینی بدون لعاب می‌کشیم و اثر حاصل را مشاهده می‌کنیم.

باید توجه داشت که برای تعیین رنگ خاکی یک کانی ، سختی آن باید کمتر از سختی صفحه چینی بدون لعاب (حدود 7 ) باشد. رنگ و رنگ خاکی یک کانی الزاما مشابه نیست. به عنوان مثال رنگ خاکی کانیهای فلزی ممکن است همانند رنگ ظاهری آنها یا غیر از آن باشد. درصورتی که رنگ خاکی بیشتر کانیهای غیر فلزی ، صرفنظر از رنگ ظاهریشان ، سفید یا بی رنگ است.

سختی

سختی ، مقاومتی است که کانی در برابر خراشاندن ، ساییدن یا خراشیده شدن از خود نشان می‌دهد. برای تعیین سختی کانیها کافی است که هر کانی را توسط کانی دیگر خراش دهیم تا سختی نسبی آن دو معلوم گردد. برای اینکه تعیین سختی کانیها حالتی یکنواخت پیدا کند، فریدریک موس کانی شناس آلمانی ، 10 کانی را که بطور متوالی هر یک سخت تر از نمونه قبلی بود، انتخاب نمود. این 10 کانی که به مقیاس سختی موس معروف‌اند، امروزه به صورت گسترده جهت تعیین سختی کانیها مورد استفاده قرار می‌گیرند. باید توجه داشت که درجات سختی موس فقط نسبت سختی را نشان می‌دهد و نشانگر مقدار واقعی سختی کانی نیست. به این معنی که الماس (باسختی 10) ممکن است بیش از چندین برابر آپاتیت (باسختی 5) سخت باشد.

رخ

در برخی از کانیها نحوه قرار گرفتن اتمها در شبکه بلوری به نحوی است که در جهاتی خاص پیوندهای سست تری بین آنها ایجاد می‌شود. به نحوی که بر اثر ضربه یا فشار در امتداد آن سطوح با سهولت بیشتری می‌شکنند. به عنوان مثالی در این مورد می‌توان کانیهای گرومیکا را نام برد که در امتداد و به موازات یک سطح خاص ورقه ورقه شده و به اصطلاح رخ بر می‌دارند. نمونه دیگر بلور نمک طعام است که دارای سه دسته رخ عمود برهم است. بطور کلی هر دسته رخ در یک کانی به صورت گروهی از سطوح صاف و هموار ، که به موازات هم قرار گرفته‌اند، تظاهر می‌کند.

شکستگی

اگر با چکش ، ضربه‌ای به یک کانی بدون رخ وارد کنیم به شکلی خاص می‌شکند (در مورد کانیهای دارای رخ ، شکستگی باید در جهتی غیر از سطوح رخ آن ایجاد شود). شکستگی کانیهای مختلف ممکن است صاف و هموار ، خشن ، صدفی و یا تحته‌ای باشد. نوع شکستگی مشخصه خوبی برای تشخیص برخی از کانیها است. ضربه پذیری که نشان دهنده عکس العمل کانیها در برابر ضربه و همچنین مقاومت ذرات تشکیل دهنده کانی در مقابل خرد شدن و جدا شدن از یکدیگر است، نیز می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از شناسایی بکار آید. نحوه تغییر شکل کانیها نیز با یکدیگر فرق می‌کند. مس و طلا چکش خوارند، درصورتی که گوگرد ترد و شکننده است. میکاها نیز رفتاری کشسان دارند.

چگالی نسبی

چگالی نسبی هر کانی عبارت از وزن آن نسبت به وزن آب هم حجمش است. چگالی نسبی بیشتر کانیها بین 2 تا 3.5 است. اگر چگالی نسبی یک کانی کمتر از 2 باشد، در دست سبک به نظر می‌رسد. در مقابل اگر چگالی نسبی یک کانی بیش از 3.5 باشد، سنگین به نظر خواهد رسید.

خواص مغناطیسی

برخی از کانیها خاصیت مغناطیسی داشته یا توسط آهنربا جذب می‌شوند و این نشانه بسیار خوبی برای تشخیص آنهاست.

طعم ، بو و لمس

گروهی از کانیها طعم خاصی دارند، مانند هالیت (نمک طعام) که شور است و سیلویت (سولفات منیزیم آبدار) که تلخ است. بو نیز در مورد برخی از کانیها نشانه مناسبی برای تشخیص آنهاست. به عنوان مثال بر اثر مالش پیریت و حرارت دادن کانیهای سولفیدی بوی گوگرد به مشام می‌رسد. بر اثر مالش یا شکستن ترکیبات آرسنیک بوی سیر ایجاد می‌شود. لمس کانی توسط دست نیز ممکن است بتواند در شناسایی آن تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال کانی تالک در لمس با دست حالت یک جسم چوبی را تداعی می‌کند.

واکنش با اسید

تنها ویژگی شیمیایی که در شناسایی فوری کانیها بکار گرفته می‌شود، نحوه ترکیب آنها با اسید هیدرو کلریک ضعیف (5 تا 10 درصد) است. به عنوان مثال کلسیت در اسید رقیق می‌جوشد.

شکل کانیها

شرایط تشکیل کانیها همواره به صورتی نیست که بتواند بلورهای بزرگ و کاملا مشخص بسازند. البته در برخی حالات ، کانیها چه بطور آزاد و چه در داخل سنگ ، بلورهای بسیار بزرگ و زیبایی می‌سازند. با این حال در بسیاری موارد بلورها آن اندازه ریز هستند که با چشم غیر مسلح قابل تفکیک و تشخیص نیستند. بلورهای ریز کانیها را با ذره بین دستی یا در بررسیهای دقیق ، با میکروسکوپهای پلاریزان و اشعه ایکس مورد بررسی قرار می‌دهند.

مباحث مرتبط با عنوان

مقدمه

تشخیص سنگهای سازنده پوسته زمین نیاز به شناسایی اجزا تشکیل دهنده آنها یعنی کانیها دارد. خوشبختانه تعداد کانیهای سنگ ساز محدود است. علاوه برآن ، رابطه نزدیکی بین خواص فیزیکی ظاهری کانی با ترکیب شیمیایی و مشخصات بلورشناسی آن وجود دارد. از این رو پس از کمی تمرین می‌توان با استفاده از اینگونه خواص که تعیین آنها معمولا نیاز به ابزارهای پیچیده ندارد، نام کانی را به سهولت در روی زمین تعیین کرد. وسایل مورد نیاز برای نمونه گیری و شناسایی فوری کانیها شامل چکش زمین شناسی ، کیسه نمونه گیری ، یک تکه شیشه ، یک تکه چینی بدون لعاب ، ماژیک ، ذره بین و یک شیشه اسید هیدرو کلریک رقیق است.

مهمترین روشهای شناسایی کانیها

جلا

جلای هر کانی در واقع توانایی آن در منعکس ساختن ، متفرق کردن یا جذب نور است. شاید یک مثال بتواند مفهوم جلا را بهتر نشان دهد. دو کانی پیریت و گوگرد هر دو زرد رنگ هستند. ولی به دلیل بازتاب متفاوت نور از آنها ، جلاهای مشخص و متفاوتی را از خود نشان می‌دهند. بطور کلی هر چه انعکاس و انکسار نور از سطح کانی و سطوح رخ و شکستگی داخل آن شدیدتر باشد، جلای آن نیز قویتر و شدیدتر خواهد بود. از طرفی چون جلا در نمونه‌های مختلف یک کانی کم و بیش پایدار است، از این رو وسیله مناسبی برای تشخیص کانیها است. جلای کانیها را می‌توان به دو گروه فلزی و غیر فلزی تقسیم کرد. تفاوت بین جلای فلزی و غیر فلزی کم و بیش مشابه تفاوت بین رنگ متالیک و رنگ عادی اتومبیلها است.

رنگ و رنگ خاکی

رنگ بخشهای سالم و هوانزده کانی نشانه دیگری برای تشخیص آن است. باید توجه داشت که پاره‌ای از کانیها حالتی گمراه کننده داشته و نمونه‌های مختلف آن رنگهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال ، کانی کوارتز ممکن است به رنگهای سفید شیری ، گلی ، بنفش ، بی رنگ و غیره دیده شود. از طرف دیگر ، چند کانی مختلف ممکن است به یک رنگ باشند. از این رو معمولا به همراه تعیین رنگ کانی ، رنگ خاکی آن را نیز مشخص می‌کنند. به این منظور گوشه‌ای از کانی مورد نظر را به روی یک صفحه چینی بدون لعاب می‌کشیم و اثر حاصل را مشاهده می‌کنیم.

باید توجه داشت که برای تعیین رنگ خاکی یک کانی ، سختی آن باید کمتر از سختی صفحه چینی بدون لعاب (حدود 7 ) باشد. رنگ و رنگ خاکی یک کانی الزاما مشابه نیست. به عنوان مثال رنگ خاکی کانیهای فلزی ممکن است همانند رنگ ظاهری آنها یا غیر از آن باشد. درصورتی که رنگ خاکی بیشتر کانیهای غیر فلزی ، صرفنظر از رنگ ظاهریشان ، سفید یا بی رنگ است.

سختی

سختی ، مقاومتی است که کانی در برابر خراشاندن ، ساییدن یا خراشیده شدن از خود نشان می‌دهد. برای تعیین سختی کانیها کافی است که هر کانی را توسط کانی دیگر خراش دهیم تا سختی نسبی آن دو معلوم گردد. برای اینکه تعیین سختی کانیها حالتی یکنواخت پیدا کند، فریدریک موس کانی شناس آلمانی ، 10 کانی را که بطور متوالی هر یک سخت تر از نمونه قبلی بود، انتخاب نمود. این 10 کانی که به مقیاس سختی موس معروف‌اند، امروزه به صورت گسترده جهت تعیین سختی کانیها مورد استفاده قرار می‌گیرند. باید توجه داشت که درجات سختی موس فقط نسبت سختی را نشان می‌دهد و نشانگر مقدار واقعی سختی کانی نیست. به این معنی که الماس (باسختی 10) ممکن است بیش از چندین برابر آپاتیت (باسختی 5) سخت باشد.

رخ

در برخی از کانیها نحوه قرار گرفتن اتمها در شبکه بلوری به نحوی است که در جهاتی خاص پیوندهای سست تری بین آنها ایجاد می‌شود. به نحوی که بر اثر ضربه یا فشار در امتداد آن سطوح با سهولت بیشتری می‌شکنند. به عنوان مثالی در این مورد می‌توان کانیهای گرومیکا را نام برد که در امتداد و به موازات یک سطح خاص ورقه ورقه شده و به اصطلاح رخ بر می‌دارند. نمونه دیگر بلور نمک طعام است که دارای سه دسته رخ عمود برهم است. بطور کلی هر دسته رخ در یک کانی به صورت گروهی از سطوح صاف و هموار ، که به موازات هم قرار گرفته‌اند، تظاهر می‌کند.

شکستگی

اگر با چکش ، ضربه‌ای به یک کانی بدون رخ وارد کنیم به شکلی خاص می‌شکند (در مورد کانیهای دارای رخ ، شکستگی باید در جهتی غیر از سطوح رخ آن ایجاد شود). شکستگی کانیهای مختلف ممکن است صاف و هموار ، خشن ، صدفی و یا تحته‌ای باشد. نوع شکستگی مشخصه خوبی برای تشخیص برخی از کانیها است. ضربه پذیری که نشان دهنده عکس العمل کانیها در برابر ضربه و همچنین مقاومت ذرات تشکیل دهنده کانی در مقابل خرد شدن و جدا شدن از یکدیگر است، نیز می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از شناسایی بکار آید. نحوه تغییر شکل کانیها نیز با یکدیگر فرق می‌کند. مس و طلا چکش خوارند، درصورتی که گوگرد ترد و شکننده است. میکاها نیز رفتاری کشسان دارند.

چگالی نسبی

چگالی نسبی هر کانی عبارت از وزن آن نسبت به وزن آب هم حجمش است. چگالی نسبی بیشتر کانیها بین 2 تا 3.5 است. اگر چگالی نسبی یک کانی کمتر از 2 باشد، در دست سبک به نظر می‌رسد. در مقابل اگر چگالی نسبی یک کانی بیش از 3.5 باشد، سنگین به نظر خواهد رسید.

خواص مغناطیسی

برخی از کانیها خاصیت مغناطیسی داشته یا توسط آهنربا جذب می‌شوند و این نشانه بسیار خوبی برای تشخیص آنهاست.

طعم ، بو و لمس

گروهی از کانیها طعم خاصی دارند، مانند هالیت (نمک طعام) که شور است و سیلویت (سولفات منیزیم آبدار) که تلخ است. بو نیز در مورد برخی از کانیها نشانه مناسبی برای تشخیص آنهاست. به عنوان مثال بر اثر مالش پیریت و حرارت دادن کانیهای سولفیدی بوی گوگرد به مشام می‌رسد. بر اثر مالش یا شکستن ترکیبات آرسنیک بوی سیر ایجاد می‌شود. لمس کانی توسط دست نیز ممکن است بتواند در شناسایی آن تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال کانی تالک در لمس با دست حالت یک جسم چوبی را تداعی می‌کند.

واکنش با اسید

تنها ویژگی شیمیایی که در شناسایی فوری کانیها بکار گرفته می‌شود، نحوه ترکیب آنها با اسید هیدرو کلریک ضعیف (5 تا 10 درصد) است. به عنوان مثال کلسیت در اسید رقیق می‌جوشد.

شکل کانیها

شرایط تشکیل کانیها همواره به صورتی نیست که بتواند بلورهای بزرگ و کاملا مشخص بسازند. البته در برخی حالات ، کانیها چه بطور آزاد و چه در داخل سنگ ، بلورهای بسیار بزرگ و زیبایی می‌سازند. با این حال در بسیاری موارد بلورها آن اندازه ریز هستند که با چشم غیر مسلح قابل تفکیک و تشخیص نیستند. بلورهای ریز کانیها را با ذره بین دستی یا در بررسیهای دقیق ، با میکروسکوپهای پلاریزان و اشعه ایکس مورد بررسی قرار می‌دهند.

مباحث مرتبط با عنوان

تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک معدن مسعود آباد لرستان

مقاله 9، دوره 7، شماره 14، بهار 1391، صفحه 91-97 XML اصل مقاله (509 K)
نوع مقاله: علمی - پژوهشی
نویسندگان
سید محمد جواد کلینی ؛ محمود عبداللهی؛ محمد باقر فتحی
دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک است. ابتدا به منظور تعیین نوع و مقدار مواد شیمیایی مصرفی، آزمایش­های اولیه در سلول معمولی (مکانیکی)، با پارامترهایی که  بهینه شده بودند انجام شد .در مرحله بعد آزمایش­های فلوتاسیون در سلول ستونی به منظور تعیین عوامل مؤثر و همچنین سطوح بهینه آن­ها انجام شد. آزمایش­ها در ستونی با قطر و طول به ترتیب 9 و 200 سانتی­متر انجام شد. به منظور مطالعه کانی­های موجود در نمونه­ از روش کانی شناسی میکروسکوپی و XRD و XRF استفاده شد. کانی شناسی میکروسکوپی نشان داد که نمونه از سه بخش پرعیار، عیار متوسط و کم­عیار تشکیل شده است.آنالیزXRD نشان داد که نمونه مورد آزمایش از کانی­های تالک، دولومیت، کلسیت و کوارتز تشکیل شده است. آنالیزXRF نشان داد که در بین ناخالصی­ها، CaO با مقدار تقریبی 35/6% بیشترین درصد را دارد. به منظور انجام آزمایش­های فلوتاسیون ستونی از طراحی آزمایش استفاده شده است که در این طراحی 3 پارامتر نرخ ته ریز، نرخ آب شستشو و نرخ هوادهی، هر کدام با سه سطح دخالت داده شده­اند. با این شرایط نرم افزار Qualitek-4 آرایه  را پیشنهاد کرد. دربهترین شرایط نرخ ته ریز 1، نرخ آب شستشوی 8/0 و نرخ هوادهی 1/0 به دست آمده است. همچنین  مقدار بازیابی وزنی برابر 81/88% است که این مقدار در مقایسه با مقدار بازیابی سلول مکانیکی حدود 20% افزایش یافته است. همچنین نتایج آزمایش سفیدی تالک خوراک، کنسانتره آزمایش بهینه فلوتاسیون ستونی و تکرار  آن به ترتیب 92%، 5/93% و 8/93 درصد بدست آمد که نشان­دهنده تأثیر افزایش حدود دو درصدی سفیدی تالک در بخش کنسانتره سلول ستونی است.
 
کلیدواژگان
فلوتاسیون ستونی؛ فلوتاسیون مکانیکی؛ تالک
مراجع

ابراهیم زاده گرجی، سوده، " بررسی فرآوری تالک خانقاه خوی"، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه امیر کبیر،(1384).

2- P.E.Sarquis and M.Gonzalez, "Technical note limits of the use of industrial talc-the carbonate effect", Minerals Engineering, Vol.11, No.7, pp 657-660, 1998.

3- قاضی‌زاده، کمال الدین، "فرآوری تالک معدن مسعود آباد جهت دست یابی به استاندارد های دارویی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1379.

4- Gulhan Ozbayoglu, "Beneficiation of a Turkish talc deposit by flotation", 20th World Mining Congress; 2005, 7-11 November 2005, Tehran-Iran.

5- کرمی، محسن، "امکان پذیری بازیابی ایندیم از پسماندهای لیچ کارخانه تولید روی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، 1385.


تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک معدن مسعود آباد لرستان

مقاله 9، دوره 7، شماره 14، بهار 1391، صفحه 91-97 XML اصل مقاله (509 K)
نوع مقاله: علمی - پژوهشی
نویسندگان
سید محمد جواد کلینی ؛ محمود عبداللهی؛ محمد باقر فتحی
دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک است. ابتدا به منظور تعیین نوع و مقدار مواد شیمیایی مصرفی، آزمایش­های اولیه در سلول معمولی (مکانیکی)، با پارامترهایی که  بهینه شده بودند انجام شد .در مرحله بعد آزمایش­های فلوتاسیون در سلول ستونی به منظور تعیین عوامل مؤثر و همچنین سطوح بهینه آن­ها انجام شد. آزمایش­ها در ستونی با قطر و طول به ترتیب 9 و 200 سانتی­متر انجام شد. به منظور مطالعه کانی­های موجود در نمونه­ از روش کانی شناسی میکروسکوپی و XRD و XRF استفاده شد. کانی شناسی میکروسکوپی نشان داد که نمونه از سه بخش پرعیار، عیار متوسط و کم­عیار تشکیل شده است.آنالیزXRD نشان داد که نمونه مورد آزمایش از کانی­های تالک، دولومیت، کلسیت و کوارتز تشکیل شده است. آنالیزXRF نشان داد که در بین ناخالصی­ها، CaO با مقدار تقریبی 35/6% بیشترین درصد را دارد. به منظور انجام آزمایش­های فلوتاسیون ستونی از طراحی آزمایش استفاده شده است که در این طراحی 3 پارامتر نرخ ته ریز، نرخ آب شستشو و نرخ هوادهی، هر کدام با سه سطح دخالت داده شده­اند. با این شرایط نرم افزار Qualitek-4 آرایه  را پیشنهاد کرد. دربهترین شرایط نرخ ته ریز 1، نرخ آب شستشوی 8/0 و نرخ هوادهی 1/0 به دست آمده است. همچنین  مقدار بازیابی وزنی برابر 81/88% است که این مقدار در مقایسه با مقدار بازیابی سلول مکانیکی حدود 20% افزایش یافته است. همچنین نتایج آزمایش سفیدی تالک خوراک، کنسانتره آزمایش بهینه فلوتاسیون ستونی و تکرار  آن به ترتیب 92%، 5/93% و 8/93 درصد بدست آمد که نشان­دهنده تأثیر افزایش حدود دو درصدی سفیدی تالک در بخش کنسانتره سلول ستونی است.
 
کلیدواژگان
فلوتاسیون ستونی؛ فلوتاسیون مکانیکی؛ تالک
مراجع

ابراهیم زاده گرجی، سوده، " بررسی فرآوری تالک خانقاه خوی"، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه امیر کبیر،(1384).

2- P.E.Sarquis and M.Gonzalez, "Technical note limits of the use of industrial talc-the carbonate effect", Minerals Engineering, Vol.11, No.7, pp 657-660, 1998.

3- قاضی‌زاده، کمال الدین، "فرآوری تالک معدن مسعود آباد جهت دست یابی به استاندارد های دارویی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1379.

4- Gulhan Ozbayoglu, "Beneficiation of a Turkish talc deposit by flotation", 20th World Mining Congress; 2005, 7-11 November 2005, Tehran-Iran.

5- کرمی، محسن، "امکان پذیری بازیابی ایندیم از پسماندهای لیچ کارخانه تولید روی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، 1385.

تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک معدن مسعود آباد لرستان

مقاله 9، دوره 7، شماره 14، بهار 1391، صفحه 91-97 XML اصل مقاله (509 K)
نوع مقاله: علمی - پژوهشی
نویسندگان
سید محمد جواد کلینی ؛ محمود عبداللهی؛ محمد باقر فتحی
دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک است. ابتدا به منظور تعیین نوع و مقدار مواد شیمیایی مصرفی، آزمایش­های اولیه در سلول معمولی (مکانیکی)، با پارامترهایی که  بهینه شده بودند انجام شد .در مرحله بعد آزمایش­های فلوتاسیون در سلول ستونی به منظور تعیین عوامل مؤثر و همچنین سطوح بهینه آن­ها انجام شد. آزمایش­ها در ستونی با قطر و طول به ترتیب 9 و 200 سانتی­متر انجام شد. به منظور مطالعه کانی­های موجود در نمونه­ از روش کانی شناسی میکروسکوپی و XRD و XRF استفاده شد. کانی شناسی میکروسکوپی نشان داد که نمونه از سه بخش پرعیار، عیار متوسط و کم­عیار تشکیل شده است.آنالیزXRD نشان داد که نمونه مورد آزمایش از کانی­های تالک، دولومیت، کلسیت و کوارتز تشکیل شده است. آنالیزXRF نشان داد که در بین ناخالصی­ها، CaO با مقدار تقریبی 35/6% بیشترین درصد را دارد. به منظور انجام آزمایش­های فلوتاسیون ستونی از طراحی آزمایش استفاده شده است که در این طراحی 3 پارامتر نرخ ته ریز، نرخ آب شستشو و نرخ هوادهی، هر کدام با سه سطح دخالت داده شده­اند. با این شرایط نرم افزار Qualitek-4 آرایه  را پیشنهاد کرد. دربهترین شرایط نرخ ته ریز 1، نرخ آب شستشوی 8/0 و نرخ هوادهی 1/0 به دست آمده است. همچنین  مقدار بازیابی وزنی برابر 81/88% است که این مقدار در مقایسه با مقدار بازیابی سلول مکانیکی حدود 20% افزایش یافته است. همچنین نتایج آزمایش سفیدی تالک خوراک، کنسانتره آزمایش بهینه فلوتاسیون ستونی و تکرار  آن به ترتیب 92%، 5/93% و 8/93 درصد بدست آمد که نشان­دهنده تأثیر افزایش حدود دو درصدی سفیدی تالک در بخش کنسانتره سلول ستونی است.
 
کلیدواژگان
فلوتاسیون ستونی؛ فلوتاسیون مکانیکی؛ تالک
مراجع

ابراهیم زاده گرجی، سوده، " بررسی فرآوری تالک خانقاه خوی"، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه امیر کبیر،(1384).

2- P.E.Sarquis and M.Gonzalez, "Technical note limits of the use of industrial talc-the carbonate effect", Minerals Engineering, Vol.11, No.7, pp 657-660, 1998.

3- قاضی‌زاده، کمال الدین، "فرآوری تالک معدن مسعود آباد جهت دست یابی به استاندارد های دارویی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1379.

4- Gulhan Ozbayoglu, "Beneficiation of a Turkish talc deposit by flotation", 20th World Mining Congress; 2005, 7-11 November 2005, Tehran-Iran.

5- کرمی، محسن، "امکان پذیری بازیابی ایندیم از پسماندهای لیچ کارخانه تولید روی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، 1385.

تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک معدن مسعود آباد لرستان

مقاله 9، دوره 7، شماره 14، بهار 1391، صفحه 91-97 XML اصل مقاله (509 K)
نوع مقاله: علمی - پژوهشی
نویسندگان
سید محمد جواد کلینی ؛ محمود عبداللهی؛ محمد باقر فتحی
دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک است. ابتدا به منظور تعیین نوع و مقدار مواد شیمیایی مصرفی، آزمایش­های اولیه در سلول معمولی (مکانیکی)، با پارامترهایی که  بهینه شده بودند انجام شد .در مرحله بعد آزمایش­های فلوتاسیون در سلول ستونی به منظور تعیین عوامل مؤثر و همچنین سطوح بهینه آن­ها انجام شد. آزمایش­ها در ستونی با قطر و طول به ترتیب 9 و 200 سانتی­متر انجام شد. به منظور مطالعه کانی­های موجود در نمونه­ از روش کانی شناسی میکروسکوپی و XRD و XRF استفاده شد. کانی شناسی میکروسکوپی نشان داد که نمونه از سه بخش پرعیار، عیار متوسط و کم­عیار تشکیل شده است.آنالیزXRD نشان داد که نمونه مورد آزمایش از کانی­های تالک، دولومیت، کلسیت و کوارتز تشکیل شده است. آنالیزXRF نشان داد که در بین ناخالصی­ها، CaO با مقدار تقریبی 35/6% بیشترین درصد را دارد. به منظور انجام آزمایش­های فلوتاسیون ستونی از طراحی آزمایش استفاده شده است که در این طراحی 3 پارامتر نرخ ته ریز، نرخ آب شستشو و نرخ هوادهی، هر کدام با سه سطح دخالت داده شده­اند. با این شرایط نرم افزار Qualitek-4 آرایه  را پیشنهاد کرد. دربهترین شرایط نرخ ته ریز 1، نرخ آب شستشوی 8/0 و نرخ هوادهی 1/0 به دست آمده است. همچنین  مقدار بازیابی وزنی برابر 81/88% است که این مقدار در مقایسه با مقدار بازیابی سلول مکانیکی حدود 20% افزایش یافته است. همچنین نتایج آزمایش سفیدی تالک خوراک، کنسانتره آزمایش بهینه فلوتاسیون ستونی و تکرار  آن به ترتیب 92%، 5/93% و 8/93 درصد بدست آمد که نشان­دهنده تأثیر افزایش حدود دو درصدی سفیدی تالک در بخش کنسانتره سلول ستونی است.
 
کلیدواژگان
فلوتاسیون ستونی؛ فلوتاسیون مکانیکی؛ تالک
مراجع

ابراهیم زاده گرجی، سوده، " بررسی فرآوری تالک خانقاه خوی"، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه امیر کبیر،(1384).

2- P.E.Sarquis and M.Gonzalez, "Technical note limits of the use of industrial talc-the carbonate effect", Minerals Engineering, Vol.11, No.7, pp 657-660, 1998.

3- قاضی‌زاده، کمال الدین، "فرآوری تالک معدن مسعود آباد جهت دست یابی به استاندارد های دارویی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1379.

4- Gulhan Ozbayoglu, "Beneficiation of a Turkish talc deposit by flotation", 20th World Mining Congress; 2005, 7-11 November 2005, Tehran-Iran.

5- کرمی، محسن، "امکان پذیری بازیابی ایندیم از پسماندهای لیچ کارخانه تولید روی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، 1385.

تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک معدن مسعود آباد لرستان

مقاله 9، دوره 7، شماره 14، بهار 1391، صفحه 91-97 XML اصل مقاله (509 K)
نوع مقاله: علمی - پژوهشی
نویسندگان
سید محمد جواد کلینی ؛ محمود عبداللهی؛ محمد باقر فتحی
دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک است. ابتدا به منظور تعیین نوع و مقدار مواد شیمیایی مصرفی، آزمایش­های اولیه در سلول معمولی (مکانیکی)، با پارامترهایی که  بهینه شده بودند انجام شد .در مرحله بعد آزمایش­های فلوتاسیون در سلول ستونی به منظور تعیین عوامل مؤثر و همچنین سطوح بهینه آن­ها انجام شد. آزمایش­ها در ستونی با قطر و طول به ترتیب 9 و 200 سانتی­متر انجام شد. به منظور مطالعه کانی­های موجود در نمونه­ از روش کانی شناسی میکروسکوپی و XRD و XRF استفاده شد. کانی شناسی میکروسکوپی نشان داد که نمونه از سه بخش پرعیار، عیار متوسط و کم­عیار تشکیل شده است.آنالیزXRD نشان داد که نمونه مورد آزمایش از کانی­های تالک، دولومیت، کلسیت و کوارتز تشکیل شده است. آنالیزXRF نشان داد که در بین ناخالصی­ها، CaO با مقدار تقریبی 35/6% بیشترین درصد را دارد. به منظور انجام آزمایش­های فلوتاسیون ستونی از طراحی آزمایش استفاده شده است که در این طراحی 3 پارامتر نرخ ته ریز، نرخ آب شستشو و نرخ هوادهی، هر کدام با سه سطح دخالت داده شده­اند. با این شرایط نرم افزار Qualitek-4 آرایه  را پیشنهاد کرد. دربهترین شرایط نرخ ته ریز 1، نرخ آب شستشوی 8/0 و نرخ هوادهی 1/0 به دست آمده است. همچنین  مقدار بازیابی وزنی برابر 81/88% است که این مقدار در مقایسه با مقدار بازیابی سلول مکانیکی حدود 20% افزایش یافته است. همچنین نتایج آزمایش سفیدی تالک خوراک، کنسانتره آزمایش بهینه فلوتاسیون ستونی و تکرار  آن به ترتیب 92%، 5/93% و 8/93 درصد بدست آمد که نشان­دهنده تأثیر افزایش حدود دو درصدی سفیدی تالک در بخش کنسانتره سلول ستونی است.
 
کلیدواژگان
فلوتاسیون ستونی؛ فلوتاسیون مکانیکی؛ تالک
مراجع

ابراهیم زاده گرجی، سوده، " بررسی فرآوری تالک خانقاه خوی"، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه امیر کبیر،(1384).

2- P.E.Sarquis and M.Gonzalez, "Technical note limits of the use of industrial talc-the carbonate effect", Minerals Engineering, Vol.11, No.7, pp 657-660, 1998.

3- قاضی‌زاده، کمال الدین، "فرآوری تالک معدن مسعود آباد جهت دست یابی به استاندارد های دارویی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1379.

4- Gulhan Ozbayoglu, "Beneficiation of a Turkish talc deposit by flotation", 20th World Mining Congress; 2005, 7-11 November 2005, Tehran-Iran.

5- کرمی، محسن، "امکان پذیری بازیابی ایندیم از پسماندهای لیچ کارخانه تولید روی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، 1385.

تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک معدن مسعود آباد لرستان

مقاله 9، دوره 7، شماره 14، بهار 1391، صفحه 91-97 XML اصل مقاله (509 K)
نوع مقاله: علمی - پژوهشی
نویسندگان
سید محمد جواد کلینی ؛ محمود عبداللهی؛ محمد باقر فتحی
دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک است. ابتدا به منظور تعیین نوع و مقدار مواد شیمیایی مصرفی، آزمایش­های اولیه در سلول معمولی (مکانیکی)، با پارامترهایی که  بهینه شده بودند انجام شد .در مرحله بعد آزمایش­های فلوتاسیون در سلول ستونی به منظور تعیین عوامل مؤثر و همچنین سطوح بهینه آن­ها انجام شد. آزمایش­ها در ستونی با قطر و طول به ترتیب 9 و 200 سانتی­متر انجام شد. به منظور مطالعه کانی­های موجود در نمونه­ از روش کانی شناسی میکروسکوپی و XRD و XRF استفاده شد. کانی شناسی میکروسکوپی نشان داد که نمونه از سه بخش پرعیار، عیار متوسط و کم­عیار تشکیل شده است.آنالیزXRD نشان داد که نمونه مورد آزمایش از کانی­های تالک، دولومیت، کلسیت و کوارتز تشکیل شده است. آنالیزXRF نشان داد که در بین ناخالصی­ها، CaO با مقدار تقریبی 35/6% بیشترین درصد را دارد. به منظور انجام آزمایش­های فلوتاسیون ستونی از طراحی آزمایش استفاده شده است که در این طراحی 3 پارامتر نرخ ته ریز، نرخ آب شستشو و نرخ هوادهی، هر کدام با سه سطح دخالت داده شده­اند. با این شرایط نرم افزار Qualitek-4 آرایه  را پیشنهاد کرد. دربهترین شرایط نرخ ته ریز 1، نرخ آب شستشوی 8/0 و نرخ هوادهی 1/0 به دست آمده است. همچنین  مقدار بازیابی وزنی برابر 81/88% است که این مقدار در مقایسه با مقدار بازیابی سلول مکانیکی حدود 20% افزایش یافته است. همچنین نتایج آزمایش سفیدی تالک خوراک، کنسانتره آزمایش بهینه فلوتاسیون ستونی و تکرار  آن به ترتیب 92%، 5/93% و 8/93 درصد بدست آمد که نشان­دهنده تأثیر افزایش حدود دو درصدی سفیدی تالک در بخش کنسانتره سلول ستونی است.
 
کلیدواژگان
فلوتاسیون ستونی؛ فلوتاسیون مکانیکی؛ تالک
مراجع

ابراهیم زاده گرجی، سوده، " بررسی فرآوری تالک خانقاه خوی"، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه امیر کبیر،(1384).

2- P.E.Sarquis and M.Gonzalez, "Technical note limits of the use of industrial talc-the carbonate effect", Minerals Engineering, Vol.11, No.7, pp 657-660, 1998.

3- قاضی‌زاده، کمال الدین، "فرآوری تالک معدن مسعود آباد جهت دست یابی به استاندارد های دارویی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1379.

4- Gulhan Ozbayoglu, "Beneficiation of a Turkish talc deposit by flotation", 20th World Mining Congress; 2005, 7-11 November 2005, Tehran-Iran.

5- کرمی، محسن، "امکان پذیری بازیابی ایندیم از پسماندهای لیچ کارخانه تولید روی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، 1385.

تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک معدن مسعود آباد لرستان

مقاله 9، دوره 7، شماره 14، بهار 1391، صفحه 91-97 XML اصل مقاله (509 K)
نوع مقاله: علمی - پژوهشی
نویسندگان
سید محمد جواد کلینی ؛ محمود عبداللهی؛ محمد باقر فتحی
دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
هدف از این تحقیق تعیین شرایط بهینه فلوتاسیون ستونی تالک است. ابتدا به منظور تعیین نوع و مقدار مواد شیمیایی مصرفی، آزمایش­های اولیه در سلول معمولی (مکانیکی)، با پارامترهایی که  بهینه شده بودند انجام شد .در مرحله بعد آزمایش­های فلوتاسیون در سلول ستونی به منظور تعیین عوامل مؤثر و همچنین سطوح بهینه آن­ها انجام شد. آزمایش­ها در ستونی با قطر و طول به ترتیب 9 و 200 سانتی­متر انجام شد. به منظور مطالعه کانی­های موجود در نمونه­ از روش کانی شناسی میکروسکوپی و XRD و XRF استفاده شد. کانی شناسی میکروسکوپی نشان داد که نمونه از سه بخش پرعیار، عیار متوسط و کم­عیار تشکیل شده است.آنالیزXRD نشان داد که نمونه مورد آزمایش از کانی­های تالک، دولومیت، کلسیت و کوارتز تشکیل شده است. آنالیزXRF نشان داد که در بین ناخالصی­ها، CaO با مقدار تقریبی 35/6% بیشترین درصد را دارد. به منظور انجام آزمایش­های فلوتاسیون ستونی از طراحی آزمایش استفاده شده است که در این طراحی 3 پارامتر نرخ ته ریز، نرخ آب شستشو و نرخ هوادهی، هر کدام با سه سطح دخالت داده شده­اند. با این شرایط نرم افزار Qualitek-4 آرایه  را پیشنهاد کرد. دربهترین شرایط نرخ ته ریز 1، نرخ آب شستشوی 8/0 و نرخ هوادهی 1/0 به دست آمده است. همچنین  مقدار بازیابی وزنی برابر 81/88% است که این مقدار در مقایسه با مقدار بازیابی سلول مکانیکی حدود 20% افزایش یافته است. همچنین نتایج آزمایش سفیدی تالک خوراک، کنسانتره آزمایش بهینه فلوتاسیون ستونی و تکرار  آن به ترتیب 92%، 5/93% و 8/93 درصد بدست آمد که نشان­دهنده تأثیر افزایش حدود دو درصدی سفیدی تالک در بخش کنسانتره سلول ستونی است.
 
کلیدواژگان
فلوتاسیون ستونی؛ فلوتاسیون مکانیکی؛ تالک
مراجع

ابراهیم زاده گرجی، سوده، " بررسی فرآوری تالک خانقاه خوی"، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه امیر کبیر،(1384).

2- P.E.Sarquis and M.Gonzalez, "Technical note limits of the use of industrial talc-the carbonate effect", Minerals Engineering, Vol.11, No.7, pp 657-660, 1998.

3- قاضی‌زاده، کمال الدین، "فرآوری تالک معدن مسعود آباد جهت دست یابی به استاندارد های دارویی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، 1379.

4- Gulhan Ozbayoglu, "Beneficiation of a Turkish talc deposit by flotation", 20th World Mining Congress; 2005, 7-11 November 2005, Tehran-Iran.

5- کرمی، محسن، "امکان پذیری بازیابی ایندیم از پسماندهای لیچ کارخانه تولید روی"، پروژه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، 1385.

شناسایی سنگ ها و کانی ها

سنگ نمک یک سنگ تک کانی است. این کانی هالیت نام دارد. سنگ های معروفی همچون سنگ آهک و ماسه سنگ نیز اکثرا تک کانی هستند. کانی آهک کلسیت و کانی ماسه سنگ کوارتز است . ماسه سنگ از دانه های ماسه سیمانی شده تشکیل می شود. اگر دانه ها ذرات کوچک کوارتز باشند که غالبا چنین است ونیز اگر سیمان نگهدارنده آنها کوارتز باشد که ممکن است چنین باشد، ماسه سنگ کاملا کوارتز است. با این حال ماسه سنگ ها ممکن است به وسیله کانی دیگری با یکدیگر متصل باشند. حتی ممکن است دانه های ماسه همگی از جنس کوارتز نباشند. در برخی از ماسه سنگها حداقل بخشی ازدانه های ماسه سنگ از جنس فلدسپات می باشند.

   در بسیاری از موارد دیدن کانیهای مختلف در یک سنگ آسان نیست . ذرات کانیهای مختلف ممکن است آنقدر کوچک و به قدری خوب مخلوط شده باشند که تصور می رود سنگ از یک کانی منفرد ساخته شده است . برای مثال  سنگ  اسلیت نشان نمی دهد که مخلوطی از کانیها است.

     مثل همه موارد روی زمین کانیها از یک یا چند عنصر شیمیایی ساخته می شوند. بیش از یک صد عنصر در طبیعت وجود دارد . بعضی فراوان و بعضی کمیاب هستند. برای آن که به آسانی بتوان گفت که هر ماده از چه عناصری ساخته می شود . دانشمندان از علامتهایی برای نمایش عناصر استفاده می کنند( مثلا H  برای هیدروژن ) . کانیها هم تک عنصری ( برای مثال طلا فقط از یک نوع اتم تشکیل شده). و هم ترکیبی هستند که از بیش از یک اتم یا عنصر پیوند داده شده  با یکدیگر, تشکیل می شوند. هر ترکیب یک فرمول دارد. این فرمول نشان می دهد که مثلا در آب، تعداد اتم های  هیدروژن دو برابر اتمهای اکسیژن است.هر کانی نیز فرمول مخصوص خود را دارد.

     اگر با ذره بین به برخی از دانه های نمک طعام نگاه کنید خواهید دید که این ذرات مکعب های کوچک و ریزی هستند . مکعب ها بلور می باشند. آنها شبیه شکل بلور هالیت هستند. نمک طعام یک شکل خاص از کانی هالیت است. اکثر کانیها به شکل بلور یافت می شوند.شکل بلور راهنمایی برای شناخت کانیها است . اما برای آنکه این راهنما مفید واقع شود شما باید شکل کانیها ی مختلف راکه به صورت بلور متبلور می شوند بشناسید.

  کانی ها ازنظر سختی بسیار متنوع هستند . بنابر این سختی یک کانی به شناسایی ان کمک می کند. مقیاس موهس  سختی کانی ها را از نقطه نظر سختی به ده درجه تقسیم بندی کرده است. کانی تالک در این مقیاس درجه یک ؛ و ژیپس درجه دو دارد  یعنی ژیپس از تا لک سخت تر است اما نه به سختی کلسیت که درجه آن سه است و به همین ترتیب الماس دارای درجه سختی ده است یعنی سخت ترین کانیها.

    در توصیف کانی ها همیشه سختی راذکر می کنند . اگر شما می خوانید یک کانی درجه سختی 5/7 دارد متوجه می شوید که از کوارتز سخت تر است امانه به اندازه توپاز . اگرسختی آن 5/2 است بین ژیپس و کلسیت قرار دارد.

هر کانی ؛ کانی نرمتر از خودش یا مثل خودش را خراش می دهد. با داشتن نمونه های دستی کانی ها, می توان سختی کانی دلخواه را بر اساس مقیاس موهس بررسی نمایید

مقیاس موهس:

1- تالک

2- ژیپس

3- کلسیت

4- فلوریت

5- آپاتیت

6- ارتوکلاز

7- کوارتز

8- توپاز

9- کروندوم

10- الماس

مثلا سختی ناخن انگشت برابر 5/2 است یعنی با ناخن می توان روی تالک و ژیپس خراش ایجاد کرد . و سختی سکه حدود 3 است . سختی یک چاقوی جیبی 5/5 است . سختی سوها ن فولادی خوب برابر 5/6 است بنابراین نمی توان با هیج سوهانی روی کوارتز خراش ایجاد کرد.

  فرض کنید شما سنگی در اختیار دارید که به خاطر رنگ آبی آن فکر می کنید فیروزه است. ولی با مطاله کانی فیروزه در می یابید که سختی فیروزه 6 است . اگر نمونه شما با یک سکه خراش بر دارد آنگاه به اشتباه خود پی می برید زیرا نمونه شما دارای سختی کمتر از سکه(3) است.

     موضوع دیگری که در شناسایی کانی مهم است رنگ خاکه کانی است .رنگ خاکه کانی هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب مالیده شود، با قی می ماند و این وسیله دیگری برای شناخت کانی ها است (سطح زیرین موزائیک لعاب دار یا قوری چینی در این مورد قابل استفاده است). رنگ خاکه ممکن نیست شبیه رنگ خود کانی باشد . برای مثال رنگ  کالکوپریت  زرد برنجین است ولی رنگ خاکه آن سیاه مایل به سبزاست. رنگ خاکه هوربنلاند سیاه مایل به سبز، بی رنگ است.

     یکی دیگرازعوامل شناسایی کانی ها چگالی آن جسم است. چگالی یعنی جرم واحد حجم ؛ یعنی اینکه یک متر مکعب آن ماده چند کیلو گرم است (ویا یک سانتیمتر مکعب آن چند گرم است). برای تعیین چگالی معمولا از یک ظرف درجه بندی شده استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا در ظرف درجه دارمقداری  آب (یا مایع مناسب دیگری که کانی رادر خود حل نکند ) می ریزیم و حجم آن آب را یادداشت می کنیم سپس جسم مورد نظر را در آب می اندازیم به طوریکه کاملا در آب غوطه ور شود . دوباره حجم آب را یادداشت می کنیم سپس این دو حجم یادداشت شده را از هم کم می کنیم تاحجم واقعی جسم بدست آید. بعد از آن، جرم جسم را بر حجم آن تقسیم می کنیم تا چگالی محاسبه شود . سپس با مراجعه با جدول های مناسب جنس جسم را حدس می  زنیم.

   البته برای شناسایی کانی ها فقط سختی کانی یا رنگ خاکه یا چگالی کافی نیست.گاهی به کار گیری یک روش پیچیده نیز لازم می شود

شناسایی سنگ ها و کانی ها

سنگ نمک یک سنگ تک کانی است. این کانی هالیت نام دارد. سنگ های معروفی همچون سنگ آهک و ماسه سنگ نیز اکثرا تک کانی هستند. کانی آهک کلسیت و کانی ماسه سنگ کوارتز است . ماسه سنگ از دانه های ماسه سیمانی شده تشکیل می شود. اگر دانه ها ذرات کوچک کوارتز باشند که غالبا چنین است ونیز اگر سیمان نگهدارنده آنها کوارتز باشد که ممکن است چنین باشد، ماسه سنگ کاملا کوارتز است. با این حال ماسه سنگ ها ممکن است به وسیله کانی دیگری با یکدیگر متصل باشند. حتی ممکن است دانه های ماسه همگی از جنس کوارتز نباشند. در برخی از ماسه سنگها حداقل بخشی ازدانه های ماسه سنگ از جنس فلدسپات می باشند.

   در بسیاری از موارد دیدن کانیهای مختلف در یک سنگ آسان نیست . ذرات کانیهای مختلف ممکن است آنقدر کوچک و به قدری خوب مخلوط شده باشند که تصور می رود سنگ از یک کانی منفرد ساخته شده است . برای مثال  سنگ  اسلیت نشان نمی دهد که مخلوطی از کانیها است.

     مثل همه موارد روی زمین کانیها از یک یا چند عنصر شیمیایی ساخته می شوند. بیش از یک صد عنصر در طبیعت وجود دارد . بعضی فراوان و بعضی کمیاب هستند. برای آن که به آسانی بتوان گفت که هر ماده از چه عناصری ساخته می شود . دانشمندان از علامتهایی برای نمایش عناصر استفاده می کنند( مثلا H  برای هیدروژن ) . کانیها هم تک عنصری ( برای مثال طلا فقط از یک نوع اتم تشکیل شده). و هم ترکیبی هستند که از بیش از یک اتم یا عنصر پیوند داده شده  با یکدیگر, تشکیل می شوند. هر ترکیب یک فرمول دارد. این فرمول نشان می دهد که مثلا در آب، تعداد اتم های  هیدروژن دو برابر اتمهای اکسیژن است.هر کانی نیز فرمول مخصوص خود را دارد.

     اگر با ذره بین به برخی از دانه های نمک طعام نگاه کنید خواهید دید که این ذرات مکعب های کوچک و ریزی هستند . مکعب ها بلور می باشند. آنها شبیه شکل بلور هالیت هستند. نمک طعام یک شکل خاص از کانی هالیت است. اکثر کانیها به شکل بلور یافت می شوند.شکل بلور راهنمایی برای شناخت کانیها است . اما برای آنکه این راهنما مفید واقع شود شما باید شکل کانیها ی مختلف راکه به صورت بلور متبلور می شوند بشناسید.

  کانی ها ازنظر سختی بسیار متنوع هستند . بنابر این سختی یک کانی به شناسایی ان کمک می کند. مقیاس موهس  سختی کانی ها را از نقطه نظر سختی به ده درجه تقسیم بندی کرده است. کانی تالک در این مقیاس درجه یک ؛ و ژیپس درجه دو دارد  یعنی ژیپس از تا لک سخت تر است اما نه به سختی کلسیت که درجه آن سه است و به همین ترتیب الماس دارای درجه سختی ده است یعنی سخت ترین کانیها.

    در توصیف کانی ها همیشه سختی راذکر می کنند . اگر شما می خوانید یک کانی درجه سختی 5/7 دارد متوجه می شوید که از کوارتز سخت تر است امانه به اندازه توپاز . اگرسختی آن 5/2 است بین ژیپس و کلسیت قرار دارد.

هر کانی ؛ کانی نرمتر از خودش یا مثل خودش را خراش می دهد. با داشتن نمونه های دستی کانی ها, می توان سختی کانی دلخواه را بر اساس مقیاس موهس بررسی نمایید

مقیاس موهس:

1- تالک

2- ژیپس

3- کلسیت

4- فلوریت

5- آپاتیت

6- ارتوکلاز

7- کوارتز

8- توپاز

9- کروندوم

10- الماس

مثلا سختی ناخن انگشت برابر 5/2 است یعنی با ناخن می توان روی تالک و ژیپس خراش ایجاد کرد . و سختی سکه حدود 3 است . سختی یک چاقوی جیبی 5/5 است . سختی سوها ن فولادی خوب برابر 5/6 است بنابراین نمی توان با هیج سوهانی روی کوارتز خراش ایجاد کرد.

  فرض کنید شما سنگی در اختیار دارید که به خاطر رنگ آبی آن فکر می کنید فیروزه است. ولی با مطاله کانی فیروزه در می یابید که سختی فیروزه 6 است . اگر نمونه شما با یک سکه خراش بر دارد آنگاه به اشتباه خود پی می برید زیرا نمونه شما دارای سختی کمتر از سکه(3) است.

     موضوع دیگری که در شناسایی کانی مهم است رنگ خاکه کانی است .رنگ خاکه کانی هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب مالیده شود، با قی می ماند و این وسیله دیگری برای شناخت کانی ها است (سطح زیرین موزائیک لعاب دار یا قوری چینی در این مورد قابل استفاده است). رنگ خاکه ممکن نیست شبیه رنگ خود کانی باشد . برای مثال رنگ  کالکوپریت  زرد برنجین است ولی رنگ خاکه آن سیاه مایل به سبزاست. رنگ خاکه هوربنلاند سیاه مایل به سبز، بی رنگ است.

     یکی دیگرازعوامل شناسایی کانی ها چگالی آن جسم است. چگالی یعنی جرم واحد حجم ؛ یعنی اینکه یک متر مکعب آن ماده چند کیلو گرم است (ویا یک سانتیمتر مکعب آن چند گرم است). برای تعیین چگالی معمولا از یک ظرف درجه بندی شده استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا در ظرف درجه دارمقداری  آب (یا مایع مناسب دیگری که کانی رادر خود حل نکند ) می ریزیم و حجم آن آب را یادداشت می کنیم سپس جسم مورد نظر را در آب می اندازیم به طوریکه کاملا در آب غوطه ور شود . دوباره حجم آب را یادداشت می کنیم سپس این دو حجم یادداشت شده را از هم کم می کنیم تاحجم واقعی جسم بدست آید. بعد از آن، جرم جسم را بر حجم آن تقسیم می کنیم تا چگالی محاسبه شود . سپس با مراجعه با جدول های مناسب جنس جسم را حدس می  زنیم.

   البته برای شناسایی کانی ها فقط سختی کانی یا رنگ خاکه یا چگالی کافی نیست.گاهی به کار گیری یک روش پیچیده نیز لازم می شود

شناسایی سنگ ها و کانی ها

سنگ نمک یک سنگ تک کانی است. این کانی هالیت نام دارد. سنگ های معروفی همچون سنگ آهک و ماسه سنگ نیز اکثرا تک کانی هستند. کانی آهک کلسیت و کانی ماسه سنگ کوارتز است . ماسه سنگ از دانه های ماسه سیمانی شده تشکیل می شود. اگر دانه ها ذرات کوچک کوارتز باشند که غالبا چنین است ونیز اگر سیمان نگهدارنده آنها کوارتز باشد که ممکن است چنین باشد، ماسه سنگ کاملا کوارتز است. با این حال ماسه سنگ ها ممکن است به وسیله کانی دیگری با یکدیگر متصل باشند. حتی ممکن است دانه های ماسه همگی از جنس کوارتز نباشند. در برخی از ماسه سنگها حداقل بخشی ازدانه های ماسه سنگ از جنس فلدسپات می باشند.

   در بسیاری از موارد دیدن کانیهای مختلف در یک سنگ آسان نیست . ذرات کانیهای مختلف ممکن است آنقدر کوچک و به قدری خوب مخلوط شده باشند که تصور می رود سنگ از یک کانی منفرد ساخته شده است . برای مثال  سنگ  اسلیت نشان نمی دهد که مخلوطی از کانیها است.

     مثل همه موارد روی زمین کانیها از یک یا چند عنصر شیمیایی ساخته می شوند. بیش از یک صد عنصر در طبیعت وجود دارد . بعضی فراوان و بعضی کمیاب هستند. برای آن که به آسانی بتوان گفت که هر ماده از چه عناصری ساخته می شود . دانشمندان از علامتهایی برای نمایش عناصر استفاده می کنند( مثلا H  برای هیدروژن ) . کانیها هم تک عنصری ( برای مثال طلا فقط از یک نوع اتم تشکیل شده). و هم ترکیبی هستند که از بیش از یک اتم یا عنصر پیوند داده شده  با یکدیگر, تشکیل می شوند. هر ترکیب یک فرمول دارد. این فرمول نشان می دهد که مثلا در آب، تعداد اتم های  هیدروژن دو برابر اتمهای اکسیژن است.هر کانی نیز فرمول مخصوص خود را دارد.

     اگر با ذره بین به برخی از دانه های نمک طعام نگاه کنید خواهید دید که این ذرات مکعب های کوچک و ریزی هستند . مکعب ها بلور می باشند. آنها شبیه شکل بلور هالیت هستند. نمک طعام یک شکل خاص از کانی هالیت است. اکثر کانیها به شکل بلور یافت می شوند.شکل بلور راهنمایی برای شناخت کانیها است . اما برای آنکه این راهنما مفید واقع شود شما باید شکل کانیها ی مختلف راکه به صورت بلور متبلور می شوند بشناسید.

  کانی ها ازنظر سختی بسیار متنوع هستند . بنابر این سختی یک کانی به شناسایی ان کمک می کند. مقیاس موهس  سختی کانی ها را از نقطه نظر سختی به ده درجه تقسیم بندی کرده است. کانی تالک در این مقیاس درجه یک ؛ و ژیپس درجه دو دارد  یعنی ژیپس از تا لک سخت تر است اما نه به سختی کلسیت که درجه آن سه است و به همین ترتیب الماس دارای درجه سختی ده است یعنی سخت ترین کانیها.

    در توصیف کانی ها همیشه سختی راذکر می کنند . اگر شما می خوانید یک کانی درجه سختی 5/7 دارد متوجه می شوید که از کوارتز سخت تر است امانه به اندازه توپاز . اگرسختی آن 5/2 است بین ژیپس و کلسیت قرار دارد.

هر کانی ؛ کانی نرمتر از خودش یا مثل خودش را خراش می دهد. با داشتن نمونه های دستی کانی ها, می توان سختی کانی دلخواه را بر اساس مقیاس موهس بررسی نمایید

مقیاس موهس:

1- تالک

2- ژیپس

3- کلسیت

4- فلوریت

5- آپاتیت

6- ارتوکلاز

7- کوارتز

8- توپاز

9- کروندوم

10- الماس

مثلا سختی ناخن انگشت برابر 5/2 است یعنی با ناخن می توان روی تالک و ژیپس خراش ایجاد کرد . و سختی سکه حدود 3 است . سختی یک چاقوی جیبی 5/5 است . سختی سوها ن فولادی خوب برابر 5/6 است بنابراین نمی توان با هیج سوهانی روی کوارتز خراش ایجاد کرد.

  فرض کنید شما سنگی در اختیار دارید که به خاطر رنگ آبی آن فکر می کنید فیروزه است. ولی با مطاله کانی فیروزه در می یابید که سختی فیروزه 6 است . اگر نمونه شما با یک سکه خراش بر دارد آنگاه به اشتباه خود پی می برید زیرا نمونه شما دارای سختی کمتر از سکه(3) است.

     موضوع دیگری که در شناسایی کانی مهم است رنگ خاکه کانی است .رنگ خاکه کانی هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب مالیده شود، با قی می ماند و این وسیله دیگری برای شناخت کانی ها است (سطح زیرین موزائیک لعاب دار یا قوری چینی در این مورد قابل استفاده است). رنگ خاکه ممکن نیست شبیه رنگ خود کانی باشد . برای مثال رنگ  کالکوپریت  زرد برنجین است ولی رنگ خاکه آن سیاه مایل به سبزاست. رنگ خاکه هوربنلاند سیاه مایل به سبز، بی رنگ است.

     یکی دیگرازعوامل شناسایی کانی ها چگالی آن جسم است. چگالی یعنی جرم واحد حجم ؛ یعنی اینکه یک متر مکعب آن ماده چند کیلو گرم است (ویا یک سانتیمتر مکعب آن چند گرم است). برای تعیین چگالی معمولا از یک ظرف درجه بندی شده استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا در ظرف درجه دارمقداری  آب (یا مایع مناسب دیگری که کانی رادر خود حل نکند ) می ریزیم و حجم آن آب را یادداشت می کنیم سپس جسم مورد نظر را در آب می اندازیم به طوریکه کاملا در آب غوطه ور شود . دوباره حجم آب را یادداشت می کنیم سپس این دو حجم یادداشت شده را از هم کم می کنیم تاحجم واقعی جسم بدست آید. بعد از آن، جرم جسم را بر حجم آن تقسیم می کنیم تا چگالی محاسبه شود . سپس با مراجعه با جدول های مناسب جنس جسم را حدس می  زنیم.

   البته برای شناسایی کانی ها فقط سختی کانی یا رنگ خاکه یا چگالی کافی نیست.گاهی به کار گیری یک روش پیچیده نیز لازم می شود

شناسایی سنگ ها و کانی ها

سنگ نمک یک سنگ تک کانی است. این کانی هالیت نام دارد. سنگ های معروفی همچون سنگ آهک و ماسه سنگ نیز اکثرا تک کانی هستند. کانی آهک کلسیت و کانی ماسه سنگ کوارتز است . ماسه سنگ از دانه های ماسه سیمانی شده تشکیل می شود. اگر دانه ها ذرات کوچک کوارتز باشند که غالبا چنین است ونیز اگر سیمان نگهدارنده آنها کوارتز باشد که ممکن است چنین باشد، ماسه سنگ کاملا کوارتز است. با این حال ماسه سنگ ها ممکن است به وسیله کانی دیگری با یکدیگر متصل باشند. حتی ممکن است دانه های ماسه همگی از جنس کوارتز نباشند. در برخی از ماسه سنگها حداقل بخشی ازدانه های ماسه سنگ از جنس فلدسپات می باشند.

   در بسیاری از موارد دیدن کانیهای مختلف در یک سنگ آسان نیست . ذرات کانیهای مختلف ممکن است آنقدر کوچک و به قدری خوب مخلوط شده باشند که تصور می رود سنگ از یک کانی منفرد ساخته شده است . برای مثال  سنگ  اسلیت نشان نمی دهد که مخلوطی از کانیها است.

     مثل همه موارد روی زمین کانیها از یک یا چند عنصر شیمیایی ساخته می شوند. بیش از یک صد عنصر در طبیعت وجود دارد . بعضی فراوان و بعضی کمیاب هستند. برای آن که به آسانی بتوان گفت که هر ماده از چه عناصری ساخته می شود . دانشمندان از علامتهایی برای نمایش عناصر استفاده می کنند( مثلا H  برای هیدروژن ) . کانیها هم تک عنصری ( برای مثال طلا فقط از یک نوع اتم تشکیل شده). و هم ترکیبی هستند که از بیش از یک اتم یا عنصر پیوند داده شده  با یکدیگر, تشکیل می شوند. هر ترکیب یک فرمول دارد. این فرمول نشان می دهد که مثلا در آب، تعداد اتم های  هیدروژن دو برابر اتمهای اکسیژن است.هر کانی نیز فرمول مخصوص خود را دارد.

     اگر با ذره بین به برخی از دانه های نمک طعام نگاه کنید خواهید دید که این ذرات مکعب های کوچک و ریزی هستند . مکعب ها بلور می باشند. آنها شبیه شکل بلور هالیت هستند. نمک طعام یک شکل خاص از کانی هالیت است. اکثر کانیها به شکل بلور یافت می شوند.شکل بلور راهنمایی برای شناخت کانیها است . اما برای آنکه این راهنما مفید واقع شود شما باید شکل کانیها ی مختلف راکه به صورت بلور متبلور می شوند بشناسید.

  کانی ها ازنظر سختی بسیار متنوع هستند . بنابر این سختی یک کانی به شناسایی ان کمک می کند. مقیاس موهس  سختی کانی ها را از نقطه نظر سختی به ده درجه تقسیم بندی کرده است. کانی تالک در این مقیاس درجه یک ؛ و ژیپس درجه دو دارد  یعنی ژیپس از تا لک سخت تر است اما نه به سختی کلسیت که درجه آن سه است و به همین ترتیب الماس دارای درجه سختی ده است یعنی سخت ترین کانیها.

    در توصیف کانی ها همیشه سختی راذکر می کنند . اگر شما می خوانید یک کانی درجه سختی 5/7 دارد متوجه می شوید که از کوارتز سخت تر است امانه به اندازه توپاز . اگرسختی آن 5/2 است بین ژیپس و کلسیت قرار دارد.

هر کانی ؛ کانی نرمتر از خودش یا مثل خودش را خراش می دهد. با داشتن نمونه های دستی کانی ها, می توان سختی کانی دلخواه را بر اساس مقیاس موهس بررسی نمایید

مقیاس موهس:

1- تالک

2- ژیپس

3- کلسیت

4- فلوریت

5- آپاتیت

6- ارتوکلاز

7- کوارتز

8- توپاز

9- کروندوم

10- الماس

مثلا سختی ناخن انگشت برابر 5/2 است یعنی با ناخن می توان روی تالک و ژیپس خراش ایجاد کرد . و سختی سکه حدود 3 است . سختی یک چاقوی جیبی 5/5 است . سختی سوها ن فولادی خوب برابر 5/6 است بنابراین نمی توان با هیج سوهانی روی کوارتز خراش ایجاد کرد.

  فرض کنید شما سنگی در اختیار دارید که به خاطر رنگ آبی آن فکر می کنید فیروزه است. ولی با مطاله کانی فیروزه در می یابید که سختی فیروزه 6 است . اگر نمونه شما با یک سکه خراش بر دارد آنگاه به اشتباه خود پی می برید زیرا نمونه شما دارای سختی کمتر از سکه(3) است.

     موضوع دیگری که در شناسایی کانی مهم است رنگ خاکه کانی است .رنگ خاکه کانی هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب مالیده شود، با قی می ماند و این وسیله دیگری برای شناخت کانی ها است (سطح زیرین موزائیک لعاب دار یا قوری چینی در این مورد قابل استفاده است). رنگ خاکه ممکن نیست شبیه رنگ خود کانی باشد . برای مثال رنگ  کالکوپریت  زرد برنجین است ولی رنگ خاکه آن سیاه مایل به سبزاست. رنگ خاکه هوربنلاند سیاه مایل به سبز، بی رنگ است.

     یکی دیگرازعوامل شناسایی کانی ها چگالی آن جسم است. چگالی یعنی جرم واحد حجم ؛ یعنی اینکه یک متر مکعب آن ماده چند کیلو گرم است (ویا یک سانتیمتر مکعب آن چند گرم است). برای تعیین چگالی معمولا از یک ظرف درجه بندی شده استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا در ظرف درجه دارمقداری  آب (یا مایع مناسب دیگری که کانی رادر خود حل نکند ) می ریزیم و حجم آن آب را یادداشت می کنیم سپس جسم مورد نظر را در آب می اندازیم به طوریکه کاملا در آب غوطه ور شود . دوباره حجم آب را یادداشت می کنیم سپس این دو حجم یادداشت شده را از هم کم می کنیم تاحجم واقعی جسم بدست آید. بعد از آن، جرم جسم را بر حجم آن تقسیم می کنیم تا چگالی محاسبه شود . سپس با مراجعه با جدول های مناسب جنس جسم را حدس می  زنیم.

   البته برای شناسایی کانی ها فقط سختی کانی یا رنگ خاکه یا چگالی کافی نیست.گاهی به کار گیری یک روش پیچیده نیز لازم می شود

شناسایی سنگ ها و کانی ها

سنگ نمک یک سنگ تک کانی است. این کانی هالیت نام دارد. سنگ های معروفی همچون سنگ آهک و ماسه سنگ نیز اکثرا تک کانی هستند. کانی آهک کلسیت و کانی ماسه سنگ کوارتز است . ماسه سنگ از دانه های ماسه سیمانی شده تشکیل می شود. اگر دانه ها ذرات کوچک کوارتز باشند که غالبا چنین است ونیز اگر سیمان نگهدارنده آنها کوارتز باشد که ممکن است چنین باشد، ماسه سنگ کاملا کوارتز است. با این حال ماسه سنگ ها ممکن است به وسیله کانی دیگری با یکدیگر متصل باشند. حتی ممکن است دانه های ماسه همگی از جنس کوارتز نباشند. در برخی از ماسه سنگها حداقل بخشی ازدانه های ماسه سنگ از جنس فلدسپات می باشند.

   در بسیاری از موارد دیدن کانیهای مختلف در یک سنگ آسان نیست . ذرات کانیهای مختلف ممکن است آنقدر کوچک و به قدری خوب مخلوط شده باشند که تصور می رود سنگ از یک کانی منفرد ساخته شده است . برای مثال  سنگ  اسلیت نشان نمی دهد که مخلوطی از کانیها است.

     مثل همه موارد روی زمین کانیها از یک یا چند عنصر شیمیایی ساخته می شوند. بیش از یک صد عنصر در طبیعت وجود دارد . بعضی فراوان و بعضی کمیاب هستند. برای آن که به آسانی بتوان گفت که هر ماده از چه عناصری ساخته می شود . دانشمندان از علامتهایی برای نمایش عناصر استفاده می کنند( مثلا H  برای هیدروژن ) . کانیها هم تک عنصری ( برای مثال طلا فقط از یک نوع اتم تشکیل شده). و هم ترکیبی هستند که از بیش از یک اتم یا عنصر پیوند داده شده  با یکدیگر, تشکیل می شوند. هر ترکیب یک فرمول دارد. این فرمول نشان می دهد که مثلا در آب، تعداد اتم های  هیدروژن دو برابر اتمهای اکسیژن است.هر کانی نیز فرمول مخصوص خود را دارد.

     اگر با ذره بین به برخی از دانه های نمک طعام نگاه کنید خواهید دید که این ذرات مکعب های کوچک و ریزی هستند . مکعب ها بلور می باشند. آنها شبیه شکل بلور هالیت هستند. نمک طعام یک شکل خاص از کانی هالیت است. اکثر کانیها به شکل بلور یافت می شوند.شکل بلور راهنمایی برای شناخت کانیها است . اما برای آنکه این راهنما مفید واقع شود شما باید شکل کانیها ی مختلف راکه به صورت بلور متبلور می شوند بشناسید.

  کانی ها ازنظر سختی بسیار متنوع هستند . بنابر این سختی یک کانی به شناسایی ان کمک می کند. مقیاس موهس  سختی کانی ها را از نقطه نظر سختی به ده درجه تقسیم بندی کرده است. کانی تالک در این مقیاس درجه یک ؛ و ژیپس درجه دو دارد  یعنی ژیپس از تا لک سخت تر است اما نه به سختی کلسیت که درجه آن سه است و به همین ترتیب الماس دارای درجه سختی ده است یعنی سخت ترین کانیها.

    در توصیف کانی ها همیشه سختی راذکر می کنند . اگر شما می خوانید یک کانی درجه سختی 5/7 دارد متوجه می شوید که از کوارتز سخت تر است امانه به اندازه توپاز . اگرسختی آن 5/2 است بین ژیپس و کلسیت قرار دارد.

هر کانی ؛ کانی نرمتر از خودش یا مثل خودش را خراش می دهد. با داشتن نمونه های دستی کانی ها, می توان سختی کانی دلخواه را بر اساس مقیاس موهس بررسی نمایید

مقیاس موهس:

1- تالک

2- ژیپس

3- کلسیت

4- فلوریت

5- آپاتیت

6- ارتوکلاز

7- کوارتز

8- توپاز

9- کروندوم

10- الماس

مثلا سختی ناخن انگشت برابر 5/2 است یعنی با ناخن می توان روی تالک و ژیپس خراش ایجاد کرد . و سختی سکه حدود 3 است . سختی یک چاقوی جیبی 5/5 است . سختی سوها ن فولادی خوب برابر 5/6 است بنابراین نمی توان با هیج سوهانی روی کوارتز خراش ایجاد کرد.

  فرض کنید شما سنگی در اختیار دارید که به خاطر رنگ آبی آن فکر می کنید فیروزه است. ولی با مطاله کانی فیروزه در می یابید که سختی فیروزه 6 است . اگر نمونه شما با یک سکه خراش بر دارد آنگاه به اشتباه خود پی می برید زیرا نمونه شما دارای سختی کمتر از سکه(3) است.

     موضوع دیگری که در شناسایی کانی مهم است رنگ خاکه کانی است .رنگ خاکه کانی هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب مالیده شود، با قی می ماند و این وسیله دیگری برای شناخت کانی ها است (سطح زیرین موزائیک لعاب دار یا قوری چینی در این مورد قابل استفاده است). رنگ خاکه ممکن نیست شبیه رنگ خود کانی باشد . برای مثال رنگ  کالکوپریت  زرد برنجین است ولی رنگ خاکه آن سیاه مایل به سبزاست. رنگ خاکه هوربنلاند سیاه مایل به سبز، بی رنگ است.

     یکی دیگرازعوامل شناسایی کانی ها چگالی آن جسم است. چگالی یعنی جرم واحد حجم ؛ یعنی اینکه یک متر مکعب آن ماده چند کیلو گرم است (ویا یک سانتیمتر مکعب آن چند گرم است). برای تعیین چگالی معمولا از یک ظرف درجه بندی شده استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا در ظرف درجه دارمقداری  آب (یا مایع مناسب دیگری که کانی رادر خود حل نکند ) می ریزیم و حجم آن آب را یادداشت می کنیم سپس جسم مورد نظر را در آب می اندازیم به طوریکه کاملا در آب غوطه ور شود . دوباره حجم آب را یادداشت می کنیم سپس این دو حجم یادداشت شده را از هم کم می کنیم تاحجم واقعی جسم بدست آید. بعد از آن، جرم جسم را بر حجم آن تقسیم می کنیم تا چگالی محاسبه شود . سپس با مراجعه با جدول های مناسب جنس جسم را حدس می  زنیم.

   البته برای شناسایی کانی ها فقط سختی کانی یا رنگ خاکه یا چگالی کافی نیست.گاهی به کار گیری یک روش پیچیده نیز لازم می شود

شناسایی سنگ ها و کانی ها

سنگ نمک یک سنگ تک کانی است. این کانی هالیت نام دارد. سنگ های معروفی همچون سنگ آهک و ماسه سنگ نیز اکثرا تک کانی هستند. کانی آهک کلسیت و کانی ماسه سنگ کوارتز است . ماسه سنگ از دانه های ماسه سیمانی شده تشکیل می شود. اگر دانه ها ذرات کوچک کوارتز باشند که غالبا چنین است ونیز اگر سیمان نگهدارنده آنها کوارتز باشد که ممکن است چنین باشد، ماسه سنگ کاملا کوارتز است. با این حال ماسه سنگ ها ممکن است به وسیله کانی دیگری با یکدیگر متصل باشند. حتی ممکن است دانه های ماسه همگی از جنس کوارتز نباشند. در برخی از ماسه سنگها حداقل بخشی ازدانه های ماسه سنگ از جنس فلدسپات می باشند.

   در بسیاری از موارد دیدن کانیهای مختلف در یک سنگ آسان نیست . ذرات کانیهای مختلف ممکن است آنقدر کوچک و به قدری خوب مخلوط شده باشند که تصور می رود سنگ از یک کانی منفرد ساخته شده است . برای مثال  سنگ  اسلیت نشان نمی دهد که مخلوطی از کانیها است.

     مثل همه موارد روی زمین کانیها از یک یا چند عنصر شیمیایی ساخته می شوند. بیش از یک صد عنصر در طبیعت وجود دارد . بعضی فراوان و بعضی کمیاب هستند. برای آن که به آسانی بتوان گفت که هر ماده از چه عناصری ساخته می شود . دانشمندان از علامتهایی برای نمایش عناصر استفاده می کنند( مثلا H  برای هیدروژن ) . کانیها هم تک عنصری ( برای مثال طلا فقط از یک نوع اتم تشکیل شده). و هم ترکیبی هستند که از بیش از یک اتم یا عنصر پیوند داده شده  با یکدیگر, تشکیل می شوند. هر ترکیب یک فرمول دارد. این فرمول نشان می دهد که مثلا در آب، تعداد اتم های  هیدروژن دو برابر اتمهای اکسیژن است.هر کانی نیز فرمول مخصوص خود را دارد.

     اگر با ذره بین به برخی از دانه های نمک طعام نگاه کنید خواهید دید که این ذرات مکعب های کوچک و ریزی هستند . مکعب ها بلور می باشند. آنها شبیه شکل بلور هالیت هستند. نمک طعام یک شکل خاص از کانی هالیت است. اکثر کانیها به شکل بلور یافت می شوند.شکل بلور راهنمایی برای شناخت کانیها است . اما برای آنکه این راهنما مفید واقع شود شما باید شکل کانیها ی مختلف راکه به صورت بلور متبلور می شوند بشناسید.

  کانی ها ازنظر سختی بسیار متنوع هستند . بنابر این سختی یک کانی به شناسایی ان کمک می کند. مقیاس موهس  سختی کانی ها را از نقطه نظر سختی به ده درجه تقسیم بندی کرده است. کانی تالک در این مقیاس درجه یک ؛ و ژیپس درجه دو دارد  یعنی ژیپس از تا لک سخت تر است اما نه به سختی کلسیت که درجه آن سه است و به همین ترتیب الماس دارای درجه سختی ده است یعنی سخت ترین کانیها.

    در توصیف کانی ها همیشه سختی راذکر می کنند . اگر شما می خوانید یک کانی درجه سختی 5/7 دارد متوجه می شوید که از کوارتز سخت تر است امانه به اندازه توپاز . اگرسختی آن 5/2 است بین ژیپس و کلسیت قرار دارد.

هر کانی ؛ کانی نرمتر از خودش یا مثل خودش را خراش می دهد. با داشتن نمونه های دستی کانی ها, می توان سختی کانی دلخواه را بر اساس مقیاس موهس بررسی نمایید

مقیاس موهس:

1- تالک

2- ژیپس

3- کلسیت

4- فلوریت

5- آپاتیت

6- ارتوکلاز

7- کوارتز

8- توپاز

9- کروندوم

10- الماس

مثلا سختی ناخن انگشت برابر 5/2 است یعنی با ناخن می توان روی تالک و ژیپس خراش ایجاد کرد . و سختی سکه حدود 3 است . سختی یک چاقوی جیبی 5/5 است . سختی سوها ن فولادی خوب برابر 5/6 است بنابراین نمی توان با هیج سوهانی روی کوارتز خراش ایجاد کرد.

  فرض کنید شما سنگی در اختیار دارید که به خاطر رنگ آبی آن فکر می کنید فیروزه است. ولی با مطاله کانی فیروزه در می یابید که سختی فیروزه 6 است . اگر نمونه شما با یک سکه خراش بر دارد آنگاه به اشتباه خود پی می برید زیرا نمونه شما دارای سختی کمتر از سکه(3) است.

     موضوع دیگری که در شناسایی کانی مهم است رنگ خاکه کانی است .رنگ خاکه کانی هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب مالیده شود، با قی می ماند و این وسیله دیگری برای شناخت کانی ها است (سطح زیرین موزائیک لعاب دار یا قوری چینی در این مورد قابل استفاده است). رنگ خاکه ممکن نیست شبیه رنگ خود کانی باشد . برای مثال رنگ  کالکوپریت  زرد برنجین است ولی رنگ خاکه آن سیاه مایل به سبزاست. رنگ خاکه هوربنلاند سیاه مایل به سبز، بی رنگ است.

     یکی دیگرازعوامل شناسایی کانی ها چگالی آن جسم است. چگالی یعنی جرم واحد حجم ؛ یعنی اینکه یک متر مکعب آن ماده چند کیلو گرم است (ویا یک سانتیمتر مکعب آن چند گرم است). برای تعیین چگالی معمولا از یک ظرف درجه بندی شده استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا در ظرف درجه دارمقداری  آب (یا مایع مناسب دیگری که کانی رادر خود حل نکند ) می ریزیم و حجم آن آب را یادداشت می کنیم سپس جسم مورد نظر را در آب می اندازیم به طوریکه کاملا در آب غوطه ور شود . دوباره حجم آب را یادداشت می کنیم سپس این دو حجم یادداشت شده را از هم کم می کنیم تاحجم واقعی جسم بدست آید. بعد از آن، جرم جسم را بر حجم آن تقسیم می کنیم تا چگالی محاسبه شود . سپس با مراجعه با جدول های مناسب جنس جسم را حدس می  زنیم.

   البته برای شناسایی کانی ها فقط سختی کانی یا رنگ خاکه یا چگالی کافی نیست.گاهی به کار گیری یک روش پیچیده نیز لازم می شود

شناسایی سنگ ها و کانی ها

سنگ نمک یک سنگ تک کانی است. این کانی هالیت نام دارد. سنگ های معروفی همچون سنگ آهک و ماسه سنگ نیز اکثرا تک کانی هستند. کانی آهک کلسیت و کانی ماسه سنگ کوارتز است . ماسه سنگ از دانه های ماسه سیمانی شده تشکیل می شود. اگر دانه ها ذرات کوچک کوارتز باشند که غالبا چنین است ونیز اگر سیمان نگهدارنده آنها کوارتز باشد که ممکن است چنین باشد، ماسه سنگ کاملا کوارتز است. با این حال ماسه سنگ ها ممکن است به وسیله کانی دیگری با یکدیگر متصل باشند. حتی ممکن است دانه های ماسه همگی از جنس کوارتز نباشند. در برخی از ماسه سنگها حداقل بخشی ازدانه های ماسه سنگ از جنس فلدسپات می باشند.

   در بسیاری از موارد دیدن کانیهای مختلف در یک سنگ آسان نیست . ذرات کانیهای مختلف ممکن است آنقدر کوچک و به قدری خوب مخلوط شده باشند که تصور می رود سنگ از یک کانی منفرد ساخته شده است . برای مثال  سنگ  اسلیت نشان نمی دهد که مخلوطی از کانیها است.

     مثل همه موارد روی زمین کانیها از یک یا چند عنصر شیمیایی ساخته می شوند. بیش از یک صد عنصر در طبیعت وجود دارد . بعضی فراوان و بعضی کمیاب هستند. برای آن که به آسانی بتوان گفت که هر ماده از چه عناصری ساخته می شود . دانشمندان از علامتهایی برای نمایش عناصر استفاده می کنند( مثلا H  برای هیدروژن ) . کانیها هم تک عنصری ( برای مثال طلا فقط از یک نوع اتم تشکیل شده). و هم ترکیبی هستند که از بیش از یک اتم یا عنصر پیوند داده شده  با یکدیگر, تشکیل می شوند. هر ترکیب یک فرمول دارد. این فرمول نشان می دهد که مثلا در آب، تعداد اتم های  هیدروژن دو برابر اتمهای اکسیژن است.هر کانی نیز فرمول مخصوص خود را دارد.

     اگر با ذره بین به برخی از دانه های نمک طعام نگاه کنید خواهید دید که این ذرات مکعب های کوچک و ریزی هستند . مکعب ها بلور می باشند. آنها شبیه شکل بلور هالیت هستند. نمک طعام یک شکل خاص از کانی هالیت است. اکثر کانیها به شکل بلور یافت می شوند.شکل بلور راهنمایی برای شناخت کانیها است . اما برای آنکه این راهنما مفید واقع شود شما باید شکل کانیها ی مختلف راکه به صورت بلور متبلور می شوند بشناسید.

  کانی ها ازنظر سختی بسیار متنوع هستند . بنابر این سختی یک کانی به شناسایی ان کمک می کند. مقیاس موهس  سختی کانی ها را از نقطه نظر سختی به ده درجه تقسیم بندی کرده است. کانی تالک در این مقیاس درجه یک ؛ و ژیپس درجه دو دارد  یعنی ژیپس از تا لک سخت تر است اما نه به سختی کلسیت که درجه آن سه است و به همین ترتیب الماس دارای درجه سختی ده است یعنی سخت ترین کانیها.

    در توصیف کانی ها همیشه سختی راذکر می کنند . اگر شما می خوانید یک کانی درجه سختی 5/7 دارد متوجه می شوید که از کوارتز سخت تر است امانه به اندازه توپاز . اگرسختی آن 5/2 است بین ژیپس و کلسیت قرار دارد.

هر کانی ؛ کانی نرمتر از خودش یا مثل خودش را خراش می دهد. با داشتن نمونه های دستی کانی ها, می توان سختی کانی دلخواه را بر اساس مقیاس موهس بررسی نمایید

مقیاس موهس:

1- تالک

2- ژیپس

3- کلسیت

4- فلوریت

5- آپاتیت

6- ارتوکلاز

7- کوارتز

8- توپاز

9- کروندوم

10- الماس

مثلا سختی ناخن انگشت برابر 5/2 است یعنی با ناخن می توان روی تالک و ژیپس خراش ایجاد کرد . و سختی سکه حدود 3 است . سختی یک چاقوی جیبی 5/5 است . سختی سوها ن فولادی خوب برابر 5/6 است بنابراین نمی توان با هیج سوهانی روی کوارتز خراش ایجاد کرد.

  فرض کنید شما سنگی در اختیار دارید که به خاطر رنگ آبی آن فکر می کنید فیروزه است. ولی با مطاله کانی فیروزه در می یابید که سختی فیروزه 6 است . اگر نمونه شما با یک سکه خراش بر دارد آنگاه به اشتباه خود پی می برید زیرا نمونه شما دارای سختی کمتر از سکه(3) است.

     موضوع دیگری که در شناسایی کانی مهم است رنگ خاکه کانی است .رنگ خاکه کانی هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب مالیده شود، با قی می ماند و این وسیله دیگری برای شناخت کانی ها است (سطح زیرین موزائیک لعاب دار یا قوری چینی در این مورد قابل استفاده است). رنگ خاکه ممکن نیست شبیه رنگ خود کانی باشد . برای مثال رنگ  کالکوپریت  زرد برنجین است ولی رنگ خاکه آن سیاه مایل به سبزاست. رنگ خاکه هوربنلاند سیاه مایل به سبز، بی رنگ است.

     یکی دیگرازعوامل شناسایی کانی ها چگالی آن جسم است. چگالی یعنی جرم واحد حجم ؛ یعنی اینکه یک متر مکعب آن ماده چند کیلو گرم است (ویا یک سانتیمتر مکعب آن چند گرم است). برای تعیین چگالی معمولا از یک ظرف درجه بندی شده استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا در ظرف درجه دارمقداری  آب (یا مایع مناسب دیگری که کانی رادر خود حل نکند ) می ریزیم و حجم آن آب را یادداشت می کنیم سپس جسم مورد نظر را در آب می اندازیم به طوریکه کاملا در آب غوطه ور شود . دوباره حجم آب را یادداشت می کنیم سپس این دو حجم یادداشت شده را از هم کم می کنیم تاحجم واقعی جسم بدست آید. بعد از آن، جرم جسم را بر حجم آن تقسیم می کنیم تا چگالی محاسبه شود . سپس با مراجعه با جدول های مناسب جنس جسم را حدس می  زنیم.

   البته برای شناسایی کانی ها فقط سختی کانی یا رنگ خاکه یا چگالی کافی نیست.گاهی به کار گیری یک روش پیچیده نیز لازم می شود

شناسایی سنگ ها و کانی ها

سنگ نمک یک سنگ تک کانی است. این کانی هالیت نام دارد. سنگ های معروفی همچون سنگ آهک و ماسه سنگ نیز اکثرا تک کانی هستند. کانی آهک کلسیت و کانی ماسه سنگ کوارتز است . ماسه سنگ از دانه های ماسه سیمانی شده تشکیل می شود. اگر دانه ها ذرات کوچک کوارتز باشند که غالبا چنین است ونیز اگر سیمان نگهدارنده آنها کوارتز باشد که ممکن است چنین باشد، ماسه سنگ کاملا کوارتز است. با این حال ماسه سنگ ها ممکن است به وسیله کانی دیگری با یکدیگر متصل باشند. حتی ممکن است دانه های ماسه همگی از جنس کوارتز نباشند. در برخی از ماسه سنگها حداقل بخشی ازدانه های ماسه سنگ از جنس فلدسپات می باشند.

   در بسیاری از موارد دیدن کانیهای مختلف در یک سنگ آسان نیست . ذرات کانیهای مختلف ممکن است آنقدر کوچک و به قدری خوب مخلوط شده باشند که تصور می رود سنگ از یک کانی منفرد ساخته شده است . برای مثال  سنگ  اسلیت نشان نمی دهد که مخلوطی از کانیها است.

     مثل همه موارد روی زمین کانیها از یک یا چند عنصر شیمیایی ساخته می شوند. بیش از یک صد عنصر در طبیعت وجود دارد . بعضی فراوان و بعضی کمیاب هستند. برای آن که به آسانی بتوان گفت که هر ماده از چه عناصری ساخته می شود . دانشمندان از علامتهایی برای نمایش عناصر استفاده می کنند( مثلا H  برای هیدروژن ) . کانیها هم تک عنصری ( برای مثال طلا فقط از یک نوع اتم تشکیل شده). و هم ترکیبی هستند که از بیش از یک اتم یا عنصر پیوند داده شده  با یکدیگر, تشکیل می شوند. هر ترکیب یک فرمول دارد. این فرمول نشان می دهد که مثلا در آب، تعداد اتم های  هیدروژن دو برابر اتمهای اکسیژن است.هر کانی نیز فرمول مخصوص خود را دارد.

     اگر با ذره بین به برخی از دانه های نمک طعام نگاه کنید خواهید دید که این ذرات مکعب های کوچک و ریزی هستند . مکعب ها بلور می باشند. آنها شبیه شکل بلور هالیت هستند. نمک طعام یک شکل خاص از کانی هالیت است. اکثر کانیها به شکل بلور یافت می شوند.شکل بلور راهنمایی برای شناخت کانیها است . اما برای آنکه این راهنما مفید واقع شود شما باید شکل کانیها ی مختلف راکه به صورت بلور متبلور می شوند بشناسید.

  کانی ها ازنظر سختی بسیار متنوع هستند . بنابر این سختی یک کانی به شناسایی ان کمک می کند. مقیاس موهس  سختی کانی ها را از نقطه نظر سختی به ده درجه تقسیم بندی کرده است. کانی تالک در این مقیاس درجه یک ؛ و ژیپس درجه دو دارد  یعنی ژیپس از تا لک سخت تر است اما نه به سختی کلسیت که درجه آن سه است و به همین ترتیب الماس دارای درجه سختی ده است یعنی سخت ترین کانیها.

    در توصیف کانی ها همیشه سختی راذکر می کنند . اگر شما می خوانید یک کانی درجه سختی 5/7 دارد متوجه می شوید که از کوارتز سخت تر است امانه به اندازه توپاز . اگرسختی آن 5/2 است بین ژیپس و کلسیت قرار دارد.

هر کانی ؛ کانی نرمتر از خودش یا مثل خودش را خراش می دهد. با داشتن نمونه های دستی کانی ها, می توان سختی کانی دلخواه را بر اساس مقیاس موهس بررسی نمایید

مقیاس موهس:

1- تالک

2- ژیپس

3- کلسیت

4- فلوریت

5- آپاتیت

6- ارتوکلاز

7- کوارتز

8- توپاز

9- کروندوم

10- الماس

مثلا سختی ناخن انگشت برابر 5/2 است یعنی با ناخن می توان روی تالک و ژیپس خراش ایجاد کرد . و سختی سکه حدود 3 است . سختی یک چاقوی جیبی 5/5 است . سختی سوها ن فولادی خوب برابر 5/6 است بنابراین نمی توان با هیج سوهانی روی کوارتز خراش ایجاد کرد.

  فرض کنید شما سنگی در اختیار دارید که به خاطر رنگ آبی آن فکر می کنید فیروزه است. ولی با مطاله کانی فیروزه در می یابید که سختی فیروزه 6 است . اگر نمونه شما با یک سکه خراش بر دارد آنگاه به اشتباه خود پی می برید زیرا نمونه شما دارای سختی کمتر از سکه(3) است.

     موضوع دیگری که در شناسایی کانی مهم است رنگ خاکه کانی است .رنگ خاکه کانی هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب مالیده شود، با قی می ماند و این وسیله دیگری برای شناخت کانی ها است (سطح زیرین موزائیک لعاب دار یا قوری چینی در این مورد قابل استفاده است). رنگ خاکه ممکن نیست شبیه رنگ خود کانی باشد . برای مثال رنگ  کالکوپریت  زرد برنجین است ولی رنگ خاکه آن سیاه مایل به سبزاست. رنگ خاکه هوربنلاند سیاه مایل به سبز، بی رنگ است.

     یکی دیگرازعوامل شناسایی کانی ها چگالی آن جسم است. چگالی یعنی جرم واحد حجم ؛ یعنی اینکه یک متر مکعب آن ماده چند کیلو گرم است (ویا یک سانتیمتر مکعب آن چند گرم است). برای تعیین چگالی معمولا از یک ظرف درجه بندی شده استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا در ظرف درجه دارمقداری  آب (یا مایع مناسب دیگری که کانی رادر خود حل نکند ) می ریزیم و حجم آن آب را یادداشت می کنیم سپس جسم مورد نظر را در آب می اندازیم به طوریکه کاملا در آب غوطه ور شود . دوباره حجم آب را یادداشت می کنیم سپس این دو حجم یادداشت شده را از هم کم می کنیم تاحجم واقعی جسم بدست آید. بعد از آن، جرم جسم را بر حجم آن تقسیم می کنیم تا چگالی محاسبه شود . سپس با مراجعه با جدول های مناسب جنس جسم را حدس می  زنیم.

   البته برای شناسایی کانی ها فقط سختی کانی یا رنگ خاکه یا چگالی کافی نیست.گاهی به کار گیری یک روش پیچیده نیز لازم می شود

زمين شناسى اقتصادى
دیباچه ای بر زمین شناسی اقتصادی ایران
نويسنده : منصور قربانی
تاريخ نشر : تير 1381
عنوان فصل : فصل پنجم - فلززایی و کانی سازی ذخایر معدنی ایران
عنوان زير فصل : 5-20 کانی سازی تالک در ایران

از آنجا که تالک یک کانی دومین (ثانوی) است و نام بردن از برهه های زمانی پیدایش آنها چندان درست نیست، ولی با توجه به خاستگاه آنها همانطور که پیشتر گفته شد سنگ های اولترامافیک و دولومیتی، سنگ های اولیه ای هستند که برای تشکیل تالک با سن های متفاوت از پرکامبرین پسین تا آغاز پائوژن در ایران به طور پراکده برونزد دارند، که این مسأله، یکی ازشرایط لازم برای تشکیل تالک است ولی کافی نیست. این سنگها باید تحت تأثر دگرگونی و متاسوماتیسم نیز قرار بگید. در چراین این دو پدیده، باید محلول های متاسوماتیسم کننده از CO2 و SiO2  غنی باشند. بنابراین، ممکن است مادرسنگ، سن پرکامبرین داشته باشد، ولی دگرگونی و متاسوماتیسم در زمان های بسیار دیرتر رخ داده باشد. اما یک واقعیت در اینجا قابل ذکر است که بیشتر مجموعه های افیولیتی ایران، سن مزوزوییک پسین دارند که پدیده دگرگونی و متاسوماتیسم را همان زمان در فاز زمین ساختی لارامید پشت سر گذاشته اند.

 

کانی سازی تالک

ذخایر مهم تالک دارای سه خاستگاه زیر می باشند:

 

1)کانسارهای تالک نوع دولومیتی

این نوع ذخایر در اثر متاسوماتیسم در جریان دگرگونی در زون های گسلی سنگ های دولومیتی و یا دولومیت های آهکی، پدید می آیند و می توان از آن به عنوان پدیده تالکی شدن دولومیت ها یاد کرد. این نوع تالک ها در کشور ما در زون سنندج-سیرجان شمالی (مانند تالک مسعود آباد ازناو ...) شناخته شده اند.

 

2)کانسارهای تالک نوع سرپانتینی

این نوع ذخایر به سنگ های اولترامافیک که دگرگونی را پشت سر گذاشته اند، وابسته می باشند. در هنگام دگرگونی سنگ های اولترامافیک، اگر محلول های پرمایه از CO2 و سیلیس وجودداشته باشد، تالک حاصل می شود ( به باور نگارنده، اگر محلول ها فقیر از CO2 و SiO2 باشند، سرپانتین حاصل می شود که بیشتر به این صورت است). در ایران این نوع ذخایر در مجموعه های افیولیتی، به ویژه در استان سیستان وبلوچستان که دارای پی سنگ افیولیتی است، یافت می شوند. همچنین در مناطقی که سنگ های آتشفشانی بازی از پی سنگ اولترامافیک گذر کرده اند، مانند ناحیه خارستان، شمال خاور تفتان، پیرامون کوه همونت در مسیر ایرانشهر-مگسی (زابلی).

 

3)ذخایر نوع تالک شیست

این ذخایر به هنگام دگرگونی در یک سیستم بسته که دارای محلول های سیلیس دار است و در سنگ هایی با ترکیب دولومیتی رس دار یا رس های دولومیت دار، رخ می دهد. این ذخایر، تالک شسیست هستند (تالک یکی از کانی های سازنده سنگ به شمار می آید و کیفیت خوبی ندارد). این تالک شیست ها در زون فلیشی خاور ایران قابل توجه می باشند.

زمين شناسى اقتصادى
دیباچه ای بر زمین شناسی اقتصادی ایران
نويسنده : منصور قربانی
تاريخ نشر : تير 1381
عنوان فصل : فصل پنجم - فلززایی و کانی سازی ذخایر معدنی ایران
عنوان زير فصل : 5-20 کانی سازی تالک در ایران

از آنجا که تالک یک کانی دومین (ثانوی) است و نام بردن از برهه های زمانی پیدایش آنها چندان درست نیست، ولی با توجه به خاستگاه آنها همانطور که پیشتر گفته شد سنگ های اولترامافیک و دولومیتی، سنگ های اولیه ای هستند که برای تشکیل تالک با سن های متفاوت از پرکامبرین پسین تا آغاز پائوژن در ایران به طور پراکده برونزد دارند، که این مسأله، یکی ازشرایط لازم برای تشکیل تالک است ولی کافی نیست. این سنگها باید تحت تأثر دگرگونی و متاسوماتیسم نیز قرار بگید. در چراین این دو پدیده، باید محلول های متاسوماتیسم کننده از CO2 و SiO2  غنی باشند. بنابراین، ممکن است مادرسنگ، سن پرکامبرین داشته باشد، ولی دگرگونی و متاسوماتیسم در زمان های بسیار دیرتر رخ داده باشد. اما یک واقعیت در اینجا قابل ذکر است که بیشتر مجموعه های افیولیتی ایران، سن مزوزوییک پسین دارند که پدیده دگرگونی و متاسوماتیسم را همان زمان در فاز زمین ساختی لارامید پشت سر گذاشته اند.

 

کانی سازی تالک

ذخایر مهم تالک دارای سه خاستگاه زیر می باشند:

 

1)کانسارهای تالک نوع دولومیتی

این نوع ذخایر در اثر متاسوماتیسم در جریان دگرگونی در زون های گسلی سنگ های دولومیتی و یا دولومیت های آهکی، پدید می آیند و می توان از آن به عنوان پدیده تالکی شدن دولومیت ها یاد کرد. این نوع تالک ها در کشور ما در زون سنندج-سیرجان شمالی (مانند تالک مسعود آباد ازناو ...) شناخته شده اند.

 

2)کانسارهای تالک نوع سرپانتینی

این نوع ذخایر به سنگ های اولترامافیک که دگرگونی را پشت سر گذاشته اند، وابسته می باشند. در هنگام دگرگونی سنگ های اولترامافیک، اگر محلول های پرمایه از CO2 و سیلیس وجودداشته باشد، تالک حاصل می شود ( به باور نگارنده، اگر محلول ها فقیر از CO2 و SiO2 باشند، سرپانتین حاصل می شود که بیشتر به این صورت است). در ایران این نوع ذخایر در مجموعه های افیولیتی، به ویژه در استان سیستان وبلوچستان که دارای پی سنگ افیولیتی است، یافت می شوند. همچنین در مناطقی که سنگ های آتشفشانی بازی از پی سنگ اولترامافیک گذر کرده اند، مانند ناحیه خارستان، شمال خاور تفتان، پیرامون کوه همونت در مسیر ایرانشهر-مگسی (زابلی).

 

3)ذخایر نوع تالک شیست

این ذخایر به هنگام دگرگونی در یک سیستم بسته که دارای محلول های سیلیس دار است و در سنگ هایی با ترکیب دولومیتی رس دار یا رس های دولومیت دار، رخ می دهد. این ذخایر، تالک شسیست هستند (تالک یکی از کانی های سازنده سنگ به شمار می آید و کیفیت خوبی ندارد). این تالک شیست ها در زون فلیشی خاور ایران قابل توجه می باشند.

زمين شناسى اقتصادى
دیباچه ای بر زمین شناسی اقتصادی ایران
نويسنده : منصور قربانی
تاريخ نشر : تير 1381
عنوان فصل : فصل پنجم - فلززایی و کانی سازی ذخایر معدنی ایران
عنوان زير فصل : 5-20 کانی سازی تالک در ایران

از آنجا که تالک یک کانی دومین (ثانوی) است و نام بردن از برهه های زمانی پیدایش آنها چندان درست نیست، ولی با توجه به خاستگاه آنها همانطور که پیشتر گفته شد سنگ های اولترامافیک و دولومیتی، سنگ های اولیه ای هستند که برای تشکیل تالک با سن های متفاوت از پرکامبرین پسین تا آغاز پائوژن در ایران به طور پراکده برونزد دارند، که این مسأله، یکی ازشرایط لازم برای تشکیل تالک است ولی کافی نیست. این سنگها باید تحت تأثر دگرگونی و متاسوماتیسم نیز قرار بگید. در چراین این دو پدیده، باید محلول های متاسوماتیسم کننده از CO2 و SiO2  غنی باشند. بنابراین، ممکن است مادرسنگ، سن پرکامبرین داشته باشد، ولی دگرگونی و متاسوماتیسم در زمان های بسیار دیرتر رخ داده باشد. اما یک واقعیت در اینجا قابل ذکر است که بیشتر مجموعه های افیولیتی ایران، سن مزوزوییک پسین دارند که پدیده دگرگونی و متاسوماتیسم را همان زمان در فاز زمین ساختی لارامید پشت سر گذاشته اند.

 

کانی سازی تالک

ذخایر مهم تالک دارای سه خاستگاه زیر می باشند:

 

1)کانسارهای تالک نوع دولومیتی

این نوع ذخایر در اثر متاسوماتیسم در جریان دگرگونی در زون های گسلی سنگ های دولومیتی و یا دولومیت های آهکی، پدید می آیند و می توان از آن به عنوان پدیده تالکی شدن دولومیت ها یاد کرد. این نوع تالک ها در کشور ما در زون سنندج-سیرجان شمالی (مانند تالک مسعود آباد ازناو ...) شناخته شده اند.

 

2)کانسارهای تالک نوع سرپانتینی

این نوع ذخایر به سنگ های اولترامافیک که دگرگونی را پشت سر گذاشته اند، وابسته می باشند. در هنگام دگرگونی سنگ های اولترامافیک، اگر محلول های پرمایه از CO2 و سیلیس وجودداشته باشد، تالک حاصل می شود ( به باور نگارنده، اگر محلول ها فقیر از CO2 و SiO2 باشند، سرپانتین حاصل می شود که بیشتر به این صورت است). در ایران این نوع ذخایر در مجموعه های افیولیتی، به ویژه در استان سیستان وبلوچستان که دارای پی سنگ افیولیتی است، یافت می شوند. همچنین در مناطقی که سنگ های آتشفشانی بازی از پی سنگ اولترامافیک گذر کرده اند، مانند ناحیه خارستان، شمال خاور تفتان، پیرامون کوه همونت در مسیر ایرانشهر-مگسی (زابلی).

 

3)ذخایر نوع تالک شیست

این ذخایر به هنگام دگرگونی در یک سیستم بسته که دارای محلول های سیلیس دار است و در سنگ هایی با ترکیب دولومیتی رس دار یا رس های دولومیت دار، رخ می دهد. این ذخایر، تالک شسیست هستند (تالک یکی از کانی های سازنده سنگ به شمار می آید و کیفیت خوبی ندارد). این تالک شیست ها در زون فلیشی خاور ایران قابل توجه می باشند.

زمين شناسى اقتصادى
دیباچه ای بر زمین شناسی اقتصادی ایران
نويسنده : منصور قربانی
تاريخ نشر : تير 1381
عنوان فصل : فصل پنجم - فلززایی و کانی سازی ذخایر معدنی ایران
عنوان زير فصل : 5-20 کانی سازی تالک در ایران

از آنجا که تالک یک کانی دومین (ثانوی) است و نام بردن از برهه های زمانی پیدایش آنها چندان درست نیست، ولی با توجه به خاستگاه آنها همانطور که پیشتر گفته شد سنگ های اولترامافیک و دولومیتی، سنگ های اولیه ای هستند که برای تشکیل تالک با سن های متفاوت از پرکامبرین پسین تا آغاز پائوژن در ایران به طور پراکده برونزد دارند، که این مسأله، یکی ازشرایط لازم برای تشکیل تالک است ولی کافی نیست. این سنگها باید تحت تأثر دگرگونی و متاسوماتیسم نیز قرار بگید. در چراین این دو پدیده، باید محلول های متاسوماتیسم کننده از CO2 و SiO2  غنی باشند. بنابراین، ممکن است مادرسنگ، سن پرکامبرین داشته باشد، ولی دگرگونی و متاسوماتیسم در زمان های بسیار دیرتر رخ داده باشد. اما یک واقعیت در اینجا قابل ذکر است که بیشتر مجموعه های افیولیتی ایران، سن مزوزوییک پسین دارند که پدیده دگرگونی و متاسوماتیسم را همان زمان در فاز زمین ساختی لارامید پشت سر گذاشته اند.

 

کانی سازی تالک

ذخایر مهم تالک دارای سه خاستگاه زیر می باشند:

 

1)کانسارهای تالک نوع دولومیتی

این نوع ذخایر در اثر متاسوماتیسم در جریان دگرگونی در زون های گسلی سنگ های دولومیتی و یا دولومیت های آهکی، پدید می آیند و می توان از آن به عنوان پدیده تالکی شدن دولومیت ها یاد کرد. این نوع تالک ها در کشور ما در زون سنندج-سیرجان شمالی (مانند تالک مسعود آباد ازناو ...) شناخته شده اند.

 

2)کانسارهای تالک نوع سرپانتینی

این نوع ذخایر به سنگ های اولترامافیک که دگرگونی را پشت سر گذاشته اند، وابسته می باشند. در هنگام دگرگونی سنگ های اولترامافیک، اگر محلول های پرمایه از CO2 و سیلیس وجودداشته باشد، تالک حاصل می شود ( به باور نگارنده، اگر محلول ها فقیر از CO2 و SiO2 باشند، سرپانتین حاصل می شود که بیشتر به این صورت است). در ایران این نوع ذخایر در مجموعه های افیولیتی، به ویژه در استان سیستان وبلوچستان که دارای پی سنگ افیولیتی است، یافت می شوند. همچنین در مناطقی که سنگ های آتشفشانی بازی از پی سنگ اولترامافیک گذر کرده اند، مانند ناحیه خارستان، شمال خاور تفتان، پیرامون کوه همونت در مسیر ایرانشهر-مگسی (زابلی).

 

3)ذخایر نوع تالک شیست

این ذخایر به هنگام دگرگونی در یک سیستم بسته که دارای محلول های سیلیس دار است و در سنگ هایی با ترکیب دولومیتی رس دار یا رس های دولومیت دار، رخ می دهد. این ذخایر، تالک شسیست هستند (تالک یکی از کانی های سازنده سنگ به شمار می آید و کیفیت خوبی ندارد). این تالک شیست ها در زون فلیشی خاور ایران قابل توجه می باشند.

زمين شناسى اقتصادى
دیباچه ای بر زمین شناسی اقتصادی ایران
نويسنده : منصور قربانی
تاريخ نشر : تير 1381
عنوان فصل : فصل پنجم - فلززایی و کانی سازی ذخایر معدنی ایران
عنوان زير فصل : 5-20 کانی سازی تالک در ایران

از آنجا که تالک یک کانی دومین (ثانوی) است و نام بردن از برهه های زمانی پیدایش آنها چندان درست نیست، ولی با توجه به خاستگاه آنها همانطور که پیشتر گفته شد سنگ های اولترامافیک و دولومیتی، سنگ های اولیه ای هستند که برای تشکیل تالک با سن های متفاوت از پرکامبرین پسین تا آغاز پائوژن در ایران به طور پراکده برونزد دارند، که این مسأله، یکی ازشرایط لازم برای تشکیل تالک است ولی کافی نیست. این سنگها باید تحت تأثر دگرگونی و متاسوماتیسم نیز قرار بگید. در چراین این دو پدیده، باید محلول های متاسوماتیسم کننده از CO2 و SiO2  غنی باشند. بنابراین، ممکن است مادرسنگ، سن پرکامبرین داشته باشد، ولی دگرگونی و متاسوماتیسم در زمان های بسیار دیرتر رخ داده باشد. اما یک واقعیت در اینجا قابل ذکر است که بیشتر مجموعه های افیولیتی ایران، سن مزوزوییک پسین دارند که پدیده دگرگونی و متاسوماتیسم را همان زمان در فاز زمین ساختی لارامید پشت سر گذاشته اند.

 

کانی سازی تالک

ذخایر مهم تالک دارای سه خاستگاه زیر می باشند:

 

1)کانسارهای تالک نوع دولومیتی

این نوع ذخایر در اثر متاسوماتیسم در جریان دگرگونی در زون های گسلی سنگ های دولومیتی و یا دولومیت های آهکی، پدید می آیند و می توان از آن به عنوان پدیده تالکی شدن دولومیت ها یاد کرد. این نوع تالک ها در کشور ما در زون سنندج-سیرجان شمالی (مانند تالک مسعود آباد ازناو ...) شناخته شده اند.

 

2)کانسارهای تالک نوع سرپانتینی

این نوع ذخایر به سنگ های اولترامافیک که دگرگونی را پشت سر گذاشته اند، وابسته می باشند. در هنگام دگرگونی سنگ های اولترامافیک، اگر محلول های پرمایه از CO2 و سیلیس وجودداشته باشد، تالک حاصل می شود ( به باور نگارنده، اگر محلول ها فقیر از CO2 و SiO2 باشند، سرپانتین حاصل می شود که بیشتر به این صورت است). در ایران این نوع ذخایر در مجموعه های افیولیتی، به ویژه در استان سیستان وبلوچستان که دارای پی سنگ افیولیتی است، یافت می شوند. همچنین در مناطقی که سنگ های آتشفشانی بازی از پی سنگ اولترامافیک گذر کرده اند، مانند ناحیه خارستان، شمال خاور تفتان، پیرامون کوه همونت در مسیر ایرانشهر-مگسی (زابلی).

 

3)ذخایر نوع تالک شیست

این ذخایر به هنگام دگرگونی در یک سیستم بسته که دارای محلول های سیلیس دار است و در سنگ هایی با ترکیب دولومیتی رس دار یا رس های دولومیت دار، رخ می دهد. این ذخایر، تالک شسیست هستند (تالک یکی از کانی های سازنده سنگ به شمار می آید و کیفیت خوبی ندارد). این تالک شیست ها در زون فلیشی خاور ایران قابل توجه می باشند.

زمين شناسى اقتصادى
دیباچه ای بر زمین شناسی اقتصادی ایران
نويسنده : منصور قربانی
تاريخ نشر : تير 1381
عنوان فصل : فصل پنجم - فلززایی و کانی سازی ذخایر معدنی ایران
عنوان زير فصل : 5-20 کانی سازی تالک در ایران

از آنجا که تالک یک کانی دومین (ثانوی) است و نام بردن از برهه های زمانی پیدایش آنها چندان درست نیست، ولی با توجه به خاستگاه آنها همانطور که پیشتر گفته شد سنگ های اولترامافیک و دولومیتی، سنگ های اولیه ای هستند که برای تشکیل تالک با سن های متفاوت از پرکامبرین پسین تا آغاز پائوژن در ایران به طور پراکده برونزد دارند، که این مسأله، یکی ازشرایط لازم برای تشکیل تالک است ولی کافی نیست. این سنگها باید تحت تأثر دگرگونی و متاسوماتیسم نیز قرار بگید. در چراین این دو پدیده، باید محلول های متاسوماتیسم کننده از CO2 و SiO2  غنی باشند. بنابراین، ممکن است مادرسنگ، سن پرکامبرین داشته باشد، ولی دگرگونی و متاسوماتیسم در زمان های بسیار دیرتر رخ داده باشد. اما یک واقعیت در اینجا قابل ذکر است که بیشتر مجموعه های افیولیتی ایران، سن مزوزوییک پسین دارند که پدیده دگرگونی و متاسوماتیسم را همان زمان در فاز زمین ساختی لارامید پشت سر گذاشته اند.

 

کانی سازی تالک

ذخایر مهم تالک دارای سه خاستگاه زیر می باشند:

 

1)کانسارهای تالک نوع دولومیتی

این نوع ذخایر در اثر متاسوماتیسم در جریان دگرگونی در زون های گسلی سنگ های دولومیتی و یا دولومیت های آهکی، پدید می آیند و می توان از آن به عنوان پدیده تالکی شدن دولومیت ها یاد کرد. این نوع تالک ها در کشور ما در زون سنندج-سیرجان شمالی (مانند تالک مسعود آباد ازناو ...) شناخته شده اند.

 

2)کانسارهای تالک نوع سرپانتینی

این نوع ذخایر به سنگ های اولترامافیک که دگرگونی را پشت سر گذاشته اند، وابسته می باشند. در هنگام دگرگونی سنگ های اولترامافیک، اگر محلول های پرمایه از CO2 و سیلیس وجودداشته باشد، تالک حاصل می شود ( به باور نگارنده، اگر محلول ها فقیر از CO2 و SiO2 باشند، سرپانتین حاصل می شود که بیشتر به این صورت است). در ایران این نوع ذخایر در مجموعه های افیولیتی، به ویژه در استان سیستان وبلوچستان که دارای پی سنگ افیولیتی است، یافت می شوند. همچنین در مناطقی که سنگ های آتشفشانی بازی از پی سنگ اولترامافیک گذر کرده اند، مانند ناحیه خارستان، شمال خاور تفتان، پیرامون کوه همونت در مسیر ایرانشهر-مگسی (زابلی).

 

3)ذخایر نوع تالک شیست

این ذخایر به هنگام دگرگونی در یک سیستم بسته که دارای محلول های سیلیس دار است و در سنگ هایی با ترکیب دولومیتی رس دار یا رس های دولومیت دار، رخ می دهد. این ذخایر، تالک شسیست هستند (تالک یکی از کانی های سازنده سنگ به شمار می آید و کیفیت خوبی ندارد). این تالک شیست ها در زون فلیشی خاور ایران قابل توجه می باشند.

زمين شناسى اقتصادى
دیباچه ای بر زمین شناسی اقتصادی ایران
نويسنده : منصور قربانی
تاريخ نشر : تير 1381
عنوان فصل : فصل پنجم - فلززایی و کانی سازی ذخایر معدنی ایران
عنوان زير فصل : 5-20 کانی سازی تالک در ایران

از آنجا که تالک یک کانی دومین (ثانوی) است و نام بردن از برهه های زمانی پیدایش آنها چندان درست نیست، ولی با توجه به خاستگاه آنها همانطور که پیشتر گفته شد سنگ های اولترامافیک و دولومیتی، سنگ های اولیه ای هستند که برای تشکیل تالک با سن های متفاوت از پرکامبرین پسین تا آغاز پائوژن در ایران به طور پراکده برونزد دارند، که این مسأله، یکی ازشرایط لازم برای تشکیل تالک است ولی کافی نیست. این سنگها باید تحت تأثر دگرگونی و متاسوماتیسم نیز قرار بگید. در چراین این دو پدیده، باید محلول های متاسوماتیسم کننده از CO2 و SiO2  غنی باشند. بنابراین، ممکن است مادرسنگ، سن پرکامبرین داشته باشد، ولی دگرگونی و متاسوماتیسم در زمان های بسیار دیرتر رخ داده باشد. اما یک واقعیت در اینجا قابل ذکر است که بیشتر مجموعه های افیولیتی ایران، سن مزوزوییک پسین دارند که پدیده دگرگونی و متاسوماتیسم را همان زمان در فاز زمین ساختی لارامید پشت سر گذاشته اند.

 

کانی سازی تالک

ذخایر مهم تالک دارای سه خاستگاه زیر می باشند:

 

1)کانسارهای تالک نوع دولومیتی

این نوع ذخایر در اثر متاسوماتیسم در جریان دگرگونی در زون های گسلی سنگ های دولومیتی و یا دولومیت های آهکی، پدید می آیند و می توان از آن به عنوان پدیده تالکی شدن دولومیت ها یاد کرد. این نوع تالک ها در کشور ما در زون سنندج-سیرجان شمالی (مانند تالک مسعود آباد ازناو ...) شناخته شده اند.

 

2)کانسارهای تالک نوع سرپانتینی

این نوع ذخایر به سنگ های اولترامافیک که دگرگونی را پشت سر گذاشته اند، وابسته می باشند. در هنگام دگرگونی سنگ های اولترامافیک، اگر محلول های پرمایه از CO2 و سیلیس وجودداشته باشد، تالک حاصل می شود ( به باور نگارنده، اگر محلول ها فقیر از CO2 و SiO2 باشند، سرپانتین حاصل می شود که بیشتر به این صورت است). در ایران این نوع ذخایر در مجموعه های افیولیتی، به ویژه در استان سیستان وبلوچستان که دارای پی سنگ افیولیتی است، یافت می شوند. همچنین در مناطقی که سنگ های آتشفشانی بازی از پی سنگ اولترامافیک گذر کرده اند، مانند ناحیه خارستان، شمال خاور تفتان، پیرامون کوه همونت در مسیر ایرانشهر-مگسی (زابلی).

 

3)ذخایر نوع تالک شیست

این ذخایر به هنگام دگرگونی در یک سیستم بسته که دارای محلول های سیلیس دار است و در سنگ هایی با ترکیب دولومیتی رس دار یا رس های دولومیت دار، رخ می دهد. این ذخایر، تالک شسیست هستند (تالک یکی از کانی های سازنده سنگ به شمار می آید و کیفیت خوبی ندارد). این تالک شیست ها در زون فلیشی خاور ایران قابل توجه می باشند.