| زمين شناسى اقتصادى | ||||||||
|
||||||||
|
از آنجا که تالک یک کانی دومین (ثانوی) است و نام بردن از برهه های زمانی پیدایش آنها چندان درست نیست، ولی با توجه به خاستگاه آنها همانطور که پیشتر گفته شد سنگ های اولترامافیک و دولومیتی، سنگ های اولیه ای هستند که برای تشکیل تالک با سن های متفاوت از پرکامبرین پسین تا آغاز پائوژن در ایران به طور پراکده برونزد دارند، که این مسأله، یکی ازشرایط لازم برای تشکیل تالک است ولی کافی نیست. این سنگها باید تحت تأثر دگرگونی و متاسوماتیسم نیز قرار بگید. در چراین این دو پدیده، باید محلول های متاسوماتیسم کننده از CO2 و SiO2 غنی باشند. بنابراین، ممکن است مادرسنگ، سن پرکامبرین داشته باشد، ولی دگرگونی و متاسوماتیسم در زمان های بسیار دیرتر رخ داده باشد. اما یک واقعیت در اینجا قابل ذکر است که بیشتر مجموعه های افیولیتی ایران، سن مزوزوییک پسین دارند که پدیده دگرگونی و متاسوماتیسم را همان زمان در فاز زمین ساختی لارامید پشت سر گذاشته اند.
کانی سازی تالک ذخایر مهم تالک دارای سه خاستگاه زیر می باشند:
1)کانسارهای تالک نوع دولومیتی این نوع ذخایر در اثر متاسوماتیسم در جریان دگرگونی در زون های گسلی سنگ های دولومیتی و یا دولومیت های آهکی، پدید می آیند و می توان از آن به عنوان پدیده تالکی شدن دولومیت ها یاد کرد. این نوع تالک ها در کشور ما در زون سنندج-سیرجان شمالی (مانند تالک مسعود آباد ازناو ...) شناخته شده اند.
2)کانسارهای تالک نوع سرپانتینی این نوع ذخایر به سنگ های اولترامافیک که دگرگونی را پشت سر گذاشته اند، وابسته می باشند. در هنگام دگرگونی سنگ های اولترامافیک، اگر محلول های پرمایه از CO2 و سیلیس وجودداشته باشد، تالک حاصل می شود ( به باور نگارنده، اگر محلول ها فقیر از CO2 و SiO2 باشند، سرپانتین حاصل می شود که بیشتر به این صورت است). در ایران این نوع ذخایر در مجموعه های افیولیتی، به ویژه در استان سیستان وبلوچستان که دارای پی سنگ افیولیتی است، یافت می شوند. همچنین در مناطقی که سنگ های آتشفشانی بازی از پی سنگ اولترامافیک گذر کرده اند، مانند ناحیه خارستان، شمال خاور تفتان، پیرامون کوه همونت در مسیر ایرانشهر-مگسی (زابلی).
3)ذخایر نوع تالک شیست این ذخایر به هنگام دگرگونی در یک سیستم بسته که دارای محلول های سیلیس دار است و در سنگ هایی با ترکیب دولومیتی رس دار یا رس های دولومیت دار، رخ می دهد. این ذخایر، تالک شسیست هستند (تالک یکی از کانی های سازنده سنگ به شمار می آید و کیفیت خوبی ندارد). این تالک شیست ها در زون فلیشی خاور ایران قابل توجه می باشند. | ||||||||
| آخرين اطلاعات آموزشی | ||||||||
|
||||||||
|
تالک سودو منوکلينيک سه لايه اى سيليکاته اى ورقه اى ( فيلوسيليکات) است بين لايه هاى تترائدرى ( سيليسيم -اکسيژن) لايه اکتائدرى بروسيت موجود است تالک حالت صابونى و چرب دارد . خواص فيزيکى : H=1 Sp.Gr=2/6 -2/8 تالک در نمونه دستى حالت صابونى داشته داراى جلاى مرواريدى است و سفيد بى رنگ ،سبز کم رنگ يا خاکسترى مى باشد .در حالت تجزيه متمايل به زرد تا قرمز يا قهوه اى است . رنگ و چند رنگى : در مقطع نازک تالک بى رنگ است . شکل: تالک کانى ورقه ايست غالبا" به صورت مجموعه دانه هاى فيبرى ريز يا فلسى و ورقه اى ديده مى شود که کاملا" شبيه ميکاهاى بى رنگ است . رخ: رخ کامل در (001) ديده مى شود. بير فرنژانس : حداکثر بيرفرنژانس در مقاطع (010) و يا مقطع عمود به رخ ديده مى شود( پائين سرى سوم). ماکل: ماکل در تالک نادر است اما ممکن است بلورهاى شبه کوبيک ايجاد کند. اشکل تداخلى در نور متقارب : در نور متقارب دو محورى منفى است . جهت يابى نورى: خاموشى عمدتا" در راستاى رخ مستقيم است علامت طولى مثبت است . وجه تمايز و خواص مشخصه : تالک خيلى شبيه به ميکاى بى رنگ و پيروفيليت است .مسکويت وپيروفيليت 2v بزرگتر دارند و فلوگوپيت داراى ضريب شکست بيشتر است بروسيت غالبا" رنگ تداخل عادى آبى داشته و يک محورى مثبت است تشخيص تالک ريزدانه از سريسيت با ميکروسکپ امکان پذير نيست . تجزيه : تالک حاصل تجزيه غير عامل سيليکات هاى منيزيوم ( اوليوين ،انستاتيت و غيره ) است ،همچنين از تجزيه هيدروترمال سنگ هاى اولترا مافيک نيز حاصل مى شود به وسيله دگرگونى کربنات ،(Co2 ) آزاد مى شود که در اثر ترکيب با سپانتين ،تالک و منيزيوم ايجاد مى شود ،با پيشرفت دگرگونى و افزايش Co2 ممکن است تالک به منيزيوم و کوارتز تجزيه شود. محل پيدايش : معمول ترين محل پيدايش تالک درتالک شيست و تالک – ترموليت شيست درجه پائين است . تالک به عنوان اولين کانى سيليکاتى در زون هاى مجاورتى دو لوميت هاى ناخالص تشکيل مى شود تالک در درجه حرارت هاى کمى بالاتر از کلريت يا ترموليت پايدارتر است و ممکن است دردگرگونى شيست سبز ( گرين شيست ) درجه پائين تشکيل شود( به خرج کلريت يا ترموليت). در اثر تجزيه هيدروترمال پريدوتيت ها و سنگ هاى اولترا مافيک مشابه سنگ هاى تالک يک پارچه و ناخالص ايجاد مى شود( سنگ صابون يا استياتيت " Soapstone ,STEATITE "" که اين عمل تحت پديده Steatitzation صورت مى گيرد که با پديده سرپانتينى شدن به طور پيوسته در ارتباط است . متامورفيسم CO2 سرپانتيت باعث تشکيل تال | ||||||||
| آخرين اطلاعات آموزشی | ||||||||
|
||||||||
|
تالک سودو منوکلينيک سه لايه اى سيليکاته اى ورقه اى ( فيلوسيليکات) است بين لايه هاى تترائدرى ( سيليسيم -اکسيژن) لايه اکتائدرى بروسيت موجود است تالک حالت صابونى و چرب دارد . خواص فيزيکى : H=1 Sp.Gr=2/6 -2/8 تالک در نمونه دستى حالت صابونى داشته داراى جلاى مرواريدى است و سفيد بى رنگ ،سبز کم رنگ يا خاکسترى مى باشد .در حالت تجزيه متمايل به زرد تا قرمز يا قهوه اى است . رنگ و چند رنگى : در مقطع نازک تالک بى رنگ است . شکل: تالک کانى ورقه ايست غالبا" به صورت مجموعه دانه هاى فيبرى ريز يا فلسى و ورقه اى ديده مى شود که کاملا" شبيه ميکاهاى بى رنگ است . رخ: رخ کامل در (001) ديده مى شود. بير فرنژانس : حداکثر بيرفرنژانس در مقاطع (010) و يا مقطع عمود به رخ ديده مى شود( پائين سرى سوم). ماکل: ماکل در تالک نادر است اما ممکن است بلورهاى شبه کوبيک ايجاد کند. اشکل تداخلى در نور متقارب : در نور متقارب دو محورى منفى است . جهت يابى نورى: خاموشى عمدتا" در راستاى رخ مستقيم است علامت طولى مثبت است . وجه تمايز و خواص مشخصه : تالک خيلى شبيه به ميکاى بى رنگ و پيروفيليت است .مسکويت وپيروفيليت 2v بزرگتر دارند و فلوگوپيت داراى ضريب شکست بيشتر است بروسيت غالبا" رنگ تداخل عادى آبى داشته و يک محورى مثبت است تشخيص تالک ريزدانه از سريسيت با ميکروسکپ امکان پذير نيست . تجزيه : تالک حاصل تجزيه غير عامل سيليکات هاى منيزيوم ( اوليوين ،انستاتيت و غيره ) است ،همچنين از تجزيه هيدروترمال سنگ هاى اولترا مافيک نيز حاصل مى شود به وسيله دگرگونى کربنات ،(Co2 ) آزاد مى شود که در اثر ترکيب با سپانتين ،تالک و منيزيوم ايجاد مى شود ،با پيشرفت دگرگونى و افزايش Co2 ممکن است تالک به منيزيوم و کوارتز تجزيه شود. محل پيدايش : معمول ترين محل پيدايش تالک درتالک شيست و تالک – ترموليت شيست درجه پائين است . تالک به عنوان اولين کانى سيليکاتى در زون هاى مجاورتى دو لوميت هاى ناخالص تشکيل مى شود تالک در درجه حرارت هاى کمى بالاتر از کلريت يا ترموليت پايدارتر است و ممکن است دردگرگونى شيست سبز ( گرين شيست ) درجه پائين تشکيل شود( به خرج کلريت يا ترموليت). در اثر تجزيه هيدروترمال پريدوتيت ها و سنگ هاى اولترا مافيک مشابه سنگ هاى تالک يک پارچه و ناخالص ايجاد مى شود( سنگ صابون يا استياتيت " Soapstone ,STEATITE "" که اين عمل تحت پديده Steatitzation صورت مى گيرد که با پديده سرپانتينى شدن به طور پيوسته در ارتباط است . متامورفيسم CO2 سرپانتيت باعث تشکيل تال | ||||||||
| آخرين اطلاعات آموزشی | ||||||||
|
||||||||
|
تالک سودو منوکلينيک سه لايه اى سيليکاته اى ورقه اى ( فيلوسيليکات) است بين لايه هاى تترائدرى ( سيليسيم -اکسيژن) لايه اکتائدرى بروسيت موجود است تالک حالت صابونى و چرب دارد . خواص فيزيکى : H=1 Sp.Gr=2/6 -2/8 تالک در نمونه دستى حالت صابونى داشته داراى جلاى مرواريدى است و سفيد بى رنگ ،سبز کم رنگ يا خاکسترى مى باشد .در حالت تجزيه متمايل به زرد تا قرمز يا قهوه اى است . رنگ و چند رنگى : در مقطع نازک تالک بى رنگ است . شکل: تالک کانى ورقه ايست غالبا" به صورت مجموعه دانه هاى فيبرى ريز يا فلسى و ورقه اى ديده مى شود که کاملا" شبيه ميکاهاى بى رنگ است . رخ: رخ کامل در (001) ديده مى شود. بير فرنژانس : حداکثر بيرفرنژانس در مقاطع (010) و يا مقطع عمود به رخ ديده مى شود( پائين سرى سوم). ماکل: ماکل در تالک نادر است اما ممکن است بلورهاى شبه کوبيک ايجاد کند. اشکل تداخلى در نور متقارب : در نور متقارب دو محورى منفى است . جهت يابى نورى: خاموشى عمدتا" در راستاى رخ مستقيم است علامت طولى مثبت است . وجه تمايز و خواص مشخصه : تالک خيلى شبيه به ميکاى بى رنگ و پيروفيليت است .مسکويت وپيروفيليت 2v بزرگتر دارند و فلوگوپيت داراى ضريب شکست بيشتر است بروسيت غالبا" رنگ تداخل عادى آبى داشته و يک محورى مثبت است تشخيص تالک ريزدانه از سريسيت با ميکروسکپ امکان پذير نيست . تجزيه : تالک حاصل تجزيه غير عامل سيليکات هاى منيزيوم ( اوليوين ،انستاتيت و غيره ) است ،همچنين از تجزيه هيدروترمال سنگ هاى اولترا مافيک نيز حاصل مى شود به وسيله دگرگونى کربنات ،(Co2 ) آزاد مى شود که در اثر ترکيب با سپانتين ،تالک و منيزيوم ايجاد مى شود ،با پيشرفت دگرگونى و افزايش Co2 ممکن است تالک به منيزيوم و کوارتز تجزيه شود. محل پيدايش : معمول ترين محل پيدايش تالک درتالک شيست و تالک – ترموليت شيست درجه پائين است . تالک به عنوان اولين کانى سيليکاتى در زون هاى مجاورتى دو لوميت هاى ناخالص تشکيل مى شود تالک در درجه حرارت هاى کمى بالاتر از کلريت يا ترموليت پايدارتر است و ممکن است دردگرگونى شيست سبز ( گرين شيست ) درجه پائين تشکيل شود( به خرج کلريت يا ترموليت). در اثر تجزيه هيدروترمال پريدوتيت ها و سنگ هاى اولترا مافيک مشابه سنگ هاى تالک يک پارچه و ناخالص ايجاد مى شود( سنگ صابون يا استياتيت " Soapstone ,STEATITE "" که اين عمل تحت پديده Steatitzation صورت مى گيرد که با پديده سرپانتينى شدن به طور پيوسته در ارتباط است . متامورفيسم CO2 سرپانتيت باعث تشکيل تال | ||||||||
| آخرين اطلاعات آموزشی | ||||||||
|
||||||||
|
تالک سودو منوکلينيک سه لايه اى سيليکاته اى ورقه اى ( فيلوسيليکات) است بين لايه هاى تترائدرى ( سيليسيم -اکسيژن) لايه اکتائدرى بروسيت موجود است تالک حالت صابونى و چرب دارد . خواص فيزيکى : H=1 Sp.Gr=2/6 -2/8 تالک در نمونه دستى حالت صابونى داشته داراى جلاى مرواريدى است و سفيد بى رنگ ،سبز کم رنگ يا خاکسترى مى باشد .در حالت تجزيه متمايل به زرد تا قرمز يا قهوه اى است . رنگ و چند رنگى : در مقطع نازک تالک بى رنگ است . شکل: تالک کانى ورقه ايست غالبا" به صورت مجموعه دانه هاى فيبرى ريز يا فلسى و ورقه اى ديده مى شود که کاملا" شبيه ميکاهاى بى رنگ است . رخ: رخ کامل در (001) ديده مى شود. بير فرنژانس : حداکثر بيرفرنژانس در مقاطع (010) و يا مقطع عمود به رخ ديده مى شود( پائين سرى سوم). ماکل: ماکل در تالک نادر است اما ممکن است بلورهاى شبه کوبيک ايجاد کند. اشکل تداخلى در نور متقارب : در نور متقارب دو محورى منفى است . جهت يابى نورى: خاموشى عمدتا" در راستاى رخ مستقيم است علامت طولى مثبت است . وجه تمايز و خواص مشخصه : تالک خيلى شبيه به ميکاى بى رنگ و پيروفيليت است .مسکويت وپيروفيليت 2v بزرگتر دارند و فلوگوپيت داراى ضريب شکست بيشتر است بروسيت غالبا" رنگ تداخل عادى آبى داشته و يک محورى مثبت است تشخيص تالک ريزدانه از سريسيت با ميکروسکپ امکان پذير نيست . تجزيه : تالک حاصل تجزيه غير عامل سيليکات هاى منيزيوم ( اوليوين ،انستاتيت و غيره ) است ،همچنين از تجزيه هيدروترمال سنگ هاى اولترا مافيک نيز حاصل مى شود به وسيله دگرگونى کربنات ،(Co2 ) آزاد مى شود که در اثر ترکيب با سپانتين ،تالک و منيزيوم ايجاد مى شود ،با پيشرفت دگرگونى و افزايش Co2 ممکن است تالک به منيزيوم و کوارتز تجزيه شود. محل پيدايش : معمول ترين محل پيدايش تالک درتالک شيست و تالک – ترموليت شيست درجه پائين است . تالک به عنوان اولين کانى سيليکاتى در زون هاى مجاورتى دو لوميت هاى ناخالص تشکيل مى شود تالک در درجه حرارت هاى کمى بالاتر از کلريت يا ترموليت پايدارتر است و ممکن است دردگرگونى شيست سبز ( گرين شيست ) درجه پائين تشکيل شود( به خرج کلريت يا ترموليت). در اثر تجزيه هيدروترمال پريدوتيت ها و سنگ هاى اولترا مافيک مشابه سنگ هاى تالک يک پارچه و ناخالص ايجاد مى شود( سنگ صابون يا استياتيت " Soapstone ,STEATITE "" که اين عمل تحت پديده Steatitzation صورت مى گيرد که با پديده سرپانتينى شدن به طور پيوسته در ارتباط است . متامورفيسم CO2 سرپانتيت باعث تشکيل تال | ||||||||
| آخرين اطلاعات آموزشی | ||||||||
|
||||||||
|
تالک سودو منوکلينيک سه لايه اى سيليکاته اى ورقه اى ( فيلوسيليکات) است بين لايه هاى تترائدرى ( سيليسيم -اکسيژن) لايه اکتائدرى بروسيت موجود است تالک حالت صابونى و چرب دارد . خواص فيزيکى : H=1 Sp.Gr=2/6 -2/8 تالک در نمونه دستى حالت صابونى داشته داراى جلاى مرواريدى است و سفيد بى رنگ ،سبز کم رنگ يا خاکسترى مى باشد .در حالت تجزيه متمايل به زرد تا قرمز يا قهوه اى است . رنگ و چند رنگى : در مقطع نازک تالک بى رنگ است . شکل: تالک کانى ورقه ايست غالبا" به صورت مجموعه دانه هاى فيبرى ريز يا فلسى و ورقه اى ديده مى شود که کاملا" شبيه ميکاهاى بى رنگ است . رخ: رخ کامل در (001) ديده مى شود. بير فرنژانس : حداکثر بيرفرنژانس در مقاطع (010) و يا مقطع عمود به رخ ديده مى شود( پائين سرى سوم). ماکل: ماکل در تالک نادر است اما ممکن است بلورهاى شبه کوبيک ايجاد کند. اشکل تداخلى در نور متقارب : در نور متقارب دو محورى منفى است . جهت يابى نورى: خاموشى عمدتا" در راستاى رخ مستقيم است علامت طولى مثبت است . وجه تمايز و خواص مشخصه : تالک خيلى شبيه به ميکاى بى رنگ و پيروفيليت است .مسکويت وپيروفيليت 2v بزرگتر دارند و فلوگوپيت داراى ضريب شکست بيشتر است بروسيت غالبا" رنگ تداخل عادى آبى داشته و يک محورى مثبت است تشخيص تالک ريزدانه از سريسيت با ميکروسکپ امکان پذير نيست . تجزيه : تالک حاصل تجزيه غير عامل سيليکات هاى منيزيوم ( اوليوين ،انستاتيت و غيره ) است ،همچنين از تجزيه هيدروترمال سنگ هاى اولترا مافيک نيز حاصل مى شود به وسيله دگرگونى کربنات ،(Co2 ) آزاد مى شود که در اثر ترکيب با سپانتين ،تالک و منيزيوم ايجاد مى شود ،با پيشرفت دگرگونى و افزايش Co2 ممکن است تالک به منيزيوم و کوارتز تجزيه شود. محل پيدايش : معمول ترين محل پيدايش تالک درتالک شيست و تالک – ترموليت شيست درجه پائين است . تالک به عنوان اولين کانى سيليکاتى در زون هاى مجاورتى دو لوميت هاى ناخالص تشکيل مى شود تالک در درجه حرارت هاى کمى بالاتر از کلريت يا ترموليت پايدارتر است و ممکن است دردگرگونى شيست سبز ( گرين شيست ) درجه پائين تشکيل شود( به خرج کلريت يا ترموليت). در اثر تجزيه هيدروترمال پريدوتيت ها و سنگ هاى اولترا مافيک مشابه سنگ هاى تالک يک پارچه و ناخالص ايجاد مى شود( سنگ صابون يا استياتيت " Soapstone ,STEATITE "" که اين عمل تحت پديده Steatitzation صورت مى گيرد که با پديده سرپانتينى شدن به طور پيوسته در ارتباط است . متامورفيسم CO2 سرپانتيت باعث تشکيل تال | ||||||||
| آخرين اطلاعات آموزشی | ||||||||
|
||||||||
|
تالک سودو منوکلينيک سه لايه اى سيليکاته اى ورقه اى ( فيلوسيليکات) است بين لايه هاى تترائدرى ( سيليسيم -اکسيژن) لايه اکتائدرى بروسيت موجود است تالک حالت صابونى و چرب دارد . خواص فيزيکى : H=1 Sp.Gr=2/6 -2/8 تالک در نمونه دستى حالت صابونى داشته داراى جلاى مرواريدى است و سفيد بى رنگ ،سبز کم رنگ يا خاکسترى مى باشد .در حالت تجزيه متمايل به زرد تا قرمز يا قهوه اى است . رنگ و چند رنگى : در مقطع نازک تالک بى رنگ است . شکل: تالک کانى ورقه ايست غالبا" به صورت مجموعه دانه هاى فيبرى ريز يا فلسى و ورقه اى ديده مى شود که کاملا" شبيه ميکاهاى بى رنگ است . رخ: رخ کامل در (001) ديده مى شود. بير فرنژانس : حداکثر بيرفرنژانس در مقاطع (010) و يا مقطع عمود به رخ ديده مى شود( پائين سرى سوم). ماکل: ماکل در تالک نادر است اما ممکن است بلورهاى شبه کوبيک ايجاد کند. اشکل تداخلى در نور متقارب : در نور متقارب دو محورى منفى است . جهت يابى نورى: خاموشى عمدتا" در راستاى رخ مستقيم است علامت طولى مثبت است . وجه تمايز و خواص مشخصه : تالک خيلى شبيه به ميکاى بى رنگ و پيروفيليت است .مسکويت وپيروفيليت 2v بزرگتر دارند و فلوگوپيت داراى ضريب شکست بيشتر است بروسيت غالبا" رنگ تداخل عادى آبى داشته و يک محورى مثبت است تشخيص تالک ريزدانه از سريسيت با ميکروسکپ امکان پذير نيست . تجزيه : تالک حاصل تجزيه غير عامل سيليکات هاى منيزيوم ( اوليوين ،انستاتيت و غيره ) است ،همچنين از تجزيه هيدروترمال سنگ هاى اولترا مافيک نيز حاصل مى شود به وسيله دگرگونى کربنات ،(Co2 ) آزاد مى شود که در اثر ترکيب با سپانتين ،تالک و منيزيوم ايجاد مى شود ،با پيشرفت دگرگونى و افزايش Co2 ممکن است تالک به منيزيوم و کوارتز تجزيه شود. محل پيدايش : معمول ترين محل پيدايش تالک درتالک شيست و تالک – ترموليت شيست درجه پائين است . تالک به عنوان اولين کانى سيليکاتى در زون هاى مجاورتى دو لوميت هاى ناخالص تشکيل مى شود تالک در درجه حرارت هاى کمى بالاتر از کلريت يا ترموليت پايدارتر است و ممکن است دردگرگونى شيست سبز ( گرين شيست ) درجه پائين تشکيل شود( به خرج کلريت يا ترموليت). در اثر تجزيه هيدروترمال پريدوتيت ها و سنگ هاى اولترا مافيک مشابه سنگ هاى تالک يک پارچه و ناخالص ايجاد مى شود( سنگ صابون يا استياتيت " Soapstone ,STEATITE "" که اين عمل تحت پديده Steatitzation صورت مى گيرد که با پديده سرپانتينى شدن به طور پيوسته در ارتباط است . متامورفيسم CO2 سرپانتيت باعث تشکيل تال | ||||||||
| آخرين اطلاعات آموزشی | ||||||||
|
||||||||
|
تالک سودو منوکلينيک سه لايه اى سيليکاته اى ورقه اى ( فيلوسيليکات) است بين لايه هاى تترائدرى ( سيليسيم -اکسيژن) لايه اکتائدرى بروسيت موجود است تالک حالت صابونى و چرب دارد . خواص فيزيکى : H=1 Sp.Gr=2/6 -2/8 تالک در نمونه دستى حالت صابونى داشته داراى جلاى مرواريدى است و سفيد بى رنگ ،سبز کم رنگ يا خاکسترى مى باشد .در حالت تجزيه متمايل به زرد تا قرمز يا قهوه اى است . رنگ و چند رنگى : در مقطع نازک تالک بى رنگ است . شکل: تالک کانى ورقه ايست غالبا" به صورت مجموعه دانه هاى فيبرى ريز يا فلسى و ورقه اى ديده مى شود که کاملا" شبيه ميکاهاى بى رنگ است . رخ: رخ کامل در (001) ديده مى شود. بير فرنژانس : حداکثر بيرفرنژانس در مقاطع (010) و يا مقطع عمود به رخ ديده مى شود( پائين سرى سوم). ماکل: ماکل در تالک نادر است اما ممکن است بلورهاى شبه کوبيک ايجاد کند. اشکل تداخلى در نور متقارب : در نور متقارب دو محورى منفى است . جهت يابى نورى: خاموشى عمدتا" در راستاى رخ مستقيم است علامت طولى مثبت است . وجه تمايز و خواص مشخصه : تالک خيلى شبيه به ميکاى بى رنگ و پيروفيليت است .مسکويت وپيروفيليت 2v بزرگتر دارند و فلوگوپيت داراى ضريب شکست بيشتر است بروسيت غالبا" رنگ تداخل عادى آبى داشته و يک محورى مثبت است تشخيص تالک ريزدانه از سريسيت با ميکروسکپ امکان پذير نيست . تجزيه : تالک حاصل تجزيه غير عامل سيليکات هاى منيزيوم ( اوليوين ،انستاتيت و غيره ) است ،همچنين از تجزيه هيدروترمال سنگ هاى اولترا مافيک نيز حاصل مى شود به وسيله دگرگونى کربنات ،(Co2 ) آزاد مى شود که در اثر ترکيب با سپانتين ،تالک و منيزيوم ايجاد مى شود ،با پيشرفت دگرگونى و افزايش Co2 ممکن است تالک به منيزيوم و کوارتز تجزيه شود. محل پيدايش : معمول ترين محل پيدايش تالک درتالک شيست و تالک – ترموليت شيست درجه پائين است . تالک به عنوان اولين کانى سيليکاتى در زون هاى مجاورتى دو لوميت هاى ناخالص تشکيل مى شود تالک در درجه حرارت هاى کمى بالاتر از کلريت يا ترموليت پايدارتر است و ممکن است دردگرگونى شيست سبز ( گرين شيست ) درجه پائين تشکيل شود( به خرج کلريت يا ترموليت). در اثر تجزيه هيدروترمال پريدوتيت ها و سنگ هاى اولترا مافيک مشابه سنگ هاى تالک يک پارچه و ناخالص ايجاد مى شود( سنگ صابون يا استياتيت " Soapstone ,STEATITE "" که اين عمل تحت پديده Steatitzation صورت مى گيرد که با پديده سرپانتينى شدن به طور پيوسته در ارتباط است . متامورفيسم CO2 سرپانتيت باعث تشکيل تال | ||||||||
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
تالك سيليكات منيزيم آبدار است اين كاني در طبيعت به طور كلي در سنگ هاي دگرگوني يافت مي شود . تالك در شرايط مناسب در دگرگوني همبري نوع متازوماتيزم و دگرگوني ناحيه اي تشكيل مي شود . تركيب شيميايي تالك و كاني هاي همراه آن شامل سرپانتين ،كلريت ،آنتوفيليت ،ترموليت ،ديوپسيد ،دولوميت و كلسيت مي باشد .نگاه اجمالي :در دگرگوني همبري توده هاي نفوذي غني از محلول هاي ماگمايي ضمن نفوذ در سنگ هاي كربناته غني از منيزيم (دولوميت)موجب تشكيل اسكارن منيزيم دار مي شود . تالك از كاني هاي مهم اسكارن هاي منيزيم دار است و در دگرگوني هاي ناحيه اي سنگ هاي مافيكي ،اولترامافيكي و دولوميت ها در دگرگوني ناحيه اي حرارتي پايين تا متوسط موجب تشكيل تالك شيست مي شود كه مهمترين منبع تالك به شمار مي رود . بيشتر تالك دنيا از تالك شيست و سنگ هاي سرپانتيني شده بدست مي آيد .مصارف مهم تالك :كاغذ سازي 42% پلاستيك 2/9% سراميك 21% رنگ سازي 5/8% پوشش بام 4/5% دارويي 2% لوازم آرايشي 2%و همچنين در لاستيك ،خوراك دام ،كنترل آلودگي ،پوشش و كشاورزي كاربرد دارد .كاغذ سازي:از تالك در سه مرحله مي توان استفاده كرد :پركننده ،كنترل ناهمواري،روكش .همانطور كه مي دانيد 42%تالك توليدي جهان در كاغذ سازي به مصرف مي رسد ،بخش اعظم تالك در كاغذ سازي به عنوان ماده پركننده استفاده مي شود . ميزان تالك مصرفي در صنعت كاغذ سازي در سال 1994بالغ بر 7/2 ميليون تن گزارش شده است . در آمريكا به دليل فراواني كائولن مورد نياز براي صنعت كاغذ سازي مصرف كائولن در اين صنعت بيشتر از تالك بوده در صورتي كه در اروپا مصرف تالك بيشتر است .مزاياي استفاده از تالك به جاي كائولن به عنوان پركننده عبارتند از :بهبود حالت نرمي،تخلخل ،ماتي،شايش و انديس زردي .از تالك به دليل شكل صفحه اي و شفافيت بسيار خوب به عنوان روكش كاغذ استفاده مي شود ،استفاده از تالك به عنوان روكش موجب ويژگي هايي در كاغذ مي شود كه عبارتند از :گلاسه ،نرمي ،كاهش اصطكاك و افزايش كيفيت چاپ . استفاده از تالك و يا كائولن به عنوان روكش بستگي به قيمت اين دو نوع ماده معدني دارد . بيش از 90 درصد تالك استفاده شده در آمريكاي شمالي در كاغذ سازي به منظور كاهش ناهمواري و كاهش چسبندگي است . ميزان توليد تالك دنيا در سال 1994 بالغ بر 41/6 ميليون تن گزارش شده است و توليد جهاني تالك در 1995به 08/8ميليون تن افزايش يافته است و و اين روند نيز همچنان رو به تزاييد است .
• كانسارهای كائولن بر جا مانده
• كانسارهای كائولن رسوبی
• كانسارهای كائولن گرمابی براساس تقسیم بندی دیگری ذخایر كائولین به انواع ذخایر هوازده، ذخایر گرمابی، ذخایر حمل شده و ذخایر دیاژنزی تقسیم می شوند. كانسارهای اولیه كائولن:
كانسارهای كائولن اولیه در جا بوسیله تجزیه و دگرسانی برخی كانیها مانند فلدسپات یا سیلیكاتهای آلومینیوم دیگر و تبدیل آنها به كائولینیت تشكیل میشوند. كانسارهای كائولن اولیه براساس نحوه تشكیل آن به سه نوع زیر تقسیم میشوند:
• كانسارهای هوازده Weathering
• كانسارهای گرمابی Hydrothermal
• كانسارهای سولفاتار Solfatara
كانسارهای هوازده (كانسارهای برجای مانده)
سنگهای غنی از آلومینیوم نظیر شیلها، آرکوزهای غنی از الکالی فلدسپات، آذرین فلدسپاتوئید دار (نفلین سینیت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانیت های فوق آلومینیوم و... در شرایط آب و هوایی گرم و مرطوب در سطح زمین تحت تأثیر هوازدگی شیمیایی واقع شده و تغییرات زیادی در تركیب شیمیایی و كانی شناختی آنها ایجاد می شود. آب كافی و دمای مناسب موجب رویش گیاهان شده و در نتیجه PH آب كاهش می یابد. پایداری كانیهای متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغییرات آنها نیز یكسان نیست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكیل ذخایر كائولین هوازده عبارتند از:
آب و هوای گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غنی از آلومینیوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگی در سنگ، پایین بودن سطح آبهای زیرزمینی، زمان كافی، بالابودن میزان آبی كه در سنگ جریان داشته است و شست و شو و حمل كاتیون ها.
در شرایط مناسب یاد شده اكثر كانیهای سنگ به استثنای كوارتز تحت تأثیر هوازدگی شیمیایی واقع شده و به تركیبات دیگر تغییر می كنند. پتاسیم فلدسپات با كاهش PH به كائولینیت و یا ایلیت تبدیل می شود:
در صورتی كه تمامی KOH شسته شود، كائولینیت تشكیل خواهد شد (پایین بودن سطح آبهای زیر زمینی موجب شست و شوی كامل بیشتر كاتیونها می شود). اگر سطح آب زیرزمینی بالا باشد تمامی K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در این حالت ایلیت و اسمكتیت تشكیل می شود.
این كانسارها مستقیماً بر اثر فرآیندهای هوازدگی شیمیایی سنگهای حاوی آلومینوسیلیكات همزمان با دفع عناصر قلیائی تشكیل میشوند، و به همین دلیل كانسارهای باقیمانده یا بجا مانده به آنها گفته میشود.
حاصل عمل هوازدگی در شرایط آب و هوائی استوائی قسمتی بصورت محلول از محیط خارج و قسمت دیگر بشكل مواد سخت تهنشین و در جا باقی میماند. این مواد به اشكال زیر میتوانند یافت شوند:
ـ خاكهای معمولی بیارزش از نظر اقتصادی
ـ محلولهای بجا مانده كه میتواند با نفوذ به درون زمین، كانسارهای اكسیدی را تشكیل و با اینكه با مواد دیگر مخلوط و بصورت غنی شده در آید. كانسارهای حاصل از این فعل و انفعالات به نام كانسارهای سولفیدی سوپرژن و اكسیداسیون معروفند.
ـ مواد باقیمانده بصورت مخلوطی از كانیهای حاصل از هوازدگی با وزن مخصوص معمول و مواد سنگین مقاوم در برابر عوامل هوازدگی بوده كه امكان جدا شدن این دو گونه مواد به وسیله عوامل محیطی (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتیجه آن نهشتههای كانیهای سنگین با ارزش به نام كانسارهای كنستانتره مكانیكی تشكیل میگردد.
ـ مواد بجا مانده دارای كانیهای با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهای كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسیت معمولاً از این نوعند. عمق نفوذ پدیده هوازدگی و دگرسانی از چند متر تا بیش از صد متر متغیر است. عموماً فرآیندهای هوازدگی شیمیایی كه نهشتههای كائولن را بوجود میآورند مشابه با تشكیل بوكسیت است و به همین دلیل اغلب بوكسیتهای لاتریتی اگر خالص باشند، یك افق كائولن در زیر آن تشكیل میگردد. بعبارت دیگر كائولینیتی شدن عالباً بعنوان یك مرحله حد واسط تشكیل بوكسیتهای لاتریتی ظاهر میشوند. وجود سولفیدهای اكسیدی عمل كائولینیتی شدن را تسریع میبخشد.
كانسارهای كائولن در جا مانده معمولاً دارای شكل نامنظم و كم و بیش در سنگ مادر بصورت زون دگرسانی و هوازده ساپرولیتی گسترش دارند. این كانسارهای دارای قلوههای مدور و نامنظم از سنگهای دست نخورده و یا فقط بصورت جزئی دگرسان شده در مركز شكاف های بلوكها میباشد. برخی كانسارهای كائولن كمربند جورجیا در آمریكا، چك و اسلواكی و برزیل این نوع ذخایر میباشند.
كانسارهای گرمابی
از تأثیر محلول های گرمابی( كه PH آنها اسیدی است) بر سنگهای حاوی كانیهای آلومین سیلیكات (نظیر فلدسپات ها، فلدسپاتوئیدها، میكاها و...) در شرایط مناسب كائولینیت تشكیل می شود. ذخایر كائولینیت گرمابی غالباً در زون های گسلی قرار دارند، مگر دركانسارهای پورفیری (نوع قلع- مولیبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده ای را شامل می شوند. كائولینیت بخشی از زونهای آلتراسیون كانسارهای گرمابی را تشكیل می دهد.
در اكتشاف كانسارهای گرمابیAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولینیت راهنمای مناسبی برای تعیین موقعیت این ذخایر محسوب می شود.
پدیده دگرسانی گرمابی حاصل دگرسانی سنگها بوسیله آبهای گرم است. این عمل بسیار پیچیده و دارای مراحل متعددی میباشد. منبع حرارت آبهای گرم را میتوان تودههای نفوذی بزرگ مانند گرانیت و یا از حرارت موجود در اعماق زیاد حاصل از تجمع مواد رادیواكتیو دانست. تودههای گرانیتی بیشترین سنگ درونگیز كانسارهای كائولن اولیه است. بخصوص گرانیتهایی كه بیوتیت و میكای آن كم و یا فاقد آنها باشند. در مدت دگرسانی گرانیتها مقادیری از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آمیزی كائولن میشوند. كانسارهایی از این قبیل را میتوان كانسارهای خاك چینی كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكی و فرانسه را نام برد.
پدیده كائولینیتی شدن در كانسار كورنوال طی چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول این فرآیند كانی سازی موجب ایجاد گرانیتی شدن، تورمالینی شدن همراه با كانیهای قلع، تنگستن و مس میگردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرسانی شامل آرژیلتی شده (حرارت پایین) و همچنین دوره طولانی از گردش آبهای گرم تازه انجام میگیرد. محصولات حاصله از تاثیرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتایج هوازدگی میباشد. بعبارت دیگر میتوان گفت طی این مراحل، فلدسپات های موجود در گرانیت به كائولینیت همراه با میكا ریزدانه تبدیل میشود كه در نواحی دگرسانی شدید، میكای اولیه موجود در گرانیت، خود نیز به كائولینیت تبدیل میگردد.
تودههای نفوذی و باتولیت های گرانیتی را میتوان منبع حرارت مراحل اولیه دگرسانی (حرارت بالا) دانست، در حالیكه دمای حاصل از تشعشات رادیواكتیو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانیوم و توریوم و گرانیت است. منشاءحرارت مراحل بعدی دگرسانی آرژیلتی (حرارت كم) میباشد.
اگر چه كانسارهای هوازدگی (نظیر كانسارههای كائولن در بوهیمیا در چك و اسلواكی سابق) از اهمیت بیشتری نسبت به كانسارهای دگرسانی گرمابی برخوردارند ولی كانسارهای كوچك حاصل از گرانیتهای كائولینیتی شده (در انگلستان، فرانسه، گالیا در شمال غرب اسپانیا) نیز از اهمیت زیادی برخوردار میباشند. این كانسارها به نظر میرسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نیستند. و عمل هوازدگی نقش بیشتری در تشكیل آنها داشته است.
برخی كانسارهای كائولن مانند بوریلا (شمال اسپانیا) و سوزو نزدیك شانگهای چین حاصل از دگرسانی گرمابی تودههای نفوذی كوچكتر بوسیله مایعاتی كه احتمالاً گرمای آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكیل یافتهاند. بنابراین نهشتههای كه بدین گونه بوجود میآیند از نهشته حاصل از هوازدگی شیمیایی سوپرژن واقع در كلاههای هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهای عمیقتر توسعه یابد.
كانسارهای سولفاتار Solfatara
این كانسارها مربوط به دگرسانی سنگها در شكافهای آتشفشانی یا شكافهای گوگردزا، مراحل پایانی فعالیتهای آتشفشانی اسیدی است. بخارات یا آبهای گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمههای آبگرم خارج میشوند در عبور از اعماق سنگهای آتشفشانی بطرف بالا موجب دگرسانی آنها میشوند. معمولاًبا توجه به وجود سولفور آلونیت تشكیل میشود.
كائولنهای نوع سولفاتاز معمولاً غنی از سیلیس هستند و به همین دلیل سخت و خشن میباشند. نمونههای بارز این نوع كانسارها را میتوان در نواحی مدیترانه نظیر رم در ایتالیا، جزیره میلوز در یونان مشاهده نمود. این نوع كانسارها عموماً دارای شكل نامنظم و در یك جهت كشیده شده مانند لولهای شكل یا دانههای لوبیا دراز میباشند. این شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و یا افقهای باز كه حركت آبهای گرم در آنها جریان دارد، میباشد.
بعبارت دیگر شكل كانسارهای سولفاتار بوسیله شكافها و افقهای باز كه مجرای حركت آبهای گرم هستند، كنترل میشود. برخی از این نوع كانسارها در توفها قرار دارند. و دارای لایهبندی میباشند.
سن این نوع كانسارها مانند كانسارهای هوازدگی به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولی اغلب آنها قدیمیتر از زمان ترشیر نمیباشند. به همین دلیل سنگهای مادر خیلی قدیمیتر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتی لوب كالیفرنیا در آمریكا تنها كانسار كائولن از این نوع گزارش شده است.
{mospagebreak}
ذخایر کائولن ثانویه :
كانسارهای ثانویه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهای دور از محل اصلی خود تشكیل میشوند. كائولنهای ثانویه نیز به سه گروه تقسیم میشوند.
الف ـ كائولنهای رسوبی
ب ـ ماسههای كائولینیتی
ج ـ بال كلی، خاك نسوز و رس دیر گداز
ارتباط گروههای فوق بصورت تدریجی بوده و شبیه سه زنجیر پیوسته به شرح زیر است:
• كائولنهای رسوبی - رسهای كائولینیتی
• كائولنهای رسوبی- بال كلی، خاك نسوز، رس دیر گداز
• بال كلی، خاك نسوز و رس دیر گداز
كائولنهای رسوبی :
1. كائولنها در سنگهای رسوبی كه معمولاًدارای درجه خلوص بالا هستند به یكی از اشكال زیر تشكیل میگردند:
كائولنهای اولیه كه بطور برجا تشكیل شدهاند بر اثر فرآیندهای هوازدگی از محل خود حمل شده و به صورت كانی آواری در حوضچهها و گودالها رسوب میكنند.
2. قطعات و اجزاءسنگها (كه معمولاًبصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلی خود حمل شده و در نقاط دیگر تهنشین میگردند. قطعات مزبور چه در حین حمل و چه در بعد از تهنشینی تحت تاثیر پدیده دگرسانی و تجزیه (بوسیله فرآیندهای هوازدگی سطحی، دگرسانی در محیطهای آبی كم عمق مانند دریاچهها و تالابها و تغییرات دیاژنیكی بعدی) قرار میگیرند و به كائولن تبدیل میشوند. برای مثال هوازدگی در نواحی استوائی می تواند رسها با كیفیت پایین را به كانسارهای كائولن قابل بهرهبرداری تبدیل نماید.
شرایط دگرسانی و تغییرات دیانیكی بعدی كانیهای رسی نسبت به دیگر فرآیندهای مزبور پیچیدگی بیشتری دارد. تغییرات قابل توجه مجموعه كانیهای رسی در جریان دیاژنز وقتی قابل توجه است كه شرایط رسوبگذاری آن آرام و بطئی بوده و عناصر متشكله رسوبی كاملاً ناپایدار باشند و یا هنگامی كه غلظت یونی محیط دریائی و بین ذرهای در آن خیلی بالا باشد.
در محیطهای رسوبی عادی كه سرعت رسوبگذاری آن بیش از 1 سانتیمتر در هر هزار سال است،تغییرات دیاژنتیك زود هنگام رسوبهای رسی فقط منجر به مبادله یونی در سطح و در فضاهای بین لایههای ورقهها میشود. بخصوص یون 2+Ca كه روی رس تخریبی تثبیت شده است،غالباً استخلاف شده و به وسیله كاتیونهای 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دریا جایگزین میشود. از همین جابجایی یك نظام بندی جدید و بلورهای مخفی نیز نتیجه میگردد.
در بعضی از رسوبهای احیا كننده مانند ساپروپلهای دوران چهارم مدیترانه شرقی، پدیده اضمحلال و فساد رسها نیز ظاهر میشود. در این محیطهای اسیدی و آلی سبب تجزیه انتخابی كانیهایی نظیر پلی گورسكیت كه بسیار ظریف ضربهپذیر است. بیشتر از كائولینیت كه مقاومترین كانیهای رسی است، در معرض تجزیه قرار میگیرند. در مرحله دیاژنز تاخیری فشردگی رسوبهای رسی كه با پیدایش نظام جدیدی در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سریع سطحی و گسترده كاتیونهای دو ظرفیتی در اولینمرحله دفن شدگی این كانیها میشود. این پدیده در اعماق بیشتر دنبال شده و منجر به تشكیل آرژیلت از رسهای اولیه میگردد و سپس به تشكیل شیستهای در هنگام ظهور عوارض ساختمانی ختم میگردد.
رسهای برجا از نظر رایز (Ries) بشرح زیر تقسیم بندی شده است.
كائولن: به رنگ سفید با سوخت سفید رنگ
• رگهای (Vein) كه معمولاً از هوازدگی دایكها تشكیل شده است.
• بالشی (Blanket) كه معمولاً در مناطق سنگهای آذرین و دگرسانی دیده میشوند.
• جایگزینی (Replacement) نظیر ایندیانیت
• لایهای كه از ماسه سنگهای فلدسپاتدار تشكیل شدهاند.
3. تشكیل كائولن رسوبی نیز میتواند بصورت تلفیق و تركیبی از روشهای قبلی انجام میشود.
در این صورت كائولنهای ثانویه دارای خاستگاه متعددی میباشند. خاستگاه برخی كانسارهای كائولن نیز میتواند هم اولیه و ثانویه باشد. نظیر رسوبهای با كیفیت پائین كه در اثر هوازدگی در نواحی استوائی به كائولنهای قابل بهرهبرداری تبدیل میشوند.
در ذخایر نوع رسوبی، فرآیندهای جور شدگی رسوبی عاملاصلی و مهم تشكیل نهشتههای كاملاًمتمركز و با عیار بالا و در نتیجه با ارزش اقتصادی زیادی میباشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زیر بستگی دارد:
• خلوص سنگ مادر
• میزان تجزیه و تخریب
• مقدار ناخالصیهای افزوده شده از سایر منابع
یكی از مهمترین خصوصیات كائولنهای رسوبی داشتن حدود 60 درصد كانی كائولینیت بعد از شستشو و رنگ سفید است. همچنین وجود هماهنگی و یكنواختی شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لایهای مانند و همراه داشتن كانیهای مانند موسكوویت، بیوتیت، كوارتز، اكسیدهای آهن و روتیل از خصوصیات بارز كائولنهای رسوبی است. مهمترین ذخایر این تیپ كائولنهای رسوبی، كانسارهای كمربند كائولن جورجیا در جنوب كارولینا در ایالات متحده امریكا است. این نهشتهها در محیط جزر و مدی فلات دریاها در زمان كرتاسه پسین و ترشیری آغازین تشكیل یافتهاند كه از فرسایش سنگهای متبلور كوهپایههای و حمل قطعات فرسایش یافته در شرایط محیطی و هوازدگی لاتریتی عمیق حاصل میشود. رسهای تهنشین شده دارای محتویات آهنی زیادی بوده كه در مراحل بعدی (هوازدگی و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تیتان افزایش مییابد. تغییرات دیاژنیكی بعدی روی این رسوبات منجر به تشكیل كائولن گردیده است.
برخی بوكسیتهای نیز بر اثر پدیده سیلیسی شدن دوباره به كائولن و رسهای بوكسیتی تبدیل شدهاند. از دیگر كائولنهای رسوبی میتوان كائولنهای موجود در حوضه آمازون در برزیل را نام برد. این نهشتههای را كه متعلق به زمان ترشیری پسین گزارش نمودهاند دارای یك افق بوكسیتی هوازده در قسمتهای فوقانی میباشد. این افق بوكسیتی در بعضی نواحی ارزش اقتصادی خوبی دارند.
ماسههای كائولینیتی :
در برخی نواحی دنیا نیز كائولن از ماسههای حاوی كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج میباشد. این ماسههای كائولینیتی از دگرسانی فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهای سطحی تشكیل شدهاند. نمونه تیپیك این نهشتهها در غرب آلمان غربی و اسپانیا، لهستان و چك و اسلواكی گزارش شدهاند. متأسفانه بر روی اغلب معادن كائولن ایران عملیات علمی و سیستماتیك انجام نشده و به همین دلیل در مورد ژنز كانه در ایران اطلاعات كافی و قابل اعتمادی وجود ندارد. ولی براساس گزارشات و مطالعات پراكندهایی كه انجام گرفته است ژنز ذخایر كائولن ایران بصورت هر دو نوع اصلی اولیه و ثانویه گزارش شده است.
از جمله ذخایر اولیه كائولن میتوان به كانی سازی فراوان در باتولیت شیركوه در ناحیه یزد و همچنین معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئین زهرا، ساوه، كمربند آتشفشانی ناحیه البرز- آذربایجان، معادن ایسی سو قرآغاج در تبریز، كوشك نصرت در قم، گرانیت دوران در زنجان، ذخایر رباط ترك اصفهان و ناحیه گناباد، اشاره نمود. عموماًمعادن مزبور در سنگهای آذرین قرار داشته و از نظر زمانی از پركامبرین تا ائوسن و حتی جوانتر تعلق دارند.
ذخایر كائولن ثانویه در ایران نیز وجود دارد. از جمله میتوان به آبرفتهای مربوط به گرانودیوریت های شیركوه ناحیه تفت در یزد، ذخایر رسوبی قابل توجه ناحیه آباده (در افقهای دونین و كربونیفر- پرمین)، خاور ایران و البرز مركزی (در افق پرمو- تریاس) و ذخایر كرتاسه بالائی ناحیه زاگرس در ناحیه شهرضا، اشاره نمود.
{mospagebreak}
شرایط تشکیل و ژنز کانسار:چنانچه در طبقهبندی كانسارهای كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، میتوان آنها را به سه گروه برجای مانده، رسوبی و گرمابی تقسیم كرد. كانسارهای اقتصادی كائولن را از زاویه ویژگیهای كانیشناسی، تركیب شیمیایی و چگونگی زایش میتوان به دو گروه دستهبندی كرد:
1. كانسارهای نوع رسوبی در پیوند با فرآیندهای فرسایشی و رسوبگذاری
2. كانسارهای نوع گرمابی در پیوند با فرآیندهای ولکانیسم ترسیر
عوامل مؤثر و شرایط تشكیل انواع مختلف كانی كائولینیت بشرح زیر است:
1. تركیب شیمیایی سنگ مادر:
معمولاً سنگهای آذرین اسیدی كه عمدتاً از كانیهای آلومینوسیلیكات تشكیل شدهاند در اثر تجزیه و دگر سانی به كائولن تبدیل میشوند. در این میان كانیهای فیلوسیلیكات ها و فلدسپات ها بویژه پلاژیوكلازها بدلیل داشتن انرژی پیوندی ضعیف در بوجود آوردن چنین ذخایری بسیار مناسب هستند. در اثر تجزیه، شبكههای كانیهای فلدسپات توسط محلول های یونی، هیدراسیون و هیدرولیز شكسته شده و یونهای , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكیل كائولینیت میگردد.
2. درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت یونها در محیطهایی كه تحت تاثیر واكنشهای دگرسانی سوپرژن قرار میگیرند نقش مهمی دارند. عناصر قلیائی خاكی بیش از عناصر قلیایی توانائی تحرك دارند، در حالیكه آهن و آلومینیوم از توانائی كمتری برخوردارند. از این رو یونهای قلیایی از محیطهای اسیدی به آسانی بیرون میروند و یونهای آهن و آلومینیوم در محیط بصورت تركیبات سیلیكاتی و اكسیدی بر جا میمانند و تشكیل كانیهای كائولینیت وبوكسیت را همراه كانیهایی از اكسید آهن را میدهد.
در پدیده كائولن زائی یونهای نظیر كلسیم، منیزیم، سدیم و بخش اعظم پتاسیم موجود در سنگهای اصلی باید از محیط خارج گردند و تنها به مقدار بسیار كمی یون پتاسیم نیاز دارد.
در محیط اسیدی با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئیزیت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموریونیت ظاهر میشود.
سیلیس نیز دارای تحرك كمی است و در محیط دارای خاصیت قلیائی و مقدار كم 2CO، انحلال بیشتر میشود. لذا در محیطهای گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهای قلیایی بیشتر است.
بنابراین زمان تشكیل كائولینیت هنگامی تسریع میگردد كه سیلیس به میزان قابل توجهی بصورت محلول از محیط خارج و موجب افزایش آلومینیوم در مواد باقیمانده شود.
3. درجه حرارت:
از دیگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكیل كائولینیت دما میباشد. براساس مطالعاتی كه مكلاگین (1995) در بعضی از نواحی زلاندنو انجام داده، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولینیت افزایش مییابد و برعكس در نواحی دیگر، كاهش دما موجب گسترش هیدرومیكاها میشود.
محلولهای گرمابی یكی از مهمترین عوامل افزایش دما بوده و باعث ایجاد تغییرات شیمیایی و كانیشناسی میشوند. با توجه به نوع سنگهای در برگیرنده و درجه حرارت محلولهای گرمابی زونهای مختلفی كه هر یك با كانیهای شاخص شناخته میشوند، تشكیل میگردد.
پدیدة كائولینیتزائی معمولاً بین آلتراسیونهای نوع سریسیتیك نظیر سنگهای آذرین سرشار از آلومینیم و آرژیلیتیك نظیر شیلها و مارنها میباشد. كانیهای مهم آلتراسیون سریسیتیك عبارت است از سریسیت، كوارتز، پیریت، پیروفیلت، دیکیت، آندالوزیت و كائولینیت كه در آنها مقدار درصد سریسیت از بقیه بیشتر است.
4. عوامل ساختمانی (بستر مناسب):
شرایط ژئومورفولوژی، لایهبندی، ضخامت واحدهای سنگی، شكستگی،خلل و فرج، كارست و موارد دیگر مشابه از مهمترین عوامل كنترل كننده در تشكیل و گسترش كائولن بویژه نوع هوازده آن میباشند.
5. رایط اقلیمی:
بهترین شرایط اقلیمی برای تشكیل كانسارهای پس مانده نظیر كانسارهای رسی و كانسارهای بوكسیت، مناطق استوائی (كه با دمای زیاد و پیوسته در طول سال و دورههای دراز مدت بارندگی مشخص میگردند) میباشد.
در این مناطق بعلت بارندگیهای مداوم عمل شستشو بخوبی انجام گرفته و یونهای قلیائی بوسیله عمل هیدرولیز و با جریان آب از محیط خارج سبب ایجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكیل كائولینیت میشود.
در مناطق مردابی نیز به دلیل تاثیر اسیدهای آلی عمل شستشو تسریع گشته و میتوان باعث تشكیل كائولینیت گردد.
6. زمان:
طول مدت تاثیر عوامل بیرونی و درونی تشكیل دهنده كانسار، عامل مهمی در نوع،حجم و مرغوبیت كائولینیت خواهد بود. برای مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولینیتی شدن بر اثر عوامل بیرونی در یك محیط مناسب برای كانسارهای رسوبی بین 01/0 تا 1/0 میلیمتر در سال، یعنی حدود 10 تا 100 متر در یك میلیون سال است.
اگر چه فرآیندهای كائولینیتی شدن به علت كاهش PH با افزایش عمق كاهش مییابد، اما ضخامت افقهای دگرسانی شده عموماً ارتباط مستقیم بطول زمان دارد.کائولینیت در زون های هوازده و آلتراسیون سنگ های آذرین و دگرگونی به ویژه فلدسپارها تشکیل می شود.
براساس تقسیم بندی دیگری ذخایر كائولین به انواع زیر تقسیم می شوند: ذخایر هوازده، ذخایر گرمابی، ذخایر حمل شده، ذخایر دیاژنزی.
از كانسارهای برجا مانده كائولن میتوان به كانسارهای كارولینای شمالی (آمریكا) كه از هوازدگی شیمیایی نامنظم استوك پگماتیتی بوجود آمده و همچنین كانسار غرب استرالیا در ناحیه Coabbin محدود به یك توده بزرگ گرانیتی اشاره كرد. در ایران نیز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پیوند با دگرسانی سطحی گرانیت شابلاق مشابه كانسار غرب استرالیا نمونه بارزی از كانسارهای نوع بر جا مانده میباشد.
كانسارهای رسوبی كائولن فراوانی بیشتر و كیفیت بهتری نسبت به نوع در جازا دارند. چنین كانسارهایی در ایران بیشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، یك نمونه از این كانسار، كانسار كائولن كارولینای جنوبی و جورجیا (آمریكا) میباشد.
• كانسارهای كائولن بر جا مانده
• كانسارهای كائولن رسوبی
• كانسارهای كائولن گرمابی براساس تقسیم بندی دیگری ذخایر كائولین به انواع ذخایر هوازده، ذخایر گرمابی، ذخایر حمل شده و ذخایر دیاژنزی تقسیم می شوند. كانسارهای اولیه كائولن:
كانسارهای كائولن اولیه در جا بوسیله تجزیه و دگرسانی برخی كانیها مانند فلدسپات یا سیلیكاتهای آلومینیوم دیگر و تبدیل آنها به كائولینیت تشكیل میشوند. كانسارهای كائولن اولیه براساس نحوه تشكیل آن به سه نوع زیر تقسیم میشوند:
• كانسارهای هوازده Weathering
• كانسارهای گرمابی Hydrothermal
• كانسارهای سولفاتار Solfatara
كانسارهای هوازده (كانسارهای برجای مانده)
سنگهای غنی از آلومینیوم نظیر شیلها، آرکوزهای غنی از الکالی فلدسپات، آذرین فلدسپاتوئید دار (نفلین سینیت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانیت های فوق آلومینیوم و... در شرایط آب و هوایی گرم و مرطوب در سطح زمین تحت تأثیر هوازدگی شیمیایی واقع شده و تغییرات زیادی در تركیب شیمیایی و كانی شناختی آنها ایجاد می شود. آب كافی و دمای مناسب موجب رویش گیاهان شده و در نتیجه PH آب كاهش می یابد. پایداری كانیهای متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغییرات آنها نیز یكسان نیست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكیل ذخایر كائولین هوازده عبارتند از:
آب و هوای گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غنی از آلومینیوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگی در سنگ، پایین بودن سطح آبهای زیرزمینی، زمان كافی، بالابودن میزان آبی كه در سنگ جریان داشته است و شست و شو و حمل كاتیون ها.
در شرایط مناسب یاد شده اكثر كانیهای سنگ به استثنای كوارتز تحت تأثیر هوازدگی شیمیایی واقع شده و به تركیبات دیگر تغییر می كنند. پتاسیم فلدسپات با كاهش PH به كائولینیت و یا ایلیت تبدیل می شود:
در صورتی كه تمامی KOH شسته شود، كائولینیت تشكیل خواهد شد (پایین بودن سطح آبهای زیر زمینی موجب شست و شوی كامل بیشتر كاتیونها می شود). اگر سطح آب زیرزمینی بالا باشد تمامی K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در این حالت ایلیت و اسمكتیت تشكیل می شود.
این كانسارها مستقیماً بر اثر فرآیندهای هوازدگی شیمیایی سنگهای حاوی آلومینوسیلیكات همزمان با دفع عناصر قلیائی تشكیل میشوند، و به همین دلیل كانسارهای باقیمانده یا بجا مانده به آنها گفته میشود.
حاصل عمل هوازدگی در شرایط آب و هوائی استوائی قسمتی بصورت محلول از محیط خارج و قسمت دیگر بشكل مواد سخت تهنشین و در جا باقی میماند. این مواد به اشكال زیر میتوانند یافت شوند:
ـ خاكهای معمولی بیارزش از نظر اقتصادی
ـ محلولهای بجا مانده كه میتواند با نفوذ به درون زمین، كانسارهای اكسیدی را تشكیل و با اینكه با مواد دیگر مخلوط و بصورت غنی شده در آید. كانسارهای حاصل از این فعل و انفعالات به نام كانسارهای سولفیدی سوپرژن و اكسیداسیون معروفند.
ـ مواد باقیمانده بصورت مخلوطی از كانیهای حاصل از هوازدگی با وزن مخصوص معمول و مواد سنگین مقاوم در برابر عوامل هوازدگی بوده كه امكان جدا شدن این دو گونه مواد به وسیله عوامل محیطی (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتیجه آن نهشتههای كانیهای سنگین با ارزش به نام كانسارهای كنستانتره مكانیكی تشكیل میگردد.
ـ مواد بجا مانده دارای كانیهای با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهای كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسیت معمولاً از این نوعند. عمق نفوذ پدیده هوازدگی و دگرسانی از چند متر تا بیش از صد متر متغیر است. عموماً فرآیندهای هوازدگی شیمیایی كه نهشتههای كائولن را بوجود میآورند مشابه با تشكیل بوكسیت است و به همین دلیل اغلب بوكسیتهای لاتریتی اگر خالص باشند، یك افق كائولن در زیر آن تشكیل میگردد. بعبارت دیگر كائولینیتی شدن عالباً بعنوان یك مرحله حد واسط تشكیل بوكسیتهای لاتریتی ظاهر میشوند. وجود سولفیدهای اكسیدی عمل كائولینیتی شدن را تسریع میبخشد.
كانسارهای كائولن در جا مانده معمولاً دارای شكل نامنظم و كم و بیش در سنگ مادر بصورت زون دگرسانی و هوازده ساپرولیتی گسترش دارند. این كانسارهای دارای قلوههای مدور و نامنظم از سنگهای دست نخورده و یا فقط بصورت جزئی دگرسان شده در مركز شكاف های بلوكها میباشد. برخی كانسارهای كائولن كمربند جورجیا در آمریكا، چك و اسلواكی و برزیل این نوع ذخایر میباشند.
كانسارهای گرمابی
از تأثیر محلول های گرمابی( كه PH آنها اسیدی است) بر سنگهای حاوی كانیهای آلومین سیلیكات (نظیر فلدسپات ها، فلدسپاتوئیدها، میكاها و...) در شرایط مناسب كائولینیت تشكیل می شود. ذخایر كائولینیت گرمابی غالباً در زون های گسلی قرار دارند، مگر دركانسارهای پورفیری (نوع قلع- مولیبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده ای را شامل می شوند. كائولینیت بخشی از زونهای آلتراسیون كانسارهای گرمابی را تشكیل می دهد.
در اكتشاف كانسارهای گرمابیAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولینیت راهنمای مناسبی برای تعیین موقعیت این ذخایر محسوب می شود.
پدیده دگرسانی گرمابی حاصل دگرسانی سنگها بوسیله آبهای گرم است. این عمل بسیار پیچیده و دارای مراحل متعددی میباشد. منبع حرارت آبهای گرم را میتوان تودههای نفوذی بزرگ مانند گرانیت و یا از حرارت موجود در اعماق زیاد حاصل از تجمع مواد رادیواكتیو دانست. تودههای گرانیتی بیشترین سنگ درونگیز كانسارهای كائولن اولیه است. بخصوص گرانیتهایی كه بیوتیت و میكای آن كم و یا فاقد آنها باشند. در مدت دگرسانی گرانیتها مقادیری از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آمیزی كائولن میشوند. كانسارهایی از این قبیل را میتوان كانسارهای خاك چینی كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكی و فرانسه را نام برد.
پدیده كائولینیتی شدن در كانسار كورنوال طی چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول این فرآیند كانی سازی موجب ایجاد گرانیتی شدن، تورمالینی شدن همراه با كانیهای قلع، تنگستن و مس میگردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرسانی شامل آرژیلتی شده (حرارت پایین) و همچنین دوره طولانی از گردش آبهای گرم تازه انجام میگیرد. محصولات حاصله از تاثیرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتایج هوازدگی میباشد. بعبارت دیگر میتوان گفت طی این مراحل، فلدسپات های موجود در گرانیت به كائولینیت همراه با میكا ریزدانه تبدیل میشود كه در نواحی دگرسانی شدید، میكای اولیه موجود در گرانیت، خود نیز به كائولینیت تبدیل میگردد.
تودههای نفوذی و باتولیت های گرانیتی را میتوان منبع حرارت مراحل اولیه دگرسانی (حرارت بالا) دانست، در حالیكه دمای حاصل از تشعشات رادیواكتیو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانیوم و توریوم و گرانیت است. منشاءحرارت مراحل بعدی دگرسانی آرژیلتی (حرارت كم) میباشد.
اگر چه كانسارهای هوازدگی (نظیر كانسارههای كائولن در بوهیمیا در چك و اسلواكی سابق) از اهمیت بیشتری نسبت به كانسارهای دگرسانی گرمابی برخوردارند ولی كانسارهای كوچك حاصل از گرانیتهای كائولینیتی شده (در انگلستان، فرانسه، گالیا در شمال غرب اسپانیا) نیز از اهمیت زیادی برخوردار میباشند. این كانسارها به نظر میرسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نیستند. و عمل هوازدگی نقش بیشتری در تشكیل آنها داشته است.
برخی كانسارهای كائولن مانند بوریلا (شمال اسپانیا) و سوزو نزدیك شانگهای چین حاصل از دگرسانی گرمابی تودههای نفوذی كوچكتر بوسیله مایعاتی كه احتمالاً گرمای آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكیل یافتهاند. بنابراین نهشتههای كه بدین گونه بوجود میآیند از نهشته حاصل از هوازدگی شیمیایی سوپرژن واقع در كلاههای هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهای عمیقتر توسعه یابد.
كانسارهای سولفاتار Solfatara
این كانسارها مربوط به دگرسانی سنگها در شكافهای آتشفشانی یا شكافهای گوگردزا، مراحل پایانی فعالیتهای آتشفشانی اسیدی است. بخارات یا آبهای گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمههای آبگرم خارج میشوند در عبور از اعماق سنگهای آتشفشانی بطرف بالا موجب دگرسانی آنها میشوند. معمولاًبا توجه به وجود سولفور آلونیت تشكیل میشود.
كائولنهای نوع سولفاتاز معمولاً غنی از سیلیس هستند و به همین دلیل سخت و خشن میباشند. نمونههای بارز این نوع كانسارها را میتوان در نواحی مدیترانه نظیر رم در ایتالیا، جزیره میلوز در یونان مشاهده نمود. این نوع كانسارها عموماً دارای شكل نامنظم و در یك جهت كشیده شده مانند لولهای شكل یا دانههای لوبیا دراز میباشند. این شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و یا افقهای باز كه حركت آبهای گرم در آنها جریان دارد، میباشد.
بعبارت دیگر شكل كانسارهای سولفاتار بوسیله شكافها و افقهای باز كه مجرای حركت آبهای گرم هستند، كنترل میشود. برخی از این نوع كانسارها در توفها قرار دارند. و دارای لایهبندی میباشند.
سن این نوع كانسارها مانند كانسارهای هوازدگی به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولی اغلب آنها قدیمیتر از زمان ترشیر نمیباشند. به همین دلیل سنگهای مادر خیلی قدیمیتر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتی لوب كالیفرنیا در آمریكا تنها كانسار كائولن از این نوع گزارش شده است.
{mospagebreak}
ذخایر کائولن ثانویه :
كانسارهای ثانویه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهای دور از محل اصلی خود تشكیل میشوند. كائولنهای ثانویه نیز به سه گروه تقسیم میشوند.
الف ـ كائولنهای رسوبی
ب ـ ماسههای كائولینیتی
ج ـ بال كلی، خاك نسوز و رس دیر گداز
ارتباط گروههای فوق بصورت تدریجی بوده و شبیه سه زنجیر پیوسته به شرح زیر است:
• كائولنهای رسوبی - رسهای كائولینیتی
• كائولنهای رسوبی- بال كلی، خاك نسوز، رس دیر گداز
• بال كلی، خاك نسوز و رس دیر گداز
كائولنهای رسوبی :
1. كائولنها در سنگهای رسوبی كه معمولاًدارای درجه خلوص بالا هستند به یكی از اشكال زیر تشكیل میگردند:
كائولنهای اولیه كه بطور برجا تشكیل شدهاند بر اثر فرآیندهای هوازدگی از محل خود حمل شده و به صورت كانی آواری در حوضچهها و گودالها رسوب میكنند.
2. قطعات و اجزاءسنگها (كه معمولاًبصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلی خود حمل شده و در نقاط دیگر تهنشین میگردند. قطعات مزبور چه در حین حمل و چه در بعد از تهنشینی تحت تاثیر پدیده دگرسانی و تجزیه (بوسیله فرآیندهای هوازدگی سطحی، دگرسانی در محیطهای آبی كم عمق مانند دریاچهها و تالابها و تغییرات دیاژنیكی بعدی) قرار میگیرند و به كائولن تبدیل میشوند. برای مثال هوازدگی در نواحی استوائی می تواند رسها با كیفیت پایین را به كانسارهای كائولن قابل بهرهبرداری تبدیل نماید.
شرایط دگرسانی و تغییرات دیانیكی بعدی كانیهای رسی نسبت به دیگر فرآیندهای مزبور پیچیدگی بیشتری دارد. تغییرات قابل توجه مجموعه كانیهای رسی در جریان دیاژنز وقتی قابل توجه است كه شرایط رسوبگذاری آن آرام و بطئی بوده و عناصر متشكله رسوبی كاملاً ناپایدار باشند و یا هنگامی كه غلظت یونی محیط دریائی و بین ذرهای در آن خیلی بالا باشد.
در محیطهای رسوبی عادی كه سرعت رسوبگذاری آن بیش از 1 سانتیمتر در هر هزار سال است،تغییرات دیاژنتیك زود هنگام رسوبهای رسی فقط منجر به مبادله یونی در سطح و در فضاهای بین لایههای ورقهها میشود. بخصوص یون 2+Ca كه روی رس تخریبی تثبیت شده است،غالباً استخلاف شده و به وسیله كاتیونهای 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دریا جایگزین میشود. از همین جابجایی یك نظام بندی جدید و بلورهای مخفی نیز نتیجه میگردد.
در بعضی از رسوبهای احیا كننده مانند ساپروپلهای دوران چهارم مدیترانه شرقی، پدیده اضمحلال و فساد رسها نیز ظاهر میشود. در این محیطهای اسیدی و آلی سبب تجزیه انتخابی كانیهایی نظیر پلی گورسكیت كه بسیار ظریف ضربهپذیر است. بیشتر از كائولینیت كه مقاومترین كانیهای رسی است، در معرض تجزیه قرار میگیرند. در مرحله دیاژنز تاخیری فشردگی رسوبهای رسی كه با پیدایش نظام جدیدی در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سریع سطحی و گسترده كاتیونهای دو ظرفیتی در اولینمرحله دفن شدگی این كانیها میشود. این پدیده در اعماق بیشتر دنبال شده و منجر به تشكیل آرژیلت از رسهای اولیه میگردد و سپس به تشكیل شیستهای در هنگام ظهور عوارض ساختمانی ختم میگردد.
رسهای برجا از نظر رایز (Ries) بشرح زیر تقسیم بندی شده است.
كائولن: به رنگ سفید با سوخت سفید رنگ
• رگهای (Vein) كه معمولاً از هوازدگی دایكها تشكیل شده است.
• بالشی (Blanket) كه معمولاً در مناطق سنگهای آذرین و دگرسانی دیده میشوند.
• جایگزینی (Replacement) نظیر ایندیانیت
• لایهای كه از ماسه سنگهای فلدسپاتدار تشكیل شدهاند.
3. تشكیل كائولن رسوبی نیز میتواند بصورت تلفیق و تركیبی از روشهای قبلی انجام میشود.
در این صورت كائولنهای ثانویه دارای خاستگاه متعددی میباشند. خاستگاه برخی كانسارهای كائولن نیز میتواند هم اولیه و ثانویه باشد. نظیر رسوبهای با كیفیت پائین كه در اثر هوازدگی در نواحی استوائی به كائولنهای قابل بهرهبرداری تبدیل میشوند.
در ذخایر نوع رسوبی، فرآیندهای جور شدگی رسوبی عاملاصلی و مهم تشكیل نهشتههای كاملاًمتمركز و با عیار بالا و در نتیجه با ارزش اقتصادی زیادی میباشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زیر بستگی دارد:
• خلوص سنگ مادر
• میزان تجزیه و تخریب
• مقدار ناخالصیهای افزوده شده از سایر منابع
یكی از مهمترین خصوصیات كائولنهای رسوبی داشتن حدود 60 درصد كانی كائولینیت بعد از شستشو و رنگ سفید است. همچنین وجود هماهنگی و یكنواختی شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لایهای مانند و همراه داشتن كانیهای مانند موسكوویت، بیوتیت، كوارتز، اكسیدهای آهن و روتیل از خصوصیات بارز كائولنهای رسوبی است. مهمترین ذخایر این تیپ كائولنهای رسوبی، كانسارهای كمربند كائولن جورجیا در جنوب كارولینا در ایالات متحده امریكا است. این نهشتهها در محیط جزر و مدی فلات دریاها در زمان كرتاسه پسین و ترشیری آغازین تشكیل یافتهاند كه از فرسایش سنگهای متبلور كوهپایههای و حمل قطعات فرسایش یافته در شرایط محیطی و هوازدگی لاتریتی عمیق حاصل میشود. رسهای تهنشین شده دارای محتویات آهنی زیادی بوده كه در مراحل بعدی (هوازدگی و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تیتان افزایش مییابد. تغییرات دیاژنیكی بعدی روی این رسوبات منجر به تشكیل كائولن گردیده است.
برخی بوكسیتهای نیز بر اثر پدیده سیلیسی شدن دوباره به كائولن و رسهای بوكسیتی تبدیل شدهاند. از دیگر كائولنهای رسوبی میتوان كائولنهای موجود در حوضه آمازون در برزیل را نام برد. این نهشتههای را كه متعلق به زمان ترشیری پسین گزارش نمودهاند دارای یك افق بوكسیتی هوازده در قسمتهای فوقانی میباشد. این افق بوكسیتی در بعضی نواحی ارزش اقتصادی خوبی دارند.
ماسههای كائولینیتی :
در برخی نواحی دنیا نیز كائولن از ماسههای حاوی كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج میباشد. این ماسههای كائولینیتی از دگرسانی فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهای سطحی تشكیل شدهاند. نمونه تیپیك این نهشتهها در غرب آلمان غربی و اسپانیا، لهستان و چك و اسلواكی گزارش شدهاند. متأسفانه بر روی اغلب معادن كائولن ایران عملیات علمی و سیستماتیك انجام نشده و به همین دلیل در مورد ژنز كانه در ایران اطلاعات كافی و قابل اعتمادی وجود ندارد. ولی براساس گزارشات و مطالعات پراكندهایی كه انجام گرفته است ژنز ذخایر كائولن ایران بصورت هر دو نوع اصلی اولیه و ثانویه گزارش شده است.
از جمله ذخایر اولیه كائولن میتوان به كانی سازی فراوان در باتولیت شیركوه در ناحیه یزد و همچنین معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئین زهرا، ساوه، كمربند آتشفشانی ناحیه البرز- آذربایجان، معادن ایسی سو قرآغاج در تبریز، كوشك نصرت در قم، گرانیت دوران در زنجان، ذخایر رباط ترك اصفهان و ناحیه گناباد، اشاره نمود. عموماًمعادن مزبور در سنگهای آذرین قرار داشته و از نظر زمانی از پركامبرین تا ائوسن و حتی جوانتر تعلق دارند.
ذخایر كائولن ثانویه در ایران نیز وجود دارد. از جمله میتوان به آبرفتهای مربوط به گرانودیوریت های شیركوه ناحیه تفت در یزد، ذخایر رسوبی قابل توجه ناحیه آباده (در افقهای دونین و كربونیفر- پرمین)، خاور ایران و البرز مركزی (در افق پرمو- تریاس) و ذخایر كرتاسه بالائی ناحیه زاگرس در ناحیه شهرضا، اشاره نمود.
{mospagebreak}
شرایط تشکیل و ژنز کانسار:چنانچه در طبقهبندی كانسارهای كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، میتوان آنها را به سه گروه برجای مانده، رسوبی و گرمابی تقسیم كرد. كانسارهای اقتصادی كائولن را از زاویه ویژگیهای كانیشناسی، تركیب شیمیایی و چگونگی زایش میتوان به دو گروه دستهبندی كرد:
1. كانسارهای نوع رسوبی در پیوند با فرآیندهای فرسایشی و رسوبگذاری
2. كانسارهای نوع گرمابی در پیوند با فرآیندهای ولکانیسم ترسیر
عوامل مؤثر و شرایط تشكیل انواع مختلف كانی كائولینیت بشرح زیر است:
1. تركیب شیمیایی سنگ مادر:
معمولاً سنگهای آذرین اسیدی كه عمدتاً از كانیهای آلومینوسیلیكات تشكیل شدهاند در اثر تجزیه و دگر سانی به كائولن تبدیل میشوند. در این میان كانیهای فیلوسیلیكات ها و فلدسپات ها بویژه پلاژیوكلازها بدلیل داشتن انرژی پیوندی ضعیف در بوجود آوردن چنین ذخایری بسیار مناسب هستند. در اثر تجزیه، شبكههای كانیهای فلدسپات توسط محلول های یونی، هیدراسیون و هیدرولیز شكسته شده و یونهای , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكیل كائولینیت میگردد.
2. درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت یونها در محیطهایی كه تحت تاثیر واكنشهای دگرسانی سوپرژن قرار میگیرند نقش مهمی دارند. عناصر قلیائی خاكی بیش از عناصر قلیایی توانائی تحرك دارند، در حالیكه آهن و آلومینیوم از توانائی كمتری برخوردارند. از این رو یونهای قلیایی از محیطهای اسیدی به آسانی بیرون میروند و یونهای آهن و آلومینیوم در محیط بصورت تركیبات سیلیكاتی و اكسیدی بر جا میمانند و تشكیل كانیهای كائولینیت وبوكسیت را همراه كانیهایی از اكسید آهن را میدهد.
در پدیده كائولن زائی یونهای نظیر كلسیم، منیزیم، سدیم و بخش اعظم پتاسیم موجود در سنگهای اصلی باید از محیط خارج گردند و تنها به مقدار بسیار كمی یون پتاسیم نیاز دارد.
در محیط اسیدی با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئیزیت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموریونیت ظاهر میشود.
سیلیس نیز دارای تحرك كمی است و در محیط دارای خاصیت قلیائی و مقدار كم 2CO، انحلال بیشتر میشود. لذا در محیطهای گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهای قلیایی بیشتر است.
بنابراین زمان تشكیل كائولینیت هنگامی تسریع میگردد كه سیلیس به میزان قابل توجهی بصورت محلول از محیط خارج و موجب افزایش آلومینیوم در مواد باقیمانده شود.
3. درجه حرارت:
از دیگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكیل كائولینیت دما میباشد. براساس مطالعاتی كه مكلاگین (1995) در بعضی از نواحی زلاندنو انجام داده، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولینیت افزایش مییابد و برعكس در نواحی دیگر، كاهش دما موجب گسترش هیدرومیكاها میشود.
محلولهای گرمابی یكی از مهمترین عوامل افزایش دما بوده و باعث ایجاد تغییرات شیمیایی و كانیشناسی میشوند. با توجه به نوع سنگهای در برگیرنده و درجه حرارت محلولهای گرمابی زونهای مختلفی كه هر یك با كانیهای شاخص شناخته میشوند، تشكیل میگردد.
پدیدة كائولینیتزائی معمولاً بین آلتراسیونهای نوع سریسیتیك نظیر سنگهای آذرین سرشار از آلومینیم و آرژیلیتیك نظیر شیلها و مارنها میباشد. كانیهای مهم آلتراسیون سریسیتیك عبارت است از سریسیت، كوارتز، پیریت، پیروفیلت، دیکیت، آندالوزیت و كائولینیت كه در آنها مقدار درصد سریسیت از بقیه بیشتر است.
4. عوامل ساختمانی (بستر مناسب):
شرایط ژئومورفولوژی، لایهبندی، ضخامت واحدهای سنگی، شكستگی،خلل و فرج، كارست و موارد دیگر مشابه از مهمترین عوامل كنترل كننده در تشكیل و گسترش كائولن بویژه نوع هوازده آن میباشند.
5. رایط اقلیمی:
بهترین شرایط اقلیمی برای تشكیل كانسارهای پس مانده نظیر كانسارهای رسی و كانسارهای بوكسیت، مناطق استوائی (كه با دمای زیاد و پیوسته در طول سال و دورههای دراز مدت بارندگی مشخص میگردند) میباشد.
در این مناطق بعلت بارندگیهای مداوم عمل شستشو بخوبی انجام گرفته و یونهای قلیائی بوسیله عمل هیدرولیز و با جریان آب از محیط خارج سبب ایجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكیل كائولینیت میشود.
در مناطق مردابی نیز به دلیل تاثیر اسیدهای آلی عمل شستشو تسریع گشته و میتوان باعث تشكیل كائولینیت گردد.
6. زمان:
طول مدت تاثیر عوامل بیرونی و درونی تشكیل دهنده كانسار، عامل مهمی در نوع،حجم و مرغوبیت كائولینیت خواهد بود. برای مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولینیتی شدن بر اثر عوامل بیرونی در یك محیط مناسب برای كانسارهای رسوبی بین 01/0 تا 1/0 میلیمتر در سال، یعنی حدود 10 تا 100 متر در یك میلیون سال است.
اگر چه فرآیندهای كائولینیتی شدن به علت كاهش PH با افزایش عمق كاهش مییابد، اما ضخامت افقهای دگرسانی شده عموماً ارتباط مستقیم بطول زمان دارد.کائولینیت در زون های هوازده و آلتراسیون سنگ های آذرین و دگرگونی به ویژه فلدسپارها تشکیل می شود.
براساس تقسیم بندی دیگری ذخایر كائولین به انواع زیر تقسیم می شوند: ذخایر هوازده، ذخایر گرمابی، ذخایر حمل شده، ذخایر دیاژنزی.
از كانسارهای برجا مانده كائولن میتوان به كانسارهای كارولینای شمالی (آمریكا) كه از هوازدگی شیمیایی نامنظم استوك پگماتیتی بوجود آمده و همچنین كانسار غرب استرالیا در ناحیه Coabbin محدود به یك توده بزرگ گرانیتی اشاره كرد. در ایران نیز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پیوند با دگرسانی سطحی گرانیت شابلاق مشابه كانسار غرب استرالیا نمونه بارزی از كانسارهای نوع بر جا مانده میباشد.
كانسارهای رسوبی كائولن فراوانی بیشتر و كیفیت بهتری نسبت به نوع در جازا دارند. چنین كانسارهایی در ایران بیشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، یك نمونه از این كانسار، كانسار كائولن كارولینای جنوبی و جورجیا (آمریكا) میباشد.
• كانسارهای كائولن بر جا مانده
• كانسارهای كائولن رسوبی
• كانسارهای كائولن گرمابی براساس تقسیم بندی دیگری ذخایر كائولین به انواع ذخایر هوازده، ذخایر گرمابی، ذخایر حمل شده و ذخایر دیاژنزی تقسیم می شوند. كانسارهای اولیه كائولن:
كانسارهای كائولن اولیه در جا بوسیله تجزیه و دگرسانی برخی كانیها مانند فلدسپات یا سیلیكاتهای آلومینیوم دیگر و تبدیل آنها به كائولینیت تشكیل میشوند. كانسارهای كائولن اولیه براساس نحوه تشكیل آن به سه نوع زیر تقسیم میشوند:
• كانسارهای هوازده Weathering
• كانسارهای گرمابی Hydrothermal
• كانسارهای سولفاتار Solfatara
كانسارهای هوازده (كانسارهای برجای مانده)
سنگهای غنی از آلومینیوم نظیر شیلها، آرکوزهای غنی از الکالی فلدسپات، آذرین فلدسپاتوئید دار (نفلین سینیت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانیت های فوق آلومینیوم و... در شرایط آب و هوایی گرم و مرطوب در سطح زمین تحت تأثیر هوازدگی شیمیایی واقع شده و تغییرات زیادی در تركیب شیمیایی و كانی شناختی آنها ایجاد می شود. آب كافی و دمای مناسب موجب رویش گیاهان شده و در نتیجه PH آب كاهش می یابد. پایداری كانیهای متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغییرات آنها نیز یكسان نیست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكیل ذخایر كائولین هوازده عبارتند از:
آب و هوای گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غنی از آلومینیوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگی در سنگ، پایین بودن سطح آبهای زیرزمینی، زمان كافی، بالابودن میزان آبی كه در سنگ جریان داشته است و شست و شو و حمل كاتیون ها.
در شرایط مناسب یاد شده اكثر كانیهای سنگ به استثنای كوارتز تحت تأثیر هوازدگی شیمیایی واقع شده و به تركیبات دیگر تغییر می كنند. پتاسیم فلدسپات با كاهش PH به كائولینیت و یا ایلیت تبدیل می شود:
در صورتی كه تمامی KOH شسته شود، كائولینیت تشكیل خواهد شد (پایین بودن سطح آبهای زیر زمینی موجب شست و شوی كامل بیشتر كاتیونها می شود). اگر سطح آب زیرزمینی بالا باشد تمامی K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در این حالت ایلیت و اسمكتیت تشكیل می شود.
این كانسارها مستقیماً بر اثر فرآیندهای هوازدگی شیمیایی سنگهای حاوی آلومینوسیلیكات همزمان با دفع عناصر قلیائی تشكیل میشوند، و به همین دلیل كانسارهای باقیمانده یا بجا مانده به آنها گفته میشود.
حاصل عمل هوازدگی در شرایط آب و هوائی استوائی قسمتی بصورت محلول از محیط خارج و قسمت دیگر بشكل مواد سخت تهنشین و در جا باقی میماند. این مواد به اشكال زیر میتوانند یافت شوند:
ـ خاكهای معمولی بیارزش از نظر اقتصادی
ـ محلولهای بجا مانده كه میتواند با نفوذ به درون زمین، كانسارهای اكسیدی را تشكیل و با اینكه با مواد دیگر مخلوط و بصورت غنی شده در آید. كانسارهای حاصل از این فعل و انفعالات به نام كانسارهای سولفیدی سوپرژن و اكسیداسیون معروفند.
ـ مواد باقیمانده بصورت مخلوطی از كانیهای حاصل از هوازدگی با وزن مخصوص معمول و مواد سنگین مقاوم در برابر عوامل هوازدگی بوده كه امكان جدا شدن این دو گونه مواد به وسیله عوامل محیطی (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتیجه آن نهشتههای كانیهای سنگین با ارزش به نام كانسارهای كنستانتره مكانیكی تشكیل میگردد.
ـ مواد بجا مانده دارای كانیهای با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهای كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسیت معمولاً از این نوعند. عمق نفوذ پدیده هوازدگی و دگرسانی از چند متر تا بیش از صد متر متغیر است. عموماً فرآیندهای هوازدگی شیمیایی كه نهشتههای كائولن را بوجود میآورند مشابه با تشكیل بوكسیت است و به همین دلیل اغلب بوكسیتهای لاتریتی اگر خالص باشند، یك افق كائولن در زیر آن تشكیل میگردد. بعبارت دیگر كائولینیتی شدن عالباً بعنوان یك مرحله حد واسط تشكیل بوكسیتهای لاتریتی ظاهر میشوند. وجود سولفیدهای اكسیدی عمل كائولینیتی شدن را تسریع میبخشد.
كانسارهای كائولن در جا مانده معمولاً دارای شكل نامنظم و كم و بیش در سنگ مادر بصورت زون دگرسانی و هوازده ساپرولیتی گسترش دارند. این كانسارهای دارای قلوههای مدور و نامنظم از سنگهای دست نخورده و یا فقط بصورت جزئی دگرسان شده در مركز شكاف های بلوكها میباشد. برخی كانسارهای كائولن كمربند جورجیا در آمریكا، چك و اسلواكی و برزیل این نوع ذخایر میباشند.
كانسارهای گرمابی
از تأثیر محلول های گرمابی( كه PH آنها اسیدی است) بر سنگهای حاوی كانیهای آلومین سیلیكات (نظیر فلدسپات ها، فلدسپاتوئیدها، میكاها و...) در شرایط مناسب كائولینیت تشكیل می شود. ذخایر كائولینیت گرمابی غالباً در زون های گسلی قرار دارند، مگر دركانسارهای پورفیری (نوع قلع- مولیبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده ای را شامل می شوند. كائولینیت بخشی از زونهای آلتراسیون كانسارهای گرمابی را تشكیل می دهد.
در اكتشاف كانسارهای گرمابیAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولینیت راهنمای مناسبی برای تعیین موقعیت این ذخایر محسوب می شود.
پدیده دگرسانی گرمابی حاصل دگرسانی سنگها بوسیله آبهای گرم است. این عمل بسیار پیچیده و دارای مراحل متعددی میباشد. منبع حرارت آبهای گرم را میتوان تودههای نفوذی بزرگ مانند گرانیت و یا از حرارت موجود در اعماق زیاد حاصل از تجمع مواد رادیواكتیو دانست. تودههای گرانیتی بیشترین سنگ درونگیز كانسارهای كائولن اولیه است. بخصوص گرانیتهایی كه بیوتیت و میكای آن كم و یا فاقد آنها باشند. در مدت دگرسانی گرانیتها مقادیری از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آمیزی كائولن میشوند. كانسارهایی از این قبیل را میتوان كانسارهای خاك چینی كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكی و فرانسه را نام برد.
پدیده كائولینیتی شدن در كانسار كورنوال طی چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول این فرآیند كانی سازی موجب ایجاد گرانیتی شدن، تورمالینی شدن همراه با كانیهای قلع، تنگستن و مس میگردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرسانی شامل آرژیلتی شده (حرارت پایین) و همچنین دوره طولانی از گردش آبهای گرم تازه انجام میگیرد. محصولات حاصله از تاثیرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتایج هوازدگی میباشد. بعبارت دیگر میتوان گفت طی این مراحل، فلدسپات های موجود در گرانیت به كائولینیت همراه با میكا ریزدانه تبدیل میشود كه در نواحی دگرسانی شدید، میكای اولیه موجود در گرانیت، خود نیز به كائولینیت تبدیل میگردد.
تودههای نفوذی و باتولیت های گرانیتی را میتوان منبع حرارت مراحل اولیه دگرسانی (حرارت بالا) دانست، در حالیكه دمای حاصل از تشعشات رادیواكتیو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانیوم و توریوم و گرانیت است. منشاءحرارت مراحل بعدی دگرسانی آرژیلتی (حرارت كم) میباشد.
اگر چه كانسارهای هوازدگی (نظیر كانسارههای كائولن در بوهیمیا در چك و اسلواكی سابق) از اهمیت بیشتری نسبت به كانسارهای دگرسانی گرمابی برخوردارند ولی كانسارهای كوچك حاصل از گرانیتهای كائولینیتی شده (در انگلستان، فرانسه، گالیا در شمال غرب اسپانیا) نیز از اهمیت زیادی برخوردار میباشند. این كانسارها به نظر میرسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نیستند. و عمل هوازدگی نقش بیشتری در تشكیل آنها داشته است.
برخی كانسارهای كائولن مانند بوریلا (شمال اسپانیا) و سوزو نزدیك شانگهای چین حاصل از دگرسانی گرمابی تودههای نفوذی كوچكتر بوسیله مایعاتی كه احتمالاً گرمای آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكیل یافتهاند. بنابراین نهشتههای كه بدین گونه بوجود میآیند از نهشته حاصل از هوازدگی شیمیایی سوپرژن واقع در كلاههای هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهای عمیقتر توسعه یابد.
كانسارهای سولفاتار Solfatara
این كانسارها مربوط به دگرسانی سنگها در شكافهای آتشفشانی یا شكافهای گوگردزا، مراحل پایانی فعالیتهای آتشفشانی اسیدی است. بخارات یا آبهای گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمههای آبگرم خارج میشوند در عبور از اعماق سنگهای آتشفشانی بطرف بالا موجب دگرسانی آنها میشوند. معمولاًبا توجه به وجود سولفور آلونیت تشكیل میشود.
كائولنهای نوع سولفاتاز معمولاً غنی از سیلیس هستند و به همین دلیل سخت و خشن میباشند. نمونههای بارز این نوع كانسارها را میتوان در نواحی مدیترانه نظیر رم در ایتالیا، جزیره میلوز در یونان مشاهده نمود. این نوع كانسارها عموماً دارای شكل نامنظم و در یك جهت كشیده شده مانند لولهای شكل یا دانههای لوبیا دراز میباشند. این شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و یا افقهای باز كه حركت آبهای گرم در آنها جریان دارد، میباشد.
بعبارت دیگر شكل كانسارهای سولفاتار بوسیله شكافها و افقهای باز كه مجرای حركت آبهای گرم هستند، كنترل میشود. برخی از این نوع كانسارها در توفها قرار دارند. و دارای لایهبندی میباشند.
سن این نوع كانسارها مانند كانسارهای هوازدگی به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولی اغلب آنها قدیمیتر از زمان ترشیر نمیباشند. به همین دلیل سنگهای مادر خیلی قدیمیتر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتی لوب كالیفرنیا در آمریكا تنها كانسار كائولن از این نوع گزارش شده است.
{mospagebreak}
ذخایر کائولن ثانویه :
كانسارهای ثانویه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهای دور از محل اصلی خود تشكیل میشوند. كائولنهای ثانویه نیز به سه گروه تقسیم میشوند.
الف ـ كائولنهای رسوبی
ب ـ ماسههای كائولینیتی
ج ـ بال كلی، خاك نسوز و رس دیر گداز
ارتباط گروههای فوق بصورت تدریجی بوده و شبیه سه زنجیر پیوسته به شرح زیر است:
• كائولنهای رسوبی - رسهای كائولینیتی
• كائولنهای رسوبی- بال كلی، خاك نسوز، رس دیر گداز
• بال كلی، خاك نسوز و رس دیر گداز
كائولنهای رسوبی :
1. كائولنها در سنگهای رسوبی كه معمولاًدارای درجه خلوص بالا هستند به یكی از اشكال زیر تشكیل میگردند:
كائولنهای اولیه كه بطور برجا تشكیل شدهاند بر اثر فرآیندهای هوازدگی از محل خود حمل شده و به صورت كانی آواری در حوضچهها و گودالها رسوب میكنند.
2. قطعات و اجزاءسنگها (كه معمولاًبصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلی خود حمل شده و در نقاط دیگر تهنشین میگردند. قطعات مزبور چه در حین حمل و چه در بعد از تهنشینی تحت تاثیر پدیده دگرسانی و تجزیه (بوسیله فرآیندهای هوازدگی سطحی، دگرسانی در محیطهای آبی كم عمق مانند دریاچهها و تالابها و تغییرات دیاژنیكی بعدی) قرار میگیرند و به كائولن تبدیل میشوند. برای مثال هوازدگی در نواحی استوائی می تواند رسها با كیفیت پایین را به كانسارهای كائولن قابل بهرهبرداری تبدیل نماید.
شرایط دگرسانی و تغییرات دیانیكی بعدی كانیهای رسی نسبت به دیگر فرآیندهای مزبور پیچیدگی بیشتری دارد. تغییرات قابل توجه مجموعه كانیهای رسی در جریان دیاژنز وقتی قابل توجه است كه شرایط رسوبگذاری آن آرام و بطئی بوده و عناصر متشكله رسوبی كاملاً ناپایدار باشند و یا هنگامی كه غلظت یونی محیط دریائی و بین ذرهای در آن خیلی بالا باشد.
در محیطهای رسوبی عادی كه سرعت رسوبگذاری آن بیش از 1 سانتیمتر در هر هزار سال است،تغییرات دیاژنتیك زود هنگام رسوبهای رسی فقط منجر به مبادله یونی در سطح و در فضاهای بین لایههای ورقهها میشود. بخصوص یون 2+Ca كه روی رس تخریبی تثبیت شده است،غالباً استخلاف شده و به وسیله كاتیونهای 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دریا جایگزین میشود. از همین جابجایی یك نظام بندی جدید و بلورهای مخفی نیز نتیجه میگردد.
در بعضی از رسوبهای احیا كننده مانند ساپروپلهای دوران چهارم مدیترانه شرقی، پدیده اضمحلال و فساد رسها نیز ظاهر میشود. در این محیطهای اسیدی و آلی سبب تجزیه انتخابی كانیهایی نظیر پلی گورسكیت كه بسیار ظریف ضربهپذیر است. بیشتر از كائولینیت كه مقاومترین كانیهای رسی است، در معرض تجزیه قرار میگیرند. در مرحله دیاژنز تاخیری فشردگی رسوبهای رسی كه با پیدایش نظام جدیدی در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سریع سطحی و گسترده كاتیونهای دو ظرفیتی در اولینمرحله دفن شدگی این كانیها میشود. این پدیده در اعماق بیشتر دنبال شده و منجر به تشكیل آرژیلت از رسهای اولیه میگردد و سپس به تشكیل شیستهای در هنگام ظهور عوارض ساختمانی ختم میگردد.
رسهای برجا از نظر رایز (Ries) بشرح زیر تقسیم بندی شده است.
كائولن: به رنگ سفید با سوخت سفید رنگ
• رگهای (Vein) كه معمولاً از هوازدگی دایكها تشكیل شده است.
• بالشی (Blanket) كه معمولاً در مناطق سنگهای آذرین و دگرسانی دیده میشوند.
• جایگزینی (Replacement) نظیر ایندیانیت
• لایهای كه از ماسه سنگهای فلدسپاتدار تشكیل شدهاند.
3. تشكیل كائولن رسوبی نیز میتواند بصورت تلفیق و تركیبی از روشهای قبلی انجام میشود.
در این صورت كائولنهای ثانویه دارای خاستگاه متعددی میباشند. خاستگاه برخی كانسارهای كائولن نیز میتواند هم اولیه و ثانویه باشد. نظیر رسوبهای با كیفیت پائین كه در اثر هوازدگی در نواحی استوائی به كائولنهای قابل بهرهبرداری تبدیل میشوند.
در ذخایر نوع رسوبی، فرآیندهای جور شدگی رسوبی عاملاصلی و مهم تشكیل نهشتههای كاملاًمتمركز و با عیار بالا و در نتیجه با ارزش اقتصادی زیادی میباشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زیر بستگی دارد:
• خلوص سنگ مادر
• میزان تجزیه و تخریب
• مقدار ناخالصیهای افزوده شده از سایر منابع
یكی از مهمترین خصوصیات كائولنهای رسوبی داشتن حدود 60 درصد كانی كائولینیت بعد از شستشو و رنگ سفید است. همچنین وجود هماهنگی و یكنواختی شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لایهای مانند و همراه داشتن كانیهای مانند موسكوویت، بیوتیت، كوارتز، اكسیدهای آهن و روتیل از خصوصیات بارز كائولنهای رسوبی است. مهمترین ذخایر این تیپ كائولنهای رسوبی، كانسارهای كمربند كائولن جورجیا در جنوب كارولینا در ایالات متحده امریكا است. این نهشتهها در محیط جزر و مدی فلات دریاها در زمان كرتاسه پسین و ترشیری آغازین تشكیل یافتهاند كه از فرسایش سنگهای متبلور كوهپایههای و حمل قطعات فرسایش یافته در شرایط محیطی و هوازدگی لاتریتی عمیق حاصل میشود. رسهای تهنشین شده دارای محتویات آهنی زیادی بوده كه در مراحل بعدی (هوازدگی و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تیتان افزایش مییابد. تغییرات دیاژنیكی بعدی روی این رسوبات منجر به تشكیل كائولن گردیده است.
برخی بوكسیتهای نیز بر اثر پدیده سیلیسی شدن دوباره به كائولن و رسهای بوكسیتی تبدیل شدهاند. از دیگر كائولنهای رسوبی میتوان كائولنهای موجود در حوضه آمازون در برزیل را نام برد. این نهشتههای را كه متعلق به زمان ترشیری پسین گزارش نمودهاند دارای یك افق بوكسیتی هوازده در قسمتهای فوقانی میباشد. این افق بوكسیتی در بعضی نواحی ارزش اقتصادی خوبی دارند.
ماسههای كائولینیتی :
در برخی نواحی دنیا نیز كائولن از ماسههای حاوی كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج میباشد. این ماسههای كائولینیتی از دگرسانی فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهای سطحی تشكیل شدهاند. نمونه تیپیك این نهشتهها در غرب آلمان غربی و اسپانیا، لهستان و چك و اسلواكی گزارش شدهاند. متأسفانه بر روی اغلب معادن كائولن ایران عملیات علمی و سیستماتیك انجام نشده و به همین دلیل در مورد ژنز كانه در ایران اطلاعات كافی و قابل اعتمادی وجود ندارد. ولی براساس گزارشات و مطالعات پراكندهایی كه انجام گرفته است ژنز ذخایر كائولن ایران بصورت هر دو نوع اصلی اولیه و ثانویه گزارش شده است.
از جمله ذخایر اولیه كائولن میتوان به كانی سازی فراوان در باتولیت شیركوه در ناحیه یزد و همچنین معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئین زهرا، ساوه، كمربند آتشفشانی ناحیه البرز- آذربایجان، معادن ایسی سو قرآغاج در تبریز، كوشك نصرت در قم، گرانیت دوران در زنجان، ذخایر رباط ترك اصفهان و ناحیه گناباد، اشاره نمود. عموماًمعادن مزبور در سنگهای آذرین قرار داشته و از نظر زمانی از پركامبرین تا ائوسن و حتی جوانتر تعلق دارند.
ذخایر كائولن ثانویه در ایران نیز وجود دارد. از جمله میتوان به آبرفتهای مربوط به گرانودیوریت های شیركوه ناحیه تفت در یزد، ذخایر رسوبی قابل توجه ناحیه آباده (در افقهای دونین و كربونیفر- پرمین)، خاور ایران و البرز مركزی (در افق پرمو- تریاس) و ذخایر كرتاسه بالائی ناحیه زاگرس در ناحیه شهرضا، اشاره نمود.
{mospagebreak}
شرایط تشکیل و ژنز کانسار:چنانچه در طبقهبندی كانسارهای كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، میتوان آنها را به سه گروه برجای مانده، رسوبی و گرمابی تقسیم كرد. كانسارهای اقتصادی كائولن را از زاویه ویژگیهای كانیشناسی، تركیب شیمیایی و چگونگی زایش میتوان به دو گروه دستهبندی كرد:
1. كانسارهای نوع رسوبی در پیوند با فرآیندهای فرسایشی و رسوبگذاری
2. كانسارهای نوع گرمابی در پیوند با فرآیندهای ولکانیسم ترسیر
عوامل مؤثر و شرایط تشكیل انواع مختلف كانی كائولینیت بشرح زیر است:
1. تركیب شیمیایی سنگ مادر:
معمولاً سنگهای آذرین اسیدی كه عمدتاً از كانیهای آلومینوسیلیكات تشكیل شدهاند در اثر تجزیه و دگر سانی به كائولن تبدیل میشوند. در این میان كانیهای فیلوسیلیكات ها و فلدسپات ها بویژه پلاژیوكلازها بدلیل داشتن انرژی پیوندی ضعیف در بوجود آوردن چنین ذخایری بسیار مناسب هستند. در اثر تجزیه، شبكههای كانیهای فلدسپات توسط محلول های یونی، هیدراسیون و هیدرولیز شكسته شده و یونهای , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكیل كائولینیت میگردد.
2. درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت یونها در محیطهایی كه تحت تاثیر واكنشهای دگرسانی سوپرژن قرار میگیرند نقش مهمی دارند. عناصر قلیائی خاكی بیش از عناصر قلیایی توانائی تحرك دارند، در حالیكه آهن و آلومینیوم از توانائی كمتری برخوردارند. از این رو یونهای قلیایی از محیطهای اسیدی به آسانی بیرون میروند و یونهای آهن و آلومینیوم در محیط بصورت تركیبات سیلیكاتی و اكسیدی بر جا میمانند و تشكیل كانیهای كائولینیت وبوكسیت را همراه كانیهایی از اكسید آهن را میدهد.
در پدیده كائولن زائی یونهای نظیر كلسیم، منیزیم، سدیم و بخش اعظم پتاسیم موجود در سنگهای اصلی باید از محیط خارج گردند و تنها به مقدار بسیار كمی یون پتاسیم نیاز دارد.
در محیط اسیدی با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئیزیت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموریونیت ظاهر میشود.
سیلیس نیز دارای تحرك كمی است و در محیط دارای خاصیت قلیائی و مقدار كم 2CO، انحلال بیشتر میشود. لذا در محیطهای گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهای قلیایی بیشتر است.
بنابراین زمان تشكیل كائولینیت هنگامی تسریع میگردد كه سیلیس به میزان قابل توجهی بصورت محلول از محیط خارج و موجب افزایش آلومینیوم در مواد باقیمانده شود.
3. درجه حرارت:
از دیگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكیل كائولینیت دما میباشد. براساس مطالعاتی كه مكلاگین (1995) در بعضی از نواحی زلاندنو انجام داده، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولینیت افزایش مییابد و برعكس در نواحی دیگر، كاهش دما موجب گسترش هیدرومیكاها میشود.
محلولهای گرمابی یكی از مهمترین عوامل افزایش دما بوده و باعث ایجاد تغییرات شیمیایی و كانیشناسی میشوند. با توجه به نوع سنگهای در برگیرنده و درجه حرارت محلولهای گرمابی زونهای مختلفی كه هر یك با كانیهای شاخص شناخته میشوند، تشكیل میگردد.
پدیدة كائولینیتزائی معمولاً بین آلتراسیونهای نوع سریسیتیك نظیر سنگهای آذرین سرشار از آلومینیم و آرژیلیتیك نظیر شیلها و مارنها میباشد. كانیهای مهم آلتراسیون سریسیتیك عبارت است از سریسیت، كوارتز، پیریت، پیروفیلت، دیکیت، آندالوزیت و كائولینیت كه در آنها مقدار درصد سریسیت از بقیه بیشتر است.
4. عوامل ساختمانی (بستر مناسب):
شرایط ژئومورفولوژی، لایهبندی، ضخامت واحدهای سنگی، شكستگی،خلل و فرج، كارست و موارد دیگر مشابه از مهمترین عوامل كنترل كننده در تشكیل و گسترش كائولن بویژه نوع هوازده آن میباشند.
5. رایط اقلیمی:
بهترین شرایط اقلیمی برای تشكیل كانسارهای پس مانده نظیر كانسارهای رسی و كانسارهای بوكسیت، مناطق استوائی (كه با دمای زیاد و پیوسته در طول سال و دورههای دراز مدت بارندگی مشخص میگردند) میباشد.
در این مناطق بعلت بارندگیهای مداوم عمل شستشو بخوبی انجام گرفته و یونهای قلیائی بوسیله عمل هیدرولیز و با جریان آب از محیط خارج سبب ایجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكیل كائولینیت میشود.
در مناطق مردابی نیز به دلیل تاثیر اسیدهای آلی عمل شستشو تسریع گشته و میتوان باعث تشكیل كائولینیت گردد.
6. زمان:
طول مدت تاثیر عوامل بیرونی و درونی تشكیل دهنده كانسار، عامل مهمی در نوع،حجم و مرغوبیت كائولینیت خواهد بود. برای مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولینیتی شدن بر اثر عوامل بیرونی در یك محیط مناسب برای كانسارهای رسوبی بین 01/0 تا 1/0 میلیمتر در سال، یعنی حدود 10 تا 100 متر در یك میلیون سال است.
اگر چه فرآیندهای كائولینیتی شدن به علت كاهش PH با افزایش عمق كاهش مییابد، اما ضخامت افقهای دگرسانی شده عموماً ارتباط مستقیم بطول زمان دارد.کائولینیت در زون های هوازده و آلتراسیون سنگ های آذرین و دگرگونی به ویژه فلدسپارها تشکیل می شود.
براساس تقسیم بندی دیگری ذخایر كائولین به انواع زیر تقسیم می شوند: ذخایر هوازده، ذخایر گرمابی، ذخایر حمل شده، ذخایر دیاژنزی.
از كانسارهای برجا مانده كائولن میتوان به كانسارهای كارولینای شمالی (آمریكا) كه از هوازدگی شیمیایی نامنظم استوك پگماتیتی بوجود آمده و همچنین كانسار غرب استرالیا در ناحیه Coabbin محدود به یك توده بزرگ گرانیتی اشاره كرد. در ایران نیز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پیوند با دگرسانی سطحی گرانیت شابلاق مشابه كانسار غرب استرالیا نمونه بارزی از كانسارهای نوع بر جا مانده میباشد.
كانسارهای رسوبی كائولن فراوانی بیشتر و كیفیت بهتری نسبت به نوع در جازا دارند. چنین كانسارهایی در ایران بیشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، یك نمونه از این كانسار، كانسار كائولن كارولینای جنوبی و جورجیا (آمریكا) میباشد.
• كانسارهای كائولن بر جا مانده
• كانسارهای كائولن رسوبی
• كانسارهای كائولن گرمابی براساس تقسیم بندی دیگری ذخایر كائولین به انواع ذخایر هوازده، ذخایر گرمابی، ذخایر حمل شده و ذخایر دیاژنزی تقسیم می شوند. كانسارهای اولیه كائولن:
كانسارهای كائولن اولیه در جا بوسیله تجزیه و دگرسانی برخی كانیها مانند فلدسپات یا سیلیكاتهای آلومینیوم دیگر و تبدیل آنها به كائولینیت تشكیل میشوند. كانسارهای كائولن اولیه براساس نحوه تشكیل آن به سه نوع زیر تقسیم میشوند:
• كانسارهای هوازده Weathering
• كانسارهای گرمابی Hydrothermal
• كانسارهای سولفاتار Solfatara
كانسارهای هوازده (كانسارهای برجای مانده)
سنگهای غنی از آلومینیوم نظیر شیلها، آرکوزهای غنی از الکالی فلدسپات، آذرین فلدسپاتوئید دار (نفلین سینیت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانیت های فوق آلومینیوم و... در شرایط آب و هوایی گرم و مرطوب در سطح زمین تحت تأثیر هوازدگی شیمیایی واقع شده و تغییرات زیادی در تركیب شیمیایی و كانی شناختی آنها ایجاد می شود. آب كافی و دمای مناسب موجب رویش گیاهان شده و در نتیجه PH آب كاهش می یابد. پایداری كانیهای متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغییرات آنها نیز یكسان نیست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكیل ذخایر كائولین هوازده عبارتند از:
آب و هوای گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غنی از آلومینیوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگی در سنگ، پایین بودن سطح آبهای زیرزمینی، زمان كافی، بالابودن میزان آبی كه در سنگ جریان داشته است و شست و شو و حمل كاتیون ها.
در شرایط مناسب یاد شده اكثر كانیهای سنگ به استثنای كوارتز تحت تأثیر هوازدگی شیمیایی واقع شده و به تركیبات دیگر تغییر می كنند. پتاسیم فلدسپات با كاهش PH به كائولینیت و یا ایلیت تبدیل می شود:
در صورتی كه تمامی KOH شسته شود، كائولینیت تشكیل خواهد شد (پایین بودن سطح آبهای زیر زمینی موجب شست و شوی كامل بیشتر كاتیونها می شود). اگر سطح آب زیرزمینی بالا باشد تمامی K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در این حالت ایلیت و اسمكتیت تشكیل می شود.
این كانسارها مستقیماً بر اثر فرآیندهای هوازدگی شیمیایی سنگهای حاوی آلومینوسیلیكات همزمان با دفع عناصر قلیائی تشكیل میشوند، و به همین دلیل كانسارهای باقیمانده یا بجا مانده به آنها گفته میشود.
حاصل عمل هوازدگی در شرایط آب و هوائی استوائی قسمتی بصورت محلول از محیط خارج و قسمت دیگر بشكل مواد سخت تهنشین و در جا باقی میماند. این مواد به اشكال زیر میتوانند یافت شوند:
ـ خاكهای معمولی بیارزش از نظر اقتصادی
ـ محلولهای بجا مانده كه میتواند با نفوذ به درون زمین، كانسارهای اكسیدی را تشكیل و با اینكه با مواد دیگر مخلوط و بصورت غنی شده در آید. كانسارهای حاصل از این فعل و انفعالات به نام كانسارهای سولفیدی سوپرژن و اكسیداسیون معروفند.
ـ مواد باقیمانده بصورت مخلوطی از كانیهای حاصل از هوازدگی با وزن مخصوص معمول و مواد سنگین مقاوم در برابر عوامل هوازدگی بوده كه امكان جدا شدن این دو گونه مواد به وسیله عوامل محیطی (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتیجه آن نهشتههای كانیهای سنگین با ارزش به نام كانسارهای كنستانتره مكانیكی تشكیل میگردد.
ـ مواد بجا مانده دارای كانیهای با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهای كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسیت معمولاً از این نوعند. عمق نفوذ پدیده هوازدگی و دگرسانی از چند متر تا بیش از صد متر متغیر است. عموماً فرآیندهای هوازدگی شیمیایی كه نهشتههای كائولن را بوجود میآورند مشابه با تشكیل بوكسیت است و به همین دلیل اغلب بوكسیتهای لاتریتی اگر خالص باشند، یك افق كائولن در زیر آن تشكیل میگردد. بعبارت دیگر كائولینیتی شدن عالباً بعنوان یك مرحله حد واسط تشكیل بوكسیتهای لاتریتی ظاهر میشوند. وجود سولفیدهای اكسیدی عمل كائولینیتی شدن را تسریع میبخشد.
كانسارهای كائولن در جا مانده معمولاً دارای شكل نامنظم و كم و بیش در سنگ مادر بصورت زون دگرسانی و هوازده ساپرولیتی گسترش دارند. این كانسارهای دارای قلوههای مدور و نامنظم از سنگهای دست نخورده و یا فقط بصورت جزئی دگرسان شده در مركز شكاف های بلوكها میباشد. برخی كانسارهای كائولن كمربند جورجیا در آمریكا، چك و اسلواكی و برزیل این نوع ذخایر میباشند.
كانسارهای گرمابی
از تأثیر محلول های گرمابی( كه PH آنها اسیدی است) بر سنگهای حاوی كانیهای آلومین سیلیكات (نظیر فلدسپات ها، فلدسپاتوئیدها، میكاها و...) در شرایط مناسب كائولینیت تشكیل می شود. ذخایر كائولینیت گرمابی غالباً در زون های گسلی قرار دارند، مگر دركانسارهای پورفیری (نوع قلع- مولیبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده ای را شامل می شوند. كائولینیت بخشی از زونهای آلتراسیون كانسارهای گرمابی را تشكیل می دهد.
در اكتشاف كانسارهای گرمابیAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولینیت راهنمای مناسبی برای تعیین موقعیت این ذخایر محسوب می شود.
پدیده دگرسانی گرمابی حاصل دگرسانی سنگها بوسیله آبهای گرم است. این عمل بسیار پیچیده و دارای مراحل متعددی میباشد. منبع حرارت آبهای گرم را میتوان تودههای نفوذی بزرگ مانند گرانیت و یا از حرارت موجود در اعماق زیاد حاصل از تجمع مواد رادیواكتیو دانست. تودههای گرانیتی بیشترین سنگ درونگیز كانسارهای كائولن اولیه است. بخصوص گرانیتهایی كه بیوتیت و میكای آن كم و یا فاقد آنها باشند. در مدت دگرسانی گرانیتها مقادیری از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آمیزی كائولن میشوند. كانسارهایی از این قبیل را میتوان كانسارهای خاك چینی كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكی و فرانسه را نام برد.
پدیده كائولینیتی شدن در كانسار كورنوال طی چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول این فرآیند كانی سازی موجب ایجاد گرانیتی شدن، تورمالینی شدن همراه با كانیهای قلع، تنگستن و مس میگردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرسانی شامل آرژیلتی شده (حرارت پایین) و همچنین دوره طولانی از گردش آبهای گرم تازه انجام میگیرد. محصولات حاصله از تاثیرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتایج هوازدگی میباشد. بعبارت دیگر میتوان گفت طی این مراحل، فلدسپات های موجود در گرانیت به كائولینیت همراه با میكا ریزدانه تبدیل میشود كه در نواحی دگرسانی شدید، میكای اولیه موجود در گرانیت، خود نیز به كائولینیت تبدیل میگردد.
تودههای نفوذی و باتولیت های گرانیتی را میتوان منبع حرارت مراحل اولیه دگرسانی (حرارت بالا) دانست، در حالیكه دمای حاصل از تشعشات رادیواكتیو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانیوم و توریوم و گرانیت است. منشاءحرارت مراحل بعدی دگرسانی آرژیلتی (حرارت كم) میباشد.
اگر چه كانسارهای هوازدگی (نظیر كانسارههای كائولن در بوهیمیا در چك و اسلواكی سابق) از اهمیت بیشتری نسبت به كانسارهای دگرسانی گرمابی برخوردارند ولی كانسارهای كوچك حاصل از گرانیتهای كائولینیتی شده (در انگلستان، فرانسه، گالیا در شمال غرب اسپانیا) نیز از اهمیت زیادی برخوردار میباشند. این كانسارها به نظر میرسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نیستند. و عمل هوازدگی نقش بیشتری در تشكیل آنها داشته است.
برخی كانسارهای كائولن مانند بوریلا (شمال اسپانیا) و سوزو نزدیك شانگهای چین حاصل از دگرسانی گرمابی تودههای نفوذی كوچكتر بوسیله مایعاتی كه احتمالاً گرمای آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكیل یافتهاند. بنابراین نهشتههای كه بدین گونه بوجود میآیند از نهشته حاصل از هوازدگی شیمیایی سوپرژن واقع در كلاههای هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهای عمیقتر توسعه یابد.
كانسارهای سولفاتار Solfatara
این كانسارها مربوط به دگرسانی سنگها در شكافهای آتشفشانی یا شكافهای گوگردزا، مراحل پایانی فعالیتهای آتشفشانی اسیدی است. بخارات یا آبهای گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمههای آبگرم خارج میشوند در عبور از اعماق سنگهای آتشفشانی بطرف بالا موجب دگرسانی آنها میشوند. معمولاًبا توجه به وجود سولفور آلونیت تشكیل میشود.
كائولنهای نوع سولفاتاز معمولاً غنی از سیلیس هستند و به همین دلیل سخت و خشن میباشند. نمونههای بارز این نوع كانسارها را میتوان در نواحی مدیترانه نظیر رم در ایتالیا، جزیره میلوز در یونان مشاهده نمود. این نوع كانسارها عموماً دارای شكل نامنظم و در یك جهت كشیده شده مانند لولهای شكل یا دانههای لوبیا دراز میباشند. این شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و یا افقهای باز كه حركت آبهای گرم در آنها جریان دارد، میباشد.
بعبارت دیگر شكل كانسارهای سولفاتار بوسیله شكافها و افقهای باز كه مجرای حركت آبهای گرم هستند، كنترل میشود. برخی از این نوع كانسارها در توفها قرار دارند. و دارای لایهبندی میباشند.
سن این نوع كانسارها مانند كانسارهای هوازدگی به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولی اغلب آنها قدیمیتر از زمان ترشیر نمیباشند. به همین دلیل سنگهای مادر خیلی قدیمیتر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتی لوب كالیفرنیا در آمریكا تنها كانسار كائولن از این نوع گزارش شده است.
{mospagebreak}
ذخایر کائولن ثانویه :
كانسارهای ثانویه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهای دور از محل اصلی خود تشكیل میشوند. كائولنهای ثانویه نیز به سه گروه تقسیم میشوند.
الف ـ كائولنهای رسوبی
ب ـ ماسههای كائولینیتی
ج ـ بال كلی، خاك نسوز و رس دیر گداز
ارتباط گروههای فوق بصورت تدریجی بوده و شبیه سه زنجیر پیوسته به شرح زیر است:
• كائولنهای رسوبی - رسهای كائولینیتی
• كائولنهای رسوبی- بال كلی، خاك نسوز، رس دیر گداز
• بال كلی، خاك نسوز و رس دیر گداز
كائولنهای رسوبی :
1. كائولنها در سنگهای رسوبی كه معمولاًدارای درجه خلوص بالا هستند به یكی از اشكال زیر تشكیل میگردند:
كائولنهای اولیه كه بطور برجا تشكیل شدهاند بر اثر فرآیندهای هوازدگی از محل خود حمل شده و به صورت كانی آواری در حوضچهها و گودالها رسوب میكنند.
2. قطعات و اجزاءسنگها (كه معمولاًبصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلی خود حمل شده و در نقاط دیگر تهنشین میگردند. قطعات مزبور چه در حین حمل و چه در بعد از تهنشینی تحت تاثیر پدیده دگرسانی و تجزیه (بوسیله فرآیندهای هوازدگی سطحی، دگرسانی در محیطهای آبی كم عمق مانند دریاچهها و تالابها و تغییرات دیاژنیكی بعدی) قرار میگیرند و به كائولن تبدیل میشوند. برای مثال هوازدگی در نواحی استوائی می تواند رسها با كیفیت پایین را به كانسارهای كائولن قابل بهرهبرداری تبدیل نماید.
شرایط دگرسانی و تغییرات دیانیكی بعدی كانیهای رسی نسبت به دیگر فرآیندهای مزبور پیچیدگی بیشتری دارد. تغییرات قابل توجه مجموعه كانیهای رسی در جریان دیاژنز وقتی قابل توجه است كه شرایط رسوبگذاری آن آرام و بطئی بوده و عناصر متشكله رسوبی كاملاً ناپایدار باشند و یا هنگامی كه غلظت یونی محیط دریائی و بین ذرهای در آن خیلی بالا باشد.
در محیطهای رسوبی عادی كه سرعت رسوبگذاری آن بیش از 1 سانتیمتر در هر هزار سال است،تغییرات دیاژنتیك زود هنگام رسوبهای رسی فقط منجر به مبادله یونی در سطح و در فضاهای بین لایههای ورقهها میشود. بخصوص یون 2+Ca كه روی رس تخریبی تثبیت شده است،غالباً استخلاف شده و به وسیله كاتیونهای 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دریا جایگزین میشود. از همین جابجایی یك نظام بندی جدید و بلورهای مخفی نیز نتیجه میگردد.
در بعضی از رسوبهای احیا كننده مانند ساپروپلهای دوران چهارم مدیترانه شرقی، پدیده اضمحلال و فساد رسها نیز ظاهر میشود. در این محیطهای اسیدی و آلی سبب تجزیه انتخابی كانیهایی نظیر پلی گورسكیت كه بسیار ظریف ضربهپذیر است. بیشتر از كائولینیت كه مقاومترین كانیهای رسی است، در معرض تجزیه قرار میگیرند. در مرحله دیاژنز تاخیری فشردگی رسوبهای رسی كه با پیدایش نظام جدیدی در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سریع سطحی و گسترده كاتیونهای دو ظرفیتی در اولینمرحله دفن شدگی این كانیها میشود. این پدیده در اعماق بیشتر دنبال شده و منجر به تشكیل آرژیلت از رسهای اولیه میگردد و سپس به تشكیل شیستهای در هنگام ظهور عوارض ساختمانی ختم میگردد.
رسهای برجا از نظر رایز (Ries) بشرح زیر تقسیم بندی شده است.
كائولن: به رنگ سفید با سوخت سفید رنگ
• رگهای (Vein) كه معمولاً از هوازدگی دایكها تشكیل شده است.
• بالشی (Blanket) كه معمولاً در مناطق سنگهای آذرین و دگرسانی دیده میشوند.
• جایگزینی (Replacement) نظیر ایندیانیت
• لایهای كه از ماسه سنگهای فلدسپاتدار تشكیل شدهاند.
3. تشكیل كائولن رسوبی نیز میتواند بصورت تلفیق و تركیبی از روشهای قبلی انجام میشود.
در این صورت كائولنهای ثانویه دارای خاستگاه متعددی میباشند. خاستگاه برخی كانسارهای كائولن نیز میتواند هم اولیه و ثانویه باشد. نظیر رسوبهای با كیفیت پائین كه در اثر هوازدگی در نواحی استوائی به كائولنهای قابل بهرهبرداری تبدیل میشوند.
در ذخایر نوع رسوبی، فرآیندهای جور شدگی رسوبی عاملاصلی و مهم تشكیل نهشتههای كاملاًمتمركز و با عیار بالا و در نتیجه با ارزش اقتصادی زیادی میباشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زیر بستگی دارد:
• خلوص سنگ مادر
• میزان تجزیه و تخریب
• مقدار ناخالصیهای افزوده شده از سایر منابع
یكی از مهمترین خصوصیات كائولنهای رسوبی داشتن حدود 60 درصد كانی كائولینیت بعد از شستشو و رنگ سفید است. همچنین وجود هماهنگی و یكنواختی شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لایهای مانند و همراه داشتن كانیهای مانند موسكوویت، بیوتیت، كوارتز، اكسیدهای آهن و روتیل از خصوصیات بارز كائولنهای رسوبی است. مهمترین ذخایر این تیپ كائولنهای رسوبی، كانسارهای كمربند كائولن جورجیا در جنوب كارولینا در ایالات متحده امریكا است. این نهشتهها در محیط جزر و مدی فلات دریاها در زمان كرتاسه پسین و ترشیری آغازین تشكیل یافتهاند كه از فرسایش سنگهای متبلور كوهپایههای و حمل قطعات فرسایش یافته در شرایط محیطی و هوازدگی لاتریتی عمیق حاصل میشود. رسهای تهنشین شده دارای محتویات آهنی زیادی بوده كه در مراحل بعدی (هوازدگی و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تیتان افزایش مییابد. تغییرات دیاژنیكی بعدی روی این رسوبات منجر به تشكیل كائولن گردیده است.
برخی بوكسیتهای نیز بر اثر پدیده سیلیسی شدن دوباره به كائولن و رسهای بوكسیتی تبدیل شدهاند. از دیگر كائولنهای رسوبی میتوان كائولنهای موجود در حوضه آمازون در برزیل را نام برد. این نهشتههای را كه متعلق به زمان ترشیری پسین گزارش نمودهاند دارای یك افق بوكسیتی هوازده در قسمتهای فوقانی میباشد. این افق بوكسیتی در بعضی نواحی ارزش اقتصادی خوبی دارند.
ماسههای كائولینیتی :
در برخی نواحی دنیا نیز كائولن از ماسههای حاوی كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج میباشد. این ماسههای كائولینیتی از دگرسانی فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهای سطحی تشكیل شدهاند. نمونه تیپیك این نهشتهها در غرب آلمان غربی و اسپانیا، لهستان و چك و اسلواكی گزارش شدهاند. متأسفانه بر روی اغلب معادن كائولن ایران عملیات علمی و سیستماتیك انجام نشده و به همین دلیل در مورد ژنز كانه در ایران اطلاعات كافی و قابل اعتمادی وجود ندارد. ولی براساس گزارشات و مطالعات پراكندهایی كه انجام گرفته است ژنز ذخایر كائولن ایران بصورت هر دو نوع اصلی اولیه و ثانویه گزارش شده است.
از جمله ذخایر اولیه كائولن میتوان به كانی سازی فراوان در باتولیت شیركوه در ناحیه یزد و همچنین معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئین زهرا، ساوه، كمربند آتشفشانی ناحیه البرز- آذربایجان، معادن ایسی سو قرآغاج در تبریز، كوشك نصرت در قم، گرانیت دوران در زنجان، ذخایر رباط ترك اصفهان و ناحیه گناباد، اشاره نمود. عموماًمعادن مزبور در سنگهای آذرین قرار داشته و از نظر زمانی از پركامبرین تا ائوسن و حتی جوانتر تعلق دارند.
ذخایر كائولن ثانویه در ایران نیز وجود دارد. از جمله میتوان به آبرفتهای مربوط به گرانودیوریت های شیركوه ناحیه تفت در یزد، ذخایر رسوبی قابل توجه ناحیه آباده (در افقهای دونین و كربونیفر- پرمین)، خاور ایران و البرز مركزی (در افق پرمو- تریاس) و ذخایر كرتاسه بالائی ناحیه زاگرس در ناحیه شهرضا، اشاره نمود.
{mospagebreak}
شرایط تشکیل و ژنز کانسار:چنانچه در طبقهبندی كانسارهای كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، میتوان آنها را به سه گروه برجای مانده، رسوبی و گرمابی تقسیم كرد. كانسارهای اقتصادی كائولن را از زاویه ویژگیهای كانیشناسی، تركیب شیمیایی و چگونگی زایش میتوان به دو گروه دستهبندی كرد:
1. كانسارهای نوع رسوبی در پیوند با فرآیندهای فرسایشی و رسوبگذاری
2. كانسارهای نوع گرمابی در پیوند با فرآیندهای ولکانیسم ترسیر
عوامل مؤثر و شرایط تشكیل انواع مختلف كانی كائولینیت بشرح زیر است:
1. تركیب شیمیایی سنگ مادر:
معمولاً سنگهای آذرین اسیدی كه عمدتاً از كانیهای آلومینوسیلیكات تشكیل شدهاند در اثر تجزیه و دگر سانی به كائولن تبدیل میشوند. در این میان كانیهای فیلوسیلیكات ها و فلدسپات ها بویژه پلاژیوكلازها بدلیل داشتن انرژی پیوندی ضعیف در بوجود آوردن چنین ذخایری بسیار مناسب هستند. در اثر تجزیه، شبكههای كانیهای فلدسپات توسط محلول های یونی، هیدراسیون و هیدرولیز شكسته شده و یونهای , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكیل كائولینیت میگردد.
2. درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت یونها در محیطهایی كه تحت تاثیر واكنشهای دگرسانی سوپرژن قرار میگیرند نقش مهمی دارند. عناصر قلیائی خاكی بیش از عناصر قلیایی توانائی تحرك دارند، در حالیكه آهن و آلومینیوم از توانائی كمتری برخوردارند. از این رو یونهای قلیایی از محیطهای اسیدی به آسانی بیرون میروند و یونهای آهن و آلومینیوم در محیط بصورت تركیبات سیلیكاتی و اكسیدی بر جا میمانند و تشكیل كانیهای كائولینیت وبوكسیت را همراه كانیهایی از اكسید آهن را میدهد.
در پدیده كائولن زائی یونهای نظیر كلسیم، منیزیم، سدیم و بخش اعظم پتاسیم موجود در سنگهای اصلی باید از محیط خارج گردند و تنها به مقدار بسیار كمی یون پتاسیم نیاز دارد.
در محیط اسیدی با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئیزیت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموریونیت ظاهر میشود.
سیلیس نیز دارای تحرك كمی است و در محیط دارای خاصیت قلیائی و مقدار كم 2CO، انحلال بیشتر میشود. لذا در محیطهای گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهای قلیایی بیشتر است.
بنابراین زمان تشكیل كائولینیت هنگامی تسریع میگردد كه سیلیس به میزان قابل توجهی بصورت محلول از محیط خارج و موجب افزایش آلومینیوم در مواد باقیمانده شود.
3. درجه حرارت:
از دیگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكیل كائولینیت دما میباشد. براساس مطالعاتی كه مكلاگین (1995) در بعضی از نواحی زلاندنو انجام داده، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولینیت افزایش مییابد و برعكس در نواحی دیگر، كاهش دما موجب گسترش هیدرومیكاها میشود.
محلولهای گرمابی یكی از مهمترین عوامل افزایش دما بوده و باعث ایجاد تغییرات شیمیایی و كانیشناسی میشوند. با توجه به نوع سنگهای در برگیرنده و درجه حرارت محلولهای گرمابی زونهای مختلفی كه هر یك با كانیهای شاخص شناخته میشوند، تشكیل میگردد.
پدیدة كائولینیتزائی معمولاً بین آلتراسیونهای نوع سریسیتیك نظیر سنگهای آذرین سرشار از آلومینیم و آرژیلیتیك نظیر شیلها و مارنها میباشد. كانیهای مهم آلتراسیون سریسیتیك عبارت است از سریسیت، كوارتز، پیریت، پیروفیلت، دیکیت، آندالوزیت و كائولینیت كه در آنها مقدار درصد سریسیت از بقیه بیشتر است.
4. عوامل ساختمانی (بستر مناسب):
شرایط ژئومورفولوژی، لایهبندی، ضخامت واحدهای سنگی، شكستگی،خلل و فرج، كارست و موارد دیگر مشابه از مهمترین عوامل كنترل كننده در تشكیل و گسترش كائولن بویژه نوع هوازده آن میباشند.
5. رایط اقلیمی:
بهترین شرایط اقلیمی برای تشكیل كانسارهای پس مانده نظیر كانسارهای رسی و كانسارهای بوكسیت، مناطق استوائی (كه با دمای زیاد و پیوسته در طول سال و دورههای دراز مدت بارندگی مشخص میگردند) میباشد.
در این مناطق بعلت بارندگیهای مداوم عمل شستشو بخوبی انجام گرفته و یونهای قلیائی بوسیله عمل هیدرولیز و با جریان آب از محیط خارج سبب ایجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكیل كائولینیت میشود.
در مناطق مردابی نیز به دلیل تاثیر اسیدهای آلی عمل شستشو تسریع گشته و میتوان باعث تشكیل كائولینیت گردد.
6. زمان:
طول مدت تاثیر عوامل بیرونی و درونی تشكیل دهنده كانسار، عامل مهمی در نوع،حجم و مرغوبیت كائولینیت خواهد بود. برای مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولینیتی شدن بر اثر عوامل بیرونی در یك محیط مناسب برای كانسارهای رسوبی بین 01/0 تا 1/0 میلیمتر در سال، یعنی حدود 10 تا 100 متر در یك میلیون سال است.
اگر چه فرآیندهای كائولینیتی شدن به علت كاهش PH با افزایش عمق كاهش مییابد، اما ضخامت افقهای دگرسانی شده عموماً ارتباط مستقیم بطول زمان دارد.کائولینیت در زون های هوازده و آلتراسیون سنگ های آذرین و دگرگونی به ویژه فلدسپارها تشکیل می شود.
براساس تقسیم بندی دیگری ذخایر كائولین به انواع زیر تقسیم می شوند: ذخایر هوازده، ذخایر گرمابی، ذخایر حمل شده، ذخایر دیاژنزی.
از كانسارهای برجا مانده كائولن میتوان به كانسارهای كارولینای شمالی (آمریكا) كه از هوازدگی شیمیایی نامنظم استوك پگماتیتی بوجود آمده و همچنین كانسار غرب استرالیا در ناحیه Coabbin محدود به یك توده بزرگ گرانیتی اشاره كرد. در ایران نیز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پیوند با دگرسانی سطحی گرانیت شابلاق مشابه كانسار غرب استرالیا نمونه بارزی از كانسارهای نوع بر جا مانده میباشد.
كانسارهای رسوبی كائولن فراوانی بیشتر و كیفیت بهتری نسبت به نوع در جازا دارند. چنین كانسارهایی در ایران بیشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، یك نمونه از این كانسار، كانسار كائولن كارولینای جنوبی و جورجیا (آمریكا) میباشد.

سرامیک مشتق از کلمه keramos یونانی است که به معنی سفالینه یا شئی پخته شده است. در واقع منشا پیدایش این علم همان سفالینههای ساخته شده توسط انسانهای اولیه هستند. در واقع قبل از کشف و استفاده فلزات، بشر از گلهای رس به علت وفور و فراوانی آنها و همچنین شکلگیری بسیار خوب آنها در در صورت مخلوط شدن با آب و درجه حرارت نسبتاً پایین پخت آنها استفاده میکرد. آلومینوسیلیکاتها که خاکهای رسی خود آنها به حساب میآیند، از عناصر آلومینیوم، سیلیسم و اکسیژن ساخته میشوند که این سه عنصر بر روی هم حدود 85 درصد پوسته جامد کره زمین را تشکیل میدهند. این سه عنصر فراوانترین عناصر پوسته زمین هستند.