لزوم حرکت به سمت سرامیکهای پیشرفته
لعابکاری
لعاب های سرامیکی
لعابکاری
لزوم حرکت به سمت سرامیکهای پیشرفته
لعاب های سرامیکی
لعاب های سرامیکی
لعابکاری
لزوم حرکت به سمت سرامیکهای پیشرفته
لعابکاری
لزوم حرکت به سمت سرامیکهای پیشرفته
لزوم حرکت به سمت سرامیکهای پیشرفته
لعابکاری
لزوم حرکت به سمت سرامیکهای پیشرفته
لعابکاری
لعاب های سرامیکی
لعاب های سرامیکی
تاثير شرايط كاري كوره رولري بر انحناي كاشي تاثير شرايط كاري كوره رولري بر انحناي كاشي
هدف
هدف اين مقاله بررسي ويژگيهاي عملكردي كوره با نظارت لحظه به لحظه بر متغييرهاي عملياتي مهم كوره و همچنين تعيين اثر اين متغييرها بر انحناي كاشي است.
3. توليد آزمايشي
مجموعه طراحي شده شامل سيستم دريافت داده ميباشد كه اطلاعات مربوط به دما و فشار گاز درون كوره را به صورت خطي و در زمان واقعي، از محل دريچههاي گاز ، جمعآوري ميكند. همچنين دستگاه اندازهگيري انحناي كاشي كه بر روي كوره نصب گرديد، كه ميتوانست متغيرهاي كوره را به انحناي كاشي ربط دهد.
4. نتايج
4 – 1 تغييرات در دماي مجموعه ترموكوپلها
انحناي كاشي تحت تاثير تغييرات دماي ست شده براي مجموعه ترموكوپلها كوره ميباشد. به عنوان مثالي براي اين وابستگي، نمودارهاي شكل 1، تغييرات انحناي كاشي در برابر تغيير دمايي يكي از ترموكوپلها (TA21) كه در كانال بالايي كوره در منطقه پيك گرمايي قرار داشت را نشان ميدهد. اين تغيير دما همراه با خميري شدن سطح و قسمت بالايي كاشي بود، بنابراين انقباض (شيرينكيج) كاشي در اين منطقه نسبت به قسمت پاييني كاشي افزايش مييابد و بدين ترتيب تحدب كاشي كاهش مييابد.
4 – 2 تاثير وجود گپها در در كوره بر انحناي كاشي
وجود گپها در كوره باعث ايجاد ناپايداري در كل كوره ميشود، كه اين ناپايداريها تنها تغييرات دمايي نيست بلكه تغييرات در فشار درون كوره را نيز در بر ميگيرد، كه در نتيجه آن در انحناي كاشي تغييراتي ايجاد ميشود. كاشي هايي كه بلافاصله بعد از گپ از كوره خارج ميگردند ميلي به تحدب ندارند (شكل 2). در بعضي اوقات به دليل رخ دادن تغييرات دمايي در ناحيه پخت و نيز در ناحيه خنككننده همزمان تقعر نيز داريم.
4 – 3 بررسي كنترل پارامترهاي تنظيم كننده رفتار دريچه هاي گاز مشعلها
تغييرات مداوم سريع در دما كه به دليل گپهاي كوچك دركوره اتفاق مي افتد اشاره بر كنترل دما دارد، كه اساسا به وسيله باز شدن دريچه گاز مشعلها صورت ميپذيرد و ممكن است به خوبي براي مدوله كردن اين تغييرات تنظيم نشده باشد. در واقع، با تجزيه و تحليل داده هاي ثبت شده از باز شدن دريچهها ، مشاهده مي شود كه آنها دائماً در حال نوسان هستند. اين نوسانات، كه ممكن است به دليل انتخاب غلط مقادير برنامه ريزي شده پارامترها در كنترل كنندههاي PID كه موقعيت دريچهها را تنظيم ميكنند باشد، باعث تداوم در تغييرات دمايي ثبت شده در ترموكوپلهاي متفاوت ميشود. اين پارامترها از پيش به منظور پيشرفت عملكرد كوره بررسي و اصلاح شده است. تنظيمات ايجاد شده در پارامترهاي كنترلي متفاوت كه از تمامي كنترلكنندهها گرفته شده است در جدول شماره 1 آمده است. شكل 3 نشان ميدهد كه چگونه، با كاهش دوره نوسانات دريچه ممكن است به ثبات بيشتر دمايي برسيم.
5. نتيجه گيري نهايي:
1 - اين تحقيق نشان مي دهد كه تغييرات دمايي كه در ماژولهاي منطقه پخت كه بيشينه دما را دارند رخ مي دهد، منجر به تغيير انحناي كاشي ميشوند. اين موضوع اشاره بر وجود يك استراتژي براي كنترل انحناي كاشي به وسيله اندازه گيري انحناي كاشي و عملكرد خودكار بر روي حلقه انتخاب شده دارد.
2 - زماني كه گپ در داخل كوره رخ ميدهد، دما در تمام نقاط كوره تغيير ميكند بنابراين اصلاح انحناي كاشي بسيار مهم است.
3 - از مطالب فوق مشخص گرديد كه سازنده كوره بايد تمامي پارامترهاي شيرهاي گاز كه دائماً باعث نوسان دما ميشوند را بر اساس عيوب مشاهده شده در كاشي كنترل نمايد. اين حالت همچنين به طور قابل ملاحظهاي عمر مفيد دريچههاي گاز را كاهش ميدهد.
4 – كنترل پارامترهاي شيرهاي گاز تعيين كننده ايجاد تنظيمات مناسبي است كه قادر به واكنش در برابر تغييرات كوچك دمايي در يك زمان مناسب هستند. اين بازده تعادل حرارتي كوره و در نتيجه انحناي پخت كاشي را بالاتر ميبرد
بچ لعاب CaCO3
CaCO3 à CaO + CO2
متعاقب واكنشهاي بالا ، فاز تشكيل سيليكاتها با تشكيل كلسيم سيليكات آغاز مي گردد :
2CaO + SiO2 à 2CaO.SiO2
CaO + SiO2 à CaO.SiO2
فاز تشكيل سيليكاتها حول و حوش 900 درجه سانتيگراد و در حالي كه لعاب همچنان حاوي كوارتز باقيمانده در ساختار خود مي باشد ، به اتمام ميرسد . مذابه هاي اويتكتيك اولين فازهاي مذابي هستند كه در خلال افزايش درجه حرارت و در بازه حرارتي 700 تا 900 درجه سانتيگراد تشكيل مي گردند . در فاز دوم ، واكنشهاي تشكيل شيشه بوقوع مي پيوندد . بخش عمده كوارتز آزاد باقيمانده ، در طي اين مرحله از فرآيند پخت وارد فاز مذاب مي گردد . در پيك حرارتي پخت لعاب ، مؤلفه هاي اكسيدي استاندارد مورد استفاده در لعابها ، يعني CaO ، MgO، k2O، Na2O، ZnO ،Al2O3 و SiO2 همگي در فاز مذاب حضور دارند . لعابها در حالي كه در موقعيت فاز شيشه أي و يا بعضاً مرحله بعدي تصفيه قرار دارند ، با طي مرحله سرمايش سخت مي شوند . به هر ترتيب فرآيند ذوب كامل شيشه أي در طي سيكلهاي پخت استاندارد محصولات سراميكي همواره صورت قطعيت به خود نمي گيرد . بنابراين شاهد حضور حفره هاي سوزني در سرتاسر ساختار برخي از لعابها هستيم كه حكايت از حضور ذرات حل نشده در مذابه (SiO2) لعاب مي نمايد . يك ناحيه انتقالي بين لعاب و بدنه تشكيل مي شود كه اصطلاحاً بدان لايه مياني يا لايه بافر اطلاق مي شود و در مقايسه با بدنه هاي سراميكي از محتواي فاز شيشه أي بالاتري برخوردار است .
بسته به تركيب خاص شيميائي لايه بافر بعضاً ممكن است با تشكيل فازهاي كريستالين نيز مواجه گرديم . در لعابهاي غني از CaO ، كريستاليزاسيون آنورتيت و حضور كريستوباليت را مي توان به كمك آناليز ميكروسكوپ الكتروني روبشي ثابت نمود . اثر فلدسپارهاي قليائي (ترجيحا فلدسپارهاي غني از آلوبايت ) در طي مراحل تشكيل لعاب عمدتاً در مرحله دوم يعني تشكيل فاز شيشه نمود مي يابد . اين فلدسپارها در 1120 درجه سانتيگراد شروع به ذوب شدن نموده و در پيوند با ساير اكسيدها،ساختار شيشه أي لعاب را گسترش ميدهند .
در ساده ترين شكل اين ساختار شامل شيشه هاي آلومينوسيليكات قليائي ـ قليائي خاكي است . افزودن Al2O3 به كمك فلدسپارها اين مزيت را دارد كه انحلال و ورود آن به فاز مذاب تقريبا بدون مشكل انجام ميپذيرد . فرضيه هايي كه در تبيين ساختار شيشه هاي سيليكاته مورد استفاده قرار مي گيرند، در توصيف فرآيندهاي واقع شده در طي تشكيل فاز شيشه أي لعاب نيز معتبرند ، و نتايج حاصل از آنها ضرورت حضور قليائيها و قليائيهاي خاكي ، Al2O3 و SiO2 را در نسخه فرمولاسيون بچ لعاب نشان مي دهد .
شيشه هاي آلومينوسيليكاته قليائي ـ قليائي خاكي كه در خلال تشكيل فاز شيشه أي توسعه مي يابند،شامل اتصالات نامنظم تتراهدرونهاي [SiO4]- هستند كه كه اساسا 60 درصد پيوندها را شامل مي شود . Al2O3 اين قابليت را دارد كه در شبكه جايگزين SiO2 شده و بنابر اين در صورت حضور اكسيدهاي قليائي، به فرم كئوردينيت هاي تتراهدرالي چون تتراهدرون [AlO4]- ظاهر گردد .
افزودن فلدسپار به نسخه بچ لعاب ضامن تامين هر سه مؤلفه اكسيدي مورد اشاره است . يونهاي قليائي و قليائي خاكي هر دو بعنوان تغيير دهنده هاي شبكه عمل مي نمايند . اگرچه Al2O3 مي تواند هم به شكل يك تشكيل دهنده و هم به شكل يك تغيير دهنده شبكه عمل نمايد ، معهذا رفتار آن بستگي به ميزان اسيديته يا قليائيت فاز شيشه أي دارد .
با افزايش درجه حرارت ، قليائيها [Na2O,K2O] و قليائيهاي خاكي [CaO,MgO] بيشتري وارد فاز شيشه مي شوند ، كه به نوبه خود موجب افزايش قليائيت فاز شيشه أي گرديده و بنابراين تشكيل تتراهدرونهاي [AlO4]- را امكانپذير مي سازند . تتراهدرونهاي [SiO4]- و [AlO4]- ساختار شيشه أي را تشكيل مي دهند كه بر اساس مدل اشاره شده ، شبكه شيشه أي لعاب محسوب مي گردد .
يونهاي قليائي و قليائي خاكي ـ بعنوان تغيير دهنده هاي شبكه ـ از طريق اكسيژن به تتراهدرونها متصل ميگردند .اين مكانيسم موجب شكست پلها و تخريب ساختار شبكه مي گردد . افزايش محتواي اكسيدهاي قليائي و قليائي خاكي تعداد شكستهاي حادث شده را افزايش مي دهد . تتراهدرونهاي [AlO4]- موجب كاهش اين شكستها مي گردند . اين اثر Al2O3 مادامي كه يونهاي قليائي و قليائي خاكي كافي جهت بالانس كردن ظرفيت يونهاي آلومينيوم سه بار مثبت[Al3+] در تتراهدرونهاي [AlO4]- ، در دسترس باشند ، ادامه مي يابد . با اين توصيف نتيجه ميگيريم كه يك بچ لعاب هنگامي تنظيم مي شود كه حاوي كميت مناسبي از مؤلفه هاي تشكيل دهنده و تغيير دهنده شبكه به منظور تشكيل ساختار شيشه أي باشد .
استفاده از فلدسپارها در نسخه فرمولاسيون بچ لعاب بدين جهت ضروري است كه Al2O3 را به شكل محلول و عاري از ذرات حل نشده به مذابه لعاب وارد ميسازد . در چنين شرايطي آلومين به طور همزمان نقش تثبيت كنندگي و تغيير دهندگي شبكه [Na2O,K2O] و نيز شيشه ساز[SiO2] را ايفا مي نمايد .
در توليد لعابها و فريتهاي ترانسپارنت ، رعايت اين نكته ضروري است كه فلدسپارها مي بايست از حداقل ممكن اكسيدهاي رنگي كننده برخوردار باشند . فلدسپارهاي غني از Na2O با محتواي Fe2O3 كمتر از 08/0 درصد وزني و TiO2 كمتر از 02/0 درصد وزني جهت تامين اين منظور مناسبند . در لعابهاي رنگي ، مصرف فلدسپارهايي با محتواي اكسيدهاي رنگي بالا [Fe2O3>0.15%] و [TiO2>0.05%] مجاز ميباشد .
انگوب

معمولا انگوب از مواد خام (شامل سيليس و کائولن و فلدسپات وسيليکات زير کونيم و...) و نيز بخشي فريت تشکيل شده که بايست داراي خواص زير باشد:
1- ارزانتر از لعاب رويه باشد.
2- زمينه اي سفيد و قابل دکور شدن را فراهم آورد.
3- در دماي پخت لعاب، داراي جذب آب بين صفر تا يک درصد باشد.
4- داراي خاصيت پوشانندگي بوده و اثر نم و رطوبت جذب شده از پشت بيسکوييت – چه در زمان نصب و چه بعد از آن هنگام کارکرد- را نشان ندهد. (اثر لکه آب)
5- ممكن است داراي خاصيت اصلاح کننده ضريب انبساط حرارتي لعاب باشد.
6- داراي سازگاري با بافت لعاب بوده و کيفيت لعاب تک لايه را بهبود ببخشد.
7- در برخي لعابهاي خاص مثل لعاب متاليک، انگوب داراي خواص منحصر به فردي است که بدون آن امکان استفاده از آن لعاب خاص (لعاب متاليک) فراهم نميشود.
8- به دوام لعاب افزوده و در دراز مدت سبب بروز عيوب در لعاب (مثل ترک اتوکلاو و پوسته اي شدن لعاب) نشود.
9- هم با لعاب و هم با بدنه بيسکوييت پيوند محکمي ايجاد کرده و تحت هيچ شرايطي ازهيچ کدام جدا نشود.
اصولا سطح انگوب مات و کمي زبر است و تمايل به ذوب - ولو اندک – در انگوب نداريم.
براي طراحي انگوب ميتوان از درصدي فريت مشابه لايه لعاب رويي بعنوان گداز آور استفاده کرده و ساير مولفههاي مورد نياز را به آن افزود. اين مولفهها شامل:
- سيليکات زير کونيم (بعنوان سفيد کننده و اپک کننده)
- اکسيد آلومينيم (بعنوان دير گداز کننده و پوشاننده)
- دي اکسيد سيليسيم يا سيليس (به عنوان دير گداز کننده و بالا برنده ضريب انبساط حرارتي)
- اکسيد روي (بعنوان سفيد کننده و پوشانده)
- انواع کائولنها (دير گداز کننده و عامل جلو گيري از رسوب)
- انواع مرغوب بنتونيت و بالکلي (جلوگيري از رسوب)
- افزودنيها (مثل چسب و روانساز)
و ساير مواد کمکي هستند. جهت استفاده از انگوب براي اصلاح ضريب انبساط حرارتي لعاب (يا بدنه) نيازمند آن هستيم که مسئله جذب رطوبت توسط بيسکوييت بلافاصله پس از خروج از کوره و انبساط رطوبتي تدريجي آن را در نظر بگيريم.
بهتر است همواره ضريب انبساط حرارتي مجموعه انگوب و لعاب طوري طراحي شود که محصول نهايي خروجي کوره (در ضلع طويل با ابعاد بين 25 الي 45 سانتيمتر) داراي 2 الي 3 واحد پلاناريته تاب محدب (حدود 0.2 الي 0.3 ميليمتر در مرکر ضلع) باشد.
معمولا در بدنه کاشي ديواري پس از گذشت زمان اندکي (مثلا يک تا دو هفته) به دليل انبساط رطوبتي بدنه اين تاب تحدب کاهش يافته و به صفر متمايل ميگردد. طبق توصيه کتب معتبر سراميکي معمولا ضريب لعاب نسبت به بدنه بايد 10 واحد کمتر باشد تا همواره لعاب تحت فشار قرار گيرد و به مرور زمان با مشکل ترک لعاب يا crazing در کاشي ديواري مواجه نشويم.
در خصوص بدنههاي کاشي کف ويا پرسلاني، معمولا به دليل کمبود يا عدم وجود جذب آب با اين وضع موجه نيستيم، در برخي موارد حتي افزايش ميزان تحدب ديده ميشود.
· تجربه شخصي نشان داده که اين مقدار اختلاف ضريب انبساط لعاب و انگوب سبب بروز تاب تحدب شده و از نظر بازار و مشتري پذيرفته نيست. در صورتيکه بدنه کاشي استاندارد و داراي انبساط رطوبتي کم (معادل 0.06 درصد ويا کمتر) باشد، ضمن ارتقاي کيفي انگوب و افزايش الاستيسيته آن، ميبايست اختلاف ضريب لعاب و بدنه تا حد 10 درصد ضريب بدنه کاهش يابد. براي مثال براي بدنههاي نرمال کاشي ديوار با ضريب انبساط حرارتي حدود 60 الي 70 اين مقدار 6 الي 7 واحد و ضريب مطلوب لعاب 58 الي 63 و انگوب نيز با کمترين خاصيت اصلاحي ضريب انبساط توصيه ميشود.
بنا به استنباط شخصي نگارنده اگر کاشي را به مثابه يک نقاشي نگاه کنيم، بخش اصلي و ساختار کاشي در واقع چهار چوب و بوم است که هميشه داراي ويژگيهاي ثابت و بدون تغيير است. در حاليکه نقش و اصل زيبايي آن توسط طرح ايجاد ميشود و تعيين کننده قيمت و بهاي کار است. پس توليد کننده بايد با انجام طراحي مناسب از دغدغههاي ساختار اصلي کاشي فارغ شده و مشتري نيز به کيفيت کاشي اطمينان داشته باشد و گروه توليد كنندگان همگي روي نقش و طرح کاشي تمرکز نمايند.
كاشي
كاشي داراي سطحي لعاب دار يا بدون لعاب بوده و معمولا براي پوشش ديوار، كف و نما بكار برده مي شود. اين مواد به طريق خرد كردن، الك كردن، مخلوط كردن و رطوبت دادن كه بوسيله پرس كردن، الكترود كردن، ريخته گري و فرآيندهاي ديگر مشكل داره و سپس خشك شده و در دماي بالا پخته مي شوند.
كاشي ديواري:
طبق استاندارد 25 ايران، كاشي ديواري به بدنه متخلخل گفته مي شود كه قابليت جذب آب 18-12 درصد دارد و بايد لعاب ترانسپورنت يا اپك روي آن زده شود.
كاشي كف:
طبق استاندارد 25 ايران كاشي كف بدنه شيشه اي شده با جذب آب بسيار كم كه مي تواند لعاب دار يا بدون لعاب باشد.
انگوب:
پوششي از نوع رسي كه داراي ظاهري مات بوده و تراوا يا ناتراوا مي باشد.
كاشي تك پختي:
در اين روش كاشي قبل از پخت، لعاب زده و سپس بدنه به همراه لعاب يكجا پخته مي شود.
كاشي دو پختي:
در اين روش كاشي را پس از پخت بيسكويتي (فرآيند پخت سراميك در كوره قبل از لعاب زدن) لعاب زده و پس از پخت دوم صورت مي گيرد.
پخت كاشي:
حرارت دهي قطعات سراميكي تحت شرايط كنترل شده در كوره كه طي فرآيند توليد به منظور ايجاد خواص مورد نظر صورت مي گيرد.
محصولات سرامیکی
یک عقیده قدیمی وجود دارد که چهار عنصر اصلی جهان آب و آتش و باد و خاک میباشد. هر چند که بشر امروزی بطلان این عقیده را ثابت نموده اما ادغام و هماهنگی کامل و زیبای این عناصر را نمیتوان در پیدایش صنعت سرامیک و محصولات سرامیکی کتمان نمود.
طبق تعاریف قدیم، یک فرآورده سرامیکی محصولی است از دوغاب (مخلوطی از خاک و آب) که در یک محیط گرم و خشک و در نهایت در آتش سخت میگردد.
مطابق تعاریف جدید سرامیکها عبارتند از اشیاء جامدی که اجزاء اصلی تشکیل دهنده آنها مواد معدنی غیر فلزی بوده که ابتدا شکل گرفته و سپس در حرارت سخت میگردند.
سرامیکها در چهار خانواده بزرگ به شرح زیر طبقه بندی میشود:
1. فرآورده های ویژه و سرامیکهای تکنیکی
2. دیر گدازها
3. فرآورده های زمخت
4. فرآورده های ظریف
خانواده فرآورده های ظریف به چهار دسته زیر تقسیم میشوند:
1. ظروف خانگی
2. سرامیکهای بهداشتی
3. کاشیها
4. مقرء ها و عایقهای الکتریکی
به طور خلاصه پروسه تولید کاشی شامل موارد زیر میباشد:
آماده سازی مواد اولیه بدنه کاشیها
مواد اولیه عمده بدنه کاشیها خاکهای مختلفی است که از معادن کشور تأمین میشود.
به طور کلی این مواد شامل سه دسته زیر میباشند که بر اساس نقش آنها در بدنه طبقه بندی گردیدهاند:
· مواد اولیه پلاستیک
· پر کنندهها (فیلرها Fillers)
· کمک ذوبها یا گداز آورها (Fluxes)
1. مواد پلاستیک
رسها مهمترین، پر مصرفترین و قدیمیترین مواد اولیه در صنعت سرامیک میباشند و اصولاً صنعت سرامیک حیات خود را مدیون رس میباشد. اصطلاح رس به کلیه خاکهائی اطلاق میشود که دارای خاصیت پلاستیسیته میباشند و خاصیت پلاستیسیته به صورت زیر تعریف میشود:
خاصیتی است که یک ماده را قادر میسازد تا در اثر یک نیروی خارجی بدون شکست و گسستگی تغیر شکل داده و بعد از حذف یا کاهش نیرو همچنان حالت خود را حفظ نماید. خاک رس به خاکی گفته میشود که بخش عمده آن کانیهای رسی میباشند. کانیهای رسی از تجزیه و هوازدگی سنگهای آذرین (سنگهایی حاصل از انجماد ماگما) مثل گرانیت، پگماتیت گرانیت و... به وجود میآیند. گرانیت ها از سه کانی میکا، کوارتز و فلدسپات با نسبتهای تقریباً برابر تشکیل شدهاند. در بین این سه کانی، فلدسپات در برابر آب و هوازدگی از همه ضعیفتر و ناپایدارتر بوده و پس از میلیونها سال به کانیهای رسی تبدیل میشود.
بنابراین در خاکهای رسی علاوه بر کانی رسی، کانیهای کوارتز و میکا و حتی فلدسپات به مقدار زیادی وجود دارد و هر چند میزان کانیهای رسی بیشتر باشد خواصی نظیر پلاستیسیته در حد بالاتری قرار خواهد داشت.
مینرالهای (Minerals) رسی را بر اساس ساختمان مینرالی به گروههای مختلفی تقسیم بندی میکنند که از بحث ما خارج میباشد اما جهت یاد آوری مهمترین کانیهای رسی مصرفی در این صنعت شامل کائولیت ها، مونت موری لونیت ها، ایلیتها، لوئیزیتها و... میباشند.
اما دلایل عمده استفاده از رسها در این صنعت به شرح زیر میباشد:
· به علت وجود بنیانهای مولکولی Sio2,Al203 در ساختمان رسها بعد از پخت فازهای بسیار سخت سیلیکاتی را تولید نموده و موجب افزایش مقاومت در محصولات میگردند. کانیهای رسی با سختی تقریباً یک موجب ورود این بنیانها در فرمول بدنه میگردند. در حالی که اگر بخواهیم همین مواد را به طور خالص که بنام کوارتز و کراندم با سختی به ترتیب 7 و 9 میباشند در فرمول وارد کنیم سایش آنها تقریباً غیر ممکن و بسیار هزینه بر خواهد بود. بنابراین هزینه خریداری رسها بسیار پایینتر از مواد دیگر است.
· در بین کانیهای موجود در طبیعت رسها بسیار ریز دانهترند و گاهاً میلیونها برابر کوچکترند و از طرفی به واسطه شکل لایه ای موجب ایجاد یک دوغاب هموژن میگردند که زمان ته نشینی آن بسیار طولانی است در حالی که مواد دیگر چنین خاصیتی را ندارند.
· رسها به واسطه خاصیت پلاستیسیته موجبات شکل پذیری آسانتر محصول را فراهم میآورند و از طرفی به واسطه چسبندگی بالایی که دارند میتوانند باعث افزایش استحکام خام و خشک و کاهش ضایعات گردند و این امکان را فراهم آورند که بر روی محصول دکورها و چاپهای مختلف اعمال گردد.
2. پرکنندهها
مواد غیر پلاستیکی هستند که به بدنه اضافه میگردند و معمولاً دارای نقطه ذوب بالا و مقاومت شیمیایی خوبی بوده و مهمترین وظیفه آنها جلوگیری از تغییر شکل بدنه در طول پخت، انبساط حرارتی مناسب و کنترل انقباضتر به خشک و خشک به پخت میباشد.
علاوه بر این موارد پر کنندهها در تعین تخلخل و رنگ (سفیدی) بدنه اتصال مناسب لعاب و بدنه و اصلاح بافت بدنه خام و... نیز نقش بسیار مهمی را ایفا مینمایند. مهمترین و رایجترین پر کنندهها در صنعت سرامیک سیلیس و آلومین (کروندوم) میباشد. مهمترین نقش سیلیس تشکیل فازهای سیلیکاتی سخت و حتی فلز مایع را در حین پخت دارد که باعث چسبیدن ذرات دیگر میشود. مصرف آلومین علاوه بر نقشهای مذکور باعث میشود که بتوان محصول نازکتر تولید نمود و نیز باعث کاهش تغییر شکل محصول در حین پخت و کاهش ترکهای پخت و بهبود و رنگ فراورده و نیز افزایش مقاومت شیمیایی میگردد.
3. گدازآورها
گدازآورها موادی هستند که به جهت کاهش نقطه ذوب بدنه و یا لعاب مصرف بالایی در این صنعت دارند. گدازآورها در هنگام پخت بدنه ذوب گردیده و در هنگام سرد شدن فاز شیشه ای را در بدنه به وجود میآوردند که کلیه بلورهای موجود در بدنه پخته در بر گرفته و بدین ترتیب موجب افزایش استحکام محصول نهایی میگردند.
مهمترین گدازآورهای بدنه، اکسید های سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم میباشند که جهت تأمین آنها از فلدسپاتهای سدیک، پتاسیک و کلسیک استفاده میشود.
اما غیر از این مواد، موادی نظیر کربناتها مثل کلیست و دولومیت نیز در بدنه کاشیهای دیواری مصرف میشود که نقش تأمین جذب آب را در این کاشیها ایفا مینماید.
فرآیند تولید کاشی و سرامیک
1- آمادهسازی مواد
این بخش شامل آمادهسازی مواد اولیه جهت تهیه بدنه کاشی میباشد. منظور از آماده سازی مواد اولیه اعمالی است که بعد از ورود مواد اولیه به کارخانه و قبل از توزین و اختلاط آنها، انجام میگیرد این مرحله اولین مرحله در خط تولید کارخانجات بوده و به طور عمده شامل خرد کردن و آسیاب نمودن مواد است. مراحل مختلف این بخش با توجه به تکنولوژی بکار رفته جهت شکل دادن محصول تولیدی (تهیه بدنه) و همچنین با توجه به نوع محصول تولیدی متفاوت است.
آماده سازی مواد اولیه بسته به نوع مواد و اندازه آنها متفاوت است.
در مرحله خردایش که بیشتر در مورد مواد سخت و دانه درشت بکار میرود توسط یکسری از سنگ شکنهای مختلف مواد درشت به مواد ریز تبدیل میگردد. سنگ شکنهای مختلف رایج در صنعت سرامیک فکی، چکشی، مخروطی و غلطکی و دوار و...میباشد.
در مرحله آسیاب کردن عمدتاً از آسیابهای گلوله ای استفاده میشود.
آسیابهای گلوله ای، استوانه های بزرگی از جنس فولاد هستند. ابعاد استوانه به نحوی است که تقریباً طول استوانه برابر قطر آن میباشد و جدارهای این آسیابها به وسیله آستری از جنس لاستیک یا جنس آجر های آلوبیتی پوشیده شده است.
این استوانهها حول محور خود که موازی سطح افق است گردش مینمایند. همچنان که از نام آسیاب گلوله ای نیز مشخص است در داخل این آسیابهای گلولههایی وجود دارد که هنگام گردش آسیاب با مواد اولیه موجود در آن برخورد نموده و بدین وسیله باعث خرد شدن و سایش آنها میگردند.
جنس گلولهها عمدتاً از آلوبیت و در برخی از مواد گلوله های طبیعی سیلیسی (فلینت) میباشد.
مقدار گلولهها، شکل و کرویت و دانه بندی و خصوصاً سختی آنها عامل بسیار مهمی در کیفیت سایش مواد میباشد.
در آسیابها مواد به اضافه آب و مقادیر کمی روان ساز نظیر سیلیکات سدیم، تری پلی فسفات سدیم Tpp، کربنات سدیم و پس از مدتی سایش با دور مشخص و سرعت مشخص تبدیل به دوغ آب میگردد. مقادیر این مواد دقیقاً از قبل تست شده و مشخص شده میباشد.
نکته قابل توجه اینکه در هر یک از مراحل آماده سازی بازرسیها و کنترلهای لازم جهت عدم عدول از استاندارد های کارخانه ای صورت میگیرد.
کیفیت مواد ورودی، درصدهای اختلاط، مشخصه های محصول سنگ شکن و خصوصاً مشخصه های دوغاب پس از آسیاب نظیر دانسیته، ویسکوزیته و دانه بندی دقیقاً کنترل میشود.
2- آماده سازی پودر
جهت آماده سازی پودر از دوغاب از خشک کنهای افشان یا پاشنده یا اسپری درایر استفاده میشود. دوغاب حاصل از آسیابها پس از دپو در مخازن دوغاب که موجب هموژن شدن دوغاب و بهبود خاصیت پلاستیسیته آن میگردد وارد مخازن دوغاب اسپری درایر میگردد. پمپهای پیستونی با فشار نسبتاً بالا دوغاب را به محفظه استوانه ای اسپری درایر که داغ میباشد اسپری نموده و دوغاب پس از برخورد با هوای داغ و تبخیر آب به پودر با رطوبت مشخص و دانه بندی مشخص تبدیل میشود. هوای محفظه و بخار آب پس از عبور از سلیکن ها و گردگیری از خروجی اسپری درایر خارج میشود و محصول آن که پودر میباشد از زیر قلف بر روی نوار نقاله ریخته و در داخل سیلوهای پودر دپو میشود.
کیفیت پودر به عوامل زیر بستگی دارد:
· کیفیت دوغاب و فرمول بدنه و خصوصاً پلاستیسیته آنها و دانسیته و وسیکوزیته و دانه بندی دوغاب.
· نوع اسپری درایر
· نوع نازلهای پاشنده و تعداد و انداز سوراخ و آرایش آنها
· جنس نازلها و سایر اجزاء نازل
· ابعاد محفظه
· کیفیت پمپاژ و فشار پمپ
· رطوبت پودر و دانه بندی پودر
· استحکام پودر و هموژن بودن رطوبت آنها
· ماندگاری پودر
· حرارت داخل محفظه، فشار داخل محفظه و میزان رطوبت محفظه
· ثبات فشار گاز
3- شکل دهی یا پرس پودر
اساس این روش به طور ساده بدین ترتیب است که مخلوط مواد اولیه به صورت پودر با دانه بندی مناسب در حفره های قالب قرار گرفته و تحت فشار قرار میگیرد. بدین ترتیب مواد اولیه شکل حفره را به خود میگیرد. رطوبت پودر مورد استفاده حدوداً پنج درصد و دانه بندی پودر مشخص و باید ثابت باشد. امروزه در صنایع تولید کاشی، پرسهای بسیار مدرن و با توانمندیهای بالا وجود دارد که حتی میتوان طرح را در مرحله پرس کردن اعمال نماید (به عنوان مثال طرحهای vein در کاشیهای گرانیتی) و قالبهای رستیک در کاشیهای کف و دیوار و پرسلان قسمت پرس در کارخانجات تولید کاشی به عنوان یکی از مهمترین قسمتها بوده و علت آن برمی گردد به اینکه در این قسمت کلاً ماده ای با یک ماهیت پودری به بدنه کاشی تبدیل میشود و این تغیر ماهیت با مشکلات زیادی همراه میباشد، نظیر:
· دو پوست شدن محصول: به علت هوا گیری ناقص محصول که آن هم به ماهیت پودر و کیفیت پودر و حتی وضعیت قالبها و سرعتهای پرسینگ و خاک گیری و نیز فشارها و زمانهای هواگیری بستگی دارد
· ترک و شکستگی
· لب ریختگی و گوشه پریدگی
· تغیرات تراکم و در نهایت پس از پخت تغیرات ابعادی و نا گونیایی
عیوب مذکور اکثراً به راحتی در محصول قابل رویت و تشخیص و جدایش بوده و عمدتاً به کاهشهای ضایعاتی و درجات پایین تبدیل میشوند. اما برخی از عیوب محصولات پرس مثلاً نا گونیایی به واسطه خاک گیری نامناسب میتواند در قسمتهای بعدی خصوصاً پخت، خود را نشان دهند و به صورت مشکلاتی نظیر نا گونیایی و اختلاف سایز نمایان شوند.
4- خشک کردن محصول
خشک کنهای جدید عمودی توانستهاند مشکل خشک کردن طولانی را در خشک کنهای تونلی قدیمی که گاهاً تا چند روز طول میکشیده به کوتاهترین زمان ممکن و حدود 20 دقیقه و حتی کمتر کاهش دهند.
ضایعات در خشک کنهای تونلی که به صورت ترک و شکستگی خود را نشان میداده گاهاً به دلایل مختلف خیلی خیلی بالا میرفته و مشکلات دیگری به علت سیستم پیل چینی کاشیهای خام (روی هم قرار دادن کاشیها) اثر برجستگیهای پشت کاشی بر روی سطح کاشیهای زیرین نقش میبسته و پس از لعاب خوردن و پختنهای کاملاً روی سطح لعاب دیده میشده در حالی که این مشکلات در سیستم جدید خشک کردن تقریباً حذف شده است.
5- اعمال لعاب و دکور
در کاشیهای تک پخت نظیر کاشیهای دیواری منوپروزآ، کاشیهای کف و پرسلان های لعاب دار پس از مرحله خشک شدن کاشیها وارد خط آبی میشوند و پس از اعمال انگوب (لعاب آستری) و لعاب و چاپهای مختلف توسط دستگاههای چاپ مختلف، پخت صورت میگیرد. هر رنگ چاپ را باید توسط یک دستگاه چاپ اعمال نمود و تعدد چاپها عمدتاً بستگی به استحکام خشک کاشیها نوع دستگاه های چاپ و طول خط لعاب دارد در کارخانجات کاشی، عمدتاً دستگاه چاپ Flat سیلک اسکرین وجود دارد که حداکثر توانایی آنها اعمال 3 چاپ در کاشیهای تک پخت است و هر چه تعدد چاپها زیاد شود ضایعات شکسته و ترک نیز افزایش مییابد.
ماشینهای چاپ جدید نظیر روتو کالر یا سیلک اسکرین دوار توانسته امکان زدن چاپهای بیشتر را روی سطح کاشی فراهم آورد. در کاشیهای دیواری دو پخت امکان اعمال چاپهای بیشتر بر روی سطح بیسکویت بدنه پخته شده حتی توسط دستگاه های چاپ مسطح وجود دارد.
لعاب لایه نازکی است که سطح روی کاشی را پوشانده و به وسیله ذوب مواد معدنی در سطح بدنه به وجود میآید و هدف از پوشاندن سطح بدنه به وسیله لعاب به طور عمده زیباتر نمودن محصول، افزایش مقاومت شیمیایی و مکانیکی آنها، غیر قابل نفوذ نمودن بدنه های متخلخل و بالاخره بهداشتی نمودن سطح فراورده میباشد لعابها با توجه به ساختمان آنها جزئی از انواع شیشهها میباشند.
انگوب نیز نوعی لعاب با نقطه ذوب بالاتر میباشد که وظیفه آن پوشاندن رنگ بدنه و نیز اتصال قویتر لایه لعاب اصلی با بدنه میباشد.
بمانند واحد آماده سازی مواد بدنه واحد لعاب سازی نیز یکی از قسمتهای مهم کارخانه بوده که دارای سیستم توزین، آسیاب و مخازن ذخیره دوغاب آماده شده لعاب میباشد. پروسه آماده سازی به عنوان یکی از فرآیند های مهم تأثیرگذار بر کیفیت باید کلیه مراحل آن تحت کنترل باشد. این مرحله شامل:
· انتخاب مواد اولیه
· فرمول لعاب شامل درصد و مقدار اجزاء تشکیل دهنده بارگیری روانسازهای مربوط
· زمان سایش با سمیل دانسته و وسکوزیته و دانه بندی دوغاب لعاب
· عبور دادن لعاب از الک
· هوا گیری و ماندگاری لعاب
از جمله پارامترهایی است که باید تحت کنترل باشد.
بسته به نوع محصول کاشی (دیواری یا کف، پرسلان و...) دستگاههای اعمال لعاب متفاوت است. مهمترین روشهای اعمال لعاب اسپری کردن و اعمال لعاب به روش آبشاری ریزشی میباشد.
6- پخت
پس از اعمال لعاب و دکور کاشیها باید پخته شوند. البته بعضی از کوره های امروزی در ابتدای آنها یک منطقه خشک کردن و حتی یک کوره خشک کن افقی رولری وجود دارد که خود موجب ارتقاء کیفیت محصول شود.
مرحله پخت نیز یکی از مراحل بسیار ظریف تولید کاشی میباشد. منحنی پخت کاشی که به صورت منحنی زمان-دما تعریف میشود اساس پخت را تشکیل میدهد. نوع منحنی پخت برای محصولات مختلف و کاشیهای مختلف متفاوت است. منحنی پخت بر اساس دما های مختلف کوره که توسط ثباتهای متصل به ترموکوپلهای موجود در دیوارهها یا سقف کوره ثبت میشوند رسم میشود. دیاگرام دارای جزئیات زیادی از جمله تعداد ترموکوپلهای موجود در کوره میباشد.
راندمان پخت به مقداری انرژی گرمایی جذب شده توسط محصول بستگی دارد.
در کوره های قدیمی که از نوع تونلی بوده به علت کم بودن مقدار انرژی جذب شده توسط کاشیها مشکلات زیادی وجود داشته از جمله :
یکنواخت نبودن هوا، مصرف زیاد انرژی، هزینه زیاد و نگهداری، مشکلات مکانیکی، دامنه متغیر ابعاد و مقادیر کم محصولات درجه یک
اما در کوره های امروزی که از نوع رولری میباشد این مشکل تا حد زیادی کم شده است.
کوره رولر شامل یک ساختار فولادی است که تکیه گاه کف، دیوارهها و سقف آن از مواد مختلفی مانند دیر گداز، عایق و سرامیک ساخته شدهاند.
عایق بودن بالا و مقاومت بسیار خوب در برابر شوک حرارتی از ویژگیهای این کورهها میباشد. تمامی اینها اینرسی گرمایی کوره را به حد اقل رسانده و موجب کاهش تغیرات منحنی پخت میشود و سرعت گرم شدن و سرد شدن کوره را تسهیل مینماید. سیستم محرکه و گرداننده رولری های کوره که شامل موتورهای که سرعت آنها قابل تنظیم بوده و بهره برداری بهینه از منحنی پخت را امکان پذیر میسازد؛ و امکان تنظیم سرعت موتورها که هر یک به مجموعه ای از رولرها متصل میباشد تنظیم سرعت رولرها و در نهایت کاشی را ممکن میسازد. سرعت موتورها دائماً توسط کامپیوتر کنترل میشود.
سیستم احتراق که شامل مشعلهای مختلفی است که با گاز و دمیده شدن هوا کار میکند نیز توسط کامپیوتر کنترل میگردد.
هر منطقه شامل یک دسته مشعل در زیر روی رولرها میباشد و شامل تجهیزاتی نظیر وسایل کنترل دستی یا اتوماتیک گاز، سیستم احتراق الکترونیکی توسط الکترودهای وارد شده به محفظه احتراق مشعل و تنظیم اتوماتیک دما برای قسمتهای مورد نظر در مسیر پخت میباشد.
این تنظیمات توسط یک سیستم اتوماتیک و خود کنترل مرکب از ترموکوپلهای مختلف کنترل میشود که میزان گاز مشعلها را تنظیم مینماید.
فعل و انفعالات مختلف در مراحل مختلف دمایی از ابتدا تا انتهای پخت شامل: حذف رطوبت یا آب جذب شده از محیط و حتی باقیمانده پس از خشک کردن و حتی جذب شده از لعاب ـ خارج شدن آب زئولیتی- سوختن و احتراق ترکیبات آلی که در خاکهای رسی به وفور دیده میشود و آزاد شدن سولفات که خود تولید اسیدهای گوگردی مینماید.
تغییر شکل کریستالی کواتر از آلفا به بتا که با افزایش حجم ناگهانی مواجه بوده کربناتها و آزاد شدن co2 تشکیل فازهای جدید سیلیکاتی و ... میباشد.
چنانچه مراحل مختلف پخت و حتی مراحل قبلی تولید و مواد اولیه تحت کنترل نباشد عیوب مختلف در محصول میتواند ایجاد شود از جمله:
· دفرمگی تابدار شدن کاشیها و سایر موارد مربوط به مسطح بودن
· خراب شدن کیفیت سطح لعاب و ایجاد سوراخهای سوزنی
· لعاب نگرفتگی و لعاب پریدگی
· ترکهای مویی لعاب ترکهای مکانیکی و شکستگی و گوشه پریدگی
· نقاط سیاه و Black core
· کثیفیهای سطح لعاب
· نا گونیایی و اختلاف سایز
· تغیر طیف چاپ و زمینه
· شفافیت و موارد مربوط به درخشندگی سطح بیشتر در مورد لعابهای تراس و اپک
· استحکام کم و ترد و شکننده بودن
7- پولیش
این مرحله تنها در مورد کاشیهای گرانیتی بدون لعاب اعمال میشود.
کاشی گرانیتی به گروهی از کاشیها اطلاق میشود که جذب آب آنها کمتر از 0.5 درصد باشد. در عمل کارخانجات تولید کاشی گرانیتی جذب آب کاشیها را زیر 0.2 درصد تعریف مینمایند.
مشکلی که جذب آب (تخلخل باز) در کاشیهای گرانیتی خصوصاً کاشی پولیش خورده ایجاد مینماید لک پذیری کاشیهاست.
تفاوت نسبت کاشیهای گرانیتی با کاشیهای دیگر بدون لعاب بودن این کاشیهاست که همین موضوع باعث شده که تمیز کردن این کاشیها نسبت به کاشیهای لعاب دار کمی مشکلتر باشد و حتماً باید از محلولهای شوینده در بر طرف کردن بعضی از لکهها استفاده نمود. در این خصوص تولیدکنندگان کاشی گرانیتی یک سری اطلاعات مربوط به تمیز کردن انواع لکه را در اختیار مشتریان خود قرار میدهند. برای اینکه موضوع لک پذیری کاشیها که مورد سؤال اکثر مشتریان میباشد بیشتر باز شود باید خاطر نشان نماییم که در کاشیها دو نوع تخلخل وجود دارد یکی تخلخل باز و دیگری بسته.
در تخلخل باز چنانچه اگر آب روی کاشی ریخته شود به مرور از کاشی عبور مینماید ولی در تخلخلهای بسته آب نفوذ نمینماید.
مقدار عبور آب از تخلخلهای باز به درجه حرارت آب نیز بستگی دارد و چنانچه آب گرمتر باشد میزان نفوذ بیشتر خواهد بود. مقدار تخلخل در کاشیها از سطوح خارجی به داخلی متفاوت است و از سطح به داخل بیشتر میشود.
و سطح کاملاً خارجی کاشیها خصوصاً در کاشیهای با جذب آب زیر 50% به هیچ وجه تخلخل باز ندارد. بنابراین در کاشیهای مات یا پولیش نخورده سطح کاملاً خارجی نفوذ ناپذیر است و کمتر لک میگیرد. اما در کاشیهای مات پولیش نخورده به علت پرزدار بودن و ناصاف بودن سطح مقدار کثیف شدن سطح بیشتر از کاشیهای پولیش خورده است. اما این کثیفی را میتوان به راحتی تمیز نمود.
در کاشیهای پولیش خورده به علت اینکه حدود 0.5 تا 0.8 میلیمتر از لایه رویی کاشیها ساب داده میشود تخلخلهای بسته به سطح باز میکنند و همین منافذ میتوانند لک و کثیفی را جذب نمایند اما همین مورد نیز در کاشیها با جذب آب زیر 0.1 درصد مشکل خاصی ایجاد نمینماید
توصیه: مشتریانی که از کاشیها گرانیتی برای پوشش کف استفاده مینماید باید توجه داشته باشند که این منافذ ریز در روزهای اولیه پس از نصب میتواند با جذب گرد و غبار کاملاً نفوذ ناپذیر شوند که با توجه به آنالیزی که از سوابق لکها صورت گرفته اکثر لکهها در مرحله نصب ایجاد میشود. بنابراین توجه مشتریان را به موارد زیر جلب مینماییم:
· به هیچ وجه از بندهای رنگی برای کاشیهای گرانیتی استفاده نشود
· از دوغاب رنگی برای پر کردن درزها استفاده نشود
· سطح کاشیها پس از نصب کاملاً تمیز شود
· در روزهای ابتدایی از ریختن مواد لک کننده خودداری شود
بالمیلینگBall Milling)
1- آسیاب کردن(بالمیلینگBall Milling)
این پروسه تاثیر بسزایی در کیفیت نهایی قطعه میگذارد زیرا که دانهبندی دوغاب بستگی به این مرحله دارد. عدم رعایت اصول این پروسه میتواند محصول نامناسبی را به ما دهد. این امر بخصوص در مورد بدنههای سفید که سختتر از بدنههای قرمز هستند موجب شکست و ترک s شکل در اثر سیلیس و پایین آمدن کیفیت لعاب در اثر فلدسپار میشود. اگر عمل سایش بیش از حد روی مواد اولیه انجام گیرد عیوبی از قبیل هوادارشدن، پوستهای شدن و تغیر شکل کریستالی و یا آمورف شدن پدید میآید و بر عکس اگر سایش خوب انجام نگیرد با مشکل پرس، افزایش ضایعات بدلیل شوک حرارتی، کاهش استحکام، فرسایش زودرس قالبها و ... روبرو هستیم.
- خرد کردن خشک و مرطوب(تر)
مواد خام تشکیل دهنده بدنههای سرامیکی یا به صورت خشک و یا به صورت مرطوب خرد یا سایش میشوند.
تکنیک خرد کردن تر(آسیاب) عموماٌ به منظور بدست آوردن دانهبندی بسیار ریز و همگن نمودن بهتر پوردها به کار گرفته میشود. از طرف دیگر، وقتی که مواد خام بسیار خالص در اختیار داریم یا زمانی که موادی را آماده را آماده میسازیم که کیفیت بالایی ندارند، سایش خشک ترجیح داده میشود.
در طی سایش تر، مواد خام به منظور کهش بیشتر اندازه ذرات، در آب پخش میشوند. از این گذشته، استفاده از مواد شیمیایی که میزان آب دوغاب را کاهش میدهد و فواید اقتصادی متعاقب آن باعث میشود که ذراتی با قطر از 10 میکرون بدست آورند.
انتخاب مناسبترین تکنولوژی خرد کردن، تا حدی به توزیع اندازه ذرات مورد نیاز برای تولید محصول بستگی دارد ولی عوامل دیگر نیز باید در نظر گرفته شوند.
تکنولوژی خرد کردن خشک معمولا برای آسیا کردن مخلوطهایی که حداکثر از دو یا سه نوع رس تشکیل شدهاند و خواص فیزیکی و ساختار مینرالی مشابه دارند، به کار برده میشود.
خرد کردن تر برای مخلوطهای طبیعی آرژیلیتی که اندازه مواد سخت به اندازه مواد سخت به اندازهای است که امکان گرانولسازی مناسب از طریق سیستمهای خرد کردن خشک وجود ندارد، به کار برده میشود.
همچنین زمانی آمادهسازی بدنه به روش تر انجام میشود که ترکیبات سرامیک از چند ماده مختلف فیزیکی متفاوت(سختی، وزن مخصوص، اندازه ذرات) تشکیل شده باشند.
همچنین به منظور خارج کردن ناخالصیهایی که قابل انحلال در آب هستند، آنها را به روش تر آسیا میکنند. در این مورد، ماده ابتدا حل شده و سپس از طریق غربال مناسب الک میشود.
بالاخره، زمانی که محصولات شیشهای شده تولید میشوند یا سیکل پخت بسیار سریع است، تکنولوژی ترسایی ترجیح داده میشود. در واقع، سایش تر امکان تصحیح آسان ترکیبو دستیابی به پودر اسپری درایرشده مناسب شده مناسب برای پرس را امکانپذیر میسازد.
از مطالب فوق به این نتیجه میرسیم که از نقطه نظر تکنولوژیکی هیچگونه رقابت و دوگانگی بین تکنولوژی سایش خشک و تر وجود ندارد. اگر آنالیز مواد خام به دقت انجام شود و خصوصیات تکنیکی فراورده چنانکه باید و شاید به حساب آورده شوند، تنها یک انتخاب امکانپذیر است.
- اتفاقات در حین بالمیلینگ
گفته شده در حین بالمیلینگ اتفاقات گستردهای داریم:
1- تغییر فرم الاستیک و پلاستیک ماده
2- انرژی لازم جهت غلبه بر نیروی چسبندگی بین ذرات تشکیل دهنده ماده
3- انرژی مصرف شده به خاطر اصطکاک بین ذرات
4- انرژی مصرف شده به خاطر ارتعاش عناصر آسیاب شونده
- محیط آسیاب کننده
1- گلوله
منظوراز محیط شکل، اندازه و جنس گلولهها و جنس جداره میباشد. در مورد شکل گلولهها، ثابت شده که اگر دو گلوله کروی را در نظر بگیریم حین آسیاب شدن حرکت زیر را دارد که این حرکت در آسیاب ذرات موثر است بخصوص وقتیکه شکل گلولههایا استوانهای باشد بنابراین در حال حاضر که در ایران از گلولههای بیقاعده استفاده میشود نباید توقع این حالت را داشت.
در مورد جنس گلولهها باید گفت که اکثراً در مورد بدنه از گلولههای سیلیسی(سایلکس) با دانسیته 2056 گرم بر سانتیمتر مکعب و سیلیسی-فلدسپاری استفاده میشود و برای لعاب از گلولههای آلومینا بالا(آلوبیت) 3.4-3.5 گرم بر سانتیمتر مکعب و گلوله پرسلانی2.6-2.7 گرم بر سانتیمتر مکعب استفاده میشود. در آسیاب از چند اندازه گلوله با درصدهای مختلف استفاده میشود و بهترین حالت 50 درصد گلوله با سایز متوسط، 25 درصد با سایز بزرگ و 25 درصد با سایز کوچک میباشد.
2- آستری(لاینیگ)
شرح انواع مختلف آستری بر اساس سه عوامل زیر است:
جنس ماده تشکیل دهنده آستری، الگو و نمای آستری و سیستم چیدن و مونتاژ کردن آن.
در حال حاضر اکثراً از جدارههایی از جنس بازالتی(در حوالی طبس)، بخاطر سختی بالا، استفاده میشود اما جدارههای سیلیسی و اخیرا لاستیکی نیز موجود است. جداره بازالتی از راندمان بازالتی از راندمان بالاتری نسبت به سیلیسی برخوردار است و همچنین مشکل سیلیسیها گران بودن و سنگین بودن آنها میباشد. جداره سیلیسی و بازالتی در بلوکهای 20*20*20 سانتیمتر در داخل بالمیل توسط سیمان سفید سنگ فرش میشود.
به علت مشکلاتی که جدارههای فوق دارند امروزه از جدارههای لاستیکی استفاده میکنند. این مواد در اندازه 4*5 سانتیمتر و بوسیله پیچ ومهره در درون بالمیل قرار میگیرند( این مواد اکثراً از سوئد و سویس وارد میشوند). از مزایای این مواد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- دانسیته کم(1.1 گرم بر سانتیمتر مکعب) و ضخامت کم و در نتیجه داشتنفضای بیشتر در آسیاب
2- خوردگی کمتر و در اثر سوختن خارج میشوند و در نتیجه ناخالصی کمتری را وارد میکند.
3- سر و صدای کمتر
4- هزینه نصب کمتر
اما به این نکته باید توجه کرد که این جدارهها فقط در مورد آسیاب بدنه قابل استفاده است و بدلیل ایجاد حفره در اثر سوختن آنها برای لعاب بکار نمیروند.
اگر جداره لاستیکی نباشد میتوان از گلولههای(قلوه سنگ) سیلیسی و در مورد لعاب برای جداره پرسلان از گلولههای پرسلانی و برای جداره آلوبیتی گلولههای آلوبیتی استفاده کرد.
معمولاً سعی میشود که سختی جداره از سختی گلولهها بیشتر باشد زیرا اگر گلوله سختی کمتری داشته باشد خورده شده و خورده شدن آنها مسئلای ندارد ولی اگر جداره خورده شود تعویض آن هزینه بیشتری دارد.
3- دانسیته گلوله
مشخص است که هر چه دانسیته گلوله بیشتر باشد انرژی جنبشی حجم مشخصی از گلولهها بیشتر و در نتیجه عمل آسیاب بهتر و با راندمان بالاتر انجام میگیرد.
میزان گلوله در آسیاب
معمولاٌ ذکر میشود برای حصول به بهترین راندمان آسیاب، در آسیاب55-150 درصد از قطر آسیاب را باید گلوله ریخت.
4- مقدار مواد اولیهای که باید در آسیاب شارژ شوند
حداقل مادهای که میتوان شارژ کرد برابر فضای خالی بین گلولههاست که برابر 22 درصد میباشد و ماکزیمم مقدار آنقدر است که در نهایت 25 درصد فضای خالی بالای گلوله خالی بماند که برابر 42 درصد میشود. با توجه به دانسیته حقیقی مواد میتوان وزن شارژ شونده را نیز حساب کرد. هر چه میزان مواد اولیه زیادتر شود راندمان آسیاب بالاتر میرود ولی فرسایش جداره و گلوله نیز بیشتر میشود.
روانسازی
یکی از فاکتورهایی که در کیفیت فرمولاسیون دخیل است روانسازی خاک میباشد. روانسازی خاک باعث مصرف آب کمتر در دوغاب و در نتیجه بالا رفتن راندمان اسپری درایر میشود و همچنین پودر بدست آمده بهتر پرس میشود ظاهراً علت این امر این است که گرانولهای بدست آمده دانسیته بیشتری دارند زیرا ساختمان لایه مقوایی پودر بهم میخورد و در نتیجه استحکام خام وپخته بیشتر میشود.به همین دلایل ترجیح داده میشود که قبل از ورود به اسپری درایر دوغاب را روانسازی کنیم.
معمولاً روانسازهایی که استفاده میشوند سیلیکات سدیم، کربنات سدیم و تری پلی فسفات سدیم هستند که میتوان به طور منفرد یا مخلوط( با نسبت 3 سیلیکات سدیم و1کربنات سدیم و یا نسبت 2 تری پلی فسفات سدیم به 1 سیلیکات سدیم) استفاده شوند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2- اسپری درایر(spray dryer)
خشک کردن پاشیدنی فرآیند شناخته شدهای برای جدا کردن آب یا هر مایع دیگری از محلول یا سوسپانسیون میباشد.
فرآیند فوق در ماشینآلات خاصی به نام اسپری درایر صورت میگیرد که عمدتاً برای تولیدات صنعتی به کار میرود. تبخیر هر مایع پس از حرارت دادن مناسب آن و با توجه به قوانین فیزیکی آغاز میشود.
به طور کلی اسپری درایرها به دو گروه اصلی تقسیم میشوند:
1- اسپری درایر با حرارت مستقیم، که گرمای مورد نیاز برای تبخیر مایع بوسیله گازهای حاصل از احتراق یا با هوایی که به اندازه کافی گرم شده، فراهم میشود که باعث تبخیر مایعات میگردد.
2- اسپری درایر با حرارت غیرمستقیم، که گرما از طریق هدایت یا رسانش به ماده مورد نظر انتقال مییابد.
هدف از استفاده از اسپری درایر، تهیه پودری با دانسیته ظاهری یکنواخت، توزیع اندازه ذرات ثابت و رطوبت یکسان میباشد.
از مزایای اسپری درایر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- به سرعت دوغاب را خشک کرده و به صورت گرانول در میآورد زیرا هر چه سرعت خشک کردن بیشتر باشد سریعتر خنک میشود که این خود چند مزیت دارد: اولاً محصول خشک رطوبت جذب نکرده یا از دست نمیدهد. ثانیاً در خاکهایی که مواد پلاستیک همچون مونت موری لونیت دارند هر چه محصول خنکتر باشد آب بین لایهای حذف نشده و در نتیجه پلاستیسیته خاک کم نمیشود.
2- مورفولوژی گرانولهای خروجی از اسپری درایر به شکل کروی( شکل1 ) میباشد در صورتیکه در آسیاب خشک، ذرات به شکل 2 میباشند در نتیجه پودر گرانوله قابلیت فرمپذیری بیشتری در حین پرس دارد.
3- توزیع یکنواخت اندازه ذرات
4- توزیع یکنواخت میزان رطوبت
5- اقتصادی بودن این روش نسبت به روش رقیب که عبارت است از آسیاب کردن مواد سپس فیلتر پرس و خشک کردن کیکها و سپس آسیاب و افزودن رطوبت.
مراحل مختلف کار در اسپری درایر عبارت است از:
a- توزیع اندازه ذرات و میزان بزرگی گرانولهای تولیدی با استفاده از نازل.
b- تماس بین دوغاب اسپری شده و هوای خشککننده
c- تبخیر و شکلگیری ذرات و خشک شدن
از مزایای اسپری درایر، سریع خشک کردن آن و درنتیجه بالا نرفتن دمای پودر است بنابراین در اینجا به مراحل تبخیر میپردازیم که به صورت زیر است:
1- دوغاب به داخل محفظه پاشیده شده ودمای آن به 100 درجهسانتیگراد میرسد(1 اتمسفر). دمای مواد ورودی به اسپری درایر 22-40 درجهسانتیگرادکه به سرعت به 100 درجهسانتیگراد میرسد.
2- بعد از رسیدن به این دما، تمام آب موجود سریعاً تبخیر میشود.
3- به مجرد اینکه فرآیند تبخیر صورت میگیرد بخار ایجاد شده که تحت فشار 1 اتمسفر قرار دارد تا دمایی که امکان تعادل حرارتی با گاز ورودی باشد گرم میشود.
4- بعد از تبخیر رطوبت، نتیجه کار دانههای گلولهای شکل میباشد که هنوز میتواند حرارت جذب کند( بسته به اینکه چه مدت در محفظه اسپری درایر توقف کند) سپس باقی مانده رطوبت از آن خارج میشود و پودر خروجی حدود 7 درصد دارد زیرا پودر خشک را نمیتوان پرس کرد.
d- جدا شدن ذرات پودر از هوای خشک کننده و تخلیه از اسپری درایر
در عمل برای افزایش سرعت تبخیر در اسپری درایرspray dryer احتیاج به افزایش سطح مخصوص دوغاب داریم و این عمل با تبدیل دوغاب به قطرات ریز انجام میگیرد که برای این تبدیل سه روش موجود است:
1) افشانکی: این روش که اسپری کردن تحت فشار توسط نازل میباشد بیشترین کاربرد را در صنایع کاشی دارد و در تهیه گرانولهایی با سایزهای بزرگتر موفقتر از انواع دیگر است و اندازه گرانولهای خروجی در دامنه60-550 میکرومتر میباشد و بیشترین تمرکز را در این محدوده گرانولهایی دارند که در محدوده300-400 میکرومتر میباشند.
2) استفاده از دیسکهای گریز از مرکز: اندازه گرانولهای خروجی از اسپری درایر در محدوده 60-150 میکرومتر میباشد و به همین دلیل توزیع باریک و یک اندازه ذرات، پودر حاصل دارای فشردگی کم و در نتیجه وزن مخصوص کمی میباشد که این میتواند باعث بروز عیوبی در حین تولید و پرس شود این عیوب عبارتند از: استحکام خام کم و در
نتیجه میزان ضایعات زیاد قبل از مرحله پخت و افزایش عیب هواددار شدن.
3) اسپری کردن با هوای فشرده: این روش بندرت در صنایع کاشی وسرامیک بکار میرود و بیشتر در صنایع داروسازی کاربرد دارد.
قابل ذکر است که درجه حرارت محفظه اسپری درایر در محدوده 450-650 درجه سانتیگراد است و اگر دما بیش از 650 درجه سانتیگراد باشد مسئله ایمنی و زنگ زدن مطرح است و اگر کمتر از 450 درجه سانتیگراد باشد اقتصادی نیست.
مهمترین عوامل در انتخاب اسپری درایر:
1- در اسپری درایر باید حتی المقدور میزان رطوبت پودر خروجی ثابت باشد.
2- دامنه توزیع دانهبندی ثابت وقابل تنظیم باشد.
اگر رطوبت پودر خروجی خارج از حد بهینه بود برای برطرف کردن این مشکل دو راه حل موجود است:
1- اگر اختلاف رطوبت در پودر خروجی نسبت به حالت بهینه در حد کمی بود بهترین کار تنظیم فشار پمپ دوغاب خواهد بود مثلاً اگر رطوبت زیادتر بود باید فشار پمپ را کمتر کرد.
2- در مواردی که این اختلاف زیاد باشد با تغییر درجه حرارت محفظه میتوان رطوبت را به حد مطلوب رساند.
فاکتورهای موثر بر توزیع دانه بندی گرانولهای تولیدی عبارتند از:
1- درصد آب دوغاب: هر چه درصد آب بیشتر باشد قطرات ریزتر تولید شده و در نتیجه دانهبندی به سمت ریزتر میرود.
2- ویسکوزیته دوغاب: ویسکوزیته بیشتر به معنی آب کمتر و در نتیجه دانهبندی درشتتر میشود.
3- فشار پمپ: هرچه فشار پمپ بیشتر شود ذرات ریزتر میشوند ولی اگر این فشار بیش از حد زیاد شود منجر به تشکیل ابر دوغابی در بالای اسپری درایر میشود و این باعث اتصالات و ادغام قطرات و در نتیجه درشتتر شدن گرانولها میشود.
4- قطر نازل(افشانک): با زیاد شدن قطر نازل، میزان رطوبت گرانولها بالا رفته و در نتیجه گرانولها درشتتر میشوند.
5- ابعاد محفظه اسپری درایر: پابت شده است که هر چه محفظه اسپری درایر بزرگتر باشد گرانولهای بزرگتری بوجود خواهد آمد. زیرا دوغاب بیشتری اسپری شده و این ایجاد قطرات درشتتر میکند که این باعث درشتتر شدن گرانولها میشود.
6- ضخامت حلزونی نازل: هر چه ضخامت حلزونی بیشتر باشد ارتفاع ابر اسپری شده بیشتر و در نتیجه تمایل به تجمع دوغاب در ابر دوغابی افزایش مییابد این امر منجر به بزرگتر شدن قطرات و در نهایت بزرگتر شدن گرانولها میشود.
7- دمای هوای داغ ورودی: هر چه بیشتر باشد ذرات ریزتر میشوند. با کم بودن دما، عمل ادغام وچسبیدن و قطرات بیشتر صورت میگیرد.
8- میزان باز بودن دریچه: اگر زیاد باز باشد دمای اسپریدرایر پایین آمده و ذرات درشتتر میشوند و اگر بیش از اندازه بسته باشد امکان منفجر شدن محفظه مطرح میشود.
9- تعداد نازل: به علت اسپری شدن دوغاب بیشتر، گرانولها بزرگتر میشوند.
10-میزان انقباض قطرات
11-ترکیب دوغاب
12-ذرات زیر 63 میکرون: اگر این مقدار زیاد باشد گرانولهای تولیدی درشتترند و این بدین دلیل است که ذرات درشتتر بخاطر نیروی وزن بیشتر، سریعتر به سمت پایین سقوط میکنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- تعيين مشخصه هاي دوغاب
این روش در مورد کلیه دوغابهاب لعاب و بدنه اعم از کاشی دیوار ، کاشی کف و پرسلان کاربرد دارد.
رطوبت تجهيزات مورد استفاده شامل - ترازو با دقت 1/0 گرم ، - دستگاه رطوبت سنج براي روش دوم ، - خشك كن با دماي 110˚C ، - بشر براي دوغاب و آزمونه مورد نياز مقداري نمونه از گرانول ، دوغاب ، بيسكوئيت خام يا خاك بوده و محاسبه رطوبت به دو روش صورت ميگيرد
- مقدار مشخصي از ماده مورد نظر ( گرانو ل- دوغاب – بيسكوئيت – خاك ) را با ترازو و با دقت 1/0 گرم وزن نماييد . ( مقدار نمونه بستگي به نوع نمونه مورد آزمايش دارد ) - نمونه وزن شده را در دستگاه خشك كن قرارداده تا 110˚ C± 5˚ C حرارت دهيد . - بعد از خشك شدن كامل ( خشك شدن تا وقتي كه در فاصله زماني 1 ساعت اندازه رطوبت بيش از 0.1 تغييرات نداشته باشد ) نمونه را ازخشك كن خارج نموده وبا ترازو وزن نماييد . - رطوبت ماده را از فرمول ذيل محاسبه نماييد : وزن اوليه / ( وزن خشك - وزن اوليه )*100 = درصد رطوبت |
- مقدار 3 تا 4 گرم از نمونه ( گرانول – خاك –بيسكوئيت خام – دوغاب ) را در دستگاه رطوبت سنج قرار دهيد و دستگاه را روشن نماييد . - پس از 10 تا 15 دقيقه كه اعدادثابت شدند درصد رطوبت را از روي دستگاه بخوانيد . تذكر 1) عمليات تعيين رطوبت بايد بر روي نمونه ها ، بلافاصله پس از جدا شدن از فرآيند توليد صورت گيرد . زيرا نگهداري نمونه ها در شرايط محيطي كارخانه و آزمايشگاه باعث تغيير ميزان رطوبت آنها مي شود . |
دانسيته تجهيزات مورد نياز - استوانه مندرج تا cc200 ، - بشر cc 300 ، - ترازوي ديجيتال با دقت 1/0 گرم ، - پيكنومتر بوده و آزمونه مورد نياز نمونه از دوغاب بدنه يا لعاب میباشد
1- پيكنومتر را از دوغاب مربوطه پركرده بطوريكه پس از بسته شدن درب آن دوغاب اضافي خارج شود . 2- سپس پيكنومتر را تميز نموده و وزن نمائيد . 3- چون وزن پيكنومتر ثابت است عدد توزين را منهاي وزن پيكنومتر کرده عدد حاصل دانسيته دوغاب مورد نظر است . |
1- ابتدا مقداري نمونه از دوغاب بدنه يا لعاب را در بشر بريزيد ( حدود cc 200 ) 2- استوانه مدرج خالي را باترازوي ديجيتال وزن كرده ، مقدار cc 100 از دوغاب را در آن بريزيد . 3- استوانه مدرج حاوي cc 100 دوغاب را با ترازوي ديجيتال وزن كرده و وزنcc 100 دوغاب را از تفاضل وزن استوانه مدرج حاوي cc100 دوغاب و استوانه مدرج خالي بدست آوريد. 4- دانسيته دوغاب را از فرمول زير محاسبه كنيد : ( ( gr/cm 3100 / وزن cc 100 دوغاب بر حسب گرم = دانسيته D |
ويسكوزيته تجهيزات مورد نياز - ويسكوزيمتر ريزشي با نازل شماره 8 و 4 ، - بشر ، - كرنومتر ، - استوانه مدرج بوده و آزمونه نمونه از دوغاب بدنه ،لعاب يا رنگ می باشد.
1- ابتدا مقدار cc 100 آب را در ويسكوزيمتر ريخته و زمان تخليه آب از ويسكوزيمتر را با كرنومتر اندازه گيري نمائيد . ( از ويسكوزيمتر ريزشي با نازل شماره 8 براي بررسي دوغاب بدنه و رنگ و با نازل شماره 4 براي بررسي لعاب استفاده ميشود .) 2- مقدار cc 100 از دوغاب را در ويسكوزيمتر ريزشي با شماره 8 براي دوغاب بدنه ورنگ ونازل شماره 4 براي دوغاب لعاب ريخته و زمان تخليه را از ويسكوزيمتر فوق با كرنومتر اندازه گيري نمائيد . |
زبره تجهيزات مورد نياز - بشر cc 1000 ، - خشك كن با دماي 110˚ c ± 5˚ c ، - ترازو ديجتال با دقت 1/0 گرم ،
- پيكنومتر 100 cc ، - الك با شماره مش مشخص ( بطور مثال 325 ) ، - كاسه يا بشر بوده و آزمونه مورد نياز - حدود cc
700 نمونه دوغاب بدنه يا لعاب و - نمونه دوغاب بدنه يا لعاب يا رنگ میباشد.
1- يك پيكنومتر از دوغاب بدنه يا لعاب را برداشته و آن را از الك شماره 230 براي دوغاب بدنه و الك 325 براي لعاب و انگوب ورنگ عبور دهيد براي سهولت كار ميتوانيد الك را زير شير آب با فشار كم وملايم بگيريد تا با فشار آب دوغاب از الك عبور نمايد . ( بدون خروج لعاب از الك ) 2- مواد با قيمانده روي الك را در كاسه فلزي ريخته در خشك كن قرار دهيد تا خشك شود . 3- زبره خشك شده را با ترازوي ديجيتال با دقت 1/0 گرم وزن نموده و درصد زبره را از فرمول زير محاسبه نماييد : (( درصد رطوبت دوغاب –100) * دانسيته دوغاب )/ وزن خشك مواد باقيمانده روي الك= درصد زبره |
تاريخچه لعاب
تاريخچه لعاب
در طول تاريخ بشر، تغييرات زيادي در صنعت لعاب صورت پذيرفت كه بعدها به موازات پيشرفت در دانش و تكنولوژي، اين شاخه از علم وارد مرحله جديدي از توسعه گرديد. قبل از قرن نوزدهم، فن ساخت لعاب، با انجام كارهاي تجربي و آزمايش همراه بود. در اين زمينه، اطلاعاتي از روميها و يونانيها بدست آمده كه به 371-287 سال قبل از ميلاد مسيح مربوط است. دستنوشتههايي نيز در كاشان يافت شده كه مربوط به سال 1300م. ميباشد.
حدود 700 نفر از اعراب، با شناسايي فن لعاب خاور نزديك، دانش آن را به اسپانيا بردند. انتقال دانش به ايتاليا نيز توسط مالوركا در سال 1400م. به شهر فاينس انجام گرفت كه موجب شد لعابهاي سربقلعدار به لعابهاي فاينس معروف گردند. بعد از سال 1450م. نخستين بار لعاب قليايي در بينالنهرين روي بدنه خاكرسي ايجاد شد.
از قرن 12 به بعد در اروپا در ساخت ظروف منحصراً از لعاب سربي استفاده ميشد كه به صورت بيرنگ تا زرد، بر روي انگوب رنگي اعمال ميگشت و براي ذوب آن دماي 1000 كافي بود.
در قرن 14 در منطقه راين آلمان، لعاب نمكي بر بدنههاي استونور، اعمال شد كه در قرن 16 در آلمان باعث ساخت ظروف دكور گرديد. در اواسط قرن 19 در انگلستان، لعاب بدون سرب ساخته شد، تا خطر سمي بودن سرب را كاهش دهد. اين امر بصورت لعاب شفاف در بالاي دماي 1100 نتايج رضايتبخشي داد. لعابهاي بوردار نيز، براي اولين بار در اواخر قرن 19 ساخته شدند.
آزمايش مربوط به دكور و لعاب و شكلهاي مختلف آن در حدود سال 1860م. شروع شد و تا سال 1920م. ادامه داشت. در قرن بيستم، فنآوري سراميكهاي هنري تا حد زيادي گسترش پيدا كرد و وارد دوره نويني گرديد.
روشهاي نمايش اجزاء لعاب
اجزاء لعاب به گونهاي انتخاب ميشوند تا خواص معين خوبي نظير چسبندگي به بدنه، انبساط حرارتي مناسب، شفافي يا اپك بودن، ساختار سطحي مطلوب و مقاومت در برابر خوردگي شيميايي را تأمين نمايند.
راههاي گوناگوني براي نمايش و معرفي اجزاء موجود در لعاب يا فريت وجود دارد كه به شرح زير است
1- مقدار وزني مواد اوليه (فرمول بچ)
ترکيب يك لعاب ممكن است توسط ارائه وزن اجزاء سازنده آن مشخص شود. چنين فرمولي را براحتي ميتوان تغيير داد. تغيير فرمول بچ گاهي ضروري است زيرا برخي منابع تأمينكننده مواد اوليه رو به اتمام ميروند و يا غيراقتصادي ميگردند. تحت چنين شرايطي يك لعاب با همان فرمول يا تركيب نهايي را ميتوان توسط مواد اوليه مختلفي تهيه كرد. براي مثال آلومين و سيليكا ميتوانند به صورت تكاكسيدي يعني Al2O3 و SiO2 و يا از طريق كائولن (2H2O،2SiO2،Al2O3) وارد لعاب شوند.
2- فرمول يوني
ترکيب يك لعاب ميتواند به شكل يوني نشان داده شود كه در آن شيشهسازها و يا مجموع آنيونها برابر با يك در نظر گرفته ميشوند. نمايش لعاب از اين طريق، نزد سراميستها و متخصصين امور لعاب مرسوم نميباشد.
3- تركيب درصدي اكسيدي (فرمول وزني)
در اين روش كيفيت اجزاء سازنده مواد اوليه از طريق آناليز شيميايي پيوسته آنها بسادگي قابل كنترل است. يكي از مزاياي استفاده از اين روش، سهولت در محاسبات مربوط به تهيه يك لعاب خاص با استفاده از مواد اوليهاي است كه در اختيار بوده و آناليز شيميايي مشخصي دارند.
4- تركيب مولي اكسيدي (فرمول زگر)
به منظور بررسي فرايندهاي صورت گرفته در ساخت لعاب و كنترل نسبتهاي مولكولي گروههاي اكسيدي كه نقش مهمي را در خواص يك لعاب ايفا ميكنند، بكارگيري محاسبات مربوط به تركيب و فرمول زگر از اهميت بيشتري برخوردار خواهد شد كه امروزه بهترين روش شناخته شده بينالمللي است. سادگي اين روش، كوچك بودن اعداد مربوط به هر اكسيد و نيز طبقهبندي هوشيارانه اكسيدهاي سازنده لعاب به سه دسته دگرگونساز، واسطه و شبكهساز ميباشد كه امكان مقايسه لعابها از نظر خواص فيزيكي چون ضريب انبساط حرارتي، دماي ذوب، ويسكوزيته و نظاير آن با يكديگر و بررسي تغييرات خواص فيزيكي و شيميايي لعاب را با توجه به تغيير مقدار مولي يك يا چند اكسيد آسانتر ميكند. در اين روش هر يك از اكسيدها به درصد مول داده ميشود. اگر برای اتمهای فلزی دلخواه حرف R بکار برده شود، فرمول زگر را میتوان به طور عمومی به صورت زیر نشان داد:
RO+R2O,R2O3,RO2
با اين حال سادهترين فرمول لعاب RO.SiO2 است كه در آن R به عنوان يكي از عناصر Na، K، Ca، Mg و Pb مطرح است و مقدار مجموع اكسيدهاي RO يك مول ميباشد.
در اين نوع فرمول كه نمونهاي از آن در ادامه آورده شده است، اكسيدهاي قليايي در طرف چپ و اكسيدهاي اسيدي بويژه SiO2 در طرف ديگر قرار ميگيرند و در صورتيكه لعاب شامل اكسيدهاي دو و سه ظرفيتي باشد، بايد مابين اكسيدهاي اسيدي و قليايي قرار گيرند:
SiO20/1 Al2O31/0 MgO0/1
مقدار مواد اوليه در فرمول زگر از حاصلضرب مقدار مول در وزن مولكولي آن ماده تعيين ميشود.
40 = 40×1 = MgO1 2/10 = 102×1/0 = Al2O31/0
60 = 60×1 = SiO20/1
آنچه مسلم است در صورتيكه اكسيد آلومينيوم به صورت كائولن به مواد اوليه لعاب افزوده شود با خود دو مول كوارتز به همراه ميآورد كه بايستي اين مقدار كوارتز از مجموع كوارتز كه براي تأمين SiO2 بكار گرفته شده است در فرمول زگر كم شود.
mol8/0 = 2/0-0/1
و لذا خواهيم داشت:
وزنMgO وزن كائولن 8/25 = 258 × 1/0 وزن كوارتز 48 = 60 × 8/0
مجموع وزني 8/113 |
محاسبه فرمول زگر از تركيب
ابتدا وزن تركيب هر يك از مواد اوليه (بر حسب gr) تقسيم بر وزن مولكولي آن (بر حسب ) ميشود. عدد مولي بدست آمده كه به آن فاكتور محاسبه گفته ميشود، در مقدار آن در اكسيد موجود ضرب ميگردد كه اين مقدار، مول اكسيد را در فرمول لعاب نمايش ميدهد. در نهايت مقدار مول هر يك از اكسيدهاي قليايي را بر مجموع مقدار مولهاي قليايي تقسيم كرده تا طرف قليايي فرمول زگر بدست آمده، مساوي يك شود.
مواد اوليه رنگي
از مواد عمده و مهم در ساخت لعاب، رنگ ميباشد. در گذشته براي ساخت لعابهاي رنگي از اكسيدهاي رنگكننده و يا نمكهاي آنها استفاده ميشد. اين ترکيبات به مواد اوليه لعاب اضافه شده و در حين عمل ذوب، به هنگام تشكيل سيليكات، در مذاب حل ميشوند و بدين صورت رنگ آنها ظاهر ميگردد. با وجود اينکه امروزه نيز از اين اکسيدها تا حدي استفاده ميشود، ولي ثابت شده است که استفاده از رنگدانهها بخاطر پايداري رنگ و تحت تأثير قرار نگرفتن آنها در مجاورت با اتمسفر كوره، نتايج بهتري را ارائه ميدهد. رنگدانه كه اصطلاحاً به آن Stain اطلاق ميشود، مخلوطي از اکسيدها است که پس از كلسينه كردن، در دماهاي نسبتاً بالا، تشکيل اسپينل ميدهد و به صورت يك فاز ثانوي در فاز زمينه پراكنده گرديده و در آن نامحلول ميباشد و تحت تأثير واكنشهاي شيميايي و فيزيكي آن قرار نميگيرد.
رنگدانههاي سراميكي را بر اساس نوع كاربرد به 4 دسته تقسيم ميكنند كه بسته به شرايط موجود بكار ميروند::
1- رنگ دادن به بدنه
2- رنگ دادن به لعاب
3- به عنوان رنگ تزئيني زيرلعابي
4- به عنوان رنگ تزئيني رولعابي
براي ايجاد يک رنگ از يک رنگدانه، ميتوان از اکسيدهاي عناصر اشاره شده در جدول 1استفاده كرد.
جدول 1: برخی عناصر مصرفی در ایجاد رنگ
مصرف زياد |
Co |
Cr |
Cu |
Fe |
Mn |
Ni |
Sb |
Ti |
V |
مصرف اندك |
Ne |
Bi |
Mo |
Au |
Ag |
Pt |
Ir |
U |
|
مصرف بصورت سولفيد |
Cd |
Se |
|
|
|
|
|
|
|
انواع لعاب و تقسيمبندي آن
همانطور كه در شكل 1ديده ميشود، لعابها بر اساس تركيب شيميايي به دو گروه لعابهاي سربي و بدون سرب، از نظر نوع تهيه به سه دسته لعابهاي خام، تبخيري و فريتي و بر مبناي كاربرد به سه شاخه لعابهاي روي فلز، سراميك و شيشه تقسيمبندي ميشوند.
شکل 1: تقسیمبندی لعابها
همچنين لعابها از روي شكل ظاهري به انواع اوپك، ترانسپرنت، كريستالي و مات تقسيمبندي شدهاند. با اين حال امروزه تقسيمبندي ديگري بر اساس دماي پخت يا بلوغ لعاب، تعريف شده كه به صورت زير ميباشد:
1. لعابهاي ماجوليكا كه در دماي 1050-900 پخت ميشوند[1]؛
2. لعابهاي سراميكي سفيد كه در دماي 1150-1000 پخت ميشوند؛
3. لعابهاي ظروف بهداشتي كه در دماي 1250-1200پخت ميشوند؛
4. لعابهاي ظروف چيني كه در دماي 1300 و بالاتر از آن پخت ميشوند.
تقسیمبندي بر حسب تركيب شيميايي
لعابهاي سربي (سربدار)
لعابهاي بدون سرب در مواردي مورد استفاده قرار ميگيرند كه ظرف لعاب خورده با مواد غذايي در تماس باشد. اما در موارديكه با مواد غذايي در تماس نميباشند، ميتوان از لعابهاي حاوي سرب استفاده كرد و از خواص سرب به عنوان گدازآور استفاده مطلوب نمود. اين لعاب داراي خواصي از قبيل نرم بودن، شفافيت زياد، شيشهاي و براق بودن است. مهمترين ماده اوليه لعابهاي سربي، اكسيد سرب است. اكسيد سرب به دليل سمي بودن گاهي با كوارتز و گاهي با مواد ديگر مخلوط، ذوب و سريعاً سرد ميشود تا فريت حاصل شود.
لعابهاي قليايي
اين لعابها بدون سرب و بور بوده و در آنها براي پايين آوردن دماي ذوب از اكسيدهاي قليايي مانند Na2O، K2O و… استفاده ميگردد. اكسيدهاي قليايي باعث افزايش ضريب انبساط حرارتي، حلاليت اكسيدهاي رنگي، درخشندگي، ضعف در مقابل اسيدها و بازها و پايين آمدن دامنه پخت و مقاومت به شوك حرارتي ميشود.
اكسيدهاي قليايي هنگاميكه مقدار SiO2 و Al2O3 كم باشد، دماي ذوب و ويسكوزيته مذاب را كاهش ميدهند ولي در برابر تأثير شرايط آبوهوايي و مواد شيميايي پايدار نيستند. اين لعابها هنگامي كه مقدار زيادي CaO ،B2O3 و Al2O3 در لعاب موجود باشد در برابر مواد شيميايي پايدارتر ميشوند. در ضمن به خاطر قابليت حلاليتشان براي رنگ كردن محلولها مناسب هستند ولي براي تهيه رنگ و رنگدانه مناسب نميباشند.
لعابهاي بوراتي
اين لعابها در دماي پايين با حضور اكسيد بور ساخته ميشوند و در عين حال كه بدون سرب ميباشند اما براحتي ذوب شده و بواسطه ويسكوزيته و كشش سطحي كم، اكثراً بصورت سطح صاف و براق منجمد ميشوند.
اين لعابها داراي خواص بارزي از قبيل رواني بالا، تشكيل راحتتر لايه بافر، ضريب انبساط حرارتي پايين، استحكام مكانيكي و مقاومت به خراش بالا، احتمال ايجاد كدري در درصدهاي بالاي اكسيد بور، بالا بردن حلاليت اكسيدهاي رنگي و توليد رنگهاي جالب ميباشند.
تقسیمبندي بر حسب روش توليد
لعابهاي خام
لعابهاي خام به دليل قيمت كمترشان و مقاومت شيميايي و مكانيكي بالايي كه دارند مورد استفاده قرار ميگيرند و به دو دسته تقسيم ميشوند:
1- لعابهاي خامي كه رنگ بعد از پخت آنها مهم نيست و بر روي سفال، لولههاي استونور و گاهي بدل چيني فلدسپاتي اعمال ميشوند.
2- لعابهاي خامي كه رنگ بعد از پخت آنها بايستي سفيد باشد.
مشكل لعابهاي خام اين است كه بدنه خام بوسيله جذب آب دوغاب ابتدا انبساط پيدا كرده و سپس با تبخير آب يا نفوذ آن به داخل بدنه مجدداً منقبض ميگردد، كه اين امر منجر به تغيير حجم غيريكنواخت و ايجاد تنش و ترك در بدنه ميشود. مواد اوليه اين لعابها را رسيها، فلدسپات، بالكلي، تالك، ولاستونيت و…تشكيل ميدهند.
لعابهاي تبخيري (فرار)
لعابهاي تبخيري در حين پخت نهايي بر روي بدنههايي اعمال ميشوند كه خود به اندازه كافي فاز شيشهاي دارند. سيليس و آلوميناي لازم براي تشکيل فاز شيشهاي از بدنه و دگرگونساز شبکه از نمک قليايي تأمين ميشود.
بخار آب نيز در اين واکنش به عنوان کاتاليزور عمل ميکند. براي تهيه اين نوع لعابها روشهاي زير وجود دارد:
1- با انباشته شدن خاكستر فرار و ايجاد شرايط ذوب يوتكتيك بر روي سطح بدنه، در حين پخت با مواد سوختني
2- به وسيله بخار شدن تركيبات قليايي از مواد سوختني و واكنش با بدنه
3- با بخار شدن اجزاي تركيب لعاب قبل از لعاب كردن قطعه
4- از طريق واكنش بدنه با نمك قليايي پاشيده يا دميده شده كه در دماي پخت بالاي 1100 فوراً بخار ميشود.
لعابهاي فريتي
با توجه به اينكه لعاب مورد استفاده براي اين پروژه از نوع لعابهاي فريتي است و در بخش 1-13-4 به طور كامل بدان پرداخته شده، در اين قسمت تنها به ارائه توضيحي اجمالي در مورد اين لعابها اكتفا شده است.
بطور كلي مواد اوليه لعاب را زماني فريت ميكنند كه قصد داشته باشند مواد محلول در آب را به سيليكاتهاي غيرمحلول، يا مواد سمي را به مواد غيرسمي تبديل نمايند. براي تهيه لعاب غيرمحلول در آب با نقطه ذوب پايين، بايد مواد اوليه معدني و گدازآورها تحت يك فرآيند حرارتدهي قرار گيرد و پس از طي مراحل مختلف خروج گازي، اكسيدهاي مختلف تحت اثر انرژي موجود با يكديگر اتصال يوني برقرار نموده و فريت تهيه شود. فريت بخش بزرگي از سريهاي تركيب لعاب را تشكيل داده و معمولاً خود يك تركيب سراميكي ميباشد كه پس از ذوب، سرد شده و به تكههاي شيشهاي تبديل ميگردد. انواع فریتها را میتوان به صورت زیر در نظر گرفت:
× فريتهاي محتوي سرب
PbO يك اكسيد بازي است كه همراه با سيليكاتها به عنوان يك فلاكس خوب عمل ميكند و لعابهاي ساخته شده با آن، در حلكردن اكسيدهاي ديگر توانا هستند، لذا مقداري از بدنه را در خود حل ميكنند. از معضلات سرب، سميبودن و جذب آن توسط بدن است كه با انجام پروسه فريت سازي تا حدي مرتفع ميشود.
× فريتهاي محتوي بور
B2O3 اكسيدي است كه ميتواند جايگزين SiO2 شود. از ويژگيهاي B2O3 پايين آوردن نقطه ذوب است. مصرف ميزان زيادي از B2O3 در فريت بويژه هنگاميكه در فريت ZnO و CaO وجود داشته باشد باعث كدري لعاب ميشود. افزايش بور در فريت ابتدا باعث كم شدن و پس از 12% باعث افزايش ضريب انبساط حرارتي ميشود، كه اين امر ناشي از عملكرد B2O3 ابتدا به عنوان شبكهساز و در ادامه به عنوان دگرگونساز شبكه است.
تقسيمبندي بر حسب کاربرد
لعاب فلز
لعاب فلز عموماً در دماي 900-800 ذوب ميشود. اين نوع لعاب بايد چسبندگي خوبي با سطح فلز داشته و
ضرايب انبساط حرارتي آنها متناسب با يكديگر باشند. لعابهاي فلز، سطوح خارجي فلزات را در مقابل مواد شيميايي محافظت ميكنند و رنگ دلخواه را براي فلز ايجاد مينمايند. اغلب، سختي لعاب فلز بيش از خود فلز ميباشد، در صورتيكه لعاب سراميك معمولاً از سختي كمتري نسبت به بدنه سراميكي برخوردار است.
لعاب روي فلز از دو لايه تشكيل شده است. ابتدا يك لايه واسط به ضخامت حدود 1/0 ميليمتر بر روي فلز اعمال و پخته ميشود، كه اين لايه براي نزديك كردن ضريب انبساط حرارتي فلز و لايه رويي لعاب بكار ميرود. سپس لايه دوم كه ويژگيهاي ظاهري مورد نظر را دارد، بر روي لايه واسط پوشش داده ميشود.
لعاب سراميك
لعابهاي سراميكي گستره وسيعي از لعابها را شامل ميشوند كه بستگي به شرايط پخت و بويژه دماي پخت دارد. بدنهها ميتوانند تكپخت يا دوپخت باشند. در حالت تكپخت، ابتدا لعاب بر روي بدنه خام اعمال شده و سپس بدنه و لعاب به همراه هم حرارت داده ميشوند. در بدنههاي دوپخت، لعاب بر روي بدنه از پيش پخته شده اعمال ميگردد. در اين حالت دماي پخت بدنه ميتواند بالاتر يا پايينتر از دماي پخت لعاب باشد.
لعاب شيشه
در توسعه و بهبود لعابهاي شيشه، چهار خصوصيت اوليهاي كه وجود دارند عبارت است از: دماي ذوب، پايداري تركيب، پايداري شيميايي، ضريب انبساط حرارتي.
× دماي ذوب
از آنجاييكه تمامي لعابها بر روي بدنههاي شيشهاي شكل داده شده بكار ميرود، ضرورت دارد كه دماي ذوب از دماي نرم شدن شيشه كمتر باشد تا پخت مطلوب لعاب، بدون اعوجاج بدنه شيشهاي حاصل شود. لذا اين لعابها معمولاً بايد در زير 700 پخته شوند و به همين دليل معمولاً بصورت لعاب فريتي استفاده ميگردند.
× پايداري تركيب
تركيبات فلاكس موجود در لعاب بايستي تحت شرايط پخت عاديشان كريستاليزه نشوند و واكنشپذيري شيمياييشان، بايد از تشكيل تركيباتي كه رنگ شيشه را بطور معكوس تحت تأثير قرار ميدهند جلوگيري كند.
× پايداري شيميايي
امروزه تقاضاي افزوني در زمينه لعابهاي بسيار مقاوم در برابر اسيد و باز وجود دارد. لعابهايي كه در تماس با غذا هستند بايد علاوه بر مقاومت در مقابل اسيدها و سولفيدهاي مختلف، همزمان در برابر عوامل شوينده قوي قليايي در حين ظرفشويي نيز از خود مقاومت نشان دهند.
× ضريب انبساط حرارتي
لعابي كه ضريب انبساطش با شيشه پايه متناسب نباشد ترك ميخورد و در صورت بالا بودن اين اختلاف، تنش ناشي از عدم انطباق ضرايب انبساط حرارتي، سبب شكست شيشه ميشود.
براي اينكه لعاب با شيشهاي كه لعاب روي آن اعمال ميشود از لحاظ ضريب انبساط حرارتي انطباق داشته باشد، بايستي ضريب انبساط حرارتي خطي لعاب حدوداً 7-10×3 واحد كمتر از ضريب انبساط شيشه باشد. به عنوان مثال اگر يك شيشه ضريب 7-10×81 دارد پس لعاب بايد ضريبی در حدود 7-10×78 را داشته باشد.
در ادامه اين بحث براي تسلط بيشتر بر موضوع، به برخي از انواع لعابهاي شيشه اشاره شده است.
ـ رنگهايي كه قابليت شيشهاي شدن دارند
واژه رنگ شيشه براي زينتكاران واژهاي آشنا است و امروزه براي هر روكش قابل ذوب جهت شيشه، بكار ميرود. رنگهاي تزئيني شيشه اساساً شيشه بوروسيليكات زود ذوبي هستند كه به ميزان زياد رنگدانههايي از اكسيدهاي غيرآلي دارند. اين رنگها نقطه ذوب معين و دقيقي ندارند. مشخصه آنها در يك محدوده معين با شاخص موسوم به نقطه كمال كه تابعي از زمان و دماست بيان ميشود. در مقياس وسيع كلمه، رنگهاي اعمالي بر روي شيشه را ميتوان به صورت زير دستهبندي كرد:
الف- رنگهاي نامقاوم بسيار نرم ( 538-482)[2]
به عنوان گروهي از رنگها با درصد سرب بالا (80 ـ75 درصد)، با كدري كم و دامنه رنگي محدود، محسوب ميشوند بطوريكه امروزه عمدتاً تشكيلدهنده لعابهاي شفاف هستند.
ب- رنگهاي نامقاوم نرم ( 582-552)
در گذشته از اين رنگها عمدتاً براي تزئين ليوانهاي آب و زيرسيگاريها استفاده ميكردند ولي اكنون بدليل مقاومت كم آنها در برابر اسيدها و شويندهها، تقاضاي زيادي براي اين نوع رنگها وجود ندارد.
ج- رنگهاي نرم مقاوم در برابر اسيدها و سولفيدها
اين رنگها كه عموماً براي تزئين ليوانهاي آب و ظروف آرايش بكار ميروند، مقاومت خوبي را در برابر اسيدهاي ضعيف، فرسايش حاصل از دست به دست شدن و همچنين ايجاد لكه ناشي از شويندهها نشان ميدهند.
د- رنگهای مقاوم در برابر قلياييها ( 616-593)
اين رنگها شامل رنگهاي مورد استفاده در بطريهاي نوشابه است كه در آنها مقاومت در برابر شستشوي مكرر در محلولهاي داغ قليايي اهميت زيادي دارد.
ه- لعابهاي معماري ( 649-621)
مجموعهاي از لعابها هستند كه در برابر هوازدگي مقاومت خوبي دارند و لذا به عنوان پوشش بر روي سطوح بيروني آجرهاي ساختماني شيشهاي بكار ميروند.
و- رنگهاي با دماي آتشخواري بالا (رنگهاي مخصوص سطوح محدب)( 760-649)
اين رنگها را بر روي شيشه خميده، سطوح چاپ و لامپهاي روشنايي بكار ميبرند. ابتدا با روش چاپ سيلك، آرم روي شيشه تخت چاپ شده و سپس همزمان با خم كردن شيشه، رنگ آتشكاري ميشود. زمان آتشكاري معمولاً كوتاه (10 تا 20 دقيقه) بوده و حرارت تشعشعي از بالا روي شيشه اعمال ميگردد.
ـ لعابهاي قابل تبلور
اينها گروه دیگری از لعابها هستند كه جهت تزئين شيشههاي قابل تبلور بكار ميروند. لعاب روي شيشه مبنا زده شده و مثل خود شيشه متبلور ميگردد و در جريان تبلور شيشه ضريب انبساط بسيار كمي بدست ميآورد.
ـ لعابهاي خميري
اين لعاب بصورت سيستمهاي دوجزئي (كاتاليزور را درست قبل از كاربرد آن ميزنند) و سيستمهاي تكجزئي (كاتاليزور و لعاب بصورت يك مجموعه كامل ارائه ميگردد) با عنوان ترموستها در بازار عرضه ميشوند. عمر لعاب اول كوتاه يعني 4 تا 8 ساعت است ولي دومي را ميتوان حدود 3 ماه در انبار نگهداري كرد.
ـ لعابهاي دوگانه
در اواسط دهه 1960م. دو نوع لعاب دوگانه مخصوص ظروف يكبارمصرف نوشابههاي غيرالكلي ابداع شد كه يكي از طريق سطح چاپ گرم و ديگري از طريق سطح چاپ سرد اعمال ميشد. بطوريكه هر دو سيستم نيازمند بطريهاي كاملاً گرد بوده و در هر دو ميبايست بطريها را قبل از تزئين گرم كرد ( 130- 105).
مزيت اصلي فرايند دوگانه، بدليل سرعت نسبتاً بالاي ماشين و نازكي لايه رنگ، كمي هزينه تزئين ميباشد. اما با اين حال استفاده از اين لعابها مشكلاتي را نيز داراست كه ريشه در دو چيز دارد، يكي چسبندگي لعابها به بطريها در انبار و ديگري مشكلات اعمال موفق اين رنگها بر روي بطريهايي است كه كاملاً گرد نشدهاند.
ذوب لعاب و ويژگيهاي حالت مذاب
يك لعاب در درجه حرارت پخت خود بايد قادر به تشكيل مقدار مناسبي فاز مايع باشد. سيليس به عنوان عمدهترين اكسيد شيشهساز در لعابهاي سراميكها، داراي نقطه ذوب بالايي برابر 1710 است. بنابراين در عمل اكسيدهاي مناسبي بايد به سيليس اضافه شوند تا نهايتاً دماي پخت لعاب حاصل به اندازه مورد نظر كاهش يابد. اقداماتي كه براي كاستن درجه حرارت پخت لعاب صورت ميگيرد عبارتند از:
1- افزايش نسبت اكسيژن به سيليسيم در شبكه لعاب باعث گسستن پيوندهاي Si-O-Siو در نتيجه تضعيف شبكه گرديده و نقطه ذوب لعاب را كاهش ميدهد. بدين منظور عموماً از اكسيدهاي قليايي و قلياييخاكي استفاده ميشود. مهمترين گدازآورهاي قليايي عبارت از Li2O,PbO,Na2O,K2O,BaO,CaO,SrO,MgO,ZnO ميباشد.
اين اكسيدها از چپ به راست بر حسب گدازآوري مرتب گرديدهاند. در كنار اين اكسيدها بايد از اكسيد اسيدي B2O3 نیز به عنوان يكي ديگر از گدازآورهاي قوي نام برد.
2- استفاده از كاتيونهاي اصلاحكننده كوچكتر براي مثال استفاده از كاتيون سديم بجاي كاتيون پتاسيم
3- در شبكه لعاب چنانچه واحدهاي سهبعدي و چهاربعدي سيليس بوسيله واحدهاي دوبعدي و مثلثي BO3 جايگزين گردند، شبكه تضعيف شده و نقطه ذوب كاهش مييابد.
4- استفاده از مواد اوليه شبکهواسط باعث تضعيف شبكه و كاهش نقطه ذوب ميشود ولي در اين مورد استثنائات زيادي وجود دارد. براي نمونه افزايش مقدار Al2O3 در بسياري موارد، نقطه ذوب را بالا ميبرد.
5- تركيب متنوعتري از كاتيونها معمولاً باعث كاهش بيشتر دماي پخت لعاب ميگردد.
بر اين اساس در بررسيها فاكتوري موسوم به فاكتور فلاكس را تعريف ميكنند كه يكي از پارامترهاي مقايسهاي
بين لعابهاي مختلف محسوب ميشود، بطوريكه هرچه فاكتور فلاكس بيشتر باشد نشاندهنده زود ذوب شدن لعاب است كه باعث کاهش ویسکوزیته و دمای پخت میشود. اين فاكتور براي شناسايي و بررسي نوع و ميزان فلاكس موجود در لعاب بكار رفته و اثر آنها را بدست ميآورد. هر اكسيد، ثابت a مخصوص به خود را دارد كه با انجام تحقيقات گسترده بصورت جدول 2 تعريف شده است:
جدول 2: ثوابت ارائه شده براي محاسبه فاکتور فلاکس
a |
نام اكسيد |
a |
نام اكسيد |
a |
نام اكسيد |
2 |
PbO |
6/0 |
Fe2O3 |
32/0 |
Al2O3 |
1 |
Rb2O3 |
66/0 |
K2O |
6/0 |
BaO |
38/0 |
SiO2 |
88/0 |
Li2O |
1 |
B2O3 |
59/0 |
SrO |
54/0 |
MgO |
58/0 |
CaO |
6/0 |
ZnO |
6/0 |
MnO |
6/0 |
CuO |
32/0 |
ZrO2 |
66/0 |
Na2O |
6/0 |
FeO |
محاسبه فاكتور فلاكس لعاب با كمك گرفتن از فرمول زگر آن و با استفاده از رابطه صورت ميگيرد كه درآن F فاكتور فلاكس ميباشد. در اين رابطه X و Y با محاسبه فرمولهاي زير بدست ميآيند.
X= 0.32(ZrO2+Al2O3)+0.38(SiO2+TiO2)+0.19SnO2
در ضمن Lengersdorffبرای محاسبه تقریبی دمای پخت ((FT لعاب از فاکتور فلاکس، از روابط 1-7 و 1-8 بهره گرفت:
ضرایب s1 تا s10 مقدار مولی فلاکسها و مابقی مربوط به Al2O3، SiO2، ZrO2است.[3]
نمودار 2 نيز اثر اكسيدهاي مختلف را روي نقطه ذوب لعاب به صورتي شماتيك نمايش ميدهد.
به طور تئوریک باید گفت که کاهش اندازه ذرات پودری لعاب و استفاده از لعاب فریتی به جای لعاب خام و کاهش سرعت حرارتدهی یا افزایش زمان پخت باعث کاهش دمای پخت میشوند.
شکل 2: اثر اكسيدهاي مختلف روي نقطه ذوب لعاب
كشش سطحي
يك مولكول كه در داخل حجمي از مايع قرار گرفته است، از تمامي جهات به يك اندازه تحت تأثير نيروهاي جاذبه مولكولهاي اطراف خود قرار ميگيرد، ولي در مورد مولكولهايي كه در سطح مايع قرار گرفتهاند، نيروهاي جاذبه مولكولها در تمامي جهات برابر نبوده و چنين مولكولهايي به طرف داخل جذب ميگردند. اين نيروهاي جاذبه دروني نهايتاً در سطح مايع باعث ايجاد تنش كششي، معروف به كشش سطحي ميشوند كه به موازات سطح و مرز خارجي مايع عمل نموده و مانند پوستهاي سطوح خارجي مايع را دربرگرفته و تمايل دارند كه سطح مايع را به كمترين حد ممكن كاهش دهند. از اثرات مضر زياد بودن كشش سطحي، توليد شديد حفره، خالي ماندن لعاب از كنارهها و لبههاي بدنه، حفرههاي تهسوزني و غيره است.
از طرف ديگر لعابهايي با كشش سطحي كم، تمايل به شره نمودن از سطح بدنهها را داشته و در مقابل، با جذب بهتر در داخل بدنه، به اصطلاح آن را تر ميكنند زیرا مذاب رقیق باعث بهتر چسبیدن لعاب به بدنه میگردد. در اين حالت لايه مذاب يكنواختتر شده و سطح آن صافتر ميشود.
هنگامي كه قرار باشد دو لعاب با كشش سطحي مختلف بر روي يكديگر پوشانده شوند، لعابي كه كشش سطحي كمتري دارد بر روي لعاب ديگر جاري ميگردد. از اين حقيقت براي مقاصد تزئيني استفاده ميشود.
معمولاً، لعابهايي با ويسكوزيته بالا، داراي كشش سطحي قابلملاحظهاي هستند. با وجود اینکه اين نكته را نمیتوان به صورت يك قانون كلي مطرح کرد اما با توجه به ارتباط بين اين دو پارامتر ميتوان گفت كه تركيب لعاب و اكسيدهاي تشكيلدهنده آن، همانطور كه بر ويسكوزيته مؤثرند بر كشش سطحي نيز تأثير ميگذارند.
براي سنجش كشش سطحي يك مايع (دوغاب يا مذاب لعاب)، يك لوله با قطر معين را به داخل مايع وارد كرده و در آن لوله ميدمند، تا حبابهايي توليد شده، رشد كرده و در نهايت آزاد گردند. قطر لوله، عمقي كه لوله درون مايع فرو رفته و فشاري كه لازم است تا حباب رها شود، درون رابطه مخصوصي قرار داده ميشود و از آن طريق كشش سطحي بدست ميآيد.
براي هر يك از اكسيدهاي تشكيلدهنده ضرايبي به نام "ضرايب ديتزل" وجود دارد كه بر اساس قانوني موسوم به قانون جمعپذيري[4] با ضرب درصد هر اكسيد در ضريب مربوطه و جمع نتايج، مقدار كشش سطحي لعاب در 900 بر حسب Dyn/cm بدست خواهد آمد. با افزايش درجه حرارت، حركت بيشتر اتمهاي تشكيلدهنده لعاب باعث كاهش كشش سطحي گرديده و بنابراين چنانچه محاسبه كشش سطحي لعاب در درجه حرارتهاي بالاتر از 900 مورد نظر باشد، لازم است به ازاي هر 100 افزايش درجه حرارت، 4 واحد از مقدار كشش سطحي كم گردد و بالعكس. به طور کلی کشش سطحی در دمای پخت T از رابطه زیر محاسبه ميشود:
)900-FT )04/0
: کشش سطحی لعاب در دمای T
FT: دمای پخت لعاب بر حسب درجه سليسيوس
: کشش سطحی لعاب در دمای 900
توانايي لعاب براي تر نمودن بدنه، علاوه بر تركيب لعاب و درجه حرارت پخت به عوامل ديگري چون چسبندگي بين سطوح لعاب و بدنه نيز وابسته است. مهمترين عوامل لعاب نگرفتگي عبارتند از:
1- تركيب نامناسب لعاب
2- آلوده بودن سطح بدنه به وسيله چربيهاي مختلف و نيز گرد و غبار
3- انقباض بيش از حد لعاب خام ناشي از مصرف مقادير زياد كائولن، رسيهاي بسيار پلاستيك و يا مواد آلي
4- آسياب بيش از حد مواد اوليه لعاب و دانهبندي بسيار ريز، چراكه اين امر از اتصال صحيح و كامل بدنه و لعاب جلوگيري نموده و خطر لعاب نگرفتگي را افزايش ميدهد.
5- تشكيل لايه ضخيمي از لعاب در سطح بدنه بخصوص در لعابهايي كه داراي كشش سطحي بالايي هستند.
6- استفاده زياد از موادي چون اكسيد روي كه داراي انقباض زيادي در هنگام پخت ميباشند. در اين موارد جهت جلوگيري از لعاب نگرفتگي، اين مواد را كلسينه کرده و سپس مورد استفاده قرار ميدهند.
جدول 3: فاکتورهاي کشش سطحي اكسيدهاي مختلف (ضرايب ديتزل)
نام اكسيد |
نام اكسيد |
نام اكسيد | |||
4/3 |
SiO2 |
1/0 |
K2O |
2/6 |
Al2O3 |
8/3 |
SrO |
6/4 |
Li2O |
8/0 |
B2O3 |
3 |
TiO2 |
6/6 |
MgO |
7/3 |
BaO |
1/6 |
V2O5 |
5/4 |
MnO |
7/2 |
CaF2 |
7/4 |
ZnO |
5/1 |
Na2O |
8/4 |
CaO |
1/4 |
ZrO2 |
5/4 |
NiO |
5/4 |
CoO |
|
|
2/1 |
PbO |
5/4 |
Fe2O3 |
ويسكوزيته
يكي از مهمترين ويژگيهاي لعابها، ويسكوزيته آنها در درجه حرارت پخت ميباشد كه عامل مؤثري در ميزان نشستن لعاب روي بدنه است. اگر ويسكوزيته لعاب كم باشد، در درجه حرارتهاي بالاي پخت، لعاب بواسطه وزن خود حركت كرده و به اصطلاح شره مينمايد. در صورت قرارگيري چنين لعابي بر روي بدنههاي متخلخل، سطح صافي را بعد از پخت نخواهيم داشت. چراكه لعاب به داخل تخلخلها نفوذ كرده و منجر به تغيير در تركيب شيميايي بدنه ميگردد. در صورتي كه ويسكوزيته لعاب، زياد باشد؛ ميتواند از عوامل مهم در جلوگيري از تبلور آن محسوب شود. از طرف ديگر لعابهاي با ويسكوزيته بالاي بيش از حد، قادر نيستند سطوح صاف و یکنواخت بوجود آورند و معمولاًً در سطح چنين لعابهايي نقص تهسوزني، حبابهاي كوچك و سوراخهاي ريز ديده ميشود. همچنين در اين دسته از لعابها، در درجه حرارتهاي بالاي پخت، حبابهاي موجود در فاز مايع قادر به خروج نبوده و سطح لعاب حالتي تاولزده پيدا ميكند. در عمل جهت خروج حبابها، در بالاترين درجه حرارت پخت به لعاب فرصت كافي داده ميشود.
رابطه ذیل رابطهاي بين سرعت خروج حبابها و ويسكوزيته مايع ميباشد كه تحت عنوان فرمول استوكز بكار گرفته ميشود و بر اساس آن با افزايش ويسكوزيته، سرعت خروج حباب كاهش مييابد [33].
(cm) شعاع حباب: r
(cm/sec) سرعت صعود حباب:V
(P)ويسكوزيته:
(gr/cm3) دانسيته لعاب:
(981cm/sec2) شتاب ثقل: g
واحد ويسكوزيته در سيستم GGS پوآز ميباشد. براي محاسبه ويسكوزيته بر حسب دما، فرمول زگر و فاكتورهاي ويژه اكسيدها لازم است تا با استفاده ار رابطه زیر اين امر صورت گيرد.
تمامي اكسيدها بر پايه يك مول SiO2 محاسبه ميگردد و اگر با Pi نشان داده شوند، مقادير A، B و T0 طبق روابط بالا محاسبه ميشوند:
)
Pi: مول بر حسب يك مول SiO2
ai , bi , ti: فاكتورهاي ويژه ويسكوزيته براي اكسيدهاي مختلف
جدول: فاكتورهاي ويژه ويسكوزيته براي اكسيدهاي مختلف
t |
b |
a |
|
4/294 |
4/2253 |
5183/1 |
Al2O3 |
4/521 |
1/7272 |
88/15 |
B2O3 |
3/544 |
3/3919- |
6030/1 |
CaO |
0/321- |
6/1439- |
8350/0 |
K2O |
0/384- |
3/5285 |
4936/0 |
MgO |
07/25- |
7/6039- |
4788/1- |
Na2O |
5/275- |
0/5880- |
3058/1- |
PbO |
با ارائه دماهاي T مختلف، نمودار ويسكوزيته برحسب دما را رسم كرده و دماهاي بحراني را بدست ميآورند.
از عوامل مهم در ويسكوزيته درجه حرارت، مدت زمان پخت، تركيب لعاب و اكسيدهاي تشكيلدهنده آن ميباشند. اكسيدهاي قليايي بيشترين تأثير را در كاهش ويسكوزيته، و اكسيد آلومينيوم بيشترين تأثير را در افزايش آن ايفا ميكنند. در ضمن از كوارتز، فلدسپات يا كائولن نیز برای بالا بردن ویسکوزیته لعاب بهره میگیرند.
نمونهای از نمودار ویسکوزیته شیشه به همراه نقاط مرجع متداول آن در شکل 3 نشان داده شده است.
شکل 3: نمودار ویسکوزیته شیشه به همراه نقاط مرجع متداول آن
لعابهاي قليايي با افزايش دما به راحتي جاري ميشوند، در صورتي كه ويسكوزيته لعاب سربي مخصوصاً لعاب حاوي بور زياد، آهسته تغيير ميكند و از اين جهت در محدوده دماهاي بالاتر قابل مصرف است.
چنانچه در شکل 4 مشاهده ميشود لعاب سرب و بور کدر شده تيتاني، ويسکوزيته پايينتري نسبت به لعاب سرب و بور شفاف دارد ولی با این حال با افزايش دما، ويسکوزيته هر سه لعاب کاهش مييابد.
شکل 4: نمودار ويسکوزيته بر حسب افزايش درجه حرارت براي سه نوع لعاب
1- لعاب کدر سرب و بور تيتاندار براي 1000
2- لعاب شفاف سرب و بور براي 1000
3- لعاب شفاف بور براي 1000
فراريت و تبخير اجزاء لعاب
بسياري از اكسيدهاي موجود در لعابها ممكن است در خلال پخت تبخير گرديده و باعث تغيير در تركيب لعاب شده و نيز تأثيرات مخربي در سطح فرآوردهها و ديرگدازهاي كوره بوجود آورند. در چنين مواردي ميتوان از ديرگدازهاي زيركني (سيليكات زيركونيوم ZrO2.SiO2) و يا زيركونيا (اكسيد زيركونيوم ZrO2) و يا از ديرگدازهاي معمولي با پوششي از زيركن استفاده نمود. نتايج تبخير اجزاء لعاب عمدتاً به شرح زير است:
1- اكسيدهاي گدازآور مانند K2O, Na2O, PbO يا B2O3 فرار هستند بطوريكه سهم آنها ميتواند آنقدر كم شود كه لعاب، ديگر بطوركامل ذوب نشود. تبخير ميتواند با استفاده زياد از MgO,CaO,Al2O3,SiO2 و يا استفاده از فريت در تركيب لعاب محدودتر گردد.
2- تبخير شدن اكسيدهاي رنگي مانند Cr2O3 و CuO ميتواند در لعاب، نقص ايجاد كند.
بطور كلي مهمترين عوامل مؤثر در فراريت لعابها را ميتوان تركيب شيميايي آنها، درجه حرارت، زمان پخت، محيط كوره و بالاخره فشار بخار اجزاي تشكيلدهنده لعاب دانست. هرچه دماي پخت افزايش يابد و هرچه سرعت جريان و تلاطم اتمسفر كوره بيشتر باشد، به همان نسبت تبخير اجزاي لعاب بيشتر خواهد شد. با این حال افزودن یکی از اکسیدهای فرار در لعاب لزوماً به مفهوم افزایش فراریت لعاب نمیباشد و حتی امکان کاهش این فراریت هم وجود دارد چراکه علاوه بر ترکیب، فاکتورهای دیگر نیز نقش بسزایی را در این مورد ایفا میکنند.
مقاومت شيميايي
مقاومت شيميايي لعابها در ارتباط با ظروف آزمايشگاهي و نيز ظروف خانگي داراي اهميت زيادي است. اكسيدهاي تشكيلدهنده لعاب نقش مؤثري را در اين زمينه دارا هستند. بطور كلي مقاومت شيميايي لعابهايي كه داراي درجه حرارت پخت بالاتري ميباشند، بيشتر است. اكسيدهاي قليايي تأثير زيادي را بر كاهش مقاومت شيميايي لعابها میگذارند. يونهاي قليايي در حفرههاي شبكه سيليسي، با پيوند ضعيفی حضور دارند، به نحوي كه در درجه حرارت معمولي محيط نيز حركت طبيعي اين يونها آنقدر ميباشد كه پيوندهاي ضعيف خود را گسسته و به سطوح خارجي شبكه راه میيابند و نهايتاً با تركيب شيميايي خارجي وارد واكنش میگردند.
پيوندهاي كاتيونهاي سديم در شبكه در مقايسه با يونهاي ليتيم و پتاسيم ضعيفتر بوده و بنابراين كاتيونهاي سديم مقاومت شيميايي لعاب را بيشتر از كاتيونهاي پتاسيم و ليتيم كاهش ميدهند. با توجه به اين مورد تعويض كاتيونهاي پتاسيم و ليتيم باعث افزايش مقاومت شيميايي لعاب ميگردد.
اكسيد روي در شبكه، چهاروجهيهاي ZnO4 را تشكيل ميدهد. هر چهاروجهي با دو كاتيون قليايي اتصال قوي برقرار مينمايد و باعث بسته شدن يك شكاف درون شبكه گرديده و لذا مقاومت شيميايي لعابها با حضور اكسيد روي افزایش ميیابد. اكسيد سيليسيم و اكسيد آلومينيوم نیز بطور مؤثري مقاومت شيميايي لعاب را افزايش ميدهند. چنانچه اكسيد بور جانشين قلياييها گردد، به دو دليل باعث افزايش مقاومت شيميايي ميگردد:
1- يونهاي قليايي كمتري در ترکیب لعاب وجود خواهند داشت.
2- با حضور مقادیر کم بور، چهاروجهيهاي BO4 در شبكه بوجود آمده كه در نهايت باعث تقويت شبكه ميگردند. با این حال بایستی در نظر گرفت که چنانچه اكسيد بور لعاب بسيار زياد باشد، خاصیت آنورمالی بور کاهش مقاومت شيميايي را موجب ميشود.
سختي
به مقاومت سطح ماده در برابر خراش و يا در برابر نفوذ عمقي، سختي گويند. انواع سختي لعاب را ميتوان در چهار گروه سختي خراش، سختي عمق، سختي سايش و سختي ضربه نام برد. ابتداييترين روش اندازهگيري سختي بر اساس جداول موهس ميباشد. روش ديگر روشD.P.H است كه در آن با استفاده از اثر يك سوزن هرمي شكل الماسه، بر سطح نمونه، ميزان سختي تعيين ميشود.
سختي لعاب نيز به مانند ساير خواص به تركيب شيميايي آن وابسته است. لعابهاي با درجه حرارت پخت بالاتر داراي سختي بيشتري ميباشند. بطور تجربي نشان داده شده است كه سختي خراش لعاب، با اضافه كردن اكسيدهاي زير از راست به چپ افزايش مييابد:
B2O3,SiO2,TiO2,Al2O3,ZnO,SnO2,CaO,MgO
اكسيد بور تا ميزان 12% در تركيب منجر به افزايش سختي خراش و براي مقادير بيشتر باعث نزول آن ميگردد.
مقاومت در مقابل سايش نيز با افزودن اكسيدهاي زير به ترتيب از راست به چپ افزايش مييابد كه در اينجا نيز اكسيد بور خاصيت آنورمالي خود را به صورتي مشابه با سختي خراش نشان ميدهد.
SiO2,B2O3,CaO,MgO,SrO,SnO2,Al2O3,PbO
انبساط حرارتي
تطابق و تناسب بين لعاب و بدنه عمدتاً بستگي به انبساط حرارتي لعاب دارد. با این حال عوامل ديگري نيز در اين مورد مؤثرند. مهمترين عوامل مؤثر در ايجاد و يا عدم ايجاد تطابق و تناسب بين لعاب و بدنه عبارتند از:
- اختلاف انبساط حرارتي لعاب و بدنه (كه عمدتاً به تركيب هر دو و نيز تنشهاي موجود بستگي دارد.)؛
- تمايل بدنه به انبساط رطوبتي؛
- لايه مياني حاصل از واكنش بين لعاب و بدنه كه به لايه بافر موسوم است.
در حين پخت لعاب، بديهي است كه لعاب به سطح بدنه حمله كرده و با آن وارد واكنش ميگردد. ضخامت و ماهيت لايه بافر تشكيل شده تأثير زيادي در تطابق بين لعاب و بدنه دارد. به تجربه ثابت گرديده است كه:
1- زمان پخت بيشتر باعث واكنش بهتر لعاب و بدنه گرديده و در نتيجه لايه بافر مناسبتري تشكيل ميگردد.
2- چنانچه پخت نهايي بدنه و لعاب مشتركاً انجام شود، بدنه و لعاب بهتر با يكديگر وارد واكنش ميشوند.
3- مقدار تخلخل بدنه عامل مؤثري در شدت واكنش بين بدنه و لعاب و در نتيجه تشكيل لايه بافر ميباشد.
4- لعابهايي كه قبلاً فريت شده باشند با بدنه بهتر وارد واكنش ميگردند.
ضريب انبساط حرارتي خطي عبارت از افزايش واحد طول بازاي ازدياد يك درجه سانتيگراد ميباشدكه براي اندازهگيري آن معمولاً از دستگاه ديلاتومتر استفاده ميشود. واحد ضریب انبساط حرارتی است که عموماً به صورت نشان داده میشود و به همین دلیل مقدار این ضریب برای مواد مختلف معمولاً کوچک است و به شکل اعدادی که ضرایب ده با توان منفی دارد نمايش داده میشوند. شیوه دیگری که البته عمومیت کمتری دارد آن است که تغییرات بر حسب قسمت بر میلیون (ppm) نشان داده شود. بطور كلي مقدار اين ضريب در محدوده دمايي مختلف، متفاوت بوده و بنابراين هنگام اشاره به ضريب انبساط خطي، همواره قيد ميگردد كه اندازهگيري در چه محدوهاي از درجه حرارت انجام شده است. مهمترين شرط ايجاد تطابق و تناسب بين لعاب و بدنه، مشابه بودن ضريب انبساط آنها ميباشد. هنگامي كه ضريب انبساط لعاب بيشتر از بدنه باشد، لعاب در حين سرد شدن تمايل پيدا ميكند، بيشتر از بدنه منقبض گردد، ولي با توجه به اتصال بين لعاب و بدنه و همچنين بدليل انقباض كمتر بدنه، نه تنها از وقوع اين عمل جلوگيري ميشود بلكه در نتيجه آن لعاب نيز تحت تنش كششي قرار ميگيرد. در اينصورت احتمال بروز تركهايي در سطح لعاب وجود خواهد داشت. علاوه بر اين اگر بدنه نازك باشد، احتمال دارد كه در نتيجه تمايل بيشتر لعاب به انقباض، بدنه تغيير شكل يافته و سطح لعابدار بدنه مقعر گردد.
اگر ضريب انبساط حرارتي لعاب و بدنه يكسان باشند، از لحاظ تئوريك هيچ نوع تركي در سطح لعاب ايجاد نخواهد شد. وليكن تجربه خلاف اين مطلب را ثابت ميكند، بدين معني كه در چنين مواردي، در سطح لعاب، در عمل و در هنگام مصرف تركهايي بوجود خواهد آمد، چراكه تغييرات درجه حرارت محيط بطور يكسان بدنه و لعاب را تحت تأثير قرار نداده، بلكه اين لعاب است كه قبل از بدنه تحت تأثير تغييرات درجه حرارت قرار ميگیرد و لذا عليرغم ضرايب انبساط برابر آنها، در عمل لعاب باز هم تحت تنش كششي قرار دارد.
اگر ضريب انبساط لعاب كمتر از بدنه باشد، بدنه تمايل دارد كه هنگام سرد شدن، بيشتر از لعاب منقبض گردد و در نتيجه به همراه خود، لعاب را تحت تنش فشاري قرار ميدهد. اگر تنش فشاري بيش از حد نباشد، لعاب قادر به تحمل آن بوده و نهايتاً اتصال محكمي بين بدنه و لعاب ايجاد ميگردد. ولي چنانچه فشار وارده به لعاب بيش از حد باشد، در لعاب عيب پوستهای شدن حاصل ميشود. بدين ترتيب نتيجه میشود كه براي ايجاد يك تناسب و اتصال صحيح بين لعاب و بدنه لازم است كه ضريب انبساط لعاب تا حدودي كمتر از ضريب انبساط بدنه بوده و به عبارت ديگر انقباض لعاب كمي كمتر از بدنه باشد، تا از این طریق لعاب تحت تنش فشاري قرار گيرد.
سراميست مشهور آلماني "هرمان زگر" از طريق تجربي، قوانيني را براي جلوگيري از وقوع ترك و پوسته شدن لعاب ارائه نموده است که عبارتند از:
1- افزايش مقدار سيليس در لعاب و يا كاهش مقدار گدازآورها (بجز اكسيد بور)؛
2- تعويض و جانشين نمودن مقداري از SiO2 موجود در لعاب بوسيله اكسيد بور؛
3- استفاده از گدازآورهايي با وزن معادل كمتر به جاي گدازآورهايي با وزن معادل بالاتر.
همانطور كه اشاره شد ضريب انبساط لعاب وابسته به تركيب آن ميباشد. هرچه پيوندها در شبكه لعاب ضعيفتر باشند، ضريب انبساط بيشتر خواهد شد. بنابراين ميتوان گفت كه اكسيدهاي سديم و پتاسيم بيشترين تأثير را در افزايش ضريب انبساط داشته و اكسيدهاي قلياييخاكي، اكسيدهاي ليتيم، سرب و يا روي با شدت كمتري ضريب انبساط لعاب را افزايش ميدهند و بطور معكوس اكسيدهاي شبكهساز (B2O3 و SiO2) باعث كاهش قابلملاحظهاي در مقدار ضریب انبساط حرارتي ميگردند. دانشمندان زيادي سعي كردند تا رابطهاي كمي بين مقادير اكسيدهاي مختلف و ضريب انبساط حرارتي لعاب پيدا نمايند و جداول زيادي نيز جهت رسيدن به اين هدف از طرف محققين ارائه شد كه مهمترين آنها جداول" اينگلش و ترنر" و نيز "وينكلمن و اسكات" ميباشد. در اين جداول بالاترين ضرايب، مربوط به اكسيدهاي سديم، پتاسيم و ليتيم است و كمترين آنها نیز به اكسيدهاي سيليسيم، بور و منيزيم مربوط ميشود. براي محاسبه تئوریکی ضريب انبساط حرارتي نيز از قانون جمعپذيري بهره ميگيرند، بطوریکه مقدار هر اكسيد تشكيلدهنده لعاب را در فاکتور ضريب انبساط حرارتي همان اكسيد كه در جدول 4 مشاهده ميگردد، ضرب كرده و نتايج حاصل را با يكديگر جمع مينمايند.
جدول 4: فاکتورهاي ضريب انبساط حرارتي اكسيدهاي مختلف بر اساس تحقیقات دانشمندان مختلف[5]
7-10×f |
نام اكسيد |
7-10×f |
نام اكسيد |
7-10×f |
نام اكسيد |
333/1 |
NiO |
70/1 |
Cr2O3 |
467/1 |
Al2F3 |
667/0 |
P2O5 |
733/0 |
CuO |
667/1 |
Al2O3* |
00/1 |
PbO* |
333/1 |
Fe2O3 |
00/1 |
BaO* |
2/1 |
Sb2O3 |
833/2 |
K2O* |
033/0 |
B2O3* |
267/0 |
SiO2* |
00/6 |
Li2O* |
833/0 |
CaF2 |
667/0 |
SnO2 |
033/0 |
MgO* |
667/1 |
CaO* |
367/1 |
TiO2* |
733/0 |
MnO |
667/0 |
CdO |
60/0 |
ZnO* |
467/2 |
NaF |
467/1 |
CoO* |
70/0 |
ZrO2 |
333/3 |
Na2O* |
467/1 |
Co3O4 |
سرعت سرد كردن لعابها و بطور كلي تاريخچه حرارتي آنها، عامل ديگري است كه مانند تركيب شيميايي لعاب تأثير بسيار زيادي در مقدار انبساط و انقباض آنها در ناحیه انتقال دارد. بطوریکه در این ناحیه گاه به جای انبساط، انقباض نموده و گاه انبساط شدید از خود بروز میدهند و لذا ضرایب انبساط حرارتی اندازهگیری شده در این ناحیه ضرایب انبساط حرارتی واقعی نخواهد بود؛ بطوریکه تفاوت در ضرایب انبساط حرارتی لعاب و زیرپایه نیز در آن چندان محسوس نیست. با این حال با توجه به اینکه معمولاً ضرایب انبساط حرارتی لعابها و شیشهها را در محدوده 300-20 اندازهگیری میکنند در عمل مشکلی بوجود نمیآید، چراکه در ناحیهای که شیشه صلب است تاریخچه حرارتی تأثیری بر مسیر گرمایش ندارد. بر همین اساس بحث در زمینه استحاله فازی در مواد اولیه را نیز بایستی منتفی دانست. بطور كلي لعابهاي داراي تنش، داراي ضريب انبساط حرارتي بيشتري نيز ميباشند. لذا تنشگيري لعابها و به عبارت بهتر نگهداشتن لعاب در دماي آنيل علاوه بر اينكه باعث از بين رفتن و يا كاهش تنشها گرديده و احتمال وقوع ترك در لعاب را كمتر مينمايد، منجر به كاهش مقدار انبساط حرارتي لعابها نيز ميگردد. دماي آنيل لعابها تا حدود زيادي به تركيب شيميايي لعاب وابسته است؛ ولي با توجه به تحقيقات انجام شده، هيچگونه رابطه خطي بين اين دو وجود ندارد. تحقيقات نشان ميدهند كه اكسيدهاي سديم و پتاسيم بشدت دماي آنيل را كاهش و اكسيدهای سرب و باريم با شدت كمتري اين عمل را انجام ميدهند. از سوي ديگر اكسيدهاي روي، كلسيم، آلومينيوم و بور باعث افزايش دماي آنيل ميگردند.
1- پخته شدن در مورد لعاب عبارت از آن است كه لعاب علاوه بر ذوب شدن، جريان آرامي نيز پيدا كند كه اولاً همه سطح را خوب بپوشاند و ثانياً حباب گازها از داخل آن خارج شود.
1- منظور از این درجه حرارت، حداکثر دمایی است که هریک از گروهها میتوانند تحمل کرده و مشخصههای خود را بروز دهند.
1- لازم به ذکر است اکسيدهای CuO ، FeO ، Fe2O3، MnO و Rb2O3که در جدول 2به ثوابت فلاکس آنها نیز اشاره شده است در این روش در نظر گرفته نمیشوند.
1- قانون جمعپذيري يا Additive Low به اينصورت بيان ميشود كه در مورد برخي از خواص يك ماده، اثر هر يك از اجزاء سازنده آن ماده، بر روي خاصيت مورد نظر، بستگي به غلظت آن جزء و ضريبي دارد كه مختص آن جزء است و از اين طريق ميتوان خاصيت مذكور را از روي نوع و اجزاء سازنده آن ماده، به صورتي تئوريك محاسبه كرد و لذا خواهيم داشت:
P=∑M(i)* F(i)
P= مقدار عددی خاصيت مورد نظر
M(i)= غلظت جزءi در ماده
F(i)= ضريب مربوط به جزء i براي محاسبه خاصيت مورد نظر
در لعابها اين قانون براي محاسبه برخي از خواص لعاب نظير ضريب انبساط حرارتي، فاكتور فلاكس، نسبت باز به اسيد، كشش سطحي و غيره استفاده ميشود.
اهميت اين موضوع در آن است كه بطور تئوري و صرفاً توسط يك محاسبه ساده ميتوان خاصيتي را در يك ماده محاسبه كرد كه بطور عملي اندازهگيري آن خاصيت مستلزم صرف هزينه و زحمت بسياري ميباشد و يا نياز به اندازهگيري آن خاصيت و مقايسه آنها براي تعداد زيادي ماده وجود دارد. اگرچه محاسبه اين خواص از اين طريق كاملاً دقيق نيست؛ اما دقتها تقريباً قابلقبول است و از طرفي ميتواند يك معيار اوليه را ارائه دهد .
سرامیک پرسلان چیست و چه خصوصیاتی دارد ؟
۱- سرامیک پرسلان چیست و چه خصوصیاتی دارد ؟
به سرامیک با خصوصیات زیر پرسلان میگویند:
· سرامیک های پرسلان جذب آب پایین دارند و در برابر آب نفوذ ناپذیرند.
· بسیار متراکم و مستحکم هستند.
· مقاومت زیادی در برابر سایش دارند.
· مقاومت زیادی در برابر یخ زدگی دارند.
· خیلی بهداشتی هستند و نگهداری کمی نیاز دارند.
· مقاومت بالایی در برابر مواد شیمیایی دارند و با محیط سازگار هستند.
۲- لعاب چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
لعاب مواد معدنی و سیلیسی هستند که پوششی شیشهای را بر سطح کاشی و سرامیک ایجاد میکنند. لعاب به منظور ایجاد ویژگیهایی مانند: زیبایی، نفوذناپذیری در برابر رطوبت و غیره، در سطح بدنههای سرامیکی مورد استفاده قرار میگیرد . لعابها دارای این ویژگیها هستند:
· لعابها در مقابل مواد شیمیایی باPH اسیدی و قلیایی مقاوم هستند.
· وجود لعاب، مقاومت به خراشیدگی سرامیکها را افزایش میدهد.
· لعابها ، مقاومت گرمایی نسبتاً مناسبی دارند
۳- چرا سرامیک پرسلان، لعابدار میشود؟
برای آنکه سطح سرامیک درخشنده، صاف، زیبا، ضد آب، ضد شیمیایی و در صورت نیاز آراسته شود روی بیسکوییت یا بدنه آن را پس از خنک کردن با یک لایه نازک لعاب پوشانده و در کوره پخته میشود.
۴- سبک روستیک چیست؟
طرحهای برگرفته از قلعههای باستانی اروپایی از ویژگیهای سبک روستیک است. محصولات عرضه شده در این سبک معمولاً دارای سطوح برجسته و با طرحهای نامنظم و تصادفی هستند.
۵- سبک کلاسیک چیست؟
طرحهایی با رنگهای آرامش دهنده همراه با سادگی همیشگی از ویژگیهای بارز محصولات قرار گرفته در این سبک هستند.
۶- سبک سنگ چیست و چرا سرامیک نسبت به سنگ طبیعی مزیت دارد؟
سبک برگرفته از طرحهای سنگ طبیعی است و مزایای سرامیک نسبت به سنگ طبیعی به این شرح است:
· بهداشتیتر و قابل شستشوتر است.
· زیباست و زیبایی خود را مدت طولانیتری حفظ میکند.
· قیمت آن نسبت به سنگ کمتر است.
· از سنگ سبکتر ولی هم از نظر فیزیکی و هم شیمیایی از آن مقاومتر است،.
· تکرار پذیر است یعنی میتوان با هر متراژی سرامیک مشابه تهیه و تولید کرد.
۷- سبک چوب چیست و چرا سرامیک نسبت به چوب مزیت دارد؟
سبک برگرفته از طرحهای چوبی است و مزایای زیر را داراست:
· بهداشتیتر و قابل شستشوتر است.
· بر اثر رطوبت پوسیده نمیشود.
· در برابر خوردگی حشرات و موریانهها مقاوم است.
۸- سبک بافت چیست ؟
نقشهای ظریف رنگی همراه بافتهای سایهدار و چاپ طرحهای تزیینی هستند که پوششی همچون کاغذ دیواری ایجاد میکند.
۹- سرامیک ضد اسید چیست وچه مزایایی دارد ؟
سرامیکی است که در برابر اسید مقاوت دارد و در محیط هایی همچون آزمایشگاهها و اماکنی که با مواد شیمیایی اسیدی و قلیایی سر وکار دارند مورد استفاده قرار میگیرد.
۱۰- فرق کاشی با سرامیک چیست؟
بدنه و لعاب کاشی نسبت به سرامیک از مقاومت کمتری برخوردار است و بر روی دیوار اجرا میشود در حالی که سرامیک به سبب مقاومتر بودن بر روی زمین و کف اجرا میشود.
۱۱- سرامیک مینیاتوری چیست و چه ویژگی دارد؟
سرامیکهایی در اندازه کوچک به دو صورت مربع 2/5×5/2 و شش گوش با قطر بیرونی 3/8 cm که به خاطر کوچکی قابلیت نصب راحت در هر سطحی را دارد و در سطوح غیرصاف و منحنی شکل نیز استفاده شده و دارای رنگ بندی متنوع است.
۱۲- سرامیک مینیاتوری در کجا استفاده میشود؟
به خاطر کوچکی قابلیت آن را دارد که در محیطهای غیرصاف و منحنی استفاده شود و علاوه بر استخر و سونا در محیطهای بهداشتی، اداری و تجاری مورد استفاده قرار میگیرد.
۱۳- باند و قطعات ویژه چیست؟
باند یا Border که از آن به عنوان نوار و حاشیه هم یاد میشود، قطعاتی هستند که برای ایجاد زیبایی بیشتر در بین کاشی و سرامیک اجرا میشوند. قطعات ویژه هم قطعاتیاند که مکمل باند و سرامیکهای کارشده در یک محیط هستند.
۱۴- تک گل چیست؟
میتوان بر روی کاشی و سرامیک طرحهایی را نقش زد که هنگام کاشیکاری برای زیبایی بیشتر بین کاشیهای اصلی اجرا کرد.
۱۵- پخت سوم یعنی چه؟
طرحهایی که بر روی کاشی به منظور تولید تک گل نقش زده میشود برای تثبیت طرح و مقاوم سازی آن در کوره مجدداً پخت میشود، این پخت جدید پخت سوم نامیده میشود و حاصل آن کاشی دکوری است.
۱۶- پرده رنگ چیست؟
تونالیته یا نوانس یا پرده رنگ به تغییر رنگ جزئی یک رنگ میگویند که بر اثر شرایط تولید ایجاد شده است. برای به دست آوردن محیط زیبای کاشیکاری شده ضروری است که از محصولات با پرده یکسان استفاده شود.
۱۷- کالیبر چیست؟
تفاوت جزیی در اندازه کاشی و سرامیک است که بر اثر شرایط تولید رخ میدهد. اگر محصول در محدوده میانی باشد کالیبر M و اگر در محدوده کوچکتر باشد کالیبر S و اگر در محدوده بزرگتر باشد کالیبر L میگیرد. کالیبر با استفاده از دستگاهای اتوماتیک و دقیق محاسبه شده و در کارتنهای جداگانه بسته بندی میشود. برای به دست آوردن محیط زیبای کاشیکاری شده ضروری است که از محصولات با کالیبر یکسان استفاده شود.
۱۸- کد کالا چیست؟
کدی است اختصاصی که برای هر محصول تخصیص داده شده و بر روی کارتن آن درج میشود . این کد منحصر به فرد و مخصوص همان کالا بوده و در کاتالوگ محصولات نیز به آن اشاره شده است .
۱۹- چگونه کاشی را تمیز کنیم؟
كاشي را میتوان با استفاده از آب و یا تمیز کنندههای مایع با PH خنثی (غیر اسیدی و غیر قلیایی) تمیز کرد . پس از شستشو باید آبکشی با آب خالص صورت گرفته و سطح سرامیکها برای جلوگیری از ایجاد لایه نازک ناشی از جرم آب، خشک شود.
۲۰- چرا گاهی محیطهای کاشی کاری شده دارای اشکال تنوع رنگ و تنوع اندازه میشوند؟
به دلیل استفاده از کدهای غیر یکسان در موقع کاشی کاری.
چسب کاشی پودری دبکو
معرفی محصول:
چسب کاشی پودری دبکو محصولی است بر پایه سیمان و مواد معدنی ویژه که با افزودن چند نوع چسب و مواد شیمیایی دیگر خصوصیات آن از جمله پایداری، کارپذیری، چسبندگی، چند برابر گردیده است.
-در حال حاضر استفاده عمده این چسب در کارهای تعمیراتی و نوسازی است که بدون نیاز به کنده کاری و برداشتن زیرکار قدیمی کاشی و سرامیک را نصب می نمایند ولی با توجه به تغییر روش های ساخت و ساز در ایران استفاده بیشتر از روش های پیش ساخته و دیوارهای آماده که سطح زیر کار صافتری دارند استفاده از این چسب روز به روز کاربرد بیشتری می یابد.
-چسب کاشی دبکو در سه نوع دبکو 2000 مخصوص نصب سنگ و سرامیک در کف. دبکو 4000 مخصوص نصب سرامیک های گرانیتی و کاشی دیوار و دبکو 6000 جهت نصب انواع کاشی و سرامیک در استخر و کلیه سطوح خارجی ساختمان عرضه می شود.
-موارد مصرف :
-نصب انواع کاشی، سرامیک، سنگ، موازییک و سرامیک های شیشه ای
-کارهای دقیق و ظریف ساختمانی
-نصب قرنیزهای سنگی
-نصب کاشی های سنتی
-نصب سنگ نما
-نصب آجر نما
-مزایا:
-کارکرد سریع و آسان -اقتصادی و با صرفه -چسبندگی و کار پذیری خوب-ضد آب, بی بو و غیر آتشزا
چسب کاشی پودری دبکو
-روش و میزان مصرف:
-تا 30 درصد وزن پودر، آب تمیز در ظرف مناسبی ریخته کم کم پودر را به آن اضافه و مخلوط کنید و کمی صبر کنید تا چسب قوام یابد. سپس چسب را هم زده و در صورت نیاز آب اضافه کنید تا غلظت مورد نظر بدست آید. چسب را با استفاده از شانه های مخصوص روی سطح مورد نظر کشیده کاشی را در جای خود قرار داده و با فشار آن را چسبانده و تراز نمائید.
-ضخامت 2 تا 3 میلیمتر چسب کافی است و مصرف بیشتر موجب افزایش هزینه خواهد بود. برای بدست آوردن نتیجه بهتر توصیه می شود کاشی را کاملاً زنجاب نمایید. برای نصب کاشی روی کاشی قدیمی لعاب کاشی قدیمی را با تیشه یافرز زخمی نمایید. حداقل دمای مناسب برای کار با این چسب 5 درجه سانتیگراد است. میزان مصرف چسب بسته به سطح زیر کار متفاوت است ولی بطور متوسط حدود 2 تا 4 کیلوگرم در متر مربع می باشد.
-مشخصات فنی:
حالت فیزیکی: پودر رنگ: خاکستری مقاومت فشاری: بیشتر از cm2 / kg 180 بسته بندی: کیسه های پلاستیکی 20کیلوگرمی |
نکات ایمنی : ضمن توصیه به رعایت کلیه نکات ایمنی عمومی، هنگام کار از دستکش استفاده نمائید.
صنایع دستی
صنعت سفالگري در سمنان از پيشينه بسياري برخوردار است و استقبال خريداران صنايعدستي از توليدات سفال و سراميک اين استان تاييد کننده توليد آثار بينظير توسط هنرمندان سمناني است. در سالهاي اخير، راهاندازي واحدهاي آموزش سفالگري و سراميک در سمنان و شاهرود موجب احيا و رشد بيشتر اين صنعت در سمنان شده است. در حال حاضر هنرمندان استان سمنان در کارگاههاي سفالگري به ساخت گونههايي ارزشمند کاربردي و تزئيني سفال مشغولند. خلق آثار ارزشمند و شاخص توسط هنرمندان اين استان منجر به انتخاب سمنان به عنوان محل برگزاري دوسالانه سفال و سراميک کشور شد. نبايد فراموش کرد که هنرمندان سفالگر و سراميکساز اين استان در ساير نقاط کشور حضور دارند و در سالهاي اخير صنعتگران مهد سفال ايران نيز خواستار ميزباني از دوسالانه سفال و سراميک شدهاند. لالجينيها که بخش عمدهاي از توليدات سفال مورد نياز کشور را توليد و روانه بازار ميکنند اکنون در تلاشند که ميزباني اين دوسالانه را بر عهده گيرند. قدمت و سابقه تاريخي توليد سفال و سراميک در لالجين به بيش از 700 سال پيش مربوط ميشود و شغل افراد بسياري در اين استان سفالگري است. اتحاديه صادرکنندگان و سفال و سراميک لالجين نيز فعال است و صادرات اين محصولات به کشورهاي هلند، عراق، آلمان، قطر، ايتاليا، فرانسه، انگلستان، کويت، ترکيه و آمريکا نيز محقق شده است. توليد سفال و سراميک 80 درصد کارگاهها به شکل سنتي و با استفاده از چرخ سفالگري است و هدف معاونت صنايعدستي همدان حفظ اصالت هنرهاي سنتي در راستاي رسيدن به اهداف هنرهاي تجسمي است. وجود آموزشکده علمي- کاربردي سفال و سراميک لالجين که از سال 1372 به عنوان اولين مرکز عالي سفال و سراميک تاکنون فعاليت آموزشي در سطح عالي را عهدهدار بوده است، نيز از ديگر ظرفيتهاي موجود در مهد سفال ايران محسوب ميشود. سفال و سراميک لالجين از تنوع بسياري برخوردار است و سفال لعابدار، خام پخت، کاشي کتيبه، نقاشي رو لعابي، کتيبههاي سفالي، سفالهاي تلفيقي با چرم، چوب و پارچه از جمله آثار توليد شده در کارگاههاي لالجين به شمار ميآيد. معاونت صنايعدستي همدان با در نظرگرفتن قابليتهاي مذکور لالجين در تلاش است تا دوسالانههاي بعدي سفال و سراميک را به ميزباني همدان برگزار کند. پيرو مکاتبات انجام شده جمعي از کارشناسان اداره کل هنرهاي تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به بازديد از لالجين و نقد و بررسي شرايط آن پرداختند. اميد است با بررسيها و کارشناسيهاي مستمر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اين رويداد ارزشمند در فضايي که از شايستگي بيشتري براي برگزاري برخوردار است، برگزار شود. 112/ |
ایران باستان
ایران بیش از ۱۰ هزار سال پیشینه یتمدن دارد.نخستین ابزارهای زندگی در فلات ایران کشف شده اند. برخی از اقوام بومی ایران ,نخستین کسانی بودند که جو و گندم را شناختند,ابزارهای سنگی و مفرغی کشاورزی ساختند و جانوران را اهلی کردند.
نخستین نوآوری ها
نخستین آثار سفالی در محل شهر باستانی سیلک,درکشان,و بهترین ظرفهای لعابی و سرامیک از تپه حصار دامغان به دست آمده است.نخستین ابزارهای ریسندگی و بافندگی در غار کمربند,نزدیک بهشهر,یافت شده است که به ۷هزار سال پیش از میلاد مسیح بر می گر دد. نیز آثار جیرفت کهن بیانگر توسعه صنعت و هنر در ایران باستان است. ایرانیان از حدود ۳هزار سال پیش از میلاد,شیوه استخراج فلز و استفاده از آن را آموختند. آهن,مس,برنز,الوار و اسب از جمله محصولاتی بودند که سومری ها و آشوریان به جای خراج از بومیان ایران دریافت می کردند.
تمدن ایلام
ایلامی ها نخستین قومی بودند که حکومت مقتدری در ایران تشکیل دادند. منطقه ی زیر فرمان آنان فراتر از خوزستان بود و بخشهایی از شمال وشرق فلات ایران را نیز شامل می شد. یک حکومت مرکزی پایتختی شهر شوش,برچند ایالت در خوزستان,لرستان,کوه های بختیاری و حاشیه ی خلیج فارس تا بوشهر حکم می راند. ایلامی ها زبان,خط و دین مخصوصی داشتند.
آریایی ها
آریایی ها اقوام کوچ نشینی بودند که با دامداری روزگار می گدراندند.مسکن اولیه ی آنان ,سرزمین ها و چراگاه های شمالی فلات ایران و آسیا بود. وقتی آریایی ها به فلات ایران آمدند به سه گروه تقسیم شدند:ماد,پارت,پارس.
پارس ها در جنوب ایران و استان کنونی فارس و بخشی از ایلام ساکن شدند;هخامنشیان و ساسانیان از این گروه بودند. مادها در غرب ایران,به ویژهدر دامنه های الوند مستقر شدند و بعد ها امپراتوری ماد را به وجود آوردند. پارت ها نیز به خراسان کبیر وارد شدند اشکانیان از این گروه هستند.بخشی از پارتها ,به نام سکاها,بین دریاچه ی خزر و اورال مسکن کردند و بعد ها مزاحمت هایی برای حکومتهای ایران باستان به وجود آوردند. مهاجمان آریایی که اغلب بی سواد بودند,فرهنگ بومی ایران را کسب کردند و در مقابل,جنگاوری را به بومیان ایران آمختند. آریاییان به خاطر برتری نظامی که داشتند بر بومیان ایران مسلط شدند. گویند وقتی آریاییان به فلات ایران وسرزمین هند و اروپا وارد شدند زبان آنان با زبان بومیان در آمیخته شد و تغییر کرد.
دین آریاییان
آریایی ها که از سرزمین های سرد با شب های طولانی به ایران کوچ کرده بودند,به خورشید(مهر یا میترا) و هر جه نورانی بود احترام می گذاشتند. احترام به آتش نیز به دلیل گرمی بخشی و نور آن بود. مدتی پس از استقرار آریایی ها در ایران,پیامبری به نام زر دشت از میان آنان بر خاست و ایرانیان به اهورامزدا-به معنای دانای بزرگ-که در حقیقت خداوند یکتا بود ,معتقد شدند.البته آنانبه فرشتگانی مانند آناهیتا یا ناهید که فرشته ی آب بود و نیز مهر یا میترا که فرشته ی خورشید بود,احترام می گذاشتند. دین زردشت در زمان ماد ها و هخامنشی ها شکوفا شد و پیروان زیادی را پیدا کرد.
نخستین امپراتوری آریایی ها
مادها نخستین امپراتوری ایران را به وجود آوردند و بیش از ۱۵۰سال بر نواحی غرب ایران از همدان تا آذربایجان و بخشهایی از میان رودان حکومت می کردند. اگمتنو مرکز حکومت مادها بود که چندی بعد به هگمتانه مشهور شد. هگمتانه یادآور گردهمایی بزرگ مادها برای انتخاب دیااکو در حکم نخستین پادشاه ماد بود. دیااکو,که خود را داور می نامید,۷۰۶سال پیش از میلاد قبیله های ماد را بر ضد آشوریان متحد کرد و کوشید به سلطه ی آنان بر مادها خاتمه دهد. این آرزو در زمان حکومت هوخشتره ,فرزند او به حقیقت پیوست. مادها۶۱۲سال پیش از میلاد شهر نینوا -پایتخت آشوری ها- را به کمک بابلی ها تسخیر کردند وبر حکومت ظالمانه ی آشوریان خاتمه دادند.
ساخت و بررسی ریزساختار لعاب متالیک پرسلانی
( Pb ، Cu )
چکیده
هدف از این پژوهش ساخت و بررسی ریزساختار لعاب متالیک در شرایط اتمسفري کوره رولري پخت پرسلان بوده است. براي ساخت این لعاب که جزء دسته
میباشد، مبناي فرمولاسیون فریت سربی در نظر گرفته شده و از اکسیدهاي مس، آهن، منگنز و قلع در آن استفاده شده ( Self Reduction ) لعاب هاي خود احیا
است. به این منظور ترکیبات مختلفی با درصد هاي متفاوت از اکسید هاي مذکور تهیه شد. پس از مشاهده و بررسی سطوح آنها، بهترین نمونه از لحاظ جلاي فلزي
زبري وناصافی سطح لعاب و ایجاد کریستالیزاسیون سطحی را ( SEM ) جهت مطالعات بعدي انتخاب گردید. بررسی ریزساختار بوسیله میکروسکوپ الکترونی
عنصر اکسیژن نیز نشان دهنده این واقعیت است که فازهاي اکسیدي درمناطقی از سطح که جلاي فلزي دارند به ندرت دیده شده و MAP نشان داده است. تصاویر
1120 نشان می دهد، همچنین °C نیز پایداري فاز مس فلزي را تا دماي XRD عمل احیا اکسیدها توسط عوامل داخلی لعاب بخوبی انجام گرفته است. نتایج آنالیز
1180 این فاز از بین رفته و فاز آهن بصورت فلزي ظاهر می شود. °C تایید می کند که در دماي
.
مقدمه
لعابهاي احیایی، لعاب هایی هستند که بر اثر واکنش احیا در اکسیدهاي رنگ دهنده آن، تعویض ظرفیت انجام شده و تغییر
رنگ ایجاد می شود که معمولا این واکنش ها در محیط پخت اکسیدي صورت نمیگیرد. یکی از روش هاي ایجاد شرایط
احیا شامل به وجود آوردن اتمسفر احیایی در هنگام پخت میباشد که در این روش با ایجاد دود در محیط پخت و کمبود
اکسیژن شرایط احیا فراهم خواهد شد. در این روش کنترل دقیقی بر میزان اتمسفر نخواهیم داشت. روش دیگر ایجاد
است، به این معنی که با افزودن موادي به لعاب که خاصیت اکسید شوندگی (Self – Reduction) شرایط خود احیایی
دارند شرایط را براي احیاي اکسید هاي مورد نظر فراهم آوریم. براي مثال می توان به پودر برخی از فلزات از قبیل سیلسیم
، آلومینیوم و به طور کلی به اکسید هاي عناصر واسطه که داراي چند حالت اکسایشی هستند اشاره نمود. البته افزودن این
مواد به لعاب در پاره اي از موارد خود باعث به وجود آمدن عیوبی در لعاب خواهد شد، که همین عیوب مصرف آنها را در
[1- داخل لعاب محدود خواهد کرد. [ 3
در برخی از نقاط اسپانیا صنعتگران قدیمی لعاب هاي لوستري را که به وسیله اعمال رنگ محتوي مس و نقره که با آب و
اسید مخلوط می شوند روي سرامیک اعمال می شد، را همان لعاب هاي متالیک سنتی تعریف کرده اند. بعد از این اعمال
در یک اتمسفر کاهنده آنیل میشود و در داخل کوره رنگ خام با سطح لعاب واکنش میدهد و پس از پخت و شستشوي
رنگ باقیمانده، تزئینات فلزي زیر آن آشکار میشده است. به هر حال این تکنیک یکی از قدیمی ترین تکنیک هاي
شناخته شده براي رسیدن به نانو کامپوزیت فلز–شیشه تحت شرایط کنترل شده بدون نیاز به خلا بالا یا محیط کاملا تمیز
4] در تکنولوژي لوستر هاي سنتی اصل بر این اساس است که فرایند تعویض یونی در لعاب صورت میگیرد. - است. [ 5
بدین شکل که مس و نقره موجود در رنگ خام با عناصر قلیایی تعویض یونی انجام میدهند. اساس این کار تعویض یون
نفوذ یون هاي قلیایی در لعاب و احیاي یون هاي فلزي به نانو ذرات فلزي است. Ag , Cu به وسیله (Na , K) هاي قلیایی
آنالیز شیمیایی در طول فرایند تشکیل لایه فلزي مشخص کرده است که احتمال تشکیل مس در لایه سطحی روي لعاب،
[4- مرتبط با کاهش قلیایی در سطح لعاب است. [ 7
در تحقیق حاضر سعی شده است تا با ساخت لعاب احیایی در شرایط اتمسفر کوره هاي رولري پخت پرسلان با توجه به
عوامل افزوده به لعاب، شرایط را براي ایجاد لعاب خود احیا فراهم نماییم. براي نیل به این هدف به بررسی اثر اکسیدهاي
مختلف و درصدهاي مختلف وزنی آنها و دست یابی به درصدهاي بهینه هر یک از اکسیدهاي مصرفی همراه با ایجاد
بهترین اثرات درخشش فلزي پرداخته ایم.
مواد و روش تحقیق
هدف از این تحقیق نقش اکسیدهاي بوجود آورنده رنگ متالیک در یک لعاب با پایه سربی بوده است. ابتدا یک لعاب
پایه با فرمولاسیونی که در جدول ( 1) آمده است، در نظر گرفته شده است. سپس با متغیرقرار دادن نوع و مقدار اکسید هاي
فلزي به کار رفته در آن که عامل ایجاد رنگ متالیک هستند تعدادي نمونه آماده و مورد بررسی قرار گرفت