سفالگری در لالجین قدیم چگونه بوده است

سفالگری در لالجین قدیم چگونه بوده است (همدان)
گفتار زیر بخشی از یادداشتهای نگارندگان است كه در ماموریت به كردستان و لرستان و كرمانشاهان فراهم شده است.
لالجین ده بزرگی است از بخش بهار همدان و در ۱۸ كیلومتری شمال آن و پیرامون ۶۲۰۰ تن جمعیت دارد و پیشه بیشتر مردمان آن سفالگری است. لالجین ۵۶ دكان، ۶ مسجد، ۲ گرمابه زنانه، یك گرمابه مردانه، یك دبستان پسرانه و یك دبستان دخترانه دارد. آگاهیهای زیر از گفته استاد صادق عظیمی بزرگترین استاد سفالگری لالجین است.
چگونگی سفالگری
خاك سفالینه ها را از زمینهای پیرامون ده بر میدارند و آن را «خاك كوزه» یا «خاك قصبه» می نامند. این خاك ارزشی ندارد و تنها برای آوردن آن به كارگاه، باری یك تا دو ریال به مالداران میپردازند. این خاك را به صورت كلوخهای بزرگ كنده شده با تخماق چوبی میكوبند و پس از آن كه نرم شد غربال میكنند و در اطاق كوچكی بنام «تُرپاخْدانْ» (خاكدان) میریزند و انبار می كنند.
ساختن گل
از خاك نرمی كه یاد كردیم هر بار به اندازه ای که لازم دارند بر میدارند و در یک لانجین میریزند و به آن چندان آب می افزایند تا به صورت دو غاب در آید. این دوغاب گل را «لُوا» می نامند. لانجینی كه گفتیم نزدیك یك حوض كوچك آجری گذاشته شده است و در كنار گوشهای از آن حوض، پسر بچه ای نشسته والكی در دست دارد و پسر بچه دیگری با یك كاسه سفالی از لالجین دوغاب بر میدارد و كاسه كاسه در الك می ریزد. آنچه از الك می گذرد در حوضی گرد می آید و پنج تا شش روز در آن می ماند تا بصورت گل نیمه خشك در آید. ولی سه روز پس از آنكه «لُوا»در حوض ماند برای آنكه بتوان به آسانی در هنگام خود آن را از حوض بیرون آورد با كاردی به صورت چهارخانه های شطرنجی می برندش و سپس می گذارند همچنان بماند تا روز پنجم یا ششم كه آن را می كنند و بیرون می آورند و به كارگاه می برند. برای اینكه این گل خشك نشود در اطاق سرد و نمناك و سرپوشیده ای كه دیوارهای كلفت و چند سوراخ هواكش در سقف دارد و برای همین كار ساخته شده می گذارند.
حال آوردن گل «ورز دادن»
چند پسر خردسال در اطاقی كه گل نیم خشك را در آن گذاشته اند و به ورز دادن تكههای آن میپردازند. و برای حال آوردن آن هشت بار تكه را لگد مال میكنند هر بار آن را نخست پهن و هموار سپس گرد و گلوله مینمایند. نشانه حال آمدن گل چسبناك شدن آن است.
افزار های سفالگری
- سنگ «گل فشاری»
تخته سنگ همواری است به درازای یك متر و پهنای نیم و آن را به گویش خود «پالچیخْ باسانْ» مینامند. این تخته سنگ در دست راست سفالگر گذاشته شده است و پسر بچه ای پشت سر آن ایستاده و از گل ورز داده برمیدارد و روی آن گولههای كله قندی میسازد و به سفالگر كه نزدیك او پشت دستگاه نشسته است میدهد. روی سنگ «گل فشاری» را همیشه نمناك نگه می دارند و چون رفته رفته گل به آن می چسپد هر چند گاه یك بار با كار تراش (شرح آن در زیر داده شده است) گل های آن را می تراشند و پاك می كنند. - كار تراش
كار تراش افزاری است برای تراشیدن و پاك كردن گل از سنگ گل فشاری (در بالا یاد شد). این افزار دو تكه دارد: كاسه لعابی- الف ـ تیغه ای پهن و آهنی و راست گوشه و تخت به درازای پانزده سانتی متر و پهنای ده سانتی متر كه از یك درازا در دسته چوبی كار تراش فرو برده شده است.
- ب ـ دسته چوبی، چوبی است استوانه ای به بلندای بیست سانتی متر و از یك سو درازا در میان شكافی به درازی پانزده سانتیمتر دارد كه تیغه كار تراش در آن جای گرفته است.
در دست چپ سفالگر در گودال كوچكی در نزدیكی دستگاه یك كاسه لعابی را جای دادهاند و در آن آب ریخته اند. سفالگر هنگام كار، با آب این كاسه دستهای خود را تر میكند تا گل به آن نچسبد.- سوزن « اینَ »
سوزنی است به درازای شش سانتی متر با دسته ای كوتاه و چوبی به درازای چهار سانتی متر كه برای كم كردن و برش دادن و خط انداختن گلی كه بر روی دستگاه است و میخواهند از آن چیزی بسازند بكار می رود. - تیماج
پاره چرمی است راست گوشه به درازای ده سانتی متر و پهنای دو سانتی متر. سفالگر برای هموار كردن لبه سفالین آن را تا میكند و انگشت های شست و نشانی خود بر لبه سفالینه چنان نگاه می دارد كه یك بخش آن در درون سفالینه و بخش دیگر در بیرون جای بگیرد. با چرخیدن دستها «تیماج» لبه سفالینه را یكسان هموار میكند. - مُشْتَ
افزاری است مسی، نازك، تخت، درازای آن هشت سانتی متر و پهنای آن (در پهن ترین بخش) ۵ سانتی متر است و آن را هنگام كار و چرخیدن دستگاه برای هموار شدن بیرون سفالیه در جایی كه خمیدگی دارد نگاه می دارند. - تراش
افزاری است آهنی و تخت به درازای ۱۵ سانتی متر و پهنای آن (در پهن ترین بخش) ۳ سانتی متر و مانند میخ سر كج (میخ طویله) است. این افزار را در تراش دادن سفالینه به كار می برند. - چرخ
دستگاهی است از چند جزء زیر كه در یك محفظه گلی آجری (تقریباً به شكل میزی كه سه سوی آن بسته باشد) جای دارد و تنها بخشی از صفحه بالایی آن از سوراخی كه درون این محفظه است دیده می شود، سفالگر بر یك سه پایة چوبی یا بر یك نشیمن گلی در پشت این محفظه مینشیند و گلی را كه می خواهد از آن فالینه بسازد در جایی از این محفطه كه سوراخ است بر روی صفحه چرخ میگذارد.قالب- الف ـ یك صفحه گرد از چوب گردو به كلفتی 5 سانتی متر و پیرامون ۹۴ سانتی متر كه گل را برای ساختن سفالینه روی آن می گذارند بخشی از این صفحه از سوراخ محفظه گلی كه در بالا گفتیم پیداست. این صفحه را (سر چرخ) «چرخ باشی»می نامند.
- ب ـ یك صفحه گرد دیگر از چوب گردو به كلفتی ۷ سانتی متر و پیرامون ۲۲۰ سانتی متر كه از میان آن یك چوب كلفت استوانه ای (نگاه كنید به ج)گذشته است این صفحه به فاصله ۷۵ سانتی متر در زیر سر چرخ جای دارد و سفالگر هنگام كار با یك پا به روی آن می زند و از این زدن، چرخ را به گردش در می آورد.
- ج ـ یك چوب استوانه ای به كلفتی ۴ سانتی متر و به درازای ۴۰ سانتی متر كه از میان صفحه زیرین میگذرد و بخش بزرگی از آن در بالای این صفحه و بخش كوچكی از آن در زیر این صفحه جای دارد. از میان این چوب یك میله آهنی میگذرد.
- د ـ یك میله آهنی استوانه ای به درازای یك متر كه از میان چوب استوانه ای كه در بالا یاد شد و سر بالای آن در «سرچرخ» فرو رفته و سر دیگر آن در یك بلبرینگ در درون زمین جای دارد.
- ه ـ یك بلبرینگ كه در زمین جای دارد و سر میله آهنی در آن میگردد. پیش از این به جای بلبرینگ یك تكه چوب سخت بكار می بردند. درون این چوب را خالی میكردند و در آن روغن چراغ میریختند تا میله آهنی به نرمی و آسانی بچرخد.
- و ـ یك پاره چوب چهار بر و بلند كه دو سر آن به دو دیواره محفطه گلی فرو رفته و از زیر سر چرخ میگذرد و میله آهنی در یك فرو رفتگی هلالی كه در میان آن است می گردد. میان این چوب و سر چرخ و چوب استوانه ای (ج) اندكی فاصله است.
- زـ پاره چوب چهار بر پهن و و كوتاهی كه به میان چوب (و) در جایی كه آن چوب فرو رفتگی دارد و میله آهنی از آن می گذرد كوبیده شده است. میل آهنی از میان چوبهای (و) و (ز) می گذرد. پیوند دو صفحه گرد و میله های چوبی و آهنی چنان است كه هرگاه یكی از آنها را به جنبش در آورند تمام به چرخش در می آید.
سفالی است گرد به اندازه «سر چرخ» ولی كمی نازكتر هنگام كار قالب را روی «سر چرخ» و گل سفالینه ساخته شد آن را با قالب از روی سر چرخ بر میدارند و كنار میگذارند. هر سفالگر قالب های فراوان دارد زیرا برای ساختن هر سفالینه یك قالب لازم است.- زیر قالب (قالِبْ آلتی)
برای اینكه قالب روی «سر چرخ» نلغزد یک حلقه گلی بقطر قالب و « سر چرخ » درست می كنند و میان آن دو می گذارند.
چگونگی كار سفالگری
نخست سفالگر پشت دستگاه روی یك صندلی یا چهار پایه چوبی یا یك سكوی كوچك می نشیند و پای راست خود را بر صفحه زیرین چرخ می گذارد و با جنبشی چرخ را به گردش در می آورد. سپس یكی از چانه های كله قندی گل را بر قالبی كه «روی سر چرخ» گذاشته شده است می گذرد و دیواره آن را با انگشتان دو دست آهسته آهسته به سوی پایین میكشد و به روی قالب كه با آب تر كرده است می چسباند. برای اینكه گل به قالب نچسبد پس از گذشتن آن كمی خاك نرم در میان رویه قالب میپاشد ولی بقیه رویه آن را با آب تر میكند. این خاك نرم نمیگذارد كه گل به قالب بچسبد و اگر بچسبد پس از خشك شدن شدن ترك بر میدارد.
پس از آنچه در بالا یاد شد، سفالگر با بالا بردن دو دست خود دركنار دیواره گل، آن را هموار و كم كم گلهای زیادی را از آن جدا می كند و رفته رفته به شكلی كه میخواهد در میآورد. برای خالی كردن درون گل و نازك كردن دیواره آن، شست دست چپ را در میان آن میگذارد و اندك اندك تا آنجا كه میتواند فرو می برد. دست راست او همواره به دیواره گل است تا نریزد. پس از اینكه گل به شكل ظرفی كه میخواهد در آمد آن را با «مُشْتَ» هموار میكند و گلهای زیادی را در لبه ظرف گرد آمده است با سوزن میگیرد و لبه ظرف را با «تیماج» به شرحی كه پیش از این یاد شد هموار میكند. دراین هنگام كار ساختمان ظرف، در یك مرحله به پایان رسیده است. آن را با قالب از روی چرخ بر می دارد و در جایگاه سر پوشیدهای كه چند هواكش درسقف دارد میچیند. سفالینه دوازده ساعت در آنجا می ماند تا اندكی خشك شود و پس از آن و با افزارهایی كه در بالا یاد شد میتراشد و نقشهایی در آن پدید میآورد.
پس از تراش، ظرف را یك شبانه روز در جایی از كارگاه كه آفتاب نمیتابد میگذارند تا نتركد و سپس آن را برای خشك شدن، یك هفته در آفتاب میگذارند و پس از آنكه خشك شد به كوره می برند و برای پختن در كوره میچینند، پس پختن، سفالینه را لعابكاری میكنند و دوباره به كوره می برند تا لعاب آن بپزد.
كوره:
كوره سفالگری گلی و دو آشكوبه است. آشكوبه پایین آن برای افروختن آتش و پختن رنگ است و آشكوب بالا سوراخهای فراوان دارد كه از آنها شعله و گرما به ظرفها میرسد.
دورادور آشكوب بالا سه ردیف طاقچه است. این طاقچه ها شیارهایی در دیوار كوره است كه تیغه های سفالی در آن فرو برده شده است. بر روی این تیغه ها ظرفهایی را كه می خواهند بپزند میچینند.
رنگهای سفالگری:
سفالگران لالجین رنگهای زیر را می شناسد و برای لعاب دادن سفالهای خود به كار می برند:
رنگ سبز ـ برای درست كردن رنگ سبز مادههای زیر را به كار می برند:
- قلیا ـ و آن گیاهی است كه در شوره زار می روید. قلیای سفالگران باید شیرین باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به كار می برند. قلیا رادر كوره ای چنان می سوزانند كه شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال می خرند و آن را می كوبند و نرم می كنند.
- سنگ سفید - سنگهای سفید را از بستر رودخانه پیرامون لا لجین فراهم میكنند و سفالگران هر باری از آن را بیست و پنج ریال می خرند و آن را می كوبند و خرد می كنند.
- شیشه- ده من قلیا و ده من سنگ سفید را كوبیده را درهم میكند و برخاكستر نرمی كه در پیرامون آتش كوره است می ریزند تا آب شود. ماده ای كه از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست می آید « شیشه » می نامند.
- سرب پخته- سه من سرب را در تابه ای ( « تابه» را به گویش خود « توا1 » می نامند) می ریزند و آن تابه را در كوره می گذارند. سرب كم كم آب می شود و پس از آن كه تمام آن گداخته شد كمی كمتراز یك من قلع در آن می اندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد.
بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاكستر پدیدار می شود كه آن را با سیخی به كنار تابه می كشند و آن رفته رفته خود را می گیرد و به رنگ زرد زرنیخی در می آید و این كار چندان ادامه می یابد كه تمام همبسته به همان صورت در آید. ماده ای كه به این روش در كنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و كمی قلع در آن می اندازند تا به بینند جرقه ای از آن می جهد یا نه. اگر جست می گویند سرب پخته است و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» كه دو دسته چوبی دارد می گذارند تا خنك شود. - مس سوخته - مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاكستر پیرامون آتش كوره می ریزند تا بسوزد. از سوختن آن، ماده ای مانند خاكستر به دست می آید كه « مس سوخته» نامیده می شود.
- لاجورد- مقداری لاجورد طبیعی را ( كه آن را لاجورد خارجی می نامند) بر سنگی می ریزند و سپس سنگ دیگری می سایند و كم كم آب به آن می افزایند تا به صورت آبگون در آید.
- پستاهی - دو من شیشه ( نگاه كنید به بالا)، دو من سرب پخته و یك من سنگ سفید را درهم می كنند و آن را در دستگاهی به نام آسیا می ریزند و با آب می آمیزند . ماده آبگونی که از آسیاب بیرون می آید سفید چركین است و آن را یك « معیار» یا یك « پستاهی» می نامند.
ساختن رنگ سبز: ۱۸۰ مثقال مس سوخته را با یک پستاهی و دو مثقال ونیم لاجورد در هم و در آسیاب آمیخته و نرم میكنند. ماده آبگونی كه به دست می آید رنگ سبزی است كه می خواهند ولی در این هنگام سفید و چركین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در كوره پدیدار می شود. این آبگون را از كتان می گذارنند تا برای رنگ آمیزی آماده شود.
رنگ زرد: دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم می آمیزند و در « توا» می ریزند وآن را در كوره می گذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» بیرون می آورند و در ظرف پر از آبی می ریزند. چون این آب سرد وآن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت ماده ای خشك و پوك در می آید كه آن را می كوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون می كنند و از كتان می گذارنند.
رنگ قهوه ای: یك پستاهی و نیم من « ملغ»2 كویبده در آسیاب می ریزند و با افزودن آب، آبگونی درست می كنند و سپس آن را از كتان می گذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه، و اگر كمتر باشد رنگ سركه ای از آن به دست می آید.
رنگ لاجوردی: هشت من سرب پخته و یك من قلع را در كوره آب می كنند و می گذارند سرد شود و سپس آن را می كوبند و دو من از این كوبیده را با یك من سنگ سفید و دومن شیشه و ۳۶ مثقال لاجورد می آمیزند و با آب در آسیاب نرم می كنند و آن را از كتان می گذرانند.
لعاب كاری
برای لعاب كاری (رنگ لعابی دادن به سفالینه های كوچك)، انها را در رنگی كه می خواهند فرو می برند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ كَعْبْ آنها را پاك می كنند تا هنگام پختن كه سفالیینه ها را روی هم می چینند به یكدیگر نچسبد. برای لعاب كاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با كاسه كوچكی روی می ریزند.
برای این كه بدانند غلظت رنگ به اندازه است یا نه نخست یك سفالینه را در آن فرو می برند و بیرون می آورند و سپس با خراشیدن رنگی كه بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در می یابند. اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب می افزایند و اگر كم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیكی كوره می گذارند تا اندكی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابكاری در ظرفهائی به كار می رود كه سراسر آنها باید یك رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد.
در لعاب كاری لانجین و كوزه كه هم بزرگ و هم كلفت هستند، لعابی از پستاهی و ۱۸۰ مثقال سرب پخته به كار می برند و ماده دیگری به آن نمی افزایند.
پختن سفالینه ـ پیش از آن كه كوره را روشن كنند استاد در كوره می رود و شاگردان سفالینه های لعاب زده را یكی یكی به او می دهند و او آنها را روی طاقچه ها می چیند. استاد سفالینه ها را چنان می چیند كه آنهائی را رنگ مشگی دارند به آتش نزدیك تر و آنهائی كه رنگ زرد خورده اند از آتش دور تر باشد و نیز دقت می كنند كه سفالینه ها از هم فاصله ای داشته باشند تا به هم نچسبند زیرا اگر هنگام پختن به هم بچسبند پس از آن از هم جدا نمی شوند.
برای این كه ظرف های بر هم چیده به هم نچسبد، سه شاخه ای سفالین به نام « سه پایه»( نگاه كنید به شكل) به كار می برند. شكل سه پایه ها گاهی كمی با هم فرق و بستگی به نوع سفالینه ها دارد. چون جای سه پایه پس از پختن در ظرفها باقی می ماند، برای پختن سینی وظرف های مرغوب سه پایه به کار نمی برند و آنها را در ظرف سفالینی به نام « قابلمه» می گذارند و قابلمه ها را رویه هم می چینند و تنها برقابلمه بالائی در می گذارند.
این كار دشوار است و جا و گرمای بیشتری می خواهد ورنگ ظرفها را هم به هنگام پختن نمی توان دید از این رو این گونه ظرفها را گران تر می فروشند. كَعْبْ این گونه ظرفها لعاب ندارد زیرا اگر لعاب داشته باشد به قابلمه می چسبد و از آن جدا نمی شود.
پس از چیدن همه ظرفها، كوره را روشن می كنند و گرمای آن را كم كم بالا می برند. پس از آن كه ۱۰ ساعت از روشن كردن كوره گذشت، استاد چوبی را از سوراخ در كوره به درون آن فرو می برند، گرمای كوره این چوب را شعله ور می كند و او در روشنائی آن چوب، ظرفها را می بیند. اگر لعاب آنها هموارو یكسان و درخشان باشد، رنگ را خوب و رسیده می داند و اگر تار باشد گرمای كوره را بیشتر می كند تا رنگ برسد. اگر در دادن گرما دقت نشود رنگ خراب می شود و سفالینه بی ارزش خواهد شد. پس این بخش از كوزه گری بسیار مهم است و به گفته استا د صادق، تمام هنر كوزه گری در همین جاست.
پختن ظرفها دوازده تا چهارده ساعت به درازا می كشد، پس از آن كوره را خاموش میكنند و برای سردشدنش سوراخ بالای آن را یك شبانه روز باز میگذارند.
سفالگران لالجین بشقاب، سینی، نمكدان، زیر سیگاری، استكان، فنجان، كوزه آب، خمره های كوناگون و دیزی و …… میسازند. برای این كه لانجین كه ظرف بزرگ است سبكتر در آید و زودتر بپزد به گل آن كاه الك كرده میافزایند. لانجین را خام لعاب میدهند وپس از لعاب دادن در كوره می پزند.
دیزی را از خاك سرخ می سازند و لعاب به آن نمیزنند. كوزههای آب همیشه بیعاب ساخته میشود.
درون خمرههای سركه و ترشی و مربا را لعاب می زنند.
مدت كار و دست مزد روزانه كارگران
سفالگران همیشه به جز زمستان روزی دوازده ساعت از شش بامداد تا شش شب كار می كنند.
كارگران سفالگری به سه دسته زیر بخش می شوند:
- چرخكارـ چرخكار پشت چرخ سفالگری می نشیند و چنانكه در بالا شرح داده شد از گل خام، سفالینه می سازد. مزد روزانه او ۵۵ تا ۶۰ ریال است.
- گل مال ـ گل مال در « توپاخ دان» كار می كنند و كار او ورز دادن گل خام است و مزد روزانه اش 33 ریال است.
- پادوـ پادو كارگر خردسالی است كه ماهیانه ۱۵۰ ریال مزد می گیرد و كارهای كوچك گوناگون را در كارگاه انجام می دهد. و در هر كارگاه معمولاً دو چرخكار، چهار گل مال و چندین پادو كار می كنند.
پی نوشت:
- « توا» ظرفی است به شكل بیضی با دیواره ای به بلندی پیرامون چهار سانتیمتر كه یكی از دو سر آن به اندازه ۱۰ سانتیمتر دیوار ندارد
- ملغ – ماده ای است مانند زغال سنگ كه در كانهای پیرامون هم به دست می آید.