بررسي سفالينههاي بدست آمده از گذر يوز داران شهر یزد
(( متن حاضر مربوط به سال 83 میباشد که حدود چند روزی بود در یزد مستقر شده بودم. در حال بررسی بافت تاریخی شهر یزد بودم که سفالهایی نظرم را جلب کرد که نسبتا با توجه به فضایی که حفاری شده بود خیلی زیاد بود. همین امر سبب شد تا اولین اطلاعات از شهر یزد در خصوص سفال را گردآوری و مستند نمایم. متن ذیل را تقدیم به علاقمندان موضوع باستانشناسی شهر یزد می نمایم. ))
با مطالعه آنچه كه در مورد شهر يزد و آثار آن در متون نگارش شده است و آنچه در حال حاضر موقعيت آثار نشان مي دهد نمي توان در مورد ادوار تاريخي شهر يزد به اتفاق نظر قطعي دست پيدا كرد و با توجه به پراكندگي آثار و تاريخگذاري آنها اين سئوال همچنان مطرح خواهد ماند كه يزد كي و چگونه گسترش يافته است .
آنچه بر نحوه گسترش و مركزيت هسته اوليه يزد مطرح مي باشد مي تواند فقط بخشي از واقعيت امر باشد. مطالعه آنچه كه در زمينه پژوهشهاي باستانشناختي در محدوده بافت تاريخي شهر يزد صورت گرفته اطلاعات چنداني ارائه نمي نمايد كه بتوان به صورت علمي و مستند در مورد ادوار تاريخي مطرح در اين شهر اظهار نظر نمود حال تنها راه كار در اين خصوص مطالعات سيستماتيك و منظم باستانشناختي است كه به تمام سئوالاتي كه مطرح است جواب قانع كننده اي ارائه دهد.
يك قطعه سفال مي تواند در تاريخ گذاري تاثير گذار باشد ولي اين امر مستلزم اين است كه اين سفال چگونه پيدا و معرفي مي شود ، به اين معني كه اين مواد فرهنگي در جاي اصلي خود معني و مفهوم پيدا مي كند . جاي جاي اين شهر ناگفته هاي زيادي در خود جاي داده است كه تاكنون هيچ مطالعه اي بر روي آنها صورت نگرفته است و شايد در طول سالها مواد فرهنگي زيادي در فعاليتهايي كه در منطقه انجام گرفته بدست آمده ولي كاري بر روي آنها صورت نگرفته باشد يا حداقل گزارش نگرديده است.
گذر يــوزدارن از جمله معبرهايي است كه در محله فهادان قرار دارد و در گذر زمان اتفاقات زيادي را پشت سر گذاشته است. در اين منطقه بناهاي زيادي از ادوار تاريخي اين شهر وجود دارد كه از سده هاي پنجم تا ادوار متاخر اسلامي وجود دارد كه به نوعي راه ارتباطي آنها از اين گذر مي باشد .
آنچه كه اين متن بواسطه آن نوشته شده بدست آمدن تعدادي سفال در ابتداي يكي از كوچه هاي اين گذر بود. در فضايي كمتر از يك متر مربع ( 80*1 متر ) وبه عمق يك متر در ابتداي كوچه پشت ساختمان موزه حيدرزاده جهت نصب علمك گاز اين فضا مورد حفاري قرار گرفته بود كه تعدادي سفال نظر مرا به خود جلب نمود كه به نوعي اولين يافته هايي بودند كه مي توانستند شروعي به فعاليتهاي باستانشناختي مد نظر پايگاه باشد .
شايد اين مواد فرهنگي از نظر عام ارزش زيادي نداشته باشند ولي تاريخ اين گذر را در خود حفظ كرده اند چرا كه هر يك از اين سفالينه ها سندي است در جهت اثبات ادوار تاريخي بافت تاريخي شهر يزد مطرح باشد .
در اين فضاي محدود كه بدون ملاحضه علمي مورد حفاري قرار گرفته دهها قطعه سفال بدست آمده كه منحصرا به شرح آنها مي پردازيم .
پس از جمع آوري كار طبقه بندي و مطالعه بر روي آنها را آغاز نمودم .
سفالهاي بدست آمده مشتمل بر دو گروه هستند:
1 ـ سفالهاي لعابدار
2 ـ سفالهاي ساده ( بدون لعاب )
1 ـ سفالهاي لعابدار:
اين نوع سفالها كه از اين محل بدست آمده اند از تنوع بسيار زيادي نسبت به فضاي مورد نظر برخوردار است. سفالهاي لعابداربدست آمده يكرنگ و لعاب پاشيده و سفالينههاي سفيد وآبي و سفال با نقاشي زير لعاب شفاف مي باشند .
سفالينه هاي اين گروه به فرم هايي از لبه بصورت برگشته به بيرون و ساده و پهن و بدنه و كف ظرف بوده كه كف هاي بدست آمده به صورت هاي ساده و پايه دار هستند كه همگي بوسيله چرخ ساخته شده اند .
خميره هاي اين سفال ها قرمز و نخودي با تمپر شن و پودر شن ( ماسه ) كه در حرارت مناسب پخته شده اند . نكته قابل توجه اين كه خاك مورد استفاده براي اين نوع سفال ها خاك رس و خاك چيني ( كائولن ناخالص ) استفاده شده است كه بيشتر در نوع سفالهاي سفيد و آبي استفاده گرديده است .
2 ـ سفالهاي ساده ( بدون لعاب ) :
اين سفالينه ها مشتمل بر سه گونه مي باشد :
1 ـ سفالهاي نخودي 2ـ سفالهاي قرمز 3 ـ سفال آشپزخانه اي
1 ـ سفالهاي نخودي كه غالب سفالهاي بدست آمده را شامل مي شود به فرم لبه به صورت ساده و برگشته به بيرون و بدنه هاي ساده و نقش دار با نقوش كنده هندسي و خطوط موازي و هاشور مي باشد كه سفالهاي منقوش ،درصد خيلي كمي از آنها را تشكيل مي دهند . كف هاي اين گروه نيز بصورت ساده محدب مي باشند . اين سفالينه ها نيز چرخ ساز بوده و تمپر آنها را شن و پودر شن ( ماسه ) تشكيل مي دهد و پخت اين نوع نيز كامل بوده است .
2 ـ سفال هاي قرمز كه درصد كمتري از كل مجموعه سفالينه هاي بدست آمده را تشكيل مي دهد شامل فرم هايي از بدنه و كف سفال است كه در بعضي موارد اين سفالينه ها داراي پوشش گلي نخودي مي باشند .
3 ـ سفال هاي آشپزخانه اي چنانكه اشاره رفت غالب سفال هاي بدست آمده از نوع نخودي مي باشد در اين بين سفال قرمز درصد كمتري را به خود اختصاص داده است و تنها يك مورد سفال آشپزخانه اي بدست آمده است كه اين سفال بخشي از كف وبدنه را شامل مي شود وچرخ ساز بوده است .
با توجه به اين كه اين يافته ها در محلي بدست آمده كه بدون ملاحظات علمي بوده ولي بدليل مطالعه ادوار تاريخي شهر يزد از آنها به عنوان مدارك بدست آمده در جهت شناسايي ادوار تاريخي استفاده ميكنيم كه ميتوان سفالينههايي مربوط به دوره هاي ايلخاني و تيموري و در چند مورد به اوائل دوره صفوي و در پارهاي موارد دوره هاي متاخر را در ميان آنها مشاهده نمود و نكته قالب توجه اين است كه اغلب سفالها مربوط به دوره هاي ايلخاني و تيموري مي باشند .
اين نظر چندان نميتواند قاطع باشد چرا كه اين سفالينه ها حاصل حفاري علمي نيست و به نوعي مضطرب هستند ولي با توجه به نمونه ها و فرم و نوع ساخت بيشتر به سفالهاي اين دوره ها نسبت داده مي شود .
اميد است با فراهم شدن زمينه هاي
مطالعه علمي و برنامه ريزي شده بتوان ناگفته هاي تاريخي اين شهر را بدست آورد