آباده در دوران باستان و صدر اسلام
برداشت از کتاب بازی های محلی آباده نوشتهٔ جمشید صداقت کیش،۱۳۶۰
آنچه از تاریخ باستان ایران مستفاد میشود آن است که از دوران هخامنشیان در میان طوایف چادرنشین فارس ما بنام کرد بر می خوریم و این کردها بویژه در دوره ساسانیان در نواحی مرکزی ایران در میان اصفهان و آباده زندگی میکردهاند. اما از نحوهٔ زندگی و چگونگی چادرنشینی آنان اسناد و مدارکی در دست نیست و بنابراین بحث در اینباره به زمانی واگذار میشود که تحقیقات دانشمندان در این زمینه تکمیل گردد.
با این موضوع ما بر میخوریم به باتلاقها یا دشتهایی که در حوزه شهرستان و شهر آباده به گور بهرام مشهورند. یکی از منابع تاریخی گور بهرام را بین دو دشت در دشت بین آباده و شولگستان [شورجستان] میداند. دومی گور بهرام را در باتلاقی در سرحد چهاردانگه و در حوالی آسپاس میداند و سومی در دشت مجاور سورمق و همگی معتقدند که بهرام گور در هر یک از اینها در شهرستان آباده فرو رفته است.
البته دلیل و ادعای این امر آنست که از هفت گنبد بهرام گور تمامی در منطقه این شهرستان میباشد. [بهرام گور هفت دختر از هفت اقلیم گرفته و هر یک را در یک قصر قرار داده و هر یک از روزهای هفته را با یکی از آنها میگذرانده است. شنبه در قصر مشکین (واقع در آسپاس سرحدچهاردانگه)، یکشنبه در گنبد زرد (واقع در کوشک زرد در سرحد چهاردانگه)، دوشنبه در گنبد سبز (واقع در بین ده بید و آسپاس)، سهشنبه در گنبد سرخ (اطراف آن فاقد آبادی است و تل خاکی بیش نیست.)، چهارشنبه در گنبد کبود (در سورمق در ۲۲ کیلومتری جاده آباده به شیراز)، پنجشنبه در گنبد صندلی (اطراف آن فاقد آبادی است.)، جمعه در گنبد سفید(در ده بید)] بعلاوه تا آنجا که تاریخ نشان میدهد مرز استان فارس و استان اصفهان در بین ایزدخواست و امین آباد بوده و گاه شهرک امین آباد نیز میپوشاند.
بنابراین همواره آباده جزء استان فارس بوده و در دوره هخامنشی و ساسانی نیز الزاماً میباید وجود داشته باشد اما با کیفیت متفاوتی زیرا فاصله استخر تا اصفهان زیاد بوده و ناگزیر باید توقفگاههایی برای راه زمستانی خود تا ایزدخواست داشته باشند.
راه زمستانی فارس از استخر شروع، از دهبید و سورمق و آباده گذشته و به ایزدخواست میپیوسته است اما متأسفانه در آثار معدود نوشتاری دوران باستان بحثی از این مقوله رانده نمیشود و وجود آثار باستانی منحصربهفرد منطقه شهرستان آباده این راه را نشان می دهد. در شمال شهر آباده در مجاورت قبرستان کنونی آباده زیارتگاهی به نام خواجه بر بالای کوهی به همین نام وجود دارد که تمام اطراف آن را قبرهایی از سنگ پوشاندهاند و هر قبر به صورت یک توده سنگ در آمده.
در فاصله کمی از همین کوه بر بالای کوهی دیگر که از نظر سوق الجیشی فوق العاده حائز اهمیت است خرابههای قلعهای وجود دارد که بهنام قلعه گبری میباشد که هنوز پل دفاعی آن سالم باقی مانده است و برعکس تصورات برخی این محل جهت نگهداری آذوقه و مواد و نیز سکنی زردتشتیان پیش از اسلام و صدر اسلام بوده است. در فاصله سه کیلومتری جنوب این کوه، قلعه گبری دیگری در مجاورت شهرک خراب شده وزیرآباد وجود دارد که استوردان یا به عبارت دیگر قبرستان آنها بوده است.
در شش کیلومتری آباده در ۶۰۰ متری شهرک کوشکک قلعه گبری دیگری نیز وجود دارد و جالب آنکه سراسر منطقه شهرستان آباده در قلل مرتفع کوهها از این نوع قلعه گبری وجود دارد. آثار دیگری از قبیل خرفخانهها [در دوران باستان مردم معتقد بودند پیران به مرحلهای میرسند که خرفت (خرف) میشوند. از این نظر آنها را در ساختمانهایی به همین نام نگه میداشتند تا روزی مرگشان فرا رسد] با تعداد زیاد از جمله در پشت کوه خواجه و کوههای سورمق و در چهل ذرعی نیز دال بر قدمت آباده می باشد. ضمناً واژگان برخی از دهات آباده نظیر درغوک، ادریس آباد، کوشکک و جزمودق که همه اینها در حال حاضر جزء شهر آباده شدهاند و همه مردم قدمت آنها را پیش از اسلام و صدر اسلام میدانند و تایید میکنند.
اما متأسفانه در هیچ منبعی و مأخذی بحثی از اینگونه آثار نشده و مقدسی اولین کسی است که در کتاب خود از راه زمستانی نام میبرد ولی منزلگاهای آنرا در این محدوده مشخص نمیکند. از طرف دیگر احتمال دارد واژه محاورهای آباده از دید سیاحان و جغرافیدانان عرب بعد از اسلام توهمانگیز بوده باشد که بین واژههای آباده و آبادی (مثلاً اینجا آباده است) و جمله (اینجا آبادی است) و نیز آباده طشک نتوانسته باشند تمیزی قائل گردند و ضرورتاً با اعلام واقعیت مکانی آباده توسط ابن بلخی در کتاب خود جغرافیدانان بعد از او ناگزیر آن را دنبال کرده باشند.
http://abadehnews.ir/page/32/