كانسارهاي اوليه كائولن
كانسارهاي اوليه كائولن
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كانيها مانند فلدسپات يا سيليكاتهاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل ميشوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم ميشوند:
كانسارهاي هوازده Weathering
كانسارهاي گرمابي Hydrothermal
كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات ، آذرين فلدسپاتوئيد دار ( نفلين سينيت ) ، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيتهاي فوق آلومينيوم و . . . در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم ، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني ، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيونها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:
پتاسيم فلدسپات + كاهش PH آب كائولينيت + SiO2+KOH
در صورتي كه تمامي KOH شسته شود ، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل ميشوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته ميشود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت تهنشين و در جا باقي ميماند. اين مواد به اشكال زير ميتوانند يافت شوند.
ـ خاكهاي معمولي بيارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه ميتواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كانيهاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشتههاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل ميگردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كانيهاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنستانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغيير است. عموماً فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشتههاي كائولن را بوجود ميآورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيتهاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل ميگردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيتهاي لاتريتي ظاهر ميشوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع ميبخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوههاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكافهاي بلوكها ميباشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير ميباشند.
كانسارهاي گرمابي
از تأثير محلولهاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپاتها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و . . .) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد .
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي ميباشد. منبع حرارت آبهاي گرم را ميتوان تودههاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. تودههاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيتهايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن ميشوند. كانسارهايي از اين قبيل را ميتوان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كانيهاي قلع، تنگستن و مس ميگردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام ميگيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي ميباشد. بعبارت ديگر ميتوان گفت طي اين مراحل، فلدسپاتهاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل ميشود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل ميگردد.
تودههاي نفوذي و باتوليتهاي گرانيتي را ميتوان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاءحرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) ميباشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهيميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيتهاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار ميباشند. اين كانسارها به نظر ميرسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي تودههاي نفوذي كوچكتر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافتهاند. بنابراين نهشتههاي كه بدين گونه بوجود ميآيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميقتر توسعه يابد.
كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليتهاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمههاي آبگرم خارج ميشوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها ميشوند. معمولاًبا توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل ميشود.
كائولنهاي نوع سولفاتاز معمولاً غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن ميباشند. نمونههاي بارز اين نوع كانسارها را ميتوان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا، جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لولهاي شكل يا دانههاي لوبيا دراز ميباشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكافها و يا افقهاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، ميباشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افقهاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند، كنترل ميشود. برخي از اين نوع كانسارها در توفها قرار دارند. و داراي لايهبندي ميباشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديميتر از زمان ترشير نميباشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديميتر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
كانسارهاي هوازده Weathering
كانسارهاي گرمابي Hydrothermal
كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات ، آذرين فلدسپاتوئيد دار ( نفلين سينيت ) ، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيتهاي فوق آلومينيوم و . . . در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم ، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني ، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيونها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:
پتاسيم فلدسپات + كاهش PH آب كائولينيت + SiO2+KOH
در صورتي كه تمامي KOH شسته شود ، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل ميشوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته ميشود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت تهنشين و در جا باقي ميماند. اين مواد به اشكال زير ميتوانند يافت شوند.
ـ خاكهاي معمولي بيارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه ميتواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كانيهاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشتههاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل ميگردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كانيهاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنستانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغيير است. عموماً فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشتههاي كائولن را بوجود ميآورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيتهاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل ميگردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيتهاي لاتريتي ظاهر ميشوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع ميبخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوههاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكافهاي بلوكها ميباشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير ميباشند.
كانسارهاي گرمابي
از تأثير محلولهاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپاتها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و . . .) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد .
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي ميباشد. منبع حرارت آبهاي گرم را ميتوان تودههاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. تودههاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيتهايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن ميشوند. كانسارهايي از اين قبيل را ميتوان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كانيهاي قلع، تنگستن و مس ميگردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام ميگيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي ميباشد. بعبارت ديگر ميتوان گفت طي اين مراحل، فلدسپاتهاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل ميشود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل ميگردد.
تودههاي نفوذي و باتوليتهاي گرانيتي را ميتوان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاءحرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) ميباشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهيميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيتهاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار ميباشند. اين كانسارها به نظر ميرسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي تودههاي نفوذي كوچكتر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافتهاند. بنابراين نهشتههاي كه بدين گونه بوجود ميآيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميقتر توسعه يابد.
كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليتهاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمههاي آبگرم خارج ميشوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها ميشوند. معمولاًبا توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل ميشود.
كائولنهاي نوع سولفاتاز معمولاً غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن ميباشند. نمونههاي بارز اين نوع كانسارها را ميتوان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا، جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لولهاي شكل يا دانههاي لوبيا دراز ميباشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكافها و يا افقهاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، ميباشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افقهاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند، كنترل ميشود. برخي از اين نوع كانسارها در توفها قرار دارند. و داراي لايهبندي ميباشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديميتر از زمان ترشير نميباشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديميتر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 22:32 توسط مهندس ایمان رستگار
|