ايران پر از طنين كاشي آبي است

ايران پر از طنين كاشي آبي است








تجسمی- سعيده وحيد‌نيا:
كاشي‌كاري هنري است ماندگار كه از ديرباز بر مساجد و اماكن قديمي كشورمان و نيز اماكن مذهبي جهان نقش بسته است.

 به‌كارگيري انواع مختلف كاشي در تزئينات بناهاي مذهبي و مساجد، بيانگر نوعي تقدس است كه در روح هنرهاي اسلامي- ايراني متجلي است. اوج هنر كاشي سنتي كه قديمي‌ترين سبك آن در مسجد كبود تبريز به كار رفته در زمان صفويه بوده است كه امروز در شهرهايي چون مشهد، شيراز و تهران نيز آثاري از اين هنر به‌چشم مي‌خورد. هم‌اكنون نيز عمده هنرمندان اين رشته در اصفهان هستند.


اما يكي از معروف‌ترين اين افراد نوه حاج‌حسين خاك‌نگار مقدم (هنرمند مشهور كاشي‌كار در زمان قاجار و پهلوي) ، سعيد خاك‌نگار مقدم  است كه از هنرمندان مشهور و بنام اين دوره است.


او در تهران ساكن است. آثار اين خاندان در تمام شهرهاي ايران به‌چشم مي‌خورد و اين هنر در خانواده آنها موروثي است.


كاشي‌ها انواع مختلف دارند و هر نوع آن داراي كاربردي ويژه است. كاشي مخصوص كتيبه يك نوع آن است كه در بدنه ساختمان‌ها و ايوان و گلدسته‌هاي مساجد استفاده مي‌شود. كاشي تزئينات جلو ي محراب و انواع شبكه‌ها و استفاده در نورگيري از ديگر انواع مختلف كاشي سنتي است.


چند تن از هنرمندان كاشي‌ساز اصفهاني كاشي‌كاري‌هاي موجود از زمان قاجاريه را در ساختمان‌هاي قديمي تهران و كرمانشاه از كارهاي هنري زبده كاشي مي‌دانند. اما سعيد خاك‌نگار مقدم براين عقيده است كه به‌طور كلي در دوره صفويه، معماري در ايران پا مي‌گيرد و ترقي مي‌كند كه يكي از تبعات هنر معماري آن دوره، رشد صنعت كاشي‌كاري بوده است. از مهم‌ترين بناهايي  كه اين مجموعه و هنر را به طور كامل در خود جاي داده مي‌توان به، ميدان نقش‌جهان اصفهان اشاره كرد. سپس در دوره زنديه هم اين هنر ادامه داشت تا اينكه در دوره قاجار همين كاشي‌كاري با سبكي مخصوص به اين دوره به كار خود ادامه داد.


خاك‌نگار مقدم طرح و رنگ‌آميزي دوره قاجار را خاص مي‌داند و مي‌گويد: 90درصد طرح‌هاي اين دوره از روي نقاشي، طراحي و رنگ‌آميزي‌اي كه كاملا با دوره‌هاي قبل متفاوت بوده كشيده مي‌شده است. يعني از گل‌هايي كه به طبيعت نزديك‌تر بود. در اصطلاح كاشي‌كاري به اين كارها «بوته فرنگي» يا «كار فرنگي» مي‌گفته‌اند چون نقش‌هايي كه استفاده مي‌شد بيشتر از كارهاي غربي اقتباس شده بود ضمن آنكه استفاده زياد از رنگ قرمز خوشرنگ و زرد در اين دوره بسيار زياد شد. در دوره‌هاي قبل بيشتر از رنگ‌هاي لاجوردي و فيروزه‌اي استفاده مي‌شد. از نمونه‌هاي كاشي‌كاري دوره قاجار مي‌توان به كاخ گلستان اشاره كرد.


اين هنرمند درخصوص معرفي هنر كاشي‌كاري مي‌گويد: اين هنر را مي‌توانيم نقاشي روي كاشي يا كاشي‌كاري بناميم كه همانند هنرهايي مثل معرق و... همگي از يك هنر سرچشمه مي‌گيرند و آن هنر تكامل‌يافته سفال است؛ سفال يكي از قديمي‌ترين صنايع بومي ايران بوده و به‌عبارتي مهد سفالگري در ايران بوده  است.


يكي از نخستين جاهايي كه به‌صورت خيلي ابتدايي نقاشي روي سفال را آغاز كرد، فلات ايران بوده است تا اينكه كم‌كم به شيوه امروزي درآمد. كاشي هم يكي از زيرشاخه‌هاي سفال است. كاشي پس از خارج‌سازي از قالب به‌صورت خام، پخت مي‌شود و سپس كار لعاب‌دهي آن در رنگ‌هاي مورد نظر انجام مي‌گيرد. به‌دنبال لعاب‌‌دادن، پخت مجدد صورت مي‌گيرد كه با اين كار كاشي با يك رنگ ساده به‌دست مي‌آيد.


دسته ديگري از هنرمندان اصفهاني اصيل‌ترين سبك كاشي‌كاري را در طرح سلجوقي مي‌دانند و پس از آن طرح‌هاي عباسي، اسليمي، قاجاري و گل‌و‌بوته را از لحاظ اصالت در مرحله بعدي قرار مي‌دهند. كاشي‌سازي و كاشي‌كاري در كشورهاي تركيه، ايتاليا، مراكش و يونان نيز رايج است كه سبكي متفاوت از سبك ايراني دارد و ايران در اين هنر به‌خصوص در كار معرق اصالت خود را حفظ كرده است. يك هنرمند معرق‌كار نياز به كاشي الوان، نقشه صحيح، ابزار كار و خطاط دارد، به همين دليل است كه هيچ كارگاه كاشي‌سازي را نمي‌توان ديد كه در آن نقاش و خطاط وجود نداشته باشد و به همين سبب كارگاه كاشي‌سازي با مشاركت 2 يا چند تن از هنرمندان اين هنرها ايجاد مي‌شود.


صنعت كاشي‌‌سازي و كاشي‌كاري بيش از همه در تزئين معماري سرزمين ايران و به‌طور اخص بناهاي مذهبي به‌كار گرفته مي‌شد البته اغلب نيز بر سردر ورودي منازل و مقداري هم در داخل بنا و حوضخانه‌ها به كار مي‌رفت. خاك‌نگار مقدم در اين‌خصوص مي‌گويد: در قديم معماران در كارهاي خود از مقداري كاشي‌كاري هم استفاده مي‌كردند. مثلا در سردر منازل يا نماي بيروني ساختمان كه در خيابان‌ها بود، نمونه‌هايي در ساختمان‌هايي كه از دوره‌هاي قبل در خيابان سعدي، فردوسي و  انقلاب فعلي هنوز هم وجود دارد، مي‌توان ديد.


اين هنرمند برجسته مي‌افزايد: پدر‌بزرگم كه يكي از كاشي‌سازان و كاشي‌كاران بنام دوره قاجار و پهلوي بود در اين‌خصوص هميشه مي‌گفت: در آن زمان كه شهردار تهران بوذرجمهري بود از مردم مي‌خواست كه در صورت ارائه جواز ساختمان‌سازي بايد از كاشي‌كاران بخواهند كه نماي بيروني ساختمان را كاشي‌كاري كنند. به همين دليل ساختمان‌ها در آن دوره از زيبايي خاصي برخوردار بوده است؛ به دليل آنكه معماران اين دوره خود را ملزم به استفاده از  از كاشي در ساختمان مي‌كردند، اما معماران و مهندسان فعلي خود را ملزم به رعايت چنين نكاتي نمي‌دانند.


البته شايد كاشي‌كاري با طرح‌هاي امروزي، همخواني نداشته باشد هرچند اگر معماران امروزي ذوق و حوصله به‌خرج دهند، مي‌توانند با معماري امروزي هم اين كار را تلفيق كنند كه نه‌تنها به زيبايي ساختمان لطمه نزند بلكه ساختمان را شكيل‌تر هم بكند. البته استفاده از كاشي در برج و امثال آن به‌نظر من اصلا كار جالبي نخواهد بود. به هر حال در روزگار فعلي و عصر حاضر در مكان‌هاي عمومي نظير مدارس، دانشگاه‌ها، مساجد، محراب‌ها و... از كاشي‌كاري استفاده مي‌شود.


امروزه افراد مطابق سليقه خود به كاشي‌ساز‌ها مراجعه مي‌كنند تا برايشان كاشي‌كاري انجام دهند اما در نهايت اصل كار كاشي‌سازان امروزه سفارش براي سردر دانشگاه‌ها، مدارس و مساجد است.


اصولا وقتي يك نفر دارنده چيزي باشد، بعداز مدتي آن فعل برايش حكم يك كار روزمره و  عادي را پيدا مي‌كند، درخصوص هنر كاشي‌كاري هم بايد به همين نكته اشاره كرد كه همه ما از بچگي در جاهاي مختلف با اين هنر آشنايي داشته‌ايم. مثلا  مساجد، سردرخانه‌ها و حتي پلاك خانه‌ها داراي كاشي‌كاري بوده‌است به همين دليل اين هنر ديگر آن جاذبه‌اي را كه براي يك خارجي مي‌تواند داشته باشد، براي ما ايراني‌ها ندارد. اما با اين حال باز هم افراد زيادي هستند كه مشتاقانه درصدد تلاش براي يادگيري اين هنر هستند. اما در راه رسيدن اين افراد مشتاق و علاقه‌مند به اين هنر سدي نهفته است و آن هم نبود كلاس‌هاي آموزش هنر كاشي‌سازي و كاشي‌كاري است.


سعيد خاك‌نگار مقدم، استاد بنام هنر كاشي‌كاري در كارگاه‌ خود تنها مي‌تواند به آموزش دانشجويان رشته‌هاي صنايع دستي و... بپردازد و همين استاد فرهيخته و دلسوز از متوليان وزارت ارشاد گله‌مند است و مي‌گويد: تنها متولي اين كار وزارت ارشاد است كه متأسفانه هيچگونه كلاسي براي آموزش كاشي‌كاري برگزار نكرده است. من نيز امكاناتم بسيار اندك است و نمي‌توانم براي افراد عادي و علاقه‌مند كلاس آموزشي برگزار كنم. ما در ايران همه كلاس‌هاي آموزشي مختلف صنايع دستي از خاتم‌كاري و خطاطي گرفته تا زردوزي و تذهيب و ترصيع و... را داريم الا همين هنر اصيل ايراني كه بايد بگويم اين هنر با بي‌مهري مسئولان مواجه شده است. استقبال مردم  براي آموزش اين هنر زياد است و اين استقبال مي‌تواند براي ازبين نرفتن و فراموش نشدن اين هنر نويد خوبي باشد اما حيف كه با نبود چنين كلاس‌هايي براي آموزش افراد، ممكن است اين هنر مسير خود را به سمت فراموشي عوض كند.


اين هنر و صنعت از گذشته‌هاي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي‌ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي شده، بدين‌ترتيب كه هنرمند كاشي‌ساز با كاربرد و تركيب رنگ‌هاي گوناگون و با در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ‌هاي رنگين و طبق نقشه‌اي از قبل طراحي شده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزئينات بنا دست يافته است. و در همه حال نيز مهارت هنرمند و صنعتكار در نقش‌دادن به طرح‌ها و  هماهنگ‌ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه بوده است.


اين نكته را نيز بايد يادآور شد كه مراد كاشي‌كار و كاشي‌ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصا اگر به‌ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه كاربرد مادي دارد، حال آنكه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف‌يافته انسان است. همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي‌كاري مسجد شيخ‌لطف‌الله در «بررسي هنر ايران» مي‌نويسد: «خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي‌تواند به‌وجود آيد.» باشد كه در راه ماندگاري اين هنر اصيل و ايراني كوشاتر باشيم.