«آجر» آجرها بعنوان واحدهاي ساختماني منظور شده ، به دو دسته كلي تقسيم مي‌شوند:  1ـ آجرهاي رسي  2ـ آجرهاي ماسه آهكي‌ (توضيحات كامل آن در بحث آهك تحت عنوان سخت شدن هيدروسيليكاتي ارائه شده است.) قسمت اعظم آجرهاي مورد مصرف، از نوع آجرهاي رسي هستند. ايرانيان قديم آجر را بخوبي مي‌شناختند و نمونه‌هايي  از آجركاريهاي بسيار جالب از زمان قديم باقي مانده است كه همگي گواه تبحر ايرانيان در توليد و بكارگيري آجر مي‌باشد. اوج صنعت آجر ايران، در زمان ساسانيان بوده است.  در اينجا بحثي مطرح مي‌شود و آن عبارت است از مقايسه مصالح ساختماني قديم و جديد. قطعاً مصالح ساختماني جديد و از جمله آجرهاي امروزي ، بسيار بهترا از انواع قديمي آن است. بقا و پا بر جا بودن عمارتهاي قديمي به اين معني نيست كه ما توان ساخت چنين آجرهايي را نداريم. بلكه ما قادر به ساخت انواع بهتري هستيم. ولي نكته قابل توجه اينست كه در گذشته ، اولاً تعداد ساختمانهاي در دست احداث كم بود و تعداد آجر مورد نياز ، اندك. ثانياً نيروي كار، براحتي و با قيمتي بسيار نازل يافت مي‌شد. در حاليكه امروزه صحبت از هزاران واحد مسكوني و نيروي كار گرانقيمت است. چاره كار، تعويض نيروي انساني با نيروي ماشين است. جايگزيني نيروي ماشيني هم مستلزم آشنايي با تكنولوژي ماشين و بدست آوردن فرهنگ ماشيني است . (كه البته در كشور ما، ضعف عمده در قسمت دوم است.) خاك ، مهمترين عنصر ساخت آجر در توليد آجر ، خشت خشك شده راحرارت مي‌دهند و آجر بدست مي‌آورند. خشت را از قالب زدن گل بدست مي‌آورند. گل ، مخلوط يكنواخت آب و خاك است. خاك ، جسم جامد همراه با آب و هواست. خاك رس، ماسه، سنگ آهك ، سولفاتها، فلدسپات، تركيبات آهن، رستنيها و … قسمت جامد خاك را تشكيل مي‌دهند.   قسمت جامد خاك خاك رس: خاك رس از پوشيدن فلدسپات و ميكا در سنگهاي آذرين مثل گرانيت بدست مي‌آيد. عامل پوسيدن ، آب باران است كه داراي اسيد كربنيك مي‌باشد. نوع خالص خاك رس ،ًكائولنً نام دارد:  و همان خاكي است كه در صنعت ساخت چيني از آن بهره مي‌گيرند. كائولن دانه‌هايي پولكي و ورقه ورقه دارد. اين پولكها از دو ميكرون هم كوچكترند. خاك رس خالص سفيد رنگ است و ناخلصيها به آن رنگهاي مختلفي مي‌دهند:  FeO آنرا كبود رنگ مي‌كند.    آنرا سرخ رنگ مي‌كند.  آنرا زرد رنگ مي‌ كند. ماسه :اگر با خاك رس خالص آجر درست شود، پس از خشك شدن ترك مي‌‌خورد و ثبات حجمي ندارد. براي رفع اين عيب ، به خاك رس ذرات ماسه مي‌افزايند . اين ذرات بصورت استخوان بندي عمل مي كند و جمع شدگي را كنترل مي‌ نمايد. جنس ماسه مي تواند سيليسي يا آهكي باشد. اما  ذرات درشت ماسه ، چه آهكي و چه سيليسي ، ايجاد مشكل مي‌كند. ذرات درشت سيليس در گل ، در هنگام حرارت دادن، با كسب حرارت منبسط مي‌شود؛ در حاليكه خشت آجر در حال خشك شدن يا پخته شدن و جمع شدن است. در نتيجه آجر ترك مي‌خورد. دانه‌هاي درشت آهك هم در اثر حرارت پخته شده ، تبديل به آهك مي‌شود كه با جذب آب منبسط شده، تكه‌اي از آجر را بيرون مي‌اندازد. به اين پديده اصطلاحاً ً آلوئك ً گويند. سنگ آهك: يكي از ديگر از موادي است كه مي‌تواند همراه خاك باشد. مقدار اندك آن ، باعث سفيد شدن آجر است؛ در حاليكه ميزان بيشتري از آن، سبب  پايين آمدن نقطه ذوب و توليد آجر جوش مي‌شود .( آجر جوش ، آجري است كه در كوره ذوب شده و شكل هندسي خود را از دست داده است.) درصد آهك در خاك آجر ، نبايد بيش از 30% باشد. سولفاتها :سولفاتها بصورت سولفات عنصرهاي سديم، پتاسيم، كلسيم و منيزيم در خاك وجود دارند و باعث مي‌شوند كه بعدها روي آجر ً سفيدك سولفاتي ً ظاهر شود. فلدسپات: در فرايندهاي تولدي آجر ، فلدسپات در نقش گدازآور عمل كرده، سبب پايين آمدن درجه حرارت حالت خميري آجر مي‌شود . در بسياري از سراميكها، از خاك با فلدسپات زياد استفاده مي‌كنند. تركيبات آهن: اكسيدهاي آهن نيز گدازآورند. اگر  در خاك به 5% وزنش برسد، آن خاك سرخ رنگ مي‌شود. از خاكهاي با اكسيد آهن بالا براي ساخت قطعات سفالي ـ كه آب را از خود عبور نمي‌دهند ـ استفاده مي‌شود. در برخي كشورهاي خارجي، از اين خاكها در صنعت سفال، جهت ساخت لوله‌هاي فاضلاب بهره مي‌گيرند؛ در حاليكه در ايران، براي اين مصرف از لوله‌هاي چدني يا پوليكا استفاده مي‌شود . كاربرد عمده سفال در كشورمان، در قسمتهاي شمالي و براي پوشش سقف است. در آجرهاي نسوز، مقدار آهن خاك بايد بسيار كم بوده ، از 1% وزن خاك تجاوز نكند. رستنيها : از ديگر مواد تشكيل دهنده خاك ، بقايايي گياهان است كه اگر همراه خاك باشند، در كوره مي‌سوزند و جايشان خالي مي‌شود . از اين پديده استفاده كرده، به خاك آجر ، مواد آلي مي‌زنند تا پس از سوختن در كوره و خالي شدن جايشان، آجر سبك بدست آيد. اين آجرها ، كاربرد عايقي دارد. آب آب به دو صورت در خاك وجود دارد: آب آزاد و آب جذب شده (كه سبب مرطوب بودن خاك است.) آب جذب شده را تنها با استفاده از حرارت مي‌توان آزاد كرد. براي مخلوط آب و خاك، طبقه بنديي بدين شرح وجود دارد: يك مهندس سوئدي بنام Atterberg. مخلوط آب و خاك را به پنج دسته تقسيم كرده است: آبكي ، شل ، خميري، سفت و خشك. گلي كه براي توليد آجر استفاده مي شود، بايد حالت خميري داشته باشد. براي پي بردن به حالت خميري گل در آزمايشگاه ، از دستگاهي بنام ً Cassagrandً يا ً Atterbergً استفاده مي‌كنند. اما در كارگاههاي ساختماني ، بدين منظور با خمير مورد نظر ، فتيله‌اي نازك بقطر mm3 مي‌سازند. اگر آن فتيله ترك نخورد و گل آن هم به دست نچسبد ، خمير آزمايش شده مطلوب مي‌باشد. توليد آجر در توليد آجر ، دو شيوه مرسوم است. سنتي و ماشيني. البته بسياري از كارخانه‌هاي كنوني از روش مابين اين دو روش استفاده مي‌كنند. روش سنتي اولين قدم در تهيه آجر، تهيه خاك مناسب است. در روش سنتي، انتخاب خاك جنبه علمي نداشت. بلكه بصورت تجربي بود . بدين معني كه استاد آجر ساز ، خاك را مي‌ديد و با لمس كردن و بوئيدن و … تشخيص مي‌داد كه آيا خاك مورد نظر ، براي ساخت آجر مناسب بود يا خير. پس از انتخاب خاك مناسب ، خاك را به مكاني بنام ً آبْ خوره ً مي‌بردند تا در آنجا با آب مخلوط شود. پس از گذشت چند روز ، اين گل را ًورزً مي‌دادند تا خاك بخوبي با آب مخلوط شود. عمل ورز دادن گل ، توسط كارگران و با پا انجام مي‌گرفت. براي اينكه كارگران در حين ورز دادن گل، دانه‌هاي درشت را از خمير اصلي جدا كنند، صاحب كار مقداري سكه با خاك مخلوط مي‌كرد تا كارگران به اميد يافتن سكه ، دانه‌هاي درشت را نيز جدا نمايند. پس از چند روز ورز دادن ، نوبت به قالب‌گيري مي‌رسيد. قالب‌گيري نيز توسط دست انجام مي‌گرفت. قالبها، از جنس چوب و بصورت چند خانه بود كه گل را با دست در آنها مي‌فشردند و سطح آنرا صاف مي‌كردند. طبيعي بود كه هر چه قالب‌زن بيشتر سطح گل را مي‌فشرد، كيفيت آجر بهتر بود. اما از آنجا كه كارگران بدنبال توليد بيشتر و سريعتر بودند و نه كيفيت خوب، از درست فشردن گل در قالب ، خودداري مي‌كردند و اين امر سبب افت كيفيت در آجر شد. جهت حل اين مشكل، پس از انقلاب، پرسهاي پدالي ساخته شد . اين نوع پرسها وسيله‌اي بود جهت درست فشرده شدن قالبها و البته هم اكنون نيز در بعضي مناطق از اين پرسها استفاده مي‌شود. در ادامه نوبت به خشك كردن خشتها مي‌رسيد. در روش سنتي ، جهت خشك كردن خشتها از آفتاب استفاده مي‌كردند. اگر در طول مدت خشك شدن، خشت را تنها از يك طرف در برابر تابش خورشيد قرار مي‌دادند، يك طرف آن زودتر از طرف ديگر خشك مي‌شد و در نتيجه سطح آجر خميده مي‌شد. جهت رفع اين مشكل، پس از مدتي كه خشت باصطلاح خودش را گرفت، جهت قرار دادن آن در آفتاب را عوض مي‌كردند. نكته جالب در خشك كردن خشتها آن بود كه از آنجا كه امكان خشك كردن خشتها در زمستان وجود نداشت ، در فصل گرما تعداد زيادي خشت را خشك مي‌كردند و محصول را بعنوان كلينكر آجر ، زير پوششي از كاه گل نگهداري مي‌كردند و در زمستان ، از آنها جهت توليد آجر بهره مي‌گرفتند. مرحله بعدي ، پختن آجر بود كه در آن ، از كوره ‌هاي سنتي استفاده مي‌شد. كوره سنتي چاهي بود كه در مبحث گچ نيز بدان اشاره شد. همانطور كه در قبل ذكر شد، در اين كوره‌ها خشتها را بگونه‌اي مي‌چيدند كه جريان هوا از بين آنها عبور كند و از زير به خشتها حرارت مي‌دادند. در قديم جهت سوخت ، از چوب و مدفوع استفاده مي‌شد و در نتيجه حرارت آرام آرام بالا مي‌رفت و رسيدن حرارت به قسمتهاي بالايي كوره بسيار آهسته صورت مي‌گرفت. به همين جهت همه لايه‌ها تقريباً بطور يكسان حرارت كسب مي‌كردند. ليكن بعدها كه سوختهاي نفتي بكار گرفته شد ، جهت تسريع در امر توليد، درجه حرارت پايين را زياد مي‌كردند. طبيعتاً حرارت بصورت يكنواخت به خشتها نمي‌رسيد و در لايه‌هاي مختلف، آجرهايي با خواص متفاوت توليد مي‌شد. همانطور كه گفتيم ، آجرهاي اين نوع از كوره‌ها ، از نظر خواص و كيفيت متفاوتند. از آنجا كه خشتهاي زيرين بيش از حد نياز حرارت مي‌بينند، ذوب مي‌شوند و توليد آجر جوش مي‌كنند. يعني پس از ذوب شدن با يكديگر مخلوط مي‌شوند و بصورت سنگي محكم بدون شكل هندسي خاص در مي‌آيند. اين آجرها شايد فقط بدرد پي ريزي بخورد. لايه بعدي آجرها ، سبز رنگ است كه از نظر مقاومت و خواص . بهترين آجرهاي كوره ‌اند و داراي شكل هندسي دقيقي مي‌باشند . لايه‌ بعدي، آجرهاي بهي رنگ  (مايل به زرد) است . لايه‌هاي بعدي بترتيب عبارتند از : آجرهاي سفيد رنگ، آجرهاي ابلغ (داراي لكه‌هاي قرمز و سفيد) ، آجرهاي قرمز و آخرين لايه ،‌آجرهاي نپخته. بعلت نحوه برداشت از اين كوره‌ها، آجرهاي رسيده به كارگاه ، از همه نوع هستند . امتياز اين كوره‌ها ساده بودن و هزينه كم ساخت است؛ در حاليكه اتلاف انرژي ، كيفيت متفاوت محصول و توليد كم ، از عمده‌‌ترين مشكلات اين قبيل كوره‌هاست.(اتلاف انرژي در اين كوره‌ها بدليل  گرم و سرد شدن پياپي در هر بار بارگيري و تخليه است.) روش ماشيني در روش ماشيني، خاك بسيار مهم است و انتخاب خاك مناسب، اهميتي بسزايي دارد. خاكهاي مختلف را آزمايش مي‌كنند تا به خاك مناسب دست يابند. البته در انتخاب معدن، علاوه بر كيفيت ، به كميت خاك نيز توجه ويژه مي‌كنند. معدن بايد بگونه‌اي باشد كه حداقل 50 سال كارخانه را تغذيه نمايد. انتخاب نمونه خاك براي آزمايش كم و كيفي ، با گمانه زدن است. خاك با ماشينهاي مخصوص استخراج شده، پس از ورود به كارخانه ، به قسمت آسياب مي‌رود. اين آسياب از دو چرخ بزرگ و سنگين تشكليل شده كه خاكها در اثر وزن چرخهاي دوران كننده، آسياب مي‌شوند. در زير اين چرخها ، شبكه مشبكي است كه خاك آسياب شده از لابلاي آن عبور مي‌كند. مرحله بعدي ، مخلوط كن است. اين مخلوط كن، همانند مخلوط كنهاي نانواييها ، داراي يك محور مركزي با تعدادي بازو در اطراف مي باشد. در اين مرحله ، مقداري نيز آب اضافه مي‌كنند و خاك مخلوط شده با آب ، بسمت ً آسياب والسً مي‌رود تا بطور كامل ورز داده شود . آسياب والس از دو گردونه فلزي كنار هم تشكليل شده كه گل مورد نظر با عبور از بين آنها، تحت فشار غلتكها كاملاً ورز داده مي‌شود و دانه‌هاي درشت آن از بين مي‌رود . خمير خروجي از آسياب والس آماده قالب زني است. ؟ در اين مرحله، خمير وارد دستگاهي بنام بيرون ران يا Extruder مي‌شود. در قسمت مركزي اين دستگاه ، يك عضو حلزوني شكل (مشابه حلزوني چرخ گوشت) وجود دارد كه خمير وارد شده به دستگاه را به جلو هدايت مي‌كند. از آنجائيكه ممكن است خمير هنوز مقداري حباب هوا داشته باشد، در مسير حركت خمير داخل Extruder ، مناطق خلأ مجهز به صافي جلوگير از نفوذ خمير ، تعبيه شده است. اين مناطق حبابهاي هوا را جذب مي‌كنند و خميرهاي نهايي فاقد تخلخل مي‌باشد. در قسمت خروجي دستگاه بيرون ران، مي‌توان قالبهاي مختلف با اشكال متفاوت را قرار داد و خمير آماده را به صورتهاي مورد نياز قالب زد. البته توجه به اين نكته ضروري است كه اگر با چنين خميري خشت زده شود، آجر نهايي بسيار سنگين خواهد بود . در نتيجه قالبها را بگونه‌اي مي‌سازند كه خشت حاصل، سوراخدار باشد . بدين منظور در قالب ميله‌هايي نصب مي‌كنند كه بنام ًگُل قالب ً معرفند. گُل قالب بايد آلياژ مخصوصي داشته باشد و در برابر سايش مقاوم باشد. ؟     تونلي: تونل ، سالن درازي است كه داخل آن ريل‌گذاري شده. واگنهاي حامل خشت، از يك طرف تونل داخل مي‌شوند و در دمايي نچندان بالا(حدود 60 تا 70 درجه) حرارت مي‌بينند. همچنين حركت واگنها در داخل تونل، بسيار آهسته است. تمام شرايط بگونه‌اي با يكديگر جمع شده‌اند كه همانند آنچه پيشتر ذكر شد، خشتها بتدريج خشك شوند. تذكر اين نكته نيز مفيد است كه چون سرعت حركت واگنها در داخل خشك كن بسيار سريعتر از حركت آنها در كوره است، ظرفيت كوره تقريباً دو برابر ظرفيت خشك‌كن مي‌باشد. مرحله بعدي در توليد آجر ، پختن خشتهاي خشك شده است. كوره‌ها انواع مختلفي دارند كه دو نوع عمده آنها عبارتند از:  1ـ كوره هوفمن  2ـ كوره تونلي كوره هوفمن كوره هوفمن، دالاني است شبيه به شكل مقابل كه در مركز آن يك دودكش تعبيه شده است. بعلت كثيف بودن سوختها در گذشته ، دودكشها را بسيار بلند مي‌ساختند. اما امروزه كه از سوختهاي تميز نفتي و بعضاً گاز طبيعي استفاده مي‌كنند، ديگر نيازي به مرتفع ساختن دودكشها نيست. ؟ اين دالانها به اتاقكهاي كوچكتري تقسيم مي‌شوند كه به هر كدام از آنها ً قمير ً گويند. در هر قمير ، خشتهاي خشك شده را از پايين به بالا مي‌چينند و در قمير را نيز با آجر يا همان خشتها و با پوشش كاه‌گل مي‌بندند. بالاي هر قمير ، تعدادي  سوراخ است. اين سوراخها در واقع محل ورود حرارت به داخل قمير است. بدين صورت كه مشعلي مخصوص را روي اين سوراخها بگونه‌اي قرار مي‌دهند كه شعله آن بطرف داخل قمير زبانه كشد. پايين هر قمير به دودكش راه دارد. دود و هواي گرم ايجاد شده ، از طريق اين راه ارتباطي وارد دود كش شده، به بيرون هدايت مي‌شود. مشعل بنوبت روي قميرها حركت مي‌كند. هر گاه خشتهاي هر قمير باندازه كافي حرارت ديد، مشعل روي قمير بعدي قرار مي‌گيرد. در هر كوره ، روش كار چنين است كه همواره تعدادي قمير در حال بارگيري ، تعدادي در حال گرم شدن و مابقي در حال تخليه‌اند . (تعداد قميرهاي هر كوره مي‌تواند تا حدود 30 قمير نيز باشد.) لازم به ذكر است كه اين كوره‌ها بازدهي خوبي دارند. ؟ كوره تونلي جديدترين كوره‌هاي پخت آجر، كوره‌هاي تونلي است . در داخل اين تونلها نيز ريل‌گذاري  شده است. واگنهاي خارج شده از خشك كن وارد اين تونلها مي‌شوند. نحوه حرارت ديدن خشتها، درمناطق مختلف اين كوره متفاوت است: در قسمت اوليه كوره ، واگنها به آهستگي حركت مي‌كنند تا باقيمانده آب خشتها در دمايي حدود  تبخير شود. در ادامه، مشعلهايي در كنار يا بالاي مسير حركت واگنها نصب شده است كه واگنها با سرعتي بيشتر ، از مقابل آنها عبور مي‌كنند. اين روند افزايش سرعت حركت تا رسيدن به مشعل اصلي ادامه دارد. محل مشعل اصلي، گرمترين جاي كوره است و در حقيقت همان مكاني است كه در آن ، حالت ً چسبندگي سراميكي ً اتفاق مي‌افتد. چسبندگي سراميكي چيست؟ ـ در آجر ، مقداري خلل و فرج وجود دارد. در كنار مشعل اصلي كه دما در حدود 1200 تا 1300 درجه است، برخي مواد دروني آجر (مواد گدازآوري كه در ابتدا ذكر شد) ذوب شده، وارد خلل و فرجها مي‌شوند و سبب چسبيدن ساير مواد تشكيل دهنده آجر به يكديگر مي‌گردند. توجه داشته باشيد كه اگر حالت چسبندگي سراميكي اتفاق نيفتد، آجر توليد شده مقاومت كافي نخواهد داشت. بعبارتي لازمه مقاوم شدن آجر ، ايجاد چسبندگي سراميكي است و البته در كنار چسبندگي سراميكي، جمع شدگي نيز واقع مي‌شود كه در ادامه توضيح داده خواهد شد. مرحله آخر در خط توليد آجر ، خارج كردن آجر از داخل كوره است. اين كار ، مخصوصاً در مورد آجرهاي توليدي در كوره‌هاي هوفمن، بايد آهسته و با دقت انجام گيرد تا آسيبي به آجرها نرسد. ضايعات آجر روش اول: آجرهاي مورد آزمايش را در يك سيني مي‌ايستانيم و داخل سيني آب مي‌ريزيم. آب ، جذب آجرشده ، پس از مدتي تبخير مي‌شود . بار ديگر اين عمل را تكرار مي‌كنند. در اين صورت اگر آجر قابليت سفيدك زدن داشته باشد ، سفيدكها ظاهر مي‌شوند. روش دوم: در روش ديگر ، آجري را روي يك سطح صاف مي‌خوابانيم و ظرف دهان گشادي را كه حاوي مقداري آب است، بطور معكوس روي آن قرار مي‌دهند . آب كم كم داخل آجر نفوذ كرده ، تبخير مي‌شود . اين عمل را دوبار انجام مي‌دهند . اينجا نيز اگر آجر قابليت سفيدك زدن داشته باشد، آنرا ظاهر مي‌كند. براي مقايسه ميزان شوره زدن آجرها ، درجه بنديي بشرح ذيل وجود دارد: ـ درجه صفر : درجه‌يي است كه در آن هيچ سفيدكي ظاهر نمي‌شود. ـ درجه كم : كمتر از 10% سطح آجر با شوره پوشيده مي‌شود . ـ درجه متوسط : لايه ضخيمي از شوره تا 50% سطح آجر را مي‌پوشاند؛ اما از روي سطح آجر فلس يا پودر جدا نمي‌شود . ـ درجه زياد : قشر ضخيمتري از املاح تا بيش از 50% سطح آجر را مي‌پوشاند؛ اما در اينجا نيز فلس يا پودر از سطح آن جدا نمي‌شود . ـ درجه شديد: قشر ضخيمي از سفيدك قسمت عمده سطح آجر را مي‌پوشاند و فلس يا پودر از سطح آن جدا مي‌شود . انواع سفيدكها چنين است : كربناتي، كلريدي، سولفاتي و نيتراتي. جهت انتخاب راه حل مناسب در مبارزه با اين سفيدكها ، اولين قدم، تشخيص نوع سفيدك است. بدين منظور ، ابتدا با يك تيغ و صفحه كاغذي تميز، از سفيدكهاي سطح آجر نمونه ‌برداري كرده، به آزمايشگاه مي‌فرستند و در آنجا نوع سفيدك مشخص مي‌شود. سفيدك كربناتي: علت ايجاد اين نوع سفيدك، آنست كه آجر از ملات ، آب جذب كرده ، در تركيب با هوا ، سفيدك كربناتي ظاهر مي‌كند. جهت جلوگيري از ظهور اين سفيدك ، بايد كاري كرد كه آجر از آب جذب نكند. بدين جهت، هنگام آجر چيني ، ابتدا آنرا مرطوب كرده ، بعد بكار مي‌برند.(به اين عمل اصطلاحاً ً زنجاب كردن آجر‌ً گويند.) زنجاب كردن، باعث اشباع شدن آجر از آب و عدم تمايل به جذب آب از ملات مي‌شود. در برخي مناطق كشورمان ، از آنجا كه خود آب سخت است و تركيبات بي‌كربناتي دارد، وقتي روي آجركاري را آب مي‌پاشند، سفيدك كربناتي ظاهر مي‌شود . اگر روي آجرهايي ،‌اين نوع از سفيدك ظاهر شد، آنها را با اسيد كلريدريك رقيق (جوهر نمك) مي‌شويند و بلافاصله با آب شستشو مي‌دهند. جوهر نمك، سفيدك كربناتي را در خود حل مي‌كند و با جريان آب ، آنها را از سطح آجر دور مي‌كند. بايد توجه داشت كه بلافاصله پس از بكاربردن جوهر نمك، از آب استفاده كرد. زيرا در غير اين صورت، با وجودي كه جوهر ، سفيدكهاي كربناتي را در خود حل كرده ، كربناتها به كلريد تبديل مي‌شوند و روي آجرها سفيدك كلريدي ظاهر مي‌شود سفيدك كلريدي: همانطور كه در بالا ذكر شد، راه از بين بردن سفيدك كلريدي، شستشوي آجر با آب است. سفيدك سولفاتي: علتهاي ممكن در ظهور اين سفيدك عبارتند از 1ـ خاك استفاده شده در ساخت آجر ، داراي مقادير زيادي سولفات باشد.  2ـ مقدار سنگ گچ ملات زياد باشد و آجر آنرا جذب كند. جهت جلوگيري از ظهور اين نوع سفيدك ، از بكار بردن خاكهايي با درصد سولفات زياد در توليد آجر ، خودداري مي‌كنيم. سفيدك نيتراتي: در خاكهاي برخي مناطق كويري ، تركيباتي از نيترات (شوره) وجود دارد. شوره از هوا رطوبت جذب كرده ،سبب ظهور سفيدك نيتراتي مي‌شود. جهت جلوگيري از ظهور اين نوع سفيدك،‌ از بكار بردن خاكهاي نيتراتي در توليد آجر ، خودداري مي‌كنيم.   طبقه‌بندي آجر استاندار شماره 7 ايران، مشخصات آجرهاي رسي را شرح مي‌دهد. در اين استاندارد، آجرهاي رسي از ديدگاههاي مختلف بشرح ذيل طبقه‌بندي شده‌اند: طبقه بندي از ديدگاه روش توليد: 1ـ آجرهاي رسي دستي : با دست ساخته شده ، توپر است و كيفيت چنداني ندارد. 2ـ آجرهاي نيمه ماشيني: كه در طول خط توليد آنها ، قسمتي از كارها ، توسط ماشين انجام مي‌شود.  3ـ آجرهاي ماشيني : داراي اشكال مختلف، توپر و سخت يا سوراخدار ، با كيفيتي بهتر . طبقه‌بندي از ديدگاه نوع مصرف : 1ـ آجر معمولي: براي مصارف عمومي ساختمان استفاده شده، بنام آجر توكار معروف است.  2ـ آجرنما: اين نوع آجرها به روشهاي مخصوص ساخته مي‌شوندو بايد  داراي ابعاد دقيق و هماهنگ باشند تا ظاهري خوب در نماي سازه ايجاد كنند.  3ـ آجر مهندسي مرغوبEngineering Brik : اين آجرها ، آجرهايي توپر و سخت و بادوام هستند و با روش ماشيني توليد مي‌شوند و به سه دسته تقسيم مي‌شوند . اين درجه بنديها بر اساس دو عامل ‌مقاومت و جذب‌ آب  است.  درجه 1: حداقل مقاومت آجر درجه 1 ، 350 و حداكثر ميزان جذب آب آن، 15% وزني است. درجه 2 : حداقل مقاومت آجر درجه 2 ، 250 و حداكثر ميزان جذب آب آن، 16% وزني است. درجه 3 : حداقل مقاومت آجر درجه 3 ، 150% و حداكثر ميزان جذب آب آن ، 18% وزني است. اين آجرها ،عمدتاً باربر هستند. طبقه‌بندي از ديدگاه كيفيت: 1ـ آجر با كيفيت مناسب براي مصارف داخلي: اين آجرها توكار هستند. لازم به ذكر است اين آجرها را نبايد در قسمتهايي از ساختمان كه در معرض شرايط مختلف جوي مانند يخ زدن است، بكار برد و هنگاميكه اين آجرها به كارگاه مي‌رسند، نبايد آنها را در محيط سرباز نگهداري نمود. زيرا اين آجرها از نظر استاندارد، جذب آب مشخصي ندارند و در اثر بارندگي و مرطوب شدن، تحت فرايند يخ زدن از بين مي‌روند.  2ـ آجر با كيفيت عادي: از اين آجرها در نقاطي كه شرايط جوي شديدي ندارند، در قسمتهاي بيروني ساختمان نيز مي‌توان استفاده كرد. 3ـ آجر با كيفيت ويژه : اين آجرها معمولاً همان آجرهاي مهندسي مرغوبند كه البته قادرند شرايط محيطي سخت را نيز تحمل كنند. طبقه بندي از ديدگاه شكل : 1ـ آجر توپر : نوعي آجر است كه حجم سوراخهاي آن از 25% حجم  آجر تجاوز نمي‌كند. در اين نوع از آجرها جهت محاسبه مقاومت ، بار وارد بر آجر را بدون در نظر گرفتن سوراخها ، بر كل سطح مقطع تقسيم مي‌كنند.  2ـ آجر سوراخ‌دار: در اين نوع از آجرها ، حجم سوراخها از 25% حجم آجر بيشتر است. اما مساحت هر يك از سوراخها، از 3000 تجاوز نمي‌كند.  3ـ آجر توخالي: كه در آن، حجم سوراخها بيش از 25% حجم آجر است و براي ابعاد سوراخها محدوديتي وجود ندارد  4ـ آجر با شكل ويژه: اين آجرها، داراي اشكال مختلف هندسي هستند. مانند آجرهايي كه جهت كف پوش در پياده‌روها و پاركها استفاده مي‌شوند. 5ـ آجر متخلخل: حجم منافذ در اين نوع از آجرها ، بيش از 20% حجم آجر است«آجر» آجرها بعنوان واحدهاي ساختماني منظور شده ، به دو دسته كلي تقسيم مي‌شوند:  1ـ آجرهاي رسي  2ـ آجرهاي ماسه آهكي‌ (توضيحات كامل آن در بحث آهك تحت عنوان سخت شدن هيدروسيليكاتي ارائه شده است.) قسمت اعظم آجرهاي مورد مصرف، از نوع آجرهاي رسي هستند. ايرانيان قديم آجر را بخوبي مي‌شناختند و نمونه‌هايي  از آجركاريهاي بسيار جالب از زمان قديم باقي مانده است كه همگي گواه تبحر ايرانيان در توليد و بكارگيري آجر مي‌باشد. اوج صنعت آجر ايران، در زمان ساسانيان بوده است.  در اينجا بحثي مطرح مي‌شود و آن عبارت است از مقايسه مصالح ساختماني قديم و جديد. قطعاً مصالح ساختماني جديد و از جمله آجرهاي امروزي ، بسيار بهترا از انواع قديمي آن است. بقا و پا بر جا بودن عمارتهاي قديمي به اين معني نيست كه ما توان ساخت چنين آجرهايي را نداريم. بلكه ما قادر به ساخت انواع بهتري هستيم. ولي نكته قابل توجه اينست كه در گذشته ، اولاً تعداد ساختمانهاي در دست احداث كم بود و تعداد آجر مورد نياز ، اندك. ثانياً نيروي كار، براحتي و با قيمتي بسيار نازل يافت مي‌شد. در حاليكه امروزه صحبت از هزاران واحد مسكوني و نيروي كار گرانقيمت است. چاره كار، تعويض نيروي انساني با نيروي ماشين است. جايگزيني نيروي ماشيني هم مستلزم آشنايي با تكنولوژي ماشين و بدست آوردن فرهنگ ماشيني است . (كه البته در كشور ما، ضعف عمده در قسمت دوم است.) خاك ، مهمترين عنصر ساخت آجر در توليد آجر ، خشت خشك شده راحرارت مي‌دهند و آجر بدست مي‌آورند. خشت را از قالب زدن گل بدست مي‌آورند. گل ، مخلوط يكنواخت آب و خاك است. خاك ، جسم جامد همراه با آب و هواست. خاك رس، ماسه، سنگ آهك ، سولفاتها، فلدسپات، تركيبات آهن، رستنيها و … قسمت جامد خاك را تشكيل مي‌دهند.   قسمت جامد خاك خاك رس: خاك رس از پوشيدن فلدسپات و ميكا در سنگهاي آذرين مثل گرانيت بدست مي‌آيد. عامل پوسيدن ، آب باران است كه داراي اسيد كربنيك مي‌باشد. نوع خالص خاك رس ،ًكائولنً نام دارد:  و همان خاكي است كه در صنعت ساخت چيني از آن بهره مي‌گيرند. كائولن دانه‌هايي پولكي و ورقه ورقه دارد. اين پولكها از دو ميكرون هم كوچكترند. خاك رس خالص سفيد رنگ است و ناخلصيها به آن رنگهاي مختلفي مي‌دهند:  FeO آنرا كبود رنگ مي‌كند.    آنرا سرخ رنگ مي‌كند.  آنرا زرد رنگ مي‌ كند. ماسه :اگر با خاك رس خالص آجر درست شود، پس از خشك شدن ترك مي‌‌خورد و ثبات حجمي ندارد. براي رفع اين عيب ، به خاك رس ذرات ماسه مي‌افزايند . اين ذرات بصورت استخوان بندي عمل مي كند و جمع شدگي را كنترل مي‌ نمايد. جنس ماسه مي تواند سيليسي يا آهكي باشد. اما  ذرات درشت ماسه ، چه آهكي و چه سيليسي ، ايجاد مشكل مي‌كند. ذرات درشت سيليس در گل ، در هنگام حرارت دادن، با كسب حرارت منبسط مي‌شود؛ در حاليكه خشت آجر در حال خشك شدن يا پخته شدن و جمع شدن است. در نتيجه آجر ترك مي‌خورد. دانه‌هاي درشت آهك هم در اثر حرارت پخته شده ، تبديل به آهك مي‌شود كه با جذب آب منبسط شده، تكه‌اي از آجر را بيرون مي‌اندازد. به اين پديده اصطلاحاً ً آلوئك ً گويند. سنگ آهك: يكي از ديگر از موادي است كه مي‌تواند همراه خاك باشد. مقدار اندك آن ، باعث سفيد شدن آجر است؛ در حاليكه ميزان بيشتري از آن، سبب  پايين آمدن نقطه ذوب و توليد آجر جوش مي‌شود .( آجر جوش ، آجري است كه در كوره ذوب شده و شكل هندسي خود را از دست داده است.) درصد آهك در خاك آجر ، نبايد بيش از 30% باشد. سولفاتها :سولفاتها بصورت سولفات عنصرهاي سديم، پتاسيم، كلسيم و منيزيم در خاك وجود دارند و باعث مي‌شوند كه بعدها روي آجر ً سفيدك سولفاتي ً ظاهر شود. فلدسپات: در فرايندهاي تولدي آجر ، فلدسپات در نقش گدازآور عمل كرده، سبب پايين آمدن درجه حرارت حالت خميري آجر مي‌شود . در بسياري از سراميكها، از خاك با فلدسپات زياد استفاده مي‌كنند. تركيبات آهن: اكسيدهاي آهن نيز گدازآورند. اگر  در خاك به 5% وزنش برسد، آن خاك سرخ رنگ مي‌شود. از خاكهاي با اكسيد آهن بالا براي ساخت قطعات سفالي ـ كه آب را از خود عبور نمي‌دهند ـ استفاده مي‌شود. در برخي كشورهاي خارجي، از اين خاكها در صنعت سفال، جهت ساخت لوله‌هاي فاضلاب بهره مي‌گيرند؛ در حاليكه در ايران، براي اين مصرف از لوله‌هاي چدني يا پوليكا استفاده مي‌شود . كاربرد عمده سفال در كشورمان، در قسمتهاي شمالي و براي پوشش سقف است. در آجرهاي نسوز، مقدار آهن خاك بايد بسيار كم بوده ، از 1% وزن خاك تجاوز نكند. رستنيها : از ديگر مواد تشكيل دهنده خاك ، بقايايي گياهان است كه اگر همراه خاك باشند، در كوره مي‌سوزند و جايشان خالي مي‌شود . از اين پديده استفاده كرده، به خاك آجر ، مواد آلي مي‌زنند تا پس از سوختن در كوره و خالي شدن جايشان، آجر سبك بدست آيد. اين آجرها ، كاربرد عايقي دارد. آب آب به دو صورت در خاك وجود دارد: آب آزاد و آب جذب شده (كه سبب مرطوب بودن خاك است.) آب جذب شده را تنها با استفاده از حرارت مي‌توان آزاد كرد. براي مخلوط آب و خاك، طبقه بنديي بدين شرح وجود دارد: يك مهندس سوئدي بنام Atterberg. مخلوط آب و خاك را به پنج دسته تقسيم كرده است: آبكي ، شل ، خميري، سفت و خشك. گلي كه براي توليد آجر استفاده مي شود، بايد حالت خميري داشته باشد. براي پي بردن به حالت خميري گل در آزمايشگاه ، از دستگاهي بنام ً Cassagrandً يا ً Atterbergً استفاده مي‌كنند. اما در كارگاههاي ساختماني ، بدين منظور با خمير مورد نظر ، فتيله‌اي نازك بقطر mm3 مي‌سازند. اگر آن فتيله ترك نخورد و گل آن هم به دست نچسبد ، خمير آزمايش شده مطلوب مي‌باشد. توليد آجر در توليد آجر ، دو شيوه مرسوم است. سنتي و ماشيني. البته بسياري از كارخانه‌هاي كنوني از روش مابين اين دو روش استفاده مي‌كنند. روش سنتي اولين قدم در تهيه آجر، تهيه خاك مناسب است. در روش سنتي، انتخاب خاك جنبه علمي نداشت. بلكه بصورت تجربي بود . بدين معني كه استاد آجر ساز ، خاك را مي‌ديد و با لمس كردن و بوئيدن و … تشخيص مي‌داد كه آيا خاك مورد نظر ، براي ساخت آجر مناسب بود يا خير. پس از انتخاب خاك مناسب ، خاك را به مكاني بنام ً آبْ خوره ً مي‌بردند تا در آنجا با آب مخلوط شود. پس از گذشت چند روز ، اين گل را ًورزً مي‌دادند تا خاك بخوبي با آب مخلوط شود. عمل ورز دادن گل ، توسط كارگران و با پا انجام مي‌گرفت. براي اينكه كارگران در حين ورز دادن گل، دانه‌هاي درشت را از خمير اصلي جدا كنند، صاحب كار مقداري سكه با خاك مخلوط مي‌كرد تا كارگران به اميد يافتن سكه ، دانه‌هاي درشت را نيز جدا نمايند. پس از چند روز ورز دادن ، نوبت به قالب‌گيري مي‌رسيد. قالب‌گيري نيز توسط دست انجام مي‌گرفت. قالبها، از جنس چوب و بصورت چند خانه بود كه گل را با دست در آنها مي‌فشردند و سطح آنرا صاف مي‌كردند. طبيعي بود كه هر چه قالب‌زن بيشتر سطح گل را مي‌فشرد، كيفيت آجر بهتر بود. اما از آنجا كه كارگران بدنبال توليد بيشتر و سريعتر بودند و نه كيفيت خوب، از درست فشردن گل در قالب ، خودداري مي‌كردند و اين امر سبب افت كيفيت در آجر شد. جهت حل اين مشكل، پس از انقلاب، پرسهاي پدالي ساخته شد . اين نوع پرسها وسيله‌اي بود جهت درست فشرده شدن قالبها و البته هم اكنون نيز در بعضي مناطق از اين پرسها استفاده مي‌شود. در ادامه نوبت به خشك كردن خشتها مي‌رسيد. در روش سنتي ، جهت خشك كردن خشتها از آفتاب استفاده مي‌كردند. اگر در طول مدت خشك شدن، خشت را تنها از يك طرف در برابر تابش خورشيد قرار مي‌دادند، يك طرف آن زودتر از طرف ديگر خشك مي‌شد و در نتيجه سطح آجر خميده مي‌شد. جهت رفع اين مشكل، پس از مدتي كه خشت باصطلاح خودش را گرفت، جهت قرار دادن آن در آفتاب را عوض مي‌كردند. نكته جالب در خشك كردن خشتها آن بود كه از آنجا كه امكان خشك كردن خشتها در زمستان وجود نداشت ، در فصل گرما تعداد زيادي خشت را خشك مي‌كردند و محصول را بعنوان كلينكر آجر ، زير پوششي از كاه گل نگهداري مي‌كردند و در زمستان ، از آنها جهت توليد آجر بهره مي‌گرفتند. مرحله بعدي ، پختن آجر بود كه در آن ، از كوره ‌هاي سنتي استفاده مي‌شد. كوره سنتي چاهي بود كه در مبحث گچ نيز بدان اشاره شد. همانطور كه در قبل ذكر شد، در اين كوره‌ها خشتها را بگونه‌اي مي‌چيدند كه جريان هوا از بين آنها عبور كند و از زير به خشتها حرارت مي‌دادند. در قديم جهت سوخت ، از چوب و مدفوع استفاده مي‌شد و در نتيجه حرارت آرام آرام بالا مي‌رفت و رسيدن حرارت به قسمتهاي بالايي كوره بسيار آهسته صورت مي‌گرفت. به همين جهت همه لايه‌ها تقريباً بطور يكسان حرارت كسب مي‌كردند. ليكن بعدها كه سوختهاي نفتي بكار گرفته شد ، جهت تسريع در امر توليد، درجه حرارت پايين را زياد مي‌كردند. طبيعتاً حرارت بصورت يكنواخت به خشتها نمي‌رسيد و در لايه‌هاي مختلف، آجرهايي با خواص متفاوت توليد مي‌شد. همانطور كه گفتيم ، آجرهاي اين نوع از كوره‌ها ، از نظر خواص و كيفيت متفاوتند. از آنجا كه خشتهاي زيرين بيش از حد نياز حرارت مي‌بينند، ذوب مي‌شوند و توليد آجر جوش مي‌كنند. يعني پس از ذوب شدن با يكديگر مخلوط مي‌شوند و بصورت سنگي محكم بدون شكل هندسي خاص در مي‌آيند. اين آجرها شايد فقط بدرد پي ريزي بخورد. لايه بعدي آجرها ، سبز رنگ است كه از نظر مقاومت و خواص . بهترين آجرهاي كوره ‌اند و داراي شكل هندسي دقيقي مي‌باشند . لايه‌ بعدي، آجرهاي بهي رنگ  (مايل به زرد) است . لايه‌هاي بعدي بترتيب عبارتند از : آجرهاي سفيد رنگ، آجرهاي ابلغ (داراي لكه‌هاي قرمز و سفيد) ، آجرهاي قرمز و آخرين لايه ،‌آجرهاي نپخته. بعلت نحوه برداشت از اين كوره‌ها، آجرهاي رسيده به كارگاه ، از همه نوع هستند . امتياز اين كوره‌ها ساده بودن و هزينه كم ساخت است؛ در حاليكه اتلاف انرژي ، كيفيت متفاوت محصول و توليد كم ، از عمده‌‌ترين مشكلات اين قبيل كوره‌هاست.(اتلاف انرژي در اين كوره‌ها بدليل  گرم و سرد شدن پياپي در هر بار بارگيري و تخليه است.) روش ماشيني در روش ماشيني، خاك بسيار مهم است و انتخاب خاك مناسب، اهميتي بسزايي دارد. خاكهاي مختلف را آزمايش مي‌كنند تا به خاك مناسب دست يابند. البته در انتخاب معدن، علاوه بر كيفيت ، به كميت خاك نيز توجه ويژه مي‌كنند. معدن بايد بگونه‌اي باشد كه حداقل 50 سال كارخانه را تغذيه نمايد. انتخاب نمونه خاك براي آزمايش كم و كيفي ، با گمانه زدن است. خاك با ماشينهاي مخصوص استخراج شده، پس از ورود به كارخانه ، به قسمت آسياب مي‌رود. اين آسياب از دو چرخ بزرگ و سنگين تشكليل شده كه خاكها در اثر وزن چرخهاي دوران كننده، آسياب مي‌شوند. در زير اين چرخها ، شبكه مشبكي است كه خاك آسياب شده از لابلاي آن عبور مي‌كند. مرحله بعدي ، مخلوط كن است. اين مخلوط كن، همانند مخلوط كنهاي نانواييها ، داراي يك محور مركزي با تعدادي بازو در اطراف مي باشد. در اين مرحله ، مقداري نيز آب اضافه مي‌كنند و خاك مخلوط شده با آب ، بسمت ً آسياب والسً مي‌رود تا بطور كامل ورز داده شود . آسياب والس از دو گردونه فلزي كنار هم تشكليل شده كه گل مورد نظر با عبور از بين آنها، تحت فشار غلتكها كاملاً ورز داده مي‌شود و دانه‌هاي درشت آن از بين مي‌رود . خمير خروجي از آسياب والس آماده قالب زني است. ؟ در اين مرحله، خمير وارد دستگاهي بنام بيرون ران يا Extruder مي‌شود. در قسمت مركزي اين دستگاه ، يك عضو حلزوني شكل (مشابه حلزوني چرخ گوشت) وجود دارد كه خمير وارد شده به دستگاه را به جلو هدايت مي‌كند. از آنجائيكه ممكن است خمير هنوز مقداري حباب هوا داشته باشد، در مسير حركت خمير داخل Extruder ، مناطق خلأ مجهز به صافي جلوگير از نفوذ خمير ، تعبيه شده است. اين مناطق حبابهاي هوا را جذب مي‌كنند و خميرهاي نهايي فاقد تخلخل مي‌باشد. در قسمت خروجي دستگاه بيرون ران، مي‌توان قالبهاي مختلف با اشكال متفاوت را قرار داد و خمير آماده را به صورتهاي مورد نياز قالب زد. البته توجه به اين نكته ضروري است كه اگر با چنين خميري خشت زده شود، آجر نهايي بسيار سنگين خواهد بود . در نتيجه قالبها را بگونه‌اي مي‌سازند كه خشت حاصل، سوراخدار باشد . بدين منظور در قالب ميله‌هايي نصب مي‌كنند كه بنام ًگُل قالب ً معرفند. گُل قالب بايد آلياژ مخصوصي داشته باشد و در برابر سايش مقاوم باشد. ؟     تونلي: تونل ، سالن درازي است كه داخل آن ريل‌گذاري شده. واگنهاي حامل خشت، از يك طرف تونل داخل مي‌شوند و در دمايي نچندان بالا(حدود 60 تا 70 درجه) حرارت مي‌بينند. همچنين حركت واگنها در داخل تونل، بسيار آهسته است. تمام شرايط بگونه‌اي با يكديگر جمع شده‌اند كه همانند آنچه پيشتر ذكر شد، خشتها بتدريج خشك شوند. تذكر اين نكته نيز مفيد است كه چون سرعت حركت واگنها در داخل خشك كن بسيار سريعتر از حركت آنها در كوره است، ظرفيت كوره تقريباً دو برابر ظرفيت خشك‌كن مي‌باشد. مرحله بعدي در توليد آجر ، پختن خشتهاي خشك شده است. كوره‌ها انواع مختلفي دارند كه دو نوع عمده آنها عبارتند از:  1ـ كوره هوفمن  2ـ كوره تونلي كوره هوفمن كوره هوفمن، دالاني است شبيه به شكل مقابل كه در مركز آن يك دودكش تعبيه شده است. بعلت كثيف بودن سوختها در گذشته ، دودكشها را بسيار بلند مي‌ساختند. اما امروزه كه از سوختهاي تميز نفتي و بعضاً گاز طبيعي استفاده مي‌كنند، ديگر نيازي به مرتفع ساختن دودكشها نيست. ؟ اين دالانها به اتاقكهاي كوچكتري تقسيم مي‌شوند كه به هر كدام از آنها ً قمير ً گويند. در هر قمير ، خشتهاي خشك شده را از پايين به بالا مي‌چينند و در قمير را نيز با آجر يا همان خشتها و با پوشش كاه‌گل مي‌بندند. بالاي هر قمير ، تعدادي  سوراخ است. اين سوراخها در واقع محل ورود حرارت به داخل قمير است. بدين صورت كه مشعلي مخصوص را روي اين سوراخها بگونه‌اي قرار مي‌دهند كه شعله آن بطرف داخل قمير زبانه كشد. پايين هر قمير به دودكش راه دارد. دود و هواي گرم ايجاد شده ، از طريق اين راه ارتباطي وارد دود كش شده، به بيرون هدايت مي‌شود. مشعل بنوبت روي قميرها حركت مي‌كند. هر گاه خشتهاي هر قمير باندازه كافي حرارت ديد، مشعل روي قمير بعدي قرار مي‌گيرد. در هر كوره ، روش كار چنين است كه همواره تعدادي قمير در حال بارگيري ، تعدادي در حال گرم شدن و مابقي در حال تخليه‌اند . (تعداد قميرهاي هر كوره مي‌تواند تا حدود 30 قمير نيز باشد.) لازم به ذكر است كه اين كوره‌ها بازدهي خوبي دارند. ؟ كوره تونلي جديدترين كوره‌هاي پخت آجر، كوره‌هاي تونلي است . در داخل اين تونلها نيز ريل‌گذاري  شده است. واگنهاي خارج شده از خشك كن وارد اين تونلها مي‌شوند. نحوه حرارت ديدن خشتها، درمناطق مختلف اين كوره متفاوت است: در قسمت اوليه كوره ، واگنها به آهستگي حركت مي‌كنند تا باقيمانده آب خشتها در دمايي حدود  تبخير شود. در ادامه، مشعلهايي در كنار يا بالاي مسير حركت واگنها نصب شده است كه واگنها با سرعتي بيشتر ، از مقابل آنها عبور مي‌كنند. اين روند افزايش سرعت حركت تا رسيدن به مشعل اصلي ادامه دارد. محل مشعل اصلي، گرمترين جاي كوره است و در حقيقت همان مكاني است كه در آن ، حالت ً چسبندگي سراميكي ً اتفاق مي‌افتد. چسبندگي سراميكي چيست؟ ـ در آجر ، مقداري خلل و فرج وجود دارد. در كنار مشعل اصلي كه دما در حدود 1200 تا 1300 درجه است، برخي مواد دروني آجر (مواد گدازآوري كه در ابتدا ذكر شد) ذوب شده، وارد خلل و فرجها مي‌شوند و سبب چسبيدن ساير مواد تشكيل دهنده آجر به يكديگر مي‌گردند. توجه داشته باشيد كه اگر حالت چسبندگي سراميكي اتفاق نيفتد، آجر توليد شده مقاومت كافي نخواهد داشت. بعبارتي لازمه مقاوم شدن آجر ، ايجاد چسبندگي سراميكي است و البته در كنار چسبندگي سراميكي، جمع شدگي نيز واقع مي‌شود كه در ادامه توضيح داده خواهد شد. مرحله آخر در خط توليد آجر ، خارج كردن آجر از داخل كوره است. اين كار ، مخصوصاً در مورد آجرهاي توليدي در كوره‌هاي هوفمن، بايد آهسته و با دقت انجام گيرد تا آسيبي به آجرها نرسد. ضايعات آجر روش اول: آجرهاي مورد آزمايش را در يك سيني مي‌ايستانيم و داخل سيني آب مي‌ريزيم. آب ، جذب آجرشده ، پس از مدتي تبخير مي‌شود . بار ديگر اين عمل را تكرار مي‌كنند. در اين صورت اگر آجر قابليت سفيدك زدن داشته باشد ، سفيدكها ظاهر مي‌شوند. روش دوم: در روش ديگر ، آجري را روي يك سطح صاف مي‌خوابانيم و ظرف دهان گشادي را كه حاوي مقداري آب است، بطور معكوس روي آن قرار مي‌دهند . آب كم كم داخل آجر نفوذ كرده ، تبخير مي‌شود . اين عمل را دوبار انجام مي‌دهند . اينجا نيز اگر آجر قابليت سفيدك زدن داشته باشد، آنرا ظاهر مي‌كند. براي مقايسه ميزان شوره زدن آجرها ، درجه بنديي بشرح ذيل وجود دارد: ـ درجه صفر : درجه‌يي است كه در آن هيچ سفيدكي ظاهر نمي‌شود. ـ درجه كم : كمتر از 10% سطح آجر با شوره پوشيده مي‌شود . ـ درجه متوسط : لايه ضخيمي از شوره تا 50% سطح آجر را مي‌پوشاند؛ اما از روي سطح آجر فلس يا پودر جدا نمي‌شود . ـ درجه زياد : قشر ضخيمتري از املاح تا بيش از 50% سطح آجر را مي‌پوشاند؛ اما در اينجا نيز فلس يا پودر از سطح آن جدا نمي‌شود . ـ درجه شديد: قشر ضخيمي از سفيدك قسمت عمده سطح آجر را مي‌پوشاند و فلس يا پودر از سطح آن جدا مي‌شود . انواع سفيدكها چنين است : كربناتي، كلريدي، سولفاتي و نيتراتي. جهت انتخاب راه حل مناسب در مبارزه با اين سفيدكها ، اولين قدم، تشخيص نوع سفيدك است. بدين منظور ، ابتدا با يك تيغ و صفحه كاغذي تميز، از سفيدكهاي سطح آجر نمونه ‌برداري كرده، به آزمايشگاه مي‌فرستند و در آنجا نوع سفيدك مشخص مي‌شود. سفيدك كربناتي: علت ايجاد اين نوع سفيدك، آنست كه آجر از ملات ، آب جذب كرده ، در تركيب با هوا ، سفيدك كربناتي ظاهر مي‌كند. جهت جلوگيري از ظهور اين سفيدك ، بايد كاري كرد كه آجر از آب جذب نكند. بدين جهت، هنگام آجر چيني ، ابتدا آنرا مرطوب كرده ، بعد بكار مي‌برند.(به اين عمل اصطلاحاً ً زنجاب كردن آجر‌ً گويند.) زنجاب كردن، باعث اشباع شدن آجر از آب و عدم تمايل به جذب آب از ملات مي‌شود. در برخي مناطق كشورمان ، از آنجا كه خود آب سخت است و تركيبات بي‌كربناتي دارد، وقتي روي آجركاري را آب مي‌پاشند، سفيدك كربناتي ظاهر مي‌شود . اگر روي آجرهايي ،‌اين نوع از سفيدك ظاهر شد، آنها را با اسيد كلريدريك رقيق (جوهر نمك) مي‌شويند و بلافاصله با آب شستشو مي‌دهند. جوهر نمك، سفيدك كربناتي را در خود حل مي‌كند و با جريان آب ، آنها را از سطح آجر دور مي‌كند. بايد توجه داشت كه بلافاصله پس از بكاربردن جوهر نمك، از آب استفاده كرد. زيرا در غير اين صورت، با وجودي كه جوهر ، سفيدكهاي كربناتي را در خود حل كرده ، كربناتها به كلريد تبديل مي‌شوند و روي آجرها سفيدك كلريدي ظاهر مي‌شود سفيدك كلريدي: همانطور كه در بالا ذكر شد، راه از بين بردن سفيدك كلريدي، شستشوي آجر با آب است. سفيدك سولفاتي: علتهاي ممكن در ظهور اين سفيدك عبارتند از 1ـ خاك استفاده شده در ساخت آجر ، داراي مقادير زيادي سولفات باشد.  2ـ مقدار سنگ گچ ملات زياد باشد و آجر آنرا جذب كند. جهت جلوگيري از ظهور اين نوع سفيدك ، از بكار بردن خاكهايي با درصد سولفات زياد در توليد آجر ، خودداري مي‌كنيم. سفيدك نيتراتي: در خاكهاي برخي مناطق كويري ، تركيباتي از نيترات (شوره) وجود دارد. شوره از هوا رطوبت جذب كرده ،سبب ظهور سفيدك نيتراتي مي‌شود. جهت جلوگيري از ظهور اين نوع سفيدك،‌ از بكار بردن خاكهاي نيتراتي در توليد آجر ، خودداري مي‌كنيم.   طبقه‌بندي آجر استاندار شماره 7 ايران، مشخصات آجرهاي رسي را شرح مي‌دهد. در اين استاندارد، آجرهاي رسي از ديدگاههاي مختلف بشرح ذيل طبقه‌بندي شده‌اند: طبقه بندي از ديدگاه روش توليد: 1ـ آجرهاي رسي دستي : با دست ساخته شده ، توپر است و كيفيت چنداني ندارد. 2ـ آجرهاي نيمه ماشيني: كه در طول خط توليد آنها ، قسمتي از كارها ، توسط ماشين انجام مي‌شود.  3ـ آجرهاي ماشيني : داراي اشكال مختلف، توپر و سخت يا سوراخدار ، با كيفيتي بهتر . طبقه‌بندي از ديدگاه نوع مصرف : 1ـ آجر معمولي: براي مصارف عمومي ساختمان استفاده شده، بنام آجر توكار معروف است.  2ـ آجرنما: اين نوع آجرها به روشهاي مخصوص ساخته مي‌شوندو بايد  داراي ابعاد دقيق و هماهنگ باشند تا ظاهري خوب در نماي سازه ايجاد كنند.  3ـ آجر مهندسي مرغوبEngineering Brik : اين آجرها ، آجرهايي توپر و سخت و بادوام هستند و با روش ماشيني توليد مي‌شوند و به سه دسته تقسيم مي‌شوند . اين درجه بنديها بر اساس دو عامل ‌مقاومت و جذب‌ آب  است.  درجه 1: حداقل مقاومت آجر درجه 1 ، 350 و حداكثر ميزان جذب آب آن، 15% وزني است. درجه 2 : حداقل مقاومت آجر درجه 2 ، 250 و حداكثر ميزان جذب آب آن، 16% وزني است. درجه 3 : حداقل مقاومت آجر درجه 3 ، 150% و حداكثر ميزان جذب آب آن ، 18% وزني است. اين آجرها ،عمدتاً باربر هستند. طبقه‌بندي از ديدگاه كيفيت: 1ـ آجر با كيفيت مناسب براي مصارف داخلي: اين آجرها توكار هستند. لازم به ذكر است اين آجرها را نبايد در قسمتهايي از ساختمان كه در معرض شرايط مختلف جوي مانند يخ زدن است، بكار برد و هنگاميكه اين آجرها به كارگاه مي‌رسند، نبايد آنها را در محيط سرباز نگهداري نمود. زيرا اين آجرها از نظر استاندارد، جذب آب مشخصي ندارند و در اثر بارندگي و مرطوب شدن، تحت فرايند يخ زدن از بين مي‌روند.  2ـ آجر با كيفيت عادي: از اين آجرها در نقاطي كه شرايط جوي شديدي ندارند، در قسمتهاي بيروني ساختمان نيز مي‌توان استفاده كرد. 3ـ آجر با كيفيت ويژه : اين آجرها معمولاً همان آجرهاي مهندسي مرغوبند كه البته قادرند شرايط محيطي سخت را نيز تحمل كنند. طبقه بندي از ديدگاه شكل : 1ـ آجر توپر : نوعي آجر است كه حجم سوراخهاي آن از 25% حجم  آجر تجاوز نمي‌كند. در اين نوع از آجرها جهت محاسبه مقاومت ، بار وارد بر آجر را بدون در نظر گرفتن سوراخها ، بر كل سطح مقطع تقسيم مي‌كنند.  2ـ آجر سوراخ‌دار: در اين نوع از آجرها ، حجم سوراخها از 25% حجم آجر بيشتر است. اما مساحت هر يك از سوراخها، از 3000 تجاوز نمي‌كند.  3ـ آجر توخالي: كه در آن، حجم سوراخها بيش از 25% حجم آجر است و براي ابعاد سوراخها محدوديتي وجود ندارد  4ـ آجر با شكل ويژه: اين آجرها، داراي اشكال مختلف هندسي هستند. مانند آجرهايي كه جهت كف پوش در پياده‌روها و پاركها استفاده مي‌شوند. 5ـ آجر متخلخل: حجم منافذ در اين نوع از آجرها ، بيش از 20% حجم آجر است«آجر» آجرها بعنوان واحدهاي ساختماني منظور شده ، به دو دسته كلي تقسيم مي‌شوند:  1ـ آجرهاي رسي  2ـ آجرهاي ماسه آهكي‌ (توضيحات كامل آن در بحث آهك تحت عنوان سخت شدن هيدروسيليكاتي ارائه شده است.) قسمت اعظم آجرهاي مورد مصرف، از نوع آجرهاي رسي هستند. ايرانيان قديم آجر را بخوبي مي‌شناختند و نمونه‌هايي  از آجركاريهاي بسيار جالب از زمان قديم باقي مانده است كه همگي گواه تبحر ايرانيان در توليد و بكارگيري آجر مي‌باشد. اوج صنعت آجر ايران، در زمان ساسانيان بوده است.  در اينجا بحثي مطرح مي‌شود و آن عبارت است از مقايسه مصالح ساختماني قديم و جديد. قطعاً مصالح ساختماني جديد و از جمله آجرهاي امروزي ، بسيار بهترا از انواع قديمي آن است. بقا و پا بر جا بودن عمارتهاي قديمي به اين معني نيست كه ما توان ساخت چنين آجرهايي را نداريم. بلكه ما قادر به ساخت انواع بهتري هستيم. ولي نكته قابل توجه اينست كه در گذشته ، اولاً تعداد ساختمانهاي در دست احداث كم بود و تعداد آجر مورد نياز ، اندك. ثانياً نيروي كار، براحتي و با قيمتي بسيار نازل يافت مي‌شد. در حاليكه امروزه صحبت از هزاران واحد مسكوني و نيروي كار گرانقيمت است. چاره كار، تعويض نيروي انساني با نيروي ماشين است. جايگزيني نيروي ماشيني هم مستلزم آشنايي با تكنولوژي ماشين و بدست آوردن فرهنگ ماشيني است . (كه البته در كشور ما، ضعف عمده در قسمت دوم است.) خاك ، مهمترين عنصر ساخت آجر در توليد آجر ، خشت خشك شده راحرارت مي‌دهند و آجر بدست مي‌آورند. خشت را از قالب زدن گل بدست مي‌آورند. گل ، مخلوط يكنواخت آب و خاك است. خاك ، جسم جامد همراه با آب و هواست. خاك رس، ماسه، سنگ آهك ، سولفاتها، فلدسپات، تركيبات آهن، رستنيها و … قسمت جامد خاك را تشكيل مي‌دهند.   قسمت جامد خاك خاك رس: خاك رس از پوشيدن فلدسپات و ميكا در سنگهاي آذرين مثل گرانيت بدست مي‌آيد. عامل پوسيدن ، آب باران است كه داراي اسيد كربنيك مي‌باشد. نوع خالص خاك رس ،ًكائولنً نام دارد:  و همان خاكي است كه در صنعت ساخت چيني از آن بهره مي‌گيرند. كائولن دانه‌هايي پولكي و ورقه ورقه دارد. اين پولكها از دو ميكرون هم كوچكترند. خاك رس خالص سفيد رنگ است و ناخلصيها به آن رنگهاي مختلفي مي‌دهند:  FeO آنرا كبود رنگ مي‌كند.    آنرا سرخ رنگ مي‌كند.  آنرا زرد رنگ مي‌ كند. ماسه :اگر با خاك رس خالص آجر درست شود، پس از خشك شدن ترك مي‌‌خورد و ثبات حجمي ندارد. براي رفع اين عيب ، به خاك رس ذرات ماسه مي‌افزايند . اين ذرات بصورت استخوان بندي عمل مي كند و جمع شدگي را كنترل مي‌ نمايد. جنس ماسه مي تواند سيليسي يا آهكي باشد. اما  ذرات درشت ماسه ، چه آهكي و چه سيليسي ، ايجاد مشكل مي‌كند. ذرات درشت سيليس در گل ، در هنگام حرارت دادن، با كسب حرارت منبسط مي‌شود؛ در حاليكه خشت آجر در حال خشك شدن يا پخته شدن و جمع شدن است. در نتيجه آجر ترك مي‌خورد. دانه‌هاي درشت آهك هم در اثر حرارت پخته شده ، تبديل به آهك مي‌شود كه با جذب آب منبسط شده، تكه‌اي از آجر را بيرون مي‌اندازد. به اين پديده اصطلاحاً ً آلوئك ً گويند. سنگ آهك: يكي از ديگر از موادي است كه مي‌تواند همراه خاك باشد. مقدار اندك آن ، باعث سفيد شدن آجر است؛ در حاليكه ميزان بيشتري از آن، سبب  پايين آمدن نقطه ذوب و توليد آجر جوش مي‌شود .( آجر جوش ، آجري است كه در كوره ذوب شده و شكل هندسي خود را از دست داده است.) درصد آهك در خاك آجر ، نبايد بيش از 30% باشد. سولفاتها :سولفاتها بصورت سولفات عنصرهاي سديم، پتاسيم، كلسيم و منيزيم در خاك وجود دارند و باعث مي‌شوند كه بعدها روي آجر ً سفيدك سولفاتي ً ظاهر شود. فلدسپات: در فرايندهاي تولدي آجر ، فلدسپات در نقش گدازآور عمل كرده، سبب پايين آمدن درجه حرارت حالت خميري آجر مي‌شود . در بسياري از سراميكها، از خاك با فلدسپات زياد استفاده مي‌كنند. تركيبات آهن: اكسيدهاي آهن نيز گدازآورند. اگر  در خاك به 5% وزنش برسد، آن خاك سرخ رنگ مي‌شود. از خاكهاي با اكسيد آهن بالا براي ساخت قطعات سفالي ـ كه آب را از خود عبور نمي‌دهند ـ استفاده مي‌شود. در برخي كشورهاي خارجي، از اين خاكها در صنعت سفال، جهت ساخت لوله‌هاي فاضلاب بهره مي‌گيرند؛ در حاليكه در ايران، براي اين مصرف از لوله‌هاي چدني يا پوليكا استفاده مي‌شود . كاربرد عمده سفال در كشورمان، در قسمتهاي شمالي و براي پوشش سقف است. در آجرهاي نسوز، مقدار آهن خاك بايد بسيار كم بوده ، از 1% وزن خاك تجاوز نكند. رستنيها : از ديگر مواد تشكيل دهنده خاك ، بقايايي گياهان است كه اگر همراه خاك باشند، در كوره مي‌سوزند و جايشان خالي مي‌شود . از اين پديده استفاده كرده، به خاك آجر ، مواد آلي مي‌زنند تا پس از سوختن در كوره و خالي شدن جايشان، آجر سبك بدست آيد. اين آجرها ، كاربرد عايقي دارد. آب آب به دو صورت در خاك وجود دارد: آب آزاد و آب جذب شده (كه سبب مرطوب بودن خاك است.) آب جذب شده را تنها با استفاده از حرارت مي‌توان آزاد كرد. براي مخلوط آب و خاك، طبقه بنديي بدين شرح وجود دارد: يك مهندس سوئدي بنام Atterberg. مخلوط آب و خاك را به پنج دسته تقسيم كرده است: آبكي ، شل ، خميري، سفت و خشك. گلي كه براي توليد آجر استفاده مي شود، بايد حالت خميري داشته باشد. براي پي بردن به حالت خميري گل در آزمايشگاه ، از دستگاهي بنام ً Cassagrandً يا ً Atterbergً استفاده مي‌كنند. اما در كارگاههاي ساختماني ، بدين منظور با خمير مورد نظر ، فتيله‌اي نازك بقطر mm3 مي‌سازند. اگر آن فتيله ترك نخورد و گل آن هم به دست نچسبد ، خمير آزمايش شده مطلوب مي‌باشد. توليد آجر در توليد آجر ، دو شيوه مرسوم است. سنتي و ماشيني. البته بسياري از كارخانه‌هاي كنوني از روش مابين اين دو روش استفاده مي‌كنند. روش سنتي اولين قدم در تهيه آجر، تهيه خاك مناسب است. در روش سنتي، انتخاب خاك جنبه علمي نداشت. بلكه بصورت تجربي بود . بدين معني كه استاد آجر ساز ، خاك را مي‌ديد و با لمس كردن و بوئيدن و … تشخيص مي‌داد كه آيا خاك مورد نظر ، براي ساخت آجر مناسب بود يا خير. پس از انتخاب خاك مناسب ، خاك را به مكاني بنام ً آبْ خوره ً مي‌بردند تا در آنجا با آب مخلوط شود. پس از گذشت چند روز ، اين گل را ًورزً مي‌دادند تا خاك بخوبي با آب مخلوط شود. عمل ورز دادن گل ، توسط كارگران و با پا انجام مي‌گرفت. براي اينكه كارگران در حين ورز دادن گل، دانه‌هاي درشت را از خمير اصلي جدا كنند، صاحب كار مقداري سكه با خاك مخلوط مي‌كرد تا كارگران به اميد يافتن سكه ، دانه‌هاي درشت را نيز جدا نمايند. پس از چند روز ورز دادن ، نوبت به قالب‌گيري مي‌رسيد. قالب‌گيري نيز توسط دست انجام مي‌گرفت. قالبها، از جنس چوب و بصورت چند خانه بود كه گل را با دست در آنها مي‌فشردند و سطح آنرا صاف مي‌كردند. طبيعي بود كه هر چه قالب‌زن بيشتر سطح گل را مي‌فشرد، كيفيت آجر بهتر بود. اما از آنجا كه كارگران بدنبال توليد بيشتر و سريعتر بودند و نه كيفيت خوب، از درست فشردن گل در قالب ، خودداري مي‌كردند و اين امر سبب افت كيفيت در آجر شد. جهت حل اين مشكل، پس از انقلاب، پرسهاي پدالي ساخته شد . اين نوع پرسها وسيله‌اي بود جهت درست فشرده شدن قالبها و البته هم اكنون نيز در بعضي مناطق از اين پرسها استفاده مي‌شود. در ادامه نوبت به خشك كردن خشتها مي‌رسيد. در روش سنتي ، جهت خشك كردن خشتها از آفتاب استفاده مي‌كردند. اگر در طول مدت خشك شدن، خشت را تنها از يك طرف در برابر تابش خورشيد قرار مي‌دادند، يك طرف آن زودتر از طرف ديگر خشك مي‌شد و در نتيجه سطح آجر خميده مي‌شد. جهت رفع اين مشكل، پس از مدتي كه خشت باصطلاح خودش را گرفت، جهت قرار دادن آن در آفتاب را عوض مي‌كردند. نكته جالب در خشك كردن خشتها آن بود كه از آنجا كه امكان خشك كردن خشتها در زمستان وجود نداشت ، در فصل گرما تعداد زيادي خشت را خشك مي‌كردند و محصول را بعنوان كلينكر آجر ، زير پوششي از كاه گل نگهداري مي‌كردند و در زمستان ، از آنها جهت توليد آجر بهره مي‌گرفتند. مرحله بعدي ، پختن آجر بود كه در آن ، از كوره ‌هاي سنتي استفاده مي‌شد. كوره سنتي چاهي بود كه در مبحث گچ نيز بدان اشاره شد. همانطور كه در قبل ذكر شد، در اين كوره‌ها خشتها را بگونه‌اي مي‌چيدند كه جريان هوا از بين آنها عبور كند و از زير به خشتها حرارت مي‌دادند. در قديم جهت سوخت ، از چوب و مدفوع استفاده مي‌شد و در نتيجه حرارت آرام آرام بالا مي‌رفت و رسيدن حرارت به قسمتهاي بالايي كوره بسيار آهسته صورت مي‌گرفت. به همين جهت همه لايه‌ها تقريباً بطور يكسان حرارت كسب مي‌كردند. ليكن بعدها كه سوختهاي نفتي بكار گرفته شد ، جهت تسريع در امر توليد، درجه حرارت پايين را زياد مي‌كردند. طبيعتاً حرارت بصورت يكنواخت به خشتها نمي‌رسيد و در لايه‌هاي مختلف، آجرهايي با خواص متفاوت توليد مي‌شد. همانطور كه گفتيم ، آجرهاي اين نوع از كوره‌ها ، از نظر خواص و كيفيت متفاوتند. از آنجا كه خشتهاي زيرين بيش از حد نياز حرارت مي‌بينند، ذوب مي‌شوند و توليد آجر جوش مي‌كنند. يعني پس از ذوب شدن با يكديگر مخلوط مي‌شوند و بصورت سنگي محكم بدون شكل هندسي خاص در مي‌آيند. اين آجرها شايد فقط بدرد پي ريزي بخورد. لايه بعدي آجرها ، سبز رنگ است كه از نظر مقاومت و خواص . بهترين آجرهاي كوره ‌اند و داراي شكل هندسي دقيقي مي‌باشند . لايه‌ بعدي، آجرهاي بهي رنگ  (مايل به زرد) است . لايه‌هاي بعدي بترتيب عبارتند از : آجرهاي سفيد رنگ، آجرهاي ابلغ (داراي لكه‌هاي قرمز و سفيد) ، آجرهاي قرمز و آخرين لايه ،‌آجرهاي نپخته. بعلت نحوه برداشت از اين كوره‌ها، آجرهاي رسيده به كارگاه ، از همه نوع هستند . امتياز اين كوره‌ها ساده بودن و هزينه كم ساخت است؛ در حاليكه اتلاف انرژي ، كيفيت متفاوت محصول و توليد كم ، از عمده‌‌ترين مشكلات اين قبيل كوره‌هاست.(اتلاف انرژي در اين كوره‌ها بدليل  گرم و سرد شدن پياپي در هر بار بارگيري و تخليه است.) روش ماشيني در روش ماشيني، خاك بسيار مهم است و انتخاب خاك مناسب، اهميتي بسزايي دارد. خاكهاي مختلف را آزمايش مي‌كنند تا به خاك مناسب دست يابند. البته در انتخاب معدن، علاوه بر كيفيت ، به كميت خاك نيز توجه ويژه مي‌كنند. معدن بايد بگونه‌اي باشد كه حداقل 50 سال كارخانه را تغذيه نمايد. انتخاب نمونه خاك براي آزمايش كم و كيفي ، با گمانه زدن است. خاك با ماشينهاي مخصوص استخراج شده، پس از ورود به كارخانه ، به قسمت آسياب مي‌رود. اين آسياب از دو چرخ بزرگ و سنگين تشكليل شده كه خاكها در اثر وزن چرخهاي دوران كننده، آسياب مي‌شوند. در زير اين چرخها ، شبكه مشبكي است كه خاك آسياب شده از لابلاي آن عبور مي‌كند. مرحله بعدي ، مخلوط كن است. اين مخلوط كن، همانند مخلوط كنهاي نانواييها ، داراي يك محور مركزي با تعدادي بازو در اطراف مي باشد. در اين مرحله ، مقداري نيز آب اضافه مي‌كنند و خاك مخلوط شده با آب ، بسمت ً آسياب والسً مي‌رود تا بطور كامل ورز داده شود . آسياب والس از دو گردونه فلزي كنار هم تشكليل شده كه گل مورد نظر با عبور از بين آنها، تحت فشار غلتكها كاملاً ورز داده مي‌شود و دانه‌هاي درشت آن از بين مي‌رود . خمير خروجي از آسياب والس آماده قالب زني است. ؟ در اين مرحله، خمير وارد دستگاهي بنام بيرون ران يا Extruder مي‌شود. در قسمت مركزي اين دستگاه ، يك عضو حلزوني شكل (مشابه حلزوني چرخ گوشت) وجود دارد كه خمير وارد شده به دستگاه را به جلو هدايت مي‌كند. از آنجائيكه ممكن است خمير هنوز مقداري حباب هوا داشته باشد، در مسير حركت خمير داخل Extruder ، مناطق خلأ مجهز به صافي جلوگير از نفوذ خمير ، تعبيه شده است. اين مناطق حبابهاي هوا را جذب مي‌كنند و خميرهاي نهايي فاقد تخلخل مي‌باشد. در قسمت خروجي دستگاه بيرون ران، مي‌توان قالبهاي مختلف با اشكال متفاوت را قرار داد و خمير آماده را به صورتهاي مورد نياز قالب زد. البته توجه به اين نكته ضروري است كه اگر با چنين خميري خشت زده شود، آجر نهايي بسيار سنگين خواهد بود . در نتيجه قالبها را بگونه‌اي مي‌سازند كه خشت حاصل، سوراخدار باشد . بدين منظور در قالب ميله‌هايي نصب مي‌كنند كه بنام ًگُل قالب ً معرفند. گُل قالب بايد آلياژ مخصوصي داشته باشد و در برابر سايش مقاوم باشد. ؟     تونلي: تونل ، سالن درازي است كه داخل آن ريل‌گذاري شده. واگنهاي حامل خشت، از يك طرف تونل داخل مي‌شوند و در دمايي نچندان بالا(حدود 60 تا 70 درجه) حرارت مي‌بينند. همچنين حركت واگنها در داخل تونل، بسيار آهسته است. تمام شرايط بگونه‌اي با يكديگر جمع شده‌اند كه همانند آنچه پيشتر ذكر شد، خشتها بتدريج خشك شوند. تذكر اين نكته نيز مفيد است كه چون سرعت حركت واگنها در داخل خشك كن بسيار سريعتر از حركت آنها در كوره است، ظرفيت كوره تقريباً دو برابر ظرفيت خشك‌كن مي‌باشد. مرحله بعدي در توليد آجر ، پختن خشتهاي خشك شده است. كوره‌ها انواع مختلفي دارند كه دو نوع عمده آنها عبارتند از:  1ـ كوره هوفمن  2ـ كوره تونلي كوره هوفمن كوره هوفمن، دالاني است شبيه به شكل مقابل كه در مركز آن يك دودكش تعبيه شده است. بعلت كثيف بودن سوختها در گذشته ، دودكشها را بسيار بلند مي‌ساختند. اما امروزه كه از سوختهاي تميز نفتي و بعضاً گاز طبيعي استفاده مي‌كنند، ديگر نيازي به مرتفع ساختن دودكشها نيست. ؟ اين دالانها به اتاقكهاي كوچكتري تقسيم مي‌شوند كه به هر كدام از آنها ً قمير ً گويند. در هر قمير ، خشتهاي خشك شده را از پايين به بالا مي‌چينند و در قمير را نيز با آجر يا همان خشتها و با پوشش كاه‌گل مي‌بندند. بالاي هر قمير ، تعدادي  سوراخ است. اين سوراخها در واقع محل ورود حرارت به داخل قمير است. بدين صورت كه مشعلي مخصوص را روي اين سوراخها بگونه‌اي قرار مي‌دهند كه شعله آن بطرف داخل قمير زبانه كشد. پايين هر قمير به دودكش راه دارد. دود و هواي گرم ايجاد شده ، از طريق اين راه ارتباطي وارد دود كش شده، به بيرون هدايت مي‌شود. مشعل بنوبت روي قميرها حركت مي‌كند. هر گاه خشتهاي هر قمير باندازه كافي حرارت ديد، مشعل روي قمير بعدي قرار مي‌گيرد. در هر كوره ، روش كار چنين است كه همواره تعدادي قمير در حال بارگيري ، تعدادي در حال گرم شدن و مابقي در حال تخليه‌اند . (تعداد قميرهاي هر كوره مي‌تواند تا حدود 30 قمير نيز باشد.) لازم به ذكر است كه اين كوره‌ها بازدهي خوبي دارند. ؟ كوره تونلي جديدترين كوره‌هاي پخت آجر، كوره‌هاي تونلي است . در داخل اين تونلها نيز ريل‌گذاري  شده است. واگنهاي خارج شده از خشك كن وارد اين تونلها مي‌شوند. نحوه حرارت ديدن خشتها، درمناطق مختلف اين كوره متفاوت است: در قسمت اوليه كوره ، واگنها به آهستگي حركت مي‌كنند تا باقيمانده آب خشتها در دمايي حدود  تبخير شود. در ادامه، مشعلهايي در كنار يا بالاي مسير حركت واگنها نصب شده است كه واگنها با سرعتي بيشتر ، از مقابل آنها عبور مي‌كنند. اين روند افزايش سرعت حركت تا رسيدن به مشعل اصلي ادامه دارد. محل مشعل اصلي، گرمترين جاي كوره است و در حقيقت همان مكاني است كه در آن ، حالت ً چسبندگي سراميكي ً اتفاق مي‌افتد. چسبندگي سراميكي چيست؟ ـ در آجر ، مقداري خلل و فرج وجود دارد. در كنار مشعل اصلي كه دما در حدود 1200 تا 1300 درجه است، برخي مواد دروني آجر (مواد گدازآوري كه در ابتدا ذكر شد) ذوب شده، وارد خلل و فرجها مي‌شوند و سبب چسبيدن ساير مواد تشكيل دهنده آجر به يكديگر مي‌گردند. توجه داشته باشيد كه اگر حالت چسبندگي سراميكي اتفاق نيفتد، آجر توليد شده مقاومت كافي نخواهد داشت. بعبارتي لازمه مقاوم شدن آجر ، ايجاد چسبندگي سراميكي است و البته در كنار چسبندگي سراميكي، جمع شدگي نيز واقع مي‌شود كه در ادامه توضيح داده خواهد شد. مرحله آخر در خط توليد آجر ، خارج كردن آجر از داخل كوره است. اين كار ، مخصوصاً در مورد آجرهاي توليدي در كوره‌هاي هوفمن، بايد آهسته و با دقت انجام گيرد تا آسيبي به آجرها نرسد. ضايعات آجر روش اول: آجرهاي مورد آزمايش را در يك سيني مي‌ايستانيم و داخل سيني آب مي‌ريزيم. آب ، جذب آجرشده ، پس از مدتي تبخير مي‌شود . بار ديگر اين عمل را تكرار مي‌كنند. در اين صورت اگر آجر قابليت سفيدك زدن داشته باشد ، سفيدكها ظاهر مي‌شوند. روش دوم: در روش ديگر ، آجري را روي يك سطح صاف مي‌خوابانيم و ظرف دهان گشادي را كه حاوي مقداري آب است، بطور معكوس روي آن قرار مي‌دهند . آب كم كم داخل آجر نفوذ كرده ، تبخير مي‌شود . اين عمل را دوبار انجام مي‌دهند . اينجا نيز اگر آجر قابليت سفيدك زدن داشته باشد، آنرا ظاهر مي‌كند. براي مقايسه ميزان شوره زدن آجرها ، درجه بنديي بشرح ذيل وجود دارد: ـ درجه صفر : درجه‌يي است كه در آن هيچ سفيدكي ظاهر نمي‌شود. ـ درجه كم : كمتر از 10% سطح آجر با شوره پوشيده مي‌شود . ـ درجه متوسط : لايه ضخيمي از شوره تا 50% سطح آجر را مي‌پوشاند؛ اما از روي سطح آجر فلس يا پودر جدا نمي‌شود . ـ درجه زياد : قشر ضخيمتري از املاح تا بيش از 50% سطح آجر را مي‌پوشاند؛ اما در اينجا نيز فلس يا پودر از سطح آن جدا نمي‌شود . ـ درجه شديد: قشر ضخيمي از سفيدك قسمت عمده سطح آجر را مي‌پوشاند و فلس يا پودر از سطح آن جدا مي‌شود . انواع سفيدكها چنين است : كربناتي، كلريدي، سولفاتي و نيتراتي. جهت انتخاب راه حل مناسب در مبارزه با اين سفيدكها ، اولين قدم، تشخيص نوع سفيدك است. بدين منظور ، ابتدا با يك تيغ و صفحه كاغذي تميز، از سفيدكهاي سطح آجر نمونه ‌برداري كرده، به آزمايشگاه مي‌فرستند و در آنجا نوع سفيدك مشخص مي‌شود. سفيدك كربناتي: علت ايجاد اين نوع سفيدك، آنست كه آجر از ملات ، آب جذب كرده ، در تركيب با هوا ، سفيدك كربناتي ظاهر مي‌كند. جهت جلوگيري از ظهور اين سفيدك ، بايد كاري كرد كه آجر از آب جذب نكند. بدين جهت، هنگام آجر چيني ، ابتدا آنرا مرطوب كرده ، بعد بكار مي‌برند.(به اين عمل اصطلاحاً ً زنجاب كردن آجر‌ً گويند.) زنجاب كردن، باعث اشباع شدن آجر از آب و عدم تمايل به جذب آب از ملات مي‌شود. در برخي مناطق كشورمان ، از آنجا كه خود آب سخت است و تركيبات بي‌كربناتي دارد، وقتي روي آجركاري را آب مي‌پاشند، سفيدك كربناتي ظاهر مي‌شود . اگر روي آجرهايي ،‌اين نوع از سفيدك ظاهر شد، آنها را با اسيد كلريدريك رقيق (جوهر نمك) مي‌شويند و بلافاصله با آب شستشو مي‌دهند. جوهر نمك، سفيدك كربناتي را در خود حل مي‌كند و با جريان آب ، آنها را از سطح آجر دور مي‌كند. بايد توجه داشت كه بلافاصله پس از بكاربردن جوهر نمك، از آب استفاده كرد. زيرا در غير اين صورت، با وجودي كه جوهر ، سفيدكهاي كربناتي را در خود حل كرده ، كربناتها به كلريد تبديل مي‌شوند و روي آجرها سفيدك كلريدي ظاهر مي‌شود سفيدك كلريدي: همانطور كه در بالا ذكر شد، راه از بين بردن سفيدك كلريدي، شستشوي آجر با آب است. سفيدك سولفاتي: علتهاي ممكن در ظهور اين سفيدك عبارتند از 1ـ خاك استفاده شده در ساخت آجر ، داراي مقادير زيادي سولفات باشد.  2ـ مقدار سنگ گچ ملات زياد باشد و آجر آنرا جذب كند. جهت جلوگيري از ظهور اين نوع سفيدك ، از بكار بردن خاكهايي با درصد سولفات زياد در توليد آجر ، خودداري مي‌كنيم. سفيدك نيتراتي: در خاكهاي برخي مناطق كويري ، تركيباتي از نيترات (شوره) وجود دارد. شوره از هوا رطوبت جذب كرده ،سبب ظهور سفيدك نيتراتي مي‌شود. جهت جلوگيري از ظهور اين نوع سفيدك،‌ از بكار بردن خاكهاي نيتراتي در توليد آجر ، خودداري مي‌كنيم.   طبقه‌بندي آجر استاندار شماره 7 ايران، مشخصات آجرهاي رسي را شرح مي‌دهد. در اين استاندارد، آجرهاي رسي از ديدگاههاي مختلف بشرح ذيل طبقه‌بندي شده‌اند: طبقه بندي از ديدگاه روش توليد: 1ـ آجرهاي رسي دستي : با دست ساخته شده ، توپر است و كيفيت چنداني ندارد. 2ـ آجرهاي نيمه ماشيني: كه در طول خط توليد آنها ، قسمتي از كارها ، توسط ماشين انجام مي‌شود.  3ـ آجرهاي ماشيني : داراي اشكال مختلف، توپر و سخت يا سوراخدار ، با كيفيتي بهتر . طبقه‌بندي از ديدگاه نوع مصرف : 1ـ آجر معمولي: براي مصارف عمومي ساختمان استفاده شده، بنام آجر توكار معروف است.  2ـ آجرنما: اين نوع آجرها به روشهاي مخصوص ساخته مي‌شوندو بايد  داراي ابعاد دقيق و هماهنگ باشند تا ظاهري خوب در نماي سازه ايجاد كنند.  3ـ آجر مهندسي مرغوبEngineering Brik : اين آجرها ، آجرهايي توپر و سخت و بادوام هستند و با روش ماشيني توليد مي‌شوند و به سه دسته تقسيم مي‌شوند . اين درجه بنديها بر اساس دو عامل ‌مقاومت و جذب‌ آب  است.  درجه 1: حداقل مقاومت آجر درجه 1 ، 350 و حداكثر ميزان جذب آب آن، 15% وزني است. درجه 2 : حداقل مقاومت آجر درجه 2 ، 250 و حداكثر ميزان جذب آب آن، 16% وزني است. درجه 3 : حداقل مقاومت آجر درجه 3 ، 150% و حداكثر ميزان جذب آب آن ، 18% وزني است. اين آجرها ،عمدتاً باربر هستند. طبقه‌بندي از ديدگاه كيفيت: 1ـ آجر با كيفيت مناسب براي مصارف داخلي: اين آجرها توكار هستند. لازم به ذكر است اين آجرها را نبايد در قسمتهايي از ساختمان كه در معرض شرايط مختلف جوي مانند يخ زدن است، بكار برد و هنگاميكه اين آجرها به كارگاه مي‌رسند، نبايد آنها را در محيط سرباز نگهداري نمود. زيرا اين آجرها از نظر استاندارد، جذب آب مشخصي ندارند و در اثر بارندگي و مرطوب شدن، تحت فرايند يخ زدن از بين مي‌روند.  2ـ آجر با كيفيت عادي: از اين آجرها در نقاطي كه شرايط جوي شديدي ندارند، در قسمتهاي بيروني ساختمان نيز مي‌توان استفاده كرد. 3ـ آجر با كيفيت ويژه : اين آجرها معمولاً همان آجرهاي مهندسي مرغوبند كه البته قادرند شرايط محيطي سخت را نيز تحمل كنند. طبقه بندي از ديدگاه شكل : 1ـ آجر توپر : نوعي آجر است كه حجم سوراخهاي آن از 25% حجم  آجر تجاوز نمي‌كند. در اين نوع از آجرها جهت محاسبه مقاومت ، بار وارد بر آجر را بدون در نظر گرفتن سوراخها ، بر كل سطح مقطع تقسيم مي‌كنند.  2ـ آجر سوراخ‌دار: در اين نوع از آجرها ، حجم سوراخها از 25% حجم آجر بيشتر است. اما مساحت هر يك از سوراخها، از 3000 تجاوز نمي‌كند.  3ـ آجر توخالي: كه در آن، حجم سوراخها بيش از 25% حجم آجر است و براي ابعاد سوراخها محدوديتي وجود ندارد  4ـ آجر با شكل ويژه: اين آجرها، داراي اشكال مختلف هندسي هستند. مانند آجرهايي كه جهت كف پوش در پياده‌روها و پاركها استفاده مي‌شوند. 5ـ آجر متخلخل: حجم منافذ در اين نوع از آجرها ، بيش از 20% حجم آجر است«آجر» آجرها بعنوان واحدهاي ساختماني منظور شده ، به دو دسته كلي تقسيم مي‌شوند:  1ـ آجرهاي رسي  2ـ آجرهاي ماسه آهكي‌ (توضيحات كامل آن در بحث آهك تحت عنوان سخت شدن هيدروسيليكاتي ارائه شده است.) قسمت اعظم آجرهاي مورد مصرف، از نوع آجرهاي رسي هستند. ايرانيان قديم آجر را بخوبي مي‌شناختند و نمونه‌هايي  از آجركاريهاي بسيار جالب از زمان قديم باقي مانده است كه همگي گواه تبحر ايرانيان در توليد و بكارگيري آجر مي‌باشد. اوج صنعت آجر ايران، در زمان ساسانيان بوده است.  در اينجا بحثي مطرح مي‌شود و آن عبارت است از مقايسه مصالح ساختماني قديم و جديد. قطعاً مصالح ساختماني جديد و از جمله آجرهاي امروزي ، بسيار بهترا از انواع قديمي آن است. بقا و پا بر جا بودن عمارتهاي قديمي به اين معني نيست كه ما توان ساخت چنين آجرهايي را نداريم. بلكه ما قادر به ساخت انواع بهتري هستيم. ولي نكته قابل توجه اينست كه در گذشته ، اولاً تعداد ساختمانهاي در دست احداث كم بود و تعداد آجر مورد نياز ، اندك. ثانياً نيروي كار، براحتي و با قيمتي بسيار نازل يافت مي‌شد. در حاليكه امروزه صحبت از هزاران واحد مسكوني و نيروي كار گرانقيمت است. چاره كار، تعويض نيروي انساني با نيروي ماشين است. جايگزيني نيروي ماشيني هم مستلزم آشنايي با تكنولوژي ماشين و بدست آوردن فرهنگ ماشيني است . (كه البته در كشور ما، ضعف عمده در قسمت دوم است.) خاك ، مهمترين عنصر ساخت آجر در توليد آجر ، خشت خشك شده راحرارت مي‌دهند و آجر بدست مي‌آورند. خشت را از قالب زدن گل بدست مي‌آورند. گل ، مخلوط يكنواخت آب و خاك است. خاك ، جسم جامد همراه با آب و هواست. خاك رس، ماسه، سنگ آهك ، سولفاتها، فلدسپات، تركيبات آهن، رستنيها و … قسمت جامد خاك را تشكيل مي‌دهند.   قسمت جامد خاك خاك رس: خاك رس از پوشيدن فلدسپات و ميكا در سنگهاي آذرين مثل گرانيت بدست مي‌آيد. عامل پوسيدن ، آب باران است كه داراي اسيد كربنيك مي‌باشد. نوع خالص خاك رس ،ًكائولنً نام دارد:  و همان خاكي است كه در صنعت ساخت چيني از آن بهره مي‌گيرند. كائولن دانه‌هايي پولكي و ورقه ورقه دارد. اين پولكها از دو ميكرون هم كوچكترند. خاك رس خالص سفيد رنگ است و ناخلصيها به آن رنگهاي مختلفي مي‌دهند:  FeO آنرا كبود رنگ مي‌كند.    آنرا سرخ رنگ مي‌كند.  آنرا زرد رنگ مي‌ كند. ماسه :اگر با خاك رس خالص آجر درست شود، پس از خشك شدن ترك مي‌‌خورد و ثبات حجمي ندارد. براي رفع اين عيب ، به خاك رس ذرات ماسه مي‌افزايند . اين ذرات بصورت استخوان بندي عمل مي كند و جمع شدگي را كنترل مي‌ نمايد. جنس ماسه مي تواند سيليسي يا آهكي باشد. اما  ذرات درشت ماسه ، چه آهكي و چه سيليسي ، ايجاد مشكل مي‌كند. ذرات درشت سيليس در گل ، در هنگام حرارت دادن، با كسب حرارت منبسط مي‌شود؛ در حاليكه خشت آجر در حال خشك شدن يا پخته شدن و جمع شدن است. در نتيجه آجر ترك مي‌خورد. دانه‌هاي درشت آهك هم در اثر حرارت پخته شده ، تبديل به آهك مي‌شود كه با جذب آب منبسط شده، تكه‌اي از آجر را بيرون مي‌اندازد. به اين پديده اصطلاحاً ً آلوئك ً گويند. سنگ آهك: يكي از ديگر از موادي است كه مي‌تواند همراه خاك باشد. مقدار اندك آن ، باعث سفيد شدن آجر است؛ در حاليكه ميزان بيشتري از آن، سبب  پايين آمدن نقطه ذوب و توليد آجر جوش مي‌شود .( آجر جوش ، آجري است كه در كوره ذوب شده و شكل هندسي خود را از دست داده است.) درصد آهك در خاك آجر ، نبايد بيش از 30% باشد. سولفاتها :سولفاتها بصورت سولفات عنصرهاي سديم، پتاسيم، كلسيم و منيزيم در خاك وجود دارند و باعث مي‌شوند كه بعدها روي آجر ً سفيدك سولفاتي ً ظاهر شود. فلدسپات: در فرايندهاي تولدي آجر ، فلدسپات در نقش گدازآور عمل كرده، سبب پايين آمدن درجه حرارت حالت خميري آجر مي‌شود . در بسياري از سراميكها، از خاك با فلدسپات زياد استفاده مي‌كنند. تركيبات آهن: اكسيدهاي آهن نيز گدازآورند. اگر  در خاك به 5% وزنش برسد، آن خاك سرخ رنگ مي‌شود. از خاكهاي با اكسيد آهن بالا براي ساخت قطعات سفالي ـ كه آب را از خود عبور نمي‌دهند ـ استفاده مي‌شود. در برخي كشورهاي خارجي، از اين خاكها در صنعت سفال، جهت ساخت لوله‌هاي فاضلاب بهره مي‌گيرند؛ در حاليكه در ايران، براي اين مصرف از لوله‌هاي چدني يا پوليكا استفاده مي‌شود . كاربرد عمده سفال در كشورمان، در قسمتهاي شمالي و براي پوشش سقف است. در آجرهاي نسوز، مقدار آهن خاك بايد بسيار كم بوده ، از 1% وزن خاك تجاوز نكند. رستنيها : از ديگر مواد تشكيل دهنده خاك ، بقايايي گياهان است كه اگر همراه خاك باشند، در كوره مي‌سوزند و جايشان خالي مي‌شود . از اين پديده استفاده كرده، به خاك آجر ، مواد آلي مي‌زنند تا پس از سوختن در كوره و خالي شدن جايشان، آجر سبك بدست آيد. اين آجرها ، كاربرد عايقي دارد. آب آب به دو صورت در خاك وجود دارد: آب آزاد و آب جذب شده (كه سبب مرطوب بودن خاك است.) آب جذب شده را تنها با استفاده از حرارت مي‌توان آزاد كرد. براي مخلوط آب و خاك، طبقه بنديي بدين شرح وجود دارد: يك مهندس سوئدي بنام Atterberg. مخلوط آب و خاك را به پنج دسته تقسيم كرده است: آبكي ، شل ، خميري، سفت و خشك. گلي كه براي توليد آجر استفاده مي شود، بايد حالت خميري داشته باشد. براي پي بردن به حالت خميري گل در آزمايشگاه ، از دستگاهي بنام ً Cassagrandً يا ً Atterbergً استفاده مي‌كنند. اما در كارگاههاي ساختماني ، بدين منظور با خمير مورد نظر ، فتيله‌اي نازك بقطر mm3 مي‌سازند. اگر آن فتيله ترك نخورد و گل آن هم به دست نچسبد ، خمير آزمايش شده مطلوب مي‌باشد. توليد آجر در توليد آجر ، دو شيوه مرسوم است. سنتي و ماشيني. البته بسياري از كارخانه‌هاي كنوني از روش مابين اين دو روش استفاده مي‌كنند. روش سنتي اولين قدم در تهيه آجر، تهيه خاك مناسب است. در روش سنتي، انتخاب خاك جنبه علمي نداشت. بلكه بصورت تجربي بود . بدين معني كه استاد آجر ساز ، خاك را مي‌ديد و با لمس كردن و بوئيدن و … تشخيص مي‌داد كه آيا خاك مورد نظر ، براي ساخت آجر مناسب بود يا خير. پس از انتخاب خاك مناسب ، خاك را به مكاني بنام ً آبْ خوره ً مي‌بردند تا در آنجا با آب مخلوط شود. پس از گذشت چند روز ، اين گل را ًورزً مي‌دادند تا خاك بخوبي با آب مخلوط شود. عمل ورز دادن گل ، توسط كارگران و با پا انجام مي‌گرفت. براي اينكه كارگران در حين ورز دادن گل، دانه‌هاي درشت را از خمير اصلي جدا كنند، صاحب كار مقداري سكه با خاك مخلوط مي‌كرد تا كارگران به اميد يافتن سكه ، دانه‌هاي درشت را نيز جدا نمايند. پس از چند روز ورز دادن ، نوبت به قالب‌گيري مي‌رسيد. قالب‌گيري نيز توسط دست انجام مي‌گرفت. قالبها، از جنس چوب و بصورت چند خانه بود كه گل را با دست در آنها مي‌فشردند و سطح آنرا صاف مي‌كردند. طبيعي بود كه هر چه قالب‌زن بيشتر سطح گل را مي‌فشرد، كيفيت آجر بهتر بود. اما از آنجا كه كارگران بدنبال توليد بيشتر و سريعتر بودند و نه كيفيت خوب، از درست فشردن گل در قالب ، خودداري مي‌كردند و اين امر سبب افت كيفيت در آجر شد. جهت حل اين مشكل، پس از انقلاب، پرسهاي پدالي ساخته شد . اين نوع پرسها وسيله‌اي بود جهت درست فشرده شدن قالبها و البته هم اكنون نيز در بعضي مناطق از اين پرسها استفاده مي‌شود. در ادامه نوبت به خشك كردن خشتها مي‌رسيد. در روش سنتي ، جهت خشك كردن خشتها از آفتاب استفاده مي‌كردند. اگر در طول مدت خشك شدن، خشت را تنها از يك طرف در برابر تابش خورشيد قرار مي‌دادند، يك طرف آن زودتر از طرف ديگر خشك مي‌شد و در نتيجه سطح آجر خميده مي‌شد. جهت رفع اين مشكل، پس از مدتي كه خشت باصطلاح خودش را گرفت، جهت قرار دادن آن در آفتاب را عوض مي‌كردند. نكته جالب در خشك كردن خشتها آن بود كه از آنجا كه امكان خشك كردن خشتها در زمستان وجود نداشت ، در فصل گرما تعداد زيادي خشت را خشك مي‌كردند و محصول را بعنوان كلينكر آجر ، زير پوششي از كاه گل نگهداري مي‌كردند و در زمستان ، از آنها جهت توليد آجر بهره مي‌گرفتند. مرحله بعدي ، پختن آجر بود كه در آن ، از كوره ‌هاي سنتي استفاده مي‌شد. كوره سنتي چاهي بود كه در مبحث گچ نيز بدان اشاره شد. همانطور كه در قبل ذكر شد، در اين كوره‌ها خشتها را بگونه‌اي مي‌چيدند كه جريان هوا از بين آنها عبور كند و از زير به خشتها حرارت مي‌دادند. در قديم جهت سوخت ، از چوب و مدفوع استفاده مي‌شد و در نتيجه حرارت آرام آرام بالا مي‌رفت و رسيدن حرارت به قسمتهاي بالايي كوره بسيار آهسته صورت مي‌گرفت. به همين جهت همه لايه‌ها تقريباً بطور يكسان حرارت كسب مي‌كردند. ليكن بعدها كه سوختهاي نفتي بكار گرفته شد ، جهت تسريع در امر توليد، درجه حرارت پايين را زياد مي‌كردند. طبيعتاً حرارت بصورت يكنواخت به خشتها نمي‌رسيد و در لايه‌هاي مختلف، آجرهايي با خواص متفاوت توليد مي‌شد. همانطور كه گفتيم ، آجرهاي اين نوع از كوره‌ها ، از نظر خواص و كيفيت متفاوتند. از آنجا كه خشتهاي زيرين بيش از حد نياز حرارت مي‌بينند، ذوب مي‌شوند و توليد آجر جوش مي‌كنند. يعني پس از ذوب شدن با يكديگر مخلوط مي‌شوند و بصورت سنگي محكم بدون شكل هندسي خاص در مي‌آيند. اين آجرها شايد فقط بدرد پي ريزي بخورد. لايه بعدي آجرها ، سبز رنگ است كه از نظر مقاومت و خواص . بهترين آجرهاي كوره ‌اند و داراي شكل هندسي دقيقي مي‌باشند . لايه‌ بعدي، آجرهاي بهي رنگ  (مايل به زرد) است . لايه‌هاي بعدي بترتيب عبارتند از : آجرهاي سفيد رنگ، آجرهاي ابلغ (داراي لكه‌هاي قرمز و سفيد) ، آجرهاي قرمز و آخرين لايه ،‌آجرهاي نپخته. بعلت نحوه برداشت از اين كوره‌ها، آجرهاي رسيده به كارگاه ، از همه نوع هستند . امتياز اين كوره‌ها ساده بودن و هزينه كم ساخت است؛ در حاليكه اتلاف انرژي ، كيفيت متفاوت محصول و توليد كم ، از عمده‌‌ترين مشكلات اين قبيل كوره‌هاست.(اتلاف انرژي در اين كوره‌ها بدليل  گرم و سرد شدن پياپي در هر بار بارگيري و تخليه است.) روش ماشيني در روش ماشيني، خاك بسيار مهم است و انتخاب خاك مناسب، اهميتي بسزايي دارد. خاكهاي مختلف را آزمايش مي‌كنند تا به خاك مناسب دست يابند. البته در انتخاب معدن، علاوه بر كيفيت ، به كميت خاك نيز توجه ويژه مي‌كنند. معدن بايد بگونه‌اي باشد كه حداقل 50 سال كارخانه را تغذيه نمايد. انتخاب نمونه خاك براي آزمايش كم و كيفي ، با گمانه زدن است. خاك با ماشينهاي مخصوص استخراج شده، پس از ورود به كارخانه ، به قسمت آسياب مي‌رود. اين آسياب از دو چرخ بزرگ و سنگين تشكليل شده كه خاكها در اثر وزن چرخهاي دوران كننده، آسياب مي‌شوند. در زير اين چرخها ، شبكه مشبكي است كه خاك آسياب شده از لابلاي آن عبور مي‌كند. مرحله بعدي ، مخلوط كن است. اين مخلوط كن، همانند مخلوط كنهاي نانواييها ، داراي يك محور مركزي با تعدادي بازو در اطراف مي باشد. در اين مرحله ، مقداري نيز آب اضافه مي‌كنند و خاك مخلوط شده با آب ، بسمت ً آسياب والسً مي‌رود تا بطور كامل ورز داده شود . آسياب والس از دو گردونه فلزي كنار هم تشكليل شده كه گل مورد نظر با عبور از بين آنها، تحت فشار غلتكها كاملاً ورز داده مي‌شود و دانه‌هاي درشت آن از بين مي‌رود . خمير خروجي از آسياب والس آماده قالب زني است. ؟ در اين مرحله، خمير وارد دستگاهي بنام بيرون ران يا Extruder مي‌شود. در قسمت مركزي اين دستگاه ، يك عضو حلزوني شكل (مشابه حلزوني چرخ گوشت) وجود دارد كه خمير وارد شده به دستگاه را به جلو هدايت مي‌كند. از آنجائيكه ممكن است خمير هنوز مقداري حباب هوا داشته باشد، در مسير حركت خمير داخل Extruder ، مناطق خلأ مجهز به صافي جلوگير از نفوذ خمير ، تعبيه شده است. اين مناطق حبابهاي هوا را جذب مي‌كنند و خميرهاي نهايي فاقد تخلخل مي‌باشد. در قسمت خروجي دستگاه بيرون ران، مي‌توان قالبهاي مختلف با اشكال متفاوت را قرار داد و خمير آماده را به صورتهاي مورد نياز قالب زد. البته توجه به اين نكته ضروري است كه اگر با چنين خميري خشت زده شود، آجر نهايي بسيار سنگين خواهد بود . در نتيجه قالبها را بگونه‌اي مي‌سازند كه خشت حاصل، سوراخدار باشد . بدين منظور در قالب ميله‌هايي نصب مي‌كنند كه بنام ًگُل قالب ً معرفند. گُل قالب بايد آلياژ مخصوصي داشته باشد و در برابر سايش مقاوم باشد. ؟     تونلي: تونل ، سالن درازي است كه داخل آن ريل‌گذاري شده. واگنهاي حامل خشت، از يك طرف تونل داخل مي‌شوند و در دمايي نچندان بالا(حدود 60 تا 70 درجه) حرارت مي‌بينند. همچنين حركت واگنها در داخل تونل، بسيار آهسته است. تمام شرايط بگونه‌اي با يكديگر جمع شده‌اند كه همانند آنچه پيشتر ذكر شد، خشتها بتدريج خشك شوند. تذكر اين نكته نيز مفيد است كه چون سرعت حركت واگنها در داخل خشك كن بسيار سريعتر از حركت آنها در كوره است، ظرفيت كوره تقريباً دو برابر ظرفيت خشك‌كن مي‌باشد. مرحله بعدي در توليد آجر ، پختن خشتهاي خشك شده است. كوره‌ها انواع مختلفي دارند كه دو نوع عمده آنها عبارتند از:  1ـ كوره هوفمن  2ـ كوره تونلي كوره هوفمن كوره هوفمن، دالاني است شبيه به شكل مقابل كه در مركز آن يك دودكش تعبيه شده است. بعلت كثيف بودن سوختها در گذشته ، دودكشها را بسيار بلند مي‌ساختند. اما امروزه كه از سوختهاي تميز نفتي و بعضاً گاز طبيعي استفاده مي‌كنند، ديگر نيازي به مرتفع ساختن دودكشها نيست. ؟ اين دالانها به اتاقكهاي كوچكتري تقسيم مي‌شوند كه به هر كدام از آنها ً قمير ً گويند. در هر قمير ، خشتهاي خشك شده را از پايين به بالا مي‌چينند و در قمير را نيز با آجر يا همان خشتها و با پوشش كاه‌گل مي‌بندند. بالاي هر قمير ، تعدادي  سوراخ است. اين سوراخها در واقع محل ورود حرارت به داخل قمير است. بدين صورت كه مشعلي مخصوص را روي اين سوراخها بگونه‌اي قرار مي‌دهند كه شعله آن بطرف داخل قمير زبانه كشد. پايين هر قمير به دودكش راه دارد. دود و هواي گرم ايجاد شده ، از طريق اين راه ارتباطي وارد دود كش شده، به بيرون هدايت مي‌شود. مشعل بنوبت روي قميرها حركت مي‌كند. هر گاه خشتهاي هر قمير باندازه كافي حرارت ديد، مشعل روي قمير بعدي قرار مي‌گيرد. در هر كوره ، روش كار چنين است كه همواره تعدادي قمير در حال بارگيري ، تعدادي در حال گرم شدن و مابقي در حال تخليه‌اند . (تعداد قميرهاي هر كوره مي‌تواند تا حدود 30 قمير نيز باشد.) لازم به ذكر است كه اين كوره‌ها بازدهي خوبي دارند. ؟ كوره تونلي جديدترين كوره‌هاي پخت آجر، كوره‌هاي تونلي است . در داخل اين تونلها نيز ريل‌گذاري  شده است. واگنهاي خارج شده از خشك كن وارد اين تونلها مي‌شوند. نحوه حرارت ديدن خشتها، درمناطق مختلف اين كوره متفاوت است: در قسمت اوليه كوره ، واگنها به آهستگي حركت مي‌كنند تا باقيمانده آب خشتها در دمايي حدود  تبخير شود. در ادامه، مشعلهايي در كنار يا بالاي مسير حركت واگنها نصب شده است كه واگنها با سرعتي بيشتر ، از مقابل آنها عبور مي‌كنند. اين روند افزايش سرعت حركت تا رسيدن به مشعل اصلي ادامه دارد. محل مشعل اصلي، گرمترين جاي كوره است و در حقيقت همان مكاني است كه در آن ، حالت ً چسبندگي سراميكي ً اتفاق مي‌افتد. چسبندگي سراميكي چيست؟ ـ در آجر ، مقداري خلل و فرج وجود دارد. در كنار مشعل اصلي كه دما در حدود 1200 تا 1300 درجه است، برخي مواد دروني آجر (مواد گدازآوري كه در ابتدا ذكر شد) ذوب شده، وارد خلل و فرجها مي‌شوند و سبب چسبيدن ساير مواد تشكيل دهنده آجر به يكديگر مي‌گردند. توجه داشته باشيد كه اگر حالت چسبندگي سراميكي اتفاق نيفتد، آجر توليد شده مقاومت كافي نخواهد داشت. بعبارتي لازمه مقاوم شدن آجر ، ايجاد چسبندگي سراميكي است و البته در كنار چسبندگي سراميكي، جمع شدگي نيز واقع مي‌شود كه در ادامه توضيح داده خواهد شد. مرحله آخر در خط توليد آجر ، خارج كردن آجر از داخل كوره است. اين كار ، مخصوصاً در مورد آجرهاي توليدي در كوره‌هاي هوفمن، بايد آهسته و با دقت انجام گيرد تا آسيبي به آجرها نرسد. ضايعات آجر روش اول: آجرهاي مورد آزمايش را در يك سيني مي‌ايستانيم و داخل سيني آب مي‌ريزيم. آب ، جذب آجرشده ، پس از مدتي تبخير مي‌شود . بار ديگر اين عمل را تكرار مي‌كنند. در اين صورت اگر آجر قابليت سفيدك زدن داشته باشد ، سفيدكها ظاهر مي‌شوند. روش دوم: در روش ديگر ، آجري را روي يك سطح صاف مي‌خوابانيم و ظرف دهان گشادي را كه حاوي مقداري آب است، بطور معكوس روي آن قرار مي‌دهند . آب كم كم داخل آجر نفوذ كرده ، تبخير مي‌شود . اين عمل را دوبار انجام مي‌دهند . اينجا نيز اگر آجر قابليت سفيدك زدن داشته باشد، آنرا ظاهر مي‌كند. براي مقايسه ميزان شوره زدن آجرها ، درجه بنديي بشرح ذيل وجود دارد: ـ درجه صفر : درجه‌يي است كه در آن هيچ سفيدكي ظاهر نمي‌شود. ـ درجه كم : كمتر از 10% سطح آجر با شوره پوشيده مي‌شود . ـ درجه متوسط : لايه ضخيمي از شوره تا 50% سطح آجر را مي‌پوشاند؛ اما از روي سطح آجر فلس يا پودر جدا نمي‌شود . ـ درجه زياد : قشر ضخيمتري از املاح تا بيش از 50% سطح آجر را مي‌پوشاند؛ اما در اينجا نيز فلس يا پودر از سطح آن جدا نمي‌شود . ـ درجه شديد: قشر ضخيمي از سفيدك قسمت عمده سطح آجر را مي‌پوشاند و فلس يا پودر از سطح آن جدا مي‌شود . انواع سفيدكها چنين است : كربناتي، كلريدي، سولفاتي و نيتراتي. جهت انتخاب راه حل مناسب در مبارزه با اين سفيدكها ، اولين قدم، تشخيص نوع سفيدك است. بدين منظور ، ابتدا با يك تيغ و صفحه كاغذي تميز، از سفيدكهاي سطح آجر نمونه ‌برداري كرده، به آزمايشگاه مي‌فرستند و در آنجا نوع سفيدك مشخص مي‌شود. سفيدك كربناتي: علت ايجاد اين نوع سفيدك، آنست كه آجر از ملات ، آب جذب كرده ، در تركيب با هوا ، سفيدك كربناتي ظاهر مي‌كند. جهت جلوگيري از ظهور اين سفيدك ، بايد كاري كرد كه آجر از آب جذب نكند. بدين جهت، هنگام آجر چيني ، ابتدا آنرا مرطوب كرده ، بعد بكار مي‌برند.(به اين عمل اصطلاحاً ً زنجاب كردن آجر‌ً گويند.) زنجاب كردن، باعث اشباع شدن آجر از آب و عدم تمايل به جذب آب از ملات مي‌شود. در برخي مناطق كشورمان ، از آنجا كه خود آب سخت است و تركيبات بي‌كربناتي دارد، وقتي روي آجركاري را آب مي‌پاشند، سفيدك كربناتي ظاهر مي‌شود . اگر روي آجرهايي ،‌اين نوع از سفيدك ظاهر شد، آنها را با اسيد كلريدريك رقيق (جوهر نمك) مي‌شويند و بلافاصله با آب شستشو مي‌دهند. جوهر نمك، سفيدك كربناتي را در خود حل مي‌كند و با جريان آب ، آنها را از سطح آجر دور مي‌كند. بايد توجه داشت كه بلافاصله پس از بكاربردن جوهر نمك، از آب استفاده كرد. زيرا در غير اين صورت، با وجودي كه جوهر ، سفيدكهاي كربناتي را در خود حل كرده ، كربناتها به كلريد تبديل مي‌شوند و روي آجرها سفيدك كلريدي ظاهر مي‌شود سفيدك كلريدي: همانطور كه در بالا ذكر شد، راه از بين بردن سفيدك كلريدي، شستشوي آجر با آب است. سفيدك سولفاتي: علتهاي ممكن در ظهور اين سفيدك عبارتند از 1ـ خاك استفاده شده در ساخت آجر ، داراي مقادير زيادي سولفات باشد.  2ـ مقدار سنگ گچ ملات زياد باشد و آجر آنرا جذب كند. جهت جلوگيري از ظهور اين نوع سفيدك ، از بكار بردن خاكهايي با درصد سولفات زياد در توليد آجر ، خودداري مي‌كنيم. سفيدك نيتراتي: در خاكهاي برخي مناطق كويري ، تركيباتي از نيترات (شوره) وجود دارد. شوره از هوا رطوبت جذب كرده ،سبب ظهور سفيدك نيتراتي مي‌شود. جهت جلوگيري از ظهور اين نوع سفيدك،‌ از بكار بردن خاكهاي نيتراتي در توليد آجر ، خودداري مي‌كنيم.   طبقه‌بندي آجر استاندار شماره 7 ايران، مشخصات آجرهاي رسي را شرح مي‌دهد. در اين استاندارد، آجرهاي رسي از ديدگاههاي مختلف بشرح ذيل طبقه‌بندي شده‌اند: طبقه بندي از ديدگاه روش توليد: 1ـ آجرهاي رسي دستي : با دست ساخته شده ، توپر است و كيفيت چنداني ندارد. 2ـ آجرهاي نيمه ماشيني: كه در طول خط توليد آنها ، قسمتي از كارها ، توسط ماشين انجام مي‌شود.  3ـ آجرهاي ماشيني : داراي اشكال مختلف، توپر و سخت يا سوراخدار ، با كيفيتي بهتر . طبقه‌بندي از ديدگاه نوع مصرف : 1ـ آجر معمولي: براي مصارف عمومي ساختمان استفاده شده، بنام آجر توكار معروف است.  2ـ آجرنما: اين نوع آجرها به روشهاي مخصوص ساخته مي‌شوندو بايد  داراي ابعاد دقيق و هماهنگ باشند تا ظاهري خوب در نماي سازه ايجاد كنند.  3ـ آجر مهندسي مرغوبEngineering Brik : اين آجرها ، آجرهايي توپر و سخت و بادوام هستند و با روش ماشيني توليد مي‌شوند و به سه دسته تقسيم مي‌شوند . اين درجه بنديها بر اساس دو عامل ‌مقاومت و جذب‌ آب  است.  درجه 1: حداقل مقاومت آجر درجه 1 ، 350 و حداكثر ميزان جذب آب آن، 15% وزني است. درجه 2 : حداقل مقاومت آجر درجه 2 ، 250 و حداكثر ميزان جذب آب آن، 16% وزني است. درجه 3 : حداقل مقاومت آجر درجه 3 ، 150% و حداكثر ميزان جذب آب آن ، 18% وزني است. اين آجرها ،عمدتاً باربر هستند. طبقه‌بندي از ديدگاه كيفيت: 1ـ آجر با كيفيت مناسب براي مصارف داخلي: اين آجرها توكار هستند. لازم به ذكر است اين آجرها را نبايد در قسمتهايي از ساختمان كه در معرض شرايط مختلف جوي مانند يخ زدن است، بكار برد و هنگاميكه اين آجرها به كارگاه مي‌رسند، نبايد آنها را در محيط سرباز نگهداري نمود. زيرا اين آجرها از نظر استاندارد، جذب آب مشخصي ندارند و در اثر بارندگي و مرطوب شدن، تحت فرايند يخ زدن از بين مي‌روند.  2ـ آجر با كيفيت عادي: از اين آجرها در نقاطي كه شرايط جوي شديدي ندارند، در قسمتهاي بيروني ساختمان نيز مي‌توان استفاده كرد. 3ـ آجر با كيفيت ويژه : اين آجرها معمولاً همان آجرهاي مهندسي مرغوبند كه البته قادرند شرايط محيطي سخت را نيز تحمل كنند. طبقه بندي از ديدگاه شكل : 1ـ آجر توپر : نوعي آجر است كه حجم سوراخهاي آن از 25% حجم  آجر تجاوز نمي‌كند. در اين نوع از آجرها جهت محاسبه مقاومت ، بار وارد بر آجر را بدون در نظر گرفتن سوراخها ، بر كل سطح مقطع تقسيم مي‌كنند.  2ـ آجر سوراخ‌دار: در اين نوع از آجرها ، حجم سوراخها از 25% حجم آجر بيشتر است. اما مساحت هر يك از سوراخها، از 3000 تجاوز نمي‌كند.  3ـ آجر توخالي: كه در آن، حجم سوراخها بيش از 25% حجم آجر است و براي ابعاد سوراخها محدوديتي وجود ندارد  4ـ آجر با شكل ويژه: اين آجرها، داراي اشكال مختلف هندسي هستند. مانند آجرهايي كه جهت كف پوش در پياده‌روها و پاركها استفاده مي‌شوند. 5ـ آجر متخلخل: حجم منافذ در اين نوع از آجرها ، بيش از 20% حجم آجر است