• انتشار در ۲۹م دی ۱۳۹۱
کتاب تاریخ شهرهای شمال فارس (در دوران اسلامی) نوشته آقای مهدی رفعتیپناه مهرآبادی در سال ۱۳۹۰ برای اولین بار توسط انتشارات تخت جمشید چاپ شده است و به بررسی شهرهای شمال فارس: ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و ابرکوه میپردازد.
کتاب تاریخ شهرهای شمال فارس در دو فصل تنظیم شده که فصل اول شهرهای
ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و فصل دوم شهرستان ابرکوه را
بررسی میکند.

در مقدمه آمده است: «متأسفانه بیشتر منابع جز ذکری کوتاه از شهرهای مورد
تحقیق چیزی در بر نداشتند و به جرئت میتوان گفت که این پژوهش تقریباً
اکثر دادههای تاریخی منطقه را در بردارد. در ابتدا طرح تحقیق بر این پایه
قرار گرفته بود که منطقه مورد بحث را در یک کل قرار داده و با توجه به راه
زمستانی به پیوند و تأثیر و تأثر متقابل شهرها و راه پرداخته شود، ولی
کمبود اطلاعات باعث تغییر در طرح و تحقیق شد. بنابراین ابتدا به جاده
زمستانی و برخی از تأثیرات آن پرداخته شد و سپس شهرهای منطقه از شمال به
جنوب بررسی شدند؛ لذا ابتدا ایزدخواست و سپس شورجستان، آباده، اقلید و
سورمق مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاریخ ابرکوه در قالب مقالهای به صورت
جداگانه آورده شده است… نکتهی دیگری که ذکر آن ضروری مینماید، در مورد
وجه تسمیه شهرهای مورد بحث است. در این کار وجه تسمیههایی برای شهرها
آورده شده است ولی متذکر میشویم که این وجه تسمیهها قطعی نبوده و فقط نام
شهرها تجزیه و تحلیل شده و دلیل قطعی در هیچ موردی وجود ندارد. »
اگر مایلید تا جزییات بیشتری از مطالب کتاب را بدانید، در ادامه با ما همراه باشید:
ایزدخواست:
ایزدخواست
بخش حومهی شهرستان آباده، استان فارس، است که در ۵۲ درجه و ۸ دقیقه طول
جغرافیایی و ۳۱ درجه و ۳۱ دقیقه عرض جغرافیایی، در ارتفاع ۲۲۰۰ متر از سطح
دریا قرار دارد. رودخانه ایزدخواست که از کوه مروارید سرچشمه گرفته از شرق
آبادی میگذرد. کوه بیژدانه در ۹ کیلومتری شمال شرقی، کوه تل پلویی در ۳
کیلومتری شمال و کوه گزلا در غرب آبادی است. کار و پیشه مردم کشاورزی،
دامداری، باغداری، پیشهوری و فرشبافی و فرآوردههای کشاورزی چون گندم،
جو، یونجه، سیب، انگور، گلابی و زردآلو است.
وجه تسمیه:
ایزدخواست در کتابهای تاریخی و جغرافیایی دوران اسامی به گونههای
مختلف ثبت شده است به عنوان نمونه: یزدخواست، ازکاس، ایزدخواست و یزدخاص.
اگر ایزد را تلویحاً به معنای خدا بگیریم این کلمه مرکب معنای خدا خواست
میدهد. اما برخی دیگر نظری متفاوت ارائه دادهاند؛ چنانچه ایزد را همان
یزدگرد ساسانی (نمیدانیم کدام یزدگرد) دانستهاند و بنای این شهر را به او
نسبت میدهند.

تاریخ ایزدخواست:
ذکر نام ایزدخواست در منابع مکتوب دوران اسلامی اول بار در کتاب
«الاعلاق النفیسه» اثر ابن رسته (که احتمالاً حدود ۲۹۰ ه. ق تألیف یافته)
آورده شده است. هرچند که گای لسترینچ، مؤلف کتاب جغرافیای تاریخی
سرزمینهای خلافت شرقی، بر این عقیده است که نام این شهر اول بار در
فارسنامه ابن بلخی (تألیف بین ۵۰۰ تا ۵۱۰ ه. ق) آمده است. … در همین دوران
(۷۵۰ م) است که ابنبطوطه در حین سفر خود، از ایزدخواست گذر کرده و به
توصیف این شهر پرداخته است.
از حوادث تاریخی که در ضمن آنها نام ایزدخواست آورده شده یکی مربوط به سال ۸۵۷ ه. ق است.
… کاروانسرای ایزدخواست
در دوره آل اینجو و محمود شاه اینجو ساخته شد. در زمان صفویه، به خصوص شاه
عباس تعمیر شد و شاه عباس اسم خود را بر سر در آن با کاشی معرق ماندگار
کرد.
شورجستان:
در طول جغرافیایی ۵۲ درجه و ۲۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۱ درجه و ۲۳
دقیقه و ارتفاع ۲۱۱۰ متر از سطح دریا قرار دارد. کوه چاقادا و گوشتخوار در
شمال، کوه مولک سرخ در شمال شرقی و بزکوه در جنوب آبادی است.
وجه تسمیه:
نام این روستا به گونههای مختلف چون سروستان، شورستان و شورجستان و در
برخی از منابع تاریخی شولکستان آمده است. علت چنین نامگذاریای مشخص نیست.
تاریخ محل:
ذکر نام شورجستان در منابع تاریخی نشاندهنده قدمت این منطقه است. حتی
پیش از آنکه نام آباده در منابع مکتوب دوره اسلامی بیاید، نام شورجستان
ذکر شده است. چنان که اول بار مقدسی (۳۸۰ یا ۳۹۰ م) در احسنالتقاسیم
هنگامی که از جاده شیراز به اصفهان بحث میکند نام این منطقه را آورده و از
آن با عنوان «سروستان» سخن میراند…
بیشک بهترین و مشروحترین توصیف از شورجستان مربوط به سفرنامه دو مهندس
به نامهای محمدحسن میرزا و علیخان مهندس است که در سال (۱۳۰۷ ه. ق) از
این محل گذشتهاند و در توصیف این محل مینویسند …
آباده:
مرکز شهرستان آباده، در ۳۱ درجه و ۱۱ دقیقه عرض شمالی و ۵۲ درجه و ۴۰
دقیقه طول شرقی واقع است و حدود ۲۴۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
وجه تسمیه:
در منابع نام آباده تنها به همین صورت آمده و اختلافی در ثبت نام این
شهر وجود ندارد. کلمه آباده از فارسی میانه (آپات A-pat) مأخوذ است. که این
کلمه نیز میتواند از ایرانی باستان ap-pa-ta گرفته شده باشد. {اطلاعات
بیتشر: وجه تسمیه آباده}

تاریخ آباده:
همانطور که از نام شهر برمیآید، میتوان قدمت شهر را به دوران پیش از
اسلام رساند. چنانچه به عقیده برخی آباده، همان مکانی است که در کتیبه
بیستون داریوش اول (۵۲۲-۴۴۸۶ پ. م) هخامنشی با نام «اووادئی چی» آمده است. …
اما در دوران اسلامی و آنچه که مربوط به منابع مکتوب میشود، نام این شهر
در آثار قبل از قرن ۶ در هیچ کدام از منابع نیامده است. منابعی از قبیل
حدودالعالم، احسنالتقاسیم، المسالک و الممالک. اولینبار در کتاب
فارسنامه ابن بلخی (تألیف بین ۵۰۰ تا ۵۱۰ ه. ق) از آباده نام رفته است…
فقط میدانیم همانطور که در دوران صفویه به شیعه و علمای شیعه و سادات توجه شد، در سال ۱۰۲۱ ه. ق بر روی مزار خواجه عکاشه
زیارتگاهی ساخته شده «در درون آرامگاه لوحهای است که بر آن نام چهارده
معصوم نوشته شده [که هماکنون موجود نمیباشد] و پس از آن چنین خوانده
میشود: مزار متبرکه منوره سلطانالاتقیاء و برهان اوصیاء خواجه عکاشه بلخی
واقع در آباده. این کتیبه نام استاد شاه محمد نجار اقلیدی را با سال ۱۰۲۱
ه. ق همراه دارد. بر روی این آرامگاه اشعار زیر نوشته شده است:»
هر که در این روضه درآید ز صدق/ هست دعایش به یقین مستجاب
ز در درآ و شبستان ما منور کن/ دهان مجلس روحانیون معطر کن
کریم خان برای رسیدن به حکومت تلاش میکرد به خوبی آگاه بود که حکومت
برای ادامه حیات نیاز به مشروعیت دارد و مردم هم هنوز خاندان صفوی را از
یاد نبردهاند و حکومت را حق آنان میدانستند به همین جهت چون کریمخان،
شیراز را پایتخت کرد یکی از صفویان را با لقب شاه اسماعیل سوم {اطلاعات بیشتر: +}
در آباده جای داد. «پس منزلی نیکو برای او ساخت و در هر روزی یک تومان که
هزار دینار باشد نقد و مقدار سه من تبریزی گندم و ده من جو برای مخارج و
جیره و علیق او معین نمود و در هر سالی دو بار در عید نوروز و در اول برج
میزان، لباسی که فراخور بود، برای او روانه آباده نمود… شاه اسماعیل در سال
۱۱۸۷ ه. ق در قصبه آباده وفات یافت»
مادام دیولافوا هم که در حدود سال ۱۲۹۸ ه. ق از آباده گذشته، در وصف این شهر میآورد:
«آباده محل بزرگی است و تلگرافخانه و حکومت هم دارد… آباده در صنعت
نجاری مشهور است. اشیای نفیسی از چوب گلابی میسازند و آنها را با هنرمندی
منبت کاری میکنند. قاشقهای بزرگ ظریفی برای سر سفره میسازند… قاب آیینه
و تخته نرد و قلمدان و جعبههای ظریف که به طور برجسته یا کندهکاری منبت
شده و علامت شیر و خورشید هم دارد در آنجا ساخته میشود…»
سورمق
شهر سورمق در ۵۲ درجه و ۵۰ دقیقه طول جغرافیایی و ۳۱ درجه و ۲ دقیقه عرض
جغرافیایی و ارتفاع ۱۹۵۵ متری قرار دارد. دشتی معتدل در ۲۴ کیلومتری جنوب
شرقی آباده.

وجه تسمیه:
نام سورمق در منابع گوناگون جغرافیایی اسلامی به صورتهای مختلفی چون
سرمه، جرمق و جرمه، سرمق و السرمق آمده است. ولی دلیل این نامگذاریها
مشخص نیست. فسایی میآورد: «… اصل سورمق، سورمه است و چون در آن صحرا گنبد
سیاه از هفت گنبدان شاه بهرام بود که هر یکی به مناسبت ستاره رنگی داشت،
تمامی آن دشت را به مناسبت، سورمه گفتند.»
جغرافیای تاریخی سورمق:
سورمق جزء کوره اصطخر بود. سورمق جزء مناطق صرود {سردسیر} فارس بوده.
پس از استخری، جیهانی (احتمالاً نیمه دوم قرن ۴ ه. ق) در توصیف سورمق
میآورد «سورمق با حصار و ربض است». ابن حوقل در صورهالارض (تألیف ۳۶۷ ه.
ق) در توصیف سورمق میآورد: «السرمق از ابرقوه سرسبزتر و قیمتهای آنجا
ارزانتر است و درخت و آب فراوان دارد.»
پس از ابنحوقل در کتاب حدودالعالم (تألیف ۳۷۲ ه. ق) که اولین کتاب
جغرافیایی به زبان فارسی است از سورمق نام برده شده است و آمده «… کلیذ،
سرمه، ارجینان… شهرکهاییست اندر میان کوهها، سردسیر، جایی آبادان و با
کشت و برز و نعمت بسیار و مردم بسیار»
یکی از مسافران اروپایی که به ایران آمده دیولافوآ (۱۸۸۱ م/۱۲۹۸ ه. ق) است. وی در سفرنامه خود شرح بسیار جالبی از سورمق و بهخصوص قصر بهرام
ارایه میدهد و با توجه به اینکه امروز تقریباً این قصر نابود شده و جر تل
خاکی چیزی از آن باقی نمانده است شرح بسیار ارزشمند است. وی میآورد: «…
سورمق قلعهایست که از دیوارهای گلی احاطه شده است. سابقاً دارای اهمیتی
بوده زیرا که میان باغهای آن هنوز یک بنای عالی ساسانی باقیمانده است و
اهالی بنای آن را به بهرام گور نسبت میدهند این ساختمان دارای ۱۲ برج
دفاعی بوده و هنوز هم از سطح زمین به اندازه بیست متر بلندتر است؛ و با
اینکه سالهاست اهالی آنجا مانند دهقانان اصفهان خاک آن را برای زراعت و
خربزههای مشهور سورمق میبرند هنوز قسمتهای زیادی از بنا به حال خراب
باقیمانده است. در فاصله کمی قلعههای دیگری نیز وجود دارد که در قرن اول
میلادی بنا شدهاند ولی این قلعه بهتر محفوظ مانده است.»

خلاصه:
نام کتاب: تاریخ شهرهای شمال فارس (در دوران اسلامی)
(ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و ابرکوه)
نویسنده: آقای مهدی رفعتیپناه مهرآبادی
انتشاران: تخت جمشید
چاپ اول: ۱۳۹۰
پیوندهای مفید بایگانی:
پستهای مشابه
- آیا ایزدخواست از آباده جدا شده است؟
- نگاهی به قلعهای ۲۰۰۰ ساله: قلعه ایزدخواست
- قدیمیترین تصویر سه بعدی از ایزدخواست
- بازدید از قلعه ایزدخواست با اعمال شاقه/ خطر سقوط در کمین گردشگران
- همه چیز درباره سد شهدای ایزدخواست
- آباده در کتاب دانش
• انتشار در ۲۹م دی ۱۳۹۱
کتاب تاریخ شهرهای شمال فارس (در دوران اسلامی) نوشته آقای مهدی رفعتیپناه مهرآبادی در سال ۱۳۹۰ برای اولین بار توسط انتشارات تخت جمشید چاپ شده است و به بررسی شهرهای شمال فارس: ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و ابرکوه میپردازد.
کتاب تاریخ شهرهای شمال فارس در دو فصل تنظیم شده که فصل اول شهرهای
ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و فصل دوم شهرستان ابرکوه را
بررسی میکند.

در مقدمه آمده است: «متأسفانه بیشتر منابع جز ذکری کوتاه از شهرهای مورد
تحقیق چیزی در بر نداشتند و به جرئت میتوان گفت که این پژوهش تقریباً
اکثر دادههای تاریخی منطقه را در بردارد. در ابتدا طرح تحقیق بر این پایه
قرار گرفته بود که منطقه مورد بحث را در یک کل قرار داده و با توجه به راه
زمستانی به پیوند و تأثیر و تأثر متقابل شهرها و راه پرداخته شود، ولی
کمبود اطلاعات باعث تغییر در طرح و تحقیق شد. بنابراین ابتدا به جاده
زمستانی و برخی از تأثیرات آن پرداخته شد و سپس شهرهای منطقه از شمال به
جنوب بررسی شدند؛ لذا ابتدا ایزدخواست و سپس شورجستان، آباده، اقلید و
سورمق مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاریخ ابرکوه در قالب مقالهای به صورت
جداگانه آورده شده است… نکتهی دیگری که ذکر آن ضروری مینماید، در مورد
وجه تسمیه شهرهای مورد بحث است. در این کار وجه تسمیههایی برای شهرها
آورده شده است ولی متذکر میشویم که این وجه تسمیهها قطعی نبوده و فقط نام
شهرها تجزیه و تحلیل شده و دلیل قطعی در هیچ موردی وجود ندارد. »
اگر مایلید تا جزییات بیشتری از مطالب کتاب را بدانید، در ادامه با ما همراه باشید:
ایزدخواست:
ایزدخواست
بخش حومهی شهرستان آباده، استان فارس، است که در ۵۲ درجه و ۸ دقیقه طول
جغرافیایی و ۳۱ درجه و ۳۱ دقیقه عرض جغرافیایی، در ارتفاع ۲۲۰۰ متر از سطح
دریا قرار دارد. رودخانه ایزدخواست که از کوه مروارید سرچشمه گرفته از شرق
آبادی میگذرد. کوه بیژدانه در ۹ کیلومتری شمال شرقی، کوه تل پلویی در ۳
کیلومتری شمال و کوه گزلا در غرب آبادی است. کار و پیشه مردم کشاورزی،
دامداری، باغداری، پیشهوری و فرشبافی و فرآوردههای کشاورزی چون گندم،
جو، یونجه، سیب، انگور، گلابی و زردآلو است.
وجه تسمیه:
ایزدخواست در کتابهای تاریخی و جغرافیایی دوران اسامی به گونههای
مختلف ثبت شده است به عنوان نمونه: یزدخواست، ازکاس، ایزدخواست و یزدخاص.
اگر ایزد را تلویحاً به معنای خدا بگیریم این کلمه مرکب معنای خدا خواست
میدهد. اما برخی دیگر نظری متفاوت ارائه دادهاند؛ چنانچه ایزد را همان
یزدگرد ساسانی (نمیدانیم کدام یزدگرد) دانستهاند و بنای این شهر را به او
نسبت میدهند.

تاریخ ایزدخواست:
ذکر نام ایزدخواست در منابع مکتوب دوران اسلامی اول بار در کتاب
«الاعلاق النفیسه» اثر ابن رسته (که احتمالاً حدود ۲۹۰ ه. ق تألیف یافته)
آورده شده است. هرچند که گای لسترینچ، مؤلف کتاب جغرافیای تاریخی
سرزمینهای خلافت شرقی، بر این عقیده است که نام این شهر اول بار در
فارسنامه ابن بلخی (تألیف بین ۵۰۰ تا ۵۱۰ ه. ق) آمده است. … در همین دوران
(۷۵۰ م) است که ابنبطوطه در حین سفر خود، از ایزدخواست گذر کرده و به
توصیف این شهر پرداخته است.
از حوادث تاریخی که در ضمن آنها نام ایزدخواست آورده شده یکی مربوط به سال ۸۵۷ ه. ق است.
… کاروانسرای ایزدخواست
در دوره آل اینجو و محمود شاه اینجو ساخته شد. در زمان صفویه، به خصوص شاه
عباس تعمیر شد و شاه عباس اسم خود را بر سر در آن با کاشی معرق ماندگار
کرد.
شورجستان:
در طول جغرافیایی ۵۲ درجه و ۲۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۱ درجه و ۲۳
دقیقه و ارتفاع ۲۱۱۰ متر از سطح دریا قرار دارد. کوه چاقادا و گوشتخوار در
شمال، کوه مولک سرخ در شمال شرقی و بزکوه در جنوب آبادی است.
وجه تسمیه:
نام این روستا به گونههای مختلف چون سروستان، شورستان و شورجستان و در
برخی از منابع تاریخی شولکستان آمده است. علت چنین نامگذاریای مشخص نیست.
تاریخ محل:
ذکر نام شورجستان در منابع تاریخی نشاندهنده قدمت این منطقه است. حتی
پیش از آنکه نام آباده در منابع مکتوب دوره اسلامی بیاید، نام شورجستان
ذکر شده است. چنان که اول بار مقدسی (۳۸۰ یا ۳۹۰ م) در احسنالتقاسیم
هنگامی که از جاده شیراز به اصفهان بحث میکند نام این منطقه را آورده و از
آن با عنوان «سروستان» سخن میراند…
بیشک بهترین و مشروحترین توصیف از شورجستان مربوط به سفرنامه دو مهندس
به نامهای محمدحسن میرزا و علیخان مهندس است که در سال (۱۳۰۷ ه. ق) از
این محل گذشتهاند و در توصیف این محل مینویسند …
آباده:
مرکز شهرستان آباده، در ۳۱ درجه و ۱۱ دقیقه عرض شمالی و ۵۲ درجه و ۴۰
دقیقه طول شرقی واقع است و حدود ۲۴۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
وجه تسمیه:
در منابع نام آباده تنها به همین صورت آمده و اختلافی در ثبت نام این
شهر وجود ندارد. کلمه آباده از فارسی میانه (آپات A-pat) مأخوذ است. که این
کلمه نیز میتواند از ایرانی باستان ap-pa-ta گرفته شده باشد. {اطلاعات
بیتشر: وجه تسمیه آباده}

تاریخ آباده:
همانطور که از نام شهر برمیآید، میتوان قدمت شهر را به دوران پیش از
اسلام رساند. چنانچه به عقیده برخی آباده، همان مکانی است که در کتیبه
بیستون داریوش اول (۵۲۲-۴۴۸۶ پ. م) هخامنشی با نام «اووادئی چی» آمده است. …
اما در دوران اسلامی و آنچه که مربوط به منابع مکتوب میشود، نام این شهر
در آثار قبل از قرن ۶ در هیچ کدام از منابع نیامده است. منابعی از قبیل
حدودالعالم، احسنالتقاسیم، المسالک و الممالک. اولینبار در کتاب
فارسنامه ابن بلخی (تألیف بین ۵۰۰ تا ۵۱۰ ه. ق) از آباده نام رفته است…
فقط میدانیم همانطور که در دوران صفویه به شیعه و علمای شیعه و سادات توجه شد، در سال ۱۰۲۱ ه. ق بر روی مزار خواجه عکاشه
زیارتگاهی ساخته شده «در درون آرامگاه لوحهای است که بر آن نام چهارده
معصوم نوشته شده [که هماکنون موجود نمیباشد] و پس از آن چنین خوانده
میشود: مزار متبرکه منوره سلطانالاتقیاء و برهان اوصیاء خواجه عکاشه بلخی
واقع در آباده. این کتیبه نام استاد شاه محمد نجار اقلیدی را با سال ۱۰۲۱
ه. ق همراه دارد. بر روی این آرامگاه اشعار زیر نوشته شده است:»
هر که در این روضه درآید ز صدق/ هست دعایش به یقین مستجاب
ز در درآ و شبستان ما منور کن/ دهان مجلس روحانیون معطر کن
کریم خان برای رسیدن به حکومت تلاش میکرد به خوبی آگاه بود که حکومت
برای ادامه حیات نیاز به مشروعیت دارد و مردم هم هنوز خاندان صفوی را از
یاد نبردهاند و حکومت را حق آنان میدانستند به همین جهت چون کریمخان،
شیراز را پایتخت کرد یکی از صفویان را با لقب شاه اسماعیل سوم {اطلاعات بیشتر: +}
در آباده جای داد. «پس منزلی نیکو برای او ساخت و در هر روزی یک تومان که
هزار دینار باشد نقد و مقدار سه من تبریزی گندم و ده من جو برای مخارج و
جیره و علیق او معین نمود و در هر سالی دو بار در عید نوروز و در اول برج
میزان، لباسی که فراخور بود، برای او روانه آباده نمود… شاه اسماعیل در سال
۱۱۸۷ ه. ق در قصبه آباده وفات یافت»
مادام دیولافوا هم که در حدود سال ۱۲۹۸ ه. ق از آباده گذشته، در وصف این شهر میآورد:
«آباده محل بزرگی است و تلگرافخانه و حکومت هم دارد… آباده در صنعت
نجاری مشهور است. اشیای نفیسی از چوب گلابی میسازند و آنها را با هنرمندی
منبت کاری میکنند. قاشقهای بزرگ ظریفی برای سر سفره میسازند… قاب آیینه
و تخته نرد و قلمدان و جعبههای ظریف که به طور برجسته یا کندهکاری منبت
شده و علامت شیر و خورشید هم دارد در آنجا ساخته میشود…»
سورمق
شهر سورمق در ۵۲ درجه و ۵۰ دقیقه طول جغرافیایی و ۳۱ درجه و ۲ دقیقه عرض
جغرافیایی و ارتفاع ۱۹۵۵ متری قرار دارد. دشتی معتدل در ۲۴ کیلومتری جنوب
شرقی آباده.

وجه تسمیه:
نام سورمق در منابع گوناگون جغرافیایی اسلامی به صورتهای مختلفی چون
سرمه، جرمق و جرمه، سرمق و السرمق آمده است. ولی دلیل این نامگذاریها
مشخص نیست. فسایی میآورد: «… اصل سورمق، سورمه است و چون در آن صحرا گنبد
سیاه از هفت گنبدان شاه بهرام بود که هر یکی به مناسبت ستاره رنگی داشت،
تمامی آن دشت را به مناسبت، سورمه گفتند.»
جغرافیای تاریخی سورمق:
سورمق جزء کوره اصطخر بود. سورمق جزء مناطق صرود {سردسیر} فارس بوده.
پس از استخری، جیهانی (احتمالاً نیمه دوم قرن ۴ ه. ق) در توصیف سورمق
میآورد «سورمق با حصار و ربض است». ابن حوقل در صورهالارض (تألیف ۳۶۷ ه.
ق) در توصیف سورمق میآورد: «السرمق از ابرقوه سرسبزتر و قیمتهای آنجا
ارزانتر است و درخت و آب فراوان دارد.»
پس از ابنحوقل در کتاب حدودالعالم (تألیف ۳۷۲ ه. ق) که اولین کتاب
جغرافیایی به زبان فارسی است از سورمق نام برده شده است و آمده «… کلیذ،
سرمه، ارجینان… شهرکهاییست اندر میان کوهها، سردسیر، جایی آبادان و با
کشت و برز و نعمت بسیار و مردم بسیار»
یکی از مسافران اروپایی که به ایران آمده دیولافوآ (۱۸۸۱ م/۱۲۹۸ ه. ق) است. وی در سفرنامه خود شرح بسیار جالبی از سورمق و بهخصوص قصر بهرام
ارایه میدهد و با توجه به اینکه امروز تقریباً این قصر نابود شده و جر تل
خاکی چیزی از آن باقی نمانده است شرح بسیار ارزشمند است. وی میآورد: «…
سورمق قلعهایست که از دیوارهای گلی احاطه شده است. سابقاً دارای اهمیتی
بوده زیرا که میان باغهای آن هنوز یک بنای عالی ساسانی باقیمانده است و
اهالی بنای آن را به بهرام گور نسبت میدهند این ساختمان دارای ۱۲ برج
دفاعی بوده و هنوز هم از سطح زمین به اندازه بیست متر بلندتر است؛ و با
اینکه سالهاست اهالی آنجا مانند دهقانان اصفهان خاک آن را برای زراعت و
خربزههای مشهور سورمق میبرند هنوز قسمتهای زیادی از بنا به حال خراب
باقیمانده است. در فاصله کمی قلعههای دیگری نیز وجود دارد که در قرن اول
میلادی بنا شدهاند ولی این قلعه بهتر محفوظ مانده است.»

خلاصه:
نام کتاب: تاریخ شهرهای شمال فارس (در دوران اسلامی)
(ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و ابرکوه)
نویسنده: آقای مهدی رفعتیپناه مهرآبادی
انتشاران: تخت جمشید
چاپ اول: ۱۳۹۰
پیوندهای مفید بایگانی:
پستهای مشابه
- آیا ایزدخواست از آباده جدا شده است؟
- نگاهی به قلعهای ۲۰۰۰ ساله: قلعه ایزدخواست
- قدیمیترین تصویر سه بعدی از ایزدخواست
- بازدید از قلعه ایزدخواست با اعمال شاقه/ خطر سقوط در کمین گردشگران
- همه چیز درباره سد شهدای ایزدخواست
- آباده در کتاب دانش
• انتشار در ۲۹م دی ۱۳۹۱
کتاب تاریخ شهرهای شمال فارس (در دوران اسلامی) نوشته آقای مهدی رفعتیپناه مهرآبادی در سال ۱۳۹۰ برای اولین بار توسط انتشارات تخت جمشید چاپ شده است و به بررسی شهرهای شمال فارس: ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و ابرکوه میپردازد.
کتاب تاریخ شهرهای شمال فارس در دو فصل تنظیم شده که فصل اول شهرهای
ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و فصل دوم شهرستان ابرکوه را
بررسی میکند.

در مقدمه آمده است: «متأسفانه بیشتر منابع جز ذکری کوتاه از شهرهای مورد
تحقیق چیزی در بر نداشتند و به جرئت میتوان گفت که این پژوهش تقریباً
اکثر دادههای تاریخی منطقه را در بردارد. در ابتدا طرح تحقیق بر این پایه
قرار گرفته بود که منطقه مورد بحث را در یک کل قرار داده و با توجه به راه
زمستانی به پیوند و تأثیر و تأثر متقابل شهرها و راه پرداخته شود، ولی
کمبود اطلاعات باعث تغییر در طرح و تحقیق شد. بنابراین ابتدا به جاده
زمستانی و برخی از تأثیرات آن پرداخته شد و سپس شهرهای منطقه از شمال به
جنوب بررسی شدند؛ لذا ابتدا ایزدخواست و سپس شورجستان، آباده، اقلید و
سورمق مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاریخ ابرکوه در قالب مقالهای به صورت
جداگانه آورده شده است… نکتهی دیگری که ذکر آن ضروری مینماید، در مورد
وجه تسمیه شهرهای مورد بحث است. در این کار وجه تسمیههایی برای شهرها
آورده شده است ولی متذکر میشویم که این وجه تسمیهها قطعی نبوده و فقط نام
شهرها تجزیه و تحلیل شده و دلیل قطعی در هیچ موردی وجود ندارد. »
اگر مایلید تا جزییات بیشتری از مطالب کتاب را بدانید، در ادامه با ما همراه باشید:
ایزدخواست:
ایزدخواست
بخش حومهی شهرستان آباده، استان فارس، است که در ۵۲ درجه و ۸ دقیقه طول
جغرافیایی و ۳۱ درجه و ۳۱ دقیقه عرض جغرافیایی، در ارتفاع ۲۲۰۰ متر از سطح
دریا قرار دارد. رودخانه ایزدخواست که از کوه مروارید سرچشمه گرفته از شرق
آبادی میگذرد. کوه بیژدانه در ۹ کیلومتری شمال شرقی، کوه تل پلویی در ۳
کیلومتری شمال و کوه گزلا در غرب آبادی است. کار و پیشه مردم کشاورزی،
دامداری، باغداری، پیشهوری و فرشبافی و فرآوردههای کشاورزی چون گندم،
جو، یونجه، سیب، انگور، گلابی و زردآلو است.
وجه تسمیه:
ایزدخواست در کتابهای تاریخی و جغرافیایی دوران اسامی به گونههای
مختلف ثبت شده است به عنوان نمونه: یزدخواست، ازکاس، ایزدخواست و یزدخاص.
اگر ایزد را تلویحاً به معنای خدا بگیریم این کلمه مرکب معنای خدا خواست
میدهد. اما برخی دیگر نظری متفاوت ارائه دادهاند؛ چنانچه ایزد را همان
یزدگرد ساسانی (نمیدانیم کدام یزدگرد) دانستهاند و بنای این شهر را به او
نسبت میدهند.

تاریخ ایزدخواست:
ذکر نام ایزدخواست در منابع مکتوب دوران اسلامی اول بار در کتاب
«الاعلاق النفیسه» اثر ابن رسته (که احتمالاً حدود ۲۹۰ ه. ق تألیف یافته)
آورده شده است. هرچند که گای لسترینچ، مؤلف کتاب جغرافیای تاریخی
سرزمینهای خلافت شرقی، بر این عقیده است که نام این شهر اول بار در
فارسنامه ابن بلخی (تألیف بین ۵۰۰ تا ۵۱۰ ه. ق) آمده است. … در همین دوران
(۷۵۰ م) است که ابنبطوطه در حین سفر خود، از ایزدخواست گذر کرده و به
توصیف این شهر پرداخته است.
از حوادث تاریخی که در ضمن آنها نام ایزدخواست آورده شده یکی مربوط به سال ۸۵۷ ه. ق است.
… کاروانسرای ایزدخواست
در دوره آل اینجو و محمود شاه اینجو ساخته شد. در زمان صفویه، به خصوص شاه
عباس تعمیر شد و شاه عباس اسم خود را بر سر در آن با کاشی معرق ماندگار
کرد.
شورجستان:
در طول جغرافیایی ۵۲ درجه و ۲۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۱ درجه و ۲۳
دقیقه و ارتفاع ۲۱۱۰ متر از سطح دریا قرار دارد. کوه چاقادا و گوشتخوار در
شمال، کوه مولک سرخ در شمال شرقی و بزکوه در جنوب آبادی است.
وجه تسمیه:
نام این روستا به گونههای مختلف چون سروستان، شورستان و شورجستان و در
برخی از منابع تاریخی شولکستان آمده است. علت چنین نامگذاریای مشخص نیست.
تاریخ محل:
ذکر نام شورجستان در منابع تاریخی نشاندهنده قدمت این منطقه است. حتی
پیش از آنکه نام آباده در منابع مکتوب دوره اسلامی بیاید، نام شورجستان
ذکر شده است. چنان که اول بار مقدسی (۳۸۰ یا ۳۹۰ م) در احسنالتقاسیم
هنگامی که از جاده شیراز به اصفهان بحث میکند نام این منطقه را آورده و از
آن با عنوان «سروستان» سخن میراند…
بیشک بهترین و مشروحترین توصیف از شورجستان مربوط به سفرنامه دو مهندس
به نامهای محمدحسن میرزا و علیخان مهندس است که در سال (۱۳۰۷ ه. ق) از
این محل گذشتهاند و در توصیف این محل مینویسند …
آباده:
مرکز شهرستان آباده، در ۳۱ درجه و ۱۱ دقیقه عرض شمالی و ۵۲ درجه و ۴۰
دقیقه طول شرقی واقع است و حدود ۲۴۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
وجه تسمیه:
در منابع نام آباده تنها به همین صورت آمده و اختلافی در ثبت نام این
شهر وجود ندارد. کلمه آباده از فارسی میانه (آپات A-pat) مأخوذ است. که این
کلمه نیز میتواند از ایرانی باستان ap-pa-ta گرفته شده باشد. {اطلاعات
بیتشر: وجه تسمیه آباده}

تاریخ آباده:
همانطور که از نام شهر برمیآید، میتوان قدمت شهر را به دوران پیش از
اسلام رساند. چنانچه به عقیده برخی آباده، همان مکانی است که در کتیبه
بیستون داریوش اول (۵۲۲-۴۴۸۶ پ. م) هخامنشی با نام «اووادئی چی» آمده است. …
اما در دوران اسلامی و آنچه که مربوط به منابع مکتوب میشود، نام این شهر
در آثار قبل از قرن ۶ در هیچ کدام از منابع نیامده است. منابعی از قبیل
حدودالعالم، احسنالتقاسیم، المسالک و الممالک. اولینبار در کتاب
فارسنامه ابن بلخی (تألیف بین ۵۰۰ تا ۵۱۰ ه. ق) از آباده نام رفته است…
فقط میدانیم همانطور که در دوران صفویه به شیعه و علمای شیعه و سادات توجه شد، در سال ۱۰۲۱ ه. ق بر روی مزار خواجه عکاشه
زیارتگاهی ساخته شده «در درون آرامگاه لوحهای است که بر آن نام چهارده
معصوم نوشته شده [که هماکنون موجود نمیباشد] و پس از آن چنین خوانده
میشود: مزار متبرکه منوره سلطانالاتقیاء و برهان اوصیاء خواجه عکاشه بلخی
واقع در آباده. این کتیبه نام استاد شاه محمد نجار اقلیدی را با سال ۱۰۲۱
ه. ق همراه دارد. بر روی این آرامگاه اشعار زیر نوشته شده است:»
هر که در این روضه درآید ز صدق/ هست دعایش به یقین مستجاب
ز در درآ و شبستان ما منور کن/ دهان مجلس روحانیون معطر کن
کریم خان برای رسیدن به حکومت تلاش میکرد به خوبی آگاه بود که حکومت
برای ادامه حیات نیاز به مشروعیت دارد و مردم هم هنوز خاندان صفوی را از
یاد نبردهاند و حکومت را حق آنان میدانستند به همین جهت چون کریمخان،
شیراز را پایتخت کرد یکی از صفویان را با لقب شاه اسماعیل سوم {اطلاعات بیشتر: +}
در آباده جای داد. «پس منزلی نیکو برای او ساخت و در هر روزی یک تومان که
هزار دینار باشد نقد و مقدار سه من تبریزی گندم و ده من جو برای مخارج و
جیره و علیق او معین نمود و در هر سالی دو بار در عید نوروز و در اول برج
میزان، لباسی که فراخور بود، برای او روانه آباده نمود… شاه اسماعیل در سال
۱۱۸۷ ه. ق در قصبه آباده وفات یافت»
مادام دیولافوا هم که در حدود سال ۱۲۹۸ ه. ق از آباده گذشته، در وصف این شهر میآورد:
«آباده محل بزرگی است و تلگرافخانه و حکومت هم دارد… آباده در صنعت
نجاری مشهور است. اشیای نفیسی از چوب گلابی میسازند و آنها را با هنرمندی
منبت کاری میکنند. قاشقهای بزرگ ظریفی برای سر سفره میسازند… قاب آیینه
و تخته نرد و قلمدان و جعبههای ظریف که به طور برجسته یا کندهکاری منبت
شده و علامت شیر و خورشید هم دارد در آنجا ساخته میشود…»
سورمق
شهر سورمق در ۵۲ درجه و ۵۰ دقیقه طول جغرافیایی و ۳۱ درجه و ۲ دقیقه عرض
جغرافیایی و ارتفاع ۱۹۵۵ متری قرار دارد. دشتی معتدل در ۲۴ کیلومتری جنوب
شرقی آباده.

وجه تسمیه:
نام سورمق در منابع گوناگون جغرافیایی اسلامی به صورتهای مختلفی چون
سرمه، جرمق و جرمه، سرمق و السرمق آمده است. ولی دلیل این نامگذاریها
مشخص نیست. فسایی میآورد: «… اصل سورمق، سورمه است و چون در آن صحرا گنبد
سیاه از هفت گنبدان شاه بهرام بود که هر یکی به مناسبت ستاره رنگی داشت،
تمامی آن دشت را به مناسبت، سورمه گفتند.»
جغرافیای تاریخی سورمق:
سورمق جزء کوره اصطخر بود. سورمق جزء مناطق صرود {سردسیر} فارس بوده.
پس از استخری، جیهانی (احتمالاً نیمه دوم قرن ۴ ه. ق) در توصیف سورمق
میآورد «سورمق با حصار و ربض است». ابن حوقل در صورهالارض (تألیف ۳۶۷ ه.
ق) در توصیف سورمق میآورد: «السرمق از ابرقوه سرسبزتر و قیمتهای آنجا
ارزانتر است و درخت و آب فراوان دارد.»
پس از ابنحوقل در کتاب حدودالعالم (تألیف ۳۷۲ ه. ق) که اولین کتاب
جغرافیایی به زبان فارسی است از سورمق نام برده شده است و آمده «… کلیذ،
سرمه، ارجینان… شهرکهاییست اندر میان کوهها، سردسیر، جایی آبادان و با
کشت و برز و نعمت بسیار و مردم بسیار»
یکی از مسافران اروپایی که به ایران آمده دیولافوآ (۱۸۸۱ م/۱۲۹۸ ه. ق) است. وی در سفرنامه خود شرح بسیار جالبی از سورمق و بهخصوص قصر بهرام
ارایه میدهد و با توجه به اینکه امروز تقریباً این قصر نابود شده و جر تل
خاکی چیزی از آن باقی نمانده است شرح بسیار ارزشمند است. وی میآورد: «…
سورمق قلعهایست که از دیوارهای گلی احاطه شده است. سابقاً دارای اهمیتی
بوده زیرا که میان باغهای آن هنوز یک بنای عالی ساسانی باقیمانده است و
اهالی بنای آن را به بهرام گور نسبت میدهند این ساختمان دارای ۱۲ برج
دفاعی بوده و هنوز هم از سطح زمین به اندازه بیست متر بلندتر است؛ و با
اینکه سالهاست اهالی آنجا مانند دهقانان اصفهان خاک آن را برای زراعت و
خربزههای مشهور سورمق میبرند هنوز قسمتهای زیادی از بنا به حال خراب
باقیمانده است. در فاصله کمی قلعههای دیگری نیز وجود دارد که در قرن اول
میلادی بنا شدهاند ولی این قلعه بهتر محفوظ مانده است.»

خلاصه:
نام کتاب: تاریخ شهرهای شمال فارس (در دوران اسلامی)
(ایزدخواست، شورجستان، آباده، اقلید، سورمق و ابرکوه)
نویسنده: آقای مهدی رفعتیپناه مهرآبادی
انتشاران: تخت جمشید
چاپ اول: ۱۳۹۰
پیوندهای مفید بایگانی:
پستهای مشابه
- آیا ایزدخواست از آباده جدا شده است؟
- نگاهی به قلعهای ۲۰۰۰ ساله: قلعه ایزدخواست
- قدیمیترین تصویر سه بعدی از ایزدخواست
- بازدید از قلعه ایزدخواست با اعمال شاقه/ خطر سقوط در کمین گردشگران
- همه چیز درباره سد شهدای ایزدخواست
- آباده در کتاب دانش
+ نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 16:50 توسط مهندس ایمان رستگار
|