زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

زمين شناسي و پراكندگي كانه در ايران
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد.
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين بويژه سنگ‌هاي ريوليت و آندزيت حاصل شده اند و عمدتاً در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم، بويژه ائوسن جاي دارند. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشند. ذخاير كائولن بر اساس نحوه تشكيل به دو صورت اوليه و ثانويه مي‌باشد.
در ايران اينگونه كانسارها در مناطق زير تمركز دارند:
1- ناحيه آباده، اين ناحيه بيشترين شمار و توان انباشتگي كائولن را در خويش جاي داده است. كاني‌سازي كائولن در اين ناحيه در سه افق رخ داده است.
الف) افق دونين بالايي: كانسارهاي جاي گرفته در اين افق، كوير پنج و استقلال از بهترين و پر مايه‌ترين كانسارهاي ناحيه مي‌باشند.
ب) افق كربونيفر ـ ترياس: از قبيل كانسار كوير
ج) افق ترياس وابسته به سازند شورجستان
2- افق پرموترياس كه در نواحي خاور ايران (رباط خان طبس، ناحيه گناباد)، شمال باختري (منطقه شاهين دژ)، البرز مركزي (جنوب امين آباد در خاور تهران) و در مجموع افق ايران مركزي و البرز كه بيشترين نسوزهاي ايران در آن جاي گرفته‌اند.
3- افق كرتاسه بالايي از زاگرس، در پيوند با سازند سروك و ايلام (منطقه شهرضا).
در همه كانسارهاي رسوبي كائولينيت كاني غالب و مقدار كوارتز اندك است و كاني هاي پرمايه از آلومينيم مانند دياسپور- بوهميت و گاهي پيروفيليت در آنها يافت مي‌شود.
كانيهاي آهن مانند ليمونيت و هماتيت بيشتر در پاراژنز اين كانسارها آشكار مي‌شود و گاهي عيار آنها چنان بالا مي‌رود كه پس از استخراج معمولاً نياز به سنگجوري دارد. اين كانسارها بطور معمول داراي تيتان هستند كه بصورت كاني آناتاز تجلي مي‌يابد. از نظر شيميايي ميزان 2SiO از 55 درصد فراتر نمي‌رود و ميزان 3O2Al در آنها بيش از 25 درصد است و گاهي تا 40 درصد مي‌رسد.اين مواد معدني اغلب پلاستيسته بالا و نسوزندگي نسبتاً‌ خوبي دارند. كانسارهاي رسوبي معمولاً‌در تناوب با طبقات آهكي و دولوميتي- رسهاي آرژيلتي - شيل و شيلهاي بيتومين دار و به طور كلي با سنگهاي رسوبي كم ژرفا قرار دارند. هر چند كه در حال حاضر ارتباطي بين اين كانسارها با سنگهاي ولكانيك ديده نمي‌شود،‌ولي وقوع و حضور چنين سنگهايي در فواصل زماني رويداد كانسارهاي رسوبي كائولن در اين نواحي ممكن است بيانگر خاستگاه ماگمائي آنها باشد.
به طور كلي اين نوع كانسارهاي داراي لايه‌بندي و با سنگهاي كم ژرفا در وابستگي‌اند. اين كانسارهاي در نتيجه دگرساني سنگهاي اسيدي نواحي پيرامون حوضه رسوبي پديد آمده‌اند. از ويژگي هاي اين كانسار مي‌توان به داشتن پيوند خويشاوندي با رسوبهاي كربناتي خشكي‌زاد، به همراه نداشتن فسيل‌هاي جانوري و داشتن فسيل‌هاي گياهي اشاره كرد. كانسارهاي دگرساني حاصل از محلول‌هاي گرمابي به جز يك مورد كه سن ژوراسيك و در خاور ايران واقع است (كفتر كوه) در پيوند با سنگهاي ترسير، در شمال شمال باختري كشور و همچنين در مناطق گناباد، كاشمر و ساوه تمركز دارند. ويژگيهاي اين كانسارها چنين است:
1-برتري كامل كاني كائولينيت، همراه داشتن چشمگير كوارتز و نبود كانيهاي دياسپور و بوهميت.
2-از نظر شيميايي سيليس در اين كانسارهاي بطور معمول بيش از 60 درصد و 3O2Al كمتر از 24 درصد است.
3-در منطقه‌اي كه اين كانسارها ديده مي‌شوند سنگهاي ولكانيك از نوع توف،‌آندزيت، داستيت و توده‌هاي نفوذي متوسط تا اسيدي كه در عمق كم جاي گرفته فراوان است كه سني از ائوسن تا اليگوسن دارند در محور تاكستان - جلفا اين نوع كانسارهاي بوضوح ديده مي‌شوند.
ماگماتيسم ائوسن بالايي و اليگوسن باعث افزايش گراديان زمين گرمايي در بيشتر جاهاي ايران شده و توده‌هاي ماگمايي بسياري را در ژرفاي كم جاي داده است كه از اين رهگذر محلولهاي گرمابي بسياري به جريان افتاده است. اين محلولهاي حاوي مقادير زيادي يون سولفات بوده و دگرساني گسترده در محور تاكستان - جلفا ايجاد كرده است. در صورتي كه محلولهاي گرمابي داراي يون سولفات بيشتر و يا بعبارتي محلول گرمابي باشد (PH پائين تر) دگرساني حاصل از آنها منجر به تشكيل آلونيت‌هاي منطقه مي‌گردد و چنانچه ميزان اسيديته محلولهاي گرمابي كمتر باشد (PH بالاتر) باعث كائولينراسيون در منطقه مي‌شود.
يكي از فرايندهاي تشكيل كائولن دگرساني و تجزيه سنگهاي آذرين اسيدي نيمه اسيدي، نيمه بازيك مانند گرانيت، پگماتيت،‌آندزيت، ريوليت و... مي‌باشد. عموماً‌ بيشترين كائولن‌هاي مرغوب دنيا از همين دگرساني بويژه سنگهاي پلوتونيكي اسيدي نظير گرانيت بوجود آمده‌اند. ميزان 2SiO در اين ذخاير بسيار كم مي‌باشد.
ذخاير كائولن تجارتي سفيد رنگ در دو محيط اصلي يافت شده‌اند:
1-از تغيير شكل سنگهاي آذرين اسيدي در اثر عوامل هوازدگي و يا دگرساني
2-در سنگهاي رسوبي
در سنگهاي رسوبي، كائولينيت از منبع اوليه خود به محل تشكيل سنگهاي رسوبي حمل شده و يا اينكه در نتيجه تجزيه و دگرساني فلدسپاتهاي موجود در سنگها پس از راسب شدن حاصل مي‌شوند. عمده ذخاير كائولن ايران در اثر دگرساني سنگهاي آذرين بويژه سنگهاي آتشفشاني مانند ريوليت و آندزيت حاصل شده‌اند كه ميزان 2SiO موجود در آنها موجود در آنها معمولاً زياد است و به‌همين دليل نياز به شستشو دارد تا كيفيت آن بهبود يافته و قابليت مصرف آنها بيشتر شود.
ذخاير كائولين ايران عمدتاً‌ در كمربندهاي آتشفشاني دوران سوم بويژه ائوسن جاي دارد. معادن كائولن زنوز، كوشك نصرت و قازان داغي از جمله معادني هستند كه در اين كمربند قرار دارند. كائولينيزاسيون سنگهاي آتشفشاني موجب ايجاد ذخاير مناسبي در منطقه زنوز در محدوده‌هاي به وسعت 250 كيلومتر مربع و عمق حدود 60 متر شده است. معدن كائولن زنوز در اين منطقه قرار دارد. پديده كاتولينيزاسيون سينگهاي فوق ممكن است با دگرساني گرما به بخش مركزي محدوده فوق مربوط باشد. معدن كوشك نصرت نيز در سنگهاي ريوليت- ريوداسيت با بافت ميكروپورفيري تا ميكروفلسيك قرار دارد. گسترش اين سنگها در منطقه بسيار زياد بوده و اكثراً دگرسان شده هستند. پديده دگرساني در اين ناحيه بصورت كائوليني شدن، سريسيتي شدن،‌ سيليسي شدن، ليمونيتي شدن، هماتيتي شدن، ژيپسي شدن،‌آلونيتي شدن، كربناته شدن و بندرت كلريتي شدن مي‌باشد.
علاوه بر افق‌هاي مزبور پديده كائولن زائي در سنگهاي آذرين اسيدي باسن پركامبرين تا كواترنر در ايران كم و بيش نيز ديده مي‌شود. معادن كائولن و نسوز استقلال و آزادي در سنگهاي دوران اول و كائولن رباط ترك اصفهان در شيل‌هاي ژوراسيك قرار دارند.
آبرفتهاي حاصل از اين نوع سنگها نيز مي‌تواند محل تجمع كائولينيت باشد. آبرفت هاي مربوط به گرانوديوريت‌هاي شيركوه ناحيه تفت (پرموترياس) از آن جمله‌اند. در جنوب غربي گرانيت شيركوه آبرفت هايي ديده مي‌شود كه بيش از 90 درصد آن از قطعات لوكوگرانيت مي‌باشد. در كارخانه كاشي‌سازي بهره‌برداري مي‌شده است.
ذخاير كائولن رسوبي كه بيشتر آنها صفحه‌اي،‌ عدسي و بصورت طبقات غير ممتد در سنگهاي رسوبي ديده مي‌شوند نيز در ايران در افق‌هاي سني مختلف وجود دارند. ضخامت اين ذخاير تا 20 متر و طول آنها گاهي به 5/1 كيلومتر مي‌رسد. برخي كانسارهاي كائولن ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر پرمين) و همچنين خاور ايران، البرز مركزي (در افق پرمو ـ ترياس) و كانسارهاي ناحيه شهرضا در پيوند با سازند سروك و ايلام با ذخيره‌هايي با كيفيت مطلوب، نمونه‌هايي از اين نوع كانساره مي‌باشند

شرايط تشكيل وژنزکائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد:
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عوامل مؤثر و شرايط تشكيل انواع مختلف كاني كائولينيت بشرح زير است:
1-تركيب شيميايي سنگ مادر:
معمولاً سنگهاي آذرين اسيدي كه عمدتاً‌ از كاني‌هاي آلومينوسيليكات تشكيل شده‌اند در اثر تجزيه و دگر ساني به كائولن تبديل مي‌شوند. در اين ميان كاني‌هاي فيلوسيليكات ها و فلدسپات ها بويژه پلاژيوكلازها بدليل داشتن انرژي پيوندي ضعيف در بوجود آوردن چنين ذخايري بسيار مناسب هستند. در اثر تجزيه، شبكه‌هاي كانيهاي فلدسپات توسط محلول هاي يوني، هيدراسيون و هيدروليز شكسته شده و يونهاي , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكيل كائولينيت مي‌گردد.
2- درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت يونها در محيط‌هايي كه تحت تاثير واكنشهاي دگرساني سوپرژن قرار مي‌گيرند نقش مهمي دارند. عناصر قليائي خاكي بيش از عناصر قليايي توانائي تحرك دارند، در حاليكه آهن و آلومينيوم از توانائي كمتري برخوردارند. از اين رو يونهاي قليايي از محيط‌هاي اسيدي به آساني بيرون مي‌روند و يونهاي آهن و آلومينيوم در محيط بصورت تركيبات سيليكاتي و اكسيدي بر جا مي‌مانند و تشكيل كاني‌هاي كائولينيت وبوكسيت را همراه كانيهايي از اكسيد آهن را مي‌دهد.
در پديده كائولن زائي يونهاي نظير كلسيم، منيزيم،‌ سديم و بخش اعظم پتاسيم موجود در سنگهاي اصلي بايد از محيط خارج گردند و تنها به مقدار بسيار كمي يون پتاسيم نياز دارد.
در محيط اسيدي با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئيزيت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموريونيت ظاهر مي‌شود.
سيليس نيز داراي تحرك كمي است و در محيط داراي خاصيت قليائي و مقدار كم 2CO،‌ انحلال بيشتر مي‌شود. لذا در محيط‌هاي گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهاي قليايي بيشتر است.
بنابراين زمان تشكيل كائولينيت هنگامي تسريع مي‌گردد كه سيليس به ميزان قابل توجهي بصورت محلول از محيط خارج و موجب افزايش آلومينيوم در مواد باقيمانده شود.
3- درجه حرارت:
از ديگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكيل كائولينيت دما مي‌باشد. براساس مطالعاتي كه مك‌لاگين (1995) در بعضي از نواحي زلاندنو انجام داده‌، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولينيت افزايش مي‌يابد و برعكس در نواحي ديگر، كاهش دما موجب گسترش هيدروميكاها مي‌شود.
محلولهاي گرمابي يكي از مهمترين عوامل افزايش دما بوده و باعث ايجاد تغييرات شيميايي و كاني‌شناسي مي‌شوند. با توجه به نوع سنگهاي در برگيرنده و درجه حرارت محلولهاي گرمابي زون‌هاي مختلفي كه هر يك با كاني‌هاي شاخص شناخته مي‌شوند، تشكيل مي‌گردد.
پديدة كائولينيت‌زائي معمولاً بين آلتراسيونهاي نوع سريسيتيك نظير سنگهاي آذرين سرشار از آلومينيم و آرژيليتيك نظير شيل‌ها و مارن‌ها مي‌باشد. كاني‌هاي مهم آلتراسيون سريسيتيك عبارت است از سريسيت، كوارتز، پيريت، پيروفيلت، ديکيت، آندالوزيت و كائولينيت كه در آنها مقدار درصد سريسيت از بقيه بيشتر است.
4- عوامل ساختماني (بستر مناسب):
شرايط ژئومورفولوژي، لايه‌بندي، ‌ضخامت واحدهاي سنگي، شكستگي،خلل و فرج، كارست و موارد ديگر مشابه از مهمترين عوامل كنترل كننده در تشكيل و گسترش كائولن بويژه نوع هوازده آن مي‌باشند.
5- شرايط اقليمي:
بهترين شرايط اقليمي براي تشكيل كانسارهاي پس مانده نظير كانسارهاي رسي و كانسارهاي بوكسيت، مناطق استوائي (كه با دماي زياد و پيوسته در طول سال و دوره‌‌هاي دراز مدت بارندگي مشخص مي‌گردند) مي‌باشد.
در اين مناطق بعلت بارندگي‌هاي مداوم عمل شستشو بخوبي انجام گرفته و يونهاي قليائي بوسيله عمل هيدروليز و با جريان آب از محيط خارج سبب ايجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكيل كائولينيت مي‌شود.
در مناطق مردابي نيز به دليل تاثير اسيدهاي آلي عمل شستشو تسريع گشته و مي‌توان باعث تشكيل كائولينيت گردد.
6- زمان:
طول مدت تاثير عوامل بيروني و دروني تشكيل دهنده كانسار، عامل مهمي در نوع،حجم و مرغوبيت كائولينيت خواهد بود. براي مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولينيتي شدن بر اثر عوامل بيروني در يك محيط مناسب براي كانسارهاي رسوبي بين 01/0 تا 1/0 ميليمتر در سال، يعني حدود 10 تا 100 متر در يك ميليون سال است.
اگر چه فرآيندهاي كائولينيتي شدن به علت كاهش PH با افزايش عمق كاهش مي‌يابد، اما ضخامت افق‌هاي دگرساني شده عموماً‌ ارتباط مستقيم بطول زمان دارد.کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود.
براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي.
از كانسارهاي برجا مانده كائولن مي‌توان به كانسارهاي كاروليناي شمالي (آمريكا) كه از هوازدگي شيميايي نامنظم استوك پگماتيتي بوجود آمده و همچنين كانسار غرب استراليا در ناحيه Coabbin محدود به يك توده بزرگ گرانيتي اشاره كرد. در ايران نيز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پيوند با دگرساني سطحي گرانيت شابلاق مشابه كانسار غرب استراليا نمونه بارزي از كانسارهاي نوع بر جا مانده مي‌باشد.
كانسارهاي رسوبي كائولن فراواني بيشتر و كيفيت بهتري نسبت به نوع در جازا دارند. چنين كانسارهايي در ايران بيشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، يك نمونه از اين كانسار، كانسار كائولن كاروليناي جنوبي و جورجيا (آمريكا) مي‌باشد.

شرايط تشكيل وژنزکائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد:
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عوامل مؤثر و شرايط تشكيل انواع مختلف كاني كائولينيت بشرح زير است:
1-تركيب شيميايي سنگ مادر:
معمولاً سنگهاي آذرين اسيدي كه عمدتاً‌ از كاني‌هاي آلومينوسيليكات تشكيل شده‌اند در اثر تجزيه و دگر ساني به كائولن تبديل مي‌شوند. در اين ميان كاني‌هاي فيلوسيليكات ها و فلدسپات ها بويژه پلاژيوكلازها بدليل داشتن انرژي پيوندي ضعيف در بوجود آوردن چنين ذخايري بسيار مناسب هستند. در اثر تجزيه، شبكه‌هاي كانيهاي فلدسپات توسط محلول هاي يوني، هيدراسيون و هيدروليز شكسته شده و يونهاي , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكيل كائولينيت مي‌گردد.
2- درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت يونها در محيط‌هايي كه تحت تاثير واكنشهاي دگرساني سوپرژن قرار مي‌گيرند نقش مهمي دارند. عناصر قليائي خاكي بيش از عناصر قليايي توانائي تحرك دارند، در حاليكه آهن و آلومينيوم از توانائي كمتري برخوردارند. از اين رو يونهاي قليايي از محيط‌هاي اسيدي به آساني بيرون مي‌روند و يونهاي آهن و آلومينيوم در محيط بصورت تركيبات سيليكاتي و اكسيدي بر جا مي‌مانند و تشكيل كاني‌هاي كائولينيت وبوكسيت را همراه كانيهايي از اكسيد آهن را مي‌دهد.
در پديده كائولن زائي يونهاي نظير كلسيم، منيزيم،‌ سديم و بخش اعظم پتاسيم موجود در سنگهاي اصلي بايد از محيط خارج گردند و تنها به مقدار بسيار كمي يون پتاسيم نياز دارد.
در محيط اسيدي با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئيزيت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموريونيت ظاهر مي‌شود.
سيليس نيز داراي تحرك كمي است و در محيط داراي خاصيت قليائي و مقدار كم 2CO،‌ انحلال بيشتر مي‌شود. لذا در محيط‌هاي گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهاي قليايي بيشتر است.
بنابراين زمان تشكيل كائولينيت هنگامي تسريع مي‌گردد كه سيليس به ميزان قابل توجهي بصورت محلول از محيط خارج و موجب افزايش آلومينيوم در مواد باقيمانده شود.
3- درجه حرارت:
از ديگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكيل كائولينيت دما مي‌باشد. براساس مطالعاتي كه مك‌لاگين (1995) در بعضي از نواحي زلاندنو انجام داده‌، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولينيت افزايش مي‌يابد و برعكس در نواحي ديگر، كاهش دما موجب گسترش هيدروميكاها مي‌شود.
محلولهاي گرمابي يكي از مهمترين عوامل افزايش دما بوده و باعث ايجاد تغييرات شيميايي و كاني‌شناسي مي‌شوند. با توجه به نوع سنگهاي در برگيرنده و درجه حرارت محلولهاي گرمابي زون‌هاي مختلفي كه هر يك با كاني‌هاي شاخص شناخته مي‌شوند، تشكيل مي‌گردد.
پديدة كائولينيت‌زائي معمولاً بين آلتراسيونهاي نوع سريسيتيك نظير سنگهاي آذرين سرشار از آلومينيم و آرژيليتيك نظير شيل‌ها و مارن‌ها مي‌باشد. كاني‌هاي مهم آلتراسيون سريسيتيك عبارت است از سريسيت، كوارتز، پيريت، پيروفيلت، ديکيت، آندالوزيت و كائولينيت كه در آنها مقدار درصد سريسيت از بقيه بيشتر است.
4- عوامل ساختماني (بستر مناسب):
شرايط ژئومورفولوژي، لايه‌بندي، ‌ضخامت واحدهاي سنگي، شكستگي،خلل و فرج، كارست و موارد ديگر مشابه از مهمترين عوامل كنترل كننده در تشكيل و گسترش كائولن بويژه نوع هوازده آن مي‌باشند.
5- شرايط اقليمي:
بهترين شرايط اقليمي براي تشكيل كانسارهاي پس مانده نظير كانسارهاي رسي و كانسارهاي بوكسيت، مناطق استوائي (كه با دماي زياد و پيوسته در طول سال و دوره‌‌هاي دراز مدت بارندگي مشخص مي‌گردند) مي‌باشد.
در اين مناطق بعلت بارندگي‌هاي مداوم عمل شستشو بخوبي انجام گرفته و يونهاي قليائي بوسيله عمل هيدروليز و با جريان آب از محيط خارج سبب ايجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكيل كائولينيت مي‌شود.
در مناطق مردابي نيز به دليل تاثير اسيدهاي آلي عمل شستشو تسريع گشته و مي‌توان باعث تشكيل كائولينيت گردد.
6- زمان:
طول مدت تاثير عوامل بيروني و دروني تشكيل دهنده كانسار، عامل مهمي در نوع،حجم و مرغوبيت كائولينيت خواهد بود. براي مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولينيتي شدن بر اثر عوامل بيروني در يك محيط مناسب براي كانسارهاي رسوبي بين 01/0 تا 1/0 ميليمتر در سال، يعني حدود 10 تا 100 متر در يك ميليون سال است.
اگر چه فرآيندهاي كائولينيتي شدن به علت كاهش PH با افزايش عمق كاهش مي‌يابد، اما ضخامت افق‌هاي دگرساني شده عموماً‌ ارتباط مستقيم بطول زمان دارد.کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود.
براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي.
از كانسارهاي برجا مانده كائولن مي‌توان به كانسارهاي كاروليناي شمالي (آمريكا) كه از هوازدگي شيميايي نامنظم استوك پگماتيتي بوجود آمده و همچنين كانسار غرب استراليا در ناحيه Coabbin محدود به يك توده بزرگ گرانيتي اشاره كرد. در ايران نيز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پيوند با دگرساني سطحي گرانيت شابلاق مشابه كانسار غرب استراليا نمونه بارزي از كانسارهاي نوع بر جا مانده مي‌باشد.
كانسارهاي رسوبي كائولن فراواني بيشتر و كيفيت بهتري نسبت به نوع در جازا دارند. چنين كانسارهايي در ايران بيشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، يك نمونه از اين كانسار، كانسار كائولن كاروليناي جنوبي و جورجيا (آمريكا) مي‌باشد.

شرايط تشكيل وژنزکائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد:
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عوامل مؤثر و شرايط تشكيل انواع مختلف كاني كائولينيت بشرح زير است:
1-تركيب شيميايي سنگ مادر:
معمولاً سنگهاي آذرين اسيدي كه عمدتاً‌ از كاني‌هاي آلومينوسيليكات تشكيل شده‌اند در اثر تجزيه و دگر ساني به كائولن تبديل مي‌شوند. در اين ميان كاني‌هاي فيلوسيليكات ها و فلدسپات ها بويژه پلاژيوكلازها بدليل داشتن انرژي پيوندي ضعيف در بوجود آوردن چنين ذخايري بسيار مناسب هستند. در اثر تجزيه، شبكه‌هاي كانيهاي فلدسپات توسط محلول هاي يوني، هيدراسيون و هيدروليز شكسته شده و يونهاي , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكيل كائولينيت مي‌گردد.
2- درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت يونها در محيط‌هايي كه تحت تاثير واكنشهاي دگرساني سوپرژن قرار مي‌گيرند نقش مهمي دارند. عناصر قليائي خاكي بيش از عناصر قليايي توانائي تحرك دارند، در حاليكه آهن و آلومينيوم از توانائي كمتري برخوردارند. از اين رو يونهاي قليايي از محيط‌هاي اسيدي به آساني بيرون مي‌روند و يونهاي آهن و آلومينيوم در محيط بصورت تركيبات سيليكاتي و اكسيدي بر جا مي‌مانند و تشكيل كاني‌هاي كائولينيت وبوكسيت را همراه كانيهايي از اكسيد آهن را مي‌دهد.
در پديده كائولن زائي يونهاي نظير كلسيم، منيزيم،‌ سديم و بخش اعظم پتاسيم موجود در سنگهاي اصلي بايد از محيط خارج گردند و تنها به مقدار بسيار كمي يون پتاسيم نياز دارد.
در محيط اسيدي با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئيزيت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموريونيت ظاهر مي‌شود.
سيليس نيز داراي تحرك كمي است و در محيط داراي خاصيت قليائي و مقدار كم 2CO،‌ انحلال بيشتر مي‌شود. لذا در محيط‌هاي گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهاي قليايي بيشتر است.
بنابراين زمان تشكيل كائولينيت هنگامي تسريع مي‌گردد كه سيليس به ميزان قابل توجهي بصورت محلول از محيط خارج و موجب افزايش آلومينيوم در مواد باقيمانده شود.
3- درجه حرارت:
از ديگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكيل كائولينيت دما مي‌باشد. براساس مطالعاتي كه مك‌لاگين (1995) در بعضي از نواحي زلاندنو انجام داده‌، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولينيت افزايش مي‌يابد و برعكس در نواحي ديگر، كاهش دما موجب گسترش هيدروميكاها مي‌شود.
محلولهاي گرمابي يكي از مهمترين عوامل افزايش دما بوده و باعث ايجاد تغييرات شيميايي و كاني‌شناسي مي‌شوند. با توجه به نوع سنگهاي در برگيرنده و درجه حرارت محلولهاي گرمابي زون‌هاي مختلفي كه هر يك با كاني‌هاي شاخص شناخته مي‌شوند، تشكيل مي‌گردد.
پديدة كائولينيت‌زائي معمولاً بين آلتراسيونهاي نوع سريسيتيك نظير سنگهاي آذرين سرشار از آلومينيم و آرژيليتيك نظير شيل‌ها و مارن‌ها مي‌باشد. كاني‌هاي مهم آلتراسيون سريسيتيك عبارت است از سريسيت، كوارتز، پيريت، پيروفيلت، ديکيت، آندالوزيت و كائولينيت كه در آنها مقدار درصد سريسيت از بقيه بيشتر است.
4- عوامل ساختماني (بستر مناسب):
شرايط ژئومورفولوژي، لايه‌بندي، ‌ضخامت واحدهاي سنگي، شكستگي،خلل و فرج، كارست و موارد ديگر مشابه از مهمترين عوامل كنترل كننده در تشكيل و گسترش كائولن بويژه نوع هوازده آن مي‌باشند.
5- شرايط اقليمي:
بهترين شرايط اقليمي براي تشكيل كانسارهاي پس مانده نظير كانسارهاي رسي و كانسارهاي بوكسيت، مناطق استوائي (كه با دماي زياد و پيوسته در طول سال و دوره‌‌هاي دراز مدت بارندگي مشخص مي‌گردند) مي‌باشد.
در اين مناطق بعلت بارندگي‌هاي مداوم عمل شستشو بخوبي انجام گرفته و يونهاي قليائي بوسيله عمل هيدروليز و با جريان آب از محيط خارج سبب ايجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكيل كائولينيت مي‌شود.
در مناطق مردابي نيز به دليل تاثير اسيدهاي آلي عمل شستشو تسريع گشته و مي‌توان باعث تشكيل كائولينيت گردد.
6- زمان:
طول مدت تاثير عوامل بيروني و دروني تشكيل دهنده كانسار، عامل مهمي در نوع،حجم و مرغوبيت كائولينيت خواهد بود. براي مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولينيتي شدن بر اثر عوامل بيروني در يك محيط مناسب براي كانسارهاي رسوبي بين 01/0 تا 1/0 ميليمتر در سال، يعني حدود 10 تا 100 متر در يك ميليون سال است.
اگر چه فرآيندهاي كائولينيتي شدن به علت كاهش PH با افزايش عمق كاهش مي‌يابد، اما ضخامت افق‌هاي دگرساني شده عموماً‌ ارتباط مستقيم بطول زمان دارد.کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود.
براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي.
از كانسارهاي برجا مانده كائولن مي‌توان به كانسارهاي كاروليناي شمالي (آمريكا) كه از هوازدگي شيميايي نامنظم استوك پگماتيتي بوجود آمده و همچنين كانسار غرب استراليا در ناحيه Coabbin محدود به يك توده بزرگ گرانيتي اشاره كرد. در ايران نيز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پيوند با دگرساني سطحي گرانيت شابلاق مشابه كانسار غرب استراليا نمونه بارزي از كانسارهاي نوع بر جا مانده مي‌باشد.
كانسارهاي رسوبي كائولن فراواني بيشتر و كيفيت بهتري نسبت به نوع در جازا دارند. چنين كانسارهايي در ايران بيشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، يك نمونه از اين كانسار، كانسار كائولن كاروليناي جنوبي و جورجيا (آمريكا) مي‌باشد.

شرايط تشكيل وژنزکائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد:
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عوامل مؤثر و شرايط تشكيل انواع مختلف كاني كائولينيت بشرح زير است:
1-تركيب شيميايي سنگ مادر:
معمولاً سنگهاي آذرين اسيدي كه عمدتاً‌ از كاني‌هاي آلومينوسيليكات تشكيل شده‌اند در اثر تجزيه و دگر ساني به كائولن تبديل مي‌شوند. در اين ميان كاني‌هاي فيلوسيليكات ها و فلدسپات ها بويژه پلاژيوكلازها بدليل داشتن انرژي پيوندي ضعيف در بوجود آوردن چنين ذخايري بسيار مناسب هستند. در اثر تجزيه، شبكه‌هاي كانيهاي فلدسپات توسط محلول هاي يوني، هيدراسيون و هيدروليز شكسته شده و يونهاي , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكيل كائولينيت مي‌گردد.
2- درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت يونها در محيط‌هايي كه تحت تاثير واكنشهاي دگرساني سوپرژن قرار مي‌گيرند نقش مهمي دارند. عناصر قليائي خاكي بيش از عناصر قليايي توانائي تحرك دارند، در حاليكه آهن و آلومينيوم از توانائي كمتري برخوردارند. از اين رو يونهاي قليايي از محيط‌هاي اسيدي به آساني بيرون مي‌روند و يونهاي آهن و آلومينيوم در محيط بصورت تركيبات سيليكاتي و اكسيدي بر جا مي‌مانند و تشكيل كاني‌هاي كائولينيت وبوكسيت را همراه كانيهايي از اكسيد آهن را مي‌دهد.
در پديده كائولن زائي يونهاي نظير كلسيم، منيزيم،‌ سديم و بخش اعظم پتاسيم موجود در سنگهاي اصلي بايد از محيط خارج گردند و تنها به مقدار بسيار كمي يون پتاسيم نياز دارد.
در محيط اسيدي با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئيزيت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموريونيت ظاهر مي‌شود.
سيليس نيز داراي تحرك كمي است و در محيط داراي خاصيت قليائي و مقدار كم 2CO،‌ انحلال بيشتر مي‌شود. لذا در محيط‌هاي گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهاي قليايي بيشتر است.
بنابراين زمان تشكيل كائولينيت هنگامي تسريع مي‌گردد كه سيليس به ميزان قابل توجهي بصورت محلول از محيط خارج و موجب افزايش آلومينيوم در مواد باقيمانده شود.
3- درجه حرارت:
از ديگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكيل كائولينيت دما مي‌باشد. براساس مطالعاتي كه مك‌لاگين (1995) در بعضي از نواحي زلاندنو انجام داده‌، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولينيت افزايش مي‌يابد و برعكس در نواحي ديگر، كاهش دما موجب گسترش هيدروميكاها مي‌شود.
محلولهاي گرمابي يكي از مهمترين عوامل افزايش دما بوده و باعث ايجاد تغييرات شيميايي و كاني‌شناسي مي‌شوند. با توجه به نوع سنگهاي در برگيرنده و درجه حرارت محلولهاي گرمابي زون‌هاي مختلفي كه هر يك با كاني‌هاي شاخص شناخته مي‌شوند، تشكيل مي‌گردد.
پديدة كائولينيت‌زائي معمولاً بين آلتراسيونهاي نوع سريسيتيك نظير سنگهاي آذرين سرشار از آلومينيم و آرژيليتيك نظير شيل‌ها و مارن‌ها مي‌باشد. كاني‌هاي مهم آلتراسيون سريسيتيك عبارت است از سريسيت، كوارتز، پيريت، پيروفيلت، ديکيت، آندالوزيت و كائولينيت كه در آنها مقدار درصد سريسيت از بقيه بيشتر است.
4- عوامل ساختماني (بستر مناسب):
شرايط ژئومورفولوژي، لايه‌بندي، ‌ضخامت واحدهاي سنگي، شكستگي،خلل و فرج، كارست و موارد ديگر مشابه از مهمترين عوامل كنترل كننده در تشكيل و گسترش كائولن بويژه نوع هوازده آن مي‌باشند.
5- شرايط اقليمي:
بهترين شرايط اقليمي براي تشكيل كانسارهاي پس مانده نظير كانسارهاي رسي و كانسارهاي بوكسيت، مناطق استوائي (كه با دماي زياد و پيوسته در طول سال و دوره‌‌هاي دراز مدت بارندگي مشخص مي‌گردند) مي‌باشد.
در اين مناطق بعلت بارندگي‌هاي مداوم عمل شستشو بخوبي انجام گرفته و يونهاي قليائي بوسيله عمل هيدروليز و با جريان آب از محيط خارج سبب ايجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكيل كائولينيت مي‌شود.
در مناطق مردابي نيز به دليل تاثير اسيدهاي آلي عمل شستشو تسريع گشته و مي‌توان باعث تشكيل كائولينيت گردد.
6- زمان:
طول مدت تاثير عوامل بيروني و دروني تشكيل دهنده كانسار، عامل مهمي در نوع،حجم و مرغوبيت كائولينيت خواهد بود. براي مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولينيتي شدن بر اثر عوامل بيروني در يك محيط مناسب براي كانسارهاي رسوبي بين 01/0 تا 1/0 ميليمتر در سال، يعني حدود 10 تا 100 متر در يك ميليون سال است.
اگر چه فرآيندهاي كائولينيتي شدن به علت كاهش PH با افزايش عمق كاهش مي‌يابد، اما ضخامت افق‌هاي دگرساني شده عموماً‌ ارتباط مستقيم بطول زمان دارد.کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود.
براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي.
از كانسارهاي برجا مانده كائولن مي‌توان به كانسارهاي كاروليناي شمالي (آمريكا) كه از هوازدگي شيميايي نامنظم استوك پگماتيتي بوجود آمده و همچنين كانسار غرب استراليا در ناحيه Coabbin محدود به يك توده بزرگ گرانيتي اشاره كرد. در ايران نيز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پيوند با دگرساني سطحي گرانيت شابلاق مشابه كانسار غرب استراليا نمونه بارزي از كانسارهاي نوع بر جا مانده مي‌باشد.
كانسارهاي رسوبي كائولن فراواني بيشتر و كيفيت بهتري نسبت به نوع در جازا دارند. چنين كانسارهايي در ايران بيشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، يك نمونه از اين كانسار، كانسار كائولن كاروليناي جنوبي و جورجيا (آمريكا) مي‌باشد.

شرايط تشكيل وژنزکائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد:
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عوامل مؤثر و شرايط تشكيل انواع مختلف كاني كائولينيت بشرح زير است:
1-تركيب شيميايي سنگ مادر:
معمولاً سنگهاي آذرين اسيدي كه عمدتاً‌ از كاني‌هاي آلومينوسيليكات تشكيل شده‌اند در اثر تجزيه و دگر ساني به كائولن تبديل مي‌شوند. در اين ميان كاني‌هاي فيلوسيليكات ها و فلدسپات ها بويژه پلاژيوكلازها بدليل داشتن انرژي پيوندي ضعيف در بوجود آوردن چنين ذخايري بسيار مناسب هستند. در اثر تجزيه، شبكه‌هاي كانيهاي فلدسپات توسط محلول هاي يوني، هيدراسيون و هيدروليز شكسته شده و يونهاي , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكيل كائولينيت مي‌گردد.
2- درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت يونها در محيط‌هايي كه تحت تاثير واكنشهاي دگرساني سوپرژن قرار مي‌گيرند نقش مهمي دارند. عناصر قليائي خاكي بيش از عناصر قليايي توانائي تحرك دارند، در حاليكه آهن و آلومينيوم از توانائي كمتري برخوردارند. از اين رو يونهاي قليايي از محيط‌هاي اسيدي به آساني بيرون مي‌روند و يونهاي آهن و آلومينيوم در محيط بصورت تركيبات سيليكاتي و اكسيدي بر جا مي‌مانند و تشكيل كاني‌هاي كائولينيت وبوكسيت را همراه كانيهايي از اكسيد آهن را مي‌دهد.
در پديده كائولن زائي يونهاي نظير كلسيم، منيزيم،‌ سديم و بخش اعظم پتاسيم موجود در سنگهاي اصلي بايد از محيط خارج گردند و تنها به مقدار بسيار كمي يون پتاسيم نياز دارد.
در محيط اسيدي با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئيزيت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموريونيت ظاهر مي‌شود.
سيليس نيز داراي تحرك كمي است و در محيط داراي خاصيت قليائي و مقدار كم 2CO،‌ انحلال بيشتر مي‌شود. لذا در محيط‌هاي گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهاي قليايي بيشتر است.
بنابراين زمان تشكيل كائولينيت هنگامي تسريع مي‌گردد كه سيليس به ميزان قابل توجهي بصورت محلول از محيط خارج و موجب افزايش آلومينيوم در مواد باقيمانده شود.
3- درجه حرارت:
از ديگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكيل كائولينيت دما مي‌باشد. براساس مطالعاتي كه مك‌لاگين (1995) در بعضي از نواحي زلاندنو انجام داده‌، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولينيت افزايش مي‌يابد و برعكس در نواحي ديگر، كاهش دما موجب گسترش هيدروميكاها مي‌شود.
محلولهاي گرمابي يكي از مهمترين عوامل افزايش دما بوده و باعث ايجاد تغييرات شيميايي و كاني‌شناسي مي‌شوند. با توجه به نوع سنگهاي در برگيرنده و درجه حرارت محلولهاي گرمابي زون‌هاي مختلفي كه هر يك با كاني‌هاي شاخص شناخته مي‌شوند، تشكيل مي‌گردد.
پديدة كائولينيت‌زائي معمولاً بين آلتراسيونهاي نوع سريسيتيك نظير سنگهاي آذرين سرشار از آلومينيم و آرژيليتيك نظير شيل‌ها و مارن‌ها مي‌باشد. كاني‌هاي مهم آلتراسيون سريسيتيك عبارت است از سريسيت، كوارتز، پيريت، پيروفيلت، ديکيت، آندالوزيت و كائولينيت كه در آنها مقدار درصد سريسيت از بقيه بيشتر است.
4- عوامل ساختماني (بستر مناسب):
شرايط ژئومورفولوژي، لايه‌بندي، ‌ضخامت واحدهاي سنگي، شكستگي،خلل و فرج، كارست و موارد ديگر مشابه از مهمترين عوامل كنترل كننده در تشكيل و گسترش كائولن بويژه نوع هوازده آن مي‌باشند.
5- شرايط اقليمي:
بهترين شرايط اقليمي براي تشكيل كانسارهاي پس مانده نظير كانسارهاي رسي و كانسارهاي بوكسيت، مناطق استوائي (كه با دماي زياد و پيوسته در طول سال و دوره‌‌هاي دراز مدت بارندگي مشخص مي‌گردند) مي‌باشد.
در اين مناطق بعلت بارندگي‌هاي مداوم عمل شستشو بخوبي انجام گرفته و يونهاي قليائي بوسيله عمل هيدروليز و با جريان آب از محيط خارج سبب ايجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكيل كائولينيت مي‌شود.
در مناطق مردابي نيز به دليل تاثير اسيدهاي آلي عمل شستشو تسريع گشته و مي‌توان باعث تشكيل كائولينيت گردد.
6- زمان:
طول مدت تاثير عوامل بيروني و دروني تشكيل دهنده كانسار، عامل مهمي در نوع،حجم و مرغوبيت كائولينيت خواهد بود. براي مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولينيتي شدن بر اثر عوامل بيروني در يك محيط مناسب براي كانسارهاي رسوبي بين 01/0 تا 1/0 ميليمتر در سال، يعني حدود 10 تا 100 متر در يك ميليون سال است.
اگر چه فرآيندهاي كائولينيتي شدن به علت كاهش PH با افزايش عمق كاهش مي‌يابد، اما ضخامت افق‌هاي دگرساني شده عموماً‌ ارتباط مستقيم بطول زمان دارد.کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود.
براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي.
از كانسارهاي برجا مانده كائولن مي‌توان به كانسارهاي كاروليناي شمالي (آمريكا) كه از هوازدگي شيميايي نامنظم استوك پگماتيتي بوجود آمده و همچنين كانسار غرب استراليا در ناحيه Coabbin محدود به يك توده بزرگ گرانيتي اشاره كرد. در ايران نيز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پيوند با دگرساني سطحي گرانيت شابلاق مشابه كانسار غرب استراليا نمونه بارزي از كانسارهاي نوع بر جا مانده مي‌باشد.
كانسارهاي رسوبي كائولن فراواني بيشتر و كيفيت بهتري نسبت به نوع در جازا دارند. چنين كانسارهايي در ايران بيشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، يك نمونه از اين كانسار، كانسار كائولن كاروليناي جنوبي و جورجيا (آمريكا) مي‌باشد.

شرايط تشكيل وژنزکائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد:
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عوامل مؤثر و شرايط تشكيل انواع مختلف كاني كائولينيت بشرح زير است:
1-تركيب شيميايي سنگ مادر:
معمولاً سنگهاي آذرين اسيدي كه عمدتاً‌ از كاني‌هاي آلومينوسيليكات تشكيل شده‌اند در اثر تجزيه و دگر ساني به كائولن تبديل مي‌شوند. در اين ميان كاني‌هاي فيلوسيليكات ها و فلدسپات ها بويژه پلاژيوكلازها بدليل داشتن انرژي پيوندي ضعيف در بوجود آوردن چنين ذخايري بسيار مناسب هستند. در اثر تجزيه، شبكه‌هاي كانيهاي فلدسپات توسط محلول هاي يوني، هيدراسيون و هيدروليز شكسته شده و يونهاي , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكيل كائولينيت مي‌گردد.
2- درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت يونها در محيط‌هايي كه تحت تاثير واكنشهاي دگرساني سوپرژن قرار مي‌گيرند نقش مهمي دارند. عناصر قليائي خاكي بيش از عناصر قليايي توانائي تحرك دارند، در حاليكه آهن و آلومينيوم از توانائي كمتري برخوردارند. از اين رو يونهاي قليايي از محيط‌هاي اسيدي به آساني بيرون مي‌روند و يونهاي آهن و آلومينيوم در محيط بصورت تركيبات سيليكاتي و اكسيدي بر جا مي‌مانند و تشكيل كاني‌هاي كائولينيت وبوكسيت را همراه كانيهايي از اكسيد آهن را مي‌دهد.
در پديده كائولن زائي يونهاي نظير كلسيم، منيزيم،‌ سديم و بخش اعظم پتاسيم موجود در سنگهاي اصلي بايد از محيط خارج گردند و تنها به مقدار بسيار كمي يون پتاسيم نياز دارد.
در محيط اسيدي با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئيزيت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموريونيت ظاهر مي‌شود.
سيليس نيز داراي تحرك كمي است و در محيط داراي خاصيت قليائي و مقدار كم 2CO،‌ انحلال بيشتر مي‌شود. لذا در محيط‌هاي گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهاي قليايي بيشتر است.
بنابراين زمان تشكيل كائولينيت هنگامي تسريع مي‌گردد كه سيليس به ميزان قابل توجهي بصورت محلول از محيط خارج و موجب افزايش آلومينيوم در مواد باقيمانده شود.
3- درجه حرارت:
از ديگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكيل كائولينيت دما مي‌باشد. براساس مطالعاتي كه مك‌لاگين (1995) در بعضي از نواحي زلاندنو انجام داده‌، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولينيت افزايش مي‌يابد و برعكس در نواحي ديگر، كاهش دما موجب گسترش هيدروميكاها مي‌شود.
محلولهاي گرمابي يكي از مهمترين عوامل افزايش دما بوده و باعث ايجاد تغييرات شيميايي و كاني‌شناسي مي‌شوند. با توجه به نوع سنگهاي در برگيرنده و درجه حرارت محلولهاي گرمابي زون‌هاي مختلفي كه هر يك با كاني‌هاي شاخص شناخته مي‌شوند، تشكيل مي‌گردد.
پديدة كائولينيت‌زائي معمولاً بين آلتراسيونهاي نوع سريسيتيك نظير سنگهاي آذرين سرشار از آلومينيم و آرژيليتيك نظير شيل‌ها و مارن‌ها مي‌باشد. كاني‌هاي مهم آلتراسيون سريسيتيك عبارت است از سريسيت، كوارتز، پيريت، پيروفيلت، ديکيت، آندالوزيت و كائولينيت كه در آنها مقدار درصد سريسيت از بقيه بيشتر است.
4- عوامل ساختماني (بستر مناسب):
شرايط ژئومورفولوژي، لايه‌بندي، ‌ضخامت واحدهاي سنگي، شكستگي،خلل و فرج، كارست و موارد ديگر مشابه از مهمترين عوامل كنترل كننده در تشكيل و گسترش كائولن بويژه نوع هوازده آن مي‌باشند.
5- شرايط اقليمي:
بهترين شرايط اقليمي براي تشكيل كانسارهاي پس مانده نظير كانسارهاي رسي و كانسارهاي بوكسيت، مناطق استوائي (كه با دماي زياد و پيوسته در طول سال و دوره‌‌هاي دراز مدت بارندگي مشخص مي‌گردند) مي‌باشد.
در اين مناطق بعلت بارندگي‌هاي مداوم عمل شستشو بخوبي انجام گرفته و يونهاي قليائي بوسيله عمل هيدروليز و با جريان آب از محيط خارج سبب ايجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكيل كائولينيت مي‌شود.
در مناطق مردابي نيز به دليل تاثير اسيدهاي آلي عمل شستشو تسريع گشته و مي‌توان باعث تشكيل كائولينيت گردد.
6- زمان:
طول مدت تاثير عوامل بيروني و دروني تشكيل دهنده كانسار، عامل مهمي در نوع،حجم و مرغوبيت كائولينيت خواهد بود. براي مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولينيتي شدن بر اثر عوامل بيروني در يك محيط مناسب براي كانسارهاي رسوبي بين 01/0 تا 1/0 ميليمتر در سال، يعني حدود 10 تا 100 متر در يك ميليون سال است.
اگر چه فرآيندهاي كائولينيتي شدن به علت كاهش PH با افزايش عمق كاهش مي‌يابد، اما ضخامت افق‌هاي دگرساني شده عموماً‌ ارتباط مستقيم بطول زمان دارد.کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود.
براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي.
از كانسارهاي برجا مانده كائولن مي‌توان به كانسارهاي كاروليناي شمالي (آمريكا) كه از هوازدگي شيميايي نامنظم استوك پگماتيتي بوجود آمده و همچنين كانسار غرب استراليا در ناحيه Coabbin محدود به يك توده بزرگ گرانيتي اشاره كرد. در ايران نيز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پيوند با دگرساني سطحي گرانيت شابلاق مشابه كانسار غرب استراليا نمونه بارزي از كانسارهاي نوع بر جا مانده مي‌باشد.
كانسارهاي رسوبي كائولن فراواني بيشتر و كيفيت بهتري نسبت به نوع در جازا دارند. چنين كانسارهايي در ايران بيشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، يك نمونه از اين كانسار، كانسار كائولن كاروليناي جنوبي و جورجيا (آمريكا) مي‌باشد.

شرايط تشكيل وژنزکائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد:
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عوامل مؤثر و شرايط تشكيل انواع مختلف كاني كائولينيت بشرح زير است:
1-تركيب شيميايي سنگ مادر:
معمولاً سنگهاي آذرين اسيدي كه عمدتاً‌ از كاني‌هاي آلومينوسيليكات تشكيل شده‌اند در اثر تجزيه و دگر ساني به كائولن تبديل مي‌شوند. در اين ميان كاني‌هاي فيلوسيليكات ها و فلدسپات ها بويژه پلاژيوكلازها بدليل داشتن انرژي پيوندي ضعيف در بوجود آوردن چنين ذخايري بسيار مناسب هستند. در اثر تجزيه، شبكه‌هاي كانيهاي فلدسپات توسط محلول هاي يوني، هيدراسيون و هيدروليز شكسته شده و يونهاي , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكيل كائولينيت مي‌گردد.
2- درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت يونها در محيط‌هايي كه تحت تاثير واكنشهاي دگرساني سوپرژن قرار مي‌گيرند نقش مهمي دارند. عناصر قليائي خاكي بيش از عناصر قليايي توانائي تحرك دارند، در حاليكه آهن و آلومينيوم از توانائي كمتري برخوردارند. از اين رو يونهاي قليايي از محيط‌هاي اسيدي به آساني بيرون مي‌روند و يونهاي آهن و آلومينيوم در محيط بصورت تركيبات سيليكاتي و اكسيدي بر جا مي‌مانند و تشكيل كاني‌هاي كائولينيت وبوكسيت را همراه كانيهايي از اكسيد آهن را مي‌دهد.
در پديده كائولن زائي يونهاي نظير كلسيم، منيزيم،‌ سديم و بخش اعظم پتاسيم موجود در سنگهاي اصلي بايد از محيط خارج گردند و تنها به مقدار بسيار كمي يون پتاسيم نياز دارد.
در محيط اسيدي با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئيزيت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموريونيت ظاهر مي‌شود.
سيليس نيز داراي تحرك كمي است و در محيط داراي خاصيت قليائي و مقدار كم 2CO،‌ انحلال بيشتر مي‌شود. لذا در محيط‌هاي گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهاي قليايي بيشتر است.
بنابراين زمان تشكيل كائولينيت هنگامي تسريع مي‌گردد كه سيليس به ميزان قابل توجهي بصورت محلول از محيط خارج و موجب افزايش آلومينيوم در مواد باقيمانده شود.
3- درجه حرارت:
از ديگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكيل كائولينيت دما مي‌باشد. براساس مطالعاتي كه مك‌لاگين (1995) در بعضي از نواحي زلاندنو انجام داده‌، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولينيت افزايش مي‌يابد و برعكس در نواحي ديگر، كاهش دما موجب گسترش هيدروميكاها مي‌شود.
محلولهاي گرمابي يكي از مهمترين عوامل افزايش دما بوده و باعث ايجاد تغييرات شيميايي و كاني‌شناسي مي‌شوند. با توجه به نوع سنگهاي در برگيرنده و درجه حرارت محلولهاي گرمابي زون‌هاي مختلفي كه هر يك با كاني‌هاي شاخص شناخته مي‌شوند، تشكيل مي‌گردد.
پديدة كائولينيت‌زائي معمولاً بين آلتراسيونهاي نوع سريسيتيك نظير سنگهاي آذرين سرشار از آلومينيم و آرژيليتيك نظير شيل‌ها و مارن‌ها مي‌باشد. كاني‌هاي مهم آلتراسيون سريسيتيك عبارت است از سريسيت، كوارتز، پيريت، پيروفيلت، ديکيت، آندالوزيت و كائولينيت كه در آنها مقدار درصد سريسيت از بقيه بيشتر است.
4- عوامل ساختماني (بستر مناسب):
شرايط ژئومورفولوژي، لايه‌بندي، ‌ضخامت واحدهاي سنگي، شكستگي،خلل و فرج، كارست و موارد ديگر مشابه از مهمترين عوامل كنترل كننده در تشكيل و گسترش كائولن بويژه نوع هوازده آن مي‌باشند.
5- شرايط اقليمي:
بهترين شرايط اقليمي براي تشكيل كانسارهاي پس مانده نظير كانسارهاي رسي و كانسارهاي بوكسيت، مناطق استوائي (كه با دماي زياد و پيوسته در طول سال و دوره‌‌هاي دراز مدت بارندگي مشخص مي‌گردند) مي‌باشد.
در اين مناطق بعلت بارندگي‌هاي مداوم عمل شستشو بخوبي انجام گرفته و يونهاي قليائي بوسيله عمل هيدروليز و با جريان آب از محيط خارج سبب ايجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكيل كائولينيت مي‌شود.
در مناطق مردابي نيز به دليل تاثير اسيدهاي آلي عمل شستشو تسريع گشته و مي‌توان باعث تشكيل كائولينيت گردد.
6- زمان:
طول مدت تاثير عوامل بيروني و دروني تشكيل دهنده كانسار، عامل مهمي در نوع،حجم و مرغوبيت كائولينيت خواهد بود. براي مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولينيتي شدن بر اثر عوامل بيروني در يك محيط مناسب براي كانسارهاي رسوبي بين 01/0 تا 1/0 ميليمتر در سال، يعني حدود 10 تا 100 متر در يك ميليون سال است.
اگر چه فرآيندهاي كائولينيتي شدن به علت كاهش PH با افزايش عمق كاهش مي‌يابد، اما ضخامت افق‌هاي دگرساني شده عموماً‌ ارتباط مستقيم بطول زمان دارد.کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود.
براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي.
از كانسارهاي برجا مانده كائولن مي‌توان به كانسارهاي كاروليناي شمالي (آمريكا) كه از هوازدگي شيميايي نامنظم استوك پگماتيتي بوجود آمده و همچنين كانسار غرب استراليا در ناحيه Coabbin محدود به يك توده بزرگ گرانيتي اشاره كرد. در ايران نيز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پيوند با دگرساني سطحي گرانيت شابلاق مشابه كانسار غرب استراليا نمونه بارزي از كانسارهاي نوع بر جا مانده مي‌باشد.
كانسارهاي رسوبي كائولن فراواني بيشتر و كيفيت بهتري نسبت به نوع در جازا دارند. چنين كانسارهايي در ايران بيشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، يك نمونه از اين كانسار، كانسار كائولن كاروليناي جنوبي و جورجيا (آمريكا) مي‌باشد.

شرايط تشكيل وژنزکائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن خاستگاه آنها منظور باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه برجاي مانده، رسوبي و گرمابي تقسيم كرد. كانسارهاي اقتصادي كائولن را از زاويه ويژگيهاي كاني‌شناسي، تركيب شيميايي و چگونگي زايش مي‌توان به دو گروه دسته‌بندي كرد:
1-كانسارهاي نوع رسوبي در پيوند با فرآيندهاي فرسايشي و رسوب‌گذاري
2- كانسارهاي نوع گرمابي در پيوند با فرآيندهاي ولکانيسم ترسير
عوامل مؤثر و شرايط تشكيل انواع مختلف كاني كائولينيت بشرح زير است:
1-تركيب شيميايي سنگ مادر:
معمولاً سنگهاي آذرين اسيدي كه عمدتاً‌ از كاني‌هاي آلومينوسيليكات تشكيل شده‌اند در اثر تجزيه و دگر ساني به كائولن تبديل مي‌شوند. در اين ميان كاني‌هاي فيلوسيليكات ها و فلدسپات ها بويژه پلاژيوكلازها بدليل داشتن انرژي پيوندي ضعيف در بوجود آوردن چنين ذخايري بسيار مناسب هستند. در اثر تجزيه، شبكه‌هاي كانيهاي فلدسپات توسط محلول هاي يوني، هيدراسيون و هيدروليز شكسته شده و يونهاي , Na+, K+ +2Ca آزاد شده وAl واكنش Si با OH باعث تشكيل كائولينيت مي‌گردد.
2- درجهPH :
عامل PH در تحرك و توان مهاجرت يونها در محيط‌هايي كه تحت تاثير واكنشهاي دگرساني سوپرژن قرار مي‌گيرند نقش مهمي دارند. عناصر قليائي خاكي بيش از عناصر قليايي توانائي تحرك دارند، در حاليكه آهن و آلومينيوم از توانائي كمتري برخوردارند. از اين رو يونهاي قليايي از محيط‌هاي اسيدي به آساني بيرون مي‌روند و يونهاي آهن و آلومينيوم در محيط بصورت تركيبات سيليكاتي و اكسيدي بر جا مي‌مانند و تشكيل كاني‌هاي كائولينيت وبوكسيت را همراه كانيهايي از اكسيد آهن را مي‌دهد.
در پديده كائولن زائي يونهاي نظير كلسيم، منيزيم،‌ سديم و بخش اعظم پتاسيم موجود در سنگهاي اصلي بايد از محيط خارج گردند و تنها به مقدار بسيار كمي يون پتاسيم نياز دارد.
در محيط اسيدي با 7/5-5/3 = PH به شكل هالوئيزيت و در PH بالاتر از آن به شكل مونتموريونيت ظاهر مي‌شود.
سيليس نيز داراي تحرك كمي است و در محيط داراي خاصيت قليائي و مقدار كم 2CO،‌ انحلال بيشتر مي‌شود. لذا در محيط‌هاي گرم انحلال آن بعلت وجود محلولهاي قليايي بيشتر است.
بنابراين زمان تشكيل كائولينيت هنگامي تسريع مي‌گردد كه سيليس به ميزان قابل توجهي بصورت محلول از محيط خارج و موجب افزايش آلومينيوم در مواد باقيمانده شود.
3- درجه حرارت:
از ديگر عوامل كنترل كننده و مؤثر در تشكيل كائولينيت دما مي‌باشد. براساس مطالعاتي كه مك‌لاگين (1995) در بعضي از نواحي زلاندنو انجام داده‌، مشاهده نمود كه با بالا رفتن دما، مقدار كائولينيت افزايش مي‌يابد و برعكس در نواحي ديگر، كاهش دما موجب گسترش هيدروميكاها مي‌شود.
محلولهاي گرمابي يكي از مهمترين عوامل افزايش دما بوده و باعث ايجاد تغييرات شيميايي و كاني‌شناسي مي‌شوند. با توجه به نوع سنگهاي در برگيرنده و درجه حرارت محلولهاي گرمابي زون‌هاي مختلفي كه هر يك با كاني‌هاي شاخص شناخته مي‌شوند، تشكيل مي‌گردد.
پديدة كائولينيت‌زائي معمولاً بين آلتراسيونهاي نوع سريسيتيك نظير سنگهاي آذرين سرشار از آلومينيم و آرژيليتيك نظير شيل‌ها و مارن‌ها مي‌باشد. كاني‌هاي مهم آلتراسيون سريسيتيك عبارت است از سريسيت، كوارتز، پيريت، پيروفيلت، ديکيت، آندالوزيت و كائولينيت كه در آنها مقدار درصد سريسيت از بقيه بيشتر است.
4- عوامل ساختماني (بستر مناسب):
شرايط ژئومورفولوژي، لايه‌بندي، ‌ضخامت واحدهاي سنگي، شكستگي،خلل و فرج، كارست و موارد ديگر مشابه از مهمترين عوامل كنترل كننده در تشكيل و گسترش كائولن بويژه نوع هوازده آن مي‌باشند.
5- شرايط اقليمي:
بهترين شرايط اقليمي براي تشكيل كانسارهاي پس مانده نظير كانسارهاي رسي و كانسارهاي بوكسيت، مناطق استوائي (كه با دماي زياد و پيوسته در طول سال و دوره‌‌هاي دراز مدت بارندگي مشخص مي‌گردند) مي‌باشد.
در اين مناطق بعلت بارندگي‌هاي مداوم عمل شستشو بخوبي انجام گرفته و يونهاي قليائي بوسيله عمل هيدروليز و با جريان آب از محيط خارج سبب ايجاد 3O2Al و 2SiO به مقدار لازم جهت تشكيل كائولينيت مي‌شود.
در مناطق مردابي نيز به دليل تاثير اسيدهاي آلي عمل شستشو تسريع گشته و مي‌توان باعث تشكيل كائولينيت گردد.
6- زمان:
طول مدت تاثير عوامل بيروني و دروني تشكيل دهنده كانسار، عامل مهمي در نوع،حجم و مرغوبيت كائولينيت خواهد بود. براي مثال مقدار متوسط دامنه گسترش كائولينيتي شدن بر اثر عوامل بيروني در يك محيط مناسب براي كانسارهاي رسوبي بين 01/0 تا 1/0 ميليمتر در سال، يعني حدود 10 تا 100 متر در يك ميليون سال است.
اگر چه فرآيندهاي كائولينيتي شدن به علت كاهش PH با افزايش عمق كاهش مي‌يابد، اما ضخامت افق‌هاي دگرساني شده عموماً‌ ارتباط مستقيم بطول زمان دارد.کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود.
براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي.
از كانسارهاي برجا مانده كائولن مي‌توان به كانسارهاي كاروليناي شمالي (آمريكا) كه از هوازدگي شيميايي نامنظم استوك پگماتيتي بوجود آمده و همچنين كانسار غرب استراليا در ناحيه Coabbin محدود به يك توده بزرگ گرانيتي اشاره كرد. در ايران نيز كانسار كائولن شابلاق در جنوب زنجان در پيوند با دگرساني سطحي گرانيت شابلاق مشابه كانسار غرب استراليا نمونه بارزي از كانسارهاي نوع بر جا مانده مي‌باشد.
كانسارهاي رسوبي كائولن فراواني بيشتر و كيفيت بهتري نسبت به نوع در جازا دارند. چنين كانسارهايي در ايران بيشتر در منطقه آباده و طبس تمركز دارند، يك نمونه از اين كانسار، كانسار كائولن كاروليناي جنوبي و جورجيا (آمريكا) مي‌باشد.

انواع كانسارهاي کائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:



در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود.

انواع كانسارهاي کائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:



در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود.

انواع كانسارهاي کائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:



در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود.

انواع كانسارهاي کائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:



در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود.

انواع كانسارهاي کائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:



در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود.

انواع كانسارهاي کائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:



در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود.

انواع كانسارهاي کائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:



در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود.

انواع كانسارهاي کائولن
  صفحه 1
 




 
  چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:



در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود.

بررسي عرضه و تقاضا
  صفحه 1
 




 
  ميزان عرضه جهاني كائولن در سال 1998 معادل 5/33 ميليون تن بوده است. جدول شماره 160 ميزان عرضه جهاني اين كانه در طي سالهاي 1998-1986 را نشان مي‌دهد.


جدول شماره 160: عرضه جهاني كائولن در طي سالهاي 1998ـ1986

جدول فوق نشان مي‌دهد كه توليد كائولن نزديك به 5 درصد رشد داشته است. اطلاعات پايه درسال 1998 ميزان توليد در سال 2000 را 7/36 ميليون تن برآورد كرده بود.
ميزان تقاضاي كائولن در جهان در سال 1999 بين 28-27 ميليون تن بوده است. الگوي مصرف جهاني كائولن، انعكاسي از تقاضاي صنايع كاغذسازي براي اين ماده معدني است كه حدود 45 درصد از مجموع تقاضاي كائولن را تشكيل مي‌دهد. بطور كلي مي‌توان گفت كه كشورهاي عمده توليد‌كننده كاغذ، مهمترين مصرف‌كنندگان كائولن را تشكيل مي‌دهد. بطوركلي مي‌توان گفت كه كشورهاي عمده توليدكننده كاغذ، مهمترين مصرف‌كنندگان كائولن هستند. در آسيا كائولن عمدتاً توسط صنايع سراميك سازي به مصرف مي‌رسد. هرچند كه صنايع كاغذسازي درحال افزايش سهم خود در مصرف كائولن با متنوع‌تر نمودن محصولات از طريق تغييرات تكنولوژيكي هستند.
درسال 1999 بيشترين تقاضا جهت اين ماده معدني به ترتيب در ايالات متحده امريكا با 31 درصد، اروپا با 27 درصد، آسيا با 26 درصد بوده است. كشورهاي اروپاي شرقي، خاورميانه، امريكاي جنوبي، افريقا و اقيانوسيه به ترتيب با 6،4،3،2 و1 درصد در رده‌هاي بعدي قرار داشته‌اند.

بررسي عرضه و تقاضا
  صفحه 1
 




 
  ميزان عرضه جهاني كائولن در سال 1998 معادل 5/33 ميليون تن بوده است. جدول شماره 160 ميزان عرضه جهاني اين كانه در طي سالهاي 1998-1986 را نشان مي‌دهد.


جدول شماره 160: عرضه جهاني كائولن در طي سالهاي 1998ـ1986

جدول فوق نشان مي‌دهد كه توليد كائولن نزديك به 5 درصد رشد داشته است. اطلاعات پايه درسال 1998 ميزان توليد در سال 2000 را 7/36 ميليون تن برآورد كرده بود.
ميزان تقاضاي كائولن در جهان در سال 1999 بين 28-27 ميليون تن بوده است. الگوي مصرف جهاني كائولن، انعكاسي از تقاضاي صنايع كاغذسازي براي اين ماده معدني است كه حدود 45 درصد از مجموع تقاضاي كائولن را تشكيل مي‌دهد. بطور كلي مي‌توان گفت كه كشورهاي عمده توليد‌كننده كاغذ، مهمترين مصرف‌كنندگان كائولن را تشكيل مي‌دهد. بطوركلي مي‌توان گفت كه كشورهاي عمده توليدكننده كاغذ، مهمترين مصرف‌كنندگان كائولن هستند. در آسيا كائولن عمدتاً توسط صنايع سراميك سازي به مصرف مي‌رسد. هرچند كه صنايع كاغذسازي درحال افزايش سهم خود در مصرف كائولن با متنوع‌تر نمودن محصولات از طريق تغييرات تكنولوژيكي هستند.
درسال 1999 بيشترين تقاضا جهت اين ماده معدني به ترتيب در ايالات متحده امريكا با 31 درصد، اروپا با 27 درصد، آسيا با 26 درصد بوده است. كشورهاي اروپاي شرقي، خاورميانه، امريكاي جنوبي، افريقا و اقيانوسيه به ترتيب با 6،4،3،2 و1 درصد در رده‌هاي بعدي قرار داشته‌اند.