h
 
 
 
جدول موس براي انواع مينرال‏ها‏ي مختلف به شرح زير تعريف شده است:‏
 

- تالک talc با سختي 1 در مقياس موس

- ژيبس gypsum با سختي 2 در مقياس موس

- کلسيت calcite با سختي 3 در مقياس موس

- فلوريت florite با سختي 4 در مقياس موس

- آپاتيت apatite با سختي 5 در مقياس موس

- فلدسپار feldspar با سختي 6 در مقياس موس

- کوارتز quartz با سختي 7 در مقياس موس

- توپاز topaz با سختي 8 در مقياس موس

- کوراندوم corandom با سختي 9 در مقياس موس

- الماس diamond با سختي 10 درمقياس موس

 
 
 

اين عدد براي انواع محصولات مختلف به شرح زير است:‏

(‏اين اعداد در زماني‌كه متن نوشته مي‌شده از استاندارد استخراج شده و در حال حاضر ممكن تغييراتي داشته باشد)‏

 

الف - کاشي ديوار براق و مات بايد داراي حداقل مقاومت نسبت به خراش معادل 5 در مقياس موس باشد.

 (‏استاندارد قديمي در اين خصوص 3-4 بوده که اصلاح شده است)‏

ب- انواع کاشي کف بايد داراي حداقل مقاومت نسبت به خراش معادل 6 در مقياس موس باشد.

ج- کاشي پرسلان بدون لعاب بايد داراي حداقل مقاومت نسبت به خراش 6-7 در مقياس موس باشد.

 

 براي انجام اين تست بخشي از کاشي که کاملاً صاف و مسطح و عاري از عيب است انتخاب نموده و گوشه تيز مينرال را با فشار معمولي روي سطح کاشي مي‌لغزانند. اگر مينرال اثري روي کاشي باقي نگذاشت،‏ از مينرال سخت‏تر‏ استفاده مي‏شود‏. اين کار تا جايي ادامه ميابد که مينرال خطي محو نشدني روي سطح لعاب کاشي باقي بگذارد. در اين حالت سختي مينرال با سختي لعاب کاشي برابر است. در برخي از آزمايشگاه‏ها‏ براي سهولت بيشتر از قلم‏ها‏يي که در نوک آنها مينرال کار گذاشته شده است،‏ استفاده مي‏شود‏.
 
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

h
 
 
 
جدول موس براي انواع مينرال‏ها‏ي مختلف به شرح زير تعريف شده است:‏
 

- تالک talc با سختي 1 در مقياس موس

- ژيبس gypsum با سختي 2 در مقياس موس

- کلسيت calcite با سختي 3 در مقياس موس

- فلوريت florite با سختي 4 در مقياس موس

- آپاتيت apatite با سختي 5 در مقياس موس

- فلدسپار feldspar با سختي 6 در مقياس موس

- کوارتز quartz با سختي 7 در مقياس موس

- توپاز topaz با سختي 8 در مقياس موس

- کوراندوم corandom با سختي 9 در مقياس موس

- الماس diamond با سختي 10 درمقياس موس

 
 
 

اين عدد براي انواع محصولات مختلف به شرح زير است:‏

(‏اين اعداد در زماني‌كه متن نوشته مي‌شده از استاندارد استخراج شده و در حال حاضر ممكن تغييراتي داشته باشد)‏

 

الف - کاشي ديوار براق و مات بايد داراي حداقل مقاومت نسبت به خراش معادل 5 در مقياس موس باشد.

 (‏استاندارد قديمي در اين خصوص 3-4 بوده که اصلاح شده است)‏

ب- انواع کاشي کف بايد داراي حداقل مقاومت نسبت به خراش معادل 6 در مقياس موس باشد.

ج- کاشي پرسلان بدون لعاب بايد داراي حداقل مقاومت نسبت به خراش 6-7 در مقياس موس باشد.

 

 براي انجام اين تست بخشي از کاشي که کاملاً صاف و مسطح و عاري از عيب است انتخاب نموده و گوشه تيز مينرال را با فشار معمولي روي سطح کاشي مي‌لغزانند. اگر مينرال اثري روي کاشي باقي نگذاشت،‏ از مينرال سخت‏تر‏ استفاده مي‏شود‏. اين کار تا جايي ادامه ميابد که مينرال خطي محو نشدني روي سطح لعاب کاشي باقي بگذارد. در اين حالت سختي مينرال با سختي لعاب کاشي برابر است. در برخي از آزمايشگاه‏ها‏ براي سهولت بيشتر از قلم‏ها‏يي که در نوک آنها مينرال کار گذاشته شده است،‏ استفاده مي‏شود‏.
 
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

بررسي عيوب سطح كاشي‌هاي سراميكي به كمك آناليز تصوير و تكنيك‌هاي شكل شناسي

 

مهندس محمود نارويي رسولخاني
 

 

چكيده:

كنترل كيفيت در توليد كاشي سراميكي در يك محيط صنعتي خشن كه همراه با سر و صدا، دما و رطوبت بيش از حد است بسيار دشوار و طاقت فرسا مي‌باشد. كنترل كيفيت مي‌تواند براساس آناليز رنگ، بازبيني ابعاد و تشخيص عيوب سطحي كه مهم‌ترين هدف اين مقاله است دسته‌بندي شود. تشخيص عيوب هنوز هم براساس تفسير اپراتور انساني مي‌باشد، درحالي‌كه بيشتر ديگر فعاليت‌هاي توليدي ماشيني هستند. بنابراين كار ما ارتقاء كنترل كيفيت مي‌باشد كه اين امر به‌وسيله يكپارچه‌سازي مرحله كنترل چشمي ‌با استفاده از پردازش تصوير و تكنيك‌هاي عمليات شكل‌شناسي قبل از بسته بندي مي‌باشد كه هدف از اين‌ كار، بهبود يكنواختي پارت‌هاي محصول ارسالي به دست مشتري مي‌باشد.

 

مقدمه:

فرآيند توليد كاشي‌هاي سراميكي درحال حاضر كاملاً اتوماتيك شده‌ است به‌جز مرحله آخر توليد كه شامل بازرسي چشمي ‌مي‌باشد. دراين مقاله سعي شده است كه مشكلات بازرسي اتوماتيك كاشي‌هاي سراميكي مطالعه شود. بايد خاطرنشان كرد كه تشخيص عيب در سطوح طرح‌دار و بافتي شكل، يك موضوع مهم در بازرسي صنعتي ماشيني كه به طور گسترده‌اي در ماشين‌هاي بازرسي ناديده گرفته شده مي‌باشد. ‌‌(1)

انسان‌ها قادر به يافتن عيوب بدون داشتن دانش قبلي الگوها و نمونه‌هاي عاري از عيب مي‌باشند. عيوب طبق يك دستورالعمل وتفسير انسان بررسي مي‌شوند. دو رويه مشخص و مفهومي‌ در اينجا بررسي مي‌شود. اولين مورد عيوب ساختاري هستند كه كاملاً مشخص هستند و باعث كاهش تناسب مي‌شوند(مانند عيب ذوزنقه‌ای شدن کاشی) و مورد دوم عيوب پيچيده‌اي هستند كه نياز به تفسير دارند. هردو مورد كلي هستند زيرا هركدام از آن‌ها درمورد الگوها و عيوب مختلف قابل كاربرد هستند.(3)

تفسير انسان به‌وسيله انتظارات و دانش قبلي تحت تاثير قرار مي‌گيرد. اگرچه اين شكل ويژه عيوب ساختاري نمي‌باشد. درخيلي از بازرسي‌ها به عنوان مثال بازرسي لبه، يك حركت تدريجي ازنقطه‌ای به نام شروع آغاز و درنقطه‌ای به نام اتمام يا ناپديدشدن ادامه می‌یابد. از طرف ديگر واضح است كه بيشتر سورترهاي كم‌تجربه هم مي‌توانند محل عيب را تشخيص دهند، بدون اين‌كه بتوانند عيوب ساختاري را تشخيص بدهند و همچنين كار نظارتي خسته كننده، تحليلي و هزينه‌بردار مي‌باشد زيرا براساس يك تجربه طولاني مي‌باشد و مستلزم استفاده از توانای تشخيص و درك گسترده از مغز انسان مي‌باشد.

هيچ سيستم بازرسي ماشيني نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي بازرسي چشمي‌انساني باشد مگراينكه بندهاي 2و3 را پوشش دهد:

1. تشخيص رنگ محصول با اطمينان بالا

2. تشخيص هرنوع عيب توليدي تقريباً با دقتي مشابه تشخيص انسان

3. اندازه گيري ابعاد كاشي بادقت وحساسيت بالا

عمل تشخيص عيب مستلزم اين‌ است كه تمام سطح كاشي تصويربرداري و آناليز شود. هدف از بازرسي رسيدن به آناليز آماري پارت‌هاي توليدي مي‌باشد. بنابراين همه پارت‌هاي كاشي بدون عمل نمونه‌برداري به صورت مجزا تصويربرداري خواهند شد. تصوير به صورت مستقيم و همزمان درروي خط ثبت مي‌شود. الگوريتم آناليز تصوير بايد به اندازه كافي و متناسب با سرعت خط توليد باشد. (4)
 

تصويربرداري وعكاسي:

ما قصد داشتيم تصاويري ايجاد كنيم كه چشم انسان راحت‌تر مي‌تواند آن‌ها را تشخيص و تحليل كند. ما از عمليات اصول تصويربرداري و شكل‌شناسي برروي عكس كاشي سراميكي استفاده كرديم. بنابراين ما تصاوير جديدي را كه فقط شامل عيوب سطحي مي‌باشند را بررسي مي‌كنيم زيرا اين امر باعث آسان‌سازي عمليات فرآيند تشخيص و سورت به‌وسيله تفسير اپراتور مي‌شود. عكس‌هایی كه توسط دوربين آنلاين گرفته شده در خط توليد نگهداري مي‌شود. تصويرگرفته شده به نوع ديگري از تصوير (Binary,Gray Scale) به منظور مناسب‌تر شدن براي الگوريتم تشخيص عيوب مختلف كه براي انواع عيوب بكار مي‌رود تبديل مي‌شود. به‌جاي استفاده از الگوريتم‌هاي استاندارد و قوانين رياضي روش‌هاي ديگري كه در قسمت‌هاي بعدي در مورد آن‌ها بحث خواهيم كرد مانند تشخيص لبه، عمليات شكل شناسي، كاهش نويز، فرآيند هموار و يكنواخت كردن، همسان‌سازي هيستوگرام و تنظيم شدت مورد استفاده قرارمي‌گيرند (5) و (6).

تاثيرات نورپردازي نامناسب و حساسيت به فضاي CCD دوربين به‌وسيله آناليزكردن نمونه كاشي ساخته شده از پلكسيگلاس(Plexiglas) سفيد كه تصويرش قبلاً به قسمت‌هاي 8 در 8 تقسيم شده تصحيح مي‌شود و اين عدد رابطه بين توزيع رزلوشن فضای و زمان محاسبه را نشان مي‌دهد.

 

لبه يابي:

يك لبه ممكن است مرز بين دوناحيه نامتشابه دريك تصوير باشد. لبه‌ها ممكن است سطوح متفاوت يك شي يا شايد يك مرزي بين نور و سايه كه روي يك سطح منفرد مي‌افتد باشد. اصولاً يك لبه به راحتي پيدا مي‌شود چون تفاوتها در مقدار پيكسل‌ها بين نواحي به طورنسبي با در نظرگرفتن گراديانها به راحتي قابل محاسبه هستند. بسياري ازتكنيك‌هاي استخراج لبه مي‌توانند به دو فاز مشخص تقسيم شوند:

-          پيداكردن پيكسل‌ها در تصوير جایی كه لبه‌ها احتمالاً ايجاد مي‌شوند به‌وسيله جستجو كردن براي ناپيوستگي‌ها در گراديان‌ها

-          ارتباط دادن اين نقاط لبه طوري كه در راستاي منحني‌هاي خطي تعريفي از لبه را نشان دهد.

 

آستانه‌يابي تمام پيكسل‌هایی را كه اصولاً متعلق به شي يا اشياء در يك عكس هستند را ايجاد مي‌كنند. راه حل ديگر دراين مورد يافتن تمام پيكسل‌هاي متعلق به مرزهاي شي مي‌باشد.

 
 

جهت دريافت متن كامل مقاله با ما در تماس باشيد:

تلفن: 88884118

اي ميل: info@ceramic-sakhteman.com


تاريخ بروز رساني : سه شنبه 25/05/90 ساعت 15:16

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی


 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی


 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی


 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی


 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی


 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی


 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی

 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی


 تست نقطه نرمي و نقاط بحراني لعاب:‏
 
 
اين تست با استفاده از دستگاه ميکروسکوپي که قادر به بررسي تغييرات سايه تشکيل شده از جسم در دماي بالا است (‏HOT STAGE MICROSCOPE)‏ انجام شده و هدف از انجام آن بررسي رفتار حرارتي لعاب‌ها در قياس با هم و با پودر‏ها‏ي چاپ و تعيين رژيم پخت مناسب در کوره توليدي پخت لعاب و انتخاب ماده مناسب به عنوان پودر چاپ و بررسي ميزان فرو روندگي يا برجستگي پودر چاپ روي لعاب است.

هر لعاب داراي پنج نقطه بحراني است. اگر مشابه توضيحات قبلي،‏ استوانه‌اي از جنس لعاب با نسبت ارتفاع به قطر قاعده 3 به 2 (‏با فرض ارتفاع اوليه 100 واحد تقريبا معادل 1 ميليمتر) بسازيم و آن را با سرعت 50 درجه بر دقيقه گرم کرده و سايه آن را – که در واقع يک مستطيل است - مورد بررسي قراردهيم،‏ اتفاقات زير در آن قابل ملاحظه است. (‏اين وضعيت عيناً در ميکروسکوپ حرارتي اتفاق مي‌افتد.)‏

الف – دماي محيط تا حدود 200 درجه سانتيگراد:‏
 
در اين دما به علت خروج بخار آب از بافت لعاب با انبساط جزيي در حد 0.1 درصد مواجه خواهيم شد.
 

ب- ازدماي 200 الي 600 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي عمده مواد آلي سوخته و از محيط خارج مي‏شوند. علاوه برآن فرايند افزايش تراکم قطعه و کاهش ارتفاع صورت مي‏گيرد.

 
ج – از دماي 600 الي 750 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي روند کاهش ابعاد به حالت متعادلي مي‌رسد و مدت کمي تغيير ابعاد نداريم. بسته به نوع و ترکيب لعاب با اولين نقطه بحراني لعاب که به آن زينتر پوينت (‏sintering point)‏ مي‌گويند مواجه مي‏شويم. تا اينجا بافت لعاب تماماً جامد و شکل سايه قطعه کاملاً مستطيل است. ميزان انقباض قطعه تا کنون حدود 26- 24 درصد (طبق تعريف دستگاه)‏ است.

 
د- از دماي 750 الي 900 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي اکثر لعاب‏ها‏ نرم مي‏شوند. از اين رو به نقطه‌اي که شواهد گرد شدن زواياي تيز ديده مي‏شود‏،‏ نقطه نرمي (نقطه نرم شوندگي ديلاتومتري يا softening point)‏ گفته مي‏شود‏. سطح قطعه در اين حالت يک برق جزيي دارد.

 
ه – از دماي 900 تا 1500 درجه سانتيگراد:‏

در اين بازه دمايي بسته به نوع ماهيت و ترکيب لعاب اتفاقات زير را شاهد خواهيم بود. لازم مي‌دانم اشاره کنم که سرعت گرم کردن،‏ حجم محفظه کوره،‏ جرم قطعا لعاب و رطوبت آن همه باعث مي‏شوند که نقاط بحراني لعاب داراي يک تلرانس خطاي نرمال باشد. ورزيدگي تکنسين در تهيه نمونه – به خصوص يکسان در دفعات متعدد – سبب کاهش ميزان خطاي اندازه‌گيري و تثبيت نقاط بحراني خواهد شد.

 
- ابتدا گوشه‏ها‏ي مستطيل کاملاً گرد شده و به تدريج ابعاد قاعده کم مي‏شود‏. اين روند تا جايي ادامه مي‏يابد که قطعه به صورت کره يا احجام شبيه به آن در آيد. به اين حالت نقطه کروي (‏يا ball point)‏ مي‌گويند. ممکن است به کره کامل نرسيم ولي شکل ايجاد شده کاملاً تمايل لعاب براي به حداقل رساندن نسبت سطح به حجم را تداعي مي‏کند. در اين حالت بيشترين ميزان کشش سطحي را داريم و معمولاٌ اين نقطه را به عنوان دماي پخت اعلام مي‏کنند‏‏.
 
- با افزايش دما،‏ ميزان اندازه قاعده بيشتر شده و ارتفاع کاهش ميابد. اين روند تا جايي ادامه ميابد که ارتفاع نصف مقدار اوليه گردد. به اين حالت نقطه نيم‌کروي (‏يا half ball point)‏ ناميده مي‏شود‏. حال نسبت اندازه قاعده به ارتفاع نيز تقريباً مساوي عدد دو است (‏اندازه قاعده دو برابر ارتفاع)‏ به طور قطع اين نقطه پايان محدوده پخت و آغاز مرحله پين‌هول‌زدن لعاب است.
 
- با افزايش مجدد دما روند رشد اندازه قاعده باز هم بيشتر شده و کاهش ارتفاع ادامه ميابد. زماني‌که ارتفاع قطره ذوب شده به حدود يک سوم مقدار اوليه برسد نطقه ذوب کامل (‏يا fusion)‏ اتفاق مي‏افتد. اگر در اين حالت به سطح لعاب نگاه کنيم،‏ به سهولت حباب‏ها‏ي ناشي از فرار قليايي‏ها‏ را مشاهده خواهيم کرد. از تعاريف نقاط بحراني لعاب جهت تعريف رژيم پخت و رفع عيوب آن به وفور استفاده مي‏شود‏. علاوه بر آن اين نقاط ما را در انتخاب پودر چاپ مناسب و تعريف خواص فروروندگي يا برجسته ايستادن پودر چاپ روي لعاب ياري مي‏کنند‏‏. از اين خاصيت‏ها‏ در اصلاح فرمول انگوب ويا رفع عيوبي چون لکه‌پذيري لعاب و افزايش مقاومت لعاب در برابر عوامل اسيد و بازي نيز استفاده مي‏کنيم.
 
از سری مقالات کاشی و سرامیک بسیار ساده است تالیف مهندس کیوان حمزه زاده توفیقی


تست مقاومت در برابر دماهاي متفاوت (‏تعيين رنج پخت)‏:‏
 
 
 
اين تست با کمک کوره گراديان انجام شده و هدف از انجام آن تعيين رنج پخت و حساسيت لعاب نسبت به تغييرات دما است.

کوره گراديان،‏ يک نوع خاص کوره و با شکل اختصاصي جهت انجام تست‏ها‏ي مختلف لعاب است. اين کوره داراي يک محفظه طويل است که المنت‌هاي حرارتي در طول آن داراي تراکم متفاوتي هستند.

 به اين معني که در ابتداي کوره – که انتظار دماي کمتر را داريم – تعداد حلقه المنت‏ها‏ و تراکم آنها کم است و با عبور از اين قسمت و حرکت به سمت دما بالاي کوره،‏ به تدريج بر تعداد حلقه‏ها‏ و تراکم آنها افزوده مي‏شود‏. به اين شکل در فرايند پخت لعاب ما داراي اين شانس خواهيم بود که رفتار يک لعاب را در اتمسفر يکسان و در درجات مختلف دما ببينيم.

 براي انجام تست از لعاب خام مورد نظر مقداري را خشک کرده،‏ سپس کمي رطوبت (‏در حد 6 درصد براي سهولت پرس)‏ به آن مي‏افزاييم و صبر مي‏کنيم تا کاملاً هموژن و يکنواخت شود. سپس مقدار کمي از پودر آماده شده را درون قالب ويژه‌اي که به همين منظور آماده شده است،‏ ريخته و با فشار چکش مخصوص آن را فشرده مي‏کنيم. ماحصل اين کار تهيه يک استوانه از جنس لعاب خام و با نسبت ارتفاع به قطر 3 به 2 است.

 استوانه‏ها‏ي مورد نظر ما از يک نوع لعاب بايد حداقل 9 عدد باشند تا در مناطق نه گانه کوره گراديان قرار گيرند. هر يک از نمونه‏ها‏ را در مقابل يک ترموکوپل قرار داده و براي دقت عمل بالاتر از حلقه‏ها‏ي ptcr در کنار هر استوانه استفاده مي‏کنيم.

 

·     به نظر نگارنده استفاده از قطعات لعاب‌خورده خام در ابعاد کوچک (‏مثلا 10*5)‏ از استوانه لعاب خام بهتر است. انجام تست استوانه‏ها‏ را بهتر است با کمک ميکروسکوپ حرارتي يا hot stage microscope انجام داد.

 

با برنامه‌ريزي plc اصلي مي‌توانيم دماي ماکزيمم را انتخاب کرده و به طبع ساير نقاط کوره گراديان داراي درجه حرارت کمتري نسبت به ترموکوپل اصلي خواهند بود. معمولاً براي اطمينان بيشتر سعي مي‏شود‏ که دماي مطلوب براي پخت لعاب- که قبلاً توسط لعاب‌ساز اعلام شده است- را در ابتدا يا انتها محدوده پخت قرار نداده و منحني گرم شدن و پخت لعاب را حتي‌الامکان مشابه با رژيم حرارتي کوره پخت لعاب تنظيم کنيم.

اگر کوره در شرايط مطلوبي قرار داشته و عايق‌بندي آن مناسب باشد،‏ فاصله‏ها‏ي هر دو ترموکوپل شاهد حدود 25 الي 35 درجه افت دمايي خواهيم بود.

پس از اتمام تست و سرد شدن کوره،‏ از بررسي وضعيت ذوب استوانه و براقيت قرص (‏که از ذوب استوانه ايجاد شده است)‏ مي‌توان به دماي مناسب براي پخت و سيکل مناسب پخت،‏ براي اطمينان از کيفيت لعاب محصول در کوره پخت لعاب استفاده نمود.

امروزه از کوره‏ها‏ي گراديان در بررسي رفتار حرارتي و تهيه و تدوين منحني‏ها‏ي انقباض – جذب آب بدنه‏ها‏ي کاشي و پرسلان نيز به وفور استفاده مي‏شود‏.


تست مقاومت در برابر دماهاي متفاوت (‏تعيين رنج پخت)‏:‏
 
 
 
اين تست با کمک کوره گراديان انجام شده و هدف از انجام آن تعيين رنج پخت و حساسيت لعاب نسبت به تغييرات دما است.

کوره گراديان،‏ يک نوع خاص کوره و با شکل اختصاصي جهت انجام تست‏ها‏ي مختلف لعاب است. اين کوره داراي يک محفظه طويل است که المنت‌هاي حرارتي در طول آن داراي تراکم متفاوتي هستند.

 به اين معني که در ابتداي کوره – که انتظار دماي کمتر را داريم – تعداد حلقه المنت‏ها‏ و تراکم آنها کم است و با عبور از اين قسمت و حرکت به سمت دما بالاي کوره،‏ به تدريج بر تعداد حلقه‏ها‏ و تراکم آنها افزوده مي‏شود‏. به اين شکل در فرايند پخت لعاب ما داراي اين شانس خواهيم بود که رفتار يک لعاب را در اتمسفر يکسان و در درجات مختلف دما ببينيم.

 براي انجام تست از لعاب خام مورد نظر مقداري را خشک کرده،‏ سپس کمي رطوبت (‏در حد 6 درصد براي سهولت پرس)‏ به آن مي‏افزاييم و صبر مي‏کنيم تا کاملاً هموژن و يکنواخت شود. سپس مقدار کمي از پودر آماده شده را درون قالب ويژه‌اي که به همين منظور آماده شده است،‏ ريخته و با فشار چکش مخصوص آن را فشرده مي‏کنيم. ماحصل اين کار تهيه يک استوانه از جنس لعاب خام و با نسبت ارتفاع به قطر 3 به 2 است.

 استوانه‏ها‏ي مورد نظر ما از يک نوع لعاب بايد حداقل 9 عدد باشند تا در مناطق نه گانه کوره گراديان قرار گيرند. هر يک از نمونه‏ها‏ را در مقابل يک ترموکوپل قرار داده و براي دقت عمل بالاتر از حلقه‏ها‏ي ptcr در کنار هر استوانه استفاده مي‏کنيم.

 

·     به نظر نگارنده استفاده از قطعات لعاب‌خورده خام در ابعاد کوچک (‏مثلا 10*5)‏ از استوانه لعاب خام بهتر است. انجام تست استوانه‏ها‏ را بهتر است با کمک ميکروسکوپ حرارتي يا hot stage microscope انجام داد.

 

با برنامه‌ريزي plc اصلي مي‌توانيم دماي ماکزيمم را انتخاب کرده و به طبع ساير نقاط کوره گراديان داراي درجه حرارت کمتري نسبت به ترموکوپل اصلي خواهند بود. معمولاً براي اطمينان بيشتر سعي مي‏شود‏ که دماي مطلوب براي پخت لعاب- که قبلاً توسط لعاب‌ساز اعلام شده است- را در ابتدا يا انتها محدوده پخت قرار نداده و منحني گرم شدن و پخت لعاب را حتي‌الامکان مشابه با رژيم حرارتي کوره پخت لعاب تنظيم کنيم.

اگر کوره در شرايط مطلوبي قرار داشته و عايق‌بندي آن مناسب باشد،‏ فاصله‏ها‏ي هر دو ترموکوپل شاهد حدود 25 الي 35 درجه افت دمايي خواهيم بود.

پس از اتمام تست و سرد شدن کوره،‏ از بررسي وضعيت ذوب استوانه و براقيت قرص (‏که از ذوب استوانه ايجاد شده است)‏ مي‌توان به دماي مناسب براي پخت و سيکل مناسب پخت،‏ براي اطمينان از کيفيت لعاب محصول در کوره پخت لعاب استفاده نمود.

امروزه از کوره‏ها‏ي گراديان در بررسي رفتار حرارتي و تهيه و تدوين منحني‏ها‏ي انقباض – جذب آب بدنه‏ها‏ي کاشي و پرسلان نيز به وفور استفاده مي‏شود‏.


تست مقاومت در برابر دماهاي متفاوت (‏تعيين رنج پخت)‏:‏
 
 
 
اين تست با کمک کوره گراديان انجام شده و هدف از انجام آن تعيين رنج پخت و حساسيت لعاب نسبت به تغييرات دما است.

کوره گراديان،‏ يک نوع خاص کوره و با شکل اختصاصي جهت انجام تست‏ها‏ي مختلف لعاب است. اين کوره داراي يک محفظه طويل است که المنت‌هاي حرارتي در طول آن داراي تراکم متفاوتي هستند.

 به اين معني که در ابتداي کوره – که انتظار دماي کمتر را داريم – تعداد حلقه المنت‏ها‏ و تراکم آنها کم است و با عبور از اين قسمت و حرکت به سمت دما بالاي کوره،‏ به تدريج بر تعداد حلقه‏ها‏ و تراکم آنها افزوده مي‏شود‏. به اين شکل در فرايند پخت لعاب ما داراي اين شانس خواهيم بود که رفتار يک لعاب را در اتمسفر يکسان و در درجات مختلف دما ببينيم.

 براي انجام تست از لعاب خام مورد نظر مقداري را خشک کرده،‏ سپس کمي رطوبت (‏در حد 6 درصد براي سهولت پرس)‏ به آن مي‏افزاييم و صبر مي‏کنيم تا کاملاً هموژن و يکنواخت شود. سپس مقدار کمي از پودر آماده شده را درون قالب ويژه‌اي که به همين منظور آماده شده است،‏ ريخته و با فشار چکش مخصوص آن را فشرده مي‏کنيم. ماحصل اين کار تهيه يک استوانه از جنس لعاب خام و با نسبت ارتفاع به قطر 3 به 2 است.

 استوانه‏ها‏ي مورد نظر ما از يک نوع لعاب بايد حداقل 9 عدد باشند تا در مناطق نه گانه کوره گراديان قرار گيرند. هر يک از نمونه‏ها‏ را در مقابل يک ترموکوپل قرار داده و براي دقت عمل بالاتر از حلقه‏ها‏ي ptcr در کنار هر استوانه استفاده مي‏کنيم.

 

·     به نظر نگارنده استفاده از قطعات لعاب‌خورده خام در ابعاد کوچک (‏مثلا 10*5)‏ از استوانه لعاب خام بهتر است. انجام تست استوانه‏ها‏ را بهتر است با کمک ميکروسکوپ حرارتي يا hot stage microscope انجام داد.

 

با برنامه‌ريزي plc اصلي مي‌توانيم دماي ماکزيمم را انتخاب کرده و به طبع ساير نقاط کوره گراديان داراي درجه حرارت کمتري نسبت به ترموکوپل اصلي خواهند بود. معمولاً براي اطمينان بيشتر سعي مي‏شود‏ که دماي مطلوب براي پخت لعاب- که قبلاً توسط لعاب‌ساز اعلام شده است- را در ابتدا يا انتها محدوده پخت قرار نداده و منحني گرم شدن و پخت لعاب را حتي‌الامکان مشابه با رژيم حرارتي کوره پخت لعاب تنظيم کنيم.

اگر کوره در شرايط مطلوبي قرار داشته و عايق‌بندي آن مناسب باشد،‏ فاصله‏ها‏ي هر دو ترموکوپل شاهد حدود 25 الي 35 درجه افت دمايي خواهيم بود.

پس از اتمام تست و سرد شدن کوره،‏ از بررسي وضعيت ذوب استوانه و براقيت قرص (‏که از ذوب استوانه ايجاد شده است)‏ مي‌توان به دماي مناسب براي پخت و سيکل مناسب پخت،‏ براي اطمينان از کيفيت لعاب محصول در کوره پخت لعاب استفاده نمود.

امروزه از کوره‏ها‏ي گراديان در بررسي رفتار حرارتي و تهيه و تدوين منحني‏ها‏ي انقباض – جذب آب بدنه‏ها‏ي کاشي و پرسلان نيز به وفور استفاده مي‏شود‏.


تست مقاومت در برابر دماهاي متفاوت (‏تعيين رنج پخت)‏:‏
 
 
 
اين تست با کمک کوره گراديان انجام شده و هدف از انجام آن تعيين رنج پخت و حساسيت لعاب نسبت به تغييرات دما است.

کوره گراديان،‏ يک نوع خاص کوره و با شکل اختصاصي جهت انجام تست‏ها‏ي مختلف لعاب است. اين کوره داراي يک محفظه طويل است که المنت‌هاي حرارتي در طول آن داراي تراکم متفاوتي هستند.

 به اين معني که در ابتداي کوره – که انتظار دماي کمتر را داريم – تعداد حلقه المنت‏ها‏ و تراکم آنها کم است و با عبور از اين قسمت و حرکت به سمت دما بالاي کوره،‏ به تدريج بر تعداد حلقه‏ها‏ و تراکم آنها افزوده مي‏شود‏. به اين شکل در فرايند پخت لعاب ما داراي اين شانس خواهيم بود که رفتار يک لعاب را در اتمسفر يکسان و در درجات مختلف دما ببينيم.

 براي انجام تست از لعاب خام مورد نظر مقداري را خشک کرده،‏ سپس کمي رطوبت (‏در حد 6 درصد براي سهولت پرس)‏ به آن مي‏افزاييم و صبر مي‏کنيم تا کاملاً هموژن و يکنواخت شود. سپس مقدار کمي از پودر آماده شده را درون قالب ويژه‌اي که به همين منظور آماده شده است،‏ ريخته و با فشار چکش مخصوص آن را فشرده مي‏کنيم. ماحصل اين کار تهيه يک استوانه از جنس لعاب خام و با نسبت ارتفاع به قطر 3 به 2 است.

 استوانه‏ها‏ي مورد نظر ما از يک نوع لعاب بايد حداقل 9 عدد باشند تا در مناطق نه گانه کوره گراديان قرار گيرند. هر يک از نمونه‏ها‏ را در مقابل يک ترموکوپل قرار داده و براي دقت عمل بالاتر از حلقه‏ها‏ي ptcr در کنار هر استوانه استفاده مي‏کنيم.

 

·     به نظر نگارنده استفاده از قطعات لعاب‌خورده خام در ابعاد کوچک (‏مثلا 10*5)‏ از استوانه لعاب خام بهتر است. انجام تست استوانه‏ها‏ را بهتر است با کمک ميکروسکوپ حرارتي يا hot stage microscope انجام داد.

 

با برنامه‌ريزي plc اصلي مي‌توانيم دماي ماکزيمم را انتخاب کرده و به طبع ساير نقاط کوره گراديان داراي درجه حرارت کمتري نسبت به ترموکوپل اصلي خواهند بود. معمولاً براي اطمينان بيشتر سعي مي‏شود‏ که دماي مطلوب براي پخت لعاب- که قبلاً توسط لعاب‌ساز اعلام شده است- را در ابتدا يا انتها محدوده پخت قرار نداده و منحني گرم شدن و پخت لعاب را حتي‌الامکان مشابه با رژيم حرارتي کوره پخت لعاب تنظيم کنيم.

اگر کوره در شرايط مطلوبي قرار داشته و عايق‌بندي آن مناسب باشد،‏ فاصله‏ها‏ي هر دو ترموکوپل شاهد حدود 25 الي 35 درجه افت دمايي خواهيم بود.

پس از اتمام تست و سرد شدن کوره،‏ از بررسي وضعيت ذوب استوانه و براقيت قرص (‏که از ذوب استوانه ايجاد شده است)‏ مي‌توان به دماي مناسب براي پخت و سيکل مناسب پخت،‏ براي اطمينان از کيفيت لعاب محصول در کوره پخت لعاب استفاده نمود.

امروزه از کوره‏ها‏ي گراديان در بررسي رفتار حرارتي و تهيه و تدوين منحني‏ها‏ي انقباض – جذب آب بدنه‏ها‏ي کاشي و پرسلان نيز به وفور استفاده مي‏شود‏.