لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی


لعاب فلز

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن می رساند .

 لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

 به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

لعاب فلز

  مقدمه

    پیشرفت صنعت لعاب مرهون عوامل متعددی است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

۱ ) تولید ورق های سردنورد ویژه لعابکاری در دنیا و اخیراً در ایران .

۲ ) استفاده از روش الکترواستاتیک و کاربرد لعاب به صورت لعاب ( خشک ) بدون نیاز به مراحل چربی زدایی .

۳ ) کاربرد روز افزون تئوریهای علمی .

۴ ) به ثمر نشستن تحقیقات محققین در واحدهای گوناگون و رو به گسترش لعابکاری .

۵ ) تأسیس آکادمیهای مختلف آموزش لعابکاری و ایجاد زمینه های علمی آن در دانشگاه های مختلف دنیا و اخیراً در ایران .

     علاوه بر موارد فوق الذکر ، تأثیر عوامل اقتصادی را نیز بر صنعت لعابکاری نمی توان نادیده انگاشت ، چرا که امروزه تهیه ورق های مخصوص لعابکاری نسبت به گذشته سریع تر و با هزینه نازلتری صورت می گیرد و همچنین میزان اتلاف پودر لعاب و درصد ضایعات محصول در روش الکترواستاتیک بسیار ناچیز بوده و از طرفی میزان مصرف پودر در این روش بسیار کمتر از لعاب مصرفی در سایر روش ها می باشد و در کنار آن خطاهای فردی نیز به حداقل ممکن می رسد .

     در حال حاضر کشورهای آلمان ، انگلستان ، هلند ، بلژیک ، سوئیس و ترکیه از      تولید کنندگان عمده پودرهای لعاب الکترواستاتیک می باشند . البته در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه تولید پودر لعاب صورت گرفته که امید می رود در آینده ای نزدیک ، نیاز به سایر کشورها در این زمینه به حداقل میزان خود برسد .

     قابل ذکر است که در خلال دهه های گذشته کاربرد لعاب به صورت مستقیم[۱] ، یعنی بدون نیاز به لعابهای آستری [۲] تنها بر سطوح کاملاً صاف و هموار امکان پذیر بوده ، اما امروزه به کمک روش های جدید استفاده از آن بی هیچ مشکلی بر قطعات فرم دار نیز رایج است .

از آنجایی که کیفیت محصولات لعابکاری شده به شدت تحت تأثیر نوع ورق و لعاب    می باشند ، امروزه با تولید ورق هایی با درصد کربن ناچیز و لعابهای مرغوب گام مؤثری در جهت تولید محصولاتی با کیفیت بهتر برداشته شده است .

     در حال حاضر لعابهای تولید شده از دوام ، استقامت و پایداری خوبی برخوردارند و همچنین میزان عناصر خارج شده از آنها در خلال عملیات پخت بسیار ناچیز است . این مسئله به ویژه در مورد موادی که کمتر در طبیعت یافت می شوند و از طرفی وجود و حفظ آنها در لعاب به منظور ایجاد خصوصیاتی ویژه ضروری است اهمیت خاصی پیدا    می کند .

امروزه حفاظت سطوح فلزی به کمک لعابکاری به گونه ای وسیع جایگزین سایر       روش های  حفاظتی فلزات از جمله آبکاری۱ ، رنگ زدن و … گردیده است ، چرا که لعابکاری سطوح فلزی نه تنها آنها را در مقابل عوامل مختلف فرسایش مانند خوردگی ، زنگ زدن و … . حفاظت می کند بلکه سبب جلا ، زیبایی و شفافیت خاص در این سطوح می گردد و علاوه بر آن مشکلات شستشو و نظافت محصول را به حداقل ممکن        می رساند .

       لعابها به واسطه عایق بودن از ایجاد پیل های الکتروشیمیایی موضعی در سطوح فلزی ممانعت نموده و در نتیجه مانع خوردگی فلز می گردند . از طرف دیگر پایداری و مقاومت زیاد لعاب در برابر اکسیداسیون ( ترکیب با اکسیژن ) سطح فلز را در مقابل زنگ زدن به خوبی حفظ می کند .

       به غیر از موارد ذکر شده تلفیق صنعت لعابکاری با هنر ، انگیزه ، ذوق و سلیقه ، بشر قرن بیستم را به خلق آثاری بدیع که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد واداشته که این عامل نیز سبب پیشرفت صنعت لعابکاری گردیده است .

تعاریف و سیر تکاملی لعاب

واژه لعاب \” ENAMEL \” ، ریشه لاتین داشته و از کلمه \” Smaltum \” مشتق شده است . این لغت بعدها در آلمان به صورت \” Smalzan \” در آمده و هنوز هم در ایتالیا به فرم \” Smalto \” وجود دارد . سرانجام در زبان فرانسه و همچنین با تلفظی مشابه در آلمان ، از لغت \” email \” برای بیان این واژه استفاده شد .

لعاب ، به جامدی شیشه گون که از ذوب یا گداختن مخلوطی از چندین ماده معدنی بدست می آید اطلاق می شود .

از نظر تاریخی برای اولین بار لعاب به منظور پوشش دادن فلزات طلا ، نقره و مس مورد استفاده واقع شد . این فلزات از زمان های قدیم شناخته شده بودند و به راحتی با لعاب دادن بر روی آنها جهت ساخت مدال ها و جواهرات سلطنتی به کار گرفته می شدند . باستان شناسان بر این باورند که اولین بار در سواحل مدیترانه و به طور دقیق تر در مصر و قبرس ، در طول دو قرن قبل از میلاد مسیح از لعاب استفاده می شده است .

بعد از این که شیشه کشف شد و بشر رنگ کردن و تزئین نمودن آن را آموخت به فکر استفاده از ماده ای شبیه به شیشه برای تزئین اشیایی که از فلز ساخته می شدند افتاد و بدین ترتیب لعاب تولد یافت ۱٫ استفاده از لعاب این امکان را به بشر می داد تا رنگ طبیعی فلزات را درخشان تر جلوه دهد و بدین ترتیب به ارزش و زیبایی آنها بیفزاید .

برای اولین بار در قرن هیجدهم لعابکاری بر روی آهن به طور آزمایشی آغاز شد و با ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و پس از آنکه آهن به گونه ای وسیع در دسترس قرار گرفت ، لعابکاری بر روی قطعات آهنی در مقیاس صنعتی از لعابکاری هنری که تا آن زمان وجود داشت متمایز گردید . شواهد موجود حاکی از آن است که در نیمه دوم همان قرن لعابکاری ظروف چدنی به طور موفقیت آمیزی در آلمان صورت گرفت و پس از دوره کوتاهی یعنی در سال ۱۷۶۴ ظروف چدنی در کارخانه های آلمانی                   Smelting  Konigsbronn به وسیله لعاب پوشش داده می شدند . در سوئد لعاب دادن به صفحات فلزی در سال ۱۷۸۲ انجام شد و گزارشاتی از کارخانه روسی Lauchhammer Works بیانگر این مطلب است که قطعات چدنی در سال ۱۷۸۵ در آنجا لعاب داده می شدند .

در خلال دورانی که ذکر آن رفت ، لعابکاری تنها بر اساس دانش تجربی صورت می گرفته است و هر کارخانه لعابکاری مطابق با دستور العمل های محرمانه خود که فقط در دست استادکاران بود کار می کرد و حتی اغلب این دستور العمل ها برای صاحبان آنها نیز به طور کامل شناخته نشده بودند . امروزه اکثر کارخانجات لعابکاری ، لعابها را از کمپانیهای ویژه خریداری نموده و با استفاده از روش های از پیش تعیین شده از آنها استفاده می کنند .

آهن به عنوان فلزی پایه همواره در معرض خطر خوردگی و زنگ زدن قرار دارد . از این رو استفاده از لعاب به عنوان محافظی در برابر خوردگی به اندازه کاربرد تزئینی آن ، منطقی تلقی می شود . علاوه بر آن لعاب چنان سطح مقاومی بر ظروف آهنی ایجاد می نماید که حتی در مجاورت تنشهای حرارتی نیز ، فلز را حفظ می کند .

خواص و کیفیت لعاب به طور مداوم بهبود و توسعه داده می شد و روش های تعدیل شده ای در زمینه توسعه لعاب اشیاء آهنی و افزایش قدرت چسبندگی لعاب به فلز به کمک ناهموار نمودن سطح آن بر روش های قبلی چیره گشته اند . در اواخر قرن گذشته به اهمیت قدرت پیوندی بعضی از اکسیدهای معین از جمله اکسید کبالت و نیکل پی برده شد . این اکسید ها امکان ایجاد سیستمی تقریباً تفکیک ناپذیر بین لعاب و آهن را فراهم می ساختند .

بنابر اظهار نظر کارشناسان مختلف ذخیره مواد خام آلی مورد نیاز برای تولید رنگها و پلاستیکها در اعماق زمین رو به اتمام است . این مواد آلی شامل نفت ، ذغال سنگ و گاز می باشند . منبع مواد خام تمامی لعابها پوسته زمین است و معادن مختلف موجود در آن سرشار از مواد اولیه مورد نیاز لعاب می باشند و آخرین برآوردها حاکی از پایان ناپذیر بودن این معادن است .

پلاستیکها و رنگ ها به عنوان پوشش محافظ سطوح فلزی با لعاب در رقابت می باشند ، ولی با توجه به پایان یافتن ذخائر مواد آلی در آینده ای نه چندان دور ، نهایتاً لعاب نقش برتری را در حفاظت از سطوح فلزی خواهد داشت و صنایع مختلف اجباراً باید در توسعه صنعت لعاب جدیت بیشتری به خرج دهند . با توجه به بی نظیر بودن کیفیت ظاهری لعاب و همچنین امکان ایجاد نقصان در تقاضای مصرف کنندگان نسبت به عرضه ، بعید به نظر نمی رسد که تقاضا به سوی محصولاتی با عمر طولانی تر متمایل گردد و در آن هنگام محصولات و قطعات لعابی نقش برتری ایفا خواهند کرد .

استفاده از مواد خام برای تهیه لعاب

در بین مواد معدنی که برای تولید و ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند ترکیبات بور از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند . لعابهای جدید حاوی بیش از %۲۵ اسید بوریک می باشند . وجود این مقدار اکسید بور در لعابهای آستری و رویه این امکان را فراهم می سازد که دو لایه با یکدیگر و در درجه حرارت بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ درجه سانتیگراد پخته شوند . از طرفی در درجه حرارت های پایین در لعابهای محتوی بور ، ایجاد پیوند مناسب بین سطح فلز و لعاب امکان پذیر است . چنین لعابهایی ایجاد سطوح سالم و بدون نقص را نیز ، تضمین می کنند . وجود بور در لعاب به طور قابل توجهی از بروز عیوبی که به گونه ای اجتناب ناپذیر در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند ، از قبیل لکه های خال ماری ۱ و تاول زدگی۲ جلو گیری می کند .

در حال حاضر از اکسید بور تنها در ترکیب لعابهایی که نیاز به مقاومت بالا در برابر اسیدها دارند ، مثل لعابهای مورد نیاز برای لوازم خانگی ، با نسبت های زیاد استفاده می شود.

از آنجایی که لازم است اشیاء لعابکاری شده دارای کیفیتی یکنواخت ، مناسب و پایدار باشند ، مواد خامی که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می گیرند باید از خواص پایداری برخوردار باشند .

اکثر مواد خامی را که برای ساخت لعابها مورد استفاده قرار می دهند و مواد معدنی تشکیل داده اند .

تولید و ساخت لعاب

امروزه صنعت لعاب سازی پیشرفت قابل توجهی نموده و اکثر کارخانجات تولیدی با استفاده از دانش فنی ، تجهیزات و آزمایشگاه های مجهز قادر به تهیه و تدارک مواد اولیه مناسب خود هستند .

به طور کلی مواد اولیه مورد مصرف برای تولید لعاب فلز را می توان در دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود :

دسته اول مواد معدنی هستند که بعد از استخراج ، عملیات شستشو و تغلیظ بر روی آنها انجام گرفته و پس از آرایش و دانه بندی با فرمول شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند .

دسته دوم که سهم زیادی از مواد اولیه مورد مصرف لعاب را شامل می شوند ، مواد شیمیایی پروسس شده با فرمول شیمیایی دقیق هستند . این مواد معمولاً به صورت بسته بندی با ترکیب شیمیایی مشخص در اختیار سازندگان لعاب قرار می گیرند . در کارخانه های تولید لعاب ، مواد دقیقاً توزین شده و توسط مخلوط کن های مناسب و تا حد امکان به طور یکنواخت مخلوط می شوند .    

نگهداری مواد اولیه لعاب به شکل گرانول در مقایسه با فرم پودری مناسب تر است .

معمولاً لعابها را در درجه حرارت هایی بین ۱۲۰۰                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           تا ۱۳۵۰ درجه سانتیگراد ذوب نموده تا مواد خام موجود در آنها تشکیل مخلوط یکنواختی بدهند . در صورت استفاده از کوره های دوار عملیات ذوب به صورت ناپیوسته صورت می گیرد . ( تصویر ( ۳ ـ ۱ ) نمونه ای از کوره های دوار را نشان می دهد . )

از ذوب مواد داخل کوره ، مواد مذاب را به مجرد خارج شدن وارد آب سرد نموده و در نتیجه به علت شوک حرارتی وارد شده مواد به شکل گرانولهایی در آمده که نهایتاً آنها را خشک می نمایند .

به منظور تولید لعاب به صورت انبوه از سیستمهای پیوسته استفاده می شود . در این روش مواد خام از یک طرف وارد کوره شده و از طرف دیگر مواد مذاب خارج شده را از بین غلطکهایی که در داخل آنها جریان آب سرد جاری است عبور می دهند . صفحات نازک ایجاد شده لعاب پس از خرد شدن به عنوان محصول عمل و تحت عنوان \” پولک لعاب۱ \” به بازار می شوند . ( تصویر ( ۳ ـ۲) شمایی از کوره های پیوسته ذوب لعاب می باشد .)

سوخت مورد استفاده برای کوره های معمولاً نفت یا گاز می باشد . البته از آنجایی که لعابها در حالت مذاب هادی جریان الکتریسیته می باشند ، امروزه از کوره های الکتریکی نیز جهت ذوب لعابها استفاده می شود .

معمولاً جهت ذوب مقادیر کم تا متوسط لعابها از کوره های باکسی یا دوار که نوع ویژه ای از کوره ها می باشند استفاده می شود و برای تولید مقادیر بیشتر ، استفاده از کوره های ذوب پیوسته بهتر و مناسب تر از انواع دیگر است . با توجه به تماس مواد مذاب با جداره داخلی کوره ها ، انتخاب با کیفیت مناسب توصیه می گردد .

اصول چسبندگی لعاب به فلز

لعاب تحت شرایط مطلوب پخت با فلز پایه ترکیبی حقیقی ایجاد می کند و به گونه ای تفکیک ناپذیر به فلز می چسبد ، در نتیجه امکان خوردگی فلز تحت هر شرایط محیطی به حداقل ممکن می رسد . از آنجایی که پوشش های لعابی عایق جریان الکتریسیته هستند از تشکیل پیل های گالوانیک ۱ در سطح فلز جلوگیری کرده و از این لحاظ نیز امکان خوردگی فلز وجود ندارد .

به سبب خواص ویژه لعاب در حفاظت از فلزات در مقابل خوردگی ، این ماده از سایر حفاظت کننده ها از جمله مواد صیقل دهنده ، پلاستیکها و پوشش های فلزی گالوانیک متمایز شده است .

لعابکاری مرسوم امروزی که لعاب در دو لایه آستری و رویه بر سطح فلز پوشش داده    می شود استفاده از وان نیکل برای دستیابی به پیوندی خوب دیگر متداول نیست ، چرا که پوشش آستری نیکل لازم جهت پیوند لعاب به فلز را فراهم می کند . با این وجود همیشه استفاده از وان نیکل فواید زیادی برای لعابکاران در بر داشته و به همین علت برای مدت های طولانی استفاده از نیکل قسمتی از فرآیند شستشو بوده است .

استفاده از پوشش های نیکل به دو منظور صورت می گیرد :

اول : تشکیل پیوند بهتر بین لعاب آستری و فلز ، دوم : حذف گازهای نامطلوبی که در حین واکنش ها ایجاد می شوند .

لعابهای آستری

اولین لایه لعابی که سطح فلز را پوشش می دهد اصطلاحاً لعاب آستری۲ نام دارد . این لعاب می بایستی از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی دارای کیفیت استاندارد بوده تا ضمن ایجاد چسبندگی مناسب با سطح فلز هیچ گونه عیبی را در مراحل بعدی لعابکاری موجب نگردد ، چرا که نوع لعاب آستری به شدت کیفیت لعاب رویه تأثیر گذاشته و چه بسا بسیاری از عیوبی که در سطح لعاب رویه آشکار می شوند ناشی از عدم کاربرد صحیح لعاب آستری و یا نامرغوب بودن آن می باشد .

رنگ لعابهای آستری به دلیل وجود اکسید های کبالت و نیکل که برای ایجاد چسبندگی بین لعاب و فلز به آنها افزوده می شود عمدتاً تیره بوده و درجه حرارت پخت آنها نسبت به لعابهای رویه بیشتر می باشد . از این رو امکان ذوب مجدد لعاب آستری به هنگام پخت لعاب رویه وجود ندارد .

برای افزایش نقطه ذوب لعابهای آستری می توان به مخلوط آنها در آسیاب مواد دیر گداز اضافه نمود که معمول ترین آنها کوارتز۱ می باشد .

لعابهای آستری مخصوص ورق های فولادی

این لعابها به منظور پوشش دادن ورق های فولادی مورد استفاده قرار می گیرند . یکی از ویژگی های این لعابها این است که اگر پیوند بین لعاب و فلز به طور کامل بر قرار گردد خروج تمامی گازهای حاصل از واکنش های ناشی از پخت ضروری نمی باشد .

به طور خلاصه می توان گفت که یک لعاب آستری خوب می بایستی دارای ویژگی های به شرح زیر باشد :

۱ ـ ایجاد اتصال مناسب با سطح فلز

۲ ـ گسترده بودن دامنه پخت

۳ ـ هیچگونه عیبی از جمله تاول ، لکه های خال ماری ، پریدگی فلس مانند ، پارگی ، شکستگی لعاب و غیره ایجاد ننماید .

لعابهای آستری مخصوص برای قطعات اسید کاری نشده

اگر در تعداد معدودی از کارخانه ها بنا به دلایل اقتصادی و یا مشکلاتی که در زمینه خروج پساب و فاضلاب صنعتی وجود دارد عملیات شستشو بدون مرحله اسید شویی انجام شود و فرآیند شستشو تنها شامل چربی زدائی از قطعات باشد ، باید توجه داشت که قطعات کاملاً عاری از هر گونه زنگ شوند در غیر این صورت لکه های زنگ در خلال عملیات پخت لعاب آستری بی ضرر نخواهد بود . بنابراین در این گونه موارد توصیه می گردد از      لعابهای آستری ویژه ای که حل نمودن اکسید های آهن و همزمان حمله سریع آنها به سطح فلز را تضمین نمایند استفاده شود .

لعابهای آستری مخصوص چدن

از آنجایی که عناصر تشکیل دهنده قطعات چدنی خود امکان ایجاد پیوند بین لعاب و چدن را فراهم می سازند ، در ترکیب لعابهای چدن نیازی به اکسیدهای پیوندی       نمی باشد و تنها به منظور اطمینان از پخت کامل لعاب و همچنین خروج تمامی گازهای ناشی از ذوب باید از لعابهای آستری نوع سخت با درصد بالایی از اکسید سلیسیم به همراه نوعی آستری متخلخل استفاده نمود . معمولاً برای پخت لعاب قطعات چدنی و دستیابی به کیفیت مطلوب ، از کوره های باکسی استفاده می شود .

از آنجایی که برای ایجاد چسبندگی لازم بین فلز و لعاب وجود بعضی از اکسیدها از جمله نیکل و کبالت ضروری است و از طرفی وجود این اکسیدها سبب تیره شدن لعاب        می گردد ، برای ایجاد رنگهای روشن لایه دومی از لعاب بر روی پوشش آستری اعمال    می شود که این لایه تحت عنوان \” لعاب رویه \” قلمداد می گردد .

لعابهای شفاف۱ و نیمه شفاف۲

این لعابها از مدت ها پیش شناخته شده اند و به عنوان لعابهای رویه مورد استفاده قرار می گرفتند . امروزه تنها برای ساخت لعابهای رنگین استفاده می شوند .

لعابهای سفید تیتانیوم

این دسته از لعابها جزء مهم ترین لعابهای خود رنگ سفید یا اصطلاحاً اپک می باشند . در ترتیب اصلی این لعابها مقدار معینی اکسید تیتانیوم وجود دارد . ظرفیت حلالیت این اکسید در لعاب مذاب محدود بوده و بستگی به درجه حرارت ذوب دارد .

لعابهای ماژولیکا ۳

این نوع لعابها منحصراً توسط یونهایی که هر یک نمایانگر ویژگی های یک رنگ طبیعی می باشند رنگین شده اند و در واقع از خود هیچ رنگ مشخصی ندارند . خصلت ویژه این لعابها ایجاد رنگهایی با شدت های مختلف است و شدت رنگ در این     لعابها تحت تأثیر ضخامت و رنگ لعاب زمینه قرار دارد .

لعابهای آنتیموان

امروزه استفاده از این لعابها به دلیل خطرات ناشی از سمی بودنشان به ندرت صورت می گیرد و فقط اشیایی را که در تماس مستقیم با مواد غذایی نیستند می توان توسط این لعابها پوشش داد .

لعابهای زیر کونیوم

این لعابها به طور موفقیت آمیزی در فرآیندهای پودری به ویژه برای لعابکاری لولزم بهداشتی مانند دستشوئی ها و وانهای حمام برای مدت های طولانی مورد استفاده قرار می گرفتند .

مقاومت این لعابها در برابر قلیاها و شوینده ها قابل توجه می باشد .

لعابهای بی واسطه ( مستقیم۱ )

همانگونه که از نام این نوع لعابها استنباط می شود سطح ورق های فولادی مستقیماً توسط این لعابها پوشش داده شده و بعد از خشک شدن پخته می شوند . از این رو لعابهای بی واسطه باید دو وظیفه را ایفا نمایند : اولاً باید به عنوان لعاب آستری یک پیوند مناسب بین ورق فولاد و لعاب ایجاد کنند ، همچنین خروج آسان و سریع گازهای ناشی از واکنش های پخت را تضمین نمایند . ثانیاً باید تمامی خصوصیات لعاب رویه از جمله رنگ ، جلا و مقاومت شیمیایی را دارا باشند .

آماده سازی لعاب ـ آسیابها

اولین و اساسی ترین مرحله در لعابکاری ، آماده سازی لعاب می باشد . به این منظور عملیات خرد کردن ( ساییدن و نرم کردن ) دانه های لعاب برای ایجاد اندازه مناسب ذرات در آسیابهای گلوله ای ۲ ویژه ، به دو روش صورت می گیرد : روش اول : عملیات آسیاب کردن ( آماده نمودن دو غاب لعاب ) به روش خیس ( تر ) . روش دوم : فرآیند آسیاب کردن ( آماده نمودن پودر لعاب ) به روش خشک . منحصراً عملکرد این گونه آسیاب ها بررسی می شود .

آسیاب های گلوله ای

این آسیاب ها معمولاً استوانه ای شکل می باشند و به کمک دو یاتاقان دو شاسی A شکل حول محور خود می چرخند . جداره خارجی این آسیاب ها از فولاد مقاوم ساخته شده و تابع طول ، قطر و تعداد دور خاص هستند .

( تصاویر( ۶ ـ۱ ) و (۶ ـ۲ ) )

با در نظر گرفتن حجم این آسیاب ها مقدار معینی گلوله با اندازه های متناسب به درون آنها ریخته می شود . عمدتاً جنس این گلوله ها از سنگ های سیلیسی یا چینی سخت   می باشد۱ .

مقدار گلوله ها باید ۴۵ % و حداکثر ۵۵ % از حجم آسیاب را اشغال نماید . معمولاً   گلوله هایی که در آسیاب ها استفاده می شوند قطرهای متفاوت دارند . عموماً اندازه قطر گلوله ها با حجم آسیاب متناسب است .

آب

آب یکی از مهم ترین مواد کمکی در تهیه لعاب ( به روش خیس ) می باشد و در بین مواد کمکی بیشترین میزان را داراست ، از این رو براحتی بر کیفیت لعاب تأثیر          می گذارد .

ورق فولادی

فولاد در واقع آهنی است که کمتر ۸/۱ درصد کربن دارد . البته ممکن است میزان کربن موجود در آن کمتر از این مقدار هم باشد . میزان کربن موجود در ورق های فولادی که برای لعابکاری استفاده می شوند کمتر از ۱/۰ درصد است .

چدن

قطعه چدنی مورد استفاده در فرآیند لعابکاری معمولاً از چدن خاکستری است . به طور نسبی چدن قسمت اعظمی از عناصر آلیاژی را در بردارد .

عملیات مقدماتی بر ورق های فولادی

ورق های فولادی که برای ساخت قطعات فلزی به کار گرفته می شوند معمولاً دارای یک لایه چربی می باشند . در کارخانه های ورق سازی هنگام فرآیند نورد سرد به منظور سهولت کار غلتکها و همچنین محافظت ورق از موقع تولید تا هنگام مصرف ، سطح ورق ها را با این چربی که ممکن است یکی از انواع روغن ها باشد آغشته می نمایند و قابل ذکر است که یکی از فرآیندهای ضروری در تولید این گونه ورق ها می باشد .      ورق هایی که به این روش تولید می شوند اصطلاحاً به ورق های نورد سرد روغنی موسومند . همچنین قطعاتی که از این ورق ها ساخته می شوند در خلال عملیات تولید ممکن است نیاز به افزودنیهای روغنی مجازداشته باشند ضمن این که گرد و غبار و ضایعات محیط نیز امکان جذب در روغن موجود در سطح ورق را دارند ، علاوه بر آن بعضی از قطعات در فاصله بین فلزکاری تا زمان لعابکاری دچار زنگ زدگی نیز می شوند بنابراین قبل از انجام عملیات لعابکاری سطح قطعات باید عاری از تمامی آلوده کننده ها گردد .

عملیات مقدماتی که بر روی قطعات فلزی انجام می شود شامل چربی زدایی ، زنگ زدائی ( اسید شویی ) و برای لعابکاری های بی واسطه وان نیکل می باشد . البته در بین هر یک از مراحل آبکشی با آب هم وجود دارد . نهایتاً مرحله خنثی سازی و عملیات پیشگیری از زنگ زدن بر روی قطعات صورت می گیرد .

چربی زدایی ۱

برای چربی زدائی از سطوح فلزی معمولاً از سه روش مختلف استفاده می شود که عبارتند از :

الف ) چربی زدائی با استفاده از سوزاندن لایه های چربی سطح ورق

ب ) استفاده از بخارات حلال های چربی گیر .

ج ) استفاده از چربی گیرهای قلیایی گرم .

روش متداول چربی زدائی در صنعت لعابکاری استفاده از یکسری وانهای حاوی چربی گیرهای قلیایی گرم می باشد . در این وانها محلول ۵ درصد از یک چربی گیر تجارتی وجود دارد که عمدتاً شامل سیلیکاتهای سدیم ، سودااش ، کاستیک سودا و در بعضی موارد فسفات سدیم می باشد . علاوه بر آن در ترکیب چربی گیرها موادی وجود دارند که عامل فعال سازی سطح می باشند این مواد تحت عنوان surfactants شناخته شده اند ۲٫ عوامل مرطوب کنندگی و امولسیون کننده ها از جمله این موادند که در ترکیب        چربی گیرها مورد استفاده قرار می گیرند .

اساس عمل چربی زدائی بر مبنای یک سری فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی         می باشد . بسیاری از روغن ها و چربی ها به وسیله قلیاها تجزیه شده و صابونی ۳        می گردند . روغن های معدنی به کمک مواد شیمیایی موجود در وانها از سطح فلز جدا شده و به صورت ذرات سوسپانسیون در محلول در می آیند .

در کارخانه های مدرن معمولاً از سه و یا حداقل دو وان چربی گیر استفاده می کنند . اگر مواد چربی گیر در اولین وان به اتمام برسد در مدت پر کردن مجدد آن تا هنگامی که وان اولیه پر شود از وان دوم به جای وان اول و از وان سوم به جای وان دوم جهت چربی زدائی قطعات استفاده می شود بدین ترتیب مصرف مواد شیمیایی کمتر می گردد .

همه وان های چربی گیر باید به طور مرتب ( حداقل یک بار در روز ) بازرسی گردند . آنالیز وان های چربی گیر بر روی مواد قلیایی موجود در آنها انجام می شود . معمولاً محدوده PH وان های چربی گیر بین ۱۲ و ۱۳ باید باشد .

بعد از مرحله چربی زدایی قطعات باید حداقل دو بار توسط آب شسته شود شوند . این عملیات می تواند به وسیله وان های آبکشی صورت گیرد . اولین آبکشی توسط آب گرم ( حداکثر ۶۰ درجه سانتیگراد ) و دومی با آب سرد انجام می شود . آبکشی گرم چربی های امولیسیونی جامد رسوب داده بر سطح فلز و همچنین باقیمانده های مواد چربی گیر را از سطح فلز پاک می کند ، زیرا وجود این مواد در مرحله زنگ زدائی مسئله ساز می باشد .

زنگ زدائی۱ ( اسید شویی )

شستشو با اسید ( زنگ زدائی ) به منظور زدودن زنگ زدگیهای موجود در سطح قطعات بعد از مرحله چربی زدائی و همزمان زبر نمودن سطح ورق صورت می گیرد . ناهمواری سطح ورق به ویژه برای لعابکاری آستری و لعابهای بی واسطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

اسید سولفوریک

بیشتر تجهیزات اسید شویی جدید از اسید سولفوریک به منظور زنگ زدائی از قطعات استفاده می کنند .

مزیت برتر شستشو با اسید سولفوریک نسبت کلریدریک این است که زمان شستشو با اسید سولفوریک را می توان با افزودن میزان بیشتری از اسید و یا افزایش درجه حرارت تنظیم نمود .

 وان نیکل

اگر لعابکاری با لعابهای سفید بی واسطه انجام شود بعد از مرحله اسید شویی عملیات دیگری به نام وان نیکل صورت می گیرد . در این مرحله از وانی استفاده می شود که حاوی محلول داغی از سولفات نیکل اسیدی شده ( عمدتاً با غلظت ۶ تا ۱۱ گرم بر لیتر ) می باشد .

خنثی سازی

پس از مرحله وان نیکل قبل از این که قطعات لعابکاری شوند نیاز به یک مرحله خنثی سازی می باشد .

آخرین مرحله عملیات آماده سازی قطعات ، خشک کردن آنها است که توسط جریان هوای گرم صورت می گیرد .

 در کارخانه های مدرن برای عملیات مقدماتی بر ورق ها ، بیش از ۸ کابین مختلف وجود دارد .

لعابکاری به روش خیس ۱

 امروزه لعابکاری خیس معمولاً به پنج روش غوطه وری ( دیپ کاری ) ، پیستوله کاری ، الکترواستاتیک ، الکتروفورتیک ونیز استفاده از خلاء صورت می گیرد . هر یک از این    روش ها کاربرد ویژه ای داشته و معایب و فواید مخصوص به خود را در بر دارند .

برای لعاب دادن قطعات بزرگتر مانند اجاقهای خوراک پزی نیز ، استفاده از روش دیپ توصیه شده است .

امروزه در مخازن دیپ الکترو پمپهایی نصب می گردد که به طور مداوم لعاب را در مخزن به گردش در می آورد و در نتیجه از ته نشین شدن ذرات آن جلوگیری می نماید . از آنجایی که ضایعات لعاب در روش دیپ بسیار پایین می باشد در صورتی که استفاده از آن میسر باشد نسبت به سایر روش های لعابکاری مقرون به صرفه تر است و استفاده از آن بر سایرین ترجیح داده می شود .

استفاده از خلاء در روش غوطه وری

این تکنیک در واقع روشی است که با تغییر در کاربرد روش دیپ حاصل شده و اصطلاحاً به روش تکنیک خلاء موسوم می باشد و معمولاً برای لعاب کردن قسمت های داخلی ظروف تو خالی با حجمهای بزرگ ( مثلاً دیگ های بخار ) به کار گرفته می شود .

پیستوله کاری

از آنجایی که در بعضی از قطعات دیپ شده اشکالاتی مشاهده می شود توصیه می گردد که برای لعابکاری قطعات مسطح و بدون خلل و فرج از روش پیستوله کاری ، استفاده شود . در روش های متداول پیستوله کاری لعاب را به کمک هوای فشرده و پیستوله در سطح قطعه اسپری می نمایند . معمولاً پیستوله ها به دو دسته مخزن دار و بدون مخزن تقسیم بندی می شوند . پیستوله های مخزن دار جهت مقادیر کم لعاب و پیستوله های بدون مخزن که با شیلنگ های مخصوص از مخازن بزرگتر تغذیه می شوند ، جهت مقادیر زیاد لعاب مورد استفاده قرار می گیرند . این تجهیزات به منظور تقویت اسپری کردن قطعاتی که لبه های قائم آن قبل و یا بعد اسپری شوند ـ در جائی که سطوح اصلی به طور اتوماتیک پوشش داده شده اند ـ مورد استفاده واقع می شوند . یک پیستوله اتوماتیک افقی دستگاهی است که یک یا چند پیستوله به آن متصل شده و برای اسپری کردن سطح افقی قطعات لعاب را به طور عمودی از بالا بر روی قطعات اسپری می نماید و به کمک حرکات رفت و برگشتی پوشش یکنواختی ایجاد می کند . البته سطوحی که دارای زوایای قائمه هستند باید به طور جداگانه قبل و یا بعد از اسپری کردن قطعه پوشش داده شوند .

برای اجسام تو خالی مانند وسایل آشپزی ، دستگاه های اتوماتیکی وجود دارند که قسمت های داخلی و خارجی قطعات را در حالی که بر روی سینیهای چرخان قرار گرفته اند لعاب می کنند .

الکترواستاتیک به روش خیس

تلاش های انجام شده در زمینه کاهش ضایعات روش پیستوله کاری منجر به توسعه روش الکترواستاتیک۱ گردید .

الکتروفورتیک۲

یکی دیگر از کاربردهای لعابکاری به روش فرایند الکتروفورتیک می باشد . در این قطعات به ویژه قطعات تخت ، بدون عبور از مرحله چربی زدایی مستقیماً وارد کوره شده و فقط نیاز به یک کانویر برای انتقال به کوره می باشد .

لعابکاری به روش خشک ۳

لعاب دادن به روش خشک تنها برای قطعات کوچکی که قبلاً توسط لعاب آستری پوشش داده شده اند مورد استفاده قرار می گیرد . در این روش قطعه را در یک کوره کوچک حرارت داده و سپس با انبر های مخصوصی آن را خارج می نمایند و در حالی که هنوز گداخته است توده ای از پودر لعاب را به سطح قطعه می پاشند . در این حالت لعاب به سرعت ذوب می گردد و بعد از چند ثانیه لایه ای نرم و درخشان بر قطعه ایجاد می شود .

پخت لعاب

پخت لعاب آخرین مرحله عملیات لعابکاری می باشد . در خلال فرایند پخت ، لعاب پوشش داده شده بر روی ورق با ایجاد یک پیوند قوی به سطح فلز چسبیده و ایجاد یک لایه کاملاً صاف و هموار می نماید . دما و زمان پخت از خصوصیات ویژه هر لعاب      می باشد . علاوه بر این ها نوع کوره ، سرعت حرارت دهی ، شرایط طبیعی و نوع ورق فولادی مورد استفاده از جمله عوامل مؤثر بر شرایط پخت لعاب می باشند .

بر اساس روش کار دو گروه کوره شناخته شده اند :

۱ ـ کوره های شارژی۱ ،

۲ ـ کوره های پیوسته ،

بر اساس سوخت مصرفی نیز ، سه نوع کوره وجود دارد :

۱ ـ کوره های گاز سوز ،

۲ ـ کوره های نفت سوز ،

۳ ـ کوره های الکتریکی ،

کوره های شارژی

کوره های شارژی فرم ساده ای از کوره های باکسی بوده که در آنها تعداد مشخصی از قطعات به منظور پخت لعاب وترد کوره شده و تا کامل شدن فرایند پخت در داخل کوره باقی می مانند .

در عمل کوره های باکسی با وجود پر هزینه بودن هنوز هم بهترین نوع کوره های پخت لعاب می باشند .

کوره های پیوسته

خصوصیت ویژه این کوره دارا بودن یک منطقه پخت است که دو انتهای آن باز بوده و قطعه با سرعت ثابت از میان آن می گذرد .

دو فرم کلی از کوره های پیوسته وجود دارد : کوره های مستقیم و کوره های U شکل .

کوره های پیوسته مستقیم

این کوره ها دارای یک کانویر افقی بوده و بیشتر برای قطعاتی که دارای سطح زیادی   می باشند مانند تخته سیاه مدارس و یا پانلهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند .

کوره های پیوسته U شکل

امروزه کوره های U شکل که دارای منطقه پخت به شکل U می باشند . نوع استاندارد کوره ها برای پخت لعاب می باشند .

کنترل کیفی محصول نهایی

معمولاً بازرسی نهایی قطعات لعاب شده به صورت چشمی انجام می پذیرد . این بازرسی ها در آزمایشگاه های ویژه ای که به همین منظور در واحدهای سازنده لعاب       ( و بعضاً در کارخانه های لعابکاری ) در نظر گرفته شده اند انجام می شود .

رنگ و درخشندگی

بررسی عیوب قطعات لعاب شده

علت بسیاری از عیوبی که در قطعات لعابکاری شده مشاهده می شوند تشکیل ناخواسته و بیش از حد بعضی گازها می باشد .

معایبی که به خاطر کاربرد نادرست آشکار می شوند به راحتی تشخیص داده شده و بر طرف می گردند ، ولی تعیین و بررسی علت عیوبی که به خاطر ناخالصیها به وجود     آمده اند  بسیار مشکل تر می باشد . در هر حال در صورت تشخیص علت عمل اصلاحی می تواند انجام شود . بسیاری از عیوب نیز ، مربوط به خود ورق فولادی مورد استفاده    می باشد که در این زمینه با انجام آزمایشات متالوگرافی به راحتی می توان علت ایجاد عیوب را تشخیص داد . ورق فولادی مورد استفاده ممکن است دارای رگه ها و یا    پوسته هایی باشد . همچنین وجود تاول ها و یا خم شدگی ها و فرورفتگی و … نیز دور از انتظار نمی باشد .

تاول زدگی ، جوش زدگی ، سوراخ های نیش سوزنی ، فرو رفتگی ها ، سوختگی ، پریدگیهای فلس مانند ، پریدگیهای براق ، پریدگی ، لکه های خال ماری ، ترک خوردگی ، پوست پرتغالی ،خطوط ساحلی ،خطوط مومانند،خطوط لودر،رسوب سولفات، ترکهای مو مانند

 

 

 

[1]ـ  Direct on

[2] Ground Coat

1 ـ در آبکاری یا حفاظت کاتدی سطوح فلزی با ایجاد پیل های الکتروشیمیایی از خوردگی سطوح جلو گیری به عمل می آورند . این روش به ویژه در حفاظت لوله های فلزی که در داخل زمین قرار دارند ، بسیار مفید است .

نویسنده : سعید بذرافشان
تاریخ ارسال : مرداد ۲۷م, ۱۳۹۰
دسته: مقالات عمومی

close  درباره نویسنده محمد یوسفی متولد 1337 مشهد فارغ التحصیل مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی شریف .

مقدمه :

پوشش های پودری از سال 1960 در صنایع رنگ رایج شد . در آن موقع تولیدکنندگان  به دنبال محصولی بودند که در آن از حلال های آلی استفاده نشده باشد .این محصول به علت داشتن ضایعات کم، محیط زیست را کمتر آلوده می کند و در ضمن به خاطر اینکه بازیافت می شود هزینه کمتری خواهد داشت .

در اواسط سالهای 1970  کاربرد لعاب های پودری الکترو استاتیک در بعضی از صنایع فرانسه تجربه گردید . در آن زمان این تکنولوژی به عنوان یک کاربرد خیلی مدرن در جهان شناخته شد . در طی سالها این تکنولوژی در صنایع مختلف مثل صنایع تولید چراغ های خوراک پزی ، لوازم بهداشتی ، آبگرمکن و صنایع لعابکاری موفق و موفق تر گردید . در طی سال ها با افزایش دانش و تجربه ، هم اکنون تقریبا برای همه نوع قطعه امکان لعابکاری به این روش وجود دارد .

 این رساله  به بررسی این روش اعمال لعاب پرداخته و به عنوان یک راهنما برای دستیابی به محصول با کیفیت خوب می توان از آن بهره گرفت


اصول بار دار کردن ذرات

یک ولتاژ منفی DC با قدرتKV 60-100 به نوک الکترود کرونا اعمال می شود . در این شرایط الکترون ها هوای اطراف خود را یونیزه می کنند .یون های نیتروژن های بار دار شده با بار مثبت به سمت  الکترود کرونا  جذب شده و سریعا بار خود را از دست می دهند .یون های اکسیژن  باردار شده با بار منفی ، خودشان  را به ذرات لعاب چسبانده و توسط هوای حامل پراکنده شده و به سمت قطعه کار که به زمین متصل شده و دارای بار مثبت است توسط ترکیبی از نیرو های الکتریکی و آیرو دینامیکی  شتاب می گیرد . ( شکل 1 )

 نشست پودر :

ذرات باردار شده منفی لعاب ، محکم به سطح فلز می چسبند . ذرات پودر  لعاب دارای مقاومت الکتریکی بالایی هستند لذا تا زمانی که به آهستگی بار خود را از دست می دهند ، بر روی قطعه چسبیده و باقی می مانند .  این کار با پوشش دادن ذرات لعاب با مقدار کمی محلول سیلیکون میسر می شود . علاوه بر آن این ماده باعث می شود که پودر چسبندگی مکانیکی معینی بدست آورد . این اثر چسبندگی نباید خیلی قوی باشد ، و گرنه ذرات پودر لعاب باعث مسدود شدن افشانک و لوله ها ، وچسبیدن به صفحات منحرف کننده لعاب روی تفنگ اسپری می شود .

 بنابراین یک بالانس تعریف شده مناسب بین قدرت چسبندگی و سیالیت پودر لازم می باشد .

پس از اینکه یک نشست اولیه از لعاب بر روی قطعه تشکیل شد ، با افزایش نشست لعاب روی قطعه ، جذب لعاب به سمت ورق بر اساس قانون کلمب کاهش می یابد . ذرات لعاب پوشش شده بر روی فلز آنهایی که در لایه خارجی هستند با قدرت کمتری به  فلز چسبیده اند و توسط ذرات بار دار نزدیک تر به سطح فلز، به شدت دفع می شوند . نهایتا برگشت یونیزاسیون اتفاق خواهد افتاد و نتیجه ضخامت لعاب به صورت خودکار محدود می گردد .

ضخامت لعاب را می توان با تغییر ولتاژ ، وزن و جریان شارژ تنظیم نمود .

نصب دستگاه پا شش:

در شکل 2 قسمت های اصلی  دستگاه نشان داده شده است .قطعات از نقاله اتومات آویز می شوند و توسط آن به داخل کابین لعاب کاری وارد می شوند . در آنجاقطعات به وسیله تفنگ های پاشش و توسط مخلوطی از لعاب نو موجود در مخزن و پودر برگشتی از سیستم ، لعاب کاری می شوند . قطعات باید عاری از مواد شوینده باشند .

پودر لعاب از مخزن لعاب (8) به ظرف بستر شناور(1) منتقل شده و از طریق انژکتور به سمت تفنگ پاشش(3) می رود . مقدار پودر خروجی  از تفنگ اسپری و یکنواختی آن با تنظیم دقیق مقدار خوراک و هوا و همچنین شارژ الکتریکی از طریق دستگاه کنترل (2) صورت  می گیرد . هوای فشرده مصرفی برای انتقال پودر و شناور کردن آن در مخزن باید بخار آب  خیلی کمی داشته باشد ( کمتر از 1 گرم در هر متر مکعب هوا ) و میزان روغن آن نیز کم باشد ( کمتر از 1/0 ppm ).

فقط بخشی از لعاب پودری اسپری شده ، بر روی قطعه می نشیند . تفنگ های اسپری در کابین لعاب کاری(4) نصب هستند . کابین لعاب کاری اجازه می دهد که پودر بدون اعمال هیچگونه نفوذ عامل خارجی  به قطعه برسد و همچنین هوای اطراف که می تواند ایجاد  اثر منفی در نشست لعاب بر روی قطعه بگذارد را می توان کنترل و یا تثبیت کرد .

هوای اطراف باید حداکثر دارای 12 گرم آب در هر m3  باشد .

پودری که بر روی قطعه نشست نکرده (  تقریبا ⅔  کل لعاب اسپری شده ) توسط مکنده بیرون کشیده شده(7) و باید به ظرف بستر شناور برگشت داده شود (5) . از آنجایی که ، پودر لعاب ساینده است ، برگشت آن از کابین لعاب کاری به بستر شناور باید با دقت انجام شود . برای این کار باید سرعت انتقال خیلی آهسته باشد و تغییرناگهانی  در  جهت شیب  جریان انتقال لعاب ،  صورت نگیرد و در ساخت تجهیزات انتقال پودر لعاب برگشتی به بستر شناور باید  از مواد مناسب و ضد سایش  استفاده شده باشد . در طی برگشت لعاب ، توزیع دانه بندی پودر و ساختار لعاب تغییر می کند بنابراین حجم لعاب برگشتی را باید به مینیمم رسانده و بیشتر از لعاب تازه استفاده گردد . هر گونه آلودگی وارد شده به لعاب برگشتی را باید با الک کردن و گذراندن از یک جدا کننده مغناطیسی جدا نمود . لعاب های نشسته بر روی چنگک های آویز را باید با روش مکانیکی یا به کمک جریان هوا خارج نمود (6).

پس از اعمال لعاب، قطعات را باید به زنجیر پخت انتقال داد  . تکان های مکانیکی یا لرزش نباید باعث کم شدن مقدار زیادی از لعاب از سطح قطعه گردد . در عین حال باید از اعمال شوک های مکانیکی شدید خود داری گردد .

همانطور که قطعات وارد ناحیه پیش گرم کوره می شوند ، فشار پرده هوا نباید آنقدر زیاد باشد که باعث ریزش لعاب از سطح قطعه گردد .

 طراحی واحد :

 طراحی یک واحد لعاب کاری و بخش های اختصاصی آن ها برای تولید کنندگان دستگاه ها اهمیت زیادی دارد . بدیهی است که لعابکاران باید جزئیات پارامتر های فرایند ، تولرانس های محدوده قابل قبول و نیاز های مورد نیاز لعاب پودری برای  قطعات خاصی از کارخانه را مشخص نمایند . و در نهایت باید یک مشخصه نهایی در اشل صنعتی بین تولید کننده دستگاه و لعابکار و تولید کننده لعاب ایجاد گردد .یک کار مهم در طراحی ، معلوم کردن این است که چه متغیر هایی در رابطه با سرعت تولید و تنوع قطعاتی که تولید می شود ، نیاز است .

خصوصیات مهم برنامه تولید با پارامتر های مربوط به دستگاه در زیر لیست شده است .

پارامتر های خط لعاب خصوصیات برنامه تولید

سرعت نقاله

فشار هوا

میزان لعاب پاشش شده در واحد زمان

سرعت نشست لعاب بر روی قطعه

تعداد تفنگ اسپری

سطحی که باید در واحد زمان پوشش شود

تفنگ های اسپری ثابت

تفنگ های اسپری رباتیک

محور های متفاوت X,Y,Z

نوع تفنگ اس÷ری و شکل تیغه منحرف

کننده

 

شکل قطعه ای که باید پوشش شود :

مسطح یا تو گود

برنامه ثابت

تغییر دستی برنامه

تغییر اتوماتیک برنامه

شکل کابین اندازه و نوع آن

تنوع شکل و قطعات

در یک دستگاه  خوب طراحی شده ، شرایط آب و هوایی باید سازگار و ثابت گرفته شده باشد . دستگاه باید در جایی نصب شود که هوای اطراف آن مساعد باشد . مکنده که هوا را از داخل کابین خارج می کند ، باعث مکیدن هوا به داخل کابین می شود . محدوده رطوبت هوا باید در حداقل ممکن نوسان داشته باشد و به همین دلیل دستگاه نباید خیلی نزدیک به کوره ، اتاق بالمیل ها ، کابین های پاشش لعاب تر و یا نزدیک به درب ورودی سالن نصب گردد .

با توجه به انتخاب مواد لعاب باید در نظر داشت که ذرات لعاب سخت و ساینده هستند و باید سایش مواد استفاده شده در ساخت کابین در حداقل ممکن باشند تا از ایجاد عیوب در سطح لعاب جلوگیری شده و همچنین عمر مواد استفاده شده در کابین افزایش یابد .

 مشخصه های پودر :

لعاب پودری برای اعمال به روش الکترو استاتیک باید دارای خصوصیات ویژه ای باشد که به صورت خلاصه عبارتند از :

  • خصوصیات لعاب باید با نیاز های کاربردی  متعارف یکسان باشد .
  • لعاب باید دارای مقاومت الکتریکی سطحی بالایی باشد تا اینکه بتواند بار را به مدت طولانی در خود نگه دارد .
  • توزیع دانه بندی مناسبی داشته باشد .
    • دارای سیالیت ثابتی باشد .
    • دارای خصوصیات نشست پایداری باشد .
    • در زمان به اندازه کافی طولانی دارای قدرت چسبندگی بالایی باشد .

    لعاب پودری جهت استفاده در خط الکترواستاتیک باید برای نیاز های خاص خط پودری بهینه شود . مشخصه های پودر مورد نیاز تا حد امکان باید کامل باشد زیرا مشخصه ها نه تنها از یک کارگاه به کارگاه دیگر فرق می کند بلکه با قطعات مختلف و نوع پاشش متفاوت می باشد .

    تولیدکنندگان لعاب مسئولیت سازگاری مشخصه های پودر لعاب را با فرایند تولید به عهده دارند .

     مقاومت الکتریکی :

    مقاومت سطحی لعاب پودری آسیاب شده به روش خشک بسیار پایین است  . به همین علت ذرات باید با یک سیلیکون غیر قطبی  پوشش داده شوند تا مقاومت آن از 1010  به بالاتر از    1014  اهم سانتیمتر  افزایش یابد .

    مقاومت الکتریکی لعاب تازه ، همیشه بیشتر از لعاب برگشتی از سیستم پاشش می باشد . تباهی پودر و همچنین رطوبت موجود در هوا می تواند باعث کاهش مقاومت الکتریکی لعاب گردد .

    به همین دلیل هوای فشرده مصرفی برای شناور سازی لعاب و انتقال لعاب به تفنگ اسپری باید کاملا خشک و تمیز و عاری از روغن باشد .

     توزیع دانه بندی :

    این مشخصه تاثیر زیادی بر سرعت نشست ، ماکزیمم ضخامت پودر و همچنین قدرت چسبنگی پودر لعاب به قطعه دارد . ترجیحا  ذرات درشت تر به سطح ورق می نشینند ، اما ذرات ریز تر تامین کننده چسبندگی پودر هستند . در طی گردش مجدد پودر در سیستم ، توزیع دانه بندی پودر به سمت ریز تر می رود . ( شکل 3 )

    چنانچه تعداد ذرات ریز خیلی زیاد شوند ، با مشکلات متعددی مواجه خواهید شد:

    • در تیغه منحرف کننده تفنگ اسپری ، لعاب به صورت توده به هم چسبیده باقی می ماند و باعث می شود که لعاب بر روی قطعه به صورت توده پاشش شود .
    • برگشت یونیزاسیون سریع تر  اتفاق خواهد افتاد .
    • ایجاد بستر شناور نا متعارف در ظرف پودر که خود باعث بی ثباتی در خروجی تفنگ اسپری و نحوه پاشش می شود. به همین دلایل،  لازم است که یک مخلوط لعاب با توزیع دانه بندی ثابت داشته باشید  که این امر با کم نگه داشتن میزان لعاب برگشتی به سیستم و استفاده بیشتر از لعاب تازه میسر می شود .

    سیالیت :

    سیالیت یک پودر، عبارتست از قابلیت داشتن حرکت گردابی و پراکنده شدن ذرات جامد پودر در یک جریان هوا .

    برای اینکه میزان لعاب خروجی از تفنگ اسپری ثابت بماند ، باید پودر دارای سیالیت مناسبی باشد . از طرفی، لعاب باید از داخل لوله های باریکی عبور کرده و به سر نازل برسد . این بدان معنی است که سیالیت ،  ارتباط مستقیم با سرعت انتقال و سرعت نشست  دارد .

    برای هر مخزن پودر مقدار سیالیت باید بهینه شود .

    نشست لعاب ( راندمان انتقال ) :

    برای اینکه ضخامت لعاب بر روی تمام قطعات یکسان باشد باید سرعت نشست لعاب بر روی قطعات ثابت باشد . در این شرایط همیشه مقدار پودر یکسانی بر روی قطعه خاص در شرایط ثابت نشست می کند .

    سرعت نشست مستقیما به تمامی مشخصه هایی که در بالا بحث شد ارتباط دارد .

    چسبندگی :

    مکانیزم جذب ذرات بر روی فلز  قبلا توضیح داده شد  . چسبندگی بستگی به مقاومت الکتریکی ، چسبندگی پودر و رطوبت نسبی هوا دارد .

     زمان ماندگاری :

    تمامی پارامتر های ذکر شده باید در طی زمان مشخص ثابت بمانند تا یک لعابکاری با کیفیت داشته باشید .

     عیب یابی :

    اکثر مشکلات را می توان با استفاده از پارامتر های مناسب کابین اسپری رفع نمود . چنانچه لعاب دارای خصوصیات بهینه و قابل قبول برای یک واحد لعاب کاری است مشکلات پیش آمده را می توان با تنظیم و اصلاح  پارامتر ها مرتفع نمود .

    اکثر مشکلات و عیوب که ممکن است ایجاد شوند در زیر لیست شده است :

    • چسبندگی کم پودر
    • سرعت نشست کم پودر
    • سرعت نشست بالای پودر
    • عیوب سطحی پس از پخت
    • اختلاف رنگ در جاهای مختلف یک قطعه
    • تغییر رنگ در حین تولید

    چسبندگی کم پودر :

     الف : اصطکاک بین ذرات پودر در حضور هوای مرطوب ، مقاومت الکتریکی لعاب را کاهش می دهد . با فرض اینکه ، شدت اصطکاک ذرات با توجه به طراحی سیستم اعمال لعاب و سیستم برگشت لعاب تعیین می گردد ، اپراتور می تواند با کنترل رطوبت هوا ی مصرفی همان طور که قبلا توضیح داده شد ، نگذارد مقاومت الکتریکی لعاب کم شود . مخصوصا رطوبت موجود در تانک هوای فشرده که برای شناور سازی لعاب استفاده می شود  می تواند باعث کاهش چسبندگی لعاب گردد .

    چنانچه از سیستم خشک کردن هوا به روش یخ زدگی استفاده می شود باید توجه داشته باشید که هوای فشرده در لوله های انتقال ، میعان نشود : چنانچه اختلاف دما زیاد است ، لوله مسیر هوا را ایزولاسیون نمایید .

    ب : چنانچه پودر برای مدت زمان زیادی در سیستم به گردش در آمده است ، لعاب فاسد شده و چسبندگی خود را از دست می دهد . همانطور که قبلا توضیح داده شد همیشه ترکیبی از لعاب برگشتی و لعاب تازه باید استفاده شود . چنانچه قطع تولید برای زمان نسبتا طولانی صورت می گیرد و  لازم است  که نقاله ها خاموش گردند ، سیستم پاشش لعاب نیز باید قطع گردد تا از فساد لعاب جلوگیری گردد .

    ج : شدت جریان و ولتاژ نشان داده شده توسط دستگاه با آنچه که سیستم به طور واقعی کار می کند متفاوت می باشد . راه حل برای این عیب آن است که شدت میدان را با افزایش ولتاژ زیاد نمایید .

    د: آشکار نیست اما هنگامی که قطعه به طور کافی زمین نشده باشد چسبندگی پودر مشکل خواهد داشت . نقاط تماس آویز ها به چنگک را کنترل نمایید . تماس آنها با اکسیده شدن از بین می رود .

    سرعت بسیار کم نشست پودر بر روی قطعه :

    الف : بر عکس عیب قبلی در اینجا  رطوبت نسبی محیط خیلی پایین است . در شرایط خشک ( رطوبت نسبی کمتر از 35 % ) یونیزاسیون خیلی شدید خواهد بود و ذرات خیلی زیاد شارژ می شوند . به همین علت مقدار زیادی نیرو های دافعه بین ذرات وجود دارد به طوریکه نشست پودر بر روی قطعه به سختی انجام می شود .

    ب : چنانچه تنش خیلی زیاد باشد ، پدیده برگشت یونیزاسیون اتفاق خواهد افتاد و در این حالت امکان ندارد که بتوانید پودر بیشتری بر روی قطعه بنشانید .

    ج: چنانچه تنش خیلی کم باشد ، ذرات به اندازه کافی بار دار نشده  و همچنین میدان الکتریکی خیلی ضعیف خواهد بود .

    د: چنانچه شناور سازی پودر در مخزن به شدت انجام شود در این صورت مقدار زیادی هوا به تفنگ اسپری منتقل شده که خود باعث می شود که مقدار پودر کمتری از تفنگ اسپری خارج شود .

    ه : چنانچه سرعت استخراج هوا کافی نباشد ، توده ابر بار دار بین تفنگ اسپری و قطعه ممکن است باعث کند شدن نابهنگام تشکیل لایه پودر بر روی قطعه گردد ، و بدینسان سرعت ته نشست پودر بر روی قطعه کاهش یابد .

    چنانچه سرعت استخراج هوا زیاد باشد ، سرعت نشست پودر بر روی قطعه همچنان نا کافی خواهد بود .

    و: همچنین در مورد  این عیب ، چنانچه قطعه بدرستی زمین نشده باشد  ، این عیب اتفاق می افتد .

    چنانچه هیچ یک از عوامل ذکر شده بالا باعث کم شدن سرعت نشست پودر نیست ، می توان با نزدیک کردن تفنگ اسپری به قطعه و یا با کم کردن سرعت حرکت نقاله  قطعات ، سرعت نشست را بهبود بخشید .

    سرعت نشست پودر بر روی قطعه خیلی زیاد است :

    الف : قبلا خاطر نشان کردیم که رطوبت نسبی بالا باعث بد چسبیدن پودر به قطعه می شود ، و همچنین بر  سرعت نشست پودر بر روی قطعه  نیز اثر می گذارد . زیرا فضای بار دار و بار روی سطح قطعه  کافی نیستند که بتوانند ایجاد دافعه نمایند . افت مقاومت الکتریکی پودر باعث می شود که بار سریع تر حرکت نماید . رطوبت نسبی بالا علاوه بر ایجاد ضخامت زیاد در سطح ورق ،  نیز باعث ایجاد ضخامت زیاد تر از حد معمول در لبه های قطعه می گردد . 

    حد مطلوب رطوبت نسبی بین 40 تا 50 درصد ( در دمای 25 درجه سانتیگراد ) می باشد .

    ب: در مقایسه با عیب قبلی  ، فشار هوا در اینجا  نیز اهمیت دارد . با کم کردن فشار هوا ، خروجی لعاب از تفنگ اسپری کاهش می یابد و در نتیجه باعث کاهش ضخامت لعاب می گردد .

    نهایتا راه حل این عیب ، زیاد کردن فاصله بین تفنگ اسپری و قطعه و یا زیاد کردن سرعت حرکت نقاله می باشد .

     عیوب سطحی :

    سه نوع عیوب سطحی در سیستم پاشش لعاب پودری وجود دارد :برگشت  یونیزاسیون ، سطح موجدار( پوست پرتقالی ) ، و توده برآمده .

برگشت یونیزاسیون :

الف : علت ایجاد این عیب به طور معمول بار دار شدن بیش از حد ذرات لعاب ویا ضخامت زیاد لعاب می باشد . پارامتر های مختلفی در یک سیستم پاشش مستقیما به ایجاد  این عیب  مربوط می شوند : تنش تفنگ اسپری ، فاصله بین تفنگ اسپری و قطعه ، رطوبت نسبی و وجود تعداد  ذرات ریز تر در اثر چرخش مواد در سیستم . ذرات توسط ورق دفع شده و توسط کرونا جذب می گردند . حفره های آتشفشانی در سطح پودر باقی می ماند .ذرات لعاب تازه در این حفره ها نمی توانند بنشینند و حفره ها در سطح پودر باقی می ماند . در طی پخت لعاب حفره ها به طور کامل پر نشده و به شکل نقش ستاره ای و همچنین پوست پرتقالی در سطح قابل مشاهده می باشد . به طور خلاصه علل ایجاد این عیب به شرح زیر می باشد :

1.      ضخامت زیاد لعاب اعمال شده

2.      ولتاژ تفنگ اسپری زیاد است

3.      فاصله تفنگ اسپری با قطعه کم است

4.      رطوبت نسبی محیط کم است

5.      قطعه بدرستی زمین نشده است

6.      مقاومت سطحی لعاب زیاد است

  ب : نه تنها برگشت  یونیزاسیون  می تواند باعث موج دار شدن سطح گردد بلکه پاشش  متغییر ابر پودر لعاب در طی اعمال لعاب می تواند دلیل ایجاد این عیب باشد .

این پاشش متغیر لعاب می تواند به خاطر بد شناور بودن لعاب و یا مربوط به خاصیت سیالیت کم لعاب باشد . احتمال دیگری که باعث پاشش نا متعارف پودر از تفنگ اسپری می شود ، این است که در جاهایی از  لوله انتقال پودر به تفنگ اسپری بریدگی ایجاد شده باشد . تفنگ اسپری با شکسته شدن  و یا  مفقود شدن تیغه منحرف کننده و یا خارج شدن الکترود کرونا از مرکز تفنگ نیز می تواند معیوب شود .

ج: عیب توده برجسته لعاب اکثرا در اثر اگلومره شدن و چسبیدن به بالای تیغه منحرف کننده تفنگ اسپری ایجاد می شود . هر چند وقت  این آگلومره ها بر روی قطعه پاشش می شوند . برای از بین بردن این عیب باید تیغه های منحرف کننده را با استفاده از دمیدن هوا تمیز نمود . طبعا بهتر است که از ایجاد اگلومره جلوگیری نمود ، برای این کار لازم است که رطوبت و روغن هوای مصرفی و همچنین لعاب های چرخش شده در سیستم را کنترل نمایید زیرا ذرات ریز می توانند تشکیل اگلومره دهند . همچنین باید در هنگام جابجایی قطعات به زنجیر مربوط به کوره دقت لازم شود . با جابجایی نادرست قطعات پودر از چنگک آویز قطعه کنده شده و بر روی سطح پودر می ریزد .

اختلاف رنگ در قطعات مشابه :

اختلاف رنگ در قطعات اکثرا مربوط به اختلاف ضخامت لعاب پوشش داده شده می شود . این اختلاف ضخامت می تواند در اثر تنظیم نادرست تفنگ اسپری ، که می تواند باعث پاشش متغییر پودر بر روی قطعه و یا ایجاد برگشت یونیزاسیون گردد ، صورت گیرد . در جاهایی که پدیده برگشت یونیزاسیون اتفاق می افتد ، بیشتر علائمی تیره تر و به شکل ستاره می بینیم .

همچنین مشکل نفوذ لعاب بخصوص در قطعات پیچیده و یا تو گود  ایجاد مزاحمت می کند . در نواحی گود قطعه ، باید بر اثر قفس فاراده غلبه کنیم . این اثر دریک فضای تو گود و مجزا که خطوط میدان الکتریکی نمی توانند وارد آن شوند اتفاق می افتد و بنابراین  ذرات لعاب  به این ناحیه از قطعه  انتقال نمی یابند . از طرف دیگر خطوط میدان در لبه ها متمرکز هستند . ( شکل 4 )  این نواحی را باید با وارد کردن تفنگ اسپری با الکترود کرونا در داخل گودی قطعه پوشش داد .

خطر بزرگی وجود دارد که تفنگ اسپری خیلی نزدیک به سطح  قطعه شده و  باعث ایجاد برگشت یونیزاسیون شدید گردد با استفاده از شکل و طرح مناسب  تیغه های منحرف کننده می توان به تدریج بر این مشکل غلبه نمود .این نواحی باید با نیروهای ایرو دینامیکی  پوشش شوند و پودر باید بیشتر با قدرت چسبندگی که دارد به قطعه بچسبد نه از طریق اثر الکترواستاتیک . چنانچه قدرت نفوذ پودر به اندازه کافی نباشد ، لعاب در گوشه های قطعه می سوزد زیرا ضخامت لعاب در گوشه ها کم خواهد بود . یک اختلاف رنگ به علات اختلاف ضخامت مشهود خواهد بود . 

 تغییر رنگ در طی تولید :

تغییر رنگ در طی پروسه طولانی تولید می تواند در اثر متغیر بودن پارامتر های کابین اسپری و یا پودر باشد . چنانچه سرعت نشست پودر در طی زمان  ثابت نباشد ( مثلا با تغییر شرایط آب و هوایی ) با تغییر در ضخامت لعاب ، تغیر رنگ صورت می گیرد

همچنین تغییر در فشار هوا می تواند باعث تغییر رنگ شود . فشار بیشتر هوا رنگ لعاب را روشن تر  می کند . محصوصا در مورد رنگ های تیره . چنانچه مقدار ذرات ریز تر افزایش یابد همین اثر نیز ظاهر خواهد شد . با تغیر در سرعت استخراج لعاب برگشتی تغییر رنگ نیز می تواند صورت گیرد .

نهایتا افتراق ذرات پودر لعاب می تواند ایجاد اختلاف در رنگ نماید .چنانچه در سرعت نشست اجزاء تشکیل دهنده پودر اختلاف شدید وجود داشته باشد افتراق ذرات پودر صورت گرفته و در نهایت ایجاد اختلاف در رنگ می شود . پودر لعاب از لعاب های متفاوت و یا از لعاب های متفاوت و رنگ تشکیل شده باشد و بالاخره چنانچه نسبت ترکیب رنگ و لعاب عوض شده باشد ، تغییر رنگ صورت خواهد گرفت .

 مزایای استفاده از لعاب الکترواستاتیک پودری در مقایسه با لعاب های متداول

این فرایند دارای مزایای زیادی است اما هزینه سرمایه گذاری بالایی دارد . چنانچه پیاده سازی این سیستم برای لعابکار ارزشمند است لازم است که محاسبات مربوط به هزینه های اقتصادی صورت گیرد .

کیفیت :

خصوصیات کاربردی منحصر به فرد لعاب های پودری  محصولی فراهم می آورد که سطح لعاب آن بسیار هماهنگ و یکدست بدون عیوب سظحی می باشد . این نوع لعاب بسیار بادوام و محکم بوده و دارای کیفیت بالایی می باشد .به طور کلی خواص فیزیکی و شیمیایی لعاب های پودری از جمله  مقاومت در برابر ضربه ، انعطاف پذیری و مقاومت در برابر خوردگی ، در مقایسه با لعاب های مایع بهتر  است . قطعات لعاب کاری شده به روش پودری در مقابل آسیب دیدگی در حین حمل و نقل و شرایط کاری نرمال مقاوم می باشند . در خیلی از موارد سازنده کالا اعلان " لعاب کاری شده به روش پودری " را جهت نشان دادن کیفیت بالای محصول تبلیغ می نماید .

 جنبه اقتصادی :

پوشش های لعاب  پودری در مقایسه با لعاب های مایع از نظر صرفه جویی در انرژی ، نیروی کارگری ، مواد ، دفع فاضلاب و راندمان کلی خط تولید مقرون به صرفه می باشند . فایده  این نوع لعاب ها برای تولید کننده و مصرف کننده کالا ، پوششی است با کیفیت بسیار بالا با هزینه قابل قبول .

حفظ محیط زیست :

امروزه حفظ محیط زیست برای حکومت ها و مردم بسیار اهمیت دارد  .بر خلاف اغلب واحد های لعابکاری به روش تر  ، لعاب کاری به روش پودر موافق قوانین محیط زیست  می باشد .

مزایای این روش را به طبقات مختلف می توان تقسیم نمود .

الف : محصول آماده کاربرد می باشد .

  • نیازی به آماده سازی و سایش ندارد .
  • نیازی به مواد افزودنی ندارد .
  • بدون پسماند و فاضلاب است
  • بدون منبع ایجاد خطا در طی آماده سازی

ب: فرایند بر اساس میدان الکتریکی کار می کند .

  • مواد داخل کابین اسپری را می توان جمع آوری نمود .
  • تولید بیشتر با استفاده از روش تمام اتوماتیک .
  • راندمان تولید بالا : تقریبا 100% قابل گردش
  • از آنجایی که لعاب به صورت پودر است نیازی به خشک کن ندارد .

ج : کیفیت سطح محصول نهایی عالی است

  • بخاطر این که قطعات پس از لعابکاری مستقیما به نقاله کوره پخت انتقال می یابند، هیچگونه آلودگی گرد و خاک بر روی آن نمی نشیند .
  •   دارای سطح بسیار صاف و ضخامت ثابت است
  • پوشش کامل لعاب در لبه های .....
  • دوباره کاری کمتر و بنابراین افزایش ضخامت لعاب نخواهید داشت
  • ساختار حبابی ، منظم و ثابت است

د: بدون نیاز به شستشو و آماده سازی قطعات

  • نیازی به مواد شوینده و چربی گیر ندارید .
  • نیازی به اسید شویی قطعات نمی باشد .
  • نیازی به خنثی سازی نمی باشد .
  • بدون فاضلاب

ه: افزایش میزان تولید

  • کم تر بودن زمان پخت در مقایسه با لعاب های تر( تقریبا نصف )

بهتر است جهت پخت قطعات لعابکاری شده به این روش از کوره های پیوسته استفاده شود . 

  • خانواده سیلیس
سيليس داراى فرمول عمومى Sio2 مى باشد.مهمترين کانى هاى سيليس از نظر وجود فراوانى در طبيعت عبارت است از :
1- کوارتز
2- ترى ديميت
3- کريستوباليت
4- کالسدوان
5- اوپال يا سيليس آبدار
کانى هاى کالسدوان واوپال سيليس هايى هستند که در درجات حرارت پايين تشکيل مى شوند ولى ساير انواع سيليس خاص سنگ هاى آذرين درونى وبيرونى بوده ودر حرارت بالا تشکيل شده اند.
مطالعه تغييرات انواع سيليس خالص در کوره ودر حرارت هاى مختلف نشان مى دهد که کوراتز آلفا (Quartz a) در حرارت 537 درجه سانتيگراد به کوراتز بتا و در 867 درجه سانتى گراد تبديل به تريديميت ودر حرارت بالاتر از 1470 درجه به کريستوباليت تبديل مى شود.
- کاربرد و موارد مصرف سیلیس:
مهمترين کاربرد انواع مختلف سيليس در صنعت وغيره عبارتند از :
1-شيشه سازى ،بطور کلى ساختمان شيشه ترکيبى است از سيليس با اکسيدهاى مختلف ديگر که هر يک با درصدى مشخص ترکيب شيشه را بوجود مى آورند
2- صنايع ريخته گرى- در صنايع ريخته گرى وقالب ريزى از سيليس مقاوم بوده وتا درجات حرارت بالا (1700) ذوب نمى شود استفاده مى نمايند.
3- تصفيه آب- مصرف ديگر ماسه هاى سيليسى براى تصفيه آب است
4- ماسه پاشى(sand blaste)
5-پشم شيشه – در تهيه پشم شيشه نيز ماسه سيليسى را با فلدسپات و دولوميت به نسبت هاى مختلف وفرمول هاى معين ترکيب نموده وپشم شيشه تهيه مى نمايند
6- چينى وکاشى سازى
7- ذوب آهن
8- در ساختمان
9- کوارتز ،در جواهرسازى به عنوان سنگ هاى قيمتى وزينتى به مصرف مى رسند.
ذيلاً خلاصه اياز اختصاصات هر يک از کانى هاى گروه سيليس آورده شده است.
1- کوارتز (Quartz)-
فرمول آن مثل ساير کانيهاى خانواده سيليس Sio2 مى باشد.
در حالت خلوص بى رنگ ولى اغلب به رنگ هاى زرد،بنفش ،آبى ،خاکسترى وغيره نيز ديده مى شود،سختى کوارتز 7 و وزن مخصوص آن 6/2 است.
اشکال مختلف کوارتز را نسبت به تغيير درجه حرارت مى توان به صورت زير نشان داد
کوارتز آلفا 573 کوارتز بتا 867 تريديميت 1470 کريستوباليت 1710 مذاب
- مشخصات میکروسکوپی:
کانى کوارتز در زير ميکروسکوپ در زير ميکروسکوپ وبا نور عادى يعنى نور غير پلاريزه حالت بى رنگ دارد وهيچگونه اثر ونشانه تجزيه وآلتراسيون در سطح کانى ديده نمى شود.اين يکى از فرق هاى مهمى است که با کانى هاى فلدسپات دارد چون کانى هاى فلدسپات بيشتر در سطوح خود حالت آلتراسيون را نشان مى دهند.
در نور پلاريزه ،بى رفرنژانس (Birefringerce) يا دو شکستگى ضعيفى دارد که به رنگ هاى خاکسترى روشن تا سفيد ديده مى شود.
مقاطعى از کوارتز که در امتداد و موازى با محور C آن تهيه شده باشد ،خاموشى مستقيم دارد.در موارديکه تکتونيزه شده باشد داراى خاموشى موجى خواهد بود
- محل تشکیل و پیدایش کوارتز:
کانى کوارتز در طبيعت بطور وفور وزياد تشکيل شده است.
در نواحى تکتونيزه بصورت رگه هايى که در نتيجه نفوذ گازهاى سيليسى حاصل از ماگما درزها وشکاف سنگها تشکيل شده اند مى توان مشاهده نمود.
- انواع کوارتز:
1-در کوهى يا کوارتز بى رنگ وشفاف وخالص
2-آمتسيت (Amethyste) يا کوارتز بنفش که به علت وجود مقدارى اکسيد منگنز ،به رنگ بنفش در آمده
3-کوارتز دودى که حاوى مقدارى مواد راديواکتيو رنگ قهوه اى تقريباً تيره مى باشد
4-کوارتز زرد ونارنجى که حاوى جزئى از اکسيدهاى آهن است.
5-گيسوى ونوس که مقدارى کانى روتيل در داخل آن ديده مى شود
- مهمترین موارد مصرف و کاربرد کوارتز به شرح زیر است:
1- کوارتز متبلور در جواهرسازى به عنوان سنگ قيمتى زينتى به کار مى رود
2- به علت اينکه نور ماوراء بنفش را از خود عبور مى دهد براى ساختن عدسى ميکروسکوپ از آن استفاده مى نمايند.
3- به علت وجود خاصيت پيزوالکتريسيته از آن در صنعت راديو وفرستنده وگيرنده استفاده مى نمايند.
2- تریدیمیت (Tridimite):
تريديميت از کوارتزهاى ميکروکريستالين است که در سيستم اورتورمبيک متبلور مى گردد
تريديميت مخصوص سنگ هاى آذرين بيرونى مانند ابسيدين ها ،ريوليت ها وآندزيت ها
3- کریستوبالیت:
نمونه ديگرى از کوارتزهاى ميکروکريستالين بوده ودر سيستم کواردکراتيک متبلور مى شود
محل پيدايش کريستوباليت نيز بيشتر حفرات سنگ هاى آذرين بيرونى است
4- کالسدوان (Calcedoin):
اين کانى کريپتوکريستالين يا مخفى بلور مى باشد.فرمول ومشخصات مشابه کوارتز دارد. در ظاهر شکل هندسى ندارد ولى بصورت توده هاى فيبرى،قلوه اى وپستانکى يافت مى شود.
- محل پیدایش:
کانى کالسدوان بيشتر در حفره هاى سنگ هاى آذرين همراه با کوارتز و اوپال وزئوليت هاى يافت مى شود
5- اوپال (Opale):
اوپال سيليس آبدار ،به فرمول (Si2o,nH2o)ديده مى شود.
اوپال اصيل از جمله سنگ هاى قيمتى وزينتى به حساب مى آيد.
کوارتز


فرآوری مواد معدنی و سیلیس

گروه تولیدی و بازرگانی آریا کاوان در واحد خردایش و فرآوری مواد معدنی خود واقع در شهرستان تربت حیدریه دارای انواع سنگ شکن های فکی ، بال میل و رادمیل و انواع آسیابهای غلطکی و سیکلون های هوایی و کوره ی خشک کن دوار بوده و آمادگی دارد انواع کانی ها و سنگهای مورد نظر را در این واحد خردایش ، دانه بندی و  بسته بندی نماید.

ضمنا این گروه دارای معادن غنی سنگ سیلیس ، بنتونیت ، فلدسپات ، فلورین ،تالک ، باریت ، کربنات کلسیم ، کائولین (کائولن) و ... بوده و توانایی تولید ماسه سیلیسی ، پودر سیلیس ، میکروسیلیس و انواع پودرهای میکرونیزه در مش های مختلف تا مش 600 را دارا میباشد.

بعلاوه این شرکت آمادگی دارد که کلوخه سیلیس بصورت قلوه سنگ بدون آسیاب را نیز تحویل نماید.

در ذیل جدول آنالیز شیمیایی سنگ سیلیس پرذخیره ترین معدن این شرکت که از انواع کوارتزیت می باشد حاصل از تعداد بیش از 8 آزمایش شیمیایی ، رادیوئی (XR ) و با اشعه ، جهت آگاهی آورده شده است .

1.     SiO2 – سیلیس – بیش از 98 درصد

2.     Al2O3 – آلومینیوم – بین 0.2 تا 1.0 درصد

3.     Fe2O3 – آهن – بین 0.24 تا 0.4 درصد

4.     MgO – منیزیم – بین صفر تا 0.01 درصد

5.     CaO – آهک – بین 0.02 تا 0.1 درصد

6.     P2O5 – فسفر – بین 0.01 تا 0.03 درصد

7.     Na2O – سدیم – بین 0.04 تا 0.06 درصد

8.     K2O – پتاسیم – بین 0.07 تا 0.2 درصد

9.     MnO – منگنز – بین صفر تا 0.005 درصد

10.      TiO2 – تیتانیوم – بین صفر تا 0.05 درصد

11.      L.O.I  مواد زائد – کمتر از 0.3 درصد

 

بعلاوه به آگاهی میرسد سیلیس فوق الذکر جهت صنایع تولید شیشه های خاص ، چینی ، لعاب ، ریخته گری ، سند بلاست ، تولید لوله های فایبر گلاس ، فیلر ، سرامیک ، رنگ ، سیمان ، بتن ، لاستیک ، الکترود ، تصفیه آب و بسیاری صنایع دیگر کاربرد دارد.

مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm



مقدمه
سفالگری از جمله باستانی ترین هنرهای بشری و در واقع سرمنشاء هنرتولید کاشی و سرامیک که نخستین آثار این هنر در ایران به حدود 10هزار سال قبل از میلاد می رسد که به صورت گل نپخته بوده و آثار اولینکوره های پخت سفال به حدود 6000 سال قبل از میلاد بر می گردد .كاشي وسراميك از محصولات عمده خاك رس و سفال مي باشند كاشي هاي سراميكي سطوح مكان هاي بهداشتي در داخل منازل و همچنين بيماريستانهاي را به صورت فراگير در بر مي گيرند امروزه به علت تنوع طرح و اندازه از آنها در ساير فضاهاي عمومي و خصوصي استفاده مي كنند و به علت تنوع در مقاوت لعاب در محيط هاي شيميايي مختلف و فضاهايي مانند كارخانجات داراي محيط شيميايي و يا آزمايشگاه ها ، كاشي تنها مصالح مورد مصرف مي باشد . سراميك ها ممكن است لعاب دار و يا بدون لعاب باشند . لعاب كاشي ها در انوع مختلف در دسترس هستند لعاب مات ، نيمه براق ، براق ، سفيد يا رنگي وگلدار ، همچنين خشت كاشي نيز در ابعاد ، اشكال متنوع داراي سطحي صاف يا بر جسته ، زبر يا طرحدار مي باشد كه بر حسب مورد ومحل مصرف انتخاب مي شوند . خشك كاشي را كه به آن بسيكوئيت مي گويند به كمك لعاب مورد نظر اندود مي كنند و اين لعاب به صورت گرد مخلوط شده در آب به صورت معلق ( سوسپانسيون ) مي باشد اندود مي كنند .خشت آماده شده وارد كوره پيش پخت و سپس كوره اصلي مي شود و پس از پخت درجه بندي و بسته بندي مي گردد . درجه بندي كاشي ها بر اساس كيفيت آن ، در ابعاد خشمك و لعاب كاري تعيين مي گردد . كاشي بايد داراي لبه هاي قائم ، ابعاد دقيق و لعاب يكنواخت و بدون پريدگي و خال باشد كاشي هاي لعابي با ضخامت 4 تا 12 ميليمتر بر حسب مكان مورد مصرف تهيه مي گردند . نوعي از اين كاشي ها كه سطح زبر تري دارند منحصرا براي كف استفاده مي شوند سراميك هاي موزائيكي نيز نوعي از سراميك ها هستند كه از قطعاتي با شكل هندسي و كوچك كه به صورت شبكه اي بر روي ورقه اي از كاغذ گراف مخصوص در كنار هم قرار گرفته اند ، تشكيل مي شوند . اين سراميك ها روي بستري از ملات قرار مي گيرند و پس از گرفتن ملات ، روي آن را با آب خيس مي كنند تا كاغذ آن جدا شود وسپس با دوغاب دور آنها را پر مي كنند . به طور كلي در مورد كاشي و سراميك بايد مندرجات استاندارد شماره 25 ايران رعايت شود .



بخش اول کاشی
  کاشی
کاشی به قطعه سنگی مصنوعی گفته می‌شود که طول و عرض آن مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر است، و یک روی آن دارای سطحی شیشه‌ای بوده و کاملاّ صاف و صیقلی می‌باشد.کاشی محصولات سفالین و سرامیکی است که در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه‌ای دارد مانند حمام‌ها، توالت‌ها، آشپزخانه‌ها و آب ريزگاه‌هاي عمومي و غيره[۱]. کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می‌رود.
مواد تشکیل‌ دهنده
يک قطعه كاشی از دو قسمت تشكيل شده‌است: ۱- قطعه سفالی كه قسمت اصلی و استخوان‌بندی كاشی را تشكيل می‌دهد.
۲- لعاب روی آن كه ماده‌ای است شيشه‌ای و قسمت رويی آن را تشكيل می‌دهد.
يكی از مهم‌ترين عوامل در صنعت كاشی سازی آن است كه اين دو ماده را طوری انتخاب كنند كه ضريب انبساط آنها مساوی باشد.
 
تعريف لعاب:
لعاب درنتيجه ذوب كردن مخلوطي ازسيليكات ها دردماي مختلف به وجودمي آيد. اتمهاي بعضي ازاين موادمذاب كه
گرانروي آنها نسبتا زيادبوده،يعني اصطكاك داخلي آنهاشديداست،درحين انجمادنمي تواند مجددا نظم كامل بگيرند،بطوريكه
امكان تشكيل جوانه بلور نمي يابند ودراين صورت همان حالت شيشه اي (بي شكل) خودراحفظ مي كنند.تفاوت بين بلورها
وشيشه ها،درچگونگي تشكيل شبكه فضايي آنهاست.يونهاي موادبلوري،تشكيل شبكه فضايي منظم بلوري مي دهد،درصورتيكه
درشيشه (لعاب) اين يونها نظم كافي حاصل نمي كندودرنتيجه شبكه اي نامنظم تشكيل مي دهد.
لعاب پوشش شيشه اي است كه به منظورايجادويژگيهايي ازقبيل:زيبايي،نفوذپذيري دربرابررطوبت و…. درسطح بدنه هاي
سراميكي ومورداستفاده قرارمي گيرد.لعابها داراي ويژگيهاي مهم زيرمي باشند.
1-     لعابهادرمقابل موادشيميايي باPH اسيدي وقليايي مقاوم هستند.
2-     وجودلعاب،مقاومت به خراشيدگي سراميكها راافزايش مي دهد.
3-     لعابها،مقاومت گرمايي نسبتا مناسبي دارند.
فريت
فريت بخش بزرگي ازهرسري مخلوط لعاب راتشكيل مي دهد.فريت معمولا يك تركيب سراميكي است كه پس ازذوب،سردشده وبه تكه هاي شيشه اي تبديل مي گردد.
لعاب فريت شده بهترازلعاب خام قابل استفاده است و  درنتيجه با دقت بيشتري مي شودآن رابراي ظروف طراحي كرد.چون لعاب فريت شده،مقدارزيادي ازگازهاي نامطلوبي كه بعضي ازمواداوليه درموقع پخت آزاد مي كند،بوسيله پيش ازذوب خارج كرده است،ايجادحباب نكرده وبرروي بيسكويت سراميك،ناصافي ايجاد نمي كند.همچنين عمل فريت كردن باعث كاهش انقباض لعاب درهنگام خشك شدن مي شود.
توليد لعاب فريت معمولا به دوروش رايج انجام مي شود:
1-     Batching.
2-     Continuous.
درروش نخست مواداوليه درداخل كوره دوارريخته وباحرارت معادل 1500درجه سانتيگراد طي چهارساعت ذوب مي شود.درطي اين زمان كوره هرچندمرتبه خلاف ويا جهت عقربه هاي ساعت چرخيده مي شود تاعمل اختلاط به خوبي صورت گيردمجراي ورودي وخروجي يكي بوده وموادمذاب ازهمان مجراي ورودي مواداوليه تخليه مي شود.
اين كوره ها نيازبه كنترل چنداني ندارند.مهمترين فاكتوركنترل كننده دراين كوره ها،دما          مي باشد.كه توسط دوربين پيرومترصورت مي گيرد.
درروش پيوسته،باتوجه به اهميت كوره،كليه فرآيندهاي توليدازمرحله انبارومواداوليه درسيلوتا توليدنهايي بصورت تمام اتوماتيك انجام شد.مي توان ازاتاق كنترل،كليه فرآيندها رادرنظرگرفت. خصوصيت اين كوره ها،جريان مداوم وپيوسته مواداوليه طبق وزن لازم وخروج مداوم مذاب ازاين كوره مي باشد.درنتيجه نيازتجهيزات وكنترلهايي داريم كه بتواند چنين فرآيندي راهدايت ومهيا نمايد.
به طوركلي مي توان اين روش ساخت رابه 4مرحله تقسيم نمود:
الف – انبارمواداوليه
ب- مخلوط كردن و آماده فرمول فريت (ميكسر).
ج- گداخت مواداوليه براي توليدفريت(كوره ذوب).
د- خنك كردن مذاب وبسته بندي.
الف) انبارمواداوليه
درچنين كارخانه اي انباررامي توان دونوع درنظرگرفت.
الف- انبارطولاني مدت: براي نگهداري مواداوليه بيش ازيك ماه مي باشد.
ب- انبارموقت: سيلوها كه براي نگهداري مواداوليه درهنگام فرآيندپخت مورداستفاده قرارمي گيرد.
دراين بخش،هدف انتقال مواداوليه به سيلوها،ابتداي خط توليد فريت مي باشد.مواداوليه اي كه وارد كارخانه مي شودمي توانندبصورت فله يابسته بندي انبارشوند،وليكن رطوبت نسبي انبارمواداوليه نبايد از5/0% تجاوزكند.موادفله اي نيازبه عمليات خاصي قبل ازانتقال ندارد،ولي موادداخل بسته بندي كيسه بايدخارج شوند.اين كارمي توانددستي وياتوسط ماشين مخصوص صورت گيرد.
سيستم انتقال به داخل سيلوها معمولا توسط هواي فشرده انجام مي شود.همچنين قبل ازورود مواداوليه به سيلوها مي توان،غربالهاي خاصي راجهت كنترل بهتردانه بندي مواداوليه درنظرگرفت.
سيلوها انباره هاي ذخيره مواداوليه جامدمي باشندكه فلزي مي باشند.هرسيلو مي تواندشامل تجهيزات همزن الكترومكانيكي،(auger)، دريچه هاي تخليه مكانيكي ونيوماتيكي نازل خروجي هوا وابزارآلات دقيق وابسته نظيرسطح سنج(Level gage)باشد.ظرفيت سيلوها بايد طوري انتخاب شودكه جريان يكنواخت مواداوليه دچاراختلال نشودوروندتوليددچارنقص نگردد.معمولا ظرفيت سيلوهارا2برابر ظرفيت توليدي روزانه درنظرمي گيرند.
انواع مختلف آزمايشهاي لعاب:
تنشهاي به وجود آمده دربدنه ولعاب دليل وعيب اصلي براي پيدايش ترك وبريدگي لعاب است.بخشي ازنقص هادرموقع پخت ياسردشدن قطعات وقسمت ديگرآن درطي زمان وپس ازانباركردن يابعدازاينكه بدست مصرف كننده مي رسدخودرا ظاهرمي كند.
بطوركلي براي پيش گيري ازنقص ها يا تشخيص نوع عيب هاي به وجودآمده بايدآزمايشهايي برروي موادخام ايجادبگيردكه درزيرمهمترين آنها به طوراختصارآورده مي شود.
تشخيص نوع ترك:
قديمي ترين روش تشخيص نوع تنش،محاسبه تعدادواندازه ترك هاي بوجودآمده درسطح بدنه است.ترك هاي ريز مشبك (توري شكل) كه درموقع سردشدن يا بعدا به وجود مي آينددليل تنش زيادي مابين بدنه ولعاب است وآنها به علت انقباض شديد لعاب توليد مي شوند.يعني دراين حالت انبساط حرارتي لعاب به مراتب بزرگتر ازانبساط حرارتي بدنه است. ترك هاي موئيني كه به دليل تنس كمتري به وجودمي آيد(اغلب بعد از گذشت يك روز) اغلب ترك هاي بزرگتري هستندوتشكيل يك توريا شبكه غيريكنواختي درسطح مي دهد.
اگرانبساط حرارتي لعاب خيلي كم باشد،لعاب به صورت تكه يا پوسته هاي كوچكي ازروي بدنه     مي جهد،به ويژه ازلبه هاي قطعات.ازروش تنش گيري به موقع مي توان تا اندازه اي ازپيش آمد اين نقص ها ممانعت به عمل آورد.بعضي ازاين روشها عبارتنداز:ضربه زدن به لعاب با وسيله سختي،خراش دادن لعاب وبالاخره حرارت دادن وسپس سردكردن سريع لعاب.
براي پيشگيري ازتوليدترك ميتوان مقداري درحدود5الي 12 درصدكوارتزبه لعاب اضافه كردودرصورت احتياج بيشتر به اين ماده بايدزگر لعاب راتغيير دادبه طوري كه انبساط حرارتي كمتري به دست آيد.
شوك حرارتي(سريع سردكردن):
براي تعيين مقاومت لعاب وبدنه درمقابل تغييرات دما،قطعه لعابكاري وپخته شده رادردماي معيني حرارت داده وسپس آن رادرآب سرد20درجه فرومي برند.دماي گرم كردن قطعات فوق از100درجه سانتيگرادشروع وهردفعه پس ازفروبردن آن درآب10درجه به دماي كوره افزوده مي شود.اگرنمونه تا120درجه سانتيگرادرابدون ترك خوردن تحمل كند،دراين صورت ميتوان گفت كه اين لعاب تا 8روز پس ازپخت بدون ترك مقاومت خواهدكرد.اگرتا150درجه سانتيگرادراتحمل كرداين لعاب 3تا4ماه بدون ترك است وهمچنين تحمل آن تا160درجه سانتيگرادبرابرمي شودبا15ماه مقاومت نمونه درمقابل ترك وتحمل 180درجه سانتيگراد2تا3سال وبالاخره تحمل 200درجه سانتيگراد،اين لعاب بطوركلي درمقابل تشكيل وتوليد براي هميشه مقاوم است.
اين آزمايش راميتوان براحتي درهردستگاه خشك كن موجود درآزمايشگاه انجام داد.آبي كه نمونه رادرآن فرومي برندبه علت گرم شدن بهتراست پس ازانجام هرچندآزمايش كنترل كرد،به طوريكه در20درجه سانتيگرادثابت نگهداشته شود.
ترك هاي بسيارريز ونازكي كه توسط چشم بخوبي مشاهده نمي شوند،با فروبردن نمونه درمحمول رنگ،ترك ها بخوبي رويت مي شوند.
آزمايش حلقه تنش
براي اندازه گيري تنش واختلاف تقريبي مقدارآن دربدنه ولعاب طبق شرايط معمولي صنعتي مي توان به ترتيب زيرعمل كرد:
ازموادبدنه حلقه هايي به قطر5سانتيمترتهيه مي شود.ازيك حلقه درحدودنيم تايك سانتي مترآن خارج مي كند.
اين حلقه ها پس ازلعاب كاري (لعاب موردنظربراي همين بدنه) دركوره پخت مي شوند.اگرلعاب انبساط حرارتي كمتري ازبدنه (حلقه) داشته باشد،بنابراين دهانه حلقه قدري بسته وحلقه تنگتر   مي شود.
درصورتيكه لعاب تمايل به ترك خوري داشته باشد حلقه بازترمي شود.
ديلاتومتري:
امروزه براي اندازه گيري انبساط حرارتي موادوقطعات اماده ازدستگاه ديلانومتر استفاده مي شود.اين دستگاه تابعيت تغييرات طول نمونه رانسبت به دماهاي مختلف نشان يا ثبت مي كند.براي نمونه جهت اندازه گيري انبساط حرارتي بستگي به نوع ديلانومتر متفاوت است.اغلب ازبدنه يا لعاب به طورمجزانمونه تهيه مي شود.براي تهيه نمونه ازلعاب ابتدا آنراذوب ودرقالبي              مي ريزند،پس ازانجمادابعادموردنظرتوسط اره الماسه بريده ومجددا جهت تنش گيري حرارت داده ميشود.
انبساط حرارتي لعاب وبدنه به طورمجزا اندازه گيري وسپس بايكديگر مقايسه مي شوند.
لعاب بايدتحت مقداركمتري تنش فشاري برروي بدنه بنشيندتاتشكيل ترك ندهد.
البته ميتوان با اضافه كردن موادي به موادبدنه انبساط حرارتي آنرا قدري افزايش دادكه لعاب برروي بدنه تحت تنش فشاري كافي قرارگيرد.
اندازه گيري انبساط حرارتي اجسام فقط تانقطه تبديل آن كافي است زيراازاين دما به بعدلعاب به فازمايع تبديل مي شود.
تشكيل ترك معمولا درزمان انجمادلعاب ازنقطه تبديل به پايين انجام مي گيرد.دراين محدوده حرارتي بايدلعاب زيرتنش فشاري قرارگيرديعني لعاب بايدداراي ضريب انبساط حرارتي كمتري نسبت به بدنه باشد.امروزه دركليه كارخانجات توليدلعاب وسراميك ازاين دستگاه با اهميت استفاده فراواني مي شود.
روشها وآزمايشهاي گوناگون ديگري براي اندازه گيري تنش لعاب وبدنه وجود داردكه دراينجا بدليل كم اهميت بودن آن،آورده نمي شود.
تورم بدنه وترك لعاب:
تاكنون ازنقصهاي به ويژه توليد ترك وجلوگيري ازآنها صحبت شدكه تااندازه اي مشخص ومعلوم      بوده اند.عيب ديگري وجودداردكه نتيجه آن همچنين تشكيل وتوليدترك درلعاب است ودرباره اين نقص هنوزمجهولاتي وجود دارد.اين عيب تورم بدنه است كه هفته ها يا ماهها بعدازانباركردن يا درحين كاربردقطعات ظاهر مي شودوموجب ترك خوردن لعاب مي گردد.امروزه به اين نتيجه رسيده اندكه تورم بدنه سراميكي درمدت زمانهاي بسيارطولاني دراثرجذب رطوبت محيط است.
اجسام سراميكي لعابكاري رپخته شده به علت داشتن تخلخل ياحفره هاي مختلف ديگري مانندسوراخهاي نيش سوزني يامحل پايه وتكيه گاههايامواضع بدون لعاب وغيره كه اجتناب ناپذيرنيزهستند،رطوبت محيط رابه خودجذب وشروع به تورم مي كنند.تورم بدنه براثرجذب رطوبت محيط،به همان اندازه انبساط حرارتي مسئول توليدترك درلعاب است.براي اندازه گيري ومحاسبه مقدارتورم ازدستگاهي به نام اتوكلاو استفاده مي شود.توسط اين دستگاه با فشاربخارزيادبه طورمصنوعي درقطعات سراميكي تورم ايجاد      مي شود.بدون كاربرداين دستگاه،كنترل دائمي تورم بدنه پخته شده درصنعت بسياروقت گيروغيرممكن به نظرمي رسد.اين آزمايش بسياردقيق است،به طوري كه آزمايش تورم توسط اين دستگاه ومشاهدات ساليانه تورم بدنه هاي پخته شده به حالت عادي هردوبرابرومطابقت دارند.
براي اينكه بتوان بيشترين تورم رابدست آورد(تقريبا90درصد) بايدبابدنه 100ساعت زيرفشار2/0 آتمسفرقرارگيرد،البته همين مقدارتورم راميتوان با5آتوفشاروبه مدت 4ساعت بدست آورد وجسم رادمقابل تورم آزمايش كرد.
تورم بدنه بستگي به دماي پخت داردوهرچه آن بيشترگردداحتمال تشكيل تورم كمتراست.تورم همچنين به نوع موادبدنه بستگي دارد.
افزايش مقداركوارتزدرموادبدنه تورم راقدري كاهش مي دهد.برعكس فلدسپات اثرزيادي برروي ازدياد تورم ودر نتيجه ترك هاي موئين دارد به ويژه دردماهاي بالاتر.آهك اثرزيادي برروي تورم دارد به ويژه تاثيربيشترمي شود،اگرمقداري كوارتز تواما همراه آن بوده ومقدارفلدسپات آن كم باشد،دردماي بالايSK  5a حتي با محتوي بودن مقداري فلدسپات تورم به شدت كاهش دارد.كائولن برروي متورم شدن بدنه بي اثراست.كربنات باريم اثربسيارنامطلوبي برروي متورم شدن موادبدنه داردوتاثيرآن به مراتب بيشترازكربنات كلسيم است.
مقداربسياركمي ديوپسيداثرزيادي برروي تورم زدايي مواددارد.ديوپسيد تشكيل شده ازسيليكات كلسيم منيزيم(2SIO2،Mgo،Cao).
آزمايش سختي لعاب:
ساده ترين روش اندازه گيري سختي لعاب خراش سختي،طبق موس است كه باچسم سخت تري(چاقو) برروي لعاب خراشي داده وسختي آن بطورتجربي با جدول سختي موس مقايسه مي شود.
امكان ديگري براي اندازه گيري سختي وجود داردوان بدين ترتيب است كه ازسطح قطعه لعابكاري شده نمونه اي به قطر10 سانتي مترآماده وآن رادرزيرظرفي به فاصله تقريبا يك متر(بستگي به نوع دستگاه دارد) قرارمي دهند.
درظرف فوق مقداري تقريبا 30 كيلوگرم ماده سختي مانند كوارتز يا كوروند يا كربيدسيليس ريخته و ازسوراخي كه درزيراين ظرف قرارداردموادرابرروي نمونه جاري مي سازند.مدت 15دقيقه موادرابرروي نمونه ريخته وپس ازگذشت اين زمان مقدارافت وزني نمونه راكه براثرسايش انجام گرفته،اندازه گيري كرده ومقايسه ومحاسبه مي كنند.
روش ديگراندازه گيري سختي همان طريق اندازه گيري سختي فلزات است.برروي لعاب توسط الماس دستگاه سختي سنج(سختي ويكرزياراكول) با وزنه مشخصي فشارواردآورده ومقداردهنه فرورفتگي الماس دقيقا اندازه گرفته وباجدولهاي ويژه آن مقايسه ومقدارسختي خوانده مي شود.
البته روشهاي گوناگون اندازه گيري سختي ديگري وجود داردكه اين سه روش بيان شده فوق نسبت به ساير طريقه هاي ديگرارجحيت بيشتري داردومتداولتر است.
تعيين دامنه ذوب – غلظت وتنش سطحي:
دامنه ذوبي يا محدوده ذوبي،اختلاف دمايي است كه بين شروع ذوب وذوب كامل وجوددارد.لعاب با دامنه ذوبي زيادراميتوان درمحدوده حرارتي بيشتري پخت بدون اينكه نقصي درلعاب به وجودآيد.
درصنعت،دامنه حرارتي داراي اهميت زيادي است زيرا يك لعاب براي مثال در1000 درجه سانتيگراد ذوب شده وميتواند به آساني تا 1140درجه راتحمل كندبدون اينكه نقصي مانندتورم درلعاب ياشره كردن ياجوشيدن لعاب به وجود آيد.درضمن بايدمتذكرشدكه درتمام مناطق كره زمين كوره يك دماي يكنواخت وبرابري حكمفرمانيست. هرچه مذاب لعاب غليظ ترباشدبه همان اندازه مي تواند بيشتر درمجاورت دما قرارگيرد.بنابراين مشاهده مي شودكه گرانروي بامحدوده ذوبي يا برعكس با همديگر بستگي داشته واين خودبستگي به فرارواني تركيب شيميايي لعاب دارد.
براي اندازه گيري غلظت (گرانروي) لعاب روشهاي متعدد ومختلفي وجود داردكه چندنوع آن دراينجا به عنوان مثال آورده مي شود.
غلظت رابعضي مواقع با فروبردن گلوله اي پلاتيني درمذاب شيشه يا لعاب اندازه گيري مي كنندكه دراين حالت سرعت فرورفتن ان تعيين ومحاسبه مي شود وآن اندازه اي است براي غلظت لعاب.
اغلب گرانروي درصنعت به اين ترتيب اندازه گيري مي شودكه صفحه اي ازپرسلان يا شيارهايي ناوداني تهيه كرده ولعاب به صورت قرصي دربالاي اين فرورفتگي ها قرارمي گيرد. صفحه پرسلاني همراه باقرص لعاب با زاويه 45درجه داخل كوره قرارمي دهند.پس ازحرارت دادن مقدارطول لعاب جاري شده دراين ناودانها اندازه گيري مي شودواين اندازه اي براي گرانروي است.اين آزمايش مقايسه اي است وخطاهاي فراواني دربردارد.
راحترين وجديدترين وسيله اي كه ميتوان دامنه ذوبي رانسبتا دقيق اندازه گرفت ميكروسكوپ حرارتي است.بااين وسيله ميتوان كليه حالات وفازهاي مختلف ازحالت جامد تا ذوب كامل مانند نقطه زينتر،دماي شروع ذوب،تورم،كشش سطحي وغيره رامشاهده ودرصورت امكان عكس برداري كرد.
ميكروسكوپ حرارتي ازيك كوره تشكيل شده ونمونه درداخل آن قرارمي گيردوحرارت داده  مي شود.دريك طرف دهانه كوره منبع نوراني قراردارد به طوريكه به نمونه نورمي تاباندودرطرف ديگر سايه نمونه برروي صفحه مات يافيلم با بزرگنمايي مشخص مي افتدكه ميتوان بدين طريق حالات مختلف نمونه رادرحين حرارت دادن مشاهده كرد.
براي مقايسه حالات گوناگون نمونه،ابتدا ازآن در20درجه سانتيگرادعكس گرفته مي شود،سپس با افزايش دما درهردرجه مورددلخواه يا فاز بدست آمده مجددا عكسبرداري مي كنند.مثلا در550درجه سانتيگراد كوچكترين حجم نمونه است كه آنرا دماي زينتر ناميده ودردماي 600درجه سانتيگراد آغاز ذوب نمونه ودردماي 800درجه سانتيگراد نمونه به حالت نيم كره كامل تشكيل شده وبالاخره در1000درجه سانتيگراد ذوب كامل انجام مي گيرد.
كشش سطحي درتمام حالتها ونسبتها يك ثابت معتبرنيست،بلكه به شدت تحت تاثيربدنه موادلعاب قراردارد،بنابراين يك لعاب مي تواند درمقابل بدنه اي سراميكي تركننده باشد ودرمقابل بدنه اي ديگر غير تركننده .يك اندازه مشخص وتعيين كننده مقدار تنش سطحي، مقدارزاويه تشكيل دهنده مرزي (يازاويه تماس) بين لعاب وبدنه است.
روش ديگري براي اندازه گيري كشش سطحي ذوب كردن مقدارمعيني لعاب برروي يك صفحه سراميكي است. دراين حالت هرچه سطح بخش شده لعاب وسيعتر وگسترده تر باشد تنش سطحي كمتري داردوهرچه مقدار اين سطح كوچكترباشد كشش سطحي بزرگتراست.
الكلها نيزمي توانند آب بندي باشند زيرا الكل نسبت به آب داراي كشش سطحي كمتري است وبنابراين مي تواندبه راحتي ازروزنه هاي بسيارريز نيش سوزني عبوركند.
براي اندازه گيري وتعيين نفوذ الكل دربدنه نمونه كاملا لعابكاري شده رادرمحلول رنگ شده فروبرده وبه مدت 24 ساعت تحت فشاريك آتمسفرقرارمي گيرد.پس ازگذشت اين مدت ذكرشده نمونه را ازمحلول خارج ومي شكنند.اگرالكل دربدنه نفوذ كرده باشدبه آساني قابل مشاهده واندازه گيري است.
پايداري درمقابل اسيدها وبازها:
براي تعيين پايداري قطعات يا لعاب درمقابل اسيدها وبازها طبق استانداردهاي متداول آزمايش مي شود.
به اين منظور نمونه رادرپارافين گرم شده فروبرده (غيرازسطح لعابكاري شده) سپس اين نمونه رادرظرف محتوي اسيدكلريدريك 3درصدي يا براي آزمايش پايداري درمقابل بازها درمحلول 3درصدي KOH، براي مدت 7روز فرو مي برند.اگردرسطح لعاب علائمي ازخوردگي يا رنگ پريدگي مشاهده شودمي توان طبق استاندارهاي موجود مقايسه ودرجه بندي كرد وپايداري آن رادرمقابل اسيدها وبازهاتعيين كرد.به همين ترتيب مي توان لعاب رادرمقابل محلولهاي شيميايي ديگرآ زمايش كرد.
پايداري درمقابل عوامل محيط
يكي ديگرازآمايشهاي مهمي كه برروي موادسراميكي لعابكاري شده انجام مي شودپايداري يامقاومت اين اجسام درمقابل تغييرات جوي محيط مانند آب باران،گازها وغبارهااست.البته تغييرات دردما به ويژه سرما يا گرماي تابستان اثرزيادي داردكه دراينجا آورده نمي شودودرباره آنها دربسياري ازكتابها واستانداردها بيان گريده است.
تا زمانيكه گازهاي موجوددرمحيط خشك باشندمانندگازSO2 وغيره اثرزيادي برروي لعاب       نمي گذارندولي بمحض وجودرطوبت يا آب،واكنش وخوردگي به شدت شروع وتحت تشكيل اسيديا بازهايي مانندH2SO2،H2SO4،H2CO3 وغيره انجام مي شود.
آزمايشهاي فوري (برروي موادخام لعاب):
براي تعيين مرغوبيت يا تركيب شيميايي مواديكسري ازمايشهاي فوري برروي موادخام انجام مي شودكه درزيرچند نمونه ازآن بيان مي گردد.
سرب درلعاب:
براي اينكه بتوان به فوريت تشخيص دادكه يك قطعه سراميكي با لعاب محتوي با سرب لعابكاري شده است،سطح آنراتوسط اسيدفلوريدريك(HF)خيس مي كنندوبرروي آن چندقطره محلولKJ مي ريزند.لكه هاي زردحاصله نشاندهنده موجوديت سرب درلعاب است.
اكسيد مس،اكسيدكبلت،اكسيدمنگنز: اغلب موادخام اينگونه اكسيدها به علت شباهت ظاهري زيادبايكديگراشتباها تعويض مي شوند.دراين حالت اگرپودرماده نامعلوم توسط ميله Mg يا سيم پلاتيني برروي شعله گرفته شود،درصورت وجوداكسيدمس شعله به رنگ سبز مي شود.
اگرمقداري ازپودرمجهول فوق همراه كمي براكس يا سودا(يك قطره)ذوب شودمنگنز به رنگ بنفش تا قهوه اي وكبالت به رنگ آبي ظاهر مي گردد.
كربنات مس وكربنات نيكل: هردوي اين كربناتها داراي ظاهري مشابه اندوبراي شناسايي آنها مانند فوق عمل مي كنندوكربنات مس برروي شعله ذوب ورنگ سبز مي دهدودرصورت وجود كربنات نيكل بي رنگ مي شود.
اكسيدكروم واكسيدنيكل سبز: تعويض اين دو اكسيدبعلت داشتن ظاهري برابرامكان پذيراست،بنابراين مقداربسياركمي ازاكسيدكروم با قطره اي ازبراكس ذوب ورنگ سبز تيره مي دهدودرصورت وجوداكسيدنيكل برعكس رنگ قهوه اي مشاهده مي شود.
كربنات منيزيم،كربنات باريم،كربنات كلسيم وكربنات استرانسيوم:
مشاهدات سطحي وظاهري نشان داده شده ات كه كربنات منيزيم كلوخه هاي سخت توليد مي كنندكربنات باريم معمولا رنگ روشنتري نسبت به سه كربنات ديگردارد.
اگراسيدكلريدريك برروي پودرنامعلوم فوق ريخته شوددرابتد شروع به جوشيدن مي كندكه دليل وجود كربنات است. سپس اين موادمخلوط شده بااسيدكلريدريك رابرروي شعله گرفته وطبق مشخصات زيرميتوان نوع آنرا مشخص كرد:
رنگ قرمزدرخشنده شديد                       كربنات استرانسيوم
رنگ قرمزآجري                                      كربنات كلسيم
رنگ سبز                                                   كربنات باريم
بدون رنگ وباجرقه                                   كربنات منيزيم
اكسيدها:
موادي كه درساختن لعاب بكارمي روندپس ازديدن حرارت تبديل به اكسيدمي شوند.اكسيديعني تركيب يك فلز با اكسيژن. مثلا وقتي آهن زنگ مي زنددرواقع آهن بااكسيژن تركيب شده است.درلعابسازي آشنايي بااكسيدها بسيارلازم است بدين جهت مابه شرح آنهايي كه درلعابسازي دخالت دارندمي پردازيم:
سيليسSIO2:
 سيليس يا كوارتزيكي ازاكسيدهاي اصلي موجود درلعاب است.مقدارسيليس درلعاب به درجه حرارت لعاب بستگي پيداميكند يعني در درجات پايين مقدارسيليس كم و دردرجات بالا مقدار آن بيشتر مي شود.60% قشرجامد زمين راسيليس تشكيل مي دهد. سيليس ماده اي سخت و بادوام است وكمتر تحت تاثير تغييرات شيميايي قرارمي گيرد وهمين خاصيت آن را براي لعاب سازي مناسب نموده است.لعاب هاي درجات بالا كه سيليس بيشتري دارند نسبت به لعاب هايي كه سيليس كمتري دارند مقاوم ترندوجود مقدارزياد سيليس درتركيبات لعابي هيچ عيبي نداردوفقط نقطه ذوب لعاب رابالا مي برد.
آلوميناAL2O3:
 اگرچه مقدار اين اكسيد درلعاب بسيارناچيز است ولي وجود ان اهميت بسزايي دارد زيرا هم به لعاب غلظت مي بخشد وهم ازمتبلورشدن ان جلوگيري مي كند.
آلومينا ماده ديرگذاري است كه در2040درجه سانتي گرادذوب مي شودبههمين جهت مقدارزيادآن درلعاب ازذوب شدن آن جلوگيري مي كند.هرلعابي كه آلومينانداشته باشددرموقع سردشدن كدرمي شود.آلومينا همچنين دوام وسختي لعاب رازيادمي كند.
اكسيدسديمNA2O:
اكسيدسديم فلاكسي قوي بشمارمي رودودرلعاب هاي ديرگداز وزودگدازسهم مهمي دارد.لعاب هايي كه اكسيدسديم دارندمي توانندتحت تاثيراكسيدهاي رنگ كننده رنگ هاي جالبي رابه وجود بياورند.مثلا رنگ فيروزه اي از اضافه نمودن اكسيدمس به لعاب سديم داربوجودمي آيد.ضريب انبساط سديم زياداست وباعث مي شودكه لعاب ترك بخورد.عيب ديگر لعاب سديم دراين است كه نرم وقابل خراشيدن بوده ودراسيدحل شده ودرمجاورت هوانيز تجزيه مي شود.بسياري ازشاهكارهاي سفالي ايران بعلت عوامل اخيرازبين رفته اند.منابع سديم اغلب درآن محلولندوتنها فلدسپات هايي كه سوددارنددرآب غيرمحلول مي باشند.
اكسيد پتاسيمK2O:
وجوداكسيدپتاسيم درلعاب هماننداكسيدسديم بوده ولي ضريب انبساط آن كمترازضريب انبساط سديم است.اكسيدمنگنز درلعاب پتاسيم داربنفش متمايل به آبي ودرلعاب سديم داربنفش متمايل به قرمز به وجودمي آورد.
اكسيدسربPbO:
اكسيد سرب يكي ازفلاكس هاي قوي بشمار مي رود ودربيشتر نقاط دنيا ازآن استفاده مي شود.نقطه ذوب اين اكسيدپائين است ودرحدود886 درجه سانتيگراد مي باشد. اكسيدهاي رنگ كننده درلعابهايي كه اكسيدسرب دارندرنگ هاي شفاف ومتنوعي رابوجودمي آورند.ضريب انبساط سرب كم است وبابيشترسفال ها سازگار مي باشد.
ولي اكسيدسرب صرف نظرازمزاياي فوق عيوبي نيزدارد.مثلابايد درمحيط اكسيداسيون حرارت ببيند(كوره اي كه درداخل آن جريان هواوجودداردمانند كوره هاي سنتي) واگر با دود يا شعله تماس حاصل كندسياه مي شود(محيط ريداكسيون يا احياء). لعاب هاي سربي همچنين دردرجه حرارت هاي بالاتراز1200درجه فرارميشوندوبه همين جهت در درجات بالا آنرابكارنمي برندوبه جاي آن ازموادديگري استفاده مي كنند.
يكي ازعيوب ديگر ان سمي بودن آن است زيرا سرب به معده وروده ها واردشده وجذب خون مي شود.اگردست بريدگي داشته باشد ازآنجا واردبدن مي شود.معالجه سميت هاي ناشي ازسرب كاري مشكل است .درقرن گذشته درانگلستان راجه به اين موضوع قوانيني وضع شدومسئله استعمال اكسيدهاي سرب درلعابسازي طرف توجه قرارگرفت. سميت ازسرب يك مسئله جدي است وآنرانبايد دست كم گرفت. ازريختن كوچكترين ذره آن به داخل غذا يا آلوده شدن سيگار به آن بايدجلوگيري كرد. ازپاشيدن آن به وسيله پمپ برروي ظرف نيز بايد خوداري كرد.سرب بتدريج دربدن جمع مي شودوعوارض خطرناكي رابوجودمي آورد.ولي لعاب سربي اگر فريت شود كاربا آن ندارد.
ظروفي كه بالعاب سربي لعاب داده شده اندتحت تاثيراسيدهاي ضعيفي كه درگوجه فرنگي،سركه وآب ميوه جات وجوداردمقداري از سرب آن به صورت محلول درمي آيدالبته مقدارآن ناچيز است ولي اگرروزانه بطورمرتب ازآنها استفاده شود مقدارسرب دربدن افزايش مي يابدومسموميت ايجاد مي كندوبراي اينكه سميت لعاب رابه حداقل برسانيم بايد نسبت مولكولي سيليس به سرب راسه به يك بگيريم وهمچنين درلعاب سربي بايد اكسيدهاي گروه RO وR2O وجودداشته وآلومينانيزتا حدممكن درآن زيادباشدوحرارت رانيزبايدبه بالاتراز1050رساند.لعاب هاي سربي اگردركوره هاي برقي پخته شده باشندبيشترازلعاب هايي كه دركوره هاي نفتي پخته شده انددراسيدها محلولند.هرقدرضخامت لعاب بيشترباشد خاصيت محلول بودن آن بيشتر مي شود.وجوداكسيدمس درلعاب اين خاصيت را افزايش مي دهدوازآنها نبايدبراي ظروف غذاخوري استفاده كرد.درآمريكا نيزراجع به لعاب هاي سربي قوانيني وضع شده است.
1- تركيبات سربي نظيرسرب سفيد،سرنج وسرب زرد(ليتاژ) سمي هستندوبايدبااحتياط با آنها روبروشد.
2- بجاي استفاده ازاكسيدسرب درلعاب بايد ازسيليكات سرب كه سميت ندارداستفاده كرد.
3-   خوردن وآشاميدن درظروف لعابي سربي كه نقطه ذوب آن پائين است خطرناك است.
4- لعاب هاي سربي كه آلومينا وسيليس بحد كافي دارندوهمچنين حاوي اكسيدهاي مختلف مي باشندخالي ازخطرند.
اكسيد كلسيمCaO:
بيشترلعاب ها اكسيد كلسيم دارند.نقطه ذوب اكسيدكلسيم 2572درجه مي باشدودرلعاب هاي درجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي دارد.وجود كلسيم درلعاب باعث ازدياد دوام آن مي شود.اكسيدكلسيم روي رنگ ها تاثيرمهمي ندارد.كلسيم اگردرلعاب سربي به كار رود استحكام آنرا زيادميكند ولي ازيادمقداردرصدآن درلعاب باعث ماتي وزيري مي شود.
اكسيدباريمBaO:
عمل اكسيد باريم وكلسيم درلعاب شبيه به هم اند.باريم دردرجه حرارت هاي بالا خاصيت فلاكسي داردولي چندان فعال نيست.اگراكسيدباريم درلعاب مصرف شودباعث ماتي وصافي سطح آن مي شود.درلعاب هايي كه مقداربرن زيادباشدوجوداكسيدباريم ايجادماتي نمي كند.وجوداكسيدباريم درلعاب ها بادرجه حرارت بالا وشرايط ريداكسيدن(دودزدگي) ايجادرنگ فولادي يابرگ بيدي مي كند.
اكسيدمنيزيمMgO:
اين اكسيدبعنوان فلاكس درلعاب هاي ديرگذارمورداستفاده است.
    انواع کاشی 
كاشي پرسلاني
امروزه درميان محصولات رايج جهت پوشش سطوح وسيع،كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب باپخت دمابالا وتخلخل پايين وجذب آب كمتراز3/. درصدازاهميت بالايي برخورداربوده وحجم توليد آن نيز روزبروز بيشتر مي شود.
مواردزيردررابطه با كاشي پرسلاني به عنوان محصولي باكيفيت برتردرمقايسه انواع كاشي هاي كف لعاب خورده، بايستي درنظرگرفته شود.ازنقطه نظرصنعتي،Porcelain  Stoneware ازدهه هفتادموردبررسي قرارگرفت وازطرفي نيزبه دنبال يك انقلاب تكنولوژيكي درتمام مراحل پروسه توليد ازتغيير وتحول درفرمولاسيون بدنه گرفته تاايجادتغييرات درسيكل پخت وپيشرفتهاي قابل توجه درفرآيند اعمال رنگ ودكوراسيون،تمايل به توليد اين محصول به گونه اي جدي ترمطرح شد.اين تغييروتحول نه تنها درمراحل مذكورمتوقف نشدبلكه دورنماي جديدي رانيزبه آينده اين محصول براي علاقمندان فراهم آورد.
کاشی معرق
معرق کاری عبارت است از قطعه‌های بریده شده کاشی که نقوش مختلف را از رنگ‌های متفاوت تراشیده و در کنار یگدیگر قرارداده و به شکل قطعاتی بزرگ در آورده و روی دیوار نصب می‌شود تازینت بخش بنأ گردد. این نقوش گاهی از نقش‌های گره‌کشی و گاهی از نقشهای مختلف مانند گال و بوته‌سازی اسلیمی‌ها که هرکدام جداگانه می‌توانند بنایی را زینت بخشد.
ساختن یا نصب کاشی‌ها را به طریق فوق معرق می‌گویند. معرق‌کاری کاشی در دوره سلجوقیان یعنی در قرن ۴ هجری به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. درقرن هشتم هجری هنرمندان معرق‌کار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند. دراین قرن موفق شدند اجزای راکه اشکال معرق از آنها تشکیل می‌یابد کوچکتر کنند و لطیف‌ترین وزیباترین اشکال بنایی وهندسی را در مجموعه‌ای از رنگ‌های زیبا براق که جز در هنر شرق خصوصأ ایرانی دیده می‌شود نمایش دهند. مخصوصأ ارزانی بیشتر موجب رواج بیشتر آن گردید. هنر معرق‌کاری در قرن‌های ۹و ۱۰ هجری به روش‌های شرقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق‌سازی در شهرهای اصفهان، یزد، هرات و سمرقند ایجاد گردید.
کاشی معرق این حسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح همچون بدنه گنبدها و گلدسته‌های کوچک و حتی مقرنس‌های ظریف قرار می‌گیر و چنانچه نیاز به مرمت پیدا کند کمتر دچار عدم هماهنگی با بقایای کاشی‌های سالم مانده می‌شود.
کاشی هفت رنگ
نوع کاشی است که اکثرأ در مساجد، عبادت گاه‌ها و مقبره‌ها همچنان منازل شخصی بکار می‌رود که از شهرت بسیار خوبی برخوردار است این نوع کاشی از کاشی‌های خشت یعنی چهار گوش نشأت کرده و معمولا از قطعاتی به ابعاد ۱۵×۱۵ و۲۰×۲۰ و برای مناره و گنبد ۱۵×۷٫۵ یا ۲۰×۱۰ سانتیمتر به رنگ سفید تهیه شده، در کنار هم چیده شده و باطرح یا خط تهیه شده روی کاغذ سمبه شده، با گرده ذغال برروی کاشی کپی می‌شود و به وسیله اکسید منگنز قلم گیری می‌شود و بعد با رنگ‌های مختلف امّا حرارت پایین‌تر از رنگ اول کاشی رنگ آمیزی می‌گردد و دوباره به کوره رفته وآماده نصب می‌شود.
هفت رنگ متداول و مروج عبارت از سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزه یی، قرمز زرد و حنایی که در آبدات تاریخ یو اماکن متبرکه از این نوع کاشیها زیاد استفاده شده‌است
ويژگي هاي محصول:
كاشي پرسلاني به عنوان يك كاشي بدون لعاب،درمقايسه با ساير انواع كاشي،ازبدنه اي عاري ازهرگونه يكنواختي درتركيب برخورداراست.دررابطه بايك كاشي لعابدارميتوان گفت كه صدمه ديدن وازبين رفتن لعاب سبب ازبين رفتن كاشي وياكاهش ميزان كارايي آن شده درصورتي كه هنگام آسيب ديدن كاشي پرسلاني مي توان بابازسازي آن ازطريق صيقلي كردن وساب زدن سطح كاشي،كارايي آنرا تاحدقابل توجهي افزايش داد.اين كار را مي توان حتي پس ازگذشت زمانهاي طولاني نيزانجام داد.
همانطوركه گفته شدانجام يك سري عمليات صيقلي وساب زدن برسطح روي كاشي پرسلاني (برداشتن يك لايه چندميليمتري ازسطح كاشي) سبب افزايش زيبايي ظاهري كاشي بدون تغييرخواص مكانيكي ودرنتيجه قابليت كاربردبيشتر وبهتراين محصول مي گردد.
بدين ترتيب درخشندگي كاشي به ويژه دررابطه بامواردكاربردخاص افزايش يافته امادربعضي مواردنيزبرخي ازخصوصيات اين كاشي بامشكلاتي همراه مي شود.درعمل مشاهده شده كه به دنبال صيقلي كردن سطح روي كاشي،تخلخل هاي بسته موجود دربدنه كاشي به منافذبازوسطحي تبديل شده كه خودازعوامل ايجاد آلودگي لايه سطحي كاشي محسوب شده وبدين ترتيب خصوصيت رنگ ناپذيري وسهولت پاكيزگي كاشي كاهش مي يابددرنتيجه برخلاف محصولات صيقلي نشده كه به طورمعمول به هيچ نوع محافظتي نيازندارد(البته اگردرنواحي با ترددبالا نصب نشوند)،كاشي پرسلاني با سطح صيقلي شده قبل وبعدازنصب به محافظت نيازدارد
جذب آب:
جذب آب بعنوان يك ويژگي ماكروسكوپي بهترين پارامتربراي تعيين ميزان زينترينگ محصول وهمچنين ميزان تراكم ساختاري آن مي باشد.ميزان جذب آب يك كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده درحال حاضرومطابق بااصول استانداردكمتراز1% برآوردشده است.درحقيقت ميتوان كه اين كاشي متراكم ترين محصول توليدشده باويژگي هاي مطلوب فيزيكي – مكانيكي درمقايسه باسايرانواع موجودبشمارمي آيدكه البته ويژگي هاي مذكور، حاصل ميزان بالاي زجاجيت ومقدارقابل توجه فازشيشه دربدنه اين كاشي مي باشد.
استحكام خمشي:
اين ويژگي به عنوان يك خاصيت مكانيكي بيانگرميزان تحمل يك كاشي دربرابرفشارهاي استاتيكي وديناميكي بوده وقابليت كاشي رابراي كاربردهاي كف ياديوارمشخص مي سازد.درميان تمام پوشش هاي سراميكي كف وديوار،كاشي پرسلاني به عنوان بهترين محصول ازلحاظ استحكام خمشي شناخته شده است.بديهي است كه اين محصول مناسب ترين نوع كاشي براي سطوح تحت فشارهاي بالا مي باشد. 

مقاومت دربرابر سايش عمقي:
ميزان مقاومت دربرابرسايش به عنوان يك خاصيت مكانيكي وابسته به خصوصيات سطح كاشي. مقدارمقاومت بدنه رادربرابرموادياسطوح درتماس بااين بدنه نشان مي دهد.به واسطه ميزان تراكم بالا وتخلخل پايين اين بدنه،كاشي پرسلاني ازمقاومت بالايي دربرابر سايش عمقي برخورداربوده وتماس اجسام با سطح اين كاشي، عملا صدمه اي به سطح كاشي واردنمي سازد.



سختي سطح:
اين ويژگي بيانگر ميزان مقاومت سطح كاشي دربرابر خراش مي باشد،بايد دانست كه اگر كاشي ازسطحي درخشان بارنگي ساده ويكنواخت برخوردارباشد،هرگونه خراش سطحي باعث خرابي سطح خواهدشدكه كاشي پرسلاني به دليل دارابودن سطحي سخت ومحكم ازاين قاعده مستثني است.
مقاومت دربرابريخ زدگي:
مقاومت دربرابريخ زدگي به معناي ميزان تحمل بالاي بدنه كاشي دربرابرانجماد،درمحيط هاي مرطوب بادرجه حرارت زيرصفربدون صدمه ديدن مي باشد.اين ويژگي ارتباط بسيارزيادي باميزان جذب آب كاشي دارد.
اغلب محصولات دربرابرانجمادمقاوم بوده واحتمال نفوذ آب دربدنه كاشي تنها درتعداداندكي ازآنهاديده مي شود.اماكاشي پرسلاني بهترين محصول ازنقطه نظرمقاومت دربرابرجذب آب ودرنتيجه انجمادبشمارمي آيد.ميزان تخلخل بسيارپايين اين كاشي(كه عملا به صفرمي رسد)مانع ازنفوذ آب دربدنه كاشي شده وبدين ترتيب مكانيسم انجماد رامختل مي سازد.
مقاومت دربرابرموادشيميايي:
اين ويژگي تعيين كننده چگونگي رفتارسطح كاشي به هنگام تماس باموادوعوامل شيميايي بوده كه يابه سطح كاشي آسيب رسانده يادرآن نفوذ كرده ويا به زيبايي سطح كاشي صدمه مي رساند.
كاشي پرسلاني باسطح صيقلي نشده جزدربرابر HF(اسيدفلوئوريدريك كه حلال شيشه مي باشد) ،ازمقاومت بالايي دربرابرموادشيميايي برخورداراست.
دررابطه باهركدام ازويژگي هاي مذكورحداقل ميزان تعيين شده ازنظراستاندارد وميزان هركدام ازآنها براي انواع موجوددربازاردرجدول زير نشان داده شده است.اين تجزيه وتحليل به وضوح بيانگر موفقيت تكنولوژي فعلي توليد كاشي پرسلاني باويژگي هاي لازم است.
ويژگي هاي فني كاشي پرسلاني

رنگ پذيري وپاكيزگي:
اين دو ويژگي نشاندهنده سهولت دربرطرف نمودن هرگونه رنگ،آلودگي وغبارازروي سطح كاشي ودرنتيجه تغييرظاهركاشي به شكل اوليه ازطريق اصول بهداشتي مطابق باشرايط واصول زيست محيطي مي باشد.كاشي پرسلاني باميزان تخلخل بسيارپايين ودرنتيجه مقاومت بالا دربرابررنگ پذيري وآلودگي، به راحتي قابل نظافت مي باشد.اما درحقيقت مي توان گفت حتي سطح كاشي پرسلاني با تراكم بالا ومقاومت دربرابرجذب آب،ازنقطه نظر عملي وپس ازمشاهدات ميكروسكوپي داراي منافذ بسيارريزوكوچكي بوده كه ممكن است سبب بروز مشكلاتي گرددكه البته اين امر دررابطه باكاشي هايي بارنگ روشن ترياسطوح صيقلي شده بيشتر به چشم مي خورد. همچنين باتوجه به خراشيده شدن سطح اين كاشي به واسطه سايش،به دنبال هرگونه عمليات نظافت وبانمايان شدن منافذ ريز روي سطح كاشي،اين مشكل بيشتراحساس مي شود.
لغزندگي سطح:
اين ويژگي بيانگر چگونگي شرايط حركتي جسم هنگام تماس بابدنه كاشي مي باشد.باتوجه به سطح كاشي مي توان اينطور فرض كردكه يك سطح درخشان وصاف ازضريب اصطكاك كمتري درمقايسه باسايرانواع برخورداراست.كاشي پرسلاني صيقلي نشده حتي باايجاديك سري نقاط برجسته روي سطح كاشي درجريان شكل دهي ازمقاومت مناسبي دربرابرليزخوردن برخورداراست.
واكنش دربرابرآتش:
اين ويژگي بيانگر عامل مهمي درانتخاب مصالح ساختماني چه دررابطه با شرايط معمول استفاده ازاين محصولات مثلا دراماكن مسكوني كه بروزحوادثي چون آتش سوزي درآنجا،امري اتفاقي بوده وچه دررابطه با شرايط ويژه مثل كاربرد محصول دراماكن صنعتي كه آتش سوزي درآنجا ازحوادث معمول بشمارمي آيد،است.
انواع،اشكال وابعاد:
درحال حاضرانواع متفاوتي ازكاشي پرسلاني كه اغلب آنهاازنظرويژگي هاي فني وخواص زيبايي شناختي درسطح بالايي قراردارند،دربازار موجود مي باشد. اشكال وابعاد كاشي هاي پرسلاني طي 15 سال اخير توسعه چشمگيري داشته وبه ويژه توليد اين كاشي به شكل مربع درابعاد بزرگ (تا20قطعه درهرمترمربع) در مقايسه با ابعادكوچك (بيش از20قطعه درهرمترمربع)رشدبيشتري را نشان مي دهد.
كاربرد:
ازميان تمام موادسراميكي،كاشي پرسلاني تنها نوعي ازكاشي است كه مي تواند دريك مدت معين درمقايسه با سايرانواع ،ويژگي هاي فني و زيبايي ظاهري مطلوب تري رانشان دهد. درتاييد اين نكته    مي توان به قابليت كاربرد آن درسطوح كف وديوار دراماكن مسكوني،عمومي وصنعتي اشاره نمود.
مناطق با ميزان تردد بالا:
درساختمان ها واماكن عمومي كه درآنجا سطوح پوشيده شده ازكاشي تحت فشاروبارفيزيكي بالاتر ازحد ميانگين مي باشند،روش هاي ويژه اي براي دستيابي به خصوصيات زيبايي وفني نيازاست. باتوجه به ميزان مقاومت،ويژگي هاي بهداشتي وتنوع،كاشي پرسلاني براي استفاده دركليه اماكن عمومي ازجمله بيمارستان ها،ايستگاههاي راه آهن،فرودگاههاومدارس كه همگي ازترددبالايي برخوردارند،بسيارمناسب تشخيص داده شده است.حتي استفاده ازكاشي پرسلاني دررستورانها،سوپرماركت ها،مغازه ها،اداره ها،سالن تاتر،مراكزفرهنگي – ورزشي به سبب نخوه شكل دهي اين كاشي ها درابعاد بزرگ بسيارمطلوب وموفق نشان داده است.
ساختمان ها واماكن صنعتي:
ويژگي هاي مكانيكي – فني خاص كاشي پرسلاني سبب كاربرد مطلوب اين محصول دراماكن صنعتي شده است.درحقيقت كاربردهاي مناسب اين محصول درسطوح كف به دليل ويژگي هايي چون مقاومت اين كاشي دربرابر فشارفيزيكي بالا،بارهاي ديناميكي واستاتيكي، لرزش ها،موادشيميايي،شوك هاي حرارتي وآلودگي هاي فراوان(گردوغباروموادچرب وروغني) وبرخورداري آن از اشكال متنوع(كاشي هاي مخصوص لبه سطوح،گوشه ها،حاشيه ها وسطوح بدون اصطكاك) است.

ساختمان ها واماكن مسكوني:
دريك خانه،سطوح ديوار وكف بايستي براي مصارف گوناگون وسبك هاي مختلف زندگي مناسب باشند.دراين رابطه كاشي پرسلاني ازكليه ويژگي ها كيفي لازم براي نصب درساختمان هاي مختلف(آپارتمان،ويلا و اقامت گاه ها)برخورداربوده ودرطرح هاي كلاسيك ومدرن،باسطوح درخشان ياسطوحي باطرح هاي درهم وخاك آلوده،مشابه با سنگ هاي طبيعي ياباابعادمختلف هندسي يافت        مي شود.
كاربردهاي خارجي:
امروزه كاربردكاشي پرسلاني به واسطه مقاومت دربرابر يخ زدگي،سختي بالا ومقاومت دربرابر شرايط مختلف آب وهوايي درسطوح خارجي بسياررايج شده ودرطراحي اماكن شهري جايگاه خاصي يافته است.تنوع ظاهري كاشي پرسلاني سبب استفاده مطلوب ازاين محصول هم درمرمت وبازسازي ساختمانهاي قديمي وهم درساختمانهاي مدرن وجديدامروزي شده است.درنتيجه مشاهده مي شودكه كاربرداين كاشي نه تنها زيبايي ظاهري كارراافزايش داده بلكه عايق هاي خوبي دربرابر دما وصوت نيز به شمارمي آيد.
سطوح كف كاذب:
ويژگي هايي ازقبيل استحكام،تراكم بدنه،همواري ويكنواختي،تلرانس هاي ابعادي محدودوهماهنگي بااصول بهداشتي ازعوامل مهم درانتخاب اين كاشي به عنوان پوشش سطوح كف كاذب مي باشد.اين سطوح درواقع يك سطح كف ثانويه وتعبيه شده روي سطوح اصلي مي باشدكه بدين ترتيب يك فضاي خالي – گاهي باعمق زياد – ونامرئي جهت نصب سيم هاي برق،لوله ها و … ايجاد مي گرددكه اين امرامروزه بيش ازپيش به عنوان يك ساختار اصلي درساختمان هاي صنعتي ودفاتركاررواج يافته است.
نصب:
كاشي ها رامي توان با استفاده ازروشهاي معمول وملاط هاي سيماني سنتي وازطريق روشهاي رايج وآماده سازي يك لايه اصلي واضافه كردن فاصله اندازهاي ويژه بمنظورجلوگيري ازحركت وشكست كاشي نصب نمود.خاصيت ويژه كاشي پرسلاني وبه ويژه بدنه داراي تراكم بالا وتخلخل پايين آن همچنين تنوع زمينه اصلي سبب شده كه اين روش نصابي توصيه نشده وطريقه استفاده ازچسب هاي سيماني ومخلوط شده باچسب ها ورزين هاي لازم براي اين كارترجيح داده شود.باتوجه به جذب آب پايين اين كاشي،نصب آن برروي يك سطح شني ياسيماني توصيه نمي گردد،اين سيستم به ويژه بااستفاده از كاشي هايي باابعاد متوسط يابزرگ سبب ايجاديك سطح نامناسب وعدم ايجاد چسبندگي كافي ناشي ازهيدراتاسيون سيمان مي گردد.به دليل كوچك بودن منافذموجود دربدنه كاشي،خميرهاي سيماني به راحتي به داخل آنها جذب نشده ودربسياري موارد حتي سطح زيرين كاشي نيز به ملاط آغشته نشده كاملا تميز باقي مانده است كه همين امريكي ازدلايل ايجاد روشهاي جديد نصابي برپايه چسب هاي متفاوت ذكرمي شود.
فرآيندتوليد
اينكه فرآيندتوليدكاشي كف و پورسلان دربسياري ازمواردمشابه است وتنها دربخشهاي اندكي ازفرآيندتوليد متفاوت هستند.
تهيه گرانول ورنگ دانه:
خاكهاي مورداستفاده درتوليد كاشي پورسلان طبق فرمولاسيون آزمايشگاه كه معمولا شامل كائولن،بنتونيت،فلدسپات سديم،سيليس،زيركونيم مي باشدتهيه شده وبه دستگاه سنگ شكن منتقل مي شوند.ذرات خاك خروجي ازسنگ شكن بايد حدود3ميليمترباشندكه توسط لودربه دستگاه توزين مواد بنام باكس فيدر ريخته مي شوند(باكس فيدرها معمولا داراي تناژ 5تا 20 تني هستند) ذرات مذكور اگر از3 ميليمتربزرگترباشندپس ازتوزين بوسيله نوارنقاله به سنگ شكن كوچكي منتقل مي شوندتاخردشوند.
خاكهاي خردشده دردستگاهي به نام بالميل باآب مخلوط شده وبادرصد اختلاط 67% خاك و33% آب به  مدت تقريبي16ساعت دربالميل مي چرخند تا توسط سنگهاي دروني بالميل آسياب شده به دوغابي با دانسيته  kg/lit 1.7 تبديل شوند.
دوغاب آماده شده دربالميل توسط پمپهاي ديافراگمي مناسب(معمولا 2 يا 3اينچ) به مخازن زيرزميني با حجم مناسب منتقل مي شوندتا با ميكسرهاي تعبيه شده درمخازن از ته نشيني دوغاب جلوگيري شوند.
دوغاب آماده شده پس ازعبورازالكهاي ويبره به مخازن ديگري منتقل مي شوند.دوغاب آماده توسط پمپهاي پيستوني كه داراي سيستم هيدروليك پنيوماتيك مي باشند با ظرفيتي متناسب با دستگاه اسپري دراير،به اسپري دراير منتقل مي شود.
دوغاب دراسپري درايرازارتفاع حدود30مترازنازلهايي كه به اين منظورتعبيه شده اند درمحيط اسپري درايرپاشيده مي شودو95% ازرطوبت دوغاب توسط مشعلهاي تعبيه شده دراسپري به بخارتبديل         مي شود،بخارحاصله توسط فن موجوددربالاي اسپري توسط دودكش به فضا منتقل مي شود.
پودرباقيمانده ازاين فرآيندبنام گرانول بارطوبت 5% روي تسمه نقاله زيراسپري دراير مي ريزدتاتوسط دستگاهي به نام الواتربه سيلوهاي گرانول منتقل شوند.
درحين فرآيند،گرانول ازالك مگنت عبورمي كندتاآهن احتمالي درون خاك جذب مگنت شود وگرانول خروجي عاري ازهرگونه آهن باشد.
قابل توجه اينكه براي رنگين كردن گرانول جهت توليدكاشي گرانيتي،موادرنگي دردرون بالميل همراه مواداوليه اضافه مي شود تا گرانول حاصله ازاسپري دوغاب رنگي شود،گرانولها بارنگهاي متفاوت رادرسيلوهاي جداگانه اي نگهداري كرده وباتوجه به طرح موردنظرگرانولهاي رنگي درميكسرتركيب شده ودرمخزن پرس انتقال مي يابد.


تهيه لعاب:
لعاب طبق فرمولاسيوني كه درآزمايشگاه متناسب بانوع فرمولاسيون بدنه تهيه مي شود(درصدزيادي ازآن شامل فريت وفلدسپات سديم مي باشد) توسط بالميل باآب به نسبت 67% لعاب و33% آب مخلوط ميشودودربالميل آسياب ميشوند تا دانسيته kg/litr 86/1 برسد.لازم بذكراست درخطوط لعاب مي توان ازلعاب خشك نيزاستفاده نمود.
لعاب تهيه شده نيزبه مخازن داراي ميكسرمنقل مي شوندتا ته نشين نشده وبه موقع موردمصرف قرارگيرند.لعاب توليدشده توسط پمپ ديافراگمي به خطوط لعاب منتقل مي شوند.
فرم دهي(پرس):
گرانول توسط تسمه نقاله ازسيلو به خاكريزپرس منتقل ميشودالبته پرس هاي كاشي گرانيتي تك فيدربوده وگرانولهاي رنگي تركيب شده به فيدر پرس منتقل ميشود.دراين حالت طرح كاشي بصورت يكنواخت بوده وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت مانند طرحهاي سنگ مرمرو ….  وجودندارد اما درتوليد كاشي پورسلان با پرسهاي چند فيدره (multi – feader)  و ….. ، سيلوهاي گرانول خاك ورنگدانه ها مجزابوده وباتوجه به شابلون طرح روي كاشي گرانول ورنگدانه ها ازفيدرهاي مجزا به شابلون مي ريزند وامكان ايجادطرحهاي غيريكنواخت برروي كاشي ايجادمي شود.
درهردوحالت پرس هيدروليك بافشاري بيش از2500 تن در2مرحله خاك رادرقالب فشرده مي نمايد وتوسط بيرون اندازه خاك فرم گرفته ازقالب خارج مي شود.
دراين مرحله محصول خروجي ازپرس بيسكويت خام نام داردكه توسط تسمه هاي متحرك به خشك كن عمودي منتقل مي شوند.اين خشك كن ها باتوجه به نوع انتخابي،براساس ميزان توليدبين 7الي 12مترارتفاع دارندوحدود400000 الي 500000 حرارت منتقل مي كنندتاكاشيهاخشك شوند.
خطوط لعاب:
كاشيهاي خشك شده در صورتيكه توليدكاشي كف موردنظرباشد توسط تسمه هاي متحرك به خط لعاب منتقل مي شوند.
درخطوط لعاب، لعاب منتقل شده ازلعاب سازي درمخزني به حجم حدودا يكمترمكعب منتقل                 مي شوندودراين مخازن ضمن مخلوط شدن توسط ميكسرمخصوص، توسط پمپ به دستگاه بل يا دبل ديسك ريخته مي شودكه بيسكويت اززيرآبشاربل يا دبل ديسك عبوركرده ولعابدارشوند.آنگاه توسط دستگاه چاپ داراي طرح موردنظرمي گردندودرانتهاي خط لعاب توسط دستگاهي به نام لودينگ،به واگنهاي مخصوص منقل مي شوند.
واگنها پس ازطي مسافت وزمان لازم به منظورورودبه كوره،آماده شده وتوسط دستگاه آنلودينگ تخليه مي شوند.



كوره:
كاشيهاي لعاب خورده به كوره پخت كاشي واردمي شوند.اين كوره هابه كوره هاي تك پخت معروفندوبادمايي بيش از 1200درجه سانتيگرادانرژي معادل kcal/kg  440 الي kcal/kg 700رابه كاشي منقل مي كنند.
خطوط پوليش:
كاشيها پس ازخروج ازكوره به خطوط پوليش منتقل مي شوندتابرحسب نيازتوسط سنگهاي سايش مخصوص پوليش بخورندوكاملا صيقلي شوند.اين خطوط مختص كاشيهاي گرانيتي وپرسلان بدون لعاب مي باشد.
صورت وبسته بندي:
كاشي وپرسلان بعلت اينكه باتكنولوژي تك پخت تهيه مي شود بادماي پخت بالادركوره،پخته مي شودكه اختلاف ابعادزيادي دارد،لذا نياز به دستگاه صورت اتوماتيك به منظوردرجه بندي ابعاد،زواياوسطح مي باشد.پس ازدرجه بندي وسورت، كاشي درون كارتن قرارگرفته وپس از بسته بندي وشيرينگ به  انبارمنتقل مي شود

فرآيندپرس دومرحله اي:
شارژ دو مرحله اي قالب پرس،همواره به عنوان مهمترين فرآينددرزمينه شكل دهي كاشي پرسلاني مطرح بوده است.حساسيت اين مرحله بامشاهده تفاوت ميان منحني هاي ديلاتومتري دولايه تشكيل دهنده كاشي پرسلاني(حاصل ازشارژ دو مرحله اي) بيشترروشن مي شودكه دراينصورت ايجادانحنا وباقي ماندن تنش هاي ناشي ازاين اختلاف،مي تواند موجب بروز مشكلات دربرش  كاشي به هنگام نصب شود.اختلاف ضرايب انبساط حرارتي بين لايه اول يازيرين ولايه دوم يا سطح بالايي كاشي،عامل اصلي ايجاد تنشهاي پس ماندبه حساب مي آيد.بررسي وضعيت تنش بين دولايه نيزنشان دادكه بااعمال تنش به صورت نقطه اي يامتمركز،شكست درفواصلي دورترازسطح كاشي،يعني درفصل مشترك بين دولايه ،اتفاق مي افتد.
درصورت بررسي كاشي پرسلاني ازنظر مشخصات فني،ميتوان آنرا به عنوان كاشي كف باجذب آب بسيارپايين(زير5/0 درصد) معرفي نمودكه سطح آن درقديم بااضافه نمودن رنگدانه،رنگي شده وياازطريق پوليش كردن سطح كاشي،جلا ودرخشندگي حاصل مي شد.اكنون باگسترش روزافزون تقاضاي استفاده ازكاشي پرسلاني،امروزه روشهاي نوين دكوركردن سطح كاشي مطرح وهمراه باروشهاي قديمي براي توليدطرحهاي متداول ومعروف گرانيتي يا فلفل نمكي وسطوح پوليش شده ويابدون پوليش،ازعوامل رنگي محلول براي ايجاد طرحهاي زيبا وهمچنين ازدومرحله شارژ پودر در مرحله شكل دهي نيزاستفاده مي شود.در روش مذكور سيستمهاي مختلف تغذيه پودرپرس، عمل بارگيري ويا پركردن قالب رابصورت چند مرحله اي وپي درپي  به انجام مي رسانند.
يكي ازمتداولترين روشهاي امروزي درايجاد دكور برسطح كاشي پرسلاني،پرس دومرحله اي است.دراين فرآيند،ابتدا پودرهاي اصلي – همان تركيب اصلي بدنه،حاصل ازفرآيند اسپري دراي – درقالب ريخته شده وسپس لايه دوم شامل پودرهاي اصلي به همراه پودرهاي ساده يا رنگي اسپري دراي ياميكرونيزه شده برآن اعمال مي شود.بسته به نوع دستگاه پرس مورداستفاده وپودرهاي آماده شده،مي توان    جلوه هاي مختلفي برسطح كاشي ايجادكرد كه ازآن جمله مي توان به طرحهاي رگه رگه، سايه اي،لايه اي وغيره اشاره نمود.
تركيب كردن پودرهاي مختلف – هركدام باخواص و ويژگيهاي خاص خود- با استفاده ازاين روش گاهي موجب بروز اشكالات وعيوبي درقطعه مي شودكه اين عيوب اغلب ازتفاوت خصوصيت لايه هاي مختلف كاشي پخته شده ناشي مي شود.تجربيات صنعتي نشان  مي دهد كه كاشي پرسلاني توليدشده ازاين روش بيش از انواع ديگر دچارخميدگي به هنگام پخت وشكست درهنگام پوليش كردن سطح شده واين كاشي ها هنگام برش پيش ازمرحله نصب نيزبه دليل شكنندگي بيشتر،ضايعات زيادي دارند.تنش پس ماند دريك محصول متشكل ازچندلايه باضخامتهاي مختلف(دركاشي هاي لعاب دارنيزوضع همين گونه است)منبع اصلي بعضي ازاين عيوب محسوب مي شود. منابع مختلفي راميتوان درايجادتنش موردبررسي قرارداد.دردرجه اول خصوصيات ذاتي خودلايه (ضخامت،مدول يانگ،ضريب نفوذ حرارتي،انبساط حرارتي وغيره) وازطرف ديگر سرعت سرمايش ازعوامل مهم درايجادتنش به حساب مي آيند. پوليش سطح كاشي نيز مي تواندتنشهايي برسطح كاشي برجاي بگذارد. روشهاي زيادي براي محاسبه مقدارتنش باقي مانده درقطعه وساختار آن وجود داردكه البته كاربردآنها براي محاسبه تنش موجوددرقطعه سراميكي مانند كاشي به دليل پيچيدگي اين روشها مناسب به نظر نمي رسد.بعضي ازاين روشها به قرارزيرهستند:جاسازي دستگاه اندازه گيري كرنش درداخل قطعه،پراش اشعه X(XRD)،فوتوالكتريسيته وغيره.روش indentation(روشهاي معمول سختي سنجي كه درآنهاازيك ابزارفرو رونده استفاده مي شود)نيزبراي محاسبه مقدارتنش،قابل استفاده است كه البته نسبت به ساير روشها ساده تربوده ولي ازآنجايي كه اين دستگاه تنش رابه صورت نقطه اي اندازه گيري مي كندبراي محاسبه تنش درموادهموژن مانندفلزها،پوليمرها،شيشه ها وغيره استفاده شده وبدين ترتيب براي محاسبه تنش پس ماند درسراميكاه ازجمله كاشي مناسب نبوده واستفاده و استفاده ازروش Steger نيزعمدتا براي كاشي ها مورداستفاده قرارمي گيرد براي اندازه گيري تنش درنمونه هاي آزمايشگاهي مقدورنيست.ديگر آنكه درمردكاشي پرسلاني به دليل سختي بالاي اين محصول ومقاومت مكانيكي زياد،نيازمندابزاري پيچيده جهت اندازه گيري خواهيم بود


بخش دوم سرایک
سرامیک Ceramic
به مواد معمولاً جامدی که بخش عمده تشکیل دهنده آنها غیر فلزی و غیرآلی باشد، سرامیک گفته می شود. این تعریف نه تنها سفالینه ها، پرسلان (چینی)، دیرگدازها، محصولات رسی سازه ای، ساینده ها، سیمان و شیشه را در بر می گیرد، بلکه شامل آهن رباهای سرامیکی، لعاب ها، فروالکتریک ها، شیشه-سرامیک ها، سوخت های هسته ای و... نیز می شود.
برخی آغاز استفاده و ساخت سرامیک ها را در حدود 7000 سال ق.م. می دانند در حالی که برخی دیگر قدمت آن را تا 15000 سال ق.م نیز دانسته اند. ولی در کل اکثریت تاریخ نگاران بر 10000 سال ق.م اتفاق نظر دارند (بدیهی است که این تاریخ مربوط به سرامیک های سنتی است).  واژه سرامیک از واژه یونانی کراموس گرفته شده است که به معنی سفال یا شیء پخته شده است.
مهم ترین عناصر پوسته زمین عبارتند از: اکسیژن 50%، سیلیسیم 26% و آلومینیم 8% بنابراین می توان حدس زد که مواد اولیه سرامیکی (پوسته زمین) در واقع همان ترکیبات اکسیدی سیلیسم و آلومینیم هستند، لذا به آنها آلومینو سیلیکات گفته می شود. کانی آشنای رس نیز در واقع نوعی آلومینو سیلیکات آب دار می باشد. (رس خالص سفید رنگ است و قرمزی رس معمولی به علت وجود اکسید آهن در آن می باشد) کانی های رس در سرامیک ها دو عملکرد مهم دارند.
1- مخلوط آب و رس (گل رس) دارای خاصیت شکل پذیری فوق العاده است (پلاستیک) و حتی بعد از شکل گیری آن به صورت پایدار باقی می ماند.
2- این مواد در محدوده ای از حرارت قبل از آنکه ذوب شوند ذرات تشکیل دهنده آن دچار ذوب سطحی شده و پدیده هم جوشی اتفاق می افتد، که در آن قطعه ای یکپارچه و مستحکم تشکیل می شود.
مهم ترین مواد اولیه سرامیکی:
الف) کانی رسی کائولینیت Al2O3. 2SiO2.2H2O تقریبا در تمام محصولات سرامیکی سنتی وجود دارند، چنانچه کائولینیت را خالص نماییم آنگاه به آن کائولین مساوی خاک چینی گفته می شود که چون فاقد اکسید آهن می باشد، دمای ذوب آن بالا بوده و سفید رنگ می باشد.
ب) مواد غیر پلاستیک، کوارتز (سیلیکا SiO2) که در واقع همان ماده تشکیل دهنده شیشه می باشد و در لعاب سازی، شیشه سازی، چینی سازی و ساینده ها به وفور یافت می شود، دارای ثبات شیمیایی، سختی و دیر گدازی است.
ج) فلدسپات همان آلومینو سیلیکات بدون آب است که در ساخت چینی کاربردی وسیع دارد؛ لذا رس، کوارتز، فلدسپات سه جزء اصلی سرامیک ها می باشند.
 
 سرامیک ها از لحاظ ساختار شیمیایی به شکل زیر طبقه بندی می شوند:
- سرامیک های سنتی (سیلیکاتی)
- سرامیک های مدرن (مهندسی)
- اکسیدی
- غیر اکسیدی
سرامیک های اکسیدی را از لحاظ ساختار فیزیکی می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
- سرامیک های مدرن مونولیتیک (یکپارچه)
- سرامیک های مدرن کامپوزیتی
 
انواع سرامیک:
سرامیک های صنعتی: سرامیک های صنعتی، یعنی آنها که بشر سال ها است از آن استفاده می کنند؛ مانند: سفال، چینی، شیشه، لعاب، ساینده ها و مواد و مصالح ساختمانی.
سرامیک های صنعتی:
1- سفال: از قدیمی ترین دست ساخته های بشر است که رس به عنوان ماده اصلی آن مطرح می باشد. (حاوی اکسید آهن قرمز رنگ می باشد). بدنه سفال ها متخلخل بوده لذا هر مایعی را به سرعت جذب کرده و از خود عبور می دهد. لعاب کاری برروی سفال به منظور زیبایی، افزایش استحکام و بهداشتی نمودن آن صورت می گیرد.
پخت سفال نیز در دو مرحله صورت می گیر. مرحله اول که پس از خشک شدن صورت می گیرد و در آن سفال به بیسکویت تبدیل می شود و در مرحله دوم پس از لعاب کاری برروی بیسکویت و جهت تثبیت لعاب برروی آن پخت دوم صورت می پذیرد. حرارت لازم برای پخت سفال 900 تا 1000 درجه سانتی گراد می باشد.
2- آجر: از مهم ترین مصالح ساختمانی است که در قدیم به روش دستی تولید می شد، یعنی گل را داخل قالب می نمودند و خشت خام را پخت می کردند اما امروزه آجر با استفاده از دستگاه های میکسر، اکسترود، فیلتر پرس ساخته می شود. آجرهای تولید شده در روش مدرن هم استحکام بیشتر و هم ابعاد دقیق تر و هم صافی سطوح بیشتر دارند. پخت این آجرها در سه نوع کوره صورت می گیرد.
1- کوره اتاقکی (سنتی)
2- کوره هفمن که در آن محصولات ثابت و شعله در حرکت است
3- کوره تنلی کوره ای است به طول 80 متر که با توجه به دما به سه ناحیه تقسیم می شود؛ ناحیه اول: دما در آن به تدریج بالا می رود. ناحیه میانی: موسوم به جهنم کوره و ناحیه سوم: دما بتدریج پایین می آید.
3- کاشی:
 قطعاتی مسطح از سفال می باشند که تنها یک روی آنها لعاب داده می شود (ضدآب کردن کاشی) و طرف دیگر را با دوغاب سیمان به دیوار می چسبانند؛ کاشی در دو نوع دیواری و زمینی (موسوم به سرامیک) تولید می گرد. کاشی های زمینی می بایست قطورتر و محکم تر بوده و ضریب استحکام سطحی آن مناسب باشد. لذا کاشی کف می بایست از مواد زودگدازتر ساخته شود تا عمل هم جوشی بیشتری در آن اتفاق افتد.
4- چینی:
به قطعاتی سفید، محکم، به جذب آب بسیار کم گفته می شود که فلدسپات، کوارتز، رس سه جزء اصلی آن می باشند. هر چه دمای پخت چینی بیشتر باشد آن چینی مرغوب تر بوده و صدای زنگ ناشی از آن نیز بیشتر است. بر اساس دمای پخت چینی ها به دو گروه چینی نرم (˚1250) و چینی سخت (˚1250- ˚1450) تقسیم می شود. مراحل تولید قطعات چینی عبارتند از:
1- آماده سازی مواد اولیه.
2- شکل دهی.
3- خشک کردن.
4- پختن.
5- لعاب کاری.
6- پخت دکور یا تزئین.
5- دیرگدازها:
فراورده هایی می باشند که دارای استحکام کافی بوده و می توانند در دمای بالا کار کنند؛ استفاده از آنها در ساخت انواع کوره ها یا تولید مصالح ساختمانی. دیرگدازان عموما یا به صورت آجر و بلوک تولید می شوند (آجرهای نسوز شومینه) یا به صورت ملات های نسوز ساخته می شوند (سیمان نسوزتولید شده از جرم یا شلاکه یا سر باره) دیرگدازهای سنتی می توانند تا ˚1900 سانتی گراد را تحمل کنند در صورتی که دیر گدازهای نوین می توانند تا ˚3000 سانتیگراد را تحمل کنند.
6- ساینده ها و سنباده ها:
 از مواد سرامیکی طبیعی که در طبیعت یافت می شود. (الماس و کوارتز) که دارای سختی فوق العاده می باشند که جهت تهیه ساینده و سنباده کاربرد دارند. برای ساخت ساینده ها این ذرات را ابتدا توسط قالب شکل می دهند سپس با اعمال حرارت آن را زینتر می کنند به قطعه ای فوق العاده سخت و محکم تبدیل می گردد. در حالی که جهت تولید سنباده ها ابتدا ذرات را دانه بندی نموده و توسط چسبهایی مقاوم برروی مقوا یا پارچه می چسبانند.
7- لعاب:
پوششی است شیشه ای زودگداز که با ضخامت کم برروی قطعه قرار گرفته و توسط حرارت ذوب و تثبیت می گردد، باید توجه نمود که لعاب علاوه بر ظروف سرامیکی برروی قطعات فلزی نیز کاربرد دارند. (کتری لعابی، سینک لعابی و بخاری)
سرامیک های مدرن:
سرامیک های مدرن یا نوین (سرامیک های مهندسی) در ساخت این سرامیک ها به سه نکته اهمیت می دهند؛ 1- خلوص در مواد، 2- روش های ویژه تولید، 3- کنترل دقیق بر فرآیند تولید.
سرامیک های مدرن امروزه کاربرد وسیعی در صنایع و پزشکی پیدا کرده اند؛ مانند: فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی، دیرگدازها، فرآورده های زمخت، فرآورده های ظریف. این فرآورده ها عمدتاً از مواد اولیه خالص و سنتزی ساخته می شوند. این نوع سرامیک ها اکثراً در ارتباط با صنایع دیگر مطرح شده اند.
طبقه بندی سرامیک های مدرن:
1- فرآورده های ویژه و سرامیک های تکنیکی: این فرآورده ها عمدتا از مواد اولیه مصنوعی و خالص استفاده می شوند. خصوصیات ترکیبات و مواد اولیه این فرآرده ها برحسب موارد مصرف آنها متفاوت است. این فرآورده های پیچیده عمدتا در ارتباط با پیشرفت و تکامل صنایع دیگر مطرح هستند. صنایع الکترونیک، تحقیقات فضایی، انرژی هسته ای، نیروی برق، صنایع هواپیمایی.
2-دیرگدازها Refractions:
به طور کلی دیرگدازها محصولاتی هستند که خمش آنها در دمای بالاتر از ˚580 سانتی گراد انجام می شود. مصرف این فرآورده ها در ساختمان کوره ها می باشد. که به صورت آجر، انواع ملات ها و پوشش های مختلف و فرآورده های ویژه، کلیه صنایعی که در مراحلی از روند تولید خود نیاز به درجه حرارت بالا دارد مثل صنایع ذوب فلز، ذوب شیشه، سیمان، صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای مجبور به استفاده از این فرآورده ها می باشد.
3- فرآورده های زمخت Heavy clay:
عمدتا در ساختمان ها تنها به کار می روند آجر مشهورترین فرآورده این شاخه از صنعت است. انواع آجرها، لوله های فاضلاب، انواع سفال های سقف، کاشی های کف زمخت، ناودانی ها و قطعات مشابه؛ ماده اولیه این فرآورده خاک رس سرخ رنگ است.
4- فرآورده های ظریف Pottery:
الف) ظروف خانگی:
1- سفال
2- چینی نیمه زجاجی
3- چینی استخوانی
4- شیشه سرامیک ها؛
اگر چه ساختمان نهایی شیشه سرامیک بسیار شبیه به دیگر فرآورده ها سرامیکی است ولی روش ساخت آنها مشابه روش ساخت دیگر سرامیک ها نیست بلکه مشابه روش ساخت شیشه ها است.
ب) کاشی ها:
1- کاشی های دیواری به نسبت جذب آب که به طور معمول 12-15% استاندارد جهانی و 12-18% استاندارد ایرانی.
2- کاشی های کف که نسبت جذب آنها 2-5% استاندارد جهانی و 0-2% استاندارد ایرانی شناخته می شود.
ج) سرامیک های بهداشتی: کاربرد اصلی این نوع فرآورده ها به صورت دستشویی و کاسه توالت و... است. در ایران اصلاح سرامیک بهداشتی Sanitary ware به عنوان چینی های بهداشتی معروف هستند که این اصلاح غلطی است چرا که بدنه این نوع فرآورده ها همیشه از نوعی چینی نمی باشد.
د) عایق های الکتریکی: بیشتر در نیروگاه های برق وجود دارند.
برخی از پرکاربردترین این نوع سرامیک های اکسیدی عبارت اند از:
برلیا (BeO)
تیتانیا (TiO2)
آلومینا (Al2O3)
زیرکونیا (ZrO2)
منیزیا (MgO)
 
سرامیک های غیر اکسیدی  با توجه به ترکیبشان طبقه بندی می شوند که برخی از پرکاربردترین آنها در زیر آمده اند:
1- نیتریدها: BN - TiN - Si3N - GaN
2- کاربیدها: SiC - TiC - WC
رنگ های سرامیکی:
به طور کلی ترکیبات عناصر واسطه در جدول تناوبی؛ مانند: وانادیم، کروم، منگنز، آهن، کبالت، نیل و مس به عنوان مواد رنگزا در لعاب کاری به کار می رود؛ مثلا:
اکسید کبالت = آبی تا سرمه ای
اکسید آهن = کرم رنگ
اکسید کروم = سبز و صورتی و قهوه ای

کاربردهای مختلف مواد سرامیکی:
1- الکتریکی و مغناطیسی:
 عایق های ولتاژ بالا (AlN- Al2O3)
 پیروالکتریک (Pb(ZrxTi1-x)O3))
 مغناطیس نرم (Zn1-xMnxFe2O4)
 مغناطیس سخت (SrO.6Fe2O3)
 نیمه رسانا (ZnO- GaN-SnO2)
 رسانای یونی (β-Al2O3)
 ابررسانا (Ba2LaCu3O7-δ)
2- سختی بالا:
 ابزار ساینده، ابزار برشی و ابزار سنگ زنی (2O3TiN-Al)
 مقاومت مکانیکی (SiC- Si3N4)
3- نوری:
 فلورسانس (Y2O3)
 ترانسلوسانس (نیمه شفاف) (SnO2)
 بازتاب نوری (TiN)
 بازتاب مادون قرمز (SnO2)
 انتقال دهنده نور (SiO2)
4- حرارتی:
 پایداری حرارتی (ThO2)
 عایق حرارتی (CaO.nSiO2)
 رسانای حرارتی (AlN - C)
5- شیمیایی و بیوشیمیایی:
 پروتزهای استخوانی P3O12(Al2O3.Ca5(F،Cl))
 سابستریت (TiO2- SiO2)
 کاتالیزور (KO2.mnAl2O3)

6- فناوری هسته ای:
 سوخت های هسته ای سرامیکی
 مواد کاهش دهنده ی انرژی نوترون
 مواد کنترل کننده ی فعالیت راکتور
 مواد محافظت کننده از راکتور
هنر کاشی کاری در جهان
 
صنعت كاشي سازي و كاشي كاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران، و به طوراخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده، همانند سفالگري داراي ويژگي هاي خاصي است. اين هنر و صنعت از گذشته ي بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگ هاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگ هاي رنگين و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است. طرح هاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند، كه به مرور نقش هاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثير پذيري از طبيعت شكل گرفته اند پديدار مي گردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرح ها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است. مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه ي كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مي نويسد،«خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نمي تواند به وجود آيد».
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگ هاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد. تزيينات كاشي بر روي ستون هاي معبدالعبيد در بين النهرين باقي مانده از سال هاي نيمه ي دوم هزاره ي دوم ق.م. نشانگر اولين كار برد هنركاشي كاري در معماري است. اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگ هايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه ي موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينت بخش نماي بنا شده، و پايه اي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده گرديده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديواره هاي كاخ هاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
در ايران مراوده فرهنگي، اجتماعي، نظامي، داد و ستدهاي اقتصادي و رابطه صنعتي، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نيزسابقه تاريخي داشته است. اين روابط تأثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي و موزاييك به همراه داشته، كه اولين آثار و مظاهر اين هنر در اواخر هزاره ي دوم ق.م. جلوه گر مي شود. در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل، شوش و ساير نقاط باستاني ايران، علاوه بر لعاب روي سفال، خشت هاي لعابدار نيز يافته شده است. فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي رنگي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده كه ساغر بدست آمده از حفريات مارليك را مي توان نمونه عالي و كامل آن دانست. اين جام موزاييكي كه از تركيب سنگ هاي رنگين به شيوه ي دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فني به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كيفيت كار در رديف منبت قرار دارد.
تزيينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد آجرهاي لعابدار رنگين و منقوش وتركيب آنها دارد، بدنه ي ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي آرايش شده اند، دو نمونه جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش به دست آمده كه به «شيران وتيراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاء طرح ها به كار رفته، نقش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد. چنان كه چهره ها از سفيد تا تيره و بالاخره سياه رنگ است، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزيينات كاشي هم چنين براي آرايش كتيبه ها نيز استفاده شده است. رنگ متن ، اصلي كاشي هاي دوره ي هخامنشيان اغلب زرد، سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي آجرها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است.
نمونه هاي ديگري از اين نوع كاشي هاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمت هاي مختلف كاشي كاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه ي موزه لوور و ساير موزه هاي معروف جهان قرار دارد.
در دوره ي اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرفت قابل ملاحظه اي كرد، و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح خارجي ظروف سفالين معمول گرديد، وهم چنين غالباً قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده مي شده است. در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و آبي فيروزه اي رونق پيدا كرد. بنا به اعتقاد عده اي از محققان، صنعت لعاب سازي در زمان اشكانيان در نتيجه ارتباط تجاري و سياسي بين ايران و خاور دور به چين راه يافته، و سفالگران چين در زمانسلسله هان(206ق م –220 ميلادي) از فنون لعاب دهي رايج در ايران براي پوشش ظروف سفالين استفاده مي كرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان مي رود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح داده اند. ديوار نگاره هاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
طرح هاي تزييني اين دوره از نقش هاي گل و گياه، نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل «لوتوس» و تزيينات انساني و حيواني است، كه در آرايش دوبناي ياد شده نيز به كار رفته است.
اميد است در كاوش هاي آينده در نقاط مختلف كاشي هاي بيشتري از دوره اشكانيان يافت شود كه امكان مطالعه و بررسي دقيق در اين زمينه را فراهم آورد.
در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره ي هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديد.
نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب آن ها به قطر يك سانتيمترمي رسد در كاوش هاي فيروز آباد و بيشابور به دست آمده است. در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موازييك سازي نيز متداول گرديد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگ هاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را در بر مي گيرد. كيفيت نقوش موزاييك هاي مكشوفه در بيشابور گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره ي اسلامي به شيوه معرق در كاشي سازي و كاشي كاري تجلي نموده است. رنگ آميزي هاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد.
از اوايل دوره ي اسلامي كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته ي مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري رابا خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز برده اند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هاي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشي هاي «معرق» را به وجود آوردند وخشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره ي قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشي هاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشي هاي «معقلي» را پديد آوردند. و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه با يكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
تصاویری از چند نوع کاشی و سرامیک :


 
کاشی هشت پر





 
کاشی گرانیتی ساب خورده







 

کاشی پرسلان







 

کاشی معرق










سرامیک ژورنال

                         

                            

                             

                                

            

نتیجه گیری
از ارزشمندی کاشی و نقش آن در معماری اسلامی صحبت به عمل آوردیم و
دانستیم که درمیان انبوهی از مصالح معماری چون، گل، گچ، خشت، سنگ، چوب و
غیره کاشی نقش عمده را ایفا می‌کند در حقیقت کاشی مکمل کاردر معماری است.
و هنرمندان ما خوب درک نموده‌اند و تشخیص دادند که دریک کشور اسلامی و یادر
مجموع جهان اسلام یگانه عنصریکه می‌توانداهداف هنر اسلامی را خوبتر تحقق دهد
کاشی است که آثالر گرانبهای از این عنصر معماری وتزئیناتی را در اکثر، مراکز متبرکه
 کشور‌های اسلامی مشاهده مینمایم که همه آنها حاصل دسترنج توانای هنرمندانی
بود که زندگی خودرا وقف هنرکردند ورسالت خودرا در قبلا جامعه اسلامی و اهداف و
مرام هنر اسلامی از طریق هنرکاشی کاری انجام دادند واعجاز آفریدند















منابع

موریس داماس. «مبانی تمدن صنعتی». تاریخ صنعت و اختراع. ترجمهٔ عبدالله ارگانی. ۱۳۶۲.


یوسف مجیدزاده. «سفال برای باستان شناسان». ماهنامه فروهر. ۱۳۶۲. ۲،
منبع: اصول و مبانی رنگ شناسی در معماری و شهر سازی، کوروش محمودی و امیر شکیبا
منش، انتشارات هله، چاپ اول 1384، تهران

http://www.reference.islamic-art.net/arch/tile

www.irantiles.com


www.ceramicyazd.blogfa.com

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm

www.ifco.ir/industry/law_standard/tile.asp


http://www.daneshju.ir/forum/archive/t-19881.html

http://www.irantiles.com/archive/maghalat/0010.htm
http://www.honaretarahi.com/all-pages/learn/ceramic.htm