بيشترين مصارف كائولن

بيشترين مصارف كائولن در كاغذسازي، سراميك، رنگسازي، ديرگداز، پلاستيك، لاستيك، دارويي ، حشره كش، جذب كننده، مواد پاك كننده، مواد غذايي، تهيه داروها و تهيه كودهاي شيميايي است.
   حدود 50 درصد از كائولن در كاغذسازي به عنوان پركننده و روكش، 20 درصد در صنايع سراميك و ديرگداز، 10 درصد در لاستيك سازي به عنوان پركننده و 20 درصد در رنگ سازي پلاستيك استفاده مي شود.
   خواص ذيل در کائولن باعث شده است که اين کاني مصارف بسياري داشته باشد :
   · از نظر شيميايي در گستره وسيعي از تغييرات pH بدون تغيير باقي مي ماند .
   · به عنوان جذب کننده مناسب مرکب و رنگها .
   · به عنوان سخت کننده در صنايع پتروشيمي .
   · داشتن رنگ سفيد كه آن را به صورت ماده رنگي قابل استفاده مي سازد.
   · جلاي خاص و قابليت سفيدکنندگي.
   · خواص کاتاليزوري.
   · دارا بودن خاصيت پرکنندگي و پوششي بسيار خوب .
   · نرمي و غيرسايشي بودن آن .
   · قابليت اندک هدايت جريان الکتريسيته و گرما.
   · ارزاني قيمت آن .
  
   قيمت مناسب كائولن طي سال هاي اخير سبب شده است تا صنايع مصرف كننده اين محصول علاقه مند به استفاده از كائولن شوند .
   كائولن يا خاك چيني به رنگ سفيد بيشترين كاربرد را در توليد چيني و سراميك دارد.
   سنگ کائولين برحسب نوع پيوندهايش به دو گروه پيوند نرم و سخت طبقه بندي مي شود . مصارف سنگ کائولين با پيوند نرم عمدتاً در صنايع کاشي ، چيني و سراميک سازي لستفاده مي شود و مصارف سنگ کائولين با پيوند سخت در صنايع لاستيک سازي و کاغذ سازي استفاده مي شود .
  
   رنگدانه:
   كائولن كه به عنوان رنگدانه مورد استفاده قرار ميگيرد به نوع پركننده و پوشش كاغذ تقسيم ميشود كه اين تقسيمبندي براساس درخشندگي، اندازة ذرات و ويسكوزيته آن است. كائولن كاني پركنندة ارزان، سفيد يا نزديك به سفيد است كه در يك دامنه وسيع از PH خنثي است. غير ساينده و اندازه ذرات كوچك ولي فابل كنترل، هدايت گرمايي و الكتريكي كم و درخشندگي خوب است، در كاغذ، پلاستيك، رنگ، لاستيك، چسب، بتونه و... كاربرد دارد.
   تركيب شيميايي آن بحراني نيست به جز اينكه در رنگ تاثير ميگذارد، همچنين جذب روغن يا نفت آن بويژه براي رنگ يا لاستيك مهم است. خواص فوق به همراه شكل دانهها، ويسكوزيته و PH به آن اجازه ميدهد تا بهعنوان رنگدانة پوششي كاغذ بكار رود. درخشندگي، صافي و پذيرش جوهر در كاغذهاي چاپ و نوشتاري، هنري و... از خواص آن است.
   در پلاستيك، كائولن براي ايجاد سطح صاف، پايداري در جهات مختلف و مقاوت در برابر مواد شيميايي مصرف ميشود (PVC، پلياستر ترموپلاستيك، نايلون و...).
  
   كاغذسازي :
   استفاده از كائولن در كاغذسازي باعث نرمي كاغذ خواهد شد و جذب جوهر، درخشندگي، ارزاني و پوشش مناسب از ديگر مزيت هاي استفاده از كائولن در صنايع كاغذسازي است.
  
   رنگ سازي :
   استفاده از كائولن در رنگ سازي پلاستيك سبب كنترل ويسكوزيته مي شود.
   10 % كائولن در رنگ سازي مورد مصرف دارد و باعث بالا رفتن قدرت پوششدهي، روان كنندگي و پخشكردن رنگ ميشود. در رنگ سازي از كائولن مرغوب و خالص به صورت ماده رنگي و پرکننده بهره مي گيرند . در رنگهايي كه با آب شسته ميشِوند نيز انواع كائولن درشتدانه نوع مات و انواع كائولن ريزدانه نوع شيشهاي را ايجاد ميكنند.
  
   لاستيك سازي :
   در صنعت لاستيک سازي نيز كائولن را به عنوان ماده پرکننده به کار مي برند. كائولن مقاومت در برابر سايش و صلبيت آن را افزايش ميدهد.
   از كائولن خالص و نرم در لاستيک هاي نرم نظير کاشي هاي لاستيکي و كائولن ناخالص در تهيه در لاستيک هاي سخت نظير پاشنه و کف در کفش ها و لاستيک خودرو ها استفاده مي شود .
  
   سراميكسازي:
   20 % کائولن به عنوان يكي از مواد اوليه و اساسي در صنايع کاشي ، چيني و سراميكسازي است. كائولن از انواع نسوزهاي آلومينيايي است كه ميزان Al2O3 در آنها بسته به نوع آنها متغير است. انواع كم آلومينا كائولن تكليسشده، فلينت (45-35%) و انواع پرآلومينا مانند آندالوزيت، كيانيت و سيليمانيت (60-40%).
  
   كاربرد شيميايي:
   كائولن داراي آلومينا و سيليكا است (افزودني سيمان، توليد زئوليت و سولفات آلومينيم، توليد فايبرگلاس، كاتاليزور و عمل كنندههاي كاتاليزور، ظروف دارويي، حشرهكشها، غذاي حيوانات).

استخراج و فرآوري  کائولن

استخراج و فرآوري :
   روشهاي استخراج:
   به روشهاي مختلف روباز استخراج ميشود. انواع بيلها، كجبيلها، اسكراپر و... در استخراج كائولن بكار ميرود. همچنين استخراج بوسيله لدرهاي هيدروليكي يا شياركشها صورت گرفته و انتقال آن به محل كارخانه با كاميون، تسمهنقاله، خطوط لوله و... انجام ميپذيرد.
   كائولنهاي نرم و شكننده با فشار آب كه از دور توسط مونيتور كنترل ميشود، برداشت ميشود. معدنكاري بهصورت انتخابي براساس دادههاي حفاري صورت ميگيرد.
  
   روشهاي فرآوري:
   كائولن ابتدا بهصورت خشك فرآوري ميشود كه شامل خردكن، خشككردن و نرمكردن است، كه محصول آن كائولن با كاربري در سراميك، رنگ و لاستيك است. فرآوري تر، يا شستشو با آب كانيهاي غيركائولن را از مايع رسدار جدا ميكند، كه در اين مرحله كائولن با كاربري به عنوان پركننده و پوشش حاصل ميشود. در انواع سرندها، هيدروسيكلونها و... مايع رسي را ميتوان تا حد 30% جامد در مخزن تهنشيني غليظ كرد و با سانتريفوژ كردن، 75% ذرات با اندازه 2 ميكرومتري را از آن جدا كرد، ذرات درشت با اولترافلوتاسيون ريزشده و بعد مراحل تورق زدايي، غربال كردن، فيلتركردن و خشك كردن و گاهي تكليس برروي آن انجام ميشود.
   در حالت ديگر مايع كائولندار به دو دسته ريز و درشت با استفاده از سانتريفوژ، هيدروسيكلون يا جداسازي با آب بطور ممتد تقسيم شده و بعد تركيبات آهندار رنگزا از آن شسته ميِشود. بعد از آبگيري با تبخير، فيلتر مكش چرخان يا فشاري، كيك كائولني را ميتوان خارج كرد و خشك نمود و يا به صورت ماده با 70% جامد براي دادوستد منتقل كرد.
   درتورقزدايي، ذرات كائولن به صورت مكانيكي به ذرات روشن و نازكي جدا شده و در دما C °500 تكليس ميشوند تا ساختار بلوري مجزايي در آن بوجود آيد. اين عمل سبب افزايش درخشندگي و كدري كائولن مي شود.
   حتي بهترين کائولن هاي دنيا هم در حدود 20 % ناخالصي دارند . بنابراين بايستي آنها را تغليظ کرد و مواد قليايي آن را به کمتر از 5/1 % رساند .
   کائولن مصرفي بايد داراي مشخصات ذيل باشد :
   1- درصد Al2O3 بايد از 30 % بيشتر باشد .
   2- ميزان اکسيدهاي آهن Fe2O3 نبايد از 1 درصد بيشتر شود .
   3- ميزان اکسيد تيتانيوم TiO2 بايد به 2/0 درصد کاهش يابد .
   4- اکسيدهاي قليايي نبايد از 2 درصد بيشتر شود .
   5- حداکثر ميزان CaO ، 2/0 درصد و MgO ، 3/0 درصد باشد .
   6- افزايش ميزان کائولينيت نسبت به ساير کاني هاي موجود باعث مرغوبيت کائولن مي شود .
   7- دير گدازي کائولن بايد در حدود 1700 درجه سانتيگراد باشد .
   8- مدول گسيختگي آن بايد بيش از 10 کيلوگرم بر سانتي متر مربع باشد .

ژنز كائولن

 ژنز كائولن :
   کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود .
   ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي .
  
   3-1-ذخاير هوازده:
   سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات ، آذرين فلدسپاتوئيد دار ( نفلين سينيت ) ، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيتهاي فوق آلومينيوم و . . . در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
   عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از :
   آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم ، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني ، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيونها.
   در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:
   پتاسيم فلدسپات + كاهش PH آب كائولينيت + SiO2+KOH
  
   در صورتي كه تمامي KOH شسته شود ، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود) . اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
  
   3-2-ذخاير گرمابي:
   از تأثير محلولهاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپاتها، فلدسپاتوئيدها،
   ميكاها و . . . ) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد .
   در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu, Ag, Sb, As,Hg, F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
   خاستگاه کانسارهاي كائولين به سه گروه برجا ، رسوبي و گرمابي طبقه بندي مي شوند . عمده ذخاير کائولن ايران در اثر دگرساني سنگ هاي آذرين ( ريوليت و آندزيت ) و عمدتاً در کمربندهاي آتشفشاني دوران سوم به ويژه در ائوسن جاي دارند . معادن کائولن زنوز ، کوشک نصرت و قازان راغي از اين نوع معادن مي باشد .
   ذخاير کائولن براساس نحوه تشکيل به دوصورت اوليه و ثانويه تشکيل مي شوند :
   · ذخاير کائولن اوليه :
   هوازدگي ، کرمابي و سولفاته .
   · ذخاير کائولن ثانويه :
   رسوبي ، کائولينيتي ، بال کلي و خاک نسوز

كاني هاي مهم كائولن

كاني هاي مهم كائولن

کائولينيت Kaolinit :
   کائولن با نام کاني شناسي کائولينيت با فرمول شيميايي (OH)8 (Si4O10) Al4 در سيستم تري کلينيک و سختي حدود 5/2-1 ، داراي 5/39 درصد Al2O3 ،5/46 درصد SiO2 و 14 درصد آب بوده و وزن مخصوص 6/2 – 1/2 گرم بر سانتي مترمکعبو نقطه ذوب آن °C 1785 است. رنگ آن سفيد مايل به زرد و گاهي هم کمي سبز يا آبي رنگ بوده وطعم خاک دارد و به صورت مرطوب ، بوي شديد خاک مي دهد. اين کاني اغلب داراي پلاستيسيته بوده و عملاً در آب ، اسيدهاي سرد و رقيق ، اسيد کلريدريک و اسيد سولفوريک گرم و غليظ و ئيدروکسيدهاي قليايي نامحلول حل مي شود.
   اغلب ذخاير کائوليني در اثر هوازدگي و تجزيه سنگهاي ولکانيکي حاوي سيلکات آلومينيوم بوجود مي آيند. سنگها گرانيتي، گنايس ها، کوارتز، پورفيري ها و همچنين رسوبات حاوي فلدسپاتها، ميکا و زئوليت جهت ايجاد کائولينيت مناسب مي باشند که در اثر هوازدگي و تجزيه شيميائي مواد قليائي و مقداري از SO2 خارج شده و کوارتز و ساير کاني هاي همراه بصورت ترکيب باقي مي مانند.
   کائولن ممکن است نتيجه آلتراسيون هيدروترمال باشد. در اين صورت، محلول هيدروترمال سردتر از 300 درجه سانتي گراد در داخل سنگهاي با فلدسپات بالا، سبب شستن يونهاي Ca++,K+, Na+ و ساير کاتيون ها و رسوب آنها با H+ بيشتر مي شود.
   اغلب اين گونه ذخاير در ارتباط با سيستم متئوريک هيدروترمال، که حرارت از سنگهاي ولکانيکي مشتق مي شود، مي باشند.
   ذخاير بزرگي از کائولينيت در منطقه CORNWALL انگلستان در خارجي ترين قسمتهاي سيستم هيدروترمالي، مرتبط با باتوليت هاي گرانيتي وجود دارند که به عمق چندين کيلومتر تشکيل شده اند.
   کائولينيت در مقايسه با ناكريت – ديكيت از نظم کمتري برخوردار است و به همين دليل اندازه بلور و ذرات اندازه بلور و ذرات هالوزيت در مقايسه با بقيه کوچکتر است .
   کائولينيت در زون هاي هوازده و آلتراسيون سنگ هاي آذرين و دگرگوني به ويژه فلدسپارها تشکيل مي شود .
  
   · رس توپي:
   رس توپي يك نوع سنگ رسوبي است كه حاوي كائولينيت و مقدار جزئي ايليت، كلريت، كوارتز و مونتموريونيت است. ذرات كائولينيت در رس توپي در مقايسه با ساير منابع رس دار كوچكتر است. مقدار كائولينيت رس توپي 20 تا 95 درصد، كوارتز آن 10 تا 70 درصد و ايليت و كلريت آن 5 تا 45 درصد است. مواد آلي، مونتموريونيت، تركيبات اهن، اكسيد تيتان و نمكهاي محلول از جمله ناخالصيهاي رس توپي هستند. رس توپي بيشتر همراه با لايه هاي زغال دار است و از آن جا كه ذرات ريز كانيهاي رسي را به همراه دارد، خاصيت شكل پذيري آن بسيار خوب است. رنگ رس توپي قهوه اي مايل به سياه است و مصارف آن عبارتند از : سراميكهاي بهداشتي، چيني هاي الكتريكي، انواع كاشيها، ظروف غذاخوري، صنايع دستي و ديرگدازها.
  
   · هالوزيت:
   هالوزيت نوعي كائولين است که به دو حالت آب دار و بدون آب يافت مي شود و ترکيب نوع آب دار آن مشابه بقيه است و تنها دو مولکول اضافي آب دارد (2SiO2.Al2O3.4H2O ) .
   تشخيص هالوزيت به كمك پراش اشعه ايكس امكان پذير است. هالوزيت بيشتر در زونهاي آلتراسيون و بندرت در زونهاي هوازده ساپروليت يافت مي گردد. عمده مصارف آن در تهيه سيمان پورتلند و تهيه نسوزها و سراميك است.
  
   · ديکيت:
   ديكيت نوعي كائولين است که در سيستم مونوکلينيک متبلور مي شود و عمدتاً در زون هاي آلتراسيون تشکيل مي شود .
  
   · ناكريت :
   ناکريت نوعي كائولين است که در سيستم مونوکلينيک متبلور مي شود . نحوه قرار گيري ورقه هاي کائولينيت در ناکريت منظم است و بر همين اساس بلورهاي آنها بزرگترند و به سمت هالوزيت کاملاً بي نظم است (ناكريت - ديكيت - كائولينيت - هالوزيت ). ناکريت کمياب بوده و در زون هاي آلتراسيون تشکيل مي شود .
  
   · خاك رس آتشخوار :
   بيشتر خاك رس آتشخوار از كائولينيت تشكيل گرديده، كائولين در آن به خوبي متبلور مي شد و نظم مطلوبي در شبكه آن وجود دارد. خاك رس آتشخوار ، علاوه بر كائولين حاوي اكسيد و هيدروكسيدهاي آلومينيوم نيز هست. هر نوع خاكي كه دماي بيش از 1500 درجه سانتي گراد را تحمل کند و ميزان AL2O3 موجود در آن قابل توجه باشد، به خاك رس آتشخوار معروف است. خاك رس آتشخوار به انواع شكل پذير ، نيمه شكل پذير و بي شكل تقسيم مي گردد. خاك رس آتشخوار، بيشتر در افقهاي پايين لايه هاي زغال دار پيدا مي شود.
   مصرف عمده اين خاك در تهيه آجرهاي آتشخوار است كه به شاموت معروفند. ديگر مصارف آن در ساخت قطعات كوره ها، ديگهاي گرمابي و كاشي هاي نسوز است

مشخصات کیفی کائولن

مشخصات کیفی کائولن مورد مصرف هر صنعت به تبعیت از صفات مورد نظر محصول نهایی متغیر است. این تفاوت حتی در صنایع مشابه بعلت تغیرات شدید کیفی کائولن استخراجی و یا فرآوری شده معادن کاملاً‌مشهود است،

مشخصات کیفی کائولن مورد مصرف هر صنعت به تبعیت از صفات مورد نظر محصول نهایی متغیر است. این تفاوت حتی در صنایع مشابه بعلت تغیرات شدید کیفی کائولن استخراجی و یا فرآوری شده معادن کاملاً‌مشهود است، ویژگی صنعت، محدوده تغییرات مورد قبول را تعیین می‌نماید و فرمول سازی مواد مصرفی یکی از رایج‌ترین راه حل‌ها در اینگونه صنایع است.
مرغوبترین کائولن‌ها تا حدود 20 درصد ناخالصی را دارا می‌باشند که به منظور کاهش این ناخالصی‌ها بطرق مختلف فرآوری می‌گردد و در هر روش نوعی خاص از این ماده حاصل می‌شود و هر کدام مصرف ویژه خود را دارد که علاوه بر صفات خاص ژنتیکی، نوع فرآوری نیز محصول را از یکدیگر متمایز می‌نماید. کائولن کلسینه شده، کائولن شیته شده توسط آب، حرارت نخورده،‌پودر شده، دانه بندی شده و کائولن پر کننده و طبقه‌بندی‌های مختلف کائولن از نقطه نظر نوع فرآوری می‌باشند.
کائولن در صنایع مختلف به عنوان ماده اولیه اصلی و در برخی دیگر به عنوان ماده جنبی در کنار سایر مواد بکار می‌رود. قیمت مناسب و ویژگی‌های این ماده معدنی در هر صنعت جلوه‌های خاص خود را دارد.
دلیل کاربرد فراوان کائولن در صنعت، دارا بودن ویژگی های زیر است:
•پرکننده و پوشش دهنده مناسب
•از نظر شیمیایی در گستره وسیعی از تغییرات pH بدون تغییر باقی می ماند.
•به عنوان جذب کننده مناسب مرکب و رنگ ها.
•به عنوان سخت کننده در صنایع پتروشیمی.
•داشتن رنگ سفید که آن را به صورت ماده رنگی قابل استفاده می سازد.
•جلای خاص و قابلیت سفیدکنندگی.
•خواص کاتالیزوری.
•دارا بودن خاصیت پرکنندگی و پوششی بسیار خوب.
•نرم کننده سطح و غیرسایشی بودن آن.
•قابلیت اندک هدایت جریان الکتریسیته و گرما.
•ارزانی قیمت آن.
بیشترین مصارف کائولن در پر کننده، پوشش دهنده با جلای خاص و سفید کننده، منبسط کننده، ایجاد کننده مقاومت در مقابل سایش، رقیق کننده، سخت کننده در صنایع پتروشیمی، نرم کننده سطح و به عنوان کاتالیزور در صنایع مختلف،کاغذسازی، سرامیک، مرکب و رنگ سازی، دیرگداز، پلاستیک، لاستیک، دارویی، فایبرگلاس، صنایع نسوز، مصالح ساختمانی، حشره کش، جذب کننده، مواد پاک کننده، مواد غذایی، تهیه داروها، صنایع کشاورزی و تهیه کودهای شیمیایی است.
در ایران از این ماده معدنی در آجرهای شاموتی، پوشش داخلی کوره ها، دیگ های گرمایی و کاشی استفاده می شود.
حدود 50 درصد از کائولن در کاغذسازی به عنوان پرکننده و روکش (پوشش دهنده سطح)،20 درصد در صنایع سرامیک و دیرگداز، 10 درصد در لاستیک سازی به عنوان پرکننده و 20 درصد در رنگ سازی پلاستیک استفاده می شود.قدرت جذب مرکب و پوشش دهندگی خوب و پر کردن سطوح ناهموار کاغذ از خمیر سلولز و ایجاد شفافیت در کاغذاز مزایای استفاده از کائولن در صنعت کاغذسازی می‌باشد.
قیمت مناسب کائولن طی سال های اخیر سبب شده است تا صنایع مصرف کننده این محصول علاقه مند به استفاده از کائولن شوند. کائولن یا خاک چینی به رنگ سفید بیشترین کاربرد را در تولید چینی و سرامیک دارد.

سنگ کائولن برحسب نوع پیوندهایش به دو گروه پیوند نرم و سخت طبقه بندی می شود:
مصارف سنگ کائولن با پیوند نرم عمدتاً در صنایع کاشی، چینی و سرامیک سازی است.
مصارف سنگ کائولن با پیوند سخت در صنایع لاستیک سازی و کاغذ سازی می باشد.
رنگدانه:
کائولن که به عنوان رنگدانه مورد استفاده قرار می‌گیرد به نوع پرکننده و پوشش کاغذ تقسیم می‌شود که این تقسیم‌بندی براساس درخشندگی، اندازة ذرات و ویسکوزیته آن است. کائولن کانی پرکنندة ارزان، سفید یا نزدیک به سفید است که در یک دامنه وسیع از PH خنثی است. غیر ساینده و اندازه ذرات کوچک ولی فابل کنترل، هدایت گرمایی و الکتریکی کم و درخشندگی خوب است، در کاغذ، پلاستیک، رنگ، لاستیک، چسب، بتونه و... کاربرد دارد.
ترکیب شیمیایی آن بحرانی نیست به جز اینکه در رنگ تاثیر می‌گذارد، همچنین جذب روغن یا نفت آن بویژه برای رنگ یا لاستیک مهم است. خواص فوق به همراه شکل دانه‌ها، ویسکوزیته و PH به آن اجازه می‌دهد تا به‌عنوان رنگدانة پوششی کاغذ بکار رود. درخشندگی، صافی و پذیرش جوهر در کاغذهای چاپ و نوشتاری، هنری و... از خواص آن است.
در پلاستیک، کائولن برای ایجاد سطح صاف، پایداری در جهات مختلف و مقاوت در برابر مواد شیمیایی مصرف می‌شود (PVC، پلی‌استر ترموپلاستیک، نایلون و...).
کاغذسازی :
استفاده از کائولن در کاغذسازی باعث نرمی کاغذ خواهد شد و جذب جوهر، درخشندگی، ارزانی و پوشش مناسب از دیگر مزیت های استفاده از کائولن در صنایع کاغذسازی است.
کاغذ حتی اگر خلل وناهمواری های بین الیاف سلولزی آن بوسیله پر کننده معدنی پر شده باشد به منظور استفاده در فرآیندهای کارهای چاپی مدرن، تا زمانی که پوشش سطح را نداشته باشد مناسب نیست. استفاده از پر کننده در خمیر کاغذ بخشی از شکاف ها و درزهای بین الیاف سلولز را پر کرده، لذا بسیاری از نقاط ریز مرکب چاپ در این نقاط بدرستی قرار نگرفته و کیفیت کار چاپ کاهش می‌یابد. پوشش سطحی در روی کاغذ بعث نرمی، جلاء و قدرت جذب مرکب چاپ می‌شود. پوشش مناسب باعث افزایش کاربرد کاغذ می‌گردد.
کائولن به سرعت در آب (حتی در آبهای سخت) پراکنده شده و به وسیله ماشین‌های مدرن پوشش دهنده، پوشش نازک به کاغذ داده می‌شود. کائولن پوششی مناسب برای کاغذهای پرجلا، کاغذهای سبک با پوشش LWC و کاغذهای مناسب گراور به روش غلتگی (افست) می‌باشد.
در صنعت تولید کاغذ،کائولن مورد استفاده باید به سرعت در آب معلق گردد. اندازه ذرات و دانه‌بندی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. درجه روانی (ویسکوزیته) و درصد ذرات با ابعاد کمتر از 2 میکرون دارای اهمیت بیشتر هستند.
کائولن پوششی درجه یک 92 درصد ذرات آن کمتر از 2 میکرون و درخشندگی آن حداقل 87 درصد است. کائولن پوششی درجه دو 80 درصد ذرات آن کمتر از 2 میکرون ودرخشندگی آن حداقل 5/85 درصد می‌باشد.
بطور خلاصه می‌توان خواص زیر را برای کائولن جهت مصرف در صنایع کاغذسازی در نظر گرفت:
الف ـ شفافیت: حداقل شفافیت برای مصرف کائولن بعنوان پر کننده 80 درصد و برای رس بعنوان پوشش 85 درصداست که این عمل در مقایسه با استاندارد شفافیت مشخص می‌شود.
ب ـ اندازه ذرات: دقیق‌ترین روش برای تعیین اندازه ذرات و پراکندگی آنها به اصل استوک استوار است بعبارت دیگر از روی سرعت ته‌نشین شدن در سیال قطر ذرات کنترل می‌شود. تعیین اندازه ذرات از روی زمان نشست آنها انجام می‌گردد.
ج ـ ویسکوزیته: درجه روانی کائولن در پوشش اکغذ بسیار مهم است. در صنایع کائولن دو آزمایش ویسکوزیته انجام می‌گردد که عبارتند از HSV و LSV،‌که برای تعیین این دو مورد به ترتیب از ویسکازیمترهای هرکولس و فیلد براک استفاده می‌شود.
د ـ باقیمانده سرند: 325 مش بعنوان مواد ساینده یا باقیمانده سرند مصطلح می‌باشد. طریقه عملی بدین صورت است که 100 گرم نمونه را کوبیده و خوب مخلوط نموده توسط مواد شیمیایی پراکنده می نمایند. سپس وزین درصد مواد جامد را در مخلوط اندازه‌گیری نموده،‌ مجموع باقیمانده روی سرند را وزن کرده و درصد آن را محاسبه می‌نمایند.
رنگ سازی :
استفاده از کائولن در رنگ سازی پلاستیک سبب کنترل ویسکوزیته می شود. 10 % کائولن در رنگ سازی مورد مصرف دارد و باعث بالا رفتن قدرت پوشش‌دهی، روان کنندگی و پخش‌کردن رنگ می‌شود. در رنگ سازی از کائولن مرغوب و خالص به صورت ماده رنگی و پرکننده بهره می گیرند. در رنگ‌هایی که با آب شسته می‌شِوند نیز انواع کائولن درشت‌دانه نوع مات و انواع کائولن ریزدانه نوع شیشه‌ای را ایجاد می‌کنند.
جایگاه صنعت رنگ سازی در مصرف کائولن، همچون صنعت لاستیک سازی در طی سالیان اخیر بوده است. افزایش رقابت بین کربنات کلسیم و کائولن، باعث کاهش سهم مصرف کائولن بعنوان پر کننده در صنعت رنگ سازی بوده است. بیشترین میزان رشد مصرف کائولن در صنعت رنگ سازی در کشورهای ایالات متحده امریکا و اروپا بوده که حدود دو درصد در سال برآورد گردیده است. پیش بینی می‌شود که بطور کلی و در آینده نزدیک میزان رشد مصرف کائولن در این صنعت، یک درصد باشد. البته در صورت وجود رشد اقتصادی در کشورهای آسیائی همچون گذشته، این رشد به 5/1 درصد خواهد رسید.
مصرف کائولن در صنایع رنگ سازی در ایالات متحده امریکا از 228 هزار تن در سال 1991 به 329 هزار تن در سال 1997 رسید و در سال 1998 به 268 هزار تن کاهش یافت. از آنجایی که تولید رنگ در ایالات متحده امریکا حدود 30 درصد از کل تولید جهانی است. بنابراین مصرف کائولن در صنایع رنگسازی در جهان در سال 1998 معادل 840 هزار تن برآورد گردیده است.
اصولاً‌ کائولن بعنوان یک بسط دهنده و ماده اصلی رنگ سفید بصورت جایگزین اکسید تیتانیوم در تولید رنگ مورد استفاده قرار می‌گیرد. کائولن کلسینه شده اصلی‌ترین کائولن بکار برده شده در صنایع رنگسازی است روشن بودن رنگ ضمن ناشفاف بودن،‌از خصوصیات کائولن مصرفی در صنایع رنگ سازی است و مشابهت خاصی با کائولن مصرفی در صنایع کاغذ دارد. سطوح صاف کائولینیت، بویژه در صنایع رنگ سازی با آرایشی خاص بر روی یکدیگر قرار گرفته که موجب استقامت ورقه رنگ شده و به آن عمر طولانی می‌دهد. بزرگترین تقاضا برای کائولن در صنعت رنگ، ساخت رنگ های مات داخلی ساختمان است. اداره استانداردهای ایالات متحده امریکا توصیه نموده که برای رنگ های خانگی حداقل 20 درصد نسبت از کائولن استفاده گردد.
معمولاً‌ تا 10 درصد وزنی رنگ های براق را می‌توان کائولن اضافه نمود. کائولنی که در رنگ سازی مصرف می‌گردد باید از نظر رنگ روشن و از حداقل ناخالصی برخوردار باشد. ضریب تعلیق بالایی در آب داشته و نمک های محلول آن پایین باشد. از نظر درخشندگی بین 90-80 درصد و ذرات آن 80-70 درصد زیر 2 میکرون باشد.
لاستیک سازی :
در صنعت لاستیک سازی نیز کائولن را به عنوان ماده پرکننده به کار می برند. کائولن مقاومت در برابر سایش و صلبیت آن را افزایش می‌دهد.از کائولن خالص و نرم در لاستیک های نرم نظیر کاشی های لاستیکی و کائولن ناخالص در تهیه در لاستیک های سخت نظیر پاشنه و کف در کفش ها و لاستیک خودرو ها استفاده می شود.
مصرف کائولن در صنایع لاستیک‌سازی در سال 1998 معادل 08/1 میلیون تن بوده است. در طی سالهای 1990 الی 1998 مصرف جهانی لاستیک از 02/5 میلیون تن در سال 1991 به 61/6 میلیون تن در سال 1998 رسید و این نشاندهنده رشد متوسط سالیانه 9/3 درصد در طی دهه 90 میلادی بوده است. بر اساس گزارش راسکیل رشد سالیانه 1 درصد برای آینده‌ای نه چندان دور جهت مصرف کائولن در این صنعت پیش‌بینی می‌شود. مصرف کائولن در صنایع پلاستیک‌سازی موجب کاهش قیمت لاستیک می‌گردد. چون کائولن از لاستیک طبیعی و یا الاستومر بسیار ارزانتر است. کائولن مصرفی در صنایع لاستیک از نوع کائولن مرغوب نمی‌باشد. در ایالات متحده امریکا، کائولن مصرفی در این صنعت از نوع تغلیظ شده بوسیله هوا می‌باشد. در صنایعی که ذرات درشت مزاحم است مانند صنایع لاستیک که بوسیله اکستروژن شکل داده می‌شوند. از کائولن کلسینه شده هم در صنایع لاستیک سازی بعنوان پوشش استفاده می‌گردد. از خصوصیات عمده کائولن مصرف در صنعت لاستیک سازی این است که 5/99 درصدذرات باید زیر 44 میکرون باشند.
سرامیک‌سازی:
20 % کائولن به عنوان یکی از مواد اولیه و اساسی در صنایع کاشی، چینی و سرامیک‌سازی است. کائولن از انواع نسوزهای آلومینیایی است که میزان Al2O3 در آنها بسته به نوع آنها متغیر است. انواع کم آلومینا کائولن تکلیس‌شده، فلینت (45-35%) و انواع پرآلومینا مانند آندالوزیت، کیانیت و سیلیمانیت (60-40%). قدیمی‌ترین وشاید متداول ترین روش کاربرد کائولن در صنعت، استفاده از این کانه در ساخت انواع محصولات سرامیکی می‌باشد. گل چینی بیش از چهار هزار سال است که در ساخت سرامیک مورد استفاده قرار می‌گیرد. درصنعت سرامیک سازی از مجموعه روش‌های فرمول سازی مواد،‌ شکل دادن و روش‌های حرارت دادن و پخت استفاده می‌شود.بنابراین دامنه تغییرات نوع کائولن مصرفی وسیع می‌باشد بعبارت دیگر نوع محصول و روش تولیدنوع کائولن را تعیین می‌نماید.
کائولن بدلیل ترکیب خاص شیمیایی در صنعت سرامیک مورد استفاده قرار می‌گیرد در مقابل حرارت حالت شیشه‌ای آن تغییر نمی‌کند و درخشندگی و شفافیت خاصی در محصول ایجاد می‌نماید. در تهیه سرامیک مهمترین عامل نسبت اختلاط کائولن، سیلیس و کمک ذوب (Flux) در بدنه سرامیک‌ها می‌باشد. ویژگی کائولن مصرفی در صنعت سرامیک عموماً مربوط به ناخالصی‌های زیان‌آور موجود در آن است که باعث تغییر رنگ محصول بعد از پخت می‌گردد. مهمترین و مضرترین ناخالصی‌ها اکسید آهن می‌باشد. از دیگر عناصر مضر می‌توان از مس، کروم و منگنز نام برد. این مشکل زمانی نمود پیدا می‌شودکه این مواد بصورت ریزدانه در رس قرار گرفته باشند، در اینصورت بصورت بدنه محصول پس از پخت ظاهر گردیده و در پخت بیسکویت چنانچه مقدار اکسیژن کوره پایین بیاید. اطراف لکه حفره‌هایی بوجود می‌آید. مقدار 3O2Fe مجاز در سرامیک بین 6/0 تا 7/0 درصداست. اکسید آهن در کائولن جهت ساخت پرسلان باید کمتر از 5/0 درصد باشد زیرا تیتانیوم با آهن در بدنه سرامیک عکس‌العمل نشان می‌دهد و موجب کاهش شفافیت می‌گردد.درجه آلکالی بودن اثر خاصی بر روی شیشه‌ای بودن محصول دارد،‌زیرا بدنه سرامیک را متخلخل می‌نماید. کائولنی که در پرسلان بکار می‌رود پتاس آن باید کمتر از 5/1 درصد و مقدار تیتانیوم و سیلیس آن حداقل باشد.
وجود بعضی از کانی‌ها در کائولن مضر است،‌رس‌های طبیعی متورم کننده مانند مونت موریونیت که آب را در شبکه خود نگهداری می‌نمایند در روانی و شکل‌گیری قالب اثر می‌گذارد.در صنعت سرامیک کائولن ریز دانه ترجیح داده می‌شود. زیرا ریزدانه بودن موجب افزایش پلاستیسیته و افزایش مقاومت بدنه خام می‌گردد. انتخاب نوع دانه بندی بسیار مهم است، اگر چه ریز و نرمه بودن کائولن درجه ریخته‌گری را کاهش می‌دهد ولی در طول پخت موجب انقباض می‌گردد. به منظور استفاده کائولن در صنایع سرامیک سازی، آزمایشات مدول شکست، میزان شکل پذیری، رنگ پس از حرارت و انقباض در طول حرارت، میزان قالب پذیری و تعیین ویسکوزیته بر روی کائولن انجام می‌پذیرد.
نسوز:
کائولن کانی است که مصرف گسترده‌ای در صنایع نسوز دارد.این کانی حاوی 20 تا 9/45 درصد آلومینا (3O2Al) بوده و همین امر استفاده آن را در صنایع نسوز امکان‌پذیر می‌سازد.
نسوزها موادی هستند که در مقابل حرارت مقاوم بوده و ترکیب شیمیایی، شکل ظاهری و خواص مکانیکی آنها تغییر نمی‌کند. کائولن و خاک های کائولن دار کاربردهای وسیعی بعنوان نسوز دارند و مهمترین بازار استفاده آن در صنایع آهن و فولاد است،‌لیکن مصرف رس صنعتی بعنوان نسوز بعلت دسترسی آسان و قیمت مناسب نیز بسیار گسترده می‌باشد. میزان مصرف کائولن در صنایع نسوز در سال 1999 حدود 4 میلیون تن بوده است. صنایع شیشه سازی نیز از دیگر صنایع مهم مصرف کننده کائولن بعنوان نسوز می‌باشد.
میزان مصرف کائولن در صنایع نسوز در ایالات متحده آمریکا از دهه 1980 تقریباً‌ثابت بوده و مقدار آن بین 8/0 میلیون تن در سال 1980 تا 2 /1 میلیون تن در سال 1998 در حال تغییر بوده است.

پلاستیک :
مصرف کائولن در صنایع پلاستیک‌سازی در سال 1999 معادل 135 هزار تن بوده است. صنایع پلاستیک ایالات متحده امریکا در طی سالهای 1995 تا 1998 بی 36 الی 40 هزار تن کائولن مصرف نموده است. این نشان دهنده این امر است که مصرف کائولن در این صنعت در طی این دوره تقریباً‌ ثابت و کمتر دستخوش تغییرات بوده است.
مصرف کائولن در صنایع پلاستیک‌ساز ی کاملاً شبیه مصرف در صنایع لاستیک است و نقش کائولن بعنوان پرکننده و بسط دهنده می‌باشد. کائولن در این صنعت با دیگر مواد خام به رقابت پرداخته است. با افزایش قیمت نفت در دهه 1970، بازار مصرف کائولن و سایر پر کننده‌ها گسترش چشمگیری یافت و با استفاده از پر کننده‌های ارزان قیمت نظیر کائولن، در مصرف رزین‌های گران قیمت صرفه‌جویی شد.
کائولن بعنوان بسط دهنده ارزان قیمت در صنعت ساخت PVC (پلی وینیک کلراید) نیز مصرف می‌گردد. کائولن همچنین در ساخت نایلون، پلی‌استر و سایر پلاستیک‌ها، تهیه رنگینه‌ها (بجای رنگی اکسید تیتانیوم) نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

کاربرد شیمیایی:
کائولن دارای آلومینا و سیلیکا است (افزودنی سیمان، تولید زئولیت و سولفات آلومینیوم، تولید فایبرگلاس، کاتالیزور و عمل کننده‌های کاتالیزور، ظروف دارویی، حشره‌کش‌ها، غذای حیوانات).
یکی از پرارزش‌ترین مصارف کائولن، ‌مصرف در صنایع شیمیایی و بویژه بعنوان کاتالیزور می‌باشد. در ایالات متحده امریکا حدود 5 درصد کل مصرف کائولن در این زمینه صورت می‌پذیرد. خصوصیات کائولن مصرفی محدود به شرکت‌هایی می‌شود که از تکنولوژی خاص و پیشرفته برخوردار هستند و از مصارف عمده کائولن، استفاده بعنوان کاتالیزوز FCC در صنایع نفت و ساخت زئولیت مصنوعی است. ترکیبات آلومینیوم از جمله سولفات آلومینیوم که در صنعت کاغذ سازی و در تصفیه آب مصرف عمده دارند، از دیگر مصارف عمده کائولن در این بخش می‌باشد.
اصولاً مصرف کائولن در کاتالیست‌ها در ایالات متحده امریکا،‌کشورهای اروپای غربی و برخی از کشورهای آسیایی از قبیل ژاپن، کره جنوبی صورت می‌گیرد. میزان مصرف کائولن در کاتالیست‌ها در سال 1997 توسط ایالات متحده امریکا بالغ بر 227 هزار تن بوده است که در سال 1998 با کمی کاهش به 200 هزار تن رسیده است.
داروسازی :
کائولن در صنعت داروسازی با ترکیب سیلیکات آلومینیوم آبدار شناخته شده است. این کانی در تهیه داروهای ضداسهال کاربرد دارد که این داروها هر 4 ساعت یک بار و به مقدار 2 تا 6 گرم مصرف می شود. از کائولن برای تهیه پمادهای مسکن درد، کاهش دردهای التهابی و معالجه بیماری های معده و روده استفاده می شود.
داروهای مرکب از کائولن عبارتست از : شربت کائولن پکتن، شربت کائولن کودکان، شربت کائولن و مرفین، شربت کائولن و پماد کائولن می باشد.
داروهای حاوی کائولن ممکن است عوارض جانبی از قبیل : حساسیت مفرط با علائم سقوط فشار خون، کهیر، تب، درد مفاصل، تاول های سرخک مانند، ناراحتی های گوارشی، تهوع، سردرد داشته باشد و با قطع دارو از بین برود.
مصالح ساختمانی :
کائولن در ساخت انواع مصالح ساختمانی بکار می‌رود. در برخی از این مصالح بعنوان ماده اصلی و در برخی بعنوان ماده کم اهمیت‌تر صرف می‌گردد. عموماً‌در این صنایع از کائولن نامرغوب استفاده می‌شود. از موارد مصرف کائولن در ساختمان سازی می‌توان از ساخت آجر، آجرنما، اتصالات لوله ساخته شده (از انواع رس‌ها) کاشی کف و دیواری، محصولات بهداشتی، پوشش سقف و استفاده در نمای ساختمانها نام برد. همچنین از کائولن در ساخت بعضی از آسفالت‌ها و موزائیک سقفی و نوعی کف پوش بنام لینولیوم، ساخت سیمان های سفید استفاده می‌گردد ولیکن در ساخت سیمان معمولی کاربردی ندارد.
کائولن بعنوان پر کننده و افزایش دهنده مقاومت مکانیکی در صنایع فیبر شیشه، پشم سنگ و سایر تولیدات عایق کننده بکار می‌رود. حجم کمی از کائولن نیز بعنوان پر کننده و تقویت کننده در صنایع دیوارهای پیش ساخته گچی و سایر تولیدات پیش یاخته بکار می‌رود.
استانداردها:
بهترین کائولن‌ها 20 درصدناخالصی دارند. از این رو باید کائولن را تغلیظ کرد و مواد قلیائی (O2Na + O2K + CaO) آن را به کمتر از 5/1 درصد رسانید.
وجود عدسی های آهن‌دار و سنگهای ولکانیک آندزیتی تا بازالتی و فلدسپات های دگرسان نشده باعث پائین آمدن کیفیت کائولن می‌شود. سولفات کلسیم (گچ) نقطه ذوب کائولن را پائین می‌آورد.
حداکثر انقباض کائولن 12 درصد است و برای بالا بردن آن می‌توان به آن مونت موریونیت افزود. کائولن مصرفی در کاشی‌سازی، در روند گامه‌های گوناگون شکل دادن و گرم کردن، ‌شکل‌پذری و تحمل حرارت، نباید با از دست دادن آب نقصان حجم پیدا کند،‌در غیر اینصورت برای این گونه صنایع کار آمد نیست. این پدیده که بعنوان چروک خوردن همراه با ایجاد ترک (Sherinkage) نام دارد، در صنایع کاشی‌سازی از اهمیتی ویژه برخوردار است.
کائولن مصرفی در صنعت باید دارای مشخصات عمومی زیر باشد :
1- درصد آلومین (3O2Al) آن بایستی از 30 درصد به بالا باشد تا مرغوبیت پیدا کند.
2- میزان اکسیدهای آهن (3O2Fe) نباید از 1 درصد بیشتر باشد.
3- میزان اکسید تیتانیوم (2TiO) باید به 2/0 درصد کاهش یابد.
4- جمع اکسیدهای قلیایی نباید از 2 درصد فراتر باشد.
5- حداکثر میزان CaO، 2/0 درصد و MgO، 3/0 درصد باشد.
6- افزایش میزان کائولینیت نسبت به سایر کانیهای موجود باعث مرغوبیت کائولن می‌شود. بطور معمول درصد این ماده خاکی باید از 70 درصد بیشتر باشد.
7- دیرگذاری کائولن باید در حدود 1700 درجه سانتیگراد باشد.
8- مدل گسیختگی(Modulus of Rupture)آن می بایست بیش از 2kg/cm 10 باشد.
اگر کائولن آنقدر گرما بپذیرد تا پیوندش بشکند، 3O2Al،2SiO بدست خواهد آمد که به آن مولیت و شاموت گویند (فرآورده‌ای که در تولید آجر نسوز بکار می‌رود).
نقطه گداز بالا،‌ظرفیت کم آب و پایداری در برابر دمای بالا سبب می‌شود تا کائولن ماده‌ای مهم در بین خاکهای رس نسوز بشمار آید. کائولن در صنایع چینی و سرامیک‌سازی به کنترل خواص شکل‌پذیری ماده خام کمک می‌کند و استحکام فرآورده را در برابر دما و گرما و خشکی بالا می‌برد و به صیقل‌پذیری سطح پوشیده شده کمک می‌کند.
کائولن مطلوب برای پوشش کاغذ باید سفید باشد و در آب به سرعت معلق شود. درجه غلظت پائین داشته باشد و دارای دانه‌بندی ریزی باشد. مقدار کوارتز کائولن باید کم باشد تا فرسایش ماشین‌آلات را کاهش دهد. کائولن شسته شده مرغوب بیشتر خواص بالا را دارد. یک راه ارزشیابی کائولن مرغوب در پوشش کاغذ، شفافیت آن است.
کائولن در لاستیک‌سازی وقتی به اندازه کمتر از 18 درصد حجم بکار گرفته شود قدرت کشش لاستیک را بالا می‌برد و درجه از هم پاشیدن آن را کم می‌کند.
کیفیت مطلوب در کائولن مورد مصرف در صنعت سرامیک، درخشندگی خوب بعد از پخته شدن، مقاومت و شکل‌پذیری و درجه غلظت است.
رنگ سفید،خاصیت پوشش خوب، نرم بودن، نداشتن ویژگی سایندگی،‌ ضریب هدایت حرارتی و الکتریکی پایین و قیمت به نسبت ارزان محسنات کائولن است.
صنعت کاغذ:
50 % کائولن در صنعت کاغذ سازی استفاده می شود که در آن کائولن به اندازه ریز (90% ذرات کوچکتر از 2 میکرومتر) و درشت (50% کوچکتر از 2 میکرومتر) تقسیم شده و می‌بایست رس‌های با ویسکوزیته کم مورد استفاده قرار گیرند. در صنعت کاغذ سازی کائولن به عنوان ماده پرکننده و روکش استفاده می شود. درخشندگی بر اساس استاندارد متغیر است، محتوی باکتری و قارچ محلول آن می‌بایست به دقت کنترل شود.
با کاربری پرکننده:
کائولینیت بیشتر از 90%، Fe2O3 و TiO2 کمتر از 1%، کوارتز ساینده کم (2-1%)، درخشندگی بالای 80%، اندازه ذرات 50 تا 70% زیر 2 میکرومتر.
با کاربری در پوشاننده‌ها:
کائولینیت 100-90%، Fe2O3 کم (8/1-5/0%)، تقریبا بدون کوارتز ساینده، درخشندگی 85%، اندازه ذرات 80 تا 100% آنها کمتر از 2 میکرومتر، ویسکوزیته بروک‌فیلد کمتر از cpe 7000، خواص رئولوژیکی نقش مهمی دارند، می‌بایست توانایی پخش در آب و تشکیل یک مایع آبکی با ویسکوزیته کم را داشته باشد.
با کاربری درسرامیک:
85-75% کائولینیت تولید شده در صنایع سرامیک به مصرف می رسد، چراکه دیگر کانی‌ها در رنگ، ویسکوزیته و سایندگی تاثیر می‌گذارند. کائولن مورد استفاده در چینی استخوانی می‌بایست درخشندگی 91-83% در دمای 1180C و کمتر از9/0% Fe2O3 داشته باشد. اندازه دانه در مقاومت و سختی موثر است، لذا انواع ریزتر برای چینی استخوانی، حدواسط برای ظروف سفالی و انواع درشت برای سرویس بهداشتی کاربرد دارد.
باکاربری نسوز:
انواع نسوز کائولینیت باید تا دمای 1500 C صلابت خود را حفظ کند، برپایه مناسب بودن و درجه آن به 4 دسته تقسیم می‌شوند. آزمایشات مختلفی برای سنجش درجه نسوزی و مقاومت دربرابر حرارت، فرسایش و تخلخل آن انجام می‌شود. رس‌های مورد استفاده در نسوز ممکن است براساس مقدار Al2O3 تقسیم‌بندی شوند که نوع کم آهن و کم‌آلکالی ارجحیت دارد.
درفایبرگلاس:
به عنوان منشاء Al2O3 و SiO2 شناخته می‌شود، در حالت معمول 37% Al2O3 و 44% SiO2 با حداکثر 1% Fe2O3، 2% Na2O و 1% آب.
مواد آرایشی:
حداکثر 2 ppm آرسنیک، 20 ppm فلزات سنگین، 250 ppm کلریدها، 15% وزنی نقصان در اثرحرارت دادن، PH 5/0 ± 5/7.
بازیافت:
بازیافت روزافزون کاغذ بیش از هرچیز در بازار خمیره کاغذ موثر است تا در بازار انواع کانی‌های پرکننده یا پوشاننده. بعلاوه بیشتر کاغذ بازیافت شده در چاپ روزنامه مصرف شده که هرچند کم به کائولن نیازمند است.
بعد از بازیافت کاغذ، هرکانی پرکننده آن یا رنگدانه پوششی به‌ صورت یک مایع مخلوط جداشده که درحال حاضر دفع می‌شود. بنابراین در حال حاضر چنین کاغذی وقتی بازیافت می‌شود برای کاربردهای مجدد به کائولن تازه محتاج است. فایبرگلاس به مقدار کمی بازیافت می‌شود. سفال‌های شکسته در موارد محدودی مصرف می‌شوند و نسوزها برای چند مرتبه بازیافت می‌شوند که در استفاده مجدد، ساخت نسوزهای رسی در نظر نیست.
جایگزین‌ها:
کائولن دارای خواصی چون دارا بودن خاصیت پوششی بسیار خوب، داشتن رنگ سفید،ثابت بودن خواص فیزیکی با تغییرات PH، کم بودن قابلیت هدایت گرمایی و الکتریکی، نرم بودن و ساینده بودن و ارزانی قیمت می‌باشد. این ویژگیها باعث شده است که از نظر کانی و یا ترکیبات جایگزینی برای این ماده معدنی در صنعت دچار محدودیت شویم.
جایگزینی ترکیبات دیگر به جای کائولن نیاز به مطالعات وسیعی در زمینه‌های خواص کاربردی و شاخص‌های اقتصادی دارد. این مطالعات باید به صورت موردی در بخش‌های مختلف صنعت صورت پذیرد.
رنگ سازی
کائولن اصولاً بعنوان یک رنگدانه،‌با رنگ سفید که به طور جزئی جایگزین دی‌اکسید تیتانیم می‌شود، در رنگ‌ها بکار می‌رود. کائولن همچنین پایداری رنگها را افزایش می‌دهد زیرا ذرات پهن کائولن تمایل به همپوشانی دارند و بدین ترتیب پوسته رنگ تقویت می‌شود. در این نقش کائولن با میکا، تالک و دیگر کانیهای سیلیکاتی رقابت می‌کند.
ماده ضد بلوکه‌شدن:
دیاتومیت، سیلیس‌ته‌نشستی، تالک.
جذب‌کننده، حمل کننده:
آتاپولگیت، بنتونیت، دیاتومیت، پیت، پومیس، پیروفیلیت، سپیولیت، تالک، ورمیکولیت، زئولیت.
سرامیک:
فایبرگلاس، مشابه‌های پلاستیکی.
پرکننده و پوشش دهنده
کائولن عموماً‌بعنوان بهترین کانی پرکننده و پوشش دهنده در دسترس برای کاغذ شناخته شده و در آینده نیز چنین پیش‌بینی می‌شود.
کربنات کلسیم در صنعت کاغذسازی رقیب کائولن بوده و کانیهای گروه تالک نیز اگر مشخصات فنی لازم را داشته باشند، ممکن است جانشین کائولن گردند.
در تولید سموم دفع آفات، کائولن به عنوان یک حامل و پر کننده معدنی برای سم به کار گرفته می‌شود. به جز کائولن مناسبترین پرکنندگان معدنی که بعنوان حامل و رقیق کننده استفاده می‌شوند عبارتند از دولومیت، فولرزارت، تالک، ژیپس، آهک،‌پرلیت و پیروفیلیت.
تری‌هیدرات‌آلومینیم، باریت، کربنات کلسیم، فلدسپار، میکا، نفلین‌سینیت، پرلیت، پیروفیلیت، تالک، سیلیس میکروکریستالین، پودر سیلیس و سیلیس سنتز‌شده، ولاستونیت.
ریخته‌گری:
بوکسیت و آلومینا، کرومیت، الیوین، پرلیت، پیروفیلیت، ماسه‌سلیسی، ورمیکولیت، زیرکن.
نسوز:
آندالوزیت، بوکسیت، کرومیت، کیانیت، دولومیت، گرافیت، منیزیت، الیوین، پیروفیلیت، سیلیس، سیلیمانیت، زیرکن.
اصلاح خاک:
بنتونیت، دیاتومیت، ژیپس، پرلیت، ورمیکولیت، زئولیت.
پلاستیک
در پلاستیکها کاربرد اصلی کائولن در پر کردن PVC،‌ نایلون ها و پلی‌استرهاست که رقبای عمده‌اش کربنات کلسیم و کانیهای سیلیکاتی هستند.
از نظر مصرف کائولن، رتبه اول را کاغذسازی و بعد از آن سرامیک سازی، صنعت دیرگدازها و لاستیک‌سازی رتبه‌های دوم تا چهارم را در جهان به خود اختصاص داده اند.
بزرگترین صنعت مصرف کننده کائولن در این سال، صنعت کاغذسازی بوده است بطوری که 45 دصد کائولن مصرفی، در این صنعت مورد استفاده قرار گرفته است. اصولاً بزرگترین مناطق تولید کننده کاغذ در جهان، عمده‌ترین مصرف کننده کائولن در جهان هستند (مناطق امریکای شمالی و اروپای غربی) در آسیا از دیرباز در صنایع سرامیک‌سازی مصرف شده است و این در حالیست که مصرف این کانه در صنعت کاغذسازی در این قاره با افزایش کارخانه‌های سازنده انواع کاغذ و تغییرات در تکنولوژی ساخت در حال افزایش می‌باشد. صنعت کاغذسازی، بزرگترین مصرف کننده این کانه در ایالات متحده آمریکا، ژاپن و آلمان بوده است، در حالیکه در کره جنوبی و تایوان صنعت سرامیک سازی، بعنوان بازار اصلی مصرف این کانه اعلام گردیده است.
بزرگترین مصرف کننده کائولن در سال 1998، ایالات متحده امریکا با 05/7 میلیون تن بوده است. از دیگر کشورهای مهم مصرف کننده کائولن در این سال می‌توان از کره جنوبی با 4/2 میلیون تن، ژاپن با 5/1 میلیون تن، تایوان با 1 میلیون تن را نام برد. مصرف کننده عمده دیگر کشور آلمان است که میزان مصرف ظاهری آن در سال 1997 معادل 4/2 میلیون تن بوده است.
حدود سه درصد از مصارف نهائی کائولن در سال 1999 در صنعت رنگسازی بوده است. در این صنعت از خصوصیات ویژه کائولن در زمینه سهولت در پخش معلق ماندن، قدرت کنترل ویسکوزیته و رنگ سفید آن استفاده می‌شود.
در صنایع لاستیک‌سازی در طی سال 1999 معادل 4 درصد مصرف جهانی (08/1 میلیون تن) کائولن مورد استفاده قرار گرفته است. کائولن مورد استفاده در این صنعت عمدتاً از نوع بسیار نرم و در لاسیتک‌های سخت نظیر پاشنه کفش و پوشش کابل از نوع کائولن با دانه‌بندی درشت‌تر از 2 میکرون است.
در صنایع پلاستیک کائولن جانشین پلی‌مرهای گران قیمت شده و موجب ارزانی محصول گردیده است. مصرف نهائی در این صنعت طی سال 1999 معادل 5/0 درصد مصرف جهانی و برابر با 135 هزار تن بوده است. بعد از صنعت کاغذسازی و مصارف کاربردی کائولن بعنوان پرکننده، بزرگترین مصرف کننده کائولن صنایه ساختمانی می‌باشند. 12 درصد کائولن مصرفی در سال 1999 بعنوان ماده اصلی دریک طیف گسترده صنایع ساختمانی بکار رفته است. این طیف شامل صنایع آجر،‌سیمان،‌فایبرگلاس، پوشش‌های سقف و دیوارهای گچی می‌باشد.
صنعت سرامیک‌سازی در بین مصرف کنندگان کائولن مقام دوم را بخود اختصاص داده است. حدود 16 درصد مصرف نهائی کائولن جهان درسال 1999 مربوط به این صنعت بوده است.
صنعت دیر گدازها از دیگر مصرف کننده عمده کائولن در سال 1999 بوده است. میزان مصرف کائولن در این صنعت در این سال معادل 4050 هزار تن بوده است.
مصرف کائولن بعنوان کاتالیزور در صنایع مختلف و دیگر صنایع منجمله صنایع شیمیایی و داروئی از دیگر مصارف این کانه در جهان در سال 1999 بوده که معادل 3 درصد مصرف جهانی را شامل می‌شده است.
کائولن در تهیه نوارهای مغناطیسی به منظور افزایش کیفیت و جلوگیری از ورم و چروکیدگی، در داروها بعنوان پرکننده و در تولید حشره‌کش‌ها بعنوان حامی سم، در صنایع بهداشتی و آرایشی بعنوان پاک کننده و پر کننده و در صنایع گچ بعنوان کنترل زمان گیرایش گچ کاربرد دارد.
یکی از مصرف کائولن که اخیراً‌ بر روی آن کار شده و هنوز هم تحقیق و بررسی بر روی آن ادامه دارد، استفاده از آن در تولید آلومینا در صنایع آلومینیوم سازی و تهیه زئولیت می‌باشد.
میزان مصرف ظاهری کائولن در جهان در طی این دوره ( 1997 – 2001) با نرخ رشد 26/0-%، از 23309 هزار تن در سال 1997 به 22789 هزار تن در سال 1999 و 23081 هزار تن در سال 2001 کاهش یافته است

مصرف کائولن در سال های 1997-2001 با یک کاهش نسبی 26/0 % همراه بوده است. عامل اصلی آن افزایش جایگزین های کائولن در سطح جهانی می باشد. نکته جالب توجه افزایش چشمگیر مصرف کائولن در صنایع سرامیک و نسوز، ثابت بودن نسبی در صنعت کاغذسازی و کاهش قابل ملاحظه مصرف کائولن در سایر صنایع در سال 2001 نسبت به سال 1993 بوده است. این امر عمدتاً به علت مصرف دیگر کانی ها به عنوان جایگزین کائولن در بعضی از صنایع مصرف کننده از قبیل کاغذسازی، لاستیک سازی، رنگ سازی و غیره می‌باشد. تلاش در یافتن جایگزین مناسب تر و ارزانتر و کاهش ذخایر کانی های نسوز و مصرف ترکیبات کائولن در این بخش و ادامه رشد فعالیتهای ساختمانی، توجیهات فرض شده برای پیش‌‌بینی در آینده می‌باشد. اطلاعات موجود تا سال 2001 حاکی از کاهش تدریجی مصرف این ماده در سطح جهانی می‌باشد. بدین ترتیب مصرف این کانه در سال 2005 میلادی بالغ بر 8/36 میلیون تن خواهد رسید. مصرف کائولن در سال 2001 بیش از 23 میلیون تن بوده است.

نکته جالب توجه افزایش چشمگیر مصرف کائولن در صنایع سرامیک و نسوزها، ثابت بودن نسبی در صنعت کاغذسازی و کاهش قابل ملاحظه مصرف این کانه در دیگر صنایع در سال 1999 نسبت به سال 1993 بوده است. این امر عمدتاً‌بعلت مصرف دیگر کانی‌ها بعنوان جایگزین کائولن در بعضی از صنایع مصرف کننده از قبیل کاغذسازی،‌لاستیک‌سازی، رنگسازی و... می‌باشد. از طرفی رشد فعالیت‌های ساختمانی و نیز رشد مصرف نسوزها در صنایعی از قبیل فولاد،‌ باعث تغییر الگوی مصرف و بالا رفتن مصرف کائولن در این صنایع در سال 1999 نسبت به سال 1993 شده است.
پیش‌بینی می‌شود که الگوی مصرف فوق همچنان بر مصرف کائولن تا سال 2005 میلادی حاکم باشد. تلاش در یافتن جایگزینی مناسب تر و ارزان تر، کاهش ذخایر کانی‌های نسوز و مصرف ترکیبات کائولن در این بخش و ادامه رشد فعالیت‌های ساختمانی،توجیهات فرض شده برای پیش‌بینی فوق‌الذکر می‌باشند. بدین ترتیب مصرف این کانه در سال 2005 میلادی بالغ بر 8/36 میلیون تن خواهد رسید.
مصرف کائولن در سال 1999 براساس گزارش راسکیل در سال 2000، بیش از 27 میلیون تن بوده است. این برآورد براساس مقدار کائولن تولید شده و نیز مصرف ظاهری آن صورت پذیرفته است. از این مقدار 31 درصد آن متعلق به امریکای شمالی، 27 درصد اروپای غربی، 26 درصد آسیا، 6 درصد اروپای شرقی، 4 درصد خاورمیانه، 3 درصد امریکای جنوبی، 2 درصد افریقا و 1 درصد اقیانوسیه می‌باشد. بنابراین امریکای شمالی با مصرف حدود 9 میلیون تن بزرگترین مصرف کننده کائولن در جهان در سال 1999 بوده است.

واژه کائولن

واژه کائولن از سلسله جبال بلند کائولینگ به معنی قله مرتفع در ناحیه جیان کسی در کشور چین گرفته شده است که از خاک چینی سفید رنگ تشکیل شده است. 

 تاریخچه:
در اواسط دوران تانگ، قبل از میلاد مسیح، صنعتگران چینی قدمهای نخستین را در تصفیه و پاک نمودن مواد اولیه جهت تولید کالاهایی برتر و عاری از نقص برداشته بودند. این تحولات ابتدا منجر به ساخت برخی ظروف سفالین با سنگ‌نما به رنگ سفید شد که در تهیه آنها از خاک کائولن استفاده می‌گردید. آمیختن فلاسپاتها با کائولن منجر به تهیه ظروف مزبور گردید. که نوع بدنه آنها از استحکام، سفیدی متمایل به زرد و شفافیت متوسطی برخوردار بوده است.

بعلت استقبال فراوان از این ظروف، عرضه آنها در بازارهای جهانی افزایش پیدا کرد. اولین کارخانجات صنعتی ظروف پرسیلن یا چینی در چینگ ـ ته ـ چن تأسیس شد که صدها سال در این زمینه فعالیت می‌کردند. یکی از کشفیات قابل توجهی که در آن زمان حاصل گردید و بعدها مورد تقلید و دوباره سازی سایر صنعتگران قرار گرفت. استفاده از کبالت بخاطر رنگ آبی حاصل از آن در ترسیم نقوش بر روی ظروف مزبور بود. کبالت قبلاً بوسیله ایرانیان بر روی ظروف سفالین مورد استفاده قرار گرفته و از طریق آنها نیز به صنعتگران چین منتقل شده بود. بطور کلی تمام مراحل ساخت، اصول اولیه و فرمول چگونگی تهیه چینی آلات همیشه نزد چینیان مخفی نگهداشته می‌شد و آنها همواره این اسرار را بصورت گنجی پاسداری می‌کردند.
کشور ژاپن را نیز از دیر زمان می‌توان جزء یکی از اولین و بزرگترین تولید کنندگان کالاهای پرسیلن
(چینی‌آلات) محسوب نمود. محصولات این کشور همیشه به تعداد فراوان و با مرغوبیتی متوسط در سطح جهان عرضه می‌شده است. فرآورده‌های ژاپن اغلب از نقوش و فرمهای تقلیدی برخوردار بودند و گرچه از جهات تکنیکی در سطح عالی قرار داشتند ولی به لحاظ عدم ابتکار تولیدات نامحدود، محصولات چینی این کشور به لحاظ اهمیت در دوره دوم جهانی قرار دارد.
در چین سفرهای مارکوپلوو دیگران قطعاتی از چینی‌های ساخت وارد اروپا گردید. در آن زمان اروپائیان ظروفی خشن و ابتدائی تولید می‌کردند که پس از مشاهده قطعات چینی کوشش فراوانی در ساختن ظروف چینی بکار بردند. صنعتگران اروپائی با اضافه کردن گرد شیشه به خاکهای سفید رنگ سعی نمودند که محصولات چینی مشابه محصولات کشور چین را تولید نمایند ولی این کشف تا سال 1709 که مقارن با شروع تحولات صنعتی در اروپا می‌باشد، بوقوع نپیوست.
در آن زمان یعنی اواخر قرن 18 میلادی سفالگران با تجربه پی می‌بردند که تمام رازها در ترکیب کائولن، سیلیس و فلدسپات نهفته است و گفته می‌شود که این کشف برای اولین بار توسط بانگر که شاگرد یک دوافروش آلمانی بود انجام گرفته است، ولی امروزه این کشف را به گرافونت شرینهاس نسبت می‌دهند. در برخی نوشته‌ها به چگونگی روش ساخت چینی و ورود آن بصورت مخفیانه به اروپا توسط میسیونرهای مذهبی اروپائی اشاره شده است. این کشف به سرعت در تمام اروپا اشاعه پیدا کرد و کارخانجات چینی سازی در سرتاسر این قاره احداث گردید.
در انگلستان خاک سفیدی که از منطقه کورنوال استخراج می‌شود پرسیلن ادت به معنی خاک چینی می‌نامند. در طی سالهای اخیر همراه با گسترش دانش و کشف خواص گوناگون کائولن، این ماده جایگاه خاصی در صنعت کسب کرده و امروزه بعنوان ماده اولیه اصلی یا جنبی و کاتالیزور در بسیاری از صنایع استفاده می‌گردد.
کائولن در ایران نیز از دیر باز مورد توجه بوده و آثار حفریات قدیمی از قبیل تونل و گودالهای متعدد، حکایت بر شناخت آن نزد پیشینیان ایران زمین دارد. تاریخ معدنکاری بر روی کائولن در ایران به درستی معلوم نیست. در قرن نهم این اشیاء در بین ایرانیان بسیار رایج بوده و سفالگران سلاجقه و صفویه سعی فراوان در بازسازی آنها کردند. در عصر صفویان تعدادی از صنعتگران چینی نیز جهت تعلیم و آموزش به ایران آمدند ولی از این آموزش نتایج مطلوبی حاصل نشد. بجز آنکه ایرانیان بشدت تحت تأثیر نقوش و رنگهای هنرمندان چینی قرار گرفتند. از آن به بعد بتدریج پی به اهمیت و خواص کائولن بردند و در صنایع مختلف از آن استفاده کردند.

مشخصات کائولن:
کائولن یک اصطلاح اقتصادی است که برای کانسارهای رسی تقریباً سفید به کار می رود و از نظر صنعتی به رسی هایی که دارای مقدار قابل توجهی کائولینیت باشند،اطلاق می‌شود.
این کانسارها اغلب شامل کانی کائولینیت و یا فرآورده های بدست آمده از آن می باشند. در گذشته اصطلاح خاک چینی به عنوان مترادف کائولن استفاده می شد. نام کائولن از کلمه کائولینگ چینی به معنای تپه سفید مشتق شده است که از آن خاک کائولن استخراج می شده است.
کائولن از مجموعة کانیهای رسی بوده و فرمول شیمیایی آن H4Al2Si2O9 می باشد.کانی های کائولن شامل کائولینیت، دیکیت، ناکریت و هالوزیت می باشد. فراوان ترین کانی این گروه کائولینیت می باشد. همه این کانی ها جزء کانی های آلومینو- سیلیکات می باشند که در سیستم مونوکلینیک و یا تری کلینیک متبلور می شوند. از مهم ترین خصوصیات کانی شناسی رس های کائولن نرمی و عدم سایندگی آنها می باشد. سختی کائولن در مقیاس موهر در حدود 2-5/2 می باشد. این نرمی در کاربردهای صنعتی آن یک مزیت محسوب می شود.
رس های کائولن اکثراً از آلتراسیون کانی های آلومینیوم سیلیکات در نواحی گرم و مرطوب بوجود می آیند. فلدسپات ها از جمله کانی های عمومی منشاء پیدایش آنها می باشد. پلاژیوکلاز فلدسپارها (سدیم یا پتاسیم) معمولاً در ابتدا کائولینه می شوند. فلدسپارهای پتاسیک به کندی آلتره شده و تولید کائولن های مخلوط با سریسیت دانه ریز، ایلیت یا هیدروموسکویت می کند.
کائولن یا خاک چینی به رنگ سفید بیشترین کاربرد را در تولید چینی و سرامیک دارد.
آمریکا، روسیه، جمهوری چک و برزیل بزرگ ترین تولید کنندگان کائولن می باشند.
به طور خلاصه خصوصیات مهم کائولن، که مصارف متعدد آن را سبب شده است می توان به صورت زیر نام برد:
1. از نظر شیمیایی در گستره وسیعی از تغییرات PH بدون تغییر می ماند.
2. داشتن رنگ سفید که آن را به صورت ماده رنگی قابل استفاده می سازد.
3. دارا بودن خاصیت پوششی بسیار خوب
4. نرمی و غیر سایشی بودن آن
5. قابلیت اندک هدایت جریان الکتریسیته و گرما
6. قیمت ارزان

کانی های کائولن:

• کائولینیت Kaolinit :
کائولن با نام کانی شناسی کائولینیت با فرمول شیمیایی (OH)8 (Si4O10) Al4 در سیستم تری کلینیک و سختی حدود 5/2-1، دارای 5/39 درصد Al2O3،5/46 درصد SiO2 و 14 درصد آب بوده و وزن مخصوص 6/2 – 1/2 گرم بر سانتی مترمکعبو نقطه ذوب آن °C 1785 است. رنگ آن سفید مایل به زرد و گاهی هم کمی سبز یا آبی رنگ بوده وطعم خاک دارد و به صورت مرطوب، بوی شدید خاک می دهد. این کانی اغلب دارای پلاستیسیته بوده و عملاً در آب، اسیدهای سرد و رقیق، اسید کلریدریک و اسید سولفوریک گرم و غلیظ و ئیدروکسیدهای قلیایی نامحلول حل می شود.
اغلب ذخایر کائولینی در اثر هوازدگی و تجزیه سنگهای ولکانیکی حاوی سیلکات آلومینیوم بوجود می آیند. سنگهای گرانیتی، گنایس ها، کوارتز، پورفیری ها و همچنین رسوبات حاوی فلدسپات ها، میکا و زئولیت جهت ایجاد کائولینیت مناسب می باشند که در اثر هوازدگی و تجزیه شیمیائی مواد قلیائی و مقداری از SO2 خارج شده و کوارتز و سایر کانی های همراه بصورت ترکیب باقی می مانند.
کائولن ممکن است نتیجه آلتراسیون هیدروترمال باشد. در این صورت، محلول هیدروترمال سردتر از 300 درجه سانتی گراد در داخل سنگهای با فلدسپات بالا، سبب شستن یونهای Ca++,K+, Na+ و سایر کاتیون ها و رسوب آنها با H+ بیشتر می شود. اغلب این گونه ذخایر در ارتباط با سیستم متئوریک هیدروترمال، که حرارت از سنگهای ولکانیکی مشتق می شود، می باشند.
ذخایر بزرگی از کائولینیت در منطقه CORNWALL انگلستان در خارجی ترین قسمت های سیستم هیدروترمالی، مرتبط با باتولیت های گرانیتی وجود دارند که به عمق چندین کیلومتر تشکیل شده اند.
کائولینیت در مقایسه با ناکریت- دیکیت از نظم کمتری برخوردار است و به همین دلیل اندازه بلور و ذرات اندازه بلور و ذرات هالوزیت در مقایسه با بقیه کوچکتر است. کائولینیت در زون های هوازده و آلتراسیون سنگ های آذرین و دگرگونی به ویژه فلدسپارها تشکیل می شود.
• رس توپی:
رس توپی یک نوع سنگ رسوبی است که حاوی کائولینیت و مقدار جزئی ایلیت، کلریت، کوارتز و مونتموریونیت است. ذرات کائولینیت در رس توپی در مقایسه با سایر منابع رس دار کوچکتر است. مقدار کائولینیت رس توپی 20 تا 95 درصد، کوارتز آن 10 تا 70 درصد و ایلیت و کلریت آن 5 تا 45 درصد است. مواد آلی، مونتموریونیت، ترکیبات اهن، اکسید تیتان و نمک های محلول از جمله ناخالصی های رس توپی هستند. رس توپی بیشتر همراه با لایه های زغال دار است و از آن جا که ذرات ریز کانی های رسی را به همراه دارد، خاصیت شکل پذیری آن بسیار خوب است. رنگ رس توپی قهوه ای مایل به سیاه است و مصارف آن عبارتند از : سرامیکهای بهداشتی، چینی های الکتریکی، انواع کاشی ها، ظروف غذاخوری، صنایع دستی و دیرگدازها.
• هالوزیت:
هالوزیت نوعی کائولین است که به دو حالت آب دار و بدون آب یافت می شود و ترکیب نوع آب دار آن مشابه بقیه است و تنها دو مولکول اضافی آب دارد (2SiO2.Al2O3.4H2O ).
تشخیص هالوزیت به کمک پراش اشعه ایکس امکان پذیر است. هالوزیت بیشتر در زون های آلتراسیون و بندرت در زون های هوازده ساپرولیت یافت می گردد. عمده مصارف آن در تهیه سیمان پورتلند و تهیه نسوزها و سرامیک است.
• دیکیت:
دیکیت نوعی کائولین است که در سیستم مونوکلینیک متبلور می شود و عمدتاً در زون های آلتراسیون تشکیل می شود.
• ناکریت :
ناکریت نوعی کائولین است که در سیستم مونوکلینیک متبلور می شود. نحوه قرار گیری ورقه های کائولینیت در ناکریت منظم است و بر همین اساس بلورهای آنها بزرگترند و به سمت هالوزیت کاملاً بی نظم است (ناکریت- دیکیت- کائولینیت- هالوزیت). ناکریت کمیاب بوده و در زون های آلتراسیون تشکیل می شود.
• خاک رس آتشخوار :
بیشتر خاک رس آتشخوار از کائولینیت تشکیل گردیده، کائولین در آن به خوبی متبلور می شد و نظم مطلوبی در شبکه آن وجود دارد. خاک رس آتشخوار، علاوه بر کائولین حاوی اکسید و هیدروکسیدهای آلومینیوم نیز هست. هر نوع خاکی که دمای بیش از 1500 درجه سانتی گراد را تحمل کند و میزان AL2O3 موجود در آن قابل توجه باشد، به خاک رس آتشخوار معروف است. خاک رس آتشخوار به انواع شکل پذیر، نیمه شکل پذیر و بی شکل تقسیم می گردد. خاک رس آتشخوار، بیشتر در افقهای پایین لایه های زغال دار پیدا می شود.
مصرف عمده این خاک در تهیه آجرهای آتشخوار است که به شاموت معروفند. دیگر مصارف آن در ساخت قطعات کوره ها، دیگهای گرمابی و کاشی های نسوز است

كانسارهاي كائولن

چنانچه در طبقه‌بندي كانسارهاي كائولن، كانه‌زائي در زمان و مكان و اصولاً‌خاستگاه آنها مد نظر باشد، مي‌توان آنها را به سه گروه تقسيم كرد كه عبارتند از :
كانسارهاي كائولن بر جا مانده
كانسارهاي كائولن رسوبي
كانسارهاي كائولن گرمابي

براساس تقسيم بندي ديگري ذخاير كائولين به انواع ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده و ذخاير دياژنزي تقسيم مي شوند.
كانسارهاي اوليه كائولن:
كانسارهاي كائولن اوليه در جا بوسيله تجزيه و دگرساني برخي كاني‌ها مانند فلدسپات يا سيليكات‌هاي آلومينيوم ديگر و تبديل آنها به كائولينيت تشكيل مي‌شوند. كانسارهاي كائولن اوليه براساس نحوه تشكيل آن به سه نوع زير تقسيم مي‌شوند:
٭ كانسارهاي هوازده Weathering
٭ كانسارهاي گرمابي Hydrothermal ‌
٭ كانسارهاي سولفاتار Solfatara
كانسارهاي هوازده (كانسارهاي برجاي مانده)
سنگهاي غني از آلومينيوم نظير شيلها، آرکوزهاي غني از الکالي فلدسپات، آذرين فلدسپاتوئيد دار (نفلين سينيت)، بازالت كالك آلكالن و آلكالن، گرانيت هاي فوق آلومينيوم و... در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب در سطح زمين تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و تغييرات زيادي در تركيب شيميايي و كاني شناختي آنها ايجاد مي شود. آب كافي و دماي مناسب موجب رويش گياهان شده و در نتيجه PH آب كاهش مي يابد. پايداري كانيهاي متشكله سنگها متفاوت بوده و نوع تغييرات آنها نيز يكسان نيست.
عوامل مهم و مؤثر در تشكيل ذخاير كائولين هوازده عبارتند از:
آب و هواي گرم و مرطوب، كاهش PH آب، سنگ مادر غني از آلومينيوم، بالا بودن خلل و فرج و درزه و شكستگي در سنگ، پايين بودن سطح آبهاي زيرزميني، زمان كافي، بالابودن ميزان آبي كه در سنگ جريان داشته است و شست و شو و حمل كاتيون ها.
در شرايط مناسب ياد شده اكثر كانيهاي سنگ به استثناي كوارتز تحت تأثير هوازدگي شيميايي واقع شده و به تركيبات ديگر تغيير مي كنند. پتاسيم فلدسپات با كاهش PH به كائولينيت و يا ايليت تبديل مي شود:




در صورتي كه تمامي KOH شسته شود، كائولينيت تشكيل خواهد شد (پايين بودن سطح آبهاي زير زميني موجب شست و شوي كامل بيشتر كاتيونها مي شود). اگر سطح آب زيرزميني بالا باشد تمامي K، Na، Ca شسته نخواهد شد و در اين حالت ايليت و اسمكتيت تشكيل مي شود.
اين كانسارها مستقيماً بر اثر فرآيندهاي هوازدگي شيميايي سنگهاي حاوي آلومينوسيليكات همزمان با دفع عناصر قليائي تشكيل مي‌شوند، و به همين دليل كانسارهاي باقيمانده يا بجا مانده به آنها گفته مي‌شود.
حاصل عمل هوازدگي در شرايط آب و هوائي استوائي قسمتي بصورت محلول از محيط خارج و قسمت ديگر بشكل مواد سخت ته‌نشين و در جا باقي مي‌ماند. اين مواد به اشكال زير مي‌توانند يافت شوند:
ـ خاكهاي معمولي بي‌ارزش از نظر اقتصادي
ـ محلولهاي بجا مانده كه مي‌تواند با نفوذ به درون زمين، كانسارهاي اكسيدي را تشكيل و با اينكه با مواد ديگر مخلوط و بصورت غني شده در آيد. كانسارهاي حاصل از اين فعل و انفعالات به نام كانسارهاي سولفيدي سوپرژن و اكسيداسيون معروفند.
ـ مواد باقيمانده بصورت مخلوطي از كاني‌هاي حاصل از هوازدگي با وزن مخصوص معمول و مواد سنگين مقاوم در برابر عوامل هوازدگي بوده كه امكان جدا شدن اين دو گونه مواد به وسيله عوامل محيطي (مانند هوا و آب) وجود دارد و در نتيجه آن نهشته‌هاي كانيهاي سنگين با ارزش به نام كانسارهاي كنستانتره مكانيكي تشكيل مي‌گردد.
ـ مواد بجا مانده داراي كاني‌هاي با ارزش و كنستانتره شده كه به نام كانسارهاي كنسانتره شده بجا مانده معروفند. ذخائر كائولن و بوكسيت معمولاً از اين نوعند. عمق نفوذ پديده هوازدگي و دگرساني از چند متر تا بيش از صد متر متغير است. عموماً‌ فرآيندهاي هوازدگي شيميايي كه نهشته‌‌هاي كائولن را بوجود مي‌آورند مشابه با تشكيل بوكسيت است و به همين دليل اغلب بوكسيت‌‌هاي لاتريتي اگر خالص باشند، يك افق كائولن در زير آن تشكيل مي‌گردد. بعبارت ديگر كائولينيتي شدن عالباً بعنوان يك مرحله حد واسط تشكيل بوكسيت‌هاي لاتريتي ظاهر مي‌شوند. وجود سولفيدهاي اكسيدي عمل كائولينيتي شدن را تسريع مي‌بخشد.
كانسارهاي كائولن در جا مانده معمولاً‌ داراي شكل نامنظم و كم و بيش در سنگ مادر بصورت زون دگرساني و هوازده ساپروليتي گسترش دارند. اين كانسارهاي داراي قلوه‌‌هاي مدور و نامنظم از سنگهاي دست نخورده و يا فقط بصورت جزئي دگرسان شده در مركز شكاف هاي بلوك‌ها مي‌باشد. برخي كانسارهاي كائولن كمربند جورجيا در آمريكا، چك و اسلواكي و برزيل اين نوع ذخاير مي‌باشند.

كانسارهاي گرمابي ‌
از تأثير محلول هاي گرمابي( كه PH آنها اسيدي است) بر سنگهاي حاوي كانيهاي آلومين سيليكات (نظير فلدسپات ها، فلدسپاتوئيدها، ميكاها و...) در شرايط مناسب كائولينيت تشكيل مي شود. ذخاير كائولينيت گرمابي غالباً در زون هاي گسلي قرار دارند، مگر دركانسارهاي پورفيري (نوع قلع- موليبدن و تنگستن) كه منطقه گسترده اي را شامل مي شوند. كائولينيت بخشي از زونهاي آلتراسيون كانسارهاي گرمابي را تشكيل مي دهد.
در اكتشاف كانسارهاي گرمابيAu , Ag , Sb, As , Hg , F ، زون كائولينيت راهنماي مناسبي براي تعيين موقعيت اين ذخاير محسوب مي شود.
پديده دگرساني گرمابي حاصل دگرساني سنگها بوسيله آبهاي گرم است. اين عمل بسيار پيچيده و داراي مراحل متعددي مي‌باشد. منبع حرارت آبهاي گرم را مي‌توان توده‌هاي نفوذي بزرگ مانند گرانيت و يا از حرارت موجود در اعماق زياد حاصل از تجمع مواد راديواكتيو دانست. توده‌هاي گرانيتي بيشترين سنگ درونگيز كانسارهاي كائولن اوليه است. بخصوص گرانيت‌هايي كه بيوتيت و ميكاي آن كم و يا فاقد آنها باشند. در مدت دگرساني گرانيتها مقاديري از آهن خود را آزاد و موجب رنگ آميزي كائولن مي‌شوند. كانسارهايي از اين قبيل را مي‌توان كانسارهاي خاك چيني كورنوال در انگلستان، چك و اسلواكي و فرانسه را نام برد.
پديده كائولينيتي شدن در كانسار كورنوال طي چند مرحله صورت گرفته است. در مرحله اول اين فرآيند كاني سازي موجب ايجاد گرانيتي شدن، تورماليني شدن همراه با كاني‌هاي قلع، تنگستن و مس مي‌گردد.
بدنبال آن دو مرحله از دگرساني شامل آرژيلتي شده (حرارت پايين) و همچنين دوره طولاني از گردش آبهاي گرم تازه انجام مي‌گيرد. محصولات حاصله از تاثيرات مراحل مزبور عموماً مشابه نتايج هوازدگي مي‌باشد. بعبارت ديگر مي‌توان گفت طي اين مراحل، فلدسپات هاي موجود در گرانيت به كائولينيت همراه با ميكا ريزدانه تبديل مي‌شود كه در نواحي دگرساني شديد، ميكاي اوليه موجود در گرانيت، خود نيز به كائولينيت تبديل مي‌گردد.
توده‌هاي نفوذي و باتوليت هاي گرانيتي را مي‌توان منبع حرارت مراحل اوليه دگرساني (حرارت بالا) دانست، در حاليكه دماي حاصل از تشعشات راديواكتيو كه مقدار آن بالاتر از حد معمول اورانيوم و توريوم و گرانيت است. منشاء‌حرارت مراحل بعدي دگرساني آرژيلتي (حرارت كم) مي‌باشد.
اگر چه كانسارهاي هوازدگي (نظير كانسارههاي كائولن در بوهي‌ميا در چك و اسلواكي سابق) از اهميت بيشتري نسبت به كانسارهاي دگرساني گرمابي برخوردارند ولي كانسارهاي كوچك حاصل از گرانيت‌هاي كائولينيتي شده (در انگلستان، فرانسه، گاليا در شمال غرب اسپانيا) نيز از اهميت زيادي برخوردار مي‌باشند. اين كانسارها به نظر مي‌رسد عمدتاً حاصل از حرارت بالا نيستند. و عمل هوازدگي نقش بيشتري در تشكيل آنها داشته است.
برخي كانسارهاي كائولن مانند بوريلا (شمال اسپانيا) و سوزو نزديك شانگهاي چين حاصل از دگرساني گرمابي توده‌هاي نفوذي كوچك‌تر بوسيله مايعاتي كه احتمالاً‌ گرماي آنها از خود توده سرچشمه گرفته است، تشكيل يافته‌اند. بنابراين نهشته‌هاي كه بدين گونه بوجود مي‌آيند از نهشته حاصل از هوازدگي شيميايي سوپرژن واقع در كلاههاي هوازده محدودترند اما ممكن است در بخشهاي عميق‌تر توسعه يابد.
-كانسارهاي سولفاتار Solfatara
اين كانسارها مربوط به دگرساني سنگها در شكافهاي آتشفشاني يا شكافهاي گوگردزا، مراحل پاياني فعاليت‌هاي آتشفشاني اسيدي است. بخارات يا آبهاي گرم كه سرشار از سولفور هستند و در سطح بصورت بخار از چشمه‌هاي آبگرم خارج مي‌شوند در عبور از اعماق سنگهاي آتشفشاني بطرف بالا موجب دگرساني آنها مي‌شوند. معمولاً‌با توجه به وجود سولفور آلونيت تشكيل مي‌شود.
كائولن‌هاي نوع سولفاتاز معمولاً‌ غني از سيليس هستند و به همين دليل سخت و خشن مي‌باشند. نمونه‌هاي بارز اين نوع كانسارها را مي‌توان در نواحي مديترانه نظير رم در ايتاليا،‌ جزيره ميلوز در يونان مشاهده نمود. اين نوع كانسارها عموماً‌ داراي شكل نامنظم و در يك جهت كشيده شده مانند لوله‌اي شكل يا دانه‌هاي لوبيا دراز مي‌باشند. اين شكل در ارتباط با امتداد و شكل شكاف ها و يا افق‌هاي باز كه حركت آبهاي گرم در آنها جريان دارد، مي‌باشد.
بعبارت ديگر شكل كانسارهاي سولفاتار بوسيله شكافها و افق‌هاي باز كه مجراي حركت آبهاي گرم هستند،‌ كنترل مي‌شود. برخي از اين نوع كانسارها در توف‌ها قرار دارند. و داراي لايه‌بندي مي‌باشند.
سن اين نوع كانسارها مانند كانسارهاي هوازدگي به سن سنگ مادر ارتباط ندارد ولي اغلب آنها قديمي‌تر از زمان ترشير نمي‌باشند. به همين دليل سنگهاي مادر خيلي قديمي‌تر از خود كائولن هستند. معدن فعال موجود در دره كوچك آنتي لوب كاليفرنيا در آمريكا تنها كانسار كائولن از اين نوع گزارش شده است.
ذخاير کائولن ثانويه :
كانسارهاي ثانويه پس از حمل و نقل و رسوب كردن معمولاً در آبهاي دور از محل اصلي خود تشكيل مي‌شوند. كائولن‌هاي ثانويه نيز به سه گروه تقسيم مي‌شوند.
الف ـ‌ كائولن‌هاي رسوبي
ب ـ ماسه‌هاي كائولينيتي
ج ـ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز
ارتباط گروههاي فوق بصورت تدريجي بوده و شبيه سه زنجير پيوسته به شرح زير است:
٭ كائولن‌هاي رسوبي - رسهاي كائولينيتي
٭ كائولن‌هاي رسوبي- بال كلي، خاك نسوز، رس دير گداز
٭ بال كلي، خاك نسوز و رس دير گداز

كائولن‌هاي رسوبي :
كائولن‌ها در سنگهاي رسوبي كه معمولاً‌داراي درجه خلوص بالا هستند به يكي از اشكال زير تشكيل مي‌گردند:
1- كائولن‌هاي اوليه كه بطور برجا تشكيل شده‌اند بر اثر فرآيندهاي هوازدگي از محل خود حمل شده و به صورت كاني آواري در حوضچه‌ها و گودالها رسوب مي‌كنند.
2- قطعات و اجزاء‌سنگها‌ (كه معمولاً‌بصورت خاك رس هستند) از منطقه اصلي خود حمل شده و در نقاط ديگر ته‌نشين مي‌گردند. قطعات مزبور چه در حين حمل و چه در بعد از ته‌نشيني تحت تاثير پديده دگرساني و تجزيه (بوسيله فرآيندهاي هوازدگي سطحي، دگرساني در محيط‌هاي آبي كم عمق مانند درياچه‌ها و تالاب‌ها و تغييرات دياژنيكي بعدي) قرار مي‌گيرند و به كائولن تبديل مي‌شوند. براي مثال هوازدگي در نواحي استوائي مي تواند رس‌ها با كيفيت پايين را به كانسارهاي كائولن قابل بهره‌برداري تبديل نمايد.
شرايط دگرساني و تغييرات ديانيكي بعدي كاني‌هاي رسي نسبت به ديگر فرآيندهاي مزبور پيچيدگي بيشتري دارد. تغييرات قابل توجه مجموعه كاني‌هاي رسي در جريان دياژنز وقتي قابل توجه است كه شرايط رسوبگذاري آن آرام و بطئي بوده و عناصر متشكله رسوبي كاملاً ناپايدار باشند و يا هنگامي كه غلظت يوني محيط دريائي و بين ذره‌اي در آن خيلي بالا باشد.
در محيط‌هاي رسوبي عادي كه سرعت رسوبگذاري آن بيش از 1 سانتيمتر در هر هزار سال است،‌تغييرات دياژنتيك زود هنگام رسوبهاي رسي فقط منجر به مبادله يوني در سطح و در فضاهاي بين لايه‌هاي ورقه‌ها مي‌شود. بخصوص يون 2+Ca كه روي رس تخريبي تثبيت شده است،‌غالباً استخلاف شده و به وسيله كاتيونهاي 2+Na+ , K+ , Mg گرفته شده از آب دريا جايگزين مي‌شود. از همين جابجايي يك نظام بندي جديد و بلورهاي مخفي نيز نتيجه مي‌گردد.
در بعضي از رسوبهاي احيا كننده مانند ساپروپل‌هاي دوران چهارم مديترانه شرقي، پديده اضمحلال و فساد رس‌ها نيز ظاهر مي‌شود. در اين محيط‌‌هاي اسيدي و آلي سبب تجزيه انتخابي كاني‌هايي نظير پلي گورسكيت كه بسيار ظريف ضربه‌پذير است. بيشتر از كائولينيت كه مقاوم‌ترين كانيهاي رسي است، در معرض تجزيه قرار مي‌گيرند. در مرحله دياژنز تاخيري فشردگي رسوبهاي رسي كه با پيدايش نظام جديدي در ساختمان آنها همراه است، سبب از دست رفتن تخلخل و جذب سريع سطحي و گسترده كاتيونهاي دو ظرفيتي در اولينمرحله دفن شدگي اين كاني‌ها مي‌شود. اين پديده در اعماق بيشتر دنبال شده و منجر به تشكيل آرژيلت از رس‌هاي اوليه مي‌گردد و سپس به تشكيل شيست‌هاي در هنگام ظهور عوارض ساختماني ختم مي‌گردد.
رسهاي برجا از نظر رايز (Ries) بشرح زير تقسيم بندي شده است.
1- كائولن: به رنگ سفيد با سوخت سفيد رنگ
٭ رگه‌اي (Vein) كه معمولاً از هوازدگي دايكها تشكيل شده است.
٭ بالشي (Blanket) كه معمولاً‌ در مناطق سنگهاي آذرين و دگرساني ديده مي‌شوند.
٭ جايگزيني (Replacement) نظير اينديانيت
2- لايه‌اي كه از ماسه سنگهاي فلدسپات‌دار تشكيل شده‌اند.
3- تشكيل كائولن رسوبي نيز مي‌تواند بصورت تلفيق و تركيبي از روش‌هاي قبلي انجام مي‌شود.
‌در اين صورت كائولن‌هاي ثانويه داراي خاستگاه متعددي مي‌باشند. خاستگاه برخي كانسارهاي كائولن نيز مي‌تواند هم اوليه و ثانويه باشد. نظير رسوبهاي با كيفيت پائين كه در اثر هوازدگي در نواحي استوائي به كائولن‌هاي قابل بهره‌برداري تبديل مي‌شوند.
در ذخاير نوع رسوبي، فرآيندهاي جور شدگي رسوبي عاملاصلي و مهم تشكيل نهشته‌هاي كاملاً‌متمركز و با عيار بالا و در نتيجه با ارزش اقتصادي زيادي مي‌باشند. درجه خلوص كائولن به عوامل زير بستگي دارد:
٭ خلوص سنگ مادر
٭ ميزان تجزيه و تخريب
٭ مقدار ناخالصي‌هاي افزوده شده از ساير منابع
يكي از مهمترين خصوصيات كائولن‌هاي رسوبي داشتن حدود 60 درصد كاني كائولينيت بعد از شستشو و رنگ سفيد است. همچنين وجود هماهنگي و يكنواختي شكل و ابعاد آن در سطح نسبتاً گسترده، لايه‌اي مانند و همراه داشتن كاني‌هاي مانند موسكوويت، ‌بيوتيت، كوارتز، اكسيدهاي آهن و روتيل از خصوصيات بارز كائولن‌هاي رسوبي است. مهمترين ذخاير اين تيپ كائولن‌هاي رسوبي، كانسارهاي كمربند كائولن جورجيا در جنوب كارولينا در ايالات متحده امريكا است. اين نهشته‌ها در محيط جزر و مدي فلات درياها در زمان كرتاسه پسين و ترشيري آغازين تشكيل يافته‌اند كه از فرسايش سنگهاي متبلور كوهپايه‌هاي و حمل قطعات فرسايش يافته در شرايط محيطي و هوازدگي لاتريتي عميق حاصل مي‌شود. رس‌هاي ته‌نشين شده داراي محتويات آهني زيادي بوده كه در مراحل بعدي (هوازدگي و شستشو) مقدار آهن كاهش و مقدار تيتان افزايش مي‌يابد. تغييرات دياژنيكي بعدي روي اين رسوبات منجر به تشكيل كائولن گرديده است.
برخي بوكسيت‌هاي نيز بر اثر پديده سيليسي شدن دوباره به كائولن و رسهاي بوكسيتي تبديل شده‌اند. از ديگر كائولن‌هاي رسوبي مي‌توان كائولن‌هاي موجود در حوضه آمازون در برزيل را نام برد. اين نهشته‌هاي را كه متعلق به زمان ترشيري پسين گزارش نموده‌اند داراي يك افق بوكسيتي هوازده در قسمتهاي فوقاني مي‌باشد. اين افق بوكسيتي در بعضي نواحي ارزش اقتصادي خوبي دارند.

ماسه‌هاي كائولينيتي :
در برخي نواحي دنيا نيز كائولن از ماسه‌هاي حاوي كمتر از 20 درصد كائولن در حال استخراج مي‌باشد. اين ماسه‌هاي كائولينيتي از دگرساني فلدسپات موجود رد آركوز توسط آبهاي سطحي تشكيل شده‌اند. نمونه تيپيك اين نهشته‌ها در غرب آلمان غربي و اسپانيا، لهستان و چك و اسلواكي گزارش شده‌اند. متأسفانه بر روي اغلب معادن كائولن ايران عمليات علمي و سيستماتيك انجام نشده و به همين دليل در مورد ژنز كانه در ايران اطلاعات كافي و قابل اعتمادي وجود ندارد. ولي براساس گزارشات و مطالعات پراكنده‌ايي كه انجام گرفته است ژنز ذخاير كائولن ايران بصورت هر دو نوع اصلي اوليه و ثانويه گزارش شده است.
از جمله ذخاير اوليه كائولن مي‌توان به كاني سازي فراوان در باتوليت شيركوه در ناحيه يزد و همچنين معادن معروف زنوز، آبگرم هشترود و معادن كائولن بوئين زهرا،‌ ساوه، ‌كمربند آتشفشاني ناحيه البرز- آذربايجان، معادن ايسي سو قرآغاج در تبريز، كوشك نصرت در قم، گرانيت دوران در زنجان، ذخاير رباط ترك اصفهان و ناحيه گناباد،‌ اشاره نمود. عموماً‌معادن مزبور در سنگهاي آذرين قرار داشته و از نظر زماني از پركامبرين تا ائوسن و حتي جوانتر تعلق دارند.
ذخاير كائولن ثانويه در ايران نيز وجود دارد. از جمله مي‌توان به آبرفتهاي مربوط به گرانوديوريت هاي شيركوه ناحيه تفت در يزد، ذخاير رسوبي قابل توجه ناحيه آباده (در افق‌هاي دونين و كربونيفر- پرمين)، خاور ايران و البرز مركزي (در افق پرمو- ترياس) و ذخاير كرتاسه بالائي ناحيه زاگرس در ناحيه شهرضا، اشاره نمود

Body preparation and glazing Powder Preparation Continua Technology Pressing

Body preparation and glazing

Sacmi Imola
discover all the products
request information

Powder Preparation

Sacmi Imola
discover all the products
request information

Continua Technology

Sacmi Imola
discover all the products
request information

Pressing

Sacmi Imola
Sacmi Molds & Dies
discover all the products
request information
Drying Glaze preparation, wet decoration and glazing Automatic handling and storage systems Firing

Drying

Sacmi Forni
discover all the products
request information

Glaze preparation, wet decoration and glazing

Sacmi Imola
discover all the products
request information

Automatic handling and storage systems

Sacmi Imola
discover all the products
request information

Firing

Sacmi Forni
discover all the products
request information
Sorting and pallet handling lines Automatic vision systems Automation and supervision systems Energy recovery and environmental impact reduction

Sorting and pallet handling lines

Sacmi Imola
discover all the products
request information

Automatic vision systems

Surface Inspection
discover all the products
request information

Automation and supervision systems

Sacmi Imola
discover all the products
request information

Energy recovery and environmental impact reduction

Sacmi Imola
discover all the products
request information

Ball Mill Series

Ball Mill Series

 
Ball mill is a device for wet-type raw material grinding, which consists of drum, drive system and electricity cabinet. Its running mode include intermissive & continuous. Different lining & milling ball can be used for different specifications. Lining include high alumina, mid-alumina, rubber and stone; milling ball include high alumina, mid-alumina, cobble and porcelain ball.

 
Unit
BM680
BM560
BM470
BM420
BM380
Volume
L
68000
56000
47000
42000
38000
Loading
t
40
30
25
20
18
Rotating Speed
r/min
11.5
12
12.5
12.5
13.5
Installed Power
kw
160+11
200+11
132+11
160+11
132+7.5
160+11
110+7.5
132+11
110+7.5
132+11
Dimension (A x B)
mm
ф3600x6700
ф3400x6200
ф3400x5200
ф3200x5200
ф3200x4700
Milling Medium
 
A,D
B
A,D
B
A,D
B
A,D
B
A,D
B
Lining
 
A,C,D
C, B
A,C,D
B, C
A,C,D
B, C
A,C,D
B, C
A,C,D
B, C
Total Weight
(Lining Excluded)
t
41.5
41.5
27.8
27.8
25
25
23
23
20
20
A: medium aluminum, B: high aluminum, C: rubber, D: natural stone
Code of drive method: BM680RE→driven by reducer, BM680BE→ driven by belt
Option: inverter control, energy-saving device and soft-start safety device

Item
Unit
BM160RE/BE
BM120BE
BM080BE
BM050BE
BM030BE
BM005BE
Volume
L
16000
12000
8000
5000
3000
500
Loading
t
8
5
3
1.5
1
0.2
Installed Power
kw
75+5.5
55+3
45
22
15
5.5
Dimension
(AxB)
mm
ф2600x3000
ф2400x2600
ф2100x2300
ф1800x2100
ф1500x1700
ф800x950
Drive Method
 
speed reducer/
full belt
full belt
 
 
 
 
Milling Medium
 
A,B,D
A,B
A,B
A,B
A,B
A,B
Lining
 
A,B,C,D
A,B
A,B
A,B
A,B
A,B
Total Weight
(Lining Excluded)
t
12.8
9.5
6.5
4.5
3
2

Item
Unit
BM750RE/BE
BM930RE/BE
BM1300RE/BE
BM1460RE/BE
Volume
L
75000
93000
130000
146000
Loading
t
50
60
80
100
Rotating Speed
r/min
11.5
10
10
9
Installed Power
kw
160+15
200+15
220+15
280+30
Dimension
 (A x B)
mm
ф3600x7400
ф3800x8200
ф3800x11400
ф4000x11600
Drive Method
 
Speed reducer
full belt
Speed reducer
full belt
Speed reducer
full belt
Speed reducer
full belt
Milling Medium
 
A, D
A, D
A, D
A, D
Lining
 
A, D
A, D
A, D
A, D
Total Weight
(Lining Excluded)
t
43
45
55
56

Firing

Firing

Pressing

Glazing line

Glazing line

Glazing line

Glazing line

Glazing line

Glazing line

Glazing line

Pressing

Raw Material Preparation

Feldspar

 Photos - Feldspar


Mii Photo

Albite Photo from Mii,
Courtesy of Smithsonian Institute
Feldspar: A rock-forming mineral, industrially important in glass and ceramic industries, pottery and enamelware, soaps, abrasives, bond for abrasive wheels, cements and concretes, insulating compositions, fertilizer, poultry grit, tarred roofing materials, and as a sizing (or filler) in textiles and paper. Albite is a feldspar mineral and is a sodium aluminum silicate. This form of feldspar is used as a glaze in ceramics.
More Feldspar Photos

feldspar drawingBackground

Feldspar is the mineral name given to a group of minerals distinguished by the presence of aluminum (Al) and the silica ion (SiO4) in their chemistry. This group includes aluminum silicates of soda (sodium oxide), potassium (potassium oxide), or lime (calcium oxide). Feldspar is the single most abundant mineral group on Earth. Together, the varieties of feldspar account for one half of the Earth’s crust. The minerals included in this group are orthoclase, microcline, and the plagioclase feldspars. They form in a variety of thermal environments, during the crystallization of liquid rock (magma), by metamorphism of rocks deep in the earth, and in sedimentary processes.

Feldspars are relatively hard at 6 on Mohs' hardness scale. Feldspars are generally light-colored, including white, pink, tan, green, or gray. The color varies due to impurities within the crystal structure. Feldspar is the mineral that gives granite its pink, green or gray color.

When feldspar weathers from igneous or metamorphic rocks, it can accumulate as sand. It is, however, easily weathered, and eventually will break down into clay.



Name

The name feldspar is a contraction of the longer name fieldspar, some early specimens were found in fields. The term spar is a generic term used by geologists to refer to any non-metallic mineral with a glassy (vitreous) luster that breaks on distinct flat surfaces (planes). The name was officially given its name by Johan Gottschalk Wallerius in 1747.

Sources

Feldspar is mined from large granite bodies (called plutons by geologists), from pegmatites (formed when the last fluid stages of a crystallizing granite becomes concentrated in small liquid and vapor-rich pockets that allow the growth of extremely large crystals), and from sands composed mostly of feldspar.

Because feldspar is such a large component of the Earth’s crust, it is assumed that the supply of feldspar is more than adequate to meet demand for a very long time to come. It is so abundant that geologists and economists have not even compiled data on potential deposits of feldspar for future consumption. Present mines worldwide are adequately meeting the need for raw feldspar.

The United States produces about $45 million worth of feldspar annually. North Carolina generates nearly half of the raw feldspar produced in the United States. Six other states produce smaller amounts. Other countries producing feldspar include Brazil, Colombia, France, Germany, India, Mexico, Norway and Spain.

Uses

Feldspar is used to make dinnerware and bathroom and building tiles. In ceramics and glass production, feldspar is used as a flux. A flux is a material that lowers the melting temperature of another material, in this case, glass.

Substitutes and Alternative Sources

Feldspar can be replaced by other minerals and mineral mixtures of similar physical properties. Minerals that could be used to replace feldspar include pyrophyllite, clays, talc, and feldspar-silica (quartz) mixtures. The abundance of feldspar will make these substitutions unnecessary for the foreseeable future.

feldspar

Green Feldspar (variety Amazonite) with quartz and albite.
From Pikes Peak region, Colorado


Drawings © 1999 Darryl Powell
Used with permission

What is Feldspar

Feldspar
What is Feldspar?

Feldspar is by far the most abundant group of minerals in the earth's crust, forming about 60% of terrestrial rocks.  Most deposits offer sodium feldspar as well as potassium feldspar and mixed feldspars.  Feldspars are primarily used in industrial applications for their alumina and alkali content.  The term feldspar encompasses a whole range of materials.  Most of the products we use on a daily basis are made with feldspar: glass for drinking, glass for protection, fiberglass for insulation, the floor tiles and shower basins in our bathrooms, and the tableware from which we eat.  Feldspar is part of our daily life.

Feldspar minerals are essential components in igneous, metamorphic and sedimentary rocks, to such an extent that the classification of a number of rocks is based upon feldspar content.  The mineralogical composition of most feldspars can be expressed in terms of the ternary system Orthoclase (KAlSi3O8), Albite (NaAlSi3O8) and Anorthite (CaAl2Si2O8).  Chemically, the feldspars are silicates of aluminium, containing sodium, potassium, iron, calcium, or barium or combinations of these elements.

The minerals of which the composition is comprised between Albite and Anorthite are known as the plagioclase feldspars, while those comprised between Albite and Orthoclase are called the alkali feldspars due to the presence of alkali metals sodium and potassium. The alkali feldspars are of particular interest in terms of industrial use of feldspars.  Amongst the numerous rocks in which they are present, feldspars are particularly abundant in igneous rocks like granite, which contains up to 50% or 70% of alkaline feldspar.

Granite, however, rarely is used for its feldspatic content.  Rather, a whole range of rocks geologically connected to granite are used.  Most often, commercial feldspar is mined from pegmatite or feldspathic sand deposits.  Aplite, which is a fine-grained igneous rock with the same mineralogical composition as granite, also is mined frequently for its feldspar content.

Basically, the two properties which make feldspars useful for downstream industries are their alkali and alumina content.  On those elements we can distinguish three families: Feldspathic sand, Pegmatite and Feldspar.  A further distinction can be made between sodium, potassium and mixed feldspars, depending on the type of alkali they contain.  Feldspars play an important role as fluxing agents in ceramics and glass applications, and also are used as functional fillers in the paint, plastic, rubber and adhesive industries.

Glass:  Feldspar is an important ingredient in the manufacture of glass and an important raw material as well, because it acts as a fluxing agent, reducing the melting temperature of quartz and helping to control the viscosity of glass.  The alkali content in feldspar acts as flux, lowering the glass batch melting temperature and thus reducing production costs.

Ceramics: In the manufacture of ceramics, feldspar is the second most important ingredient after clay.  Feldspar does not have a strict melting point, since it melts gradually over a range of temperatures.  This greatly facilitates the melting of quartz and clays and, through appropriate mixing, allows modulations of this important step of ceramic making.  Feldspars are used as fluxing agents to form a glassy phase at low temperatures and as a source of alkalies and alumina in glazes.  They improve the strength, toughness, and durability of the ceramic body, and cement the crystalline phase of other ingredients, softening, melting and wetting other batch constituents.

Fillers: Feldspars also are used as fillers and extenders in applications such as paints, plastics and rubber.  Beneficial properties of feldspars include good dispersability, high chemical inertness, stable pH, high resistance to abrasion, low viscosity at high filler loading, interesting refractive index and resistance to frosting.  The products used in such applications are generally fine-milled grades.

Enamel frits and glazes: Feldspar assists the enamel composition, assuring the absence of defects and the neatness of the end product: e.g. enamel frits, ceramic glazes, ceramic tile glazes, sanitaryware, tableware, electrical porcelain and giftware.

And many other end-uses: paint, mild abrasives, urethane, welding electrodes (production of steel), latex foam, the welding of rod coating, and road aggregate.

In the flooring sector, feldspar is the main constituent in the body composition.  It is used as a flux, lowering the vitrifying temperature of a ceramic body during firing and forming a glassy phase.  Surface tension pull the remaining solid particles together, giving a densification of the ceramic body.  With rising temperatures the alkalis become more active and first dissolve the clay particles and then the free silica.

In tableware, feldspar gives a good fusibility for a product without defects.

In sanitaryware, the use of feldspar within vitreous ceramic bodies is used to facilitate the optimization process.
 
 

 
 
 
 
Copyright © 2009 Industrial Minerals Association - North America  |  202-457-0200  |  info@ima-na.org
 
 

 

What is Feldspar

Feldspar
What is Feldspar?

Feldspar is by far the most abundant group of minerals in the earth's crust, forming about 60% of terrestrial rocks.  Most deposits offer sodium feldspar as well as potassium feldspar and mixed feldspars.  Feldspars are primarily used in industrial applications for their alumina and alkali content.  The term feldspar encompasses a whole range of materials.  Most of the products we use on a daily basis are made with feldspar: glass for drinking, glass for protection, fiberglass for insulation, the floor tiles and shower basins in our bathrooms, and the tableware from which we eat.  Feldspar is part of our daily life.

Feldspar minerals are essential components in igneous, metamorphic and sedimentary rocks, to such an extent that the classification of a number of rocks is based upon feldspar content.  The mineralogical composition of most feldspars can be expressed in terms of the ternary system Orthoclase (KAlSi3O8), Albite (NaAlSi3O8) and Anorthite (CaAl2Si2O8).  Chemically, the feldspars are silicates of aluminium, containing sodium, potassium, iron, calcium, or barium or combinations of these elements.

The minerals of which the composition is comprised between Albite and Anorthite are known as the plagioclase feldspars, while those comprised between Albite and Orthoclase are called the alkali feldspars due to the presence of alkali metals sodium and potassium. The alkali feldspars are of particular interest in terms of industrial use of feldspars.  Amongst the numerous rocks in which they are present, feldspars are particularly abundant in igneous rocks like granite, which contains up to 50% or 70% of alkaline feldspar.

Granite, however, rarely is used for its feldspatic content.  Rather, a whole range of rocks geologically connected to granite are used.  Most often, commercial feldspar is mined from pegmatite or feldspathic sand deposits.  Aplite, which is a fine-grained igneous rock with the same mineralogical composition as granite, also is mined frequently for its feldspar content.

Basically, the two properties which make feldspars useful for downstream industries are their alkali and alumina content.  On those elements we can distinguish three families: Feldspathic sand, Pegmatite and Feldspar.  A further distinction can be made between sodium, potassium and mixed feldspars, depending on the type of alkali they contain.  Feldspars play an important role as fluxing agents in ceramics and glass applications, and also are used as functional fillers in the paint, plastic, rubber and adhesive industries.

Glass:  Feldspar is an important ingredient in the manufacture of glass and an important raw material as well, because it acts as a fluxing agent, reducing the melting temperature of quartz and helping to control the viscosity of glass.  The alkali content in feldspar acts as flux, lowering the glass batch melting temperature and thus reducing production costs.

Ceramics: In the manufacture of ceramics, feldspar is the second most important ingredient after clay.  Feldspar does not have a strict melting point, since it melts gradually over a range of temperatures.  This greatly facilitates the melting of quartz and clays and, through appropriate mixing, allows modulations of this important step of ceramic making.  Feldspars are used as fluxing agents to form a glassy phase at low temperatures and as a source of alkalies and alumina in glazes.  They improve the strength, toughness, and durability of the ceramic body, and cement the crystalline phase of other ingredients, softening, melting and wetting other batch constituents.

Fillers: Feldspars also are used as fillers and extenders in applications such as paints, plastics and rubber.  Beneficial properties of feldspars include good dispersability, high chemical inertness, stable pH, high resistance to abrasion, low viscosity at high filler loading, interesting refractive index and resistance to frosting.  The products used in such applications are generally fine-milled grades.

Enamel frits and glazes: Feldspar assists the enamel composition, assuring the absence of defects and the neatness of the end product: e.g. enamel frits, ceramic glazes, ceramic tile glazes, sanitaryware, tableware, electrical porcelain and giftware.

And many other end-uses: paint, mild abrasives, urethane, welding electrodes (production of steel), latex foam, the welding of rod coating, and road aggregate.

In the flooring sector, feldspar is the main constituent in the body composition.  It is used as a flux, lowering the vitrifying temperature of a ceramic body during firing and forming a glassy phase.  Surface tension pull the remaining solid particles together, giving a densification of the ceramic body.  With rising temperatures the alkalis become more active and first dissolve the clay particles and then the free silica.

In tableware, feldspar gives a good fusibility for a product without defects.

In sanitaryware, the use of feldspar within vitreous ceramic bodies is used to facilitate the optimization process.
 
 

 
 
 
 
Copyright © 2009 Industrial Minerals Association - North America  |  202-457-0200  |  info@ima-na.org
 
 

 

گزارش از کارخانه

مراحل تولید کاشی:

1- آماده سازی مواد اولیه

2- پمپ هیدرولیکی

3- اسپری درایر

4- سیلوی قرنطینه

5-الواتور

6- پرس

7- درایر

8- خط لعاب

Loiding -9

Un loiding -10

LGV-11

12-کوره

13- بسته بندی

 

آماده سازی مواد اولیه

منظور از آماده سازی مواد اولیه عملی است که بعد از ورود مواد اولیه به کارخانه وقبل از مرحله توزین و اختلاط آنها انجام می پذیرد.این مرحله عملااولین مرحله در خط تولید کارخانه بوده وبه طور عمده شامل خرد کردن وآسیاب نمودن مواد است.

مواد اولیه خام طبق فرمول تهیه شده از معادن مختلف به وسیله کامیون به کارخانه حمل ودر سیلوهای روباز دپو می گردد وسپس خاک هایی که دارای کلوخه های درشت می باشد توسط سنگ شکن ها خرد می شوند.


 

 

 

مراحل اماده سازی اولیه

1_1خرد کردن

عمل خرد کردن سنگ ها به وسیله خرد کننده ها ویا سنگ شکن ها به منظور رسیدن به یک سوسپانسیون(دوغاب) یکنواخت هموژن باکمترین زمان چرخش بالمیل صورت می گیرد.خرد کننده ها(سنگ شکن ها)دارای تنوع زیادی بوده به عنوان مثال سنگ شکن های فکی ، غلطکی ، چکشی ، چرخشی ،دوار وغیره.

برای استفاده از خرد کننده ها باید به بسیاری از موارد از جمله سختی .استحکام مواد اولیه .ابعاد سنگ های ورودی ونیز خروجی .ناخالصی های موجود در مواد اولیه وناخالصی هایی که از طریق خردکردن مواد اولیه ایجاد می گردند .مقدار رطوبت اولیه مقدار تولید وغیره توجه شود.


سنگ شکن های فکی برای خرد کردن خاک هایی مانند: کلی ها و فلدسپات ها ومعمولا در اولین مرحله خرد کردن سنگ ها استفاده می شود.

 

هستند معمولا در 5cm کلوخه ها خارج شده از آن معمولا دارای ابعادی حدود

مرحله دوم خرد کردن از سنگ شکن های غلطکی استفاده میشود.

1cm به طوری که ابعاد کلوخه های خارج شده از این سنگ شکن هاحدود

می باشد همچنین از سنگ شکن های چکشی نیز در مرحله دوم می توان

برسد.3mm استفاده کرد تا اینکه قطرسنگ هابه حدود

معمولا در مورد دستگاه های سنگ شکن د ساخت صفحات خرد کننده(فک ها)از فولاد های منگنز دار ویا فولاد های کرم دار آلیژی به دلیل سختی زیاد و مقاوم به سایش استفاده می شود.

مواد اولیه بعد از سنگ شکن از طریق نوار نقاله به سیلوی ذخیره مواد می رود.

دراینجا هر خاک بادانه بندی مشخص را در درون دپوی مخصوص به خود می

ریخته می شوند تا وزن Box feeder ریزندوبعد خاک های مورد نظر درون

شوند.

Box Feeder  1_2

در این قسمت مواد اولیه که شامل چندین خاک می باشند توزین شده وبه سیلوی ذخیره می رود.


   

این دستگاه که خاک ها را وزن می کند دارای فنر و موتور خارج از محوراست که حرکت ویبره دارد.

 به شکل قیف مانند است که ته آن چندین میل گرد جوش داده Box feeder

شده است برای اینکه آگر قلوه سنگ قاطی مواد بود به میله ها گیر کند وپایین نرود.

 یک نوار نقاله است که خاک وزن شده روی آن ریخته Box feederدر زیر

میشود ونوار نقاله خاک ها را به بالای بالمیل می برد.

مقدار توزین هر خاک با توجه به فرمولی که توسط آزمایشگاه به این قسمت

داده شده مشخص می شود که از خاک های مصرفی باید توزین گردد.

 

1-3 بالمیل


به منظور کاهش بیشتر ابعاد ذرات و همگن سازی ویکنواخت شدن مواد اولیه سرامیکی وارد بالمیل می شوند وبالمیل ها در دو نوع خشک ساب وترساب موجود می باشند.

 

بعد از تغذیه مواد دور مشخصی را به بالمیل می دهند مثلا در این کارخانه 23 تن خاک را با11 هزار لیترآب مخلوط می کنندو4500 دور به بالمیل می دهند.بعد از اتمام دورها اپراتور مربوطه مقداری از دوغاب بالمیل را برای تعیین وضعیت دوغاب ار نظر رسیت، وسکوزیته ،دانسیته به اتاق کنترل کیفیت می برد مسئولین کنترل بعد از انجام رسیت گیری وآزمایشات نتیجه را به اپراتور بالمیل گزارش می دهندو عمل تخله بالمیل ویا تعداد دور اضافی بالمیل را مشخص می کنند.بعد از آنکه دوغاب به حد مناسب رسید به وسیله لوله های خرطومی به حوضچه هایی که دارای همزن استیرر هستند تخلیه می شوند.

 

(همزن آرام)Stirrer1_4 همزن

معمولا دوغاب تخلیه شده از بالمیل حداقل به مدت 24 ساعت باید در درون حوضچه ها باقی بمانند.همزن استیرر یک جریان آرام در دون مخزن ایجاد می کند که این باعث خارج شدن حباب هی درون دوغاب وجلوگیری از ایجاد حباب جدید می شود و از ته نشیین شدن یا جدا شدن مواد از یکدیگر جلوگیری می کند.دوغاب ها از حوضچه های استیرر به درون صافی هایی پمپاژ می شوند که ته آن توری فلزی با مش ریز وجود دارد.دوغاب ها به درن تانک دوغاب ریخته می شوند ودوغاب درون تانک توسط مسئولین کنترل کیفیت از نظر رسیت وسیکوزیته و دانسیته مورد بررسی قرار می گیردو در صورت مناسب بودن شرایط دوغاب اجازا پمپاژ نمودن دوغاب به درون اسپری درایر داده می شود.

 

 

اسپری درایر

هدف از اسپری درایر تهیه پودری با دانسیته ظاهری یکنواخت و توزیع اندازه ذرات ثابت و رطوبت یکسان می باشد. بدنه یک اسپری درایر به شکل یک استوانه قائم است که پائین آن به شکل یک مخروط برای خروج گرانول های تولیدی طراحی شده است. در درون هراسپری با توجه به دانه بندی مور نظر تعدادی نازل نصب شده است که این نازل ها وظیفه پاشیدن دوغاب به صورت قطرات ریز را دارند هرچقدر قطرات ریز تر باشند دوغاب گرانول ریزتر وهر چه این قطرات درشت تر باشند دانه بندی گرانول نهایی درشت تر می شود.

دوغابی که از نازل ها به صورت قطرات ریز به سمت بالا اسپری می شوند با هوای داغی که از سمت بالا وارد اسپری می شود برخورد می کند ودر نتیجه آب این قطرات دوغاب تبخیر می شود وخاک آن دانه بندی شده به سمت پائین حرکت می کند. این خاک دانه بندی شده پس از عبور از قیف زیر اسپری از دریچه ی زیره اسپری تخلیه می شود نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که بعد از مدتی مصرف باید نازل ها شسته شوند .نازل ها درون اسپری باید طوری وبا فاصله معین نصب شوند که دوغاب به بدنه پاشیده نشوند چون تولید کلوخه بر روی بدنه داخل اسپری می کنند.

 


  

سیلو های قرنطینه

اگر گرانول ها شرایط مناسب از لحاظ دانه بندی ودرصد رطوبت را نداشته باشد درون سیلو های قرنطینه ذخیره می شوند وبعد از مدتی این گرانول ها را با گرانول هایی که شرایط مناسب تری را دارند مخلوط میکنند واین پودر آماده پرس می شود

الواتور

خاک ها بعد از نگهداری در سیلو ها توسط نوار نقاله به داخل الواتور برای بالا بردن خاک در ارتفاع استفاده می شود الواتور از قاشک ها یی ساخته است که با چرخش انها خاک در ارتفاع بر روی نوار نقاله تخلیه می شود.در طول نوار نقاله آهن ربایی نصب شده است تا فلزات وسیله ها را از خاک بگیرد خاک ها از طریق نوار نقاله به بالای قیف پرس هدایت می شود.

پرس(فرم دهی)

هدف از این مرحله شکل بخشیدن به مواد اولیه بر اساس شکل محصولات نهایی مورد نظر می باشد.

در پشت پرس های هیدرولیک میزی به نام شارژر وجود دارد که این شارژر

عمل پر کردن خاک درون قالب های پرس وهل دادن کاشی های تولیدی به رول های بعد از پرس(میز خروجی پرس) را انجام می دهد دربالای شارژر پرس یک مخزن استوانه ای وجود داردکه خاک از روی نوار نقاله قبل از پرس به درون آن مخزن ریخته می شود واز لوله خروجی زیر قیف توسط یک لوله خرطومی خاک به درون هوپر پس ریخته می شود از دریچه زیر هوپر پرس خاک به درون شبکه روی شارژر گرید ریخته می شود.گرید یک صفحه مشبک است که درون یک قاب قرار دارد.گرید به سمت جلو عقب می رود وهر دفعه که به سمت جلو حرکت می کند خاک درون آن داخل قالب پرس تخلیه می شود ودر زمان برگشت گرید دریچه هوپر باز می شود ودر این زمان گرید پر از خاک میشود.

درایر

بلا فاصله بعد از پرس قسمت درایر است فایده ای که درایر برای کاشی ها دارند عبارتندار:

1-باعث استحکام کاشی می شود.

2_رطوبت کاشی ها گرفته می شود ومانع از انفجار کاشی در درون کوره می شود.

3_دمای سطح کاشی را یکنواخت می کند واین عمل عامل بسیار مهمی در کیفیت لعاب کاشی است وکاشی ها بعد از اینکه به مدت کافی در درایر ماندند وارد خط لعاب میشوند .اگر دمای گاشی ها در اوایل خط لعاب زیاد باشد باعث پوسته شدن کاشی می شود واگر دما کم باشد کا شی ها کیفیت و استحکام لازم را ندارند.

خط لعاب

خط لعاب شامل :

1 کابین آب

2 کابین انگوب آستری

3 کابین لعاب

4 کابین لعاب چاپ

5 کابین ا نگوب زیر


وقتی کاشی از پرس درایر بیرون می آید و وارد خط می شود سمباده هایی در خط وجود دارد که سطح روی بیسکوئیت تمیز می کند تا از لعاب خوردگی نا مناسب روی کاشی و خزیدگی لعاب ونا مناسب بودن ظاهر کاشی جلوگیری شود وبعد از سمباده توسط فشار هوا خاک هایی که روی بیسکوئیت وجود دارد پاک می شود.

 



 

دستگاه ذخیره کن(سوپ لکس)

این دستگاه کاشی را ذخیره می کند تا در هنگام به وجود آمدن مشکلی در مسیر عبور بیسکوئیت ها خط چاپ همیشه کار کند البته قابل ذکر است که این دستگاه ودستگاه چسب که چسب اتیلن گلیکول را به وسیله نازلی بر روی بیسکوئیت ها می پاشاند تا چسبنگی کامل بین لعاب و چاپ بدنه وجود داشته باشد در قبل از چاپ اسکرین وجود دارد.

لودینگ

بیسکوئیت های لعاب وطرح خورده بعد از خط لعاب درون واگن هایی قرار می

 به داخل محلی به نام پارکینگ برده می LGV گیرند واین واگن ها توسط

شوند و تقریبا به مدت 12 ساعت در آنجا نگهداری می شود تا درصد رطوبت

 واگن ها را LGV انها پایین و در کوره منفجر نشوند بعد از این مدت

به قسمت کوره می برد.


 

 

Un Loiding

به محلی که بیسکوئیت ها از واگن خارج وبه قسمت ورودی کوره هدایت می شوند گفته می شوند.

LGV

 با انعکاس دهنده که داخل سالن کارخانه نصب شده است هدایت میشودLGV

 ازطریق کامپیوتر تعداد واگن های پر و خالی را مشخص می کند وLGVاتاق

 فرمان بردن واگن را به آن می دهند.LGVبا دادن برنامه به

کوره (پخت)

کوره مورد استفاده در کارخانه ارچین از نوع رولری می باشد این کوره دارای 4 منطقه است:

1.پیش گرم کن که دمایی در حدود 150 تا 180 درجه سانتی گراد را دارد.

2.جهنم که دمای ان حدود 1100-1150 درجه سانتی گراد است.

3.پیش سرد کن که دمای آن در 600_750 درجه سانتی گراد است.

4.سرد کن که دمای 100-600 درجه را دارد.

منطقه اول_ بسیار حساس است وچنانچه دما ومدت عبور کاشی ها درست تنظیم نشود باعث ایجاد جوش زیاد بر روی سطح کاشی می شود زیرا در این منطقه تخلیه گازها صورت میگیرد وهر چه بتوان زمان را در این منطقه طولانی تر کرد بهتر است که حداقل 10 دقیقه طول بکشد.

 دما را دارد که دمای آن با توجه به کاشی کف یا دیوار وmax منطقه جهنم

سایز آنها فرق می کند ولی معمولا بین 1100_1150 درجه می باشد واین مرحله حدود 5_7 دقیقه طول می کشد.

مسیری که کاشی ها در طول کوره طی می کنن تاپخته شوند 40_45 طول می کشد. بعد از پخت کاشی ها از زیر غلطکی که دارای فشار  2بار است عبور می کنند تا کاشی های ترک دار بشکنند واز خط خارج شوند. بعد    کاشی ها کوره  می شوندوبه مدت 24 ساعت برای کاهش دما استراحت loiding وارد

داده می شوند  بعد از طی این مدت به قسمت بسته بندی هدایت می شوند.

 

 

بسته بندی

بعد از اینکه کاشی ها از کوره خارج شدند باید مدتی استراحت داده شوند تا دمای سطح آنها پائین آید بنابراین داخل لودینگ کوره قرار می گیرد بعد از طی این مدت کاشی ها توسط اپراتور بسته بندی  درجه بنی می شوند .

این اپراتور بر روی صندلی در زیر نور مستقیم وشدید مهتابی در مقابل کاشی ها می شیند وبا توجه دستورالعملی که قبلا به او داده شده است کاشی ها را با استفاده از ماژیک سبز رنگی درجه بندی می کند. درجه بندی او به این نحو است که بر روی کاشی با درجه 2 هیچ علامتی نمی زند .

بر روی کاشی با درجه3 در قسمت چپ کاشی خطی می کشد ودر کاشی درجه 4 در قسمت وسط خط می کشد ودر کاشی درجه 5  در قسمت سمت راست کاشی خطی می کشد کاشی درجه 1 به کاشی گفته می شود که از فاصله یک متری هیچ عیبی در آن  دیده نشودو...

 وقوس کاشی توسط پلانر liner در قسمت بعد مشکل سایز کاشی توسط

 می شوند. stacker اندازه گیری می شود بعد کاشی ها وارد

 

Stacker

 

کاشی ها را از نظر ابعاد وهمچنین خطی که توسط اپراتور کشیده شده است و با استفاده از سیستم قوس سنج موجود در دستگاه کلیه کاشی  ها از نظر مقعر ومحدب بودن درجه بندب می کند ودرجه های یکسان در یک جا قرار می کیرند بعد کاشی ها با کد معین به طور اتو ماتیک درون جعبه هایی بسته بندی می شود .

 

 اطلاعاتی نظیر درجه,کلاس ,تاریخ تولید, کد کاشی ,Printerبعد توسط

متراژ کاشی , ضخامت کاشی , اندازه اسمی و کاری کاشی بر روی جعبه های   جابه جاFALCON کاشی چاپ می شود. در مرحله به این جعبه ها توسط

می شوند.

 


 


در مرحله آخر کاشی های بسته بندی شده توسط مسئول کنترل کیفیت مورد بررسی قرار می گیرد.

کنترل کیفیت

کنترل کیفیت بر تمام کار ها از ورود مواد اولیه تا خروج کاشی ها از کارخانه نظارت دارد وتمام اطلاعات مربوطه ثبت می کنند.

 

 

از جمله عیوبی که در کاشی ها دیده می شوند عبارتند از:

1-بریدگی سطح لعاب

2-جمع شدن وموج دارشدن

3_ایجاد حفرات ته سنجاقی یا عیب جوش زدگی

4_ پیدایش قطرات مشخصی در سطح لعاب

5_ سولفوره شدن

6_ ترک دار و پوسته شدن

7_ چکه لعاب

8_ لب پریدگی و گوشه پریدگی

 

 

 

*  مراقب و حفاظت برای نصب کاشی، سرامیک :

به طور خاص حفظ شده نصب کاشی ، سرامیک از ساختمانی که در ان نصب شده است بیشتر طول می کشد معمولا می خواهیم چیزی بیرون از ان بدست آورید بنابراین این پیشنهادات را برای تمیز کردن وحفظ آن کنار هم قرار داده ایم.پیش از تغییر رنگ دادن  خشک شدن کف برای جلوگیری از مواد خارجی (برای مثال شیریا سس گوجه فرهنگی ) از نصب کاشی مطمئن شوید از یک ماده پاک کننده روغنی همانند lestoilصابون روغنی Murphy یا mr-cleam استفاده کنید تمیز کننده روغنی را در مقاومت کامل نزدیک مخلوط کنید و یک استعمال روز اول و استعمال  دیگر تقریبا کاربرد مقاومت کامل در روز دوم به کار ببرید .بعد از اینکه این 2 روش انجام شده اند ممکن است کف اتاق  تان را با تمیز کننده روغنی در مقاومت منظم در یک پایه و اساس منظم در هر زمانی که کثیف می شود یا یک بار, دوبار در هفته تمیز کنند.لطفا به خاطر داشته باشید که کاشی سرامیکی به درزگیرها,واکس ها یا کاربردهای متناوبی خاص دیگر نیاز ندارند در نظر داشته باشید ممکن است کاشی را با یک  واکس ها اکریلیکی کف شبیه واکس Johnson یا بعضی چیزها شبیه به ان سفت می شود مسئله این است که حفاظت ومراقبت فوری داشته باشید مانع با کاربرد ضروری ساییده خواهد شد و به طور اتفاقی نیاز دارد تراشید و دوباره صیقل داده شود بنابراین باید سنجش وارزیابی یکی  بر خلاف دیگری داشته باشید به گونه ای که آن از بین همه راحتترین سطوح برای تمیز نگهداشتن می باشد بیشتر چرک وکثافت به ان نخواهید چسبید و ماده پاک کننده نرم در اب در بسیاری موارد می باشد که برای اصطلاح چنین خاکی که ممکن است چسبیده باشند کافی و مناسب می باشد اغلب اب شستشو تغییر دهید یا در مورد همه روی خواهد داد که کثافت را در اطراف کف  برطرف کرده است.

 

*  کاشی و کاربرد آن:

.کاشی یکی دیگر از محصولات سفالین و سرامیکی است که بویژه در ساختمان کاربرد و اهمیت ویژه ای دارد.

کاشی برای تزئینات داخل و خارج ساختمان و همچنین برای بهداشت و عایق رطوبت به کار می رود . کاشی .تزئیناتی خارج ساختمان را بویژه در اماکن مذهبی به کار می برند.

کاشی را در ابعاد و اندازه های گوناگون تولید می کنند . کاشی کف و دیواری را در ابعاد زیر 2×2 و 2 × 1 تا پنجاه ر پنجاه سانتیمتر تولید می کنند که با رنگهای گوناگون می تواند یک نقاشی را در محل نصب نیز نشان دهد .کیفیت کاشی باید به نحوی باشد که تغییرات ناگهانی درجه حرارت 100 ـ 20 درجه سانتیگراد را به خوبی تحمل کرده و هیچگونه آثار ترک در بدنه و یا لعاب آن ظاهر نشود . کاشی دیواری را برای حفظ بهداشت و رطوبت در آشپزخانه ، محیط های بهداشتی ، حمام و دستشویی استفاده می کنند . کاشی کف را نیز به علت ضد سایش بودن و مقاومت حرارتی و الکتریکی بالا در آشپزخانه ها ، حمام ها ، آزمایشگاهها ، رختشویخانه ها و کارخانجات.شیمیایی به کار می برند همچنین کاشی باید دارای ابعاد صاف و گوشه های تیز باشد.

مزایای کاشی:

 مزایای کاشی گرانیتی نسبت به کاشی کف.

ردیف

مشخصه کیفی

کاشی گرانیتی

لعابدار کف

1

جذب آب

خیلی کم و در حد صفر

جذب آب بالا

2

انبساط رطوبتی

در حد صفر

بالا

3

شوک پذیری

خیلی کم

بالا

4

مقاومت در برابر یخ زدگی

مقاوم

مقاومت کمتر

5

دفرمگی

در حد صفر

دفرمگی بالاتر

6

مقاومت خمشی

بالاتر

پایین تر

7

مقاومت سایشی و سختی سطح

بالاتر

پایین تر

8

دقت ابعادی

خیلی بالا

پایین

9

عمر

بالاتر

پایین تر

10

تناسب برای کف های پر تردد

ناسبم

نا مناسب

 

 

 

 

 

مزایای کاشی گرانیتی نسبت به سنگ های ساختمانی کربناتی(سنگهای آهکی معمولی، مرمر و تراورتن و ...)

 

ردیف

مشخصه کیفی

کاشی گرانیتی

سنگ ساختمان

1

وزن به ازای واحد سطح

سبکتر

خیلی سنگین تر

2

مقاومت خمشی

خیلی بالاتر

خیلی پایین تر

3

بافت های ضعیف نظیر درز و ترک

در حد صفر

در بسیاری از سنگهای آهکی درز و ترک در حقیقت جزئی از طرح و تعیین کنندۀ طرح سنگ است

4

ضایعات قبل و در حین و پس از نصب

تقریباً ندارد

ضایعات بسیار بالا

5

سختی (MOHS)

≥7

<4.5

6

مقاومت سایشی

بسیار بالا

بسیار کم ( پس از مدتی در اثر تردد کاملاً لوکس خود را از دست می دهد و سطح پر از خش می شود.)

7

خلل و فرج ( تخلخل باز )

صفر

بسیار بالا

8

تخلخل بسته

نزدیک به صفر

بسیار بالا

9

اختلاف ضخامت

در حد <0.3 mm

نسبتاً بالا

10

ناگونیائی

کمتر ( در حد صفر)

بالاتر

11

لک پذیری

کمتر

خیلی زیادتر

12

قاومت در برابر محلولهای شیمیایی ( اسید و باز و شوینده های خانگی)

کاملاً مقاوم

کاملاً نامقاوم .

سنگ های این گروه کاملاً در مقابل شوینده هایی نظیر جوهر نمک نامقاوم بوده و می جوشند

13

اختلاف شید رنگی

ندارد.

بسیار زیاد

14

بافت های ضعیف نظیر استیلولیت، رَخlamination  و ، ...

ندارد

تعیین کننده طرح سنگ است.

15

قیمت به مترمربع

تقریباً مشابه گروه آهکی معمولی است و خیلی ارزانتر از گروه مرمر و تراورتن .

تقریباًٌ بالا

16

اختلاف سایز بین تولیدات مختلف

ندارد.

در حد بالا

17

Lux سطح

در حد70

لوکس پایین که به مرور زمان به صفر می رسد.

18

تناسب جهت کار در کف و راه پله ها

کاملاً متناسب

کاملاً نامتناسب

 

مزایای کاشی گرانیتی نسبت به سنگ های ساختمانی آذرین

نظیر گرانیت، گرانودیوریت ، آندزیت و ریولیت و ... و سنگهای دگرگونی(نظیر گنیس، سرپانتین و...)

 

ردیف

مشخصه کیفی

کاشی گرانیتی

سنگ ساختمانی آذرین و دگرگونی

1

قیمت به مترمربع

نسبت به سنگ خیلی پایین تر

خیلی بالاتر

2

وزن به ازای واحد سطح

کم

خیلی بالا

3

ساختارهای ضعیف نظیر درز و ترک و استیلولیت و ...

ندارد.

کم و بیش دارد.

4

مقاومت سایشی و خمشی

بالا

در گروه آذرین بالا و در گروه دگرگونی نسبتاً بالا

5

مقاومت در برابر لک پذیری

نسبتاً بالا

گروه آذرین بالا و در گروه دگرگونی نسبتاً بالا

6

اختلاف شید رنگی

کم

آذرین متوسط و دگرگونی بالا

7

اختلاف ضخامت و ابعاد و ناگونیایی

کم و نزدیک به صفر

بالا

8

تناسب استفاده برای کف و دیوار

کاملاً متناسب

آذرین کاملاً متناسب، دگرگونی تناسب کمتر

9

مقاومت در برابر محلولهای شیمیایی

مقاوم

آذرین مقاوم، دگرگون تقریباً مقاوم .

در برخی از سنگهای آذرین و دگرگون درزهایی وجود دارد که توسط محلولهای ثانوی و آهکی عمل جانشینی صورت گرفته این درزها  در برابر محلولها کاملاً ضعیف هستند

 

 

 

مزایای کاشی های گرانیتی نسبت به سنگ های طبیعی:

1)قیمت پایین تر کاشی گرانیتی نسبت به سنگ

2)دقت ابعادی بالاتر کاشی گرانیتی نسبت به سنگ طبیعی

3)رنگ یکنواخت تر و یا ثبات رنگی بیشتر نسبت به سنگ های طبیعی

4)مقاومت خیلی بالاتر در مقابل محلولهاس شیمیایی اسیدی و بازی(در حالی که سنگ های طبیعی بیشتر از خانواده سنگ های آهکی می باشند و شدیدأ در مقابل محلولهای شیمیایی تأثیر پذیرند و خوردی آنها در مقابل محلولها بسیار بالاست)

5)شفافیت کاشی های گرانیتی بیشتر از سنگ های طبیعی است.در حالی که سنگ های طبیعی(بغیر از خانواده های آذرین و دگر گونی نظیر گرانیت وگنیس و...)خیلی زود شفافیت خود را در اثر پا خوردگی و تأثیر شوینده ها و ... از دست می دهند.

6)مقاومت سایش سنگ ای طبیعی خانواده های رسوبی نظیر سنگ های آهکی بسیار پایئن است.

7)طرح در سنگ های طبیعی از ساختارهائی نظیر رستیولیت ها،ترک ،درز و خلل و فرج و ... تشکیل می گردد که یک محلول ثانوی در اثر نفوذ به آنها و ایجاد دگرگونی و تغییر رنگ و حتی بافت و طرح سنگ را به وجود می آورد.تمامی این ساختارها از نقاط بسیار ضعیف سنگ می باشند.

8)سنگ هائی که دارای مقاومت مکانیکی و شیمیائی و سایشی بالائی هستند نظیر گرانیت،آنذریت،گنیس و گابر و.... هزینه حساب  آنها نیز بسیار بالاست و عمدتأ در بازار با قیمت های بسیار بالا بفروش می رسد.

آنچه که قیمت سنگ را در قبال کاشی گرانیتی بسیار افزایش می دهد حتمأ با توجه سرمایه گذاری بسیار پائین تر نسبت به کارخانجات کاشی شامل موارد زیر است:

الف )هزینه استخراج و قیمت تمام شده بالای سنگ معدن

ب) استهلاک و ضایعات بالا در حین بهره برداری

پ) هزینه حمل و نقل بالاتر

ت) کم تولید و ساب دادن آنها

ضایعات بالای همین ساب دادن بعلت وجود بافت های ضعیف در سنگ و عدم شناخت بافت های سنگ توسط کارگران مربوطه

اما با تمام مزایای مذکور برای کاشی های گرانیتی،سنگ طرفداران بسیاری دارد و شاید دلیل عمده آن طبیعی بودن  و تنوع رنگ آنها باشد و دلایل استقبال کمتر مصرف کنندگان از کاشی گرانیتی نسبت به سنگ را به شرح زیر دانست:

مقایسه کاشی های گرانیتی با کاشی های لعابدار (شاید بهتر بود از ابتدا نام سنگ مصنوعی گرانیتی روی این محصولات گذاشته می شد)

معایب کاشی گرانیتی ناشی از مقایسه آن با کاشی است و محاسن آن هرگز در مقایسه با سنگ تلقی نمی شود.

لک پذیری بیشتر و تمیز شدن سخت تر کاشی گرانیتی نسبت به کاشی های لعاب مهمترین ایراداتی  که مشتریان عنوان می گردد.

 

*  نصب کاشی:

خمیری از خاک رس تهیه و آن را می ورزند . این خمیر در ظرفی نزدیک دست استادکار آماده می ماند سپس با گچ یا سیمان یا ماسه یا خاک رس کوبیده شده زیر رگه اول کاشی در یک ضلع کنار دیوار شمشه کاملا تراز بوجود می آورد تا امکان چیدن رگه اول کاشی بوجود آید دوعدد کاشی در دو سر ضلع موقتا با فاصله یک سانتی متری از دیوار قرار می دهند سپس ریسمانی نازک به بالای آن متصل می کنند جلوی کاشی ها را از گل ورزیده شده موقتا بست می زنند بعد شمشه فلزی بسیار صاف جلوی کاشی در حال نصب قرار می دهند بقیه کاشی ها را پشت شمشه چیده و بعد با ریسمان کنترل می نمایند سپس دوغاب سیمان را به صورت رقیق محلول شده از ماسه پاک و سیمان معمولی آماده و ملاقه به آهستگی پشت کاشی ها را پر می کنند تا در حد معمول کاشی کاری به اتمام برسد . پس از خودگیری کامل ملات کاشی ها دوغابی از رنگ کاشی و سیمان سفید به رنگ مشابه تهیه نموده و با پارچه یا گونی به لایه بندها مالیده و بعد سطح کاشی ها را نظافت می کنند ، امروزه به جای دوغاب سیمانی در پشت کاشی ها از چسب کاشی استفاده می شود چون نصب سریع ، کاهش وزن مصالح مصرفی که باعث افزایش فضای داخلی ساختمان می گردد را دارا می باشد ، چسب کاشی ضخامتی در حدود چهار تا پنج میلی متر بر روی دیوار دارد و زمان کمتری برای نصب آن صرف می شود .

 

*  نکات ضروری در مصرف چسب کاشی :

سطح زیر کار باید خشک ، تمیز و بدون چربی باشد و دارای قدرت نگهداری کافی باشد . اگر دیوار از پوشش کاغذ دیواری باشد باید کاغذ را جدا کرده و به کمک پرایسر زیرسازی نمود .

اگر زیر کار با گچ باشد قبل از نصب چسب با پرایمر آغشته شود ، ( پرایمر محلول رقیق چسب بتن پرایمری است ) برای نصب کاشی روی کاشی باید سطح کار ما از هرگونه چربی کار پاک و با تیشه مقداری از لعاب کاشی قدیمی برداشته شود و بوسیله ماله چسب حداکثر یک متر مربع و ضخامت سه تا چهار میلی متر روی دیوار پهن می نماید در مدت 5 تا 10 دقیقه کاشی ها را نصب می کنیم و با یک ضربه در جای خود محکم می کنیم ف کاشی های نصب شده بعد از 48 ساعت به استحکام نهایی می رسند و بعد می توان بندکشی را شروع نمود و به فاصله دو روز بعد از بندکشی سطح مورد نظر قابل استفاده است .

دمای لازم برای نصب با چسسب کاشی حداقل 5 درجه بالای صفر است ، برای نصب با چسب باید حداقل 60 درصد پشت کاشی به چسب آغشته باشد .

آیا کاشی کف مقاومت در مقابل یخ زدگی دارد ؟

چون کاشی کف موسوم به سرامیک دارای جذب آب کمتر از 10 درصد است مقاومت در برابر یخ زدگی دارد و در فضای بیرونی ، کف سالن ها و منازل استفاده می شود .

 

*  چرا کاشی به نظر تیره می آید:

این مسئله وقتی رخ می دهد که پس از نصب کاشی ها ملات به طور کامل پاک نشود،ومقداری ملات روی سطح کاشی باقی مانده است.چون ملات از سیمان است پس پاک کردن آن پس از خشک شدن بسیار دشوار است ملات باقی مانده روی سطح کار آلودگی را جذب ونگه میدارد بنابراین جلا ونمای اولیه کاشی حفظ نمی شود .

اغلب فراورده ها برای پاک کردن آثار ملات، داری اسید هستند.استفاده از این ،فراورده ها روی سطح کاشی باعث حفره دار شدن و از بین رفتن لعاب می شود استفاده از این اسیدها که لعاب را را مورد حمله قرار می دهند باعث افت انعکاس نور و نگهداری آلودگی و جلای کاشی را کاهش می دهند.

*  تعریف سرامیک:

هنر وعلم ساختن اشیای جامد و شکننده ای که ماده ی اصلی و عمده ی آنها خاک ها باشند که این خاک ها شامل کالوئن خاک سفال است به عبارت دیگر به مواد جامدی که بخش عمده ی تشکیل دهنده ی آنها غیر فلزی و غیر آلی باشد واز نظر ساختار شیمیایی کلیه موادی که از مخلوط خاک رس با ماسه و فلدسپار در دمای بالا بدست می آید و توسط

 توده ی شیشه مانندی انسجام یافته و بسیار سخت و غیر قابل حلال ها  و تقریبا گداز ناپذیر می باشند.

سرامیک

رس

فلدسپار

کوارتز

 

 

 

 

*  خواص سرامیک:

بیشتر فراورده های سرامیکی در برابر اسید،گاز و نمک مقاومت خوبی دارنند.سرامیک ها معمولا ترد هستند و عایق گرما والکتریسیته می باشند امروزه سرامیک هایی می سازند که به عنوان اره یا رسانه الکتریسیته استفاده می شود خواص سرامیک ها به نوع و میزان مواد اولیه ی بکار رفته در صنعت بکار برده می شوند بسیاری از سرامیک ها از فلزات سختتر هستند و استحکام زیادی در برابر فشار دارند .

 مشخصه ی اصلی سرامیک ها مقاومت زیاد آنها در برابر تاثیر مواد شیمیایی و دمای بالا ی آنهاست.

 

*  انواع سرامیک:

1-سرامیک سنتی                               2-سرامیک مدرن

3-سرامیک اکسیدی                            4-سرامیک غیر اکسیدی

*  چسپاندن و خصوصیات چسپ سرامیک:

میزان مصرف چسپ سرامیک پودری بستگی کامل به سطح زیر کار و سرامیک موجود دارد در حالت استاندارد به ازای هر متر مربع 5.2الی5.3 kg پودر مصرف می شود.

این چسپ بر پایه ی سیمان تولید می شود در برابر رطوبت و آب مقاوم است مواد موجود در این چسپ بسیار انعطاف پذیر است و چسپندگی زیاد دارد این چسپ به راحتی با آب مخلوط می شود و پس از خشک شدن در برابر آب ،رطوبت،سرما وگرما پایدار است از خصوصیت این چسپندگی کاهش بارمرده ی ساختمان و کاربرد بسیار آسان آن است.

سرامیک ها در مدت 10 دقیقه بر روی ملات خمیر نصب می شوند و بعد از 24 ساعت به استحکام نهایی می رسند و می توان بند کشی کرد برای ملات های ضخیم سیمان و خاک سنگ به مخلوط چسپ اضافه می شود برای دیوار و داخل استخر از چسپ بتن آب بندی استفاده می شود.چسپ سرامیک را به دور از رطوبت به مدت 6 ماه می توان نگه داشت.

 

 

*  کاربرد سرامیک در صنعت:

 (یکی از کاربرد های سرامیک در صنعت، در هوافضا است)

  كاربرد سراميكهاي توليد شده توسط فناوري نانو را ميتوان به دو دسته تقسيم نمود.

 دسته اول: سراميكهاي در ابعاد نانو يا نانوپودرهاي سراميكي هستند.

 دسته دوم: سراميكهايي هستند كه ابعاد دانه‌بندي آنها در حد نانو ميباشد.

يكي از مشكلات سراميكها شكنند گي آنهاست كه در تحقيقات انجام شده براي حل اين تمركز ويژهاي بر روي دانه بندي سراميكها شده است تا به اين ترتيب خواص ترمومكانيكي اين مواد بهبود يافته و سراميكي‌هايي با قابليت شكل‌پذيري بهتر توليد گردد. با استفاده از نانوپودرها دماي ذوب كاهش يافته و زمان تثبيت مواد سراميكي نيز كاهش مييابد به اين ترتيب هزينه توليد اين مواد كاهش مييابد. بهبود خواص ترمومكانيكي تكنيكهاي ساخت جديدي مانند پردازش فلز و سراميك با هم را ممكن ميسازد كه اين موضوع نيز در كاهش هزينه هاي توليد مؤثر خواهد بود. در توليد نانوپودرهاي سراميكي از فرآيندهاي فاز مايع و گاز استفاده ميشود و با روش‌هاي موجود مي‌توان نانوپودرهاي سراميكي با خلوص شيميايي بالا و مقادير قابل توجه توليد نمود. البته يكي از مشكلات سراميكهاي كنوني شكل‌دهي و نحوه اتصال آنها به اجزاي ديگر است كه تحقيقات جديد اميدهايي را براي حل اين مشكل ايجاد كرده است.

در كاربردهاي هوافضايي سراميكها در حفاظت حرارتي و شيميايي مورد استفاده قرار ميگيرند. به عنوان مثال براي پوشش دهي كامپوزيتها تقويت شده با نيتريد بور به عنوان حافظ شيميايي بكار برده ميشود. كاربرد سراميك‌هاي ساخته شده با فناوري نانو در سنسورها، الكترونيك نوري و سازههاي فضايي در حال گسترش است. يكي از موضوعات مورد توجه ساخت سراميكهاي بزرگ شفاف و با استحكام بالا مي‌باشد. از ديگر كاربردهاي سراميك استفادة اين مواد در سنبادهها ميباشد مؤسسه فرانهوفر روشي را براي توليد سراميكهاي سنباده با ساختارهاي كوچكتر از ميكرون را دنبال ميكند. سنباده هايي با استفاده از اكسيدآلومينيوم با مقاومت بالا (600-900) توليد شده اند كه در مقابل خراش و شفافيت بسيار مقاوم هستند. روشهاي كنترل رشد دانه در طول فرآيند توليد اين امكان را بوجود آورده است كه بافت هايي چگال و بدون تخلخل توليد شود كه تضمين كننده استحكام خواهند بود اين سراميكها در سطوح خارجي شفاف و پوسته فضاپيماها مورد استفاده قرار ميگيرند.

Feldspar

Feldspar

From Wikipedia, the free encyclopedia
Jump to: navigation, search
Feldspar

Feldspar crystal (18×21×8.5 cm) from Jequitinhonha valley, Minas Gerais, Southeastern Brazil.
General
Category tectosilicate
Chemical formula KAlSi3O8NaAlSi3O8CaAl2Si2O8
Identification
Color pink, white, gray, brown
Crystal system triclinic or monoclinic
Twinning tartan, carlsbad, etc
Cleavage two or three
Fracture along cleavage planes
Mohs scale hardness 6
Luster vitreous
Streak white
Diaphaneity opaque
Specific gravity 2.55 - 2.76
Birefringence first order
Pleochroism none
Other characteristics exsolution lamellae common
Compositional phase diagram of the different minerals that constitute the feldspar solid solution.

Feldspars (KAlSi3O8NaAlSi3O8CaAl2Si2O8) are a group of rock-forming tectosilicate minerals which make up as much as 60% of the Earth's crust.[1]

Feldspars crystallize from magma in both intrusive and extrusive igneous rocks, as veins, and are also present in many types of metamorphic rock.[2] Rock formed almost entirely of calcic plagioclase feldspar (see below) is known as anorthosite.[3] Feldspars are also found in many types of sedimentary rock.[4]

[edit] Etymology

Feldspar is derived from the German Feld, "field", and Spath, "a rock that does not contain ore". "Feldspathic" refers to materials that contain feldspar. The alternate spelling, felspar, has now largely fallen out of use.[5]

[edit] Compositions

This group of minerals consists of framework tectosilicates. Compositions of major elements in common feldspars can be expressed in terms of three endmembers:

Potassium-Feldspar (K-spar) endmember KAlSi3O8[1]

Albite endmember NaAlSi3O8[1]

Anorthite endmember CaAl2Si2O8[1]

Solid solutions between K-feldspar and albite are called alkali feldspar.[1] Solid solutions between albite and anorthite are called plagioclase,[1] or more properly plagioclase feldspar. Only limited solid solution occurs between K-feldspar and anorthite, and in the two other solid solutions, immiscibility occurs at temperatures common in the crust of the earth. Albite is considered both a plagioclase and alkali feldspar. In addition to albite, barium feldspars are also considered both alkali and plagioclase feldspars. Barium feldspars form as the result of the replacement of potassium feldspar.

[edit] Alkali feldspars

The alkali feldspars are as follows:

Sanidine is stable at the highest temperatures, and microcline at the lowest.[6][7] Perthite is a typical texture in alkali feldspar, due to exsolution of contrasting alkali feldspar compositions during cooling of an intermediate composition. The perthitic textures in the alkali feldspars of many granites can be seen with the naked eye.[9] Microperthitic textures in crystals are visible using a light microscope, whereas cryptoperthitic textures can be seen only with an electron microscope.

[edit] Plagioclase feldspars

The plagioclase feldspars are triclinic. The plagioclase series follows (with percent anorthite in parentheses):

Intermediate compositions of plagioclase feldspar also may exsolve to two feldspars of contrasting composition during cooling, but diffusion is much slower than in alkali feldspar, and the resulting two-feldspar intergrowths typically are too fine-grained to be visible with optical microscopes. The immiscibility gaps in the plagioclase solid solution are complex compared to the gap in the alkali feldspars. The play of colours visible in some feldspar of labradorite composition is due to very fine-grained exsolution lamellae.

[edit] Barium feldspars

The barium feldspars are monoclinic and comprise the following:

Feldspars can form clay minerals through chemical weathering.[10]

Feldspar output in 2005.

[edit] Production and uses

Lunar ferrous anorthosite #60025 (plagioclase feldspar). Collected by Apollo 16 from the Lunar Highlands near Descartes Crater. This sample is currently on display at the National Museum of Natural History in Washington, D.C..

About 20 million tonnes of feldspar was produced in 2010, mostly by three countries: Italy (4.7 Mt), Turkey (4.5 Mt), and China (2 Mt).[11]

Feldspar is a common raw material used in glassmaking, ceramics, and to some extent as a filler and extender in paint, plastics, and rubber. In glassmaking, alumina from feldspar improves product hardness, durability, and resistance to chemical corrosion. In ceramics, the alkalis in feldspar (calcium oxide, potassium oxide, and sodium oxide) act as a flux, lowering the melting temperature of a mixture. Fluxes melt at an early stage in the firing process, forming a glassy matrix that bonds the other components of the system together. In the US, about 66% of feldspar is consumed in glassmaking, including glass containers and glass fiber. Pottery (including electrical insulators, sanitaryware, tableware, and tile) and other uses, such as fillers, accounted for the remainder.[12]

In earth sciences and archaeology, feldspars are used for K-Ar dating, argon-argon dating, thermoluminescence dating and optical dating.

[edit] See also

[edit] References

 This article incorporates public domain material from the United States Geological Survey document "Feldspar and nepheline syenite".

  1. ^ a b c d e f Feldspar. What is Feldspar? Industrial Minerals Association. Retrieved on July 18, 2007.
  2. ^ "Metamorphic Rocks." Metamorphic Rocks Information. Retrieved on July 18, 2007
  3. ^ Blatt, Harvey and Robert J. Tracy, Petrology, Freeman, 2nd ed., 1996, pp. 206–210 ISBN 0-7167-2438-3
  4. ^ "Weathering and Sedimentary Rocks." Geology. Retrieved on July 18, 2007.
  5. ^ Harper, Douglas. "feldspar". Online Etymology Dictionary. http://www.etymonline.com/index.php?term=feldspar. Retrieved 2008-02-08. 
  6. ^ a b "The Mineral Orthoclase." Feldspar Amethyst Galleries, Inc. Retrieved on February 8, 2008.
  7. ^ a b "Sanidine Feldspar." Feldspar Amethyst Galleries, Inc. Retrieved on February 8, 2008.
  8. ^ "Microcline Feldspar." Feldspar Amethyst Galleries, Inc. Retrieved on February 8, 2008.
  9. ^ Ralph, Jolyon & Ida. "Perthite." Perthite Profile on mindat.org Retrieved on February 8, 2008.
  10. ^ Nelson, Stephen A. (Fall 2008). "Weathering & Clay Minerals". Professor's lecture notes (EENS 211, Mineralogy). Tulane University. http://www.tulane.edu/~sanelson/eens211/weathering&clayminerals.htm. Retrieved 2008-11-13. 
  11. ^ Feldspar, USGS Mineral Commodity Summaries 2011
  12. ^ Lori E Apodaca Feldspar and nepheline syenite, USGS 2008 Minerals Yearbook

[edit] Further reading