مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

مصاحبه با یک خاطره / خواننده سرود «قصه بابا» الان چکاره است؟

 فارس- آباده -  بیمارستان امام خمینی(ره)، این سر راست‌ترین آدرسی است که می‌توان در امتداد آن با یک «خاطره» دیدار کرد.

در آن سال‌هایی که کشورمان بیرحمانه مورد حمله هوایی و زمینی و دریایی عراق و حامیانش قرار گرفته بود هواپیماهای رژیم متخاصم عراق بارها بیرحمانه شهرهای ایران اسلامی را بمباران می‌کردند، یادمان نمی‌رود آژیر خطر را:”آژیری را که هم اکنون می‌شنوید اعلام وضعیت قرمز است، لطفاً هرچه سریع‌تر به پناه گاههای خود مراجعه کنید” و بعد صدای آژیر ممتدی بود که هراسی نفس گیر را در میان دل ما کودکان و نوجوانان آن زمان می‌انداخت.
یادمان می‌آید بلافاصله بعد از اعلام وضعیت قرمز و نواختن آژِیر ترسناک، رادیو سرود بچه‌های آباده را پخش می‌کرد:”مادر برام قصه بگو، قصه بابا رو بگو…”
در اوج بی امکاناتی بروبچه‌های آباده‌ای کاری کرده بودند کارستان، سرودهای آنان ترس را از دل ما پاک می‌کرد و به ما روحیه‌ای دوباره می‌داد.
گروه سرود بچه‌های آباده دو تک خوان داشت، یکی محمد حسین توکل که البته حالا شده”دکتر محمد حسین توکل رییس بیمارستان آباده” و دیگری مهدی نظری که ظاهراً تهران است و مشغول به کار موسیقی.
گفت و گوی زیر حاصل سفر ما به شهرستان آباده و دیدار و گفت و گو با دکتر محمد حسین توکل است.

شناخت نامه:

محمد حسین توکل
سال تولد:31 مردادماه 1353
محل تولد: آباده استان فارس
تحصیلات: اخذ مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتولوژی


گروه سرود بچه‌های آباده
گروه سرود بچه‌های آباده قبل از ما هم وجود داشت. مانند خیلی از شهرستان‌های دیگر که امور تربیتی‌شان گروه سرود داشتتند که من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم.
آقای توکلی مسئول گروه سرود یک سری سرودهایی ساخته بودند که نیاز به تک خوان داشت، وی از همه اعضای گروه سرود تست گرفت که در نهایت من و آقای نظری به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.
بعد از آن در مسابقه گروه سرود شهرستان‌های فارس شرکت کردیم و رتبه آوردیم. سپس به مسابقات کشوری رفتیم که در آن مسابقات اول شدیم بعد از آن تعدادی از سرودهایمان تلویزیونی شد و دیگر نام گروه سرود بچه‌های آباده بر سر زبان‌ها افتاد.
از دلیران تنگستان تا یل شیردل

اولین سرودی که از ما ضبط شد دلیران تنگستان بود: ”نمی دونم چرا دل بی قراره“. بعد از آن سرود” آلاله” و بعدش هم سرود” یل شیر دل“. البته به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعددی داشتیم مثلاً نوحه: ”باز این چه شورش است“و“بزن بر سینه و بر سر” یک نوحه برای رحلت حضرت امام خمینی(ره)، یک سرود برای شهدای مکه، یک سرود برای اولین سری ورود آزادگان به کشور و چند سرود هم درباره بسیج و جهاد خواندیم.
نوحه‌ها را بیشتر دوست دارم

اگر قرار باشد بین نوحه‌ها و سرودها یکی را برگزینم، نوحه‌ها را انتخاب خواهم کرد اما در بین سرودها،  قطعاً سرود مادر:”مادر برام قصه بگو” برایم اهمیت بیشتری دارد.
تب و تاب تشکیل گروه سرود در کشور

همیشه در جوامع این گونه است که وقتی یک فرد یا گروه مسیری را طی می‌کنند که با موفقیت همراه می‌شود، بقیه هم علاقه مند می‌شوند آن مسیر را بروند که به نظر من خیلی هم خوب است. بعد از گروه سرود ما خیلی جاها به تب و تاب افتاده بودند و گروه سرود تشکیل می‌دادند.
همکاری خوب یزدی‌ها

با یزدی‌ها همکاری خوبی داشتیم. آموزش و پرورش و بنیاد شهید این استان بسیار علاقه مند به همکاری بودند. نوحه: ”باز این چه شورش است” با همکاری آموزش و پرورش و بنیاد شهید یزد ضبط و آماده پخش شد. آن‌ها یکی از مدارس خود را در اختیار ما قرار دادند تا نوحه: ”باز این چه شورش است” ضبط و آماده شود.
دبیرستان و دغدغه کنکور

تا مقطع اول دبیرستان به سرود خواندن ادامه دادم. اما بعد از آن به علت سخت شدن درس‌های دوران دبیرستان بیشتر به درس چسبیدم.
در دوران راهنمایی که در گروه سرود بودم شاید نصف سال در سفر بودیم، اما به هر حال دروس راهنمایی آسان‌تر بود و می‌شد جبران کرد اما وقتی وارد مقطع دبیرستان شدم دغدغه کنکور هم به آن اضافه شد و به همین خاطر دیگر نتوانستم همراه گروه سرود بچه‌های آباده باشم.
دیدار با امام(ره)، یک روز فراموش نشدنی

وقتی خدمت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)رسیدیم برایمان خیلی جالب و هیجان انگیز بود. یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی‌توان بیان کرد.
در محضر امام(ره) که می‌خواستیم اجرا کنیم یک حس خاص، یک حس جدید در ما به وجود آمد که قابل قیاس با بقیه اجراها نبود. هنوز هم که به یاد آن دیدار می‌افتم حس و حالتی خاص به من دست می‌دهد.
چگونگی ضبط سرود مادر

سرود مادر چند ضبط تلویزیونی داشت. برداشت اولیه و اصلی که بیشتر هم پخش شد، برداشتی بود که ما صدا را در استودیوی یزد ضبط کردیم و تصویر را در استودیوی صدا و سیمای مرکز فارس، البته این سرود چند بار دیگر هم در تهران، اصفهان و یزد ضبط شد.
یک خاطره جالب

هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می‌شد و ما تصویر را می‌گرفتیم یادم می‌آید تمام عوامل از کارگردان، تصویربردار و … احساساتی شده بودند و گریه می‌کردند حتی خود آقای توکلی که چندین بار سرود را شنیده بود، او هم گریه می‌کرد و کلا یک فضای خاصی حکم‌فرما شده بود.
تک خوان یل شیردل کجاست؟

آقای مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود و تک خوان سرود یل شیردل، لیسانس موسیقی گرفته و سال‌هاست در تهران مشغول کار است.
نگاه‌ها به جبهه و جنگ

آن زمان نگاه مردم جور دیگری بود، الان نگاه‌ها خیلی فرق کرده، مثلاً نگرشی که سابقاً نسبت به جنگ و جبهه و شهادت بود شاید نگاه متفاوت تر و عمیق‌تری بود. الان به نظرم نگاه‌ها به این قضیه سطحی شده و فقط به یک یادآوری از شهدا و جنگ بسنده می‌شود. به بیانی دیگر فقط دوست داریم اسم آن زمان‌ها را بیاوریم، دوست نداریم مانند آن دوران زندگی کنیم.
 

مصاحبه از مهدی بذرافکن

منبع: خبرآنلاين

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.

"سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس: سرود قصه بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است"

گروه سرود دهه 60

 به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی فارس محمد هادی فخرایی سرپرست این اداره کل در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره  ملی سرود های انقلاب و دفاع مقدس که شامگاه پنجشنبه 31 شهریور ماه جاری در  شهرستان آباده برگزار شد گفت: سرود قصه  بابا امروز برای تمام افرادی که دوران دفاع مقدس را به یاد دارند و در آن حال و هوا حضور داشتند تبدیل به یک نوستالژی شده است، به این معنا که با شنیدن این سرود تاثیرگذار، احساس درونی خاص ،همراه با موقعیت‌های دوران دفاع مقدس در آن‌ها زنده می شود.

وی افزود : هرچند سرود قصه بابا در شهرستان آباده پدید آمد و گویش آن با بسیاری از استان ها متفاوت بود اما به سرعت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و در کل کشور  خود را مطرح نماید.

فخرایی اضافه کرد شهرستان آباده به حق شهرستانی فرهنگی است و پدید آوردن سرود های انقلابی و دفاع مقدس در آن روح تازه ای به هنر سرود عطا کرد.

سرپرست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس با بیان اینکه امروز برگزاری نخستین جشنواره سرود های  انقلابی و دفاع مقدس در  آباده برای مردم این دیار به یک مطالبه تبدیل شده است گفت: سرودهای انقلابی و دفاع مقدس در شهرستان آباده در قله قرار دارد.

این مقام فرهنگی ادامه داد: امروز می توان به جرات شهرستان آباده را مرکز سرود های انقلابی و دفاع مقدس معرفی کرد که تلاش میشود با تاسیس خانه سرود در  این مرکز توانایی نسل جدید این شهرستان را  نیز در این زمینه احیا کرد.

فخرایی  در بخش دیگری از سخنان خود نیز با بیان اینکه هنر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انتقال و ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد افزود: حس زیبایی شناسی هنر بسیار خوب می‌تواند مفاهیم بسیار مهم  دوران باشکوه و طلایی دفاع مقدس را در میان اقشار مختلف مردم بویژه جوانان منتشر کند.

او ادامه داد: جريان دفاع مقدس موجب تغيير در هنر و ادبيات ايران شد و عرصه ای را مردمي کرد که تا پيش از پيروزي انقلاب و وقوع جنگ تحميلي در انحصار گروه خاصي بود.

او گفت: اما به نظر می‌رسد توجه به تاثیر هنر بر دوران دفاع مقدس مقوله ای بوده است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فخرایی با ابراز خرسندی از تلاش های صورت گرفته جهت برگزاری این رویداد مهم هنری گفت: امید داریم اعتلای همه هنر هایی که در طول دفاع مقدس تاثیر گذار بودند و باعث انگیزش حضور در رزمندگان بودند را شاهد باشیم.