تالک (Talc) این کانی از هیدرات منیزیم و سیلیکات تشکیل شده‌است، فرمول شیمیایی آن عبارت است از Mg3Si4O10(OH)2. طبق جدول سختی موس این کانی در پایین جدول قرار دارد و نرم‌ترین کانی است و می‌توان با ناخن روی آن خراش ایجاد کرد. ورقه‌های كوچك تالك قابل انعطاف ولی غیرقابل ارتجاع است، هادی خوبی برای حرارت نیست و هنگامی که آن را لمس می‌کنیم احساس می‌کنیم که چرب است. دارای لومینسانس اغلب سفید مایل به سبز، زرد، كرم، قهوه‌ای، سبز و آبی است. این کانی در آب حل نمی‌شود ولی بسیار کم در کانی‌های اسیدی حل می‌شود و در شعله ذوب نمی‌شود. كانی مشابه آن پیروفیلیت است كه از آن بوسیله آزمایش Mg (رنگ صورتی) قابل تشخیص است. گل سرشور[۱] که خود سنگی دگرگون است کاملا از تالک تشکیل شده‌است.

محتویات

تشکیل

تالک یک کانی دگرگون است که از دگرگونی کانی‌هایی مانند سرپانتین، اولیوین، پیروکسن و آمفیبول در حضور دی‌اکسید کربن و آب تشکیل می‌شود. که در این صورت آن را کربن‌گیری تالک یا تالک کربناتی[۲] می‌نامند. تالک در اثر واکنش آب‌پوشی یون‌ها و کربن‌گیری سرپانتین به شکل زیر تشکیل می‌شود:

آب + منیزیت + تالک → دی‌اکسید کربن + سرپانتین
2Mg3Si2O5(OH)4 + 3CO2 → Mg3Si4O10(OH)2 + 3 MgCO3 + 3 H2O

در اثر واکنش بین دولومیت و سیلیس نیز تالک تشکیل می‌شود این واکنش در فشار و دمای دگرگونی سنگها در اثر مجاورت دولومیت و سیلیس اتفاق می‌افتد و اصطلاحا به آن اسکرن کردن دولومیت می‌گویند.

دی‌اکسید کربن + کلسیت + تالک → آب + سیلیس + دولومیت
3CaMg(CO3)2 + 4 SiO2 + H2O → Mg3Si4O10:(OH)2 + 3 CaCO3 + 3 CO2

همچنین تالک از واکنش بین کانی‌های کلریت منیزیمی و کوارتز در شیست آبی و اکلوژیت طی واکنش‌های دگرگونی تشکیل می‌شود.

آب + کیانیت + تالک → کلریت + کوارتز

در این حالت میزان تولید تالک و کیانیت بستگی به میزان آلومینیم دارد اگر آلومینیم بیشتر باشد کیانیت بیشتری خواهیم داشت.

فراوانی

محلهایی که در سال ۲۰۰۵ از آنها تالک استخراج شده‌است.

این کانی را می‌توان به فراوانی در امریكا، غرب اروپا در کوه‌های آلپ بخصوص در ایتالیا و در آسیا در محل‌هایی که پوسته زمین دچار شکستگی شده[۳] مانند سمت رشته کوه هیمالیا، پاکستان، هند، کشمیر و نپال و ... یافت. همچنین تالک کربناتی را می‌توان در نقاط دیگری از زمین مانند غرب استرالیا، خاورمیانه، عمان، ترکیه و ... پیدا کرد.

کاربرد

تالک (Talc) این کانی از هیدرات منیزیم و سیلیکات تشکیل شده‌است، فرمول شیمیایی آن عبارت است از Mg3Si4O10(OH)2. طبق جدول سختی موس این کانی در پایین جدول قرار دارد و نرم‌ترین کانی است و می‌توان با ناخن روی آن خراش ایجاد کرد. ورقه‌های كوچك تالك قابل انعطاف ولی غیرقابل ارتجاع است، هادی خوبی برای حرارت نیست و هنگامی که آن را لمس می‌کنیم احساس می‌کنیم که چرب است. دارای لومینسانس اغلب سفید مایل به سبز، زرد، كرم، قهوه‌ای، سبز و آبی است. این کانی در آب حل نمی‌شود ولی بسیار کم در کانی‌های اسیدی حل می‌شود و در شعله ذوب نمی‌شود. كانی مشابه آن پیروفیلیت است كه از آن بوسیله آزمایش Mg (رنگ صورتی) قابل تشخیص است. گل سرشور[۱] که خود سنگی دگرگون است کاملا از تالک تشکیل شده‌است.

محتویات

تشکیل

تالک یک کانی دگرگون است که از دگرگونی کانی‌هایی مانند سرپانتین، اولیوین، پیروکسن و آمفیبول در حضور دی‌اکسید کربن و آب تشکیل می‌شود. که در این صورت آن را کربن‌گیری تالک یا تالک کربناتی[۲] می‌نامند. تالک در اثر واکنش آب‌پوشی یون‌ها و کربن‌گیری سرپانتین به شکل زیر تشکیل می‌شود:

آب + منیزیت + تالک → دی‌اکسید کربن + سرپانتین
2Mg3Si2O5(OH)4 + 3CO2 → Mg3Si4O10(OH)2 + 3 MgCO3 + 3 H2O

در اثر واکنش بین دولومیت و سیلیس نیز تالک تشکیل می‌شود این واکنش در فشار و دمای دگرگونی سنگها در اثر مجاورت دولومیت و سیلیس اتفاق می‌افتد و اصطلاحا به آن اسکرن کردن دولومیت می‌گویند.

دی‌اکسید کربن + کلسیت + تالک → آب + سیلیس + دولومیت
3CaMg(CO3)2 + 4 SiO2 + H2O → Mg3Si4O10:(OH)2 + 3 CaCO3 + 3 CO2

همچنین تالک از واکنش بین کانی‌های کلریت منیزیمی و کوارتز در شیست آبی و اکلوژیت طی واکنش‌های دگرگونی تشکیل می‌شود.

آب + کیانیت + تالک → کلریت + کوارتز

در این حالت میزان تولید تالک و کیانیت بستگی به میزان آلومینیم دارد اگر آلومینیم بیشتر باشد کیانیت بیشتری خواهیم داشت.

فراوانی

محلهایی که در سال ۲۰۰۵ از آنها تالک استخراج شده‌است.

این کانی را می‌توان به فراوانی در امریكا، غرب اروپا در کوه‌های آلپ بخصوص در ایتالیا و در آسیا در محل‌هایی که پوسته زمین دچار شکستگی شده[۳] مانند سمت رشته کوه هیمالیا، پاکستان، هند، کشمیر و نپال و ... یافت. همچنین تالک کربناتی را می‌توان در نقاط دیگری از زمین مانند غرب استرالیا، خاورمیانه، عمان، ترکیه و ... پیدا کرد.

کاربرد

تالک (Talc) این کانی از هیدرات منیزیم و سیلیکات تشکیل شده‌است، فرمول شیمیایی آن عبارت است از Mg3Si4O10(OH)2. طبق جدول سختی موس این کانی در پایین جدول قرار دارد و نرم‌ترین کانی است و می‌توان با ناخن روی آن خراش ایجاد کرد. ورقه‌های كوچك تالك قابل انعطاف ولی غیرقابل ارتجاع است، هادی خوبی برای حرارت نیست و هنگامی که آن را لمس می‌کنیم احساس می‌کنیم که چرب است. دارای لومینسانس اغلب سفید مایل به سبز، زرد، كرم، قهوه‌ای، سبز و آبی است. این کانی در آب حل نمی‌شود ولی بسیار کم در کانی‌های اسیدی حل می‌شود و در شعله ذوب نمی‌شود. كانی مشابه آن پیروفیلیت است كه از آن بوسیله آزمایش Mg (رنگ صورتی) قابل تشخیص است. گل سرشور[۱] که خود سنگی دگرگون است کاملا از تالک تشکیل شده‌است.

محتویات

تشکیل

تالک یک کانی دگرگون است که از دگرگونی کانی‌هایی مانند سرپانتین، اولیوین، پیروکسن و آمفیبول در حضور دی‌اکسید کربن و آب تشکیل می‌شود. که در این صورت آن را کربن‌گیری تالک یا تالک کربناتی[۲] می‌نامند. تالک در اثر واکنش آب‌پوشی یون‌ها و کربن‌گیری سرپانتین به شکل زیر تشکیل می‌شود:

آب + منیزیت + تالک → دی‌اکسید کربن + سرپانتین
2Mg3Si2O5(OH)4 + 3CO2 → Mg3Si4O10(OH)2 + 3 MgCO3 + 3 H2O

در اثر واکنش بین دولومیت و سیلیس نیز تالک تشکیل می‌شود این واکنش در فشار و دمای دگرگونی سنگها در اثر مجاورت دولومیت و سیلیس اتفاق می‌افتد و اصطلاحا به آن اسکرن کردن دولومیت می‌گویند.

دی‌اکسید کربن + کلسیت + تالک → آب + سیلیس + دولومیت
3CaMg(CO3)2 + 4 SiO2 + H2O → Mg3Si4O10:(OH)2 + 3 CaCO3 + 3 CO2

همچنین تالک از واکنش بین کانی‌های کلریت منیزیمی و کوارتز در شیست آبی و اکلوژیت طی واکنش‌های دگرگونی تشکیل می‌شود.

آب + کیانیت + تالک → کلریت + کوارتز

در این حالت میزان تولید تالک و کیانیت بستگی به میزان آلومینیم دارد اگر آلومینیم بیشتر باشد کیانیت بیشتری خواهیم داشت.

فراوانی

محلهایی که در سال ۲۰۰۵ از آنها تالک استخراج شده‌است.

این کانی را می‌توان به فراوانی در امریكا، غرب اروپا در کوه‌های آلپ بخصوص در ایتالیا و در آسیا در محل‌هایی که پوسته زمین دچار شکستگی شده[۳] مانند سمت رشته کوه هیمالیا، پاکستان، هند، کشمیر و نپال و ... یافت. همچنین تالک کربناتی را می‌توان در نقاط دیگری از زمین مانند غرب استرالیا، خاورمیانه، عمان، ترکیه و ... پیدا کرد.

کاربرد

تالک (Talc) این کانی از هیدرات منیزیم و سیلیکات تشکیل شده‌است، فرمول شیمیایی آن عبارت است از Mg3Si4O10(OH)2. طبق جدول سختی موس این کانی در پایین جدول قرار دارد و نرم‌ترین کانی است و می‌توان با ناخن روی آن خراش ایجاد کرد. ورقه‌های كوچك تالك قابل انعطاف ولی غیرقابل ارتجاع است، هادی خوبی برای حرارت نیست و هنگامی که آن را لمس می‌کنیم احساس می‌کنیم که چرب است. دارای لومینسانس اغلب سفید مایل به سبز، زرد، كرم، قهوه‌ای، سبز و آبی است. این کانی در آب حل نمی‌شود ولی بسیار کم در کانی‌های اسیدی حل می‌شود و در شعله ذوب نمی‌شود. كانی مشابه آن پیروفیلیت است كه از آن بوسیله آزمایش Mg (رنگ صورتی) قابل تشخیص است. گل سرشور[۱] که خود سنگی دگرگون است کاملا از تالک تشکیل شده‌است.

محتویات

تشکیل

تالک یک کانی دگرگون است که از دگرگونی کانی‌هایی مانند سرپانتین، اولیوین، پیروکسن و آمفیبول در حضور دی‌اکسید کربن و آب تشکیل می‌شود. که در این صورت آن را کربن‌گیری تالک یا تالک کربناتی[۲] می‌نامند. تالک در اثر واکنش آب‌پوشی یون‌ها و کربن‌گیری سرپانتین به شکل زیر تشکیل می‌شود:

آب + منیزیت + تالک → دی‌اکسید کربن + سرپانتین
2Mg3Si2O5(OH)4 + 3CO2 → Mg3Si4O10(OH)2 + 3 MgCO3 + 3 H2O

در اثر واکنش بین دولومیت و سیلیس نیز تالک تشکیل می‌شود این واکنش در فشار و دمای دگرگونی سنگها در اثر مجاورت دولومیت و سیلیس اتفاق می‌افتد و اصطلاحا به آن اسکرن کردن دولومیت می‌گویند.

دی‌اکسید کربن + کلسیت + تالک → آب + سیلیس + دولومیت
3CaMg(CO3)2 + 4 SiO2 + H2O → Mg3Si4O10:(OH)2 + 3 CaCO3 + 3 CO2

همچنین تالک از واکنش بین کانی‌های کلریت منیزیمی و کوارتز در شیست آبی و اکلوژیت طی واکنش‌های دگرگونی تشکیل می‌شود.

آب + کیانیت + تالک → کلریت + کوارتز

در این حالت میزان تولید تالک و کیانیت بستگی به میزان آلومینیم دارد اگر آلومینیم بیشتر باشد کیانیت بیشتری خواهیم داشت.

فراوانی

محلهایی که در سال ۲۰۰۵ از آنها تالک استخراج شده‌است.

این کانی را می‌توان به فراوانی در امریكا، غرب اروپا در کوه‌های آلپ بخصوص در ایتالیا و در آسیا در محل‌هایی که پوسته زمین دچار شکستگی شده[۳] مانند سمت رشته کوه هیمالیا، پاکستان، هند، کشمیر و نپال و ... یافت. همچنین تالک کربناتی را می‌توان در نقاط دیگری از زمین مانند غرب استرالیا، خاورمیانه، عمان، ترکیه و ... پیدا کرد.

کاربرد

تالک (Talc) این کانی از هیدرات منیزیم و سیلیکات تشکیل شده‌است، فرمول شیمیایی آن عبارت است از Mg3Si4O10(OH)2. طبق جدول سختی موس این کانی در پایین جدول قرار دارد و نرم‌ترین کانی است و می‌توان با ناخن روی آن خراش ایجاد کرد. ورقه‌های كوچك تالك قابل انعطاف ولی غیرقابل ارتجاع است، هادی خوبی برای حرارت نیست و هنگامی که آن را لمس می‌کنیم احساس می‌کنیم که چرب است. دارای لومینسانس اغلب سفید مایل به سبز، زرد، كرم، قهوه‌ای، سبز و آبی است. این کانی در آب حل نمی‌شود ولی بسیار کم در کانی‌های اسیدی حل می‌شود و در شعله ذوب نمی‌شود. كانی مشابه آن پیروفیلیت است كه از آن بوسیله آزمایش Mg (رنگ صورتی) قابل تشخیص است. گل سرشور[۱] که خود سنگی دگرگون است کاملا از تالک تشکیل شده‌است.

محتویات

تشکیل

تالک یک کانی دگرگون است که از دگرگونی کانی‌هایی مانند سرپانتین، اولیوین، پیروکسن و آمفیبول در حضور دی‌اکسید کربن و آب تشکیل می‌شود. که در این صورت آن را کربن‌گیری تالک یا تالک کربناتی[۲] می‌نامند. تالک در اثر واکنش آب‌پوشی یون‌ها و کربن‌گیری سرپانتین به شکل زیر تشکیل می‌شود:

آب + منیزیت + تالک → دی‌اکسید کربن + سرپانتین
2Mg3Si2O5(OH)4 + 3CO2 → Mg3Si4O10(OH)2 + 3 MgCO3 + 3 H2O

در اثر واکنش بین دولومیت و سیلیس نیز تالک تشکیل می‌شود این واکنش در فشار و دمای دگرگونی سنگها در اثر مجاورت دولومیت و سیلیس اتفاق می‌افتد و اصطلاحا به آن اسکرن کردن دولومیت می‌گویند.

دی‌اکسید کربن + کلسیت + تالک → آب + سیلیس + دولومیت
3CaMg(CO3)2 + 4 SiO2 + H2O → Mg3Si4O10:(OH)2 + 3 CaCO3 + 3 CO2

همچنین تالک از واکنش بین کانی‌های کلریت منیزیمی و کوارتز در شیست آبی و اکلوژیت طی واکنش‌های دگرگونی تشکیل می‌شود.

آب + کیانیت + تالک → کلریت + کوارتز

در این حالت میزان تولید تالک و کیانیت بستگی به میزان آلومینیم دارد اگر آلومینیم بیشتر باشد کیانیت بیشتری خواهیم داشت.

فراوانی

محلهایی که در سال ۲۰۰۵ از آنها تالک استخراج شده‌است.

این کانی را می‌توان به فراوانی در امریكا، غرب اروپا در کوه‌های آلپ بخصوص در ایتالیا و در آسیا در محل‌هایی که پوسته زمین دچار شکستگی شده[۳] مانند سمت رشته کوه هیمالیا، پاکستان، هند، کشمیر و نپال و ... یافت. همچنین تالک کربناتی را می‌توان در نقاط دیگری از زمین مانند غرب استرالیا، خاورمیانه، عمان، ترکیه و ... پیدا کرد.

کاربرد

تالک (Talc) این کانی از هیدرات منیزیم و سیلیکات تشکیل شده‌است، فرمول شیمیایی آن عبارت است از Mg3Si4O10(OH)2. طبق جدول سختی موس این کانی در پایین جدول قرار دارد و نرم‌ترین کانی است و می‌توان با ناخن روی آن خراش ایجاد کرد. ورقه‌های كوچك تالك قابل انعطاف ولی غیرقابل ارتجاع است، هادی خوبی برای حرارت نیست و هنگامی که آن را لمس می‌کنیم احساس می‌کنیم که چرب است. دارای لومینسانس اغلب سفید مایل به سبز، زرد، كرم، قهوه‌ای، سبز و آبی است. این کانی در آب حل نمی‌شود ولی بسیار کم در کانی‌های اسیدی حل می‌شود و در شعله ذوب نمی‌شود. كانی مشابه آن پیروفیلیت است كه از آن بوسیله آزمایش Mg (رنگ صورتی) قابل تشخیص است. گل سرشور[۱] که خود سنگی دگرگون است کاملا از تالک تشکیل شده‌است.

محتویات

تشکیل

تالک یک کانی دگرگون است که از دگرگونی کانی‌هایی مانند سرپانتین، اولیوین، پیروکسن و آمفیبول در حضور دی‌اکسید کربن و آب تشکیل می‌شود. که در این صورت آن را کربن‌گیری تالک یا تالک کربناتی[۲] می‌نامند. تالک در اثر واکنش آب‌پوشی یون‌ها و کربن‌گیری سرپانتین به شکل زیر تشکیل می‌شود:

آب + منیزیت + تالک → دی‌اکسید کربن + سرپانتین
2Mg3Si2O5(OH)4 + 3CO2 → Mg3Si4O10(OH)2 + 3 MgCO3 + 3 H2O

در اثر واکنش بین دولومیت و سیلیس نیز تالک تشکیل می‌شود این واکنش در فشار و دمای دگرگونی سنگها در اثر مجاورت دولومیت و سیلیس اتفاق می‌افتد و اصطلاحا به آن اسکرن کردن دولومیت می‌گویند.

دی‌اکسید کربن + کلسیت + تالک → آب + سیلیس + دولومیت
3CaMg(CO3)2 + 4 SiO2 + H2O → Mg3Si4O10:(OH)2 + 3 CaCO3 + 3 CO2

همچنین تالک از واکنش بین کانی‌های کلریت منیزیمی و کوارتز در شیست آبی و اکلوژیت طی واکنش‌های دگرگونی تشکیل می‌شود.

آب + کیانیت + تالک → کلریت + کوارتز

در این حالت میزان تولید تالک و کیانیت بستگی به میزان آلومینیم دارد اگر آلومینیم بیشتر باشد کیانیت بیشتری خواهیم داشت.

فراوانی

محلهایی که در سال ۲۰۰۵ از آنها تالک استخراج شده‌است.

این کانی را می‌توان به فراوانی در امریكا، غرب اروپا در کوه‌های آلپ بخصوص در ایتالیا و در آسیا در محل‌هایی که پوسته زمین دچار شکستگی شده[۳] مانند سمت رشته کوه هیمالیا، پاکستان، هند، کشمیر و نپال و ... یافت. همچنین تالک کربناتی را می‌توان در نقاط دیگری از زمین مانند غرب استرالیا، خاورمیانه، عمان، ترکیه و ... پیدا کرد.

کاربرد

تالک (Talc) این کانی از هیدرات منیزیم و سیلیکات تشکیل شده‌است، فرمول شیمیایی آن عبارت است از Mg3Si4O10(OH)2. طبق جدول سختی موس این کانی در پایین جدول قرار دارد و نرم‌ترین کانی است و می‌توان با ناخن روی آن خراش ایجاد کرد. ورقه‌های كوچك تالك قابل انعطاف ولی غیرقابل ارتجاع است، هادی خوبی برای حرارت نیست و هنگامی که آن را لمس می‌کنیم احساس می‌کنیم که چرب است. دارای لومینسانس اغلب سفید مایل به سبز، زرد، كرم، قهوه‌ای، سبز و آبی است. این کانی در آب حل نمی‌شود ولی بسیار کم در کانی‌های اسیدی حل می‌شود و در شعله ذوب نمی‌شود. كانی مشابه آن پیروفیلیت است كه از آن بوسیله آزمایش Mg (رنگ صورتی) قابل تشخیص است. گل سرشور[۱] که خود سنگی دگرگون است کاملا از تالک تشکیل شده‌است.

محتویات

تشکیل

تالک یک کانی دگرگون است که از دگرگونی کانی‌هایی مانند سرپانتین، اولیوین، پیروکسن و آمفیبول در حضور دی‌اکسید کربن و آب تشکیل می‌شود. که در این صورت آن را کربن‌گیری تالک یا تالک کربناتی[۲] می‌نامند. تالک در اثر واکنش آب‌پوشی یون‌ها و کربن‌گیری سرپانتین به شکل زیر تشکیل می‌شود:

آب + منیزیت + تالک → دی‌اکسید کربن + سرپانتین
2Mg3Si2O5(OH)4 + 3CO2 → Mg3Si4O10(OH)2 + 3 MgCO3 + 3 H2O

در اثر واکنش بین دولومیت و سیلیس نیز تالک تشکیل می‌شود این واکنش در فشار و دمای دگرگونی سنگها در اثر مجاورت دولومیت و سیلیس اتفاق می‌افتد و اصطلاحا به آن اسکرن کردن دولومیت می‌گویند.

دی‌اکسید کربن + کلسیت + تالک → آب + سیلیس + دولومیت
3CaMg(CO3)2 + 4 SiO2 + H2O → Mg3Si4O10:(OH)2 + 3 CaCO3 + 3 CO2

همچنین تالک از واکنش بین کانی‌های کلریت منیزیمی و کوارتز در شیست آبی و اکلوژیت طی واکنش‌های دگرگونی تشکیل می‌شود.

آب + کیانیت + تالک → کلریت + کوارتز

در این حالت میزان تولید تالک و کیانیت بستگی به میزان آلومینیم دارد اگر آلومینیم بیشتر باشد کیانیت بیشتری خواهیم داشت.

فراوانی

محلهایی که در سال ۲۰۰۵ از آنها تالک استخراج شده‌است.

این کانی را می‌توان به فراوانی در امریكا، غرب اروپا در کوه‌های آلپ بخصوص در ایتالیا و در آسیا در محل‌هایی که پوسته زمین دچار شکستگی شده[۳] مانند سمت رشته کوه هیمالیا، پاکستان، هند، کشمیر و نپال و ... یافت. همچنین تالک کربناتی را می‌توان در نقاط دیگری از زمین مانند غرب استرالیا، خاورمیانه، عمان، ترکیه و ... پیدا کرد.

کاربرد

کارخانه

 روند توليد چيني بهداشتي

مواد اوليه مصرفي كائولن شركت WBB بال كلي شركت WBB فلدسپات ، سيپلس كربنات كلسيم ، اكسيد روي ، كائولن ، زنور ، كائولن SPV1 ، كربنات سديم ، كربنات باريم

خردايش و آماده‌سازي :

ابتدا مواد اوليه بوسيله سنگ شكن فكي و چكشي به حد ميلي‌متر مي‌رسد . سپس در بالميلهاي تعبيه شده در قسمت آماده‌سازي دانه‌بندي مواد تا رسيدن به مش 200 انجام مي‌گيرد . دوغاب اصلي در ميكسر با تركيب مواد خروجي از بالميل و مواد نرم شامل كائولن و بالكلي تكميل شده و پس از زماني حدود 4 ساعت كاملا يكنواخت حاصل مي‌شود با توجه به نقش زمان‌دهي توليد شده در اين مرحله حوزچه ويژه‌اي در نظر گرفته شده است كه ظرفيت آن حدود 60 مترمكعب بوده و امكان نگهداري دوغاب مصرفي 4 روز در آن وجود دارد كه اين امكان را به ما مي‌دهد كه مقدار لازم دوغاب در مخزن نگهداري شده و آماده ارسال به ريخته‌گري باشد .

ريخته‌گري

توليد بادو روش در بخش ريخته‌گري صورت مي‌گردد : 1- دستي 2-نيمه اتوماتيك

روش دستي : قالبهاي 4 چرخي بصورت قطعات متصل بر روي ميزهاي چوبي قرار گرفته و كليه مراحل ريخته‌گري بازكردن قالبها و نقل و انتقال بصورت دستي صورت مي‌گيرد . براي توليد محصولاتي پاخميده‌تر نظير توالت فرنگي از اين روش استفاده مي‌شود .

روش نيمه اتوماتيك : قالبهاي 4 چرخي بصورت سري بر روي يك ريل قرار گرفته و عمل ريخته‌گري و تخليه توسط لوله‌هاي متصل به قالب‌ها صورت مي‌گيرد .

سپس مراحل انتقال قطعه بوسيله دست انجام مي‌شود . از اين روش در توليد قطعات ساده مثل پايه و روشوئي استفاده مي‌شود .

لعاب زني

لعاب زني با دوش اسپري دوغاب لعاب بر روي محصول خام صورت مي‌گيرد دو دستگاه 5 كابينه لعاب زني همراه با 3 كابين روتوش امكانات اين مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بوسيله دو پمپ لعاب پاش BINKS با تجهيزات متعلقه از بهترين سيستم‌هاي لعاب پاش موجود در اين صنعت مي‌باشد .

پخت

محصولات لعاب خورده پس از اندك زماني با طي كردن فرآيند خشك كردن بر روي واگن‌هاي كوره بارگيري شده و بوسيله يك دستگاه كوره تونلي ساخت شركت Kerabedarfآلمان كه در طول آن 48 متر بوده و قابليت اعمال در 1400 درجه سانتيگراد را دارد در دماي 1185 درجه پخت مي‌شود .

سورت و بسته‌بندي

عمليات سورت و بسته‌بندي بر اساس استانداردهاي ملي ايران و استاندارد داخلي شركت انجام شده و محصولات كارخانه شامل روشوئي پايه و توالت شرقي بوسيله پلاستو فوم بسته‌بندي و توسط دستگاه شيرينگ مي‌شود توالت‌هاي فرنگ نيز در بسته‌بندي كارتن در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد تجهيزات لازم براي نصب نيز شامل روليتها بوگير لاستيك تبديلي نيز در داخل بسته‌بنديهاي قرار مي‌گيرد .
 

روند توليد كاشي

  روند توليد كاشي در شركت صنايع كاشي و سراميك سينا (سهامي عام) در 17 مرحله انجام مي‌گيرد كه در عين انجام اين مراحل ، واحدهاي جانبي مانند شابلون‌سازي ، طراحي ، آزمايشگاه و كنترل كيفي نيز در اين روند دخيل مي‌باشند .

17 مرحله فوق‌الذكر شامل سنگ‌شكن ، توزين ، آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب اوليه ، ذخيره‌سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه ، الك كردن دوغاب ، ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه اسپري دراير ذخيره گرانول ، انتقال و الك كردن گرانول ، فرم دهي ، خشك كردن افقي ، پخت بيسكوييت ، انتقال كاشي به خطوط لعاب ، لعاب‌سازي و لعاب‌زني ، انتقال كاشي به كوره پخت لعاب ، پخت لعاب و درجه‌بندي و بسته‌بندي مي‌باشند .

مرحله اول : سنگ شكن

با توجه به اين كه اندازه دانه‌بندي خاك مواد اوليه مورد نياز طبق فرمولاسيون ارائه شده توسط آزمايشگاه ماكزيمم بايد 3 ميلي متر باشد . لذا خاك مواد اوليه قبل از ورود به كارخانه توسط سنگ شكن به دانه‌بندي مورد نظر تبديل شده و سپس به كارخانه حمل مي‌گردد .

مرحله دوم : توزين

خاكهاي مواد اوليه مطابق با فرمولاسيون ، توسط لودر به 2 دستگاه باكس فيدر 10 تن و 20 تن منتقل مي‌شوند تا عمل توزين توسط اين دو دستگاه ، منطبق با اوزان خواسته شده در فرمولاسيون انجام پذيرد .

مرحله سوم : آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب بدنه

خاكهاي توزين شده از باكس فيدر به 10 عدد بالميل 34000 ليتري منتقل مي‌شوند تا با رعايت نسبت اختلاط در فرمولاسيون ، خاكها با آب مخلوط شده و دوغاب حاصل توسط چرخش بالميل به دانسيته خواسته شده در فرمولاسيون برسد .

مرحله چهارم : ذخيره سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه

دوغاب بدنه پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آن با خواسته‌هاي آزمايشگاه به مخازن زيرزميني ذخيره دوغاب بدنه منتقل مي‌شود تا ضمن ذخيره‌سازي ، دوغاب توسط همزنهاي مخازن هموژنيزه شود .

مرحله پنجم : الك كردن دوغاب

دوغاب هموژنيزه به منظور زبره گيري ، از چهار دستگاه الك ويبره عبور داده شده و به حوضچه‌هاي اسپري دراير منتقل مي‌شوند .

مرحله ششم : ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه‌هاي اسپري دراير

دوغاب الك شده به منظور انتقال به اسپري دراير در حوضچه‌هاي اسپري دراير نگهداري مي‌شوند تا ضمن حفظ هموژنيزاسيون توسط همزنهاي دوغاب ، جهت پمپاژ به اسپري دراير آماده باشند .

مرحله هفتم : اسپري دراير

دوغاب آماده شده توسط 3 عدد پمپ پيستوني سراميكي هيدروليكي به ظرفيت ۱۳۰۰۰ ليتر بر ساعت به دستگاه اسپري دراير با قدرت تبخير ۸۰۰۰ ليتر بر ساعت در ارتفاع 19 متر پمپاژ مي‌شوند تا دوغاب توسط حداكثر 40 نازل به درون دستگاه اسپري شده و با توان حرارتي ۷۰۰۰۰۰۰ كيلو كالري بر ساعت تبديل به گرانولي با %5 رطوبت مي‌شوند .

مرحله هشتم : ذخيره گرانول

گرانول حاصل توسط نوار نقاله و الواتر به هفت سيلوي ذخيره گرانول به ظرفيت هر كدام 120 تن انتقال مي‌بايد .

مرحله نهم : انتقال و الك كردن گرانول

گرانول ذخيره شده توسط الواتر و نوار نقاله پس از عبور از الكهاي تعبيه شده به شوتهاي پرس منتقل مي‌شود .

مرحله دهم : فرم دهي

گرانول الك شده به منظور فرم گيري گرانول به ايعاد و استحكام مورد نظر آزمايشگاه به 6 دستگاه پرس هيدروليك 980 تن منتقل مي‌شوند كه 2 دستگاه آن همواره به صورت رزرو جهت تسهيل و تسريع در عمليات تعويض قالب و نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار مي‌گيرد .

مرحله يازدهم : خشك كن افقي

گرانول فرم گرفته كه اصطلاحا بيسكوييت خام ناميده مي‌شود توسط نوار نقاله به 2 دستگاه خشك كن افقي 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/16 متر با توان حرارتي 000 800 كيلو كالري بر ساعت منتقل مي‌شوند تا با دماي كار حدود 300 درجه سانتيگراد طبق فرمولاسيون خشك شوند .

مرحله دوازدهم : پخت بيسكوييت

بيسكوييت‌هاي خشك شده بلافاصله پس از خروج از خشك كن‌هاي افقي به 2 دستگاه كوره بيسكوييت 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/79 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 520 كبلو كالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتيگراد وارد مي‌شوند تا با دماي كار حدود 140 1 درجه سانتيگراد و سيكل پخت حدود 50 دقيقه بر حسب فرمولاسيون داده شده پخته شوند .

مرحله سيزدهم : انتقال كاشي به خطوط لعاب

بيسكوييت‌هاي پخته شده پس از خروج از كوره به وسيله دستگاه‌هاي آنلودينگ از روي نوار نقاله به واگنهاي رولري با ظرفيت حدود 80 متر مربع منتقل مي‌شوند تا توسط دستگاه كاملا اتوماتيك ترنسفر كار به خطوط پوشر هيدروليكي (انتقال واگن) انتقال يابند تا خطوط پوشرواگنهاي پر را به ابتداي خطوط لعاب هدايت كند .

مرحله چهاردهم : لعاب سازي و لعاب زني

لعاب وانگوب در واحدي به نام واحد لعاب سازي تهيه مي‌شوند . مواد اوليه لعاب و همچنين انگوب طبق فرمولاسيون در بالميل جداگانه‌اي با رعايت نسبت اختلاط با آب در 5 بالميل 5000 ليتري و 4 بالميل 2000 ليتري و پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آنها با فرمولاسيون ، به 20 مخزن فلزي مجهز به همزن منتقل مي‌شوند تا در زمان مناسب به خطوط لعاب منتقل شوند . لازم به ذكر است رنگ مورد نظر طبق فرمولاسيون در بالميل 500 ليتري و 2 دستگاه ريفاينر در اين واحد تهيه مي‌شوند . لعاب ساخته شده از مخازن ميكسردار كه اصطلاحا بلانجر ناميده مي‌شوند . توسط پمپهاي ديافراگمي 2 به شش خط لعاب به طول هر كدام حدود 80 متر و هر يك مجهز به دستگاه تست فشاري ، بغل‌ساب بيسكوئيت ، دستگاه دوبل ديسك جهت پاشش‌انگوب يا لعاب روي سطح كاشي ، دستگاه آبشار بل جهت ريزش لعاب به روي سطح كاشي ، دستگاه پاشش چسب ، دستگاه ذخيره عمودي كاشي ، 3 دستگاه چاپ سيلك با كانوايربلت و دو دستگاه چاپ روتري منتقل مي‌شوند .

بيسكوئيت‌هاي پخته شده پس از عبور از خطوط لعاب ، داراي لعاب ، طرح و رنگ مورد نظر مي‌شوند و توسط 6 دستگاه لودينگ به واگنهاي رولري شارژ مي‌شوند .

مرحله پانزدهم : انتقال كاشي به كوره‌هاي لعاب

واگنهاي پرشده از بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط دستگاه ترنسفركار به خطوط پوشر حد فاصل خطوط لعاب و كوره‌هاي لعاب انتقال مي‌يابند تا توسط اين دستگاه واگنها به ابتداي كوره‌هاي لعاب هدايت شوند .

مرحله شانزدهم : پخت لعاب

بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط 4 دستگاه آنلودينگ از واگنها به روي كانوايرهاي منتهي به 2 دستگاه كوره لعاب رولري 2 طبقه به طول هر كدام 6/75 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 320 كيلوكالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتي‌گراد منتقل مي‌شوند تا در كوره‌ها با دماي كار حدود 1050 درجه سانتيگراد سيكل پخت حدود 50 دقيقه طبق فرمولاسيون پخته شوند .

مرحله هفدهم : درجه‌بندي و بسته‌بندي

كاشي‌هاي پخته‌شده توسط كانواير از كوره‌هاي لعاب به دو دستگاه سورت و بسته‌بندي چشمي و مكانيزه كامپيوتري با قابليت درجه‌بندي با رنجهاي متعدد و 3 كاناله منتقل شده كه پس از درجه‌بندي و بسته‌بندي ، كارتن‌هاي حاوي كاشي سورت شده ، توسط دستگاه شيرينگ ، شيرينگ مي‌شود و آماده بارگيري به انبار محصول مي‌گردند

کارخانه

 روند توليد چيني بهداشتي

مواد اوليه مصرفي كائولن شركت WBB بال كلي شركت WBB فلدسپات ، سيپلس كربنات كلسيم ، اكسيد روي ، كائولن ، زنور ، كائولن SPV1 ، كربنات سديم ، كربنات باريم

خردايش و آماده‌سازي :

ابتدا مواد اوليه بوسيله سنگ شكن فكي و چكشي به حد ميلي‌متر مي‌رسد . سپس در بالميلهاي تعبيه شده در قسمت آماده‌سازي دانه‌بندي مواد تا رسيدن به مش 200 انجام مي‌گيرد . دوغاب اصلي در ميكسر با تركيب مواد خروجي از بالميل و مواد نرم شامل كائولن و بالكلي تكميل شده و پس از زماني حدود 4 ساعت كاملا يكنواخت حاصل مي‌شود با توجه به نقش زمان‌دهي توليد شده در اين مرحله حوزچه ويژه‌اي در نظر گرفته شده است كه ظرفيت آن حدود 60 مترمكعب بوده و امكان نگهداري دوغاب مصرفي 4 روز در آن وجود دارد كه اين امكان را به ما مي‌دهد كه مقدار لازم دوغاب در مخزن نگهداري شده و آماده ارسال به ريخته‌گري باشد .

ريخته‌گري

توليد بادو روش در بخش ريخته‌گري صورت مي‌گردد : 1- دستي 2-نيمه اتوماتيك

روش دستي : قالبهاي 4 چرخي بصورت قطعات متصل بر روي ميزهاي چوبي قرار گرفته و كليه مراحل ريخته‌گري بازكردن قالبها و نقل و انتقال بصورت دستي صورت مي‌گيرد . براي توليد محصولاتي پاخميده‌تر نظير توالت فرنگي از اين روش استفاده مي‌شود .

روش نيمه اتوماتيك : قالبهاي 4 چرخي بصورت سري بر روي يك ريل قرار گرفته و عمل ريخته‌گري و تخليه توسط لوله‌هاي متصل به قالب‌ها صورت مي‌گيرد .

سپس مراحل انتقال قطعه بوسيله دست انجام مي‌شود . از اين روش در توليد قطعات ساده مثل پايه و روشوئي استفاده مي‌شود .

لعاب زني

لعاب زني با دوش اسپري دوغاب لعاب بر روي محصول خام صورت مي‌گيرد دو دستگاه 5 كابينه لعاب زني همراه با 3 كابين روتوش امكانات اين مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بوسيله دو پمپ لعاب پاش BINKS با تجهيزات متعلقه از بهترين سيستم‌هاي لعاب پاش موجود در اين صنعت مي‌باشد .

پخت

محصولات لعاب خورده پس از اندك زماني با طي كردن فرآيند خشك كردن بر روي واگن‌هاي كوره بارگيري شده و بوسيله يك دستگاه كوره تونلي ساخت شركت Kerabedarfآلمان كه در طول آن 48 متر بوده و قابليت اعمال در 1400 درجه سانتيگراد را دارد در دماي 1185 درجه پخت مي‌شود .

سورت و بسته‌بندي

عمليات سورت و بسته‌بندي بر اساس استانداردهاي ملي ايران و استاندارد داخلي شركت انجام شده و محصولات كارخانه شامل روشوئي پايه و توالت شرقي بوسيله پلاستو فوم بسته‌بندي و توسط دستگاه شيرينگ مي‌شود توالت‌هاي فرنگ نيز در بسته‌بندي كارتن در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد تجهيزات لازم براي نصب نيز شامل روليتها بوگير لاستيك تبديلي نيز در داخل بسته‌بنديهاي قرار مي‌گيرد .
 

روند توليد كاشي

  روند توليد كاشي در شركت صنايع كاشي و سراميك سينا (سهامي عام) در 17 مرحله انجام مي‌گيرد كه در عين انجام اين مراحل ، واحدهاي جانبي مانند شابلون‌سازي ، طراحي ، آزمايشگاه و كنترل كيفي نيز در اين روند دخيل مي‌باشند .

17 مرحله فوق‌الذكر شامل سنگ‌شكن ، توزين ، آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب اوليه ، ذخيره‌سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه ، الك كردن دوغاب ، ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه اسپري دراير ذخيره گرانول ، انتقال و الك كردن گرانول ، فرم دهي ، خشك كردن افقي ، پخت بيسكوييت ، انتقال كاشي به خطوط لعاب ، لعاب‌سازي و لعاب‌زني ، انتقال كاشي به كوره پخت لعاب ، پخت لعاب و درجه‌بندي و بسته‌بندي مي‌باشند .

مرحله اول : سنگ شكن

با توجه به اين كه اندازه دانه‌بندي خاك مواد اوليه مورد نياز طبق فرمولاسيون ارائه شده توسط آزمايشگاه ماكزيمم بايد 3 ميلي متر باشد . لذا خاك مواد اوليه قبل از ورود به كارخانه توسط سنگ شكن به دانه‌بندي مورد نظر تبديل شده و سپس به كارخانه حمل مي‌گردد .

مرحله دوم : توزين

خاكهاي مواد اوليه مطابق با فرمولاسيون ، توسط لودر به 2 دستگاه باكس فيدر 10 تن و 20 تن منتقل مي‌شوند تا عمل توزين توسط اين دو دستگاه ، منطبق با اوزان خواسته شده در فرمولاسيون انجام پذيرد .

مرحله سوم : آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب بدنه

خاكهاي توزين شده از باكس فيدر به 10 عدد بالميل 34000 ليتري منتقل مي‌شوند تا با رعايت نسبت اختلاط در فرمولاسيون ، خاكها با آب مخلوط شده و دوغاب حاصل توسط چرخش بالميل به دانسيته خواسته شده در فرمولاسيون برسد .

مرحله چهارم : ذخيره سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه

دوغاب بدنه پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آن با خواسته‌هاي آزمايشگاه به مخازن زيرزميني ذخيره دوغاب بدنه منتقل مي‌شود تا ضمن ذخيره‌سازي ، دوغاب توسط همزنهاي مخازن هموژنيزه شود .

مرحله پنجم : الك كردن دوغاب

دوغاب هموژنيزه به منظور زبره گيري ، از چهار دستگاه الك ويبره عبور داده شده و به حوضچه‌هاي اسپري دراير منتقل مي‌شوند .

مرحله ششم : ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه‌هاي اسپري دراير

دوغاب الك شده به منظور انتقال به اسپري دراير در حوضچه‌هاي اسپري دراير نگهداري مي‌شوند تا ضمن حفظ هموژنيزاسيون توسط همزنهاي دوغاب ، جهت پمپاژ به اسپري دراير آماده باشند .

مرحله هفتم : اسپري دراير

دوغاب آماده شده توسط 3 عدد پمپ پيستوني سراميكي هيدروليكي به ظرفيت ۱۳۰۰۰ ليتر بر ساعت به دستگاه اسپري دراير با قدرت تبخير ۸۰۰۰ ليتر بر ساعت در ارتفاع 19 متر پمپاژ مي‌شوند تا دوغاب توسط حداكثر 40 نازل به درون دستگاه اسپري شده و با توان حرارتي ۷۰۰۰۰۰۰ كيلو كالري بر ساعت تبديل به گرانولي با %5 رطوبت مي‌شوند .

مرحله هشتم : ذخيره گرانول

گرانول حاصل توسط نوار نقاله و الواتر به هفت سيلوي ذخيره گرانول به ظرفيت هر كدام 120 تن انتقال مي‌بايد .

مرحله نهم : انتقال و الك كردن گرانول

گرانول ذخيره شده توسط الواتر و نوار نقاله پس از عبور از الكهاي تعبيه شده به شوتهاي پرس منتقل مي‌شود .

مرحله دهم : فرم دهي

گرانول الك شده به منظور فرم گيري گرانول به ايعاد و استحكام مورد نظر آزمايشگاه به 6 دستگاه پرس هيدروليك 980 تن منتقل مي‌شوند كه 2 دستگاه آن همواره به صورت رزرو جهت تسهيل و تسريع در عمليات تعويض قالب و نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار مي‌گيرد .

مرحله يازدهم : خشك كن افقي

گرانول فرم گرفته كه اصطلاحا بيسكوييت خام ناميده مي‌شود توسط نوار نقاله به 2 دستگاه خشك كن افقي 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/16 متر با توان حرارتي 000 800 كيلو كالري بر ساعت منتقل مي‌شوند تا با دماي كار حدود 300 درجه سانتيگراد طبق فرمولاسيون خشك شوند .

مرحله دوازدهم : پخت بيسكوييت

بيسكوييت‌هاي خشك شده بلافاصله پس از خروج از خشك كن‌هاي افقي به 2 دستگاه كوره بيسكوييت 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/79 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 520 كبلو كالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتيگراد وارد مي‌شوند تا با دماي كار حدود 140 1 درجه سانتيگراد و سيكل پخت حدود 50 دقيقه بر حسب فرمولاسيون داده شده پخته شوند .

مرحله سيزدهم : انتقال كاشي به خطوط لعاب

بيسكوييت‌هاي پخته شده پس از خروج از كوره به وسيله دستگاه‌هاي آنلودينگ از روي نوار نقاله به واگنهاي رولري با ظرفيت حدود 80 متر مربع منتقل مي‌شوند تا توسط دستگاه كاملا اتوماتيك ترنسفر كار به خطوط پوشر هيدروليكي (انتقال واگن) انتقال يابند تا خطوط پوشرواگنهاي پر را به ابتداي خطوط لعاب هدايت كند .

مرحله چهاردهم : لعاب سازي و لعاب زني

لعاب وانگوب در واحدي به نام واحد لعاب سازي تهيه مي‌شوند . مواد اوليه لعاب و همچنين انگوب طبق فرمولاسيون در بالميل جداگانه‌اي با رعايت نسبت اختلاط با آب در 5 بالميل 5000 ليتري و 4 بالميل 2000 ليتري و پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آنها با فرمولاسيون ، به 20 مخزن فلزي مجهز به همزن منتقل مي‌شوند تا در زمان مناسب به خطوط لعاب منتقل شوند . لازم به ذكر است رنگ مورد نظر طبق فرمولاسيون در بالميل 500 ليتري و 2 دستگاه ريفاينر در اين واحد تهيه مي‌شوند . لعاب ساخته شده از مخازن ميكسردار كه اصطلاحا بلانجر ناميده مي‌شوند . توسط پمپهاي ديافراگمي 2 به شش خط لعاب به طول هر كدام حدود 80 متر و هر يك مجهز به دستگاه تست فشاري ، بغل‌ساب بيسكوئيت ، دستگاه دوبل ديسك جهت پاشش‌انگوب يا لعاب روي سطح كاشي ، دستگاه آبشار بل جهت ريزش لعاب به روي سطح كاشي ، دستگاه پاشش چسب ، دستگاه ذخيره عمودي كاشي ، 3 دستگاه چاپ سيلك با كانوايربلت و دو دستگاه چاپ روتري منتقل مي‌شوند .

بيسكوئيت‌هاي پخته شده پس از عبور از خطوط لعاب ، داراي لعاب ، طرح و رنگ مورد نظر مي‌شوند و توسط 6 دستگاه لودينگ به واگنهاي رولري شارژ مي‌شوند .

مرحله پانزدهم : انتقال كاشي به كوره‌هاي لعاب

واگنهاي پرشده از بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط دستگاه ترنسفركار به خطوط پوشر حد فاصل خطوط لعاب و كوره‌هاي لعاب انتقال مي‌يابند تا توسط اين دستگاه واگنها به ابتداي كوره‌هاي لعاب هدايت شوند .

مرحله شانزدهم : پخت لعاب

بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط 4 دستگاه آنلودينگ از واگنها به روي كانوايرهاي منتهي به 2 دستگاه كوره لعاب رولري 2 طبقه به طول هر كدام 6/75 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 320 كيلوكالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتي‌گراد منتقل مي‌شوند تا در كوره‌ها با دماي كار حدود 1050 درجه سانتيگراد سيكل پخت حدود 50 دقيقه طبق فرمولاسيون پخته شوند .

مرحله هفدهم : درجه‌بندي و بسته‌بندي

كاشي‌هاي پخته‌شده توسط كانواير از كوره‌هاي لعاب به دو دستگاه سورت و بسته‌بندي چشمي و مكانيزه كامپيوتري با قابليت درجه‌بندي با رنجهاي متعدد و 3 كاناله منتقل شده كه پس از درجه‌بندي و بسته‌بندي ، كارتن‌هاي حاوي كاشي سورت شده ، توسط دستگاه شيرينگ ، شيرينگ مي‌شود و آماده بارگيري به انبار محصول مي‌گردند

کارخانه

 روند توليد چيني بهداشتي

مواد اوليه مصرفي كائولن شركت WBB بال كلي شركت WBB فلدسپات ، سيپلس كربنات كلسيم ، اكسيد روي ، كائولن ، زنور ، كائولن SPV1 ، كربنات سديم ، كربنات باريم

خردايش و آماده‌سازي :

ابتدا مواد اوليه بوسيله سنگ شكن فكي و چكشي به حد ميلي‌متر مي‌رسد . سپس در بالميلهاي تعبيه شده در قسمت آماده‌سازي دانه‌بندي مواد تا رسيدن به مش 200 انجام مي‌گيرد . دوغاب اصلي در ميكسر با تركيب مواد خروجي از بالميل و مواد نرم شامل كائولن و بالكلي تكميل شده و پس از زماني حدود 4 ساعت كاملا يكنواخت حاصل مي‌شود با توجه به نقش زمان‌دهي توليد شده در اين مرحله حوزچه ويژه‌اي در نظر گرفته شده است كه ظرفيت آن حدود 60 مترمكعب بوده و امكان نگهداري دوغاب مصرفي 4 روز در آن وجود دارد كه اين امكان را به ما مي‌دهد كه مقدار لازم دوغاب در مخزن نگهداري شده و آماده ارسال به ريخته‌گري باشد .

ريخته‌گري

توليد بادو روش در بخش ريخته‌گري صورت مي‌گردد : 1- دستي 2-نيمه اتوماتيك

روش دستي : قالبهاي 4 چرخي بصورت قطعات متصل بر روي ميزهاي چوبي قرار گرفته و كليه مراحل ريخته‌گري بازكردن قالبها و نقل و انتقال بصورت دستي صورت مي‌گيرد . براي توليد محصولاتي پاخميده‌تر نظير توالت فرنگي از اين روش استفاده مي‌شود .

روش نيمه اتوماتيك : قالبهاي 4 چرخي بصورت سري بر روي يك ريل قرار گرفته و عمل ريخته‌گري و تخليه توسط لوله‌هاي متصل به قالب‌ها صورت مي‌گيرد .

سپس مراحل انتقال قطعه بوسيله دست انجام مي‌شود . از اين روش در توليد قطعات ساده مثل پايه و روشوئي استفاده مي‌شود .

لعاب زني

لعاب زني با دوش اسپري دوغاب لعاب بر روي محصول خام صورت مي‌گيرد دو دستگاه 5 كابينه لعاب زني همراه با 3 كابين روتوش امكانات اين مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بوسيله دو پمپ لعاب پاش BINKS با تجهيزات متعلقه از بهترين سيستم‌هاي لعاب پاش موجود در اين صنعت مي‌باشد .

پخت

محصولات لعاب خورده پس از اندك زماني با طي كردن فرآيند خشك كردن بر روي واگن‌هاي كوره بارگيري شده و بوسيله يك دستگاه كوره تونلي ساخت شركت Kerabedarfآلمان كه در طول آن 48 متر بوده و قابليت اعمال در 1400 درجه سانتيگراد را دارد در دماي 1185 درجه پخت مي‌شود .

سورت و بسته‌بندي

عمليات سورت و بسته‌بندي بر اساس استانداردهاي ملي ايران و استاندارد داخلي شركت انجام شده و محصولات كارخانه شامل روشوئي پايه و توالت شرقي بوسيله پلاستو فوم بسته‌بندي و توسط دستگاه شيرينگ مي‌شود توالت‌هاي فرنگ نيز در بسته‌بندي كارتن در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد تجهيزات لازم براي نصب نيز شامل روليتها بوگير لاستيك تبديلي نيز در داخل بسته‌بنديهاي قرار مي‌گيرد .
 

روند توليد كاشي

  روند توليد كاشي در شركت صنايع كاشي و سراميك سينا (سهامي عام) در 17 مرحله انجام مي‌گيرد كه در عين انجام اين مراحل ، واحدهاي جانبي مانند شابلون‌سازي ، طراحي ، آزمايشگاه و كنترل كيفي نيز در اين روند دخيل مي‌باشند .

17 مرحله فوق‌الذكر شامل سنگ‌شكن ، توزين ، آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب اوليه ، ذخيره‌سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه ، الك كردن دوغاب ، ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه اسپري دراير ذخيره گرانول ، انتقال و الك كردن گرانول ، فرم دهي ، خشك كردن افقي ، پخت بيسكوييت ، انتقال كاشي به خطوط لعاب ، لعاب‌سازي و لعاب‌زني ، انتقال كاشي به كوره پخت لعاب ، پخت لعاب و درجه‌بندي و بسته‌بندي مي‌باشند .

مرحله اول : سنگ شكن

با توجه به اين كه اندازه دانه‌بندي خاك مواد اوليه مورد نياز طبق فرمولاسيون ارائه شده توسط آزمايشگاه ماكزيمم بايد 3 ميلي متر باشد . لذا خاك مواد اوليه قبل از ورود به كارخانه توسط سنگ شكن به دانه‌بندي مورد نظر تبديل شده و سپس به كارخانه حمل مي‌گردد .

مرحله دوم : توزين

خاكهاي مواد اوليه مطابق با فرمولاسيون ، توسط لودر به 2 دستگاه باكس فيدر 10 تن و 20 تن منتقل مي‌شوند تا عمل توزين توسط اين دو دستگاه ، منطبق با اوزان خواسته شده در فرمولاسيون انجام پذيرد .

مرحله سوم : آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب بدنه

خاكهاي توزين شده از باكس فيدر به 10 عدد بالميل 34000 ليتري منتقل مي‌شوند تا با رعايت نسبت اختلاط در فرمولاسيون ، خاكها با آب مخلوط شده و دوغاب حاصل توسط چرخش بالميل به دانسيته خواسته شده در فرمولاسيون برسد .

مرحله چهارم : ذخيره سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه

دوغاب بدنه پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آن با خواسته‌هاي آزمايشگاه به مخازن زيرزميني ذخيره دوغاب بدنه منتقل مي‌شود تا ضمن ذخيره‌سازي ، دوغاب توسط همزنهاي مخازن هموژنيزه شود .

مرحله پنجم : الك كردن دوغاب

دوغاب هموژنيزه به منظور زبره گيري ، از چهار دستگاه الك ويبره عبور داده شده و به حوضچه‌هاي اسپري دراير منتقل مي‌شوند .

مرحله ششم : ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه‌هاي اسپري دراير

دوغاب الك شده به منظور انتقال به اسپري دراير در حوضچه‌هاي اسپري دراير نگهداري مي‌شوند تا ضمن حفظ هموژنيزاسيون توسط همزنهاي دوغاب ، جهت پمپاژ به اسپري دراير آماده باشند .

مرحله هفتم : اسپري دراير

دوغاب آماده شده توسط 3 عدد پمپ پيستوني سراميكي هيدروليكي به ظرفيت ۱۳۰۰۰ ليتر بر ساعت به دستگاه اسپري دراير با قدرت تبخير ۸۰۰۰ ليتر بر ساعت در ارتفاع 19 متر پمپاژ مي‌شوند تا دوغاب توسط حداكثر 40 نازل به درون دستگاه اسپري شده و با توان حرارتي ۷۰۰۰۰۰۰ كيلو كالري بر ساعت تبديل به گرانولي با %5 رطوبت مي‌شوند .

مرحله هشتم : ذخيره گرانول

گرانول حاصل توسط نوار نقاله و الواتر به هفت سيلوي ذخيره گرانول به ظرفيت هر كدام 120 تن انتقال مي‌بايد .

مرحله نهم : انتقال و الك كردن گرانول

گرانول ذخيره شده توسط الواتر و نوار نقاله پس از عبور از الكهاي تعبيه شده به شوتهاي پرس منتقل مي‌شود .

مرحله دهم : فرم دهي

گرانول الك شده به منظور فرم گيري گرانول به ايعاد و استحكام مورد نظر آزمايشگاه به 6 دستگاه پرس هيدروليك 980 تن منتقل مي‌شوند كه 2 دستگاه آن همواره به صورت رزرو جهت تسهيل و تسريع در عمليات تعويض قالب و نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار مي‌گيرد .

مرحله يازدهم : خشك كن افقي

گرانول فرم گرفته كه اصطلاحا بيسكوييت خام ناميده مي‌شود توسط نوار نقاله به 2 دستگاه خشك كن افقي 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/16 متر با توان حرارتي 000 800 كيلو كالري بر ساعت منتقل مي‌شوند تا با دماي كار حدود 300 درجه سانتيگراد طبق فرمولاسيون خشك شوند .

مرحله دوازدهم : پخت بيسكوييت

بيسكوييت‌هاي خشك شده بلافاصله پس از خروج از خشك كن‌هاي افقي به 2 دستگاه كوره بيسكوييت 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/79 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 520 كبلو كالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتيگراد وارد مي‌شوند تا با دماي كار حدود 140 1 درجه سانتيگراد و سيكل پخت حدود 50 دقيقه بر حسب فرمولاسيون داده شده پخته شوند .

مرحله سيزدهم : انتقال كاشي به خطوط لعاب

بيسكوييت‌هاي پخته شده پس از خروج از كوره به وسيله دستگاه‌هاي آنلودينگ از روي نوار نقاله به واگنهاي رولري با ظرفيت حدود 80 متر مربع منتقل مي‌شوند تا توسط دستگاه كاملا اتوماتيك ترنسفر كار به خطوط پوشر هيدروليكي (انتقال واگن) انتقال يابند تا خطوط پوشرواگنهاي پر را به ابتداي خطوط لعاب هدايت كند .

مرحله چهاردهم : لعاب سازي و لعاب زني

لعاب وانگوب در واحدي به نام واحد لعاب سازي تهيه مي‌شوند . مواد اوليه لعاب و همچنين انگوب طبق فرمولاسيون در بالميل جداگانه‌اي با رعايت نسبت اختلاط با آب در 5 بالميل 5000 ليتري و 4 بالميل 2000 ليتري و پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آنها با فرمولاسيون ، به 20 مخزن فلزي مجهز به همزن منتقل مي‌شوند تا در زمان مناسب به خطوط لعاب منتقل شوند . لازم به ذكر است رنگ مورد نظر طبق فرمولاسيون در بالميل 500 ليتري و 2 دستگاه ريفاينر در اين واحد تهيه مي‌شوند . لعاب ساخته شده از مخازن ميكسردار كه اصطلاحا بلانجر ناميده مي‌شوند . توسط پمپهاي ديافراگمي 2 به شش خط لعاب به طول هر كدام حدود 80 متر و هر يك مجهز به دستگاه تست فشاري ، بغل‌ساب بيسكوئيت ، دستگاه دوبل ديسك جهت پاشش‌انگوب يا لعاب روي سطح كاشي ، دستگاه آبشار بل جهت ريزش لعاب به روي سطح كاشي ، دستگاه پاشش چسب ، دستگاه ذخيره عمودي كاشي ، 3 دستگاه چاپ سيلك با كانوايربلت و دو دستگاه چاپ روتري منتقل مي‌شوند .

بيسكوئيت‌هاي پخته شده پس از عبور از خطوط لعاب ، داراي لعاب ، طرح و رنگ مورد نظر مي‌شوند و توسط 6 دستگاه لودينگ به واگنهاي رولري شارژ مي‌شوند .

مرحله پانزدهم : انتقال كاشي به كوره‌هاي لعاب

واگنهاي پرشده از بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط دستگاه ترنسفركار به خطوط پوشر حد فاصل خطوط لعاب و كوره‌هاي لعاب انتقال مي‌يابند تا توسط اين دستگاه واگنها به ابتداي كوره‌هاي لعاب هدايت شوند .

مرحله شانزدهم : پخت لعاب

بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط 4 دستگاه آنلودينگ از واگنها به روي كانوايرهاي منتهي به 2 دستگاه كوره لعاب رولري 2 طبقه به طول هر كدام 6/75 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 320 كيلوكالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتي‌گراد منتقل مي‌شوند تا در كوره‌ها با دماي كار حدود 1050 درجه سانتيگراد سيكل پخت حدود 50 دقيقه طبق فرمولاسيون پخته شوند .

مرحله هفدهم : درجه‌بندي و بسته‌بندي

كاشي‌هاي پخته‌شده توسط كانواير از كوره‌هاي لعاب به دو دستگاه سورت و بسته‌بندي چشمي و مكانيزه كامپيوتري با قابليت درجه‌بندي با رنجهاي متعدد و 3 كاناله منتقل شده كه پس از درجه‌بندي و بسته‌بندي ، كارتن‌هاي حاوي كاشي سورت شده ، توسط دستگاه شيرينگ ، شيرينگ مي‌شود و آماده بارگيري به انبار محصول مي‌گردند

کارخانه

 روند توليد چيني بهداشتي

مواد اوليه مصرفي كائولن شركت WBB بال كلي شركت WBB فلدسپات ، سيپلس كربنات كلسيم ، اكسيد روي ، كائولن ، زنور ، كائولن SPV1 ، كربنات سديم ، كربنات باريم

خردايش و آماده‌سازي :

ابتدا مواد اوليه بوسيله سنگ شكن فكي و چكشي به حد ميلي‌متر مي‌رسد . سپس در بالميلهاي تعبيه شده در قسمت آماده‌سازي دانه‌بندي مواد تا رسيدن به مش 200 انجام مي‌گيرد . دوغاب اصلي در ميكسر با تركيب مواد خروجي از بالميل و مواد نرم شامل كائولن و بالكلي تكميل شده و پس از زماني حدود 4 ساعت كاملا يكنواخت حاصل مي‌شود با توجه به نقش زمان‌دهي توليد شده در اين مرحله حوزچه ويژه‌اي در نظر گرفته شده است كه ظرفيت آن حدود 60 مترمكعب بوده و امكان نگهداري دوغاب مصرفي 4 روز در آن وجود دارد كه اين امكان را به ما مي‌دهد كه مقدار لازم دوغاب در مخزن نگهداري شده و آماده ارسال به ريخته‌گري باشد .

ريخته‌گري

توليد بادو روش در بخش ريخته‌گري صورت مي‌گردد : 1- دستي 2-نيمه اتوماتيك

روش دستي : قالبهاي 4 چرخي بصورت قطعات متصل بر روي ميزهاي چوبي قرار گرفته و كليه مراحل ريخته‌گري بازكردن قالبها و نقل و انتقال بصورت دستي صورت مي‌گيرد . براي توليد محصولاتي پاخميده‌تر نظير توالت فرنگي از اين روش استفاده مي‌شود .

روش نيمه اتوماتيك : قالبهاي 4 چرخي بصورت سري بر روي يك ريل قرار گرفته و عمل ريخته‌گري و تخليه توسط لوله‌هاي متصل به قالب‌ها صورت مي‌گيرد .

سپس مراحل انتقال قطعه بوسيله دست انجام مي‌شود . از اين روش در توليد قطعات ساده مثل پايه و روشوئي استفاده مي‌شود .

لعاب زني

لعاب زني با دوش اسپري دوغاب لعاب بر روي محصول خام صورت مي‌گيرد دو دستگاه 5 كابينه لعاب زني همراه با 3 كابين روتوش امكانات اين مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بوسيله دو پمپ لعاب پاش BINKS با تجهيزات متعلقه از بهترين سيستم‌هاي لعاب پاش موجود در اين صنعت مي‌باشد .

پخت

محصولات لعاب خورده پس از اندك زماني با طي كردن فرآيند خشك كردن بر روي واگن‌هاي كوره بارگيري شده و بوسيله يك دستگاه كوره تونلي ساخت شركت Kerabedarfآلمان كه در طول آن 48 متر بوده و قابليت اعمال در 1400 درجه سانتيگراد را دارد در دماي 1185 درجه پخت مي‌شود .

سورت و بسته‌بندي

عمليات سورت و بسته‌بندي بر اساس استانداردهاي ملي ايران و استاندارد داخلي شركت انجام شده و محصولات كارخانه شامل روشوئي پايه و توالت شرقي بوسيله پلاستو فوم بسته‌بندي و توسط دستگاه شيرينگ مي‌شود توالت‌هاي فرنگ نيز در بسته‌بندي كارتن در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد تجهيزات لازم براي نصب نيز شامل روليتها بوگير لاستيك تبديلي نيز در داخل بسته‌بنديهاي قرار مي‌گيرد .
 

روند توليد كاشي

  روند توليد كاشي در شركت صنايع كاشي و سراميك سينا (سهامي عام) در 17 مرحله انجام مي‌گيرد كه در عين انجام اين مراحل ، واحدهاي جانبي مانند شابلون‌سازي ، طراحي ، آزمايشگاه و كنترل كيفي نيز در اين روند دخيل مي‌باشند .

17 مرحله فوق‌الذكر شامل سنگ‌شكن ، توزين ، آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب اوليه ، ذخيره‌سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه ، الك كردن دوغاب ، ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه اسپري دراير ذخيره گرانول ، انتقال و الك كردن گرانول ، فرم دهي ، خشك كردن افقي ، پخت بيسكوييت ، انتقال كاشي به خطوط لعاب ، لعاب‌سازي و لعاب‌زني ، انتقال كاشي به كوره پخت لعاب ، پخت لعاب و درجه‌بندي و بسته‌بندي مي‌باشند .

مرحله اول : سنگ شكن

با توجه به اين كه اندازه دانه‌بندي خاك مواد اوليه مورد نياز طبق فرمولاسيون ارائه شده توسط آزمايشگاه ماكزيمم بايد 3 ميلي متر باشد . لذا خاك مواد اوليه قبل از ورود به كارخانه توسط سنگ شكن به دانه‌بندي مورد نظر تبديل شده و سپس به كارخانه حمل مي‌گردد .

مرحله دوم : توزين

خاكهاي مواد اوليه مطابق با فرمولاسيون ، توسط لودر به 2 دستگاه باكس فيدر 10 تن و 20 تن منتقل مي‌شوند تا عمل توزين توسط اين دو دستگاه ، منطبق با اوزان خواسته شده در فرمولاسيون انجام پذيرد .

مرحله سوم : آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب بدنه

خاكهاي توزين شده از باكس فيدر به 10 عدد بالميل 34000 ليتري منتقل مي‌شوند تا با رعايت نسبت اختلاط در فرمولاسيون ، خاكها با آب مخلوط شده و دوغاب حاصل توسط چرخش بالميل به دانسيته خواسته شده در فرمولاسيون برسد .

مرحله چهارم : ذخيره سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه

دوغاب بدنه پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آن با خواسته‌هاي آزمايشگاه به مخازن زيرزميني ذخيره دوغاب بدنه منتقل مي‌شود تا ضمن ذخيره‌سازي ، دوغاب توسط همزنهاي مخازن هموژنيزه شود .

مرحله پنجم : الك كردن دوغاب

دوغاب هموژنيزه به منظور زبره گيري ، از چهار دستگاه الك ويبره عبور داده شده و به حوضچه‌هاي اسپري دراير منتقل مي‌شوند .

مرحله ششم : ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه‌هاي اسپري دراير

دوغاب الك شده به منظور انتقال به اسپري دراير در حوضچه‌هاي اسپري دراير نگهداري مي‌شوند تا ضمن حفظ هموژنيزاسيون توسط همزنهاي دوغاب ، جهت پمپاژ به اسپري دراير آماده باشند .

مرحله هفتم : اسپري دراير

دوغاب آماده شده توسط 3 عدد پمپ پيستوني سراميكي هيدروليكي به ظرفيت ۱۳۰۰۰ ليتر بر ساعت به دستگاه اسپري دراير با قدرت تبخير ۸۰۰۰ ليتر بر ساعت در ارتفاع 19 متر پمپاژ مي‌شوند تا دوغاب توسط حداكثر 40 نازل به درون دستگاه اسپري شده و با توان حرارتي ۷۰۰۰۰۰۰ كيلو كالري بر ساعت تبديل به گرانولي با %5 رطوبت مي‌شوند .

مرحله هشتم : ذخيره گرانول

گرانول حاصل توسط نوار نقاله و الواتر به هفت سيلوي ذخيره گرانول به ظرفيت هر كدام 120 تن انتقال مي‌بايد .

مرحله نهم : انتقال و الك كردن گرانول

گرانول ذخيره شده توسط الواتر و نوار نقاله پس از عبور از الكهاي تعبيه شده به شوتهاي پرس منتقل مي‌شود .

مرحله دهم : فرم دهي

گرانول الك شده به منظور فرم گيري گرانول به ايعاد و استحكام مورد نظر آزمايشگاه به 6 دستگاه پرس هيدروليك 980 تن منتقل مي‌شوند كه 2 دستگاه آن همواره به صورت رزرو جهت تسهيل و تسريع در عمليات تعويض قالب و نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار مي‌گيرد .

مرحله يازدهم : خشك كن افقي

گرانول فرم گرفته كه اصطلاحا بيسكوييت خام ناميده مي‌شود توسط نوار نقاله به 2 دستگاه خشك كن افقي 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/16 متر با توان حرارتي 000 800 كيلو كالري بر ساعت منتقل مي‌شوند تا با دماي كار حدود 300 درجه سانتيگراد طبق فرمولاسيون خشك شوند .

مرحله دوازدهم : پخت بيسكوييت

بيسكوييت‌هاي خشك شده بلافاصله پس از خروج از خشك كن‌هاي افقي به 2 دستگاه كوره بيسكوييت 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/79 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 520 كبلو كالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتيگراد وارد مي‌شوند تا با دماي كار حدود 140 1 درجه سانتيگراد و سيكل پخت حدود 50 دقيقه بر حسب فرمولاسيون داده شده پخته شوند .

مرحله سيزدهم : انتقال كاشي به خطوط لعاب

بيسكوييت‌هاي پخته شده پس از خروج از كوره به وسيله دستگاه‌هاي آنلودينگ از روي نوار نقاله به واگنهاي رولري با ظرفيت حدود 80 متر مربع منتقل مي‌شوند تا توسط دستگاه كاملا اتوماتيك ترنسفر كار به خطوط پوشر هيدروليكي (انتقال واگن) انتقال يابند تا خطوط پوشرواگنهاي پر را به ابتداي خطوط لعاب هدايت كند .

مرحله چهاردهم : لعاب سازي و لعاب زني

لعاب وانگوب در واحدي به نام واحد لعاب سازي تهيه مي‌شوند . مواد اوليه لعاب و همچنين انگوب طبق فرمولاسيون در بالميل جداگانه‌اي با رعايت نسبت اختلاط با آب در 5 بالميل 5000 ليتري و 4 بالميل 2000 ليتري و پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آنها با فرمولاسيون ، به 20 مخزن فلزي مجهز به همزن منتقل مي‌شوند تا در زمان مناسب به خطوط لعاب منتقل شوند . لازم به ذكر است رنگ مورد نظر طبق فرمولاسيون در بالميل 500 ليتري و 2 دستگاه ريفاينر در اين واحد تهيه مي‌شوند . لعاب ساخته شده از مخازن ميكسردار كه اصطلاحا بلانجر ناميده مي‌شوند . توسط پمپهاي ديافراگمي 2 به شش خط لعاب به طول هر كدام حدود 80 متر و هر يك مجهز به دستگاه تست فشاري ، بغل‌ساب بيسكوئيت ، دستگاه دوبل ديسك جهت پاشش‌انگوب يا لعاب روي سطح كاشي ، دستگاه آبشار بل جهت ريزش لعاب به روي سطح كاشي ، دستگاه پاشش چسب ، دستگاه ذخيره عمودي كاشي ، 3 دستگاه چاپ سيلك با كانوايربلت و دو دستگاه چاپ روتري منتقل مي‌شوند .

بيسكوئيت‌هاي پخته شده پس از عبور از خطوط لعاب ، داراي لعاب ، طرح و رنگ مورد نظر مي‌شوند و توسط 6 دستگاه لودينگ به واگنهاي رولري شارژ مي‌شوند .

مرحله پانزدهم : انتقال كاشي به كوره‌هاي لعاب

واگنهاي پرشده از بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط دستگاه ترنسفركار به خطوط پوشر حد فاصل خطوط لعاب و كوره‌هاي لعاب انتقال مي‌يابند تا توسط اين دستگاه واگنها به ابتداي كوره‌هاي لعاب هدايت شوند .

مرحله شانزدهم : پخت لعاب

بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط 4 دستگاه آنلودينگ از واگنها به روي كانوايرهاي منتهي به 2 دستگاه كوره لعاب رولري 2 طبقه به طول هر كدام 6/75 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 320 كيلوكالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتي‌گراد منتقل مي‌شوند تا در كوره‌ها با دماي كار حدود 1050 درجه سانتيگراد سيكل پخت حدود 50 دقيقه طبق فرمولاسيون پخته شوند .

مرحله هفدهم : درجه‌بندي و بسته‌بندي

كاشي‌هاي پخته‌شده توسط كانواير از كوره‌هاي لعاب به دو دستگاه سورت و بسته‌بندي چشمي و مكانيزه كامپيوتري با قابليت درجه‌بندي با رنجهاي متعدد و 3 كاناله منتقل شده كه پس از درجه‌بندي و بسته‌بندي ، كارتن‌هاي حاوي كاشي سورت شده ، توسط دستگاه شيرينگ ، شيرينگ مي‌شود و آماده بارگيري به انبار محصول مي‌گردند

کارخانه

 روند توليد چيني بهداشتي

مواد اوليه مصرفي كائولن شركت WBB بال كلي شركت WBB فلدسپات ، سيپلس كربنات كلسيم ، اكسيد روي ، كائولن ، زنور ، كائولن SPV1 ، كربنات سديم ، كربنات باريم

خردايش و آماده‌سازي :

ابتدا مواد اوليه بوسيله سنگ شكن فكي و چكشي به حد ميلي‌متر مي‌رسد . سپس در بالميلهاي تعبيه شده در قسمت آماده‌سازي دانه‌بندي مواد تا رسيدن به مش 200 انجام مي‌گيرد . دوغاب اصلي در ميكسر با تركيب مواد خروجي از بالميل و مواد نرم شامل كائولن و بالكلي تكميل شده و پس از زماني حدود 4 ساعت كاملا يكنواخت حاصل مي‌شود با توجه به نقش زمان‌دهي توليد شده در اين مرحله حوزچه ويژه‌اي در نظر گرفته شده است كه ظرفيت آن حدود 60 مترمكعب بوده و امكان نگهداري دوغاب مصرفي 4 روز در آن وجود دارد كه اين امكان را به ما مي‌دهد كه مقدار لازم دوغاب در مخزن نگهداري شده و آماده ارسال به ريخته‌گري باشد .

ريخته‌گري

توليد بادو روش در بخش ريخته‌گري صورت مي‌گردد : 1- دستي 2-نيمه اتوماتيك

روش دستي : قالبهاي 4 چرخي بصورت قطعات متصل بر روي ميزهاي چوبي قرار گرفته و كليه مراحل ريخته‌گري بازكردن قالبها و نقل و انتقال بصورت دستي صورت مي‌گيرد . براي توليد محصولاتي پاخميده‌تر نظير توالت فرنگي از اين روش استفاده مي‌شود .

روش نيمه اتوماتيك : قالبهاي 4 چرخي بصورت سري بر روي يك ريل قرار گرفته و عمل ريخته‌گري و تخليه توسط لوله‌هاي متصل به قالب‌ها صورت مي‌گيرد .

سپس مراحل انتقال قطعه بوسيله دست انجام مي‌شود . از اين روش در توليد قطعات ساده مثل پايه و روشوئي استفاده مي‌شود .

لعاب زني

لعاب زني با دوش اسپري دوغاب لعاب بر روي محصول خام صورت مي‌گيرد دو دستگاه 5 كابينه لعاب زني همراه با 3 كابين روتوش امكانات اين مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بوسيله دو پمپ لعاب پاش BINKS با تجهيزات متعلقه از بهترين سيستم‌هاي لعاب پاش موجود در اين صنعت مي‌باشد .

پخت

محصولات لعاب خورده پس از اندك زماني با طي كردن فرآيند خشك كردن بر روي واگن‌هاي كوره بارگيري شده و بوسيله يك دستگاه كوره تونلي ساخت شركت Kerabedarfآلمان كه در طول آن 48 متر بوده و قابليت اعمال در 1400 درجه سانتيگراد را دارد در دماي 1185 درجه پخت مي‌شود .

سورت و بسته‌بندي

عمليات سورت و بسته‌بندي بر اساس استانداردهاي ملي ايران و استاندارد داخلي شركت انجام شده و محصولات كارخانه شامل روشوئي پايه و توالت شرقي بوسيله پلاستو فوم بسته‌بندي و توسط دستگاه شيرينگ مي‌شود توالت‌هاي فرنگ نيز در بسته‌بندي كارتن در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد تجهيزات لازم براي نصب نيز شامل روليتها بوگير لاستيك تبديلي نيز در داخل بسته‌بنديهاي قرار مي‌گيرد .
 

روند توليد كاشي

  روند توليد كاشي در شركت صنايع كاشي و سراميك سينا (سهامي عام) در 17 مرحله انجام مي‌گيرد كه در عين انجام اين مراحل ، واحدهاي جانبي مانند شابلون‌سازي ، طراحي ، آزمايشگاه و كنترل كيفي نيز در اين روند دخيل مي‌باشند .

17 مرحله فوق‌الذكر شامل سنگ‌شكن ، توزين ، آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب اوليه ، ذخيره‌سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه ، الك كردن دوغاب ، ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه اسپري دراير ذخيره گرانول ، انتقال و الك كردن گرانول ، فرم دهي ، خشك كردن افقي ، پخت بيسكوييت ، انتقال كاشي به خطوط لعاب ، لعاب‌سازي و لعاب‌زني ، انتقال كاشي به كوره پخت لعاب ، پخت لعاب و درجه‌بندي و بسته‌بندي مي‌باشند .

مرحله اول : سنگ شكن

با توجه به اين كه اندازه دانه‌بندي خاك مواد اوليه مورد نياز طبق فرمولاسيون ارائه شده توسط آزمايشگاه ماكزيمم بايد 3 ميلي متر باشد . لذا خاك مواد اوليه قبل از ورود به كارخانه توسط سنگ شكن به دانه‌بندي مورد نظر تبديل شده و سپس به كارخانه حمل مي‌گردد .

مرحله دوم : توزين

خاكهاي مواد اوليه مطابق با فرمولاسيون ، توسط لودر به 2 دستگاه باكس فيدر 10 تن و 20 تن منتقل مي‌شوند تا عمل توزين توسط اين دو دستگاه ، منطبق با اوزان خواسته شده در فرمولاسيون انجام پذيرد .

مرحله سوم : آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب بدنه

خاكهاي توزين شده از باكس فيدر به 10 عدد بالميل 34000 ليتري منتقل مي‌شوند تا با رعايت نسبت اختلاط در فرمولاسيون ، خاكها با آب مخلوط شده و دوغاب حاصل توسط چرخش بالميل به دانسيته خواسته شده در فرمولاسيون برسد .

مرحله چهارم : ذخيره سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه

دوغاب بدنه پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آن با خواسته‌هاي آزمايشگاه به مخازن زيرزميني ذخيره دوغاب بدنه منتقل مي‌شود تا ضمن ذخيره‌سازي ، دوغاب توسط همزنهاي مخازن هموژنيزه شود .

مرحله پنجم : الك كردن دوغاب

دوغاب هموژنيزه به منظور زبره گيري ، از چهار دستگاه الك ويبره عبور داده شده و به حوضچه‌هاي اسپري دراير منتقل مي‌شوند .

مرحله ششم : ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه‌هاي اسپري دراير

دوغاب الك شده به منظور انتقال به اسپري دراير در حوضچه‌هاي اسپري دراير نگهداري مي‌شوند تا ضمن حفظ هموژنيزاسيون توسط همزنهاي دوغاب ، جهت پمپاژ به اسپري دراير آماده باشند .

مرحله هفتم : اسپري دراير

دوغاب آماده شده توسط 3 عدد پمپ پيستوني سراميكي هيدروليكي به ظرفيت ۱۳۰۰۰ ليتر بر ساعت به دستگاه اسپري دراير با قدرت تبخير ۸۰۰۰ ليتر بر ساعت در ارتفاع 19 متر پمپاژ مي‌شوند تا دوغاب توسط حداكثر 40 نازل به درون دستگاه اسپري شده و با توان حرارتي ۷۰۰۰۰۰۰ كيلو كالري بر ساعت تبديل به گرانولي با %5 رطوبت مي‌شوند .

مرحله هشتم : ذخيره گرانول

گرانول حاصل توسط نوار نقاله و الواتر به هفت سيلوي ذخيره گرانول به ظرفيت هر كدام 120 تن انتقال مي‌بايد .

مرحله نهم : انتقال و الك كردن گرانول

گرانول ذخيره شده توسط الواتر و نوار نقاله پس از عبور از الكهاي تعبيه شده به شوتهاي پرس منتقل مي‌شود .

مرحله دهم : فرم دهي

گرانول الك شده به منظور فرم گيري گرانول به ايعاد و استحكام مورد نظر آزمايشگاه به 6 دستگاه پرس هيدروليك 980 تن منتقل مي‌شوند كه 2 دستگاه آن همواره به صورت رزرو جهت تسهيل و تسريع در عمليات تعويض قالب و نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار مي‌گيرد .

مرحله يازدهم : خشك كن افقي

گرانول فرم گرفته كه اصطلاحا بيسكوييت خام ناميده مي‌شود توسط نوار نقاله به 2 دستگاه خشك كن افقي 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/16 متر با توان حرارتي 000 800 كيلو كالري بر ساعت منتقل مي‌شوند تا با دماي كار حدود 300 درجه سانتيگراد طبق فرمولاسيون خشك شوند .

مرحله دوازدهم : پخت بيسكوييت

بيسكوييت‌هاي خشك شده بلافاصله پس از خروج از خشك كن‌هاي افقي به 2 دستگاه كوره بيسكوييت 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/79 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 520 كبلو كالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتيگراد وارد مي‌شوند تا با دماي كار حدود 140 1 درجه سانتيگراد و سيكل پخت حدود 50 دقيقه بر حسب فرمولاسيون داده شده پخته شوند .

مرحله سيزدهم : انتقال كاشي به خطوط لعاب

بيسكوييت‌هاي پخته شده پس از خروج از كوره به وسيله دستگاه‌هاي آنلودينگ از روي نوار نقاله به واگنهاي رولري با ظرفيت حدود 80 متر مربع منتقل مي‌شوند تا توسط دستگاه كاملا اتوماتيك ترنسفر كار به خطوط پوشر هيدروليكي (انتقال واگن) انتقال يابند تا خطوط پوشرواگنهاي پر را به ابتداي خطوط لعاب هدايت كند .

مرحله چهاردهم : لعاب سازي و لعاب زني

لعاب وانگوب در واحدي به نام واحد لعاب سازي تهيه مي‌شوند . مواد اوليه لعاب و همچنين انگوب طبق فرمولاسيون در بالميل جداگانه‌اي با رعايت نسبت اختلاط با آب در 5 بالميل 5000 ليتري و 4 بالميل 2000 ليتري و پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آنها با فرمولاسيون ، به 20 مخزن فلزي مجهز به همزن منتقل مي‌شوند تا در زمان مناسب به خطوط لعاب منتقل شوند . لازم به ذكر است رنگ مورد نظر طبق فرمولاسيون در بالميل 500 ليتري و 2 دستگاه ريفاينر در اين واحد تهيه مي‌شوند . لعاب ساخته شده از مخازن ميكسردار كه اصطلاحا بلانجر ناميده مي‌شوند . توسط پمپهاي ديافراگمي 2 به شش خط لعاب به طول هر كدام حدود 80 متر و هر يك مجهز به دستگاه تست فشاري ، بغل‌ساب بيسكوئيت ، دستگاه دوبل ديسك جهت پاشش‌انگوب يا لعاب روي سطح كاشي ، دستگاه آبشار بل جهت ريزش لعاب به روي سطح كاشي ، دستگاه پاشش چسب ، دستگاه ذخيره عمودي كاشي ، 3 دستگاه چاپ سيلك با كانوايربلت و دو دستگاه چاپ روتري منتقل مي‌شوند .

بيسكوئيت‌هاي پخته شده پس از عبور از خطوط لعاب ، داراي لعاب ، طرح و رنگ مورد نظر مي‌شوند و توسط 6 دستگاه لودينگ به واگنهاي رولري شارژ مي‌شوند .

مرحله پانزدهم : انتقال كاشي به كوره‌هاي لعاب

واگنهاي پرشده از بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط دستگاه ترنسفركار به خطوط پوشر حد فاصل خطوط لعاب و كوره‌هاي لعاب انتقال مي‌يابند تا توسط اين دستگاه واگنها به ابتداي كوره‌هاي لعاب هدايت شوند .

مرحله شانزدهم : پخت لعاب

بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط 4 دستگاه آنلودينگ از واگنها به روي كانوايرهاي منتهي به 2 دستگاه كوره لعاب رولري 2 طبقه به طول هر كدام 6/75 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 320 كيلوكالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتي‌گراد منتقل مي‌شوند تا در كوره‌ها با دماي كار حدود 1050 درجه سانتيگراد سيكل پخت حدود 50 دقيقه طبق فرمولاسيون پخته شوند .

مرحله هفدهم : درجه‌بندي و بسته‌بندي

كاشي‌هاي پخته‌شده توسط كانواير از كوره‌هاي لعاب به دو دستگاه سورت و بسته‌بندي چشمي و مكانيزه كامپيوتري با قابليت درجه‌بندي با رنجهاي متعدد و 3 كاناله منتقل شده كه پس از درجه‌بندي و بسته‌بندي ، كارتن‌هاي حاوي كاشي سورت شده ، توسط دستگاه شيرينگ ، شيرينگ مي‌شود و آماده بارگيري به انبار محصول مي‌گردند

کارخانه

 روند توليد چيني بهداشتي

مواد اوليه مصرفي كائولن شركت WBB بال كلي شركت WBB فلدسپات ، سيپلس كربنات كلسيم ، اكسيد روي ، كائولن ، زنور ، كائولن SPV1 ، كربنات سديم ، كربنات باريم

خردايش و آماده‌سازي :

ابتدا مواد اوليه بوسيله سنگ شكن فكي و چكشي به حد ميلي‌متر مي‌رسد . سپس در بالميلهاي تعبيه شده در قسمت آماده‌سازي دانه‌بندي مواد تا رسيدن به مش 200 انجام مي‌گيرد . دوغاب اصلي در ميكسر با تركيب مواد خروجي از بالميل و مواد نرم شامل كائولن و بالكلي تكميل شده و پس از زماني حدود 4 ساعت كاملا يكنواخت حاصل مي‌شود با توجه به نقش زمان‌دهي توليد شده در اين مرحله حوزچه ويژه‌اي در نظر گرفته شده است كه ظرفيت آن حدود 60 مترمكعب بوده و امكان نگهداري دوغاب مصرفي 4 روز در آن وجود دارد كه اين امكان را به ما مي‌دهد كه مقدار لازم دوغاب در مخزن نگهداري شده و آماده ارسال به ريخته‌گري باشد .

ريخته‌گري

توليد بادو روش در بخش ريخته‌گري صورت مي‌گردد : 1- دستي 2-نيمه اتوماتيك

روش دستي : قالبهاي 4 چرخي بصورت قطعات متصل بر روي ميزهاي چوبي قرار گرفته و كليه مراحل ريخته‌گري بازكردن قالبها و نقل و انتقال بصورت دستي صورت مي‌گيرد . براي توليد محصولاتي پاخميده‌تر نظير توالت فرنگي از اين روش استفاده مي‌شود .

روش نيمه اتوماتيك : قالبهاي 4 چرخي بصورت سري بر روي يك ريل قرار گرفته و عمل ريخته‌گري و تخليه توسط لوله‌هاي متصل به قالب‌ها صورت مي‌گيرد .

سپس مراحل انتقال قطعه بوسيله دست انجام مي‌شود . از اين روش در توليد قطعات ساده مثل پايه و روشوئي استفاده مي‌شود .

لعاب زني

لعاب زني با دوش اسپري دوغاب لعاب بر روي محصول خام صورت مي‌گيرد دو دستگاه 5 كابينه لعاب زني همراه با 3 كابين روتوش امكانات اين مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بوسيله دو پمپ لعاب پاش BINKS با تجهيزات متعلقه از بهترين سيستم‌هاي لعاب پاش موجود در اين صنعت مي‌باشد .

پخت

محصولات لعاب خورده پس از اندك زماني با طي كردن فرآيند خشك كردن بر روي واگن‌هاي كوره بارگيري شده و بوسيله يك دستگاه كوره تونلي ساخت شركت Kerabedarfآلمان كه در طول آن 48 متر بوده و قابليت اعمال در 1400 درجه سانتيگراد را دارد در دماي 1185 درجه پخت مي‌شود .

سورت و بسته‌بندي

عمليات سورت و بسته‌بندي بر اساس استانداردهاي ملي ايران و استاندارد داخلي شركت انجام شده و محصولات كارخانه شامل روشوئي پايه و توالت شرقي بوسيله پلاستو فوم بسته‌بندي و توسط دستگاه شيرينگ مي‌شود توالت‌هاي فرنگ نيز در بسته‌بندي كارتن در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد تجهيزات لازم براي نصب نيز شامل روليتها بوگير لاستيك تبديلي نيز در داخل بسته‌بنديهاي قرار مي‌گيرد .
 

روند توليد كاشي

  روند توليد كاشي در شركت صنايع كاشي و سراميك سينا (سهامي عام) در 17 مرحله انجام مي‌گيرد كه در عين انجام اين مراحل ، واحدهاي جانبي مانند شابلون‌سازي ، طراحي ، آزمايشگاه و كنترل كيفي نيز در اين روند دخيل مي‌باشند .

17 مرحله فوق‌الذكر شامل سنگ‌شكن ، توزين ، آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب اوليه ، ذخيره‌سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه ، الك كردن دوغاب ، ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه اسپري دراير ذخيره گرانول ، انتقال و الك كردن گرانول ، فرم دهي ، خشك كردن افقي ، پخت بيسكوييت ، انتقال كاشي به خطوط لعاب ، لعاب‌سازي و لعاب‌زني ، انتقال كاشي به كوره پخت لعاب ، پخت لعاب و درجه‌بندي و بسته‌بندي مي‌باشند .

مرحله اول : سنگ شكن

با توجه به اين كه اندازه دانه‌بندي خاك مواد اوليه مورد نياز طبق فرمولاسيون ارائه شده توسط آزمايشگاه ماكزيمم بايد 3 ميلي متر باشد . لذا خاك مواد اوليه قبل از ورود به كارخانه توسط سنگ شكن به دانه‌بندي مورد نظر تبديل شده و سپس به كارخانه حمل مي‌گردد .

مرحله دوم : توزين

خاكهاي مواد اوليه مطابق با فرمولاسيون ، توسط لودر به 2 دستگاه باكس فيدر 10 تن و 20 تن منتقل مي‌شوند تا عمل توزين توسط اين دو دستگاه ، منطبق با اوزان خواسته شده در فرمولاسيون انجام پذيرد .

مرحله سوم : آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب بدنه

خاكهاي توزين شده از باكس فيدر به 10 عدد بالميل 34000 ليتري منتقل مي‌شوند تا با رعايت نسبت اختلاط در فرمولاسيون ، خاكها با آب مخلوط شده و دوغاب حاصل توسط چرخش بالميل به دانسيته خواسته شده در فرمولاسيون برسد .

مرحله چهارم : ذخيره سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه

دوغاب بدنه پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آن با خواسته‌هاي آزمايشگاه به مخازن زيرزميني ذخيره دوغاب بدنه منتقل مي‌شود تا ضمن ذخيره‌سازي ، دوغاب توسط همزنهاي مخازن هموژنيزه شود .

مرحله پنجم : الك كردن دوغاب

دوغاب هموژنيزه به منظور زبره گيري ، از چهار دستگاه الك ويبره عبور داده شده و به حوضچه‌هاي اسپري دراير منتقل مي‌شوند .

مرحله ششم : ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه‌هاي اسپري دراير

دوغاب الك شده به منظور انتقال به اسپري دراير در حوضچه‌هاي اسپري دراير نگهداري مي‌شوند تا ضمن حفظ هموژنيزاسيون توسط همزنهاي دوغاب ، جهت پمپاژ به اسپري دراير آماده باشند .

مرحله هفتم : اسپري دراير

دوغاب آماده شده توسط 3 عدد پمپ پيستوني سراميكي هيدروليكي به ظرفيت ۱۳۰۰۰ ليتر بر ساعت به دستگاه اسپري دراير با قدرت تبخير ۸۰۰۰ ليتر بر ساعت در ارتفاع 19 متر پمپاژ مي‌شوند تا دوغاب توسط حداكثر 40 نازل به درون دستگاه اسپري شده و با توان حرارتي ۷۰۰۰۰۰۰ كيلو كالري بر ساعت تبديل به گرانولي با %5 رطوبت مي‌شوند .

مرحله هشتم : ذخيره گرانول

گرانول حاصل توسط نوار نقاله و الواتر به هفت سيلوي ذخيره گرانول به ظرفيت هر كدام 120 تن انتقال مي‌بايد .

مرحله نهم : انتقال و الك كردن گرانول

گرانول ذخيره شده توسط الواتر و نوار نقاله پس از عبور از الكهاي تعبيه شده به شوتهاي پرس منتقل مي‌شود .

مرحله دهم : فرم دهي

گرانول الك شده به منظور فرم گيري گرانول به ايعاد و استحكام مورد نظر آزمايشگاه به 6 دستگاه پرس هيدروليك 980 تن منتقل مي‌شوند كه 2 دستگاه آن همواره به صورت رزرو جهت تسهيل و تسريع در عمليات تعويض قالب و نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار مي‌گيرد .

مرحله يازدهم : خشك كن افقي

گرانول فرم گرفته كه اصطلاحا بيسكوييت خام ناميده مي‌شود توسط نوار نقاله به 2 دستگاه خشك كن افقي 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/16 متر با توان حرارتي 000 800 كيلو كالري بر ساعت منتقل مي‌شوند تا با دماي كار حدود 300 درجه سانتيگراد طبق فرمولاسيون خشك شوند .

مرحله دوازدهم : پخت بيسكوييت

بيسكوييت‌هاي خشك شده بلافاصله پس از خروج از خشك كن‌هاي افقي به 2 دستگاه كوره بيسكوييت 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/79 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 520 كبلو كالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتيگراد وارد مي‌شوند تا با دماي كار حدود 140 1 درجه سانتيگراد و سيكل پخت حدود 50 دقيقه بر حسب فرمولاسيون داده شده پخته شوند .

مرحله سيزدهم : انتقال كاشي به خطوط لعاب

بيسكوييت‌هاي پخته شده پس از خروج از كوره به وسيله دستگاه‌هاي آنلودينگ از روي نوار نقاله به واگنهاي رولري با ظرفيت حدود 80 متر مربع منتقل مي‌شوند تا توسط دستگاه كاملا اتوماتيك ترنسفر كار به خطوط پوشر هيدروليكي (انتقال واگن) انتقال يابند تا خطوط پوشرواگنهاي پر را به ابتداي خطوط لعاب هدايت كند .

مرحله چهاردهم : لعاب سازي و لعاب زني

لعاب وانگوب در واحدي به نام واحد لعاب سازي تهيه مي‌شوند . مواد اوليه لعاب و همچنين انگوب طبق فرمولاسيون در بالميل جداگانه‌اي با رعايت نسبت اختلاط با آب در 5 بالميل 5000 ليتري و 4 بالميل 2000 ليتري و پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آنها با فرمولاسيون ، به 20 مخزن فلزي مجهز به همزن منتقل مي‌شوند تا در زمان مناسب به خطوط لعاب منتقل شوند . لازم به ذكر است رنگ مورد نظر طبق فرمولاسيون در بالميل 500 ليتري و 2 دستگاه ريفاينر در اين واحد تهيه مي‌شوند . لعاب ساخته شده از مخازن ميكسردار كه اصطلاحا بلانجر ناميده مي‌شوند . توسط پمپهاي ديافراگمي 2 به شش خط لعاب به طول هر كدام حدود 80 متر و هر يك مجهز به دستگاه تست فشاري ، بغل‌ساب بيسكوئيت ، دستگاه دوبل ديسك جهت پاشش‌انگوب يا لعاب روي سطح كاشي ، دستگاه آبشار بل جهت ريزش لعاب به روي سطح كاشي ، دستگاه پاشش چسب ، دستگاه ذخيره عمودي كاشي ، 3 دستگاه چاپ سيلك با كانوايربلت و دو دستگاه چاپ روتري منتقل مي‌شوند .

بيسكوئيت‌هاي پخته شده پس از عبور از خطوط لعاب ، داراي لعاب ، طرح و رنگ مورد نظر مي‌شوند و توسط 6 دستگاه لودينگ به واگنهاي رولري شارژ مي‌شوند .

مرحله پانزدهم : انتقال كاشي به كوره‌هاي لعاب

واگنهاي پرشده از بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط دستگاه ترنسفركار به خطوط پوشر حد فاصل خطوط لعاب و كوره‌هاي لعاب انتقال مي‌يابند تا توسط اين دستگاه واگنها به ابتداي كوره‌هاي لعاب هدايت شوند .

مرحله شانزدهم : پخت لعاب

بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط 4 دستگاه آنلودينگ از واگنها به روي كانوايرهاي منتهي به 2 دستگاه كوره لعاب رولري 2 طبقه به طول هر كدام 6/75 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 320 كيلوكالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتي‌گراد منتقل مي‌شوند تا در كوره‌ها با دماي كار حدود 1050 درجه سانتيگراد سيكل پخت حدود 50 دقيقه طبق فرمولاسيون پخته شوند .

مرحله هفدهم : درجه‌بندي و بسته‌بندي

كاشي‌هاي پخته‌شده توسط كانواير از كوره‌هاي لعاب به دو دستگاه سورت و بسته‌بندي چشمي و مكانيزه كامپيوتري با قابليت درجه‌بندي با رنجهاي متعدد و 3 كاناله منتقل شده كه پس از درجه‌بندي و بسته‌بندي ، كارتن‌هاي حاوي كاشي سورت شده ، توسط دستگاه شيرينگ ، شيرينگ مي‌شود و آماده بارگيري به انبار محصول مي‌گردند

کارخانه

 روند توليد چيني بهداشتي

مواد اوليه مصرفي كائولن شركت WBB بال كلي شركت WBB فلدسپات ، سيپلس كربنات كلسيم ، اكسيد روي ، كائولن ، زنور ، كائولن SPV1 ، كربنات سديم ، كربنات باريم

خردايش و آماده‌سازي :

ابتدا مواد اوليه بوسيله سنگ شكن فكي و چكشي به حد ميلي‌متر مي‌رسد . سپس در بالميلهاي تعبيه شده در قسمت آماده‌سازي دانه‌بندي مواد تا رسيدن به مش 200 انجام مي‌گيرد . دوغاب اصلي در ميكسر با تركيب مواد خروجي از بالميل و مواد نرم شامل كائولن و بالكلي تكميل شده و پس از زماني حدود 4 ساعت كاملا يكنواخت حاصل مي‌شود با توجه به نقش زمان‌دهي توليد شده در اين مرحله حوزچه ويژه‌اي در نظر گرفته شده است كه ظرفيت آن حدود 60 مترمكعب بوده و امكان نگهداري دوغاب مصرفي 4 روز در آن وجود دارد كه اين امكان را به ما مي‌دهد كه مقدار لازم دوغاب در مخزن نگهداري شده و آماده ارسال به ريخته‌گري باشد .

ريخته‌گري

توليد بادو روش در بخش ريخته‌گري صورت مي‌گردد : 1- دستي 2-نيمه اتوماتيك

روش دستي : قالبهاي 4 چرخي بصورت قطعات متصل بر روي ميزهاي چوبي قرار گرفته و كليه مراحل ريخته‌گري بازكردن قالبها و نقل و انتقال بصورت دستي صورت مي‌گيرد . براي توليد محصولاتي پاخميده‌تر نظير توالت فرنگي از اين روش استفاده مي‌شود .

روش نيمه اتوماتيك : قالبهاي 4 چرخي بصورت سري بر روي يك ريل قرار گرفته و عمل ريخته‌گري و تخليه توسط لوله‌هاي متصل به قالب‌ها صورت مي‌گيرد .

سپس مراحل انتقال قطعه بوسيله دست انجام مي‌شود . از اين روش در توليد قطعات ساده مثل پايه و روشوئي استفاده مي‌شود .

لعاب زني

لعاب زني با دوش اسپري دوغاب لعاب بر روي محصول خام صورت مي‌گيرد دو دستگاه 5 كابينه لعاب زني همراه با 3 كابين روتوش امكانات اين مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بوسيله دو پمپ لعاب پاش BINKS با تجهيزات متعلقه از بهترين سيستم‌هاي لعاب پاش موجود در اين صنعت مي‌باشد .

پخت

محصولات لعاب خورده پس از اندك زماني با طي كردن فرآيند خشك كردن بر روي واگن‌هاي كوره بارگيري شده و بوسيله يك دستگاه كوره تونلي ساخت شركت Kerabedarfآلمان كه در طول آن 48 متر بوده و قابليت اعمال در 1400 درجه سانتيگراد را دارد در دماي 1185 درجه پخت مي‌شود .

سورت و بسته‌بندي

عمليات سورت و بسته‌بندي بر اساس استانداردهاي ملي ايران و استاندارد داخلي شركت انجام شده و محصولات كارخانه شامل روشوئي پايه و توالت شرقي بوسيله پلاستو فوم بسته‌بندي و توسط دستگاه شيرينگ مي‌شود توالت‌هاي فرنگ نيز در بسته‌بندي كارتن در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد تجهيزات لازم براي نصب نيز شامل روليتها بوگير لاستيك تبديلي نيز در داخل بسته‌بنديهاي قرار مي‌گيرد .
 

روند توليد كاشي

  روند توليد كاشي در شركت صنايع كاشي و سراميك سينا (سهامي عام) در 17 مرحله انجام مي‌گيرد كه در عين انجام اين مراحل ، واحدهاي جانبي مانند شابلون‌سازي ، طراحي ، آزمايشگاه و كنترل كيفي نيز در اين روند دخيل مي‌باشند .

17 مرحله فوق‌الذكر شامل سنگ‌شكن ، توزين ، آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب اوليه ، ذخيره‌سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه ، الك كردن دوغاب ، ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه اسپري دراير ذخيره گرانول ، انتقال و الك كردن گرانول ، فرم دهي ، خشك كردن افقي ، پخت بيسكوييت ، انتقال كاشي به خطوط لعاب ، لعاب‌سازي و لعاب‌زني ، انتقال كاشي به كوره پخت لعاب ، پخت لعاب و درجه‌بندي و بسته‌بندي مي‌باشند .

مرحله اول : سنگ شكن

با توجه به اين كه اندازه دانه‌بندي خاك مواد اوليه مورد نياز طبق فرمولاسيون ارائه شده توسط آزمايشگاه ماكزيمم بايد 3 ميلي متر باشد . لذا خاك مواد اوليه قبل از ورود به كارخانه توسط سنگ شكن به دانه‌بندي مورد نظر تبديل شده و سپس به كارخانه حمل مي‌گردد .

مرحله دوم : توزين

خاكهاي مواد اوليه مطابق با فرمولاسيون ، توسط لودر به 2 دستگاه باكس فيدر 10 تن و 20 تن منتقل مي‌شوند تا عمل توزين توسط اين دو دستگاه ، منطبق با اوزان خواسته شده در فرمولاسيون انجام پذيرد .

مرحله سوم : آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب بدنه

خاكهاي توزين شده از باكس فيدر به 10 عدد بالميل 34000 ليتري منتقل مي‌شوند تا با رعايت نسبت اختلاط در فرمولاسيون ، خاكها با آب مخلوط شده و دوغاب حاصل توسط چرخش بالميل به دانسيته خواسته شده در فرمولاسيون برسد .

مرحله چهارم : ذخيره سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه

دوغاب بدنه پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آن با خواسته‌هاي آزمايشگاه به مخازن زيرزميني ذخيره دوغاب بدنه منتقل مي‌شود تا ضمن ذخيره‌سازي ، دوغاب توسط همزنهاي مخازن هموژنيزه شود .

مرحله پنجم : الك كردن دوغاب

دوغاب هموژنيزه به منظور زبره گيري ، از چهار دستگاه الك ويبره عبور داده شده و به حوضچه‌هاي اسپري دراير منتقل مي‌شوند .

مرحله ششم : ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه‌هاي اسپري دراير

دوغاب الك شده به منظور انتقال به اسپري دراير در حوضچه‌هاي اسپري دراير نگهداري مي‌شوند تا ضمن حفظ هموژنيزاسيون توسط همزنهاي دوغاب ، جهت پمپاژ به اسپري دراير آماده باشند .

مرحله هفتم : اسپري دراير

دوغاب آماده شده توسط 3 عدد پمپ پيستوني سراميكي هيدروليكي به ظرفيت ۱۳۰۰۰ ليتر بر ساعت به دستگاه اسپري دراير با قدرت تبخير ۸۰۰۰ ليتر بر ساعت در ارتفاع 19 متر پمپاژ مي‌شوند تا دوغاب توسط حداكثر 40 نازل به درون دستگاه اسپري شده و با توان حرارتي ۷۰۰۰۰۰۰ كيلو كالري بر ساعت تبديل به گرانولي با %5 رطوبت مي‌شوند .

مرحله هشتم : ذخيره گرانول

گرانول حاصل توسط نوار نقاله و الواتر به هفت سيلوي ذخيره گرانول به ظرفيت هر كدام 120 تن انتقال مي‌بايد .

مرحله نهم : انتقال و الك كردن گرانول

گرانول ذخيره شده توسط الواتر و نوار نقاله پس از عبور از الكهاي تعبيه شده به شوتهاي پرس منتقل مي‌شود .

مرحله دهم : فرم دهي

گرانول الك شده به منظور فرم گيري گرانول به ايعاد و استحكام مورد نظر آزمايشگاه به 6 دستگاه پرس هيدروليك 980 تن منتقل مي‌شوند كه 2 دستگاه آن همواره به صورت رزرو جهت تسهيل و تسريع در عمليات تعويض قالب و نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار مي‌گيرد .

مرحله يازدهم : خشك كن افقي

گرانول فرم گرفته كه اصطلاحا بيسكوييت خام ناميده مي‌شود توسط نوار نقاله به 2 دستگاه خشك كن افقي 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/16 متر با توان حرارتي 000 800 كيلو كالري بر ساعت منتقل مي‌شوند تا با دماي كار حدود 300 درجه سانتيگراد طبق فرمولاسيون خشك شوند .

مرحله دوازدهم : پخت بيسكوييت

بيسكوييت‌هاي خشك شده بلافاصله پس از خروج از خشك كن‌هاي افقي به 2 دستگاه كوره بيسكوييت 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/79 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 520 كبلو كالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتيگراد وارد مي‌شوند تا با دماي كار حدود 140 1 درجه سانتيگراد و سيكل پخت حدود 50 دقيقه بر حسب فرمولاسيون داده شده پخته شوند .

مرحله سيزدهم : انتقال كاشي به خطوط لعاب

بيسكوييت‌هاي پخته شده پس از خروج از كوره به وسيله دستگاه‌هاي آنلودينگ از روي نوار نقاله به واگنهاي رولري با ظرفيت حدود 80 متر مربع منتقل مي‌شوند تا توسط دستگاه كاملا اتوماتيك ترنسفر كار به خطوط پوشر هيدروليكي (انتقال واگن) انتقال يابند تا خطوط پوشرواگنهاي پر را به ابتداي خطوط لعاب هدايت كند .

مرحله چهاردهم : لعاب سازي و لعاب زني

لعاب وانگوب در واحدي به نام واحد لعاب سازي تهيه مي‌شوند . مواد اوليه لعاب و همچنين انگوب طبق فرمولاسيون در بالميل جداگانه‌اي با رعايت نسبت اختلاط با آب در 5 بالميل 5000 ليتري و 4 بالميل 2000 ليتري و پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آنها با فرمولاسيون ، به 20 مخزن فلزي مجهز به همزن منتقل مي‌شوند تا در زمان مناسب به خطوط لعاب منتقل شوند . لازم به ذكر است رنگ مورد نظر طبق فرمولاسيون در بالميل 500 ليتري و 2 دستگاه ريفاينر در اين واحد تهيه مي‌شوند . لعاب ساخته شده از مخازن ميكسردار كه اصطلاحا بلانجر ناميده مي‌شوند . توسط پمپهاي ديافراگمي 2 به شش خط لعاب به طول هر كدام حدود 80 متر و هر يك مجهز به دستگاه تست فشاري ، بغل‌ساب بيسكوئيت ، دستگاه دوبل ديسك جهت پاشش‌انگوب يا لعاب روي سطح كاشي ، دستگاه آبشار بل جهت ريزش لعاب به روي سطح كاشي ، دستگاه پاشش چسب ، دستگاه ذخيره عمودي كاشي ، 3 دستگاه چاپ سيلك با كانوايربلت و دو دستگاه چاپ روتري منتقل مي‌شوند .

بيسكوئيت‌هاي پخته شده پس از عبور از خطوط لعاب ، داراي لعاب ، طرح و رنگ مورد نظر مي‌شوند و توسط 6 دستگاه لودينگ به واگنهاي رولري شارژ مي‌شوند .

مرحله پانزدهم : انتقال كاشي به كوره‌هاي لعاب

واگنهاي پرشده از بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط دستگاه ترنسفركار به خطوط پوشر حد فاصل خطوط لعاب و كوره‌هاي لعاب انتقال مي‌يابند تا توسط اين دستگاه واگنها به ابتداي كوره‌هاي لعاب هدايت شوند .

مرحله شانزدهم : پخت لعاب

بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط 4 دستگاه آنلودينگ از واگنها به روي كانوايرهاي منتهي به 2 دستگاه كوره لعاب رولري 2 طبقه به طول هر كدام 6/75 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 320 كيلوكالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتي‌گراد منتقل مي‌شوند تا در كوره‌ها با دماي كار حدود 1050 درجه سانتيگراد سيكل پخت حدود 50 دقيقه طبق فرمولاسيون پخته شوند .

مرحله هفدهم : درجه‌بندي و بسته‌بندي

كاشي‌هاي پخته‌شده توسط كانواير از كوره‌هاي لعاب به دو دستگاه سورت و بسته‌بندي چشمي و مكانيزه كامپيوتري با قابليت درجه‌بندي با رنجهاي متعدد و 3 كاناله منتقل شده كه پس از درجه‌بندي و بسته‌بندي ، كارتن‌هاي حاوي كاشي سورت شده ، توسط دستگاه شيرينگ ، شيرينگ مي‌شود و آماده بارگيري به انبار محصول مي‌گردند

کارخانه

 روند توليد چيني بهداشتي

مواد اوليه مصرفي كائولن شركت WBB بال كلي شركت WBB فلدسپات ، سيپلس كربنات كلسيم ، اكسيد روي ، كائولن ، زنور ، كائولن SPV1 ، كربنات سديم ، كربنات باريم

خردايش و آماده‌سازي :

ابتدا مواد اوليه بوسيله سنگ شكن فكي و چكشي به حد ميلي‌متر مي‌رسد . سپس در بالميلهاي تعبيه شده در قسمت آماده‌سازي دانه‌بندي مواد تا رسيدن به مش 200 انجام مي‌گيرد . دوغاب اصلي در ميكسر با تركيب مواد خروجي از بالميل و مواد نرم شامل كائولن و بالكلي تكميل شده و پس از زماني حدود 4 ساعت كاملا يكنواخت حاصل مي‌شود با توجه به نقش زمان‌دهي توليد شده در اين مرحله حوزچه ويژه‌اي در نظر گرفته شده است كه ظرفيت آن حدود 60 مترمكعب بوده و امكان نگهداري دوغاب مصرفي 4 روز در آن وجود دارد كه اين امكان را به ما مي‌دهد كه مقدار لازم دوغاب در مخزن نگهداري شده و آماده ارسال به ريخته‌گري باشد .

ريخته‌گري

توليد بادو روش در بخش ريخته‌گري صورت مي‌گردد : 1- دستي 2-نيمه اتوماتيك

روش دستي : قالبهاي 4 چرخي بصورت قطعات متصل بر روي ميزهاي چوبي قرار گرفته و كليه مراحل ريخته‌گري بازكردن قالبها و نقل و انتقال بصورت دستي صورت مي‌گيرد . براي توليد محصولاتي پاخميده‌تر نظير توالت فرنگي از اين روش استفاده مي‌شود .

روش نيمه اتوماتيك : قالبهاي 4 چرخي بصورت سري بر روي يك ريل قرار گرفته و عمل ريخته‌گري و تخليه توسط لوله‌هاي متصل به قالب‌ها صورت مي‌گيرد .

سپس مراحل انتقال قطعه بوسيله دست انجام مي‌شود . از اين روش در توليد قطعات ساده مثل پايه و روشوئي استفاده مي‌شود .

لعاب زني

لعاب زني با دوش اسپري دوغاب لعاب بر روي محصول خام صورت مي‌گيرد دو دستگاه 5 كابينه لعاب زني همراه با 3 كابين روتوش امكانات اين مجموعه را تشكيل مي‌دهد كه بوسيله دو پمپ لعاب پاش BINKS با تجهيزات متعلقه از بهترين سيستم‌هاي لعاب پاش موجود در اين صنعت مي‌باشد .

پخت

محصولات لعاب خورده پس از اندك زماني با طي كردن فرآيند خشك كردن بر روي واگن‌هاي كوره بارگيري شده و بوسيله يك دستگاه كوره تونلي ساخت شركت Kerabedarfآلمان كه در طول آن 48 متر بوده و قابليت اعمال در 1400 درجه سانتيگراد را دارد در دماي 1185 درجه پخت مي‌شود .

سورت و بسته‌بندي

عمليات سورت و بسته‌بندي بر اساس استانداردهاي ملي ايران و استاندارد داخلي شركت انجام شده و محصولات كارخانه شامل روشوئي پايه و توالت شرقي بوسيله پلاستو فوم بسته‌بندي و توسط دستگاه شيرينگ مي‌شود توالت‌هاي فرنگ نيز در بسته‌بندي كارتن در اختيار مشتري قرار مي‌گيرد تجهيزات لازم براي نصب نيز شامل روليتها بوگير لاستيك تبديلي نيز در داخل بسته‌بنديهاي قرار مي‌گيرد .
 

روند توليد كاشي

  روند توليد كاشي در شركت صنايع كاشي و سراميك سينا (سهامي عام) در 17 مرحله انجام مي‌گيرد كه در عين انجام اين مراحل ، واحدهاي جانبي مانند شابلون‌سازي ، طراحي ، آزمايشگاه و كنترل كيفي نيز در اين روند دخيل مي‌باشند .

17 مرحله فوق‌الذكر شامل سنگ‌شكن ، توزين ، آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب اوليه ، ذخيره‌سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه ، الك كردن دوغاب ، ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه اسپري دراير ذخيره گرانول ، انتقال و الك كردن گرانول ، فرم دهي ، خشك كردن افقي ، پخت بيسكوييت ، انتقال كاشي به خطوط لعاب ، لعاب‌سازي و لعاب‌زني ، انتقال كاشي به كوره پخت لعاب ، پخت لعاب و درجه‌بندي و بسته‌بندي مي‌باشند .

مرحله اول : سنگ شكن

با توجه به اين كه اندازه دانه‌بندي خاك مواد اوليه مورد نياز طبق فرمولاسيون ارائه شده توسط آزمايشگاه ماكزيمم بايد 3 ميلي متر باشد . لذا خاك مواد اوليه قبل از ورود به كارخانه توسط سنگ شكن به دانه‌بندي مورد نظر تبديل شده و سپس به كارخانه حمل مي‌گردد .

مرحله دوم : توزين

خاكهاي مواد اوليه مطابق با فرمولاسيون ، توسط لودر به 2 دستگاه باكس فيدر 10 تن و 20 تن منتقل مي‌شوند تا عمل توزين توسط اين دو دستگاه ، منطبق با اوزان خواسته شده در فرمولاسيون انجام پذيرد .

مرحله سوم : آسياب مواد اوليه و تهيه دوغاب بدنه

خاكهاي توزين شده از باكس فيدر به 10 عدد بالميل 34000 ليتري منتقل مي‌شوند تا با رعايت نسبت اختلاط در فرمولاسيون ، خاكها با آب مخلوط شده و دوغاب حاصل توسط چرخش بالميل به دانسيته خواسته شده در فرمولاسيون برسد .

مرحله چهارم : ذخيره سازي و هموژنيزاسيون دوغاب بدنه

دوغاب بدنه پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آن با خواسته‌هاي آزمايشگاه به مخازن زيرزميني ذخيره دوغاب بدنه منتقل مي‌شود تا ضمن ذخيره‌سازي ، دوغاب توسط همزنهاي مخازن هموژنيزه شود .

مرحله پنجم : الك كردن دوغاب

دوغاب هموژنيزه به منظور زبره گيري ، از چهار دستگاه الك ويبره عبور داده شده و به حوضچه‌هاي اسپري دراير منتقل مي‌شوند .

مرحله ششم : ذخيره‌سازي دوغاب در حوضچه‌هاي اسپري دراير

دوغاب الك شده به منظور انتقال به اسپري دراير در حوضچه‌هاي اسپري دراير نگهداري مي‌شوند تا ضمن حفظ هموژنيزاسيون توسط همزنهاي دوغاب ، جهت پمپاژ به اسپري دراير آماده باشند .

مرحله هفتم : اسپري دراير

دوغاب آماده شده توسط 3 عدد پمپ پيستوني سراميكي هيدروليكي به ظرفيت ۱۳۰۰۰ ليتر بر ساعت به دستگاه اسپري دراير با قدرت تبخير ۸۰۰۰ ليتر بر ساعت در ارتفاع 19 متر پمپاژ مي‌شوند تا دوغاب توسط حداكثر 40 نازل به درون دستگاه اسپري شده و با توان حرارتي ۷۰۰۰۰۰۰ كيلو كالري بر ساعت تبديل به گرانولي با %5 رطوبت مي‌شوند .

مرحله هشتم : ذخيره گرانول

گرانول حاصل توسط نوار نقاله و الواتر به هفت سيلوي ذخيره گرانول به ظرفيت هر كدام 120 تن انتقال مي‌بايد .

مرحله نهم : انتقال و الك كردن گرانول

گرانول ذخيره شده توسط الواتر و نوار نقاله پس از عبور از الكهاي تعبيه شده به شوتهاي پرس منتقل مي‌شود .

مرحله دهم : فرم دهي

گرانول الك شده به منظور فرم گيري گرانول به ايعاد و استحكام مورد نظر آزمايشگاه به 6 دستگاه پرس هيدروليك 980 تن منتقل مي‌شوند كه 2 دستگاه آن همواره به صورت رزرو جهت تسهيل و تسريع در عمليات تعويض قالب و نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار مي‌گيرد .

مرحله يازدهم : خشك كن افقي

گرانول فرم گرفته كه اصطلاحا بيسكوييت خام ناميده مي‌شود توسط نوار نقاله به 2 دستگاه خشك كن افقي 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/16 متر با توان حرارتي 000 800 كيلو كالري بر ساعت منتقل مي‌شوند تا با دماي كار حدود 300 درجه سانتيگراد طبق فرمولاسيون خشك شوند .

مرحله دوازدهم : پخت بيسكوييت

بيسكوييت‌هاي خشك شده بلافاصله پس از خروج از خشك كن‌هاي افقي به 2 دستگاه كوره بيسكوييت 2 طبقه رولري به طول هر كدام 8/79 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 520 كبلو كالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتيگراد وارد مي‌شوند تا با دماي كار حدود 140 1 درجه سانتيگراد و سيكل پخت حدود 50 دقيقه بر حسب فرمولاسيون داده شده پخته شوند .

مرحله سيزدهم : انتقال كاشي به خطوط لعاب

بيسكوييت‌هاي پخته شده پس از خروج از كوره به وسيله دستگاه‌هاي آنلودينگ از روي نوار نقاله به واگنهاي رولري با ظرفيت حدود 80 متر مربع منتقل مي‌شوند تا توسط دستگاه كاملا اتوماتيك ترنسفر كار به خطوط پوشر هيدروليكي (انتقال واگن) انتقال يابند تا خطوط پوشرواگنهاي پر را به ابتداي خطوط لعاب هدايت كند .

مرحله چهاردهم : لعاب سازي و لعاب زني

لعاب وانگوب در واحدي به نام واحد لعاب سازي تهيه مي‌شوند . مواد اوليه لعاب و همچنين انگوب طبق فرمولاسيون در بالميل جداگانه‌اي با رعايت نسبت اختلاط با آب در 5 بالميل 5000 ليتري و 4 بالميل 2000 ليتري و پس از حصول اطمينان از تطابق دانسيته آنها با فرمولاسيون ، به 20 مخزن فلزي مجهز به همزن منتقل مي‌شوند تا در زمان مناسب به خطوط لعاب منتقل شوند . لازم به ذكر است رنگ مورد نظر طبق فرمولاسيون در بالميل 500 ليتري و 2 دستگاه ريفاينر در اين واحد تهيه مي‌شوند . لعاب ساخته شده از مخازن ميكسردار كه اصطلاحا بلانجر ناميده مي‌شوند . توسط پمپهاي ديافراگمي 2 به شش خط لعاب به طول هر كدام حدود 80 متر و هر يك مجهز به دستگاه تست فشاري ، بغل‌ساب بيسكوئيت ، دستگاه دوبل ديسك جهت پاشش‌انگوب يا لعاب روي سطح كاشي ، دستگاه آبشار بل جهت ريزش لعاب به روي سطح كاشي ، دستگاه پاشش چسب ، دستگاه ذخيره عمودي كاشي ، 3 دستگاه چاپ سيلك با كانوايربلت و دو دستگاه چاپ روتري منتقل مي‌شوند .

بيسكوئيت‌هاي پخته شده پس از عبور از خطوط لعاب ، داراي لعاب ، طرح و رنگ مورد نظر مي‌شوند و توسط 6 دستگاه لودينگ به واگنهاي رولري شارژ مي‌شوند .

مرحله پانزدهم : انتقال كاشي به كوره‌هاي لعاب

واگنهاي پرشده از بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط دستگاه ترنسفركار به خطوط پوشر حد فاصل خطوط لعاب و كوره‌هاي لعاب انتقال مي‌يابند تا توسط اين دستگاه واگنها به ابتداي كوره‌هاي لعاب هدايت شوند .

مرحله شانزدهم : پخت لعاب

بيسكوئيت‌هاي لعاب‌خورده توسط 4 دستگاه آنلودينگ از واگنها به روي كانوايرهاي منتهي به 2 دستگاه كوره لعاب رولري 2 طبقه به طول هر كدام 6/75 متر و عرض 07/2 متر با توان انتقال حرارتي 320 كيلوكالري بر كيلوگرم و ماكزيمم دماي 1350 درجه سانتي‌گراد منتقل مي‌شوند تا در كوره‌ها با دماي كار حدود 1050 درجه سانتيگراد سيكل پخت حدود 50 دقيقه طبق فرمولاسيون پخته شوند .

مرحله هفدهم : درجه‌بندي و بسته‌بندي

كاشي‌هاي پخته‌شده توسط كانواير از كوره‌هاي لعاب به دو دستگاه سورت و بسته‌بندي چشمي و مكانيزه كامپيوتري با قابليت درجه‌بندي با رنجهاي متعدد و 3 كاناله منتقل شده كه پس از درجه‌بندي و بسته‌بندي ، كارتن‌هاي حاوي كاشي سورت شده ، توسط دستگاه شيرينگ ، شيرينگ مي‌شود و آماده بارگيري به انبار محصول مي‌گردند

Silicon Nitride – An Overview

Chemical Formula

Si3N4

Topics Covered

Background

Production

Types of Silicon Nitride

Key Properties

Applications

Reciprocating Engine Components

Bearings

Metal Working

Industrial Applications

Future Applications

Background

Silicon nitride (Si3N4) was developed in the 1960s and '70s in a search for fully dense, high strength and high toughness materials.  A prime driver for its development was to replace metals with ceramics in advanced turbine and reciprocating engines to give higher operating temperatures and efficiencies.  Although the ultimate goal of a ceramic engine has never been achieved, silicon nitride has been used in a number of industrial applications, such as engine components, bearings and cutting tools.

Silicon nitride has better high temperature capabilities than most metals combining retention of high strength and creep resistance with oxidation resistance.  In addition, its low thermal expansion coefficient gives good thermal shock resistance compared with most ceramic materials.

Production

Pure silicon nitride is difficult to produce as a fully dense material.  This covalently bonded material does not readily sinter and cannot be heated over 1850oC as it dissociates into silicon and nitrogen.  Dense silicon nitride can only be made using methods that give bonding through indirect methods, such as small chemical additions to aid densification. These chemicals are known as sintering aids, which commonly induce a degree of liquid phase sintering.

Types of Silicon Nitride

Since the material properties strongly depend on the fabrication method, silicon nitride cannot be considered as a single material. The three main types of silicon nitride are:

            ·         Reaction bonded silicon nitride (RBSN)

            ·         Hot pressed silicon nitride (HPSN)

            ·         Sintered silicon nitrides (SSN)

Reaction bonded silicon nitride is made by direct nitridation of a compacted silicon powder, and because of the difficulty of ensuring complete reaction, it is hard to achieve a high component density.  Usual densities are in the range 2300 - 2700kg.m-3 compared with 3200kg.m-3 for hot pressed and sintered silicon nitride.  The higher density gives the HPSN and SSN materials better physical properties and means they are used in more demanding applications.  The nitridation produces only a small volume change, which means that RBSN components do not need to be machined after fabrication and complex near net shapes can be produced in a single process stage.

Key Properties

Applications exploit the following properties of silicon nitride:

            ·         low density

            ·         high temperature strength

            ·         superior thermal shock resistance

            ·         excellent wear resistance

            ·         good fracture toughness

            ·         mechanical fatigue and creep resistance

            ·         good oxidation resistance

Applications

The material is used currently in niche market applications for example in reciprocating engine components and turbochargers, bearings, metal cutting and shaping tools and hot metal handling.

Reciprocating Engine Components

The largest market for silicon nitride components is in reciprocating (diesel and spark ignited) engines for combustion components and wear parts.  Their development has been a more difficult and complex task than envisaged.  Cost factors and the severe technological problems of mass producing complex ceramic components have limited growth, but the material has also met with design conservatism and concerns about the reliability of ceramic components. 

Small dense sintered silicon nitride components are used in both automobile and truck engines for applications where stresses and temperatures are relatively low and the consequence of failure is not catastrophic.  Examples of components include:

Diesel engines

            ·         glow plugs for faster start-up

            ·         precombustion chambers (swirl chambers) for lower emissions, faster start-up and lower noise

            ·         turbocharger (approx. 10 cm dia.) for reduced engine lag and emissions

Spark ignited engines

            ·         rocker arm pads for lower wear

            ·         turbocharger (approx. 5cm dia)  for lower inertia and less engine lag

            ·         exhaust gas control valve for increased acceleration.

Most of these components are manufactured in Japan and the United States. As examples of production levels, there is an estimated 300,000 sintered silicon nitride turbochargers made annually.  In the US, emission reduction has driven ceramic component development and components are used predominantly in medium and heavy duty engines. In Japan, improved performance has been the main driver and the components are used in light duty engines.

Development work is now concentrating on the cautious introduction of further components in applications where low mass or increased wear resistance are needed, for example as exhaust valves and valve springs.

Bearings

The wear resistance, low friction and high stiffness of fully dense silicon nitride improve the performance of high temperature unlubricated roller and ball bearings.  HPSN bearings have shown increased bearing life, better speed capability and greater corrosion resistance compared to conventional higher-density steel and hard metal bearings. 

The vast majority of silicon nitride bearings are used in hybrid ball bearings (bearings with ceramic balls and steel races).  Applications include machine tool spindles, vacuum pumps and sterilisable and unlubricated dental drills. 

All ceramic bearings are used in applications where corrosion, electric or magnetic fields prohibit the use of metals.  For example in tidal flow meters where seawater attack is a problem or electric field seekers.

Although concerns over reliability no longer limit the application of silicon nitride in bearings, their cost must be reduced before wider application is seen. 

Metal Working

Hot hardness, fracture toughness and thermal shock resistance mean that sintered silicon nitride can cut cast iron, hard steel and nickel based alloys with surface speeds up to 25 quicker than those obtained with conventional materials such as tungsten carbide.

Silicon nitride based cutting tools are now used in considerable numbers to machine cast iron by the automotive industry and nickel superalloys by the aero industries.   The current market value for silicon nitride cutting tools is about $50 million per year, however, since it is not suited to machining high silicon aluminium alloys, its future growth will slow as the automotive industry make wider use of aluminium rather than cast iron blocks.

Industrial Applications

There is a range of general industrial applications where the material properties can be exploited.  Reaction bonded silicon nitride (RBSN) is often used in these cases as the operating conditions are less demanding than in the preceding applications.

Applications include:

            ·         Non automotive wear components are a growing market for silicon nitride. For example, fixtures to position and transfer metal parts during processes such as induction heating and resistance welding exploit the electrical insulation, wear resistance, low thermal conductivity and thermal shock resistance of the material.  

            ·         Spouts, nozzles, thermocouple sheaths and melting crucibles for handling molten aluminium, zinc, tin and lead alloys.  The increasing requirement for controlled metal purity makes the use of metallic components less desirable.

            ·         Arc welding nozzles are also a steady market for RBSN given the strength, electrical resistance and thermal shock resistance of the material

            ·         Specialised kiln furniture with low thermal mass and high thermal shock resistance for use in firing components such as dental porcelain where repeated thermal cycling is required.

Future Applications

Significant growth in use is needed if silicon nitride is to move from a niche to a major industrial material.  This move requires a decreased cost coupled with improved or at least maintained properties and reliability.  Engine technology is the area likely to benefit most from future growth as reduced fuel consumption and reduced emission become ever stronger drivers. Paradoxically, the material has yet to be widely used in gas turbine engines (the original reason for the material's development), mainly because small to medium sized turbine engines have yet to find wide application.

Silicon Nitride – An Overview

Chemical Formula

Si3N4

Topics Covered

Background

Production

Types of Silicon Nitride

Key Properties

Applications

Reciprocating Engine Components

Bearings

Metal Working

Industrial Applications

Future Applications

Background

Silicon nitride (Si3N4) was developed in the 1960s and '70s in a search for fully dense, high strength and high toughness materials.  A prime driver for its development was to replace metals with ceramics in advanced turbine and reciprocating engines to give higher operating temperatures and efficiencies.  Although the ultimate goal of a ceramic engine has never been achieved, silicon nitride has been used in a number of industrial applications, such as engine components, bearings and cutting tools.

Silicon nitride has better high temperature capabilities than most metals combining retention of high strength and creep resistance with oxidation resistance.  In addition, its low thermal expansion coefficient gives good thermal shock resistance compared with most ceramic materials.

Production

Pure silicon nitride is difficult to produce as a fully dense material.  This covalently bonded material does not readily sinter and cannot be heated over 1850oC as it dissociates into silicon and nitrogen.  Dense silicon nitride can only be made using methods that give bonding through indirect methods, such as small chemical additions to aid densification. These chemicals are known as sintering aids, which commonly induce a degree of liquid phase sintering.

Types of Silicon Nitride

Since the material properties strongly depend on the fabrication method, silicon nitride cannot be considered as a single material. The three main types of silicon nitride are:

            ·         Reaction bonded silicon nitride (RBSN)

            ·         Hot pressed silicon nitride (HPSN)

            ·         Sintered silicon nitrides (SSN)

Reaction bonded silicon nitride is made by direct nitridation of a compacted silicon powder, and because of the difficulty of ensuring complete reaction, it is hard to achieve a high component density.  Usual densities are in the range 2300 - 2700kg.m-3 compared with 3200kg.m-3 for hot pressed and sintered silicon nitride.  The higher density gives the HPSN and SSN materials better physical properties and means they are used in more demanding applications.  The nitridation produces only a small volume change, which means that RBSN components do not need to be machined after fabrication and complex near net shapes can be produced in a single process stage.

Key Properties

Applications exploit the following properties of silicon nitride:

            ·         low density

            ·         high temperature strength

            ·         superior thermal shock resistance

            ·         excellent wear resistance

            ·         good fracture toughness

            ·         mechanical fatigue and creep resistance

            ·         good oxidation resistance

Applications

The material is used currently in niche market applications for example in reciprocating engine components and turbochargers, bearings, metal cutting and shaping tools and hot metal handling.

Reciprocating Engine Components

The largest market for silicon nitride components is in reciprocating (diesel and spark ignited) engines for combustion components and wear parts.  Their development has been a more difficult and complex task than envisaged.  Cost factors and the severe technological problems of mass producing complex ceramic components have limited growth, but the material has also met with design conservatism and concerns about the reliability of ceramic components. 

Small dense sintered silicon nitride components are used in both automobile and truck engines for applications where stresses and temperatures are relatively low and the consequence of failure is not catastrophic.  Examples of components include:

Diesel engines

            ·         glow plugs for faster start-up

            ·         precombustion chambers (swirl chambers) for lower emissions, faster start-up and lower noise

            ·         turbocharger (approx. 10 cm dia.) for reduced engine lag and emissions

Spark ignited engines

            ·         rocker arm pads for lower wear

            ·         turbocharger (approx. 5cm dia)  for lower inertia and less engine lag

            ·         exhaust gas control valve for increased acceleration.

Most of these components are manufactured in Japan and the United States. As examples of production levels, there is an estimated 300,000 sintered silicon nitride turbochargers made annually.  In the US, emission reduction has driven ceramic component development and components are used predominantly in medium and heavy duty engines. In Japan, improved performance has been the main driver and the components are used in light duty engines.

Development work is now concentrating on the cautious introduction of further components in applications where low mass or increased wear resistance are needed, for example as exhaust valves and valve springs.

Bearings

The wear resistance, low friction and high stiffness of fully dense silicon nitride improve the performance of high temperature unlubricated roller and ball bearings.  HPSN bearings have shown increased bearing life, better speed capability and greater corrosion resistance compared to conventional higher-density steel and hard metal bearings. 

The vast majority of silicon nitride bearings are used in hybrid ball bearings (bearings with ceramic balls and steel races).  Applications include machine tool spindles, vacuum pumps and sterilisable and unlubricated dental drills. 

All ceramic bearings are used in applications where corrosion, electric or magnetic fields prohibit the use of metals.  For example in tidal flow meters where seawater attack is a problem or electric field seekers.

Although concerns over reliability no longer limit the application of silicon nitride in bearings, their cost must be reduced before wider application is seen. 

Metal Working

Hot hardness, fracture toughness and thermal shock resistance mean that sintered silicon nitride can cut cast iron, hard steel and nickel based alloys with surface speeds up to 25 quicker than those obtained with conventional materials such as tungsten carbide.

Silicon nitride based cutting tools are now used in considerable numbers to machine cast iron by the automotive industry and nickel superalloys by the aero industries.   The current market value for silicon nitride cutting tools is about $50 million per year, however, since it is not suited to machining high silicon aluminium alloys, its future growth will slow as the automotive industry make wider use of aluminium rather than cast iron blocks.

Industrial Applications

There is a range of general industrial applications where the material properties can be exploited.  Reaction bonded silicon nitride (RBSN) is often used in these cases as the operating conditions are less demanding than in the preceding applications.

Applications include:

            ·         Non automotive wear components are a growing market for silicon nitride. For example, fixtures to position and transfer metal parts during processes such as induction heating and resistance welding exploit the electrical insulation, wear resistance, low thermal conductivity and thermal shock resistance of the material.  

            ·         Spouts, nozzles, thermocouple sheaths and melting crucibles for handling molten aluminium, zinc, tin and lead alloys.  The increasing requirement for controlled metal purity makes the use of metallic components less desirable.

            ·         Arc welding nozzles are also a steady market for RBSN given the strength, electrical resistance and thermal shock resistance of the material

            ·         Specialised kiln furniture with low thermal mass and high thermal shock resistance for use in firing components such as dental porcelain where repeated thermal cycling is required.

Future Applications

Significant growth in use is needed if silicon nitride is to move from a niche to a major industrial material.  This move requires a decreased cost coupled with improved or at least maintained properties and reliability.  Engine technology is the area likely to benefit most from future growth as reduced fuel consumption and reduced emission become ever stronger drivers. Paradoxically, the material has yet to be widely used in gas turbine engines (the original reason for the material's development), mainly because small to medium sized turbine engines have yet to find wide application.

Silicon Nitride – An Overview

Chemical Formula

Si3N4

Topics Covered

Background

Production

Types of Silicon Nitride

Key Properties

Applications

Reciprocating Engine Components

Bearings

Metal Working

Industrial Applications

Future Applications

Background

Silicon nitride (Si3N4) was developed in the 1960s and '70s in a search for fully dense, high strength and high toughness materials.  A prime driver for its development was to replace metals with ceramics in advanced turbine and reciprocating engines to give higher operating temperatures and efficiencies.  Although the ultimate goal of a ceramic engine has never been achieved, silicon nitride has been used in a number of industrial applications, such as engine components, bearings and cutting tools.

Silicon nitride has better high temperature capabilities than most metals combining retention of high strength and creep resistance with oxidation resistance.  In addition, its low thermal expansion coefficient gives good thermal shock resistance compared with most ceramic materials.

Production

Pure silicon nitride is difficult to produce as a fully dense material.  This covalently bonded material does not readily sinter and cannot be heated over 1850oC as it dissociates into silicon and nitrogen.  Dense silicon nitride can only be made using methods that give bonding through indirect methods, such as small chemical additions to aid densification. These chemicals are known as sintering aids, which commonly induce a degree of liquid phase sintering.

Types of Silicon Nitride

Since the material properties strongly depend on the fabrication method, silicon nitride cannot be considered as a single material. The three main types of silicon nitride are:

            ·         Reaction bonded silicon nitride (RBSN)

            ·         Hot pressed silicon nitride (HPSN)

            ·         Sintered silicon nitrides (SSN)

Reaction bonded silicon nitride is made by direct nitridation of a compacted silicon powder, and because of the difficulty of ensuring complete reaction, it is hard to achieve a high component density.  Usual densities are in the range 2300 - 2700kg.m-3 compared with 3200kg.m-3 for hot pressed and sintered silicon nitride.  The higher density gives the HPSN and SSN materials better physical properties and means they are used in more demanding applications.  The nitridation produces only a small volume change, which means that RBSN components do not need to be machined after fabrication and complex near net shapes can be produced in a single process stage.

Key Properties

Applications exploit the following properties of silicon nitride:

            ·         low density

            ·         high temperature strength

            ·         superior thermal shock resistance

            ·         excellent wear resistance

            ·         good fracture toughness

            ·         mechanical fatigue and creep resistance

            ·         good oxidation resistance

Applications

The material is used currently in niche market applications for example in reciprocating engine components and turbochargers, bearings, metal cutting and shaping tools and hot metal handling.

Reciprocating Engine Components

The largest market for silicon nitride components is in reciprocating (diesel and spark ignited) engines for combustion components and wear parts.  Their development has been a more difficult and complex task than envisaged.  Cost factors and the severe technological problems of mass producing complex ceramic components have limited growth, but the material has also met with design conservatism and concerns about the reliability of ceramic components. 

Small dense sintered silicon nitride components are used in both automobile and truck engines for applications where stresses and temperatures are relatively low and the consequence of failure is not catastrophic.  Examples of components include:

Diesel engines

            ·         glow plugs for faster start-up

            ·         precombustion chambers (swirl chambers) for lower emissions, faster start-up and lower noise

            ·         turbocharger (approx. 10 cm dia.) for reduced engine lag and emissions

Spark ignited engines

            ·         rocker arm pads for lower wear

            ·         turbocharger (approx. 5cm dia)  for lower inertia and less engine lag

            ·         exhaust gas control valve for increased acceleration.

Most of these components are manufactured in Japan and the United States. As examples of production levels, there is an estimated 300,000 sintered silicon nitride turbochargers made annually.  In the US, emission reduction has driven ceramic component development and components are used predominantly in medium and heavy duty engines. In Japan, improved performance has been the main driver and the components are used in light duty engines.

Development work is now concentrating on the cautious introduction of further components in applications where low mass or increased wear resistance are needed, for example as exhaust valves and valve springs.

Bearings

The wear resistance, low friction and high stiffness of fully dense silicon nitride improve the performance of high temperature unlubricated roller and ball bearings.  HPSN bearings have shown increased bearing life, better speed capability and greater corrosion resistance compared to conventional higher-density steel and hard metal bearings. 

The vast majority of silicon nitride bearings are used in hybrid ball bearings (bearings with ceramic balls and steel races).  Applications include machine tool spindles, vacuum pumps and sterilisable and unlubricated dental drills. 

All ceramic bearings are used in applications where corrosion, electric or magnetic fields prohibit the use of metals.  For example in tidal flow meters where seawater attack is a problem or electric field seekers.

Although concerns over reliability no longer limit the application of silicon nitride in bearings, their cost must be reduced before wider application is seen. 

Metal Working

Hot hardness, fracture toughness and thermal shock resistance mean that sintered silicon nitride can cut cast iron, hard steel and nickel based alloys with surface speeds up to 25 quicker than those obtained with conventional materials such as tungsten carbide.

Silicon nitride based cutting tools are now used in considerable numbers to machine cast iron by the automotive industry and nickel superalloys by the aero industries.   The current market value for silicon nitride cutting tools is about $50 million per year, however, since it is not suited to machining high silicon aluminium alloys, its future growth will slow as the automotive industry make wider use of aluminium rather than cast iron blocks.

Industrial Applications

There is a range of general industrial applications where the material properties can be exploited.  Reaction bonded silicon nitride (RBSN) is often used in these cases as the operating conditions are less demanding than in the preceding applications.

Applications include:

            ·         Non automotive wear components are a growing market for silicon nitride. For example, fixtures to position and transfer metal parts during processes such as induction heating and resistance welding exploit the electrical insulation, wear resistance, low thermal conductivity and thermal shock resistance of the material.  

            ·         Spouts, nozzles, thermocouple sheaths and melting crucibles for handling molten aluminium, zinc, tin and lead alloys.  The increasing requirement for controlled metal purity makes the use of metallic components less desirable.

            ·         Arc welding nozzles are also a steady market for RBSN given the strength, electrical resistance and thermal shock resistance of the material

            ·         Specialised kiln furniture with low thermal mass and high thermal shock resistance for use in firing components such as dental porcelain where repeated thermal cycling is required.

Future Applications

Significant growth in use is needed if silicon nitride is to move from a niche to a major industrial material.  This move requires a decreased cost coupled with improved or at least maintained properties and reliability.  Engine technology is the area likely to benefit most from future growth as reduced fuel consumption and reduced emission become ever stronger drivers. Paradoxically, the material has yet to be widely used in gas turbine engines (the original reason for the material's development), mainly because small to medium sized turbine engines have yet to find wide application.

Silicon Nitride – An Overview

Chemical Formula

Si3N4

Topics Covered

Background

Production

Types of Silicon Nitride

Key Properties

Applications

Reciprocating Engine Components

Bearings

Metal Working

Industrial Applications

Future Applications

Background

Silicon nitride (Si3N4) was developed in the 1960s and '70s in a search for fully dense, high strength and high toughness materials.  A prime driver for its development was to replace metals with ceramics in advanced turbine and reciprocating engines to give higher operating temperatures and efficiencies.  Although the ultimate goal of a ceramic engine has never been achieved, silicon nitride has been used in a number of industrial applications, such as engine components, bearings and cutting tools.

Silicon nitride has better high temperature capabilities than most metals combining retention of high strength and creep resistance with oxidation resistance.  In addition, its low thermal expansion coefficient gives good thermal shock resistance compared with most ceramic materials.

Production

Pure silicon nitride is difficult to produce as a fully dense material.  This covalently bonded material does not readily sinter and cannot be heated over 1850oC as it dissociates into silicon and nitrogen.  Dense silicon nitride can only be made using methods that give bonding through indirect methods, such as small chemical additions to aid densification. These chemicals are known as sintering aids, which commonly induce a degree of liquid phase sintering.

Types of Silicon Nitride

Since the material properties strongly depend on the fabrication method, silicon nitride cannot be considered as a single material. The three main types of silicon nitride are:

            ·         Reaction bonded silicon nitride (RBSN)

            ·         Hot pressed silicon nitride (HPSN)

            ·         Sintered silicon nitrides (SSN)

Reaction bonded silicon nitride is made by direct nitridation of a compacted silicon powder, and because of the difficulty of ensuring complete reaction, it is hard to achieve a high component density.  Usual densities are in the range 2300 - 2700kg.m-3 compared with 3200kg.m-3 for hot pressed and sintered silicon nitride.  The higher density gives the HPSN and SSN materials better physical properties and means they are used in more demanding applications.  The nitridation produces only a small volume change, which means that RBSN components do not need to be machined after fabrication and complex near net shapes can be produced in a single process stage.

Key Properties

Applications exploit the following properties of silicon nitride:

            ·         low density

            ·         high temperature strength

            ·         superior thermal shock resistance

            ·         excellent wear resistance

            ·         good fracture toughness

            ·         mechanical fatigue and creep resistance

            ·         good oxidation resistance

Applications

The material is used currently in niche market applications for example in reciprocating engine components and turbochargers, bearings, metal cutting and shaping tools and hot metal handling.

Reciprocating Engine Components

The largest market for silicon nitride components is in reciprocating (diesel and spark ignited) engines for combustion components and wear parts.  Their development has been a more difficult and complex task than envisaged.  Cost factors and the severe technological problems of mass producing complex ceramic components have limited growth, but the material has also met with design conservatism and concerns about the reliability of ceramic components. 

Small dense sintered silicon nitride components are used in both automobile and truck engines for applications where stresses and temperatures are relatively low and the consequence of failure is not catastrophic.  Examples of components include:

Diesel engines

            ·         glow plugs for faster start-up

            ·         precombustion chambers (swirl chambers) for lower emissions, faster start-up and lower noise

            ·         turbocharger (approx. 10 cm dia.) for reduced engine lag and emissions

Spark ignited engines

            ·         rocker arm pads for lower wear

            ·         turbocharger (approx. 5cm dia)  for lower inertia and less engine lag

            ·         exhaust gas control valve for increased acceleration.

Most of these components are manufactured in Japan and the United States. As examples of production levels, there is an estimated 300,000 sintered silicon nitride turbochargers made annually.  In the US, emission reduction has driven ceramic component development and components are used predominantly in medium and heavy duty engines. In Japan, improved performance has been the main driver and the components are used in light duty engines.

Development work is now concentrating on the cautious introduction of further components in applications where low mass or increased wear resistance are needed, for example as exhaust valves and valve springs.

Bearings

The wear resistance, low friction and high stiffness of fully dense silicon nitride improve the performance of high temperature unlubricated roller and ball bearings.  HPSN bearings have shown increased bearing life, better speed capability and greater corrosion resistance compared to conventional higher-density steel and hard metal bearings. 

The vast majority of silicon nitride bearings are used in hybrid ball bearings (bearings with ceramic balls and steel races).  Applications include machine tool spindles, vacuum pumps and sterilisable and unlubricated dental drills. 

All ceramic bearings are used in applications where corrosion, electric or magnetic fields prohibit the use of metals.  For example in tidal flow meters where seawater attack is a problem or electric field seekers.

Although concerns over reliability no longer limit the application of silicon nitride in bearings, their cost must be reduced before wider application is seen. 

Metal Working

Hot hardness, fracture toughness and thermal shock resistance mean that sintered silicon nitride can cut cast iron, hard steel and nickel based alloys with surface speeds up to 25 quicker than those obtained with conventional materials such as tungsten carbide.

Silicon nitride based cutting tools are now used in considerable numbers to machine cast iron by the automotive industry and nickel superalloys by the aero industries.   The current market value for silicon nitride cutting tools is about $50 million per year, however, since it is not suited to machining high silicon aluminium alloys, its future growth will slow as the automotive industry make wider use of aluminium rather than cast iron blocks.

Industrial Applications

There is a range of general industrial applications where the material properties can be exploited.  Reaction bonded silicon nitride (RBSN) is often used in these cases as the operating conditions are less demanding than in the preceding applications.

Applications include:

            ·         Non automotive wear components are a growing market for silicon nitride. For example, fixtures to position and transfer metal parts during processes such as induction heating and resistance welding exploit the electrical insulation, wear resistance, low thermal conductivity and thermal shock resistance of the material.  

            ·         Spouts, nozzles, thermocouple sheaths and melting crucibles for handling molten aluminium, zinc, tin and lead alloys.  The increasing requirement for controlled metal purity makes the use of metallic components less desirable.

            ·         Arc welding nozzles are also a steady market for RBSN given the strength, electrical resistance and thermal shock resistance of the material

            ·         Specialised kiln furniture with low thermal mass and high thermal shock resistance for use in firing components such as dental porcelain where repeated thermal cycling is required.

Future Applications

Significant growth in use is needed if silicon nitride is to move from a niche to a major industrial material.  This move requires a decreased cost coupled with improved or at least maintained properties and reliability.  Engine technology is the area likely to benefit most from future growth as reduced fuel consumption and reduced emission become ever stronger drivers. Paradoxically, the material has yet to be widely used in gas turbine engines (the original reason for the material's development), mainly because small to medium sized turbine engines have yet to find wide application.

Silicon Nitride – An Overview

Chemical Formula

Si3N4

Topics Covered

Background

Production

Types of Silicon Nitride

Key Properties

Applications

Reciprocating Engine Components

Bearings

Metal Working

Industrial Applications

Future Applications

Background

Silicon nitride (Si3N4) was developed in the 1960s and '70s in a search for fully dense, high strength and high toughness materials.  A prime driver for its development was to replace metals with ceramics in advanced turbine and reciprocating engines to give higher operating temperatures and efficiencies.  Although the ultimate goal of a ceramic engine has never been achieved, silicon nitride has been used in a number of industrial applications, such as engine components, bearings and cutting tools.

Silicon nitride has better high temperature capabilities than most metals combining retention of high strength and creep resistance with oxidation resistance.  In addition, its low thermal expansion coefficient gives good thermal shock resistance compared with most ceramic materials.

Production

Pure silicon nitride is difficult to produce as a fully dense material.  This covalently bonded material does not readily sinter and cannot be heated over 1850oC as it dissociates into silicon and nitrogen.  Dense silicon nitride can only be made using methods that give bonding through indirect methods, such as small chemical additions to aid densification. These chemicals are known as sintering aids, which commonly induce a degree of liquid phase sintering.

Types of Silicon Nitride

Since the material properties strongly depend on the fabrication method, silicon nitride cannot be considered as a single material. The three main types of silicon nitride are:

            ·         Reaction bonded silicon nitride (RBSN)

            ·         Hot pressed silicon nitride (HPSN)

            ·         Sintered silicon nitrides (SSN)

Reaction bonded silicon nitride is made by direct nitridation of a compacted silicon powder, and because of the difficulty of ensuring complete reaction, it is hard to achieve a high component density.  Usual densities are in the range 2300 - 2700kg.m-3 compared with 3200kg.m-3 for hot pressed and sintered silicon nitride.  The higher density gives the HPSN and SSN materials better physical properties and means they are used in more demanding applications.  The nitridation produces only a small volume change, which means that RBSN components do not need to be machined after fabrication and complex near net shapes can be produced in a single process stage.

Key Properties

Applications exploit the following properties of silicon nitride:

            ·         low density

            ·         high temperature strength

            ·         superior thermal shock resistance

            ·         excellent wear resistance

            ·         good fracture toughness

            ·         mechanical fatigue and creep resistance

            ·         good oxidation resistance

Applications

The material is used currently in niche market applications for example in reciprocating engine components and turbochargers, bearings, metal cutting and shaping tools and hot metal handling.

Reciprocating Engine Components

The largest market for silicon nitride components is in reciprocating (diesel and spark ignited) engines for combustion components and wear parts.  Their development has been a more difficult and complex task than envisaged.  Cost factors and the severe technological problems of mass producing complex ceramic components have limited growth, but the material has also met with design conservatism and concerns about the reliability of ceramic components. 

Small dense sintered silicon nitride components are used in both automobile and truck engines for applications where stresses and temperatures are relatively low and the consequence of failure is not catastrophic.  Examples of components include:

Diesel engines

            ·         glow plugs for faster start-up

            ·         precombustion chambers (swirl chambers) for lower emissions, faster start-up and lower noise

            ·         turbocharger (approx. 10 cm dia.) for reduced engine lag and emissions

Spark ignited engines

            ·         rocker arm pads for lower wear

            ·         turbocharger (approx. 5cm dia)  for lower inertia and less engine lag

            ·         exhaust gas control valve for increased acceleration.

Most of these components are manufactured in Japan and the United States. As examples of production levels, there is an estimated 300,000 sintered silicon nitride turbochargers made annually.  In the US, emission reduction has driven ceramic component development and components are used predominantly in medium and heavy duty engines. In Japan, improved performance has been the main driver and the components are used in light duty engines.

Development work is now concentrating on the cautious introduction of further components in applications where low mass or increased wear resistance are needed, for example as exhaust valves and valve springs.

Bearings

The wear resistance, low friction and high stiffness of fully dense silicon nitride improve the performance of high temperature unlubricated roller and ball bearings.  HPSN bearings have shown increased bearing life, better speed capability and greater corrosion resistance compared to conventional higher-density steel and hard metal bearings. 

The vast majority of silicon nitride bearings are used in hybrid ball bearings (bearings with ceramic balls and steel races).  Applications include machine tool spindles, vacuum pumps and sterilisable and unlubricated dental drills. 

All ceramic bearings are used in applications where corrosion, electric or magnetic fields prohibit the use of metals.  For example in tidal flow meters where seawater attack is a problem or electric field seekers.

Although concerns over reliability no longer limit the application of silicon nitride in bearings, their cost must be reduced before wider application is seen. 

Metal Working

Hot hardness, fracture toughness and thermal shock resistance mean that sintered silicon nitride can cut cast iron, hard steel and nickel based alloys with surface speeds up to 25 quicker than those obtained with conventional materials such as tungsten carbide.

Silicon nitride based cutting tools are now used in considerable numbers to machine cast iron by the automotive industry and nickel superalloys by the aero industries.   The current market value for silicon nitride cutting tools is about $50 million per year, however, since it is not suited to machining high silicon aluminium alloys, its future growth will slow as the automotive industry make wider use of aluminium rather than cast iron blocks.

Industrial Applications

There is a range of general industrial applications where the material properties can be exploited.  Reaction bonded silicon nitride (RBSN) is often used in these cases as the operating conditions are less demanding than in the preceding applications.

Applications include:

            ·         Non automotive wear components are a growing market for silicon nitride. For example, fixtures to position and transfer metal parts during processes such as induction heating and resistance welding exploit the electrical insulation, wear resistance, low thermal conductivity and thermal shock resistance of the material.  

            ·         Spouts, nozzles, thermocouple sheaths and melting crucibles for handling molten aluminium, zinc, tin and lead alloys.  The increasing requirement for controlled metal purity makes the use of metallic components less desirable.

            ·         Arc welding nozzles are also a steady market for RBSN given the strength, electrical resistance and thermal shock resistance of the material

            ·         Specialised kiln furniture with low thermal mass and high thermal shock resistance for use in firing components such as dental porcelain where repeated thermal cycling is required.

Future Applications

Significant growth in use is needed if silicon nitride is to move from a niche to a major industrial material.  This move requires a decreased cost coupled with improved or at least maintained properties and reliability.  Engine technology is the area likely to benefit most from future growth as reduced fuel consumption and reduced emission become ever stronger drivers. Paradoxically, the material has yet to be widely used in gas turbine engines (the original reason for the material's development), mainly because small to medium sized turbine engines have yet to find wide application.

Silicon Nitride – An Overview

Chemical Formula

Si3N4

Topics Covered

Background

Production

Types of Silicon Nitride

Key Properties

Applications

Reciprocating Engine Components

Bearings

Metal Working

Industrial Applications

Future Applications

Background

Silicon nitride (Si3N4) was developed in the 1960s and '70s in a search for fully dense, high strength and high toughness materials.  A prime driver for its development was to replace metals with ceramics in advanced turbine and reciprocating engines to give higher operating temperatures and efficiencies.  Although the ultimate goal of a ceramic engine has never been achieved, silicon nitride has been used in a number of industrial applications, such as engine components, bearings and cutting tools.

Silicon nitride has better high temperature capabilities than most metals combining retention of high strength and creep resistance with oxidation resistance.  In addition, its low thermal expansion coefficient gives good thermal shock resistance compared with most ceramic materials.

Production

Pure silicon nitride is difficult to produce as a fully dense material.  This covalently bonded material does not readily sinter and cannot be heated over 1850oC as it dissociates into silicon and nitrogen.  Dense silicon nitride can only be made using methods that give bonding through indirect methods, such as small chemical additions to aid densification. These chemicals are known as sintering aids, which commonly induce a degree of liquid phase sintering.

Types of Silicon Nitride

Since the material properties strongly depend on the fabrication method, silicon nitride cannot be considered as a single material. The three main types of silicon nitride are:

            ·         Reaction bonded silicon nitride (RBSN)

            ·         Hot pressed silicon nitride (HPSN)

            ·         Sintered silicon nitrides (SSN)

Reaction bonded silicon nitride is made by direct nitridation of a compacted silicon powder, and because of the difficulty of ensuring complete reaction, it is hard to achieve a high component density.  Usual densities are in the range 2300 - 2700kg.m-3 compared with 3200kg.m-3 for hot pressed and sintered silicon nitride.  The higher density gives the HPSN and SSN materials better physical properties and means they are used in more demanding applications.  The nitridation produces only a small volume change, which means that RBSN components do not need to be machined after fabrication and complex near net shapes can be produced in a single process stage.

Key Properties

Applications exploit the following properties of silicon nitride:

            ·         low density

            ·         high temperature strength

            ·         superior thermal shock resistance

            ·         excellent wear resistance

            ·         good fracture toughness

            ·         mechanical fatigue and creep resistance

            ·         good oxidation resistance

Applications

The material is used currently in niche market applications for example in reciprocating engine components and turbochargers, bearings, metal cutting and shaping tools and hot metal handling.

Reciprocating Engine Components

The largest market for silicon nitride components is in reciprocating (diesel and spark ignited) engines for combustion components and wear parts.  Their development has been a more difficult and complex task than envisaged.  Cost factors and the severe technological problems of mass producing complex ceramic components have limited growth, but the material has also met with design conservatism and concerns about the reliability of ceramic components. 

Small dense sintered silicon nitride components are used in both automobile and truck engines for applications where stresses and temperatures are relatively low and the consequence of failure is not catastrophic.  Examples of components include:

Diesel engines

            ·         glow plugs for faster start-up

            ·         precombustion chambers (swirl chambers) for lower emissions, faster start-up and lower noise

            ·         turbocharger (approx. 10 cm dia.) for reduced engine lag and emissions

Spark ignited engines

            ·         rocker arm pads for lower wear

            ·         turbocharger (approx. 5cm dia)  for lower inertia and less engine lag

            ·         exhaust gas control valve for increased acceleration.

Most of these components are manufactured in Japan and the United States. As examples of production levels, there is an estimated 300,000 sintered silicon nitride turbochargers made annually.  In the US, emission reduction has driven ceramic component development and components are used predominantly in medium and heavy duty engines. In Japan, improved performance has been the main driver and the components are used in light duty engines.

Development work is now concentrating on the cautious introduction of further components in applications where low mass or increased wear resistance are needed, for example as exhaust valves and valve springs.

Bearings

The wear resistance, low friction and high stiffness of fully dense silicon nitride improve the performance of high temperature unlubricated roller and ball bearings.  HPSN bearings have shown increased bearing life, better speed capability and greater corrosion resistance compared to conventional higher-density steel and hard metal bearings. 

The vast majority of silicon nitride bearings are used in hybrid ball bearings (bearings with ceramic balls and steel races).  Applications include machine tool spindles, vacuum pumps and sterilisable and unlubricated dental drills. 

All ceramic bearings are used in applications where corrosion, electric or magnetic fields prohibit the use of metals.  For example in tidal flow meters where seawater attack is a problem or electric field seekers.

Although concerns over reliability no longer limit the application of silicon nitride in bearings, their cost must be reduced before wider application is seen. 

Metal Working

Hot hardness, fracture toughness and thermal shock resistance mean that sintered silicon nitride can cut cast iron, hard steel and nickel based alloys with surface speeds up to 25 quicker than those obtained with conventional materials such as tungsten carbide.

Silicon nitride based cutting tools are now used in considerable numbers to machine cast iron by the automotive industry and nickel superalloys by the aero industries.   The current market value for silicon nitride cutting tools is about $50 million per year, however, since it is not suited to machining high silicon aluminium alloys, its future growth will slow as the automotive industry make wider use of aluminium rather than cast iron blocks.

Industrial Applications

There is a range of general industrial applications where the material properties can be exploited.  Reaction bonded silicon nitride (RBSN) is often used in these cases as the operating conditions are less demanding than in the preceding applications.

Applications include:

            ·         Non automotive wear components are a growing market for silicon nitride. For example, fixtures to position and transfer metal parts during processes such as induction heating and resistance welding exploit the electrical insulation, wear resistance, low thermal conductivity and thermal shock resistance of the material.  

            ·         Spouts, nozzles, thermocouple sheaths and melting crucibles for handling molten aluminium, zinc, tin and lead alloys.  The increasing requirement for controlled metal purity makes the use of metallic components less desirable.

            ·         Arc welding nozzles are also a steady market for RBSN given the strength, electrical resistance and thermal shock resistance of the material

            ·         Specialised kiln furniture with low thermal mass and high thermal shock resistance for use in firing components such as dental porcelain where repeated thermal cycling is required.

Future Applications

Significant growth in use is needed if silicon nitride is to move from a niche to a major industrial material.  This move requires a decreased cost coupled with improved or at least maintained properties and reliability.  Engine technology is the area likely to benefit most from future growth as reduced fuel consumption and reduced emission become ever stronger drivers. Paradoxically, the material has yet to be widely used in gas turbine engines (the original reason for the material's development), mainly because small to medium sized turbine engines have yet to find wide application.

Silicon Nitride – An Overview

Chemical Formula

Si3N4

Topics Covered

Background

Production

Types of Silicon Nitride

Key Properties

Applications

Reciprocating Engine Components

Bearings

Metal Working

Industrial Applications

Future Applications

Background

Silicon nitride (Si3N4) was developed in the 1960s and '70s in a search for fully dense, high strength and high toughness materials.  A prime driver for its development was to replace metals with ceramics in advanced turbine and reciprocating engines to give higher operating temperatures and efficiencies.  Although the ultimate goal of a ceramic engine has never been achieved, silicon nitride has been used in a number of industrial applications, such as engine components, bearings and cutting tools.

Silicon nitride has better high temperature capabilities than most metals combining retention of high strength and creep resistance with oxidation resistance.  In addition, its low thermal expansion coefficient gives good thermal shock resistance compared with most ceramic materials.

Production

Pure silicon nitride is difficult to produce as a fully dense material.  This covalently bonded material does not readily sinter and cannot be heated over 1850oC as it dissociates into silicon and nitrogen.  Dense silicon nitride can only be made using methods that give bonding through indirect methods, such as small chemical additions to aid densification. These chemicals are known as sintering aids, which commonly induce a degree of liquid phase sintering.

Types of Silicon Nitride

Since the material properties strongly depend on the fabrication method, silicon nitride cannot be considered as a single material. The three main types of silicon nitride are:

            ·         Reaction bonded silicon nitride (RBSN)

            ·         Hot pressed silicon nitride (HPSN)

            ·         Sintered silicon nitrides (SSN)

Reaction bonded silicon nitride is made by direct nitridation of a compacted silicon powder, and because of the difficulty of ensuring complete reaction, it is hard to achieve a high component density.  Usual densities are in the range 2300 - 2700kg.m-3 compared with 3200kg.m-3 for hot pressed and sintered silicon nitride.  The higher density gives the HPSN and SSN materials better physical properties and means they are used in more demanding applications.  The nitridation produces only a small volume change, which means that RBSN components do not need to be machined after fabrication and complex near net shapes can be produced in a single process stage.

Key Properties

Applications exploit the following properties of silicon nitride:

            ·         low density

            ·         high temperature strength

            ·         superior thermal shock resistance

            ·         excellent wear resistance

            ·         good fracture toughness

            ·         mechanical fatigue and creep resistance

            ·         good oxidation resistance

Applications

The material is used currently in niche market applications for example in reciprocating engine components and turbochargers, bearings, metal cutting and shaping tools and hot metal handling.

Reciprocating Engine Components

The largest market for silicon nitride components is in reciprocating (diesel and spark ignited) engines for combustion components and wear parts.  Their development has been a more difficult and complex task than envisaged.  Cost factors and the severe technological problems of mass producing complex ceramic components have limited growth, but the material has also met with design conservatism and concerns about the reliability of ceramic components. 

Small dense sintered silicon nitride components are used in both automobile and truck engines for applications where stresses and temperatures are relatively low and the consequence of failure is not catastrophic.  Examples of components include:

Diesel engines

            ·         glow plugs for faster start-up

            ·         precombustion chambers (swirl chambers) for lower emissions, faster start-up and lower noise

            ·         turbocharger (approx. 10 cm dia.) for reduced engine lag and emissions

Spark ignited engines

            ·         rocker arm pads for lower wear

            ·         turbocharger (approx. 5cm dia)  for lower inertia and less engine lag

            ·         exhaust gas control valve for increased acceleration.

Most of these components are manufactured in Japan and the United States. As examples of production levels, there is an estimated 300,000 sintered silicon nitride turbochargers made annually.  In the US, emission reduction has driven ceramic component development and components are used predominantly in medium and heavy duty engines. In Japan, improved performance has been the main driver and the components are used in light duty engines.

Development work is now concentrating on the cautious introduction of further components in applications where low mass or increased wear resistance are needed, for example as exhaust valves and valve springs.

Bearings

The wear resistance, low friction and high stiffness of fully dense silicon nitride improve the performance of high temperature unlubricated roller and ball bearings.  HPSN bearings have shown increased bearing life, better speed capability and greater corrosion resistance compared to conventional higher-density steel and hard metal bearings. 

The vast majority of silicon nitride bearings are used in hybrid ball bearings (bearings with ceramic balls and steel races).  Applications include machine tool spindles, vacuum pumps and sterilisable and unlubricated dental drills. 

All ceramic bearings are used in applications where corrosion, electric or magnetic fields prohibit the use of metals.  For example in tidal flow meters where seawater attack is a problem or electric field seekers.

Although concerns over reliability no longer limit the application of silicon nitride in bearings, their cost must be reduced before wider application is seen. 

Metal Working

Hot hardness, fracture toughness and thermal shock resistance mean that sintered silicon nitride can cut cast iron, hard steel and nickel based alloys with surface speeds up to 25 quicker than those obtained with conventional materials such as tungsten carbide.

Silicon nitride based cutting tools are now used in considerable numbers to machine cast iron by the automotive industry and nickel superalloys by the aero industries.   The current market value for silicon nitride cutting tools is about $50 million per year, however, since it is not suited to machining high silicon aluminium alloys, its future growth will slow as the automotive industry make wider use of aluminium rather than cast iron blocks.

Industrial Applications

There is a range of general industrial applications where the material properties can be exploited.  Reaction bonded silicon nitride (RBSN) is often used in these cases as the operating conditions are less demanding than in the preceding applications.

Applications include:

            ·         Non automotive wear components are a growing market for silicon nitride. For example, fixtures to position and transfer metal parts during processes such as induction heating and resistance welding exploit the electrical insulation, wear resistance, low thermal conductivity and thermal shock resistance of the material.  

            ·         Spouts, nozzles, thermocouple sheaths and melting crucibles for handling molten aluminium, zinc, tin and lead alloys.  The increasing requirement for controlled metal purity makes the use of metallic components less desirable.

            ·         Arc welding nozzles are also a steady market for RBSN given the strength, electrical resistance and thermal shock resistance of the material

            ·         Specialised kiln furniture with low thermal mass and high thermal shock resistance for use in firing components such as dental porcelain where repeated thermal cycling is required.

Future Applications

Significant growth in use is needed if silicon nitride is to move from a niche to a major industrial material.  This move requires a decreased cost coupled with improved or at least maintained properties and reliability.  Engine technology is the area likely to benefit most from future growth as reduced fuel consumption and reduced emission become ever stronger drivers. Paradoxically, the material has yet to be widely used in gas turbine engines (the original reason for the material's development), mainly because small to medium sized turbine engines have yet to find wide application.

تعیین درصد مینرالهای موجود در ماده اولیه با استفاده از آنالیز شیمیایی

اگرچه تنها از روی محاسبات نمی توان به طور مطلق نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی مواد اولیه را به آنالیز تبدیل کرد اما تخمین نسبی آنالیز مینرالی از روی شیمیایی یکی از روشهایی است که مدتها در ارزیابی خاکهای مصرفی از آن استفاده می شده است . به یاد داشته باشید که به منظور تعیین کمی و کیفی مینرالهای موجود در یک خاک تنها روشهای دستگاهی و میکروسکوپی از دقت و اعتبار کافی برخوردارند متداولترین این روشها استفاده از پراش اشعه ایکس است .

علی رغم آنچه که گفته شد در این قسمت با روشهای محاسباتی آشنا می شویم که در گذشته با دقت قابل قبولی نیازهای استفاده کنندگان از آنها را در تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالی برطرف کرده است .

همانطور که می دانید معمولا آنالیز شیمیایی مواد را بر حسب درصد  وزنی اکسیدهای تشکیل دهنده آنها بیان می کنند . با توجه به اینکه در یک ماده رسی این اجزای اکسیدی به شکل منفرد وجود ندارند از این رو دانستن ترکیب مینوالوژیکی آن از اهمیت خاصی برخوردار است . مینرالهای اصلی تشکیل دهنده خاکهای رسی معمولا عبارتند از : مواد رسی ، فلدسپات ، میکا و کوارتز . با استفاده از یک سری محاسبات ساده و ...

با توجه به مقادیر آنالیز شیمیایی می توانیم آنالیز مینرالی تقریبی خاک مورد نظر خود را تعیین کنیم . حال به مراحل و چگونگی این روش می پردازیم . با توجه به اینکه در آنالیز شیمیایی این خاک اسید قلیایی وجود ندارد پس می توان تمام AL2O3 موجود را به حضور مینرال کائولینیت در خاک نسبت دهیم .

محاسبه آنالیز مینرالی خاک رس بر مبنای میکا : بعد از گذشت مدت طولانی از استفاده از روش محاسباتی بر مبنای فلدسپات ، مطالعات انجام شده با استفاده از روش پراش اشعه ایکس، این ایده را مطرح ساخت که قلیاییهای موجود معمولا ناشی از وجود میکا هستند . این ایده باعث شد که استفاده کنندگان روش محاسباتی تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالهای خاکهای رسی ، مبنای محاسبات خود را بر میکا استوار سازند . تمامی محاسبات انجام شده در این مورد مشابه روش ذکر شده در قسمت قبل است و تنها تفاوت ارتباط  دادن قلیاییها به میکا به جای فلدسپات است .

مثال : با در نظر گرفتن آنالیز شیمیایی موجود در جدول مینرالهای موجود در این خاک را محاسبه کنید .

نوع اکسید
   

SIO2
   

Al2o3
   

Fe2o3
   

Tio2
   

mgo
   

CaO
   

Na2o
   

K2o
   

افت حرارتی

درصد وزنی اکسید
   

 

3/61
   

 

2/20
   

 

4/3
   

 

20/0
   

 

24/0
   

 

1
   

 

05/1
   

 

35/2
   

 

9/10

 

حل : برای شروع محاسبات K2O موجود در آنالیز شیمیایی را ناشی از میکا پتاسیم و Na2o را ناشی از میکا سدیم در نظر می گیریم .

                         (میکا پتاسیم)

94                                                     796

35/2                                                   X

حال مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم .

                 

  102*3)                               796

X1                                          9/19

(مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم) 

اکنون مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم :

                

(1/60*6)                             796

X2                                      9/19

(مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم )   

حال وقت آن رسیده است تا مقدار میکاسدیم را محاسبه کنیم .

             (میکا سدیم)

4/51                                         754

05/1                                           y

40/15 = y (مقدار میکا سدیم ناشی از 5/10 درصد (

اکنون به ترتیب مقادیر  و  موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم را محاسبه می کنیم :

         

(102*3)                             754

Y1                                     40/15

( مقدار Al2O3 موجود در میکا سدیم )

در اینجا مجموع Al2O3 موجود در میکا پتاسیم و میکا سدیم را محاسبه می کنیم .

90/13 = 25/6 + 65/7

مقدار Al2O3 باقیمانده آنرا می توان به کائولینیت ارتباط داد برابر خواهد بود با : 30/6 = 90/13 (مجموع Al2O3  موجود در میکا سدیم و پتاسیم ) – 20/20 (Al2O3  کل) بنابراین مقدار کائولینیت موجود در خاک برابر خواهد بود با :

           

102                           258

30/6                           Z

 (مقدار کائولینیت موجود در خاک)

مقدار Sio2 موجود در 93/15 قسمت کائولینیت برابر خواهد بود با :

           

2/120                     258

Z1                          93/15

  (مقدار SIO2 موجود در کائولینیت)

حال مقدار SiO2 موجود در هر یک از مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت را با هم جمع می کنیم . با کم کردن عدد حاصله از SiO2 کل مقدار مینرال کوارتز حاصل خواهد شد :

51/37 (کوارتز) = (42/7+36/7+10/9) – 30/61 (SiO2 کل )

اکنون افت حرارتی حاصل از خروج آب ملکولی مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت موجود در خاک را محاسبه می کنیم .

               

(18*2)                        754

Y3                            40/15

(آب مولکولی موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم)

            

(18*2)                     258

Z2                            93/15

   (آب ملکولی موجود در 93/15 قسمت کائولینیت)

85/3 = 22/2 + 73/0 +90/0 = افت حرارتی ناشی از خروج آب ملکولی سه مینرال

بنابراین افت حرارتی ناشی از وجود مواد آلی ، CO2 و غیره برابر خواهد بود با :

05/7 = (22/2 + 73/0 + 9/0)- 90/10 (کل مواد فرار در آنالیز شیمیایی )

در نتیجه آنالیز مینرالی محاسبه شده به صورت جدول خواهد بود .

در قسمت های قبل گفتیم که اگر مقدار Na2o موجود در ماده اولیه نسبت به K2O کوچک و قابل صرف نظر کردن باشد مجموع مقادیر Na2O ، K2O را به عنوان فلدسپات پتاسیم در نظر می گیریم . در صورتی که مقدار و نسبت این دو قلیایی به این صورت نباشد باید Na2O را جداگانه به فلدسپات سدیم تبدیل کنیم .

 

                      منبع:محاسبات سرامیک

تعیین درصد مینرالهای موجود در ماده اولیه با استفاده از آنالیز شیمیایی

اگرچه تنها از روی محاسبات نمی توان به طور مطلق نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی مواد اولیه را به آنالیز تبدیل کرد اما تخمین نسبی آنالیز مینرالی از روی شیمیایی یکی از روشهایی است که مدتها در ارزیابی خاکهای مصرفی از آن استفاده می شده است . به یاد داشته باشید که به منظور تعیین کمی و کیفی مینرالهای موجود در یک خاک تنها روشهای دستگاهی و میکروسکوپی از دقت و اعتبار کافی برخوردارند متداولترین این روشها استفاده از پراش اشعه ایکس است .

علی رغم آنچه که گفته شد در این قسمت با روشهای محاسباتی آشنا می شویم که در گذشته با دقت قابل قبولی نیازهای استفاده کنندگان از آنها را در تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالی برطرف کرده است .

همانطور که می دانید معمولا آنالیز شیمیایی مواد را بر حسب درصد  وزنی اکسیدهای تشکیل دهنده آنها بیان می کنند . با توجه به اینکه در یک ماده رسی این اجزای اکسیدی به شکل منفرد وجود ندارند از این رو دانستن ترکیب مینوالوژیکی آن از اهمیت خاصی برخوردار است . مینرالهای اصلی تشکیل دهنده خاکهای رسی معمولا عبارتند از : مواد رسی ، فلدسپات ، میکا و کوارتز . با استفاده از یک سری محاسبات ساده و ...

با توجه به مقادیر آنالیز شیمیایی می توانیم آنالیز مینرالی تقریبی خاک مورد نظر خود را تعیین کنیم . حال به مراحل و چگونگی این روش می پردازیم . با توجه به اینکه در آنالیز شیمیایی این خاک اسید قلیایی وجود ندارد پس می توان تمام AL2O3 موجود را به حضور مینرال کائولینیت در خاک نسبت دهیم .

محاسبه آنالیز مینرالی خاک رس بر مبنای میکا : بعد از گذشت مدت طولانی از استفاده از روش محاسباتی بر مبنای فلدسپات ، مطالعات انجام شده با استفاده از روش پراش اشعه ایکس، این ایده را مطرح ساخت که قلیاییهای موجود معمولا ناشی از وجود میکا هستند . این ایده باعث شد که استفاده کنندگان روش محاسباتی تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالهای خاکهای رسی ، مبنای محاسبات خود را بر میکا استوار سازند . تمامی محاسبات انجام شده در این مورد مشابه روش ذکر شده در قسمت قبل است و تنها تفاوت ارتباط  دادن قلیاییها به میکا به جای فلدسپات است .

مثال : با در نظر گرفتن آنالیز شیمیایی موجود در جدول مینرالهای موجود در این خاک را محاسبه کنید .

نوع اکسید
   

SIO2
   

Al2o3
   

Fe2o3
   

Tio2
   

mgo
   

CaO
   

Na2o
   

K2o
   

افت حرارتی

درصد وزنی اکسید
   

 

3/61
   

 

2/20
   

 

4/3
   

 

20/0
   

 

24/0
   

 

1
   

 

05/1
   

 

35/2
   

 

9/10

 

حل : برای شروع محاسبات K2O موجود در آنالیز شیمیایی را ناشی از میکا پتاسیم و Na2o را ناشی از میکا سدیم در نظر می گیریم .

                         (میکا پتاسیم)

94                                                     796

35/2                                                   X

حال مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم .

                 

  102*3)                               796

X1                                          9/19

(مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم) 

اکنون مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم :

                

(1/60*6)                             796

X2                                      9/19

(مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم )   

حال وقت آن رسیده است تا مقدار میکاسدیم را محاسبه کنیم .

             (میکا سدیم)

4/51                                         754

05/1                                           y

40/15 = y (مقدار میکا سدیم ناشی از 5/10 درصد (

اکنون به ترتیب مقادیر  و  موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم را محاسبه می کنیم :

         

(102*3)                             754

Y1                                     40/15

( مقدار Al2O3 موجود در میکا سدیم )

در اینجا مجموع Al2O3 موجود در میکا پتاسیم و میکا سدیم را محاسبه می کنیم .

90/13 = 25/6 + 65/7

مقدار Al2O3 باقیمانده آنرا می توان به کائولینیت ارتباط داد برابر خواهد بود با : 30/6 = 90/13 (مجموع Al2O3  موجود در میکا سدیم و پتاسیم ) – 20/20 (Al2O3  کل) بنابراین مقدار کائولینیت موجود در خاک برابر خواهد بود با :

           

102                           258

30/6                           Z

 (مقدار کائولینیت موجود در خاک)

مقدار Sio2 موجود در 93/15 قسمت کائولینیت برابر خواهد بود با :

           

2/120                     258

Z1                          93/15

  (مقدار SIO2 موجود در کائولینیت)

حال مقدار SiO2 موجود در هر یک از مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت را با هم جمع می کنیم . با کم کردن عدد حاصله از SiO2 کل مقدار مینرال کوارتز حاصل خواهد شد :

51/37 (کوارتز) = (42/7+36/7+10/9) – 30/61 (SiO2 کل )

اکنون افت حرارتی حاصل از خروج آب ملکولی مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت موجود در خاک را محاسبه می کنیم .

               

(18*2)                        754

Y3                            40/15

(آب مولکولی موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم)

            

(18*2)                     258

Z2                            93/15

   (آب ملکولی موجود در 93/15 قسمت کائولینیت)

85/3 = 22/2 + 73/0 +90/0 = افت حرارتی ناشی از خروج آب ملکولی سه مینرال

بنابراین افت حرارتی ناشی از وجود مواد آلی ، CO2 و غیره برابر خواهد بود با :

05/7 = (22/2 + 73/0 + 9/0)- 90/10 (کل مواد فرار در آنالیز شیمیایی )

در نتیجه آنالیز مینرالی محاسبه شده به صورت جدول خواهد بود .

در قسمت های قبل گفتیم که اگر مقدار Na2o موجود در ماده اولیه نسبت به K2O کوچک و قابل صرف نظر کردن باشد مجموع مقادیر Na2O ، K2O را به عنوان فلدسپات پتاسیم در نظر می گیریم . در صورتی که مقدار و نسبت این دو قلیایی به این صورت نباشد باید Na2O را جداگانه به فلدسپات سدیم تبدیل کنیم .

 

                      منبع:محاسبات سرامیک

تعیین درصد مینرالهای موجود در ماده اولیه با استفاده از آنالیز شیمیایی

اگرچه تنها از روی محاسبات نمی توان به طور مطلق نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی مواد اولیه را به آنالیز تبدیل کرد اما تخمین نسبی آنالیز مینرالی از روی شیمیایی یکی از روشهایی است که مدتها در ارزیابی خاکهای مصرفی از آن استفاده می شده است . به یاد داشته باشید که به منظور تعیین کمی و کیفی مینرالهای موجود در یک خاک تنها روشهای دستگاهی و میکروسکوپی از دقت و اعتبار کافی برخوردارند متداولترین این روشها استفاده از پراش اشعه ایکس است .

علی رغم آنچه که گفته شد در این قسمت با روشهای محاسباتی آشنا می شویم که در گذشته با دقت قابل قبولی نیازهای استفاده کنندگان از آنها را در تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالی برطرف کرده است .

همانطور که می دانید معمولا آنالیز شیمیایی مواد را بر حسب درصد  وزنی اکسیدهای تشکیل دهنده آنها بیان می کنند . با توجه به اینکه در یک ماده رسی این اجزای اکسیدی به شکل منفرد وجود ندارند از این رو دانستن ترکیب مینوالوژیکی آن از اهمیت خاصی برخوردار است . مینرالهای اصلی تشکیل دهنده خاکهای رسی معمولا عبارتند از : مواد رسی ، فلدسپات ، میکا و کوارتز . با استفاده از یک سری محاسبات ساده و ...

با توجه به مقادیر آنالیز شیمیایی می توانیم آنالیز مینرالی تقریبی خاک مورد نظر خود را تعیین کنیم . حال به مراحل و چگونگی این روش می پردازیم . با توجه به اینکه در آنالیز شیمیایی این خاک اسید قلیایی وجود ندارد پس می توان تمام AL2O3 موجود را به حضور مینرال کائولینیت در خاک نسبت دهیم .

محاسبه آنالیز مینرالی خاک رس بر مبنای میکا : بعد از گذشت مدت طولانی از استفاده از روش محاسباتی بر مبنای فلدسپات ، مطالعات انجام شده با استفاده از روش پراش اشعه ایکس، این ایده را مطرح ساخت که قلیاییهای موجود معمولا ناشی از وجود میکا هستند . این ایده باعث شد که استفاده کنندگان روش محاسباتی تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالهای خاکهای رسی ، مبنای محاسبات خود را بر میکا استوار سازند . تمامی محاسبات انجام شده در این مورد مشابه روش ذکر شده در قسمت قبل است و تنها تفاوت ارتباط  دادن قلیاییها به میکا به جای فلدسپات است .

مثال : با در نظر گرفتن آنالیز شیمیایی موجود در جدول مینرالهای موجود در این خاک را محاسبه کنید .

نوع اکسید
   

SIO2
   

Al2o3
   

Fe2o3
   

Tio2
   

mgo
   

CaO
   

Na2o
   

K2o
   

افت حرارتی

درصد وزنی اکسید
   

 

3/61
   

 

2/20
   

 

4/3
   

 

20/0
   

 

24/0
   

 

1
   

 

05/1
   

 

35/2
   

 

9/10

 

حل : برای شروع محاسبات K2O موجود در آنالیز شیمیایی را ناشی از میکا پتاسیم و Na2o را ناشی از میکا سدیم در نظر می گیریم .

                         (میکا پتاسیم)

94                                                     796

35/2                                                   X

حال مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم .

                 

  102*3)                               796

X1                                          9/19

(مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم) 

اکنون مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم :

                

(1/60*6)                             796

X2                                      9/19

(مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم )   

حال وقت آن رسیده است تا مقدار میکاسدیم را محاسبه کنیم .

             (میکا سدیم)

4/51                                         754

05/1                                           y

40/15 = y (مقدار میکا سدیم ناشی از 5/10 درصد (

اکنون به ترتیب مقادیر  و  موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم را محاسبه می کنیم :

         

(102*3)                             754

Y1                                     40/15

( مقدار Al2O3 موجود در میکا سدیم )

در اینجا مجموع Al2O3 موجود در میکا پتاسیم و میکا سدیم را محاسبه می کنیم .

90/13 = 25/6 + 65/7

مقدار Al2O3 باقیمانده آنرا می توان به کائولینیت ارتباط داد برابر خواهد بود با : 30/6 = 90/13 (مجموع Al2O3  موجود در میکا سدیم و پتاسیم ) – 20/20 (Al2O3  کل) بنابراین مقدار کائولینیت موجود در خاک برابر خواهد بود با :

           

102                           258

30/6                           Z

 (مقدار کائولینیت موجود در خاک)

مقدار Sio2 موجود در 93/15 قسمت کائولینیت برابر خواهد بود با :

           

2/120                     258

Z1                          93/15

  (مقدار SIO2 موجود در کائولینیت)

حال مقدار SiO2 موجود در هر یک از مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت را با هم جمع می کنیم . با کم کردن عدد حاصله از SiO2 کل مقدار مینرال کوارتز حاصل خواهد شد :

51/37 (کوارتز) = (42/7+36/7+10/9) – 30/61 (SiO2 کل )

اکنون افت حرارتی حاصل از خروج آب ملکولی مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت موجود در خاک را محاسبه می کنیم .

               

(18*2)                        754

Y3                            40/15

(آب مولکولی موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم)

            

(18*2)                     258

Z2                            93/15

   (آب ملکولی موجود در 93/15 قسمت کائولینیت)

85/3 = 22/2 + 73/0 +90/0 = افت حرارتی ناشی از خروج آب ملکولی سه مینرال

بنابراین افت حرارتی ناشی از وجود مواد آلی ، CO2 و غیره برابر خواهد بود با :

05/7 = (22/2 + 73/0 + 9/0)- 90/10 (کل مواد فرار در آنالیز شیمیایی )

در نتیجه آنالیز مینرالی محاسبه شده به صورت جدول خواهد بود .

در قسمت های قبل گفتیم که اگر مقدار Na2o موجود در ماده اولیه نسبت به K2O کوچک و قابل صرف نظر کردن باشد مجموع مقادیر Na2O ، K2O را به عنوان فلدسپات پتاسیم در نظر می گیریم . در صورتی که مقدار و نسبت این دو قلیایی به این صورت نباشد باید Na2O را جداگانه به فلدسپات سدیم تبدیل کنیم .

 

                      منبع:محاسبات سرامیک

تعیین درصد مینرالهای موجود در ماده اولیه با استفاده از آنالیز شیمیایی

اگرچه تنها از روی محاسبات نمی توان به طور مطلق نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی مواد اولیه را به آنالیز تبدیل کرد اما تخمین نسبی آنالیز مینرالی از روی شیمیایی یکی از روشهایی است که مدتها در ارزیابی خاکهای مصرفی از آن استفاده می شده است . به یاد داشته باشید که به منظور تعیین کمی و کیفی مینرالهای موجود در یک خاک تنها روشهای دستگاهی و میکروسکوپی از دقت و اعتبار کافی برخوردارند متداولترین این روشها استفاده از پراش اشعه ایکس است .

علی رغم آنچه که گفته شد در این قسمت با روشهای محاسباتی آشنا می شویم که در گذشته با دقت قابل قبولی نیازهای استفاده کنندگان از آنها را در تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالی برطرف کرده است .

همانطور که می دانید معمولا آنالیز شیمیایی مواد را بر حسب درصد  وزنی اکسیدهای تشکیل دهنده آنها بیان می کنند . با توجه به اینکه در یک ماده رسی این اجزای اکسیدی به شکل منفرد وجود ندارند از این رو دانستن ترکیب مینوالوژیکی آن از اهمیت خاصی برخوردار است . مینرالهای اصلی تشکیل دهنده خاکهای رسی معمولا عبارتند از : مواد رسی ، فلدسپات ، میکا و کوارتز . با استفاده از یک سری محاسبات ساده و ...

با توجه به مقادیر آنالیز شیمیایی می توانیم آنالیز مینرالی تقریبی خاک مورد نظر خود را تعیین کنیم . حال به مراحل و چگونگی این روش می پردازیم . با توجه به اینکه در آنالیز شیمیایی این خاک اسید قلیایی وجود ندارد پس می توان تمام AL2O3 موجود را به حضور مینرال کائولینیت در خاک نسبت دهیم .

محاسبه آنالیز مینرالی خاک رس بر مبنای میکا : بعد از گذشت مدت طولانی از استفاده از روش محاسباتی بر مبنای فلدسپات ، مطالعات انجام شده با استفاده از روش پراش اشعه ایکس، این ایده را مطرح ساخت که قلیاییهای موجود معمولا ناشی از وجود میکا هستند . این ایده باعث شد که استفاده کنندگان روش محاسباتی تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالهای خاکهای رسی ، مبنای محاسبات خود را بر میکا استوار سازند . تمامی محاسبات انجام شده در این مورد مشابه روش ذکر شده در قسمت قبل است و تنها تفاوت ارتباط  دادن قلیاییها به میکا به جای فلدسپات است .

مثال : با در نظر گرفتن آنالیز شیمیایی موجود در جدول مینرالهای موجود در این خاک را محاسبه کنید .

نوع اکسید
   

SIO2
   

Al2o3
   

Fe2o3
   

Tio2
   

mgo
   

CaO
   

Na2o
   

K2o
   

افت حرارتی

درصد وزنی اکسید
   

 

3/61
   

 

2/20
   

 

4/3
   

 

20/0
   

 

24/0
   

 

1
   

 

05/1
   

 

35/2
   

 

9/10

 

حل : برای شروع محاسبات K2O موجود در آنالیز شیمیایی را ناشی از میکا پتاسیم و Na2o را ناشی از میکا سدیم در نظر می گیریم .

                         (میکا پتاسیم)

94                                                     796

35/2                                                   X

حال مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم .

                 

  102*3)                               796

X1                                          9/19

(مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم) 

اکنون مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم :

                

(1/60*6)                             796

X2                                      9/19

(مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم )   

حال وقت آن رسیده است تا مقدار میکاسدیم را محاسبه کنیم .

             (میکا سدیم)

4/51                                         754

05/1                                           y

40/15 = y (مقدار میکا سدیم ناشی از 5/10 درصد (

اکنون به ترتیب مقادیر  و  موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم را محاسبه می کنیم :

         

(102*3)                             754

Y1                                     40/15

( مقدار Al2O3 موجود در میکا سدیم )

در اینجا مجموع Al2O3 موجود در میکا پتاسیم و میکا سدیم را محاسبه می کنیم .

90/13 = 25/6 + 65/7

مقدار Al2O3 باقیمانده آنرا می توان به کائولینیت ارتباط داد برابر خواهد بود با : 30/6 = 90/13 (مجموع Al2O3  موجود در میکا سدیم و پتاسیم ) – 20/20 (Al2O3  کل) بنابراین مقدار کائولینیت موجود در خاک برابر خواهد بود با :

           

102                           258

30/6                           Z

 (مقدار کائولینیت موجود در خاک)

مقدار Sio2 موجود در 93/15 قسمت کائولینیت برابر خواهد بود با :

           

2/120                     258

Z1                          93/15

  (مقدار SIO2 موجود در کائولینیت)

حال مقدار SiO2 موجود در هر یک از مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت را با هم جمع می کنیم . با کم کردن عدد حاصله از SiO2 کل مقدار مینرال کوارتز حاصل خواهد شد :

51/37 (کوارتز) = (42/7+36/7+10/9) – 30/61 (SiO2 کل )

اکنون افت حرارتی حاصل از خروج آب ملکولی مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت موجود در خاک را محاسبه می کنیم .

               

(18*2)                        754

Y3                            40/15

(آب مولکولی موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم)

            

(18*2)                     258

Z2                            93/15

   (آب ملکولی موجود در 93/15 قسمت کائولینیت)

85/3 = 22/2 + 73/0 +90/0 = افت حرارتی ناشی از خروج آب ملکولی سه مینرال

بنابراین افت حرارتی ناشی از وجود مواد آلی ، CO2 و غیره برابر خواهد بود با :

05/7 = (22/2 + 73/0 + 9/0)- 90/10 (کل مواد فرار در آنالیز شیمیایی )

در نتیجه آنالیز مینرالی محاسبه شده به صورت جدول خواهد بود .

در قسمت های قبل گفتیم که اگر مقدار Na2o موجود در ماده اولیه نسبت به K2O کوچک و قابل صرف نظر کردن باشد مجموع مقادیر Na2O ، K2O را به عنوان فلدسپات پتاسیم در نظر می گیریم . در صورتی که مقدار و نسبت این دو قلیایی به این صورت نباشد باید Na2O را جداگانه به فلدسپات سدیم تبدیل کنیم .

 

                      منبع:محاسبات سرامیک

تعیین درصد مینرالهای موجود در ماده اولیه با استفاده از آنالیز شیمیایی

اگرچه تنها از روی محاسبات نمی توان به طور مطلق نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی مواد اولیه را به آنالیز تبدیل کرد اما تخمین نسبی آنالیز مینرالی از روی شیمیایی یکی از روشهایی است که مدتها در ارزیابی خاکهای مصرفی از آن استفاده می شده است . به یاد داشته باشید که به منظور تعیین کمی و کیفی مینرالهای موجود در یک خاک تنها روشهای دستگاهی و میکروسکوپی از دقت و اعتبار کافی برخوردارند متداولترین این روشها استفاده از پراش اشعه ایکس است .

علی رغم آنچه که گفته شد در این قسمت با روشهای محاسباتی آشنا می شویم که در گذشته با دقت قابل قبولی نیازهای استفاده کنندگان از آنها را در تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالی برطرف کرده است .

همانطور که می دانید معمولا آنالیز شیمیایی مواد را بر حسب درصد  وزنی اکسیدهای تشکیل دهنده آنها بیان می کنند . با توجه به اینکه در یک ماده رسی این اجزای اکسیدی به شکل منفرد وجود ندارند از این رو دانستن ترکیب مینوالوژیکی آن از اهمیت خاصی برخوردار است . مینرالهای اصلی تشکیل دهنده خاکهای رسی معمولا عبارتند از : مواد رسی ، فلدسپات ، میکا و کوارتز . با استفاده از یک سری محاسبات ساده و ...

با توجه به مقادیر آنالیز شیمیایی می توانیم آنالیز مینرالی تقریبی خاک مورد نظر خود را تعیین کنیم . حال به مراحل و چگونگی این روش می پردازیم . با توجه به اینکه در آنالیز شیمیایی این خاک اسید قلیایی وجود ندارد پس می توان تمام AL2O3 موجود را به حضور مینرال کائولینیت در خاک نسبت دهیم .

محاسبه آنالیز مینرالی خاک رس بر مبنای میکا : بعد از گذشت مدت طولانی از استفاده از روش محاسباتی بر مبنای فلدسپات ، مطالعات انجام شده با استفاده از روش پراش اشعه ایکس، این ایده را مطرح ساخت که قلیاییهای موجود معمولا ناشی از وجود میکا هستند . این ایده باعث شد که استفاده کنندگان روش محاسباتی تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالهای خاکهای رسی ، مبنای محاسبات خود را بر میکا استوار سازند . تمامی محاسبات انجام شده در این مورد مشابه روش ذکر شده در قسمت قبل است و تنها تفاوت ارتباط  دادن قلیاییها به میکا به جای فلدسپات است .

مثال : با در نظر گرفتن آنالیز شیمیایی موجود در جدول مینرالهای موجود در این خاک را محاسبه کنید .

نوع اکسید
   

SIO2
   

Al2o3
   

Fe2o3
   

Tio2
   

mgo
   

CaO
   

Na2o
   

K2o
   

افت حرارتی

درصد وزنی اکسید
   

 

3/61
   

 

2/20
   

 

4/3
   

 

20/0
   

 

24/0
   

 

1
   

 

05/1
   

 

35/2
   

 

9/10

 

حل : برای شروع محاسبات K2O موجود در آنالیز شیمیایی را ناشی از میکا پتاسیم و Na2o را ناشی از میکا سدیم در نظر می گیریم .

                         (میکا پتاسیم)

94                                                     796

35/2                                                   X

حال مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم .

                 

  102*3)                               796

X1                                          9/19

(مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم) 

اکنون مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم :

                

(1/60*6)                             796

X2                                      9/19

(مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم )   

حال وقت آن رسیده است تا مقدار میکاسدیم را محاسبه کنیم .

             (میکا سدیم)

4/51                                         754

05/1                                           y

40/15 = y (مقدار میکا سدیم ناشی از 5/10 درصد (

اکنون به ترتیب مقادیر  و  موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم را محاسبه می کنیم :

         

(102*3)                             754

Y1                                     40/15

( مقدار Al2O3 موجود در میکا سدیم )

در اینجا مجموع Al2O3 موجود در میکا پتاسیم و میکا سدیم را محاسبه می کنیم .

90/13 = 25/6 + 65/7

مقدار Al2O3 باقیمانده آنرا می توان به کائولینیت ارتباط داد برابر خواهد بود با : 30/6 = 90/13 (مجموع Al2O3  موجود در میکا سدیم و پتاسیم ) – 20/20 (Al2O3  کل) بنابراین مقدار کائولینیت موجود در خاک برابر خواهد بود با :

           

102                           258

30/6                           Z

 (مقدار کائولینیت موجود در خاک)

مقدار Sio2 موجود در 93/15 قسمت کائولینیت برابر خواهد بود با :

           

2/120                     258

Z1                          93/15

  (مقدار SIO2 موجود در کائولینیت)

حال مقدار SiO2 موجود در هر یک از مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت را با هم جمع می کنیم . با کم کردن عدد حاصله از SiO2 کل مقدار مینرال کوارتز حاصل خواهد شد :

51/37 (کوارتز) = (42/7+36/7+10/9) – 30/61 (SiO2 کل )

اکنون افت حرارتی حاصل از خروج آب ملکولی مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت موجود در خاک را محاسبه می کنیم .

               

(18*2)                        754

Y3                            40/15

(آب مولکولی موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم)

            

(18*2)                     258

Z2                            93/15

   (آب ملکولی موجود در 93/15 قسمت کائولینیت)

85/3 = 22/2 + 73/0 +90/0 = افت حرارتی ناشی از خروج آب ملکولی سه مینرال

بنابراین افت حرارتی ناشی از وجود مواد آلی ، CO2 و غیره برابر خواهد بود با :

05/7 = (22/2 + 73/0 + 9/0)- 90/10 (کل مواد فرار در آنالیز شیمیایی )

در نتیجه آنالیز مینرالی محاسبه شده به صورت جدول خواهد بود .

در قسمت های قبل گفتیم که اگر مقدار Na2o موجود در ماده اولیه نسبت به K2O کوچک و قابل صرف نظر کردن باشد مجموع مقادیر Na2O ، K2O را به عنوان فلدسپات پتاسیم در نظر می گیریم . در صورتی که مقدار و نسبت این دو قلیایی به این صورت نباشد باید Na2O را جداگانه به فلدسپات سدیم تبدیل کنیم .

 

                      منبع:محاسبات سرامیک

تعیین درصد مینرالهای موجود در ماده اولیه با استفاده از آنالیز شیمیایی

اگرچه تنها از روی محاسبات نمی توان به طور مطلق نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی مواد اولیه را به آنالیز تبدیل کرد اما تخمین نسبی آنالیز مینرالی از روی شیمیایی یکی از روشهایی است که مدتها در ارزیابی خاکهای مصرفی از آن استفاده می شده است . به یاد داشته باشید که به منظور تعیین کمی و کیفی مینرالهای موجود در یک خاک تنها روشهای دستگاهی و میکروسکوپی از دقت و اعتبار کافی برخوردارند متداولترین این روشها استفاده از پراش اشعه ایکس است .

علی رغم آنچه که گفته شد در این قسمت با روشهای محاسباتی آشنا می شویم که در گذشته با دقت قابل قبولی نیازهای استفاده کنندگان از آنها را در تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالی برطرف کرده است .

همانطور که می دانید معمولا آنالیز شیمیایی مواد را بر حسب درصد  وزنی اکسیدهای تشکیل دهنده آنها بیان می کنند . با توجه به اینکه در یک ماده رسی این اجزای اکسیدی به شکل منفرد وجود ندارند از این رو دانستن ترکیب مینوالوژیکی آن از اهمیت خاصی برخوردار است . مینرالهای اصلی تشکیل دهنده خاکهای رسی معمولا عبارتند از : مواد رسی ، فلدسپات ، میکا و کوارتز . با استفاده از یک سری محاسبات ساده و ...

با توجه به مقادیر آنالیز شیمیایی می توانیم آنالیز مینرالی تقریبی خاک مورد نظر خود را تعیین کنیم . حال به مراحل و چگونگی این روش می پردازیم . با توجه به اینکه در آنالیز شیمیایی این خاک اسید قلیایی وجود ندارد پس می توان تمام AL2O3 موجود را به حضور مینرال کائولینیت در خاک نسبت دهیم .

محاسبه آنالیز مینرالی خاک رس بر مبنای میکا : بعد از گذشت مدت طولانی از استفاده از روش محاسباتی بر مبنای فلدسپات ، مطالعات انجام شده با استفاده از روش پراش اشعه ایکس، این ایده را مطرح ساخت که قلیاییهای موجود معمولا ناشی از وجود میکا هستند . این ایده باعث شد که استفاده کنندگان روش محاسباتی تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالهای خاکهای رسی ، مبنای محاسبات خود را بر میکا استوار سازند . تمامی محاسبات انجام شده در این مورد مشابه روش ذکر شده در قسمت قبل است و تنها تفاوت ارتباط  دادن قلیاییها به میکا به جای فلدسپات است .

مثال : با در نظر گرفتن آنالیز شیمیایی موجود در جدول مینرالهای موجود در این خاک را محاسبه کنید .

نوع اکسید
   

SIO2
   

Al2o3
   

Fe2o3
   

Tio2
   

mgo
   

CaO
   

Na2o
   

K2o
   

افت حرارتی

درصد وزنی اکسید
   

 

3/61
   

 

2/20
   

 

4/3
   

 

20/0
   

 

24/0
   

 

1
   

 

05/1
   

 

35/2
   

 

9/10

 

حل : برای شروع محاسبات K2O موجود در آنالیز شیمیایی را ناشی از میکا پتاسیم و Na2o را ناشی از میکا سدیم در نظر می گیریم .

                         (میکا پتاسیم)

94                                                     796

35/2                                                   X

حال مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم .

                 

  102*3)                               796

X1                                          9/19

(مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم) 

اکنون مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم :

                

(1/60*6)                             796

X2                                      9/19

(مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم )   

حال وقت آن رسیده است تا مقدار میکاسدیم را محاسبه کنیم .

             (میکا سدیم)

4/51                                         754

05/1                                           y

40/15 = y (مقدار میکا سدیم ناشی از 5/10 درصد (

اکنون به ترتیب مقادیر  و  موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم را محاسبه می کنیم :

         

(102*3)                             754

Y1                                     40/15

( مقدار Al2O3 موجود در میکا سدیم )

در اینجا مجموع Al2O3 موجود در میکا پتاسیم و میکا سدیم را محاسبه می کنیم .

90/13 = 25/6 + 65/7

مقدار Al2O3 باقیمانده آنرا می توان به کائولینیت ارتباط داد برابر خواهد بود با : 30/6 = 90/13 (مجموع Al2O3  موجود در میکا سدیم و پتاسیم ) – 20/20 (Al2O3  کل) بنابراین مقدار کائولینیت موجود در خاک برابر خواهد بود با :

           

102                           258

30/6                           Z

 (مقدار کائولینیت موجود در خاک)

مقدار Sio2 موجود در 93/15 قسمت کائولینیت برابر خواهد بود با :

           

2/120                     258

Z1                          93/15

  (مقدار SIO2 موجود در کائولینیت)

حال مقدار SiO2 موجود در هر یک از مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت را با هم جمع می کنیم . با کم کردن عدد حاصله از SiO2 کل مقدار مینرال کوارتز حاصل خواهد شد :

51/37 (کوارتز) = (42/7+36/7+10/9) – 30/61 (SiO2 کل )

اکنون افت حرارتی حاصل از خروج آب ملکولی مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت موجود در خاک را محاسبه می کنیم .

               

(18*2)                        754

Y3                            40/15

(آب مولکولی موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم)

            

(18*2)                     258

Z2                            93/15

   (آب ملکولی موجود در 93/15 قسمت کائولینیت)

85/3 = 22/2 + 73/0 +90/0 = افت حرارتی ناشی از خروج آب ملکولی سه مینرال

بنابراین افت حرارتی ناشی از وجود مواد آلی ، CO2 و غیره برابر خواهد بود با :

05/7 = (22/2 + 73/0 + 9/0)- 90/10 (کل مواد فرار در آنالیز شیمیایی )

در نتیجه آنالیز مینرالی محاسبه شده به صورت جدول خواهد بود .

در قسمت های قبل گفتیم که اگر مقدار Na2o موجود در ماده اولیه نسبت به K2O کوچک و قابل صرف نظر کردن باشد مجموع مقادیر Na2O ، K2O را به عنوان فلدسپات پتاسیم در نظر می گیریم . در صورتی که مقدار و نسبت این دو قلیایی به این صورت نباشد باید Na2O را جداگانه به فلدسپات سدیم تبدیل کنیم .

 

                      منبع:محاسبات سرامیک

تعیین درصد مینرالهای موجود در ماده اولیه با استفاده از آنالیز شیمیایی

اگرچه تنها از روی محاسبات نمی توان به طور مطلق نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی مواد اولیه را به آنالیز تبدیل کرد اما تخمین نسبی آنالیز مینرالی از روی شیمیایی یکی از روشهایی است که مدتها در ارزیابی خاکهای مصرفی از آن استفاده می شده است . به یاد داشته باشید که به منظور تعیین کمی و کیفی مینرالهای موجود در یک خاک تنها روشهای دستگاهی و میکروسکوپی از دقت و اعتبار کافی برخوردارند متداولترین این روشها استفاده از پراش اشعه ایکس است .

علی رغم آنچه که گفته شد در این قسمت با روشهای محاسباتی آشنا می شویم که در گذشته با دقت قابل قبولی نیازهای استفاده کنندگان از آنها را در تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالی برطرف کرده است .

همانطور که می دانید معمولا آنالیز شیمیایی مواد را بر حسب درصد  وزنی اکسیدهای تشکیل دهنده آنها بیان می کنند . با توجه به اینکه در یک ماده رسی این اجزای اکسیدی به شکل منفرد وجود ندارند از این رو دانستن ترکیب مینوالوژیکی آن از اهمیت خاصی برخوردار است . مینرالهای اصلی تشکیل دهنده خاکهای رسی معمولا عبارتند از : مواد رسی ، فلدسپات ، میکا و کوارتز . با استفاده از یک سری محاسبات ساده و ...

با توجه به مقادیر آنالیز شیمیایی می توانیم آنالیز مینرالی تقریبی خاک مورد نظر خود را تعیین کنیم . حال به مراحل و چگونگی این روش می پردازیم . با توجه به اینکه در آنالیز شیمیایی این خاک اسید قلیایی وجود ندارد پس می توان تمام AL2O3 موجود را به حضور مینرال کائولینیت در خاک نسبت دهیم .

محاسبه آنالیز مینرالی خاک رس بر مبنای میکا : بعد از گذشت مدت طولانی از استفاده از روش محاسباتی بر مبنای فلدسپات ، مطالعات انجام شده با استفاده از روش پراش اشعه ایکس، این ایده را مطرح ساخت که قلیاییهای موجود معمولا ناشی از وجود میکا هستند . این ایده باعث شد که استفاده کنندگان روش محاسباتی تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالهای خاکهای رسی ، مبنای محاسبات خود را بر میکا استوار سازند . تمامی محاسبات انجام شده در این مورد مشابه روش ذکر شده در قسمت قبل است و تنها تفاوت ارتباط  دادن قلیاییها به میکا به جای فلدسپات است .

مثال : با در نظر گرفتن آنالیز شیمیایی موجود در جدول مینرالهای موجود در این خاک را محاسبه کنید .

نوع اکسید
   

SIO2
   

Al2o3
   

Fe2o3
   

Tio2
   

mgo
   

CaO
   

Na2o
   

K2o
   

افت حرارتی

درصد وزنی اکسید
   

 

3/61
   

 

2/20
   

 

4/3
   

 

20/0
   

 

24/0
   

 

1
   

 

05/1
   

 

35/2
   

 

9/10

 

حل : برای شروع محاسبات K2O موجود در آنالیز شیمیایی را ناشی از میکا پتاسیم و Na2o را ناشی از میکا سدیم در نظر می گیریم .

                         (میکا پتاسیم)

94                                                     796

35/2                                                   X

حال مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم .

                 

  102*3)                               796

X1                                          9/19

(مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم) 

اکنون مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم :

                

(1/60*6)                             796

X2                                      9/19

(مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم )   

حال وقت آن رسیده است تا مقدار میکاسدیم را محاسبه کنیم .

             (میکا سدیم)

4/51                                         754

05/1                                           y

40/15 = y (مقدار میکا سدیم ناشی از 5/10 درصد (

اکنون به ترتیب مقادیر  و  موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم را محاسبه می کنیم :

         

(102*3)                             754

Y1                                     40/15

( مقدار Al2O3 موجود در میکا سدیم )

در اینجا مجموع Al2O3 موجود در میکا پتاسیم و میکا سدیم را محاسبه می کنیم .

90/13 = 25/6 + 65/7

مقدار Al2O3 باقیمانده آنرا می توان به کائولینیت ارتباط داد برابر خواهد بود با : 30/6 = 90/13 (مجموع Al2O3  موجود در میکا سدیم و پتاسیم ) – 20/20 (Al2O3  کل) بنابراین مقدار کائولینیت موجود در خاک برابر خواهد بود با :

           

102                           258

30/6                           Z

 (مقدار کائولینیت موجود در خاک)

مقدار Sio2 موجود در 93/15 قسمت کائولینیت برابر خواهد بود با :

           

2/120                     258

Z1                          93/15

  (مقدار SIO2 موجود در کائولینیت)

حال مقدار SiO2 موجود در هر یک از مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت را با هم جمع می کنیم . با کم کردن عدد حاصله از SiO2 کل مقدار مینرال کوارتز حاصل خواهد شد :

51/37 (کوارتز) = (42/7+36/7+10/9) – 30/61 (SiO2 کل )

اکنون افت حرارتی حاصل از خروج آب ملکولی مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت موجود در خاک را محاسبه می کنیم .

               

(18*2)                        754

Y3                            40/15

(آب مولکولی موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم)

            

(18*2)                     258

Z2                            93/15

   (آب ملکولی موجود در 93/15 قسمت کائولینیت)

85/3 = 22/2 + 73/0 +90/0 = افت حرارتی ناشی از خروج آب ملکولی سه مینرال

بنابراین افت حرارتی ناشی از وجود مواد آلی ، CO2 و غیره برابر خواهد بود با :

05/7 = (22/2 + 73/0 + 9/0)- 90/10 (کل مواد فرار در آنالیز شیمیایی )

در نتیجه آنالیز مینرالی محاسبه شده به صورت جدول خواهد بود .

در قسمت های قبل گفتیم که اگر مقدار Na2o موجود در ماده اولیه نسبت به K2O کوچک و قابل صرف نظر کردن باشد مجموع مقادیر Na2O ، K2O را به عنوان فلدسپات پتاسیم در نظر می گیریم . در صورتی که مقدار و نسبت این دو قلیایی به این صورت نباشد باید Na2O را جداگانه به فلدسپات سدیم تبدیل کنیم .

 

                      منبع:محاسبات سرامیک

تعیین درصد مینرالهای موجود در ماده اولیه با استفاده از آنالیز شیمیایی

اگرچه تنها از روی محاسبات نمی توان به طور مطلق نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی مواد اولیه را به آنالیز تبدیل کرد اما تخمین نسبی آنالیز مینرالی از روی شیمیایی یکی از روشهایی است که مدتها در ارزیابی خاکهای مصرفی از آن استفاده می شده است . به یاد داشته باشید که به منظور تعیین کمی و کیفی مینرالهای موجود در یک خاک تنها روشهای دستگاهی و میکروسکوپی از دقت و اعتبار کافی برخوردارند متداولترین این روشها استفاده از پراش اشعه ایکس است .

علی رغم آنچه که گفته شد در این قسمت با روشهای محاسباتی آشنا می شویم که در گذشته با دقت قابل قبولی نیازهای استفاده کنندگان از آنها را در تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالی برطرف کرده است .

همانطور که می دانید معمولا آنالیز شیمیایی مواد را بر حسب درصد  وزنی اکسیدهای تشکیل دهنده آنها بیان می کنند . با توجه به اینکه در یک ماده رسی این اجزای اکسیدی به شکل منفرد وجود ندارند از این رو دانستن ترکیب مینوالوژیکی آن از اهمیت خاصی برخوردار است . مینرالهای اصلی تشکیل دهنده خاکهای رسی معمولا عبارتند از : مواد رسی ، فلدسپات ، میکا و کوارتز . با استفاده از یک سری محاسبات ساده و ...

با توجه به مقادیر آنالیز شیمیایی می توانیم آنالیز مینرالی تقریبی خاک مورد نظر خود را تعیین کنیم . حال به مراحل و چگونگی این روش می پردازیم . با توجه به اینکه در آنالیز شیمیایی این خاک اسید قلیایی وجود ندارد پس می توان تمام AL2O3 موجود را به حضور مینرال کائولینیت در خاک نسبت دهیم .

محاسبه آنالیز مینرالی خاک رس بر مبنای میکا : بعد از گذشت مدت طولانی از استفاده از روش محاسباتی بر مبنای فلدسپات ، مطالعات انجام شده با استفاده از روش پراش اشعه ایکس، این ایده را مطرح ساخت که قلیاییهای موجود معمولا ناشی از وجود میکا هستند . این ایده باعث شد که استفاده کنندگان روش محاسباتی تبدیل آنالیز شیمیایی به مینرالهای خاکهای رسی ، مبنای محاسبات خود را بر میکا استوار سازند . تمامی محاسبات انجام شده در این مورد مشابه روش ذکر شده در قسمت قبل است و تنها تفاوت ارتباط  دادن قلیاییها به میکا به جای فلدسپات است .

مثال : با در نظر گرفتن آنالیز شیمیایی موجود در جدول مینرالهای موجود در این خاک را محاسبه کنید .

نوع اکسید
   

SIO2
   

Al2o3
   

Fe2o3
   

Tio2
   

mgo
   

CaO
   

Na2o
   

K2o
   

افت حرارتی

درصد وزنی اکسید
   

 

3/61
   

 

2/20
   

 

4/3
   

 

20/0
   

 

24/0
   

 

1
   

 

05/1
   

 

35/2
   

 

9/10

 

حل : برای شروع محاسبات K2O موجود در آنالیز شیمیایی را ناشی از میکا پتاسیم و Na2o را ناشی از میکا سدیم در نظر می گیریم .

                         (میکا پتاسیم)

94                                                     796

35/2                                                   X

حال مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم .

                 

  102*3)                               796

X1                                          9/19

(مقدار  موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم) 

اکنون مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم را محاسبه می کنیم :

                

(1/60*6)                             796

X2                                      9/19

(مقدار Sio2 موجود در 9/19 قسمت میکا پتاسیم )   

حال وقت آن رسیده است تا مقدار میکاسدیم را محاسبه کنیم .

             (میکا سدیم)

4/51                                         754

05/1                                           y

40/15 = y (مقدار میکا سدیم ناشی از 5/10 درصد (

اکنون به ترتیب مقادیر  و  موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم را محاسبه می کنیم :

         

(102*3)                             754

Y1                                     40/15

( مقدار Al2O3 موجود در میکا سدیم )

در اینجا مجموع Al2O3 موجود در میکا پتاسیم و میکا سدیم را محاسبه می کنیم .

90/13 = 25/6 + 65/7

مقدار Al2O3 باقیمانده آنرا می توان به کائولینیت ارتباط داد برابر خواهد بود با : 30/6 = 90/13 (مجموع Al2O3  موجود در میکا سدیم و پتاسیم ) – 20/20 (Al2O3  کل) بنابراین مقدار کائولینیت موجود در خاک برابر خواهد بود با :

           

102                           258

30/6                           Z

 (مقدار کائولینیت موجود در خاک)

مقدار Sio2 موجود در 93/15 قسمت کائولینیت برابر خواهد بود با :

           

2/120                     258

Z1                          93/15

  (مقدار SIO2 موجود در کائولینیت)

حال مقدار SiO2 موجود در هر یک از مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت را با هم جمع می کنیم . با کم کردن عدد حاصله از SiO2 کل مقدار مینرال کوارتز حاصل خواهد شد :

51/37 (کوارتز) = (42/7+36/7+10/9) – 30/61 (SiO2 کل )

اکنون افت حرارتی حاصل از خروج آب ملکولی مینرالهای میکا پتاسیم ، میکا سدیم و کائولینیت موجود در خاک را محاسبه می کنیم .

               

(18*2)                        754

Y3                            40/15

(آب مولکولی موجود در 40/15 قسمت میکا سدیم)

            

(18*2)                     258

Z2                            93/15

   (آب ملکولی موجود در 93/15 قسمت کائولینیت)

85/3 = 22/2 + 73/0 +90/0 = افت حرارتی ناشی از خروج آب ملکولی سه مینرال

بنابراین افت حرارتی ناشی از وجود مواد آلی ، CO2 و غیره برابر خواهد بود با :

05/7 = (22/2 + 73/0 + 9/0)- 90/10 (کل مواد فرار در آنالیز شیمیایی )

در نتیجه آنالیز مینرالی محاسبه شده به صورت جدول خواهد بود .

در قسمت های قبل گفتیم که اگر مقدار Na2o موجود در ماده اولیه نسبت به K2O کوچک و قابل صرف نظر کردن باشد مجموع مقادیر Na2O ، K2O را به عنوان فلدسپات پتاسیم در نظر می گیریم . در صورتی که مقدار و نسبت این دو قلیایی به این صورت نباشد باید Na2O را جداگانه به فلدسپات سدیم تبدیل کنیم .

 

                      منبع:محاسبات سرامیک